ابوعامر راهب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل‌های وابسته}} +{{پایان مدخل‌ وابسته}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوعامر راهب در قرآن]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوعامر راهب در قرآن]] - [[ابوعامر راهب در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
نسبت [[ابوعامر]] به "[[اوس]]" می‌رسد<ref>جمهره انساب‌العرب، ص‌۳۳۳؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۲.</ref> و بیش‌تر [[محدثان]]، او را از بزرگان [[قبیله اوس]] دانسته‌اند؛<ref> السیرة‌النبویه، ج۲،ص۵۸۴؛ المغازی، ج۱، ص۲۰۵.</ref> ولی [[ابن‌کثیر]]، وی را از سران [[قبیله خزرج]] شمرده است.<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.</ref> وی، در [[جاهلیت]]، از [[حنفا]] به شمار می‌آمد <ref>السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۵۸۵.</ref> که [[موحّد]] و [[معتقد]] به [[برانگیخته شدن]] [[انسان]]، پس از [[مرگ]] بودند.<ref>مروج الذهب، ج‌۱، ص‌۶۱ و ۷۱.</ref> ابوعامر که [[نصرانی]] بودنش در جاهلیت نیز گزارش شده،<ref>اسباب النزول، ص‌۲۱۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.</ref> به [[رهبانیت]] روی آورده بود؛ [[لباس خشن]] می‌پوشید و از [[دانش]] [[اهل‌کتاب]] نیز [[آگاهی]] داشت؛<ref> السیرة‌النبویه، ج۲، ص‌۵۸۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۲، ص۴۰۲.</ref> از همین رو به "[[راهب]]" معروف بود. پس از [[هجرت]]، به جهت عدم [[پذیرش اسلام]]، به فرموده [[پیامبر]]، او را [[فاسق]] (کسی که از [[طاعت خدا]] و [[دین حنیف]] خارج شده) خواندند.<ref>السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۵۸۵.</ref> پس از [[جنگ بدر]]، وی همراه با چندین نفر از [[اهل]] قبیله‌اش به [[مکه]] فرار کرد و [[مشرکان]] مکه را همواره به [[جنگ]] با پیامبر{{صل}} [[تشویق]] می‌کرد.<ref> المغازی، ج‌۲، ص‌۴۴۱.</ref> ابوعامر، در [[غزوه احد]] در [[سپاه مشرکان]] حضور داشت و می‌کوشید [[انصار]] را در این [[غزوه]] با خود همراه سازد که بی‌نتیجه ماند.<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۳.</ref> این [[دشمنی]] همیشگی وی با [[خدا]] و پیامبر، مورد اشاره [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> نیز هست. [[نقل]] شده که به پیامبر گفت: با‌هر قومی که با تو بجنگند، همراه خواهم بود.<ref>روض‌الجنان، ج ۱۰، ص‌۳۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص‌۱۶۳.</ref> وی تا سال [[فتح مکه]] در آنجا به سر برد؛ هنگام فتح مکه به طایف رفت<ref>السیرة‌النبویة، ج۲، ص۵۸۶؛ التبیان، ج۵، ص۲۹۸.</ref> و با [[اسلام آوردن]] [[مردم]] طایف به [[شام]] عزیمت کرد و در آنجا، تنها و مطرود از [[وطن]] (نهم یا دهم [[هجری]])<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۳.</ref> در "قِنَّسرین»"<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۸، ص‌۱۶۳.</ref> مُرد. مرگ وی را به [[نفرین]] پیامبر{{صل}} دانسته‌اند <ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.</ref> که پس از آمدن ایشان به [[مدینه]] ادعا کرد پیرو [[دین حنیف]] است و وقتی [[پیامبر]] فرمود: من بر این دینم و آن را بی‌پیرایه و [[پاک]] آورده‌ام، گفت: [[خداوند]]، [[دروغ‌گو]] را مطرود و [[غریب]] و تنها بمیراند و پیامبر با گفتن آمین فرمود: خداوند با کسی که [[دروغ]] می‌گوید، چنین کند <ref>السیرة النبویة، ج‌۲، ص‌۵۸۵.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ابوعامر راهب (مقاله)|مقاله «ابوعامر راهب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
نسبت [[ابوعامر]] به "[[اوس]]" می‌رسد<ref>جمهره انساب‌العرب، ص‌۳۳۳؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۲.</ref> و بیش‌تر محدثان، او را از بزرگان [[قبیله اوس]] دانسته‌اند<ref> السیرة‌النبویه، ج۲، ص۵۸۴؛ المغازی، ج۱، ص۲۰۵.</ref>؛ ولی [[ابن‌کثیر]]، وی را از سران [[قبیله خزرج]] شمرده است<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.</ref>. وی، در [[جاهلیت]]، از [[حنفا]] به شمار می‌آمد<ref>السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۵۸۵.</ref> که [[موحّد]] و [[معتقد]] به برانگیخته شدن [[انسان]]، پس از [[مرگ]] بودند<ref>مروج الذهب، ج‌۱، ص‌۶۱ و ۷۱.</ref>. ابوعامر که [[نصرانی]] بودنش در جاهلیت نیز گزارش شده<ref>اسباب النزول، ص‌۲۱۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.</ref>، به [[رهبانیت]] روی آورده بود؛ [[لباس خشن]] می‌پوشید و از [[دانش]] [[اهل‌کتاب]] نیز [[آگاهی]] داشت<ref>السیرة‌النبویه، ج۲، ص‌۵۸۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۲، ص۴۰۲.</ref>، از همین رو به "[[راهب]]" معروف بود. پس از [[هجرت]]، به جهت عدم [[پذیرش اسلام]]، به فرموده [[پیامبر]]، او را [[فاسق]] (کسی که از [[طاعت خدا]] و [[دین حنیف]] خارج شده) خواندند<ref>السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۵۸۵.</ref>. پس از [[جنگ بدر]]، وی همراه با چندین نفر از [[اهل]] قبیله‌اش به [[مکه]] فرار کرد و [[مشرکان]] مکه را همواره به [[جنگ]] با پیامبر {{صل}} [[تشویق]] می‌کرد<ref> المغازی، ج‌۲، ص‌۴۴۱.</ref>. ابوعامر، در [[غزوه احد]] در [[سپاه مشرکان]] حضور داشت و می‌کوشید [[انصار]] را در این [[غزوه]] با خود همراه سازد که بی‌نتیجه ماند<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۳.</ref>. این [[دشمنی]] همیشگی وی با [[خدا]] و پیامبر، مورد اشاره [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> نیز هست. [[نقل]] شده که به پیامبر گفت: با‌هر قومی که با تو بجنگند، همراه خواهم بود<ref>روض‌الجنان، ج ۱۰، ص‌۳۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص‌۱۶۳.</ref>. وی تا سال [[فتح مکه]] در آنجا به سر برد؛ هنگام فتح مکه به طایف رفت<ref>السیرة‌النبویة، ج۲، ص۵۸۶؛ التبیان، ج۵، ص۲۹۸.</ref> و با [[اسلام آوردن]] [[مردم]] طایف به [[شام]] عزیمت کرد و در آنجا، تنها و مطرود از [[وطن]] (نهم یا دهم [[هجری]])<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۳.</ref> در "قِنَّسرین»"<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۸، ص‌۱۶۳.</ref> مُرد. مرگ وی را به [[نفرین]] پیامبر {{صل}} دانسته‌اند<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.</ref> که پس از آمدن ایشان به [[مدینه]] ادعا کرد پیرو [[دین حنیف]] است و وقتی [[پیامبر]] فرمود: من بر این دینم و آن را بی‌پیرایه و [[پاک]] آورده‌ام، گفت: [[خداوند]]، [[دروغ‌گو]] را مطرود و [[غریب]] و تنها بمیراند و پیامبر با گفتن آمین فرمود: خداوند با کسی که [[دروغ]] می‌گوید، چنین کند<ref>السیرة النبویة، ج‌۲، ص‌۵۸۵.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ابوعامر راهب (مقاله)|مقاله «ابوعامر راهب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۳-۳۴؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۸۰.</ref>
 
==[[ابوعامر]] در [[شأن نزول]]==
[[مفسران]] در ذیل چند [[آیه]] از ابوعامر نام برده‌اند که [[سبب نزول]] و مورد اشاره آن [[آیات]] بوده است.
#به [[اتفاق]] مفسران، مراد از {{متن قرآن|لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ}} در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>. [[ابوعامر راهب]] است. گفته‌اند: سبب ساخت [[مسجد]] [[ضرار]] به‌وسیله [[منافقان]]، [[نامه]] ابوعامر به آنها بود که نیرو و [[سلاح]] تهیه کنند و مسجدی برای او بسازند تا نزد [[قیصر روم]] رفته، سپاهی را برای [[اخراج]] پیامبر{{صل}} و یارانش از مدینه، با خود به همراه آورد.<ref>اسباب النزول، ص‌۲۱۴.</ref> اینکه بنای مسجد، به خواسته او بوده، پذیرفته نیست؛ زیرا وی [[مسلمان]] نبوده و ظاهراً منافقان به دنبال نامه ابوعامر، خود [[تصمیم]] به ساخت مسجد گرفتند تا افزون بر ایجاد [[تفرقه]] بین [[مؤمنان]]، محلی برای ورود فرستادگان ابوعامر و [[انتظار]] آمدن وی با [[سپاه شام]] باشد.<ref>البدایة و النهایه، ج‌۵، ص‌۱۷؛ التبیان، ج‌۵، ص‌۲۹۸.</ref> بنابه روایتی از [[امام کاظم]]{{ع}} منافقان مدینه پس از [[وفات]] سعدبن‌معاذ و پس از عزیمت پیامبر به [[تبوک]]، برای [[ریاست]] ابوعامر بر خود، از یک‌دیگر [[بیعت]] گرفتند؛<ref>بحارالانوار، ج‌۲۱، ص‌۲۵۷.</ref>
#از [[عکرمه]] [[نقل]] شده که مراد از {{متن قرآن|قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ}} در {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref> که خداوند از عدم [[هدایت]] آنان خبر داده، ۱۲ نفر از‌ جمله ابوعامر بودند؛<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج۳، ص‌۴۶۱؛ الاتقان، ج‌۲، ص‌۳۲۵.</ref> ولی [[سیاق آیه]] و آیات قبل از آن، این احتمال را تقویت می‌کند که آیه، درباره [[یهودیان]] [[بنی‌قریظه]] و [[بنی‌نضیر]] باشد.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۶۲؛ المنار، ج‌۳، ص‌۳۶۲.</ref>
#در [[نقلی]] از [[ابن‌عباس]] آمده است که [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا}}<ref>«آیا به کسانی که بهره‌ای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریسته‌ای (که چگونه) به «جبت»  و «طاغوت»  ایمان دارند و درباره کافران می‌گویند که اینان رهیافته‌تر از مؤمنانند؟!» سوره نساء، آیه ۵۱.</ref> از ورود [[حیی بن‌ اخطب]] و برخی [[یهودیان بنی‌نضیر]] (بعد از وادار شدن آنان به ترک [[مدینه]] از سوی [[پیامبر]]) و نیز [[ابوعامر]] بر [[قریش]] خبر می‌دهد که برای [[تشویق]] آنان به [[جنگ]] با پیامبر{{صل}} بدان‌جا رفته بودند و [[مشرکان]] را [[هدایت]] یافته‌تر از مؤمنان‌دانستند.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۱۸۸.</ref>
#مراد از [[منافقان]] در {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند  و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی  می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref> {{متن قرآن|مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ}}<ref>« به دورویی خو کرده‌اند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>.<ref>مفحمات‌الاقران، ص‌۷۷.</ref> و در {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref> عبدالله ‌بن ‌اُبی و ابوعامر و‌... دانسته شده؛<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۴، ص‌۲۰۶.</ref> ولی با توجه به [[اسلام]] نیاوردن ابوعامر و عدم حضور وی در مدینه، نمی‌تواند مورد اشاره آیه ‌باشد.
#نیز گفته شده که مراد از {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ}}<ref>«و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد  و از گمراهان شد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵.</ref> ابوعامر است؛<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۶۹.</ref> ولی باتوجه به مکّی بودن [[سوره اعراف]]، ظاهراً این آیه بر وی [[تطبیق]] شده و مراد آیه، [[بلعم ‌بن ‌باعورا]] یا [[امیة ‌بن‌ ابی‌الصلت]] باشد<ref>جامع‌البیان،مج ۶، ج‌۹، ص‌۱۶۰‌ـ‌۱۶۳؛ التبیان، ج۵، ص۳۱‌ـ‌۳۲.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ابوعامر راهب (مقاله)|مقاله «ابوعامر راهب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[حنظله غسیل الملائکه]] (پسر)
* [[حنظله غسیل الملائکه]] (فرزند)
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
* [[عبدالله بن حنظله]] (نواده)
* [[عبدالله بن عبدالله بن ابی]] (خاله‌زاده)
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ابوعامر راهب (مقاله)|مقاله «ابوعامر راهب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
#[[پرونده:000053.jpg|22px]] [[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ابوعامر راهب (مقاله)|مقاله «ابوعامر راهب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۸: خط ۲۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ابوالعاص بن منبه]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۴

مقدمه

نسبت ابوعامر به "اوس" می‌رسد[۱] و بیش‌تر محدثان، او را از بزرگان قبیله اوس دانسته‌اند[۲]؛ ولی ابن‌کثیر، وی را از سران قبیله خزرج شمرده است[۳]. وی، در جاهلیت، از حنفا به شمار می‌آمد[۴] که موحّد و معتقد به برانگیخته شدن انسان، پس از مرگ بودند[۵]. ابوعامر که نصرانی بودنش در جاهلیت نیز گزارش شده[۶]، به رهبانیت روی آورده بود؛ لباس خشن می‌پوشید و از دانش اهل‌کتاب نیز آگاهی داشت[۷]، از همین رو به "راهب" معروف بود. پس از هجرت، به جهت عدم پذیرش اسلام، به فرموده پیامبر، او را فاسق (کسی که از طاعت خدا و دین حنیف خارج شده) خواندند[۸]. پس از جنگ بدر، وی همراه با چندین نفر از اهل قبیله‌اش به مکه فرار کرد و مشرکان مکه را همواره به جنگ با پیامبر (ص) تشویق می‌کرد[۹]. ابوعامر، در غزوه احد در سپاه مشرکان حضور داشت و می‌کوشید انصار را در این غزوه با خود همراه سازد که بی‌نتیجه ماند[۱۰]. این دشمنی همیشگی وی با خدا و پیامبر، مورد اشاره آیه ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۱۱] نیز هست. نقل شده که به پیامبر گفت: با‌هر قومی که با تو بجنگند، همراه خواهم بود[۱۲]. وی تا سال فتح مکه در آنجا به سر برد؛ هنگام فتح مکه به طایف رفت[۱۳] و با اسلام آوردن مردم طایف به شام عزیمت کرد و در آنجا، تنها و مطرود از وطن (نهم یا دهم هجری)[۱۴] در "قِنَّسرین»"[۱۵] مُرد. مرگ وی را به نفرین پیامبر (ص) دانسته‌اند[۱۶] که پس از آمدن ایشان به مدینه ادعا کرد پیرو دین حنیف است و وقتی پیامبر فرمود: من بر این دینم و آن را بی‌پیرایه و پاک آورده‌ام، گفت: خداوند، دروغ‌گو را مطرود و غریب و تنها بمیراند و پیامبر با گفتن آمین فرمود: خداوند با کسی که دروغ می‌گوید، چنین کند[۱۷].[۱۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. جمهره انساب‌العرب، ص‌۳۳۳؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۲.
  2. السیرة‌النبویه، ج۲، ص۵۸۴؛ المغازی، ج۱، ص۲۰۵.
  3. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.
  4. السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۵۸۵.
  5. مروج الذهب، ج‌۱، ص‌۶۱ و ۷۱.
  6. اسباب النزول، ص‌۲۱۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.
  7. السیرة‌النبویه، ج۲، ص‌۵۸۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۲، ص۴۰۲.
  8. السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۵۸۵.
  9. المغازی، ج‌۲، ص‌۴۴۱.
  10. المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۳.
  11. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  12. روض‌الجنان، ج ۱۰، ص‌۳۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص‌۱۶۳.
  13. السیرة‌النبویة، ج۲، ص۵۸۶؛ التبیان، ج۵، ص۲۹۸.
  14. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۳.
  15. تفسیر قرطبی، ج‌۸، ص‌۱۶۳.
  16. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.
  17. السیرة النبویة، ج‌۲، ص‌۵۸۵.
  18. دشتی، سید محمود، مقاله «ابوعامر راهب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۳-۳۴؛ تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۰.