انس بن حارث کاهلی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = صحابه | ||
| عنوان مدخل = انس بن حارث کاهلی | | عنوان مدخل = انس بن حارث کاهلی | ||
| مداخل مرتبط = [[انس بن حارث کاهلی در حدیث]] - [[انس بن حارث کاهلی در تاریخ اسلامی]] - [[انس بن حارث کاهلی در معارف و سیره حسینی]] - [[انس بن حارث کاهلی در تراجم و رجال]] | | مداخل مرتبط = [[انس بن حارث کاهلی در حدیث]] - [[انس بن حارث کاهلی در تاریخ اسلامی]] - [[انس بن حارث کاهلی در معارف و سیره حسینی]] - [[انس بن حارث کاهلی در تراجم و رجال]] | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
* [[جعفر بن محمد بن رباح]] مشهور به [[جعفر بن محمد الأشجعی]] | * [[جعفر بن محمد بن رباح]] مشهور به [[جعفر بن محمد الأشجعی]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
==شهادت انس بن حارث کاهلی== | |||
انس بن حارث کاهلی پیرمرد سالخوردهای بود که در [[روز عاشورا]] حضور داشت، او از [[اصحاب پیامبر]] و در [[جنگ بدر]] و حنین شرکت داشت. ماجرای [[شهادت امام]] را از زبان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شنیده بود. ایشان نقل کرده از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: {{متن حدیث|ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ}} فرزندم حسین در [[سرزمین عراق]] کشته خواهد شد هر کس تا آن [[روز]] زنده باشد و او را [[درک]] کند باید به [[یاری]] او بشتابد. در روز عاشورا از [[امام حسین]]{{ع}} [[اجازه]] رفتن به میدان گرفت [[امام]] اجازه داد. او با [[شور]] و [[شوق]] عمامهاش را از سرش گرفت و به کمر بست، [[پیشانی]] بندش را بست و ابروانش را که بر اثر [[پیری]] روی چشمش افتاده بود زیر آن جای داد تا مانع دیدنش نگردد، وقتی امام این [[حال]] را از او دید منقلب شد و بیاختیار قطرات [[اشک]] از دیدهها به گونههایش سرازیر شد خطاب به او فرمود: {{عربی|شكر الله سعيك يا شيخ}}؛ [[خداوند]] عمل تو را به بهترین وجه قبول و تقدیر کند ای پیرمرد، او با آن سن پیری به میدان رزم رفت و با [[دشمنان]] جنگید و پس از کشتن هیجده نفر از [[دشمن]] شربت شیرین شهادت نوشید<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۱۹؛ مقتل مقرم، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۹.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | # [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | ||
# [[پرونده:IM010744.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|'''مظلومیت سیدالشهداء ج۲''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۷۵: | خط ۷۹: | ||
{{یاران امام حسین}} | {{یاران امام حسین}} | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | |||
[[رده:اصحاب امام علی]] | [[رده:اصحاب امام علی]] | ||
[[رده:اصحاب امام حسین]] | [[رده:اصحاب امام حسین]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | [[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | ||
[[رده: | [[رده:بنیاسد]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۶
انس بن حارث کاهلی | |
---|---|
نام کامل | انس بن حارث کاهلی |
جنسیت | مرد |
از قبیله | بنی اسد |
محل زندگی | کوفه |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | |
مشخصات حدیثی | |
راویان از او | |
انس بن حارث نبیه. در بین اهل سنت برخی او را صحابی میدانند.[۱]
مقدمه
از شهدای کربلا است وی از اصحاب پیامبر خدا (ص)، از طایفه بنی کاهل از بنی اسد بود که از عربهای شمال محسوب میشدند. گفتهاند در جنگ بدر و حنین هم شرکت داشت. پیر مردی سالخورده، از شیعیان کوفه بود که موقعیتی والا داشت. شبانه خود را به کربلا رساند و روز عاشورا در رکاب حسین به سعادت شهادت رسید. در برخی منابع، نام او مالک بن انس کاهلی آمده است[۲].
استادان
روایتکنندگان از او
- سلیم بن أسود بن حنظلة مشهور به سلیم بن أسود المحاربی
- جعفر بن محمد بن رباح مشهور به جعفر بن محمد الأشجعی
شهادت انس بن حارث کاهلی
انس بن حارث کاهلی پیرمرد سالخوردهای بود که در روز عاشورا حضور داشت، او از اصحاب پیامبر و در جنگ بدر و حنین شرکت داشت. ماجرای شهادت امام را از زبان پیامبر اکرم(ص) شنیده بود. ایشان نقل کرده از پیامبر شنیدم که فرمود: «ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ» فرزندم حسین در سرزمین عراق کشته خواهد شد هر کس تا آن روز زنده باشد و او را درک کند باید به یاری او بشتابد. در روز عاشورا از امام حسین(ع) اجازه رفتن به میدان گرفت امام اجازه داد. او با شور و شوق عمامهاش را از سرش گرفت و به کمر بست، پیشانی بندش را بست و ابروانش را که بر اثر پیری روی چشمش افتاده بود زیر آن جای داد تا مانع دیدنش نگردد، وقتی امام این حال را از او دید منقلب شد و بیاختیار قطرات اشک از دیدهها به گونههایش سرازیر شد خطاب به او فرمود: شكر الله سعيك يا شيخ؛ خداوند عمل تو را به بهترین وجه قبول و تقدیر کند ای پیرمرد، او با آن سن پیری به میدان رزم رفت و با دشمنان جنگید و پس از کشتن هیجده نفر از دشمن شربت شیرین شهادت نوشید[۳].[۴].
منابع
پانویس
- ↑ موسوعة الحدیث
- ↑ ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۵.
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۱۹؛ مقتل مقرم، ص۲۵۲.
- ↑ راجی، علی، مظلومیت سیدالشهداء، ج۲، ص ۷۹.