عباسیان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '</ref><ref>مجتبی تونه‌ای، [[موعودنامه' به '</ref><ref>تونه‌ای، مجتبی، [[موعودنامه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عباسیان در تاریخ اسلامی]] - [[عباسیان در معارف مهدویت]] - [[عباسیان در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مهدویت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام مهدی]]{{ع}} است. "'''امام مهدی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام مهدی در قرآن]] | [[امام مهدی در حدیث]] | [[امام مهدی در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام مهدی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
عبّاس، عموی پیامبر {{صل}}، [[فرزندان]] زیادی داشت که در میان فرزندان ایشان، [[عبدالله]] و عبیدالله، وارد مسائل [[سیاسی]] شدند. [[عبدالله بن عباس]] بعد از [[امامت امام علی]] {{ع}} از جانب [[امام]] {{ع}} والی بصره شد اما بعد از [[شهادت امام علی]] {{ع}} و [[بیعت]] [[امام حسن]] {{ع}} با [[معاویه]] به [[مدینه]] آمد. عبدالله ۷ پسر داشت که کوچکترین آنها [[علی]] بود. [[علی بن عبدالله بن عباس]]، در حمیمه ادعای خلافت نمود و ادعا کرد که بعد از او خلافت به [[فرزندان]] و نوه‌های او می‌رسد و این [[افکار]] و ادعا را در خاطر فرزندان خویش بارور نمود. او پسرش [[محمّد]] را [[جانشین]] خویش اعلام نمود. [[محمّد بن علی بن عبدالله بن عبّاس]] ۱۰ پسر داشت که در میان فرزندانش [[ابراهیم]]، [[ابوالعبّاس سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور]] در کار [[سیاست]] وارد شدند.  
*دوران [[غیبت صغری]] که [[نواب خاص]] [[امام زمان]] {{ع}} در آن دوره، مسؤولیت نیابت را به عهده داشتند و نزدیک به هفتاد سال از تاریخ را به خود اختصاص دادند، مصادف و مقارن با خلافت شش تن از خلفای عباسی بوده است. هنر عباسی‌ها آن بود که خودشان را جزء [[آل محمد]] به قلم آوردند تا جنبش و نهضت را به نفع خود اداره کنند. سرانجام [[بنی عباس]] به نام [[اهل بیت]] {{عم}} خلافت را، پس از سرنگونی [[بنی امیه]] به دست گرفتند، و در ابتدای کار، روزی چند به مردم و علویین روی خوش نشان دادند. حتّی به نام انتقام شهدای علویین، [[بنی امیه]] را قتل عام کردند و قبور خلفاء [[بنی امیه]] را شکافتند و هرچه یافتند، آتش زدند. اما دیری نگذشت که شیوه ظالمانه و خصمانه [[بنی امیه]] را پیش گرفتند و در بیدادگری و بی‌بندوباری، هیچ‌گونه فروگذار نکردند و علویین را دسته‌دسته گردن زدند و یا زنده‌زنده دفن کردند. یکی از ویژگی‌های خلفای عباسی که در همه آن‌ها مشترک می‌باشد، مشغول بودن و پرداختن به لهو و لعب، خوشگذرانی، شراب خواری، شب‌نشینی‌ها و عدم کوچک‌ترین توجّه به شؤون زندگی مردم است.
*از دیگر ویژگی خلفای عباسی، دشمنی با خاندان [[رسالت]]، ایجاد نفرت نسبت به علویین، تبعید، زندانی کردن، کشتن و فشار بر آنان بود. در این فکر میان خلیفه، سران قوم، ارتش و وزراء فرقی نبود و همه، هم‌عقیده بودند. این تفکر در سراسر تاریخ خلافت عبّاسی به چشم می‌خورد، لکن بر حسب اختلاف اشخاص و روحیه‌ها در ادوار مختلف شدّت و ضعف پیدا می‌کرد. متوکل در دشمنی با خاندان رسالت، در میان خلفای عباسی نظیر نداشت. در سال ٢٣٦ هجری قمری امر کرد قبّه ضریح [[امام حسین]] {{ع}} را در [[کربلا]] و همچنین خانه‌های بسیاری که در اطرافش ساخته بودند، خراب و با زمین یکسان نمودند و دستور داد آب به حرم [[امام حسین]] {{ع}} بستند و زمین قبر مطهّر را شخم و زراعت کنند تا به کلّی اسم و رسم مزار فراموش شود<ref>مروج الذهب، ج ۴، ص ۵؛ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص ۲۶.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۳۰۲.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
به منصب [[خلافت]] رسیدن [[ابوالعباس سفاح]]، آغاز مرحله [[سیاسی]] جدیدی از مراحل [[تاریخ]] [[اسلامی]] به حساب می‌آید که در آن عباسیان به [[حکومت]] رسیدند و إعمال [[سیاست]] کردند. از ویژگی‌های [[خلفای عباسی]] که در همه آن‌ها مشترک است، [[دشمنی]] با [[خاندان رسالت]]، ایجاد نفرت نسبت به [[علویین]]، تبعید، زندانی کردن، کشتن و فشار بر آنان، مشغول بودن و پرداختن به [[لهو و لعب]] و عدم کوچک‌ترین توجّه به شؤون [[زندگی]] [[مردم]] است.
* [[خلفای عباسی در دوران غیبت صغری چه اقدام‌هایی انجام دادند؟ (پرسش)]]
 
== مقدمه ==
عبّاس، عموی پیامبر{{صل}}، [[فرزندان]] زیادی داشت که شمار آنها را ده الی دوازده تن بیان داشته‌اند<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۳ و ص۶۷.</ref>، اما در میان فرزندان ایشان، عده کمی از آنها چون عبدالله و عبیدالله، وارد مسائل [[سیاسی]] شدند و از طرف پدر به اموری [[منصوب]] گشتند<ref>مختصر التاریخ، ج۱۲، ص۲۹۶-۲۹۷.</ref>. [[عبدالله بن عباس]]، سرآمد فرزندان بود او ۱۵ سال داشت که [[پیامبر خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۵؛ اسد الغابة، ص۱۹۵؛ انساب الاشراف، ص۲۷.</ref>. بعد از [[امامت امام علی]]{{ع}} او از جانب [[امام]]{{ع}} [[والی بصره]] شد اما بعد از [[شهادت امام علی]]{{ع}} و [[بیعت]] [[امام حسن]]{{ع}} با معاویه، به [[مدینه]] آمد و به [[تدریس]] علوم اسلامی پرداخت. با مرگ معاویه و [[خلافت یزید]]، او دست رد بر سینه یزید زد و با او بیعت نکرد و به [[مکه]] رفت، اما با [[امام حسین]]{{ع}} نیز همراه نشد و حتی امام حسین{{ع}} را از رفتن به [[کوفه]] بر حذر داشت<ref>اخبار الطوال، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref>. او در مکه و در نزد [[ابو حنیفه]] بود که [[ابن زبیر]] خواست بیعت بگیرد، آنها باز هم از [[بیعت با یزید]] ممانعت کردند این کار سبب شد ابن زبیر تصمیم گرفت عبدالله بن عباس و [[ابوحنیفه]] را بسوزاند آنها به دست مختار از مهلکه [[نجات]] یافتند<ref>العقد الفرید، ج۴، ص۴۷۵؛ الکامل، ج۴، ص۲۱۴ و ۲۱۶؛ تاریخ مردم ایران، ج۲، ص۳۹.</ref>. بعد از این موضوع، عبدالله بن عبّاس به [[طایف]] آمد و در آنجا در سال ۶۸ هجری و در سن ۷۰ سالگی درگذشت<ref>المعارف، ص۱۲۳؛ اسناب و الاشراف، ص۵۳-۵۴؛ اخبار الدوله، ص۱۳۲-۱۳۳؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۲۴۴-۲۴۵؛ حلیة الاولیاء، ج۱، ص۳۲۹؛ الکامل، ص۱۹۲ و ۱۹۵؛ وفیات الاعیان، ج۳، ص۶۳.</ref>. عبدالله بن عبّاس ۷ پسر داشت که کوچکترین آنها علی بود و [[نسل]] عبدالله از وی زیاد گردید. به سبب همزمانی ولادت او با [[ولادت امام علی]]{{ع}}، عبدالله نام آخرین پسر خویش را علی نهاد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۷۰؛ وفیات الاعیان، ج، ص۴۳۹.</ref>. [[علی بن عبدالله]] بن عباس، مردی [[بزرگوار]] و [[فقیه]] بود و در نزد [[اهل]] [[حجاز]] مقامی والا داشت. اما بعد از [[مرگ]] پدرش، به [[شام]] رفت و با [[عبدالملک بن مروان]] [[بیعت]] نمود. رابطه آن دو [[حسنه]] بود تا زمانی که [[علی بن عبدالله]]، [[همسر]] مطلّقه [[عبدالملک]] را گرفت. از آن واقعه به بعد، رابطه این دو تیره گشت<ref>المعارف، ص۲۰۷؛ اخبار الدوله، ص۱۳۸-۱۳۹؛ وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۳۷.</ref> تا حدّی که در [[زمان]] [[خلافت]] ولید بن عبدالملک، او به [[جرم]] [[ازدواج]] با مادر [[خلیفه]] به [[زندان]] افتاد و [[شکنجه]] شد<ref>اخبار الدوله، ص۱۳۸-۱۳۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۴۶؛ ج۱۵، ص۲۳۸.</ref> تا اینکه در زمان سلیمان بن عبدالملک او به [[دمشق]] و به محلی به نام [[حمیمه]] رفت. علی بن عبدالله در حمیمه ادعای خلافت نمود و ادعا کرد که بعد از او خلافت به [[فرزندان]] و نوه‌های او می‌رسد و این [[افکار]] و ادعا را در خاطر فرزندان خویش بارور نمود. علی بن عبدالله بن عبّاس، در سن ۸۰ سالگی در حمیمه درگذشت و پسرش [[محمّد]] را [[جانشین]] خویش اعلام نمود<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۷۰؛ اخبار الدوله، ص۱۱۷ و ۱۵۹؛ الکامل، ج۳، ص۴۱۹؛ ج۵، ص۱۹۸؛ وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۳۹.</ref>. [[محمد بن علی بن عبدالله]] بن عباس، در [[سال ۵۴ هجری]] [[قمری]]، در [[شهر مدینه]] به [[دنیا]] آمد و از [[کودکی]] زیر نظر پدر و جدّش به [[فراگیری علوم]] [[فقهی]] و [[اسلامی]] مشغول شد. او بر اثر [[کثرت عبادت]] بر پیشانی‌اش پینه بسته بود از این رو او را «[[ذوالثفنات]]» (پینه دار) می‌گفتند<ref>. انساب الاشراف، ج۳، ص۷۱-۷۲ و ۷۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۷۹؛ وفیات الاعیان، ص۴۳۸-۴۳۹.</ref>. محمّد بن علی، در عین [[حال]] بسیار کاردان و باهوش بود و در مسائل [[سیاسی]] سرآمد بود. او خود را به محمّد بن [[حنیفه]] نزدیک ساخت و آنگاه که محمّد بن حنیفه در بستر مرگ افتاده بود، بر بالین او حاضر شد و در جریان کار [[انقلابیون]] علیه دستگاه [[خلافت بنی امیه]] قرار گرفت. به این ترتیب، اقدامات سرّی عباسیان، از [[سال ۱۰۱ هجری]] [[قمری]] آغاز شد. [[محمد بن علی]]، با [[شناخت]] انقلابیون، تمام نیروی خویش را به کار بست تا با [[زیرکی]] در آنان [[نفوذ]] کند و همه آنها را به زیر [[سلطه]] خویش بکشاند. او به گونه‌ای پنهانی و با [[احتیاط]] کامل گام برمی‌داشت و اقدامات خویش را عملی می‌کرد. [[محمّد]] بن علی، هر چند به مبلّغان خویش می‌گفت از [[فاطمیان]] بر [[حذر]] باشند، اما خود او و نزدیکانش به [[تظاهر]] با آنها [[همبستگی]] خود را اعلام می‌کردند و در عین [[حال]] از [[محبوبیت]] آنها بهره می‌جستند. آنها با [[شعار]] [[الرضا من آل محمد]]{{صل}} در ابتدا [[دعوت]] خود را پنهانی شروع کردند.
 
[[محمّد بن علی بن عبدالله بن عبّاس]] در [[سال ۱۲۵ هجری]] قمری، در [[حمیمه]] درگذشت<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۸۰؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۳۲؛ تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۳۷؛ اخبار الدوله، ص۲۳۹؛ اخبار الطوال، ص۳۳۹؛ الکامل، ج۵، ص۲۵۹؛ مجمل التواریخ و القصص، ص۲۲۹.</ref>. او ۱۰ پسر داشت که در میان فرزندانش ابراهیم، ابوالعبّاس [[سفاح]] و منصور در کار [[سیاست]] وارد شدند.
 
== [[حکومت عباسیان]] ==
به [[منصب خلافت]] رسیدن [[ابوالعباس سفاح]]، آغاز مرحله [[سیاسی]] جدیدی از مراحل [[تاریخ]] [[اسلامی]] به [[حساب]] می‌آید که در آن عباسیان به [[حکومت]] رسیدند و إعمال سیاست کردند. [[نظام حکومتی]] آنان همان‌گونه که [[امویان]] بنیان گذاشتند و به کار بستند، [[نظام]] [[پادشاهی]] موروثی بود که با بسیاری از مظاهر [[تجمل]] ـ که کاخ‌های عباسیان به آن [[افتخار]] می‌کرد ـ همراه بود. اما این نظام، رویکردی جدید در مسیر حرکتی خود به لحاظ رابطه میان گروه‌های [[جامعه اسلامی]] اتخاذ کرد و این مسأله به علت [[اعتماد]] بسیار او به عناصر اسلامی غیر [[عربی]] بود که در این [[جامعه]] ـ با وجود اینکه [[عرب]] منصب خلافت و بسیاری از مقام‌های [[رهبری]] را به خود اختصاص دادند ـ به هم آمیختند.
 
در نتیجه، عصر نخست عباسی با [[حفظ]] نشان [[عربی]]، سرشتی [[ایرانی]] یافت که به آمیختگی [[سیاسی]] و [[تمدنی]] منجر شد. نتیجه سیاسی، [[نفوذ]] [[ایرانی‌ها]] در ادارات دولتی و نتیجه تمدنی، [[رشد فرهنگی]] جدیدی با مبنای [[فرهنگ]] ایرانی بود، که چارچوبی کلی و اعتباری عربی داشت.
 
[[ابوجعفر منصور]] مرد مطلوب آن عصر برای پرکردن مرکز [[رهبری]] بود. او به [[حق]] پایه‌گذار [[حکومت عباسی]] به [[حساب]] می‌آید؛ زیرا بر مخالفان و آنانی که از داخل و خارج [[خاندان عباسی]] بر او شوریدند، چیره شد و همزمان حد و [[مرز]] خود را با خارج حفظ کرد.
 
عباسیان با وجود اشکال‌تراشی‌هایی که به آن دچار شدند، توانستند پایه‌های [[نظام]] جدیدی را که خواسته اوضاع سیاسی و [[اجتماعی]] جاری آن دوره و جایگاه [[حکومت اسلامی]] بود، بنیان نهند؛ زیرا [[اندیشه]] و [[فرهنگ اسلامی]] در برابر تحولات تمدنی خاصی که [[جهان]] [[اسلامی]] [[شاهد]] آن بود، بی‌حرکت نماند، بلکه با آن به [[داد و ستد]] پرداخت و نظامی ساخت که با اصول والای اسلامی همخوانی داشت و از چارچوب کلی ـ که [[قرآن کریم]] ترسیم کرده و [[سنت]] مشخص نموده بود ـ بیرون نرفت و میان [[منافع]] والای اسلامی و منافع [[ملت]] از جهت اوضاع [[دینی]]، سیاسی، [[دنیایی]] و گرایش‌های [[زمان]]، [[وحدت]] ایجاد کرد. آغوش تمدنی بازکردن به روی شرق، به طور ویژه و نیز غرب، از گام‌های مهم برای کسب عوامل [[تحول]] بود.
 
مسأله [[ولایت‌عهدی]] از گام‌هایی مهم بود که عباسیان به منظور [[استحکام]] کار [[خاندان]] خود و اختصاص [[قدرت]] به آن خاندان و استمرار در کارهای [[حکومتی]] برداشتند. این گام‌ها در [[سایه]] [[مخالفت]] [[علویان]] به شکل ویژه، یعنی کسانی که از به دست گرفتن قدرت توسط [[آل عباس]] و اختصاص دادن آن به خود ناخشنود بودند، پیموده شد. آنان از [[انقلاب]] عباسی با آرزوی به دست گرفتن [[حکومت]]، به این اعتبار که حق [[شرعی]] و قانونی خاندان علی{{ع}} است، [[پشتیبانی]] کردند. مخالفت علویان در تمام دوران اول عباسی فعال بود تا اینکه حکومت‌هایی مستقل در [[مغرب]] و [[مشرق]] در [[عصر دوم عباسی]] ایجاد کردند که گاهی با [[حکومت عباسی]] [[رقابت]] داشت و خطری برای کیان او بود. [[خوارج]] حکومت‌هایی مستقل در مغرب ایجاد کردند؛ همان‌گونه که عبدالرحمان داخل [[اموی]] [[حکومتی]] مستقل در [[اندلس]] تأسیس کرد.
 
[[جهان]] [[اسلامی]] در پایان عصر اول عباسی، با اینکه در آستانه از هم پاشیدگی [[سیاسی]] بود، از [[خلافت]] [[معنوی]] [[پاسداری]] می‌کرد، به استثنای آنچه با [[فاطمیان]] [[شیعی]] پدید آمد که آنان اساساً [[خلافت عباسی]] را به رسمیت نشناختند.
 
مسأله از هم پاشیدگی به [[ضعف]] [[شخصیت]] [[خلفا]] و گسترش وسعت [[حکومت]] و [[دشواری]] پیوند میان اجزای آن باز می‌گردد، تا جایی که [[مراقبت]] [[واقعی]] خلفا بر [[استانداران]] آنان در مناطق، دشوار شد. علاوه بر آن، عناصر اسلامی [[غیر عرب]] برای جدایی و تلاش برای احیای [[عظمت]] گذشته خود فعال شدند.
 
پدیده جدایی و [[استقلال]] بر مرکز سیاسی خلافت اثر گذاشت. در آغازِ کار مسأله [[امیرالامرایی]] [[ترکان]] و [[حاکمان]] حکومت‌های مستقل با [[هزینه]] خلافت پدیدار و حضور [[خلیفه]] بسیار کم‌رنگ شد و در پایان، همه ویژگی‌هایش را به عنوان نخستین منبع [[قدرت]] در حکومت از دست داد و خلفا به برکناری، [[مصادره اموال]] و گاهی کشته شدن [[مبتلا]] شدند.
ضعف و [[فروپاشی]] خلافت در دوران سوم عباسی، در مقابل پدیدار شدن نیروی شیعی [[آل بویه]] ادامه یافت؛ اما در اواخر دوران آل بویه، [[خلیفه عباسی]]، [[قائم]]، با استفاده از اوضاع سیاسی [[نابسامانی]] که حکومت به آن دچار شده بود، برخی [[اختیارات]] خود را مجدداً به دست آورد.
 
در این [[زمان]] ترکان سلاجقه حکومت خود را در شرق بر مرده ریگ [[غزنویان]] و آل بویه بنیان نهادند و به سوی [[عراق]] رفته، به آنجا وارد شدند؛ بر [[حکومت آل بویه]] چیره گشته، [[جانشین]] آنان در حکومت شدند؛ همه قدرت‌ها را در حکومت به خود اختصاص دادند و اوضاع خلفا به صورت نداشتن قدرت، حتی در پایتخت خلافت خویش ادامه یافت؛ اما [[رفتار]] سلاجقه با آنان به اعتبار اینکه [[سنی مذهب]] بودند، بهتر از [[رفتار]] [[آل بویه]] بود. آنان بر بقای [[خلافت عباسی]] [[اصرار]] داشتند تا این مسأله، [[پیروزی]] بر رقبای [[شیعه]] [[مذهب]] خود و به دست آوردن [[تأیید]] [[جهان]] [[اسلامی]] [[سنی]] را آسان کند.
 
[[سلجوقیان]] در اواخر دوران [[حکومت]] خویش [[ضعیف]] شدند و رابطه میان [[خلفای عباسی]] و [[سلاطین]] سلجوقی شکلی جدید یافت که با [[طبیعت]] روابط در دوران [[یک‌پارچگی]] سلاجقه متفاوت بود. [[خلفا]] این [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمردند و برای بازگرداندن [[قدرت]] سابق [[خلیفه]] از طریق [[رهایی]] از [[نفوذ]] سلجوقیان تلاش کردند؛ از این‌رو دو طرف به درگیری شدیدی کشیده شدند که با ورود خوارزمشاهیان و سپس [[مغول]] به صحنه [[سیاسی]] پایان پذیرفت. مغولان پیروزی‌هایی حیرت‌آور به دست آوردند. آنان بر [[دولت]] خوارزم‌شاهی چیره شدند؛ در تلاش برای [[سیطره]] بر جهان اسلامی، به سوی [[عراق]] [[حمله]] کردند؛ وارد [[بغداد]] شده، خلیفه مستعصم را کشتند و [[حکومت عباسی]] با کشته شدن مستعصم به دست هلاکو خان در سال ۶۵۶ ق. / ۱۲۵۸م. منقرض گردید<ref>تاریخ تمدن اسلام، ص۲۳۲.</ref>.
 
با [[سقوط]] حکومت عباسی، [[عرب]] [[حاکمیت]] مطلقه خویش را از دست دادند و کفه ترازو به نفع عناصر [[غیر عرب]]، به ویژه ممالیک و ترکان عثمانی سنگین شد. آنان [[پرچم]] خلافت اسلامی را به دوش کشیدند و به نام [[اسلام]] به سرفرازی درخشانی رسیدند.
 
[[خلافت]] در حکومت عثمانی به شکل موروثی ادامه یافت تا اینکه کمال آتاتورک در سال ۱۹۲۴ میلادی به نقش آن پایان داد و این [[منصب]] همچنان تا امروز خالی مانده است...<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص۳۰۲.</ref>.
 
== ویژگی‌های عباسیان ==
یکی از ویژگی‌های خلفای عباسی که در همه آنها مشترک است، مشغول بودن و پرداختن به [[لهو و لعب]]، خوشگذرانی، شراب خواری، شب‌نشینی‌ها و عدم کوچک‌ترین توجّه به شؤون [[زندگی]] [[مردم]] است.
 
از دیگر ویژگی خلفای عباسی، [[دشمنی]] با [[خاندان رسالت]]، ایجاد [[نفرت]] نسبت به [[علویین]]، [[تبعید]]، [[زندانی]] کردن، کشتن و فشار بر آنان بود. در این [[فکر]] میان [[خلیفه]]، سران [[قوم]]، [[ارتش]] و [[وزراء]] فرقی نبود و همه، هم‌عقیده بودند. این [[تفکر]] در سراسر [[تاریخ]] [[خلافت عبّاسی]] به چشم می‌خورد، لکن بر حسب [[اختلاف]] اشخاص و روحیه‌ها در ادوار مختلف شدّت و [[ضعف]] پیدا می‌کرد. [[متوکل]] در [[دشمنی]] با [[خاندان رسالت]]، در میان [[خلفای عباسی]] نظیر نداشت. در سال ٢٣۶ [[هجری قمری]] [[امر]] کرد [[قبّه]] [[ضریح امام حسین]]{{ع}} را در [[کربلا]] و همچنین خانه‌های بسیاری که در اطرافش ساخته بودند، خراب و با [[زمین]] یکسان نمودند و دستور داد آب به [[حرم امام حسین]]{{ع}} بستند و زمین [[قبر مطهّر]] را شخم و [[زراعت]] کنند تا به کلّی اسم و رسم [[مزار]] فراموش شود<ref>مروج الذهب، ج۴، ص۵؛ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص۲۶.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۰۲.</ref>
 
== تقسیم تاریخ [[حکومت عباسی]] ==
{{اصلی|عباسیان در تاریخ اسلامی}}
[[قیام عباسیون]] با تلاش‌های [[ابومسلم خراسانی]]، پس از [[حرکت]] مخفی ۵۰ ساله علیه [[امویان]] به نتیجه رسید و از [[سال ۱۳۲ هجری]] [[قمری]]، خلفای عباسی، یکی پس از دیگری بر [[کرسی خلافت]] تکیه زدند.
 
[[مورخان]]، حکومت عباسی را بر اساس نیروهای [[خلافت]] و [[تحول]] اوضاع [[سیاسی]] و شکوفایی [[زندگی]] [[فرهنگی]] و [[فکری]] به چهار عصر تقسیم کرده‌اند:
# عصر اول: دوران [[نیرومندی]]، گسترش و شکوفایی (۱۳۲ - ۲۳۲ ق/۷۵۰ - ۸۴۷ م)؛
# عصر دوم: دوران [[نفوذ]] [[ترکان]] (۲۳۲ - ۳۳۴ ق /۸۴۷ - ۹۴۶ م)؛
# عصر سوم: دوران نفوذ [[آل‌بویه ایرانی]] (۳۳۴ - ۴۴۷ ق / ۹۴۶ - ۱۰۵۵ م)؛
# عصر چهارم: دوران نفوذ [[سلجوقیان]] ترک (۴۴۷ - ۶۵۶ ق / ۱۰۵۵ - ۱۲۵۸ م).
 
=== دوران اول عباسی (۱۳۲-۲۳۲ق/۷۵۰-۸۴۷م) ===
خلفای این دوران عبارت است از: [[ابوالعباس سفاح]]؛ [[منصور عباسی]]؛ [[مهدی عباسی]]؛ [[هادی عباسی]]؛ [[هارون عباسی]]؛ [[امین]] عباسی؛ [[مأمون عباسی]]؛ [[معتصم]] عباسی و [[واثق]] عباسی.
 
=== عصر دوم عباسی (۲۳۲-۳۳۴ق / ۸۴۷-۹۴۶م) ===
این دوران با [[خلافت متوکل]] آغاز شد و در خلال دوران مستکفی پایان پذیرفت. ویژگی این دوران، ضعف خلافت و از میان رفتن تدریجی هیبت آن بود، تا جایی که [[امیران]] تابع [[خلافت]]، برای جدایی از آن نقشه می‌کشیدند. در این [[زمان]]، [[ترک‌ها]] [[حاکم]] شده دستگاه [[حکومتی]] را در [[اختیار]] گرفتند. از دوران [[متوکل]]، به علت افزایش [[نفوذ]] [[ترکان]]، [[ضعف]] به بدنه [[حکومت]] سرایت کرد و این نوعی [[دگرگونی]] از حکومت [[عربی]] به حکومت [[ترکی]] و نمودی از انقلابی بود که همه بخش‌های مهم خلافت، آن را [[احساس]] کرد و به ضعف [[قدرت]] [[خلیفه]] و در نهایت به [[فروپاشی]] آن منجر شد.
 
در دوران دوم عباسی این [[خلفا]] حکومت کردند: [[متوکل عباسی]]؛ [[منتصر عباسی]]؛ [[مستعین عباسی]]؛ [[معتز عباسی]]؛ [[مهتدی عباسی]]؛ [[معتمد عباسی]]؛ [[معتضد عباسی]]؛ [[مکتفی عباسی]]؛ [[مقتدر عباسی]]؛ [[قاهر عباسی]]؛ [[راضی عباسی]]؛ [[متقی عباسی]] و [[مستکفی عباسی]]، [[آل بویه]] در دوران مستکفی حاکم شدند.
 
=== عصر سوم عباسی (۳۳۴ - ۴۴۷ ق. /۹۴۶ - ۱۰۵۵ م) ===
این دوران در زمان [[خلافت مستکفی]] آغاز و در زمان [[خلافت قائم]] پایان یافت. ویژگی این دوران ارتباط آن با [[تاریخ]] آل بویه است که در [[عراق]] از نفوذ [[حقیقی]] و قدرت [[واقعی]] برخوردار بودند. خلیفه فقط نامی داشت، گویی کارمند آنان بود و حاصل دست‌رنج خود را از آنان می‌گرفت و [[حق]] دخالت در هیچ یک از کارهای خلافت بدون مراجعه و جلب موافقت آنان نداشت.
 
خلیفه در این دوران به گونه‌ای نفوذش را از دست داد که به او دستور می‌دادند و آنچه را از وی می‌خواستند، انجام می‌داد و [[سیطره]] [[دینی]] هم بر [[آل‌بویه]] نداشت؛ زیرا [[مذاهب]] آنها مختلف بود، آنان [[شیعیان غالی]] بودند و فقط برای [[خدمت]] به اهداف خویش [[راضی]] شدند [[مقام خلافت]] باقی بماند.
 
خلفای این دوران عبارت‌اند از: مستکفی عباسی؛ [[مطیع عباسی]]؛ [[قادر عباسی]] و [[قائم عباسی]].
 
=== عصر چهارم عباسی (۴۴۷ - ۶۵۶ ق/۱۰۵۵ - ۱۲۵۸ م) ===
این دوران در زمان خلافت قائم آغاز و با [[مرگ]] مستعصم پایان یافت. ویژگی این دوران، انتقال قدرت واقعی به سلاجقه ترک است که در [[سرزمین]] جبال [[حاکم]] شدند. اوضاع [[خلافت]] در دوران سلاجقه، بهتر از [[زمان]] [[آل بویه]] بود؛ زیرا آنان [[سنی مذهب]] بودند و [[احترام]] [[دینی]] [[خلفا]] را [[حفظ]] کرده در خور [[مقام]] دینی آنان، از ایشان [[تجلیل]] می‌کردند.
خلفا در این دوران در [[توانایی]] و اقدام در یک سطح نبودند؛ آنان از دوران مسترشد، مقداری از [[نفوذ]] [[واقعی]] خویش را باز پس گرفتند و از دوران مقتفی در [[حکومت]] [[بغداد]] و شهرهای تابعه آن مستقل شدند و در دوران [[ناصر]] [[قدرت]] خود را باز یافتند؛ در [[حکومت عراق]] [[استقلال]] یافتند و به مدت ۶۶ سال، [[تسلیم]] هیچ سلطانی نشدند، تا اینکه مغولان [[حرکت]] گسترده خود را به سمت غرب آغاز، [[سرزمین‌ها]] را اشغال و [[شهرها]] را نابود کردند. آنان سرانجام به بغداد رسیدند و با اشغال آن، [[خلافت عباسی]] را از میان بردند.
 
در دوران چهارم عباسی این خلفا حکومت کردند: [[قائم عباسی]]؛ [[مقتدی عباسی]]؛ [[مستظهر عباسی]]؛ [[مسترشد عباسی]]؛ [[راشد عباسی]]؛ [[مکتفی عباسی]]؛ [[مستنجد عباسی]]؛ [[مستضیئ عباسی]]؛ ناصر عباسی؛ [[ظاهر عباسی]]؛ [[مستنصر عباسی]] و [[مستعصم عباسی]]<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص۲۸ ـ ۲۹.</ref>.
 
== [[سقوط]] خلافت عباسی ==
پس از [[خلافت امویان]] و [[ضعف]] و در نهایت سرنگونی آنان، [[حکومت]] به عباسیان ([[بنی‌عباس]]) که از نوادگان [[عباس بن عبدالمطلب]] عمومی [[پیامبر]]{{صل}} و از [[بنی‌هاشم]] بودند، رسید. بنی‌عباس به کمک [[ابومسلم خراسانی]] و [[ایرانیان]] همیار او (سیاه جامگان) [[خلافت]] را به دست آوردند. اما بعد ابومسلم را کشتند و [[حکومتی]] ظالم‌تر از [[امویان]] به وجود آوردند. بعدها قیام‌هایی علیه بنی‌عباس صورت گرفت که در نهایت سرکوب شدند. اولین [[خلیفه]] عباسیان ابوالعباس عبدالله [[سفاح]] و آخرین آنها ابوالحمد عبدالله المستعصم باالله بوده است.
 
برخی از مورخان، سقوط خلافت عباسی به دست مغولان را معلول [[نهضت]] ناسیونالیزم ایرانی دانسته‌اند که توسط یک دانشمند [[ایرانی]] طراحی و به مرحله اجرا گذارده شد. بر مبنای [[روایت]] هولاکو خان در سال (۶۵۶ هـ. ق) به [[تشویق]] [[وزیر]] دانشمند خود [[خواجه نصیرالدین طوسی]] به قصد برافکندن خلافت عربی به [[بغداد]] حمله برد و در جریان یک [[خونریزی]] کم سابقه، [[خلیفه عباسی]] را عزل و سپس به [[قتل]] رسانید.
 
در این روایت [[تاریخی]] پای وزیر [[شیعه]] [[مذهب]] خلیفه عباسی نیز به میان کشیده می‌شود و نوعی تبانی پنهانی بین دو [[شخصیت]] نفوذی شیعه که دربار مغول و عباسی را همزمان در دست داشته‌اند، ترسیم و در نتیجه انقراض خلافت عباسی به نهضت ملی‌گرایانه ایرانیان نسبت داده می‌شود<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۱۰۵.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)| دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۷۹۲.</ref>
 
== عباسیان و [[مهدویت]] ==
در برخی از [[روایات]] درباره ارتباط عباسیان با مباحث [[آخرالزمان]] و مهدویت مطالبی وارد شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
# جناب [[محمد بن حنفیه]]، [[فرزند امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] می‌کند: [[بنی‌العباس]] چنان به حکومت می‌رسند که [[مردم]] هیچ [[امید]] خیری نخواهند داشت، سپس احوال آنان آشفته خواهد شد. در این زمان اگر پناهگاهی جز سوراخ عقرب پیدا نکردید، بدان پناه برید؛ زیرا مردم به گرفتاری طولانی [[مبتلا]] خواهند شد و این ادامه خواهد داشت تا اینکه [[سلطنت]] آنان از بین برود و [[مهدی]]{{ع}} [[قیام]] نماید.
# در [[حدیثی]] نقل شده است مردی از [[فرزندان هاشم]] به حکومت می‌رسد و [[بنی‌امیه]] را قتل عام می‌کند و پس از او دوباره بنی‌امیه به قدرت رسیده و به [[خونخواهی]] کشتگان خود دو برابر از [[بنی‌هاشم]] را می‌کشند<ref>ملاحم، ص۵۹.</ref>. (این [[حدیث]] شاید به [[سلطنت]] [[بنی‌العباس]] اشاره دارد؛ زیرا هنگامی که به [[قدرت]] رسیدند [[بنی‌امیه]] را از دم تیغ گذرانیدند. در [[آخرالزمان]] [[سفیانی]] که فردی از بنی‌امیه است خواهد آمد و از [[بنی‌هاشم]] بسیار خواهد کشت)<ref>ر.ک: سفیانی.</ref>.
# در [[حدیثی]] در کتاب [[ملاحم]] آمده است: هنگامی که آسیای بنی‌العباس بگردد (و حکومتشان رونق گیرد) و مردانی با [[پرچم‌های سیاه]] مرکب‌های خود را به درختان [[زیتون]] [[شام]] ببندند و [[خداوند]] [[أصهب]] را با تمام خانواده‌اش به دست بنی‌العباس به [[قتل]] برساند، به طوری که بنی‌امیه همگی فرار کنند یا مخفی شوند، آنگاه سفیانی ([[قیام]] می‌کند و) سلسله بنی‌العباس را از بین می‌برد و [[فرزندی]] از [[فرزندان]] [[هند جگرخوار]] بر [[منبر]] [[دمشق]] می‌نشیند و بربرها به سوی پایتخت شام (دمشق) روان می‌شوند که این [[نشانه]] [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} است<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۴۹.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
{{ستون-شروع|7}}
* [[دعوت عباسی]]
* [[آرماگدون]]
* [[سرنگونی عباسیان]]
* [[بحران معنویت]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
* [[پارکلیت]]
* [[جیش الغضب]]
* [[حکومت امام زمان]] {{ع}}
* [[خروج جنبنده‌ای از زمین]]
* [[خروج سفیانی]]
* [[خروج منبعث سوم]]
* [[رجعت]]
* [[رویارویی امام مهدی]] {{ع}} با جاهلان
* [[سوشیانس]]
* [[سوشینت]]
* [[صلح و آرامش پایدار|صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان]]
* [[ظهور امام مهدی]] {{ع}}
* [[ظهور دجال]]
* [[ظهور منجی|ظهور منجی بزرگ بشر]]
* [[فارقلیط]]
* [[ماشیح]]
* [[موعودباوری]]
* [[میتریا]]
* [[ندای آسمانی]]
* [[نزول عیسی]] {{ع}}
* [[نشانه‌های آخر الزمان|نشانه‌ها و رخدادهای مهم آخر الزمان]]
* [[نشانه‌های ظهور]]
* [[وقوع اختلاف‌ها و درگیری‌های بسیار]]
* [[وقوع مصائب]]
* [[هجوم یأجوج و مأجوج]]
* [[هوشیدر]]
* [[هوشیدرماه]]
*[[ابدال]]
*[[ابر رام]]
*[[ابر سخت]]
*[[ابراهیم بن ادریس]]
*[[ابراهیم بن محمد تبریزی]]
*[[ابراهیم بن محمد همدانی]]
*[[ابراهیم بن مهزیار اهوازی]]
*[[ابروهای حضرت]]
*[[ابقع]]
*[[ابن ابی العزاقر]]
*[[ابن ابی زینب]]
*[[ابن الحسین]]
*[[ابن انباری]]
*[[ابن بابویه]]
*[[ابن جنید]]
*[[ابن حسام]]
*[[ابن حوشب]]
*[[ابن خلدون]]
*[[ابن شاذان]]
*[[ابن متیل]]
*[[ابن مغازلی]]
*[[ابن یمین]]
*[[ابو ابراهیم]]
*[[ابو اسحاق ابو عبیده ثقفی]]
*[[ابو الادیان]]
*[[ابو الحسن]]
*[[ابو الدنیا]]
*[[ابو العنبس]]
*[[ابو القاسم حسن بن احمد]]
*[[ابو القاسم]]
*[[ابو بکر بغدادی]]
*[[ابو جعفر]]
*[[ابو حامد عمران بن مفلس]]
*[[ابو دجانه انصاری]]
*[[ابو دلف کاتب]]
*[[ابو سهل نوبختی]]
*[[ابو صالح]]
*[[ابو عبد الله بزوفری]]
*[[ابو عبد الله]]
*[[ابو علی حجدر]]
*[[ابو غالب]]
*[[ابو محمد حسین بن ابراهیم]]
*[[ابو محمد]]
*[[ابو هاشم جعفری]]
*[[اثبات الوصیه]]
*[[اثبات امامت حضرت]]
*[[اثبات وجود مهدی]]
*[[اثنی عشری]]
*[[احبشیه]]
*[[احجار الزیت]]
*[[احسان]]
*[[احکام جدید]]
*[[احمد الکاتب]]
*[[احمد امین مصری]]
*[[احمد بن ابراهیم]]
*[[احمد بن اسحاق اشعری]]
*[[احمد بن عبد الله هاشمی]]
*[[احمد بن محمد زجورجی]]
*[[احمد بن هلال]]
*[[احمد]]
*[[احمدیه]]
*[[احیای سنت محمدی]]
*[[اخباریه]]
*[[اخلاق حضرت]]
*[[اخنس]]
*[[اخیار]]
*[[ادعای ارتباط با حضرت]]
*[[ادعای مهدویت]]
*[[ادعای نیابت]]
*[[ادعیه امام زمان]]
*[[اذاعه]]
*[[اذن سامعه]]
*[[اربعینیات درباره حضرت]]
*[[ارتباط با حضرت]]
*[[ارشاد]]
*[[ارمینیه]]
*[[ارنون]]
*[[ازد]]
*[[ازدواج حضرت]]
*[[اسامی حضرت در کتب ادیان]]
*[[اسب حضرت]]
*[[استخاره امام زمان]]
*[[استخلاف]]
*[[استضعاف]]
*[[استغاثه به حضرت مهدی]]
*[[استکبار جهانی و مهدی‌باوری]]
*[[اسحاق احمر]]
*[[اسحاق بن اسماعیل]]
*[[اسحاق بن یعقوب]]
*[[اسدی]]
*[[اسراء]]
*[[اسرافیل]]
*[[اسکافی]]
*[[اسم اصلی حضرت]]
*[[اسم حضرت]]
*[[اسماعیل بن جعفر الصادق]]
*[[اسماعیل بن صادق]]
*[[اسماعیل بن علی]]
*[[اسماعیل بن موسی بن جعفر]]
*[[اسماعیلیه]]
*[[اشتراط الساعه]]
*[[اشعیا]]
*[[اصحاب حضرت]]
*[[اصحاب طالوت]]
*[[اصحاب کهف]]
*[[اصل]]
*[[اصهب]]
*[[اعاجم]]
*[[اعتقاد به منجی]]
*[[اعتقاد به مهدی]]
*[[اعلام الوری]]
*[[اعلام ظهور]]
*[[اعیان الشیعه]]
*[[افضل الاعمال]]
*[[افیق]]
*[[اقامتگاه حضرت]]
*[[اقتصاد در عصر ظهور]]
*[[اقلیت‌ها در حکومت حضرت]]
*[[البیعه لله]]
*[[الر]]
*[[الغیبه]]
*[[الفصول العشره فی الغیبه]]
*[[المهدی]]
*[[الواح موسی]]
*[[الیاس]]
*[[ام ایمن]]
*[[ام خالد]]
*[[ام محمد]]
*[[امام زمان]]
* [[امام مهدی]] {{ع}}
*[[امامیه]]
*[[امان زمین]]
*[[امت امت]]
*[[امت معدوده]]
*[[امر به منکر]]
*[[امر ناگهانی]]
*[[امکان رجعت]]
*[[امن یجیب]]
*[[امنیت پس از ظهور]]
*[[امنیت پیش از ظهور]]
*[[امیر الامره]]
*[[امیر المومنین]]
*[[انا انزلنا]]
*[[انتظار در مسیحیت]]
*[[انتظار فرج]]
*[[انتظار مثبت]]
*[[انتظار منفی]]
*[[انتظار و بهداشت روان]]
*[[انتظار و صهیونیسم]]
*[[انتظار]]
*[[انجیل و بشارت موعود]]
*[[اندام حضرت]]
*[[انصار حضرت]]
*[[انطاکیه]]
*[[انکار حضرت]]
*[[انگشتر سلیمان]]
*[[انگشتری حضرت]]
*[[انوری]]
*[[اوپانیشاد]]
*[[اوتاد]]
*[[اوقات مخصوص حضرت]]
*[[اوقات و حالات دعا برای حضرت]]
*[[اوقیدمو]]
*[[اولین برنامه حضرت]]
*[[اولین پرچم]]
*[[اولین جنگ حضرت]]
*[[اولین خطبه حضرت]]
*[[اولین دادگاه پس از ظهور]]
*[[اولین رجعت‌کننده]]
*[[اولین سپاه حضرت]]
*[[اولین کشتار]]
*[[اولین مدعی نیابت]]
*[[اولین نایب خاص]]
*[[اهداف نیابت]]
*[[اهل سنت و مهدی]]
*[[اهل کتاب]]
*[[اهلی شیرازی]]
*[[ایام الله]]
*[[ایدی]]
*[[ایرانیان]]
*[[ایزدشناس]]
*[[ایزدنشان]]
*[[ایستاده]]
*[[ایلیا]]
*[[ایوب بن نوح]]
*[[آتش و دود]]
*[[آثار انتظار]]
*[[آثار حضرت]]
*[[آثار دعای فرج]]
*[[آثار ظهور]]
*[[آخر الزمان]]
*[[آخرین دولت]]
*[[آخرین دیدار عمومی حضرت]]
*[[آداب ملاقات با حضرت]]
*[[آدینه]]
*[[آرماگدون]]
*[[آزمون غیبت]]
*[[آزمون یاران حضرت]]
*[[آس]]
*[[آسیب‌شناسی تربیتی مهدویت]]
*[[آشوب‌های جهانی]]
*[[آل اعین]]
*[[آمادگی برای غیبت]]
*[[آینده جهان و نظریه‌پردازان]]
*[[آیین جدید]]
*[[باب الله]]
*[[باب غیبت]]
*[[باب لد]]
*[[باب]]
*[[بابا فغانی شیرازی]]
*[[بابیه]]
*[[باد زرد]]
*[[باد سرخ]]
*[[باد سیاه]]
*[[باران بی‌موقع]]
*[[باران‌های فراوان]]
*[[بازرگانی در عصر ظهور]]
*[[بازوی حضرت]]
*[[باسط]]
*[[باسک]]
*[[باقریه]]
*[[باقطانی]]
*[[بانوی کنیزان]]
*[[باهله]]
*[[بتریه]]
*[[بحر العلوم]]
*[[بخش دوم:برشمردن دعاها و زیارات مربوط به امام عصر]]
*[[بخشش حضرت]]
*[[بداء]]
*[[بدر]]
*[[براق]]
*[[برکت در عصر ظهور]]
*[[برهان الله]]
*[[برهان]]
*[[بشر بن سلیمان]]
*[[بشقاب‌ پرنده]]
*[[بشیریه]]
*[[بصره]]
*[[بطن ارزق]]
*[[بغداد]]
*[[بغوطه]]
*[[بقیه الانبیاء]]
*[[بقیه الله]]
*[[بکمینابدو]]
*[[بلد الامین]]
*[[بنده یزدان]]
*[[بنی اصفر]]
*[[بنی شیبه]]
*[[بنی ضبه]]
*[[بنی قنطوره]]
*[[بنی هاشم]]
*[[بنیان‌گذار بهاییت]]
*[[بواسیر]]
*[[بهاییه]]
*[[بهداشت در عصر ظهور]]
*[[بهرام]]
*[[بیت الحمد]]
*[[بیت المقدس]]
*[[بیداء]]
*[[بیر معطله]]
*[[بیعت]]
*[[بی‌نیازی در عصر ظهور]]
*[[بیوح]]
*[[پاتیکل]]
*[[پایان تاریخ]]
*[[پایان حکومت حضرت]]
*[[پدر حضرت]]
*[[پرچم پیامبر ]]
*[[پرچم پیش از قیام]]
*[[پرچم زرد]]
*[[پرچم سبز]]
*[[پرچم سفید]]
*[[پرچم سیاه]]
*[[پرچم قیام]]
*[[پرچم هدایت]]
*[[پروژه بولیمود]]
*[[پرویز]]
*[[پسر انسان]]
*[[پنج سالگی حضرت]]
*[[پیراهن حضرت ادم]]
*[[پیراهن حضرت]]
*[[پیروان ادیان]]
*[[پیشانی حضرت]]
*[[پیشگویی ارماگدون]]
*[[پیشگویی غیبت]]
*[[پیشگویی ولادت حضرت]]
*[[پیشگویی‌های کتاب مقدس]]
*[[پیشگویی‌های نوستر اداموس]]
*[[پیشگویی‌های واقع شده]]
*[[تابوت سکینه]]
*[[تابوت موسی]]
*[[تادیب]]
*[[تالی کتاب الله]]
*[[تالی]]
*[[تالیف قلوب]]
*[[تایید]]
*[[تجدید دین]]
*[[تخت سلیمان]]
*[[تخریب مساجد]]
*[[تخریب مسجد الاقصی]]
*[[تداوم امامت]]
*[[تذکره]]
*[[تردید در حضرت]]
*[[ترس حضرت]]
*[[ترس]]
*[[تسبیح حضرت]]
*[[تشرف]]
*[[تقیه]]
*[[تکریم اماکن منسوب به حضرت]]
*[[تکریم ایمه از حضرت]]
*[[تکریم پیامبر از حضرت]]
*[[تکریم نام حضرت]]
*[[تمارین]]
*[[تمام]]
*[[تمنیحا]]
*[[تناثر نجوم]]
*[[تورات و بشارت موعود]]
*[[توسل به حضرت]]
*[[توقیت]]
*[[توقیع ابتدایی]]
*[[توقیع اسحاق بن یعقوب]]
*[[توقیع]]
*[[تهران در اخر الزمان]]
*[[ثایر]]
*[[ثویه]]
*[[جابر]]
*[[جابلسا]]
*[[جابلقا]]
*[[جابیه]]
*[[جارودیه]]
*[[جاماسب‌نامه]]
*[[جامعه]]
*[[جاموس]]
*[[جبرییل]]
*[[جبیر بن خابور]]
*[[جده]]
*[[جذام]]
*[[جزیره خضراء]]
*[[جزیه]]
*[[جعفر کذاب]]
*[[جعفر]]
*[[جعفریه]]
*[[جفر]]
*[[جمادی]]
*[[جمعه]]
*[[جمکران]]
*[[جموداندیشان]]
*[[جن]]
*[[جنب]]
*[[جنگ و کشتار]]
*[[جوار الکنس]]
*[[جوانان]]
*[[جویای تبریزی]]
*[[جهان‌گشایی امام]]
*[[جهانی‌سازی حضرت]]
*[[جهینه]]
*[[جیحون]]
*[[جیش الغضب]]
*[[چراغ مخفی]]
*[[چشمان حضرت]]
*[[چهارمین نایب خاص]]
*[[چهره‌شناسی حضرت]]
*[[چهل روز قبل از قیامت]]
*[[چهل]]
*[[چهل‌روزگی حضرت]]
*[[حاجز بن یزید]]
*[[حارث بن حارث]]
*[[حاشر]]
*[[حافظ شیرازی]]
*[[حبابه والبیه]]
*[[حبه]]
*[[حج در اخر الزمان]]
*[[حج کردن به نیابت حضرت]]
*[[حج و مهدی]]
*[[حجاب]]
*[[حجاز]]
*[[حجت پنهان]]
*[[حجت ظاهر]]
*[[حجت]]
*[[حجتیه]]
*[[حجر الاسود]]
*[[حجه الله]]
*[[حجی نبی]]
*[[حدیثه]]
*[[حذیفه بن یمان]]
*[[حرب و قیس]]
*[[حرز حضرت]]
*[[حرستا]]
*[[حزقیال نبی]]
*[[حزین لاهیجی]]
*[[حسن بن حسین عسکری]]
*[[حسن بن علی وجناء]]
*[[حسن بن قاسم بن علا]]
*[[حسن بن مثله]]
*[[حسن بن محبوب]]
*[[حسن خالص]]
*[[حسین بن الحسن العلوی]]
*[[حسین بن روح]]
*[[حسین و مهدی]]
*[[حصینه]]
*[[حضرت شوونیه]]
*[[حق]]
*[[حقوق حضرت بر شیعیان]]
*[[حکم داود]]
*[[حکومت اسلامی در غیبت کبری]]
*[[حکومت واحد جهانی]]
*[[حکیمه]]
*[[حلاج]]
*[[حمد و حامد]]
*[[حملاها]]
*[[حمیری قمی]]
*[[حیره]]
*[[خاتم الایمه]]
*[[خاتم الایمه]]
*[[خازن]]
*[[خاقانی]]
*[[خاک‌سپاری حضرت]]
*[[خال حضرت]]
*[[خاندان نوبختی]]
*[[خبر ولادت حضرت]]
*[[ختم وصایت]]
*[[ختنه]]
*[[خجسته]]
*[[خداشناس]]
*[[خدمت به حضرت]]
*[[خراسان]]
*[[خروج دجال]]
*[[خروج سفیانی]]
*[[خروج یاجوج و ماجوج]]
*[[خروج یمنی]]
*[[خزیمه]]
*[[خسرو]]
*[[خسف بیداء]]
*[[خسف]]
*[[خسوف و کسوف]]
*[[خشک شدن نیل]]
*[[خضر ]]
*[[خطبه امام سجاد]]
*[[خطبه‌های حضرت]]
*[[خلف صالح]]
*[[خلفای دوران غیبت صغری]]
*[[خلفای عباسی]]
*[[خلوت حضرت]]
*[[خلیفه الاتقیاء]]
*[[خلیفه الله]]
*[[خلیل]]
*[[خماهن]]
*[[خمط]]
*[[خنس]]
*[[خواب مخزومی]]
*[[خواجوی کرمانی]]
*[[خورشید پشت ابر]]
*[[خورشید و ماه]]
*[[خون‌خواهی حسین]]
*[[خیر الفوارس]]
*[[دابه الارض]]
*[[دادتگ]]
*[[داعی]]
*[[دام‌پروری در عصر ظهور]]
*[[دانش حضرت]]
*[[دانش در عصر ظهور]]
*[[دانشمندان اخر الزمان]]
*[[دانیال]]
*[[داوری حضرت]]
*[[دجال]]
*[[دروازه اصطخر]]
*[[دروزی]]
*[[دریاچه طبریه]]
*[[دزدان کعبه]]
*[[دست بر سر گذاردن]]
*[[دست حضرت]]
*[[دشواری انتظار]]
*[[دعا برای امام زمان]]
*[[دعا برای سلامتی حضرت]]
*[[دعا برای فرج]]
*[[دعاهایی که در ارتباط غیرمستقیم با حضرت است]]
*[[دعاهایی که در مورد خود حضرت است]]
*[[دعای افتتاح]]
*[[دعای جدید]]
*[[دعای حضرت برای شیعیان]]
*[[دعای حضرت مهدی]]
*[[دعای سمات]]
*[[دعای صلوات]]
*[[دعای عبرات]]
*[[دعای عهد]]
*[[دعای غریق]]
*[[دعای غیبت]]
*[[دعای فرج]]
*[[دعای قنوت]]
*[[دعای ندبه]]
*[[دعای نور]]
*[[دعبل خزاعی]]
*[[دلدل]]
*[[دمنسیان]]
*[[دندان حضرت]]
*[[دو خون]]
*[[دو غیبت]]
*[[دوازده امام]]
*[[دوران حیرت]]
*[[دوشنبه]]
*[[دولت کریمه]]
*[[دومین نایب خاص]]
*[[دید]]
*[[دین اینده جهان]]
*[[دین جدید]]
*[[دین‌داری در عصر غیبت]]
*[[دین‌فروشی]]
*[[ذو السویقتین]]
*[[ذو الفقار]]
*[[ذو القرنین]]
*[[ذی حجه]]
*[[ذی طوی]]
*[[ذی قعده]]
*[[راحت‌طلبان]]
*[[راضی بالله]]
*[[راویان احادیث مهدی از اهل سنت]]
*[[راویان احادیث مهدی از صحابه]]
*[[راه اثبات نیابت]]
*[[راهنما]]
*[[رایقه]]
*[[رب الارض]]
*[[ربا]]
*[[ربیع]]
*[[رجب]]
*[[رجعت امامان]]
*[[رجعت پیامبران]]
*[[رجعت در ادعیه و زیارات]]
*[[رجعت در امت‌های پیشین]]
*[[رجعت در روایات]]
*[[رجعت در قران]]
*[[رجعت زنان]]
*[[رجعت و اندیشمندان]]
*[[رجعت]]
*[[رجعت‌کنندگان]]
*[[رجل]]
*[[رحبه]]
*[[رشوه]]
*[[رشیق]]
*[[رضوی]]
*[[رفاه در عصر ظهور]]
*[[رفتار امام با دشمنان]]
*[[رفقا]]
*[[رقعه حاجت]]
*[[رکن و مقام]]
*[[رمضان]]
*[[رمیله]]
*[[رنگ چهره حضرت]]
*[[روح القدس]]
*[[روز قیام]]
*[[روزها در عصر حضرت]]
*[[رومیان]]
*[[رونی]]
*[[رویای نرجس]]
*[[ری]]
*[[ریحانه]]
*[[ریزش و رویش]]
*[[ریگ ودا]]
*[[زاهره]]
*[[زبور]]
*[[زبیده]]
*[[زرتشت و بشارت موعود]]
*[[زره پیامبر]]
*[[زکریا]]
*[[زلزله]]
*[[زمامداران اخر الزمان]]
*[[زمان ظهور]]
*[[زمانی بیاید]]
*[[زمینه‌سازان ظهور]]
*[[زمینه‌سازی غیبت]]
*[[زنان اخر الزمان]]
*[[زنان در دوران ظهور]]
*[[زنان در غیبت صغری]]
*[[زنج]]
*[[زند افریس]]
*[[زند]]
*[[زندیق]]
*[[زوراء]]
*[[زهد حضرت]]
*[[زیات]]
*[[زیارت ال یاسین]]
*[[زیارت امام زمان]]
*[[زیارت جامعه]]
*[[زیارت عاشورا]]
*[[زیارت مادر حضرت]]
*[[زیارت ناحیه مقدسه]]
*[[زیدیه]]
*[[زیور بیت المقدس]]
*[[ساعت مخصوص حضرت]]
*[[ساعه]]
*[[سال فرد]]
*[[سامرا]]
*[[سباییه]]
*[[سبیکه]]
*[[سبیل]]
*[[ستاره دنباله‌دار]]
*[[سجده حضرت]]
*[[سحاب]]
*[[سخاوت حضرت]]
*[[سدره المنتهی]]
*[[سرخی اسمان]]
*[[سرداب سامرا]]
*[[سردابیه]]
*[[سرگذشت نرجس]]
*[[سرمه در چشم]]
*[[سرور اهل بهشت]]
*[[سروش ایزد]]
*[[سطیح کاهن]]
*[[سعیده]]
*[[سفط]]
*[[سفیانی]]
*[[سلاح حضرت]]
*[[سلاح یاران حضرت]]
*[[سلار]]
*[[سلام بر حضرت]]
*[[سلطان مامول]]
*[[سلمان فارسی]]
*[[سمات]]
*[[سمان]]
*[[سمری]]
*[[سمیه]]
*[[سن حضرت هنگام ظهور]]
*[[سنا]]
*[[سنایی]]
*[[سنت جدید]]
*[[سند دعای ندبه]]
*[[سنگ موسی]]
*[[سنوسی]]
*[[سوار بر ابر]]
*[[سوره کهف]]
*[[سوسن]]
*[[سوشیانس]]
*[[سومین نایب خاص]]
*[[سه جور استخاره امده است]]
*[[سهم امام]]
*[[سیحون]]
*[[سید بن طاووس]]
*[[سید حسنی]]
*[[سید خراسانی]]
*[[سید شمس الدین]]
*[[سید هاشمی]]
*[[سید]]
*[[سیره حضرت]]
*[[سیصد و سیزده]]
*[[سیف]]
*[[سیما]]
*[[سیمای دوران ظهور]]
*[[شاخص‌های دینداری]]
*[[شادمانی جهان از ظهور]]
*[[شاکمونی]]
*[[شام]]
*[[شاهدان ولادت حضرت]]
*[[شب جمعه]]
*[[شباهت حضرت]]
*[[شجاعت حضرت]]
*[[شرعه التسمیه]]
*[[شروسی]]
*[[شرید]]
*[[شریعی]]
*[[شعار پرچم قیام]]
*[[شعار یاران حضرت]]
*[[شعبان]]
*[[شعر مهدوی]]
*[[شعیب بن صالح]]
*[[شفاعت حضرت]]
*[[شکر امام]]
*[[شلمغانی]]
*[[شماطیل]]
*[[شمایل حضرت]]
*[[شمشیرهای اسمانی]]
*[[شمعون]]
*[[شنوءه]]
*[[شواذ ال محمد]]
*[[شوال]]
*[[شورش بر حضرت]]
*[[شوق دیدار]]
*[[شهاب ثاقب]]
*[[شهادت در رکاب حضرت]]
*[[شهادت کنیزان به رویت حضرت]]
*[[شهادت وکلا به رویت حضرت]]
*[[شیخ الاوصیاء]]
*[[شیصبانی]]
*[[شیطان]]
*[[شیعه در عصر ظهور]]
*[[شیعه و مهدی]]
*[[شیلو]]
*[[شیوه حکومت حضرت]]
*[[صاحب الامر]]
*[[صاحب الدار]]
*[[صاحب الدوله الزهراء]]
*[[صاحب الرجعه]]
*[[صاحب الزمان]]
*[[صاحب السیف]]
*[[صاحب العصر]]
*[[صاحب الغیبه]]
*[[صاحب الناحیه]]
*[[صاحب سرداب]]
*[[صاحب کره البیضاء]]
*[[صاحب]]
*[[صاعقه]]
*[[صافیه]]
*[[صالح]]
*[[صاید بن صید]]
*[[صایدیه]]
*[[صبح مسفر]]
*[[صبر بر غیبت]]
*[[صبر حضرت]]
*[[صحاح]]
*[[صدای زمینی]]
*[[صدق]]
*[[صدقه]]
*[[صدوق]]
*[[صراط]]
*[[صفر]]
*[[صفنیا]]
*[[صلوات]]
*[[صله با حضرت]]
*[[صمصام الاکبر]]
*[[صندل]]
*[[صورت حضرت]]
*[[صورتی در خورشید]]
*[[صورتی در ماه]]
*[[صهیونیسم مسیحی]]
*[[صیاح]]
*[[صیانه ماشطه]]
*[[صیحه اسمانی]]
*[[صیقل]]
*[[ضحی]]
*[[ضیاء]]
*[[طاعون]]
*[[طاغوت]]
*[[طالب التراث]]
*[[طالب املی]]
*[[طالب]]
*[[طالقان]]
*[[طلوع خورشید از مغرب]]
*[[طلوم]]
*[[طوسی]]
*[[طول عمر حضرت]]
*[[طی الارض]]
*[[ظریف]]
*[[ظهور]]
*[[عاشورا و انتظار]]
*[[عاشورا]]
*[[عاق والدین]]
*[[عاقبه الدار]]
*[[عالم]]
*[[عاموس نبی]]
*[[عباس فاطمی]]
*[[عبای حضرت]]
*[[عبد الله بن شریک عامری]]
*[[عبد الله بن شریک]]
*[[عبد الله بن صالح]]
*[[عبد الله بن عباس علوی]]
*[[عبد الله]]
*[[عبقری الحسان]]
*[[عثمان بن سعید]]
*[[عجله‌کنندگان]]
*[[عدالت مهدی]]
*[[عدل]]
*[[عذاب ادنی]]
*[[عرب]]
*[[عرض اعمال]]
*[[عرض حاجت به حضرت]]
*[[عرفات]]
*[[عرق و علق]]
*[[عریضه به حضرت]]
*[[عریضه‌نویسی]]
*[[عزاقریه]]
*[[عزه]]
*[[عسکر]]
*[[عسکری]]
*[[عسکریه]]
*[[عصای موسی]]
*[[عصایب]]
*[[عصر امام خمینی]]
*[[عصر]]
*[[عطار نیشابوری]]
*[[عطر حضرت]]
*[[عطسه]]
*[[عقل]]
*[[عقید]]
*[[عقیقه حضرت]]
*[[علامه حلی]]
*[[علت غیبت]]
*[[علم مصبوب]]
*[[علم منصوب]]
*[[علی بن ابراهیم بن مهزیار]]
*[[علی بن بلال]]
*[[علی بن زیاد]]
*[[علی بن عاصم کوفی]]
*[[علی بن فاضل مازندرانی]]
*[[علی بن فرات]]
*[[علی بن محمد سمری]]
*[[علی بن مطهر]]
*[[علی بن مهزیار]]
*[[عمامه حضرت]]
*[[عمانی]]
*[[عمر بن زید]]
*[[عمرو الاهوازی]]
*[[عمری]]
*[[عناطیس]]
*[[عنصری بلخی]]
*[[عوف سلمی]]
*[[عهد عتیق]]
*[[عیسی ]]
*[[عیسی بن مهدی جواهری]]
*[[عین]]
*[[غار انطاکیه]]
*[[غار ثور]]
*[[غانم]]
*[[غایب]]
*[[غایه الطالبین]]
*[[غایه القصوی]]
*[[غرب و اخر الزمان]]
*[[غرب و مهدویت]]
*[[غربت حضرت]]
*[[غرقد]]
*[[غریم]]
*[[غضباء]]
*[[غلام]]
*[[غنی]]
*[[غوث الفقرا]]
*[[غوث]]
*[[غوطه]]
*[[غیب]]
*[[غیبت شانیه]]
*[[غیبت صغری]]
*[[غیبت کبری]]
*[[غیبت]]
*[[فارس الحجاز]]
*[[فارس]]
*[[فاضل]]
*[[فایده امام غایب]]
*[[فایده حضرت]]
*[[فایده غیبت]]
*[[فتح]]
*[[فترت]]
*[[فتن و ملاحم]]
*[[فتنه سرا]]
*[[فتنه فلسطین]]
*[[فتنه]]
*[[فجر]]
*[[فرات]]
*[[فراگیر شدن ظلم]]
*[[فراید السمطین]]
*[[فرج الاعظم]]
*[[فرج المومنین]]
*[[فرج]]
*[[فرخنده]]
*[[فردوس الاکبر]]
*[[فرزندان حضرت]]
*[[فرزندان مهدوی]]
*[[فرشتگان]]
*[[فرقه]]
*[[فرقه‌گرایی]]
*[[فرماندهان سپاه حضرت]]
*[[فرود امدن عیسی]]
*[[فضل بن شاذان]]
*[[فضل بن یحیی]]
*[[فضیلت انتظار]]
*[[فطحیه]]
*[[فطرت و مهدویت]]
*[[فقیه]]
*[[فقیهان]]
*[[فلان]]
*[[فلسفه انتظار]]
*[[فلسفه غیبت]]
*[[فواید الشمسیه]]
*[[فوتوریسم]]
*[[فیذموا]]
*[[فیروز]]
*[[فیض کاشانی]]
*[[قابض]]
*[[قابله حضرت]]
*[[قاتل الکفره]]
*[[قادیانی]]
*[[قاسم انوار]]
*[[قاسم بن علاء]]
*[[قاسم بن علی]]
*[[قاطع]]
*[[قانون ارث]]
*[[قاهر بالله]]
*[[قایم الزمان]]
*[[قایم]]
*[[قبیله کلب]]
*[[قتاد]]
*[[قتل نفس زکیه]]
*[[قد حضرت]]
*[[قدر]]
*[[قدرت حضرت]]
*[[قذف]]
*[[قرامطه]]
*[[قران و بشارت موعود]]
*[[قران]]
*[[قرقیسیا]]
*[[قریش]]
*[[قزوین]]
*[[قسط]]
*[[قسطنطنیه]]
*[[قشری‌گری]]
*[[قصیده ابن عرندس]]
*[[قضای جدید]]
*[[قطایع]]
*[[قطب]]
*[[قطران تبریزی]]
*[[قطع رحم]]
*[[قطوانی]]
*[[قم]]
*[[قنواء]]
*[[قوه]]
*[[قیام با شمشیر]]
*[[قیامت]]
*[[قیس]]
*[[قیم الزمان]]
*[[کار]]
*[[کارگزاران حکومت مهدی]]
*[[کاسر عینه]]
*[[کاشف الغطاء]]
*[[کافور بن ابراهیم]]
*[[کافور]]
*[[کافی]]
*[[کامل بن ابراهیم]]
*[[کامل سلیمان]]
*[[کبریت احمر]]
*[[کتاب جدید]]
*[[کتاب حضرت]]
*[[کتابنامه دعای ندبه]]
*[[کتابنامه رجعت]]
*[[کتاب‌های غیبت]]
*[[کذاب مفتر]]
*[[کرخ]]
*[[کرعه]]
*[[کسادی]]
*[[کسروی]]
*[[کسوف]]
*[[کشاورزی در عصر ظهور]]
*[[کشته شدن شیطان]]
*[[کشف الغمه]]
*[[کشف هیکل]]
*[[کف دست]]
*[[کفایه الاثر]]
*[[کفش حضرت]]
*[[کلمه الحق]]
*[[کلینی]]
*[[کمال الدین و تمام النعمه]]
*[[کمال]]
*[[کمالات در عصر ظهور]]
*[[کمبود باران]]
*[[کمسلیما]]
*[[کنگره]]
*[[کنیز اذری]]
*[[کنیه حضرت]]
*[[کوفه]]
*[[کوکما]]
*[[کهیعص]]
*[[کیسانیه]]
*[[کیقباد دوم]]
*[[گات‌ها]]
*[[گرسنگی]]
*[[گریه کردن برای حضرت]]
*[[گل نرگس]]
*[[گنج‌های نهفته]]
*[[گونه حضرت]]
*[[لا اله الا الله]]
*[[لسان الصدق]]
*[[لطف وجود حضرت]]
*[[لقب حضرت]]
*[[لندیطارا]]
*[[لواء اعظم
*[[لوح فاطمه]]
*[[لوح محو و اثبات]]
*[[ما منا الا مقتول]]
*[[ماء معین]]
*[[مادر حضرت]]
*[[ماریه]]
*[[ماشع]]
*[[مالک اشتر]]
*[[مامور]]
*[[مامول]]
*[[مایده]]
*[[مبدا الایات]]
*[[مبلی السرایر]]
*[[متشحط]]
*[[متمهدی]]
*[[مثلث الهی]]
*[[مثلث برمودا]]
*[[مجازی بالاعمال]]
*[[مجالس المومنین]]
*[[مجالس حضرت]]
*[[مجلسی]]
*[[محاسن حضرت]]
*[[محاضیر]]
*[[محبت حضرت]]
*[[محبوب کردن حضرت]]
*[[محجه]]
*[[محرم]]
*[[محسن]]
*[[محل ظهور حضرت]]
*[[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]]
*[[محمد بن احمد قطان]]
*[[محمد بن ادریس]]
*[[محمد بن ایوب بن نوح]]
*[[محمد بن بشیر]]
*[[محمد بن جعفر اسدی]]
*[[محمد بن حسن صیرفی]]
*[[محمد بن شاذان بن نعیم]]
*[[محمد بن عبد الله محض]]
*[[محمد بن عثمان]]
*[[محمد بن علی بن بلال]]
*[[محمد بن فضل موصلی]]
*[[محمد بن نصیر نمیری]]
*[[محمد بن نفیس]]
*[[محمد حنفیه]]
*[[محمد]]
*[[محمد،علی و حسن]]
*[[محمدیه]]
*[[مخالفان حضرت]]
*[[مخبر بما یعلن]]
*[[مخفی بودن ولادت]]
*[[مد هامتان]]
*[[مدبر]]
*[[مدت حکومت حضرت]]
*[[مدعیان مهدویت]]
*[[مدعیان نیابت]]
*[[مدینه فاضله مهدی]]
*[[مدینه]]
*[[مرابطه]]
*[[مراقبه]]
*[[مربوع]]
*[[مرجیه]]
*[[مردان اخر الزمان]]
*[[مردی از قم]]
*[[مرکز بیت المال در عصر ظهور]]
*[[مرکز حکومت حضرت]]
*[[مرکز قضاوت حضرت]]
*[[مرگ جاهلیت]]
*[[مرگ حضرت]]
*[[مرگ سرخ]]
*[[مرگ سفید]]
*[[مرگ ناگهانی]]
*[[مروانی]]
*[[مروزی]]
*[[مریم]]
*[[مزامله]]
*[[مسبحات]]
*[[مستضعفین]]
*[[مستنصر]]
*[[مسجد الحرام]]
*[[مسجد النبی]]
*[[مسجد براثا]]
*[[مسجد جمکران]]
*[[مسجد زید]]
*[[مسجد سهله]]
*[[مسجد صعصعه]]
*[[مسجد کوفه]]
*[[مسخ]]
*[[مسلمیه]]
*[[مسیح الزمان]]
*[[مسیح دروغین]]
*[[مسیح]]
*[[مسیحیت سیاسی امریکا]]
*[[مسیحیت صهیونیستی]]
*[[مسیحیت یهودی]]
*[[مشرق]]
*[[مشیخه]]
*[[مصباح الشدید الضیاء]]
*[[مصحف امیر المومنین ]]
*[[مصحف فاطمه]]
*[[مصر در دوران ظهور]]
*[[مضطر]]
*[[مظهر الفضایح]]
*[[معتضد بالله
*[[معتمد بالله]]
*[[معجزات حضرت مهدی]]
*[[معراج]]
*[[معرفت امام]]
*[[معمرین]]
*[[معنویت پس از ظهور]]
*[[معنویت پیش از ظهور]]
*[[مغرب]]
*[[مغیریه]]
*[[مفاسد اخر الزمان]]
*[[مفتوحه عنوه]]
*[[مفرج اعظم]]
*[[مفضل]]
*[[مفید]]
*[[مقام ابراهیم]]
*[[مقام امام زمان]]
*[[مقبوله عمر بن حنظله]]
*[[مقتدر بالله]]
*[[مقتصر]]
*[[مقداد]]
*[[مقدره]]
*[[مقدس اردبیلی]]
*[[مقدس‌ماب]]
*[[مقنع]]
*[[مکان‌های دعا برای حضرت]]
*[[مکتفی بالله]]
*[[مکه]]
*[[ملاحم]]
*[[ملاقات‌کنندگان حضرت]]
*[[ملاک تعیین نواب]]
*[[ملخ سرخ]]
*[[ملعون ملعون]]
*[[ملیکه]]
*[[ممطوره]]
*[[ممهدون للمهدی]]
*[[من لم یجعل الله له شبیها]]
*[[منادی اسمانی]]
*[[منافقان]]
*[[منان]]
*[[منبر سلیمان]]
*[[منتظر]]
*[[منتظر]]
*[[منتظران حقیقی]]
*[[منتقم]]
*[[منجم یهودی]]
*[[منجی اعظم]]
*[[منجی]]
*[[منصور]]
*[[منعم]]
*[[موالی خاصه]]
*[[موتور]]
*[[موسوعه الامام المهدی]]
*[[موعود در اقوام و ملل]]
*[[موعود یهود]]
*[[موعود]]
*[[مولی]]
*[[مومل]]
*[[مومن ال فرعون]]
*[[موی حضرت]]
*[[مهدویت از دیدگاه اهل سنت]]
*[[مهدویت از دیدگاه شیعه]]
*[[مهدویت شخصیه]]
*[[مهدویت نوعیه]]
*[[مهدویت]]
*[[مهدی بن محمد]]
*[[مهدی در روایات]]
*[[مهدی در قران]]
*[[مهدی سودانی]]
*[[مهدی عباسی]]
*[[مهدی موعود]]
*[[مهدی و نشانه‌های پیامبران]]
*[[مهدی هرعی]]
*[[مهدی]]
*[[مهدی‌باوری در ادیان]]
*[[مهدیه]]
*[[مهمید اخر]]
*[[میراث پیامبر اکرم]]
*[[میراث پیامبران]]
*[[میرزا حسین نوری]]
*[[میرزا علی محمد باب]]
*[[میزان الحق]]
*[[میکاییل]]
*[[میلخاء]]
*[[ناامیدی از ظهور]]
*[[ناجی النجار]]
*[[ناحیه مقدسه]]
*[[ناشناخته بودن حضرت]]
*[[ناصبی‌ها]]
*[[ناطق]]
*[[نافله]]
*[[ناقور]]
*[[ناووسیه]]
*[[نجبا]]
*[[نجف]]
*[[نجم
*[[نجم الثاقب]]
*[[ندای اسمانی]]
*[[نرجس]]
*[[نسب حضرت]]
*[[نسیم
*[[نشانه‌های حتمی ظهور]]
*[[نشانه‌های نزدیک ظهور]]
*[[نظامی گنجوی]]
*[[نعمانی]]
*[[نعمت باطن]]
*[[نعمت حضرت]]
*[[نعمت ظاهر]]
*[[نفس زکیه]]
*[[نفس]]
*[[نقبا]]
*[[نماز امام زمان]]
*[[نماز بر پیکر پدر]]
*[[نماز تسبیح]]
*[[نماز جماعت]]
*[[نماز جمعه]]
*[[نماز حاجت]]
*[[نماز عید]]
*[[نماز هدیه به حضرت]]
*[[نمازگزاران بر پیکر امام عسکری]]
*[[نمک در طعام]]
*[[نمیریه]]
*[[نواب اربعه]]
*[[نوبختیه]]
*[[نور ال محمد]]
*[[نور الاتقیاء]]
*[[نور الاصفیاء]]
*[[نور الرب]]
*[[نور حضرت]]
*[[نوروز]]
*[[نوستر اداموس]]
*[[نهار]]
*[[نهج البلاغه و مهدی]]
*[[نیابت خاصه]]
*[[نیابت عامه]]
*[[نیابت]]
*[[نیمه شعبان]]
*[[نیه الصابرین]]
*[[وادی السلام]]
*[[وادی یابس]]
*[[وارث]]
*[[واعظ قزوینی]]
*[[واقفه]]
*[[واقفیه]]
*[[واقیذ]]
*[[وتر]]
*[[وتر]]
*[[وتیره]]
*[[وتیره]]
*[[وجه]]
*[[وشن جوک]]
*[[وظایف منتظران]]
*[[وظایف نواب خاص]]
*[[وقاتون]]
*[[وقت ظهور]]
*[[وقت معلوم]]
*[[وکالت]]
*[[وکیلان حضرت]]
*[[ولادت حضرت]]
*[[ولایت فقیه]]
*[[ولایتی‌ها]]
*[[ولی الله]]
*[[ولی عصر]]
*[[ولی نعمت]]
*[[وهوه‌ل]]
*[[ویژگی یاران حضرت]]
*[[ویژگی‌های حضرت]]
*[[هادی]]
*[[هالیوود و اخر الزمان]]
*[[هالیوود و مهدویت]]
*[[هدف قیام]]
*[[هراوه]]
*[[هرج‌ومرج]]
*[[هرشا]]
*[[هزاره‌گرایی]]
*[[هفت تکبیر]]
*[[همدان]]
*[[همسر حضرت]]
*[[هندوها و بشارت موعود]]
*[[هوشع نبی]]
*[[یا لثارات الحسین]]
*[[یاجوج و ماجوج]]
*[[یادکرد حضرت]]
*[[یاران حضرت]]
*[[یاری کردن حضرت]]
*[[یاوران حضرت]]
*[[ید الباسطه]]
*[[یشوعا]]
*[[یعسوب الدین]]
*[[یعفور]]
*[[یعقوب بن منقوش]]
*[[یعقوب بن یوسف]]
*[[یک‌سوم]]
*[[یمانی]]
*[[یمن در دوران ظهور]]
*[[یمین]]
*[[ینابیع الموده]]
*[[یوشع بن نون]]
*[[یوفولوژی]]
*[[یوم الخلاص]]
*[[یوم الفتح]]
*[[یوییل نبی]]
*[[یهود در اخر الزمان]]
*[[یهود و مسیح موعود]]
*[[یهود و نصاریو مهدویت]]
*[[یهودا]]
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==منابع==
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']].


==پانویس==
== منابع ==
{{یادآوری پانویس}}
{{منابع}}
{{پانویس2}}
# [[پرونده:1100851.jpg|22px]] [[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|'''دولت عباسیان''']]
{{امام مهدی}}
# [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
# [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:امام مهدی]]
[[رده:عباسیان]]
[[رده:عباسیان]]
[[رده:مدخل موعودنامه]]

نسخهٔ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۶

عبّاس، عموی پیامبر (ص)، فرزندان زیادی داشت که در میان فرزندان ایشان، عبدالله و عبیدالله، وارد مسائل سیاسی شدند. عبدالله بن عباس بعد از امامت امام علی (ع) از جانب امام (ع) والی بصره شد اما بعد از شهادت امام علی (ع) و بیعت امام حسن (ع) با معاویه به مدینه آمد. عبدالله ۷ پسر داشت که کوچکترین آنها علی بود. علی بن عبدالله بن عباس، در حمیمه ادعای خلافت نمود و ادعا کرد که بعد از او خلافت به فرزندان و نوه‌های او می‌رسد و این افکار و ادعا را در خاطر فرزندان خویش بارور نمود. او پسرش محمّد را جانشین خویش اعلام نمود. محمّد بن علی بن عبدالله بن عبّاس ۱۰ پسر داشت که در میان فرزندانش ابراهیم، ابوالعبّاس سفاح و منصور در کار سیاست وارد شدند.

به منصب خلافت رسیدن ابوالعباس سفاح، آغاز مرحله سیاسی جدیدی از مراحل تاریخ اسلامی به حساب می‌آید که در آن عباسیان به حکومت رسیدند و إعمال سیاست کردند. از ویژگی‌های خلفای عباسی که در همه آن‌ها مشترک است، دشمنی با خاندان رسالت، ایجاد نفرت نسبت به علویین، تبعید، زندانی کردن، کشتن و فشار بر آنان، مشغول بودن و پرداختن به لهو و لعب و عدم کوچک‌ترین توجّه به شؤون زندگی مردم است.

مقدمه

عبّاس، عموی پیامبر(ص)، فرزندان زیادی داشت که شمار آنها را ده الی دوازده تن بیان داشته‌اند[۱]، اما در میان فرزندان ایشان، عده کمی از آنها چون عبدالله و عبیدالله، وارد مسائل سیاسی شدند و از طرف پدر به اموری منصوب گشتند[۲]. عبدالله بن عباس، سرآمد فرزندان بود او ۱۵ سال داشت که پیامبر خدا(ص) از دنیا رفت[۳]. بعد از امامت امام علی(ع) او از جانب امام(ع) والی بصره شد اما بعد از شهادت امام علی(ع) و بیعت امام حسن(ع) با معاویه، به مدینه آمد و به تدریس علوم اسلامی پرداخت. با مرگ معاویه و خلافت یزید، او دست رد بر سینه یزید زد و با او بیعت نکرد و به مکه رفت، اما با امام حسین(ع) نیز همراه نشد و حتی امام حسین(ع) را از رفتن به کوفه بر حذر داشت[۴]. او در مکه و در نزد ابو حنیفه بود که ابن زبیر خواست بیعت بگیرد، آنها باز هم از بیعت با یزید ممانعت کردند این کار سبب شد ابن زبیر تصمیم گرفت عبدالله بن عباس و ابوحنیفه را بسوزاند آنها به دست مختار از مهلکه نجات یافتند[۵]. بعد از این موضوع، عبدالله بن عبّاس به طایف آمد و در آنجا در سال ۶۸ هجری و در سن ۷۰ سالگی درگذشت[۶]. عبدالله بن عبّاس ۷ پسر داشت که کوچکترین آنها علی بود و نسل عبدالله از وی زیاد گردید. به سبب همزمانی ولادت او با ولادت امام علی(ع)، عبدالله نام آخرین پسر خویش را علی نهاد[۷]. علی بن عبدالله بن عباس، مردی بزرگوار و فقیه بود و در نزد اهل حجاز مقامی والا داشت. اما بعد از مرگ پدرش، به شام رفت و با عبدالملک بن مروان بیعت نمود. رابطه آن دو حسنه بود تا زمانی که علی بن عبدالله، همسر مطلّقه عبدالملک را گرفت. از آن واقعه به بعد، رابطه این دو تیره گشت[۸] تا حدّی که در زمان خلافت ولید بن عبدالملک، او به جرم ازدواج با مادر خلیفه به زندان افتاد و شکنجه شد[۹] تا اینکه در زمان سلیمان بن عبدالملک او به دمشق و به محلی به نام حمیمه رفت. علی بن عبدالله در حمیمه ادعای خلافت نمود و ادعا کرد که بعد از او خلافت به فرزندان و نوه‌های او می‌رسد و این افکار و ادعا را در خاطر فرزندان خویش بارور نمود. علی بن عبدالله بن عبّاس، در سن ۸۰ سالگی در حمیمه درگذشت و پسرش محمّد را جانشین خویش اعلام نمود[۱۰]. محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، در سال ۵۴ هجری قمری، در شهر مدینه به دنیا آمد و از کودکی زیر نظر پدر و جدّش به فراگیری علوم فقهی و اسلامی مشغول شد. او بر اثر کثرت عبادت بر پیشانی‌اش پینه بسته بود از این رو او را «ذوالثفنات» (پینه دار) می‌گفتند[۱۱]. محمّد بن علی، در عین حال بسیار کاردان و باهوش بود و در مسائل سیاسی سرآمد بود. او خود را به محمّد بن حنیفه نزدیک ساخت و آنگاه که محمّد بن حنیفه در بستر مرگ افتاده بود، بر بالین او حاضر شد و در جریان کار انقلابیون علیه دستگاه خلافت بنی امیه قرار گرفت. به این ترتیب، اقدامات سرّی عباسیان، از سال ۱۰۱ هجری قمری آغاز شد. محمد بن علی، با شناخت انقلابیون، تمام نیروی خویش را به کار بست تا با زیرکی در آنان نفوذ کند و همه آنها را به زیر سلطه خویش بکشاند. او به گونه‌ای پنهانی و با احتیاط کامل گام برمی‌داشت و اقدامات خویش را عملی می‌کرد. محمّد بن علی، هر چند به مبلّغان خویش می‌گفت از فاطمیان بر حذر باشند، اما خود او و نزدیکانش به تظاهر با آنها همبستگی خود را اعلام می‌کردند و در عین حال از محبوبیت آنها بهره می‌جستند. آنها با شعار الرضا من آل محمد(ص) در ابتدا دعوت خود را پنهانی شروع کردند.

محمّد بن علی بن عبدالله بن عبّاس در سال ۱۲۵ هجری قمری، در حمیمه درگذشت[۱۲]. او ۱۰ پسر داشت که در میان فرزندانش ابراهیم، ابوالعبّاس سفاح و منصور در کار سیاست وارد شدند.

حکومت عباسیان

به منصب خلافت رسیدن ابوالعباس سفاح، آغاز مرحله سیاسی جدیدی از مراحل تاریخ اسلامی به حساب می‌آید که در آن عباسیان به حکومت رسیدند و إعمال سیاست کردند. نظام حکومتی آنان همان‌گونه که امویان بنیان گذاشتند و به کار بستند، نظام پادشاهی موروثی بود که با بسیاری از مظاهر تجمل ـ که کاخ‌های عباسیان به آن افتخار می‌کرد ـ همراه بود. اما این نظام، رویکردی جدید در مسیر حرکتی خود به لحاظ رابطه میان گروه‌های جامعه اسلامی اتخاذ کرد و این مسأله به علت اعتماد بسیار او به عناصر اسلامی غیر عربی بود که در این جامعه ـ با وجود اینکه عرب منصب خلافت و بسیاری از مقام‌های رهبری را به خود اختصاص دادند ـ به هم آمیختند.

در نتیجه، عصر نخست عباسی با حفظ نشان عربی، سرشتی ایرانی یافت که به آمیختگی سیاسی و تمدنی منجر شد. نتیجه سیاسی، نفوذ ایرانی‌ها در ادارات دولتی و نتیجه تمدنی، رشد فرهنگی جدیدی با مبنای فرهنگ ایرانی بود، که چارچوبی کلی و اعتباری عربی داشت.

ابوجعفر منصور مرد مطلوب آن عصر برای پرکردن مرکز رهبری بود. او به حق پایه‌گذار حکومت عباسی به حساب می‌آید؛ زیرا بر مخالفان و آنانی که از داخل و خارج خاندان عباسی بر او شوریدند، چیره شد و همزمان حد و مرز خود را با خارج حفظ کرد.

عباسیان با وجود اشکال‌تراشی‌هایی که به آن دچار شدند، توانستند پایه‌های نظام جدیدی را که خواسته اوضاع سیاسی و اجتماعی جاری آن دوره و جایگاه حکومت اسلامی بود، بنیان نهند؛ زیرا اندیشه و فرهنگ اسلامی در برابر تحولات تمدنی خاصی که جهان اسلامی شاهد آن بود، بی‌حرکت نماند، بلکه با آن به داد و ستد پرداخت و نظامی ساخت که با اصول والای اسلامی همخوانی داشت و از چارچوب کلی ـ که قرآن کریم ترسیم کرده و سنت مشخص نموده بود ـ بیرون نرفت و میان منافع والای اسلامی و منافع ملت از جهت اوضاع دینی، سیاسی، دنیایی و گرایش‌های زمان، وحدت ایجاد کرد. آغوش تمدنی بازکردن به روی شرق، به طور ویژه و نیز غرب، از گام‌های مهم برای کسب عوامل تحول بود.

مسأله ولایت‌عهدی از گام‌هایی مهم بود که عباسیان به منظور استحکام کار خاندان خود و اختصاص قدرت به آن خاندان و استمرار در کارهای حکومتی برداشتند. این گام‌ها در سایه مخالفت علویان به شکل ویژه، یعنی کسانی که از به دست گرفتن قدرت توسط آل عباس و اختصاص دادن آن به خود ناخشنود بودند، پیموده شد. آنان از انقلاب عباسی با آرزوی به دست گرفتن حکومت، به این اعتبار که حق شرعی و قانونی خاندان علی(ع) است، پشتیبانی کردند. مخالفت علویان در تمام دوران اول عباسی فعال بود تا اینکه حکومت‌هایی مستقل در مغرب و مشرق در عصر دوم عباسی ایجاد کردند که گاهی با حکومت عباسی رقابت داشت و خطری برای کیان او بود. خوارج حکومت‌هایی مستقل در مغرب ایجاد کردند؛ همان‌گونه که عبدالرحمان داخل اموی حکومتی مستقل در اندلس تأسیس کرد.

جهان اسلامی در پایان عصر اول عباسی، با اینکه در آستانه از هم پاشیدگی سیاسی بود، از خلافت معنوی پاسداری می‌کرد، به استثنای آنچه با فاطمیان شیعی پدید آمد که آنان اساساً خلافت عباسی را به رسمیت نشناختند.

مسأله از هم پاشیدگی به ضعف شخصیت خلفا و گسترش وسعت حکومت و دشواری پیوند میان اجزای آن باز می‌گردد، تا جایی که مراقبت واقعی خلفا بر استانداران آنان در مناطق، دشوار شد. علاوه بر آن، عناصر اسلامی غیر عرب برای جدایی و تلاش برای احیای عظمت گذشته خود فعال شدند.

پدیده جدایی و استقلال بر مرکز سیاسی خلافت اثر گذاشت. در آغازِ کار مسأله امیرالامرایی ترکان و حاکمان حکومت‌های مستقل با هزینه خلافت پدیدار و حضور خلیفه بسیار کم‌رنگ شد و در پایان، همه ویژگی‌هایش را به عنوان نخستین منبع قدرت در حکومت از دست داد و خلفا به برکناری، مصادره اموال و گاهی کشته شدن مبتلا شدند. ضعف و فروپاشی خلافت در دوران سوم عباسی، در مقابل پدیدار شدن نیروی شیعی آل بویه ادامه یافت؛ اما در اواخر دوران آل بویه، خلیفه عباسی، قائم، با استفاده از اوضاع سیاسی نابسامانی که حکومت به آن دچار شده بود، برخی اختیارات خود را مجدداً به دست آورد.

در این زمان ترکان سلاجقه حکومت خود را در شرق بر مرده ریگ غزنویان و آل بویه بنیان نهادند و به سوی عراق رفته، به آنجا وارد شدند؛ بر حکومت آل بویه چیره گشته، جانشین آنان در حکومت شدند؛ همه قدرت‌ها را در حکومت به خود اختصاص دادند و اوضاع خلفا به صورت نداشتن قدرت، حتی در پایتخت خلافت خویش ادامه یافت؛ اما رفتار سلاجقه با آنان به اعتبار اینکه سنی مذهب بودند، بهتر از رفتار آل بویه بود. آنان بر بقای خلافت عباسی اصرار داشتند تا این مسأله، پیروزی بر رقبای شیعه مذهب خود و به دست آوردن تأیید جهان اسلامی سنی را آسان کند.

سلجوقیان در اواخر دوران حکومت خویش ضعیف شدند و رابطه میان خلفای عباسی و سلاطین سلجوقی شکلی جدید یافت که با طبیعت روابط در دوران یک‌پارچگی سلاجقه متفاوت بود. خلفا این فرصت را غنیمت شمردند و برای بازگرداندن قدرت سابق خلیفه از طریق رهایی از نفوذ سلجوقیان تلاش کردند؛ از این‌رو دو طرف به درگیری شدیدی کشیده شدند که با ورود خوارزمشاهیان و سپس مغول به صحنه سیاسی پایان پذیرفت. مغولان پیروزی‌هایی حیرت‌آور به دست آوردند. آنان بر دولت خوارزم‌شاهی چیره شدند؛ در تلاش برای سیطره بر جهان اسلامی، به سوی عراق حمله کردند؛ وارد بغداد شده، خلیفه مستعصم را کشتند و حکومت عباسی با کشته شدن مستعصم به دست هلاکو خان در سال ۶۵۶ ق. / ۱۲۵۸م. منقرض گردید[۱۳].

با سقوط حکومت عباسی، عرب حاکمیت مطلقه خویش را از دست دادند و کفه ترازو به نفع عناصر غیر عرب، به ویژه ممالیک و ترکان عثمانی سنگین شد. آنان پرچم خلافت اسلامی را به دوش کشیدند و به نام اسلام به سرفرازی درخشانی رسیدند.

خلافت در حکومت عثمانی به شکل موروثی ادامه یافت تا اینکه کمال آتاتورک در سال ۱۹۲۴ میلادی به نقش آن پایان داد و این منصب همچنان تا امروز خالی مانده است...[۱۴].

ویژگی‌های عباسیان

یکی از ویژگی‌های خلفای عباسی که در همه آنها مشترک است، مشغول بودن و پرداختن به لهو و لعب، خوشگذرانی، شراب خواری، شب‌نشینی‌ها و عدم کوچک‌ترین توجّه به شؤون زندگی مردم است.

از دیگر ویژگی خلفای عباسی، دشمنی با خاندان رسالت، ایجاد نفرت نسبت به علویین، تبعید، زندانی کردن، کشتن و فشار بر آنان بود. در این فکر میان خلیفه، سران قوم، ارتش و وزراء فرقی نبود و همه، هم‌عقیده بودند. این تفکر در سراسر تاریخ خلافت عبّاسی به چشم می‌خورد، لکن بر حسب اختلاف اشخاص و روحیه‌ها در ادوار مختلف شدّت و ضعف پیدا می‌کرد. متوکل در دشمنی با خاندان رسالت، در میان خلفای عباسی نظیر نداشت. در سال ٢٣۶ هجری قمری امر کرد قبّه ضریح امام حسین(ع) را در کربلا و همچنین خانه‌های بسیاری که در اطرافش ساخته بودند، خراب و با زمین یکسان نمودند و دستور داد آب به حرم امام حسین(ع) بستند و زمین قبر مطهّر را شخم و زراعت کنند تا به کلّی اسم و رسم مزار فراموش شود[۱۵].[۱۶]

تقسیم تاریخ حکومت عباسی

قیام عباسیون با تلاش‌های ابومسلم خراسانی، پس از حرکت مخفی ۵۰ ساله علیه امویان به نتیجه رسید و از سال ۱۳۲ هجری قمری، خلفای عباسی، یکی پس از دیگری بر کرسی خلافت تکیه زدند.

مورخان، حکومت عباسی را بر اساس نیروهای خلافت و تحول اوضاع سیاسی و شکوفایی زندگی فرهنگی و فکری به چهار عصر تقسیم کرده‌اند:

  1. عصر اول: دوران نیرومندی، گسترش و شکوفایی (۱۳۲ - ۲۳۲ ق/۷۵۰ - ۸۴۷ م)؛
  2. عصر دوم: دوران نفوذ ترکان (۲۳۲ - ۳۳۴ ق /۸۴۷ - ۹۴۶ م)؛
  3. عصر سوم: دوران نفوذ آل‌بویه ایرانی (۳۳۴ - ۴۴۷ ق / ۹۴۶ - ۱۰۵۵ م)؛
  4. عصر چهارم: دوران نفوذ سلجوقیان ترک (۴۴۷ - ۶۵۶ ق / ۱۰۵۵ - ۱۲۵۸ م).

دوران اول عباسی (۱۳۲-۲۳۲ق/۷۵۰-۸۴۷م)

خلفای این دوران عبارت است از: ابوالعباس سفاح؛ منصور عباسی؛ مهدی عباسی؛ هادی عباسی؛ هارون عباسی؛ امین عباسی؛ مأمون عباسی؛ معتصم عباسی و واثق عباسی.

عصر دوم عباسی (۲۳۲-۳۳۴ق / ۸۴۷-۹۴۶م)

این دوران با خلافت متوکل آغاز شد و در خلال دوران مستکفی پایان پذیرفت. ویژگی این دوران، ضعف خلافت و از میان رفتن تدریجی هیبت آن بود، تا جایی که امیران تابع خلافت، برای جدایی از آن نقشه می‌کشیدند. در این زمان، ترک‌ها حاکم شده دستگاه حکومتی را در اختیار گرفتند. از دوران متوکل، به علت افزایش نفوذ ترکان، ضعف به بدنه حکومت سرایت کرد و این نوعی دگرگونی از حکومت عربی به حکومت ترکی و نمودی از انقلابی بود که همه بخش‌های مهم خلافت، آن را احساس کرد و به ضعف قدرت خلیفه و در نهایت به فروپاشی آن منجر شد.

در دوران دوم عباسی این خلفا حکومت کردند: متوکل عباسی؛ منتصر عباسی؛ مستعین عباسی؛ معتز عباسی؛ مهتدی عباسی؛ معتمد عباسی؛ معتضد عباسی؛ مکتفی عباسی؛ مقتدر عباسی؛ قاهر عباسی؛ راضی عباسی؛ متقی عباسی و مستکفی عباسی، آل بویه در دوران مستکفی حاکم شدند.

عصر سوم عباسی (۳۳۴ - ۴۴۷ ق. /۹۴۶ - ۱۰۵۵ م)

این دوران در زمان خلافت مستکفی آغاز و در زمان خلافت قائم پایان یافت. ویژگی این دوران ارتباط آن با تاریخ آل بویه است که در عراق از نفوذ حقیقی و قدرت واقعی برخوردار بودند. خلیفه فقط نامی داشت، گویی کارمند آنان بود و حاصل دست‌رنج خود را از آنان می‌گرفت و حق دخالت در هیچ یک از کارهای خلافت بدون مراجعه و جلب موافقت آنان نداشت.

خلیفه در این دوران به گونه‌ای نفوذش را از دست داد که به او دستور می‌دادند و آنچه را از وی می‌خواستند، انجام می‌داد و سیطره دینی هم بر آل‌بویه نداشت؛ زیرا مذاهب آنها مختلف بود، آنان شیعیان غالی بودند و فقط برای خدمت به اهداف خویش راضی شدند مقام خلافت باقی بماند.

خلفای این دوران عبارت‌اند از: مستکفی عباسی؛ مطیع عباسی؛ قادر عباسی و قائم عباسی.

عصر چهارم عباسی (۴۴۷ - ۶۵۶ ق/۱۰۵۵ - ۱۲۵۸ م)

این دوران در زمان خلافت قائم آغاز و با مرگ مستعصم پایان یافت. ویژگی این دوران، انتقال قدرت واقعی به سلاجقه ترک است که در سرزمین جبال حاکم شدند. اوضاع خلافت در دوران سلاجقه، بهتر از زمان آل بویه بود؛ زیرا آنان سنی مذهب بودند و احترام دینی خلفا را حفظ کرده در خور مقام دینی آنان، از ایشان تجلیل می‌کردند. خلفا در این دوران در توانایی و اقدام در یک سطح نبودند؛ آنان از دوران مسترشد، مقداری از نفوذ واقعی خویش را باز پس گرفتند و از دوران مقتفی در حکومت بغداد و شهرهای تابعه آن مستقل شدند و در دوران ناصر قدرت خود را باز یافتند؛ در حکومت عراق استقلال یافتند و به مدت ۶۶ سال، تسلیم هیچ سلطانی نشدند، تا اینکه مغولان حرکت گسترده خود را به سمت غرب آغاز، سرزمین‌ها را اشغال و شهرها را نابود کردند. آنان سرانجام به بغداد رسیدند و با اشغال آن، خلافت عباسی را از میان بردند.

در دوران چهارم عباسی این خلفا حکومت کردند: قائم عباسی؛ مقتدی عباسی؛ مستظهر عباسی؛ مسترشد عباسی؛ راشد عباسی؛ مکتفی عباسی؛ مستنجد عباسی؛ مستضیئ عباسی؛ ناصر عباسی؛ ظاهر عباسی؛ مستنصر عباسی و مستعصم عباسی[۱۷].

سقوط خلافت عباسی

پس از خلافت امویان و ضعف و در نهایت سرنگونی آنان، حکومت به عباسیان (بنی‌عباس) که از نوادگان عباس بن عبدالمطلب عمومی پیامبر(ص) و از بنی‌هاشم بودند، رسید. بنی‌عباس به کمک ابومسلم خراسانی و ایرانیان همیار او (سیاه جامگان) خلافت را به دست آوردند. اما بعد ابومسلم را کشتند و حکومتی ظالم‌تر از امویان به وجود آوردند. بعدها قیام‌هایی علیه بنی‌عباس صورت گرفت که در نهایت سرکوب شدند. اولین خلیفه عباسیان ابوالعباس عبدالله سفاح و آخرین آنها ابوالحمد عبدالله المستعصم باالله بوده است.

برخی از مورخان، سقوط خلافت عباسی به دست مغولان را معلول نهضت ناسیونالیزم ایرانی دانسته‌اند که توسط یک دانشمند ایرانی طراحی و به مرحله اجرا گذارده شد. بر مبنای روایت هولاکو خان در سال (۶۵۶ هـ. ق) به تشویق وزیر دانشمند خود خواجه نصیرالدین طوسی به قصد برافکندن خلافت عربی به بغداد حمله برد و در جریان یک خونریزی کم سابقه، خلیفه عباسی را عزل و سپس به قتل رسانید.

در این روایت تاریخی پای وزیر شیعه مذهب خلیفه عباسی نیز به میان کشیده می‌شود و نوعی تبانی پنهانی بین دو شخصیت نفوذی شیعه که دربار مغول و عباسی را همزمان در دست داشته‌اند، ترسیم و در نتیجه انقراض خلافت عباسی به نهضت ملی‌گرایانه ایرانیان نسبت داده می‌شود[۱۸].[۱۹]

عباسیان و مهدویت

در برخی از روایات درباره ارتباط عباسیان با مباحث آخرالزمان و مهدویت مطالبی وارد شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. جناب محمد بن حنفیه، فرزند امیرالمؤمنین(ع) روایت می‌کند: بنی‌العباس چنان به حکومت می‌رسند که مردم هیچ امید خیری نخواهند داشت، سپس احوال آنان آشفته خواهد شد. در این زمان اگر پناهگاهی جز سوراخ عقرب پیدا نکردید، بدان پناه برید؛ زیرا مردم به گرفتاری طولانی مبتلا خواهند شد و این ادامه خواهد داشت تا اینکه سلطنت آنان از بین برود و مهدی(ع) قیام نماید.
  2. در حدیثی نقل شده است مردی از فرزندان هاشم به حکومت می‌رسد و بنی‌امیه را قتل عام می‌کند و پس از او دوباره بنی‌امیه به قدرت رسیده و به خونخواهی کشتگان خود دو برابر از بنی‌هاشم را می‌کشند[۲۰]. (این حدیث شاید به سلطنت بنی‌العباس اشاره دارد؛ زیرا هنگامی که به قدرت رسیدند بنی‌امیه را از دم تیغ گذرانیدند. در آخرالزمان سفیانی که فردی از بنی‌امیه است خواهد آمد و از بنی‌هاشم بسیار خواهد کشت)[۲۱].
  3. در حدیثی در کتاب ملاحم آمده است: هنگامی که آسیای بنی‌العباس بگردد (و حکومتشان رونق گیرد) و مردانی با پرچم‌های سیاه مرکب‌های خود را به درختان زیتون شام ببندند و خداوند أصهب را با تمام خانواده‌اش به دست بنی‌العباس به قتل برساند، به طوری که بنی‌امیه همگی فرار کنند یا مخفی شوند، آنگاه سفیانی (قیام می‌کند و) سلسله بنی‌العباس را از بین می‌برد و فرزندی از فرزندان هند جگرخوار بر منبر دمشق می‌نشیند و بربرها به سوی پایتخت شام (دمشق) روان می‌شوند که این نشانه قیام حضرت مهدی(ع) است[۲۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۳ و ص۶۷.
  2. مختصر التاریخ، ج۱۲، ص۲۹۶-۲۹۷.
  3. سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۵؛ اسد الغابة، ص۱۹۵؛ انساب الاشراف، ص۲۷.
  4. اخبار الطوال، ص۲۴۳-۲۴۴.
  5. العقد الفرید، ج۴، ص۴۷۵؛ الکامل، ج۴، ص۲۱۴ و ۲۱۶؛ تاریخ مردم ایران، ج۲، ص۳۹.
  6. المعارف، ص۱۲۳؛ اسناب و الاشراف، ص۵۳-۵۴؛ اخبار الدوله، ص۱۳۲-۱۳۳؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۲۴۴-۲۴۵؛ حلیة الاولیاء، ج۱، ص۳۲۹؛ الکامل، ص۱۹۲ و ۱۹۵؛ وفیات الاعیان، ج۳، ص۶۳.
  7. انساب الاشراف، ج۳، ص۷۰؛ وفیات الاعیان، ج، ص۴۳۹.
  8. المعارف، ص۲۰۷؛ اخبار الدوله، ص۱۳۸-۱۳۹؛ وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۳۷.
  9. اخبار الدوله، ص۱۳۸-۱۳۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۴۶؛ ج۱۵، ص۲۳۸.
  10. انساب الاشراف، ج۳، ص۷۰؛ اخبار الدوله، ص۱۱۷ و ۱۵۹؛ الکامل، ج۳، ص۴۱۹؛ ج۵، ص۱۹۸؛ وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۳۹.
  11. . انساب الاشراف، ج۳، ص۷۱-۷۲ و ۷۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۷۹؛ وفیات الاعیان، ص۴۳۸-۴۳۹.
  12. انساب الاشراف، ج۳، ص۸۰؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۳۲؛ تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۳۷؛ اخبار الدوله، ص۲۳۹؛ اخبار الطوال، ص۳۳۹؛ الکامل، ج۵، ص۲۵۹؛ مجمل التواریخ و القصص، ص۲۲۹.
  13. تاریخ تمدن اسلام، ص۲۳۲.
  14. طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص۳۰۲.
  15. مروج الذهب، ج۴، ص۵؛ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص۲۶.
  16. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۰۲.
  17. طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص۲۸ ـ ۲۹.
  18. فقه سیاسی، ج۱۰، ص۱۰۵.
  19. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۷۹۲.
  20. ملاحم، ص۵۹.
  21. ر.ک: سفیانی.
  22. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۴۹.