دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '')
خط ۷۶: خط ۷۶:
::::::[[عبدالعزیز بن محمود بن بزاز]] به [[نقل]] از ابن [[عمر]] به ما گفت که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر زمان]] مردی از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و [[کنیه]] او مثل [[کنیه]] من است خارج می‌شود و [[زمین]] را پر از [[عدل]] می‌کند، همان طور که از [[ظلم]] پر شده باشد. او همان [[مهدی]] است.<REF>تذکرة الخواص، باب دوازدهم، فصل: فی ذکر [[الحجة]] المهدی، ص ۵۰۶.</REF>
::::::[[عبدالعزیز بن محمود بن بزاز]] به [[نقل]] از ابن [[عمر]] به ما گفت که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر زمان]] مردی از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و [[کنیه]] او مثل [[کنیه]] من است خارج می‌شود و [[زمین]] را پر از [[عدل]] می‌کند، همان طور که از [[ظلم]] پر شده باشد. او همان [[مهدی]] است.<REF>تذکرة الخواص، باب دوازدهم، فصل: فی ذکر [[الحجة]] المهدی، ص ۵۰۶.</REF>
::::::[[حافظ]] ابو [[عبدالله]] [[محمد]] بن [[یوسف]] گنجی [[شافعی]] (متوفای ۶۵۸) مانند دیگران [[رحلت]] [[حضرت عسکری]] و [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده و او را [[امام]] [[منتظر]] نامیده است. او می‌گوید: [[امام عسکری]] {{ع}} [[روز جمعه]] هشتم [[ربیع]] الاوّل در سال ۲۶۰ در سامرّا از [[دنیا]] رفت و در خانه‌ای که پدرش [[دفن]] شده بود [[دفن]] گردید پسرش را بعد از خود گذاشت و وست [[امام]] [[منتظر]]، کتاب کفایة الطالب را در اینجا تمام کرده و حالات [[امام]] [[منتظر]] را در کتابی مخصوص می‌نگاریم.<REF>کفایة الطالب فی المناقب، فصل: فرع فی ذکر الائمه، ص ۳۱۲.</REF>
::::::[[حافظ]] ابو [[عبدالله]] [[محمد]] بن [[یوسف]] گنجی [[شافعی]] (متوفای ۶۵۸) مانند دیگران [[رحلت]] [[حضرت عسکری]] و [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده و او را [[امام]] [[منتظر]] نامیده است. او می‌گوید: [[امام عسکری]] {{ع}} [[روز جمعه]] هشتم [[ربیع]] الاوّل در سال ۲۶۰ در سامرّا از [[دنیا]] رفت و در خانه‌ای که پدرش [[دفن]] شده بود [[دفن]] گردید پسرش را بعد از خود گذاشت و وست [[امام]] [[منتظر]]، کتاب کفایة الطالب را در اینجا تمام کرده و حالات [[امام]] [[منتظر]] را در کتابی مخصوص می‌نگاریم.<REF>کفایة الطالب فی المناقب، فصل: فرع فی ذکر الائمه، ص ۳۱۲.</REF>
::::::[[ابن خلکان]]، ابوالعبّاس [[شمس]] الدین برمکی [[اربلی]] [[شافعی]] (متوفای ۶۸۱) درباره ولادت، سن، مادر و پدر آن [[حضرت]] چنین می‌گوید: [[ابوالقاسم]] محمًّد بن [[حسن عسکری]] بن [[علی]] [[هادی]] بن [[محمد]] جواد، [[دوازدهمین امام]] از [[امامان]] دوازده‌گاه بنابر [[اعتقاد]] [[شیعه]] می‌باشد و معروف است به حجًّت. و او همان است که [[شیعه]] [[معتقد]] است او [[منتظر]]، [[قائم]] و [[مهدی]] می‌باشد... ولادتش [[روز جمعه]] [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ بوده وقتی که پدرش [[وفات]] یافت –که ذکرش گذشت- پنج سال داشت.<REF>وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، باب المیم، رقم ۶۴.</REF>
::::::[[ابن خلکان]]، [[ابوالعبّاس شمس‌الدین برمکی اربلی شافعی]] (متوفای ۶۸۱) درباره ولادت، سن، مادر و پدر آن [[حضرت]] چنین می‌گوید: [[ابوالقاسم]] [[محمًّد بن حسن عسکری]] بن [[علی]] [[هادی]] بن [[محمد]] جواد، [[دوازدهمین امام]] از [[امامان]] دوازده‌گاه بنابر [[اعتقاد]] [[شیعه]] می‌باشد و معروف است به [[حجت]]. و او همان است که [[شیعه]] [[معتقد]] است او [[منتظر]]، [[قائم]] و [[مهدی]] می‌باشد... ولادتش [[روز جمعه]] [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ بوده وقتی که پدرش [[وفات]] یافت –که ذکرش گذشت- پنج سال داشت.<REF>وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، باب المیم، رقم ۶۴.</REF>
::::::عما الدین ابوالفداء [[اسماعیل]] بن نورالدین [[شافعی]] (متوفای ۷۳۲) می‌گوید: [[علی]] [[هادی]] ([[امام دهم]] {{ع}}) در سال ۲۵۴ هجری در سامرّا [[وفات]] یافت. او پدر [[حسن عسکری]] است و [[حسن عسکری]] [[یازدهمین امام]] از [[ائمه دوازده‌گانه]] است و او [[حسن]] [[فرزند]] [[علی]] زّکی، [[فرزند]] محمدجواد، [[فرزند]] [[علی]] [[الرضا]]، [[فرزند]] [[موسی]] الکاظم، [[فرزند]] [[جعفر]] الصادق، [[فرزند]] [[محمد]] الباقر، [[فرزند]] [[علی]] [[زین العابدین]]، [[فرزند]] [[حسین]]، [[فرزند]] [[علی بن ابی طالب]] است که ذکرش گذشت –رضی [[الله]] عنهم اجمعین- ولادت [[حسن عسکری]] در سال ۲۳۰ بود و در [[ربیع]] الاوّل سال ۲۶۰ در «سرّ من رای» از [[دنیا]] رفت و در کنار [[قبر]] پدرش [[علی]] زکی به [[خاک]] سپرده شد. بعد اضافه می‌کند: [[حسن عسکری]] نامبرده پدر محمَّد [[منتظر]]، [[صاحب سرداب]] است و به [[عقیده]] امامیّه او [[امام دوازدهم]] می‌باشد او را [[قائم]]، [[مهدی]] و [[حجّت]] نامند و در سال ۲۵۵ هجری متولد شده است.<REF>المختصر فی [[اخبار]] البشر، معروف به [[تاریخ]] ابوالفداء، ج ۲، فصل [[خلافت]] [[مستعین]] [[عباسی]]، ص ۴.</REF>
::::::[[عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن نورالدین شافعی]] (متوفای ۷۳۲) می‌گوید: [[علی]] [[هادی]] ([[امام دهم]] {{ع}}) در سال ۲۵۴ هجری در سامرّا [[وفات]] یافت. او پدر [[حسن عسکری]] است و [[حسن عسکری]] [[یازدهمین امام]] از [[ائمه دوازده‌گانه]] است و او [[حسن]] [[فرزند]] [[علی]] زّکی، [[فرزند]] محمدجواد، [[فرزند]] [[علی]] [[الرضا]]، [[فرزند]] [[موسی]] الکاظم، [[فرزند]] [[جعفر]] الصادق، [[فرزند]] [[محمد]] الباقر، [[فرزند]] [[علی]] [[زین العابدین]]، [[فرزند]] [[حسین]]، [[فرزند]] [[علی بن ابی طالب]] است که ذکرش گذشت –رضی [[الله]] عنهم اجمعین- ولادت [[حسن عسکری]] در سال ۲۳۰ بود و در [[ربیع]] الاوّل سال ۲۶۰ در «سرّ من رای» از [[دنیا]] رفت و در کنار [[قبر]] پدرش [[علی]] زکی به [[خاک]] سپرده شد. بعد اضافه می‌کند: [[حسن عسکری]] نامبرده پدر محمَّد [[منتظر]]، [[صاحب سرداب]] است و به [[عقیده]] امامیّه او [[امام دوازدهم]] می‌باشد او را [[قائم]]، [[مهدی]] و [[حجّت]] نامند و در سال ۲۵۵ هجری متولد شده است.<REF>المختصر فی [[اخبار]] البشر، معروف به [[تاریخ]] ابوالفداء، ج ۲، فصل [[خلافت]] [[مستعین]] [[عباسی]]، ص ۴.</REF>
::::::ابن صبّاغ نورالدین [[علی]] بن محمًّد بن صبّاغ [[مالکی]] (متوفای ۸۵۵) درباره [[امام حسن عسکری]] {{ع}} می‌گوید: مدت [[امامت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو سال بود... و او بعد از خودش، فرزندش [[حجّت]] [[قائم]] را باقی گذاشت که برای [[حکومت حق]]، انتظارش کشیده می‌شود. پدرش ولادت او را مخفی نگاه داشته و جریانش را مستور کرده بود و آن به علت [[سختی]] کار و [[خوف]] از [[سلطان]] وقت بود که [[شیعه]] را جستجو کرده و آنان را بازداشت می‌نمود.<REF>الفصول المهمة فی معرفة الائمه، آخر فصل یازدهم، ص ۱۰۹۱.</REF>
::::::ابن صبّاغ نورالدین [[علی]] بن محمًّد بن صبّاغ [[مالکی]] (متوفای ۸۵۵) درباره [[امام حسن عسکری]] {{ع}} می‌گوید: مدت [[امامت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو سال بود... و او بعد از خودش، فرزندش [[حجّت]] [[قائم]] را باقی گذاشت که برای [[حکومت حق]]، انتظارش کشیده می‌شود. پدرش ولادت او را مخفی نگاه داشته و جریانش را مستور کرده بود و آن به علت [[سختی]] کار و [[خوف]] از [[سلطان]] وقت بود که [[شیعه]] را جستجو کرده و آنان را بازداشت می‌نمود.<REF>الفصول المهمة فی معرفة الائمه، آخر فصل یازدهم، ص ۱۰۹۱.</REF>
::::::وی در مورد ولادت و [[نسب]] شریف ایشان چنین می‌گوید: [[ابوالقاسم]] [[محمد]] [[حجت]]، پسر [[حسن خالص]] در [[سامرا]]، [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ هجری به [[دنیا]] آمد؛ اما نسبش؛ او [[ابوالقاسم]] «م ح م د» [[حجّت]] [[فرزند]] [[حسن خالص]] [[فرزند]] [[علی]] [[هادی]]، [[فرزند]] محمَّد جواد {{ع}} است.<REF>همان، فصل [[دوازده]]، ص ۳۱۰ (در رابطه با [[امام زمان]] {{ع}}).</REF>
::::::وی در مورد ولادت و [[نسب]] شریف ایشان چنین می‌گوید: [[ابوالقاسم]] [[محمد]] [[حجت]]، پسر [[حسن خالص]] در [[سامرا]]، [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ هجری به [[دنیا]] آمد؛ اما نسبش؛ او [[ابوالقاسم]] «م ح م د» [[حجّت]] [[فرزند]] [[حسن خالص]] [[فرزند]] [[علی]] [[هادی]]، [[فرزند]] محمَّد جواد {{ع}} است.<REF>همان، فصل [[دوازده]]، ص ۳۱۰ (در رابطه با [[امام زمان]] {{ع}}).</REF>
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
[[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیب‌الله طاهری]]]]
[[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیب‌الله طاهری]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
::::#«در بین علمای [[اهل سنت]] افرادی هستند که معتقدند [[حضرت مهدی]] پسر بلاواسطه [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] است و در کتبشان به این مطلب تصریح کرده‌اند و علمای [[شیعه]] در کتب مربوطه به این جهت اشاره کرده‌اند، مانند: [[اربلی]] در "[[کشف]] الغمه"، [[علامه مجلسی]] در بحار و [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]] در [[منتخب الاثر]] و [[ابراهیم امینی]] در [[دادگستر جهان]] و...».<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۸۷.</ref>.
::::#«در بین علمای [[اهل سنت]] افرادی هستند که معتقدند [[حضرت مهدی]] پسر بلاواسطه [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] است و در کتبشان به این مطلب تصریح کرده‌اند و علمای [[شیعه]] در کتب مربوطه به این جهت اشاره کرده‌اند، مانند: [[اربلی]] در "[[کشف الغمه]]"، [[علامه مجلسی]] در بحار و [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]] در [[منتخب الاثر]] و [[ابراهیم امینی]] در [[دادگستر جهان]] و...»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۸۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛}}
[[پرونده:92816972.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود الهامی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود الهامی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«[[احادیث]] صریحی مربوط به [[مهدی]] در بیشتر کتب معروف [[اهل تسنن]]، حتی در میان [[صحاح]] سته وجود دارد<ref>صحاح سته عبارتند از صحیح بخاری، مسلم، سنن ابی داود، ترمذی، نسائی و ابن ماجه گاهی به همه اینها صحیح و به کتاب نسائی مجتبی نسائی اطلاق می‌گردد و هرگاه اصول خمسه گفته شود منظور پنج کتاب نخست است به استثنای کتاب ابن ماجه.</ref>.
::::::دانشمند معروف [[شیخ]] [[علی منصور ناصف شوکانی]] نویسنده کتاب التاج الجامع للاصول که در کتاب خود [[احادیث]] قابل [[اطمینان]] [[کتب حدیث]] [[اهل تسنن]] [[آخرالزمان]] را جمع‌آوری کرده است، می‌نویسد: {{عربی|اشتهر بين العلماء سلفاَ و خلقاَ انه في آخرالزمان لا بد من ظهور رجل من اهل بيت يسمى المهدي يستولي على الممالك الاسلامية و يتبعه المسلمون و يعدل بينهم و يؤيد الدين}}. تا آنجا که می‌‌گوید: {{عربی|قد روي احاديث المهدي جماعة من خيار الصحابة اخرجها المحدثين کابي داود، والترمذي، وابن ماجه، والطبراني، وابي يعلي، والبزاز، والامام احمد، والحاكم عنهم ولقد اخطاء من ضعف احاديث المهدي كلها كابن خلدون و غیره}}<ref>ناصف، التاج، ج۵، ص۳۴۱.</ref>. سپس شوکانی در رابطه با صحت و اصالت این [[احادیث]] می‌‌گوید: اگر کسی ذره‌ای [[ایمان]] و مختصری [[انصاف]] داشته باشد، هیچ وقت نمی‌تواند دراصالت این [[احادیث]] و صحت این [[عقیده]] تردید نماید<ref>ابن ندیم، آن را در فهرست ص۲۲۳ آورده است.</ref>.
::::::تاکنون کتاب‌های زیادی در این‌باره نوشته شده و نویسندگان آنها متفقاً [[صحت احادیث]] مربوط به [[مصلح جهانی]] یعنی [[مهدی]]{{ع}} را پذیرفته‌اند و تنها افراد بسیار معدودی مانند [[ابن خلدون]] و [[احمد امین مصری]] در صدور این [[روایات]] از [[پیامبر]] [[تردید]] کرده‌اند و قرائنی وجود دارد که [[انگیزه]] آنها در این کار [[ضعف]] [[اخبار]] نبوده، بلکه [[فکر]] می‌‌کردند [[روایات]] مربوط به [[مهدی]] مشتمل بر مسائلی است که به [[سادگی]] نمی‌توان آنها را [[باور]] کرد یا به خاطر اینکه [[احادیث]] درست را از [[نادرست]] نتوانسته‌اند جداکنند.
::::::بسیاری از علمای [[اهل سنت]]، علاوه بر [[اذعان]] بر اصالت [[مهدویت]] و صحیح دانستن [[احادیث]] آن،[[دست]] به تألیف کتب و رساله‌هایی در این‌باره زده‌اند تا نسل‌های بعدی، [[حقیقت]] و واقعیتی را که در [[شرع]] [[مطهر]] بر زبان [[رسول اکرم]]{{صل}} جاری شده، به خوبی بشناسند.
::::::مؤلف [[کتاب]] [[الامام المهدی]] استاد [[علی]] [[محمد علی دخیل]] [[اسامی]] ۲۰۵ نفر از بزرگان علمای [[اهل سنت]] را در کتاب خود آورده به این ترتیب که تعداد ۳۰ نفر از آنها مستقلاً درباره [[حضرت مهدی]]{{ع}} کتاب نوشته‌اند و ۳۱ نفر دیگر فصلی را در کتاب‌های خود به [[روایات]] [[حضرت مهدی]] اختصاص داده‌اند و ۱۴۴ نفرشان به تناسب‌های مختلف [[روایات]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در کتاب‌های خود آورده‌اند»<ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]، ص ۲۲۲-۲۲۳</ref>.
:::::*بسیاری از علمای [[اهل سنت]] [[احادیث]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را [[متواتر]] دانسته‌اند یا [[تواتر]] آنها را از دیگران [[نقل]] کرده و بدان [[اعتراض]] ننموده‌اند مانند: [[ابن حجر هیثمی]] در [[الصواعق المحرقه]]، [[شبلنجی]] در نورالابصار، [[ابن صباغ]] در الفصول المهمة، [[محمد الصبان]] در اسعاف الراغبین، [[گنجی شافعی]] در البیان، [[شیخ]] [[منصور علی]] در غایة المأمول، [[سویدی]] در سبائک الذهب و جمعی دیگر و همین [[تواتر]]، [[ضعف]] [[سند]] را که در برخی از آن [[احادیث]] موجود است، جبران می‌‌کند.
[[عسقلانی]] می‌‌نویسد: خبر [[متواتر]]، مفید [[یقین]] است و عمل کردن به آن، نیازی به بحث ندارد<ref>ابن حجر عسقلانی، نزهةالناظر ص۱۲ طبع کراچی.</ref>.
::::::مفتی [[شافعی]] [[سید احمد شیخ الاسلام]] می‌‌نویسد: احادیثی که درباره [[مهدی]] وارد شده کثیر و [[متواتر]] است<ref>فتوحات الاسلامیة، ج۲، ص۲۵۰ طبع مکه.</ref>. در بین آنها، هم [[حدیث صحیح]] وجود دارد، هم [[حسن]]، هم ضعیف اما چون زیادند و نویسندگان آنها بسیار، بعض آن [[احادیث]] بعضی دیگر را تقویت می‌‌کند و مجموعاً مفید [[یقین]] می‌‌گردند.
::::::[[شیخ]] [[عبدالعزیز بن باز]] [[رئیس]] حوزه و دانشکده [[اسلامی]] [[مدینه منوره]] می‌‌گوید: موضوع [[مهدی]] امری معلوم است و [[روایات]] در این‌باره [[مستفیض]]<ref>روایتی را گویند که به حد تواتر نرسیده اما راویان زیادی دارد و از طرق گوناگون نقل شده است (اعتبار دارد).</ref>، بلکه [[متواتر]] هستند<ref>متواتر روایتی را گویند که گروه زیادی آن را نقل کنند به طوری که از مجموع آنها یقین به صحت موضوع حاصل گردد.</ref>. و یکدیگر را [[تأیید]] می‌‌نمایند. و اینها در [[حقیقت]] دلالت دارند بر اینکه امر آن شخص [[موعود]] ([[حضرت مهدی]])[[ثابت]] و حتمی، و قیامش از واقعیات است<ref>مجله الجامعة الاسلامیة، شماره ۳، ص۱۶۱.</ref>.
::::::همچنین نویسنده معاصر [[مصری]] [[عبدالحسیب طه حمیده]] اعتراف دارد بر اینکه: این [[تفکر]] -[[اعتقاد به مهدی]]- به خودی خود صحیح و درست است<ref>ادب الشیعة، ص۱۰۱ و نیز دکتر عبدالحلیم النجار در مقدمه خود بر کتاب المهدیة فی الاسلام تأکید می‌‌کند که دانشمندان علم حدیث معتقدند تفکر مهدویت به حد تواتر معنوی رسیده است.</ref>.
::::::دانشمند بزرگ [[سنی]] عراقی، [[شیخ]] [[صفاء‌الدین آل‌شیخ الحلقه]] این [[حقیقت]] را روشن‌تر [[بیان]] نموده و گفته است: اما [[احادیث]] در مورد [[مهدی منتظر]] به اندازه‌ای زیاد است که [[یقین]] می‌‌آورد که [[ظهور مهدی]]{{ع}} در [[آخرالزمان]] حتمی است، پس او [[سلامت]] [[اسلام]] ([[اسلام]] بدون [[بدعت]] و [[تحریف]]) [[قوت]] [[ایمان]] و صفای [[اسلام]] را بازمی‌‌گرداند... و بدون هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای [[روایات]] [[قیام]] آن [[حضرت]] به حد [[تواتر]] رسیده، بلکه با تمام معانی که برای [[متواتر]] تعریف شده [[متواتر]] دانستن احادیثی که از طرق کمتری هم [[نقل]] گردیده، صحیح می‌‌باشد.
::::::و اما آثاری که از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} به جای مانده و بر [[حضرت مهدی]]{{ع}} دلالت دارد، بسیارند و [[حکم]] رفع دارند بنابراین مطالبی که این [[دانشمندان]] در کتب خویش آورده‌اند کافی است از جمله: [[البرزغی]] در کتاب الاشاعة لاشراط الساعة، [[آلوسی]] در [[تفسیر]] خود، [[ترمذی]]، [[ابوداود]] [[ابن ماجه]]، [[حاکم نیشابوری]]، [[ابویعلی]]، [[طبرانی]]، [[عبدالرزاق]]، [[ابن حنبل]]، [[مسلم]]، [[ابونعیم]]، [[ابن عساکر]]، [[بیهقی]]، [[خطیب]]، در [[تاریخ]] [[بغداد]]، [[دارقطنی]]، [[رویانی]]، [[نعیم بن حماد]] در کتاب [[الفتن]] و [[ابن ابی شیبه]]، [[ابونعیم کوفی]]، [[البزاز]]، [[دیلمی]]، [[عبدالجبار الخولانی]]، در کتاب [[تاریخ]] خود، [[الجوینی]]، [[ابن حیان]]، [[ابوعمرو الدانی]] در کتاب [[سنن]] خود...
::::::پس [[ایمان]] به [[خروج]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[واجب]] است و [[باور]] داشتن آن [[حضرت]]، [[تصدیق]] [[احادیث]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خواهد بود<ref>مجله التربیة الاسلامیة، سال ۱۴، شماره ۷، ص۳۰-۳۲.</ref>.
::::::خلاصه [[اعتقاد]] [[اهل سنت]] این است که به زودی در [[آخرالزمان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با [[شمشیر]] [[قیام]] می‌‌نماید و این [[عقیده]] براساس [[اخبار]] و [[روایات]] بسیاری است که به حد [[تواتر]] و [[استفاضه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده است.
::::::از مطالب بسیار شگفت‌انگیز در این زمینه، چیزی است که [[احمد امین مصری]] در کتاب خود المهدی والمهدویة<ref>مجله التربیة الاسلامیة، سال ۱۴، شماره ۷، ص۳۰-۳۲.</ref> [[نقل]] می‌‌کند که روش [[ابن خلدون]] چنین است که [[خبر واحد]] را اگر [[عقل]] [[تأیید]] کند، می‌‌پذیرد ولی [[احادیث]] بسیار زیاد را اگر [[عقل]] تأییدشان نکند، کنار می‌‌گذارد و او [[وجود مهدی]]{{ع}} و [[اعتقاد به مهدویت]] را تنها به این [[دلیل]] [[انکار]] می‌‌کند که مخالف [[عقل]] اوست!»<ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]، ص ۲۳۲-۲۳۵</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۱

الگو:پرسش غیرنهایی

دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / وجود امام مهدی / امام مهدی از دیدگاه اهل سنت
مدخل اصلیدیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی

دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد تقی مصباح یزدی
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «آفتاب ولایت» در این‌باره گفته است:
«اعتقاد به وجود ولی عصر(ع)، ویژه شیعیان نیست. ما با برادران اهل تسنن، که بیشتر مسلمانان جهان را تشکیل می‌دهند، در پاره‌ای از مباحث اعتقادی، مثل اصل امامت و مباحث فرعی اختلاف‌های داریم؛ اما به تصدیق بسیاری از بزرگان اهل تسنن، یکی از مطالبی که در آن، بین شیعه و سنی و هیچ طایفه‌ای از طوایف مسلمانان اختلاف وجود ندارد، اعتقاد به ظهور حضرت مهدی(ع) است. دو کتاب از اهل تسنن را به خاطر بسپارید که این مطلب را به روشنی تصدیق کرده‌اند: یکی کتاب "الصواعق المحرقه"، نوشته ابن حجر هیثمی که از بزرگان اهل تسنن است. وی در این کتاب، اعتقاد به صاحب الامر(ع) را امری مشترک بین همه مسلمانان دانسته و روایات را در این زمینه، بیش از حد تواتر معرفی کرده است[۱]. یکی دیگر از بزرگان اهل تسنن شبلنجی است که کتاب نورالأبصار را نوشته. او در این کتاب تصریح می‌کند که روایات درباره مهدی آخر الزمان(ع)، فوق حد تواتر است[۲]. ابن ابی الحدید معتزلی، در شرح نهج البلاغه معتقد است که درباره ظهور امام مهدی(ع) اختلافی میان مسلمانان وجود ندارد و تمام طوایف آن‌ها بر این مطلب اتفاق نظر دارند[۳]. بسیاری از عالمان اهل تسنن، درباره وجود امام زمان (ع) و علایم ظهور حضرت، کتاب‌های فراوانی نوشته‌اند که یکی از آن‌ها حافظ گنجی شافعی و دیگری مولانا متقی هندی است . کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان را حافظ گنجی شافعی از حافظان قرآن و بزرگان اهل تسنن نوشته که و در حدود قرن هفتم هجری می‌زیسته است[۴]. از دیگر بزرگان اهل تسنن که در قرن دهم هجری و در کشور هندوستان می‌زیسته، مولا متقی هندی، صاحب کتاب البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان است[۵]. آری، بزرگان اهل تسنن همانند شیعیان، به اصل وجود صاحب الزمان (ع) اعتقاد دارند[۶]؛ البته ممکن است آدم‌های منحرف و کوردلی پیدا شوند که آفتاب را نیز انکار کنند که در این جا مورد نظر نیستند. بزرگان اهل تسنن اعتراف دارند که اخبار درباره وجود امام مهدی(ع) متواتر، بلکه فوق حد تواتر است»[۷].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه فی الرد علی أهل البدع و الزندقه، فصل ۱، باب ۱۱، ص ۱۶۲ـ۱۶۷. وی در این کتاب از اعتقاد مسلمانان به ظهور امام مهدی (ع) دفاع و به تواتر روایات در این باره تصریح کرده است.
  2. ر.ک: مؤمن بن حسن بن مؤمن شبلنجی، نورالأبصار فی مناقب آل النبی الأطهار، ص ۱۸۷ـ۱۸۹. شبلنجی، ضمن تصریح به تواتر احادیث المهدی، تأکید فراوانی دارد که امام مهدی (ع) از خاندان رسول و اهل بیت (ع) است.
  3. وی می‌نویسد: "... مهدی (ع) که در آخر الزمان ظهور می‌کند، بنا بر عقیده بیشتر محدثان، از فرزندان فاطمه (س) است. اصحاب ما، معتزله نیز به این حقیقت اعتراف دارند و بزرگان ما نیز در کتاب‌هایشان به آن تصریح کرده‌اند با این تفاوت که معتقدند: آن حضرت هنوز خلق نشده است و در آخرالزمان خلق خواهد شد". (ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج ۱، باب ۱۶، ص ۲۸۱)
  4. ابو عبدالله گنجی شافعی (م ۶۵۸ ق) در این کتاب احادیثی را درباره امام مهدی (ع) بررسی کرده و آن‌ها را صحیح و حسن دانسته است.
  5. علاءالدین علی بن حسام الدین، معروف به متقی الهندی (م ۹۷۵ ق ـ)، صاحب کتاب معروف کنزالعمال است. وی در کتاب البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان با شیوه‌ای برهانی و استدلالی از عقیده مهدویت دفاع کرده است و با استناد به فتاوای بزرگان مذاهب اربعه (شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی)، منکران اعتقاد به ظهور مهدی (ع) را در صورتی که به حق باز نگردند، واجب القتل و مهدور الدم دانسته است.( ر.ک: متقی الهندی، البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان، ص ۱۷۸ـ۱۸۳)
  6. ر.ک: سیدثامر‌هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس (کاوشی در قلمرو موعودشناسی و مهدی‌باوری)، فصل اول (مهدی در کتاب و سنت) و فصل دوم (تبارشناسی مهدی)، ص ۵۹ـ۱۹۸.
  7. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۱۷ - ۱۱۹.
  8. کورانی، علی، عصر ظهور، ص۳۷۷.
  9. لطف اللّه صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۱۶۳
  10. ر. ک: البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، باب ۱۳؛ به نقل از: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۲۸۱
  11. المهدی و المهدویت، ص ۴۱ و ۴۸ و ۱۱۰؛ به نقل از: در انتظار ققنوس، ص ۴۶ و ۴۷
  12. مقدمه العبر، ص ۳۶۷
  13. البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص ۱۶۹
  14. شرح نهج البلاغه، ج ۱۲، ص ۵۳؛ آینده جهان، ص ۱۴۶
  15. امامت و مهدویت، ج ۲ ص ۳۱۲؛ آینده جهان، ص ۱۴۵
  16. ر. ک: ابراز الوهم المکنون، ص ۴۳۷
  17. البیان، باب ۱۱؛ منتخب الاثر، ص ۳۶
  18. فتح الباری، ج ۵، ص ۳۶۲
  19. الاعتقاد و الهدایه الی سبیل الرشاد، ص ۱۲۷
  20. من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۱۰۸؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۳۲؛ البرهان، ص ۱۷۷
  21. من کذّب بالمهدی فقد کفر عقد الدرر، ص ۱۵۷؛ منتخب الأثر، ص ۱۴۹
  22. انّ خلفائی و اوصیائی و حجج اللّه علی الخلق بعدی اثنا عشر اوّلهم اخی و آخرهم ولدی؛ قیل یا رسول اللّه! و من اخوک؟ قال: علیّ بن ابی طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدی (عج)؛ یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما و الّذی بعثنی بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یخرج به ولدی المهدیّ فینزل روح اللّه عیسی بن مریم فیصلّی خلقه شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۰، ج ۲۷؛ بحار الانوار، ج، ۴۷، ص ۷۱
  23. قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: یخرج من آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا، فذلک المهدی تذکرة الخواص الامه، ص ۳۷۷؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۲۰
  24. انّ علیّا سأل النبیّ: امنّا آل محمد المهدی ام من غیرنا؟ قال رسول اللّه: بل منّا یختم اللّه به کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتنة، کما انقذوا من الشّرک و بنا یؤلّف اللّه بین قلوبکم بعد عداوة الشّرک؛کنز العمال، ج ۷، ص ۲۶۳
  25. لا تقوم الساعة حتّی ... یخرج من عترتی ... من یملأها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و عدوانا عقد الدرر، ص ۳۶؛ الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۴۸۴
  26. لیبعثنّ اللّه من عترتی رجلا افرق الثنایا اجلی الجبهة یملک الارض عدلا و یفیض المال فیضا ینابیع المودّة، ص ۴۲۳؛ اسعاف الراغبین، باب ۳، ص ۱۳۵
  27. لو لم یبق من الدنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یبعث رجل منّی و من اهل بیتی یواطی‏ء اسمه اسمیالعمده، ص ۴۳۴؛ ارشاد مفید، ص ۳۲۶.
  28. برای مطالعه بیشتر و بررسی منابع روایات ر. ک: نگارنده، آینده جهان، ص ۱۴۶- ۱۵۰( به نقل از: کنز العمال، ج ۱۴؛ ینابیع المودة؛ العرف الوردی فی الاخبار المهدی؛ المعجم الکبیر؛ البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان؛ فرائد السمطین؛ عقد الدرر؛ المهدی المنتظر؛ الفتن و الملاحم و ...)
  29. عبد العلیم سپتوی، المهدی المنتظر( مکه: مکتبة المکتبة، ۱۴۲۰)، ج ۱، ص ۶۰
  30. مهدویت پیش از ظهور، ص۳۴، ۴۳.
  31. در مورد شیعه یا سنی بودن او بحث است ولی کلام او مورد قبول هر دو گروه است.
  32. مروج الذهب، ج ۴، ص ۱۱۱، (ضمن احوال معتمد عبّاسی).
  33. الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۲۷۴.
  34. تذکرة الخواص، باب دوازدهم، فصل: فی ذکر الحجة المهدی، ص ۵۰۶.
  35. کفایة الطالب فی المناقب، فصل: فرع فی ذکر الائمه، ص ۳۱۲.
  36. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، باب المیم، رقم ۶۴.
  37. المختصر فی اخبار البشر، معروف به تاریخ ابوالفداء، ج ۲، فصل خلافت مستعین عباسی، ص ۴.
  38. الفصول المهمة فی معرفة الائمه، آخر فصل یازدهم، ص ۱۰۹۱.
  39. همان، فصل دوازده، ص ۳۱۰ (در رابطه با امام زمان (ع)).
  40. الیواقیت و الجواهر، ج ۲، المبحث الخامس و الستون.
  41. گویا مراد عمه ایشان است زیرا در آن مکان فقط امام هادی، امام عسکری، نرجس خاتون مادر مهدی موعود و حکیمه دختر امام جواد و عمّه امام حسن عسکری (ع) مدفون هستند.
  42. الصواعق المحرقه، ج ۲، باب یازده، فصل ثالث، ص ۶۰۱.
  43. الاتحاف بحبّ الاشراف، باب خامس، ص ۳۶۹.
  44. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۱۱۰.
  45. «"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ أَنْكَرَ خُرُوجَ الْمَهْدِيِّ، فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أنْزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ"» (جلال الدین السیوطی؛ العرف الوردی فی اخبار المهدی، ص ۱۴۲).
  46. «"وَ فِي حَدِيثِ حُذَيْفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ النَّبِيِّ(ص): يَا حُذَيْفَةُ لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ‏ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ‏ اللَّهُ‏ ذَلِكَ‏ الْيَوْمَ‏ حَتَّى‏ يَمْلِكَ‏ رَجُلٌ‏ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي تَجْرِي الْمَلَاحِمُ عَلَى يَدَيْهِ وَ يَظْهَرُ الْإِسْلَامُ وَ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ"»
  47. «"وَ قَدْ رَوَی الْإِمَامُ الْحَافِظُ بْن الْإِسْكَافِ بِسَنَدٍ مَرضِيٍّ إِلی جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَن كَذَّبَ بِالدَّجّالِ فَقَد كَفَرَ وَ مَن كَذَّبَ بِالْمَهْدِيِّ فَقَدْ كَفَرَ"»
  48. مَا يُفِيدُ مَجموعُهُ العِلْمَ القَطعِيَّ فَالإِيمانُ بِخُرُوجِ المَهْدِيِّ واجِبٌ كَما هُوَ مُقَرَّرٌ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ مُدَوَّنٌ فِي عَقَائِدِ أهْلِ السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ وَ كَذَا عِنْدَ أهْلِ الشِّيعَةِ أَيْضاً (محمد السفارینی؛ لوامع الانوار؛ ج ۲، ص ۸۴).
  49. وَ إِذَا عُلِمَ هَذَا؛ فَالْإِيمَانُ بِخُرُوجِ الْمَهْدِيِّ فِي آخرالزمان دَاخِلٌ فِي ضمنِ الْإِيمَانِ بِأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِمَا ثَبَتَ عَنِ النَّبيِّ(ص) مِنْ أَنْبَاءِ الغَيبِ؛ فَلا شَكَّ أَنَّهُ لَم يُحَقَّق الشَّهَادَةَ بِالرِّسَالَةِ. فَالإيْمَانُ بِهِ واجِبٌ وَ هُوَ مِنْ عَقَائِدِ أَهْلِ السُّنَّةِ وَ مِن ذَلِكَ الْإِيمَانُ بِخُرُوجِ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمانِ؛ لِأَنَّهُ قَدْ ثَبَتَ عَنِ النَّبيِّ(ص) أَنَّهُ أَخْبَرَ بِخُرُوجِهِ؛ فَمَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِخُرُوجِهِ فَهُوَ مُخَالِفٌ لِعَقِيدَةِ أَهْلِ السُّنَّةِ وَ الْجِمَاعَةِ ( حمودبن عبدالله التویجری: الاحتجاج بالأثر علی من أنکر المهدی المنتظر، ج ۱، ص ۲۶).
  50. حمودبن عبدالله التویجری: الاحتجاج بالأثر علی من أنکر المهدی المنتظر، ج ۱، ص ۱۸۶.
  51. عبدالمحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتظر، ص ۱۵۸.
  52. الهی‌نژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت، ص 53-55.
  53. وَ خلاصَةِ اَلْقَوْلِ إِنَّ عَقِيدَةَ خُرُوجُ الْمَهْدِيِّ عَقِيدَةُ ثَابِتَةٌ مُتَواتِرَةٌ عَنْهَصل يَجِبُ الْإِيمَانُ بِهَا لِأَنَّهَا مِنْ أُمُورِ الْغَيْبِ و اَلْإِيمَانُ بِهَا مِنْ صِفَاتِ اَلْمُتَّقِينَ كَمَا قَالَ تَعَالَی الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ إِنَّ إِنْكَارَهَا لاَ يَصْدُرُ إِلاَّ مِنْ جَاهِلٍ أَوْ مُكَابِرٍ أَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَی أَنْ يَتَوَفَّانَا عَلَی الْإِيمَانِ بِهَا وَ بِكُلِّ مَا صَحَّ فِي الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ؛ ناصرالدین البانی؛ موسوعه الالبانی؛ ج ۹، ص ۲۷۷.
  54. إِنَّ أَحَادِيثَ الْمَهْدِيّ الْكَثِيرَة الَّتِي أَلَّفَ فِيهَا مُؤَلِّفُونَ وَ حَكی تواتُرَها جَمَاعَةٌ وَ اعْتَقَدَ مُوجِبَهَا أهلُ السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ وَ غَيْرِهِمْ مِنَ الْأَشَاعِرَةِ تَدُلُّ عَلَی حَقِيقَةٍ ثَابِتَةٍ بِلاَ شَكٍّ هِيَ حُصُولُ مُقْتَضَاهَا فِي آخِرِ الزَّمَانِ (عبدالمحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتظر، ص ۱۵۸).
  55. یوسف البرقاوی؛ «عقیدة الامة فی المهدی المنتظر»؛ ص ۱۱۲.
  56. الهی‌نژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت، ص 56-57.
  57. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۱۲.
  58. آیة اللّه صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۸۵ و ۸۶.
  59. ابراز الوهم المکنون، ص ۴۳۳.
  60. على اصغر رضوانى، موعود شناسى، ص ۱۴۹.
  61. تاریخ بخارى، ج ۱، ص ۳۱۷.
  62. تاریخ بخارى، ج ۳، ص ۳۴۶.
  63. رضوانى، موعود شناسى، ص ۱۴۳.
  64. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۱، ۴۲.
  65. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۳۸۷.
  66. صحاح سته عبارتند از صحیح بخاری، مسلم، سنن ابی داود، ترمذی، نسائی و ابن ماجه گاهی به همه اینها صحیح و به کتاب نسائی مجتبی نسائی اطلاق می‌گردد و هرگاه اصول خمسه گفته شود منظور پنج کتاب نخست است به استثنای کتاب ابن ماجه.
  67. ناصف، التاج، ج۵، ص۳۴۱.
  68. ابن ندیم، آن را در فهرست ص۲۲۳ آورده است.
  69. الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۲۲۲-۲۲۳
  70. ابن حجر عسقلانی، نزهةالناظر ص۱۲ طبع کراچی.
  71. فتوحات الاسلامیة، ج۲، ص۲۵۰ طبع مکه.
  72. روایتی را گویند که به حد تواتر نرسیده اما راویان زیادی دارد و از طرق گوناگون نقل شده است (اعتبار دارد).
  73. متواتر روایتی را گویند که گروه زیادی آن را نقل کنند به طوری که از مجموع آنها یقین به صحت موضوع حاصل گردد.
  74. مجله الجامعة الاسلامیة، شماره ۳، ص۱۶۱.
  75. ادب الشیعة، ص۱۰۱ و نیز دکتر عبدالحلیم النجار در مقدمه خود بر کتاب المهدیة فی الاسلام تأکید می‌‌کند که دانشمندان علم حدیث معتقدند تفکر مهدویت به حد تواتر معنوی رسیده است.
  76. مجله التربیة الاسلامیة، سال ۱۴، شماره ۷، ص۳۰-۳۲.
  77. مجله التربیة الاسلامیة، سال ۱۴، شماره ۷، ص۳۰-۳۲.
  78. الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۲۳۲-۲۳۵