بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[اولی الامر]] از مفاهیمی است که [[پیشوایان دین]] برای تبیین چیستی [[مقام امامت]] آن را به کار بردهاند. [[اولی الامر]] کسانیاند که مدیر [[سیاسی]] [[جامعه]]، [[مبیّن]] [[احکام خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[معصوم]] و نیز دارای [[علم]] [[حقیقی]] و [[خطاناپذیر]] به [[احکام]] و سنتاند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۴.</ref>. بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر [[اولی الامر]] است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ [[تاریخی]]، از دوران [[رسول الله]] {{صل}}، این مفهوم بر [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} اطلاق شده است. ناگفته پیداست که | [[اولی الامر]] از مفاهیمی است که [[پیشوایان دین]] برای تبیین چیستی [[مقام امامت]] آن را به کار بردهاند. [[اولی الامر]] کسانیاند که مدیر [[سیاسی]] [[جامعه]]، [[مبیّن]] [[احکام خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[معصوم]] و نیز دارای [[علم]] [[حقیقی]] و [[خطاناپذیر]] به [[احکام]] و سنتاند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۴.</ref>. بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر [[اولی الامر]] است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ [[تاریخی]]، از دوران [[رسول الله]] {{صل}}، این مفهوم بر [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} اطلاق شده است. ناگفته پیداست که نزول [[آیه اولی الامر]] و امر به [[اطاعت]] از آنها در [[قرآن کریم]]، موجب شد که [[صحابه پیامبر]] اکرم {{صل}}، درباره مصداق این مفهوم سؤالاتی بکنند؛ از اینرو، وجود یا شیوع [[روایات]] یاد شده امری طبیعی به نظر میرسد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۴.</ref>. | ||
== مدارک روایی از شیعه و سنی == | == مدارک روایی از شیعه و سنی == | ||
=== مدارک [[اهل سنت]] === | === مدارک [[اهل سنت]] === | ||
# [[مجاهد]] در [[تفسیر]] خود تصریح مینماید که [[آیه اولیالامر]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[جنگ تبوک]] نازل شد: [[مجاهد]]: مینویسد این [[آیه]] در باره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شد موقعی که [[پیامبر اکرم]] او را [[جانشین]] خود قرار داد در [[مدینه]]، عرض کرد یا [[رسول الله]] مرا جانشین خود بین [[زنان]] و بچهها قرار دادهای فرمود [[یا علی]] [[راضی]] نیستی که نسبت به من مانند [[هارون]] نسبت به موسی باشی آن موقع که به او گفت: {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ}}؟ {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}. پس پیامبر اکرم [[علی بن ابی طالب]] را [[اختیار]]دار [[امت]] قرار داد، آن موقعی که پیامبر اکرم او را جانشین خود در مدینه گذاشت دستور داد [[مردم]] از او [[اطاعت]] کنند و [[مخالفت]] با او ننمایند<ref>{{متن حدیث|عَنْ مُجَاهِدٍ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} يَعْنِي [الَّذِينَ] صَدَقُوا بِالتَّوْحِيدِ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} يَعْنِي فِي فَرَائِضِهِ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}} يَعْنِي فِي سُنَّتِهِ {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ: أَ تُخَلِّفُنِي عَلَى النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ: أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى حِينَ قَالَ لَهُ: {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ}} فَقَالَ اللَّهُ: {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: [هُوَ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ فِي حَيَاتِهِ- حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، فَأَمَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ بِطَاعَتِهِ وَ تَرْكِ خِلَافِهِ}}؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ | # [[مجاهد]] در [[تفسیر]] خود تصریح مینماید که [[آیه اولیالامر]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[جنگ تبوک]] نازل شد: [[مجاهد]]: مینویسد این [[آیه]] در باره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شد موقعی که [[پیامبر اکرم]] او را [[جانشین]] خود قرار داد در [[مدینه]]، عرض کرد یا [[رسول الله]] مرا جانشین خود بین [[زنان]] و بچهها قرار دادهای فرمود [[یا علی]] [[راضی]] نیستی که نسبت به من مانند [[هارون]] نسبت به موسی باشی آن موقع که به او گفت: {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ}}؟ {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}. پس پیامبر اکرم [[علی بن ابی طالب]] را [[اختیار]]دار [[امت]] قرار داد، آن موقعی که پیامبر اکرم او را جانشین خود در مدینه گذاشت دستور داد [[مردم]] از او [[اطاعت]] کنند و [[مخالفت]] با او ننمایند<ref>{{متن حدیث|عَنْ مُجَاهِدٍ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} يَعْنِي [الَّذِينَ] صَدَقُوا بِالتَّوْحِيدِ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} يَعْنِي فِي فَرَائِضِهِ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}} يَعْنِي فِي سُنَّتِهِ {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ: أَ تُخَلِّفُنِي عَلَى النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ: أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى حِينَ قَالَ لَهُ: {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ}} فَقَالَ اللَّهُ: {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: [هُوَ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ فِي حَيَاتِهِ- حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، فَأَمَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ بِطَاعَتِهِ وَ تَرْكِ خِلَافِهِ}}؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ﻫ.ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.</ref>. ابوبصير میگويد: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره قول خداى عز و جل {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} پرسيدم، فرمود: درباره [[على بن ابى طالب]] و [[حسن]] و حسين{{ع}} نازل شده است (زيرا در آن [[زمان]] همان سه نفر از [[ائمه]] حاضر بودند)، به حضرت عرض كردم: [[مردم]] ميگويند: چرا نام على و خانوادهاش در كتاب خداى عز و جل برده نشده؟ فرمود: به آنها بگو: آيه [[نماز]]، بر پيغمبر{{صل}} نازل شد و سه ركعتى و چهار ركعتى آن نامبرده نشد تا اينكه پيغمبر{{صل}} خود براى مردم بيان كرد و آيه زكاة بر آن حضرت نازل شد و نامبرده نشد كه زكاة از هر چهل [[درهم]] يك درهم است، تا اينكه خود پيغمبر آن را براى مردم شرح داد و امر به [[حج]] نازل شد و به مردم نگفت هفت دور [[طواف]] كنيد تا اينكه خود پيغمبر براى آنها توضيح داد. و آيه {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} نازل شد و در باره على و حسن و حسين هم نازل شد، پس پيغمبر{{صل}} درباره على{{ع}} فرمود: «هر كه را من مولا و آقايم على مولا و آقاست» و باز فرمود: درباره كتاب [[خدا]] و [[اهل]] بيتم به شما سفارش ميكنم. من از خداى عز و جل خواستهام كه ميان آنها جدائى نيندازد تا آنها را در سر [[حوض]] به من رساند، خدا خواسته مرا [[عطا]] كرد<ref>{{متن حدیث|ابوالنضر عیاشی... أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{عم}}، أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. قُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا مَنَعَهُ أَنْ يُسَمِّي عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{عم}}: قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَى رَسُولِهِ الصَّلَاةَ وَ لَمْ يُسَمِّ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً- حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ، وَ أَنْزَلَ الْحَجَّ فَلَمْ يُنْزِلْ: طُوفُوا سَبْعاً حَتَّى فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْزَلَ: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} فَنَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا- حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ}}، احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ﻫ.ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.</ref>. | ||
# بنابر نقل «ابن حمّویَة» که از علمای برجسته عامه است، در [[زمان]] [[خلافت عثمان]]، در [[مجلسی]] که بیش از دویست نفر از اکابر [[اصحاب]] از [[مهاجر]] و [[انصار]] حضور داشتند (و به نام برخی از معاریف آنان ذیلاً اشاره میکنیم) امیرالمؤمنین علی {{ع}} [[احتجاجات]] مهمی با آنان در [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به [[آیات قرآن]] مینماید. ایشان از جمله به [[آیه]] مورد بحث [[استشهاد]] میکند و همگی حضار نیز میپذیرند. ذیلاً به بخش کوچکی از این [[روایت]] اشاره میکنیم: «[[أبو إسحاق]] إبراهیم بن سعدالدین بن حمویة با سندهای خود از [[سلیم بن قیس هلالی]] روایت میکند و میگوید: در ايام [[خلافت]] [[عثمان بن عفان]]، گروهى از مهاجرين و [[انصار]] را ديدم كه در جانبى از [[مسجد]] النبى{{صل}} نشسته بودند و [[حضرت على]]{{ع}} در گوشهاى از مسجد جلب توجه مىكرد، آن حلقه در [[فضائل]] و امتيازات خودشان بحث مىكردند، تا اينكه به قريش و فضل و سابقه و [[هجرت]] آن پرداخته و استناد به گوشهاى از فرمايشات پيامبر در فضل آنان نمودند كه في المثل فرموده: «[[رهبران]] از قبيله قريشند» و نيز: «[[مردم]] همه پيروان قريشند و ايشان پيشواى [[عرب]] مىباشند»، و نيز: «به قبيله قريش [[دشنام]] مدهيد»، و نيز: «نيرو و قوت هر مرد قرشى مانند دو مرد غير قرشى است» و نيز: «هر كه قصد خوارى و [[ذلت]] قريش را نمايد [[خداوند]] او را [[خوار]] سازد». [و از مهاجرين سخن به ميان آمد، و آنچه در [[شأن]] ايشان در [[قرآن]] آمده و آنان را بر انصار مقدم داشته و خلاصه هر ستايشى كه خداوند عز و جل در قرآن و نيز فضيلتى كه در كلام [[رسول خدا]]{{صل}} آمده ذكر كردند]. تا اينكه ذكر فضل و سابقه و [[نصرت]] انصار به ميان آمد، و آنچه در قرآن از ايشان ستايش شده، و آنچه پيامبر{{صل}} در فضيلت ايشان فرموده [همچون: «انصار محل [[راز]] و سر و [[امانت]] منند» و: «هر كه انصار را [[دوست]] بدارد [[خدا]] نيز او را [[محبوب]] دارد، و هر كه به ايشان [[بغض]] ورزد مبغوض خداوند شود»، و: «هيچ فرد مؤمنى به خدا و پيامبر به انصار بغض نمىورزد» و: «اگر تمام مردم به گروههاى مختلف داخل شوند من به گروه انصار مىروم»]. و در ادامه اشاره به [[مدح]] رسول خدا{{صل}} در تشييع جنازه [[سعد بن معاذ]] نمودند كه فرمود: «[[عرش]] خداوند از [[مرگ]] سعد به لرزه در آمد» و هنگامى كه از يمن پارچههايى نزد آن حضرت آوردند كه موجب شگفتى همگان شد فرمود: «پارچههاى سعد بن معاذ در [[بهشت]] از تمام آنها زيباتر است»، و نيز در فضل حنظلة بن أبى عامر كه ملائكه او را [[غسل]] دادند و از [[عاصم بن ثابت]] كه زنبوران جنازه او را از قصد [[سوء]] [[دشمن]] [[محافظت]] كردند. و سپس هر كدام از افراد برجسته خود را اسم بردند كه فلانى از ماست! فلانى از ماست. و قريش گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} از ماست، [[حمزه]] از ماست، جعفر از ماست، عبيدة بن الحارث و زيد بن حارثه و [[أبوبكر]] و [[عمر]] و سعد و أبو عبيده و سالم و [[عبد الرحمن بن عوف]] همه از ما هستند<ref>{{متن حدیث|رَأَيْتُ عَلِيّاً {{ع}} فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ فَذَكَرُوا قُرَيْشاً وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} مِنَ الْفَضْلِ مِثْلَ قَوْلِهِ {{صل}} الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ وَ قَوْلِهِ {{صل}} النَّاسُ تَبَعٌ لِقُرَيْشٍ وَ قُرَيْشٌ أَئِمَّةُ الْعَرَبِ الی ان قال بعد ذکر مفاخرة کل [[حی]] برجال قومه. و فی الحلقة أکثر من مائتی [[رجل]] فیهم [[علی بن أبی طالب]] {{ع}} و [[سعد بن أبی وقاص]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] والزبیر و [[طلحة]] و [[المقداد]] و [[هاشم بن عتیبه]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[الحسن]] و الحسین {{عم}} و انی [[عباس]] و [[محمد بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن جعفر]] و من الأنصار [[ابی بن کعب]] و [[زید بن ثابت]] و [[أبو أیوب الأنصاری]] و [[أبوالهیثم بین التیهان]] و [[محمد بن مسلمة]] و [[قیس بن سعد بن عبادة]] و [[جابر بن عبدالله]] و [[أنس بن مالک]] و [[زید بن أرقم]] و...}}.</ref>. | # بنابر نقل «ابن حمّویَة» که از علمای برجسته عامه است، در [[زمان]] [[خلافت عثمان]]، در [[مجلسی]] که بیش از دویست نفر از اکابر [[اصحاب]] از [[مهاجر]] و [[انصار]] حضور داشتند (و به نام برخی از معاریف آنان ذیلاً اشاره میکنیم) امیرالمؤمنین علی {{ع}} [[احتجاجات]] مهمی با آنان در [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به [[آیات قرآن]] مینماید. ایشان از جمله به [[آیه]] مورد بحث [[استشهاد]] میکند و همگی حضار نیز میپذیرند. ذیلاً به بخش کوچکی از این [[روایت]] اشاره میکنیم: «[[أبو إسحاق]] إبراهیم بن سعدالدین بن حمویة با سندهای خود از [[سلیم بن قیس هلالی]] روایت میکند و میگوید: در ايام [[خلافت]] [[عثمان بن عفان]]، گروهى از مهاجرين و [[انصار]] را ديدم كه در جانبى از [[مسجد]] النبى{{صل}} نشسته بودند و [[حضرت على]]{{ع}} در گوشهاى از مسجد جلب توجه مىكرد، آن حلقه در [[فضائل]] و امتيازات خودشان بحث مىكردند، تا اينكه به قريش و فضل و سابقه و [[هجرت]] آن پرداخته و استناد به گوشهاى از فرمايشات پيامبر در فضل آنان نمودند كه في المثل فرموده: «[[رهبران]] از قبيله قريشند» و نيز: «[[مردم]] همه پيروان قريشند و ايشان پيشواى [[عرب]] مىباشند»، و نيز: «به قبيله قريش [[دشنام]] مدهيد»، و نيز: «نيرو و قوت هر مرد قرشى مانند دو مرد غير قرشى است» و نيز: «هر كه قصد خوارى و [[ذلت]] قريش را نمايد [[خداوند]] او را [[خوار]] سازد». [و از مهاجرين سخن به ميان آمد، و آنچه در [[شأن]] ايشان در [[قرآن]] آمده و آنان را بر انصار مقدم داشته و خلاصه هر ستايشى كه خداوند عز و جل در قرآن و نيز فضيلتى كه در كلام [[رسول خدا]]{{صل}} آمده ذكر كردند]. تا اينكه ذكر فضل و سابقه و [[نصرت]] انصار به ميان آمد، و آنچه در قرآن از ايشان ستايش شده، و آنچه پيامبر{{صل}} در فضيلت ايشان فرموده [همچون: «انصار محل [[راز]] و سر و [[امانت]] منند» و: «هر كه انصار را [[دوست]] بدارد [[خدا]] نيز او را [[محبوب]] دارد، و هر كه به ايشان [[بغض]] ورزد مبغوض خداوند شود»، و: «هيچ فرد مؤمنى به خدا و پيامبر به انصار بغض نمىورزد» و: «اگر تمام مردم به گروههاى مختلف داخل شوند من به گروه انصار مىروم»]. و در ادامه اشاره به [[مدح]] رسول خدا{{صل}} در تشييع جنازه [[سعد بن معاذ]] نمودند كه فرمود: «[[عرش]] خداوند از [[مرگ]] سعد به لرزه در آمد» و هنگامى كه از يمن پارچههايى نزد آن حضرت آوردند كه موجب شگفتى همگان شد فرمود: «پارچههاى سعد بن معاذ در [[بهشت]] از تمام آنها زيباتر است»، و نيز در فضل حنظلة بن أبى عامر كه ملائكه او را [[غسل]] دادند و از [[عاصم بن ثابت]] كه زنبوران جنازه او را از قصد [[سوء]] [[دشمن]] [[محافظت]] كردند. و سپس هر كدام از افراد برجسته خود را اسم بردند كه فلانى از ماست! فلانى از ماست. و قريش گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} از ماست، [[حمزه]] از ماست، جعفر از ماست، عبيدة بن الحارث و زيد بن حارثه و [[أبوبكر]] و [[عمر]] و سعد و أبو عبيده و سالم و [[عبد الرحمن بن عوف]] همه از ما هستند<ref>{{متن حدیث|رَأَيْتُ عَلِيّاً {{ع}} فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ فَذَكَرُوا قُرَيْشاً وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} مِنَ الْفَضْلِ مِثْلَ قَوْلِهِ {{صل}} الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ وَ قَوْلِهِ {{صل}} النَّاسُ تَبَعٌ لِقُرَيْشٍ وَ قُرَيْشٌ أَئِمَّةُ الْعَرَبِ الی ان قال بعد ذکر مفاخرة کل [[حی]] برجال قومه. و فی الحلقة أکثر من مائتی [[رجل]] فیهم [[علی بن أبی طالب]] {{ع}} و [[سعد بن أبی وقاص]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] والزبیر و [[طلحة]] و [[المقداد]] و [[هاشم بن عتیبه]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[الحسن]] و الحسین {{عم}} و انی [[عباس]] و [[محمد بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن جعفر]] و من الأنصار [[ابی بن کعب]] و [[زید بن ثابت]] و [[أبو أیوب الأنصاری]] و [[أبوالهیثم بین التیهان]] و [[محمد بن مسلمة]] و [[قیس بن سعد بن عبادة]] و [[جابر بن عبدالله]] و [[أنس بن مالک]] و [[زید بن أرقم]] و...}}.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
فرمود: شما را به [[خدا]] [[سوگند]]، آيا تصديق مىكنيد آنجا كه آيات: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} نازل شد [[مردم]] پرسيدند: اى [[رسول خدا]]، آيا اين آيات فقط مخصوص برخى از [[مؤمنان]] است يا تعلّق به همه مردم دارد؟ [[خداوند]] پيامبر را [[مأمور]] فرمود تا [[ولات امر]] آنان را معيّن فرمايد و همان گونه كه [[نماز]] و زكات و [[روزه]] و [[حجّ]] را براى آنان گفته است ولايت را نيز بر ايشان تفسير نمايد و آن حضرت در [[روز]] غدير خمّ مرا [[نصب]] فرمود. سپس خطبهاى بدين شرح ايراد نمود كه: «اى مردم خداوند مرا مأمور به انجام كارى فرموده كه سينهام تنگ شده و [[گمان]] بردهام كه مردم مرا تكذيب نمايند و [[پروردگار]] مرا فرموده كه يا [[ابلاغ رسالت]] كنم و گرنه مرا [[عذاب]] نمايد» سپس منادى را امر فرمود كه ندا كند «الصّلاة [[جامعة]]» (يعنى همه جمع شوند) سپس اين [[خطبه]] را ايراد فرمود كه: اى مردم آيا تصديق مىكنيد كه [[خداوند عزّ و جلّ]] مولاى من است و من مولاى مؤمنين هستم و من از ايشان به خودشان برترم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا. فرمود: اى على برخيز، من نيز برخاستم و فرمود: «هر كه من مولاى او مىباشم همانا علىّ مولاى اوست، خداوندا دوستارش را [[دوست]] بدار و دشمنش را [[دشمن]] دار». پس [[سلمان]] برخاسته و گفت: اى رسول خدا ولايت او چگونه ولايى است؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است، پس هر كه من از خودش به او برترم علىّ نيز از نفس او به خودش [[برتر]] است، پس خداوند آيه: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} را نازل فرمود و رسول خدا{{صل}} تكبير فرستاده و گفت: اللَّه اكبر بر كمال [[نبوّت]] و دين [[خدا]]: ولايت على پس از من. | فرمود: شما را به [[خدا]] [[سوگند]]، آيا تصديق مىكنيد آنجا كه آيات: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} نازل شد [[مردم]] پرسيدند: اى [[رسول خدا]]، آيا اين آيات فقط مخصوص برخى از [[مؤمنان]] است يا تعلّق به همه مردم دارد؟ [[خداوند]] پيامبر را [[مأمور]] فرمود تا [[ولات امر]] آنان را معيّن فرمايد و همان گونه كه [[نماز]] و زكات و [[روزه]] و [[حجّ]] را براى آنان گفته است ولايت را نيز بر ايشان تفسير نمايد و آن حضرت در [[روز]] غدير خمّ مرا [[نصب]] فرمود. سپس خطبهاى بدين شرح ايراد نمود كه: «اى مردم خداوند مرا مأمور به انجام كارى فرموده كه سينهام تنگ شده و [[گمان]] بردهام كه مردم مرا تكذيب نمايند و [[پروردگار]] مرا فرموده كه يا [[ابلاغ رسالت]] كنم و گرنه مرا [[عذاب]] نمايد» سپس منادى را امر فرمود كه ندا كند «الصّلاة [[جامعة]]» (يعنى همه جمع شوند) سپس اين [[خطبه]] را ايراد فرمود كه: اى مردم آيا تصديق مىكنيد كه [[خداوند عزّ و جلّ]] مولاى من است و من مولاى مؤمنين هستم و من از ايشان به خودشان برترم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا. فرمود: اى على برخيز، من نيز برخاستم و فرمود: «هر كه من مولاى او مىباشم همانا علىّ مولاى اوست، خداوندا دوستارش را [[دوست]] بدار و دشمنش را [[دشمن]] دار». پس [[سلمان]] برخاسته و گفت: اى رسول خدا ولايت او چگونه ولايى است؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است، پس هر كه من از خودش به او برترم علىّ نيز از نفس او به خودش [[برتر]] است، پس خداوند آيه: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} را نازل فرمود و رسول خدا{{صل}} تكبير فرستاده و گفت: اللَّه اكبر بر كمال [[نبوّت]] و دين [[خدا]]: ولايت على پس از من. | ||
پس [[أبوبكر]] و [[عمر]] برخاسته گفتند: اى [[رسول خدا]]، اين آيات فقط مخصوص علىّ نازل شده است؟ پيامبر فرمود: آرى درباره او و اوصياى من تا [[روز]] قيامت نازل شده است. آن دو گفتند: اى رسول خدا براى ما آنان را بيان بفرما. فرمود: علىّ [[برادر]] و وزير و [[وارث]] و وصىّ و جانشين من در امّتم مىباشد، او مولى و [[سرپرست]] همه مرد و [[زن]] [[مؤمن]] پس از من است، سپس فرزندش حسن، بعد حسين، سپس نه نفر از [[فرزندان]] حسين، يكى پس از ديگرى، [[قرآن]] با ايشان است و ايشان با قرآنند، نه ايشان از قرآن جدا شوند و نه قرآن از آنان فارق گردد تا بر [[حوض]] نزد من آيند<ref>{{متن حدیث|فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} وَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}}}. {{متن حدیث|قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي فَظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبِيَّ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِالصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالاهُ كَمَا ذَا فَقَالَ لَا كَوَلَائِي فَمَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} {{متن حدیث|فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى تَمَامِ نُبُوَّتِي وَ تَمَامِ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةِ عَلِيٍّ بَعْدِي فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ فِي عَلِيٍّ-؟ فَقَالَ {{صل}} بَلَى خَاصَّةٌ فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْهُمْ لَنَا- قَالَ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ ابْنِي الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِ}}.</ref>. | پس [[أبوبكر]] و [[عمر]] برخاسته گفتند: اى [[رسول خدا]]، اين آيات فقط مخصوص علىّ نازل شده است؟ پيامبر فرمود: آرى درباره او و اوصياى من تا [[روز]] قيامت نازل شده است. آن دو گفتند: اى رسول خدا براى ما آنان را بيان بفرما. فرمود: علىّ [[برادر]] و وزير و [[وارث]] و وصىّ و جانشين من در امّتم مىباشد، او مولى و [[سرپرست]] همه مرد و [[زن]] [[مؤمن]] پس از من است، سپس فرزندش حسن، بعد حسين، سپس نه نفر از [[فرزندان]] حسين، يكى پس از ديگرى، [[قرآن]] با ايشان است و ايشان با قرآنند، نه ايشان از قرآن جدا شوند و نه قرآن از آنان فارق گردد تا بر [[حوض]] نزد من آيند<ref>{{متن حدیث|فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} {{متن حدیث|وَ حَيْثُ نَزَلَتْ}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}}}. {{متن حدیث|قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي فَظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبِيَّ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِالصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالاهُ كَمَا ذَا فَقَالَ لَا كَوَلَائِي فَمَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ}} {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} {{متن حدیث|فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى تَمَامِ نُبُوَّتِي وَ تَمَامِ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةِ عَلِيٍّ بَعْدِي فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ فِي عَلِيٍّ-؟ فَقَالَ {{صل}} بَلَى خَاصَّةٌ فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْهُمْ لَنَا- قَالَ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ ابْنِي الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِ}}.</ref>. | ||
بعد از این [[احتجاج]]، برخی از حاضران قسم خوردند که همه آنچه را که [[مولی]] {{ع}} فرمود از [[رسول اکرم]] {{صل}} شنیدهاند و برخی دیگر [[اذعان]] به بخشی از آن نمودند. به دلیل اهمیت موضوع، در اینجا به اسامی آنان اشاره میکنیم: {{متن حدیث|فَقَالُوا كُلُّهُمْ اللَّهُمَّ نَعَمْ- قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ وَ شَهِدْنَا كَمَا قُلْتَ سَوَاءً وَ قَالَ بَعْضُهُمْ قَدْ حَفِظْنَا جُلَّ مَا قُلْتَ وَ لَمْ نَحْفَظْ كُلَّهُ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ حَفِظُوا أَخْيَارُنَا وَ أَفَاضِلُنَا فَقَالَ عَلِيٌّ {{ع}} صَدَقْتُمْ لَيْسَ كُلُّ النَّاسِ يَسْتَوِي فِي الْحِفْظِ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ مَنْ حَفِظَ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا قَامَ وَ أَخْبَرَ بِهِ فَقَامَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ فَقَالُوا نَشْهَدُ لَقَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ أَنْتَ إِلَى جَنْبِهِ وَ هُوَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ أَمَرَنِيَ اللَّهُ أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ وَ قَرَنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي وَ أَمَرَكُمْ بِوَلَايَتِهِ وَ إِنِّي رَاجَعْتُ رَبِّي خَشْيَةَ طَعْنِ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ تَكْذِيبِهِمْ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي- أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَكُمْ فِي كِتَابِهِ بِالصَّلَاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ فَسَّرْتُهَا وَ أَمَرَكُمْ بِالْوَلَايَةِ وَ إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنَّهَا لِهَذَا خَاصَّةً وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ لِابْنَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مِنْ وُلْدِهِمْ {{عم}} لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ مَفْزَعَكُمْ بَعْدِي وَ إِمَامَكُمْ وَ دَلِيلَكُمْ وَ هَادِيَكُمْ وَ هُوَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ فِيكُمْ بِمَنْزِلَتِي فِيكُمْ فَقَلِّدُوهُ دِينَكُمْ وَ أَطِيعُوهُ فِي جَمِيعِ أُمُورِكُمْ فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَاسْأَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَهُ- وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ وَ لَا تَتَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ لَا يُزَايِلُونَهُ وَ لَا يُزَايِلُهُمْ ثُمَّ جَلَسُوا}} | بعد از این [[احتجاج]]، برخی از حاضران قسم خوردند که همه آنچه را که [[مولی]] {{ع}} فرمود از [[رسول اکرم]] {{صل}} شنیدهاند و برخی دیگر [[اذعان]] به بخشی از آن نمودند. به دلیل اهمیت موضوع، در اینجا به اسامی آنان اشاره میکنیم: آنگاه همه آنها گفتند: به [[خدا]] چنين است و ما هم همه آنچه را كه گفتى شنيدهايم و بدان گواهى مىدهيم و بعضى از آنها گفتند: ما بيشتر آنچه را كه گفتى [[حفظ]] كردهايم ولى همه آن را حفظ نداريم و اينان كه حفظ كردهاند اخيار و افاضل ما هستند، علي{{ع}} فرمود: راست مىگوئيد همه [[مردم]] در [[حافظه]] برابر نيستند، شما را به خدا [[سوگند]] مىدهم هر كه اين مطالب را از [[رسول خدا]] شنيده و حفظ كرده است برخيزد و بازگويد، زيد بن ارقم و [[براء بن عازب]] و [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[عمار بن یاسر]] ـ رضى الله عنهم ـ برخاستند و گفتند: [[شهادت]] مىدهيم و [[حافظ]] كلام [[رسول]] خدائيم كه بر [[منبر]] ايستاده بود و تو هم در كنار او بودى و مىفرمود: اى مردم! [[خداوند]] به من [[فرمان]] داده است كه براى شما امامتان و عهدهدار امورتان و وصى و خليفه خود را [[منصوب]] كنم، كسى را كه [[خداى تعالى]] در كتابش [[طاعت]] او را [[واجب]] ساخته و آن را قرين طاعت خودش و طاعت من قرار داده است، و شما را به ولايت من و ولايت او فرمان داده است و من به خاطر [[ترس]] از [[طعن]] [[اهل]] [[نفاق]] و تكذيبشان به خداى تعالى [[رجوع]] كردم، اما پروردگارم مرا ترسانيد كه آن را [[ابلاغ]] كنم و إلا مرا [[عذاب]] خواهد كرد، اى مردم! خداى تعالى در كتابش شما را به [[نماز]] فرمان داده است و من آن را براى شما تبيين كردم و به زكاة و [[روزه]] و [[حج]] فرمان داده است و من آنها را براى شما تبيين كرده و تفسير نمودم و شما را به ولايت فرمان داده است و من براى شما گواهى مىدهم كه آن خاص اين مرد است - و دستش را بر شانه على بن أبى طالب نهاد - سپس به دنبال او ولايت از آن دو پسر اوست. سپس به دنبال آنان از آن [[فرزندان]] ايشان است كه از [[قرآن]] مفارقت نمىكنند و قرآن نيز از آنان مفارقت ندارد تا آنكه در [[حوض]] كوثر بر من درآيند. اى [[مردم]]! مفزع و [[امام]] و دليل و هادى شما را پس از خود بيان كردم و او برادرم على بن أبى طالب است و جايگاه او در ميان شما مانند جايگاه من است، پس در امور دين خود از او تقليد كنيد و در جميع امورتان از او [[اطاعت]] نماييد كه هر چه [[خداى تعالى]] به من آموخته و حكمت [[پروردگار]] نزد اوست، از او و از اوصياى پس از او [[پرسش]] كنيد و بياموزيد و به آنان تعليم ندهيد و بر آنان پيشى نگيريد و از ايشان باز نمانيد كه ايشان همراه حقند و [[حق]] نيز همراه ايشان است و از حق جدا نشوند و حق نيز از آنان زايل نشود». و سپس نشستند<ref>{{متن حدیث|فَقَالُوا كُلُّهُمْ اللَّهُمَّ نَعَمْ- قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ وَ شَهِدْنَا كَمَا قُلْتَ سَوَاءً وَ قَالَ بَعْضُهُمْ قَدْ حَفِظْنَا جُلَّ مَا قُلْتَ وَ لَمْ نَحْفَظْ كُلَّهُ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ حَفِظُوا أَخْيَارُنَا وَ أَفَاضِلُنَا فَقَالَ عَلِيٌّ {{ع}} صَدَقْتُمْ لَيْسَ كُلُّ النَّاسِ يَسْتَوِي فِي الْحِفْظِ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ مَنْ حَفِظَ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا قَامَ وَ أَخْبَرَ بِهِ فَقَامَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ فَقَالُوا نَشْهَدُ لَقَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ أَنْتَ إِلَى جَنْبِهِ وَ هُوَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ أَمَرَنِيَ اللَّهُ أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ وَ قَرَنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي وَ أَمَرَكُمْ بِوَلَايَتِهِ وَ إِنِّي رَاجَعْتُ رَبِّي خَشْيَةَ طَعْنِ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ تَكْذِيبِهِمْ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي- أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَكُمْ فِي كِتَابِهِ بِالصَّلَاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ فَسَّرْتُهَا وَ أَمَرَكُمْ بِالْوَلَايَةِ وَ إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنَّهَا لِهَذَا خَاصَّةً وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ لِابْنَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مِنْ وُلْدِهِمْ {{عم}} لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ مَفْزَعَكُمْ بَعْدِي وَ إِمَامَكُمْ وَ دَلِيلَكُمْ وَ هَادِيَكُمْ وَ هُوَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ فِيكُمْ بِمَنْزِلَتِي فِيكُمْ فَقَلِّدُوهُ دِينَكُمْ وَ أَطِيعُوهُ فِي جَمِيعِ أُمُورِكُمْ فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَاسْأَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَهُ- وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ وَ لَا تَتَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ لَا يُزَايِلُونَهُ وَ لَا يُزَايِلُهُمْ ثُمَّ جَلَسُوا}}، نقل از «فرائد السمطین فی السمط الأول فی الباب الثامن و الخمسین عن التابعین الکبیر» به نقل از: الغدیر فی الکتاب والسنة و الأدب (ط. مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ ﻫ.ق)، ج۱، ص۳۳۸.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴]]، ص ۲۲۵؛ [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۶۸.</ref> | ||
=== مدارک [[شیعه]] === | === مدارک [[شیعه]] === | ||
در [[نصوص]] [[روایی]] دلالت [[آیه شریفه]] بر اینکه مراد از [[اولی الامر]] [[ائمه معصومین]] {{عم}} هستند، به حدی مورد تأکید قرارگرفته که حضرات [[ائمه]] {{عم}} در [[احتجاجها]]، گاه به [[شیعیان]] توصیه میکردند که اگر [[مخالفین]] حجتهای شما را نپذیرفتند، میتوانید با آنان [[مباهله]] کنید. برای نمونه به بیانی از [[ابومسروق]] از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} اشاره مینماییم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} | در [[نصوص]] [[روایی]] دلالت [[آیه شریفه]] بر اینکه مراد از [[اولی الامر]] [[ائمه معصومین]] {{عم}} هستند، به حدی مورد تأکید قرارگرفته که حضرات [[ائمه]] {{عم}} در [[احتجاجها]]، گاه به [[شیعیان]] توصیه میکردند که اگر [[مخالفین]] حجتهای شما را نپذیرفتند، میتوانید با آنان [[مباهله]] کنید. برای نمونه به بیانی از [[ابومسروق]] از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} اشاره مینماییم: [[ابومسروق]] گويد: به [[حضرت صادق]]{{ع}} عرض كردم: ما در بحث با مخالفين ولايت شما، آيه كريمه [[سوره نساء]] را مىآوريم كه مىفرمايد: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}، آنان در پاسخ مىگويند: اين آيه در مورد اطاعت از [[فرماندهان]] لشكرهايى است كه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[جنگ]] مىفرستادند (و ربطى به مسأله [[امامت ائمه]]{{ع}} ندارد). | ||
با آنان به آيه [[سوره مائده]] [[احتجاج]] مىكنيم كه مىفرمايد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}، مىگويند: [[خداوند متعال]] در اين آيه دستور اطاعت از مؤمنين به طور كلّى را صادر كرده نه اشخاص معين، آن گونه كه شما مىگوييد و هر گاه به آيه [[سوره]] شورى [[استدلال]] مىكنيم كه مىفرمايد: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}، مىگويند: اين آيه در مورد نزديكان مسلمين است (نه خصوص نزديكان پيامبر). «ابى مسروق» مىگويد: هر دليلى كه در ذهنم بود در حضور حضرت ذكر كردم كه ايشان در پاسخ به من فرمودند: «هر گاه چنين چيزى پيش آمد، اينان را به [[مباهله]] [[دعوت]] كن». گفتم چكار كنم؟ فرمود: «سه [[روز]] خود را [[اصلاح]] كن ـ [[گمان]] مىكنم فرمود [[روزه]] بگير و [[غسل]] بنما ـ آنگاه با هم به بيابان برويد، بعد انگشتان دست راست خود را در انگشتان دست او قرار بده و اول از خود شروع كرده بگو: {{متن حدیث|اللهمّ ربّ السّموات السّبع و ربّ الارضين السّبع عالم الغيب و الشّهادة الرّحمن الرّحيم ان كان ابو مسروق جحد حقّا و ادّعى باطلا فانزل عليه حسبانا من السّماء او عذابا اليما}}: «اى خدايى كه [[پروردگار]] آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانهاى! اى خدايى كه هم غيب را مىدانى و هم [[شهادت]] را! اى خداى [[رحمان]] و رحيم! اگر [[ابو مسروق]] حرف حقى را انكار مىكند و مدّعى سخن باطلى است، بر او از [[آسمان]]، تير يا عذابى دردناك فرود آور». «آنگاه [[دعا]] را به او برگردان و بگو:». «و اگر فلانى حقى را انكار مىكند و مدعى باطلى است، بر او از آسمان، تير يا عذابى دردناك فرود آور». آنگاه حضرت فرمود: «(اگر چنين كنى، به زودى [[عذاب]] بر او فرود مىآيد و) احتياجى به درنگ نيست، به [[خدا]] [[سوگند]]! مخلوقى را نيافتم كه [[دعوت]] من براى [[مباهله]] را پاسخ مثبت گويد (و حاضر به مباهله با من شود)»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ-}} {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} {{متن حدیث|فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي أُمَرَاءِ السَّرَايَا فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ-}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} {{متن حدیث|فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ-}} {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} {{متن حدیث|فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي قُرْبَى الْمُسْلِمِينَ قَالَ فَلَمْ أَدَعْ شَيْئاً مِمَّا حَضَرَنِي ذِكْرُهُ مِنْ هَذِهِ وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَكَرْتُهُ فَقَالَ لِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ أَصْلِحْ نَفْسَكَ ثَلَاثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ وَ صُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ ابْرُزْ أَنْتَ وَ هُوَ إِلَى الْجَبَّانِ فَشَبِّكْ أَصَابِعَكَ مِنْ يَدِكَ الْيُمْنَى فِي أَصَابِعِهِ ثُمَّ أَنْصِفْهُ وَ ابْدَأْ بِنَفْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَيْهِ فَقُلْ وَ إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ قَالَ لِي فَإِنَّكَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَى ذَلِكَ فِيهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً يُجِيبُنِي إِلَيْهِ}}، الکافی (ط. الإسلامیة، ۱۴۰۷ ﻫ.ق)، ج۲، ص۵۱۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴]]، ص ۲۲۹.</ref> | |||
[[روایات]] رسیده از [[امامان معصوم]] {{عم}}، راجع به [[تعیین]] مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند: | [[روایات]] رسیده از [[امامان معصوم]] {{عم}}، راجع به [[تعیین]] مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند: | ||
خط ۳۸: | خط ۴۰: | ||
# پس از [[بیعت مردم]] با [[امام حسن]] {{ع}}، ایشان با [[تلاوت]] این [[آیه]] به [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} پرداختند<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.</ref>. | # پس از [[بیعت مردم]] با [[امام حسن]] {{ع}}، ایشان با [[تلاوت]] این [[آیه]] به [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} پرداختند<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.</ref>. | ||
# زمانی که [[معاویه]] از [[امام حسین]] {{ع}} میخواهد، بالای [[منبر]] برود و [[خطبه]] بخواند، ایشان بر فراز [[منبر]]، خطبهای [[شبیه]] خطبه [[امام حسن]] {{ع}} که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این [[آیه]]، [[اطاعت]] [[مردم]] از خود و [[اهل بیت]] [[رسول الله]] {{صل}} را [[واجب]] دانست<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۴.</ref> | # زمانی که [[معاویه]] از [[امام حسین]] {{ع}} میخواهد، بالای [[منبر]] برود و [[خطبه]] بخواند، ایشان بر فراز [[منبر]]، خطبهای [[شبیه]] خطبه [[امام حسن]] {{ع}} که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این [[آیه]]، [[اطاعت]] [[مردم]] از خود و [[اهل بیت]] [[رسول الله]] {{صل}} را [[واجب]] دانست<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۴.</ref> | ||
# بُرید عِجلی میگوید: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}} | # بُرید عِجلی میگوید: بريد عجلى گويد: از [[امام باقر]]{{ع}} درباره قول خداى عز و جل {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}}، پرسيدم، فرمود: خدا ما را قصد كرده است كه بايد [[امام]] پيشين كتابها و [[علم]] و [[سلاح]] را به امام بعد از خود برساند ... سپس [[خداى تعالى]] به مردم فرمايد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} خدا خصوص ما را قصد كرده، (مائيم واليان امر) خدا همه مؤمنين را تا [[روز]] قيامت باطاعت ما امر فرموده است<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}}سوره نساء، آیه ۵۸. {{متن حدیث|قَالَ إِيَّانَا عَنَى أَنْ يُؤَدِّيَ الْأَوَّلُ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ الْكُتُبَ وَ الْعِلْمَ وَ السِّلَاحَ... ثُمَّ قَالَ لِلنَّاسِ:}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} سوره نساء، {{متن حدیث|إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}، الکافی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. یعنی امام باقر {{ع}} [[آیه اولی الامر]] را قرائت فرمودند و گفتند: «مقصود از آن فقط ما هستیم و [[خداوند]] همه [[مؤمنان]] را تا [[قیامت]] به [[اطاعت]] و [[پیروی]] از ما امر کرده است». | ||
# [[أبو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] میکنند که | # [[أبو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] میکنند که حضرت فرمود: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود پيامبر اكرم{{صل}} وصيت كرد به علي و حسن و حسين سپس درباره آيه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} فرمود: [[ائمه]] از نژاد على و [[فاطمه زهرا]]{{س}} هستند تا [[روز]] قيامت<ref>{{متن حدیث|أَوْصَى النَّبِيُّ {{صل}} إِلَى عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ {{عم}} و هما صبیان. ثُمَّ قَالَ: [ذلک] قَوْلُ اللَّهِ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} وَ أَرَادَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}، دلائل الإمامة (ط. بعثت، ۱۴۱۳ ﻫ.ق). ص۴۳۶.</ref>. | ||
# [[مفضل بن عمر]] از [[یونس بن ظبیان]] و او از [[جابر بن یزید جعفی]] که همگی از برجستگان [[اصحاب امام باقر]] {{ع}} و [[امام صادق]] {{ع}} بودند ـ از [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[روایت]] میکند که گفت: "وقتی [[آیه اولی الامر]] نازل شد، از [[رسول خدا]] {{صل}} سؤال کردم: یا [[رسول الله]]! [[خدا]] و رسولش را شناختهایم، [[اولی الامر]] که [[خداوند]] [[اطاعت]] از آنها را قرین [[اطاعت]] از خودش قرار داد، چه کسانیاند؟ [[پیامبر]] اخدا {{صل}} فرمود: | # [[مفضل بن عمر]] از [[یونس بن ظبیان]] و او از [[جابر بن یزید جعفی]] که همگی از برجستگان [[اصحاب امام باقر]] {{ع}} و [[امام صادق]] {{ع}} بودند ـ از [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[روایت]] میکند که گفت: "وقتی [[آیه اولی الامر]] نازل شد، از [[رسول خدا]] {{صل}} سؤال کردم: یا [[رسول الله]]! [[خدا]] و رسولش را شناختهایم، [[اولی الامر]] که [[خداوند]] [[اطاعت]] از آنها را قرین [[اطاعت]] از خودش قرار داد، چه کسانیاند؟ [[پیامبر]] اخدا {{صل}} فرمود: اى جابر آنها جانشينان من و [[ائمّه]] مسلمين پس از من هستند، اوّل ايشان عليّ بن أبى طالب است و بعد از او حسن و حسين و عليّ بن الحسين و [[محمّد بن عليّ]] ـ كه در [[تورات]] به [[باقر]] معروف است و تو اى جابر او را مىبينى و آنگاه كه او را ديدار كردى [[سلام]] مرا به او برسان ـ و پس از او جعفر بن محمّد صادق و موسى بن جعفر و عليّ بن موسى و محمّد بن عليّ و عليّ ابن محمّد و حسن بن عليّ و پس از او همنام و هم كنيه من، حجّة اللَّه در زمينش و بقيّة اللَّه در بين عبادش، فرزند حسن بن عليّ ائمّه مسلمين خواهند بود، او كسى است كه خداى تعالى [[مشرق]] و [[مغرب]] زمين را به دست او بگشايد، او كسى است كه از شيعيان و اوليائش غايب شود، غيبتى كه بر عقيده به [[امامت]] او باقى نماند مگر كسى كه خداوند قلبش را به ايمان [[امتحان]] كرده است. جابر گويد: گفتم: يا رسول اللَّه! آيا در غيبت او براى شيعيانش انتفاعى هست؟ فرمود: آرى، قسم به خدايى كه مرا به [[نبوّت]] [[مبعوث]] فرمود به [[نور]] او استضائه مىكنند و به ولايت او در دوران غيبتش منتفع مىشوند مانند انتفاع [[مردم]] از خورشيدى كه در پس [[ابر]] است، اى جابر! اين سرّ مكنون خداوند و [[علم مخزون]] اوست، آن را از غير اهلش بپوشان<ref>{{متن حدیث|لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ {{صل}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ {{ع}}: هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ يَقَعُ لِشِيعَتِهِ الِانْتِفَاعُ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ فَقَالَ {{ع}} إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سَحَابٌ يَا جَابِرُ هَذَا مِنْ مَكْنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونِ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ}}، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴]]، ص ۲۲۹؛ [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۶۸.</ref> | ||
== [[احتجاج]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} به [[آیه شریفه]] == | == [[احتجاج]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} به [[آیه شریفه]] == | ||
خط ۶۹: | خط ۷۱: | ||
مردی از [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} میپرسد: کمترین چیزی که موجب [[گمراهی]] [[آدمی]] میشود، چیست؟ [[امام]] میفرماید: کمترین چیزی که موجب گمراهی است این است که [[انسان]] نداند [[خداوند]] دستور به [[اطاعت]] از چه کسی داده و [[ولایت]] چه کسی را [[واجب]] ساخته و [[حجت]] خود در [[زمین]] و [[شاهد]] بر خلقش قرار داده است. [[راوی]] میگوید: آن افراد چه کسانیاند؟ [[امام]] میفرماید: آنان [همان اولی الامرند] کسانیاند که خداوند آنان را با خود و پیامبرش کنار هم آورد و فرمود: «ای [[مؤمنان]]، [[خدا]] را اطاعت کنید و [[پیامبر]] و [[اولی الامر]] از خودتان را اطاعت کنید»<ref>{{متن حدیث|أَنْ لَا يَعْرِفَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ وَ جَعَلَهُ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ قُلْتُ فَمَنْ هُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ- {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}}}، معانی الاخبار، ص۳۹۴، ح۴۵ و نیز ر.ک: همو، کمال الدین، ص۲۸۵ و همو، علل الشرایع، ص۱۲۳-۱۲۴، ح۱.</ref>؛ | مردی از [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} میپرسد: کمترین چیزی که موجب [[گمراهی]] [[آدمی]] میشود، چیست؟ [[امام]] میفرماید: کمترین چیزی که موجب گمراهی است این است که [[انسان]] نداند [[خداوند]] دستور به [[اطاعت]] از چه کسی داده و [[ولایت]] چه کسی را [[واجب]] ساخته و [[حجت]] خود در [[زمین]] و [[شاهد]] بر خلقش قرار داده است. [[راوی]] میگوید: آن افراد چه کسانیاند؟ [[امام]] میفرماید: آنان [همان اولی الامرند] کسانیاند که خداوند آنان را با خود و پیامبرش کنار هم آورد و فرمود: «ای [[مؤمنان]]، [[خدا]] را اطاعت کنید و [[پیامبر]] و [[اولی الامر]] از خودتان را اطاعت کنید»<ref>{{متن حدیث|أَنْ لَا يَعْرِفَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ وَ جَعَلَهُ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ قُلْتُ فَمَنْ هُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ- {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}}}، معانی الاخبار، ص۳۹۴، ح۴۵ و نیز ر.ک: همو، کمال الدین، ص۲۸۵ و همو، علل الشرایع، ص۱۲۳-۱۲۴، ح۱.</ref>؛ | ||
در خطبهای از [[امام حسن]] {{ع}} نیز پس از [[بیعت مردم]] با ایشان، چنین [[روایت]] شده است: «پس از ما اطاعت کنید؛ اطاعت از ما واجب است؛ زیرا به [[اطاعت از خدا]] و رسولش مقرون شده است. خداوند بلند مرتبه میفرماید: «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید»<ref>{{متن حدیث|... فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}، شیخ مفید، امالی المفید، ص۳۴۸؛ طوسی (شیخ طوسی)، امالی الطوسی، ص۱۲۱، ح۱۸۸ و ص۶۹۱، ح۱۴۶۹ طبرسی در کتاب احتجاج، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۳ و | در خطبهای از [[امام حسن]] {{ع}} نیز پس از [[بیعت مردم]] با ایشان، چنین [[روایت]] شده است: «پس از ما اطاعت کنید؛ اطاعت از ما واجب است؛ زیرا به [[اطاعت از خدا]] و رسولش مقرون شده است. خداوند بلند مرتبه میفرماید: «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید»<ref>{{متن حدیث|... فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}، شیخ مفید، امالی المفید، ص۳۴۸؛ طوسی (شیخ طوسی)، امالی الطوسی، ص۱۲۱، ح۱۸۸ و ص۶۹۱، ح۱۴۶۹ طبرسی در کتاب احتجاج، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۳ و ابنشهرآشوب در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۶۷ از امام حسین {{ع}} این روایت را نقل کردهاند.</ref>. | ||
[[اطاعت از اولی الامر]] همسان با اطاعت از خدا و [[رسول]] او امری [[مولوی]] و نه ارشادی است و تا [[قیامت]] ادامه خواهد داشت. مرحوم [[کلینی]] و [[عیاشی]] از [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[تفسیر]] «اولی الامر» و اطاعت از آنان چنین نقل میکنند: «خداوند از اولی الامر تنها ما را [[اراده]] کرده و به تمام مؤمنان تا [[روز قیامت]] به اطاعت از ما دستور داده است»<ref>{{متن حدیث|إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}، کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶، ح۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۸، ح۱۶۹ و نیز ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲، ح۸ و طبری، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>. | [[اطاعت از اولی الامر]] همسان با اطاعت از خدا و [[رسول]] او امری [[مولوی]] و نه ارشادی است و تا [[قیامت]] ادامه خواهد داشت. مرحوم [[کلینی]] و [[عیاشی]] از [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[تفسیر]] «اولی الامر» و اطاعت از آنان چنین نقل میکنند: «خداوند از اولی الامر تنها ما را [[اراده]] کرده و به تمام مؤمنان تا [[روز قیامت]] به اطاعت از ما دستور داده است»<ref>{{متن حدیث|إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}، کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶، ح۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۸، ح۱۶۹ و نیز ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲، ح۸ و طبری، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۸: | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:اولو الامر]] | [[رده:اولو الامر]] | ||
[[رده:مدخلهای تلخیص شده]] |