←افسانه همسران امام مجتبی {{ع}}
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۷۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امام حسن مجتبی | |||
| عنوان مدخل = امام حسن مجتبی | |||
| مداخل مرتبط = [[امام حسن مجتبی در قرآن]] - [[امام حسن مجتبی در نهج البلاغه]] - [[امام حسن مجتبی در کلام اسلامی]] - [[امام حسن مجتبی در تاریخ اسلامی]] - [[امام حسن مجتبی در معارف و سیره نبوی]] - [[امام حسن مجتبی در معارف و سیره فاطمی]] - [[امام حسن مجتبی در معارف و سیره حسینی]] - [[امام حسن مجتبی در معارف و سیره رضوی]] - [[امام حسن مجتبی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امام حسن مجتبی از دیدگاه اهل سنت]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''[[امام حسن]] {{ع}}''' [[امام دوم]] [[مسلمانان]]، در نیمه [[ماه رمضان]] [[سال سوم هجری]] قمری در [[مدینه]] متولد شد. پدر ایشان [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و مادرشان [[حضرت زهرا]] {{س}} است. کنیه حضرت ابومحمد و زکی، سبط و مجتبی از [[القاب]] ایشان است. [[زمان]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[داستان مباهله]] شرکت داشت و در دوران [[خلافت علی]] {{ع}} در صحنهها حضور یافت و در همه مقاطع مانند [[جنگ جمل]] و [[صفین]] و... پدر را [[همراهی]] کرد. | |||
بعد از [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[خلافت]] به ایشان رسید لکن به سبب مساعد نبودن اوضاع، [[اختلافات]] و [[تفرقه]] موجود بین [[یاران امام حسن مجتبی|یاران حضرت]] و [[دنیاخواهی]] آنها، سیاستهای فریبنده معاویه، خودفروختگی بعضی از [[یاران]] و... با [[معاویه]] [[صلح]] کرد و پس از آن تا آخر [[عمر]] در مدینه [[زندگی]] کرد. | |||
== | حضرت بردبار و متین بود و در [[گشایش]] [[مشکلات]] دیگران پیشگام بود. سه بار برای [[خدا]] نیمی از [[دارایی]] خود را به [[فقیران]] بخشید و سرانجام در چهل و هشت سالگی به علت مسمومیت ناشی از سمی که جعده [[همسر]] حضرت با دسیسه معاویه به ایشان داده بود به شهادت رسید و در [[قبرستان بقیع]] مدفون گشت. | ||
{{ | |||
{{ | == مقدمه == | ||
[[امام حسن]] {{ع}} چهارمین [[معصوم]] از [[چهارده معصوم]] {{ع}} و پیشوای دوم [[مسلمانان]]، در نیمه [[ماه رمضان]] [[سال سوم هجری]] قمری در [[مدینه]] متولد شد و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در گوش او [[اذان]] گفت<ref>المصنف، عبد الرزاق، ج۴، ص۳۳۵-۳۳۶؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۰: {{متن حدیث|إِنَّ النَّبِيَّ {{صل}} أَذَّنَ فِي أُذُنِ الْحَسَنِ {{ع}} بِالصَّلَاةِ يَوْمَ وُلِدَ}}</ref> و هفت روز پس از ولادت برایش عقیقه کرد. پیامبر خودشان سر گوسفند عقیقه حسن را بریدند و فرمودند: [[بسم الله]]، عقیقهای برای حسن است و دعای عقیقه را اینگونه خواندند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ وَ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ شَعْرُهَا بِشَعْرِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا وِقَاءً لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۲.</ref> و به وزن موهای سرش نقره [[صدقه]] داد<ref>ذخائر العقبی، ص۱۱۸.</ref>. البته مرحوم [[کلینی]]، ولادت ایشان را در سال دوم دانسته است و برخی نیز در سال ۵ هجری و [[ابن قتیبه]] به [[نقل]] ابن اسحاق در سال ۶ پس از [[خیبر]] که این صحیح و پذیرفته نیست<ref>المعارف، ص۱۵۸؛ الکافی، ج۱، ص۴۶۱؛ تاریخ اصبهان، ص۹۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[حمیدالله رفیعی زابلی|رفیعی زابلی، حمیدالله]]، [[امامت امام حسن مجتبی (مقاله)|امامت امام حسن مجتبی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۲۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۷؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۸؛ [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[حسن بن علی (مقاله)|مقاله «حسن بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]]؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۴۴.</ref> | |||
پدر ایشان [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و مادرشان [[حضرت زهرا]] {{س}} است<ref>ر.ک: [[حمیدالله رفیعی زابلی|رفیعی زابلی، حمیدالله]]، [[امامت امام حسن مجتبی (مقاله)|امامت امام حسن مجتبی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۲۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۷؛ [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[حسن بن علی (مقاله)|مقاله «حسن بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>. | |||
{{ | |||
{{ | == امامت و ولایت == | ||
==جستارهای وابسته== | {{نوشتار اصلی|امامت امام حسن مجتبی}} | ||
دوران [[امامت]] حضرت ده سال بود. [[مقام امامت]] [[حضرت حسن بن علی]] {{ع}} از طرق متعدد ثابت شده است؛ از جمله تصریح [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[حضرت علی]] {{ع}}. [[پیامبر]] {{صل}} بر [[امامت]] ایشان تصریح کرده و فرموده است پس از [[علی]] {{ع}}، [[حسن]] {{ع}} [[وصی]] و [[جانشین]] من است<ref>ینابیع الموده، ۱۳۶.</ref>. [[احادیث]] دیگری همانند [[حدیث کساء]]، [[ثقلین]] و سفینه در این باره از [[پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] شدهاند. | |||
[[قرآن کریم]] در آیاتی همچون [[آیۀ تطهیر]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> و [[مباهله]]<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم.» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> بر این [[حقیقت]] اشاره دارد. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیز هنگام [[شهادت]] در حضور [[خانواده]] خویش و بزرگان شیعه، کتاب و [[سلاح]] خود را به او سپرد و فرمود که [[حسن]] {{ع}} [[وصی]] من است<ref>اعلام الوری، ۲۰۹- ۲۰۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۰؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۲۸۷- ۲۸۸.</ref> | |||
== افسانه همسران امام مجتبی {{ع}} == | |||
{{اصلی|شبهه طلاقهای متعدد امام حسن مجتبی}} | |||
از موضوعات ساختگی که برخی مؤرخان در شرح حال [[امام حسن]] {{ع}} مطرح کردهاند؛ مسئله [[همسران]] آن حضرت است که افسانهای بیش نیست. البته بسیار تأسفانگیز است که عدهای بدون بررسی [[درستی]] و یا نادرستی اینگونه قضایا، آنها را در کتابهای خود آوردهاند. این کوتاهیها موجب شد که دشمنان اسلام و [[اهل بیت]] {{عم}} برای [[انتقام]] گرفتن از [[دین اسلام]]، بر اینگونه موضوعات ساختگی، سخت پافشاری کرده، به [[پیشوایان دین]] و دستورهای [[نورانی]] [[اسلام]] جسارت کنند؛ در ادامه به برخی از این مسائل اشاره میشود<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۳۷-۱۳۸ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۹۶.</ref>. | |||
=== [[امام حسن]] {{ع}} و [[تهمت]] [[طلاق]] پیدرپی [[همسران]] خود === | |||
برخی از مؤرخان نوشتهاند: [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} پیدرپی [[ازدواج]] میکرد و [[همسران]] خود را [[طلاق]] میداد! و این کار آنقدر تکرار شد که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} به [[مردم کوفه]] فرمود: ای [[اهل کوفه]]! دخترانتان را به [[عقد]] [[حسن]] درنیاورید؛ چرا که او فردی [[طلاق]] دهنده است؛ مردی از طایفه [[همدان]] گفت: ما به او دختر میدهیم؛ اگر خواست، نگه دارد و اگر مایل نبود، [[طلاق]] دهد<ref>فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۵۶.</ref>. | |||
برخی گفتهاند، تعداد همسران ایشان شصت تا هفتاد نفر بوده<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲۲، ص۱۶.</ref> و برخی دیگر مدعی شدهاند که آن حضرت با نود [[زن]]<ref>نورالابصار، شبلنجی، ص۱۱۱.</ref> و بعضی ادعا کردهاند که ایشان با ۲۵۰ و یا سیصد [[زن]] [[ازدواج]] کرد<ref>قوت القلوب، ابوطالب مکی، ج۲، ص۲۴۶.</ref> و پدرش از این کار او [[رنج]] میبرد و البته عدهای نیز با [[حفظ]] بیطرفی و با برخوردی عادلانه درباره این مسئله میگویند: چند همسری میان [[مسلمانان]] [[امر]] رایجی بود و [[امام]] بیش از دیگران [[همسر]] [[اختیار]] نکرد. اینگونه سخنان، چنان که از اسنادشان برمیآید، منبعی جز مدائنی و امثال ایشان ندارند<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۸۷.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۳۸ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۹۶-۳۹۷.</ref> | |||
=== پایهگذار [[شبهه]] === | |||
مدائنی و [[واقدی]] و برخی دیگر از مؤرخان، [[تاریخ]] را در سایه حکومتهایی نوشتهاند که از اساس با [[اهل بیت پیامبر]] {{عم}} [[دشمن]] بوده، از راههای گوناگون میکوشیدند [[شخصیت]] و جایگاه آن [[ستارگان]] فروزان را در [[جامعه]] [[ضعیف]] سازند و [[حکام]] عباسی در [[پلیدی]] و [[دشمنی]]، از پیشینان خود یعنی [[امویان]] و [[مروانیان]] کمتر نبودند. آنها در جعل [[احادیث]] علیه [[علویان]] و به ویژه حسنیها با پیشینیان خود همدست بوده، به سبب [[کینه]] خاصی که در [[دل]] داشتند به چنین کارهای [[زشتی]] دست میزدند؛ چرا که بیشتر نهضتها و انقلابهای صورت گرفته علیه ایشان به [[رهبری]] نوادگان [[امام حسن]] {{ع}} بوده است. | |||
وقتی [[منصور عباسی]]، [[عبدالله بن حسن]] - یکی از نوادگان [[امام حسن]] {{ع}} را که علیه [[ظلم و جور]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] [[قیام]] کرده بود - دستگیر کرد، خود در مقابل مردمی که جمع شده بودند، به سخنرانی پرداخت و به [[امام علی]] {{ع}} و [[امام]] [[حس]] {{ع}} و همه فرزندان ابوطالب [[ناسزا]] گفت و سپس چنین ادامه داد: "به [[خدا]] قسم، جز این نیست که فرزندان ابوطالب را در [[خلافت]] تنها گذاردیم؛ در آغاز، [[علی بن ابیطالب]] به آن پرداخت ولی موفق نشد و به [[داوری]] حکمین [[رضایت]] داد و [[امت]] به [[اختلاف]] افتادند و سرانجام او را به [[شهادت]] رساندند. پس از وی، [[حسن بن علی]] {{عم}} برخاست اما وقتی [[اموال]] و [[ثروت]] به او عرضه شد، آنها را پذیرفت و [[معاویه]] با [[نیرنگ]] او را کنار گذاشت و او پس از این ماجرا به زنها روی آورد؛ روزی با یکی [[ازدواج]] میکرد و روز دیگر او را [[طلاق]] میداد"<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۲۲۳.</ref>. | |||
[[نقل]] شده است، [[منصور]] در نامهای به [[محمد بن عبدالله]] - از نوادگان [[امام حسن]] {{ع}} معروف به [[نفس زکیه]] - نوشت: "کار شما به جدتان [[حسن]] پایان یافت؛ چرا که او با [[پول]] و [[وعده]] ولیعهدی، [[خلافت]] را به [[معاویه]] فروخت و به [[حجاز]] رفت و شما اگر حقی داشتید آن را با [[پول]] فروختید"<ref>صبح الاعشی، قلقشندی، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. | |||
گفته شد که این [[تهمت]] و افتراها از مدائنی شروع شده است؛ او [[حدیث]] هفتاد [[همسر]] را جعل کرد و [[شبلنجی]] [[حدیث]] داشتن نود [[همسر]] را در نورالابصار آورد و [[ابوطالب محمد بن علی بن عطیه مکی]] [[روایت]] داشتن ۲۵۰ [[همسر]] و بیش از آن را در قوت القلوب [[جعل]] کرد و پس از این سه نفر دیگران از ایشان [[نقل]] کردهاند. به نظر میرسد، مهمترین افرادی که درباره [[ازدواج]] و [[طلاق]] بسیار [[امام حسن]] {{ع}} مطلب [[نقل]] کردهاند، این سه نفر هستند که مشایخ [[روایی]] هر یک از این سه مورخ، یا از هواداران [[بنیامیه]] بودهاند و یا [[ضعیف]] و مجهول هستند و از نظر [[روایی]] و [[حدیثی]] اعتباری ندارند. | |||
در توضیح [[شخصیت]] این افراد باید گفت: علی بن محمد بن عبدالله بصری، معروف به مدائنی در [[بصره]] که [[مردم]] آنجا به عثمانی بودن [[گرایش]] داشتند، [[رشد]] کرده، معاصر [[عباسیان]] بود. وی از کسانی است که به [[دروغگویی]] و [[جعل حدیث]] مشهور است. | |||
[[ذهبی]] میگوید: مسلم در کتاب صحیح خود از آوردن [[روایات]] [[مدائنی]] خودداری میکرد<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۱۳۸.</ref>؛ [[ابن عدی]] او را [[ضعیف]] دانسته<ref>الکامل، ابن اثیر، ج۵، ص۲۱۳؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۲۲۵.</ref> و [[اصمعی]] به او گفته است: به [[خدا]] که چیزی از [[اسلام]] در تو نمانده است<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۱۳۹.</ref>. | |||
[[مدائنی]] از [[دوستان]] ویژه و نزدیک [[ابواسحاق موصلی]] بود و برای ثروتش، از وی [[پیروی]] میکرد؛ [[ابواسحاق]] آوازهخوان عصر [[عباسی]] بوده<ref>ابوالفرج اصفهانی نام وی را در شمار ترانهخوانان عباسی آورده است. (الاغانی، ج۵، ص۲۷۸).</ref> و [[عوانة بن الحکم]] که در [[دوستی]] با عثمانیان و [[امویان]] و [[حدیث سازی]]، معروف بود، از وی [[حدیث]] [[نقل]] کرده است. [[ابن حجر]] تصریح کرده است که عوانه احادیثی را برای [[بنیامیه]] [[جعل]] میکرد<ref>معجم الادبا، یاقوت حموی، ج۱۶، ص۱۳۷؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۳۸۶.</ref>. و نیز گفته است: او از [[غلامان]] [[عبدالرحمان بن سمرة بن حبیب اموی]] است که به [[دشمنی]] با [[اهل بیت پیامبر]] {{عم}} معروف بوده است<ref>الکامل فی الضعفاء، علی بن ابی الکرام (ابن اثیر)، ج۵، ص۲۱۳.</ref>. | |||
برخی از [[مشایخ]] دیگر [[مدائنی]] همانند [[جعفر بن هلال]]<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۱، ص۴۳۰.</ref>، [[عاصم بن سلیمان احول]]<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۰.</ref> و [[ابن عثمان]]<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۶، ص۱۹۸.</ref>، [[ضعیف]] یا مجهول هستند. بر اساس گفته [[یحیی بن معین]]، شیوخ [[حدیثی]] که [[واقدی]] از مدنیها [[نقل]] کرده است، مجهول هستند<ref>تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>. به علاوه، بیشتر [[روایات]] او از نوع مراسیل است. | |||
اینها [[گواه]] این نکته است که [[روایت]] داشتن هفتاد [[همسر]] را که فقط مدائنی آورده، از ساختههای اوست که به نفع قدرتمندان و [[هیئت]] حاکمه که از [[دشمنان]] [[علویان]] بودند، [[نقل]] کرده است؛ گرچه او تنها از ده [[زن]] نام برده و از هفتاد [[زن]] دیگر هیچ نامی به میان نیامده که جای تعجب است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۱.</ref>. | |||
این [[احمد بن یحیی بلاذری]] [[زنان]] [[امام]] را نود نفر گفته است<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۲۷۷.</ref>؛ وی این [[روایت]] را از [[عباس بن هشام بن محمد کلبی]] [[نقل]] کرده، که او نیز از پدرش؛ او از جدش و او از [[ابوصالح کلبی]] [[نقل]] کرده است. هشام و [[محمد کلبی]] از نظر [[اهل سنت]]، [[ضعیف]] دانسته شدهاند <ref>الضعفاء الصغیر، بخاری، ص۱۰۵؛ کتاب الضعفاء و المتروکین، نسائی، ص۲۳۱؛ الضعفاء الکبیر، عقیلی، ج۴، ص۷۹-۷۶.</ref>. علاوه بر آن، عدهای بر این باورند که [[ابوصالح]]، که نام اصلی او باذام است، به دروغپردازی مشهور بوده است<ref>العلل، احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۰۲؛ ج۳، ص۱۰۰؛ التاریخ الکبیر، احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۴۴؛ الضعفاء الصغیر، بخاری، ص۱۲۷؛ المجروحین، ابن حبان، ج۱، ص۷۱؛ کتاب الضعفاء و المتروکین، نسائی، ص۱۵۸؛ الضعفاء الکبیر، عقیلی، ج۱، ص۱۶۵.</ref>. این [[روایت]] را [[شبلنجی]] نیز در کتاب نورالابصار آورده و البته به هیچ کس نسبت نداده است و هر پژوهشگر که به کتاب [[شبلنجی]] مراجعه کند، متوجه میشود، بسیاری از روایاتی که در این کتاب [[نقل]] شده است، هرگز متن [[استواری]] ندارد و از ساختههای [[کینهتوزان]] نسبت به [[اهل بیت پیامبر]] {{عم}} است. | |||
اما [[روایت]] داشتن ۲۵۰ [[همسر]] را که [[ابوطالب مکی]] [[نقل]] کرده، بیشتر به افسانه شبیه است؛ علاوه بر اینکه هیچ [[روایتگر]] دیگری آن را [[روایت]] نکرده است. و [[عالمان]] و [[پژوهشگران]] فراوانی بر [[انحراف]] [[عقیده]] [[ابوطالب]] و [[ضعیف]] و صحیح نبودن [[روایات]] [[نقل]] شده از وی تأکید، و شواهد بسیاری را برای آن بیان کردهاند. معاصرانش او را دارای [[بیماری]] هیستری میدانستند که فرد [[مبتلا]] به آن، به اوهام و اختلال حواس گرفتار است و علمای [[بغداد]] پس از ورود او به [[بغداد]] وقتی از حالات و [[بیماری]] او [[آگاه]] شدند، از او [[کنارهگیری]] کردند<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۳، ص۸۹.</ref>. | |||
علاوه بر مطالب یاد شده، نکتهای که در اینباره باید به آن توجه کرد، این است که به طور متعارف، کسی که [[همسران]] فراوانی داشته باشد باید [[فرزندان]] بسیاری هم داشته باشد و حال آنکه درباره [[امام حسن]] {{ع}} چنین نیست<ref>ر. ک: حیاة الامام الحسن بن علی، باقر شریف قرشی، ج۲، ص۴۴۷-۴۶۹؛ زندگی دوازده امام، هاشم معروف الحسینی (ترجمه: محمد رخشنده)، ج۱، ص۶۰۲-۶۰۹.</ref>. | |||
[[روایات]] [[نقل]] شده درباره ازدواجهای [[زیاد]] [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} به سه دسته تقسیم میشوند: | |||
'''دسته اول:''' که در آنها به [[نهی]] [[زنان]] از [[ازدواج]] با [[امام]] {{ع}} و علت آن اشاره شده است. [[احمد بن محمد بن خالد برقی]] در [[کتاب]] [[محاسن]] از [[حضرت صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده است که مردی [[خدمت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} آمد و گفت: "آمدهام با تو درباره دخترم [[مشورت]] کنم؛ چرا که فرزندانت، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]، و [[عبدالله بن جعفر]] به خواستگاری او آمدهاند". [[امام]] فرمود: "بدان که [[امام حسن|حسن]] {{ع}} [[همسران]] خویش را [[طلاق]] میدهد؛ دخترت را به [[ازدواج]] [[حسین]] درآور که برای دخترت بهتر است"<ref>محاسن برقی، برقی، ج۲، ص۶۰۱ (کتاب المنافع، باب الاستشاره).</ref>. | |||
[[کلینی]] به [[سند]] خود از [[عبدالله بن سنان]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "روزی [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بر فراز [[منبر]]، [[مردم کوفه]] را مخاطب قرار داده، فرمود: "به فرزندم، [[امام حسن|حسن]] {{ع}} [[زن]] ندهید که او مردی [[طلاق]] دهنده است!". پس مردی از [[طایفه]] [[همدان]] گفت: "آری! به [[خدا]] [[سوگند]]، دخترانمان را به همسری او درمیآوریم؛ چرا که او [[فرزند]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[امیرمؤمنان]] {{ع}} است؛ پس اگر خواست، نگه دارد و اگر نخواست، آنها را [[طلاق]] دهد""<ref>فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۵۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۷۲.</ref>. | |||
'''دسته دوم:''' روایتهایی که در آنها [[امیرمؤمنان]] {{ع}} از ازدواجها و طلاقهای [[زیاد]] [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} اظهار ناخوشنودی کرده است. [[بلاذری]] از ابیصالح [[نقل]] کرده که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرمود: "آنقدر [[امام حسن|حسن]] {{ع}} [[زن]] گرفت و [[طلاق]] داد که ترسیدم [[دشمنی]] دیگران را در پی داشته باشد"<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۲۵.</ref>. | |||
[[سیوطی]] از [[علی]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمود: "[[امام حسن|حسن]] {{ع}} [[ازدواج]] میکرد و [[طلاق]] میداد، به طوری که [[بیم]] داشتم [[قبایل]] و طوایف [[دشمن]] ما شوند"<ref>تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص۱۹.</ref>. [[علامه مجلسی]] از قول [[ابوطالب مکی]] مینویسد: [[علی]] {{ع}} از ازدواجهای [[امام حسن]] {{ع}} دلتنگ میشد و در [[سخنرانی]] خود میفرمود: "فرزندم، [[امام حسن|حسن]] {{ع}} [[زنان]] خویش را [[طلاق]] میدهد؛ به او [[زن]] ندهید!"<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ عَلِيٌّ {{ع}} يَضْجَرُ مِنْ ذَلِكَ فَكَانَ يَقُولُ فِي خُطْبَتِهِ: إِنَّ الْحَسَنَ مِطْلَاقٌ فَلَا تُنْكِحُوهُ}} (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۶۹).</ref> | |||
همچنین او از [[محمد بن عطیه]] [[نقل]] میکند که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} اینکه [[امام حسن]] {{ع}} [[زنان]] خویش را [[طلاق]] میداد، دلتنگ میشد و از خانوادههای آنها [[حیا]] میکرد و میفرمود: "[[حسن]] {{ع}} بسیار طلاقدهنده است؛ به او [[زن]] ندهید!"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۶۹.</ref>. | |||
'''دسته سوم:''' روایاتی که در آنها به تعداد [[همسران امام حسن]] {{ع}} اشاره شده است و افرادی چون [[ابن حجر]]، [[ابوطالب مکی]]، [[ابوالحسن مدائنی]]، [[کلینی]]، [[کفعمی]]، [[بلخی]] و [[ابن شهرآشوب]] به [[نقل]] آن پرداختهاند؛ تعداد [[همسران امام حسن]] {{ع}} را کفعمی، ۶۴<ref>زندگانی چهارده معصوم (زندگانی امام حسن {{ع}})، عطاردی، ص۵۵۳.</ref>؛ [[ابوالحسن مدائنی]]، هفتاد<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۷۳.</ref>؛ [[ابن حجر]]، نود<ref>الصواعق المحرقه، ابن حجر، ص۱۳۹.</ref>؛ [[کلینی]]، پنجاه<ref>فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۵۶.</ref>؛ [[بلخی]]، دویست<ref>البدء و التاریخ، بسوی، ج۵، ص۵۶.</ref>؛ و [[ابوطالب مکی]]، ۲۵۰ یا سیصد تن [[نقل]] کردهاند!<ref>قوت القلوب، ابوطالب مکی، ج۲، ص۲۴۶.</ref>. | |||
برخی نیز [[نقل]] کردهاند که [[امام]] {{ع}} سیصد [[زن]] داشته است<ref>مناقب آل ابیطالب، ابنشهرآشوب، ج۴، ص۳۰.</ref>. همچنین [[نقل]] شده است که [[تعداد همسران]] [[امام]] به چهارصد تن نیز رسیده است!<ref>چهارده معصوم، عطاردی، ص۵۵۳ (به نقل از قوت القلوب).</ref>. | |||
در بررسی این [[اخبار]] باید به نکاتی توجه کرد: اینگونه مطالب [[نقل]] شده در برخی از کتابها با [[شخصیت]] [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} سازگار نیست، بلکه [[مخالف]] [[شخصیت]] [[الهی]] و [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] است؛ زیرا چهرهای که [[قرآن]] و [[رسول خدا]] و سایر [[معصومین]] {{عم}} از [[امام حسن]] {{ع}} معرفی کردهاند، روایاتی را که [[نقل]] شده، [[تأیید]] نمیکند؛ [[خداوند]] در [[منزلت امام]] [[حسن]] {{ع}} و سایر [[اهل بیت]] {{عم}} [[آیه تطهیر]]"<ref>احزاب (۳۳)، ص۳۳؛ ر. ک: الصواعق المحرقه، ص۱۴۳؛ سنن الکبری، بیهقی، ج۲، ص۱۴۹.</ref> و [[آیه مودت]]"<ref>شوری (۴۲)، ص۲۳.</ref> را نازل فرموده است<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۷، ص۷.</ref>. | |||
همچنین [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: "[[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] {{عم}} [[سرور جوانان اهل بهشت]] هستند"<ref>{{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}؛ ر. ک: المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷؛ مسند احمد، احمد حنبل، ج۳، ص۲.</ref>. همچنین میفرماید: "هر کس این دو را [[دوست]] داشته باشد، من او را دوست دارم و کسی را که من دوست دارم، [[خدا]] نیز او را [[دوست]] خواهد داشت و کسی که [[خدا]] او را [[دوست]] داشته باشد، در بهشتهای پرنعمت وارد خواهد کرد"<ref>{{متن حدیث|من أحبّهما أحببته، و من أحببته أحبّه اللّه، و من أحبّه اللّه أدخله جنّات النّعم}}؛ ر. ک: اخبار اصبهان، حافظ اصفهانی، ج۱، ص۵۶.</ref>. | |||
[[ابن کثیر دمشقی]] مینویسد: [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} [[فرزند]] خود، [[امام حسن]] {{ع}} را بسیار [[احترام]] میکرد<ref>. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۳۷.</ref> و [[امام حسین]] {{ع}} به خاطر [[احترام]] به برادرش، [[امام حسن]] {{ع}}، هرگز، در حضورش سخن نمیگفت<ref>مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، ج۳، ص۴۰۱.</ref>. همچنین او در [[تاریخ]] خود [[نقل]] میکند: زمان [[طواف]] [[مردم]] برای اظهار ارادت به [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} آنچنان به یکدیگر فشار میآوردند که گاه ممکن بود زیر دست و پا بروند<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۳۷.</ref>. | |||
چنین شخصی که چنین جایگاهی دارد و [[امام]] معصومی که برای حضور در برابر [[خالق]] [[یکتا]]، آنچنان لرزه بر اندامش میافتد، چگونه حاضر میشود [[خدا]] را با چهارصد مرتبه [[طلاق]] دادن [[زنان]] خویش - که مبغوضترین عمل [[حلال]] در نزد [[خداوند]] شمرده شده است - از خود برنجاند؟<ref>روایات یاد شده، به فرض صحت، زمانی بیان شده است که امیرمؤمنان {{ع}} در کوفه بودهاند؛ اگر تعداد روزهای حضور آن حضرت در کوفه با حذف روزهای جنگهای جمل، صفین و نهروان و پیامدهای آن محاسبه شود، به یقین، دروغ بودن این اتهام آشکار خواهد شد. همچنین به فرض صحت این روایات، نهی امام علی {{ع}} نهی از منکر بود یا نهی از حلال؟ هر دو فرض، نادرست است؛ زیرا به گواهی آیه تطهیر و احادیث صحیح نبوی علاوه، و احادیث و رفتار امام علی {{ع}}، هرگز فعل قبیح و منکر از معصوم صادر نمیشود تا از آن نهی شود. علاوه بر اینکه توبیخ امام علی {{ع}} اگر بدون مقدمه و یادآوری قبلی بوده باشد، با مقام والای امیرمؤمنان {{ع}} سازگار نیست که آن حضرت بدون یادآوری قبلی، آبروی فرزند خود را بریزد! و اگر پس از یادآوری بوده و امام حسن {{ع}} اعتنا نمیکرده است، این مسأله با شخصیت والای امام حسن مجتبی {{ع}} سازگار نیست. آیا میتوان باور کرد که امام حسن مجتبی {{ع}} با آن شأن و منزلت، اسباب شرمندگی پدر خویش را فراهم آورد تا جایی که حضرت، دلتنگ و از خانوادهها خجلتزده شود، و یا از بیم دشمنی طوایف و قبایل کوفه نسبت به آنها رنج ببرد؟!</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۳۹-۱۴۵ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۹۷-۴۰۴.</ref> | |||
=== بررسی اسناد روایات و حالات راویان === | |||
بیشتر مؤرخان، این [[نقل]] [[تاریخی]] را یا بدون [[سند]] آوردهاند و یا آن را از [[ابوالحسن مدائنی]]، [[محمد بن عمر واقدی]] و [[ابوطالب مکی]] [[نقل]] کردهاند که در هر دو صورت، اشکال دارد؛ مثلا، [[ابن عساکر]] مینویسد: {{عربی|و روي محمد بن سيرين...}}<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۳، ص۲۴۹.</ref>؛ [[میرخواند شافعی]] آورده است: [[نقل]] است که...<ref>روضة الصفا، شافعی، ج۳، ص۲۰.</ref>؛ [[سیوطی]] میگوید: {{عربی|كان الحسن يتزوج...}}<ref>تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص۱۹۱.</ref>؛ [[ابوطالب مکی]] مینویسد: {{عربی|انه تزوج...}}<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۶۹.</ref>؛ [[سبط بن الجوزی]] آورده است:{{عربی|و في رواية انه تزوج...}}<ref>تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص۱۲۱.</ref>؛ [[ابوالحسن مدائنی]] آورده است: {{عربی|كان الحسن كثير التزويج...}}<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۷۳.</ref>. | |||
تمامی این نقلها مرسل است و این سه مؤرخ این مسئله را بدون [[سند]] [[نقل]] کردهاند. به این [[دلیل]]، افسانه تعداد زیاد [[زنان]] [[امام حسن]] {{ع}} و [[طلاق]] دادن آنها هیچگونه [[ارزش]] و اعتباری ندارد. علاوه بر این، بسیاری از [[اندیشمندان]] [[رجال]] و [[حدیث]] همانند [[ذهبی]]<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۱۰۷.</ref>، [[عسقلانی]]<ref>لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۳۸۶.</ref>، [[ابن الجوزی]]<ref>المنتظم، ابن جوزی، ج۷، ص۱۸۹.</ref>، رازی<ref>الجرح و التعدیل، رازی، ج۴، ص۲۱.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>الکامل، ابن اثیر، ج۹، ص۴۴.</ref>، [[زرکلی]]<ref>الأعلام، زرکلی، ج۷، ص۱۶۰.</ref>، [[علامه امینی]]<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۵، ص۲۹۰.</ref>، [[سید محسن امین]]<ref>اعیان الشیعه، أمین عاملی، ج۴۶، ص۱۷۲.</ref>، [[هاشم]] معروف الحسنی<ref>سیرة الأئمة الاثنی عشر، هاشم معروف الحسنی، ج۱، ص۶۲۰.</ref> و... این سه مؤرخ را [[ضعیف]] دانسته، نظر آنها را رد کردهاند. | |||
اما در سلسله [[سند روایت]] [[کلینی]] که در دسته اول آمده است، [[اسامی]] افرادی چون [[حمید بن زیاد]] و [[حسن بن محمد بن سماعه]] دیده میشوند، که [[واقفی]] هستند<ref>جامع الرواة، محمدعلی اردبیلی، ج۱، ص۲۲۵ و ۲۸۴.</ref>. [[علامه حلی]] درباره [[حمید بن زیاد]] میگوید: از نظر من، زمانی [[روایت]] او پذیرفته است که معارضی نداشته باشد<ref>علامه حلی چنین میگوید: {{عربی|ثقة عالم جليل واسع العلم كثير التصانيف، قاله الطوسي. و قال النجاشي: حميد بن زياد بن حماد بن زياد الدهقان أبو القاسم كوفي سكن سوراء و انتقل إلى نينوى -قرية على العلقمي إلى جانب الحائر- على صاحبه السلام، كان ثقة واقفا وجها فيهم، مات سنة عشر و ثلاثمائة. فالوجه عندي قبول روايته، إذا خلت عن المعارض}}. (الخلاصه، ص۵۹).</ref>. | |||
[[آیات قرآن کریم]] که در [[شأن]] [[امام مجتبی]] {{ع}} نازل شده و [[احادیث صحیح]] موجود در نزد [[فریقین]] که از [[رسول خدا]] {{صل}} صادر شده است همان معارضی است که [[علامه حلی]] به آن اشاره کردهاند و بر این اساس، این [[روایت]] نیز مردود خواهد بود. | |||
[[علامه مجلسی]] ضمن مؤثق شمردن [[حدیث]]، چنین توجیه کرده است که: شاید غرض [[امام علی]] {{ع}} از این سخن، دانستن حال آنها؛ یعنی مراتب ایمانشان بوده است؛ نه اینکه [[فرزند]] خویش را که [[معصوم]] بوده و [[پروردگار]] او را [[تأیید]] کرده است، [[نکوهش]] کند<ref>مرآة العقول، علامه مجلسی، ص۹۶.</ref>. همچنین [[علامه مجلسی]] [[روایت]] کافی به از ابیالعلاء را که در دسته سوم قرار گرفته است، [[حدیث]] مجهول میداند<ref>مرآة العقول، علامه مجلسی، ص۹۶.</ref>. | |||
از [[روایت]] [[احمد بن ابیعبدالله برقی]] در [[محاسن]] نیز، با وجود [[موثق]] بودن برقی، از افراد [[ضعیف]] [[نقل]] شده است. و شواهد موجود به خوبی نشان میدهد که تا پیش از [[منصور عباسی]] چنین افترایی در کتابها نبوده است و نخستین کسی که به این [[تهمت]] و [[افتراء]] دامن زد، [[منصور عباسی]] بود که برای خنثیسازی نهضتها و [[مبارزات]] [[علویان]] که برای [[اصلاح]] اوضاع [[اجتماعی]] صورت میگرفت، این [[تهمت]] و [[شبهه]] را علیه [[امام]] پایهگذاری کرد. وی که از این [[شورشها]] سخت به [[وحشت]] افتاده بود، برای رفع [[نگرانی]] خود، هیچ حربهای را بهتر از لکهدار کردن چهره [[پاک]] و [[معصوم]] [[امام حسن]] {{ع}} ندید. [[خلیفه عباسی]] پس از [[دستگیری]] [[عبدالله بن حسن]] که علیه [[ظلم و جور]] [[قیام]] کرده بود، در برابر بسیاری از [[مردم]] به [[سخنرانی]] پرداخت و به [[علی بن ابیطالب]] و [[امام حسن]] {{عم}} و همه [[فرزندان]] [[ابیطالب]] [[دشنام]] و [[ناسزا]] گفت که قبلا به سخنان او اشاره شد<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۴۶-۱۴۸ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۰۴-۴۰۶.</ref>. | |||
=== واقعیت چیست؟ === | |||
آنچه گفته شد، پاسخ به اتهاماتی بود که درباره ازدواجها و طلاقهای متعدد [[امام حسن]] {{ع}} مطرح شده بود. واقعیت، این است که [[امام]] در [[طول عمر]]، بیشتر از هشت یا ده<ref>صلح الحسن {{ع}}، راضی آل یاسین، ص۲۵.</ref> [[همسر]] نداشته است که تعدادی از این [[همسران]]، [[کنیز]] بودهاند و داشتن این تعداد [[همسر]] در آن زمان برای بیشتر [[مردم]]، امری طبیعی بوده است؛ بلکه برخی تعداد همسرانشان بیش از این بوده<ref>ابنسعد در کتاب طبقات خود، ضمن بیان شرح حال صحابه، درباره همسران متعدد ایشان نیز مطالبی نقل کرده است که برای نمونه به تعدادی از این افراد اشاره میکنیم و خوانندگان پژوهشگر میتوانند به اصل کتاب مراجعه کنند؛ به نقل او، عمر بن خطاب، نه زن؛ عثمان، نه زن؛ طلحه، هشت زن؛ زبیر، نه زن؛ عبدالرحمن بن عوف، پانزده زن و «امهات شتی» (زنهای دیگر)؛ سعد بن ابی وقاص، یازده زن؛ و محمد بن مسلمه، هفت زن داشتهاند.</ref>، در حالی که کسی متعرض آنان نشده است. حال چه شد که در بین این [[مردم]]، فقط [[امام حسن]] {{ع}} [[هدف]] این حملات بیشرمانه [[دشمنان]] قرار گرفت؟ آیا نمیتوان [[حدس]] زد که این رقمهای بسیار بزرگ، خود، نشانه ساختگی بودن این [[احادیث]] است؟ چرا [[ابوطالب مکی]] که تعداد [[همسران امام حسن]] {{ع}} را ۲۵۰ یا سیصد تن میداند، جز چند نفر از آنها نام نمیبرد؟ چرا مؤرخان که به [[پیروزی]] از [[ابوالحسن مدائنی]]، واقدی و مکی تعداد [[زنان]] [[امام]] را بیش از هشت تن دانستهاند، بیشترین آماری که درباره [[فرزندان]] [[امام]] دادهاند، بیش از ۳۱ تن نیست؟ البته در این باره هم [[اختلاف]] فراوانی هست؛ و [[فرزندان]] ایشان را از هفت تا ۳۱ تن یاد کردهاند<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۲۸؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۲۱۳؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۵۲؛ البدء و التاریخ، بسوی، ج۵، ص۷۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۶۸؛ ناسخ التواریخ، سپهر، ص۲۷۰. از ابوطالب مکی باید پرسید: اگر امام، چهارصد همسر داشت، پس چرا بیش از ۳۱ فرزند نداشت؟ آیا همه آن زنان، نازا بودند؟ آیا امام به داشتن فرزند رغبتی نداشت و یا از پرداخت هزینه زندگی و تأمین معاش آنها عاجز بود؟</ref>. | |||
پژوهشگران اندیشمند با [[تأمل]] در مباحث و حوادث [[تاریخی]] و نیز موضوعات مطرح شده درباره [[پیشوایان دینی]] به ویژه [[امامان معصوم]] {{عم}} به دسیسه بودن اینگونه موارد پی خواهند برد. این مسئله را میتوان همانند موضوع [[ایمان آوردن]] [[ابوطالب]] {{ع}} دانست که [[دشمنان]] مکتب اهل بیت و جانشینان راستین [[رسول خدا]] {{صل}} به [[نفی]] آن میپرداختند؛ با اینکه بسیاری از [[اصحاب]] و شخصیتهای معروف همانند [[ابوبکر بن ابی قحافه]]، [[عمر بن خطاب]] و [[عثمان بن عفان]] و پدرانشان به طور قطع و [[یقین]] از [[مشرکان]] و [[بتپرستان]] بودند و همه مورخان بر آن همنظر هستند، اما هیچ نوع سخنانی درباره آنها ابراز نمیدارند و آن را مطرح نمیکنند؛ اما وقتی از [[ابوطالب]] {{ع}} [[سخن]] گفته میشود، [[آیات]] و روایاتی را [[نقل]] کرده، بیرحمانهترین اظهار نظرها را بیان میدارند. | |||
نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت، شرایط زمانی [[حضرت امام حسن مجتبی]] {{ع}} میباشد؛ زیرا ایشان زمانی زمام امور را به دست گرفت که با جاهطلبیها و دنیاگراییهای بعضی از [[صحابه]]، سه [[جنگ]] خانمانسوز بر [[جامعه اسلامی]] و [[حکومت]] نوپای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[تحمیل]] شد که نتیجه آنها صدها کشته و بیسرپرست شدن [[زنان]] و کودکان و [[سرپرستی]] این [[خانوادهها]] به عهده [[حاکم اسلامی]] بود؛ وقتی شخصی چون [[معاویه بن ابیسفیان]] [[خلیفه]] باشد، که به هیچ چیز جز مطامع [[دنیایی]] [[فکر]] نمیکند، باید [[امام]] راستین [[جامعه]] و [[جانشین]] [[حقیقی]] [[رسول خدا]] {{صل}} برای رفع گرفتاری [[مردم]] [[جامعه]] بکوشد؛ به این [[دلیل]]، [[سرپرستی]] خانوادههای بیسرپرست به عهده [[امام زمان]] که [[حضرت امام حسن مجتبی]] {{ع}} بود، افتاد و عدهای به قصد تخریب [[شخصیت]] این [[شخصیت]] کریم کار [[انسانی]] و [[اسلامی]] [[امام حسن]] را با تعابیر آنچنانی به سخره گرفتند تا به [[زعم]] خود، مانع خدمترسانی به محرومان و [[مستضعفان]] شوند<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۴۸-۱۵۰ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۰۶-۴۰۷.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[امام حسن مجتبی]] | * [[امام حسن مجتبی]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']] | |||
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] | |||
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[حسن بن علی (مقاله)|مقاله «حسن بن علی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | |||
# [[پرونده:1100516.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|'''درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه''']] | |||
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[حمیدالله رفیعی زابلی|رفیعی زابلی، حمیدالله]]، [[امامت امام حسن مجتبی (مقاله)|امامت امام حسن مجتبی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:امام حسن مجتبی]] | |||
[[رده:امام حسن]] | |||
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] |