شرک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شرک در قرآن]] - [[شرک در اخلاق اسلامی]] - [[شرک در کلام اسلامی]] - [[شرک در معارف دعا و زیارات]] - [[شرک در معارف و سیره سجادی]] - [[شرک در جامعهشناسی اسلامی]] - [[شرک در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
'''شِرک:''' نوعی [[انحراف]] در [[عقیده]] نسبت به [[آفریدگار]] است. بعضی بتپرستند، برخی دوگانه پرست و بعضی به سه [[خدا]] یا بیشتر معتقدند. برخی هم گاوپرست، ستارهپرست و شیطانپرستاند. همه این [[عقاید]]، شرک است و [[پیروان]] آن مشرکند. [[خداوند]]، [[آفریدگار]] یکتا و بیهمتا و بیشریک است، نه فرزندی دارد، نه از کسی به [[دنیا]] آمده است و نه در [[تدبیر]] کارهای [[جهان]] و [[آفرینش]] هستی و موجودات، [[نیازمند]] به شریک است. همه [[پیامبران الهی]] در [[دعوت]] [[مردم]] به [[خدای یکتا]] و [[مبارزه]] با شرک و بتپرستی همسان بودند و همه دعوتگران به سوی [[توحید]] و [[پرستش]] خدای یگانه بودهاند{{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. بعضی شرک در [[عقیده]] دارند، برخی شرک در [[عبادت]] و [[اطاعت]]. پرستیدن هر چیزی جز [[خداوند]] نیز شرک است. [[قرآن کریم]]، شرک را گناهی بزرگ و نابخشودنی میداند و هر کس در حالت شرک بمیرد، اهل [[دوزخ]] است و همه کارهایش تباه میگردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۳.</ref>. | |||
== مقدمه == | |||
==مقدمه== | |||
شرک، نقطه مقابل [[توحید]] است. کلمه شرک، از مشارکت است. آیا معنای شرکت این است که لزوماً [[انسان]] غیر [[خدا]] را با [[خدا]] شریک بکند، یعنی در آن واحد دو معبود داشته باشد؟ و اگر احیاناً [[انسان]] به کلی [[خدا]] را نپرستد و تنها موجودی غیر [[خدا]] را [[پرستش]] کند، دیگر [[مشرک]] نیست؟ | شرک، نقطه مقابل [[توحید]] است. کلمه شرک، از مشارکت است. آیا معنای شرکت این است که لزوماً [[انسان]] غیر [[خدا]] را با [[خدا]] شریک بکند، یعنی در آن واحد دو معبود داشته باشد؟ و اگر احیاناً [[انسان]] به کلی [[خدا]] را نپرستد و تنها موجودی غیر [[خدا]] را [[پرستش]] کند، دیگر [[مشرک]] نیست؟ | ||
در اصطلاح [[قرآن]]، تنها معنای شرک، ثنویت در [[اعتقاد]] نیست، بلکه معنای شرک، به جای [[خدا]] غیر [[خدا]] را نهادن است؛ چون در [[منطق]] [[قرآن]] همه موجودات [[خدا]] را [[پرستش]] میکنند. حال اگر کسی غیر [[خدا]] را به جای [[خدا]] نهاد، در [[عبودیت]] برای [[خدا]] شریک قائل شده است. گرچه خود او غیر از آن معبود [[باطل]] چیز دیگری را نپرستد. | در اصطلاح [[قرآن]]، تنها معنای شرک، ثنویت در [[اعتقاد]] نیست، بلکه معنای شرک، به جای [[خدا]] غیر [[خدا]] را نهادن است؛ چون در [[منطق]] [[قرآن]] همه موجودات [[خدا]] را [[پرستش]] میکنند. حال اگر کسی غیر [[خدا]] را به جای [[خدا]] نهاد، در [[عبودیت]] برای [[خدا]] شریک قائل شده است. گرچه خود او غیر از آن معبود [[باطل]] چیز دیگری را نپرستد. | ||
[[اعتقاد]] به [[قدرت]] مافوق [[قوانین]] عادی [[طبیعت]] برای یک موجود، اعم از [[فرشته]] یا [[انسان]] (مثلاً [[پیغمبر]] یا [[امام]])، شرک است؛ اما [[اعتقاد]] به [[قدرت]] و تأثیر در حد معمول و متعارف شرک نیست. *همچنین [[اعتقاد]] به [[قدرت]] و تأثیرِ [[انسان]] از دنیارفته نیز شرک است. پس، [[اعتقاد]] به [[درک]] داشتن مرده و [[سلام]] کردن به او و [[تعظیم]] کردن و [[احترام]] کردن او و [[خواندن]] و ندا کردن او و درخواست از او شرک است؛ زیرا مستلزم [[اعتقاد]] به نیروی ماوراءالطبیعی برای غیر خداست. همچنین [[اعتقاد]] به تأثیرات مرموز و نشناخته برای اشیا، [[اعتقاد]] به تأثیر داشتن [[خاک]] بخصوص در شفای [[بیماری]] و یا تأثیر داشتن مکان مخصوص برای [[استجابت دعا]] شرک است؛ زیرا مستلزم [[اعتقاد]] به نیروی ماوراءالطبیعی در یک شیء است. | [[اعتقاد]] به [[قدرت]] مافوق [[قوانین]] عادی [[طبیعت]] برای یک موجود، اعم از [[فرشته]] یا [[انسان]] (مثلاً [[پیغمبر]] یا [[امام]])، شرک است؛ اما [[اعتقاد]] به [[قدرت]] و تأثیر در حد معمول و متعارف شرک نیست. * همچنین [[اعتقاد]] به [[قدرت]] و تأثیرِ [[انسان]] از دنیارفته نیز شرک است. پس، [[اعتقاد]] به [[درک]] داشتن مرده و [[سلام]] کردن به او و [[تعظیم]] کردن و [[احترام]] کردن او و [[خواندن]] و ندا کردن او و درخواست از او شرک است؛ زیرا مستلزم [[اعتقاد]] به نیروی ماوراءالطبیعی برای غیر خداست. همچنین [[اعتقاد]] به تأثیرات مرموز و نشناخته برای اشیا، [[اعتقاد]] به تأثیر داشتن [[خاک]] بخصوص در شفای [[بیماری]] و یا تأثیر داشتن مکان مخصوص برای [[استجابت دعا]] شرک است؛ زیرا مستلزم [[اعتقاد]] به نیروی ماوراءالطبیعی در یک شیء است. | ||
هستی به دو بخش تقسیم میشود: [[طبیعت]] و ماورای [[طبیعت]]. ماورای [[طبیعت]]، قلمرو اختصاصی [[خداوند]] است و [[طبیعت]] قلمرو اختصاصی مخلوق او و یا قلمرو مشترک [[خدا]] و مخلوقات است. یک سلسله [[کارها]] جنبه ماوراءالطبیعی دارد، از قبیل [[احیا]] (زنده کردن) و اماته (میراندن)، روزی دادن و امثال اینها و باقی، کارهای عادی و معمولی است. کارهای فوق معمولی قلمرو اختصاصی خداست و باقی، قلمرو مخلوقات او. این از جنبه [[توحید]] نظری. | هستی به دو بخش تقسیم میشود: [[طبیعت]] و ماورای [[طبیعت]]. ماورای [[طبیعت]]، قلمرو اختصاصی [[خداوند]] است و [[طبیعت]] قلمرو اختصاصی مخلوق او و یا قلمرو مشترک [[خدا]] و مخلوقات است. یک سلسله [[کارها]] جنبه ماوراءالطبیعی دارد، از قبیل [[احیا]] (زنده کردن) و اماته (میراندن)، روزی دادن و امثال اینها و باقی، کارهای عادی و معمولی است. کارهای فوق معمولی قلمرو اختصاصی خداست و باقی، قلمرو مخلوقات او. این از جنبه [[توحید]] نظری. | ||
خط ۲۰: | خط ۱۳: | ||
اما از جنبه [[توحید عملی]]: هر نوع توجه [[معنوی]] به غیر [[خداوند]] به نحوی که توجهکننده بخواهد نوعی [[رابطه قلبی]] و [[معنوی]] میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجه خود سازد، به او [[توسل]] جوید و از او [[اجابت]] بخواهد؛ همه اینها شرک و [[پرستش]] غیر خداست؛ چون [[عبادت]] جز اینها چیزی نیست و [[عبادت]] غیر [[خدا]] به [[حکم عقل]] و [[ضرورت]] [[شرع]] جایز نیست و مستلزم [[خروج]] از [[اسلام]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۵.</ref>. | اما از جنبه [[توحید عملی]]: هر نوع توجه [[معنوی]] به غیر [[خداوند]] به نحوی که توجهکننده بخواهد نوعی [[رابطه قلبی]] و [[معنوی]] میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجه خود سازد، به او [[توسل]] جوید و از او [[اجابت]] بخواهد؛ همه اینها شرک و [[پرستش]] غیر خداست؛ چون [[عبادت]] جز اینها چیزی نیست و [[عبادت]] غیر [[خدا]] به [[حکم عقل]] و [[ضرورت]] [[شرع]] جایز نیست و مستلزم [[خروج]] از [[اسلام]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۵.</ref>. | ||
==[[شرک خفی]] و جلی== | == [[شرک خفی]] و جلی == | ||
شرک جلی یا شرک بزرگ عبارت است از شریک قرار دادن برای خداوند و شرک خفی یا کوچک در برابر [[شرک]] جلیّ و بزرگ بدین معناست که انسان به رغم [[اعتقاد]] به [[انواع توحید]]، به مراتب عالی آن دست نیافته و از اینرو در [[باور]] و [[رفتار]] گرفتار نوعی شرک پوشیده و مخفی است. | شرک جلی یا شرک بزرگ عبارت است از شریک قرار دادن برای خداوند و شرک خفی یا کوچک در برابر [[شرک]] جلیّ و بزرگ بدین معناست که انسان به رغم [[اعتقاد]] به [[انواع توحید]]، به مراتب عالی آن دست نیافته و از اینرو در [[باور]] و [[رفتار]] گرفتار نوعی شرک پوشیده و مخفی است. | ||
شرک خفیّ همانند شرک جلیّ در هر دو قلمرو [[عقیده]] و عمل تحققپذیر است و در مقابل مفهوم [[اخلاص]] قرار دارد که [[پاک]] کردن [[نیت]] و عمل برای خداست. این گونه شرک برخلاف شرک جلیّ در قلمرو [[مؤمنان]] دستنایافته به درجات [[خالص]] [[ایمان]] مطرح است، از این رو موجب خروج از قلمرو ایمان و [[اسلام]] نمیشود و از آنجا که اندکی از مؤمنان به مراتب عالی [[توحید]] و ایمان[[دست]] مییابند، بیشتر مؤمنان به گونهای گرفتار این شرکاند. [[فرمان]] [[قرآن کریم]] بر [[ایمان آوردن]] مؤمنان با این [[هدف]] است که مؤمنان به مراحل [[برتر]] ایمان و توحید دست یابند و ایمان خود را افزایش دهند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او ایمان | شرک خفیّ همانند شرک جلیّ در هر دو قلمرو [[عقیده]] و عمل تحققپذیر است و در مقابل مفهوم [[اخلاص]] قرار دارد که [[پاک]] کردن [[نیت]] و عمل برای خداست. این گونه شرک برخلاف شرک جلیّ در قلمرو [[مؤمنان]] دستنایافته به درجات [[خالص]] [[ایمان]] مطرح است، از این رو موجب خروج از قلمرو ایمان و [[اسلام]] نمیشود و از آنجا که اندکی از مؤمنان به مراتب عالی [[توحید]] و ایمان[[دست]] مییابند، بیشتر مؤمنان به گونهای گرفتار این شرکاند. [[فرمان]] [[قرآن کریم]] بر [[ایمان آوردن]] مؤمنان با این [[هدف]] است که مؤمنان به مراحل [[برتر]] ایمان و توحید دست یابند و ایمان خود را افزایش دهند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او ایمان بیاورید» سوره نساء، آیه ۱۳۶.</ref>.<ref> نک: المیزان، ج۵، ص۱۱۲. </ref> در [[روایات]]، مخفی بودن این شرک به [[راه رفتن]] مورچهای در شب تاریک بر سنگی سیاه [[تشبیه]] شده که [[آگاهی]] از آن بسیار دشوار است<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۱۷؛ فتح القدیر، ج۱، ص۶۲. </ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref> به [[آلوده]] بودن بیشتر [[مؤمنان]] به گونهای از [[شرک]] اشاره دارد و خطاب به [[رسول خدا]] {{صل}}تأکید میکند که بیشتر [[مردم]] به [[خدا]] [[ایمان]] نمیآورند، مگر اینکه در همان حال مشرکاند. مراد از شرک در این آیه، [[شرک خفی]] است که با ایمان جمع میشود<ref> المیزان، ج۱۱، ص۲۷۶.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[شرک (مقاله)|مقاله "شرک"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
== [[مراتب شرک]] == | |||
==[[ | ==جستارهای وابسته== | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
*خدای [[بیشریک]] | |||
*انواع شرک | |||
*آثار شرک | |||
*سزای شرک | |||
*محال بودن تحقق شرک | |||
* [[وظایف]] [[انسان]] نسبت به شرک | |||
*برخی از [[مشرکان]] | |||
*از موارد [[اختلاف]] در شرک: ([[نظام]] واسطه) | |||
*از موارد اختلاف در شرک: ([[توسل]]): | |||
#جواز توسل | |||
#انواع توسل در [[کلام امام حسین]] | |||
#شرایط توسل در کلام امام حسین | |||
*از موارد اختلاف در شرک: ([[استغاثه]] و [[استعانت]] از غیر) | |||
*از موارد اختلاف در شرک: (درخواست [[شفاعت]] از [[ارواح]] [[اولیا]]) | |||
*از موارد اختلاف در [[شرک]]: (صدا زدن [[ارواح]] [[اولیا]]) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | # [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | ||
#[[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | # [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | ||
# [[پرونده:1100410.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[شرک (مقاله)|مقاله «شرک»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{ارزشهای اجتماعی}} | {{ارزشهای اجتماعی}} | ||
[[رده: اصطلاحات کلامی]] | [[رده: اصطلاحات کلامی]] | ||
[[رده:مقالههای اولویت یک]] | [[رده:مقالههای اولویت یک]] | ||
[[ar: الشرك]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۰
شِرک: نوعی انحراف در عقیده نسبت به آفریدگار است. بعضی بتپرستند، برخی دوگانه پرست و بعضی به سه خدا یا بیشتر معتقدند. برخی هم گاوپرست، ستارهپرست و شیطانپرستاند. همه این عقاید، شرک است و پیروان آن مشرکند. خداوند، آفریدگار یکتا و بیهمتا و بیشریک است، نه فرزندی دارد، نه از کسی به دنیا آمده است و نه در تدبیر کارهای جهان و آفرینش هستی و موجودات، نیازمند به شریک است. همه پیامبران الهی در دعوت مردم به خدای یکتا و مبارزه با شرک و بتپرستی همسان بودند و همه دعوتگران به سوی توحید و پرستش خدای یگانه بودهاند﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾[۱]. بعضی شرک در عقیده دارند، برخی شرک در عبادت و اطاعت. پرستیدن هر چیزی جز خداوند نیز شرک است. قرآن کریم، شرک را گناهی بزرگ و نابخشودنی میداند و هر کس در حالت شرک بمیرد، اهل دوزخ است و همه کارهایش تباه میگردد[۲].
مقدمه
شرک، نقطه مقابل توحید است. کلمه شرک، از مشارکت است. آیا معنای شرکت این است که لزوماً انسان غیر خدا را با خدا شریک بکند، یعنی در آن واحد دو معبود داشته باشد؟ و اگر احیاناً انسان به کلی خدا را نپرستد و تنها موجودی غیر خدا را پرستش کند، دیگر مشرک نیست؟
در اصطلاح قرآن، تنها معنای شرک، ثنویت در اعتقاد نیست، بلکه معنای شرک، به جای خدا غیر خدا را نهادن است؛ چون در منطق قرآن همه موجودات خدا را پرستش میکنند. حال اگر کسی غیر خدا را به جای خدا نهاد، در عبودیت برای خدا شریک قائل شده است. گرچه خود او غیر از آن معبود باطل چیز دیگری را نپرستد.
اعتقاد به قدرت مافوق قوانین عادی طبیعت برای یک موجود، اعم از فرشته یا انسان (مثلاً پیغمبر یا امام)، شرک است؛ اما اعتقاد به قدرت و تأثیر در حد معمول و متعارف شرک نیست. * همچنین اعتقاد به قدرت و تأثیرِ انسان از دنیارفته نیز شرک است. پس، اعتقاد به درک داشتن مرده و سلام کردن به او و تعظیم کردن و احترام کردن او و خواندن و ندا کردن او و درخواست از او شرک است؛ زیرا مستلزم اعتقاد به نیروی ماوراءالطبیعی برای غیر خداست. همچنین اعتقاد به تأثیرات مرموز و نشناخته برای اشیا، اعتقاد به تأثیر داشتن خاک بخصوص در شفای بیماری و یا تأثیر داشتن مکان مخصوص برای استجابت دعا شرک است؛ زیرا مستلزم اعتقاد به نیروی ماوراءالطبیعی در یک شیء است.
هستی به دو بخش تقسیم میشود: طبیعت و ماورای طبیعت. ماورای طبیعت، قلمرو اختصاصی خداوند است و طبیعت قلمرو اختصاصی مخلوق او و یا قلمرو مشترک خدا و مخلوقات است. یک سلسله کارها جنبه ماوراءالطبیعی دارد، از قبیل احیا (زنده کردن) و اماته (میراندن)، روزی دادن و امثال اینها و باقی، کارهای عادی و معمولی است. کارهای فوق معمولی قلمرو اختصاصی خداست و باقی، قلمرو مخلوقات او. این از جنبه توحید نظری.
اما از جنبه توحید عملی: هر نوع توجه معنوی به غیر خداوند به نحوی که توجهکننده بخواهد نوعی رابطه قلبی و معنوی میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجه خود سازد، به او توسل جوید و از او اجابت بخواهد؛ همه اینها شرک و پرستش غیر خداست؛ چون عبادت جز اینها چیزی نیست و عبادت غیر خدا به حکم عقل و ضرورت شرع جایز نیست و مستلزم خروج از اسلام است[۳].
شرک خفی و جلی
شرک جلی یا شرک بزرگ عبارت است از شریک قرار دادن برای خداوند و شرک خفی یا کوچک در برابر شرک جلیّ و بزرگ بدین معناست که انسان به رغم اعتقاد به انواع توحید، به مراتب عالی آن دست نیافته و از اینرو در باور و رفتار گرفتار نوعی شرک پوشیده و مخفی است.
شرک خفیّ همانند شرک جلیّ در هر دو قلمرو عقیده و عمل تحققپذیر است و در مقابل مفهوم اخلاص قرار دارد که پاک کردن نیت و عمل برای خداست. این گونه شرک برخلاف شرک جلیّ در قلمرو مؤمنان دستنایافته به درجات خالص ایمان مطرح است، از این رو موجب خروج از قلمرو ایمان و اسلام نمیشود و از آنجا که اندکی از مؤمنان به مراتب عالی توحید و ایماندست مییابند، بیشتر مؤمنان به گونهای گرفتار این شرکاند. فرمان قرآن کریم بر ایمان آوردن مؤمنان با این هدف است که مؤمنان به مراحل برتر ایمان و توحید دست یابند و ایمان خود را افزایش دهند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾[۴].[۵] در روایات، مخفی بودن این شرک به راه رفتن مورچهای در شب تاریک بر سنگی سیاه تشبیه شده که آگاهی از آن بسیار دشوار است[۶]. آیه ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴾[۷] به آلوده بودن بیشتر مؤمنان به گونهای از شرک اشاره دارد و خطاب به رسول خدا (ص)تأکید میکند که بیشتر مردم به خدا ایمان نمیآورند، مگر اینکه در همان حال مشرکاند. مراد از شرک در این آیه، شرک خفی است که با ایمان جمع میشود[۸].[۹]
مراتب شرک
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه ۶۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۲۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۵.
- ↑ «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او ایمان بیاورید» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
- ↑ نک: المیزان، ج۵، ص۱۱۲.
- ↑ الدر المنثور، ج۲، ص۱۷؛ فتح القدیر، ج۱، ص۶۲.
- ↑ «و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۲۷۶.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.