بیت المال در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = بیت المال | | موضوع مرتبط = بیت المال | ||
| عنوان مدخل = بیت المال | | عنوان مدخل = بیت المال | ||
| مداخل مرتبط = [[بیت المال در نهج البلاغه]] - [[بیت المال در تاریخ اسلامی]] - [[بیت المال در فقه اسلامی]] - [[بیت المال در فقه سیاسی]] - [[بیت المال در معارف و سیره نبوی]] - [[بیت المال در معارف و سیره علوی]] - [[بیت المال در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[بیت المال در نهج البلاغه]] - [[بیت المال در تاریخ اسلامی]] - [[بیت المال در فقه اسلامی]] - [[بیت المال در فقه سیاسی]] - [[بیت المال در معارف و سیره نبوی]] - [[بیت المال در معارف و سیره علوی]] - [[بیت المال در معارف و سیره معصوم]] - [[بیت المال در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[بیت المال]] از نظر ماهوی، پیش از آنکه [[قائم]] به مکانی خاص باشد، بر همه [[اموال]] و حقوقی اطلاق میشد که تمامی [[مسلمانان]] در آنها صاحب [[حق]] بودند و مالک معینی نداشت. بنابر این، [[بیت المال]] دارای نوعی از شخصیت حقوقی؛ یعنی [[مالکیت]] جمعی بدون اشاعه بوده و کلیه اموال دولتی اعم از [[خراج]]، [[صدقه]]، اعشار، اخماس، [[جزیه]] و مانند آن از [[اموال]] [[بیت المال]] به شمار میآید. مصارف [[بیت المال]] در ابتدا، بیشتر در پرداخت [[حقوق]] سربازان، خریداری [[سلاح]] و نظیر آن خلاصه میشد، ولی به مرور، گسترش یافت؛ به گونهای که تمامی هزینههای [[مسلمین]]، بنا به صلاحدید [[حاکم اسلامی]]، از آن محل تأمین میگردید<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۹؛ [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۳۰.</ref>. | [[بیت المال]] از نظر ماهوی، پیش از آنکه [[قائم]] به مکانی خاص باشد، بر همه [[اموال]] و حقوقی اطلاق میشد که تمامی [[مسلمانان]] در آنها صاحب [[حق]] بودند و مالک معینی نداشت. بنابر این، [[بیت المال]] دارای نوعی از شخصیت حقوقی؛ یعنی [[مالکیت]] جمعی بدون اشاعه بوده و کلیه اموال دولتی اعم از [[خراج]]، [[صدقه]]، اعشار، اخماس، [[جزیه]] و مانند آن از [[اموال]] [[بیت المال]] به شمار میآید. مصارف [[بیت المال]] در ابتدا، بیشتر در پرداخت [[حقوق]] سربازان، خریداری [[سلاح]] و نظیر آن خلاصه میشد، ولی به مرور، گسترش یافت؛ به گونهای که تمامی هزینههای [[مسلمین]]، بنا به صلاحدید [[حاکم اسلامی]]، از آن محل تأمین میگردید<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۹؛ [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۳۰.</ref>. | ||
== | == بیتالمال == | ||
واژه [[بیتالمال]] در [[فرهنگ سیاسی]] [[اقتصادی]] [[اسلام]] مبین [[اقتصاد]] دولتی و اموال عمومی است. واژه بیتالمال در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] به مفهوم خزانه دولت در اصل چهل و نهم به کار رفته و [[دولت]] [[مکلف]] شده ثروتهای ناشی از درآمدهای [[نامشروع]] را اخذ و به صاحبان [[حق]] مسترد و یا در صورت معلوم نبودن، به بیتالمال تحویل دهد. | واژه [[بیتالمال]] در [[فرهنگ سیاسی]] [[اقتصادی]] [[اسلام]] مبین [[اقتصاد]] دولتی و اموال عمومی است. واژه بیتالمال در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] به مفهوم خزانه دولت در اصل چهل و نهم به کار رفته و [[دولت]] [[مکلف]] شده ثروتهای ناشی از درآمدهای [[نامشروع]] را اخذ و به صاحبان [[حق]] مسترد و یا در صورت معلوم نبودن، به بیتالمال تحویل دهد. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۰
مقدمه
بیت المال، به محل جمعآوری مالیات، خراج و دیگر امور مالی مربوط به مسلمانان گفته میشد که در نیازمندیهای عمومی آنان هزینه میگردید[۱]. به عبارت دیگر، بیت المال مرکز اموال و دفاتر دولتی در دارالاسلام بود[۲]. بنابر مشهور، عمر، برای نخسین بار بیت المال را بنا کرد و مازاد بر اموال غنیمت را در آن نهاد و دیوانی به همین منظور، مرتب ساخت و نام کسانی را که در بیت المال وظیفه و مسؤولیتی داشتهاند، در آن ثبت کرد.
وظیفه این دیوان، نگهداری و دخل و خرج اموال بود[۳]. به کسی که از سوی حاکم مسؤول بر بیت المال منصوب میگردید "بیت المالحی" میگفتند.
بیت المال از نظر ماهوی، پیش از آنکه قائم به مکانی خاص باشد، بر همه اموال و حقوقی اطلاق میشد که تمامی مسلمانان در آنها صاحب حق بودند و مالک معینی نداشت. بنابر این، بیت المال دارای نوعی از شخصیت حقوقی؛ یعنی مالکیت جمعی بدون اشاعه بوده و کلیه اموال دولتی اعم از خراج، صدقه، اعشار، اخماس، جزیه و مانند آن از اموال بیت المال به شمار میآید. مصارف بیت المال در ابتدا، بیشتر در پرداخت حقوق سربازان، خریداری سلاح و نظیر آن خلاصه میشد، ولی به مرور، گسترش یافت؛ به گونهای که تمامی هزینههای مسلمین، بنا به صلاحدید حاکم اسلامی، از آن محل تأمین میگردید[۴].
بیتالمال
واژه بیتالمال در فرهنگ سیاسی اقتصادی اسلام مبین اقتصاد دولتی و اموال عمومی است. واژه بیتالمال در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به مفهوم خزانه دولت در اصل چهل و نهم به کار رفته و دولت مکلف شده ثروتهای ناشی از درآمدهای نامشروع را اخذ و به صاحبان حق مسترد و یا در صورت معلوم نبودن، به بیتالمال تحویل دهد.
سال پیدایی نظام بیتالمال در اسلام هر چند به دقت مشخص نشده، اما مسلمانان در عهد مکی با آن آشنا نبودهاند و به نظر چنین میرسد که شکلگیری نظام مالی دولت همراه با تأسیس دولت مدینه بعد از هجرت آغاز شده است. بیگمان وجود چنین نظامی در دوران قبل از هجرت نمیتوانست مفید و قابل اجرا باشد.
منابع تاریخی به ویژه کتابهای «سیر» در زمینه منابع درآمد بیتالمال، از قبیل غنایم، جزیه، خراج و زکات، سخن بسیار گفتهاند اما از تعریف دقیق آن و تعیین آغاز و تشکیلات و متصدیان اولیه آن کمتر گزارش کردهاند[۵].
با وجود این از مجموع گزارشهای تاریخی از سیره مالی دولت مدینه در عصر نبوی(ص) چنان برمیآید که درآمدهای دولت به سهولت وظایف فردی و قداست اعمال عبادی انجام میشده است.
بیتالمال در صدر اسلام به چهار بخش تقسیم میشد:
- بیتالمال غنایم جنگی که بین مجاهدان و دولت تقسیم میشد و درآمدهای دولتی حاصل از این بخش به هزینههای حکومتی و توزیع بین فقرا اختصاص مییافت؛
- بیتالمال زکات که بر اساس مفاد آیه زکات به اختیار دولت، به مصارف آن میرسید؛
- بیتالمال جزیه و خراج که اغلب بین مسلمانان توزیع میشد و بخشی از آن نیز به هزینههای دفاعی و امنیتی اختصاص مییافت؛
- بیتالمال حاصل از درآمدهای خاص از طریق اموال مجهول المالک، ارث بلا وارث، صدقات (موقوفات عام) که صرف هزینههای دولت و کمک به فقرا و حاجتمندان میشد[۶].[۷]
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۴، ص۵۱۴۴؛ فرهنگ اصطلاحات فقهی، ص۳۷.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ طبقات ابن سعد، ج۳، ص۲۹۴.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۵۹؛ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۳۰.
- ↑ السیاسة المالیه فی الاسلام، ص۵۲.
- ↑ السیاسة الاقتصادیه و النظم المالیه فی الفقه الاسلامی، ص۴۴۸؛ فقه سیاسی، ج۷، ص۵۶۵.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۳۲.