افضلیت امام حسن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[امامت]]''' است. "'''افضلیت [[امام]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = امام حسن
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[افضلیت امام حسن در حدیث]] - [[افضلیت امام حسن در کلام اسلامی]] - [[افضلیت امام حسن در تاریخ اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل  = افضلیت امام حسن
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}


براساس آیاتی همچون [[آیه تطهیر]] و [[آیه اولی الامر]] و روایاتی مانند [[حدیث ثقلین]] و... '''افضلیت امام حسن{{ع}}''' قایل [[اثبات]] است؛ موضوعی که منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بدان معترف هستند.
'''افضلیت امام حسن {{ع}}''' براساس آیاتی همچون [[آیه تطهیر]] و [[آیه اولی الامر]] و روایاتی مانند [[حدیث ثقلین]] و غیره قابل [[اثبات]] است؛ موضوعی که منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بدان اعتراف دارند.


==مقدمه==
== مقدمه ==
بنا بر [[آیات قرآن کریم]] مانند [[آیه سؤال]] و [[آیه تطهیر]] و [[آیه اولی الامر]] و [[احادیث متواتر]] مانند [[حدیث ثقلین]] [[افضلیت در علم]] و [[مرجعیت علمی اهل بیت]]{{عم}} از جمله [[امام حسن]]{{ع}} ثابت است و در [[مقام عمل]] نیز این [[منزلت]] مورد اعتراف همه قرار گرفته است. بنا بر [[روایات تفسیری]] [[قریب]] به ۴۰ [[آیه قرآن]] درباره [[امام مجتبی]] آمده است<ref>ر.ک: الامام المجتبی{{ع}} مهجة قلب المصطفی، ص۱۷.</ref>. جایگاه و [[مکانت علمی]] امام مجتبی در حدی است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده و پس از آنکه امام حسن{{ع}} [[حکم]] تمام شقوق و احتمالات مسأله را تبیین کردند امیرالمؤمنین{{ع}} با [[تبسم]] فرمود: "صدقت یا بُنی"، آنگاه این [[آیه شریفه]] را [[تلاوت]] نمود: {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۳. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج ۵، ص۳۵۵. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص۸.</ref>. بنابر نقل منابع [[عامه]]، آن [[حضرت]] در سن [[نوجوانی]] در [[مسجد]] [[مدینه]] می‌نشست و [[مردم]] دور او گرد آمده و سؤالات و [[مشکلات]] [[دینی]] آنان را حل می‌فرمود و [[برتری]] وی بر دیگران آشکار بود<ref>ر.ک: الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، ج ۱۰، ص۱۶۵.</ref>.
بنا بر [[آیات قرآن کریم]] مانند [[آیه سؤال]] و [[آیه تطهیر]] و [[آیه اولی الامر]] و احادیث متواتر مانند [[حدیث ثقلین]] افضلیت در علم و [[مرجعیت علمی اهل بیت]] {{عم}} از جمله [[امام حسن]] {{ع}} ثابت است و در مقام عمل نیز این [[منزلت]] مورد اعتراف همه قرار گرفته است. بنا بر روایات تفسیری قریب به ۴۰ [[آیه قرآن]] درباره [[امام مجتبی]] {{ع}} آمده است<ref>ر.ک: الامام المجتبی {{ع}} مهجة قلب المصطفی، ص۱۷.</ref>. جایگاه و مکانت علمی امام مجتبی در حدی است که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده و پس از آنکه امام حسن {{ع}} [[حکم]] تمام شقوق و احتمالات مسأله را تبیین کردند، امیرالمؤمنین {{ع}} با [[تبسم]] فرمود: {{متن حدیث|صدقت یا بُنی}}، آنگاه این [[آیه شریفه]] را [[تلاوت]] نمود: {{متن قرآن|ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۳. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج ۵، ص۳۵۵. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص۸.</ref>. بنابر نقل منابع [[عامه]]، آن حضرت در سن نوجوانی در [[مسجد مدینه]] می‌نشست و [[مردم]] دور او گرد آمده و سؤالات و [[مشکلات]] [[دینی]] آنان را حل می‌فرمود و [[برتری]] وی بر دیگران آشکار بود<ref>ر.ک: الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، ج ۱۰، ص۱۶۵.</ref>.


امام مجتبی{{ع}} هفت سال از دوران [[رسول خدا]]{{صل}} را [[درک]] نمود و [[جایگاه امام حسن]] و [[امام حسین]] و منزلت والای آنان از همان [[دوران کودکی]] نزد رسول خدا{{صل}} از مسلمات [[مسلمانان]] است. [[احمد حنبل]] روایاتی از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} در زمینه جایگاه امام حسن{{ع}} نزد رسول خدا{{صل}} نقل کرده است<ref>ر.ک: مسند احمد، ج ۱، ص۷۷.</ref>.
امام مجتبی {{ع}} هفت سال از دوران [[رسول خدا]] {{صل}} را [[درک]] نمود و جایگاه امام حسن و [[امام حسین]] و منزلت والای آنان از همان دوران کودکی نزد رسول خدا {{صل}} از مسلمات [[مسلمانان]] است. [[احمد حنبل]] روایاتی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} در زمینه جایگاه امام حسن {{ع}} نزد رسول خدا {{صل}} نقل کرده است<ref>ر.ک: مسند احمد، ج ۱، ص۷۷.</ref>.


'''اعلام [[افضلیت امام حسن]]{{ع}} و امام حسین{{ع}} به‌وسیله رسول خدا{{صل}}''':  
== اعلام افضلیت امام حسن {{ع}} و امام حسین {{ع}} به‌وسیله رسول خدا {{صل}} ==
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در جمع مردم در یک سخنرانی درباره برتری و افضلیت امام حسن و امام حسین فرمودند: "ای مردم، آیا شما را با گرامی‌ترین [[آدمیان]] از حیث عمو و عمه آشنا سازم؟ عرض کردند: آری رسول خدا فرمود: بر شما باد، حسن و حسین، عموی ایشان جعفر است که با دو بال در [[بهشت]] پرواز می‌کند و عمه آنها، [[ام هانی دختر ابوطالب]] است. ای [[مردم]]: آیا می‌خواهید کسانی را که شریفترین دایی و خاله را دارند، بشناسید؟ گفتند: آری [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: آنها حسن و حسین هستند، دایی آنها قاسم فرزند [[محمّد]] و خاله ایشان [[زینب دختر پیامبر]] خداست. ای مردم شما را [[آگاه]] سازم که جد، مادر بزرگ، پدر، مادر، عمو، عمه، دایی و خاله آنها همگی در بهشتند هر کس این دو فرزند من و پدر و مادرشان را [[دوست]] بدارد فردا در بهشت با ما خواهد بود و هر که با آنها [[دشمنی]] ورزد، در [[آتش]] است. از [[منزلت]] ایشان به نزد [[خدا]]، این است که آنها را در [[تورات]] به نام شبّر و شبیر خوانده است<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص۹۸؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۳۹۰.</ref>.


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در جمع مردم در یک [[سخنرانی]] درباره برتری و افضلیت امام حسن و امام حسین فرمودند: "ای مردم، آیا شما را با گرامی‌ترین [[آدمیان]] از حیث عمو و عمه آشنا سازم؟ عرض کردند: آری رسول خدا فرمود: بر شما باد، حسن و حسین، عموی ایشان جعفر است که با دو بال در [[بهشت]] پرواز می‌کند و عمه آنها، [[ام هانی دختر ابوطالب]] است. ای [[مردم]]: آیا می‌خواهید کسانی را که شریفترین دایی و خاله را دارند، بشناسید؟ گفتند: آری [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: آنها حسن و حسین هستند، دایی آنها قاسم فرزند [[محمّد]] و خاله ایشان [[زینب دختر پیامبر]] خداست. ای مردم شما را [[آگاه]] سازم که جد، [[مادر]] بزرگ، [[پدر]]، مادر، عمو، عمه، دایی و خاله آنها همگی در بهشتند هر کس این دو [[فرزند من]] و پدر و مادرشان را [[دوست]] بدارد فردا در بهشت با ما خواهد بود و هر که با آنها [[دشمنی]] ورزد، در [[آتش]] است. از [[منزلت]] ایشان به نزد [[خدا]]، این است که آنها را در [[تورات]] به نام شبّر و [[شبیر]] خوانده است.<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص۹۸؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۳۹۰.</ref>
علاوه بر فضائلی که مشترک بین [[امام حسن]] و [[امام حسین]] بود از [[نبی اکرم]] {{صل}} در خصوص امام حسن {{ع}} فضایلی نقل شده که به چند مورد بسنده می‌شود:
# [[ابن عساکر دمشقی]] می‌نویسد: رسول خدا {{صل}} فرمودند: {{عربی|مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى اَلْحُسَينِ بْنِ عَلِيٍّ}}<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۳، ص۲۰۹ و إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص۲۱۱.</ref>.
# بنابر نقل [[بخاری]] برَاء [[صحابی رسول خدا]] {{صل}} می‌گوید: {{عربی|رأیت النبی {{صل}} و الحسن علی عاتقه یقول: اللهم إنی أحبه فأحبه}}<ref>صحیح بخاری، ج ۴، ص۲۱۷.</ref>.
# [[مسلم نیشابوری|مسلم]] از طرق مختلف به سند خود از رسول خدا {{صل}} نقل کرده که درباره امام حسن {{ع}} فرمود: {{عربی|اللهم إنی أحبه فأحبه و أحبب من یحببه}}<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص۱۲۹.</ref>.
# [[حموی شافعی]] می‌گوید: رسول خدا {{صل}} درباره امام حسن {{ع}} فرمودند: {{عربی|فإنه ابنی و ولدی و منی و قرة عینی و ضیاء قلبی و ثمرة فؤادی و هو سیّد شباب أهل الجنّة و حجّة الله علی الأمة أمره أمری و قوله قولی، من تبعه فإنه منّی و من عصاه فإنه لیس منّی}}. آنگاه [[رسول خدا]] {{صل}} [[مصائب]] [[امام حسن]] {{ع}} را [[پیشگویی]] و [[ثواب]] [[زیارت]] قبرش را بیان می‌فرماید<ref>{{عربی|و إنی إذا نظرت إلیه تذکرت ما یجری علیه من الذلّ بعدی و لا یزال الأمر به حتی یقتل بالسمّ ظلما و عدوانا فعند ذلک تبکی الملائکة و السبع الشداد لموته و یبکیه کل شیء حتی الطیر جوّ السماء و الحیتان فی جوف الماء، قدمه علی الصراط یوم تزل فیه الأقدام فرائد السمطین}}، الحموی الشافعی، ج ۲، ص۳۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۱.</ref>


علاوه بر فضائلی که مشترک بین [[امام حسن]] و [[امام حسین]] بود از [[نبی اکرم]]{{صل}} در خصوص امام حسن{{ع}} فضایلی نقل شده که به چند مورد بسنده می‌شود:  
== جایگاه امام حسن مجتبی از نگاه معاصران ==
 
# جابر از [[رسول اکرم]]{{صل}} [[روایت]] کرده که فرمود: [[خداوند]]، من و علی را در [[عرش]] به صورت دو [[نور]] آفرید و دو هزار سال قبل از [[آفرینش آدم]] ذات مقدسش را [[تسبیح]] و [[تقدیس]] می‌کردیم، وقتی خداوند [[آدم]] را آفرید ما را در صلب وی قرار داد و سپس از صلبی [[پاک]] به رحمی پاک انتقال داده تا در صلب ابراهیم جای داد، آن‌گاه از صلب ابراهیم به صلبی پاک و رحمی پاک منتقل کرد تا در صلب [[عبد المطلب]] مقرر داشت، سپس آن نور در صلب عبد المطلب جدا گشت دو سوم آن در صلب عبدالله و یک سوم آن در صلب [[ابو طالب]] قرار گرفت، پس از آن، نوری از من و علی در [[فاطمه]] گرد آمد و بدین‌ترتیب، حسن و حسین دو [[نور]] از نور [[پروردگار]] جهانیان‌اند<ref>نزهة المجالس، ج۲، ص۲۰۶.</ref>.
# [[ابن عساکر دمشقی]] می‌نویسد: رسول خدا{{صل}} فرمودند: {{عربی|مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى اَلْحُسَينِ بْنِ عَلِيٍّ}}<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۳، ص۲۰۹ و إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص۲۱۱.</ref>.
# معاویه به مجلسیان خویش گفته بود: به نظر شما آن‌که از ناحیه پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ و عمو و عمه و دایی و خاله، از همه [[برتر]] است کیست؟ گفتند: [[امیر المؤمنین]] بهتر می‌داند. معاویه [[دست]] [[حسن بن علی]]{{ع}} را گرفت و گفت: وی، از همه برتر است؛ چراکه پدرش [[علی ابن ابی طالب]]، مادرش فاطمه [[دخت پیامبر]]، پدربزرگ و جدش [[رسول خدا]]، مادربزرگش [[خدیجه]]، عمویش جعفر، عمه‌اش دختر ابو طالب، دایی‌اش [[قاسم بن محمد]] و خاله‌اش [[زینب]] دختر [[نبی اکرم]]{{صل}} است<ref>عقد الفرید، ج۳، ص۲۸۳.</ref>.
#بنابر نقل [[بخاری]] [[برَاء]] [[صحابی رسول خدا]]{{صل}} می‌گوید: {{عربی|رأیت النبی{{صل}} و [[الحسن]] علی عاتقه یقول: اللهم إنی أحبه فأحبه}}<ref>صحیح بخاری، ج ۴، ص۲۱۷.</ref>.
# معاویه جای دیگر نیز در برابر [[عمرو عاص]] و [[مروان حکم]] و [[زیاد بن ابیه]] که به نیای خود فخر و [[مباهات]] فراوان می‌کردند، به این واقعیت اعتراف کرد و برای اینکه بینی آنها را به خاک بمالد، [[امام حسن بن علی]] را حاضر کرد و [[امام]]{{ع}} بر سخنان ناروای آنها در مورد [[بنی هاشم]] خط بطلان کشید. وقتی از مجلس بیرون رفت، معاویه گفت: مگر می‌سزد بر کسی که جدش رسول خدا، [[سرور]] اولین و آخرین و مادرش فاطمه بانوی بانوان جهانیان است، فخر و مباهات کنم؟ و سپس به حاضران گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر [[مردم]] [[شام]] از این ماجرا [[آگاه]] شوند، روزگارمان سیاه است..<ref>المحاسن و الاضداد، ص۹۰، چاپ مصر ۱۳۲۴ه.</ref>.
# [[مسلم نیشابوری|مسلم]] از طرق مختلف به سند خود از رسول خدا{{صل}} نقل کرده که درباره امام حسن{{ع}} فرمود: {{عربی|اللهم إنی أحبه فأحبه و أحبب من یحببه}}<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص۱۲۹.</ref>.
# روزی مقدام بر معاویه وارد شد، معاویه بدو گفت: خبر داری حسن بن علی از [[دنیا]] رفته؟ مقدام با شنیدن این جمله، کلمه [[استرجاع]] ({{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>) بر زبان آورد. معاویه پرسید: آیا تو فقدان حسن بن علی را [[مصیبت]] می‌دانی؟ مقدام در پاسخ گفت: چرا مصیبت ندانم در صورتی که [[رسول خدا]]{{صل}} او را در کودکی روی زانوی خود می‌نشاند و می‌فرمود: {{متن حدیث|هَذَا مِنِّي وَ حُسَيْنٌ مِنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۳۲، چاپ مصر ۱۳۱۳ه</ref>؛ حسن از من است و حسین از علی‌
# [[حموی شافعی]] می‌گوید: رسول خدا{{صل}} درباره امام حسن{{ع}} فرمودند: {{عربی|فإنه ابنی و ولدی و منی و قرة عینی و ضیاء قلبی و ثمرة فؤادی و هو سیّد شباب أهل الجنّة و حجّة الله علی الأمة أمره أمری و قوله قولی، من تبعه فإنه منّی و من عصاه فإنه لیس منّی}}. آنگاه [[رسول خدا]]{{صل}} [[مصائب]] [[امام حسن]]{{ع}} را [[پیشگویی]] و [[ثواب]] [[زیارت]] قبرش را بیان می‌فرماید<ref>{{عربی|و إنی إذا نظرت إلیه تذکرت ما یجری علیه من الذلّ بعدی و لا یزال الأمر به حتی یقتل بالسمّ ظلما و عدوانا فعند ذلک تبکی الملائکة و السبع الشداد لموته و یبکیه کل شیء حتی الطیر جوّ السماء و الحیتان فی جوف الماء،قدمه علی الصراط یوم تزل فیه الأقدام فرائد السمطین}}، الحموی الشافعی، ج ۲، ص۳۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص۲۱.</ref>
# [[عبد الله بن عمر]] در پاسخ به [[پرسش]] مردم عراق گفت: شگفتا! عراقیان می‌پرسند اگر شخصی در حال [[احرام]] مگسی بکشد چه حکمی دارد؟ در صورتی که هم‌اینان فرزند دخت [[نبی اکرم]]{{صل}} ([[امام حسین]]) را به [[شهادت]] رساندند با آن‌که رسول خدا{{صل}} فرموده بود: {{متن حدیث|هُمَا رَيْحَانَتَايَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>صحیح بخاری، ج۲، ص۱۸۸.</ref>؛ (یا) {{متن حدیث|رَيْحَانَتَايَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ}}<ref>سنن ترمذی، ص۵۳۹.</ref>؛ این دو (حسن و حسین{{عم}}) دو گل خشبوی من از [این‌] دنیایند یا [اینکه فرمود:] دو گل خشبوی من از این [[امت]] هستند.
# [[ابو هریره]] همواره می‌گفت: هرگاه [[امام حسن]]{{ع}} را دیدم اشکم جاری شد؛ زیرا با چشم خود دیدم [[رسول اکرم]]{{صل}} دهانش را بر دهان حسن قرار می‌داد و سه بار می‌فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَ أَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ}}<ref>مختصر تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۷، ص۱۰، چاپ دار الفکر ۱۴۰۵ه.</ref>؛ خدایا! من او (حسن) را دوست دارم تو نیز او و دوستدارانش را دوست بدار. ابو هریره می‌افزاید: از آن [[زمان]] که دیدم رسول خدا{{صل}} با حسن چنین [[رفتاری]] کرد، همواره بدو علاقه‌مندم<ref>نور الابصار، ص۱۷۱.</ref>.
# وقتی [[مروان حکم]] سرسخت‌ترین دشمنان امام حسین{{ع}} در [[تشییع پیکر]] [[پاک]] [[امام مجتبی]]{{ع}} و حمل جنازه‌اش شرکت جست امام حسین{{ع}} با [[شگفتی]] به او فرمود: «تو که دلش را [[خون]] کردی چگونه جنازه‌اش را حمل می‌کنی؟» در پاسخ گفت: آن کارها را در [[حق]] کسی روا داشتم که [[صبر]] و بردباری‌اش با [[کوه‌ها]] [[برابری]] می‌کرد<ref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.
# ابو الأسود دئلی درباره امام مجتبی می‌گوید: وی شخصیتی پیراسته بود و میان [[عرب]] از برجسته‌ترین [[دودمان]] و بخشنده‌ترین [[خاندان]] به‌شمار آمده و از سرشتی پاک برخوردار بود<ref>حیاة الامام الحسن، ج۲، ص۲۴۷.</ref>.
# عمرو بن اسحاق می‌گوید: [[حسن بن علی]] تنها کسی است که هرگاه با من آغاز سخن کند دوست دارم همواره سخن بگوید و ساکت نماند و هیچ‌گاه نشنیدم وی کلمه ناسزایی بر زبان آورد<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۵۸.</ref>.
# [[عبد الله بن زبیر]] گفته است: به [[خدا]] [[سوگند]]! [[زنان]]، نظیر [[حسن بن علی]]{{ع}} را در شکوه و [[وقار]] و مقام و [[منزلت]] والا، نزاده‌اند<ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۷.</ref>.
# وقتی برادرش [[محمد حنفیه]] بر سر قبرش ایستاد تا در سوگش سخن بگوید، اظهار داشت: (برادرم حسن!) همان‌گونه که در [[زندگی]] موجب [[عزّت]] و سربلندی ما بودی، با شهادتت پشت ما را شکستی، بهترین [[روحی]] بودی که کفن تو آن را دربر گرفت و بهترین کفن، کفنی بود که پیکر عزیزت را در خود جای داد، چرا از چنین عظمتی برخوردار نباشی در صورتی که تو طریق [[هدایت]] رهپویان و پیشوای [[تقواپیشگان]] و چهارمین درّ گرانمایه [[اصحاب]] کسایی؟ ای [[ابو محمد]]! [[خداوند]] تو را در جوار [[رحمت]] خویش قرار دهد، [[دست]] [[قدرت الهی]] به تو غذای [[تقوا]] خوراند و از پستان [[ایمان]] شیر نوشیدی و در پرتو [[مکتب اسلام]] پرورش یافته و در زندگی و پس از [[مرگ]]، [[پاک]] و پیراسته بودی‌ هرچند دلهایمان در فراق و جدایی‌ات اندوهبار است<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۷.</ref>.
# [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} در کنار مرقد مطهر [[برادر]] اظهار داشت: {{متن حدیث|رحمك الله أبا محمد! إن كنت لتباصر الحق مظانه، وتؤثر الله عند التداحض فى مواطن التقية بحسن الروية، وتستشف جليل معاظم الدنيا بعين لها حاقرة، وتفيض عليها يدا طاهرة الأطراف، نقية الأسرة، وتردع بادرة غرب أعدائك بأيسر المؤنة عليك، ولا غرو فأنت ابن سلالة النبوة، ورضيع لبان الحكمة، فإلى روح وريحان، وجنة ونعيم، أعظم الله لنا ولكم الأجر عليه، ووهب لنا ولكم حسن الأسى عنه}}<ref>حیاة الامام الحسن، ج۲، ص۴۴۰.</ref>؛ ای ابو محمد! رحمت و درود خدا بر تو باد. این تو بودی که [[حقیقت]] را دیدی و [[شناختی]] و در برابر باطل‌گرایان با [[رفتاری]] نکو و مبارزه‌ای پنهانی [[راه خدا]] را برگزیدی. [[دنیا]] و زیبایی‌ها و ناگواری‌هایش را به دیده تحقیر نگریستی و با دستی [[پاک]] و خاندانی پیراسته در [[دنیا]] زیستی و از آن گذشتی و بر فریبکاری‌ها و خیانت‌های دشمنانت به آسانی[[دست]] رد نهادی و پاسخ گفتی و این مایه [[شگفتی]] نیست؛ زیرا تو از [[دودمان]] رسالتی و از پستان [[حکمت]] شیر نوشیده و اکنون به سوی [[روح]] و ریحان و [[بهشت]] پر از [[نعمت الهی]] پرکشیده‌ای [[خدای متعال]] [[پاداش]] تو و ما را در این [[مصیبت]] جانکاه بزرگ دارد و به ما [[صبر]] و [[بردباری]] عنایت فرماید<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص۳۴.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
خط ۲۷: خط ۴۲:
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}


== جستارهای وابسته ==
{{افضلیت}}
{{افضلیت}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}  
{{منابع}}  
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۲''']]
# [[پرونده:151918.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۷: خط ۵۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{امامت شناسی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:امام حسن مجتبی]]
[[رده:امام حسن مجتبی]]
[[رده:امامت]]
[[رده:افضلیت امام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۳

افضلیت امام حسن (ع) براساس آیاتی همچون آیه تطهیر و آیه اولی الامر و روایاتی مانند حدیث ثقلین و غیره قابل اثبات است؛ موضوعی که منابع شیعه و اهل سنت بدان اعتراف دارند.

مقدمه

بنا بر آیات قرآن کریم مانند آیه سؤال و آیه تطهیر و آیه اولی الامر و احادیث متواتر مانند حدیث ثقلین افضلیت در علم و مرجعیت علمی اهل بیت (ع) از جمله امام حسن (ع) ثابت است و در مقام عمل نیز این منزلت مورد اعتراف همه قرار گرفته است. بنا بر روایات تفسیری قریب به ۴۰ آیه قرآن درباره امام مجتبی (ع) آمده است[۱]. جایگاه و مکانت علمی امام مجتبی در حدی است که امیرالمؤمنین (ع) برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده و پس از آنکه امام حسن (ع) حکم تمام شقوق و احتمالات مسأله را تبیین کردند، امیرالمؤمنین (ع) با تبسم فرمود: «صدقت یا بُنی»، آنگاه این آیه شریفه را تلاوت نمود: ﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۲]. بنابر نقل منابع عامه، آن حضرت در سن نوجوانی در مسجد مدینه می‌نشست و مردم دور او گرد آمده و سؤالات و مشکلات دینی آنان را حل می‌فرمود و برتری وی بر دیگران آشکار بود[۳].

امام مجتبی (ع) هفت سال از دوران رسول خدا (ص) را درک نمود و جایگاه امام حسن و امام حسین و منزلت والای آنان از همان دوران کودکی نزد رسول خدا (ص) از مسلمات مسلمانان است. احمد حنبل روایاتی از اصحاب رسول خدا (ص) در زمینه جایگاه امام حسن (ع) نزد رسول خدا (ص) نقل کرده است[۴].

اعلام افضلیت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به‌وسیله رسول خدا (ص)

پیامبر اکرم (ص) در جمع مردم در یک سخنرانی درباره برتری و افضلیت امام حسن و امام حسین فرمودند: "ای مردم، آیا شما را با گرامی‌ترین آدمیان از حیث عمو و عمه آشنا سازم؟ عرض کردند: آری رسول خدا فرمود: بر شما باد، حسن و حسین، عموی ایشان جعفر است که با دو بال در بهشت پرواز می‌کند و عمه آنها، ام هانی دختر ابوطالب است. ای مردم: آیا می‌خواهید کسانی را که شریفترین دایی و خاله را دارند، بشناسید؟ گفتند: آری رسول خدا (ص) فرمود: آنها حسن و حسین هستند، دایی آنها قاسم فرزند محمّد و خاله ایشان زینب دختر پیامبر خداست. ای مردم شما را آگاه سازم که جد، مادر بزرگ، پدر، مادر، عمو، عمه، دایی و خاله آنها همگی در بهشتند هر کس این دو فرزند من و پدر و مادرشان را دوست بدارد فردا در بهشت با ما خواهد بود و هر که با آنها دشمنی ورزد، در آتش است. از منزلت ایشان به نزد خدا، این است که آنها را در تورات به نام شبّر و شبیر خوانده است[۵].

علاوه بر فضائلی که مشترک بین امام حسن و امام حسین بود از نبی اکرم (ص) در خصوص امام حسن (ع) فضایلی نقل شده که به چند مورد بسنده می‌شود:

  1. ابن عساکر دمشقی می‌نویسد: رسول خدا (ص) فرمودند: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى اَلْحُسَينِ بْنِ عَلِيٍّ[۶].
  2. بنابر نقل بخاری برَاء صحابی رسول خدا (ص) می‌گوید: رأیت النبی (ص) و الحسن علی عاتقه یقول: اللهم إنی أحبه فأحبه[۷].
  3. مسلم از طرق مختلف به سند خود از رسول خدا (ص) نقل کرده که درباره امام حسن (ع) فرمود: اللهم إنی أحبه فأحبه و أحبب من یحببه[۸].
  4. حموی شافعی می‌گوید: رسول خدا (ص) درباره امام حسن (ع) فرمودند: فإنه ابنی و ولدی و منی و قرة عینی و ضیاء قلبی و ثمرة فؤادی و هو سیّد شباب أهل الجنّة و حجّة الله علی الأمة أمره أمری و قوله قولی، من تبعه فإنه منّی و من عصاه فإنه لیس منّی. آنگاه رسول خدا (ص) مصائب امام حسن (ع) را پیشگویی و ثواب زیارت قبرش را بیان می‌فرماید[۹].[۱۰]

جایگاه امام حسن مجتبی از نگاه معاصران

  1. جابر از رسول اکرم(ص) روایت کرده که فرمود: خداوند، من و علی را در عرش به صورت دو نور آفرید و دو هزار سال قبل از آفرینش آدم ذات مقدسش را تسبیح و تقدیس می‌کردیم، وقتی خداوند آدم را آفرید ما را در صلب وی قرار داد و سپس از صلبی پاک به رحمی پاک انتقال داده تا در صلب ابراهیم جای داد، آن‌گاه از صلب ابراهیم به صلبی پاک و رحمی پاک منتقل کرد تا در صلب عبد المطلب مقرر داشت، سپس آن نور در صلب عبد المطلب جدا گشت دو سوم آن در صلب عبدالله و یک سوم آن در صلب ابو طالب قرار گرفت، پس از آن، نوری از من و علی در فاطمه گرد آمد و بدین‌ترتیب، حسن و حسین دو نور از نور پروردگار جهانیان‌اند[۱۱].
  2. معاویه به مجلسیان خویش گفته بود: به نظر شما آن‌که از ناحیه پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ و عمو و عمه و دایی و خاله، از همه برتر است کیست؟ گفتند: امیر المؤمنین بهتر می‌داند. معاویه دست حسن بن علی(ع) را گرفت و گفت: وی، از همه برتر است؛ چراکه پدرش علی ابن ابی طالب، مادرش فاطمه دخت پیامبر، پدربزرگ و جدش رسول خدا، مادربزرگش خدیجه، عمویش جعفر، عمه‌اش دختر ابو طالب، دایی‌اش قاسم بن محمد و خاله‌اش زینب دختر نبی اکرم(ص) است[۱۲].
  3. معاویه جای دیگر نیز در برابر عمرو عاص و مروان حکم و زیاد بن ابیه که به نیای خود فخر و مباهات فراوان می‌کردند، به این واقعیت اعتراف کرد و برای اینکه بینی آنها را به خاک بمالد، امام حسن بن علی را حاضر کرد و امام(ع) بر سخنان ناروای آنها در مورد بنی هاشم خط بطلان کشید. وقتی از مجلس بیرون رفت، معاویه گفت: مگر می‌سزد بر کسی که جدش رسول خدا، سرور اولین و آخرین و مادرش فاطمه بانوی بانوان جهانیان است، فخر و مباهات کنم؟ و سپس به حاضران گفت: به خدا سوگند! اگر مردم شام از این ماجرا آگاه شوند، روزگارمان سیاه است..[۱۳].
  4. روزی مقدام بر معاویه وارد شد، معاویه بدو گفت: خبر داری حسن بن علی از دنیا رفته؟ مقدام با شنیدن این جمله، کلمه استرجاع (﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۱۴]) بر زبان آورد. معاویه پرسید: آیا تو فقدان حسن بن علی را مصیبت می‌دانی؟ مقدام در پاسخ گفت: چرا مصیبت ندانم در صورتی که رسول خدا(ص) او را در کودکی روی زانوی خود می‌نشاند و می‌فرمود: «هَذَا مِنِّي وَ حُسَيْنٌ مِنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا»[۱۵]؛ حسن از من است و حسین از علی‌
  5. عبد الله بن عمر در پاسخ به پرسش مردم عراق گفت: شگفتا! عراقیان می‌پرسند اگر شخصی در حال احرام مگسی بکشد چه حکمی دارد؟ در صورتی که هم‌اینان فرزند دخت نبی اکرم(ص) (امام حسین) را به شهادت رساندند با آن‌که رسول خدا(ص) فرموده بود: «هُمَا رَيْحَانَتَايَ مِنَ الدُّنْيَا»[۱۶]؛ (یا) «رَيْحَانَتَايَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ»[۱۷]؛ این دو (حسن و حسین(ع)) دو گل خشبوی من از [این‌] دنیایند یا [اینکه فرمود:] دو گل خشبوی من از این امت هستند.
  6. ابو هریره همواره می‌گفت: هرگاه امام حسن(ع) را دیدم اشکم جاری شد؛ زیرا با چشم خود دیدم رسول اکرم(ص) دهانش را بر دهان حسن قرار می‌داد و سه بار می‌فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَ أَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ»[۱۸]؛ خدایا! من او (حسن) را دوست دارم تو نیز او و دوستدارانش را دوست بدار. ابو هریره می‌افزاید: از آن زمان که دیدم رسول خدا(ص) با حسن چنین رفتاری کرد، همواره بدو علاقه‌مندم[۱۹].
  7. وقتی مروان حکم سرسخت‌ترین دشمنان امام حسین(ع) در تشییع پیکر پاک امام مجتبی(ع) و حمل جنازه‌اش شرکت جست امام حسین(ع) با شگفتی به او فرمود: «تو که دلش را خون کردی چگونه جنازه‌اش را حمل می‌کنی؟» در پاسخ گفت: آن کارها را در حق کسی روا داشتم که صبر و بردباری‌اش با کوه‌ها برابری می‌کرد[۲۰].
  8. ابو الأسود دئلی درباره امام مجتبی می‌گوید: وی شخصیتی پیراسته بود و میان عرب از برجسته‌ترین دودمان و بخشنده‌ترین خاندان به‌شمار آمده و از سرشتی پاک برخوردار بود[۲۱].
  9. عمرو بن اسحاق می‌گوید: حسن بن علی تنها کسی است که هرگاه با من آغاز سخن کند دوست دارم همواره سخن بگوید و ساکت نماند و هیچ‌گاه نشنیدم وی کلمه ناسزایی بر زبان آورد[۲۲].
  10. عبد الله بن زبیر گفته است: به خدا سوگند! زنان، نظیر حسن بن علی(ع) را در شکوه و وقار و مقام و منزلت والا، نزاده‌اند[۲۳].
  11. وقتی برادرش محمد حنفیه بر سر قبرش ایستاد تا در سوگش سخن بگوید، اظهار داشت: (برادرم حسن!) همان‌گونه که در زندگی موجب عزّت و سربلندی ما بودی، با شهادتت پشت ما را شکستی، بهترین روحی بودی که کفن تو آن را دربر گرفت و بهترین کفن، کفنی بود که پیکر عزیزت را در خود جای داد، چرا از چنین عظمتی برخوردار نباشی در صورتی که تو طریق هدایت رهپویان و پیشوای تقواپیشگان و چهارمین درّ گرانمایه اصحاب کسایی؟ ای ابو محمد! خداوند تو را در جوار رحمت خویش قرار دهد، دست قدرت الهی به تو غذای تقوا خوراند و از پستان ایمان شیر نوشیدی و در پرتو مکتب اسلام پرورش یافته و در زندگی و پس از مرگ، پاک و پیراسته بودی‌ هرچند دلهایمان در فراق و جدایی‌ات اندوهبار است[۲۴].
  12. ابا عبدالله الحسین(ع) در کنار مرقد مطهر برادر اظهار داشت: «رحمك الله أبا محمد! إن كنت لتباصر الحق مظانه، وتؤثر الله عند التداحض فى مواطن التقية بحسن الروية، وتستشف جليل معاظم الدنيا بعين لها حاقرة، وتفيض عليها يدا طاهرة الأطراف، نقية الأسرة، وتردع بادرة غرب أعدائك بأيسر المؤنة عليك، ولا غرو فأنت ابن سلالة النبوة، ورضيع لبان الحكمة، فإلى روح وريحان، وجنة ونعيم، أعظم الله لنا ولكم الأجر عليه، ووهب لنا ولكم حسن الأسى عنه»[۲۵]؛ ای ابو محمد! رحمت و درود خدا بر تو باد. این تو بودی که حقیقت را دیدی و شناختی و در برابر باطل‌گرایان با رفتاری نکو و مبارزه‌ای پنهانی راه خدا را برگزیدی. دنیا و زیبایی‌ها و ناگواری‌هایش را به دیده تحقیر نگریستی و با دستی پاک و خاندانی پیراسته در دنیا زیستی و از آن گذشتی و بر فریبکاری‌ها و خیانت‌های دشمنانت به آسانیدست رد نهادی و پاسخ گفتی و این مایه شگفتی نیست؛ زیرا تو از دودمان رسالتی و از پستان حکمت شیر نوشیده و اکنون به سوی روح و ریحان و بهشت پر از نعمت الهی پرکشیده‌ای خدای متعال پاداش تو و ما را در این مصیبت جانکاه بزرگ دارد و به ما صبر و بردباری عنایت فرماید[۲۶].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: الامام المجتبی (ع) مهجة قلب المصطفی، ص۱۷.
  2. سوره آل عمران، آیه ۴۳. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج ۵، ص۳۵۵. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص۸.
  3. ر.ک: الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، ج ۱۰، ص۱۶۵.
  4. ر.ک: مسند احمد، ج ۱، ص۷۷.
  5. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص۹۸؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۳۹۰.
  6. تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۳، ص۲۰۹ و إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص۲۱۱.
  7. صحیح بخاری، ج ۴، ص۲۱۷.
  8. صحیح مسلم، ج ۷، ص۱۲۹.
  9. و إنی إذا نظرت إلیه تذکرت ما یجری علیه من الذلّ بعدی و لا یزال الأمر به حتی یقتل بالسمّ ظلما و عدوانا فعند ذلک تبکی الملائکة و السبع الشداد لموته و یبکیه کل شیء حتی الطیر جوّ السماء و الحیتان فی جوف الماء، قدمه علی الصراط یوم تزل فیه الأقدام فرائد السمطین، الحموی الشافعی، ج ۲، ص۳۵.
  10. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱.
  11. نزهة المجالس، ج۲، ص۲۰۶.
  12. عقد الفرید، ج۳، ص۲۸۳.
  13. المحاسن و الاضداد، ص۹۰، چاپ مصر ۱۳۲۴ه.
  14. «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  15. مسند احمد، ج۴، ص۱۳۲، چاپ مصر ۱۳۱۳ه
  16. صحیح بخاری، ج۲، ص۱۸۸.
  17. سنن ترمذی، ص۵۳۹.
  18. مختصر تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۷، ص۱۰، چاپ دار الفکر ۱۴۰۵ه.
  19. نور الابصار، ص۱۷۱.
  20. تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۹۸.
  21. حیاة الامام الحسن، ج۲، ص۲۴۷.
  22. بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۵۸.
  23. البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۷.
  24. مروج الذهب، ج۳، ص۷.
  25. حیاة الامام الحسن، ج۲، ص۴۴۰.
  26. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۴، ص۳۴.