نصر بن ابی‌نیزر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = نصر بن ابی‌نیزر| عنوان مدخل  = نصر بن ابی‌نیزر| مداخل مرتبط = [[نصر بن ابی‌نیزر در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = نصر بن ابی‌نیزر | مداخل مرتبط = [[نصر بن ابی‌نیزر در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = نصر بن ابی‌نیزر
| مشهور به =
| نام تصویر = آرامگاه شهدای کربلا.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = آرامگاه شهدای کربلا
| نام کامل = نصر بن ابی‌نیزر
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله = 
| از تیره = 
| پدر = [[ابونیزر]] 
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد =   
| محل زندگی = 
| تاریخ درگذشت =     
| محل درگذشت =
| تاریخ شهادت = [[۶۱ هجری]]
| محل شهادت = [[کربلا]]
| طول عمر = 
| محل دفن = [[کربلا]]
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[امام علی]] | [[امام حسن]] | [[امام حسین]] }}
| از طبقه =
| در جنگ = [[واقعه کربلا]]
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت = 
| علت درگذشت =
| علت شهادت = 
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =   
| آخرین راوی از او =
}}
 
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
«نصر» فرزند [[ابی نیزر]]، از خدمتگزاران<ref>مناقب آل ابی‎طالب، ج۳، ص۳۵۱.</ref> و [[یاران]] [[حضرت علی]] {{ع}}<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۶۴.</ref>، [[امام حسن]]<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹.</ref> و [[امام حسین]] {{ع}}<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹.</ref> بود.
نصر بن ابی‌نیزر، از خدمتگزاران<ref>مناقب آل ابی‎طالب، ج۳، ص۳۵۱.</ref> و [[یاران حضرت علی]] {{ع}}<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۶۴.</ref>، [[امام حسن]]<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹.</ref> و [[امام حسین]] {{ع}}<ref>وسیلة الدارین، ص۱۹۹.</ref> بود.


پدرش ابی نیزر از [[فرزندان]] [[ملوک]] [[عجم]] یا از [[اولاد]] [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] بوده است. در چگونگی آمدن ابی نیزر به [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}}، در [[منابع تاریخی]] توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌‌کند که نصر در همان [[کودکی]] که در حبشه می‌‌زیسته متمایل به [[اسلام]] شد. وی را خدمت رسول خدا {{صل}} آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان [[زمان پیامبر]] به [[تربیت]] و پرورش او [[همت]] گمارد و پس از ایشان با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و فرزندان آن [[حضرت]] به سر می‌‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم [[هدیه]]، به رسول خدا {{صل}} اهدا شده وسپس با [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و در نخلستان‌های اطراف [[مدینه]] به کار [[اشتغال]] داشته است.
پدرش «[[ابونیزر]]» از [[فرزندان]] [[ملوک عجم]] یا از [[اولاد]] [[نجاشی پادشاه حبشه]] بوده است. در چگونگی آمدن ابونیزر به [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}}، در [[منابع تاریخی]] توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌‌کند که نصر در همان [[کودکی]] که در حبشه می‌‌زیسته متمایل به [[اسلام]] شد. وی را خدمت رسول خدا {{صل}} آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان [[زمان پیامبر]] به [[تربیت]] و پرورش او [[همت]] گمارد و پس از ایشان با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و فرزندان آن [[حضرت]] به سر می‌‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم [[هدیه]]، به رسول خدا {{صل}} اهدا شده وسپس با [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و در نخلستان‌های اطراف [[مدینه]] به کار [[اشتغال]] داشته است.


[[حدیث]] معروفی است از ابی نیزر [[روایت]] شده، [[گواه]] بر این مدعاست<ref>خلاصه روایت از زبان آبی نیزر چنین است او می‌‌گوید: من در مزرعه ابونیزر و بغیبغه مشغول کار بودم که حضرت علی {{ع}} نزدم آمد و فرمود: {{متن حدیث|هَلْ عِنْدَكَ مِنْ طَعَامٍ}}، «آیا چیزی برای طعام داری؟» عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‎ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، امام سر جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت، {{متن حدیث|مَنْ أَدْخَلَهُ بَطْنُهُ اَلنَّارَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ}}؛ کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است. ابو نیزر می‌‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر ابی نیزر کأنها عن جزوړ، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، {{متن حدیث|أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّهَا صَدَقَةٌ}}؛ خدا را شاهد می‌‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه آبی نیزر و بغیبغه) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسین بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند. (ابصارالعین، ص۹۰).</ref>.
[[حدیث]] معروفی است از ابونیزر [[روایت]] شده، [[گواه]] بر این مدعاست<ref>خلاصه روایت از زبان ابونیزر چنین است او می‌‌گوید: من در مزرعه ابونیزر و بغیبغه مشغول کار بودم که حضرت علی {{ع}} نزدم آمد و فرمود: {{متن حدیث|هَلْ عِنْدَكَ مِنْ طَعَامٍ}}، «آیا چیزی برای طعام داری؟» عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‎ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، امام سر جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت، {{متن حدیث|مَنْ أَدْخَلَهُ بَطْنُهُ اَلنَّارَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ}}؛ کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است. ابونیزر می‌‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر ابونیزر کأنها عن جزوړ، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، {{متن حدیث|أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّهَا صَدَقَةٌ}}؛ خدا را شاهد می‌‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه ابونیزر و [[بغیبغه]]) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسین بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند. (ابصارالعین، ص۹۰).</ref>.


[[نصر]] فرزند ابی [[نیزر]] به [[تبعیت]] و [[پیروی]] از پدرش پس از [[شهادت امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به [[امام حسن]] {{ع}} ملحق شد، بعد به [[امام حسین]] {{ع}} و از [[مدینه]] با [[کاروان امام حسین]] {{ع}} به [[مکه]] آمد و از آنجا به [[کربلا]] رفت و در [[روز عاشورا]] در همان [[حمله نخست]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابصارالعین، ص۹۰؛ و در اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲، اسم او را با عنوان «نصر مولی علی {{ع}}» جزء شهدای کربلا ذکر کرده است.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۹۶-۵۹۷.</ref>
نصر بن ابی‌نیزر به [[تبعیت]] و [[پیروی]] از پدرش پس از [[شهادت امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به [[امام حسن]] {{ع}} ملحق شد، بعد به [[امام حسین]] {{ع}} و از [[مدینه]] با [[کاروان امام حسین]] {{ع}} به [[مکه]] آمد و از آنجا به [[کربلا]] رفت و در [[روز عاشورا]] در همان [[حمله نخست]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابصارالعین، ص۹۰؛ و در اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲، اسم او را با عنوان «نصر مولی علی {{ع}}» جزء شهدای کربلا ذکر کرده است.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۵۹۶-۵۹۷.</ref>


== ابونیزر در اصحاب امام علی ==  
==شهادت نصر بن ابی نیزر==
"أبو نیزر" از [[فرزندان]] [[ملوک]] [[عجم]] یا از [[اولاد]] [[نجاشی]]، [[پادشاه]] [[حبشه]] بوده است. در چگونگی آمدن أبو نیزر به [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اسلام آوردن]] او، در [[منابع تاریخی]] توضیح زیادی نیامده است. فقط [[سماوی]] از [[کامل مبرد]] [[نقل]] می‌کند که [[نصر بن ابی نیزر]] در همان [[کودکی]] که در [[حبشه]] می‌زیسته متمایل به [[اسلام]] شد. وی را [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} آوردند و [[اسلام]] را پذیرفت و از همان زمان [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[تربیت]] و پرورش او [[همت]] گمارد و پس از ایشان با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] به سر می‌برد. برخی هم گفته‌اند او از [[فرزندان]] [[ملوک]] [[عجم]] بوده که به رسم هدیه، به [[رسول خدا]] {{صل}} اهدا شده و سپس با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در نخلستان‌های اطراف [[مدینه]] به کار اشتغال داشته است<ref>ابصار العین، ص۹۰ و در اعیان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲ نام او را با عنوان «نصر مولی علی» جزو شهدای کربلا به شمار آورده است.</ref>.
نصر بن ابی نیزر از احفاد [[نجاشی]] [[پادشاه]] [[حبشه]] بود،  «[[ابونیزر]]» باغبان معروف [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از جمله سواران و [[موالیان]] خدمتگزار و [[وفادار]] و از یادگاری‌های [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده، از [[کودکی]] تحت [[تربیت]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} در آمده و به [[شغل]] باغبانی [[حضرت امیر]] در نخلستان اختصاصی [[اشتغال]] یافته بود. [[نصر بن ابی نیزر]] سال‌ها بعد از پدرش در [[خدمت]] امامین همامین [[امام حسن]] و [[امام حسین]] گذرانده و از [[مدینه]] تا [[مکه]] در خدمت [[امام]]{{ع}} بوده، از آنجا به [[کربلا]] آمده رکاب حضرت [[ابی عبدالله]]{{ع}} [[جان]] خود را نثار نمود، او مردی [[شجاع]] و [[جنگ]] آزموده بوده در میدان جنگ در [[حمله اول]] به [[شهادت]] رسید<ref>أعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲.</ref>.


و [[حدیث]] معروف حضور [[علی]] {{ع}} در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه از أبو نیزر [[روایت]] شده. خلاصه [[روایت]] از زبان أبو نیزر چنین است او می‌گوید: من در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه مشغول کار بودم که [[حضرت علی]] {{ع}} نزدم آمد و فرمود: "آیا چیزی برای طعام داری؟"<ref>{{متن حدیث|هل عندك من طعام}}</ref>؛ عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‌ام و شما آن را [[دوست]] ندارید؟ [[حضرت]] فرمود، همان را بیاور. وقتی [[غذا]] آورده شد، [[حضرت]] برخاست و سر جوی آب دستان [[مبارک]] خود را شُست و بعد، از آن [[غذا]] تناول کرد و پس از [[غذا]]، کنار جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شُست تا [[پاک]] شد، سپس [[دست]] را روی شکمش از روی [[لباس]] مالید و گفت: "کسی که به واسطه [[سیر]] کردن شکمش وارد [[دوزخ]] شود [[خدا]] او را از [[رحمت]] خود دور ساخته است"<ref>{{متن حدیث|من أدخله بطنه النار فأبعده الله}}</ref>.
در پایان این بحث بی‌مناسبت نیست که در باب تعداد [[شهدای کربلا]] اشاره‌ای داشته باشیم. [[علمای شیعه]] و [[مورخین]] گران‌قدر آمارهای متفاوتی از شهدای کربلا را ارائه داده‌اند با تفاوت‌هایی که در نقل آنها وجود دارد زوایای دید بزرگان نسبت به این آمارها هم متفاوت است. شیخ [[ذبیح الله]] محلاتی می‌گوید: ۲۲۸ نفر از [[اصحاب امام حسین]]{{ع}} که [[شهید]] شدند جمع‌آوری گردید یک نفر آنها به نام [[سلیمان بن رزین]] در [[بصره]] شهید شد ۱۲ نفر آنها در [[کوفه]] به شهادت رسید که و عبارتند از [[حضرت مسلم]] و [[طفلان مسلم]] و [[محمد بن کثیر]] و پسرش و [[هانی بن عروه]] و [[عبدالاعلی]] و [[عباس بن جعده]] و [[عبدالله بن حارث]] و [[عبدالله بن عفیف]] و [[عبدالله بن یقطر]] و [[قیس بن مسهر]]؛ لذا ۲۱۵ نفر در کربلا به [[فیض]] شهادت رسیدند بقیه در کوفه و یک نفر در بصره، در میان آنها هم یک [[زن]] به نام هانیه [[همسر]] وهب به شهادت رسید<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۳۸۷؛ فرسان الهیجا، ج۲، ص۱۵۴.</ref>.
 
[[علامه]] [[سید محسن امین]] تعداد ۱۳۹ نفر از شهدای کربلا را نام می‌برد، در [[زیارت ناحیه مقدسه]] تعداد آنها را ۸۱ نفر ذکر فرموده، [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] بالای صد نفر ذکر کرده‌اند، [[سید بن طاووس]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] نقل کرده که حضرت فرمود: {{عربی|و انهم كانوا خمسة و أربعين فارسا و مأة راجل}}<ref>ملهوف، ص۱۵۸.</ref>، [[اصحاب امام]] ۴۵ سواره و ۱۰۰ نفر پیاده بوده‌اند. البته اقوال دیگری هم وجود دارد.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۹.</ref>.
أبو نیزر می‌گوید: بعد [[حضرت]] کلنگ را به [[دست]] گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود [[پاک]] کرد و دوباره نفس‌زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر أبو نیزر {{عربی|"كأنها عن جزور"}}، آب مانند گردن شتر جریان یافت. [[حضرت]] بعد بیرون آمد و فرمود، "خدا را [[شاهد]] می‌گیرم که این قنات را برای [[صدقه]] قرار دادم"<ref>{{متن حدیث|"أشهد الله أنها صدقة"}}</ref>. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه) را [[علی]] [[امیرمؤمنان]]، [[صدقه]] قرار داد و [[وقف]] [[مستمندان]] [[مدینه]] نمود؛ مگر آنکه [[حسن]] و حسینم بدان [[نیازمند]] شوند که در این صورت [[ملک]] آنان است و دیگران بدان حقی ندارند<ref>ابصار العین، ص۹۰.</ref>. و [[نصر بن ابی نیزر]] [[فرزند]] أبو نیزر نیز در زمره [[شیعیان حضرت علی]] {{ع}} بود و پس از [[شهادت امیرمؤمنان]] [[علی]] {{ع}} به [[امام حسن]] {{ع}} ملحق شد، بعد به [[امام حسین]] {{ع}} و از [[مدینه]] با کاروان [[امام حسین]] {{ع}} به [[مکه]] آمد و از آنجا به [[کربلا]] رفت و در [[روز عاشورا]] در همان حمله نخست به [[شهادت]] رسید<ref>ابصار العین، ص۹۰؛ و در اعيان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲، تنها به اسم او که جزو شهدای کربلا است، اکتفا کرده است.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۵: خط ۷۳:
# [[پرونده:1100374.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|'''اصحاب امام حسین''']]
# [[پرونده:1100374.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|'''اصحاب امام حسین''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
# [[پرونده:IM010744.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|'''مظلومیت سیدالشهداء ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اصحاب امام حسن]]
[[رده:اصحاب امام حسین]]
[[رده:اصحاب امام حسین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۹

نصر بن ابی‌نیزر
آرامگاه شهدای کربلا
نام کاملنصر بن ابی‌نیزر
جنسیتمرد
پدرابونیزر
تاریخ شهادت۶۱ هجری
محل شهادتکربلا
محل آرامگاهکربلا
از اصحاب
حضور در جنگواقعه کربلا

آشنایی اجمالی

نصر بن ابی‌نیزر، از خدمتگزاران[۱] و یاران حضرت علی (ع)[۲]، امام حسن[۳] و امام حسین (ع)[۴] بود.

پدرش «ابونیزر» از فرزندان ملوک عجم یا از اولاد نجاشی پادشاه حبشه بوده است. در چگونگی آمدن ابونیزر به خدمت رسول خدا (ص)، در منابع تاریخی توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌‌کند که نصر در همان کودکی که در حبشه می‌‌زیسته متمایل به اسلام شد. وی را خدمت رسول خدا (ص) آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان زمان پیامبر به تربیت و پرورش او همت گمارد و پس از ایشان با امیر مؤمنان (ع) و فرزندان آن حضرت به سر می‌‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم هدیه، به رسول خدا (ص) اهدا شده وسپس با امیرمؤمنان (ع) و در نخلستان‌های اطراف مدینه به کار اشتغال داشته است.

حدیث معروفی است از ابونیزر روایت شده، گواه بر این مدعاست[۵].

نصر بن ابی‌نیزر به تبعیت و پیروی از پدرش پس از شهادت امیرمؤمنان علی (ع) به امام حسن (ع) ملحق شد، بعد به امام حسین (ع) و از مدینه با کاروان امام حسین (ع) به مکه آمد و از آنجا به کربلا رفت و در روز عاشورا در همان حمله نخست به شهادت رسید[۶][۷]

شهادت نصر بن ابی نیزر

نصر بن ابی نیزر از احفاد نجاشی پادشاه حبشه بود، «ابونیزر» باغبان معروف امیرالمؤمنین(ع) از جمله سواران و موالیان خدمتگزار و وفادار و از یادگاری‌های حضرت امیرالمؤمنین(ع) بوده، از کودکی تحت تربیت حضرت رسول اکرم(ص) در آمده و به شغل باغبانی حضرت امیر در نخلستان اختصاصی اشتغال یافته بود. نصر بن ابی نیزر سال‌ها بعد از پدرش در خدمت امامین همامین امام حسن و امام حسین گذرانده و از مدینه تا مکه در خدمت امام(ع) بوده، از آنجا به کربلا آمده رکاب حضرت ابی عبدالله(ع) جان خود را نثار نمود، او مردی شجاع و جنگ آزموده بوده در میدان جنگ در حمله اول به شهادت رسید[۸].

در پایان این بحث بی‌مناسبت نیست که در باب تعداد شهدای کربلا اشاره‌ای داشته باشیم. علمای شیعه و مورخین گران‌قدر آمارهای متفاوتی از شهدای کربلا را ارائه داده‌اند با تفاوت‌هایی که در نقل آنها وجود دارد زوایای دید بزرگان نسبت به این آمارها هم متفاوت است. شیخ ذبیح الله محلاتی می‌گوید: ۲۲۸ نفر از اصحاب امام حسین(ع) که شهید شدند جمع‌آوری گردید یک نفر آنها به نام سلیمان بن رزین در بصره شهید شد ۱۲ نفر آنها در کوفه به شهادت رسید که و عبارتند از حضرت مسلم و طفلان مسلم و محمد بن کثیر و پسرش و هانی بن عروه و عبدالاعلی و عباس بن جعده و عبدالله بن حارث و عبدالله بن عفیف و عبدالله بن یقطر و قیس بن مسهر؛ لذا ۲۱۵ نفر در کربلا به فیض شهادت رسیدند بقیه در کوفه و یک نفر در بصره، در میان آنها هم یک زن به نام هانیه همسر وهب به شهادت رسید[۹]. علامه سید محسن امین تعداد ۱۳۹ نفر از شهدای کربلا را نام می‌برد، در زیارت ناحیه مقدسه تعداد آنها را ۸۱ نفر ذکر فرموده، شیخ مفید و سید مرتضی بالای صد نفر ذکر کرده‌اند، سید بن طاووس از امام باقر(ع) روایت نقل کرده که حضرت فرمود: و انهم كانوا خمسة و أربعين فارسا و مأة راجل[۱۰]، اصحاب امام ۴۵ سواره و ۱۰۰ نفر پیاده بوده‌اند. البته اقوال دیگری هم وجود دارد.[۱۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مناقب آل ابی‎طالب، ج۳، ص۳۵۱.
  2. وسیلة الدارین، ص۱۹۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۶۴.
  3. وسیلة الدارین، ص۱۹۹.
  4. وسیلة الدارین، ص۱۹۹.
  5. خلاصه روایت از زبان ابونیزر چنین است او می‌‌گوید: من در مزرعه ابونیزر و بغیبغه مشغول کار بودم که حضرت علی (ع) نزدم آمد و فرمود: «هَلْ عِنْدَكَ مِنْ طَعَامٍ»، «آیا چیزی برای طعام داری؟» عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‎ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، امام سر جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت، «مَنْ أَدْخَلَهُ بَطْنُهُ اَلنَّارَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ»؛ کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است. ابونیزر می‌‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر ابونیزر کأنها عن جزوړ، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، «أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّهَا صَدَقَةٌ»؛ خدا را شاهد می‌‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه ابونیزر و بغیبغه) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسین بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند. (ابصارالعین، ص۹۰).
  6. ابصارالعین، ص۹۰؛ و در اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲، اسم او را با عنوان «نصر مولی علی (ع)» جزء شهدای کربلا ذکر کرده است.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۹۶-۵۹۷.
  8. أعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲.
  9. معالی السبطین، ج۱، ص۳۸۷؛ فرسان الهیجا، ج۲، ص۱۵۴.
  10. ملهوف، ص۱۵۸.
  11. راجی، علی، مظلومیت سیدالشهداء، ج۲، ص ۷۹.