رجعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{اعتقادات شیعه}}
{{مهدویت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = آخرالزمان | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[رجعت در قرآن]] - [[رجعت در حدیث]] - [[رجعت در کلام اسلامی]] - [[رجعت در معارف و سیره رضوی]] - [[رجعت در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط  = رجعت (پرسش)}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[رجعت در قرآن]] | [[رجعت در حدیث]] | [[رجعت در نهج البلاغه]] | [[رجعت در کلام اسلامی]] | [[رجعت در عرفان اسلامی]] | [[رجعت در معارف مهدوی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[رجعت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''رجعت''' به معنای: [[رجوع]] و بازگشت به [[دنیا]] بعد از [[مرگ]] و قبل از [[قیامت]]، یا در خصوص بازگشت گروهی از [[مؤمنان]] [[خالص]] (مانند: [[انبیا]] {{عم}}؛ [[امامان معصوم]] {{عم}}؛ [[شهدا]] و دیگر [[مؤمنان]]) در [[آخر الزمان]]، [[پس از ظهور]] [[امام مهدی ]]{{ع}} و در آستانه [[رستاخیز]] به کار می‌رود.
'''رَجعت''' به معنای بازگشت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان، مؤمنین خالص و کافرین خالص پس از ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با همان بدن‌هایی که از [[دنیا]] رفته‌اند، تا [[مؤمنان]] از برپایی [[حکومت جهانی]] [[عدل]] شاد شده، به [[فیض]] همراه [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} برسند و [[کافران]] از پستی و حقارت [[ستمگران]] دردمند شده و به برخی مکافات‌های دنیوی کارهای خود برسند. البته معنای اصطلاحی عام رجعت رجوع به [[دنیا]] بعد از موت تا قبل از [[قیامت]] است.


در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[رجعت (پرسش)]]''' قابل دسترسی هستند.
== معناشناسی ==
=== معنای لغوی ===
رَجعت یا [[یوم]] الکرّه<ref>بحار الأنوار؛ ج ۷، ص۶۱.</ref> به معنای بازگشت است<ref>الصحاح، ج ۳، ص۱۲۱۶؛ المصباح، ج ۱، ص۲۲۰؛ مجمع البحرين، ج ۲، ص۱۵۰، «رجع».</ref>، یعنی برگشتن به جایی که پیش‌تر در آنجا بوده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۸۵.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی ==
=== معنای اصطلاحی ===
*رَجعت یا یوم الکرّه<ref>بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۷، ص ۶۱.</ref> به معنای بازگشت، اسم مصدر از ماده «ر، ج، ع» است که معنای مشترک همه صیغه‌های آن بازگشتن و تکرار است<ref>الکنی و الالقاب؛ ج ۲، ص ۴۵۰.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
رجعت در اصطلاح عبارت است از: بازگشت دو گروه از [[مردگان]] مؤمنین خالص همچون: [[انبیاء]]<ref>حق الیقین؛ ص۳۳۷ - ۳۳۸.</ref>، [[امامان معصوم]]<ref>حق الیقین؛ ص۳۴۰. </ref> و [[شهدا]]<ref> تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص۲۶۳ </ref> و کافرین [[خالص]] پس از [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} با همان بدن‌هایی که از [[دنیا]] رفته‌اند، تا [[مؤمنان]] از برپایی حکومت جهانی [[عدل]] شاد شده، به [[فیض]] همراه [[حضرت مهدی]]{{ع}} برسند و [[کافران]] از [[پستی]] و [[حقارت]] [[ستمگران]] دردمند شده، و به برخی مکافات‌های [[دنیوی]] کارهای خود برسند»<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.</ref>. البته معنای اصطلاحی عام رجعت که همه عالمان شیعه و برخی از [[عالمان]] [[سنی]] بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از [[موت]] تا قبل از [[قیامت]] است<ref>اوائل المقالات؛ ص۴۶.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۰۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۷۰.</ref>
*واژۀ "رجعت" از نگاه لغت به معنای «بازگشت» است؛ یعنی برگشتن به جایی که پیش‌تر در آنجا بوده است. برخی از بزرگان [[دانش]] لغت در گزارش از معنای یادشده، در کنار اشاره به برخی از مصادیق آن نوشته‌اند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۴.]</ref>:
#«رجعت بازگشت مرد به اهلش بعد از طلاق است و گروهی [[معتقد]] به بازگشت به [[دنیا]] پیش از [[روز قیامت]] هستند»<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، در توضیح واژه رجع.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.]</ref>.
#«به رجعت [[ایمان]] دارد. یعنی به بازگشت به [[دنیا]] بعد از مردن [[اعتقاد]] دارد. و همچنین بازگشت مرد به [[زن]] خود پس از طلاق را گویند»<ref>فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب، القاموس المحیط.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.]</ref>.
[[رجوع]]: بازگشت به آنچه آغاز از آن بوده،... پس بازگشت را گویند که هم در طلاق به کار می‌رود و هم در بازگشت به [[دنیا]] بعد از مردن؛ از این‌رو است که می‌گویند فلانی رجعت ایمانی دارد»<ref>راغب الاصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، پس از واژۀ الرجوع.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.]</ref>.
#«الرجعة به [[فتح]]، یعنی برگشت پس از [[مرگ]] و بعد از [[ظهور مهدی]]»<ref>طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، پس از واژۀ رجع.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.]</ref>.
*چنانچه اشاره شد در همۀ موارد یادشده، با تعبیرهای گوناگون، یک هماهنگی وجود داشت و آن بازگشت به جایی که آغاز از آنجا بوده است. بایستۀ یادآوری است که افزون بر واژۀ رجعت در بحث بازگشت برخی مردگان به [[دنیا]]، از واژۀ‌هایی مانند «کَرَة» <ref>[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: « أَيَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَةٌ يَوْمُ يَقُومُ الْقَائِمُ وَ يَوْمُ الْكَرَّةِ وَ يَوْمُ الْقِيَامَة»؛الخصال، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref>، «اوبة» <ref>[[امام صادق]]{{ع}} در زیارت اربعین می‌فرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِن‏»؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۱۳.</ref> نیز استفاده شده است که به معنای بازگشت است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۵.]</ref>.


==اصطلاح‌شناسی ==
دربارۀ [[زمان]] دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از [[قیام]]، هم‌زمان با آغاز قیام و کمی بعد از [[قیام امام مهدی]]{{ع}}<ref>علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.</ref>، در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد.
*[[رجعت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|رجعت در اصطلاح]]، به معنای بازگشت جمعی از درگذشتگان [[مؤمن]] و [[کافر]] به زندگی [[دنیا]] به هنگام [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}} است تا [[کافران]] مجازات دنیوی خود را ببیند و [[مؤمنان]] نیز ضمن مشارکت در [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}}از مجازات [[کافران]]، [[خشنود]] گردند<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص ۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص ۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
*معنای اصطلاحی عام آن که همه [[عالمان]] [[شیعه]] و برخی از [[عالمان]] [[سنی]] بر آن اتفاق دارند، [[رجوع]] به [[دنیا]] بعد از موت تا قبل از [[قیامت]] است، <ref>اوائل المقالات؛ ص ۴۶.</ref> و معنای اصطلاحی خاص و رایج آن نزد [[شیعه]] این است که بعد از [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} و در آستانه [[رستاخیز]] گروهی از [[مؤمنان]] [[خالص]] "[[مؤمن]] محض" همچون: [[انبیاء]]<ref>حق الیقین؛ ص ۳۳۷ - ۳۳۸.</ref>، [[امامان معصوم]] <ref>حق الیقین؛ ص ۳۴۰. </ref> و [[شهدا]] <ref> تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص ۲۶۳ </ref> و نیز گروهی از افراد بسیار شرور "[[کافر]] محض" همچون "[[کفار]]" به این [[جهان]] باز می‏‌گردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی می‌‏کنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی می‌‏بینند. [[خداوند متعال]] دسته اول را بر دسته دوم [[غلبه]] می‌دهد تا از آنان [[انتقام]] بگیرند، و سپس هر دو دسته می‏‌میرند و [[منتظر]] [[روز رستاخیز]] و [[ثواب]] یا عقاب ابدی خویش می‌‏مانند. <ref>اندیشه‌های کلامی شیخ مفید؛ ص ۳۵۶ </ref> البته در برخی متون کلامی از دسته دوم به صراحت نامی برده نشده است<ref>رسائل المرتضی؛ ج ۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.</ref>  <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
*معنای اصطلاحی رجعت، جزو آموزه‌های اختصاصی [[شیعه]] است. دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از [[قیام]]، هم‌زمان با آغاز [[قیام]] و کمی بعد از [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}} <ref>علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.</ref> در هر صورت تعبیر هنگام [[قیام]]، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
*رجعت، به صورت احیای دوبارۀ زندگی دنیاست. بنابراین، باید [[روح]] به [[بدن]] باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی [[روحانی]]. بر اساس [[احادیث اسلامی]]، بازگشت [[روحانی]]، برای بسیاری از [[مؤمنان]] اتفاق می‌افتد و آنان در مواقعی خاص همچون [[جمعه]]، اجازه می‌یابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت [[روحانی]]، غیر از رجعت است که در آن، [[روح]] به [[بدن]] باز می‌گردد و [[انسان]]، زندگی جسمانی را از سر می‌گیرد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۷</ref>.
*در معنای اصطلاحی رجعت، [[دانشمندان]] [[شیعه]] به گونه‌های مختلفی سخن گفته‌اند. رجعت در اصطلاح عبارت است از: «بازگشت دو گروه از مردگان [[مؤمنین خالص]] و کافرین [[خالص]] [[پس از ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با همان بدن‌هایی که از [[دنیا]] رفته‌اند، تا [[مؤمنان]] از برپایی [[حکومت جهانی]] [[عدل]] شاد شده، به [[فیض]] همراه [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} برسند و [[کافران]] از پستی و حقارت [[ستمگران]] دردمند شده، و به برخی مکافات‌های دنیوی کارهای خود برسند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.]</ref>.
*به این معنا در سخنان بزرگان علمای [[شیعه]] این گونه اشاره شده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.]</ref>:
*[[شیخ مفید]] در این باره می‌نویسد: «[[خداوند]] گروهی از مردگان را به صورت‌هایی که در گذشته بودند، به [[دنیا]] برمی‌گرداند؛ پس گروهی را عزیز و گروهی را ذلیل می‌کند و [[اهل حق]] را بر [[اهل باطل]] [[غلبه]] و [[نصرت]] داده و مظلومین را بر ظالمین و ستم‌گران [[غلبه]] می‌دهد. این واقعه [[هنگام ظهور]] [[امام مهدی|مهدی آل محمد]]{{عم}} خواهد بود...»<ref>اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، سلسله مؤلفات مفید ج ۴، ص ۷۷.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.]</ref>.
*[[سید مرتضی]] نیز می‌نویسد: «بدان! عقیدۀ [[شیعه]] چنین است، [[خداوند]] [[هنگام ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} گروهی از [[شیعیان]] را که پیش از [[قیام]] حضرت از [[دنیا]] رفته‌اند به [[دنیا]] باز می‌گرداند تا آنان به [[پاداش]] [[یاری]] و همراهی و [[درک]] [[حکومت]] آن وجود [[مقدس]] نایل آیند و نیز برخی از [[دانشمندان]] حضرتش را زنده می‌کند تا از ایشان [[انتقام]] گیرد و آنان [[برتری]] [[حق]] و [[منزلت]] [[پیروان]] [[حق]] را نگریسته و اندوهگین شوند»<ref>جوابات المسائل الرازیه (رسائل الشریف ج ۱، ص ۱۲۵).</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.]</ref>.
*[[شیخ حر عاملی]] در این باره می‌نویسد: «بدان مراد از رجعت، زندگی بعد از [[مرگ]] و پیش از [[قیامت]] است. این معنا به ذهن متبادر می‌شود و [[علما]] نیز به آن تصریح کرده‌اند، چنان که از استعمالات آن فهمیده می‌شود و در بعضی از [[احادیث]] به آن تصریح شده است »<ref>الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۲۹.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۶.]</ref>.
*[[مرحوم مظفر]] می‌نویسد: «عقیدۀ [[شیعه]] در رجعت براساس [[پیروی]] از [[اهل بیت]]{{عم}} چنین است:«[[خداوند]] عده‌ای از کسانی را که در گذشته از [[دنیا]] رفته‌اند، به همان اندام و صورت پیشین، زنده کرده و به [[دنیا]] باز می‌گرداند. به برخی از آنان عزّت می‌دهد و پاره‌ای را ذلیل و خوار خواهد کرد و [[حقوق]] حق‌پرستان را از [[باطل]] پرستان می‌گیرد و داد [[ستم‌دیدگان]] را از ستم‌گران می‌ستاند و این، یکی از رویدادهایی است که پس از [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی آل محمد]]{{عم}} پدید می‌آید. کسانی که پس از مردن به این [[جهان]] باز می‌گردند یا از [[ایمان]] بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجه [[تباهی]] و آن گاه دوباره می‌میرند....» <ref>عقاید الامامیه، ترجمه علیرضا مسجد جامعی، ص ۲۹۴.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.]</ref>.
*البته برخی رجعت را به بازگشت [[دولت]] [[آل محمد]]{{عم}} [[تأویل]] نموده‌اند و بازگشت خود [[ائمه]]{{عم}} را با بدن‌های ظاهری‌اشان منکر شده‌اند؛ <ref>سید محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ص ۸۵۹.</ref> که سخنشان به جهاتی مردود است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.]</ref>:
#شبهاتی که ایشان در بحث رجعت با آن مواجه شده‌اند، بی‌پاسخ مانده است؛ در بخش [[شبهات]] بیان خواهد شد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.]</ref>.
#در [[روایات]] فراوانی اشاره به بازگشت جسمانی [[ائمه]]{{عم}} شده است و هرگز این [[روایات]] قابل [[تأویل]] و توجیه نیست<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.]</ref>.
#در روایاتی که به فلسفۀ رجعت اشاره کرده، تصریح شده است که بازگشت [[مؤمنین]] جهت لذت‌بردن از [[دولت کریمه]] و بازگشت [[کفار]]، جهت متألم شدن از [[حکومت حق]] است و این [[روایات]] نیز [[تأویل]] به [[دولت حق]] نمی‌شود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.]</ref>.
#رجعت‌هایی که در امت‌های گذشته صورت گرفته و در [[روایات]] به آن اشاره شده، همه رجعت مردگان را با همان جسم دنیایی بیان کرده‌اند. بنابراین رجعت در [[آخرالزمان]] نیز همان گونه خواهد بود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.]</ref>.
#یکی از اهداف رجعت، [[انتقام]] از [[کفار]] است و این با [[تأویل]] رجعت به [[دولت]] [[ائمه]] سازگاری ندارد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۷.]</ref>.
*[[سید مرتضی]] در پاسخ پرسش‌هایی که از [[ری]] به دستش رسیده بود، دربارۀ این پرسش که [[حقیقت]] رجعت چگونه است؟ چرا عدۀ اندکی از امامی‌ها می‌گویند مراد بازگشت [[دولت]] [[اهل بیت]]{{عم}} در زمان [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} است نه بازگشت بدن‌ها گفته است:«.... [[امام]] آنها که رجعت را [[تأویل]] کرده و گویند مراد بازگشت [[دولت]] [[ائمه]]{{عم}} است نه بازگشت مردگان به [[دنیا]]، چون نمی‌توانند رجعت را اثبات کنند دست به [[تأویل]] می‌زنند، ولی اینجا [[تأویل]] راه ندارد، زیرا دلیلش ظاهر [[اخبار]] نیست تا قابل [[تأویل]] باشد. امر حتمی و قطعی ممکن نیست مدرکش خبر واحدهایی باشد که یقین‌آور نیست، دلیلش [[اجماع]] [[امامیه]] است که به اتفاق معتقدند هنگام [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[خداوند]] جمعی از [[دوستان]] و عده‌ای از [[دشمنان]] خود را زنده می‌کند، پس مطلب قطعی و حتمی است و احتمالی نیست که تأویل‌پذیر باشد <ref>رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۸.]</ref>.
*مرحوم [[طبرسی]] نیز در [[مجمع البیان]] این [[تأویل]] را ناشی از عدم [[توانایی]] بر پاسخ‌گویی به [[شبهات]] مطرح شده دانسته و به برخی [[شبهات]] پاسخ داده است <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۰۶.</ref>. بنابراین در معنای اصطلاحی رجعت، همان [[تفسیر]] نخست درست است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۸.]</ref>.


==رجعت در قرآن کریم==
رجعت، به صورت احیای دوبارۀ [[زندگی]] دنیاست. بنابراین، باید [[روح]] به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی [[روحانی]]. بر اساس [[احادیث اسلامی]]، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق می‌افتد و آنان در مواقعی خاص همچون [[جمعه]]، [[اجازه]] می‌یابند که به سوی [[اهل]] [[منزل]] خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت [[روحانی]]، غیر از رجعت است که در آن، [[روح]] به بدن باز می‌گردد و [[انسان]]، [[زندگی]] جسمانی را از سر می‌گیرد<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۳۷.</ref>.
*[[آیات]] متعددی از [[قرآن]] به موضوع رجعت پرداخته که می‌توان آن‌ها را به دو دسته تقسیم کرد:
#[[آیات]] [[رجعت در امت‌های پیشین]] <ref>{{عربی|«وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»}} و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای [[موسی]]! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶.</ref> <ref>{{عربی|«وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»}} و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
# [[آیات]] رجعت در [[عصر ظهور]].
*افزون بر این، [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند [[آیه]]: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم}}<ref> آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره  بقره، آیه ۲۱۴.</ref> که می‌‏فهماند آنچه در امُت‏‌های گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد، و یکی از آن وقایع مسأله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] و [[عزیر]] و [[ارمیا]] و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این [[امت]] نیز اتفاق بیفتد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲ ،ص ۱۰۸.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
*همچنین از [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} کلامی [[نقل]] شده که به اجمال می‏‌فهماند آنچه در امُت‏‌های سابق روی داده است در این [[امت]] نیز اتفاق خواهد افتاد<ref>بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص ۱۲۷.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
*افزون بر آن، [[روایات]] بسیاری در باره رجعت وجود دارد که اگر چه تک تک آن‌ها [[خبر واحد]] است؛ اما [[وجوب]] نقلی اصل رجعت را به [[تواتر]] معنوی اثبات می‌نمایند <ref>المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۷.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
* برخی [[مفسران]] در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ}}<ref> آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایه‌بان‌هایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref> با استناد به [[روایات]] می‌گویند: [[اهل بیت]] [[نبوت]] {{عم}} این [[آیه]] را گاهی به [[روز قیامت]]، زمانی به رجعت و گاهی به [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[تفسیر]] کرده‌اند‌. همچنین از [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[روایت]] شده که ایام [[خدا]] سه روز است، روز [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} ، [[روز رجعت]] و [[روز قیامت]]. در برخی دیگر از [[روایات]] این سه روز به روز [[مرگ]]، [[روز رجعت]] و [[روز قیامت]] [[تفسیر]] شده است<ref>بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۵۳، ص ۶۳.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
*سر این‌گونه تفسیر‌ها، همانا [[وحدت]] [[حقیقت]] و هم سنخی این سه موضوع، در عین [[اختلاف]] رتبی آن‌ها است؛ زیرا از یک سو، [[حقیقت]] [[روز قیامت]] این است که همه [[مردم]] در آن روز از قبرها بپا می‏‌خیزند و همه اسرارشان [[آشکار]] شده و چیزی از ایشان بر [[خدا]] پوشیده نمی‏‌ماند. و از سوی دیگر، گاهی از روز [[مرگ]] به [[روز قیامت]] تعبیر می‌‏شود؛ چون روز [[مرگ]] هم روزی است که پرده‏‌ها برای میت کنار می‏‌رود، [[روایت]] شده: هر کس بمیرد قیامتش بر پا می‏‌شود. <ref>شرح اصول الکافی؛ ج ۴، ص ۲۷۴.</ref> همچنین رجعت نیز روزی است که [[آیات]] [[خدا]] به تمام معنا ظاهر می‏‌شود، روزی که در آن روز دیگر [[خدای سبحان]] [[نافرمانی]] نمی‏‌شود، بلکه خالصانه [[عبادت]] می‌‏شود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای [[نفس]] نیست، عبادتی که [[شیطان]] و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد. این معنا روشن می‌سازد روز رجعت خود یکی از مراتب [[روز قیامت]] است، هر چند که از نظر [[ظهور]] به [[روز قیامت]] نمی‏‌رسد، چون در روز رجعت باز شر و [[فساد]] تا اندازه‏ای امکان دارد، به خلاف [[روز قیامت]] که دیگر اثری از شر و [[فساد]] نمی‌‏ماند. و باز به همین جهت روز [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} هم مرتبه‌ای از [[قیامت]] و روز رجعت است؛ چون در آن روز هم [[حق]] به تمام معنا ظاهر می‏‌شود، هر چند که باز [[ظهور]] [[حق]] در آن روز کمتر از [[ظهور]] در روز رجعت و [[قیامت]] است. و این معنا یعنی اتحاد این سه روز بر حسب [[حقیقت]]، و [[اختلاف]] آنها از نظر مراتب [[ظهور]] باعث شده که گاهی به [[روز قیامت]]، گاهی به روز رجعت و گاهی به روز [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} از آن‌ها یاد شود<ref>المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۶ - ۱۰۹.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
* در [[آخر الزمان]] برخی از [[نیکوکاران]] و بدکاران زمان‌های گذشته، دوباره زنده می‌شوند.{{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref> و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند؛ سوره نمل، آیه ۸۳.</ref> این [[آیه]] فقط به [[برانگیخته شدن]] عده‌ای از مکذبان و نه همه آن‌ها اشاره کرده؛ بدین جهت، [[روایات]] و [[مفسران]] [[شیعه]]، میان مصداق این [[آیه]] و [[قیامت]]، تفاوت قائل شده و [[آیه]] را به [[آخر الزمان]] مربوط دانسته‌اند که عده‌ای از [[نیکوکاران]] و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایی اعمال خویش را خواهد دید.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۶۶؛ البرهان، ج ۴، ص ۲۲۸ ـ ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۹۷ و ۳۹۸.</ref> [[مرگ]] و زندگی دوباره: {{متن قرآن|رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ}}<ref> پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی؛ سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>، <ref>بحارالأنوار، ج‌۵۳‌، ص‌۵۶‌.</ref> [[عذاب]] پیش از [[عذاب]] بزرگ: {{متن قرآن|وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref> و بی‌گمان به آنان از عذاب نزدیک‌تر (این جهان) پیش از عذاب بزرگ‌تر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند؛ سوره سجده، آیه ۲۱.</ref>، <ref>بحارالأنوار، ج‌۵۳‌، ص‌۵۶‌.</ref> [[ظهور بندگان پیکارجو]] پیش از [[قیامت]]: {{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ}}<ref> و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم؛ سوره اسراء، آیه ۵.</ref> <ref>نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۱۳۸ ـ ۱۴۰.</ref> [[میثاق]] [[پیامبران]] {{عم}} با [[خداوند]] برای [[ایمان آوردن]] و [[یاری]] رساندن به [[پیامبر خاتم]] {{صل}}: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ}}<ref> و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست می‌شمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۸۱.</ref> <ref>[[عیاشی]]، ج‌۱، ص‌۱۸۱.</ref> و منت الهی بر [[مستضعفان]] [[تاریخ]]: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref> و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه ۵.</ref> <ref>نورالثقلین، ج‌۴، ص‌۱۰۷.</ref> همگی به رجعت، [[تفسیر]] و [[تأویل]] شده‌اند؛ با این حال در [[تفسیر]] [[آیات]] پیشین، آرای دیگری نیز گفته شده است<ref>تاریخ ما بعدالظهور، ص‌۶۳۲ ـ ۶۳۹، ۶۷۴‌.</ref>.


== جایگاه رجعت در اعتقادات [[شیعه]] ==
== رجعت در قرآن کریم ==
*در [[روایات]] باور به «رجعت» در میان [[اعتقادات]] [[شیعه]] از [[جایگاه]] والایی برخوردار است تا جایی که منکر آن را از دایرۀ [[تشیع]] بیرون دانسته شده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.]</ref>.
{{اصلی|رجعت در قرآن}}
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود:{{عربی|«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا»}}<ref>از ما نیست کسی که ایمان به بازگشت ما ندارد؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۵۸، ح ۴۵۸۳.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.]</ref>.
[[آیات]] متعددی از [[قرآن]] به موضوع رجعت پرداخته که می‌توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
*در روایتی دیگر آن حضرت یکی از شرایط [[ایمان]] را [[اعتقاد به رجعت]] دانسته و می‌فرماید:{{عربی|«مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ ... وَ الْإِيمَانِ بِالرَّجْعَة»}}<ref>هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد مؤمن است... که یکی از آنها ایمان به رجعت است؛ وسائل الشیعة، ج ۲۴، ص ۱۳۲، ش ۳۰۱۶۴.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.]</ref>.
# آیات [[رجعت در امت‌های پیشین]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای [[موسی]]! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶ و {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}} و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.</ref>.
*از این [[روایات]] استفاده می‌شود [[اعتقاد به رجعت]] نیز در کنار [[اعتقاد]] به [[یکتاپرستی]] و همانند آن از ضروریات به شمار می‌آید<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.]</ref>.
# آیات رجعت در عصر ظهور.
*مرحوم [[شیخ مفید]] در توضیح [[کلام]] [[امام صادق]]{{ع}} می‌نویسد: « و اما فرمایش [[معصوم]] {{ع}} که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن [[اراده]] کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه [[خداوند]] گروهی از [[آل محمد]]{{عم}} را پس از مردن پیش از [[روز قیامت]] زنده‌ می‌کند و این مذهبی است مختص به [[آل محمد]]{{عم}}<ref>المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص ۳۲).</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۰.]</ref>.
*[[شیخ طوسی]] در این زمینه می‌نویسد: «[[پیامبر]]{{صل}} ما و [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} همراه با گروهی از امت‌های گذشته و آینده باز خواهند گشت و بر این [[اعتقاد]] [[آیات]] و [[روایات]] فروانی دلالت دارد و [[خداوند]] فرمود: «و روزی که برمی‌انگیزیم از هر امتی گروهی را...»، پس [[اعتقاد به رجعت]] لازم است <ref>رسالة العقاید الجعفریة، ص ۲۵۰.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۰.]</ref>.
*[[شیخ]] [[حر عاملی]] پس از [[نقل]] سخنان برخی [[دانشمندان]] دربارۀ [[ارزش]] باور به رجعت نزد [[شیعه]] [[دلیل]] خود را مبنی بر ضروری بودن این [[اعتقاد]]، این گونه بیان می‌کند:«و از جمله ادله‌ای که رجعت را صحیح و [[ضرورت]] آن را بر هر آشنا با [[اخبار]] مسلَم دانسته، این است که: در هیچ یک از ضروریات مثل [[وجوب]] [[نماز]] و [[حرمت]] زنا، بیش از رجعت، [[حدیث]] وارد نشده است. [[شاهد]] این گفته [[روایت]] علمای [[اهل سنت]]؛ چون [[فخر رازی]]، [[نیشابوری]]، [[زمخشری]]، [[شهرستانی]]، [[ابن ابی الحدید]] و ... است که در کتاب‌های خود، [[شیعه]] را [[معتقد]] به رجعت دانسته و به آنان اعتراض می‌کنند. این خود [[دلیل]] است که رجعت صحیح بوده و مختص به [[امامیه]] و از ضروریات [[مذهب]] ایشان است» <ref>الایقاظ من الهجعة، ص ۶۷.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۰.]</ref>.
*[[فخرالدین طریحی اسدی]] در مجمع البحرین افزون بر بیان معنای رجعت، [[جایگاه]] آن را نزد [[شیعه]] این گونه توضیح می‌دهد:«... و این رجعت از ضروریات [[مذهب]] [[امامیه]] است و شواهد قرآنی و [[روایات]] وارده از [[اهل بیت]]{{عم}} در این زمینه، مشهورتر از آن است که لازم به یادآوری باشد. حتی از [[ائمه]]{{عم}} وارد شده است: «هر کس به رجعت ما اقرار نداشته باشد از ما نیست» <ref>مجمع البحرین، ج ۲، ص ۶۷۹.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۱.]</ref>.
*برخی از [[مفسرین]] معاصر نیز به روشنی بیان کرده‌اند که:«رجعت از ضروریات [[مذهب]] [[شیعه]] است و نه از ضروریات [[اسلام]]...»<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۶۱.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۱.]</ref>.


==رجعت از نگاه [[اهل سنت]]==
علاوه بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند [[آیه]]: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم}}<ref> آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.</ref> که می‌‏فهماند آنچه در امُت‏‌های گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد و یکی از آن وقایع مسأله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در [[زمان]] ابراهیم و [[موسی]] و [[عیسی]] و [[عزیر]] و [[ارمیا]] و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این [[امت]] نیز اتفاق بیفتد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۸.</ref>.
*این باور اگر چه ریشۀ قرآنی دارد، اما از آنجا که در [[مکتب]] [[اهل بیت]]{{عم}} به طور ویژه بدان پرداخته شده از همان ابتدای پیدایش مورد ناسزاگویی و استهزای [[اهل سنت]] قرار گرفت. به گونه‌ای که برخی این [[عقیده]] را بر گرفته از [[عقاید]] [[یهود]] و [[نصاری]] دانسته و دیگری منشأ [[اعتقاد به رجعت]] را پندارهای [[عرب]] [[جاهلیت]] دانسته<ref>ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة عرض و نقد، ج ۳، ص ۹۱۱؛ اصفهانی، الاغانی، ج ۳، ص ۱۳۹ (حاشیه ۲). محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص ۲۵.</ref>، دیگری به سبب نفهمیدن درست این [[اعتقاد]]، آن را اعتقادی مضحک قلمداد نموده است<ref>ربیع بن محمد سعودی، الشیعة الامامیة الاثناعشریة فی میزان الاسلام، ص ۲۰۲.</ref>. و گروهی نیز آن را از افکار [[عبدالله بن سبا]] و روایاتی دروغین دانسته <ref>همو، الشیعة و التشیع، ص ۳۵۹.</ref>، دیگری منشأ باور به رجعت را تأثیرات [[فلسفه]] آفریقایی بر ذهن [[شیعه]] قلمداد کرده است <ref>حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج ۴، ص ۲۵۹.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۱.]</ref>.
*برخی پا را از همه آنچه گفته شد فراتر نهاده و باور به رجعت را برابر با [[تکذیب]] آیاتب [[قرآن]] و [[کفر]] دانسته‌اند <ref>محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص ۲۵.</ref> و کم نیست این گونه سخنان ناشایست که در طول [[تاریخ]] نثار باورمندان رجعت شده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۱.]</ref>.
*مرحوم [[مظفر]] در این باره نوشته است:«[[اهل سنت ]][[عقیده]] به رجعت را خلاف [[عقاید اسلامی]] می‌داند و آن را هیچ نمی‌پسندند. نویسندگان و شرح حال نویسان آنها معتقدین به رجعت را طعن و طرد کرده و آن را نشانه طرد [[روایت]] [[راوی]] می‌دانند. گویا در نظر آنان [[عقیده]] به رجعت در شمار [[کفر]] و [[شرک]] یا بدتر از آن قرار دارد و به این بهانه [[شیعه]] را می کوبند و [[ناسزا]] می‌گویند. بدون [[شک]] این از اقسام دستاویزهای بی اساس و [[گمراه]] کننده‌ای است که فرقه‌های اسلامی آن را وسیله‌ای برای طعن و طرد یکدیگر قرار داده‌اند، ولی هیچ مجوزی که صحت این دستاویز را روشن کند وجود ندارد، زیرا [[اعتقاد به رجعت]]، نه فقط هیچ گونه ایراد و خدشه‌ای در [[عقیده]] به [[یکتاپرستی]] و [[نبوت]] وارد نمی‌سازد، بلکه به عکس، این هر دو [[عقیده]] را تقویت می‌کند، زیرا رجعت مانند حشر و نشر، [[دلیل]] [[قدرت]] کامل [[خداوند]] بوده و از امور غیرعادی و معجزه‌ای از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} او است. رجعت، در اصل [[معجزه]] زنده کردن مردگان است؛ چنان که [[حضرت مسیح]]{{ع}} انجام می‌داد، اما این رساتر، کامل‌تر و اعجازش بیشتر است به [[دلیل]] این که رجعت در وقتی انجام می‌گیرد که مردگان همه [[خاک]] شده‌اند»<ref>عقاید الامامیه، ص ۱۲۰.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۲.]</ref>.
*مرحوم [[علامه طباطبایی]] نیز [[جایگاه]] رجعت در نگاه [[اهل سنت]] را این گونه بیان کرده است:«غیر [[شیعه]]، یعنی [[اهل سنت|اهل تسنن]] اگر چه به [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} اعتراف کردند و آن را به طور [[متواتر]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کردند، لکن رجعت را [[انکار]] کرده و قول به رجعت را از مشخصات [[شیعه]] برشمرده‌اند و در این ایام بعضی از آنانکه منتسب به [[شیعه]] هستند نیز به آنان محلق شدند»<ref> تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۵۵۸.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۲.]</ref>.


==آثار تربیتی [[اعتقاد]] به رجعت==
همچنین از [[رسول خدا]]{{صل}} [[کلامی]] نقل شده که به اجمال می‏‌فهماند آنچه در امُت‏‌های سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد<ref>بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[https://thesaurus.isca.ac.ir/term/details/66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی].</ref>
*همان گونه که [[انتظار فرج]] نقش برجسته و به سزایی در [[پویایی]] و [[نشاط]] [[جامعه]] ایفا می‌کند، باور به رجعت به [[دنیا]] در [[عصر ظهور]]، نیز می‌تواند نقش مهم و به‌سزایی در [[نشاط]] دینی و [[امید]] به حضور در [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} ایفا کند، چرا که [[انسان]] با دیدن افرادی که همۀ [[عمر]] خود را در [[انتظار ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} سپری کرده‌اند و آنگاه بدون [[درک]] [[ظهور]] از [[دنیا]] می‌روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در [[جایگاه انتظار]] نیز دچار [[ناامیدی]] خواهد شد و اگر بداند در [[هنگام ظهور]] در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به [[دنیا]] و حضور در محضر [[آخرین امام]]{{ع}} را دارد در [[امیدواری]] او نقش بسیاری خواهد داشت<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.]</ref>.
*افزون بر آن، شخص علاقه‌مند به [[درک]] محضر [[آخرین حجت الهی]]، نهایت [[تلاش]] خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای [[ایمان]] رسیده تا در زمرۀ [[مؤمنان]] رجعت کننده باشد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.]</ref>.


==جایگاه آموزه رجعت==
== جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه ==
* اعتقاد به حقانیت رجعت به معنای خاص آن، از مختصات و ضروریات مذهب [[شیعه]] است <ref>حق الیقین؛ ج ۲، ص ۳۳۵.</ref> هرچند برخی آن را از اصول مذهب [[شیعه]] ندانسته و بر این باورند که هر کس برایش ثابت شود، [[ایمان]] می‌‏آورد و هر کس برایش ثابت نشود آن را رد می‌‏نماید و خللی در [[شیعه]] بودن وی وارد نمی‌آید <ref>امام شناسی؛ ج‏۱۴، ص۲۶۴. </ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
[[روایات]] بسیاری از [[امامان معصوم]]{{عم}} درباره رجعت نقل شده است و وقوع این رویداد از نظر دانشمندان شیعه [[قطعی]] است. [[علامه مجلسی]] از پنجاه عالم [[شیعی]] نام برده است که رجعت را پذیرفته‌اند و روایات آن را در کتب خویش بازگفته‌اند<ref>مصنفات الشیخ المفید، ۵/ ۶۰.</ref>. در روایات [[باور]] به «رجعت» در میان اعتقادات شیعه از جایگاه والایی برخوردار است تا جایی که منکر آن را از دایرۀ [[تشیع]] بیرون دانسته شده است.
* البته از سخنان و نوشته‌های بعضی از قدمای علمای [[شیعه]] برمی‏آید که اقلیت بسیار کوچکی از [[شیعه]] رجعت را به معنی بازگشت دولت و حکومت [[اهل بیت]] {{عم}} تفسیر می‏‌کردند، نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان؛ ولی مخالفت آنها طوری است که لطمه‏‌ای به اجماع نمی‏‌زند. <ref> تفسیر نمونه؛ ج۱۵ ،ص ۵۵۵ - ۵۶۰. </ref> در مقابل این گروه که رجعت را خاص عترت می‌دانند، برخی از فیلسوفان و عرفا معتقد به وجوب رجعت هم برای عترت است و هم برای امت مؤمنان حتی مؤمنان از امت‌های سابق <ref>رشحات البحار؛ ص ۹۴، ۹۹</ref>. دلیل این گروه این است که مؤمنان استعداد و استدعای تکمیل نفوس خود به‌وسیله [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} را دارند، این استعداد و استدعا برای خیلی از کسانی که [[انبیاء]] و [[امامان]] {{عم}} را ندیدند وجود دارد و حکمت خداوند به فعلیت رساندن همه استعدادها است، پس باید رجعتی برای هم عترت و هم امت باشد. <ref>رشحات البحار، ص ۸۹- ۱۱۰</ref> بنابراین، ضرورت دارد اولیای مقرب قبل از مرگ امت و خروج انان از دنیا، بر آن‌ها ظهور نمایند؛ زیرا در این حالت قابلیت امت برای این امر، اعتقاد آن‌ها به این موضوع، و فاعلیت [[نبوت]] و [[ولایت]] برای این کار به اوج خود رسیده است. البته همه این موارد برای کامل کردن دایره سعادت مؤمنان است‏. <ref>رشحات البحار؛ ص ۲۸۹. </ref> ناگفته نماند که این گروه بخلاف متکلمان که معتقدند ارواج به اجسام دنیوی بر می‌گردند، بر این باورند که ارواح رجعت‌کنندگان به بدن‌های برزخی آنان تعلق می‌گیرد و نه به بدن‌های دنیوی "مُلکی" ایشان <ref>رشحات البحار؛ ص ۳۰۸.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.


==امکان وقوع و یا وجوب رجعت==
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا}}<ref>از ما نیست کسی که ایمان به بازگشت ما ندارد؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۴۵۸، ح ۴۵۸۳.</ref>. در روایتی دیگر آن حضرت یکی از شرایط [[ایمان]] را اعتقاد به رجعت دانسته و می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ... وَ الْإِيمَانِ بِالرَّجْعَة}}<ref>هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد مؤمن است... که یکی از آنها ایمان به رجعت است؛ وسائل الشیعة، ج ۲۴، ص۱۳۲، ش ۳۰۱۶۴.</ref>. از این روایات استفاده می‌شود اعتقاد به رجعت نیز در کنار [[اعتقاد]] به [[یکتاپرستی]] و همانند آن از ضروریات به شمار می‌آید.
*در این باره در متون کلامی بحث‌هایی مطرح شده است. پیرامون [[امکان رجعت]] گفته شده: احیای مردگان و [[رجوع]] مجدد آنان به نشئه [[دنیا]] نه محذور عقلی و نه منع نقلی دارد. بنابراین، اصل رجعتِ فرد یا گروهی به [[دنیا]] نه ممتنع عقلی است و نه [[ممنوع]] شرعی؛<ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ .</ref> و به همین لحاظ گفته شده: [[خداوند]] قادر بر چنین کاری هست<ref>رسائل المرتضی؛ ج۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳. </ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
* بسیاری از [[اندیشمندان]]، [[اعتقاد به رجعت]] را از ضروریات [[مذهب]] [[تشیع]] و برخی، [[انکار]] آن را موجب [[خروج]] از [[مذهب]] می‌دانند<ref>حق القین: ج۲ ص۳۵۴.</ref>. احتمالاً کثرت [[احادیث]] این باب به حد [[تواتر]]، است و نیز اعتبار شماری از این [[احادیث]]، موجب شده است که [[اعتقاد به رجعت]]، از ضروریات [[مذهب]] شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و [[اعتقاد]] به آن را به اثبات [[احادیث]] مربوط، وابسته دانسته‌اند<ref>مانند علامه [[سید محسن امین]] در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و [[محمد جواد مغنیه]] در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و [[محمد رضا مظفر]] در عقائد الامامیة ص۸۴.</ref>. البته گویا مقصود آنان، این بوده که [[اعتقاد به رجعت]]، مانند [[عدل]] و [[امامت]] از [[اصول مذهب]] نیست<ref>چنان که مرحوم [[مغنیه]] در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح می‌کند.</ref>، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت [[احادیث]] رجعت، باید آن را از ضروریات [[مذهب]] دانست، هر چند از [[فروع]] اعتقادی است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
*پیش از آنکه وارد بحث شویم؛ بایسته است به بررسی [[امکان رجعت]] بپردازیم<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.]</ref>.
*امکان به دو قسم تقسیم می‌شود: امکان ذاتی و امکان وقوعی<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.]</ref>.
'''*امکان ذاتی رجعت:''' شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چرا که زنده کردن مردگان چه در [[دنیا]] و چه در [[آخرت]] در توان [[خداوند]] است و هیچ [[خردمندی]] در آن [[شک]] ندارد. [[خداوند]]، در [[آیات]] فراوانی با ردّ [[مخالفان]]، معجزۀ زنده‌شدن مردگان را به دست [[پیامبران]] خود، دلیلی بر [[معاد]]، [[قیامت]] و زنده شدن مردگان، ارائه کرده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.]</ref>.
*'''امکان وقوعی رجعت:'''[[بهترین]] [[دلیل]] بر امکان یک چیز، وقوع آن است. وقوع رجعت، با بهره از بیانات نورانی [[قرآن]] و شواهد تاریخی، به روشنی تمام اثبات شدنی است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.]</ref>.
*برخی از منکرین رجعت، نه فقط وقوع آن را غیر ممکن دانسته‌اند بلکه امکان آن را نیز محال دانسته‌اند و برخی دیگر امکان ذاتی آن را بدون اشکال دانسته‌اند و فقط در بخش امکان وقوعی آن را محال ذکر کرده‌اند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.]</ref>.
*دسته سوم کسانی هستند که وقوع آن را در گذشته قبول کرده‌اند، ولی باور [[شیعه]] را نپذیرفته‌اند و منکر آن در آینده شده‌اند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.]</ref>.
*مرحوم [[علامه طباطبایی]] درباره هماهنگی میان رجعت و [[معاد]] جسمانی ذیل [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ}}<ref> آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایه‌بان‌هایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.]</ref>.
*پس از اشاره به برخی از [[روایات]] می‌نویسد: «نظیر این گونه [[روایات]] از [[خاندان]] [[پیغمبر]]{{صل}} فراوان است که بسیاری از [[آیات]] را گاهی به [[قیامت]] و گاهی به رجعت و گاهی به [[ظهور مهدی]] [[آل محمد]]{{عم}} [[تفسیر]] کرده‌اند و این نیست مگر به واسطۀ یک سنخیت و مناسبتی که میان این سه روز موجود است»<ref>تفسیر المیزان، ترجمه محمدتقی مصباح، ج ۲، ص ۱۴۶.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.]</ref>.
*با این تعبیر آنگاه که رجعت و [[معاد]] از یک سنخ دانسته شد دلائل امکان هر دو یک چیز خواهد شد و شکی نیست که [[ادله]] فراوانی بر [[معاد]] اقامه شده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۴.]</ref>.
*[[شیخ]] [[حر عاملی]] در اثبات [[امکان رجعت]] می‌نویسد: «دلیلی که بر صحت [[معاد]] به آن [[استدلال]] کرده‌اند، حاصلش این امری است ممکن (یعنی محال نیست)، گوینده راست‌گو هم خبر داده، پس [[حق]] است. اما امکانش، که روشن است؛ زیرا مکرر اتفاق افتاده "که مرده‌ای زنده شده" و وقوع [[دلیل]] امکان است و [[اخبار]] گوینده راست گو هم که به [[تواتر]] رسیده چنان که بعداً هر دو موضوع خواهد آمد، و بیان می‌کنم که عده‌ای از [[پیامبران]] و [[اوصیاء]]{{عم}} و غیر آنها پس از [[مرگ]] زنده شدند، و این [[دلیل]]، بر اثبات رجعت بهتر است تا برای [[اثبات معاد]]؛ چرا که امر [[معاد]] بالاتر، و حالاتش عجیب و غریب‌تر است، نظیرش تاکنون پیدا نشده به خلاف رجعت، و در [[قرآن]] و [[اخبار]] هم اشاره به این [[دلیل]] است و بر منکران زنده شدن مردگان سخت اعتراض شده است<ref>الایقاظ من الهجعة، انتشارات نوید، ص ۳۱.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۵.]</ref>.
*کوتاه سخن اینکه:«زنده‌شدن گروهی از مردگان در این [[دنیا]] از محالات نیست، همان گونه که زنده شدن همۀ [[انسان‌ها]] در [[قیامت]] ممکن است و شگفتی از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از [[مشرکان]] [[دوران جاهلیت]] از مسئله [[معاد]] است و تمسخر در برابر آن چونان تمسخر [[کفار]] و [[مشرکان]] دربارۀ [[معاد]] است، چرا که [[عقل]] چنین چیزی را محال نمی‌داند و [[قدرت]] [[خدا]] آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۶.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۵.]</ref>.


==تاریخچه بحث رجعت==
مرحوم [[شیخ مفید]] در توضیح [[کلام]] امام صادق{{ع}} می‌نویسد: «و اما فرمایش [[معصوم]]{{ع}} که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن [[اراده]] کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه [[خداوند]] گروهی از [[آل محمد]]{{عم}} را پس از مردن پیش از [[روز قیامت]] زنده‌ می‌کند و این مذهبی است مختص به [[آل محمد]]{{عم}}<ref>المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص۳۲).</ref>. [[شیخ طوسی]] در این زمینه می‌نویسد: «[[پیامبر]]{{صل}} ما و [[ائمه معصومین]]{{عم}} همراه با گروهی از امت‌های گذشته و [[آینده]] باز خواهند گشت و بر این [[اعتقاد]] [[آیات]] و [[روایات]] فروانی دلالت دارد و [[خداوند]] فرمود: «و روزی که برمی‌انگیزیم از هر امتی گروهی را.»..، پس اعتقاد به رجعت لازم است<ref>رسالة العقاید الجعفریة، ص۲۵۰.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۸۹ ـ ۱۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۷۰.</ref>
* [[اعتقاد به رجعت]] از قرن اول هجری میان علمای [[شیعه]] معروف بوده است. احادیثی از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} [[نقل]] شده است بر این [[اعتقاد]] دلالت دارند.
* در قرن‌های دوم و سوم، [[احادیث]] بیشتری [[نقل]] شده است. در این دوره [[اعتقاد به رجعت]]، از شعائر [[شیعه]] بوده، به طوری که [[مخالفان]] نیز این را به خوبی می‌دانستند و گاه با استناد به [[اعتقاد]] یک [[راوی]] به رجعت، از [[نقل]] [[احادیث]] او پرهیز می‌کردند.  [[فضل بن شاذان]] از بزرگان [[اصحاب]] [[امام رضا]] {{ع}} و [[امام جواد]] {{ع}}، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است<ref>کتاب اثبات الرجعة و کتاب الرجعة: [[نجاشی]] از [[کنجی]] نقل می‌کند که هر دو کتاب را در میان ده‌ها کتاب دیگر وی دیده است؛ رجال النجاشی: ج۲ ص۱۶۸ ش۸۳۸، [[شیخ طوسی]] نیز از بزرگی او یاد می‌کند و کتاب إثبات الرجعة او را نام می‌برد؛ الفهرست، طوسی: ص۱۹۷، ش۵۶۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹</ref>.
* [[ثقة الاسلام]] [[کلینی]] در انتهای قرن سوم، [[احادیث]] رجعت را در الکافی آورده است<ref>الکافی: ج۱ ص۱۹۶-۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج۸ ص۵۰-۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی [[احادیث]] رجعت در کتاب‌های حدیثی‌اش <ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}: ج۲، ص۲۰۱، الخصال: ص۱۰۸، معانی الأخبار: ص۳۶۵.</ref>، [[اعتقاد]] به آن را [[حق]] دانسته و به [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] و نیز به برخی [[احادیث]] [[اهل سنت]] دربارۀ بازگشت [[مسیح]] در [[آخر الزمان]] و [[نماز خواندن]] وی به [[امامت]] [[امام]] {{ع}} استناد کرده است<ref>الإعتقادات: ص۶۰-۶۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹</ref>.
* [[شیخ مفید]] در انتهای قرن چهارم، [[اعتقاد به رجعت]] در [[آخر الزمان]] را بین [[امامیه]] اجماعی دانسته و ادله‌ای بر آن آورده و به [[شبهات]] [[مخالفان]]، پاسخ داده است.<ref>أوائل المقالات: ص۴۶ و ۷۶-۷۷، الفصول المختارة: ص۱۵۳-۱۵۶، المسائل السروریة: ص۳۲ و ۳۵-۳۶.</ref>.
* [[سید مرتضی]] در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای [[شیعه]]، بر اعتبار [[اجماع]] در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات [[مخالفان]] پاسخ داده است<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵-۱۲۶.</ref>.
* [[علامه طبرسی]] در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی [[اخبار]] در باب رجعت، ادلۀ [[مخالفان]] را رد کرده است<ref>مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷، جوامع الجامع: ج۲ ص۷۲۴.</ref>. این [[اعتقاد]] همچنان در میان علمای [[شیعه]] در قرن‌های بعدی ادامه داشته است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰</ref>.
* [[علامه مجلسی]] دربارۀ کمیت و کیفیت [[احادیث]] رجعت و تعداد [[راویان]] و عالمانی که دربارۀ رجعت کتاب نوشته‌اند، چنین می‌نویسد: چگونه ممکن است کسی به [[صدق]] گفتار [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[ایمان]] داشته باشد اما [[احادیث]] [[متواتر]] رجعت را نپذیرد؟ [[احادیث]] صریحی که شماره آنها به [[حدود]] دویست [[حدیث]] می‌رسد و [[چهل]] و چند نفر از [[راویان]] ثقه و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده‌اند... . اگر این [[احادیث]] [[متواتر]] نباشد، چه در حدیثی [[متواتر]] است؟<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۲-۱۲۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰</ref>.
* در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات [[مذهب]] است، بدین معنا که اگر کسی متون [[مذهب]] [[تشیع]] را ببیند، بی‌تردید، رجعت را جزء [[اعتقادات]] [[شیعی]] به حساب می‌آورد. البته این که رجعت از محکمات [[اعتقادات]] [[شیعی]] است، به معنای آن نیست که مانند [[عدل]] و [[امامت]]، جزء [[اصول اعتقادی]] است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بی‌اطلاعی، [[اعتقاد به رجعت]] نداشته باشد. چنین کسی از دایره [[تشیع]] خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود [[آگاهی]] کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت [[اعتقاد]] نورزد، از دایره [[تشیع]] خارج می‌شود<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱</ref>.


==وقوع رجعت در تاریخ==
== رجعت از نگاه [[اهل سنت]] ==
* [[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به [[دنیا]] یاد کرده است. این موارد، افزون بر آن که [[امکان رجعت]] را اثبات می کند، وقوع آن را در [[تاریخ]] نیز بیان می‌دارد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱</ref>.
این [[باور]] اگر چه ریشۀ [[قرآنی]] دارد، اما از آنجا که در مکتب اهل بیت{{عم}} به طور ویژه بدان پرداخته شده از همان ابتدای پیدایش مورد [[ناسزاگویی]] و استهزای اهل سنت قرار گرفت. به گونه‌ای که برخی این [[عقیده]] را بر گرفته از [[عقاید]] [[یهود]] و [[نصاری]] دانسته و دیگری منشأ اعتقاد به رجعت را پندارهای [[عرب]] [[جاهلیت]] دانسته<ref>ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة عرض و نقد، ج ۳، ص۹۱۱؛ اصفهانی، الاغانی، ج ۳، ص۱۳۹ (حاشیه ۲). محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.</ref>، دیگری به سبب نفهمیدن درست این اعتقاد، آن را [[اعتقادی]] مضحک قلمداد نموده است<ref>ربیع بن محمد سعودی، الشیعة الامامیة الاثناعشریة فی میزان الاسلام، ص۲۰۲.</ref> و گروهی نیز آن را از [[افکار]] [[عبدالله بن سبا]] و روایاتی [[دروغین]] دانسته<ref>همو، الشیعة و التشیع، ص۳۵۹.</ref>، دیگری منشأ باور به رجعت را تأثیرات [[فلسفه]] آفریقایی بر ذهن [[شیعه]] قلمداد کرده است<ref>حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج ۴، ص۲۵۹.</ref>.
# {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲</ref>. این شخص، عُزَیز [[پیامبر]] باشد یا [[پیامبری]] دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت [[قرآن]] دربارۀ زندگی پس از [[مرگ]] در همین دنیاست. [[مفسران]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اتفاق نظر]] دارند که این [[آیه]] در برابر منکران [[قدرت]] [[خدا]] در زنده کردن مردگان، آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین [[دنیا]]، بیان می‌کند<ref>از جمله مفسران [[اهل سنت]]، عبارتند از: [[طبری]] در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، [[ابن کثیر]] در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، [[زمخشری]] در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر. </ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲</ref>.
# {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref> آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>. این [[آیه]] به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به زندگی [[دنیا]] سخن می‌گوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در [[قیامت]] است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همۀ موجودات است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲</ref>.
# یکی از [[معجزات]] [[عیسی]] {{ع}}، زنده کردن مردگان و باز گرداندن آنان به [[دنیا]] بود: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي}}<ref> یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۳</ref>.
# کشته‌ای در [[بنی اسرائیل]] برای معرفی قاتلش، زنده شده: {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید،  این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>آنان به [[دستور خداوند]]، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۳</ref>.
# گروهی از [[بنی اسرائیل]]، بعد از تقاضای مشاهدۀ [[خداوند]]، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس [[خداوند]]، آنها را به زندگی باز گرداند تا [[شکر]] [[نعمت]] او را به جا آورند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref> باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.</ref> دلالت این [[آیه]] بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو این که برخی [[مفسران]] به [[دلیل]] [[مخالفت]] با مسئله رجعت، راه [[تأویل]] را در پیش گرفته، صراحت [[آیه]] را نادیده انگاشته‌اند <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۴</ref>.
# [[اصحاب کهف]] نیز به رغم آن که نمرده بودند، به [[دلیل]] [[خواب]] طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا }}<ref> سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>. در حدیثی از [[امام صادق]] {{ع}}، بازگشت [[اصحاب کهف]]، رجعت به شمار آمده است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۴</ref>.
# داستان پرنده‌های چهارگانۀ [[ابراهیم]] {{ع}} که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی باز گشتند تا امکان [[معاد]] را در مورد [[انسان‌ها]] برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۵</ref>.
*با توجه به آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که در [[تاریخ]] [[ادیان]] گذشته نیز رجعت در شکل‌های مختلف واقع شده و [[اعتقاد]] به آن، به نوعی وجود داشته است. [[اسلام]] نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در [[آخر الزمان]]، بیان نموده است. این که برخی [[اندیشمندان]] معاصر گفته‌اند که [[اعتقاد به رجعت]]، از [[یهود]] وارد [[تشیع]] شده است،  جز از سر [[تعصب]] نیست؛ زیرا اگر قرار باشد هر مشابهتی میان [[اعتقادات]] اسلامی و [[اعتقادات]] سایر [[ادیان]]، موجب این باور شود که آن [[اعتقاد]]، برگرفته از آن [[دین]] است، باید گفت که بسیاری از [[آموزه‌های اسلامی]]، برگرفته از [[ادیان]] گذشته‌اند. اگر به سخن [[خداوند]] در [[قرآن]] [[ایمان]] داریم که [[قرآن]] را [[تصدیق]] کنندۀ کتاب‌های آسمانیِ پیش از خود معرفی می‌کند،  وجود [[عقاید]] مشترک، امری بدیهی، بلکه ضروری است. افزون بر این، نمی‌توان [[آیات]] صریح [[قرآن]] را دربارۀ وقوع رجعت، نادیده گرفت. آیا این [[آیات قرآنی]] هم از [[یهود]] وارد [[اسلام]] شده‌اند؟<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۵</ref>.
*در [[روایات]] [[اهل سنت]] از بازگشت گروه‌هایی از [[مردم]] در زمان [[پیامبر]] {{صل}} و پس از ایشان سخن گفته شده است. تعداد این [[روایات]]، بسیار است<ref>از جمله، روایات بیهقی در دلائل النبوة: ج۳ ص۸۹ و البدایة و النهایة: ج۳ ص۲۹۰ و ابن ابی الدنیا در من عاش بعد الموت: ص۳۲.</ref>. در پاره‌ای [[روایات]]، به [[رجوع]] برخی صحابۀ [[پیامبر|پیامبر خدا]] {{صل}} مانند [[زید بن خارجه]] <ref>[[بیهقی]] در دلائل النبوة: ج۶ ص۵۵ این حدیث را می‌آورد و سند آن را صحیح می‌داند. [[ابن اثیر]] نیز در أسد الغابة: ج۲ ص۳۵۴ ش۱۸۳۱ ماجری بازگشت زید را صحیح می‌داند. دیگر کتاب‌هایی که از این ماجرا یاد کرده‌اند، عبارت‌اند از: التاریخ الکبیر، بخاری: ج۳ ص۳۸۳ ش۱۲۸۱، الاستیعاب: ج۲ ص۱۱۸ ش۸۴۹. الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم: ج۳ ص۵۶۲ ش۲۵۴۱، الثقات: ج۳ ص۱۳۷، مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان: ص۳۷، تهذیب التهذیب: ج۳ ص۲۴۳ ش۲۵۰۰، الإصابة: ج۲ ص۴۹۸ ش۲۹۰۱.</ref> و [[ربیع بن حراش]] <ref>[[ابن سعد]] در الطبقات الکبری: ج۶ ص۱۲۷، [[ابن ابی حاتم]] در الجرح و تعدیل: ج۳ ص۴۵۶، [[بیهقی]] در دلائل النبوة: ج۶ ص۴۵۴ به آن اشاره کرده‌اند.</ref> اشاره شده است. [[روایات]] بازگشت مردگان به [[دنیا]] آن [[قدر]] زیادند که ابن ابی الدنیا کتابی با نام من عاش بعد الموت (کسانی که پس از [[مرگ]] زیسته‌اند)، نوشته است و در آن، عجایب زیادی را [[نقل]] می‌کند<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۶</ref>.
*همچنین [[روایات]] زیادی از [[اهل سنت]] [[نقل]] شده که [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[مرگ]]، زنده شده و افرادی ایشان را دیده‌اند. میان [[علما]] در مورد امکان چنین چیزی، بحث‌های زیادی در گرفته، تا جایی که [[سیوطی]] کتابی در موضوع امکان دیدن [[پیامبر]] {{صل}} و [[فرشتگان]] نوشت. او [[احادیث صحیح]] را به [[نقل]] از [[بخاری]] و [[مسلم]] و [[ابو داوود]] می‌آورد که در آنها امکان دیدن [[پیامبر]] {{صل}} در [[بیداری]]، بیان شده است. سپس توضیحات مفصلی در رد منکران [[امکان رجعت]] [[پیامبر]] {{صل}} و امکان دیدن ایشان می‌آورد و اقوال علمایی را آورده که قائل به امکان آن بوده‌اند و مواردی را [[نقل]] کرده‌اند که [[پیامبر]] {{صل}} را در [[بیداری]] دیده‌اند و این را از جمله [[کرامات]] آنها برشمرده‌اند. وی [[کرامت]] شمردن این [[دیدار]] را تنها در صورتی قبول دارد که در [[بیداری]] باشد، نه در [[خواب]]؛ چرا که دیدن رؤیای [[پیامبر]] {{صل}} برای همه امکان دارد و کرامتی به حساب نمی‌آید<ref>تنویر الحلک فی امکان رؤیه النبی {{صل}} و الملک: ص۱-۱۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۶</ref>.
*اما جای این پرسش وجود دارد که چرا [[اهل سنت]]، رجعت به [[هنگام ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را قبول ندارند؟ این، در حالی است که آنها اصل [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} را قبول دارند و [[امکان رجعت]] را با توجه به روایاتشان نیز می‌پذیرند. شاید بتوان حدس زد که قبول رجعت در [[آخر الزمان]]، به [[دلیل]] متضمن بودن رجعت [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} و انتقام‌گیری آنان از دشمنانشان به بحث [[امامت]] بر می‌گردد. هنگامی که آنها اصلش را قبول ندارند، نمی‌توان [[انتظار]] داشت که فرع آن را بپذیرند، و گرنه با توجه به ادلۀ متعدد و محکم رجعت، جایی برای [[انکار]] آن وجود ندارد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷</ref>.
*از آنجایی که [[قرآن]] پایه‌ای ترین ابزار برای اثبات حقایق دینی است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلی‌ترین آنها، بدان توجه می‌شود. با یک نگاه گذرا به [[آیات]] مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم می‌نماید<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۵.]</ref>.
*در این دسته از [[آیات]]، به روشنی وقوع رجعت میان [[اقوام]] و ملل گذشته گزارش شده است؛ مانند: زنده‌شدن هفتاد نفر از [[یاران]] [[حضرت موسی]]{{ع}}{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ }}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید  آذرخش شما را فرا گرفت  باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵ - ۵۶.</ref>، زنده‌شدن کشتۀ است [[بنی اسرائیل]]{{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را  که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد  باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید،  این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲ - ۷۳.</ref>، زنده‌شدن هزاران نفر{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref> آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>، زنده شدن عزیز پس از صد سال{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ}}<ref> یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته  گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>، زنده‌شدن مردگان به دست [[حضرت عیسی]]{{ع}} {{متن قرآن|وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref> و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۵.]</ref>.
*در یک جمع بندی کوتاه، به نکات ذیل می‌توان اشاره کرد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۶.]</ref>:
#به تصریح [[آیات قرآن]]، رجعت‌های فراوانی در گذشته پدیدار شده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۶.]</ref>.
#افزون بر [[دانشمندان]] [[شیعه]]، بیشتر [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] نیز بر این باورند که در گذشته، رجعت‌هایی صورت گرفته است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۶.]</ref>.
*بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست [[پروردگار]] انسان‌های فراوانی، پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از [[دنیا]] رفته‌اند زنده شده، به زندگی دنیایی ادامه داده‌اند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۶.]</ref>.


==رجعت‌کنندگان هنگام ظهور==
برخی پا را از همه آنچه گفته شد فراتر نهاده و باور به رجعت را برابر با [[تکذیب]] [[آیات قرآن]] و [[کفر]] دانسته‌اند<ref>محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.</ref> و کم نیست این گونه سخنان ناشایست که در طول [[تاریخ]] نثار باورمندان رجعت شده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>.
* دربارۀ [[رجعت‌کنندگان]]، چند نظر وجود دارد؛ اما مشهورتر از همه، آن است که رجعت به کسانی اختصاص دارد که در [[کفر]] یا [[ایمان]]، [[خالص]] بوده‌اند. [[احادیث]] فراوانی از رجعت [[انبیا]]، [[اولیای خدا]]، به‌ویژه [[امام حسین]] {{ع}}، [[امام علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] {{عم}}، [[هنگام ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} سخن گفته‌اند. در برخی [[احادیث]] نیز از رجعت جمعی از [[اصحاب خاص]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام علی]] {{ع}} [[گفتگو]] شده است. رجعت [[شهدا]]، با عنوان کشته شدگان در [[راه خدا]]، نیز مورد تأکید برخی [[احادیث]] است. در کنار اینها، از رجعت [[کافران]] و [[منافقان]] مهم هم یاد شده است. تمام این موارد، قابل درج در عنوان مشهور [[خالصان]] در [[کفر]] و [[ایمان]] هستند، چنان که در ناحیۀ [[کافران]]، اختلافی وجود ندارد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷.</ref>.
* در برخی از [[احادیث]]، از رجعت برخی [[اقوام]] یا گروهی از هر [[امت]] و مانند آن سخن گفته شده؛ اما اجمال یا ابهام در این تعابیر را باید با [[احادیث]] دیگری که آن [[اقوام]] یا گروه را توضیح داده‌اند، برطرف کرد. نتیجه همان است که پیش‌تر گفته شد؛ یعنی [[خالصان]] از هر دسته، رجعت خواهند کرد.
* تنها یک مورد است که گویا مقداری عام‌تر به نظر می‌رسد و آن، عنوان "همۀ [[مؤمنان]]" است. این مورد در حدیثی ذکر شده که به رجعت [[شهدا]] نیز اشاره کرده است. از [[امام باقر]] {{ع}} دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ}}<ref> اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref> پرسیدند [[امام]] {{ع}} پاسخ فرمود: {{عربی|"أَ تَدْرِي يَا جَابِرُ مَا سَبِيلُ اللَّهِ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ قَالَ سَبِيلُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ مَاتَ فِي وَلَايَتِهِ مَاتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَيْسَ مَنْ يُؤْمِنُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا وَ لَهُ قِتْلَةٌ وَ مِيتَةٌ قَالَ إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ وَ مَنْ مَاتَ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَل"<ref>ای جابر! آیا می‌دانی راه خدا کدام است؟ کشته شدن در راه [[علی]] {{ع}} و فرزندانش است. اگر کسی در راه ولایت وی کشته شود، در راه خدا کشته شده است و کسی نیست که به این آیه [[ایمان]] داشته باشد، مگر آن که هم کشته می‌شود و هم می‌میرد. کسی که کشته شده، از قبر بیرون می‌آید تا بمیرد و کسی که مرده است، از قبر بیرون می‌آید تا کشته شود؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۵، تفسیر العیاشی: ج۱ ص۲۰۲ ح۱۶۲، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۴۰ ح۸.</ref>}} <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۸.</ref>. این [[حدیث]]، که با چند [[حدیث]] مشابه، تأیید و تقویت می‌شود، گویای آن است که کسانی که به آیۀ شریف: {{متن قرآن|وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ}}<ref> و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> [[ایمان]] داشته باشند، هم به [[مرگ طبیعی]] خواهند مرد و هم در [[راه خدا]] کشته خواهند شد و این نمی‌شود، مگر این که پس از آن که در زندگی [[دنیا]] مردند و یا کشته شدند، دوباره به زندگی باز گردند تا حالتی دیگر را تجربه کنند. این رجعت فقط برای [[مؤمنان]] به آیۀ مربوط است و با توجه به توضیحی که [[امام]] {{ع}} دربارۀ کشته شدن در [[راه خدا]] داده و آن را به کشته شدن در راه [[علی]] {{ع}} و فرزندانش [[تفسیر]] نموده و با [[یاری]] گرفتن از سایر [[احادیث]] این باب، می‌توان استنتاج کرد که همان [[مؤمنان خالص]]، مورد نظر است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۹.</ref>.


==ادلۀ اثبات رجعت==
== امکان وقوع و یا [[وجوب]] رجعت ==
*برای اثبات رجعت، به چهار [[دلیل]]: [[قرآن]]، [[احادیث]]، [[عقل]] و [[اجماع]]، [[تمسک]] جسته‌اند. مهم‌ترین ادلۀ رجعت، [[ادله]] قرآنی و حدیثی است <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۲.</ref> :
امکان به دو قسم تقسیم می‌شود: امکان ذاتی و امکان وقوعی.
# '''امکان ذاتی رجعت:''' شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چراکه زنده کردن [[مردگان]] چه در دنیا و چه در [[آخرت]] در توان [[خداوند]] است و هیچ [[خردمندی]] در آن [[شک]] ندارد. خداوند، در [[آیات]] فراوانی با ردّ مخالفان، معجزۀ زنده‌شدن مردگان را به دست [[پیامبران]] خود، دلیلی بر [[معاد]]، [[قیامت]] و زنده شدن مردگان، ارائه کرده است.
# '''امکان وقوعی رجعت:''' بهترین دلیل بر امکان یک چیز، وقوع آن است. وقوع رجعت، با بهره از بیانات [[نورانی]] [[قرآن]] و شواهد [[تاریخی]]، به روشنی تمام [[اثبات]] شدنی است.


===ادلۀ قرآنی رجعت===
برخی از منکرین رجعت، نه فقط وقوع آن را غیر ممکن دانسته‌اند بلکه امکان آن را نیز محال می‌دانند و برخی دیگر امکان ذاتی آن را بدون اشکال دانسته‌اند و فقط در بخش امکان وقوعی آن را محال ذکر کرده‌اند. دسته سوم کسانی هستند که وقوع آن را در گذشته قبول کرده‌اند، ولی [[باور]] [[شیعه]] را نپذیرفته‌اند و منکر آن در [[آینده]] شده‌اند.
{{اصلی|دلیل قرآنی رجعت}}
*ادلۀ متعددی از [[قرآن کریم]] بر وقوع، و به طریق اولی بر [[امکان رجعت]] دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از [[تاریخ]] رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است که به ادلۀ [[معاد]] که در [[قرآن]] فراوان‌اند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و [[معاد]]، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به [[قدرت]] [[خدا]] [[کفر]] ورزیده است.  بنابراین، استبعادهای جمعی از [[مخالفان]]، از بی‌خبری است و یا از سر لجاجت<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۲.</ref>.
*آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراوان‌اند<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۲.</ref>؛ از جمله:
# [[آیه]] ۴۲ سوره ق: {{متن قرآن|يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ‏}}<ref>«روزی که بانگ آسمانی حقیقی را بشنوید، روز آمدن است».</ref>
# [[آیه]] ۸۳ [[سوره نمل]]: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا‏}}<ref>«و روزی که از هر امتی، گروهی را محشور می‌کنیم».</ref>
# [[آیه]] ۴۷ [[سوره کهف]]: {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا‏‏}}<ref>«و ما آنها را محشور می‌کنیم و یک تن را از آنان وا نمی نهیم».</ref>
# [[آیه]] ۱۱ سوره غافر: {{متن قرآن|رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ‏}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟».</ref>
# [[آیه]] ۸۵ سوره قصص: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ‏}}<ref>«آن که ابلاغ قرآن را بر تو واجب کرده است، تو را به بازگشتگاهی، باز می‌گرداند».</ref>
# [[آیه]] ۵۱ سوره غافر: {{متن قرآن|إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ‏‏}}<ref>«ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم.».</ref>
# [[آیه]] ۴۱ سوره ق: {{متن قرآن|وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ}}<ref>«و به روزی گوش فرا دار که ندا دهنده، از جایی نزدیک، ندا می‌دهد».</ref>
# [[آیه]] ۸۱ سوره [[آل عمران]]: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ‏}}<ref>«و آن گاه که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون کتاب و حکمتی به شما دادم و سپس فرستاده‌ای نزد شما آمد که آنچه را همراه شماست، تصدیق می‌کند. باید به او ایمان آورید و او را یاری دهید».</ref>
# [[آیه]] ۱۱۱ سوره [[توبه]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا‏}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین».</ref>
# [[آیه]] ۸۲ [[سوره نمل]]: {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ}}<ref>«و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرر شود جنبنده‌ای را از زمین برای آنان بیرون می‌آوریم».</ref>
# [[آیه]] ۲۸ سوره سبا: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا‏}}<ref>«و تو را جز مژده‌بخش و هشدار دهنده برای همه مردم نفرستادیم».</ref>


===ادلۀ حدیثی رجعت===
مرحوم [[علامه طباطبایی]] درباره هماهنگی میان رجعت و [[معاد جسمانی]] ذیل [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ}}<ref>آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایه‌بان‌هایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref>، پس از اشاره به برخی از [[روایات]] می‌نویسد: «نظیر این گونه روایات از [[خاندان]] [[پیغمبر]]{{صل}} فراوان است که بسیاری از [[آیات]] را گاهی به [[قیامت]] و گاهی به رجعت و گاهی به ظهور [[مهدی آل محمد]]{{عم}} [[تفسیر]] کرده‌اند و این نیست مگر به واسطۀ یک سنخیت و مناسبتی که میان این سه [[روز]] موجود است»<ref>تفسیر المیزان، ترجمه محمدتقی مصباح، ج ۲، ص۱۴۶.</ref>.
*[[احادیث]] [[نقل]] شده از [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} دربارۀ رجعت، به حدی است که برای فردی منصف و بی‌تعصب، جایی برای [[تردید]] باقی نمی‌گذارد که از منظر [[اسلام]]، رجعت، امری حتمی و واقعی است. در [[کتاب‌های حدیثی]] و تاریخی و کتاب‌هایی که در باب [[زیارت]] نوشته شده‌اند، [[احادیث]] بسیاری هستند که مستقیم یا نامستقیم به رجعت، اشاره دارند. این موضوع در [[احادیث]] [[اهل سنت]] نیز یافت می‌شود<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۳.</ref>.
*[[احادیث]] [[شیعه]] در این باب، چند دسته‌اند. در این میان، [[احادیث صحیح]] و قابل اعتماد زیادی یافت می‌شوند که به چند دسته از آنها اشاره ‌می‌شود<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۳.</ref>:
# '''مشابهت این [[امت]] با امت‌های پیشین'''. دسته‌ای از [[احادیث]] می‌گویند: آنچه در [[امت]] پیشین رخ داده است، عیناً در این [[امت]] نیز رخ می‌دهد و از جملۀ این امور، رجعت است<ref>اسناد این احادیث، چندان قوی نیستند و راویان مجهول در میان راویان آنها وجود دارند. از جمله حدیث است که [[حسن بن جهم]] از [[امام رضا]] {{ع}} در مجلس مأمون نقل می‌کند؛ ر.ک: عیون أخبار الرضا {{ع}}: ج۱ ص۲۱۶ ح۱ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۵۸ ح۴۵.</ref>. اگر این [[احادیث]] از [[معصوم]] {{ع}} وارد شده باشد، به این معنا نیستند که تمام جزئیات زندگی آنها در این [[امت]] نیز پدید می‌آید؛ بلکه ظاهر این [[احادیث]]، به اموری اشاره دارد که به مسائل دینی مربوط‌اند<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۳.</ref>.
# '''بیان اصل [[اعتقاد به رجعت]]'''. [[عبدالله بن عطا]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که در مِنا گروهی از [[عراق]] به [[دیدار]] پدرش [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} آمدند و از [[جنگ]] مردگان با زندگانی پرسیدند و پدرش از این که [[اعتقاد به رجعت]] در میان آنها زنده بود، شادمان گردید و خندید و اصل مطلب را تأیید نمود<ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۲۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۷ ح۶۲ راویان این حدیث، مورد تأیید رجالیان هستند. تنها در مورد [[عبدالله بن عطا]] برخی تردید کرده‌اند که کدام است. ثانیاً به دلیل روایت کمی که دارد، چندان شناخته شده نیست. البته هیچ گونه تضعیفی دربارۀ هیچ یک از [[عبدالله بن عطا]] ها نیامده است و این تا حدی حدیث را قابل قبول می‌سازد، به طوری که اگر با دیکر شواهد تقویت شود، پذیرفتنی می‌گردد.</ref>. در حدیثی دیگر [[حسن بن شاذان واسطی]] از [[امام رضا]] {{ع}} حکایت می‌کند که ایشان در پاسخ شکایت وی از [[ظلم]] اهل واسط، [[دستور]] به [[شکیبایی]] تا برپایی [[دولت حق]] دادند و از روزگاری گفتند که [[ستمگران]] در آن از [[قبر]] برمی‌خیزند و بر [[صدق]] وعده‌های [[پیامبران]]، گواهی می‌دهند <ref>الکافی: ج۸ ص۲۴۷ ح۳۴۶، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۸۹ ح۸۷. سند این حدیث، قوی نیست؛ زیرا وثاقت [[محمد بن سالم بن ابی سلمه]]، با وجود امامی بودن، ثابت نشده است؛ اما در کنار دیگر روایات باب می‌تواند یکی از شواهد تقویت کنندۀ این دیدگاه باشد.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۳- ۶۴</ref>.
# '''دو نوع [[مرگ]]'''. در احادیثی، برای [[مؤمنان]]، دو نوع از [[دنیا]] رفتن ترسیم شده است. در این [[احادیث]]، با استناد به آیۀ: {{متن قرآن|وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ}}<ref> و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref>، [[مرگ]] عادی از کشته شدن، متمایز شده و برای [[مؤمنان]]، هر دو نوع [[مرگ]]، بیان گردیده است. [[زراره]] در حدیثی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: کسی که در [[راه خدا]] کشته شده، باید به [[دنیا]] باز گردد تا [[مرگ]] عادی را [[درک]] کند. در حدیثی دیگر، [[صفوان بن یحیی]] از [[امام رضا]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که در رجعت، هر کسی از [[مؤمنان]] که در زندگی قبلی کشته شده، می‌میرد و هر که قبلاً مرده، کشته می‌شود{{عربی|«سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الرَّجْعَةِ: مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قُتِلَ، وَ مَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ مَات‏»}}<ref> مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۵ ح۵۹.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۴.</ref>.
# '''ویژگی‌های [[رجعت‌کنندگان]]'''. در [[احادیث]]، تنها برای گروه‌های خاصی، امکان بازگشت در نظر گرفته شده است. در تعداد زیادی از [[احادیث]]، رجعت، مخصوص [[مؤمنان خالص]] و [[کافران]] [[خالص]] است و سایر [[مؤمنان]] و [[کافران]]، رجعت ندارند<ref>احادیث در این باب، بسیارند؛ ر.ک: مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴ و ۱۷۸، تفسیر القمی: ج۲ ص۱۳۰، دلائل الإمامة: ص۴۴۷ ح۴۲۴؛ بحار الأنوار: ج۶ ص۲۹۲ و ج۲۵ ص۵۱ و ج۵۳ ص۳۹ و ۵۳ و ۶۱ و ج۶۲ ص ۱۹۳-۱۹۴.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۵.</ref>.
# '''[[اختیار]] دادن به [[مؤمن]] برای بازگشت'''. برخی [[احادیث]] از با خبر کردن [[مؤمن]] در [[قبر]] از [[ظهور]] [[امام زمان]] {{ع}} و [[اختیار]] دادن به او در [[انتخاب]] بازگشت به [[دنیا]] یا ماندن در [[برزخ]] حکایت دارند<ref>از جمله روایت [[مفضّل بن عمر]] که [[امام صادق]] {{ع}} از احوال مردگان در زمان غیبت سؤال می‌کند و ایشان پاسخ می‌دهند که هنگام ظهور از مؤمن در قبرش سؤال می‌کند که: ای فلانی! صاحب تو ظهور کرده است. اگر می‌خواهی به او ملحق شوی، بشو و اگر نمی‌خواهی در کرامت الهی باقی بمانی، بمان؛ الغیبة، ص۴۵۸ ح۴۷۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱ ح۹۸. این روایت، قابل اعتماد نیست.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۵.</ref>.
# '''[[جنگ]] با [[دجّال]]'''. [[ابوحمزۀ قمالی]] در حدیثی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} می‌فرمود: «هر کس می‌خواهد با [[پیروان]] [[دجّال]] بجنگد، با کسانی بجنگد که بر [[خون]] [[عثمان]] می‌گریند یا بر اهل [[نهروان]] ([[خوارج]]) می‌گریند...» و اگر مرده باشند، [[خداوند]] آنها را زنده ‌می‌کند تا [[دجّال]] را [[درک]] کنند<ref>سند این حدیث قوی و راویان آن از بزرگان اصحاب‌اند؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۰ ح۹۲.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۵.</ref>.
# '''نام و نشان [[رجعت‌کنندگان]]'''. در پاره‌ای از [[احادیث]]، به نام و تعداد کسانی که از برخی مناطق رجعت می‌کنند، اشاره شده است. [[مفضّل بن عمر]] که از بزرگان [[اصحاب]] [[امام صادق]] {{ع}} است، از این [[امام]] [[روایت]] کرده که ۲۵ نفر از [[کوفه]] و ۷ نفر [[اصحاب کهف]] و برخی دیگر از بزرگان مانند [[سلمان]] و تعدادی از [[قوم]] [[موسی]] {{ع}} بازگشت می‌کند. به نام برخی [[پیامبران]] نیز اشاره شده است <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۵.</ref>.
# '''بازگشت [[انبیا]] و [[اولیا]]'''. [[فیض بن ابی شبیه]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند با قرائت آیۀ: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ}} فرموده: همۀ [[انبیا]] {{عم}} از [[آدم]] {{ع}} به بعد، به [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[ایمان]] می‌آورند و به [[دنیا]] باز ‌می‌گردند و در رکاب [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} خواهند جنگید <ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۲۵، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۴۱ ح۹.</ref> [[سند]] این [[حدیث]]، قوی و قابل اعتماد است. [[راویان]] آن یا از [[اصحاب]] اجماع‌اند یا از بزرگان [[اصحاب]] [[امامان]] {{عم}}، [[محمد بن سنان ظاهری]] نیز بر اساس تحقیق آیة [[الله]] [[شبیری زنجانی]] ثقه و قابل اعتماد است؛ <ref>ر.ک: نرم افزار درایة النور.</ref>. این [[حدیث صحیح]]، هم به اصل رجعت اشاره دارد و هم رجعت [[انبیای الهی]] و [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} را بیان می‌کند. در برخی [[احادیث]]، بر رجعت [[پیامبر|پیامبر خدا]] {{صل}} و [[امام علی]] {{ع}}، تصریح خاص شده است<ref>ر.ک: رجعت [[پیامبر|پیامبر خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او؛ ص ۱۱ و رجعت [[پیامبران]] {{عم}} و اوصیای آنان؛ ص ۱۵ و مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴. این حدیث، راویانی موثق و بلند مرتبه دارد و [[بکیر بن اعین]]، آن را از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده است.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۶.</ref>.
# '''[[شبهات]] به [[حقانیت]] رجعت'''. گروهی دیگر از [[احادیث]]، به زیارت‌های [[امامان]]{{عم}} مربوط‌اند. در بسیاری از زیارت‌نامه‌ها [[شهادت]] می‌دهیم که رجعت [[امامان]]{{عم}}، [[حق]] است و از [[خداوند متعال]] درخواست می‌کنیم که ما را نیز در رجعت آنها شریک سازد و به [[دنیا]] باز گرداند. از جملۀ این [[احادیث]]، [[زیارت جامعه کبیره]] است با این مضمون:{{عربی|«وَ جَعَلَنى‏ مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثارَكُمْ، وَيَسْلُكُ‏ سَبيلَكُمْ، وَيَهْتَدى‏ بِهُديكُمْ، وَيُحْشَرُ فى‏ زُمْرَتِكُمْ، وَيَكِرُّ فى‏ رَجْعَتِكُمْ، وَيُمَلَّكُ فى‏ دَوْلَتِكُمْ وَ يُشَرَّفُ فى‏ عافِيَتِكُمْ، وَيُمَكَّنُ‏ فى‏ اَيَّامِكُمْ، وَتَقِرُّ عَيْنُهُ غَداً بِرُؤْيَتِكُمْ»}}<ref> مرا به زمرۀ کسانی در آورد که در پی شما گام می‌سپارند، و به راه شما می‌روند، و در پرتو هدایت شما راه می‌جویند، و در جمع شما محشور می‌شوند، و در رجعت شما برای پیکار بر ضدّ دشمنانتان باز می‌گردند، و در دولت شما به حکومت می‌رسند، و در جوی از سلامت و عافیت شما به شرف و علوّ مقام نائل می‌شوند، و در ایام شما عزت و ثبات می‌یابند، و فردا چشمشان به دیدار شما روشن می‌گردد؛ ر.ک: عیون أخبار الرضا {{ع}}: ج۲ ص۲۷۲ ح۱.</ref> برخی دیگر از این زیارت‌ها عبارت‌اند از: [[زیارت]] [[امام حسین]] {{ع}}، [[زیارت]] [[امام علی]] {{ع}}، [[زیارت]] [[عسکریین]]، زیارت‌های [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} <ref>منقول در المزار الکبیر: ص۳۰۵ و ۵۷۰ و ۵۸۸، بحار الأنوار: ج۱۰۰ ص۳۴۷ ح۳۴ و ج۹۴ ص۳۶ ح۲۳ و ج۵۳ ص۹۵ ح۱۰۹، مصباح المتهجد: ص۸۲۱، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۲ ص۶۰۹ ح۳۲۱۲.</ref> برخی از این [[احادیث]]، اسنادی صحیح یا قوی دارند، مانند [[روایت]] کتاب من لایحضره الفقیه که در آن به [[امامان]] {{عم}} خطاب می‌کنیم و از [[خداوند]] می‌خواهیم که در [[دولت]] [[امامان]] [[عدل]]، امکان عمل پیدا کنیم و همراه آنان به [[دنیا]] باز گردیم <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۶.</ref>.
# '''اولین [[رجعت‌کنندگان]]'''. برخی [[احادیث]]، اولین رجعت کننده را [[امام حسین]] {{ع}} معرفی کرده‌اند<ref>ر.ک: مختصر بصائر الدرجات؛ ص۱۳ ح۱۴۲۵. همۀ راویان این حدیث، از اصحاب برجسته و مورد وثوق [[امامان]] {{عم}} هستند. همچنین در پاره‌ای از احادیثِ مربوط به بازگشت [[انبیا]] {{عم}}و [[اولیا]] {{عم}} ، ترتیب آمدن آنها نیز ذکر شده است. احادیث دیگری وجود دارند که از مضاعف بودن عمر افراد در رجعت سخن می‌گویند؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۱۸ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۳ ح۵۶. برخی راویان این حدیث، مجهول‌اند. </ref> یا از تعجب میان [[جمادی]] و [[رجب]] به [[دلیل]] [[ملاقات]] مردگان با زندگان<ref>الهدایة الکبری: ص۳۶۲، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۷-۷۸. هر دو حدیث، راویانی مجهول دارند.</ref>. این [[احادیث]]، ضعیف‌اند و ما در [[استدلال]] بر رجعت نیازی به استناد به آنها نداریم<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۷.</ref>.


===سایر ادله رجعت===
با این تعبیر آنگاه که رجعت و [[معاد]] از یک سنخ دانسته شد دلائل امکان هر دو یک چیز خواهد شد و شکی نیست که [[ادله]] فراوانی بر معاد اقامه شده است.
* بسیاری از علمای [[شیعه]] برای اثبات رجعت، از [[اجماع]] [[یاری]] گرفته‌اند. در این مورد که [[اعتقاد به رجعت]] در میان [[شیعیان]]، به‌ویژه در عصرهای متقدم، اجماعی بوده، تردیدی نیست. این موضوع را [[مخالفان]] نیز قبول دارند؛ اما این [[اجماع]]، در صورتی [[حجیت]] دارد که طریقی [[قاطع]] برای اثبات نظر [[معصوم]] {{ع}} باشد. با وجود ادلۀ متعدد قرآنی و حدیثی، نیازی به استناد به [[اجماع]] برای اثبات نظر [[معصوم]] {{ع}} باقی نمی‌ماند، هر چند وجود چنین اجماعی، [[اطمینان]] به وقوع رجعت را بالا می‌برد و جایی برای [[تردید]] باقی نمی‌گذارد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۷ - ۶۸.</ref>.
* برخی [[اندیشمندان]] <ref>مانند مرحوم [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] در رسائل و مقالات فلسفی، "مسئله رجعت".</ref> خواسته‌اند از آنچه در حکمت‌های رجعت گفته شد، استدلالی عقلی بر [[ضرورت]] عقلی بر [[ضرورت]] آن بیاورند. آنان سعی کرده‌اند که با چینش مقدمات چهارگانه، بگویند: مواقعی برای فعلیت یافتن خاصیت وجودیِ [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمۀ اطهار]] {{عم}} وجود داشته که نمی‌تواند استمرار یابد؛ زیرا "القسر لا یدوم؛ قسر<ref>قسر، در مقابل "طبع" و مرادف با "جبر"، است و حرکت قسری، حرکتی بر خلاف میل را گویند و حرکتی که از خارج بر اجسام تحمیل شود. محرک اجسام، گاه میل و طبع آنهاست و گاه عامل خارجی، که شق دوم را حرکت قسری گویند؛ فرهنگ معارف اسلامی: ج۳ ص۱۴۷۹ برگفته از شفا: ج۱ ص۱۰۹، الأسفار الأربعة: ج۳ ص۱۲۵.</ref> نمی‌تواند دائمی باشد". بنابراین، عقلاً باید رجعت اتفاق بیفتد. این [[استدلال]] از چند جهت مخدوش است. می‌توان پرسید: کدام [[دلیل عقلی]] اثبات کرده است که باید خاصیت وجودی هر موجودی، فعلیت پیدا کند؟ نهایت چیزی که می‌توان گفت، این است که ایجاد فرصت برای تکمیل این ظرفیت‌های وجودی از نظر عقلی، [[استحسان]] دارد؛ اما نمی‌توان از آن [[ضرورت]] و الزام را نتیجه گرفت. ثانیاً قاعدۀ "القسر لا یدوم" اگر درست باشد، در امور طبیعی جاری می‌شود؛ اما در امور انسانی که با اراده‌های [[مردم]] سر و کار پیدا می‌کنیم، سخن گفتن از قسر، درست نیست. آن جا قسری در کار نیست، تا این که در دائمی بودن یا نبودن آن [[گفتگو]] شود. بله، همچنان که گفته شد، می‌توان از [[استحسان]] این امور سخن گفت؛ اما اثبات [[ضرورت]] عقلی، نیازمند استدلالی قوی‌تر و مؤونه‌ای بیشتر است. در این گونه امور، نیازی به تکلّف برای اثبات عقلی نیست؛ زیرا ادلۀ محکم قرآنی و حدیثی، بر امکان و وقوع رجعت وجود دارند. [[احادیث]] مربوط نیز فراتر از حد تواترند<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۷ - ۶۸.</ref>.


===ادله و [[شبهات]] [[مخالفان]] رجعت===
کوتاه سخن اینکه: «زنده شدن گروهی از مردگان در این [[دنیا]] از محالات نیست، همان‌گونه که زنده شدن همۀ [[انسان‌ها]] در قیامت ممکن است و [[شگفتی]] از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از [[مشرکان]] [[دوران جاهلیت]] از مسئله معاد است و [[تمسخر]] در برابر آن چونان تمسخر [[کفار]] و مشرکان دربارۀ معاد است، چراکه [[عقل]] چنین چیزی را محال نمی‌داند و [[قدرت خدا]] آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۵۵۶.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۳ ـ ۱۹۵.</ref>
*[[مخالفان]] رجعت، سعی کرده‌اند برای موضع خود، ادله‌ای بیاورند. [[شیخ]] [[حر عاملی]]، [[شبهات]] آنان را به تفصیل [[نقل]] کرده و پاسخ داده است.  برخی از آنها صرفاً استبعاد است و برخی دیگر، استناد به ادلۀ نقلی و برخی دیگر، ادعای نداشتن [[دلیل]] بر اثبات رجعت؛ اما چنان که پیش‌تر ملاحظه شد، با وجود ادلۀ قرآنی بر وقوع رجعت، نه جایی برای استبعاد وجود دارد و نه ادعای بی دلیلی پذیرفتنی است. بنابراین، تنها باید دید آیا دلیلی بر نفی رجعت وجود دارد که با ادلۀ اثبات رجعت، تعارض کند یا نه. مهم‌ترین استدلال‌های [[مخالفان]] به شرح زیر است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۶۹.</ref>:
# [[خدای متعال تقاضای بازگشت عده‌ای را هنگام مرگ رد می‌کند پس چگونه می‌توان پذیرفت که پس از مرگ باز گردند؟ (پرسش)|خدای متعال تقاضای بازگشت عده‌ای را هنگام مرگ رد می‌کند پس چگونه می‌توان پذیرفت که پس از مرگ باز گردند؟ ]]
# [[ بازگشت کافران پس از دیدن عذاب‌های برزخ ظلم نیست؟ (پرسش)|بازگشت کافران پس از دیدن عذاب‌های برزخ ظلم نیست؟]]
# [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ}}<ref> و بر (مردم) شهری که ما نابودشان کرده‌ایم حرام (و محال) است که (در رستخیز) بازنگردند؛ (آنان بی‌گمان باز می‌گردند)؛ سوره انبیا، آیه ۹۵.</ref> بنابراین، [[قرآن]] به صراحت، رجعت را رد می‌کند. '''پاسخ:''' با توضیحی که پیش‌تر دربارۀ این [[آیه]] داده شد، معلوم شد این [[آیه]] نه تنها مخالف رجعت نیست، بلکه از [[بهترین]] [[ادله]] برای اثبات رجعت است؛ زیرا [[آیه]] می‌گوید گروهی خاص بازگشت ندارند و لازمه‌اش این است که گروهی دیگر بازگشت دارند. ممکن است گفته شود که [[رجعت‌کنندگان]]، هم از مؤمنان‌اند و هم از [[کافران]]. اگر هلاک شدگان، از [[کافران]] باشند، آن‌گاه رجعت آنان، براساس این [[آیه]]، ناممکن است؛ اما باید توجه داشت که رجعت [[کافران]]، به منظور چشیدن [[عذاب]] دنیوی است. کسانی که هلاک شده‌اند، یک بار این [[عذاب]] را چشیده‌اند و دیگر نیازی به رجعت آنان نیست. همچنین نباید فراموش کرد که همۀ [[کافران]] و [[مشرکان]]، هلاک نشده‌اند. اقوامی اندک از آنان به هلاک رسیده‌اند. بسیاری مانده‌اند تا دورۀ رجعت آنان فرا برسد و برای مجازات باز گردند<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۷۳.</ref>.
# {{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ}}<ref> آیا ندیده‌اند چه بسیار نسل‌ها را پیش از ایشان نابود کردیم که آنان به سویشان باز نمی‌گردند؟؛ سوره یس، آیه ۳۱.</ref>'''پاسخ:''' این [[آیه]] نیز مانند آیۀ سابق است که از بازگشت نیافتن گروه‌هایی سخن می‌گوید که هلاک شده‌اند و نمی‌تواند نافی رجعت باشد. در واقع از این دو [[آیه]] [[استنباط]] می‌شود که نسل‌های هلاک شده، به [[دلیل]] این که یک بار [[عذاب]] دنیوی شده‌اند، دیگر بازگشتی ندارند تا دوباره عقوبت شوند و تنها [[برزخ]] و حساب و کتاب [[آخرت]] پیش روی آنان است؛ امّا کسانی که در [[دنیا]] [[عذاب]] نشده‌اند و سزاوار آن هستند، بازگشت دارند <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۷۳.</ref>.
# [[با وجود مجازات اخروی گناهکاران آیا رجعت آنان ظلم نیست؟ (پرسش)|با وجود مجازات اخروی گناهکاران آیا رجعت آنان ظلم نیست؟]]، [[با وجود اینکه بیان خیانت گناهکاران به مردم تنها برای مردم زمان خودشان مفید است چه حکمتی برای رجعت آنان منظور است؟ (پرسش)|با وجود اینکه بیان خیانت گناهکاران به مردم تنها برای مردم زمان خودشان مفید است چه حکمتی برای رجعت آنان منظور است؟ ]]
# [[اگر رجعت در زمان امام مهدی رخ می‌دهد آیا خلو زمین از حجت یا تقدم غیر افضل بر افضل لازم نمی‌آید؟ (پرسش)|اگر رجعت در زمان امام مهدی رخ می‌دهد آیا خلو زمین از حجت یا تقدم غیر افضل بر افضل لازم نمی‌آید؟]]
# [[ آیا رجعت مستلزم تناسخ نیست؟ (پرسش)|آیا رجعت مستلزم تناسخ نیست؟]]
# [[ آیا رجعت رجوع از فعل به قوه نیست؟ (پرسش)|آیا رجعت رجوع از فعل به قوه نیست؟]]


==زمان رجعت==
== وقوع رجعت در [[تاریخ]] ==
*[[عقل]] هیچ‏ راهی برای اثبات یا منع آن چه در [[قرآن]]، [[روایات]] و نقل‌های تاریخی نسبت به وقوع رجعت در گذشته آمده است، ندارد؛ زیرا [[رجوع]] معین، قضیه شخصی است و امور جزئی خارجی از قلمرو [[ادراک]] [[عقل]] بیرون است. پس اصل تحقق عینی رجعت را تنها [[دلیل نقلی]] بر عهده دارد<ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.</ref>. همچنین نسبت به وقوع حتمی رجعت در آینده، هیچ‏گونه [[دلیل عقلی]] اقامه نشده است؛ زیرا صرف تحقق حادثه‏ای در گذشته، [[دلیل]] حتمی بودن وقوع آن در آینده نخواهد بود. [[شیخ طوسی]] در این باره [[معتقد]] است که احیای گروهی در زمانی خاص، [[دلیل]] بر حتمی بودن احیای [[قوم]] دیگر در زمانی دیگر نیست <ref>التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴.</ref><ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
از آنجایی که [[قرآن]] پایه‌ای‌ترین ابزار برای [[اثبات]] [[حقایق]] [[دینی]] است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلی‌ترین آنها، بدان توجه می‌شود. با یک نگاه گذرا به [[آیات]] مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم می‌نماید. [[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آنکه [[امکان رجعت]] را اثبات می‌‌کند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان می‌دارد:
*درباره امتناع وقوع رجعت در آینده نیز هیچ [[دلیل عقلی]] یا نقلی اقامه نشده است. هرچند برخی، مانند [[بلخی]] با استدلال‌های سُست وقوع آن را در آینده جایز ندانسته‌اند، از جمله:
#{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. این شخص، عُزَیر [[پیامبر]] باشد یا [[پیامبری]] دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت [[قرآن]] دربارۀ [[زندگی]] پس از [[مرگ]] در همین دنیاست. [[مفسران شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اتفاق نظر]] دارند که این [[آیه]] در برابر منکران [[قدرت خدا]] در زنده کردن [[مردگان]] آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین [[دنیا]] بیان می‌کند<ref>از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: [[طبری]] در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، [[ابن کثیر]] در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، [[زمخشری]] در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.</ref>.
# رجعت، [[معجزه]] بوده و بر [[نبوت]] [[پیامبر]] دلالت دارد و چنین کاری فقط در عصر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} جایز است و در زمانی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} [[رحلت]] کرد و بعد از او [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} دیگری نیست، مجالی برای چنین معجزه‏ای نخواهد بود. پاسخ این پندار آن است که [[دلیل]]، اخص از مدعاست؛ زیرا در عصر ارتحال [[پیامبر خاتم|رسول ‏اکرم]]{{صل}} ، [[امامان معصوم]] {{عم}} [[حضور]] دارند و [[معجزه الهی]] همان‏طور که [[دلیل]] [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} است، آیتِ [[امامت]] [[امام معصوم]] {{ع}} خواهد بود و تحقق رجعت به عنوان [[معجزه]] [[امام معصوم]] {{ع}} ، بدون محذور است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴ - ۲۵۵. </ref><ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
# {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به [[زندگی دنیا]] [[سخن]] می‌گوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در [[قیامت]] است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همۀ موجودات است.
# [[رجوع]] به [[دنیا]] با اعلام به رجعت، جایز نیست؛ زیرا کسی که بداند بار دیگر به [[دنیا]] باز می‏گردد، ممکن است اِغراء شود و تن به [[تباهی]] دهد و به اتکالِ بر [[توبه]] بعد از [[رجوع]] مجدد، مصرانه [[گناه]] کند<ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.</ref>. پاسخ: [[دلیل]]، اخص از مدعاست؛ زیرا طبق همین پندار، [[رجوع]] شخص به [[دنیا]] بدون اعلام جایز است. گذشته از آن که رجعت مانند [[معاد]]، همگانی نیست. از این‏‌رو گنه‏کار در عین [[اطمینان]] به اصل [[رجوع]] برخی از افراد، [[علم]] به [[رجوع]] خود ندارد. پس هیچ اغرایی لازم نمی‏‌آید<ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۵۰۰. </ref><ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
# یکی از [[معجزات]] [[عیسی]]{{ع}}، زنده کردن مردگان و بازگرداندن آنان به دنیا بود: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي}}<ref>یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>.
*از [[روایات]] [[معصومین]]{{عم}} استفاده می‌شود، رجعت همزمان با [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی‌]]{{ع}} آغاز می‌شود و در [[دوران ظهور]] ادامه خواهد کرد. و همانند برخی از حوادث دیگر جزو [[کرامات]] به شمار می‌آید؛ زنده‌شدن مردگان و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و [[خاک]] گرفته و آنان از سر می‌افشانند، حالتی است که [[مردم]] آن را ندیده‌اند و در آن روز خواهند دید<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.]</ref>.
# کشته‌ای در [[بنی اسرائیل]] برای معرفی قاتلش، زنده شده: {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>، آنان به [[دستور خداوند]]، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد.
*[[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی‌]]{{ع}} در [[نظام آفرینش]] از چنان ارزشی برخوردار است که افزون بر شادمانی زندگان، خبر [[ظهور]] به مردگان نیز داده می‌شود و آنها که صلاحیت بازگشت دارند، مخیّر میان بازگشت و ماندن در قبرها می‌شوند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۹۳.]</ref>.
# گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهدۀ [[خداوند]]، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس خداوند، آنها را به [[زندگی]] باز گرداند تا [[شکر نعمت]] او را به جا آورند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.</ref>. دلالت این [[آیه]] بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو اینکه برخی [[مفسران]] به دلیل [[مخالفت]] با مسئله رجعت، راه [[تأویل]] را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشته‌اند.
# [[اصحاب کهف]] نیز به رغم آنکه نمرده بودند، به دلیل [[خواب]] طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}}، بازگشت [[اصحاب کهف]]، رجعت به شمار آمده است.
# داستان پرنده‌های چهارگانۀ ابراهیم{{ع}} که بعد از [[ذبح]]، بار دیگر به [[زندگی]] بازگشتند تا امکان [[معاد]] را در مورد [[انسان‌ها]] برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>.


==مقارنت رجعت با [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}}==
در یک جمع‌بندی کوتاه، به نکات ذیل می‌توان اشاره کرد:
* در مورد [[زمان رجعت]]، به طور [[قاطع]] می‌توان گفت که رجعت، امری مرتبط با [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است. میان علمای [[شیعه]] در این زمینه اختلافی وجود ندارد و تقریباً تمام کسانی که دربارۀ رجعت سخن گفته‌اند، آن را مقارن [[ظهور]] ایشان دانسته‌اند:
# به تصریح [[آیات قرآن]]، رجعت‌های فراوانی در گذشته پدیدار شده است.
** [[شیخ]] [[صدوق]] در [[احتجاج]] بر [[مخالفان]]، بازگشت [[مسیح]] در [[آخر الزمان]] و [[نماز خواندن]] وی به [[امامت]] [[امام مهدی]] {{ع}} را به [[نقل]] از آنان بیان می‌کند<ref>الاعتقادات: ص۶۲.</ref>.
# افزون بر دانشمندان شیعه، بیشتر دانشمندان اهل سنت نیز بر این باورند که در گذشته، رجعت‌هایی صورت گرفته است.
** [[شیخ]] [[مفید]]، [[اعتقاد به رجعت]] هنگام [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}} را بین [[امامیه]] اجماعی می‌داند و ادله‌ای بر آن می‌آورد و به [[شبهات]] [[مخالفان]]، پاسخ می‌دهد<ref>شیخ [[مفید]] در أوائل المقالات؛ ص۷۷-۷۸  ذیل مسئله ۵۵ با عنوان "القول فی الرجعة" چنین می‌گوید: «و اقول: ان الله تعالی یرد قوما من الاموات الی الدنیا فی صورهم التی کانو علیها فیعزّ منهم فریقاً و یذل فریقا او یدل المحقین من المبطلین و المظلومین و ذلک عند قیام مهدی [[آل محمد]] {{صل}}». تعبیر ایشان، «هنگام قیام مهدی خاندان [[محمد]] {{صل}}» است. در جای دیگر نیز تعبیری مشابه دارد؛ ر.ک: الفصول المختاره: ص۱۵۵.</ref>.
** [[سید مرتضی]] نیز رجعت را [[هنگام ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} می‌داند و این [[عقیده]] را به کل [[شیعه]] [[امامیه]] نسبت می‌دهد<ref>«اعلم ان الذی تذهب الشیعة الامامیة الیه ان الله تعالی یعید عند ظهور [[امام الزمان]] المهدی {{ع}} قوماً ممّن کان قد تقدم موته من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و مشاهدة دولته و یعید ایضا قوماً من اعدائه لینتقم منهم فیلتذوا بما یشاهدون من ظهور الحقّ و علوّ کلمة اهله»؛ رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵.</ref>. جالب این جاست که وی این سخنرا در پاسخ پرسشی می‌گوید که به تفسیری شاذ از رجعت [[معتقد]] است و رجعت را به معنای بازگشت [[دولت]] [[اهل بیت]] {{عم}} در زمان [[قائم]] {{ع}} می‌داند، نه بازگشت خود آنها، هر چند در این [[تفاسیر]] نیز [[زمان رجعت]]، در ایام حکمرانی [[امام مهدی]] {{ع}} تصویر شده است<ref>صاحب این تفسیر شاذ، معلوم نیست و تنها نقل آن از طریق بزرگانی مانند [[سید مرتضی]] به ما رسیده است؛ رسائل الشریف المرتضی: ج۱، ص۱۲۵.</ref>. [[شیخ]] [[طبرسی]] نیز به صراحت رجعت را هنگام [[قیام]] [[مهدی]] {{ع}} می‌داند<ref>مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷ و جوامع الجامع: ج۳ ص۲۰۳.</ref>.
** علمای بسیار دیگری نیز به [[زمان رجعت]] تصریح کرده و آن را هنگام [[قیام]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} دانسته‌اند، از جمله: [[محمد بن علی ابن شهر آشوب مازندرانی]]<ref>متشابه القرآن و مختلفه: ج۲ ص۶۹.</ref>، [[فیض کاشانی]]<ref>علم الیقین فی اُصول الدین: ج۳ ص۱۰۰۱، قرة العیون فی المعارف و الحکم: ص۳۶۰، الوافی: ج۲ ص۴۶۰؛ تفسیر الصافی: ج۴ ص۷۴ و الأصفی فی تفسیر القرآن: ج۲ ص۹۱۵.</ref>، [[سید شرف الدین علی حسینی استرآبادی]]<ref>تأویل الآات الظاهرة: ج۱ ص۴۰۸.</ref>، [[شیخ]] [[حر عاملی]]<ref>الإیقاظ من الهجعة: ص۳۸.</ref>، [[محمد بن محمد رضا قمی مشهدی]]<ref>کنز الدقائق و بحر الغرائب: ج۹ ص۵۹۵.</ref>، [[محمد اسماعیل خواجویی]] <ref>جامع الشتات: ص۲۶.</ref>، [[عبد علی بن جمعه عروسی حویزی]] <ref>نور الثقلین: ج۴ ص۱۰۰.</ref>، حتی [[مفسران]] و [[عالمان]] [[اهل سنت]] نیز این نگرش را از علمای [[شیعه]] می‌شناسند<ref>مانند [[آلوسی]] در روح المعانی؛ ج۲۰ ص۲۶ و [[ابن ابی الحدید]] در شرح نهج البلاغه: ج۷ ص۵۹.</ref>.
** [[علامه مجلسی]] نیز همین نظر را برگرفته از [[احادیث]] متعدد به علمای [[شیعه]] نسبت می‌دهد:«[[اخبار]] فراوانی از [[امامان]] هُدا از اهل [[پیامبر]] {{صل}} وجود دارد با این مضمون که هنگام [[قیام]] [[قائم]] {{ع}} [[خداوند]]، گروهی از [[اولیا]] و [[شیعیان]] را که پیش تر مرده‌اند، باز می‌گرداند تا [[ثواب]] [[یاری]] و معاونت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نصیبشان گردد و به [[دلیل]] [[ظهور]] دولتش شاد گردند و گروهی را هم از دشمنانش باز می‌گرداند و تا از آنها [[انتقام]] کشد و ... »<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۶-۱۲۷. البته این عبارت عین عبارتی است که مرحوم [[طبرسی]] در مجمع البیان؛ ج۷ ص۳۶۷ آورده و مرحوم [[مجلسی]] تنها لفظ «قائم» را به جای مهدی نشانده است.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۷۷ - ۷۹</ref>.
* در این باره چند گونه [[حدیث]] وجود دارد:
# در برخی [[احادیث]] به طور کلی از رجعت در [[هنگام ظهور]]، سخن رفته است.مانند این [[حدیث]]: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَإِنَّهُ يُلْهَى عَنْهُ وَ قَالَ: فِي الرَّجْعَة إِنَّمَا يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ {{ع}} مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَلَا رُجُوعَ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْمَآبِ»}}<ref> همانا پرسش در گور، از کسی است که [[ایمان]] محض یا کفر محض دارد و از دیگران صرف نظر می‌شود، و دربارۀ رجعت هم فرمود: همانا هنگام ظهور [[قائم]] {{ع}} به دنیا بر می‌گردد هر که [[ایمان]] محض دارد و یا کفر محض؛ اما دیگران تا قیامت رجوع ندارند؛ تصحیح اعتقادات الإمامیة: ص۹۰، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۵۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۷۹</ref>.
# برخی دیگر می‌گویند: هنگامی که [[زمان قیام]] [[قائم]] {{ع}} می‌رسد، در ماه [[جمادی]] آخر و ده روز از [[رجب]]، بارانی بی‌مانند می‌بارد که [[خداوند]] به واسطۀ آن، بدن‌های [[مؤمنان]] و گوشت آنان را در قبورشان می‌رویاند و...<ref>{{عربی|«رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ {{ع}} كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ {{ع}} قَالَ: سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب»}} و هنگام قیام او، بارانی در ماه جمادی آخر و ده روز اول رجب بر مردم فرو می‌ریزد که مانند آن را ندیده‌اند و خداوند، گوشت و پیکر مؤمنان را در قبرهایشان با آن باران می‌رویاند و گویی آنان را می‌بینم که از سوی جهینه پیش می‌آیند و موهایشان را از خاک قبر می‌تکانند‏؛ ر.ک: الإرشاد؛ ص۲۵ ح۱۴۳۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص ۷۹</ref>.
# در برخی [[احادیث]] که پیش‌تر گذشتند، نام یا تعداد کسانی از [[اقوام]] گذشته بیان شده است که رجعت می‌کنند تا در رکاب [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} باشند <ref>{{عربی|«رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ {{ع}} قَالَ: يُخْرِجُ الْقَائِمُ {{ع}} مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى {{ع}} الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاما»}} مفضّل بن عمر گفت: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[قائم]] {{ع}} بیست و هفت مرد را از پشت کوفه بیرون می‌آورد که پانزده تن از آنان از قوم [[موسی]] هستند که به سوی حق هدایت می‌کنند و به حق و عدالت، داوری می‌کنند و هفت تن دیگر، اصحاب کهف و [[یوشع بن نون]]، [[سلمان]]، [[ابو دجانه انصاری]]، [[مقداد]] و [[مالک اشتر]] هستند که یاوران و کارگزاران پیش روی او خواهند بود؛ ر.ک: الإرشاد: ص۲۹ ح۱۴۳۶.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص ۷۹</ref>.
# در احادیثی دیگر، [[دستور]] خواندن [[دعا]] برای رجعت پس از [[مرگ]] به منظور [[درک]] ایام [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} داده شده است<ref>{{عربی|«عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ هُوَ هَذَا اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور»}} هر کس خدای متعال را چهل بامداد با این عهد بخواند، از یاران قائم ما خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، خدای متعال، او را از قبرش بیرون می‌آورد، و در برابر هر کلمه این دعا، هزار حسنه به او می‌دهد و هزار بدی از او محو می‌کند. و متن آن، این است: خدایا! پروردگار نور بزرگ، پروردگار کرسی رفیع، پروردگار دریای انبوه!...؛ ر.ک: مصباح الزائر: ص۳۵، ص۱۴۴۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص ۷۹</ref>.
# [[روایت]] شده که [[مؤمن]] پس از [[مرگ]]، مانند تازه داماد یا تازه عروس که بر فراش خود آرمیده، با مژدۀ [[بهشت]] به [[خواب]] می‌رود و [[اهل بیت]] {{عم}} را در [[بهشت]] [[رضوی]] [[زیارت]] می‌کند و... تا این که [[امام مهدی|قائم]] {{ع}} [[قیام]] می‌کند. در این هنگام، [[خداوند]]، [[مؤمن]] را بر می‌انگیزاند تا به ندای [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} پاسخ گوید و همراه دیگران دسته دسته به سوی وی می‌روند<ref>الکافی: ج۳ ص۱۳۱ ح۴. بحار الأنوار: ج۶ ص۱۹۸ ح۵۱.</ref>. در برخی [[احادیث]]، از پرسش [[مؤمنان]] از رجعت دیگر [[مؤمنان]] در هنگامۀ [[ظهور]]، سخن رفته است<ref>الکافی: ج۸ ص۵۰ ح۱۴، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۳.</ref>. در [[حدیث]] رجعت، [[امام علی]] {{ع}}، از [[علائم ظهور]] به حساب آمده است<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱-۹۲.</ref>؛ اما این [[حدیث]] با احادیثی که اولین رجعت کننده را [[امام حسین]] {{ع}} معرفی می‌کند و رجعت ایشان را هنگام [[مرگ]] یا کشته شدن [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} تعیین کرده است، منافات دارد. شاید بتوان گفت که مراد از اولین رجعت کننده در این [[احادیث]]، رجعت پس از [[مرگ]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} است که اولین رجعت کننده، [[امام حسین]] {{ع}} است و هم ایشان متکفل [[کفن]] و [[دفن]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} خواهد شد. از سوی دیگر، رجعت [[امام علی]] {{ع}} [[پیش از ظهور]]، یکی از رجعت‌های [[امیر مؤمنان]] {{ع}} است؛ زیرا در [[احادیث]] متعددی ایشان [[صاحب]] رجعات "بازگشت‌ها" معرفی شده است<ref>ر.ک: الکافی: ج۱ ص۱۹۷ ح۳؛ بصائر الدرجات: ص۱۹۹ ح۱ و مختصر بصائر الدرجات: ص۴۱ و ۲۰۴ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۰۱ ح۱۲۳.</ref>. در زیارت‌های ایشان نیز این موضوع بیان شده است<ref>ر.ک: المزار الکبیر: ص۳۰۵.</ref>. در حدیثی گفته شده که [[علی]] {{ع}} یک رجعت با [[امام حسین]] {{ع}} دارد تا از [[بنی امیه]] [[انتقام]] کشد<ref>شرح نهج البلاغه، [[ابن ابی الحدید]]: ج۷، ص۵۹.</ref>. و یک رجعت با [[پیامبر]] {{صل}} دارد تا خلیفۀ او باشد و سایر [[امامان]] {{عل}} از عوامل وی باشند<ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۲۹ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۴ ح۷۵.</ref>. [[علامه مجلسی]] می‌گوید: [[امام علی]] {{ع}}، هم [[پیش از ظهور]] و هم مقارن آن و هم [[پس از ظهور]]، رجعت دارد<ref>بحار الأنوار: ج۲۵ ص۳۵۵.</ref>. با این بیان، مشکل تعارض برطرف می‌شود<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۸۲</ref>.
* نتیجه این که تعدّد رجعت از ویژگی‌های [[امیر مؤمنان]] {{ع}} است که در سه موضع تحقق می‌پذیرد؛ اما رجعت بقیۀ افراد، [[مؤمن]] یا [[کافر]]، [[هنگام ظهور]] است، هر چند نمی‌توان در تعیین دقیق زمان و چگونگی تقارنش با [[ظهور]]، سخنی [[قاطع]] و دقیق گفت<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۸۲</ref>.
* اجمالاً این موضوع قابل اثبات است که رجعت با [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} ارتباط دارد و زمان وقوع آن، نزدیک [[ظهور]] است؛ اما تقدیم و تأخیر وقایع [[ظهور]] و تعیین دقیق [[زمان رجعت]] و این در پی کدام واقعۀ مرتبط با [[ظهور]] اتفاق خواهد افتاد، میسّر نیست و ضرورتی هم برای تعیین دقیق آن وجود ندارد. [[احادیث]] در این باره بسیارند و نیازی به ذکر همۀ آنها نیست. آنچه اهمیت دارد و از حکمت‌های رجعت بر می‌آید، همان [[علم اجمالی]] به وقوع رجعت با ویژگی‌های کلّی آن است و [[علم به جزئیات]] آن، هیچ تأثیری در [[اعتقاد به رجعت]] و [[تلاش]] برای به دست آوردن صلاحیت‌های مرتبط با آن ندارد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۸۲</ref>.


==حکمت رجعت==
بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست [[پروردگار]] انسان‌های فراوانی پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از [[دنیا]] رفته‌اند زنده شده، به زندگی [[دنیایی]] ادامه داده‌اند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>.
*حکمت‌های رجعت را نباید به عنوان [[دلیل عقلی]] قطعی در نظر گرفت؛ بلکه هر یک از آنها در جهت معقول‌سازی و قابل [[فهم]] کردن مسئله به کار می‌آید. فایدۀ این حکمت‌ها، آن است که ذهن [[انسان]] را برای [[فهم]] و پذیرش موضوع، آماده می‌کند و مانع [[انکار]] بی‌جا و جاهلانه می‌شوند. برای رجعت، چند [[حکمت]] متصور است <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۹.</ref> :
# '''[[پاداش]] [[صالحان]] و مجازات مجرمان:''' ساختار این [[جهان]]، بر اساس [[عدل]] است.  پس این [[انتظار]] به‌جاست که روزی در همین زندگی دنیاء ظالمانی که [[خون]] [[مستضعفان]] را در شیشه کرده‌اند، به سزای اعمال خود برسند. البته مجازات اصلی، در [[آخرت]] خواهد بود؛ زیرا [[دنیا]] ظرفیت کافی برای مجازات مجرمان را ندارد؛  اما بر اساس قاعدۀ عقلانی "ما لا یدرک کلّه، لا یترک کلّه"؛ <ref>آنچه نمی‌توان به همه‌اش رسید، همه‌اش رها نمی‌شود</ref>، خوب است که در این جا هم به سزای اعمالشان برسند و بخشی از مجازات خود را دریابند. بنابراین، جا دارد که به هنگام برپایی [[دولت]] [[عدل مهدوی]] {{ع}}، بهترین‌ها و بدترین‌ها باز گردند تا خوبان از بدان، [[انتقام]] کشند و در اقامۀ [[عدالت]]، مشارکت کنند و سینه‌هایشان را از داغ [[ظلم]]، شفا دهند <ref>این موضوع در احادیث متعددی بیان شده است، از جمله در حدیثی از [[امام رضا]] {{ع}} که فرمود: {{عربی|«متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ»}} دوست داشتند که شاید در آن وقت زنده می‌بودند، فرا می‌رسد، و خداوند، ‌سینه‌های مردم با ایمان را شفا می‌دهد؛ الغیبة، طوسی: ص۴۴۰ ح۴۳۱، بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۹۰ ح۲۸.</ref> و [[عزت]] یابند و ایام [[دولت حق]] را ببینند و از آن بهره‌مند گردند<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۹.</ref>.
# '''تقویت [[امید]] و [[آمادگی]] [[منتظران]]:''' فایدۀ دیگر [[اعتقاد به رجعت]]، ایجاد [[امید]] و حرکت در جمع [[مؤمنان]] برای [[آماده‌سازی]] خود است. اگر [[مؤمنان خالص]]، امکان [[درک]] زمان [[دولت]] [[موعود]] [[حق]] را پیدا کنند، همین، مردمان را [[تشویق]] می‌کند که خود را مصداق چنان مؤمنانی بگردانند. همچنین امیدشان افزوده می‌گردد و می‌دانند زحماتی که می‌کشند، در [[دنیا]] نیز ثمر خواهد داد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۰.</ref>.
# '''ایجاد فرصت عمل برای شماری از [[نیکان]]:''' [[اولیای خدا]] و پیامبرانی که در زندگی خود، [[توفیق]] کامل [[یاری]] و [[نصرت]] [[حق]] را نیافتند و [[مردم]]، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفیت‌های وجودی خود را آن چنان که می‌توانستند، متحقق کنند، اینک این امکان را می‌یابند که به آن ظرفیت‌ها تحقق بخشند و به کمال لایق خویش دست یابند. از این ره‌گذر، [[مردم]] [[جهان]] نیز بهره‌مند می‌شوند. [[مؤمنان]] طراز اول نیز چنین حکمی دارند. آنان که ظرفیت‌های بیشتری برای عمل در راه [[حق]] داشتنه‌اند، اما به [[دلیل]] عمل سران [[کفر]] و [[نفاق]]، از راه باز مانده‌اند، جا دارد که دوباره به زندگی باز گردند تا ضمن [[نصرت]] [[دولت حق]]، خود به مراتبی در سیر الی [[الله]] دست یابند. می‌توان حدس زد که این فرصت، ویژه کسانی است که [[همت]] و اندیشۀ [[برتری]] داشته و بیش از آنچه برایشان میسر شده، در [[اندیشه]] گذرانده‌اند و [[نیت]] آن را داشته‌اند که در راه [[حق]]، اعمال بزرگ‌تری انجام دهند؛ امّا کسانی که تغییر شرایط و ادامۀ حیاتشان، تغییری در عملکرد آنها ایجاد نمی‌کرد، و به آنچه برایشان میّسر شد، بسنده می‌کردند، ضرورتی برای رجعت آنها وجود ندارد. این گروه، همان [[مردم]] متوسط‌اند. به بیان دیگر، مقتضای [[عدل الهی]]، آن است که فرصت عمل برای همه فراهم آید و در [[قیامت]]، کسی نتواند بگوید: اگر شرایط و فرصت دیگری می‌داشتم، می‌توانستم بیشتر در [[راه خدا]] [[مجاهده]] کنم. بر این اساس، متوسطان از [[مردم]]، اعم از [[مؤمن]] و [[کافر]]، به آنچه رخ داده، اکتفا می‌کنند. دو گروه نخبه می‌ماند: گروه [[کافران]] که از همۀ ظرفیت خود، بهره گرفته و هر چه توانسته‌اند، کرده‌اند. آنان دستشان باز بوده و اگر بیشتر [[عمر]] می‌کردند، به همان طریق قبلی ادامه می‌دادند؛ و گروه [[مؤمنان]] طراز بالا، که دستشان برای بسیاری از کارها بسته بوده و نتوانسته‌اند تمام ظرفیت خود را تحقّق بخشند و تنها در [[دولت]] [[عدل]] [[آخر الزمان]] است که فرصت چنان اعمالی را پیدا می‌کنند. [[حکمت]] بالغۀ [[پروردگار]]، اقتضا می کند که چنان فرصتی را برای این [[مردم]] نیک [[سیرت]] فراهم آورد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۵۱.</ref>.


==چیستی و چگونگی رجعت==
== ادلۀ [[اثبات]] رجعت ==
*از مجموع [[آیات]]، [[روایات]] و بیان [[دانشمندان]] بزرگ [[شیع]]ه که به آنها اشاره خواهد شد، به دست می‌آید که رجعت، جهانی است با ویژگی‌های خاص به خود که نه به طور دقیق چون [[جهان]] دنیاست و نه همانند [[جهان]] [[آخرت]] است و در عین حال، [[برزخ]] نیز نیست؛ عالمی است با تعریف خاص به خود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۸.]</ref>.
برای اثبات رجعت، به چهار دلیل: [[قرآن]]، [[احادیث]]، [[عقل]] و [[اجماع]]، تمسک جسته‌اند. مهم‌ترین ادلۀ رجعت، ادله قرآنی و حدیثی است:
*مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‌نویسد: «رجعت از مراتب [[روز قیامت]] است اگر چه در [[کشف]] و [[ظهور]] پایین‌تر از [[روز قیامت]] است و [[دلیل]] پایین‌تر بودن آن از [[قیامت]]، امکان راه یافتن [[تباهی]] و شر (فی‌الجمله) در آن است، به خلاف [[قیامت]] که هیچ گونه [[تباهی]] و شری در آن راه نخواهد یافت و به همین [[دلیل]] روز [[ظهور حضرت مهدی]] علیه‌السلام نیز گاه ملحق به [[قیامت]] شده است به خاطر [[ظهور]] و [[غلبه]] تامه [[حق]]، اگر چه روز [[ظهور]] حضرت نیز پایین‌تر از روز رجعت است»<ref>تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۰۹.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.]</ref>.
*روشن است که [[مرحوم علامه]] [[رستاخیز بزرگ]] را در بالاترین درجۀ [[کشف]] و [[شهود]] دانسته و رجعت، در رتبۀ میانی است و پایین‌تر از این دو، [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.]</ref>.
*دستاورد سخن اینکه اگر چه رجعت، در همین دنیای مادی و با این مشخصه‌های ویژه اتفاق خواهد اتفاد؛ اما مقیاس‌هایی که در آن روز بزرگ به وقوع خواهد پیوست، آن را به کلی از نحوۀ زندگی در زمان ما جدا و متفاوت خواهد کرد و بی‌گمان [[تبیین]] زوایای آن، امروزه کاری بس سخت می‌نماید؛ همان گونه که [[حقیقت]] [[معاد]] همچنان جزو رازهای [[خداوند]] است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۱۸۹.]</ref>.
==رجعت سبب بازگشت از فعلیت==
*یکی از شبهه‌هایی که درباره رجعت مطرح شده این است که: وقتی [[انسان]] از زندگی دنیایی جدا شد و وارد [[جهان]] [[برزخ]] شد، در [[حقیقت]] از [[جهان]] طبیعت به [[جهان]] "ماوراء" وارد شده و این خود، در او کمال پدید می‌آورد؛ یعنی همۀ آنچه در او "بالقوه" بوده، به "فعلیت" رسیده و حال آر از [[جهان غیب]] به [[جهان]] ماده برگردد چنانچه در رجعت چنین است بایسته است آنچه که برای او به فعلیت رسیده، دوباره بالقوه شود و این از نظر [[عقل]] محال است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۴.]</ref>.
*مرحوم [[علامه طباطبایی]] همین [[شبهه]] را به صورت علمی‌تر مطرح کرده می‌نویسد: «بعضی می‌گویند: به طوری که در جای خود ثابت شده، موجودی که [[قوه]] کمال و فعلیت را دارد هنگامی که از [[قوه]] به فعل آید؛ یعنی [[کمالات]] استعدادی آن، جنبه وجودی فعلی به خود بگیرد، چنین چیزی نمی‌تواند به حال اول باز گردد؛ زیرا [[رجوع]] از فعلیت به [[قوه]] محال است، همچنین هر موجودی که دارای وجود کامل‌تر است در مسیر [[تکامل]] خود به وجود ناقص‌تر "از آن نظر که ناقص‌تر است" بر نمی‌گردد، بنابراین چون [[نفس]] [[انسان]] بر اثر مردن تجرّد از ماده پیدا می‌کند و یک موجود مجرد مثالی [[یا علی]] می‌شود و ناگفته پیداست که این دو مرتبه "تجرد مثالی و عقلی" فوق مرتبه ماده بوده و وجود آنها قوی‌تر از وجود مادی است با این حال محال است که مجدداً [[نفس]] بعد از [[مرگ]] به ماده تعلق پیدا کند، زیرا مستلزم [[رجوع]] از فعلیت به [[قوه]] است»<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.]</ref>.
*در اینجا به دو صورت می‌توان پاسخ داد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.]</ref>:
*اول اینکه محال بودن بازگشت از فعل به [[قوه]] درست است، اما کسی نگفته است که رجعت از این نوع است؛ توضیح اینکه: چنانچه دیده می‌شود، [[شبهه]] از یک صغری و یک کبری فراهم آمده است و صغری این است که لازمه رجعت و بازگشت، [[خروج]] از فعلیت به [[قوه]] است و کبری، [[خروج]] از فعلیت به [[قوه]] که محال است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.]</ref>.
*اما کبری کاملاً صحیح و مورد قبول است و کسی [[شک]] در آن ندارد، ولی آنچه که می‌بایست به آن توجه شود، صغری است و باید از فعل به [[قوه]] باشد. چرا که وقتی عالم رجعت از سنخ [[معاد]] شمرده شد دیگر بازگشت به دنیایی که پیش از [[مرگ]] داشته نخواهد بود، بلکه خود در طول رسیدن به کمال خواهد بود و بازگشت هیچ گونه کمالی را کم نخواهد کرد<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۵ - ۲۷۶.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.]</ref>.
*افزون بر آنچه یاد شد آنچه در [[نظام آفرینش]] در نمونه‌های فراوان رخ داده، زنده شدن برخی از مردگان و ادامۀ زندگی آنها است که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده است. و حتی کسانی که این [[شبهه]] را مطرح می‌کنند آن را به عنوان یک واقعیت قرآنی پذیرفته‌اند حال چگونه اتفاق آن در [[آخرالزمان]] چنین دشواری را دارد در حالی که [[رجعت در امت‌های گذشته]] نداشته؟! [[خدا]] می‌داند!<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۵.]</ref>.


==رجعت همان [[تناسخ]]==
=== ادلۀ قرآنی رجعت ===
*یکی دیگر از شبهاتی که در بحث رجعت بر اثر نفهمی باورهای [[شیعه]] همواره از طرف [[مخالفان]] به آن دامن زده شده این است که قول به رجعت، مستلزم قول به [[تناسخ]] است و چون [[تناسخ]] [[باطل]] است قول به رجعت نیز [[باطل]] است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.]</ref>.
ادلۀ متعددی از [[قرآن کریم]] بر وقوع و به طریق اولی بر [[امکان رجعت]] دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از [[تاریخ]] رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است به ادلۀ معاد که در قرآن فراوان‌اند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و [[معاد]]، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به [[قدرت خدا]] [[کفر]] ورزیده است. بنابراین، استبعادهای جمعی از مخالفان، از بی‌خبری است و یا از سر [[لجاجت]].
*پیش از هرگونه توضیحی در این زمینه مناسب است نخست معنای [[تناسخ]] روشن شود تا تفاوت رجعت و [[تناسخ]] روشن شود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.]</ref>.
*"تناسخ" در لغت از ریشه "[[نسخ]]" گرفته شده است. [[راغب اصفهانی]] در مفردات [[نسخ]] را این گونه تعریف کرده است:«النسخ هو ازلة شیء بشیء یتعقبه کنسخ الشمس الظل، الظل الشمس و الشیب الشباب»<ref>نسخ یعنی از میان‌بردن چیزی که در پی آن در‌ می‌آید. چونان که خورشید سایه را، سایه نور خورشید را و پیری جوانی را از میان برد؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۹۰.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.]</ref>.
*اما معنای اصطلاحی [[تناسخ]] این است: نفسی که هنگام ارتباط به [[بدن]] کمالاتی را کسب کرده، بعد از جداشدن از آن، به [[بدن]] دیگر بپیوندد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.]</ref>.
*[[شیخ مفید]] درباره معنای [[تناسخ]] می‌گوید: «و معنی التناسخ هو ان تتکرر الادوار الی مالا نهایه و ان الثواب و العقاب فی هذه الدار لافی‌دار اخری لاعمل فیها و ان اعمالنا التی نحن فیها انما هی اجزیة [[علی]] اعمال [[سلف]] فی الادوار الماضیة، فاراحة و السرور و الفرح هی مرتبة [[علی]] البر التی [[سلف]] منا فی الادوار الماضیة، و الغم و الحزن مرتبة [[علی]] اعمال الفجور التی سلفت و قد ابطل هولاء جمیع الشرایع و السنن»<ref>معنای تناسخ یعنی تکرار دوره‌های زندگی تا بی‌نهایت. و اینکه پاداش و کیفر در این دنیا باشد نه در جهانی دیگر. و کارهایی که اکنون می‌کنیم نتیجۀ کارهای گذشته در دوره‌های پیشین است. پس آسایش، شادی و شادمانی آن مترتب بر کارهای خیر در دوره‌های گذشته است و غم و غصه مترتب بر کارهای زشت گذشته است. و این را همۀ شریعت‌ها و سنت‌ها آن را باطل دانسته‌اند؛ شیخ مفید، المسائل السروریه، ص ۴۶.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۶.]</ref>.
*[[سید مرتضی]] با صراحت تمام کسانی که [[معتقد]] به [[تناسخ]] هستند را [[کافر]] دانسته می‌نویسد: «.... لان اهل التناسخ لا یعدون من المسلمین... لکفرهم و ضلالتهم»<ref> برای اینکه پیروان [[تناسخ]] از مسلمانان شمرده نمی‌شوند... به خاطر کفر و گمراهی آنها؛ رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۴۲۵.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۷.]</ref>.
*مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید:«... [[تناسخ]] عبارت از این است که بگوییم: [[نفس]] [[آدمی]] بعد از آن که به نوعی کمال، استکمال کرد، و از [[بدن]] جدا شد، به [[بدن]] دیگری منتقل شود، یا خود [[نفس]] دارد، یا ندارد، اگر [[نفس]] مورد [[گفتگو]] می‌خواهد به آن منتقل شود، و این فرضیه‌ای محال است، چون بدنی که [[نفس]] مورد [[گفتگو]] می‌خواهد به آن منتقل شود، یا خودش [[نفس]] دارد یا ندارد، اگر [[نفس]] داشته باشد مستلزم آن است که یک [[بدن]] دارای دو [[نفس]] بشود، و این همان [[وحدت]] کثیر و کثرت واحد است که محال بودنش روشن است، و اگر [[نفس]] ندارد، مستلزم آن است که چیزی که به فعلیت رسیده، دوباره برگردد بالقوه شود، مثلاً پیرمرد برگردد کودک شود که محال بودن این نیز روشن است<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۳۱۵.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۷.]</ref>.
*برخی از [[مفسرین]] معاصر نیز درباره رجعت چنین نوشته‌اند: «عقیده‌مندان به [[تناسخ]] چنین می‌پندارند که [[انسان]] بعد از [[مرگ]]، بار دیگر به همین زندگی باز می‌گردد؛ منتها [[روح]] او در جسم دیگر و نطفه دیگر حلول کرده و زندگی مجددی را در همین [[دنیا]] آغاز می‌کند و این مسئله ممکن است بارها تکرار شود، این زندگی تکراری در این [[جهان]] را [[تناسخ]] یا "عود [[ارواح]]" می‌نامند<ref>تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۶۴.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۷.]</ref>.
==تفاوت رجعت با [[تناسخ]]==
*[[مرحوم مظفر]] در پاسخ کسانی که رجعت را نوعی [[تناسخ]] می‌دانند می‌نویسد: «کسی که رجعت را به عنوان [[تناسخ]]، [[باطل]] می‌داند، فرق میان [[تناسخ]] و [[معاد جسمانی]] را در نیافته است. رجعت از اقسام [[معاد جسمانی]] است و [[تناسخ]]، انتقال [[روح]] از جسمی به جسم دیگر و جداشدن از جسم اول است و این، [[معاد]] جسمانی نیست. [[معاد]] جسمانی، یعنی بازگشت [[روح]] با همان مشخصات به [[بدن]] اول و معنای رجعت نیز همین است و اگر رجعت همان [[تناسخ]] باشد، زنده‌شدن مردگان به دست [[حضرت عیسی]] نیز [[تناسخ]] است یا حشر و نشر در [[قیامت]] و [[معاد]] جسمانی نیز باید [[تناسخ]] باشد<ref>عقاید الامامیه، ص ۱۲۱.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۸.]</ref>.
*از آنچه گفته شد روشن می‌شود که [[تناسخ]] مردود، و به طور کامل با رجعت تفاوت می‌کند و ایراد شبهاتی از این دست، دلیلی غیر از [[تعصب]] و [[جهالت]] نداشته است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۸.]</ref>.
==بازگشت [[کفار]] و مجرمین از اعمال بدشان==
*«و قد قال [[قوم]] من المخالفین لنا: کیف یعود [[کفار]] الملۀ بعد الموت الی طغیانهم و قد عاینوا [[عذاب]] [[الله]] تعالی فی البزرخ، و تیقنوا لذلک انهم مبطلون؟!» بدون [[شک]] [[عذاب]] [[کفار]] و اشرار از همان ابتدای لحظات [[مرگ]] آغاز می‌شود. حال چگونه ممکن است آنها در عالم بزرخ انواع و اقسام عذاب‌ها را ببینند. و پس از رجعت، دوباره همان روش بد خود را ادامه دهند؟. مرحوم [[شیخ مفید]] با طرح این [[شبهه]] در ادامه این گونه پاسخ داده است: البته این عجیب‌تر نیست از [[کفار]] آنچنانی که در [[برزخ]] انواع عذاب‌ها را می‌بینند و می‌دانند که هیچ گونه جدایی از [[عذاب]] برای آنها نیست و بر آنها به خاطر گمراهی‌اشان در [[دنیا]] [[احتجاج]] می‌شود. پس در آن هنگام می‌گوید ای کاش برگردانده می‌شدیم و هرگز [[آیات]] پروردگارمان را [[تکذیب]] نمی‌کردیم و از جمله [[مؤمنین]] می‌بودیم. پس [[خداوند]] در پاسخ آنها می‌فرماید: بلکه همچنان به کارهای قبلی خود ادامه می‌دهند به درستی که آنها دروغگویانند. پس برای مخالف پس از این [[دلیل]] جای هیچ گونه شبهه‌ای باقی نخواهد ماند تا بر بحث وارد نمایند<ref>المسائل السرویه (سلسله مؤلفات المفید)، المؤتمر العالمی لالفیۀ الشیخ المفید، ج ۷، ص ۳۶.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۸.]</ref>.
*به این پرسش به دو صروت می‌توان پاسخ داد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۹.]</ref>:
. این گونه نیست که دیدن حقایق همواره آثار حتمی داشته باشد و کسی که [[حقیقت]] را دید، دست از [[باطل]] خود بردارد. همانگونه که در [[تاریخ]] کم نبوده‌اند کسانی که [[معجزات]] و کراماتی را از [[انبیاء]] و [[اولیاء]] دیدند، ولی همچنان بر [[باطل]] خود پافشاری می‌کردند. [[دلیل]] مطلب این است آنچه که باعث [[دشمنی]] می‌شود فقط [[نادانی]] به [[حقیقت]] نیست، بلکه عوامل پرشماری دست به یکدیگر داده و شخص را از پذیرش [[حق]] دور می‌سازد. هوای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی از جمله مهمترین این عوامل هستند.
[[خداوند]] این [[حقیقت]] را در ضمن دو [[آیه]] شریف [[قرآن]] چنین بیان فرموده است: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ }} <ref> و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم چنین نیست بلکه آنچه از پیش پنهان می‌داشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز می‌گردند و بی‌گمان آنان دروغ پردازند؛ سوره انعام، آیه ۲۷ و ۲۸.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۹.]</ref>.
*با بیان این [[آیات]] از [[قرآن]] دیگر هیچ گونه جای سخن برای مخالفین در این باره، باقی نخواهد ماند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۹.]</ref>.
*۲. [[پروردگار]] متعال آنگاه که [[کفار]] را در رجعت باز گرداند تا از آنها [[انتقام]] بگیرد، هرگز [[توبه]] آنها را نخواهد پذیرفت؛ همان گونه که وقتی [[فرعون]] در آستانه غرق شدن قرار گرفت در آن حال [[توبه]] کرده و اظهار [[ایمان]] کرد و [[خداوند]] نپذیرفت:
{{متن قرآن|قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}} <ref> گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم؛ سوره یونس، آیه ۹۰.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۱۹.]</ref>.
*[[خداوند]] در پاسخ فرمود: {{متن قرآن|آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} <ref> آیا اکنون؟ در حالی که پیش از این نافرمانی کردی و از تبهکاران بودی؟؛ سوره یونس، آیه ۹۱.</ref> بنابراین از آنجایی که کارهای [[خداوند]] از روی [[حکمت]] است گاهی در شرایط خاصی [[توبه]] پذیرفته می‌شود و گاهی [[توبه]] پذیرفته نخواهد شد و این اشکال نیز وارد نخواهد بود<ref>الفصول المختاره، ج ۲، ص ۱۵۳.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.]</ref>.


==کیفر در رجعت و ناسازگاری با دنیا==
آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراوان‌اند، از جمله:  
*برخی با بیان این [[شبهه]] که پذیرفتن رجعت به [[دنیا]] برای [[کیفر]] و [[پاداش]]، با طبیعت این [[دنیا]] که سرای عمل است نه حساب، سازگاری ندارد؛ و [[قرآن]] نیز به آن اشاره کرده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.]</ref>.
# [[آیه]] ۴۲ [[سوره ق]]: {{متن قرآن|يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ‏}}<ref>«روزی که بانگ آسمانی حقیقی را بشنوید، روز آمدن است».</ref>
*و القول بالرجعة بعد الموت الی الدنیا لمجازاة المسیئین و اثابة المحسنین ینافی طبیعۀ هذا الدنیا و انها لیست دار جزاء و انما توفون اجورکم یوم القیمةفمن زحزح عن النار و ادخل الجنة فقد فاز و ما الحیوة الدنیا الا متع الا متع الغرور؛ و همانا [[روز رستاخیز]] پاداش‌هایتان به طور کامل به شما داده می‌شود. پس هر که را از [[آتش]] به دور دارند و در [[بهشت]] در آورند قطعاً کامیاب شده است؛ و زندگی [[دنیا]] جز مایه [[فریب]] نیست<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.]</ref>.
# آیه ۸۳ [[سوره نمل]]: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا‏}}<ref>«و روزی که از هر امتی، گروهی را محشور می‌کنیم».</ref>
*پاسخ اینکه<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.]</ref>:
# آیه ۴۷ [[سوره کهف]]: {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا‏‏}}<ref>«و ما آنها را محشور می‌کنیم و یک تن را از آنان وا نمی‌نهیم».</ref>
*اولاً، برخی پاداش‌ها و مجازات‌ها، دنیوی است و فرقی میان همین [[دنیا]] و زندگی معمولی و رجعت نیست و [[آیات قرآن]] نیز منافاتی با آن ندارد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.]</ref>.
# آیه ۱۱ [[سوره غافر]]: {{متن قرآن|رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ‏}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟».</ref>
*ثانیاً، رجعت فقط برای [[پاداش]] و مجازات نیست، بلکه حکمت‌های فراوان دیگر نیز دارد که بسیاری از آنها بر ما پوشیده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.]</ref>.
# آیه ۸۵ [[سوره قصص]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ‏}}<ref>«آن که ابلاغ قرآن را بر تو واجب کرده است، تو را به بازگشتگاهی، باز می‌گرداند».</ref>
==تعارض رجعت با [[فلسفه]] معاد==
*چنانچه معتقدین به این تعارض گفته‌اند: «کما اینکه [[اعتقاد به رجعت]] مایه تضعیف [[اعتقاد]] به [[روز قیامت]] می‌شود و روشن می‌شود که این "یعنی تضعیف [[اعتقاد]] به [[معاد]]" از جمله اهداف کسانی است که این [[اعتقاد]] را فراهم آوردند و آنها [[دوازده]] امامی‌ها بودند که [[آیات]] [[معاد]] را [[تأویل]] به رجعت کردند و از جمله تأثیرات این [[اعتقاد]] این بود که برخی از فرقه‌های منسوب به [[شیعه]] [[معاد]] را [[انکار]] کردند و به تناسخ [[اعتقاد]] پیدا کردند...» <ref>ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه عرض و نقد، ج ۳، ص ۹۲۶.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.]</ref>.
*با ذکر تفاوت‌هایی که میان رجعت و [[معاد]] وجود دارد به راحتی پاسخ این اشکال داده خواهد شد و این تفاوت‌ها عبارتند از<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۰.]</ref>:
#رجعت مربوط به همه مردگان نیست، بلکه مخصوص یک گروه ویژه است، در حالی که [[معاد]] عبارت از زنده‌شدن جمیع مردگان در [[روز قیامت]] است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۱.]</ref>.
#رجعت پیش از [[قیامت]] و در همین [[دنیا]] صورت می‌پذیرد، در حالی که [[قیامت]] و [[معاد]] در زمانی معین در جهانی دیگر است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۱.]</ref>.
#زندگی زجعت کنندگان محدود بوده و دوام ندارد، اما زندگی بعد از [[قیامت]] هم برای اهل بشت و هم برای [[دوزخیان]] جاودانه خواهد بود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۱.]</ref>.
*بنابراین می‌توان گفت رجعت به نوعی در راستای [[تکامل]] [[مؤمنان]] محض و تحمیل کیفرهای دنیوی برای [[کافران]] محض به شمار می‌آید. یعنی گروهی از [[مؤمنان خالص]] که زمینۀ رسیدن به [[کمالات]] والا را داشته‌اند، اما به سبب موانعی از رسیدن به آن دور مانده‌اند، در [[زمان رجعت]] این حرکت را کامل می‌کنند و افزون بر [[شاهد]] بودن برپایی [[حکومت حق]] خود نیز در آن نقش خواهند داشت و در برابر گروهی که در [[کفر]] محض غوطه‌ور شده‌اند در همین [[دنیا]] به کیفرهای دنیوی خود می‌رسند. اگر چه در برخی [[روایات]] [[هدف]] از رجعت [[نیکان]] را [[انتقام]] از [[دشمنان]] و تشفی [[قلب]] ذکر کرده‌اند، ولی به نظر می‌رسد افزون بر آن، امر مهمتری نیز مدنظر بوده که مورد اشاره قرار گرفت<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۱.]</ref>.
==رجعت از [[عقاید]] یهودی==
*برخی می‌پندارند [[شیعه]] باور به رجعت را از [[اعتقادات]] [[یهودیان]] گرفته‌اند: رجعت از [[عقاید]] دیرینه [[یهود]] است، منشا این [[عقیده]] در آنان [[حدیث]] معروف عزیر و به ویژه داستان [[هارون]] بود. بعد از آن که [[هارون]] در بیابان [[وفات]] کرد، [[یهود]] هم‌صدا گفتتند: [[موسی]] از روی [[حسد]] او را کشته است و چون نسبت به [[هارون]] بیش از [[موسی]]{{ع}} متمایل و علاقه‌مند بود در نتیجه علاقه‌مندی قائل به رجعت وی شده، همواره منتظرش بودند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۹۳.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.]</ref>.
*این [[شبهه]] از دو جهت قابل بحث است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.]</ref>:
*۱. یهودی‌ها قائل به رجعت افرادی در گذشته هستند که نه فقط آنها بلکه آیاتی از [[قرآن مجید]] نیز به آن تصریح نموده است، که در بخش [[آیات]] مربوط به وقوع رجعت در گذشته برخی از آنها مطرح شد. و اگر چنانچه اشکال کننده مقصودش این است که [[شیعه]] [[اعتقاد به رجعت]] را از این [[اعتقاد]] یهودی‌ها گرفته است به طور کامل در اشتباه‌اند. [[شیعه]] فقط برای بیان [[امکان رجعت]] به وقوع آن در امت‌های گذشته آن هم از [[آیات قرآن]] استشهاد نموده است. و آنگاه ضمیمه به انبوهی از [[روایات]] که عموم [[اهل سنت]] بدان‌ها قائل هستند حتی بیش از آنچه بدان [[معتقد]] است معتقدند هر آنچه در امت‌های پیش رخ داده طبق فرمایش [[پیامبر]]{{صل}} می‌بایست در [[امت]] [[اسلام]] رخ دهد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.]</ref>.
*۲. یهودی‌ها قائل به رجعت افرادی در [[آخر الزمان]] هستند. اگر چه این قول دوم به [[اعتقاد]] [[شیعه]] درباره رجعت نزدیک است، ولی شباهت و نزدیکی دو [[اعتقاد]] نسبت به هم نه [[دلیل]] بر گرفتن آن [[اعتقاد]] از دیگری می‌شود و نه [[دلیل]] بر بطلان آن، و اگر چنین باشد در میان [[اهل سنت]] موارد فراوانی از این دست یافت می‌شود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.]</ref>.
*برخی در [[دین یهود]] به زمان [[داوری]] بر [[زمین]]، معتقدند. در [[تورات]] آمده: «مردگان تو مجددا زنده خواهند شد، و اموات ما بر خواهند خاست؛ ای شما که در [[خاک]] خفته‌اید بیدار شده و شادی نمایید، زیرا شبنم تو مثل شبنم گیاه‌ها است و [[زمین]] مردگان را باز پس خواهد داد»<ref>کتاب مقدس، کتاب اِشَعیاه، فصل بیست و ششم، آیه ۱۹.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۲.]</ref>.
*و چون [[یهود]] اعتقادی به [[آخرت]] ندارد بعضی معتقدند که مراد زنده شدن مردگان در همین [[جهان]] است برای بار دوم و در این روز [[قضاوت]] و [[داوری]] صورت گرفته و خوبان بدور از [[ستمگران]] و بدان به زندگی [[موعود]] و مطلوب خود خواهند رسید. بنابراین وجد شباهت هیچ دلیلی بر اخذ آن از [[اعتقاد]] پیش و یا بطلان آن نخواهد بود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.]</ref>.
==منافات رجعت با تلقین میت==
*در برخی [[روایات]] تلقین میت آمده است که چون میت را در [[قبر]] گذارند بگویند: این اولین روز از روزهای [[آخرت]] و آخرین روز از روزهای دنیاست، از اینجا معلوم می‌شود که این مرده دیگر به [[دنیا]] باز نمی‌گردد و [[عمر]] دنیاییش تمام شده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.]</ref>.
*پاسخ اینکه<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.]</ref>:
*اولاً، رجعت عمومی نیست و مادامی که نمی‌دانیم کسی از اهل رجعت است یا نه، [[مستحب]] است این [[دعا]] در تلقینش خواهند شود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.]</ref>.
*دوماً، رجعت واسطۀ میان [[دنیا]] و [[آخرت]] است، هم ممکن است آن را [[دنیا]] نامید و هم [[آخرت]]؛ اهل لغت دنیایش گویند و در [[احادیث]] نیز گاهی [[دنیا]] و گاهی [[آخرت]] گفته شده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.]</ref>.
*سوماً، زندگی پیش از [[مرگ]] نسبت به زندگی بعد از آن به حسب وضع لغوی دنیاست، چون [[دنیا]] مشتق از "دنو" «=نزدیکی» یا از "[[دنائت]]" «=پستی» است. اما اطلاق آن بر زندگی دوم، نیاز به قرینه است، زیرا اگر چه در برابر [[رستاخیز بزرگ]] می‌توان رجعت را [[دنیا]] گفت، امّا به طور اطلاق نمی‌توان نام [[دنیا]] بر آن نهاد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.]</ref>.
*چهارماً، [[حدیث]] مورد نظر [[روایت]] واحدی است و اگر صریح در معارضه و [[مخالفت]] هم بود با [[ادله رجعت]] تاب [[مقاومت]] نداشت، تا چه رسد که صریح هم نباشد <ref>شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص ۴۱۱.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.]</ref>.
==رجعت و [[امامت]] [[فاضل]] بر افضل==
*بنابر قول رجعت لازم می‌آید غیر [[افضل]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} بر [[افضل]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و...[[امامت]] کند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۳.]</ref>.
*آنچه می‌توان در پاسخ گفت اینکه [[انبیا]] و [[اولیا]] [[تسلیم محض]] ارادۀ الهی هستند و از آنجایی که [[خداوند]] [[امامت ]] بالفعل را در [[زمان رجعت]] از آن [[آخرین وصی]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} دانسته، بنابراین سایرین در مقابل ارادۀ الهی سر فرود خواهند آورد؛ چنانچه در [[روایات]] فروانی گفته شده است: [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} یک [[نور]] واحد هستند و [[شیعیان]] از مقایسه میان آنها می‌بایست پرهیز نمایند. و شاید هم بتوان افزود که لزوماً [[امام]]{{ع}} برای کسانی است که نیازمند [[امامت ]] و [[پیشوایی]] فرد دیگر هستند و هنگامی که [[انوار]] [[پاک]] [[معصومین]] به عنوان [[انسان کامل]] در [[نظام خلقت]] مطرح هستند، نیازی به [[امامت]] دیگری ندارند و در عصر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، آن حضرت برای دیگران [[امام]] است و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} در رجعت خود، [[امام]] خویش خواهند بود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.]</ref>.
*البته از برخی [[روایات]] به دست می‌آید در آن زمان [[تکلیف]] از [[رجعت کنندگان]] ساقط است، فقط زنده می‌شوند تا وعده‌های [[خدا]] را ببینند. یا اینکه ممکن است [[مکلف]] باشند، اما به [[تکلیف]] به خصوص، نه به [[نبوت]] و [[امامت]]، زیرا در احادیثی رسیده است که [[خداوند]] به [[پیغمبر ]]{{صل}} در آخر [[عمر]] [[وحی]] کرد: دوران پیامبریت پایان یافت و مدتت تمام شد، [[علم]] و [[ایمان]] و [[میراث]] [[نبوت]] را در نسلت قرار ده<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.]</ref>.
*احتمال دیگر اینکه شاید رجعت [[ائمه]]{{عم}} بعد از [[وفات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} باشد، زیرا در حدیث‌های فراوانی آمده است اول کسی که به [[دنیا]] بر می‌گردد، [[امام حسین|حسین]]{{ع}} بوده که در آخر [[عمر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} بیاید و هنگامی که [[مردم]] او را شناختند و [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} از [[دنیا]] رفت غسلش می‌دهد و این مدت ناچیز که هر دو [[امام]]{{ع}} در [[دنیا]] هستند به جهت [[ضرورت]] یا به سبب انقطاع [[تکلیف]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در وقت احتضار مستثنی است، ولی البته [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در زمان دیگر زنده خواهد شد <ref>شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص ۴۱۱.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.]</ref>.
*به نظر می‌رسد هیچ یک از پاسخ یادشده کافی نیست، چرا که از برخی [[روایات]] به دست می‌آید که در عصر رجعت نیز [[تکلیف]] به جای خود باقی است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.]</ref>.
*افزون بر آن، این که [[مکلف]] نبودن به [[نبوت]] و [[امامت]]، [[نبی]] بودن و [[امام]] بودن ایشان را از میان نخواهد برد و از سوی دیگر، [[روایات]] فراوانی وجود دارد که [[پیامبر]] و[[ علی]] علیه‌السلام و [[امام حسین]] و بسیاری از [[پیامبران]] و [[نیکان]] همزمان رجعت خواهند کرد و یا اینکه حداقل مدت زمانی را با یکدیگر خواهند بود. بنابراین آنچه در ابتدای پاسخ ذکر شد مناسب‌تر می‌نماید<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۴.]</ref>.


==رجعت در تعارض با برخی آیات==
=== ادلۀ حدیثی رجعت ===
*یکی دیگر از اشکالاتی که به [[اعتقاد]] رجعت وارد کرده‌اند ذیل [[آیه]] ۳۱ سوره [[یس]] است. در این [[آیه]] می‌خوانیم: مگر ندیده‌اند که چه بسیار نسل‌ها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آنها به سویشان باز نمی‌گردند؟<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.]</ref>.
[[احادیث]] نقل شده از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} دربارۀ رجعت، به حدی است که برای فردی منصف و بی‌تعصب، جایی برای تردید باقی نمی‌گذارد که از منظر [[اسلام]]، رجعت، امری حتمی و واقعی است. در کتاب‌های حدیثی و [[تاریخی]] و کتاب‌هایی که در باب [[زیارت]] نوشته شده‌اند، احادیث بسیاری هستند که مستقیم یا نامستقیم به رجعت، اشاره دارند. این موضوع در احادیث اهل سنت نیز یافت می‌شود.
*منکران رجعت پس از آن که [[آیه]] را دلیلی بر نفی رجعت دانسته‌اند به [[کلام]] [[ابن عباس]] استشهاد نموده که گفت: اگر چنان باشد که [[امام علی|علی]]{{ع}} رجعت نماید چه بد مردمانی هستیم که همسران او را تزویج نمودیم. و بالاخره در پایان از [[آیه]] و [[روایت]] فوق [[حکم]] به [[کفر]] قائلین به رجعت نموده می‌گوید:«و یجب اکفار الروافض فی قولهم بان علیاً و اصحابه یرجعون الی الدنیا...»<ref>اسماعیل حقی، روح البیان، ج ۷، ص ۳۹۰.</ref>؛ اما اینکه چگونه به راحتی از [[آیه]] چنین برداشتی می‌شود بس مشکل می‌نماید<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.]</ref>.
*صدرالمتألهین در [[تفسیر]] خود پس از [[نقل]] [[کلام]] [[زمخشری]] می‌گوید:«و فیه نظر لا یخفی [[علی]] المصنف؛ آنگاه ادامه می‌دهد که عدم رجعت برخی از کفاری که به [[هلاکت]] ابد رسیده‌اند هیچ گونه دلالتی بر عدم رجعت دیگران ندارد»<ref>صدرالمتألهین، تفسیر، ج ۶، ص ۷۸.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.]</ref>.
*آنگاه می‌نویسد: «و قد صح عندنا بالروایات المتظافره عن ائمتنا و ساداتنا من [[اهل بیت]] النبوة و العلم حقیقۀ [[مذهب]] الرجعة و وقوعها عند [[ظهور]] القائم [[آل محمد]]. العقل ایضاً لا یمنعه لوقوع کثیراً من [[احیاء]] الموتی باذن [[الله]]....»<ref>صدرالمتألهین، تفسیر، ج ۶، ص ۷۸.</ref>؛ و در پایان صدر المتألهین این احتمال را بعید ندانسته که معنای اهلاک، اهلاک به معنای [[مرگ]] حاصل از [[جهل]] [[کفر]] و [[دشمنی]] است نه [[هلاکت]] جسمانی و اگر چنین شد دیگر ارتباطی به رجعت نخواهد داشت<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.]</ref>.


==تکلیف در زمان رجعت==
احادیث شیعه در این باب، چند دسته‌اند. در این میان، احادیث صحیح و قابل اعتماد زیادی یافت می‌شوند که به چند دسته از آنها اشاره ‌می‌شود:
*یکی از پرسش‌هایی که مطرح است اینکه آیا [[انسان‌ها]] همانند حیات پیشین خود دارای [[تکلیف]] خواهند بود یا خیر؟<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۵.]</ref>.
# '''مشابهت این [[امت]] با امت‌های پیشین''': دسته‌ای از احادیث می‌گویند: آنچه در امت پیشین رخ داده است، عیناً در این امت نیز رخ می‌دهد و از جملۀ این امور، رجعت است<ref>اسناد این احادیث، چندان قوی نیستند و راویان مجهول در میان راویان آنها وجود دارند. از جمله حدیث است که [[حسن بن جهم]] از [[امام رضا]]{{ع}} در مجلس مأمون نقل می‌کند؛ ر. ک: عیون أخبار الرضا{{ع}}: ج۱ ص۲۱۶ ح۱ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۵۸ ح۴۵.</ref>. اگر این [[احادیث]] از [[معصوم]]{{ع}} وارد شده باشد، به این معنا نیستند که تمام جزئیات [[زندگی]] آنها در این [[امت]] نیز پدید می‌آید؛ بلکه ظاهر این احادیث، به اموری اشاره دارد که به مسائل [[دینی]] مربوط‌اند.
*در یک بررسی اجمالی در این باره به سه قول بر می‌خوریم<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>:
# '''بیان اصل اعتقاد به رجعت''': عبدالله بن عطا از [[امام باقر]]{{ع}} نقل می‌کند که در [[منی]] گروهی از [[عراق]] به دیدار پدرش [[امام زین العابدین]]{{ع}} آمدند و از [[جنگ]] [[مردگان]] با زندگان پرسیدند و پدرش از اینکه اعتقاد به رجعت در میان آنها زنده بود، شادمان گردید و خندید و اصل مطلب را [[تأیید]] نمود<ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۲۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۷ ح۶۲ راویان این حدیث، مورد تأیید رجالیان هستند. تنها در مورد عبدالله بن عطا برخی تردید کرده‌اند که کدام است. ثانیاً به دلیل روایت کمی که دارد، چندان شناخته شده نیست. البته هیچ گونه تضعیفی دربارۀ هیچ یک از عبدالله بن عطا‌ها نیامده است و این تا حدی حدیث را قابل قبول می‌سازد، به طوری که اگر با دیکر شواهد تقویت شود، پذیرفتنی می‌گردد.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر [[حسن بن شاذان واسطی]] از امام رضا{{ع}} حکایت می‌کند که ایشان در پاسخ [[شکایت]] وی از [[ظلم]] اهل واسط، دستور به [[شکیبایی]] تا برپایی دولت حق دادند و از روزگاری گفتند که [[ستمگران]] در آن از [[قبر]] برمی‌خیزند و بر [[صدق]] وعده‌های [[پیامبران]]، [[گواهی]] می‌دهند<ref>الکافی: ج۸ ص۲۴۷ ح۳۴۶، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۸۹ ح۸۷. سند این حدیث، قوی نیست؛ زیرا وثاقت [[محمد بن سالم بن ابی سلمه]]، با وجود امامی بودن، ثابت نشده است؛ اما در کنار دیگر روایات باب می‌تواند یکی از شواهد تقویت کنندۀ این دیدگاه باشد.</ref>.
. برخی بر این اعتقادند که [[زمان رجعت]]، همچون [[قیامت]] زمان [[پاداش]] و مجازات است و [[تکلیف]] در آن راهی ندارد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>.
# '''دو نوع [[مرگ]]''': در احادیثی، برای [[مؤمنان]]، دو نوع از [[دنیا]] رفتن ترسیم شده است، در این [[احادیث]]، با استناد به آیۀ {{متن قرآن|وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ}}<ref>و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref>، مرگ عادی از کشته شدن، متمایز شده و برای مؤمنان، هر دو نوع مرگ، بیان گردیده است. [[زراره]] در [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل می‌کند: "کسی که در [[راه خدا]] کشته شده، باید به دنیا باز گردد تا مرگ عادی را [[درک]] کند". در حدیثی دیگر، [[صفوان بن یحیی]] از [[امام رضا]]{{ع}} نقل می‌کند که در رجعت، هر کسی از مؤمنان که در [[زندگی]] قبلی کشته شده، می‌میرد و هر که قبلاً مرده، کشته می‌شود{{متن حدیث|سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الرَّجْعَةِ: مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قُتِلَ، وَ مَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ مَات‏}}<ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۵ ح۵۹.</ref>.
*[[استدلال]] این گروه این است که کفاری که رجعت می‌کنند با توجه به [[شهود]] برزخی حقایق در عالم [[برزخ]]، [[توبه]] خواهند کرد و بنابراین نقض غرض خواهد شد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>.
# '''ویژگی‌های [[رجعت‌کنندگان]]''': در احادیث، تنها برای گروه‌های خاصی، امکان بازگشت در نظر گرفته شده است. در تعداد زیادی از احادیث، رجعت، مخصوص مؤمنان خالص و [[کافران]] [[خالص]] است و سایر مؤمنان و کافران، رجعت ندارند<ref>احادیث در این باب، بسیارند؛ ر. ک: مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴ و ۱۷۸، تفسیر القمی: ج۲ ص۱۳۰، دلائل الإمامة: ص۴۴۷ ح۴۲۴؛ بحار الأنوار: ج۶ ص۲۹۲ و ج۲۵ ص۵۱ و ج۵۳ ص۳۹ و ۵۳ و ۶۱ و ج۶۲ ص۱۹۳-۱۹۴.</ref>.
*[[توبه]] و [[هدایت]] در پیش گیرند و در میان امت‌های گذشته بسیاری بوده‌اند که با دیدن [[معجزات]] [[انبیاء]] حتی عذاب‌های الهی، همچنان راه [[دشمنی]] در پیش گرفته‌اند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>.
# '''[[اختیار]] دادن به [[مؤمن]] برای بازگشت''': برخی احادیث از باخبر کردن مؤمن در [[قبر]] از [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و اختیار دادن به او در [[انتخاب]] بازگشت به دنیا یا ماندن در [[برزخ]] حکایت دارند<ref>از جمله روایت [[مفضّل بن عمر]] که [[امام صادق]]{{ع}} از احوال مردگان در زمان غیبت سؤال می‌کند و ایشان پاسخ می‌دهند که هنگام ظهور از مؤمن در قبرش سؤال می‌کند که: ای فلانی! صاحب تو ظهور کرده است. اگر می‌خواهی به او ملحق شوی، بشو و اگر نمی‌خواهی در کرامت الهی باقی بمانی، بمان؛ الغیبة، ص۴۵۸ ح۴۷۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱ ح۹۸. این روایت، قابل اعتماد نیست.</ref>.
*۲. برخی نیز [[اعتقاد]] دارند در رجعت [[تکلیف]] وجود دارد، چرا که رجعت در [[دنیا]] تحقق می‌یابد نه در [[آخرت]]<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>.
*۳. برخی نیز قائل به تفصیل شده‌اند که اگر چه [[دار تکلیف]] نیست، ولی انجام کارهای خوب [[ثواب]] و کارهای بد جزا به دنبال خواهد داشت و یا اینکه خوبان و [[مؤمنان]] [[تکلیف]] داشته به [[یاری]] [[معصومین]]{{عم}} [[همت]] می‌گمارند و فقط برای [[کفار]] و [[دشمنان]] دار مجازات است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>.
*مرحوم [[علامه مجلسی]] در این باره می‌نویسد: «ان زمان الرجعة لیس زمان التکلیف فقط بل هو واسطة بین الدنیا و الآخره، فالنسبة الی جماعة [[دار تکلیف]] و بالنسبة الی جماعة دار جزاء»<ref> همانا زمان رجعت فقط زمان تکلیف نیست، بلکه واسطۀ میان دنیا و آخرت است، پس به نسبت گروهی دار تکلیف و نسبت به گروهی دار مجازات است؛ بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۰۸.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>.
*مشکل گفتۀ [[علامه]] این است که مشخص نشده برای چه کسانی [[دار تکلیف]] و برای چه کسانی دار جزاء است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>.
*[[سید مرتضی]] در رسائل شریف خود به این نکته اشاره کرده که رجعت هیچ‌گونه منافاتی ندارد<ref>«.... و ذکرنا ان التکلیف کما یصح مع ظهور المعجزات الباهرۀ فکذلک مع الرجعۀ، لانه لیس فی جمیع ذلک ملجیء الی فعل الواجب و الامتناع من فعل القبیح...»؛ سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۶.]</ref>.
*هم ایشان در محلی دیگر بر ادعای خود این گونه [[دلیل]] می‌آورد که: «بدون [[شک]] بر کسانی که رجعت می‌کنند [[یاری]] کردن [[امام]] [[واجب]] است، چه اینکه [[دفاع]] از آن حضرت و [[یاری]] کردن او در برابر [[دشمنان]] [[تکلیف]] خواهد شد». پس نمی‌توان گفت [[تکلیف]] ندارند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.]</ref>.
*البته ایشان در ادامه تکلیف‌داشتن کفاری که رجعت می‌کنند را نپذیرفته؛ رجعت آنها را صرفاً جهت چشیدن [[عذاب]] و [[ذلت]] ذکر کرده است <ref>سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۳، ص ۱۳۷.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.]</ref>.
*به نظر می‌رسد در دوران رجعت نیز همچنان [[تکلیف]] ادامه خواهد داشت، به لحاظ اینکه [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی [[دنیا]] را [[دار تکلیف]] شمرده است. و در این میان [[مؤمنان]] با [[یاری]] [[معصومین]]{{عم}} بر [[پاداش]] خود خواهند افزود، و چون رجعت [[کفار]] فقط برای [[کیفر]] دنیایی خواهد بود، از این رو [[تکلیف]] برای آنها موضوعیّت ندارد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.]</ref>.
*افزون بر آن، اگر گفته شود هیچ گونه تکلیفی وجود نخواهد داشت؛ اوّلاً روایاتی که بخشی از [[فلسفه رجعت]] را [[یاری]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} و [[معصومین]]{{عم}} دانسته مشکل پیدا خواهد کرد و دیگر اینکه رجعت بیهوده خواهد بود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.]</ref>.
*اگر چه در [[روایات]] اشاره چندانی به فلسفۀ رجعت نشده، ولی از مجموع [[احادیث]] و سخنان بزرگان از علمای [[شیعه]] می‌توان موارد ذیل را به عنوان [[فلسفه]] و اهداف برپایی رجعت برشمرد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.]</ref>:
#[[تکامل]] بیشتر [[مؤمنان]]: دسته‌ای از [[روایات]] یکی از حکمت‌های رجعت را رسیدن به کمال برای [[مؤمنان]] ذکر کرده است <ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۸۱.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.]</ref>.
#[[تحمل]] کیفرهای دنیایی و [[عذاب]] [[کفار]] به هنگام دیدن [[دولت حق]] در همین [[دنیا]]: از دیگر فلسفه‌های رجعت رسیدن عذاب‌های دنیوی بر [[کفار]] شمرده شده است <ref>سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.]</ref>.
#لذّت بردن [[مؤمنان]] از دیدن برپایی [[حکومت حق]]: دسته‌ای از [[روایات]] نیز حکایت از لذت‌بردن [[مؤمنان]] از اقامه [[حکومت جهانی]] [[عدل]] است <ref>سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۷.]</ref>
#انتقام‌جویی از [[دشمنان]]: و بالاخره پاره‌ای از [[روایات]] نیز سخن از [[انتقام]] گرفتن از [[دشمنان]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[کفار]] به میان آورده است<ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۶۵؛ دلائل الامامه، ص ۲۶۰؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۷۹، ح ۱۰.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.]</ref>
*بنابراین درباره مجازات و [[پاداش]] می‌‌توان گفت فقط مجازات [[کافران]] در رجعت، دیدن [[حکومت عدل جهانی]] است که از این طریق [[عذاب]] خواهند شد، اگر چه [[روایات]] فراوانی نیز گرفتن [[انتقام]] از [[دشمنان]] [[اهل بیت]]{{عم}} را در رجعت بیان نموده‌اند. بیش از این مجازات و [[پاداش]] موکول به [[قیامت]] خواهد شد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.]</ref>
*در پایان یادآوری این نکته بایسته است که برخی از پرسش‌ها و شبهه‌ها به خاطر ابهام‌ها و اجمال‌هایی است که در [[روایات رجعت]] به سبب [[حقیقت]] زنده‌شدن مردگان است که بررسی‌های کارشناسانه و ژرف می‌تواند به هر چه روشن‌تر شدن حقایق این باور سترگ بیانجامد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴ ، ص ۲۲۸.]</ref>
==رجعت در فرهنگنامه آخرالزمان==
*"رجعت" در لغت به معنای [[رجوع]] و برگشت، و در اصطلاح [[دینی]] "رجعت" بازگشت [[انسان]] پس از [[مرگ]] است. این بازگشت ممکن است محشور شدن برای [[قیامت]]، یا بازگشت به [[دنیا]] باشد. در اینجا صحبت و از رجعت مربوط به بازگشت گروهی است که در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به [[دنیا]] باز می‌‌گردند. بازگشت و زنده شدن پس از [[مرگ]] از نظر [[عقلی]] امری محال تلقی نمی‌شود و بارها در امت‌های پیشین اتفاق افتاده است. [[آیات]] و [[روایات]] زیادی وقوع این امر را تأیید می‌‌کنند و علمای [[شیعه]] تماماً بر [[حقانیت]] رجعت متفق القول‌اند. رجعت فقط مخصوص [[مؤمنین]] نیست، بلکه گروهی از [[کافران]] نیز در آن زمان زنده خواهند شد. البته رجعت برای این نیست که فرد به [[دنیا]] برگشته و از [[گناهان]] خود [[توبه]] کند یا جبران کاستی‌های خود را بنماید بلکه رجعت مانند محشور شدن در [[قیامت]] برای برداشت حاصل [[اعمال]] است؛ از این روست که در [[روایات]] فرموده‌اند کسانی در [[زمان ظهور]] [[حضرت]] به [[دنیا]] برمی‌گردند که در [[ایمان]] یا [[کفر]] [[خالص]] باشند، یعنی [[مؤمنین]] [[حقیقی]] هیچ‌گاه از [[ایمان]] و [[کافران]] واقعی هیچگاه از کفرشان دست نخواهند کشید. بنابر این بازنده شدن [[کافران]] و [[مؤمنان]] تغییری در [[کفر]] و [[ایمان]] آنها پیش نمی‌آید و توبه‌ای در میان نخواهد و فقط [[کافر]] به جزای [[دنیایی]] [[اعمال]] خود می‌‌رسد و [[مؤمن]] به [[زندگی]] و [[آسایش]] دست می‌‌یابد. [[اعتقاد به رجعت]] در نزد علمای [[شیعه]] جزو [[اعتقادات]] اصلی [[دین]] و ضروریات [[مذهب]] به شمار می‌‌آید و انکارکننده رجعت از [[مذهب]] خارج می‌‌شود. در [[قرآن]] [[آیات]] بسیاری به رجعت اشاره کرده است. رجعت مردگان و زنده شدن اموات در امت‌های پیشین، مکرر اتفاق افتاده است، و یکی از [[معجزات]] [[انبیای گذشته]] نیز زنده کردن مردگان بوده است. در [[قرآن]] نیز آیاتی وجود دارد که به این امر [[گواهی]] می‌‌دهد<ref>. برای اطلاع از این [[آیات]] به [[تفاسیر]] مختلف درباره [[آیات]] ذیل [[رجوع]] نمایید. بقره / ۵۵ و ۶۷ و ۲۴۳ و ۲۵۹ و ۲۶۰؛ [[اعراف]] / ۱۵۵ و ۱۵۷؛ [[آل عمران]] / ۴۹ و ۸۱؛ [[انبیا]] / ۸۴ و ۹۵؛ کهف / ۴۷ و ۸۳؛ نساء / ۱۵۳ و ۱۵۹؛ نحل / ۳۸ و ۲۶؛ نمل / ۸۳؛ ص / ۴۳؛ نازعات / ۶ و ۷ و ۱۲ و ۱۴؛ تکاثر / ۳ و ۴؛ مؤمنون / ۷۷؛ [[جن]] / ۲۴؛ عبس / ۲۳ و ۱۷؛ حجر / ۲؛ [[غافر]] / ۵۱: طه / ۱۲۴؛ اسرا / ۶ و ۵ و ۴؛ قصص / ۶۱ و ۵ و ۶ و ۸۵؛ [[شمس]] / ۱۵؛ [[نور]] / ۵۵.</ref>. [[روایات]] بسیاری در دسترس ما هست که از زنده شدن مردگان در [[امت]] [[رسول]]{{صل}} به خبر می‌‌دهد و [[ائمه هدی]]{{عم}} در طول مدت [[امامت]] خود معجزاتی از جمله زنده کردن مردگان انجام داده‌اند.
*[[امام رضا]]{{ع}} فرمود: [[قریش]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمده و از ایشان خواستند که مردگان آنها را زنده کند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[حضرت]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را همراه آنان فرستاد و به او فرمود: [[یا علی]]! به سوی این صحرا برو و کسانی را که [[قریش]] می‌‌خواهند با صدای بلند فراخوان و بگو: [[محمد]] به شما می‌‌گوید "به [[اذن]] [[خدا]] برخیزید". [[حضرت علی]]{{ع}} همان گونه انجام داد و آن افراد از قبرهای خود برخاستند در حالی که [[خاک]] از سر و روی خود می‌‌زدودند. [[قریش]] به طرف آنان رفته و شروع به سؤال نمودند...
*در [[ادعیه]] و [[زیارت‌ها]] به موضوع رجعت اشاره شده و ما در [[زیارات]] و دعاهای بسیاری از [[خداوند]] حضور در رجعت را می‌‌خواهیم. از اینجا می‌‌توان دریافت که رجعت فقط مخصوص گروهی از [[شیعیان]] خواهد بود زیرا اگر رجعت برای تمام [[شیعیان]] باشد، دیگر [[دعا کردن]] کاری بیهوده خواهد بود، از این روست که درباره [[قیامت]] که همگان زنده می‌‌شوند، کسی [[دعا]] نمی‌کند که خدایا مرا در [[قیامت]] محشور کن. از جملاتی که در این [[دعاها]] گفته می‌‌شود می‌‌توان فهمید تمام [[اهل بیت]]{{عم}} و امام‌زادگانی چون [[حضرت]] قمر [[بنی هاشم]] [[ابوالفضل العباس]]{{ع}} در [[زمان رجعت]] به [[دنیا]] باز خواهند گشت و همگی به [[حکومت]] خواهند رسید. حتی [[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز پس از اینکه از [[دنیا]] می‌‌روند، دوباره رجعت کرده و به [[دنیا]] باز می‌‌گردد.
*در [[زیارت جامعه]] که از [[امام هادی]]{{ع}} [[روایت]] شده است می‌‌خوانیم: {{متن حدیث|أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي... مُعْتَرِفٌ بِكُمْ مُؤْمِنٌ بِإِيَابِكُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ.... وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يُحْيِيَ اللَّهُ تَعَالَى دِينَهُ بِكُمْ وَ يَرُدَّكُمْ فِي أَيَّامِهِ وَ يُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ وَ يُمَكِّنَكُمْ فِي أَرْضِهِ... وَ جَعَلَنِي مِمَّنْ... يُحْشَرُ فِي زُمْرَتِكُمْ وَ يَكُرُّ فِي رَجْعَتِكُمْ وَ يُمَلَّكُ فِي دَوْلَتِكُمْ وَ يُشَرَّفُ فِي عَافِيَتِكُمْ وَ يُمَكَّنُ فِي أَيَّامِكُمْ وَ تَقَرُّ عَيْنُهُ غَداً بِرُؤْيَتِكُمْ}}؛ (من [[خداوند]] و شما را [[گواه]] می‌‌گیرم که... به [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[ایمان]] دارم، و به بازگشت شما [[ایمان]] دارم و رجعت شما را قبول دارم [[چشم به راه]] [[ظهور]] [[آل محمد]]{{صل}} و برپایی [[دولت]] شما هستم... من نیرو و [[توان]] خود را برای [[یاری]] شما مهیا کرده‌ام تا زمانی که [[خداوند]] [[دین]] خود را به واسطه شما دوباره زنده کند و شما را در آن روزهای [[الهی]] به زندگانی [[دنیا]] بازگرداند و شما را برای برپایی [[عدالت]] ظاهر کند و در روی [[زمین]] شما را [[حاکم]] و [[فرمانروا]] گرداند... [[خداوند]] مرا تا زمانی که زنده‌ام بر [[دوستی]] شما [[اهل بیت]] [[باقی]] گذارد، و مرا از جمله کسانی قرار دهد که در گروه شما محشور خواهد شد و در رجعت شما به [[دنیا]] باز می‌‌گردد و در [[حکومت]] شما [در [[آخرالزمان]]] به [[توانگری]] می‌‌رسد و در دوران [[آرامش]] شما [در [[زمان ظهور]] به دور از هر گونه [[ترس]] و [[جنگ]]] بهره‌مند می‌‌شود و در روزهایی که شما حضور دارید [در زمان رجعتِ شما به [[دنیا]]] به [[قدرت]] دست پیدا می‌‌کند و چشمان او به [[دیدار]] شما روشن می‌‌شود...)<ref>مفاتیح الجنان: زیارت جامعه کبیره.</ref>.
*[[امام هادی]]{{ع}} فرمودند: پس از [[زیارت جامعه]] زمانی که خواستی برگردی، در [[زیارت وداع]] چنین بگوی: "... [[سلام]] [[خدا]] بر شما [[باد]]، [[خداوند]] مرا در گروه شما محشور گرداند و در کنار [[حوض کوثر]] با شما باشم و از [[پیروان]] شما قرارم بدهد و در زمان [[حکومت]] شما مرا بهره‌مند سازد و زمانی که شما رجعت می‌‌نماید مرا نیز زنده کنید و در روزهایی که شما بر [[جهان]] [[حکومت]] می‌‌کنید مرا به [[قدرت]] برساند"<ref>من لا یحضره الفقیه: ج ۲، ص ۳۷۵.</ref>. روز بیست و پنجم از [[ماه]] [[ذی‌قعده]]، روز دحوالارض است. در دعای این روز می‌‌خوانیم: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلَامَهُ...}}؛ (خداوندا بر [[حضرت مهدی]]{{ع}} و تمامی [[پدران]] او [[درود]] فرست و مرا جزو [[یاران]] و اطرافیان او قرار ده و زمانی که او رجعت می‌‌نماید، مرا نیز دوباره زنده گردان تا زمانی که او [[سلطنت]] می‌‌نماید من از [[یاوران]] او باشم، بارالها مرا موفق به [[درک]] [[قیام]] آن جناب گردان و روزهای [[سلطنت]] او را به ما بنمایان و بر او [[درود]] و [[صلوات]] فرست و [[سلام]] ما را به حضرتش برسان...<ref>مفاتیح الجنان: اعمال ماه ذی‌قعده.</ref>.در [[زیارت]] [[اربعین]] می‌‌گوییم: {{متن حدیث|وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ... وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ}}؛ (من [[گواهی]] می‌‌دهم که من به شما [[ایمان]] دارم و به بازگشت شما [[یقین]] دارم... و همواره آماده‌ام و خود را مهیا نموده‌ام تا زمانی که [[خداوند]] به شما اجازه دهد به [[یاری]] شما برخیزم، آری با شما خواهم بود، با شما نه با [[دشمنان]] شما)<ref>مفاتیح الجنان: زیارت اربعین.</ref>.
*در [[زیارت]] [[وارث]] این گونه آمده است: {{متن حدیث|وَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ}}؛ ([[خداوند]] و [[ملائکه]] و [[پیامبران]] و فرستادگان [[الهی]] را [[گواه]] می‌‌گیرم که به [[راستی]] من به شما [[ایمان]] دارم و به بازگشت شما معتقدم)<ref>مفاتیح الجنان: زیارت وارث امام حسین{{ع}}.</ref>. در [[زیارت]] [[حضرت ابوالفضل]]{{ع}} نیز به رجعت اشاره شده است: {{متن حدیث|أَنَا لَكُمْ تَابِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ- حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ إِنِّي بِكُمْ وَ بِإِيَابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِمَنْ خَالَفَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ مِنَ الْكَافِرِينَ}}؛ (من پیرو شما هستم، و [[یاری]] خویش را برای رکاب شما [[ذخیره]] نموده‌ام، تا زمانی که [[خداوند]] به [[داوری]] [میان شما و دشمنانتان] برخیزد و او [[بهترین]] [[حاکم]] است. پس من با شما هستم، با شما، نه با [[دشمنان]] شما، به [[راستی]] که من به بازگشت شما [به [[دنیا]]] [[ایمان]] دارم و به مخالفین و کشندگان شما [[کفر]] می‌‌ورزم)<ref>مفاتیح الجنان: زیارت حضرت عباس{{ع}}.</ref>. در [[دعای عهد]] که [[امام صادق]]{{ع}} فرموده هر کس [[چهل]] روز صبح این [[دعا]] را بخواند از [[یاوران]] آن [[حضرت]] خواهد بود و اگر پیش از آمدن [[حضرت]] از [[دنیا]] برود، در [[زمان ظهور]] به [[دنیا]] باز خواهد گشت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي شَاهِراً سَيْفِي مُجَرِّداً قَنَاتِي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي}}؛ (بار خدایا اگر مرگی که گریبان همه [[بندگان]] را خواهد گرفت، میان من و آن [[حضرت]] فاصله انداخت، مرا از قبرم دوباره بیرون آور، در حالی که کفنم را به کمر بسته و شمشیرم را از نیام بر کشیده‌ام و نیزه‌ام را برافراشته‌ام و [[دعوت]] شما را در هر نقطه از [[زمین]]، چه در آب‌ها و خشکی‌ها لبیک می‌‌گویم)<ref>مفاتیح الجنان: دعای عهد.</ref>.
*در زیارتی که از [[امام حسن عسکری]]{{ع}} برای [[امام حسین]]{{ع}} در روز سوم [[شعبان]] وارد شده است می‌‌خوانیم: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِي هَذَا الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ... الْمَمْدُودِ بِالنَّصْرَةِ يَوْمَ الْكَرَّةِ... إِلَيْكَ أَتَوَسَّلُ}}؛ (خداوندا، تو را به [[حق]] [[[امام حسین]]{{ع}}] آن فرزندی که در این روز به [[دنیا]] آمد، کسی که پیش از ولادت و قبل از آن‌که صدای [[گریه]] ی او در این [[دنیا]] شنیده شود، خبر [[شهادت]] او داده شده بود... کسی که در [[زمان رجعت]] [بر [[دشمنان]]] [[ظفر]] می‌‌یابد... می‌‌خوانم و به سویت دست [[نیاز]] بلند می‌‌کنم)<ref>مفاتح الجنان: اعمال روز سوم شعبان.</ref>.
*جناب [[ابوالقاسم]] [[حسین بن روح]] زیارتی [[نقل]] می‌‌کند که هرگاه در [[ماه رجب]] به [[زیارت]] یکی از [[قبور]] [[اهل بیت]]{{عم}} برویم، خوانده می‌‌شود. در آن [[زیارت]] می‌‌خوانیم {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِي رَجَبٍ... وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ... حَتَّى الْعَوْدِ إِلَى حَضْرَتِكُمْ وَ الْفَوْزِ فِي كَرَّتِكُمْ وَ الْحَشْرِ فِي زُمْرَتِكُمْ}}؛ ([[سپاس]] خدایی را که در [[ماه رجب]] مرا [[توفیق]] داد تا یکی از [[قبور]] [[مطهر]] اولیائش را [[زیارت]] کنم... [[سلام]] و [[رحمت]] و [[برکت]] [[خداوند]] بر شما [[[خاندان رسول خدا]]{{صل}}] [[باد]]، امیدوارم دوباره به محضرتان شرفیاب شوم و روزگاری را که شما به [[دنیا]] رجعت می‌‌کنید ببینم و [[سعادت]] حضور پیدا کنم و [[عاقبت]] در [[قیامت]] نیز در گروه شما محشور شوم)<ref>مفاتیح الجنان: زیارت رجبیه.</ref>.
*در زیارتی که [[امام زمان]]{{ع}} در [[توقیع شریف]] خود بدان [[دستور]] داده‌اند می‌‌فرماید: زمانی که [[اراده]] کردید به واسطه ما به سوی [[خداوند]] توجه کنید بگویید: {{متن حدیث|أُشْهِدُكَ يَا مَوْلَايَ أَنَّ... رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لَا رَيْبَ فِيهَا يَوْمَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ}}؛ (ای مولای من! تو را [[شاهد]] می‌‌گیرم که بدون [[شک]]، رجعت شما [[حق]] است و در آن روز دیگر [[ایمان آوردن]] برای کسی سودی نخواهد داشت مگر کسی که از قبل [[ایمان]] آورده باشد...)<ref>مفاتیح الجنان: زیارت آل یاسین.</ref>. در [[زیارت]] دیگری که برای [[امام زمان]]{{ع}} در [[حرم عسکریین]] [[نقل]] شده است می‌‌خوانیم: "بارالها رخسار [[مبارک]] ولی خود را در [[دنیا]] و [[آخرت]] به ما نشان ده، خدایا من با [[اعتقاد به رجعت]] در پیشگاه [[صاحب]] این بارگاه به تو [[ایمان]] دارم<ref>مصباح الزائر: ص ۴۴۵.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} زیارتی طولانی را برای [[ائمه]]{{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که از راه دور می‌‌توان با آن [[اهل بیت]]{{عم}} را [[زیارت]] نمود. در آن [[زیارت]] می‌‌خوانیم: "... من [[یاری]] خود را برای شما [[ذخیره]] کرده‌ام تا زمانی که [[خداوند]] [[دین]] [[حقیقی]] و [[راستین]] را [[حاکم]] کند. در آن روز من با شما خواهم بود، با شما، نه با [[دشمنان]] شما. من به [[برتری]] شما معتقدم و به رجعت شما [[ایمان]] دارم و [[قدرت خداوند]] را (در بازگرداندن مردگان) [[انکار]] نمی‌کنم و گمانم نمی‌رود جز به آنچه [[خداوند]] می‌‌خواهد". این [[دعا]] را [[شیخ طوسی]] در "مصباح" در [[اعمال]] [[روز جمعه]] آورده است<ref>مصباح المتهجد: ص ۲۵۳.</ref>.
*در زیارتی که در روز [[نیمه شعبان]] برای [[حضرت مهدی]]{{ع}} وارد شده، خوانده می‌‌شود: "... اگر روزهای درخشان ([[ظهور]]) شما را دریافتم و [[پرچم]] برافراشته [[حکومت]] شما را [[درک]] کردم و [[سلطنت]] نیرومند شما را دیدم، پس مانند بنده‌ای در [[خدمت]] شما خواهم بود... ولی اگر [[پیش از ظهور]] شما از [[دنیا]] رفتم، شما را نزد [[خداوند عزوجل]] شفیع می‌‌کنم، و از [[خدا]] می‌‌خواهم که بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[صلوات]] بفرستد و مرا در ایام [[ظهور]] شما بازگرداند و در روزهایی که شما بر [[زمین]] [[حکومت]] می‌‌کنید مرا از [[قبر]] برانگیزد، تا با [[پیروی]] از شما به آرزوهایم برسم و دلم را با [[انتقام]] از [[دشمنان]] آرام کنم"<ref>مصباح کفعمی: فصل ۴۱ زیارات.</ref>.
*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: هر کسی که [[زیارت]] "[[امین]] [[الله]]" را نزد [[قبر]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[قبر]] یکی از [[اهل بیت]]{{عم}} بخواند، در صندوقی از [[نور]] قرار داده می‌‌شود و به مهر [[رسول خدا]]{{صل}} ممهور می‌‌شود. زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[ظهور]] نماید، این [[دعا]] را به ایشان می‌دهند و [[حضرت]] خواننده [[دعا]] را [[ملاقات]] نموده و او را [[تکریم]] نموده و [[بشارت]] می‌دهد<ref>مفاتیح الجنان: زیارت امین الله.</ref>.
*در [[زیارت]] [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} نیز آمده: "به بازگشت شما [[ایمان]] دارم و [[حکومت]] شما را قبول داشته و [[منتظر]] برپایی آن هستم و به بزرگی شما اعتراف می‌‌کنم"<ref>بحار الانوار: ج ۲۲، ص ۲۳۶.</ref>. علاوه بر [[دعاها]]، [[روایات]] نیز در موضوع رجعت فراوان است، در این [[روایات]] علاوه بر [[رجعت ائمه]]{{عم}} و [[مؤمنین]]، به رجعت برخی از [[کفار]] نیز اشاره شده است. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: زمانی که جدم [[حضرت]] اباعبدالله الحسین{{ع}} به [[شهادت]] رسید، [[ملائکه]] به درگاه [[خدا]] صدا به شیون و ناله بلند کردند. [[خداوند]] به آنها [[وحی]] کرد: ای [[ملائکه]] من! آرام باشید، به [[عزت و جلال]] خود [[سوگند]] یاد می‌‌کنم که به [[راستی]] از تمام آنها [[انتقام]] خواهم گرفت، هر چند مدت‌های طولانی گذشته باشد. آنگاه [[خدای عزوجل]] [[امامانی]] را که از [[فرزندان حضرت]] [[امام حسین]]{{ع}} می‌‌آیند به [[ملائکه]] نشان داد که یکی از آنها [[ایستاده]] بود و مشغول [[نماز خواندن]] بود. آنگاه [[خداوند عزوجل]] فرمود: با این شخص که [[ایستاده]] است از آنها [[انتقام]] خواهم کشید<ref>علل الشرایع: ص ۱۶۰. </ref>. [[امام باقر]]{{ع}} در [[حدیثی]] خبر از بازگشت برخی [[زنان]] و مردانی می‌‌دهد که در [[صدر اسلام]] مرتکب جنایت‌های زیادی شده‌اند و به [[دست حضرت]] از آنان [[انتقام]] خواهم کشید<ref>علل الشرایع: ص ۵۷۹. ر.ک: انتقام.</ref>.
*[[ابوذر غفاری]] [[روایت]] می‌‌کند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: کسانی که در [[صدر اسلام]] با من جنگیدند و آنان که پس از من با [[اهل بیت]] من خواهند جنگید، در [[آخرالزمان]] دوباره می‌‌آیند و در [[لشکر]] [[دجال]] خواهند بود<ref>امالی طوسی: ص ۴۵۹. </ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] فرمود: به [[راستی]] که [[خداوند]] به [[حضرت]] [[امام حسین]]{{ع}} [[وعده]] داد تا دوباره او را به [[دنیا]] بازگرداند و با دست خود از کسانی که او را [[شهید]] نموده‌اند [[انتقام]] بگیرد<ref>کامل الزیارات: ص ۶۳. </ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} درباره این [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا}}<ref>«و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را گرد می‌آوریم» سوره نمل، آیه ۸۳.</ref> فرمود: کسانی که [[گمان]] می‌‌کنند این [[آیه]] درباره [[قیامت]] است، در اشتباهند. این [[آیه]] درباره رجعت است، زیرا [[خداوند]] در [[روز قیامت]] گروهی را محشور نمی‌کند در حالی که گروهی دیگر را محشور نکرده باشد؛ بلکه آن آیه‌ای که درباره زنده شدن [[مردم]] در [[روز قیامت]] است، این است: {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا}}<ref>«و مردم را گرد آوریم و هیچ یک از ایشان را وا نمی‌نهیم» سوره کهف، آیه ۴۷.</ref>.<ref>تفسیر قمی: ج ۱، ص ۲۴.</ref>
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هر گروهی که [[خداوند]] بر آنها [[عذاب]] نازل کرد و هلاکشان ساخت در [[زمان رجعت]] باز نمی‌گردند، بلکه در [[قیامت]] محشور خواهند شد؛ اما کسانی که [[ایمان]] [[خالص]] دارند و کسانی که [[کفر]] محض دارند و اقوامی که با [[عذاب الهی]] به [[هلاکت]] نرسیده‌اند، در رجعت برمی‌گردند<ref>تفسیر قمی: ج ۱، ص ۲۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] فرمود:... زمانی که [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} فرا رسد، [[آسمان]] [[چهل]] روز، از [[جمادی الثانی]] تا دهم [[ماه رجب]]، بارانی بی‌نظیر ببارد که کسی تا آن موقع مانندش را ندیده است، و [[خداوند]] با آن [[باران]] [[بدن]] [[مؤمنین]] را در قبرهایشان دوباره می‌‌رویاند. سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: گویا می‌‌بینم که آنها از سوی "[[جهینه]]"<ref>یکی از نواحی بصره است. </ref> برانگیخته شده‌اند و گرد و غبار از سر و روی خود [[پاک]] می‌‌کنند<ref>ارشاد مفید: ج ۲، ص ۳۸۶.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل]] فرمود: [[حضرت قائم]]{{ع}} از منطقه‌ای که در [[پشت کوفه]] قرار دارد، بیست و هفت نفر را زنده می‌‌کند؛ پانزده نفر از [[قوم]] [[موسی]] که [[مردم]] را به سوی [[حق]] [[راهنمایی]] می‌‌کردند و به [[راه الهی]] می‌‌خواندند. هفت نفر [[اصحاب کهف]] هستند، یوشع بن نون، [[سلمان]]، [[أبودجانه]] أنصاری، [[مقداد]] و [[ملک]] أشتر؛ این بیست و هفت نفر در [[خدمت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} خواهند بود و او را [[یاری]] خواهند کرد و از سوی او به [[امارت]] مناطق مختلف منسوب خواهند شد<ref>ارشاد مفید: ج ۲، ص ۳۸۶. </ref>.
*مرحوم [[شیخ حر عاملی]] در کتاب [[شریف]] ایقاظ [[حدیثی]] را [[نقل]] فرموده که تمام [[قاتلین]] [[سیدالشهدا]]{{ع}} در [[کربلا]] دوباره زنده می‌‌شوند و به دست تک‌تک [[ائمه]]{{عم}} و [[فرزندان]] ایشان به [[قتل]] می‌‌رسند [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[قیامت]] (صغری یعنی رجعت) فرارسد [[خداوند]] جایگاهی از [[نور]] برای [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} می‌‌نماید و [[امام حسین]]{{ع}} در حالی که سر [[مبارک]] خویش را به روی دست دارد به سوی او می‌‌رود. [[حضرت زهرا]]{{س}} شیونی سوزناک سر می‌‌دهد... آنگاه [[خداوند]] به [[امام حسین]]{{ع}} را در [[بهترین]] شکل نمایان می‌‌کند و او [[قاتلین]] خود را به [[محاکمه]] می‌‌کشد. آنگاه [[خداوند]] تمام کسانی که او را کشتند و تمام افرادی که برای [[لشکر]] دشمنش تجهیزات فراهم می‌‌کردند و در [[شهادت]] او شرکت نمودند، حاضر می‌‌نماید و [[امام حسین]]{{ع}} تک‌تک آنها را تا آخرین نفر می‌‌کشد. سپس دوباره زنده می‌‌شوند و به دست [[امام حسن]]{{ع}} کشته می‌‌شوند، و همین طور تا آخرین نفر از [[فرزندان]] [[اهل بیت]]{{ع}}، به دست خود [[انتقام]] می‌‌گیرند و آنها را شخصاً به [[قتل]] می‌‌رسانند. در این زمان [[خداوند]] [[ناراحتی]] آنان را برطرف می‌‌کند و اندوه‌شان پایان می‌‌پذیرد<ref>الایقاظ: ص ۲۳۸.</ref>.
*[[علی بن ابراهیم قمی]] در کتاب [[تفسیر]] خود درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و اگر آنچه در زمین است از آن هر کسی که ستم ورزیده است می‌بود با آن (رهایی) خویش را باز می‌خرید و چون عذاب را بنگرند پشیمانی خویش را پنهان می‌دارند و میان آنان به دادگری داوری می‌شود و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره یونس، آیه ۵۴.</ref> [[روایت]] می‌‌کند: "در [[زمان رجعت]] هر [[ستمگری]] که [[حق]] [[آل محمد]]{{عم}} را پایمال نموده، [[آرزو]] می‌‌کند که ای کاش تمام [[زمین]] برای او بود و آن را برای بازخرید خود می‌‌پرداخت تا از [[عذاب]] رهایی یابد، اما زمانی که می‌‌بینند [[عذاب]] روی آورده، [[پشیمانی]] خود را مخفی می‌‌کنند. در این هنگام در میان آنها به [[عدالت]] [[قضاوت]] خواهد شد و به هیچ کس ستمی نمی‌شود<ref>تفسیر قمی: ج ۱، ص ۳۱۳.</ref>. در روایتی از رجعت با واژه "[[آخرت]]" یاد شده، زیرا نام دیگر رجعت [[قیامت]] صغری است. [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] می‌‌کند درباره [[آیه]] {{متن قرآن|فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«بنابراین آنان که به جهان واپسین بی‌ایمانند دل‌هایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.</ref> فرمود: [[تأویل]] این [[آیه]] درباره کسانی است که به رجعت [[ایمان]] نمی‌آورند و آنها کسانی‌اند که در [[دل]] کافرند و [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را نمی‌پذیرند<ref>تفسیر قمی: ذیل آیه نحل / ۲۲.</ref>.
*در کتاب [[تفسیر قمی]] [[حدیث]] دیگری درباره رجعت [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} آمده است. در [[تأویل]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ}}<ref>«و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن می‌هراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۶.</ref> روایتی [[نقل]] می‌‌کند که منظور این [[آیه]] کسانی هستند که [[حقوق]] [[آل محمد]]{{عم}} را [[غصب]] نمودند و [[خداوند]] آنها و [[دشمنان]] [[آل محمد]]{{عم}} را دوباره به [[دنیا]] برمی‌گرداند تا [[رنج]] [[عذاب]] و کشته شدن [[دنیا]] بچشند<ref>تفسیر قمی: ذیل آیه ۶ سوره قصص.</ref>. در [[احادیث]] بسیاری از بازگشت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[دنیا]] به عنوان "[[دابة الأرض]]" یاد شده است. در [[قرآن]] نیز از این کلمه استفاده شده است. روایاتی که در [[تأویل]] این [[آیه]] آمده است حاکی از آن است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به این [[دنیا]] باز خواهد گشت و هر مؤمنی را نشان [[ایمان]] و هر کافری را نشان [[کفر]] می‌‌دهد. در این [[روایات]] برای [[حضرت]] چندین رجعت گفته شده است<ref>ر.ک: دابة الأرض.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌‌فرمود: [[یا علی]]! هنگامی که [[آخرالزمان]] فرارسد، [[خداوند]] تو را در [[بهترین]] [[شمایل]] دوباره ظاهر خواهد کرد و تو چوب دستی‌ای همراه خواهی داشت که علامت [[کفر]] را بر پیشانی دشمنانت حک خواهی نمود<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۱۳۰.</ref>. در [[حدیثی]] [[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل]] فرمود: هر مؤمنی که کشته شده باشد، در رجعت زنده خواهد شد تا این که به [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] برود و کسانی که [[ایمان]] آنها [[خالص]] بوده و کفاری که [[کفر]] مطلق داشتند، باز خواهند گشت<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۱۳۱. </ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref> فرمود: [[آیه]] درباره رجعت است<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۲۵۶.</ref>. در [[روایت]] دیگری [[امام باقر]]{{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«و هر کس را خداوند در گمراهی گذارد پس از او، دیگر وی را سروری نیست و ستمگران را خواهی دید که چون عذاب را بنگرند می‌گویند: آیا برای بازگشت راهی هست؟» سوره شوری، آیه ۴۴.</ref> فرمود: این [[آیه]] درباره کسانی است که در [[حق]] [[آل محمد]]{{صل}} [[ستم]] روا داشتند، زمانی که آنها در رجعت به دست [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} به [[عذاب]] دچار می‌‌شوند، می‌‌گویند آیا می‌‌شود اکنون از [[دشمنی]] با [[اهل بیت]]{{عم}} دست برداریم و جزو [[محبان]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} شویم؟<ref>تفسیر قمی: ج ۳، ص ۲۷۸. </ref>. البته زمانی که [[امام زمان]]{{ع}} [[ظهور]] کند دیگر در [[توبه]] بسته خواهد بود و توبه‌ای پذیرفته نیست، زیرا بعد از اتمام [[حجت‌ها]] دیگر راهی برای [[توبه]] نیست. کسانی که در [[دنیا]] [[ایمان]] نیاورده و با [[کفر]] از [[دنیا]] رفته‌اند، اکنون با [[اقرار]] به [[حق]] می‌‌خواهند خود را از [[عذاب]] وارهانند در حالی که [[مؤمنین]] در [[دنیا]] همواره از [[حق]] [[پیروی]] می‌‌کردند و به این خاطر همیشه مورد [[آزار]] و [[ستم]] [[کفار]] قرار می‌‌گرفتند، از این روست که برای کناری که به [[دنیا]] رجعت می‌‌کنند توبه‌ای نخواهد بود. در [[احادیث]] مختلفی از بسته شدن باب [[توبه]] برای [[مردم]]، بعد از اتمام [[حجت‌ها]] و [[احتجاج‌ها]] سخن به میان رفته است و [[امام زمان]]{{ع}} [[پس از ظهور]]، ابتدا [[کفار]] را [[دعوت]] به [[حق]] می‌‌نماید و زمانی که نپذیرفتند، [[شمشیر]] در میان آنها [[حاکم]] خواهد بود و توبه‌ای را هم قبول نخواهد کرد<ref>ر.ک: توبه.</ref>.
*پیرامون بسته شدن باب [[توبه]] در [[زمان رجعت]]، در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ...  فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ * فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا}}<ref>«و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد...  و چون عذاب ما را دیدند گفتند: به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به آنچه شریک (خداوند) می‌پنداشتیم کافریم  اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت» سوره بقره، آیه ۷۳، ۸۴-۸۵.</ref>، یعنی [[خداوند]] [[امیرالمؤمنین]] و [[ائمه هدی]]{{عم}} را در [[زمان رجعت]] بدان‌ها نشان می‌‌دهد، پس وقتی آنها را می‌‌بینند، (از ظلم‌هایی که نسبت به آنان روا داشتند به واهمه می‌‌افتند و) [[توبه]] می‌‌کنند، اما این [[توبه]] سودی نخواهد داشت<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۲۶۱. </ref>.
*[[خداوند]] در [[قرآن]] نیز از [[کفر]] درونی [[کافران]] [[حقیقی]] یاد کرده، آنان در هر صورت با [[دل]] و [[جان]] [[ایمان]] نمی‌آورند: {{متن قرآن|وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ}}<ref>«و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز می‌گردند» سوره انعام، آیه ۲۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ * إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ * يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ}}<ref>«روزی که بانگ آسمانی راستین را بشنوند، همان، روز رستخیز است * بی‌گمان ماییم که زنده می‌گردانیم و می‌میرانیم و بازگشت (هر چیز) به سوی ماست * روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۲-۴۴.</ref> فرمود: [[تأویل]] این [[آیه]] [[زمان رجعت]] خواهد بود<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۳۲۷.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} درباره [[تأویل]] [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا}}<ref>«پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۷.</ref> فرمود: یعنی تا [[زمان ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}} به آنان مجال بده تا او بیاید و [[انتقام]] مرا از جنایت‌کاران و ستم‌کاران، از [[قریش]] و [[بنی‌امیه]] و سایر [[مردم]] بگیرد<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۱۶. </ref>.
*[[داوود]] رقی یکی از [[اصحاب امام]] [[صادق]]{{ع}} بود و تا زمان [[امام جواد]]{{ع}} نیز زنده بود و در سال دویست و یک هجری، اندکی پس از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، از [[دنیا]] رفت. او کسی است که در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} دوباره زنده خواهد شد. [[امام صادق]]{{ع}} درباره او فرمود: به [[راستی]] [[داوود]] رقی از [[اصحاب حضرت قائم]]{{ع}} است. در [[روایت]] دیگری [[داوود]] رقی [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} عرض کرد: من سنم بالا رفته و پیر و فرتوت شده‌ام؛ [[دوست]] دارم که [[عاقبت]] من با کشته شدن در راه [[محبت]] شما تمام شود! [[حضرت]] فرمود: بی‌تردید همین طور خواهد شد، اگر اکنون (به [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] بروی و) نتوانی [[شهید]] شوی، حتماً در [[آخرالزمان]] (در رجعت تو) [[شهید]] خواهی شد. [[امام صادق]]{{ع}} به [[داوود]] رقی نظری انداخت، در حالی که او داشت از محضر [[امام]] خارج می‌‌شد، آنگاه فرمود: هر کس که [[دوست]] دارد یکی از [[یاوران]] [[حضرت قائم]]{{ع}} را ببیند به این مرد نگاه کند<ref>رجال کشی: ص ۴۰۷ ـ ۴۰۲.</ref>. دیگر از افرادی که در رجعت بازخواهد گشت، یکی از [[اصحاب]] [[حضرت]] [[امام باقر]]{{ع}} است. او "[[عبدالله بن شریک عامری]]" است که به "أبی محجل" معروف است و از [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] نموده است. [[امام باقر]]{{ع}} درباره‌اش فرمود: گویا می‌‌بینم او را که دستاری سیاه رنگ به سر بسته و دو سر [[عمامه]] را بر دو کتف خود انداخته و در رکاب [[حضرت]] [[قائم اهل بیت]]{{عم}} در بالا رفتن از کوهی تلاش می‌‌کند. چهار هزار نفر [[تکبیر]] گویان همراه او هستند<ref>بحار الأنوار: ج ۵۳، ص ۷۶. </ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: من از [[خداوند]] خواستم که [[اسماعیل]]، فرزندم را پس از من زنده نگاه دارد، اما [[خداوند]] (به جای این [[دعا]]) رتبه دیگری به او [[عنایت]] فرمود؛ او اولین نفری است که از یک گروه ده نفری در [[زمان رجعت]] زنده می‌‌شوند و به [[یاران]] [[حضرت]] می‌‌پیوندد. یکی دیگر از این گروه [[عبدالله بن شریک عامری]] است که [[پرچمدار]] [[حضرت قائم]]{{ع}} است<ref>رجال کشی: ص ۲۱۷.</ref>. در [[روایت]] دیگری [[عبدالله]] بن عجلان نیز یکی دیگر از [[اصحاب امام]] [[صادق]]{{ع}} نیز از کسانی معرفی شده است که در [[زمان ظهور]] [[حضرت]] رجعت خواهد کرد<ref>رجال کشی: ص ۲۴۳. </ref>. میسر بن عبدالعزیز نیز از جمله [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} است که [[اهل بیت]]{{عم}} بسیار او را ستوده‌اند و او در [[زمان رجعت]] بازخواهد گشت و جزو [[یاران حضرت مهدی]]{{ع}} خواهد بود. او در زمان [[امام صادق]]{{ع}} از [[دنیا]] رفت<ref>رجال العلامة: ص ۲۷۹. </ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} درباره [[نجم]] ابن أعین نیز فرمود: به [[راستی]] او از کسانی خواهد بود که در [[زمان رجعت]] باز می‌گردد و در رکاب [[حضرت]] می‌‌جنگد<ref>رجال علامه: ص ۲۸۶.</ref>. [[مفضل]] می‌‌گوید: نزد [[امام صادق]]{{ع}} از [[حضرت قائم]]{{ع}} و کسانی که در [[انتظار]] او از [[دنیا]] رفتند، به میان آمد؛ [[حضرت]] فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] نماید، شخصی نزد [[مؤمن]] در قبرش آمده و می‌‌گوید: ای [[مؤمن]]، [[صاحب]] تو ([[حضرت ولی عصر]]{{ع}}) [[ظهور]] کرده است، اگر می‌‌خواهی که به او بپیوندی، پس برخیز و به او ملحق شو و اگر [[دوست]] داری که در نعمت‌های خداوندی [[باقی]] بمانی، پس بر جای خود بمان<ref>غیبت طوسی: ص ۴۵۸.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تمام [[مؤمنین]] یک بار کشته می‌‌شوند و یک بار می‌‌میرند، هر کسی که اول کشته شده باشد، دوباره (در رجعت) زنده می‌‌شود، تا به [[مرگ طبیعی]] بمیرد و هر کسی که قبلاً به [[مرگ]] عادی از [[دنیا]] رفته باشد، دوباره برانگیخته شده تا به [[شهادت]] برسد. بدانید که تمام [[نیکوکاران]] و بدکاران این [[امت]] دوباره زنده می‌‌شوند، ولی [[مؤمنین]] به چشم روشنی زنده می‌‌شوند و ستم‌کاران برای [[عذاب الهی]] باز می‌‌گردند، و این معنی [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ}}<ref>«و بی‌گمان به آنان از عذاب نزدیک‌تر (این جهان) پیش از عذاب بزرگ‌تر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند» سوره سجده، آیه ۲۱.</ref> است. ما به این مضمون [[احادیث]] زیادی داریم، اما این [[روایت]] عام است و با روایتی که قبلاً ذکر شد تخصیص می‌‌خورد، یعنی فقط کسانی زنده می‌‌شوند که در [[کفر]] و [[ایمان]] [[خالص]] باشند.
*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: همانا [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} با [[امام حسین]]{{ع}} دوباره به [[دنیا]] باز خواهند گشت و [[حضرت علی]]{{ع}} [[پرچم]] [[امام حسین]]{{ع}} را به دست می‌‌گیرد و از [[بنی‌امیه]] و [[معاویه]] و آل [[معاویه]] [[انتقام]] می‌‌گیرد. سپس از [[کوفه]] سی هزار تن از [[یاران]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} زنده می‌‌شوند و هفتاد هزار نفر نیز از [[مردم]] (که با [[حضرت]] [[دشمن]] بودند) زنده شده و با هم در [[ناحیه]] [[صفین]] به [[جنگ]] می‌‌پردازند، مانند [[جنگ]] صفینی که [[حضرت علی]]{{ع}} انجام داده بود، و احدی از آنان زنده نخواهد ماند<ref>مختصر البصائر: ص ۱۲۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} رجعت دیگری نیز خواهد داشت. در آن رجعت با [[رسول خدا]]{{صل}} باز خواهد گشت، او [[خلیفه رسول خدا]]{{صل}} در [[زمین]] خواهد شد و [[خداوند]] تمام [[دنیا]] را تحت [[سلطنت]] او قرار می‌‌دهد تا [[وعده]] [[خدا]] محقق شود، همان وعده‌ای که می‌‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref>. در [[حدیث]] دیگری [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: چقدر عجیب است! اینکه مردگانی از [[گور]] برخاسته و زنده شوند و چندین بار بمیرند و زنده شوند، [[شمشیر]] کشیده و بر [[ستمکاران]] و [[پیروان]] آنها بزنند، تا اینکه [[وعده الهی]] به [[حقیقت]] بپیوندد (و سرتاسر [[زمین]] به [[توحید]] [[ایمان]] آورند و از [[شرک]] و [[کفر]] خبری نباشد)<ref>مختصر البصائر: ص ۱۳۰. </ref>. أبان می‌‌گوید: نزد [[أبوالطفیل]] در منزلش بودم. او برای من [[حدیثی]] [[نقل]] کرد که جماعتی از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} در [[جنگ بدر]]، در [[زمان رجعت]] باز خواهند گشت، و [[سلمان]] و [[مقداد]] و [[ابوذر]] و أبی ابن کعب نیز رجعت خواهند کرد. من این [[حدیث]] را نزد [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} گفتم. [[حضرت]] فرمود: این [[علمی]] است که مخصوص ما [[اهل بیت]]{{ع}} است و هیچ کس از [[امت]] [[رسول خدا]]{{صل}} نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد و [[انکار]] کند، بلکه باید [[علم]] آن را به [[خدا]] واگذار کند. سپس [[حضرت]] فرمود: آنچه شنیدی درست است، و آنقدر برای من از این گونه [[احادیث]] فرمود و آن را تفسیری روشن نمود، که اکنون من به رجعت مانند [[قیامت]] [[یقین]] دارم<ref>کتاب سلیم بن قیس هلالی: ج ۲، ص ۵۶۲.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: سه روز از روزهای [[الهی]] به شمار می‌‌رود: روزی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] کند، روزی که [[رجعت کنندگان]] زنده شوند و به [[دنیا]] بازگردند و [[روز قیامت]]<ref>خصال: ص ۱۰۸. </ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] به بازگشت دو تن از [[اصحاب]] خویش اشاره کرده و فرمودند: گویا می‌‌بینم که [[حمران بن اعین]] و میسر بن عبدالعزیز در بین [[صفا]] و مرده با [[شمشیر]] با [[دشمنان]] می‌‌جنگند<ref>مختصر البصائر: ص ۱۱۰.</ref>. در [[روایت]] مفصلی [[مفضل]] از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال کرد: مولای من! آیا آن هفتاد و دو نفری که با [[امام حسین]]{{ع}} به [[شهادت]] رسیدند، رجعت می‌‌کنند و با [[حضرت مهدی]]{{ع}} خواهند بود؟ [[حضرت]] فرمود: "بله، آنها خواهند آمد و [[امام حسین]]{{ع}} نیز با [[دوازده]] هزار نفر از [[شیعیان]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} رجعت می‌‌کند. آنگاه [[دابة الأرض]] (یعنی [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}) از میان [[رکن و مقام]] به [[دنیا]] باز می‌‌گردد و بر روی [[مؤمن]] نشان [[ایمان]] و بر روی [[کافر]]، نشان [[کفر]] می‌‌زند. سپس [[حضرت مهدی]]{{ع}} دو نفر از [[دشمنان]] [[رسول خدا]]{{صل}} (جبت و [[طاغوت]]) را از [[قبر]] خارج می‌‌کند و آنان را به إذن [[خدا]] زنده می‌‌گرداند و [[مردم]] را جمع نموده و ستم‌های آنان را یک‌یک می‌‌شمرد و از آنان [[اقرار]] می‌‌گیرد و آنها نیز بدان [[ظلم‌ها]] اعتراف می‌‌کنند، سپس [[حضرت]] [[دستور]] می‌‌دهد تا به قصاص تمام جنایت‌هایی که کرده‌اند، مجازات شوند. آنگاه [[حضرت]] آنان را بر درختی به دار می‌‌آویزد. [[مفضل]] عرض کرد: مولای من! آیا این عذاب‌ها، آخرین جزای آنان خواهد بود؟ [[حضرت]] فرمود: هرگز! ای [[مفضل]]، به [[خدا]] [[سوگند]] به [[راستی]] آنان دوباره بر خواهند گشت و [[سید]] اکبر [[حضرت محمد]]{{صل}} و [[صدیق]] اعظم [[حضرت]] [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[حضرت]] [[فاطمه]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و [[ائمه]]{{عم}} رجعت خواهند کرد و هر کسی که در [[ایمان]] و یا [[کفر]] [[خالص]] باشد نیز برخواهد گشت، و تمام آنها این دو نفر را برای تمام [[ستم‌ها]] قصاص می‌‌کنند. در آن روزها [[حضرت]] آنان را در هر روز هزار بار زنده می‌‌کند و باز کشته می‌‌شوند... سپس [[حضرت]] فرمود: اگر [[شیعیان]] ما در [[قرآن]] [[تدبر]] کنند، در [[برتری]] ما [[اهل بیت]] [[شک]] نخواهند کرد. آیا منکرین رجعت سخن [[خداوند]] در [[قرآن]] را نشنیده‌اند که می‌‌گوید: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند  منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم * و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان  به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن می‌هراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۵-۶.</ref>. ای [[مفضل]] به [[خدا]] [[سوگند]]، این [[آیه]] درباره [[بنی اسرائیل]] نازل شده، ولی [[تأویل]] آن درباره ماست و [[فرعون]] و [[هامان]] در این [[آیه]]، همان دو نفری هستند که [[حضرت]] از [[قبر]] بیرون می‌‌کشد. سپس یک‌یک [[ائمه]]{{عم}} نزد [[رسول خدا]]{{صل}} می‌‌آیند و از [[قاتلین]] خود و کسانی که به آنها [[ظلم]] کرده‌اند به او شکایت می‌‌کنند.
*[[مفضل]] از [[حضرت]] سؤال کرد: معنای [[آیه]] سی و سوم سوره [[توبه]] چیست؟ [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} پاسخ داد: حقیقتاً [[خداوند]] [[دین]] خود را بر تمام [[ادیان]] در [[زمان رجعت]] [[غلبه]] خواهد داد. در چند [[ماه]] پایانی آخرین سال [[غیبت]]، حوادث بسیاری رخ خواهد داد. در [[ماه]] [[جمادی الثانی]] و [[رجب]] نیز گروهی رجعت خواهند کرد. از [[اهل بیت]]{{عم}} روایاتی [[نقل]] شده که در آن از بازگشت این افراد اظهار تعجب نموده‌اند و فرموده‌اند {{متن حدیث|الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ بَيْنَ الجَمَادي وَ الرَّجَبِ}} یعنی چه حادثه شگفتی در [[ماه]] [[جمادی]] و [[رجب]] اتفاق خواهد افتاد، حادثه‌ای بسیار عجیب<ref>ر.ک: رجب.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی می‌‌فرماید:... [[دابة الأرض]] به [[دنیا]] رجعت می‌‌کند و به سوی [[روم]] می‌‌رود. [[اصحاب کهف]] زنده می‌‌شوند و [[روم]] [[فتح]] می‌‌شود [[صدیق]] اکبر (یعنی [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}) [[پرچم هدایت]] و [[شمشیر]] [[ذوالفقار]] را برمی‌‌دارد و دوباره به شهری که بدان [[هجرت]] نموده بود ـ یعنی [[کوفه]] ـ می‌‌رود... در آن روز تعداد [[یاران]] او [[سیصد و سیزده]] نفر است؛ هفت نفر از بنی اسرائیل‌اند و هفتاد نفر از کسانی هستند که در شب [[هجوم]] [[قریش]] به [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مکه]]، از او محافظت می‌‌کردند و بیست نفر از اهالی [[یمن]] هستند و [[مقداد]] هم در میان آنان است، دویست و چهارده نفر که در کنار ساحل دریا می‌‌زیستند و زمانی که [[خداوند]] [[پیامبری]] برای آنها فرستاد و همگی به او [[ایمان]] آوردند، علاوه بر این [[سیصد و سیزده]] نفر، هفتاد نفر از جنیان با او خواهند بود<ref>مختصر البصائر: ص ۴۷۲. </ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[مؤمنین]] زمانی که می‌‌میرند و در [[قبر]] نهاده می‌‌شوند، دری از درهای [[بهشت]] به رویشان گشوده می‌‌شود. آنان در [[بهشت]] [[رضوی]] به [[دیدار]] [[آل محمد]]{{عم}} می‌‌روند و از غذاها و نوشیدنی‌های آنان می‌‌خورند و با آنان به [[گفتگو]] می‌‌نشینند. حال آنها بدین منوال خواهد بود تا زمانی که [[قائم آل محمد]]{{عم}} [[قیام]] کند، سپس [[خداوند]] آنان را دوباره زنده خواهد کرد و به [[دنیا]] باز خواهند گشت و لبیک گویان گروه گروه نزد [[حضرت مهدی]]{{ع}} می‌‌آیند...<ref>کافی: ج ۳، ص ۱۳۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: اولین کسی که به [[دنیا]] رجعت می‌‌نماید [[حضرت]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[یاران]] او، [[یزید]] و [[یاران]] او هستند. [[امام حسین]]{{ع}}، [[یزید]] و [[یزیدیان]] را می‌‌کشد، همان گونه که ایشان را [[شهید]] کردند. سپس [[حضرت]] [[امام صادق]]{{ع}} [[آیه]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا}}<ref>«سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۶.</ref>.<ref>تفسیر عیاشی: ج ۲، ص ۲۸۳.</ref>
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: کسی که به رجعت ما [[ایمان]] نداشته باشد و [[متعه]] را [[حرام]] بداند، جزو [[شیعیان]] ما [[اهل بیت]] نیست. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[خداوند]] در [[قرآن]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ}}<ref>«و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم  که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید» سوره اسراء، آیه ۴.</ref> [[تأویل]] این [[آیه]] (در [[امت]] [[رسول خدا]]) [[شهادت]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و مجروح ساختن [[امام مجتبی]]{{ع}} است. سپس [[خداوند]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا}}<ref>«و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید» سوره اسراء، آیه ۴.</ref>، این [[آیه]] اشاره به [[شهادت امام حسین]]{{ع}} دارد. {{متن قرآن|وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا}} یعنی زمانی که وقت [[یاری]] [[حسین بن علی]]{{ع}} فرا رسید {{متن قرآن|بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ}}<ref>«بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است» سوره اسراء، آیه ۵.</ref> یعنی [[خداوند]] [[امام حسین]]{{ع}} و [[اهل بیت]] را دوباره در [[زمان ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}} زنده می‌‌کند تا [[انتقام]] تمام کسانی که خونی از [[آل محمد]]{{ع}} به گردن آنهاست به [[قتل]] برسانند، {{متن قرآن|وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا}}<ref>«و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است» سوره اسراء، آیه ۵.</ref> یعنی حتماً [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] می‌‌نماید {{متن قرآن|ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ}}<ref>«سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم» سوره اسراء، آیه ۶.</ref> یعنی [[امام حسین]]{{ع}} با هفتاد نفر از [[یاران]] او را به [[دنیا]] باز می‌‌گردانیم. آنها در حالی که [[حضرت قائم]]{{ع}} پیش روی آنهاست به [[مردم]] می‌‌گویند: این [[حضرت]] [[امام]] [[حسین بن علی]]{{ع}} است که در میان شما ظاهر شده است تا هیچ مؤمنی [[شک]] به [[دل]] راه ندهد. بدانید که او (حقیقتاً ظاهر شده) و او نه [[دجال]] و [[دروغگو]] است و نه [[شیطان]] است (که با [[سحر]] اموری غیر واقعی را برای شما واقعی جلوه دهد). پس زمانی که [[مردم]] به [[یقین]] دانستند که او همان [[امام حسین]]{{ع}} است، [[حضرت مهدی]]{{ع}} از [[دنیا]] خواهد رفت و [[امام حسین]]{{ع}} متولی [[غسل]] و [[کفن]] و [[حنوط]] و [[دفن]] آن [[حضرت]] می‌‌شود؛ زیرا این گونه امور درباره [[امام]] باید حتماً به دست یک [[امام]] دیگر انجام می‌‌گیرد<ref>ر.ک: تفسیر قمی و تأویل الأیات: ذیل تفسیر آیه چهارم تا ششم سوره اسراء.</ref>.
*[[اسماعیل]] نام [[پیامبری]] از [[پیامبران الهی]] است که نام او در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان  و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] فرمود: این [[اسماعیل]]، پسر [[حضرت]] [[ابراهیم خلیل]] [[الرحمان]] نیست بلکه [[فرزند]] حزقیل است و از [[انبیای الهی]] است، زیرا [[اسماعیل]] [[فرزند]] [[ابراهیم]]، پیش از [[ابراهیم]] از [[دنیا]] رفت. [[اسماعیل]] بن حزقیل را [[خداوند]] برای [[هدایت]] قومش به [[پیامبری]] [[مبعوث]] نمود، اما [[قوم]] او قبول نکردند و پوست صورت او را کندند و سپس او را به [[قتل]] رساندند. [[خداوند]] [[غضب]] کرد و ملکی از [[ملائکه]] [[عذاب]]، به نام سطاطائیل را به نزد او فرستاد. آن [[ملک]] به جناب [[اسماعیل]] بن حزقیل گفت: ای [[اسماعیل]] [[خداوند]] مرا فرو فرستاده تا اگر مایل باشی قومت را به انواع [[عذاب]] مجازات کنم. [[اسماعیل]] بن حزقیل به او گفت: خیر، نمی‌خواهم اکنون [[عذاب]] شوند. [[خداوند]] به او [[وحی]] نمود، پس چه می‌‌خواهی ای [[اسماعیل]]؟ [[اسماعیل]] بن حزقیل گفت: بارالها تو از همگان بر [[ربوبیت]] خود و [[پیامبری]] [[محمد]]{{صل}} و [[جانشینان]] او [[پیمان]] گرفتی. تو به پیامبرت خبر دادی که امتش پس از او با [[حسین بن علی]]{{ع}}چه خواهند کرد؛ تو به [[حسین بن علی]]{{ع}} [[وعده]] دادی که او را دوباره به [[دنیا]] بازگردانی تا با دست خود از کسانی که با او به [[جنگ]] برخاستند [[انتقام]] بگیرد. خدایا اکنون من نیز می‌‌خواهم که مرا پس از [[مرگ]] دوباره به [[زندگی]] [[دنیا]] برگردانی تا از کسانی که با من این گونه [[رفتار]] کردند [[انتقام]] بگیرم، همان گونه که [[حسین بن علی]]{{ع}} به [[دنیا]] باز می‌‌گردد. [[خداوند]] هم به [[اسماعیل]] بن حزقیل [[وعده]] داد که او را با [[حسین بن علی]]{{ع}} به [[دنیا]] بازگرداند<ref>تفسیر قمی و تأویل الآیات: ذیل آیه پنجاه و چهارم سوره مریم.</ref>. {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ}}<ref>«و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست می‌شمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید» سوره آل عمران، آیه ۸۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره این [[آیه]] فرمود: [[خداوند]] هیچ [[پیامبری]] را از [[حضرت آدم]] تا جناب خاتم به [[پیامبری]] برنگزید مگر اینکه دوباره به [[دنیا]] باز می‌‌گردد و به [[یاری]] [[رسول خدا]] [[محمد بن عبدالله]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} می‌‌پردازد...<ref>تفسیر قمی: ج ۱، ص ۲۵.</ref>.
*[[امام باقر]]{{ع}} به [[جابر جعفی]] فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]] مردی از ما [[اهل بیت]] خواهد بود که پس از [[مرگ]] خود (بازگشته) و [[سیصد و نه سال]] [[حکومت]] خواهد کرد. [[جابر]] عرض کرد: این واقعه چه زمانی رخ می‌‌دهد؟ [[حضرت]] فرمود: پس از اینکه [[حضرت قائم]]{{ع}} از [[دنیا]] رفت. [[جابر]] پرسید: [[حضرت قائم]]###[[313]]### چه مقدار [[پس از ظهور]] [[باقی]] خواهد بود؟ فرمود: [[نوزده سال]]، پس از او [[امام حسین]]{{ع}} به [[خون خواهی]] خود و اصحابش برمی‌خیزد و تمام [[قاتلین]] [[کربلا]] را می‌‌کشد و پس از او [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} خواهد آمد. {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ}}<ref>«بی‌گمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز می‌گرداند» سوره قصص، آیه ۸۵.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} درباره این [[آیه]] فرمود: [[پیامبر]] شما و [[امیرالمؤمنین]] و [[ائمه]]{{ع}} دوباره در [[زمان رجعت]] باز خواهند گشت<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۱۴۷.</ref>. در [[روایت]] دیگری فرمود: [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}}<ref>«ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.</ref> درباره رجعت است، زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} و تمامی [[ائمه هدی]]{{عم}} زنده شوند. [[امام صادق]]{{ع}} هم درباره این [[آیه شریفه]] فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]] این [[آیه]] در [[زمان رجعت]] خواهد بود. مگر ندیدید که [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} در [[دنیا]] [[یاری]] نشدند و به [[قتل]] رسیدند؟ آنها همه در رجعت [[یاری]] می‌‌شوند<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۲۵۸.</ref>.
*در کتاب [[تفسیر قمی]] درباره دو [[آیه]] ذیل چنین آمده است: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا}}<ref>«و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند  منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم * و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم..». سوره قصص، آیه ۵-۶.</ref>. [[تأویل]] این دو [[آیه]] درباره [[امام حسین]]{{ع}} است زیرا [[خداوند]] پیش از ولادت آن [[حضرت]] به [[رسول خدا]]{{صل}} [[بشارت]] داد که [[امامت]] تا [[روز قیامت]] در ذریه و [[فرزندان]] او خواهد بود. سپس به [[رسول خدا]] گفت که چگونه او دچار [[مصیبت]] می‌‌شود و خود و فرزندانش در [[کربلا]] به [[شهادت]] می‌‌رسند. آن‌گاه [[خداوند]] به جای این [[شهادت]] [[منصب امامت]] را در [[اولاد]] او قرار داد و در [[زمان رجعت]] او را به [[دنیا]] باز خواهد گرداند و به [[یاری]] [[خداوند]] تمام دشمنانش را به [[قتل]] خواهد رساند و او مالک و [[پادشاه]] [[زمین]] خواهد شد. در [[روایت]] دیگری [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[خداوند]] به پیامبرش [[بشارت]] داد که [[اهل بیت]] او مالک تمام [[زمین]] خواهند شد و دوباره به [[دنیا]] باز رجعت خواهند کرد از دشمنانشان [[انتقام]] گرفته و آنان را به [[قتل]] برسانند. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز به [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} خبر [[شهادت امام حسین]]{{ع}} را داد، [[حضرت زهرا]]{{س}} نیز با شنیدن این خبر [[امام حسین]]{{ع}} را با [[اندوه]] باردار شد. سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: آیا دیده‌ای به کسی [[بشارت]] دهند که [[صاحب]] فرزندی پسر شده و او [[غمگین]] شود، زیرا وقتی خبر [[شهادت]] [[حضرت]] [[امام حسین]]{{ع}} به مادرش [[فاطمه]]{{س}} داده شد، [[غمگین]] و اندوهناک گشت<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۲۹۷.</ref>.[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: در رجعت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[دنیا]] باز می‌‌گردد و [[دشمنان]] او نیز زنده می‌‌شوند و [[حضرت]] با چوب دستی‌ای که در دست دارد مانند چهارپایان بر آنها داغ می‌‌نهد و علامت [[کفر]] بر لب و بینی آنان می‌‌گذارد<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۳۷۹ و ۳۸۱.</ref>.
*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[امام حسین]]{{ع}} پیش از آنکه به [[شهادت]] برسد، [[یاران]] خود را جمع نمود و بدان‌ها فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} به من فرمود: ای فرزندم! تو را به سوی [[عراق]] روانه خواهند کرد و به [[شهادت]] خواهی رسید و گروهی از [[اصحاب]] تو نیز همراهت [[شهید]] می‌‌شوند، آنان درد ضرابت [[شمشیر]] را [[حس]] نمی‌کنند، مانند [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، وقتی او را در میان [[آتش]] انداختند [[خداوند]] به [[آتش]] [[دستور]] داد که بر [[ابراهیم]]{{ع}} سرد و [[سلامت]] باش! شما نیز درد [[جنگ]] برایتان سرد و [[سلامت]] خواهد بود. پس [[بشارت]] دهید که به [[خدا]] [[سوگند]] با کشته شدن ما به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} خواهیم رفت. ما در [[بهشت]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} تا زمانی که [[خداوند]] بخواهد [[باقی]] خواهیم بود. سپس (در [[زمان رجعت]]) من اولین کسی هستم که [[زمین]] شکافته می‌‌شود و بیرون می‌‌آید، در حالی که [[امیرالمؤمنین]] نیز رجعت نموده و [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] کرده است. آنگاه [[حضرت عیسی]]{{ع}} با گروهی که هیچ وقت بر روی [[زمین]] نیامده‌اند، از [[آسمان]] نازل می‌‌شوند و [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و [[اسرافیل]] و سپاهیانی از [[ملائکه]] نزد من می‌‌آیند و [[حضرت محمد]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و من و برادرم و تمام کسانی که [[خداوند]] منت بر آنها نهاده، بر مرکب‌هایی آسمانی و شترهایی از [[نور]] سوار می‌‌شویم، مرکب‌هایی که تاکنون هیچ مخلوقی بر آنها سوار نشده است. سپس [[حضرت محمد]]{{صل}} [[پرچم]] خود را برافراشته می‌‌کند و آن [[پرچم]] را به همراه شمشیرش به [[حضرت قائم]]{{ع}} می‌‌دهد. در آن روز من هر چقدر [[خدا]] بخواهد در [[زمین]] [[زندگی]] خواهم کرد. [[خداوند]] در آن روز از [[مسجد کوفه]] چشمه‌ای از طلا و چشمه‌ای از [[آب]] و چشمه‌ای از شیر ظاهر می‌‌کند. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[شمشیر رسول خدا]]{{صل}} را به من می‌‌دهد و مرا به سوی [[شرق]] و [[غرب]] عالم روانه می‌‌کند. من نیز به هر [[دشمنی]] که می‌‌رسم او را می‌‌کشم و تمام [[بت‌ها]] را [[آتش]] می‌‌زنم و نابود می‌‌کنم و [[هند]] را [[فتح]] خواهم کرد.
*[[حضرت]] [[دانیال]] و [[یونس]]{{عم}} رجعت می‌‌کنند و نزد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آمده و [[خداوند]] و [[حضرت محمد]]{{صل}} را [[تصدیق]] می‌‌کنند، [[رسول خدا]]{{صل}} نیز آنان را به همراه هفتاد نفر به سوی [[بصره]] روانه می‌‌کند و آنها [[دشمنان]] [[حضرت]] را به [[هلاکت]] می‌‌رسانند و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} لشکری را به سوی [[روم]] می‌‌فرستد و آنجا را [[فتح]] می‌‌نماید. در آن روز هر حیوان حرام‌گوشتی را خواهم کشت تا در روی [[زمین]] جز پاکیزه‌گان [[باقی]] نمانند. در آن روزگار تمام [[یهودیان]] و [[نصرانیان]] و کسانی که [[مسلمان]] نیستند را نزد من آورده و من به آنان می‌‌گویم: یا [[مسلمان]] شوید یا این که کشه خواهید شد. اگر [[ایمان]] آورند [[باقی]] می‌‌مانند و اگر [[مسلمان]] نشوند کشته می‌‌شوند. در آن روز [[فرشتگان]] از سوی [[خدا]] بر تمام [[شیعیان]] ما نازل می‌‌شوند که غبار از چهره آنان بزدایند و [[حوران]] بهشتی جایگاهشان را در [[بهشت]] بدانها نشان می‌‌دهند. در آن زمان بر روی [[زمین]] هیچ فرد کور یا فلج یا مریضی [[باقی]] نخواهد ماند مگر اینکه [[خداوند]] [[بلا]] را از او به [[برکت]] ما [[اهل بیت]] برخواهد داشت. برکت‌ها از [[آسمان]] و [[زمین]] فرو می‌‌ریزد به گونه‌ای که درخت چندین برابر میوه خواهد داد و [[مردم]] میوه‌های تابستانی را در زمستان برداشت می‌‌کنند و میوه‌های زمستانی را در تابستان هم می‌‌چینند و این [[تأویل]] سخن خداست که می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>. در آن روز [[خداوند]] به [[شیعیان]] ما چنان [[لطف]] خواهد کرد که هیچ در روی [[زمین]] از آنان پوشیده نخواهد بود<ref>الخرائج والجرائح: ج ۲، ص ۸۴۸.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در [[حدیثی]] فرمود: در [[آخرالزمان]] بدنی در میان قرص [[خورشید]] دیده می‌‌شود و نداکننده‌ای صدا می‌‌زند، این [[امیرالمؤمنین]] است که رجعت نموده و ظالمین را به [[هلاکت]] خواهد رساند<ref>غیبت طوسی: ص ۴۴۰.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: اولین شخصی که دوباره به [[دنیا]] بازمی‌‌گردد و رجعت می‌‌نماید، [[امام حسین]]{{ع}} است، آنقدر در [[زمین]] خواهد ماند که ابروهای مبارکش از [[پیری]] بر چشم‌های او خواهد افتاد<ref>مختصر البصائر: ص ۹۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌فرماید: هر [[امامی]] در زمان خود، [[هنگام ظهور]] با تمام [[مردمان]] [[نیک]] و بد روزگار خود رجعت خواهد کرد، [[مؤمن]] و [[کافر]] مشخص شود. (البته افراد خوب و [[بدی]] زنده می‌‌شوند که در خوبی و [[بدی]] کامل باشند) و در [[حدیث]] دیگری فرمود: امیرالمرمنین{{ع}} چندین بار رجعت خواهد کرد و [[یاران]] او نیز همراه او خواهند بود و با [[شیطان]] و [[لشکر]] او [[جنگی]] بسیار سخت خواهند کرد. آن‌گاه [[رسول خدا]] نازل می‌‌شود و به [[شیطان]] ضربتی می‌‌زند که با تمام یارانش هلاک می‌‌شود. سپس [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[چهل]] و چهار هزار سال [[حکومت]] خواهد کرد. در آن روزگار برای هر شیعه‌ای هزار [[فرزند]] از صلب او به [[دنیا]] خواهد آمد<ref>مختصر البصائر: ص ۱۱۶ ـ ۱۱۵. </ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[حدیثی]] مفصل فرمود: [[خداوند]] در [[قرآن]] می‌‌فرماید<ref>آل عمران / ۸۱.</ref>: ما از تمام [[انبیا]] [[پیمان]] گرفتیم که به [[حضرت محمد]]{{صل}} [[ایمان]] آورده و او را [[یاری]] کنند. [[خداوند]] آنان را در [[زمان رجعت]] دوباره زنده خواهد کرد و همه آنها مرا [[یاری]] خواهند کرد و [[زمین]] از [[شرق]] تا [[غرب]] در [[تصرف]] من در خواهد آمد. سپس [[حضرت]] فرمود: من چندین رجعت پیاپی خواهم داشت، من [[صاحب]] [[اقتدار]] و [[قدرت]] کوبنده هستم، من [[صاحب]] [[حکومتی]] عجیب (در [[زمان رجعت]]) خواهم بود، من [[دابة الأرض]] هستم و عصا و میسم که با آن نشان [[کفر]] و [[ایمان]] بر چهره [[کافران]] و [[مؤمنین]] گذاشته می‌شود از آنِ من است.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[امام حسین]]{{ع}} در میان [[اصحاب]] خود که در [[کربلا]] [[شهید]] شدند رجعت خواهد کرد و هفتاد [[پیامبر]] که با [[موسی]] بودند او را [[همراهی]] می‌‌کنند. [[حضرت قائم]]{{ع}} خاتم ([[امامت]]) را به او [[تسلیم]] می‌‌کند و پس از این که از [[دنیا]] رفت [[امام حسین]]{{ع}} عهده‌دار [[غسل]] و [[کفن]] و [[حنوط]] و [[دفن]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} خواهد بود<ref>بحار الانوار: ج ۵۳، ص ۱۰۴.</ref>. {{متن قرآن|يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ}}<ref>«روزی که اندازه آن پنجاه هزار سال است» سوره معارج، آیه ۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره این [[آیه]] فرمود: این در [[زمان رجعت]] [[رسول خدا]]{{صل}} است. [[رسول خدا]] در رجعت خود پنجاه هزار سال [[حکومت]] خواهد کرد. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز در رجعت [[چهل]] و چهار هزار سال [[سلطنت]] خواهد می‌‌کند<ref>بحار الانوار: ج ۵۳، ص ۱۰۴.</ref>. [[مفضل]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] می‌‌کند: می‌‌بینم روزی را که تختی از [[نور]] نهاده‌اند و سایه‌بانی از یاقوت سرخ، آراسته به جواهر بر فراز آن قرار داده‌اند و [[امام حسین]]{{ع}} بر آن سریر می‌نشیند. اطراف او نود هزار سایبان سبز زده‌اند؛ و [[مؤمنین]] را می‌‌بینم که به [[دیدار]] او می‌‌روند و بر او [[سلام]] می‌‌کنند. [[خداوند]] در آن روزها به آنان می‌‌گوید: ای [[دوستان]] من، هر چه [[دوست]] دارید از من بخواهید، زیرا شما بسیار [[آزار]] و [[سختی]] و [[ذلت]] [[تحمل]] نمودید. امروز هر حاجتی از حاجت‌های [[دنیا]] و [[آخرت]] را از من بخواهید آن را به شما خواهم داد. در آن روز تمام غذاها و نوشیدنی‌های آنان از [[بهشت]] برایشان آورده می‌‌شود<ref>کامل الزیارات. </ref>. از جمله کسانی که در [[زمان رجعت]] زنده می‌‌شوند و به [[کیفر]] جنایت‌های خود می‌‌رسند. [[نمرود]]، [[فرعون]]، [[هامان]] ([[وزیر]] [[فرعون]])، [[قارون]]، ضحاک، بخت النصر، گروهی از عموزاده‌ها [[حضرت مهدی]]{{ع}} که [[بدعت‌گذاری]] کرده و [[سنت]] [[رسول الله]]{{صل}} را نابود کردند، گروهی از [[قریش]] که با [[ظلم و ستم]] به [[سلطنت]] رسیدند و... هستند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۶۴۱. در موضوع رجعت از کتاب شریف "الأیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة" تألیف "محمد بن الحسن الحر العاملی" استفاده زیادی شده است، ما اکثر مطالب این بخش را از این کتاب نقل نموده‌ایم. </ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]] صفحه ۲۸۵.</ref>.


== اقسام رجعت ==
=== سایر [[ادله رجعت]] ===
* [[رجعت عام]]
برخی اندیشمندان<ref>مانند مرحوم [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] در رسائل و مقالات فلسفی، "مسئله رجعت".</ref> خواسته‌اند از آنچه در حکمت‌های رجعت گفته شد، استدلالی [[عقلی]] بر ضرورت عقلی آن بیاورند. آنان سعی کرده‌اند با چینش مقدمات چهارگانه، بگویند: مواقعی برای فعلیت یافتن خاصیت وجودیِ [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمۀ اطهار]]{{عم}} وجود داشته که نمی‌تواند استمرار یابد؛ زیرا {{عربی|"القسر لا یدوم؛ قسر"}}<ref>قسر، در مقابل "طبع" و مرادف با "جبر"، است و حرکت قسری، حرکتی بر خلاف میل را گویند و حرکتی که از خارج بر اجسام تحمیل شود. محرک اجسام، گاه میل و طبع آنهاست و گاه عامل خارجی، که شق دوم را حرکت قسری گویند؛ فرهنگ معارف اسلامی: ج۳ ص۱۴۷۹ برگفته از شفا: ج۱ ص۱۰۹، الأسفار الأربعة: ج۳ ص۱۲۵.</ref> نمی‌تواند دائمی باشد". بنابراین، عقلاً باید رجعت اتفاق بیفتد. این [[استدلال]] از چند جهت مخدوش است. می‌توان پرسید: کدام [[دلیل عقلی]] [[اثبات]] کرده است که باید خاصیت وجودی هر موجودی، فعلیت پیدا کند؟ نهایت چیزی که می‌توان گفت، این است که ایجاد فرصت برای تکمیل این ظرفیت‌های وجودی از نظر عقلی، [[استحسان]] دارد؛ اما نمی‌توان از آن ضرورت و الزام را نتیجه گرفت. ثانیاً قاعدۀ "القسر لا یدوم" اگر درست باشد، در امور طبیعی جاری می‌شود؛ اما در امور [[انسانی]] که با اراده‌های [[مردم]] سر و کار پیدا می‌کنیم، [[سخن گفتن]] از قسر، درست نیست. آنجا قسری در کار نیست، تا اینکه در دائمی بودن یا نبودن آن گفتگو شود. بله، همچنان که گفته شد، می‌توان از استحسان این امور سخن گفت؛ اما اثبات ضرورت عقلی، نیازمند استدلالی قوی‌تر و مؤونه‌ای بیشتر است. در این گونه امور، نیازی به تکلّف برای اثبات عقلی نیست؛ زیرا ادلۀ محکم [[قرآنی]] و [[حدیثی]]، بر امکان و وقوع رجعت وجود دارند. [[احادیث]] مربوط نیز فراتر از حد تواترند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۶۷ - ۶۸.</ref>.
* [[رجعت خاص]]
 
== مدخل های اخص ==
== آثار [[تربیتی]] اعتقاد به رجعت ==
=== به لحاظ رجعت كننده ===
همان‌گونه که [[انتظار فرج]] نقش برجسته و به سزایی در پویایی و [[نشاط]] [[جامعه]] ایفا می‌کند، باور به رجعت به [[دنیا]] در عصر ظهور، نیز می‌تواند نقش مهم و به‌سزایی در نشاط [[دینی]] و [[امید]] به حضور در [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} ایفا کند،؛ چراکه [[انسان]] با دیدن افرادی که همۀ عمر خود را در [[انتظار ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} سپری کرده‌اند و آنگاه بدون [[درک]] ظهور از دنیا می‌روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در جایگاه انتظار نیز دچار [[ناامیدی]] خواهد شد و اگر بداند در هنگام ظهور در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به دنیا و حضور در محضر [[آخرین امام]]{{ع}} را دارد در [[امیدواری]] او نقش بسیاری خواهد داشت.
* [[رجعت اسماعیل بن جعفر بن محمد الصادق]]
 
* [[رجعت اسماعیل بن حزقیل]]
علاوه بر آن، شخص علاقه‌مند به درک محضر [[آخرین حجت الهی]]، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای [[ایمان]] رسیده تا در زمرۀ [[مؤمنان]] رجعت کننده باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۳.</ref>.
* [[رجعت اصحاب علی]]
 
* [[رجعت اهل بیت]]
== مقارنت رجعت با [[قیام امام مهدی]]{{ع}} ==
* [[رجعت عیسی]]
{{اصلی|رجعت در معارف مهدویت}}
* [[رجعت محمد الإمام]]
از [[روایات معصومین]]{{عم}} استفاده می‌شود، رجعت همزمان با ظهور حضرت مهدی‌{{ع}} آغاز می‌شود و در دوران ظهور ادامه خواهد داشت و همانند برخی از حوادث دیگر جزء [[کرامات]] به شمار می‌آید؛ زنده‌شدن [[مردگان]] و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و خاک گرفته و آنان از سر می‌افشانند، حالتی است که [[مردم]] آن را ندیده‌اند و در آن [[روز]] خواهند دید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۳.</ref>.
===به لحاظ موطن رجعت===
 
* [[رجعت در دنیا]]
در این باره چند گونه [[حدیث]] وجود دارد:
* [[رجعت در عالم مثال]]
# در برخی [[احادیث]] به طور کلی از رجعت در هنگام ظهور، [[سخن]] رفته است. مانند این حدیث: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «همانا [[پرسش]] در [[قبر]]، از کسی است که [[ایمان]] محض یا [[کفر]] محض دارد و از دیگران صرف نظر می‌شود و دربارۀ رجعت هم فرمود: همانا هنگام ظهور [[قائم]]{{ع}} به [[دنیا]] بر می‌گردد هر که ایمان محض دارد و یا کفر محض؛ اما دیگران تا [[قیامت]] رجوع ندارند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَإِنَّهُ يُلْهَى عَنْهُ وَ قَالَ: فِي الرَّجْعَة إِنَّمَا يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ{{ع}} مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَلَا رُجُوعَ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْمَآبِ}}؛ تصحیح اعتقادات الإمامیة: ص۹۰، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۵۳.</ref>.
== مباحث مرتبط ==
# برخی دیگر می‌گویند: هنگامی که زمان قیام قائم{{ع}} می‌رسد، در ماه [[جمادی]] آخر و ده روز از [[رجب]]، بارانی بی‌مانند می‌بارد که [[خداوند]] به واسطۀ آن، بدن‌های [[مؤمنان]] و گوشت آنان را در قبورشان می‌رویاند و...<ref>{{متن حدیث|رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ{{ع}} كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ{{ع}} قَالَ: سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب}} و هنگام قیام او، بارانی در ماه جمادی آخر و ده روز اول رجب بر مردم فرو می‌ریزد که مانند آن را ندیده‌اند و خداوند، گوشت و پیکر مؤمنان را در قبرهایشان با آن باران می‌رویاند و گویی آنان را می‌بینم که از سوی جهینه پیش می‌آیند و موهایشان را از خاک قبر می‌تکانند‏؛ ر.ک: الارشاد؛ ص۲۵ ح۱۴۳۳.</ref>.
# در برخی [[احادیث]] که پیش‌تر گذشتند، نام یا تعداد کسانی از اقوام گذشته بیان شده است که رجعت می‌کنند تا در رکاب [[امام زمان]]{{ع}} باشند<ref>{{متن حدیث|رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ{{ع}} قَالَ: يُخْرِجُ الْقَائِمُ{{ع}} مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى{{ع}} الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاما}} مفضّل بن عمر گفت: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[قائم]]{{ع}} بیست و هفت مرد را از پشت کوفه بیرون می‌آورد که پانزده تن از آنان از قوم [[موسی]] هستند که به سوی حق هدایت می‌کنند و به حق و عدالت، داوری می‌کنند و هفت تن دیگر، اصحاب کهف و [[یوشع بن نون]]، [[سلمان]]، [[ابو دجانه انصاری]]، [[مقداد]] و [[مالک اشتر]] هستند که یاوران و کارگزاران پیش روی او خواهند بود؛ ر. ک: الارشاد: ص۲۹ ح۱۴۳۶.</ref>.
# در احادیثی دیگر، دستور خواندن [[دعا]] برای رجعت پس از [[مرگ]] به منظور [[درک]] ایام [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} داده شده است<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ هُوَ هَذَا اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور}} هر کس خدای متعال را چهل بامداد با این عهد بخواند، از یاران قائم ما خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، خدای متعال، او را از قبرش بیرون می‌آورد، و در برابر هر کلمه این دعا، هزار حسنه به او می‌دهد و هزار بدی از او محو می‌کند. و متن آن، این است: خدایا! پروردگار نور بزرگ، پروردگار کرسی رفیع، پروردگار دریای انبوه!...؛ ر. ک: مصباح الزائر: ص۳۵، ص۱۴۴۳.</ref>.
# [[روایت]] شده که [[مؤمن]] پس از [[مرگ]]، مانند تازه داماد یا تازه عروس که بر فراش خود آرمیده، با مژدۀ [[بهشت]] به [[خواب]] می‌رود و [[اهل بیت]]{{عم}} را در بهشت [[رضوی]] [[زیارت]] می‌کند و... تا اینکه [[قائم]]{{ع}} [[قیام]] می‌کند. در این هنگام، [[خداوند]]، مؤمن را بر می‌انگیزاند تا به ندای [[امام زمان]]{{ع}} پاسخ گوید و همراه دیگران دسته دسته به سوی وی می‌روند<ref>الکافی: ج۳ ص۱۳۱ ح۴. بحار الأنوار: ج۶ ص۱۹۸ ح۵۱.</ref>. در برخی [[احادیث]]، از [[پرسش]] [[مؤمنان]] از رجعت دیگر مؤمنان در هنگامۀ ظهور، [[سخن]] رفته است<ref>الکافی، ج۸ ص۵۰ ح۱۴، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۳.</ref>. در [[حدیث]] رجعت، [[امام علی]]{{ع}}، از [[علائم ظهور]] به حساب آمده است<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱-۹۲.</ref>؛ اما این حدیث با احادیثی که اولین رجعت کننده را [[امام حسین]]{{ع}} معرفی می‌کند و رجعت ایشان را هنگام مرگ یا کشته شدن امام زمان{{ع}} تعیین کرده است، منافات دارد. شاید بتوان گفت که مراد از اولین رجعت کننده در این احادیث، رجعت پس از شهادت امام زمان{{ع}} است که اولین رجعت کننده، امام حسین{{ع}} است و هم ایشان متکفل کفن و دفن امام زمان{{ع}} خواهد شد. از سوی دیگر، رجعت [[امام علی]]{{ع}} پیش از ظهور، یکی از رجعت‌های [[امیر مؤمنان]]{{ع}} است؛ زیرا در احادیث متعددی ایشان صاحب رجعات "بازگشت‌ها" معرفی شده است<ref>ر.ک: الکافی: ج۱ ص۱۹۷ ح۳؛ بصائر الدرجات: ص۱۹۹ ح۱ و مختصر بصائر الدرجات: ص۴۱ و ۲۰۴ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۰۱ ح۱۲۳.</ref>. در زیارت‌های ایشان نیز این موضوع بیان شده است<ref>ر.ک: المزار الکبیر: ص۳۰۵.</ref>. در [[حدیثی]] گفته شده که علی{{ع}} یک رجعت با [[امام حسین]]{{ع}} دارد تا از [[بنی امیه]] [[انتقام]] کشد<ref>شرح نهج البلاغه، [[ابن ابی الحدید]]: ج۷، ص۵۹.</ref> و یک رجعت با [[پیامبر]]{{صل}} دارد تا خلیفۀ او باشد و سایر [[امامان]]{{ع}} از عوامل وی باشند<ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۲۹ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۴ ح۷۵.</ref>. [[علامه مجلسی]] می‌گوید: [[امام علی]]{{ع}}، هم پیش از ظهور و هم مقارن آن و هم پس از ظهور، رجعت دارد<ref>بحار الأنوار: ج۲۵ ص۳۵۵.</ref>. با این بیان، مشکل تعارض برطرف می‌شود<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۷۷ ـ ۸۲.</ref>.
 
==[[حکمت]] رجعت ==
حکمت‌های رجعت را نباید به عنوان [[دلیل عقلی]] [[قطعی]] در نظر گرفت؛ بلکه هر یک از آنها در جهت معقول‌سازی و قابل فهم کردن مسأله به کار می‌آید. فایدۀ این [[حکمت‌ها]]، آن است که ذهن [[انسان]] را برای فهم و پذیرش موضوع، آماده می‌کند و مانع [[انکار]] بی‌جا و [[جاهلانه]] می‌شوند. برای رجعت، چند [[حکمت]] متصور است:
# '''[[پاداش]] [[صالحان]] و مجازات مجرمان:''' ساختار این [[جهان]]، بر اساس [[عدل]] است. پس این [[انتظار]] به‌جاست که روزی در همین [[زندگی]] دنیای ظالمانی که [[خون]] [[مستضعفان]] را در شیشه کرده‌اند، به سزای اعمال خود برسند. البته [[مجازات]] اصلی، در [[آخرت]] خواهد بود؛ زیرا [[دنیا]] ظرفیت کافی برای مجازات مجرمان را ندارد؛ اما بر اساس قاعدۀ [[عقلانی]] {{عربی|"ما لا یدرک کلّه، لا یترک کلّه"}}<ref>آنچه نمی‌توان به همه‌اش رسید، همه‌اش رها نمی‌شود</ref>، خوب است در اینجا هم به سزای اعمالشان برسند و بخشی از مجازات خود را دریابند. بنابراین، جا دارد به هنگام برپایی دولت عدل مهدوی{{ع}}، بهترین‌ها و بدترین‌ها باز گردند تا خوبان از بدان، انتقام کشند و در اقامۀ [[عدالت]]، مشارکت کنند و سینه‌هایشان را از داغ [[ظلم]]، [[شفا]] دهند<ref>این موضوع در احادیث متعددی بیان شده است، از جمله در حدیثی از [[امام رضا]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|«متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ»}} دوست داشتند که شاید در آن وقت زنده می‌بودند، فرا می‌رسد، و خداوند، ‌سینه‌های مردم با ایمان را شفا می‌دهد؛ الغیبة، طوسی: ص۴۴۰ ح۴۳۱، بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۹۰ ح۲۸.</ref> و [[عزت]] یابند و ایام دولت حق را ببینند و از آن بهره‌مند گردند.
# '''تقویت [[امید]] و آمادگی منتظران:''' فایدۀ دیگر اعتقاد به رجعت، ایجاد امید و حرکت در جمع [[مؤمنان]] برای آماده‌سازی خود است. اگر مؤمنان خالص، امکان [[درک]] [[زمان]] [[دولت موعود]] [[حق]] را پیدا کنند، همین [[مردم]] را [[تشویق]] می‌کند که خود را مصداق چنان مؤمنانی بگردانند. همچنین امیدشان افزوده می‌گردد و می‌دانند زحماتی که می‌کشند، در [[دنیا]] نیز ثمر خواهد داد.
# '''ایجاد فرصت عمل برای شماری از [[نیکان]]:''' [[اولیای خدا]] و پیامبرانی که در [[زندگی]] خود، [[توفیق]] کامل [[یاری]] و [[نصرت]] حق را نیافتند و مردم، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفیت‌های وجودی خود را آن چنان که می‌توانستند، متحقق کنند، اینک این امکان را می‌یابند که به آن ظرفیت‌ها تحقق بخشند و به کمال لایق خویش دست یابند. از این ره‌گذر، مردم [[جهان]] نیز بهره‌مند می‌شوند. مؤمنان طراز اول نیز چنین حکمی دارند. آنان که ظرفیت‌های بیشتری برای عمل در راه [[حق]] داشتنه‌اند، اما به دلیل عمل سران [[کفر]] و [[نفاق]]، از راه باز مانده‌اند، جا دارد که دوباره به زندگی باز گردند تا ضمن نصرت دولت حق، خود به مراتبی در "سیر الی الله" [[دست]] یابند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۴۹ ـ ۵۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳]].</ref>.
 
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)]]
* [[آیه  ۶ سوره نازعات]]
* [[چه کسانی رجعت می‏‌کنند؟ (پرسش)]]
* [[آیه  ۹۹ سوره مؤمنون]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
* [[امت‌های گذشته]]
 
* [[امكان رجعت]]
== پرسش‌های وابسته ==
* [[تأویل رجعت]]
* [[حقیت رجعت]]
* [[رجعت كنندگان]]
* [[رجعت كنندگان]]
* [[عذاب رجعت]]
* [[وقوع رجعت]]
* [[احادیث رجعت]]
* [[رجعت امام حسین]]
* [[رجعت امام علی]]
* تنافی بین نفی اعاده کفار با رجعت
* رجعت نزد شیعه
* کیفیت رجعت
* عقاید شیعه امامیه درباره رجعت
* دلالت آیه ۲۴۳ بقره درباره رجعت
* فَرق رجعت با عالم قیامت در آیه ۸۳ نمل
* جایگاه بحث رجعت در تعالیم اسلامی
* عقاید شیعه درباره رجعت
* تعریف لغوی رجعت
* تعریف اصطلاحی رجعت
* دیدگاه شیخ مفید درباره رجعت
* دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
* دیدگاه مجلسی درباره رجعت
* حدیث امام رضا درباره رجعت
* عدم تنافی اعاده ظالمان با رجعت
* فرق بین تناسخ با رجعت
* مناظره‌ مؤمن طاق و ابو حنیفه درباره رجعت
* دیدگاه طریحی درباره معنا رجعت
* دیدگاه شیعه درباره رجعت
* معنای رجعت
* کتاب شناسی رجعت
* احادیث اهل سنت درباره رجعت
* نقد بر اهل سنت درباره رجعت
* احادیث رجعت
* دیدگاه عبد الجلیل قزوینی درباره رجعت
* دیدگاه شیعه درباره رجعت
* ادله ابن بابویه درباره رجعت
* رجعت قوم حضرت حزقیل پیامبر در آیه ۲۴۳ بقره
* ادله طبرسی درباره رجعت
* ادله مجلسی درباره رجعت
* مناظره‌ سیدحمیری با عنبری درباره رجعت
* ادله مفید درباره رجعت
* دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
* ادله آل کاشف الغطاء درباره رجعت
* دیدگاه مظفر  درباره رجعت
* غلو درباره رجعت ربیع بن خراش عبسی بعد از مرگ
* ادله نقلی سیدحمیری درباره رجعت
* دیدگاه شیعه درباره رجعت
* مناظره‌ متکلمان شیعه با متکلمان معتزله درباره رجعت
* شبهات رجعت
* کیفیت رجعت
* دیدگاه شیعه اثنی عشری درباره رجعت
* اختلاف نظر شیعه اثناعشری درباره معانی رجعت
* اختلاف نظر متکلمان شیعه در معانی رجعت
* معانی رجعت
{{پایان}}
{{پایان}}
==پرسش مستقیم==
[[آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)]]
{{پرسمان رجعت}}
{{پرسمان رجعت}}


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
# [[پرونده:136866.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۴''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:10119019.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامهٔ امام مهدی ج۸''']]
# [https://thesaurus.isca.ac.ir/term/details/66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
* [http://maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=1 دائرة المعارف قرآن کریم، ص ۱۱۴-۱۲۴]
{{پانویس}}
* [https://thesaurus.isca.ac.ir/term/details/66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]
*[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت؛ ج۴ ]
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
* [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']].


==[[:رده:آثار رجعت|منبع‌شناسی جامع رجعت]]==
{{کلام اسلامی}}
{{فهرست اثر}}
{{امامت شناسی}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های رجعت|کتاب‌شناسی رجعت]]
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های رجعت|مقاله‌شناسی رجعت]]
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های رجعت|پایان‌نامه‌شناسی رجعت]]
{{پایان}}
{{پایان}}
==پانویس==
{{پانویس2}}


==پیوند به بیرون==
[[رده:مدخل موعودنامه]]
 
{{امام مهدی}}
 
{{دانشنامه امامت-خرد}}
[[رده:مدخل مرتبط با آخر الزمان]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:رجعت]]
[[رده:مدخل موعودنامه]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۷

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

رَجعت به معنای بازگشت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان، مؤمنین خالص و کافرین خالص پس از ظهور حضرت مهدی (ع) با همان بدن‌هایی که از دنیا رفته‌اند، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد شده، به فیض همراه حضرت مهدی (ع) برسند و کافران از پستی و حقارت ستمگران دردمند شده و به برخی مکافات‌های دنیوی کارهای خود برسند. البته معنای اصطلاحی عام رجعت رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است.

معناشناسی

معنای لغوی

رَجعت یا یوم الکرّه[۱] به معنای بازگشت است[۲]، یعنی برگشتن به جایی که پیش‌تر در آنجا بوده است[۳].

معنای اصطلاحی

رجعت در اصطلاح عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان مؤمنین خالص همچون: انبیاء[۴]، امامان معصوم[۵] و شهدا[۶] و کافرین خالص پس از ظهور حضرت مهدی(ع) با همان بدن‌هایی که از دنیا رفته‌اند، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد شده، به فیض همراه حضرت مهدی(ع) برسند و کافران از پستی و حقارت ستمگران دردمند شده، و به برخی مکافات‌های دنیوی کارهای خود برسند»[۷]. البته معنای اصطلاحی عام رجعت که همه عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است[۸].[۹]

دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از قیام، هم‌زمان با آغاز قیام و کمی بعد از قیام امام مهدی(ع)[۱۰]، در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد.

رجعت، به صورت احیای دوبارۀ زندگی دنیاست. بنابراین، باید روح به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی روحانی. بر اساس احادیث اسلامی، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق می‌افتد و آنان در مواقعی خاص همچون جمعه، اجازه می‌یابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت روحانی، غیر از رجعت است که در آن، روح به بدن باز می‌گردد و انسان، زندگی جسمانی را از سر می‌گیرد[۱۱].

رجعت در قرآن کریم

آیات متعددی از قرآن به موضوع رجعت پرداخته که می‌توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:

  1. آیات رجعت در امت‌های پیشین[۱۲].
  2. آیات رجعت در عصر ظهور.

علاوه بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند آیه: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم[۱۳] که می‌‏فهماند آنچه در امُت‏‌های گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد و یکی از آن وقایع مسأله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان ابراهیم و موسی و عیسی و عزیر و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این امت نیز اتفاق بیفتد[۱۴].

همچنین از رسول خدا(ص) کلامی نقل شده که به اجمال می‏‌فهماند آنچه در امُت‏‌های سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد[۱۵].[۱۶]

جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه

روایات بسیاری از امامان معصوم(ع) درباره رجعت نقل شده است و وقوع این رویداد از نظر دانشمندان شیعه قطعی است. علامه مجلسی از پنجاه عالم شیعی نام برده است که رجعت را پذیرفته‌اند و روایات آن را در کتب خویش بازگفته‌اند[۱۷]. در روایات باور به «رجعت» در میان اعتقادات شیعه از جایگاه والایی برخوردار است تا جایی که منکر آن را از دایرۀ تشیع بیرون دانسته شده است.

امام صادق(ع) فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا»[۱۸]. در روایتی دیگر آن حضرت یکی از شرایط ایمان را اعتقاد به رجعت دانسته و می‌فرماید: «مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ... وَ الْإِيمَانِ بِالرَّجْعَة»[۱۹]. از این روایات استفاده می‌شود اعتقاد به رجعت نیز در کنار اعتقاد به یکتاپرستی و همانند آن از ضروریات به شمار می‌آید.

مرحوم شیخ مفید در توضیح کلام امام صادق(ع) می‌نویسد: «و اما فرمایش معصوم(ع) که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن اراده کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه خداوند گروهی از آل محمد(ع) را پس از مردن پیش از روز قیامت زنده‌ می‌کند و این مذهبی است مختص به آل محمد(ع)[۲۰]. شیخ طوسی در این زمینه می‌نویسد: «پیامبر(ص) ما و ائمه معصومین(ع) همراه با گروهی از امت‌های گذشته و آینده باز خواهند گشت و بر این اعتقاد آیات و روایات فروانی دلالت دارد و خداوند فرمود: «و روزی که برمی‌انگیزیم از هر امتی گروهی را.»..، پس اعتقاد به رجعت لازم است[۲۱].[۲۲]

رجعت از نگاه اهل سنت

این باور اگر چه ریشۀ قرآنی دارد، اما از آنجا که در مکتب اهل بیت(ع) به طور ویژه بدان پرداخته شده از همان ابتدای پیدایش مورد ناسزاگویی و استهزای اهل سنت قرار گرفت. به گونه‌ای که برخی این عقیده را بر گرفته از عقاید یهود و نصاری دانسته و دیگری منشأ اعتقاد به رجعت را پندارهای عرب جاهلیت دانسته[۲۳]، دیگری به سبب نفهمیدن درست این اعتقاد، آن را اعتقادی مضحک قلمداد نموده است[۲۴] و گروهی نیز آن را از افکار عبدالله بن سبا و روایاتی دروغین دانسته[۲۵]، دیگری منشأ باور به رجعت را تأثیرات فلسفه آفریقایی بر ذهن شیعه قلمداد کرده است[۲۶].

برخی پا را از همه آنچه گفته شد فراتر نهاده و باور به رجعت را برابر با تکذیب آیات قرآن و کفر دانسته‌اند[۲۷] و کم نیست این گونه سخنان ناشایست که در طول تاریخ نثار باورمندان رجعت شده است[۲۸].

امکان وقوع و یا وجوب رجعت

امکان به دو قسم تقسیم می‌شود: امکان ذاتی و امکان وقوعی.

  1. امکان ذاتی رجعت: شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چراکه زنده کردن مردگان چه در دنیا و چه در آخرت در توان خداوند است و هیچ خردمندی در آن شک ندارد. خداوند، در آیات فراوانی با ردّ مخالفان، معجزۀ زنده‌شدن مردگان را به دست پیامبران خود، دلیلی بر معاد، قیامت و زنده شدن مردگان، ارائه کرده است.
  2. امکان وقوعی رجعت: بهترین دلیل بر امکان یک چیز، وقوع آن است. وقوع رجعت، با بهره از بیانات نورانی قرآن و شواهد تاریخی، به روشنی تمام اثبات شدنی است.

برخی از منکرین رجعت، نه فقط وقوع آن را غیر ممکن دانسته‌اند بلکه امکان آن را نیز محال می‌دانند و برخی دیگر امکان ذاتی آن را بدون اشکال دانسته‌اند و فقط در بخش امکان وقوعی آن را محال ذکر کرده‌اند. دسته سوم کسانی هستند که وقوع آن را در گذشته قبول کرده‌اند، ولی باور شیعه را نپذیرفته‌اند و منکر آن در آینده شده‌اند.

مرحوم علامه طباطبایی درباره هماهنگی میان رجعت و معاد جسمانی ذیل آیه شریفه: ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ[۲۹]، پس از اشاره به برخی از روایات می‌نویسد: «نظیر این گونه روایات از خاندان پیغمبر(ص) فراوان است که بسیاری از آیات را گاهی به قیامت و گاهی به رجعت و گاهی به ظهور مهدی آل محمد(ع) تفسیر کرده‌اند و این نیست مگر به واسطۀ یک سنخیت و مناسبتی که میان این سه روز موجود است»[۳۰].

با این تعبیر آنگاه که رجعت و معاد از یک سنخ دانسته شد دلائل امکان هر دو یک چیز خواهد شد و شکی نیست که ادله فراوانی بر معاد اقامه شده است.

کوتاه سخن اینکه: «زنده شدن گروهی از مردگان در این دنیا از محالات نیست، همان‌گونه که زنده شدن همۀ انسان‌ها در قیامت ممکن است و شگفتی از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از مشرکان دوران جاهلیت از مسئله معاد است و تمسخر در برابر آن چونان تمسخر کفار و مشرکان دربارۀ معاد است، چراکه عقل چنین چیزی را محال نمی‌داند و قدرت خدا آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»[۳۱].[۳۲]

وقوع رجعت در تاریخ

از آنجایی که قرآن پایه‌ای‌ترین ابزار برای اثبات حقایق دینی است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلی‌ترین آنها، بدان توجه می‌شود. با یک نگاه گذرا به آیات مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم می‌نماید. قرآن کریم در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آنکه امکان رجعت را اثبات می‌‌کند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان می‌دارد:

  1. ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۳۳]. این شخص، عُزَیر پیامبر باشد یا پیامبری دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت قرآن دربارۀ زندگی پس از مرگ در همین دنیاست. مفسران شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر دارند که این آیه در برابر منکران قدرت خدا در زنده کردن مردگان آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین دنیا بیان می‌کند[۳۴].
  2. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ[۳۵]. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از مردم به زندگی دنیا سخن می‌گوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در قیامت است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همۀ موجودات است.
  3. یکی از معجزات عیسی(ع)، زنده کردن مردگان و بازگرداندن آنان به دنیا بود: ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي[۳۶].
  4. کشته‌ای در بنی اسرائیل برای معرفی قاتلش، زنده شده: ﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۳۷]، آنان به دستور خداوند، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد.
  5. گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهدۀ خداوند، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس خداوند، آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۳۸]. دلالت این آیه بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو اینکه برخی مفسران به دلیل مخالفت با مسئله رجعت، راه تأویل را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشته‌اند.
  6. اصحاب کهف نیز به رغم آنکه نمرده بودند، به دلیل خواب طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا[۳۹]. در حدیثی از امام صادق(ع)، بازگشت اصحاب کهف، رجعت به شمار آمده است.
  7. داستان پرنده‌های چهارگانۀ ابراهیم(ع) که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی بازگشتند تا امکان معاد را در مورد انسان‌ها برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۴۰].

در یک جمع‌بندی کوتاه، به نکات ذیل می‌توان اشاره کرد:

  1. به تصریح آیات قرآن، رجعت‌های فراوانی در گذشته پدیدار شده است.
  2. افزون بر دانشمندان شیعه، بیشتر دانشمندان اهل سنت نیز بر این باورند که در گذشته، رجعت‌هایی صورت گرفته است.

بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست پروردگار انسان‌های فراوانی پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از دنیا رفته‌اند زنده شده، به زندگی دنیایی ادامه داده‌اند[۴۱].

ادلۀ اثبات رجعت

برای اثبات رجعت، به چهار دلیل: قرآن، احادیث، عقل و اجماع، تمسک جسته‌اند. مهم‌ترین ادلۀ رجعت، ادله قرآنی و حدیثی است:

ادلۀ قرآنی رجعت

ادلۀ متعددی از قرآن کریم بر وقوع و به طریق اولی بر امکان رجعت دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از تاریخ رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است به ادلۀ معاد که در قرآن فراوان‌اند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و معاد، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به قدرت خدا کفر ورزیده است. بنابراین، استبعادهای جمعی از مخالفان، از بی‌خبری است و یا از سر لجاجت.

آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراوان‌اند، از جمله:

  1. آیه ۴۲ سوره ق: ﴿يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ‏[۴۲]
  2. آیه ۸۳ سوره نمل: ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا‏[۴۳]
  3. آیه ۴۷ سوره کهف: ﴿وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا‏‏[۴۴]
  4. آیه ۱۱ سوره غافر: ﴿رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ‏[۴۵]
  5. آیه ۸۵ سوره قصص: ﴿إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ‏[۴۶]

ادلۀ حدیثی رجعت

احادیث نقل شده از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دربارۀ رجعت، به حدی است که برای فردی منصف و بی‌تعصب، جایی برای تردید باقی نمی‌گذارد که از منظر اسلام، رجعت، امری حتمی و واقعی است. در کتاب‌های حدیثی و تاریخی و کتاب‌هایی که در باب زیارت نوشته شده‌اند، احادیث بسیاری هستند که مستقیم یا نامستقیم به رجعت، اشاره دارند. این موضوع در احادیث اهل سنت نیز یافت می‌شود.

احادیث شیعه در این باب، چند دسته‌اند. در این میان، احادیث صحیح و قابل اعتماد زیادی یافت می‌شوند که به چند دسته از آنها اشاره ‌می‌شود:

  1. مشابهت این امت با امت‌های پیشین: دسته‌ای از احادیث می‌گویند: آنچه در امت پیشین رخ داده است، عیناً در این امت نیز رخ می‌دهد و از جملۀ این امور، رجعت است[۴۷]. اگر این احادیث از معصوم(ع) وارد شده باشد، به این معنا نیستند که تمام جزئیات زندگی آنها در این امت نیز پدید می‌آید؛ بلکه ظاهر این احادیث، به اموری اشاره دارد که به مسائل دینی مربوط‌اند.
  2. بیان اصل اعتقاد به رجعت: عبدالله بن عطا از امام باقر(ع) نقل می‌کند که در منی گروهی از عراق به دیدار پدرش امام زین العابدین(ع) آمدند و از جنگ مردگان با زندگان پرسیدند و پدرش از اینکه اعتقاد به رجعت در میان آنها زنده بود، شادمان گردید و خندید و اصل مطلب را تأیید نمود[۴۸]. در حدیثی دیگر حسن بن شاذان واسطی از امام رضا(ع) حکایت می‌کند که ایشان در پاسخ شکایت وی از ظلم اهل واسط، دستور به شکیبایی تا برپایی دولت حق دادند و از روزگاری گفتند که ستمگران در آن از قبر برمی‌خیزند و بر صدق وعده‌های پیامبران، گواهی می‌دهند[۴۹].
  3. دو نوع مرگ: در احادیثی، برای مؤمنان، دو نوع از دنیا رفتن ترسیم شده است، در این احادیث، با استناد به آیۀ ﴿وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ[۵۰]، مرگ عادی از کشته شدن، متمایز شده و برای مؤمنان، هر دو نوع مرگ، بیان گردیده است. زراره در حدیثی از امام باقر(ع) نقل می‌کند: "کسی که در راه خدا کشته شده، باید به دنیا باز گردد تا مرگ عادی را درک کند". در حدیثی دیگر، صفوان بن یحیی از امام رضا(ع) نقل می‌کند که در رجعت، هر کسی از مؤمنان که در زندگی قبلی کشته شده، می‌میرد و هر که قبلاً مرده، کشته می‌شود«سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الرَّجْعَةِ: مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قُتِلَ، وَ مَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ مَات‏»[۵۱].
  4. ویژگی‌های رجعت‌کنندگان: در احادیث، تنها برای گروه‌های خاصی، امکان بازگشت در نظر گرفته شده است. در تعداد زیادی از احادیث، رجعت، مخصوص مؤمنان خالص و کافران خالص است و سایر مؤمنان و کافران، رجعت ندارند[۵۲].
  5. اختیار دادن به مؤمن برای بازگشت: برخی احادیث از باخبر کردن مؤمن در قبر از ظهور امام زمان(ع) و اختیار دادن به او در انتخاب بازگشت به دنیا یا ماندن در برزخ حکایت دارند[۵۳].

سایر ادله رجعت

برخی اندیشمندان[۵۴] خواسته‌اند از آنچه در حکمت‌های رجعت گفته شد، استدلالی عقلی بر ضرورت عقلی آن بیاورند. آنان سعی کرده‌اند با چینش مقدمات چهارگانه، بگویند: مواقعی برای فعلیت یافتن خاصیت وجودیِ پیامبر(ص) و ائمۀ اطهار(ع) وجود داشته که نمی‌تواند استمرار یابد؛ زیرا "القسر لا یدوم؛ قسر"[۵۵] نمی‌تواند دائمی باشد". بنابراین، عقلاً باید رجعت اتفاق بیفتد. این استدلال از چند جهت مخدوش است. می‌توان پرسید: کدام دلیل عقلی اثبات کرده است که باید خاصیت وجودی هر موجودی، فعلیت پیدا کند؟ نهایت چیزی که می‌توان گفت، این است که ایجاد فرصت برای تکمیل این ظرفیت‌های وجودی از نظر عقلی، استحسان دارد؛ اما نمی‌توان از آن ضرورت و الزام را نتیجه گرفت. ثانیاً قاعدۀ "القسر لا یدوم" اگر درست باشد، در امور طبیعی جاری می‌شود؛ اما در امور انسانی که با اراده‌های مردم سر و کار پیدا می‌کنیم، سخن گفتن از قسر، درست نیست. آنجا قسری در کار نیست، تا اینکه در دائمی بودن یا نبودن آن گفتگو شود. بله، همچنان که گفته شد، می‌توان از استحسان این امور سخن گفت؛ اما اثبات ضرورت عقلی، نیازمند استدلالی قوی‌تر و مؤونه‌ای بیشتر است. در این گونه امور، نیازی به تکلّف برای اثبات عقلی نیست؛ زیرا ادلۀ محکم قرآنی و حدیثی، بر امکان و وقوع رجعت وجود دارند. احادیث مربوط نیز فراتر از حد تواترند[۵۶].

آثار تربیتی اعتقاد به رجعت

همان‌گونه که انتظار فرج نقش برجسته و به سزایی در پویایی و نشاط جامعه ایفا می‌کند، باور به رجعت به دنیا در عصر ظهور، نیز می‌تواند نقش مهم و به‌سزایی در نشاط دینی و امید به حضور در حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) ایفا کند،؛ چراکه انسان با دیدن افرادی که همۀ عمر خود را در انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) سپری کرده‌اند و آنگاه بدون درک ظهور از دنیا می‌روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در جایگاه انتظار نیز دچار ناامیدی خواهد شد و اگر بداند در هنگام ظهور در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به دنیا و حضور در محضر آخرین امام(ع) را دارد در امیدواری او نقش بسیاری خواهد داشت.

علاوه بر آن، شخص علاقه‌مند به درک محضر آخرین حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای ایمان رسیده تا در زمرۀ مؤمنان رجعت کننده باشد[۵۷].

مقارنت رجعت با قیام امام مهدی(ع)

از روایات معصومین(ع) استفاده می‌شود، رجعت همزمان با ظهور حضرت مهدی‌(ع) آغاز می‌شود و در دوران ظهور ادامه خواهد داشت و همانند برخی از حوادث دیگر جزء کرامات به شمار می‌آید؛ زنده‌شدن مردگان و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و خاک گرفته و آنان از سر می‌افشانند، حالتی است که مردم آن را ندیده‌اند و در آن روز خواهند دید[۵۸].

در این باره چند گونه حدیث وجود دارد:

  1. در برخی احادیث به طور کلی از رجعت در هنگام ظهور، سخن رفته است. مانند این حدیث: امام صادق(ع) فرمود: «همانا پرسش در قبر، از کسی است که ایمان محض یا کفر محض دارد و از دیگران صرف نظر می‌شود و دربارۀ رجعت هم فرمود: همانا هنگام ظهور قائم(ع) به دنیا بر می‌گردد هر که ایمان محض دارد و یا کفر محض؛ اما دیگران تا قیامت رجوع ندارند»[۵۹].
  2. برخی دیگر می‌گویند: هنگامی که زمان قیام قائم(ع) می‌رسد، در ماه جمادی آخر و ده روز از رجب، بارانی بی‌مانند می‌بارد که خداوند به واسطۀ آن، بدن‌های مؤمنان و گوشت آنان را در قبورشان می‌رویاند و...[۶۰].
  3. در برخی احادیث که پیش‌تر گذشتند، نام یا تعداد کسانی از اقوام گذشته بیان شده است که رجعت می‌کنند تا در رکاب امام زمان(ع) باشند[۶۱].
  4. در احادیثی دیگر، دستور خواندن دعا برای رجعت پس از مرگ به منظور درک ایام ظهور امام مهدی(ع) داده شده است[۶۲].
  5. روایت شده که مؤمن پس از مرگ، مانند تازه داماد یا تازه عروس که بر فراش خود آرمیده، با مژدۀ بهشت به خواب می‌رود و اهل بیت(ع) را در بهشت رضوی زیارت می‌کند و... تا اینکه قائم(ع) قیام می‌کند. در این هنگام، خداوند، مؤمن را بر می‌انگیزاند تا به ندای امام زمان(ع) پاسخ گوید و همراه دیگران دسته دسته به سوی وی می‌روند[۶۳]. در برخی احادیث، از پرسش مؤمنان از رجعت دیگر مؤمنان در هنگامۀ ظهور، سخن رفته است[۶۴]. در حدیث رجعت، امام علی(ع)، از علائم ظهور به حساب آمده است[۶۵]؛ اما این حدیث با احادیثی که اولین رجعت کننده را امام حسین(ع) معرفی می‌کند و رجعت ایشان را هنگام مرگ یا کشته شدن امام زمان(ع) تعیین کرده است، منافات دارد. شاید بتوان گفت که مراد از اولین رجعت کننده در این احادیث، رجعت پس از شهادت امام زمان(ع) است که اولین رجعت کننده، امام حسین(ع) است و هم ایشان متکفل کفن و دفن امام زمان(ع) خواهد شد. از سوی دیگر، رجعت امام علی(ع) پیش از ظهور، یکی از رجعت‌های امیر مؤمنان(ع) است؛ زیرا در احادیث متعددی ایشان صاحب رجعات "بازگشت‌ها" معرفی شده است[۶۶]. در زیارت‌های ایشان نیز این موضوع بیان شده است[۶۷]. در حدیثی گفته شده که علی(ع) یک رجعت با امام حسین(ع) دارد تا از بنی امیه انتقام کشد[۶۸] و یک رجعت با پیامبر(ص) دارد تا خلیفۀ او باشد و سایر امامان(ع) از عوامل وی باشند[۶۹]. علامه مجلسی می‌گوید: امام علی(ع)، هم پیش از ظهور و هم مقارن آن و هم پس از ظهور، رجعت دارد[۷۰]. با این بیان، مشکل تعارض برطرف می‌شود[۷۱].

حکمت رجعت

حکمت‌های رجعت را نباید به عنوان دلیل عقلی قطعی در نظر گرفت؛ بلکه هر یک از آنها در جهت معقول‌سازی و قابل فهم کردن مسأله به کار می‌آید. فایدۀ این حکمت‌ها، آن است که ذهن انسان را برای فهم و پذیرش موضوع، آماده می‌کند و مانع انکار بی‌جا و جاهلانه می‌شوند. برای رجعت، چند حکمت متصور است:

  1. پاداش صالحان و مجازات مجرمان: ساختار این جهان، بر اساس عدل است. پس این انتظار به‌جاست که روزی در همین زندگی دنیای ظالمانی که خون مستضعفان را در شیشه کرده‌اند، به سزای اعمال خود برسند. البته مجازات اصلی، در آخرت خواهد بود؛ زیرا دنیا ظرفیت کافی برای مجازات مجرمان را ندارد؛ اما بر اساس قاعدۀ عقلانی "ما لا یدرک کلّه، لا یترک کلّه"[۷۲]، خوب است در اینجا هم به سزای اعمالشان برسند و بخشی از مجازات خود را دریابند. بنابراین، جا دارد به هنگام برپایی دولت عدل مهدوی(ع)، بهترین‌ها و بدترین‌ها باز گردند تا خوبان از بدان، انتقام کشند و در اقامۀ عدالت، مشارکت کنند و سینه‌هایشان را از داغ ظلم، شفا دهند[۷۳] و عزت یابند و ایام دولت حق را ببینند و از آن بهره‌مند گردند.
  2. تقویت امید و آمادگی منتظران: فایدۀ دیگر اعتقاد به رجعت، ایجاد امید و حرکت در جمع مؤمنان برای آماده‌سازی خود است. اگر مؤمنان خالص، امکان درک زمان دولت موعود حق را پیدا کنند، همین مردم را تشویق می‌کند که خود را مصداق چنان مؤمنانی بگردانند. همچنین امیدشان افزوده می‌گردد و می‌دانند زحماتی که می‌کشند، در دنیا نیز ثمر خواهد داد.
  3. ایجاد فرصت عمل برای شماری از نیکان: اولیای خدا و پیامبرانی که در زندگی خود، توفیق کامل یاری و نصرت حق را نیافتند و مردم، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفیت‌های وجودی خود را آن چنان که می‌توانستند، متحقق کنند، اینک این امکان را می‌یابند که به آن ظرفیت‌ها تحقق بخشند و به کمال لایق خویش دست یابند. از این ره‌گذر، مردم جهان نیز بهره‌مند می‌شوند. مؤمنان طراز اول نیز چنین حکمی دارند. آنان که ظرفیت‌های بیشتری برای عمل در راه حق داشتنه‌اند، اما به دلیل عمل سران کفر و نفاق، از راه باز مانده‌اند، جا دارد که دوباره به زندگی باز گردند تا ضمن نصرت دولت حق، خود به مراتبی در "سیر الی الله" دست یابند[۷۴].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. درباره رجعت چه دیدگاه‌‏هایی وجود دارد؟ (پرسش)
  2. آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است؟ (پرسش)
  3. آیا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت عمومی و همگانی است؟ (پرسش)
  5. آیا رجعت پس از ظهور امام مهدی با تکلیف سازگار است؟ (پرسش)
  6. مراد از رجعت عیسی مسیح چیست و این رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و این بازگشت چه خصوصیاتی دارد؟ (پرسش)
  7. رجعت چند مرحله دارد؟ (پرسش)
  8. آیا رجعت نوعی تناسخ نیست؟ (پرسش)
  9. اهمیت رجعت به چه اندازه است؟ (پرسش)
  10. منظور از عذاب ادنی که در قرآن آمده چیست؟ (پرسش)
  11. آیا اگر کسی چهل روز دعای عهد را بخواند حتما رجعت می‌کند؟ (پرسش)
  12. آیا آیات و سوره مؤمنون با مسئله رجعت منافات ندارد؟ (پرسش)
  13. چه ارتباطی بین ظهور و رجعت امام حسین وجود دارد؟ (پرسش)
  14. آیا اعتقاد به رجعت از ضروریات دین است؟ (پرسش)
  15. چگونه رجعت ائمه پس از ظهور امام مهدی انجام می‌گیرد؟ (پرسش)
  16. آیه‌‏ای از قرآن رجوع مرده را به دنیا ممتنع می‌‏داند آیا این آیه با مسأله رجعت سازگاری دارد؟ (پرسش)
  17. آیا پیامبران در زمان رجعت حضور دارند؟ (پرسش)
  18. رجعت در ادعیه و زیارات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  19. رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  20. کدام یک از علما در کتاب‌هایشان از رجعت بحث کرده‌اند؟ (پرسش)
  21. چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. آیا قرآن مخالف قول به رجعت است؟ (پرسش)
  2. چه آیاتی از قرآن رجعت را ثابت می‌کند؟ (پرسش)
  3. آیا قرآن به رجعت کسانی به این دنیا اشاره نموده است؟ (پرسش)
  4. آیا تمام احادیث رجعت از طرق شیعه وارد شده است؟ (پرسش)
  5. آیا در رجعت مردگان توسط امام مهدی زنده می‌‏شوند و آیا این قضیه پشتوانه عقلی روایی قرآنی دارد؟ (پرسش)
  6. چه تعداد از روایات بر رجعت دلالت دارند؟ (پرسش)
  7. رجعت در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  1. منظور از رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. مترادف‌های واژه رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. رجعت چیست و ادله آن کدام است؟ (پرسش)
  1. سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)
  2. آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش)
  4. چرا متکلمین بحث از رجعت را در علم کلام مطرح می‏‌کنند؟ (پرسش)
  1. فایده رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. هدف از رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. چه آثاری بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟ (پرسش)
  4. فلسفه و فوائد رجعت چه می‌باشند؟ (پرسش)
  5. رجعت امامان برای چیست؟ آیا آنان حکومت خواهند کرد؟ (پرسش)

  1. چه دلیل عقلی بر امکان رجعت می‌توان اقامه کرد؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت امکان وقوع دارد؟ (پرسش)
  3. آیا دلیل عقلی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟ (پرسش)
  5. آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. ویژگی‌های رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)
  4. آیا «رجعت» برای مؤمنان و کافران اختیاری است؟ (پرسش)
  1. رجعت چه زمانی تحقق پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  2. رجعت‏‌کنندگان چقدر در دنیا باقی می‏‌مانند؟ (پرسش)
  3. آیا زمان رجعت هنگام قیام امام مهدی است؟ (پرسش)
  1. چه کسانی رجعت می‏‌کنند؟ (پرسش)
  2. چه کسانی هنگام ظهور امام مهدی زنده می‌‏شوند؟ (پرسش)
  3. چه کسانی هنگام ظهور دوباره زنده می‌شوند و امام مهدی را یاری می‌کنند؟ (پرسش)
  4. رجعت کنندگان چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  5. ویژگی رجعت کنندگان چیست؟ (پرسش)
  6. اولین رجعت کننده از امامان کیست؟ (پرسش)
  7. برنامه‌های امام حسین در رجعت چیست؟ (پرسش)
  8. برنامه‌های امام علی در رجعت چه می‌باشد؟ (پرسش)
  9. آیا بانوان رجعت می‌کنند؟ (پرسش)
  10. چه کسانی در هنگام قیام امام مهدی از قبر خود برانگیخته می‌‏شوند؟ (پرسش)
  11. آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت می‌کنند؟ (پرسش)
  12. آیا در عصر حکومت اولیای صالح احتمال نافرمانی و شورش وجود دارد؟ (پرسش)
  1. مخالفان رجعت چه می‌گویند و چگونه به آنها پاسخ داده می‌شود؟ (پرسش)
  2. مخالفان رجعت چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  3. چرا اهل سنت رجعت را نمی‌پذیرند؟ (پرسش)
  1. نحوه حکومت ائمه بعد از رجعت چگونه است؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. بحار الأنوار؛ ج ۷، ص۶۱.
  2. الصحاح، ج ۳، ص۱۲۱۶؛ المصباح، ج ۱، ص۲۲۰؛ مجمع البحرين، ج ۲، ص۱۵۰، «رجع».
  3. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۵.
  4. حق الیقین؛ ص۳۳۷ - ۳۳۸.
  5. حق الیقین؛ ص۳۴۰.
  6. تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص۲۶۳
  7. رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.
  8. اوائل المقالات؛ ص۴۶.
  9. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۰۴؛ فرهنگ شیعه، ص۲۷۰.
  10. علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.
  11. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۳۷.
  12. ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶ و ﴿وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.
  13. آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  14. المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۸.
  15. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص۱۲۷.
  16. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی.
  17. مصنفات الشیخ المفید، ۵/ ۶۰.
  18. از ما نیست کسی که ایمان به بازگشت ما ندارد؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۴۵۸، ح ۴۵۸۳.
  19. هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد مؤمن است... که یکی از آنها ایمان به رجعت است؛ وسائل الشیعة، ج ۲۴، ص۱۳۲، ش ۳۰۱۶۴.
  20. المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص۳۲).
  21. رسالة العقاید الجعفریة، ص۲۵۰.
  22. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۹ ـ ۱۹۱؛ فرهنگ شیعه، ص۲۷۰.
  23. ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة عرض و نقد، ج ۳، ص۹۱۱؛ اصفهانی، الاغانی، ج ۳، ص۱۳۹ (حاشیه ۲). محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.
  24. ربیع بن محمد سعودی، الشیعة الامامیة الاثناعشریة فی میزان الاسلام، ص۲۰۲.
  25. همو، الشیعة و التشیع، ص۳۵۹.
  26. حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج ۴، ص۲۵۹.
  27. محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.
  28. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۱ ـ ۱۹۲.
  29. آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایه‌بان‌هایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.
  30. تفسیر المیزان، ترجمه محمدتقی مصباح، ج ۲، ص۱۴۶.
  31. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۵۵۶.
  32. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳ ـ ۱۹۵.
  33. یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  34. از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: طبری در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، زمخشری در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.
  35. آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.
  36. یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  37. باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.
  38. باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.
  39. سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.
  40. و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  41. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶.
  42. «روزی که بانگ آسمانی حقیقی را بشنوید، روز آمدن است».
  43. «و روزی که از هر امتی، گروهی را محشور می‌کنیم».
  44. «و ما آنها را محشور می‌کنیم و یک تن را از آنان وا نمی‌نهیم».
  45. «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟».
  46. «آن که ابلاغ قرآن را بر تو واجب کرده است، تو را به بازگشتگاهی، باز می‌گرداند».
  47. اسناد این احادیث، چندان قوی نیستند و راویان مجهول در میان راویان آنها وجود دارند. از جمله حدیث است که حسن بن جهم از امام رضا(ع) در مجلس مأمون نقل می‌کند؛ ر. ک: عیون أخبار الرضا(ع): ج۱ ص۲۱۶ ح۱ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۵۸ ح۴۵.
  48. مختصر بصائر الدرجات: ص۲۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۷ ح۶۲ راویان این حدیث، مورد تأیید رجالیان هستند. تنها در مورد عبدالله بن عطا برخی تردید کرده‌اند که کدام است. ثانیاً به دلیل روایت کمی که دارد، چندان شناخته شده نیست. البته هیچ گونه تضعیفی دربارۀ هیچ یک از عبدالله بن عطا‌ها نیامده است و این تا حدی حدیث را قابل قبول می‌سازد، به طوری که اگر با دیکر شواهد تقویت شود، پذیرفتنی می‌گردد.
  49. الکافی: ج۸ ص۲۴۷ ح۳۴۶، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۸۹ ح۸۷. سند این حدیث، قوی نیست؛ زیرا وثاقت محمد بن سالم بن ابی سلمه، با وجود امامی بودن، ثابت نشده است؛ اما در کنار دیگر روایات باب می‌تواند یکی از شواهد تقویت کنندۀ این دیدگاه باشد.
  50. و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.
  51. مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۵ ح۵۹.
  52. احادیث در این باب، بسیارند؛ ر. ک: مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴ و ۱۷۸، تفسیر القمی: ج۲ ص۱۳۰، دلائل الإمامة: ص۴۴۷ ح۴۲۴؛ بحار الأنوار: ج۶ ص۲۹۲ و ج۲۵ ص۵۱ و ج۵۳ ص۳۹ و ۵۳ و ۶۱ و ج۶۲ ص۱۹۳-۱۹۴.
  53. از جمله روایت مفضّل بن عمر که امام صادق(ع) از احوال مردگان در زمان غیبت سؤال می‌کند و ایشان پاسخ می‌دهند که هنگام ظهور از مؤمن در قبرش سؤال می‌کند که: ای فلانی! صاحب تو ظهور کرده است. اگر می‌خواهی به او ملحق شوی، بشو و اگر نمی‌خواهی در کرامت الهی باقی بمانی، بمان؛ الغیبة، ص۴۵۸ ح۴۷۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱ ح۹۸. این روایت، قابل اعتماد نیست.
  54. مانند مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در رسائل و مقالات فلسفی، "مسئله رجعت".
  55. قسر، در مقابل "طبع" و مرادف با "جبر"، است و حرکت قسری، حرکتی بر خلاف میل را گویند و حرکتی که از خارج بر اجسام تحمیل شود. محرک اجسام، گاه میل و طبع آنهاست و گاه عامل خارجی، که شق دوم را حرکت قسری گویند؛ فرهنگ معارف اسلامی: ج۳ ص۱۴۷۹ برگفته از شفا: ج۱ ص۱۰۹، الأسفار الأربعة: ج۳ ص۱۲۵.
  56. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۶۷ - ۶۸.
  57. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳.
  58. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳.
  59. «إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَإِنَّهُ يُلْهَى عَنْهُ وَ قَالَ: فِي الرَّجْعَة إِنَّمَا يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ(ع) مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَلَا رُجُوعَ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْمَآبِ»؛ تصحیح اعتقادات الإمامیة: ص۹۰، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۵۳.
  60. «رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ(ع) قَالَ: سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب» و هنگام قیام او، بارانی در ماه جمادی آخر و ده روز اول رجب بر مردم فرو می‌ریزد که مانند آن را ندیده‌اند و خداوند، گوشت و پیکر مؤمنان را در قبرهایشان با آن باران می‌رویاند و گویی آنان را می‌بینم که از سوی جهینه پیش می‌آیند و موهایشان را از خاک قبر می‌تکانند‏؛ ر.ک: الارشاد؛ ص۲۵ ح۱۴۳۳.
  61. «رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: يُخْرِجُ الْقَائِمُ(ع) مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى(ع) الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاما» مفضّل بن عمر گفت: امام صادق(ع) فرمود: قائم(ع) بیست و هفت مرد را از پشت کوفه بیرون می‌آورد که پانزده تن از آنان از قوم موسی هستند که به سوی حق هدایت می‌کنند و به حق و عدالت، داوری می‌کنند و هفت تن دیگر، اصحاب کهف و یوشع بن نون، سلمان، ابو دجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر هستند که یاوران و کارگزاران پیش روی او خواهند بود؛ ر. ک: الارشاد: ص۲۹ ح۱۴۳۶.
  62. «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ هُوَ هَذَا اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور» هر کس خدای متعال را چهل بامداد با این عهد بخواند، از یاران قائم ما خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، خدای متعال، او را از قبرش بیرون می‌آورد، و در برابر هر کلمه این دعا، هزار حسنه به او می‌دهد و هزار بدی از او محو می‌کند. و متن آن، این است: خدایا! پروردگار نور بزرگ، پروردگار کرسی رفیع، پروردگار دریای انبوه!...؛ ر. ک: مصباح الزائر: ص۳۵، ص۱۴۴۳.
  63. الکافی: ج۳ ص۱۳۱ ح۴. بحار الأنوار: ج۶ ص۱۹۸ ح۵۱.
  64. الکافی، ج۸ ص۵۰ ح۱۴، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۳.
  65. بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱-۹۲.
  66. ر.ک: الکافی: ج۱ ص۱۹۷ ح۳؛ بصائر الدرجات: ص۱۹۹ ح۱ و مختصر بصائر الدرجات: ص۴۱ و ۲۰۴ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۰۱ ح۱۲۳.
  67. ر.ک: المزار الکبیر: ص۳۰۵.
  68. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: ج۷، ص۵۹.
  69. مختصر بصائر الدرجات: ص۲۹ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۴ ح۷۵.
  70. بحار الأنوار: ج۲۵ ص۳۵۵.
  71. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۷۷ ـ ۸۲.
  72. آنچه نمی‌توان به همه‌اش رسید، همه‌اش رها نمی‌شود
  73. این موضوع در احادیث متعددی بیان شده است، از جمله در حدیثی از امام رضا(ع) که فرمود: «متن قرآن دوست داشتند که شاید در آن وقت زنده می‌بودند، فرا می‌رسد، و خداوند، ‌سینه‌های مردم با ایمان را شفا می‌دهد؛ الغیبة، طوسی: ص۴۴۰ ح۴۳۱، بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۹۰ ح۲۸.
  74. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۴۹ ـ ۵۱؛ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.