مبارزه با حاکم جائر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'جاثر' به 'جائر')
خط ۲۲: خط ۲۲:
#[[حکومت]] [[یزید]] و [[کارگزاران]] وی دقیقاً مصداق سخن [[رسول]] خدایند. چون همه می‌دانند که اینان از [[شیطان]] [[پیروی]] کرده، و از [[پیروی]] [[خدا]] روی برگردانده و [[فساد]] را آشکار، و [[حدود الهی]] را تعطیل کرده، به [[بیت المال]] [[مسلمین]] دست‌اندازی نموده، و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] و حلالش را [[حرام]] کرده‌اند؛
#[[حکومت]] [[یزید]] و [[کارگزاران]] وی دقیقاً مصداق سخن [[رسول]] خدایند. چون همه می‌دانند که اینان از [[شیطان]] [[پیروی]] کرده، و از [[پیروی]] [[خدا]] روی برگردانده و [[فساد]] را آشکار، و [[حدود الهی]] را تعطیل کرده، به [[بیت المال]] [[مسلمین]] دست‌اندازی نموده، و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] و حلالش را [[حرام]] کرده‌اند؛
#در میان [[مردم]]، [[امام]] خود را به خاطر [[قرابت]] با [[پیامبر]]{{صل}} و نیز به خاطر اعلام [[آمادگی]] [[کوفیان]] برای [[بیعت]] با آن [[حضرت]]، سزاوارتر از دیگران بر [[قیام]] و [[مبارزه]] با [[دولت]] [[نامشروع]] [[یزید]] می‌شمارد و از [[مردم]] می‌‌خواهد تا ایشان را [[اسوه]] و الگوی خود قرار دهند.
#در میان [[مردم]]، [[امام]] خود را به خاطر [[قرابت]] با [[پیامبر]]{{صل}} و نیز به خاطر اعلام [[آمادگی]] [[کوفیان]] برای [[بیعت]] با آن [[حضرت]]، سزاوارتر از دیگران بر [[قیام]] و [[مبارزه]] با [[دولت]] [[نامشروع]] [[یزید]] می‌شمارد و از [[مردم]] می‌‌خواهد تا ایشان را [[اسوه]] و الگوی خود قرار دهند.
*[[فقیهان]] در خصوص [[قیام]] علیه دولت‌های جاثر در طول [[تاریخ]] دیدگاه یکسانی نداشتند. بعضی از آنان [[قیام]] را در صورت فقدان ضرر و [[مفسده]] جایز دانسته؛ بعضی دیگر اصولا [[قیام]] و [[مبارزه]] را منوط به [[اذن امام]] [[معصوم]] و مربوط به زمان [[ظهور امام عصر]]{{ع}} شمرده و بعضی دیگر با استناد به [[قیام امام حسین]]{{ع}} آن را در شرایط خاص و فراهم بودن شرایط مجاز شمرده‌اند. ویژگی‌های خاص [[قیام حسینی]] و ناسازگاری برخی از این ویژگی‌ها با [[موازین]] [[فقهی]] مثل احتمال اثر در [[نهی]] از منکر و فقدان ضرر جانی و مالی موجب شده که تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها نسبت به این [[قیام]] در [[میراث]] [[فقهی]] [[شیعه]] متفاوت باشد. بسیاری آن را [[تکلیف]] اختصاصی [[امام حسین]]{{ع}} دانسته‌اند که قابل [[الگو]] گرفتن نیست. [[امام خمینی]] آن قابل را [[تأسی]] دانسته و از آموزه‌های [[قیام حسینی]] در [[انقلاب اسلامی ایران]] بهره فراوانی برد. ایشان ضمن [[انتقاد]] از نظریه فقیهانی که [[قیام حسینی]] را قیامی شخصی دانسته‌اند، [[معتقد]] بود که [[امام]] [[راه]] و رسم [[مبارزه]]، [[ایثار]] و [[فداکاری]] در [[راه]] [[دین]] را به همه ما آموخته است<ref>برای آشنایی با دیدگاه‌های مختلف در این زمینه ر.ک: مرتضوی، سیدضیاء، عاشورا در فقه.</ref>»<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص107-110.</ref>.
*[[فقیهان]] در خصوص [[قیام]] علیه دولت‌های جائر در طول [[تاریخ]] دیدگاه یکسانی نداشتند. بعضی از آنان [[قیام]] را در صورت فقدان ضرر و [[مفسده]] جایز دانسته؛ بعضی دیگر اصولا [[قیام]] و [[مبارزه]] را منوط به [[اذن امام]] [[معصوم]] و مربوط به زمان [[ظهور امام عصر]]{{ع}} شمرده و بعضی دیگر با استناد به [[قیام امام حسین]]{{ع}} آن را در شرایط خاص و فراهم بودن شرایط مجاز شمرده‌اند. ویژگی‌های خاص [[قیام حسینی]] و ناسازگاری برخی از این ویژگی‌ها با [[موازین]] [[فقهی]] مثل احتمال اثر در [[نهی]] از منکر و فقدان ضرر جانی و مالی موجب شده که تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها نسبت به این [[قیام]] در [[میراث]] [[فقهی]] [[شیعه]] متفاوت باشد. بسیاری آن را [[تکلیف]] اختصاصی [[امام حسین]]{{ع}} دانسته‌اند که قابل [[الگو]] گرفتن نیست. [[امام خمینی]] آن قابل را [[تأسی]] دانسته و از آموزه‌های [[قیام حسینی]] در [[انقلاب اسلامی ایران]] بهره فراوانی برد. ایشان ضمن [[انتقاد]] از نظریه فقیهانی که [[قیام حسینی]] را قیامی شخصی دانسته‌اند، [[معتقد]] بود که [[امام]] [[راه]] و رسم [[مبارزه]]، [[ایثار]] و [[فداکاری]] در [[راه]] [[دین]] را به همه ما آموخته است<ref>برای آشنایی با دیدگاه‌های مختلف در این زمینه ر.ک: مرتضوی، سیدضیاء، عاشورا در فقه.</ref>»<ref> [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص107-110.</ref>.


==[[تقیه]] و [[حفظ]] [[هویت]] [[شیعیان]]==
==[[تقیه]] و [[حفظ]] [[هویت]] [[شیعیان]]==

نسخهٔ ‏۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۱

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حاکم جائر است. "مبارزه با حاکم جائر" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مبارزه با حاکم جائر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

قیام و مبارزه

دلایل جواز یا وجوب قیام

  • افزون‌بر آیات قرآن که دستور قیام فردی و جمعی صادر کرده، می‌‌فرماید: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى[۲]. و اعتماد به ستمگران را نهی کرده، می‌‌فرماید: ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[۳]. و مراجعه به طاغوت در امور اجتماعی و حتی احقاق حق خویش، را سرزنش کرده و از عاقبت آن بیم داده، می‌‌فرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا[۴].
  • رسول خدا با صراحت نهی حاکم جائر و قیام علیه او را لازم شمرده و کسانی را که از انجام این تکلیف اجتماعی سر باز می‌‌زنند، به مجازات اخروی تهدید کرده است. امام حسین(ع) در پاسخِ نامه‌های دعوت کوفیان با استناد به سخنی از رسول خدا(ص)، فرمود: « بسم اللّٰه الرَّحمن الرَّحيم مِنَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ إلى سُلَيمانَ بنِ صُرَدٍ، والمُسَيَّبِ بنِ نَجْبَةٍ، ورُفاعَةَ بنِ شَدَّادٍ، وعبدِاللّٰه بن والِ، وجَماعَةِ المُؤمِنينَ: أمَّا بعدُ؛ فَقَد عَلِمتُم أنَّ رَسولَ اللّٰهِ(ص) قَد قالَ في حَياتِهِ: مَن رَأى سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرَمِ أو تارِكاً [ناكثا] لِعَهدِ اللّٰهِ، ومُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللّٰهِ(ص)، فَعَمِلَ في عِبادِ اللّٰهِ بالإثْمِ والعُدوانِ، ثُمَّ لَم يُغَيِّر عَلَيهِ بِقَولٍ وَلا فِعلٍ، كانَ حَقَّاً عَلى اللّٰهِ أَن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ؛ وَقَد عَلِمتُم أنَّ هؤلاءِ لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ، وَتَوَلَّوا عن طاعَةِ الرَّحمنِ، وأظهَروا الفَسادَ، وَعَطَّلُوا الحُدودَ، واسْتأثَروا بالْفَيء، وَأحَلُّوا حَرَامَ اللّٰهِ، وَحَرَّموا حَلالَهُ. وأنا أحَقُّ مِن غيري بِهذا الأمرِ لِقَرابَتي مِن رَسولِ اللّٰهِ(ص)... فَلَكُم فِيَّ أُسْوَةٌ»[۵]. سپس نامه را به قیس بن مسهر صیداوی داد تا به کوفه ببرد.
  • از این سند تاریخی که از امام معصوم صادر شده، چند نکته اساسی در موضوع بحث ما استفاده می‌‌شود:
  1. اعتراض و مخالفت با زبان و اقدام عملی علیه دولت جائری که حلال خدا را حرام کرده، پیمان الهی را زیر پا می‌‌گذارد، با سنت پیامبر مخالفت می‌‌ورزد، و با مردم براساس گناه و ستم رفتار می‌‌کند، تکلیف همگانی است («مَن رَأى»)، و ترک این تکلیف موجب می‌‌شود که خداوند آنان را با همان سلطان جائر در یک جایگاه قرار دهد؛
  2. حکومت یزید و کارگزاران وی دقیقاً مصداق سخن رسول خدایند. چون همه می‌دانند که اینان از شیطان پیروی کرده، و از پیروی خدا روی برگردانده و فساد را آشکار، و حدود الهی را تعطیل کرده، به بیت المال مسلمین دست‌اندازی نموده، و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده‌اند؛
  3. در میان مردم، امام خود را به خاطر قرابت با پیامبر(ص) و نیز به خاطر اعلام آمادگی کوفیان برای بیعت با آن حضرت، سزاوارتر از دیگران بر قیام و مبارزه با دولت نامشروع یزید می‌شمارد و از مردم می‌‌خواهد تا ایشان را اسوه و الگوی خود قرار دهند.

تقیه و حفظ هویت شیعیان

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص107.
  2. «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.
  3. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  4. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  5. احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج ۳، ص ۱۴۳.
  6. برای آشنایی با دیدگاه‌های مختلف در این زمینه ر.ک: مرتضوی، سیدضیاء، عاشورا در فقه.
  7. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص107-110.
  8. تقیه در امور عقیدتی را هم این‌گونه تعریف کرده‌اند: التقية كتمان الحق و ستر الاعتقاد فيه و مكاتمة المخالفين و ترك مظاهرتهم بما يعقب ضررا في الدين أو الدنيا و فرض ذلك إذا علم بالضرورة أو قوي في الظن فمتى لم يعلم ضررا بإظهار الحق و لا قوي في الظن ذلك لم يجب فرض التقية (شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۳۷).
  9. شیخ مفید تقیه را هنگام ترس از دشمن بر جان خود و نیز گاهی برای حفظ مال و بعضی از مصالح جایز دانسته و سپس به احکام مختلف آن در شرایط گوناگون اشاره کرده، می‌نویسد: إن التقية جائزة في الدين عند الخوف على النفس، وقد تجوز في حال دون حال للخوف على المال ولضروب من الاستصلاح، وأقول إنها قد تجب أحيانا وتكون فرضا، وتجوز أحيانا من غير وجوب، وتكون في وقت أفضل من تركها ويكون تركها أفضل وإن كان فاعلها معذورا ومعفوا عنه متفضلا عليه بترك اللوم عليها (اوائل المقالات، ص۱۱۸).
  10. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص111، 112.