بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = عصمت پیامبر خاتم | | موضوع مرتبط = عصمت پیامبر خاتم | ||
| عنوان مدخل = عصمت پیامبر خاتم | | عنوان مدخل = عصمت پیامبر خاتم | ||
| مداخل مرتبط = [[عصمت پیامبر خاتم در قرآن]] - [[عصمت پیامبر خاتم در کلام اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[عصمت پیامبر خاتم در قرآن]] - [[عصمت پیامبر خاتم در کلام اسلامی]] - [[عصمت پیامبر خاتم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) | | پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) | ||
}} | }} | ||
'''[[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}}،''' از جمله مباحثی است که در [[قرآن کریم]] در ضمن [[آیات]] متعددی به وضوح بیان شده است. از بررسی این [[آیات]] هم میتوان به موهبتی بودن [[عصمت]] آن حضرت پی برد و هم میتوان به گستره عظیم [[عصمت پیامبر]] که مشتمل بر [[عصمت]] از انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و | '''[[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}}،''' از جمله مباحثی است که در [[قرآن کریم]] در ضمن [[آیات]] متعددی به وضوح بیان شده است. از بررسی این [[آیات]] هم میتوان به موهبتی بودن [[عصمت]] آن حضرت پی برد و هم میتوان به گستره عظیم [[عصمت پیامبر]] که مشتمل بر [[عصمت]] از انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و فراموشی قبل و بعد از تصدی منصب نبوت است، [[دست]] یافت. با این توضیح [[عصمت]] آن حضرت با استناد به چند دسته از [[آیات]] از [[قرآن کریم]] قابل [[اثبات]] است. آیاتی که بر [[عصمت]] تمامی [[انبیا]] به صورت کلی دلالت دارند و آیاتی که به صورت ویژه بیانگر [[عصمت پیامبر خاتم]] هستند. | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== [[حقیقت]] [[عصمت پیامبر]]{{صل}} == | == [[حقیقت]] [[عصمت پیامبر]]{{صل}} == | ||
[[عصمت]]، حالت نفسانی است که [[انسان]] را از [[خطا]] و [[گناه]] باز میدارد. وقتی این عصمت از سوی [[خدا]] ایجاد شود، به معنای [[رهایی]] از هرگونه [[پلیدی]] بازدارنده از کمال است. [[پیامبران]] بهویژه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] عصمت و [[طهارت]]{{ع}} براساس [[آیه ۳۳ سوره احزاب]] از [[عصمت الهی]] برخوردار هستند، به طوری که همه هستی ایشان، از نظر کمی و کیفی از هر گونه پلیدی ([[رجس]]) تطهیر شده و به تمامیت طهارت دست یافتهاند؛ زیرا با آنکه آنان از همه جهات بشری همانند دیگر [[انسانها]] هستند؛ اما به سبب [[مقام نبوت]]، [[رسالت]] و [[امامت]]، لازم است تا از هر گونه قول و فعلی که برخاسته از «رجس» باشد، [[پاک]] شوند؛ چراکه اگر قول و فعل آنان، همان چیزی نباشد که خدا خواسته است، نمیتوان بدان اعتماد کرد. پس حتی اگر در یک قول و فعل ایشان، خدشه و شائبهای از خطا، [[سهو]]، [[اشتباه]]، | [[عصمت]]، حالت نفسانی است که [[انسان]] را از [[خطا]] و [[گناه]] باز میدارد. وقتی این عصمت از سوی [[خدا]] ایجاد شود، به معنای [[رهایی]] از هرگونه [[پلیدی]] بازدارنده از کمال است. [[پیامبران]] بهویژه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] عصمت و [[طهارت]]{{ع}} براساس [[آیه ۳۳ سوره احزاب]] از [[عصمت الهی]] برخوردار هستند، به طوری که همه هستی ایشان، از نظر کمی و کیفی از هر گونه پلیدی ([[رجس]]) تطهیر شده و به تمامیت طهارت دست یافتهاند؛ زیرا با آنکه آنان از همه جهات بشری همانند دیگر [[انسانها]] هستند؛ اما به سبب [[مقام نبوت]]، [[رسالت]] و [[امامت]]، لازم است تا از هر گونه قول و فعلی که برخاسته از «رجس» باشد، [[پاک]] شوند؛ چراکه اگر قول و فعل آنان، همان چیزی نباشد که خدا خواسته است، نمیتوان بدان اعتماد کرد. پس حتی اگر در یک قول و فعل ایشان، خدشه و شائبهای از خطا، [[سهو]]، [[اشتباه]]، نسیان، [[جهل]] و مانند آنها باشد، به هیچ یک از اقوال و افعالشان نمیتوان اعتماد کرد؛ از این رو خدا در [[آیات]] ۳ و ۴ [[سوره نجم]] و [[آیه]] ۱۷ [[سوره انفال]]، قول و فعل ایشان را همان قول و فعل [[الهی]] دانسته که از قول و فعل سایر [[بشر]] متفاوت است. | ||
در حقیقت، وجه تمایز [[پیامبر]]{{صل}} با دیگر انسانها در بخش «بشر» بودن ایشان نیست؛ زیرا ایشان و دیگر پیامبران نیز بشری همانند سایر انسانها هستند؛ چنانکه خدا به صراحت میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ}}<ref>«بگو جز این نیست که من نیز همانند شما بشری هستم»، کهف، آیه ۱۱۰.</ref> بلکه این فرق به حوزه «[[انسانیت]]» آن حضرت باز میگردد؛ زیرا [[انسان]] دارای نفس [[الهی]] است که به سبب [[روح]] دمیده شده، او را از دیگر آفریدههای الهی متمایز ساخته تا جایی که در [[مقام خلافت الهی]] همگان حتی [[فرشتگان]] مامور به [[اطاعت]] و [[سجده]] اطاعت و [[تسخیر]] نسبت به او شدند<ref>ص، آیه ۷۲؛ بقره، آیات ۳۰ و ۳۱.</ref>. خدا از میان [[انسانها]]، کسانی را دستچین و گلچین کرده است که از آنها به | در حقیقت، وجه تمایز [[پیامبر]]{{صل}} با دیگر انسانها در بخش «بشر» بودن ایشان نیست؛ زیرا ایشان و دیگر پیامبران نیز بشری همانند سایر انسانها هستند؛ چنانکه خدا به صراحت میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ}}<ref>«بگو جز این نیست که من نیز همانند شما بشری هستم»، کهف، آیه ۱۱۰.</ref> بلکه این فرق به حوزه «[[انسانیت]]» آن حضرت باز میگردد؛ زیرا [[انسان]] دارای نفس [[الهی]] است که به سبب [[روح]] دمیده شده، او را از دیگر آفریدههای الهی متمایز ساخته تا جایی که در [[مقام خلافت الهی]] همگان حتی [[فرشتگان]] مامور به [[اطاعت]] و [[سجده]] اطاعت و [[تسخیر]] نسبت به او شدند<ref>سوره ص، آیه ۷۲؛ سوره بقره، آیات ۳۰ و ۳۱.</ref>. خدا از میان [[انسانها]]، کسانی را دستچین و گلچین کرده است که از آنها به «مجتبی» (برگزیده) یاد میشود<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۱.</ref>، همان طوری که خدا [[حضرت آدم]]{{ع}} را از میان [[مخلوقات]] خویش برگزید<ref>سوره فرقان، آیه ۱۲۲.</ref>. سپس همین افرادی را که دستچین شدهاند، از صافی گذرانده و آنان را «مصطفی»<ref>سوره صاف شده.</ref> کرد تا هیچگونه نقص و کمبودی نداشته و همانند عسل مصفی، بدون هیچگونه موم و زوائد باشند<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۳؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref>. نواقص دیگری که سائر افراد [[بشر]] دارند، این افراد برگزیده صاف شده ندارند؛ یعنی در سطحی از [[کمالات]] قرار دارند که میتوان گفت از هر عیبی، سبوح و از هر نقصی قدوس هستند که به معنای تمامیت در کمالات است. | ||
از آنجا که آنان با [[انتخاب]] و [[گزینش الهی]] از دیگر افراد بشر متمایز شدهاند، از این [[استعداد]] و قابلیت برخوردارند که [[وحی]] را دریافت دارند: بگو من همانند شما بشری هستم، با این فرق که به من وحی میشود<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>. | |||
بنابراین، هر چیزی که [[پیامبر]]{{صل}} در قول و فعل و تقریر خویش دارد، میبایست اطاعت شود و برخلاف آن عمل نکرد؛ زیرا اینگونه است که [[انسان]] میتواند با اطاعت مطلق از [[اسوه حسنه]] به کمالات برسد و خدایی و ربانی شود<ref>حشر، آیه ۷؛ احزاب، آیه ۲۱؛ آل عمران، آیه ۷۹.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن (مقاله)|عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن]].</ref> | ظرفیتی که آنان پیدا کردهاند موجب شده تا از دیگر انسانها متمایز باشند. این دریافت وحی، نیازمند سطحی از [[کمالات]] است که همه [[انسانها]]، هر چند در اصل وجود آن را دارا هستند، ولی چون به کمال نرسیده، نمیتوانند از آن سطح بهرهمند شوند، در حالی که [[پیامبران]] با عنایت و فضل الهی به این ظرفیت میرسند و اینگونه میتوانند در [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] به دریافت وحی و [[ابلاغ]] آن بپردازند. پس [[عصمت]] در پیامبران، حقیقتی است که در ایشان نه تنها به شکل ملکه، بلکه مقوّم ذات وجود دارد و آنان را از هر گونه [[رجس]] که نقص و [[عیب]] است، [[پاک]] و [[مطهر]] کرده است. این بدان معناست که قول ایشان همان «نطق [[الهی]]»<ref>سوره نجم، آیات ۳ و ۴.</ref> و فعل ایشان همان فعل الله است<ref>سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>. بنابراین، [[اطاعت]] از ایشان عین [[اطاعت از خدا]]ست؛ چنانکه [[عصیان]] نسبت به ایشان عصیان نسبت به خداست؛ زیرا قول و فعلی ندارند که بر خلاف [[حق]] باشد و شائبه [[خطا]]، [[اشتباه]]، نسیان، [[سهو]] و مانند آنها در آن راه نمییابد<ref>سوره انفال، آیات ۲۰ و ۴۶؛ سوره مجادله، آیه ۱۳؛ سوره ممتحنه، آیه ۸ و ۹.</ref>. | ||
بنابراین، هر چیزی که [[پیامبر]]{{صل}} در قول و فعل و تقریر خویش دارد، میبایست اطاعت شود و برخلاف آن عمل نکرد؛ زیرا اینگونه است که [[انسان]] میتواند با اطاعت مطلق از [[اسوه حسنه]] به کمالات برسد و خدایی و ربانی شود<ref>سوره حشر، آیه ۷؛ سوره احزاب، آیه ۲۱؛ سوره آل عمران، آیه ۷۹.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن (مقاله)|عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن]].</ref> | |||
== موهوبی بودن عصمت پیامبر خاتم == | == موهوبی بودن عصمت پیامبر خاتم == | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
== عوامل و زمینههای عصمت پیامبر{{صل}} == | == عوامل و زمینههای عصمت پیامبر{{صل}} == | ||
[[قرآن]] برای پیدایی عصمت در پیامبران و [[امامان]] و خصوصا [[حضرت محمد]]{{صل}} عوامل و زمینههایی را برشمرده که برخی از آنها عبارتاند از: | [[قرآن]] برای پیدایی عصمت در پیامبران و [[امامان]] و خصوصا [[حضرت محمد]]{{صل}} عوامل و زمینههایی را برشمرده که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
# [[حکمت الهی]]: اهدافی برای [[آفرینش انسان]] در نظر گرفته شده که جز از راه هدایتهای [[فطری]]<ref>طه، آیه ۵۰.</ref> و هدایتهای [[تشریعی]] که مطابق همان [[هدایت فطری]] [[تکوینی]] است<ref>روم، آیه ۳۰.</ref> به دست نمیآید. از همینرو [[خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] افزون بر حجت باطنی [[عقلی]] فطری، حجتهای ظاهری به عنوان [[پیامبران]] فرستاده تا [[اسلام]] را [[ابلاغ]] کرده و [[مردم]] را به [[صراط مستقیم الهی]] [[دعوت]] کنند<ref>بقره، آیه ۳۸؛ آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵ و ۱۶۴.</ref>. پس حکمت الهی مقتضای آن است که گروهی دارای [[عصمت]] باشند و بتوانند در مقام اسوههای [[حسنه]] [[الهی]] قرار گیرند و [[مردمان]] را با [[تعلیم و تزکیه]] به کمالاتی برساند که [[مقام خلافت الهی]] [[انسان]] مقتضی آن است. از [[آیات قرآن]] به دست میآید که [[پیامبر]]{{صل}} نیز به حکمت الهی در این درجه از عصمت قرار گرفته تا از هر گونه [[خطا]] در [[امان]] باشد و بتواند مأموریت الهی را به انجام برساند<ref>نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. | # '''[[حکمت الهی]]:''' اهدافی برای [[آفرینش انسان]] در نظر گرفته شده که جز از راه هدایتهای [[فطری]]<ref>سوره طه، آیه ۵۰.</ref> و هدایتهای [[تشریعی]] که مطابق همان [[هدایت فطری]] [[تکوینی]] است<ref>سوره روم، آیه ۳۰.</ref> به دست نمیآید. از همینرو [[خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] افزون بر حجت باطنی [[عقلی]] فطری، حجتهای ظاهری به عنوان [[پیامبران]] فرستاده تا [[اسلام]] را [[ابلاغ]] کرده و [[مردم]] را به [[صراط مستقیم الهی]] [[دعوت]] کنند<ref>سوره بقره، آیه ۳۸؛ سوره آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵ و ۱۶۴.</ref>. پس حکمت الهی مقتضای آن است که گروهی دارای [[عصمت]] باشند و بتوانند در مقام اسوههای [[حسنه]] [[الهی]] قرار گیرند و [[مردمان]] را با [[تعلیم و تزکیه]] به کمالاتی برساند که [[مقام خلافت الهی]] [[انسان]] مقتضی آن است. از [[آیات قرآن]] به دست میآید که [[پیامبر]]{{صل}} نیز به حکمت الهی در این درجه از عصمت قرار گرفته تا از هر گونه [[خطا]] در [[امان]] باشد و بتواند مأموریت الهی را به انجام برساند<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. | ||
# فضل الهی: [[نبوت]] و [[رسالت]] و [[امامت]] از مقامات الهی است که به هر کسی نمیرسد؛ زیرا باید شخص از هر گونه [[ظلم]] [[فکری]] و [[رفتاری]] از جمله ظلم عظیم [[شرک]] و [[گناه]] به دور باشد<ref>بقره، آیه ۱۲۴؛ لقمان، آیه ۱۳.</ref>. خدا از میان موجودات، انسان را بر دیگران [[برتری]] بخشید<ref>اسراء، آیه ۷۰.</ref> و در میان [[انسانها]] پیامبران را بر غیر ایشان برتری داد<ref>انعام، آیه ۸۶؛ بقره، آیه ۲۵۳؛ اسراء، آیات ۲۱ و ۵۵.</ref>. مقتضی فضل الهی خاص نسبت به پیامبر{{صل}} این است که ایشان از عصمت مطلق برخوردار باشد<ref>نساء، آیه ۱۱۳.</ref> تا در مقام [[اسوه حسنه]] مطلق قرار گیرد که قول و فعل او [[حجت]] است<ref>احزاب، آیه ۲۱.</ref>. | # '''فضل الهی:''' [[نبوت]] و [[رسالت]] و [[امامت]] از مقامات الهی است که به هر کسی نمیرسد؛ زیرا باید شخص از هر گونه [[ظلم]] [[فکری]] و [[رفتاری]] از جمله ظلم عظیم [[شرک]] و [[گناه]] به دور باشد<ref>سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. خدا از میان موجودات، انسان را بر دیگران [[برتری]] بخشید<ref>سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> و در میان [[انسانها]] پیامبران را بر غیر ایشان برتری داد<ref>سوره انعام، آیه ۸۶؛ سوره بقره، آیه ۲۵۳؛ سوره اسراء، آیات ۲۱ و ۵۵.</ref>. مقتضی فضل الهی خاص نسبت به پیامبر{{صل}} این است که ایشان از عصمت مطلق برخوردار باشد<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref> تا در مقام [[اسوه حسنه]] مطلق قرار گیرد که قول و فعل او [[حجت]] است<ref>سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. | ||
# [[الطاف]] خفی الهی: پیامبر{{صل}} از الطاف خفی الهی بهره برده و به او عصمت داده شده است<ref>اسراء، آیه ۷۴.</ref>. | # '''[[الطاف]] خفی الهی:''' پیامبر{{صل}} از الطاف خفی الهی بهره برده و به او عصمت داده شده است<ref>سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>. | ||
# [[علم لدنی]]: علم لدنی به معنای [[علمی]] که مستقیم و بیواسطه از [[خدا]] به [[قلب]] [[انسان]] میرسد و نسبت به [[حقایق]] هستی، از [[رؤیت]] و [[شهود]] برخوردار میشود، عامل مهم در [[عصمت پیامبر]]{{صل}} و مصون ماندن ایشان است. از نظر [[قرآن]]، برخورداری حضرت محمد{{صل}} از [[علم لدنّی]]، زمینه مصونیّت آن حضرت از [[خطا]] و مایه عصمت وی بوده است<ref>نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. | # '''[[علم لدنی]]:''' علم لدنی به معنای [[علمی]] که مستقیم و بیواسطه از [[خدا]] به [[قلب]] [[انسان]] میرسد و نسبت به [[حقایق]] هستی، از [[رؤیت]] و [[شهود]] برخوردار میشود، عامل مهم در [[عصمت پیامبر]]{{صل}} و مصون ماندن ایشان است. از نظر [[قرآن]]، برخورداری حضرت محمد{{صل}} از [[علم لدنّی]]، زمینه مصونیّت آن حضرت از [[خطا]] و مایه عصمت وی بوده است<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. | ||
# [[وحی]]: | # '''[[وحی]]:''' وحی الهی که نوعی ارتباط خاص میان انسان با خداست، موجب میشود تا انسان به مصونیت برسد و از [[عصمت الهی]] برخوردار شود. این وحی الهی علاوه بر عصمتبخشی علومی خاص را در [[اختیار]] [[پیامبر]]{{صل}} قرار میدهد که او و بلکه همه [[انسانها]] جز از راه وحی نمیتوانستند به آن دست یابند. در [[حقیقت]] معلوماتی که از [[طریق وحی]] میرسد معلوماتی است که از هیچ راه دیگری قابل دسترسی برای [[بشر]] نیست<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>، این معلومات که علم لدنی است<ref>سوره هود، آیه ۱؛ سوره نمل، آیه ۶.</ref>، نوعی [[علم خاص]] است که موجب عصمت نیز میشود<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. | ||
# [[نعمت الهی]]: از نظر قرآن، برخی | # '''[[نعمت الهی]]:''' از نظر قرآن، برخی امور نعمتهای مطلق هستند که از جمله آنها میتوان به [[نعمت]] [[ولایت]]، [[اسلام]]، [[ایمان]] و [[نبوت]] و [[رسالت]] اشاره کرد<ref>سوره مائده، آیه ۳؛ سوره حجرات، آیه ۷.</ref>. همین [[لطف الهی]] است که [[اجازه]] نمیدهد تا [[شیاطین]] و [[جنیان]] بر نفس پیامبر{{صل}} مسلط شوند و القائات [[شیطانی]] داشته باشند و او را به جنون [[مبتلا]] سازند که همان جنزدگی است<ref>سوره قلم، آیه ۲؛ سوره حج، آیه ۵۲.</ref>. | ||
# [[استعاذه]] به خدا: از عوامل موثر در | # '''[[استعاذه]] به خدا:''' از عوامل موثر در عصمت، استعاذه به خداست. کسی که واقعاً در پناه خدا قرار گیرد از عصمت بهرهمند میشود؛ چنانکه [[حضرت یوسف]]<ref>سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref> و پیامبر{{صل}} با استعاذه در امان خدا قرار گرفته و از هرگونه وسوسهها و تاثیرات [[شیطانی]] در [[امان]] ماندند<ref>سوره اعراف، آیه ۲۰۰؛ سوره فصلت، آیه ۳۶.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن (مقاله)|عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن]].</ref> | ||
== گستره [[عصمت پیامبر خاتم]] == | == گستره [[عصمت پیامبر خاتم]] == | ||
[[آیات]] متعددی در [[قرآن کریم]] وجود دارد که هر یک بخشی از گستره وسیع [[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}} را نشان میدهند. بر اساس این [[آیات]] دامنه [[عصمت]] آن حضرت علاوه بر مصونیت از ارتکاب انواع معاصی به | [[آیات]] متعددی در [[قرآن کریم]] وجود دارد که هر یک بخشی از گستره وسیع [[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}} را نشان میدهند. بر اساس این [[آیات]] دامنه [[عصمت]] آن حضرت علاوه بر مصونیت از ارتکاب انواع معاصی به عصمت از صدور [[خطا]]، [[اشتباه]] و حتی نسیان از آن حضرت پیش و پس از تصدی منصب نبوت گسترش یافته و هم مشتمل بر عصمت زمانی است و هم عصمت متعلق. [[عصمت از خطا]] در دریافت وحی و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] و نیز [[عصمت از خطا]] و [[اشتباه]] در تبیین و [[تفسیر]] [[وحی]] و... نیز برخی دیگر از ابعاد عصمت آن حضرت است. | ||
در ادامه به برخی از ابعاد عصمت آن حضرت در قرآن کریم اشاره مینماییم | در ادامه به برخی از ابعاد عصمت آن حضرت در قرآن کریم اشاره مینماییم | ||
# [[خطا]]: [[پیامبر]]{{صل}} از هرگونه خطا در دریافت وحی<ref>نجم، آیه ۱۱.</ref>، دیدن و [[رؤیت]] [[حقیقت]] و مشاهدات قلبی<ref>نجم، آیات ۱۰ تا ۱۷.</ref> و نیز [[حکم]]، [[حکومت]]، [[قضاوت]] و [[فتوا]]<ref>نساء، آیه ۶۵؛ التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج ۴، ص۱۲۸ – ۱۲۹.</ref> در امان خواهد بود. | # '''[[خطا]]:''' [[پیامبر]]{{صل}} از هرگونه خطا در دریافت وحی<ref>سوره نجم، آیه ۱۱.</ref>، دیدن و [[رؤیت]] [[حقیقت]] و مشاهدات قلبی<ref>سوره نجم، آیات ۱۰ تا ۱۷.</ref> و نیز [[حکم]]، [[حکومت]]، [[قضاوت]] و [[فتوا]]<ref>سوره نساء، آیه ۶۵؛ التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج ۴، ص۱۲۸ – ۱۲۹.</ref> در امان خواهد بود. | ||
# | # '''نسیان:''' پیامبر{{صل}} هر چه را [[خدا]] به او آموخت را یاد دارد و فراموشی در او راه نمییابد<ref>سوره اعلی، آیه ۶.</ref>. | ||
# شیطنت: آن حضرت | # '''شیطنت:''' آن حضرت از هر گونه شیطنت در امان است و هرگز [[شیطان]] نمیتواند در او تصرفاتی داشته باشد<ref>سوره حج، آیات ۵۲ و ۵۴.</ref>؛ زیرا ایشان تحت [[ربوبیت]] مستقیم رب العالمین قرار دارد و از سلطه شیطان در امان است<ref>سوره اسراء، آیه ۶۵.</ref>. | ||
# [[گمراهی]]: [[عصمت الهی]] پیامبر{{صل}} موجب آن است که همواره در خط [[هدایت]] و [[صراط مستقیم]] باشد و هرگز به سمت گمراهی کشیده نشود<ref>نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. | # '''[[گمراهی]]:''' [[عصمت الهی]] پیامبر{{صل}} موجب آن است که همواره در خط [[هدایت]] و [[صراط مستقیم]] باشد و هرگز به سمت گمراهی کشیده نشود<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. | ||
# [[عصیان]] و [[معصیت]]: پیامبر{{صل}} [[معصوم]] از هر گونه عصیان بوده و همواره [[مطیع خدا]]ست<ref>یونس، آیه ۱۵.</ref>. | # '''[[عصیان]] و [[معصیت]]:''' پیامبر{{صل}} [[معصوم]] از هر گونه عصیان بوده و همواره [[مطیع خدا]]ست<ref>سوره یونس، آیه ۱۵.</ref>. | ||
# مصونیت در ابلاغ: همان طوری که ایشان در دریافت وحی دارای عصمت است، در ابلاغ نیز دارای عصمت است<ref> | # '''مصونیت در ابلاغ:''' همان طوری که ایشان در دریافت وحی دارای عصمت است، در ابلاغ نیز دارای عصمت است<ref>سوره نجم، آیات ۳ و ۴؛ سوره حاقه، آیه ۴۴.</ref>. | ||
# حکم و حکومت: هر [[فرمان]] و حکمی که پیامبر{{صل}} میدهد فرمان و حکم الهی است که میبایست از آن [[اطاعت]] شود؛ زیرا پیامبر{{صل}} حکم و [[حکومتی]] که دارد، همان حکم و [[حکومت الهی]] است و در آن هواهای نفس و امور دیگر راه نمییابد؛ لذا [[مردم]] باید [[تسلیم محض]] [[حکم]] و | # '''حکم و حکومت:''' هر [[فرمان]] و حکمی که پیامبر{{صل}} میدهد فرمان و حکم الهی است که میبایست از آن [[اطاعت]] شود؛ زیرا پیامبر{{صل}} حکم و [[حکومتی]] که دارد، همان حکم و [[حکومت الهی]] است و در آن هواهای نفس و امور دیگر راه نمییابد؛ لذا [[مردم]] باید [[تسلیم محض]] [[حکم]] و حکومت ایشان باشند<ref>سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>. | ||
# قول و فعل: سخن ایشان بر اساس نطق [[الهی]] است. [[قرآن]] میفرماید: | # '''قول و فعل:''' سخن ایشان بر اساس نطق [[الهی]] است. [[قرآن]] میفرماید: «او از روی هواهای نفس سخن نمیگوید؛ جز این نیست که همان [[وحی]] را میگوید که به او شده است»<ref>سوره نجم، آیات ۳ و ۴.</ref>. در مقام فعل نیز هر اقدام فعلی او همان فعل الله است؛ زیرا [[خدا]] به عنوان نمونه میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَی}}<ref>«وقتی تیر میاندازی تو تیر نمیاندازی بلکه این خدا است که تیر میاندازد»، سوره انفال، آیه ۱۷.</ref> از همین رو وقتی ایشان کسی را برای [[امامت]] و [[خلافت]] خویش [[نصب]] میکند، همان [[نصب الهی]] است و باید [[اطاعت]] شده و [[عصیان]] نشود؛ چراکه ایشان هرگز به میل خویش یا [[هواهای نفسانی]] اقدامی نمیکند که موجب [[خشم الهی]] شود و [[رضایت الهی]] در آن نباشد. پس سخنی به هذیان نمیگوید و وصیتی نمیکند که برخاسته از پریشان حالی در هنگام [[احتضار]] و مانند آن باشد؛ زیرا اگر در مقام احتضار [[هوشیاری]] نداشته باشد یا [[خطا]] و نسیان کند، ممکن است سخنی بگوید که سخن [[شیطان]] باشد و همه تلاشهای عمرش را به یک سخن بر باد دهد. پس [[عصمت]] ایشان تا دم [[مرگ]] همچنان باقی بوده است و اینکه دوات و قلم خواست تا مطلبی بنویسد که هرگز [[امت]] [[گمراه]] نشود، سخنی برخاسته از «هذیان» نبوده است که برخی از [[اصحاب]] نزدیک ایشان او را متهم به آن کرده و گفتند: {{عربی|"ان الرجل لیهجر"}}؛ این [[مرد]] هذیان میگوید<ref>اربلی، کشف الغمه، الشریف الرضی، ج۱، ص۴۰۲؛ ابن تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۱۸۷؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن (مقاله)|عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن]].</ref> | ||
== اثبات عصمت پیامبر خاتم == | == اثبات عصمت پیامبر خاتم == | ||
{{اصلی|اثبات عصمت پیامبر خاتم}} | {{اصلی|اثبات عصمت پیامبر خاتم}} | ||
[[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}} را میتوان از [[آیات]] متعددی به [[اثبات]] رساند. [[عصمت]] آن حضرت با استناد به سه دسته از [[آیات]] قابل [[اثبات]] است. نخست آیاتی که مشتمل بر [[عصمت]] تمامی [[انبیای الهی]] است. دوم آیاتی که منحصر در [[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}} بوده و به نوعی [[مصونیت]] آن حضرت را از ارتکاب انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و نیز | [[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}} را میتوان از [[آیات]] متعددی به [[اثبات]] رساند. [[عصمت]] آن حضرت با استناد به سه دسته از [[آیات]] قابل [[اثبات]] است. نخست آیاتی که مشتمل بر [[عصمت]] تمامی [[انبیای الهی]] است. دوم آیاتی که منحصر در [[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}} بوده و به نوعی [[مصونیت]] آن حضرت را از ارتکاب انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و نیز فراموشی [[ ثابت]] میکنند و سوم: آیاتی که مشتمل بر عصمت اهل بیت یا جانشینان پیامبر هستند. در توضیح دسته نخست باید گفت: بدیهی است که پس از [[اثبات عصمت انبیا]] {{عم}}، [[اثبات]] [[عصمت رسول خدا]] {{صل}} که خود [[افضل]] از سایر [[انبیا]] و [[رسل]] است امری [[سهل]] خواهد بود.؛ چراکه شخص [[افضل]] نمیتواند فاقد مقامی باشد که [[مفضول]] آن را دارا است. | ||
در ادامه ابتدا به [[آیات]] دسته نخست اشاره مینماییم و سپس [[آیات]] منحصر در [[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}} را [[ذکر]] میکنیم. | در ادامه ابتدا به [[آیات]] دسته نخست اشاره مینماییم و سپس [[آیات]] منحصر در [[عصمت پیامبر خاتم]]{{صل}} را [[ذکر]] میکنیم. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۱: | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | ||
{{اصلی|اثبات عصمت پیامبران}} | {{اصلی|اثبات عصمت پیامبران}} | ||
در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت ایشان از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، | در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت ایشان از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، نسیان و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند. | ||
==== عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]] ==== | ==== عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]] ==== | ||
به عنوان نمونه [[خدای متعال]] در آیهای خطاب به شيطان مىفرمايد: {{متن قرآن|إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ}} <ref>«قطعاً تو بر بندگان (خالص) من تسلّطى ندارى و حمايت و نگهبانى پروردگارت (براى آنان) كافى است». سوره حجر، آیه ۴۲.</ref>. فراز: {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ}}، نكره در سياق نفى و مفيد عموم است، در نتيجه هر گونه سيطره و | به عنوان نمونه [[خدای متعال]] در آیهای خطاب به شيطان مىفرمايد: {{متن قرآن|إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ}} <ref>«قطعاً تو بر بندگان (خالص) من تسلّطى ندارى و حمايت و نگهبانى پروردگارت (براى آنان) كافى است». سوره حجر، آیه ۴۲.</ref>. فراز: {{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ}}، نكره در سياق نفى و مفيد عموم است، در نتيجه هر گونه سيطره و تصرف شيطان به هر نحوى از انحاء از [[بندگان]] حقيقى [[خداوند]] را منتفی میکند. از طرفی عمومیت این فراز از [[آیه]]، قرینه است بر اینکه مراد از «[[عبادی]]»، صرفا بندگان [[خالص]] و [[حقیقی]] خداوند است و نه گنهکاران یا کسانی که در [[زندگی]] خویش مرتکب برخی [[گناهان]] شدهاند. با این بیان، مراد از اثر، اعم از [[ارتکاب معاصی]]، خطا، اشتباه و نسیان است که از تأثیر [[وسوسههای ابلیس]] نشأت میگیرد. بدیهی است که انتفای اثر صرفا به معنای [[نفی]] تأثیر [[وسوسه]] در [[عبادالله]] است و نه نفی خروج ایشان از دایره وسوسههای ابلیس. همین معنا در آیه دیگری از [[قرآن کریم]] و با بیان دیگر نیز آمده و تسلط شیطان بر مؤمنانی که به [[خدا]] [[توکل]] میکنند را نفی نموده است که حقیقت عصمت را در بندگان واقعی خدا، [[ثابت]] مینماید<ref>سوره نحل، آیات ۹۹ و ۱۰۰.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref> | ||
==== اصطفای الهی پیامبران ==== | ==== اصطفای الهی پیامبران ==== | ||
خط ۸۱: | خط ۸۲: | ||
==== امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]] ==== | ==== امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]] ==== | ||
[[خداوند متعال]] در دسته دیگری از [[آیات]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[رسولان]] خود و نیز [[تأسی]] به آنان امر کرده است<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>. روشن است که بر اساس | [[خداوند متعال]] در دسته دیگری از [[آیات]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[رسولان]] خود و نیز [[تأسی]] به آنان امر کرده است<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>. روشن است که بر اساس قواعد [[کلامی]] صدور چنین امری از سوی [[خدای متعال]]، مستلزم عصمت آن شخص است.؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای [[حکیم]] صادر نمیشود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام [[معاصی]]، نسیان، [[خطا]] و [[اشتباه]] است؛ چراکه اگر مصونیت را منحصر در عدم [[ارتکاب معاصی]] دانسته و به جواز صدور نسیان، خطا و اشتباه از [[انبیا]] {{عم}}، [[معتقد]] شویم، غرض از ارسال [[نبی]] یا [[رسول]] نقض شده و [[اطمینان]] به گفتار و [[کردار]] [[انبیا]] و [[رسل]] {{عم}} در نظر مکلفین به [[اطاعت]] به صورت کامل محقق نخواهد شد<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>. | ||
==== معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی حسنه ==== | ==== معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی حسنه ==== | ||
[[مصونیت انبیا]] {{عم}} را میتوان از [[آیات]] دیگری که ضمن نام بردن از برخی انبیا، آنان را به صورت مطلق به عنوان الگویی حسنه معرفی کرده و به [[تأسی]] از آنان ترغیب مینمایند، استفاده کرد. چه اینکه [[قرآن کریم]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} به عنوان اسوهای [[نیکو]] یاد کرده و میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند».، سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. همچنین از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} یاد کرده و میفرماید: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ..}}، «قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى | [[مصونیت انبیا]] {{عم}} را میتوان از [[آیات]] دیگری که ضمن نام بردن از برخی انبیا، آنان را به صورت مطلق به عنوان الگویی حسنه معرفی کرده و به [[تأسی]] از آنان ترغیب مینمایند، استفاده کرد. چه اینکه [[قرآن کریم]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} به عنوان اسوهای [[نیکو]] یاد کرده و میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند».، سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. همچنین از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} یاد کرده و میفرماید: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ..}}، «قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست»<ref>سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. | ||
واژه «[[اسوه]]» در کتب لغت به معنای «قُدوه» است. [[قدوه]] نیز در مورد کسی به کار میرود که به او [[اقتدا]] میشود<ref>فیومی مقری، احمد بن محمد، ص۴۹۴.</ref>. کیفیت [[استدلال]] به این آیات چنین است که [[خدای متعال]]، [[پیامبراکرم]] {{صل}} و حضرت ابراهیم{{ع}} را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان [[الگو]] و [[سرمشق]] دیگران معرفی کرده است. با عنایت به معنای لغوی اسوه، این آیات در شمار آیاتی قرار میگیرند که به نحو مطلق به اقتدا و اطاعت از انبیا {{عم}}[[ امر]] کردهاند و چنانچه سابقا گذشت، امر مطلق به اطاعت از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست؛ چراکه در غیر این صورت هرگز امر به اقتدا به غیر [[معصوم]] و اسوه قرار دادن او تعلق نگرفته و این مسأله به تناقض خواهد انجامید<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>. | واژه «[[اسوه]]» در کتب لغت به معنای «قُدوه» است. [[قدوه]] نیز در مورد کسی به کار میرود که به او [[اقتدا]] میشود<ref>فیومی مقری، احمد بن محمد، ص۴۹۴.</ref>. کیفیت [[استدلال]] به این آیات چنین است که [[خدای متعال]]، [[پیامبراکرم]] {{صل}} و حضرت ابراهیم{{ع}} را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان [[الگو]] و [[سرمشق]] دیگران معرفی کرده است. با عنایت به معنای لغوی اسوه، این آیات در شمار آیاتی قرار میگیرند که به نحو مطلق به اقتدا و اطاعت از انبیا {{عم}}[[ امر]] کردهاند و چنانچه سابقا گذشت، امر مطلق به اطاعت از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست؛ چراکه در غیر این صورت هرگز امر به اقتدا به غیر [[معصوم]] و اسوه قرار دادن او تعلق نگرفته و این مسأله به تناقض خواهد انجامید<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۳: | ||
==== آیاتی که بر عصمت فرشته وحی دلالت دارند ==== | ==== آیاتی که بر عصمت فرشته وحی دلالت دارند ==== | ||
در [[قرآن کریم]] از [[عصمت]] و [[امانتداری]] [[فرشتۀ وحی]] [[سخن]] گفته شده است به نحوی که [[خداوند]] دربارۀ آنان فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، بنابراین اگر حاملِ اول [[وحی]] یعنی [[فرشتگان]] از جمله [[جبرئیل]] دارای [[عصمت]] باشد، حامل دیگر آن یعنی [[پیامبر]] هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن [[عصمت]] همانطور که نقض [[امانتداری]] | در [[قرآن کریم]] از [[عصمت]] و [[امانتداری]] [[فرشتۀ وحی]] [[سخن]] گفته شده است به نحوی که [[خداوند]] دربارۀ آنان فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، بنابراین اگر حاملِ اول [[وحی]] یعنی [[فرشتگان]] از جمله [[جبرئیل]] دارای [[عصمت]] باشد، حامل دیگر آن یعنی [[پیامبر]] هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن [[عصمت]] همانطور که نقض [[امانتداری]] فرشته وحی محسوب میشود، نقض [[امانتداری]] [[پیامبران]] هم خواهد بود<ref>ر.ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۱۹ - ۲۲۱.</ref>. | ||
=== آیات منحصر در [[عصمت پیامبر خاتم]] === | === آیات منحصر در [[عصمت پیامبر خاتم]] === | ||
==== خبر از دوری [[پیامبر خاتم]] از [[گمراهی]] و [[هوای نفس]] ==== | ==== خبر از دوری [[پیامبر خاتم]] از [[گمراهی]] و [[هوای نفس]] ==== | ||
[[قرآن کریم]] ضمن بیان [[اوصاف پیامبر]] خاتم{{صل}} و [[نفی]] هر گونه گمراهی از آن حضرت، سخنان و گفتههای [[پیامبر]]{{صل}} را مستند به [[وحی الهی]] دانسته و میفرماید: {{متن قرآن| مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحي}} <ref>صاحب شما (محمّد مصطفی) هیچگاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.» سوره نجم، آیات ۴-۲.</ref>. | [[قرآن کریم]] ضمن بیان [[اوصاف پیامبر]] خاتم{{صل}} و [[نفی]] هر گونه گمراهی از آن حضرت، سخنان و گفتههای [[پیامبر]]{{صل}} را مستند به [[وحی الهی]] دانسته و میفرماید: {{متن قرآن| مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحي}}<ref>صاحب شما (محمّد مصطفی) هیچگاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.» سوره نجم، آیات ۴-۲.</ref>. | ||
مرحوم [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] این آیات میگوید: ««ماینطق»، مطلق است و مقتضای این اطلاق آن است که هوای نفس از تمام سخنان پیامبر نفی شده باشد، اما از آن جایی که در این آیات خطاب {{متن قرآن|صَاحِبُكُمْ}} به [[مشرکین]] است، به خاطر این قرینه مقامی باید گفت که منظور این است که سخنان آن جناب در آنچه شما مشرکین را به سوی آن میخواند و آنچه از [[قرآن]] برایتان [[تلاوت]] میکند، ناشی از هوای نفس نیست، بلکه هرچه در این باب میگوید، وحیی است که [[خدای متعال]] به او نازل میکند»<ref>طباطبایی، [[سیدمحمد]] حسین، [[المیزان]]، ذیل [[سوره نجم]]، آیات ۴-۲.</ref>. با این وجود برخی [[مفسران]] معاصر معتقدند، از [[آیه]] (و ما ینطق عن الهوی) چنین استفاده میشود که [[رفتار]] و [[سیره پیامبر]]{{صل}} هم علاوه بر گفتار آن جناب، هیچگاه بدون [[اذن]] [[وحی]] نبوده است و اگر هم فرضا چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه [[استنباط]] کنیم از آیات دیگری مثل آیه ۵۰ سوره انعام و آیات دیگر، چنین چیزی استظهار میشود<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، سیره رسول اکرم در قرآن، ج۸، ص۳۲.</ref>. | مرحوم [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر]] این آیات میگوید: ««ماینطق»، مطلق است و مقتضای این اطلاق آن است که هوای نفس از تمام سخنان پیامبر نفی شده باشد، اما از آن جایی که در این آیات خطاب {{متن قرآن|صَاحِبُكُمْ}} به [[مشرکین]] است، به خاطر این قرینه مقامی باید گفت که منظور این است که سخنان آن جناب در آنچه شما مشرکین را به سوی آن میخواند و آنچه از [[قرآن]] برایتان [[تلاوت]] میکند، ناشی از هوای نفس نیست، بلکه هرچه در این باب میگوید، وحیی است که [[خدای متعال]] به او نازل میکند»<ref>طباطبایی، [[سیدمحمد]] حسین، [[المیزان]]، ذیل [[سوره نجم]]، آیات ۴-۲.</ref>. با این وجود برخی [[مفسران]] معاصر معتقدند، از [[آیه]] (و ما ینطق عن الهوی) چنین استفاده میشود که [[رفتار]] و [[سیره پیامبر]]{{صل}} هم علاوه بر گفتار آن جناب، هیچگاه بدون [[اذن]] [[وحی]] نبوده است و اگر هم فرضا چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه [[استنباط]] کنیم از آیات دیگری مثل آیه ۵۰ سوره انعام و آیات دیگر، چنین چیزی استظهار میشود<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، سیره رسول اکرم در قرآن، ج۸، ص۳۲.</ref>. | ||
==== امر به [[اطاعت]] مطلق از [[پیامبر خاتم]] ==== | ==== امر به [[اطاعت]] مطلق از [[پیامبر خاتم]] ==== | ||
[[دلیل عصمت]] از [[وجوب اطاعت]] استفاده میشود، زیرا اگر [[پیامبر]] هر کاری انجام داد، [[سیره]] و روش عملی او [[حجت]] است. و [[پیامبر]] اگر [[خطا]] کند، با [[وجوب اطاعت]] سازگار نیست، لذا باید مبرا از [[خطا]] باشد. این مسئله شامل آیاتی میشود که [[محبت]] [[رسول]] را | [[دلیل عصمت]] از [[وجوب اطاعت]] استفاده میشود، زیرا اگر [[پیامبر]] هر کاری انجام داد، [[سیره]] و روش عملی او [[حجت]] است. و [[پیامبر]] اگر [[خطا]] کند، با [[وجوب اطاعت]] سازگار نیست، لذا باید مبرا از [[خطا]] باشد. این مسئله شامل آیاتی میشود که [[محبت]] [[رسول]] را محبت خدا دانسته و یا از سوی [[خدا]] امر شده که آنچه [[پیامبر]] بگوید [[خدا]] گفته است که با [[خطا]] و نسیان و [[گناه]] [[پیامبر]] ناسازگار میشود. | ||
#{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>. | #{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.</ref>. | #{{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.</ref>. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۲: | ||
'''نکته''': [[دلیل]] بر این که این [[آیه]] دلالت بر [[عصمت]] میکند، این است که [[خداوند]] میفرماید: "تا آنکه پس از فرستادن اینهمه [[پیامبران]]، [[مردم]] را بر [[خدا]] حجتی نباشد". [[پیامبران]] با قول و فعل خود [[مردم]] را راهنمای میکنند، حال اگر قول آنان خطایی و متخذ از [[هوا و هوس]] باشد، یا به [[خطا]] امری را که واقع نیست، واقع نما کنند، دیگر [[حجت خدا]] بر [[خلق]] تمام نشده است. نکته دیگر: در بیان [[اسوه]] بودن [[پیامبر]] است که میفرماید: "همانا برای شما [[رسول خدا]] الگوی خوبی است". اگر الگوی خوبی باشد، نباید به [[گناه]] [[آلوده]] بشود و گرنه نمیتواند [[الگو]] باشد. [[الگو]] آن وقتی [[اسوه]] است که مبرای از [[خطا]] و [[عصیان]] باشد<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۴۱-۲۵۷.</ref>. | '''نکته''': [[دلیل]] بر این که این [[آیه]] دلالت بر [[عصمت]] میکند، این است که [[خداوند]] میفرماید: "تا آنکه پس از فرستادن اینهمه [[پیامبران]]، [[مردم]] را بر [[خدا]] حجتی نباشد". [[پیامبران]] با قول و فعل خود [[مردم]] را راهنمای میکنند، حال اگر قول آنان خطایی و متخذ از [[هوا و هوس]] باشد، یا به [[خطا]] امری را که واقع نیست، واقع نما کنند، دیگر [[حجت خدا]] بر [[خلق]] تمام نشده است. نکته دیگر: در بیان [[اسوه]] بودن [[پیامبر]] است که میفرماید: "همانا برای شما [[رسول خدا]] الگوی خوبی است". اگر الگوی خوبی باشد، نباید به [[گناه]] [[آلوده]] بشود و گرنه نمیتواند [[الگو]] باشد. [[الگو]] آن وقتی [[اسوه]] است که مبرای از [[خطا]] و [[عصیان]] باشد<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۴۱-۲۵۷.</ref>. | ||
==== تاکید بر عدم صدور | ==== تاکید بر عدم صدور فراموشی از [[پیامبر خاتم]] ==== | ||
[[قرآن کریم]] در باره عصمت پیامبر خاتم از نسیان یا فراموشی چنین میفرماید: {{متن قرآن|سَنُقْرِؤُكَ فَلا تَنسَى}}<ref>ما تو را قرائت آیات قرآن چندان آموزیم که هیچ فراموش نکنی». سوره اعلی، آیه۶.</ref>. | [[قرآن کریم]] در باره عصمت پیامبر خاتم از نسیان یا فراموشی چنین میفرماید: {{متن قرآن|سَنُقْرِؤُكَ فَلا تَنسَى}}<ref>ما تو را قرائت آیات قرآن چندان آموزیم که هیچ فراموش نکنی». سوره اعلی، آیه۶.</ref>. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۲: | ||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم؛» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>. | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم؛» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>. | #{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا}}<ref>«ما به سویتان پیامبری که گواه بر شماست فرستادهایم چنان که به سوی فرعون پیامبری فرستادیم» سوره مزمل، آیه ۱۵.</ref>. ای [[پیامبر]]! ما تو را به عنوان [[شاهد]] و [[گواه]] فرستادیم {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا}} او از یکسو [[گواه]] | #{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا}}<ref>«ما به سویتان پیامبری که گواه بر شماست فرستادهایم چنان که به سوی فرعون پیامبری فرستادیم» سوره مزمل، آیه ۱۵.</ref>. ای [[پیامبر]]! ما تو را به عنوان [[شاهد]] و [[گواه]] فرستادیم {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا}} او از یکسو [[گواه]] اعمال امت است، چرا که [[اعمال]] آنها را میبیند و از سوی دیگر [[شاهد]] و [[گواه]] بر انبیای پیشین است که آنها خود [[گواه]] [[امت]] خویش بودند و از سوی سوم وجود تو با اوصاف و اخلاقت، [[الگو]] و با برنامههای سازنده، با سوابق درخشان و با عملکرد [[نیک]] [[شاهد]] و [[گواه]] بر حقانیت [[مکتب]]، و [[شاهد]] و [[گواه]] بر عظمت و [[قدرت پروردگار]] است<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۴۱-۲۵۷.</ref>. | ||
==== اصطفا و برگزیدگی پیامبر خاتم ==== | ==== اصطفا و برگزیدگی پیامبر خاتم ==== | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۷: | ||
# [[پرونده:11446.jpg|22px]] [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|'''پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی''']] | # [[پرونده:11446.jpg|22px]] [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|'''پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی''']] | ||
# [[پرونده:1100840.jpg|22px]] [[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|'''خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم''']]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]] | # [[پرونده:1100840.jpg|22px]] [[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|'''خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم''']]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن (مقاله)|'''عصمت پیامبر اکرم از نگاه قرآن''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||