اخلاص در عبادت: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-''']] ==پانویس== {{پانویس}} +''']] {{پایان منابع}} ==پانویس== {{پانویس}})) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اخلاص | |||
| عنوان مدخل = اخلاص | |||
| مداخل مرتبط = [[اخلاص در قرآن]] - [[اخلاص در حدیث]] - [[اخلاص در فقه اسلامی]] - [[اخلاص در اخلاق اسلامی]] - [[اخلاص در معارف دعا و زیارات]] - [[اخلاص در معارف و سیره نبوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره علوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره حسینی]] - [[اخلاص در معارف و سیره سجادی]] - [[اخلاص در معارف و سیره رضوی]] - [[اخلاص در عبادت]] - [[اخلاص در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==[[اخلاص در عبادت پیامبر | ==مقدمه== | ||
منظور از اخلاص در عبادت این است که [[انسان]] فقط برای انجام [[فرمان خدا]] و کسب [[رضایت]] او [[پرستش]] کند؛ زیرا [[عبادت]] و پرستش چیزی است که با [[خلوص نیت]] و [[انگیزه الهی]] ارتباط عمیق دارد و با [[شرک]] و [[ریا]] و خودنمایی ناسازگار است. به عبارت دیگر، در [[عبادات]] کیفیت مهم است نه کمیت. در نگاه [[اسلام]] و [[قرآن]]، [[ارزش]] عبادت وابسته به انگیزه [[باطنی]] انسان است و اگر [[نیت خالص]] نباشد، عبادت از نظر کمی هر قدر زیاد باشد، اثر ندارد. [[خداوند]] در قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.</ref>؛ | |||
[[امام علی]]{{ع}} درباره انگیزه [[عبادی]] خویش میفرماید: {{متن حدیث|إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ}}<ref>سوره بینه، آیه ۵.</ref>؛ «خدایا تو را [[پرستش]] نکردم. به [[طمع]] بهشتت و نه از [[ترس]] جهنمت، بلکه تو را چون شایسته [[عبادت]] یافتم، پرستش کردم». | |||
عبادت، بدون [[چشمداشت]] به [[بهشت]] و ترس از [[جهنم]]، فقط از [[معصومین]]{{عم}} ساخته است. آن بزرگواران چون [[خداوند]] را شایسته پرستش یافتهاند، او را میپرستند اما عبادت غیرمعصوم یا به دلیل راه یافتن به بهشت و یا ترس از [[دوزخ]] است. | |||
درباره [[امام سجاد]]{{ع}} آمده است: آن حضرت در [[حال]] [[نماز]]، سر به [[سجده]] نهاده بود که [[آتش]] در خانهاش افتاد. گفتند: یا بن [[رسول الله]]! آتش آتش، سر از سجده بردار، سر برنداشت تا آتش فرونشست. آنگاه پرسیدند: چه چیز باعث شد که سر [[مبارک]] از سجده برنداشتی؟ فرمود: {{متن حدیث|نَارُ الْآخِرَةِ}}<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۲۶۱.</ref>؛ «آتش [[آخرت]]». اگر [[خلوص]] و [[خضوع]] در عبادت نباشد، با اندک چیزی [[انسان]] سر از سجده بر میدارد و به اطراف توجه میکند. [[اخلاص]] است که پیوند عمیق با [[معبود]] را برقرار میسازد و [[نمازگزار]] را از توجه به غیر او باز میدارد.<ref>[[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۸۴.</ref>. | |||
== اخلاص در عبادت پیامبر == | |||
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است * که او را شریکی نیست و به این فرمان یافتهام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۲ -۱۶۳. </ref>. | #{{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است * که او را شریکی نیست و به این فرمان یافتهام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۲ -۱۶۳. </ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>. | #{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۲۸: | ||
# [[عبادت]] خالصانه [[خدا]] تکلیفی، [[الهی]] بر عهده [[پیامبر]]: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ *... وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ...}}؛ | # [[عبادت]] خالصانه [[خدا]] تکلیفی، [[الهی]] بر عهده [[پیامبر]]: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ *... وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ...}}؛ | ||
# [[عبادت]] خالصانه و دائمی، از ویژگیهای [[اصحاب]] [[فقیر]] [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ}}؛ | # [[عبادت]] خالصانه و دائمی، از ویژگیهای [[اصحاب]] [[فقیر]] [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ}}؛ | ||
# [[پیامبر]] منزّه از | # [[پیامبر]] منزّه از عبادت غیر خدا: {{متن قرآن|فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ}}؛ | ||
# [[خداوند]] [[پیامبر]] را به [[عبادت]] خالصانه و [[توکل]] بر خودش [[دعوت]] میکند: {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ}}. از ظاهر [[کلام]] برمیآید این جمله متفرع بر جمله {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ}} باشد و معنایش این است: وقتی همه امور مرجوع به او باشد پس غیر او مالک چیزی نیستند و در هیچ چیز [[استقلال]] ندارند، پس او را [[عبادت]] کن و برای خود در همه امور وکیلش بگیر و بر هیچ سببی از [[اسباب توکل]] مکن، زیرا هر سببی را او سبب کرده و اگر بخواهد سببیت را از آن سلب میکند، پس خیلی [[نادانی]] است که [[آدمی]] بر سببی از اسباب [[اعتماد]] کند و با اینکه [[خداوند]] از آنچه میکنند [[غافل]] نیست دیگر چگونه جایز است در امر [[عبادت]] و [[توکل]] بر او کوتاهی کنیم<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۹۷.</ref>؛ | # [[خداوند]] [[پیامبر]] را به [[عبادت]] خالصانه و [[توکل]] بر خودش [[دعوت]] میکند: {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ}}. از ظاهر [[کلام]] برمیآید این جمله متفرع بر جمله {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ}} باشد و معنایش این است: وقتی همه امور مرجوع به او باشد پس غیر او مالک چیزی نیستند و در هیچ چیز [[استقلال]] ندارند، پس او را [[عبادت]] کن و برای خود در همه امور وکیلش بگیر و بر هیچ سببی از [[اسباب توکل]] مکن، زیرا هر سببی را او سبب کرده و اگر بخواهد سببیت را از آن سلب میکند، پس خیلی [[نادانی]] است که [[آدمی]] بر سببی از اسباب [[اعتماد]] کند و با اینکه [[خداوند]] از آنچه میکنند [[غافل]] نیست دیگر چگونه جایز است در امر [[عبادت]] و [[توکل]] بر او کوتاهی کنیم<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۹۷.</ref>؛ | ||
#درمقابل تثلیثگرایی بعضی از [[اهل کتاب]] و گرایشهای شرکآلود [[جاهلی]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید به آنها بگو من به [[پرستش]] [[توحیدی]] [[مأمور]] شدهام: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ}} و هیچ وقت به گرایشهای شرکآمیز [[آلوده]] نخواهم شد: {{متن قرآن|وَلَا أُشْرِكَ بِهِ}} و به [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] خالصانه [[دعوت]] میکنم: {{متن قرآن|إِلَيْهِ أَدْعُو}} و بازگشت همه به سوی اوست: {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ مَآبِ}}؛ | # درمقابل تثلیثگرایی بعضی از [[اهل کتاب]] و گرایشهای شرکآلود [[جاهلی]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید به آنها بگو من به [[پرستش]] [[توحیدی]] [[مأمور]] شدهام: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ}} و هیچ وقت به گرایشهای شرکآمیز [[آلوده]] نخواهم شد: {{متن قرآن|وَلَا أُشْرِكَ بِهِ}} و به [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] خالصانه [[دعوت]] میکنم: {{متن قرآن|إِلَيْهِ أَدْعُو}} و بازگشت همه به سوی اوست: {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ مَآبِ}}؛ | ||
# [[خداوند]] میفرماید ما [[قرآن]] را به سوی تو نازل کردیم در حالی که متلبس به [[جامه]] [[حق]] بود: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ}} و “باء” در کلمه “بالحق” برای ملابست است، که معنایش چنین میشود: پس در هر جای از آن که امر به [[عبادت]] و [[پرستش]] خدای یگانه شده است، [[حق]] است و چون حرف “باء” این معنا را به [[آیه]] میدهد جمله {{متن قرآن|فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} را با حرف “فاء” متفرع بر آن کرد و فهمانیده حالا که معلوم شد [[قرآن]] متلبس به [[لباس]] [[حق]] نازل شده، پس خدای یگانه را [[عبادت]] کن، در حالی که [[دین]] را برای او [[خالص]] کرده باشی و عبودیت [[قلبی]] خود را برای [[خدا]] در تمامی [[شؤون]] زندگیت با [[پیروی]] کردن از آنچه برای تو [[تشریع]] کرده اظهار کن در حالی که [[دین]] خود را برای او [[خالص]] سازی و غیر از آنچه [[خدا]] برای تو [[تشریع]] کرده [[پیروی]] مکن<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۵۵.</ref>. | # [[خداوند]] میفرماید ما [[قرآن]] را به سوی تو نازل کردیم در حالی که متلبس به [[جامه]] [[حق]] بود: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ}} و “باء” در کلمه “بالحق” برای ملابست است، که معنایش چنین میشود: پس در هر جای از آن که امر به [[عبادت]] و [[پرستش]] خدای یگانه شده است، [[حق]] است و چون حرف “باء” این معنا را به [[آیه]] میدهد جمله {{متن قرآن|فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} را با حرف “فاء” متفرع بر آن کرد و فهمانیده حالا که معلوم شد [[قرآن]] متلبس به [[لباس]] [[حق]] نازل شده، پس خدای یگانه را [[عبادت]] کن، در حالی که [[دین]] را برای او [[خالص]] کرده باشی و عبودیت [[قلبی]] خود را برای [[خدا]] در تمامی [[شؤون]] زندگیت با [[پیروی]] کردن از آنچه برای تو [[تشریع]] کرده اظهار کن در حالی که [[دین]] خود را برای او [[خالص]] سازی و غیر از آنچه [[خدا]] برای تو [[تشریع]] کرده [[پیروی]] مکن<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۵۵.</ref>. | ||
# [[خداوند]] به پیامبرش [[دستور]] میدهد حال که چنین است و همه خطوط به او منتهی میشود: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ... * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا}} تنها او را [[پرستش]] کن: {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ}}، عبادتی توأم با [[توحید]] و [[اخلاص]] و از آنجا که در راه [[بندگی]] و [[اطاعت]] و [[عبادت]] خالصانه [[خدا]] [[مشکلات]] و [[سختیها]] فراوان است، اضافه میکند: و در راه [[عبادت]] او [[صابر]] و [[شکیبا]] باش: {{متن قرآن|وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ}} و در آخرین جمله میگوید: “آیا مثل و مانندی برای [[خداوند]] پیدا میکنی”؟ {{متن قرآن|هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}} این جمله در [[حقیقت]] دلیلی است بر آنچه در جمله قبل آمده، یعنی مگر برای ذات پاکش شریک و مانندی هست که دست به سوی او دراز کنی و او را [[پرستش]] نمایی؟! کلمه “سمی” گرچه به معنی “همنام” است، ولی روشن است که منظور در اینجا تنها نام نیست بلکه محتوای نام است، یعنی آیا کسی غیر از [[خدا]]، [[خالق]] رازق، | # [[خداوند]] به پیامبرش [[دستور]] میدهد حال که چنین است و همه خطوط به او منتهی میشود: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ... * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا}} تنها او را [[پرستش]] کن: {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ}}، عبادتی توأم با [[توحید]] و [[اخلاص]] و از آنجا که در راه [[بندگی]] و [[اطاعت]] و [[عبادت]] خالصانه [[خدا]] [[مشکلات]] و [[سختیها]] فراوان است، اضافه میکند: و در راه [[عبادت]] او [[صابر]] و [[شکیبا]] باش: {{متن قرآن|وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ}} و در آخرین جمله میگوید: “آیا مثل و مانندی برای [[خداوند]] پیدا میکنی”؟ {{متن قرآن|هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}} این جمله در [[حقیقت]] دلیلی است بر آنچه در جمله قبل آمده، یعنی مگر برای ذات پاکش شریک و مانندی هست که دست به سوی او دراز کنی و او را [[پرستش]] نمایی؟! کلمه “سمی” گرچه به معنی “همنام” است، ولی روشن است که منظور در اینجا تنها نام نیست بلکه محتوای نام است، یعنی آیا کسی غیر از [[خدا]]، [[خالق]] رازق، محیی، ممیت، عالم و [[قادر]] به همه چیز و بر همه چیز پیدا خواهی کرد؟<ref>تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۱۱.</ref> | ||
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] میدهد به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند که اگر ایشان را به [[توحید]] و [[اخلاص]] [[دین]] برای [[خدا]] میخواند، بدان جهت است که او [[مأمور]] از طرف خداست، برای [[ابلاغ]] [[دعوت]] [[توحید]] و [[عبادت]] خالصانه و نیز [[مأمور]] شده است که خود او هم مانند سایرین به این [[دعوت]] پاسخ مثبت دهد: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}}. چیزی که هست این فرق را با سایرین دارد که او باید اولین کس باشد به [[اسلام آوردن]] و [[تسلیم]] در برابر آنچه به سویش [[دعوت]] میکند و خلاصه به چیزی [[دعوت]] کند که خودش قبل از [[دعوت]] دیگران به آن [[ایمان]] داشته باشد حال چه اینکه [[مردم]] دعوتش را بپذیرند و یا آن را رد کنند. پس دیگر [[مردم]] چشم این [[طمع]] را نباید داشته باشند که آن جناب بر خلاف دعوتش عمل کند و سیرهاش مخالف دعوتش باشد. | # [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] میدهد به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند که اگر ایشان را به [[توحید]] و [[اخلاص]] [[دین]] برای [[خدا]] میخواند، بدان جهت است که او [[مأمور]] از طرف خداست، برای [[ابلاغ]] [[دعوت]] [[توحید]] و [[عبادت]] خالصانه و نیز [[مأمور]] شده است که خود او هم مانند سایرین به این [[دعوت]] پاسخ مثبت دهد: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}}. چیزی که هست این فرق را با سایرین دارد که او باید اولین کس باشد به [[اسلام آوردن]] و [[تسلیم]] در برابر آنچه به سویش [[دعوت]] میکند و خلاصه به چیزی [[دعوت]] کند که خودش قبل از [[دعوت]] دیگران به آن [[ایمان]] داشته باشد حال چه اینکه [[مردم]] دعوتش را بپذیرند و یا آن را رد کنند. پس دیگر [[مردم]] چشم این [[طمع]] را نباید داشته باشند که آن جناب بر خلاف دعوتش عمل کند و سیرهاش مخالف دعوتش باشد. | ||
# [[نهی]] شدن [[پیامبر]] از هنگام دریافت بیّنات [[الهی]]، نسبت به | # [[نهی]] شدن [[پیامبر]] از هنگام دریافت بیّنات [[الهی]]، نسبت به عبادت غیر خدا: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}، {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۱۶۱.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اخلاص]] | [[رده:اخلاص]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۹
مقدمه
منظور از اخلاص در عبادت این است که انسان فقط برای انجام فرمان خدا و کسب رضایت او پرستش کند؛ زیرا عبادت و پرستش چیزی است که با خلوص نیت و انگیزه الهی ارتباط عمیق دارد و با شرک و ریا و خودنمایی ناسازگار است. به عبارت دیگر، در عبادات کیفیت مهم است نه کمیت. در نگاه اسلام و قرآن، ارزش عبادت وابسته به انگیزه باطنی انسان است و اگر نیت خالص نباشد، عبادت از نظر کمی هر قدر زیاد باشد، اثر ندارد. خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ﴾[۱]؛ امام علی(ع) درباره انگیزه عبادی خویش میفرماید: «إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ»[۲]؛ «خدایا تو را پرستش نکردم. به طمع بهشتت و نه از ترس جهنمت، بلکه تو را چون شایسته عبادت یافتم، پرستش کردم». عبادت، بدون چشمداشت به بهشت و ترس از جهنم، فقط از معصومین(ع) ساخته است. آن بزرگواران چون خداوند را شایسته پرستش یافتهاند، او را میپرستند اما عبادت غیرمعصوم یا به دلیل راه یافتن به بهشت و یا ترس از دوزخ است.
درباره امام سجاد(ع) آمده است: آن حضرت در حال نماز، سر به سجده نهاده بود که آتش در خانهاش افتاد. گفتند: یا بن رسول الله! آتش آتش، سر از سجده بردار، سر برنداشت تا آتش فرونشست. آنگاه پرسیدند: چه چیز باعث شد که سر مبارک از سجده برنداشتی؟ فرمود: «نَارُ الْآخِرَةِ»[۳]؛ «آتش آخرت». اگر خلوص و خضوع در عبادت نباشد، با اندک چیزی انسان سر از سجده بر میدارد و به اطراف توجه میکند. اخلاص است که پیوند عمیق با معبود را برقرار میسازد و نمازگزار را از توجه به غیر او باز میدارد.[۴].
اخلاص در عبادت پیامبر
- ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ﴾[۵].
- ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۶].
- ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ * قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۷].
- ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۸].
- ﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۹].
- ﴿قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ﴾[۱۰].
- ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾[۱۱].
- ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا﴾[۱۲]
- ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي * بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾[۱۳].
- ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۴].
در آیات فوق این محورها درباره اخلاص در عبادت پیامبر مطرح گردیده است:
- عبادت خالصانه خدا تکلیفی، الهی بر عهده پیامبر: ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ *... وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ...﴾؛
- عبادت خالصانه و دائمی، از ویژگیهای اصحاب فقیر پیامبر: ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ﴾؛
- پیامبر منزّه از عبادت غیر خدا: ﴿فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾؛
- خداوند پیامبر را به عبادت خالصانه و توکل بر خودش دعوت میکند: ﴿فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ﴾. از ظاهر کلام برمیآید این جمله متفرع بر جمله ﴿وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ﴾ باشد و معنایش این است: وقتی همه امور مرجوع به او باشد پس غیر او مالک چیزی نیستند و در هیچ چیز استقلال ندارند، پس او را عبادت کن و برای خود در همه امور وکیلش بگیر و بر هیچ سببی از اسباب توکل مکن، زیرا هر سببی را او سبب کرده و اگر بخواهد سببیت را از آن سلب میکند، پس خیلی نادانی است که آدمی بر سببی از اسباب اعتماد کند و با اینکه خداوند از آنچه میکنند غافل نیست دیگر چگونه جایز است در امر عبادت و توکل بر او کوتاهی کنیم[۱۵]؛
- درمقابل تثلیثگرایی بعضی از اهل کتاب و گرایشهای شرکآلود جاهلی خداوند به پیامبر میگوید به آنها بگو من به پرستش توحیدی مأمور شدهام: ﴿قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ﴾ و هیچ وقت به گرایشهای شرکآمیز آلوده نخواهم شد: ﴿وَلَا أُشْرِكَ بِهِ﴾ و به توحید و یکتاپرستی خالصانه دعوت میکنم: ﴿إِلَيْهِ أَدْعُو﴾ و بازگشت همه به سوی اوست: ﴿وَإِلَيْهِ مَآبِ﴾؛
- خداوند میفرماید ما قرآن را به سوی تو نازل کردیم در حالی که متلبس به جامه حق بود: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ﴾ و “باء” در کلمه “بالحق” برای ملابست است، که معنایش چنین میشود: پس در هر جای از آن که امر به عبادت و پرستش خدای یگانه شده است، حق است و چون حرف “باء” این معنا را به آیه میدهد جمله ﴿فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ﴾ را با حرف “فاء” متفرع بر آن کرد و فهمانیده حالا که معلوم شد قرآن متلبس به لباس حق نازل شده، پس خدای یگانه را عبادت کن، در حالی که دین را برای او خالص کرده باشی و عبودیت قلبی خود را برای خدا در تمامی شؤون زندگیت با پیروی کردن از آنچه برای تو تشریع کرده اظهار کن در حالی که دین خود را برای او خالص سازی و غیر از آنچه خدا برای تو تشریع کرده پیروی مکن[۱۶].
- خداوند به پیامبرش دستور میدهد حال که چنین است و همه خطوط به او منتهی میشود: ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ... * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا﴾ تنها او را پرستش کن: ﴿فَاعْبُدْهُ﴾، عبادتی توأم با توحید و اخلاص و از آنجا که در راه بندگی و اطاعت و عبادت خالصانه خدا مشکلات و سختیها فراوان است، اضافه میکند: و در راه عبادت او صابر و شکیبا باش: ﴿وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ﴾ و در آخرین جمله میگوید: “آیا مثل و مانندی برای خداوند پیدا میکنی”؟ ﴿هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا﴾ این جمله در حقیقت دلیلی است بر آنچه در جمله قبل آمده، یعنی مگر برای ذات پاکش شریک و مانندی هست که دست به سوی او دراز کنی و او را پرستش نمایی؟! کلمه “سمی” گرچه به معنی “همنام” است، ولی روشن است که منظور در اینجا تنها نام نیست بلکه محتوای نام است، یعنی آیا کسی غیر از خدا، خالق رازق، محیی، ممیت، عالم و قادر به همه چیز و بر همه چیز پیدا خواهی کرد؟[۱۷]
- خداوند به پیامبر دستور میدهد به مردم ابلاغ کند که اگر ایشان را به توحید و اخلاص دین برای خدا میخواند، بدان جهت است که او مأمور از طرف خداست، برای ابلاغ دعوت توحید و عبادت خالصانه و نیز مأمور شده است که خود او هم مانند سایرین به این دعوت پاسخ مثبت دهد: ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي﴾. چیزی که هست این فرق را با سایرین دارد که او باید اولین کس باشد به اسلام آوردن و تسلیم در برابر آنچه به سویش دعوت میکند و خلاصه به چیزی دعوت کند که خودش قبل از دعوت دیگران به آن ایمان داشته باشد حال چه اینکه مردم دعوتش را بپذیرند و یا آن را رد کنند. پس دیگر مردم چشم این طمع را نباید داشته باشند که آن جناب بر خلاف دعوتش عمل کند و سیرهاش مخالف دعوتش باشد.
- نهی شدن پیامبر از هنگام دریافت بیّنات الهی، نسبت به عبادت غیر خدا: ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾، ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ﴾[۱۸]، ﴿وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ﴾[۱۹].[۲۰]
منابع
پانویس
- ↑ «و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.
- ↑ سوره بینه، آیه ۵.
- ↑ کشف الغمة، ج۲، ص۲۶۱.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۸۴.
- ↑ «بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است * که او را شریکی نیست و به این فرمان یافتهام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۲ -۱۶۳.
- ↑ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ «بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود * بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۵۶ و ۷۱.
- ↑ «بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند میپرستید نمیپرستم ولی خداوندی را میپرستم که جان شما را میستاند و فرمان یافتهام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.
- ↑ «و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است و همه کارها بدو باز گردانده میشود پس او را بپرست و بر او توکل کن و پروردگارت از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره هود، آیه ۱۲۳.
- ↑ «بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا میخوانم و بازگشت من به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۶.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ «و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمیآییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست * پروردگار آسمانها و زمین است و آنچه میان آنهاست پس او را بپرست و در پرستش او شکیبایی کن، آیا برای او همنامی میشناسی؟» سوره مریم، آیه ۶۴.
- ↑ «ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستادهایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب میداری بپرست * بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میدارم بپرستم * بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب میدارم، میپرستم * بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۲ و ۱۱ و ۱۴ و ۶۶.
- ↑ «بگو: من که برهانها (ی روشن) پروردگارم به من رسیده است، از پرستیدن کسانی که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید نهی شدهام و فرمان یافتهام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۹۷.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۵۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۱۱.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ «و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان» سوره قصص، آیه ۸۸.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۱۶۱.