ام ایمن در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فرد' به 'فرد'
جز (جایگزینی متن - 'فرد' به 'فرد')
خط ۲۵: خط ۲۵:


==[[ام ایمن]] و [[جهاد]]==
==[[ام ایمن]] و [[جهاد]]==
هر چند [[ام ایمن]] به [[حدیث شریف]] [[نبوی]] که فرمودند: {{متن حدیث|جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ‌}}؛ [[جهاد]] [[زن]] در [[شوهرداری]] خوب اوست، به خوبی عمل کرده بود و با [[زید بن حارثه]] که دارای [[روحی]] [[انزوا]] [[طلب]] و کمی ناسازگار بود و از [[همسران]] قبلی خود جدا شده بود کنار آمده بود، لکن حضور پر [[شور]] او در جبهه‌های [[نبرد]] به عنوان ساقی [[رزمندگان]] و امدادگر مجروحان و [[پرستاری]] از آنها از او شیرزن کم‌نظیری ساخته بود. او حداقل در سه [[جنگ اُحد]]، [[خیبر]] و [[حنین]] حضوری حماسی داشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۲۶؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۳۶۱؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۵.</ref> و خصوصاً در [[جنگ حنین]] در کنار دو فرزندش، ایمن و [[اسامه]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} را [[یاری]] کرد<ref>بناء المقالة الفاطمیة، سید بن طاووس، ص۱۶۱.</ref>. در یورش غافلگیرانه [[دشمن]]، که سبب فرار [[رزمندگان]] [[اسلام]] شد، [[فرزند]] او “ایمن” تنها [[فرد]] غیر [[هاشمی]] بود که در کنار نُه [[رزمنده]] [[هاشمی]] دیگر تا پای [[جان]] [[مقاومت]] نمود و سرانجام در همین [[راه]]، به [[شهادت]] رسید<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۶؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۰.</ref>. [[ام ایمن]] به عنوان [[مادر]] [[شهید]]، فراریان را به بازگشت و [[مقاومت]] [[دعوت]] می‌کرد و با جملات {{عربی|ثبت الله اقدامکم}}؛ [[خداوند]] قدم‌هایتان را [[استوار]] بدارد، به آنها دلگرمی می‌داد<ref>گرچه ابن سعد در الطبقات (ج ۸، ص۲۲۵)، ذهبی در سیر أعلام النبلاء (ج ۲، ص۲۲۵)، متقی هندی در کنز العمال (ج ۱۰، ص۳۸۹)، امین عاملی در أعیان الشیعة (ج ۳، ص۵۵۵) به جای {{عربی|ثبت الله أقدامكم}}، {{عربی|سبت الله اعدامكم}} آورده‌اند؛ لکن بنا به گفته ابن حجر در الاصابه (ج ۸، ص۳۶۲) به نقل از سفیان ثوری و ابن سعد در الطبقات (ج ۸، ص۲۳۵) به نقل از امام صادق{{ع}} که از امام باقر{{ع}} روایت کرده، آن کسی که لکنت زبان داشته ام‌ایمن، خادم ماریه قبطیه بوده است. در واقع سه نفر نام ام ایمن داشته‌اند: ام ایمن معروف؛ ام ایمن، خادم ام حبیبه و ام ایمن، خادم ماریه قبطیه.</ref>.
هر چند [[ام ایمن]] به [[حدیث شریف]] [[نبوی]] که فرمودند: {{متن حدیث|جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ‌}}؛ [[جهاد]] [[زن]] در [[شوهرداری]] خوب اوست، به خوبی عمل کرده بود و با [[زید بن حارثه]] که دارای [[روحی]] [[انزوا]] [[طلب]] و کمی ناسازگار بود و از [[همسران]] قبلی خود جدا شده بود کنار آمده بود، لکن حضور پر [[شور]] او در جبهه‌های [[نبرد]] به عنوان ساقی [[رزمندگان]] و امدادگر مجروحان و [[پرستاری]] از آنها از او شیرزن کم‌نظیری ساخته بود. او حداقل در سه [[جنگ اُحد]]، [[خیبر]] و [[حنین]] حضوری حماسی داشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۲۶؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۳۶۱؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۵.</ref> و خصوصاً در [[جنگ حنین]] در کنار دو فرزندش، ایمن و [[اسامه]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} را [[یاری]] کرد<ref>بناء المقالة الفاطمیة، سید بن طاووس، ص۱۶۱.</ref>. در یورش غافلگیرانه [[دشمن]]، که سبب فرار [[رزمندگان]] [[اسلام]] شد، [[فرزند]] او “ایمن” تنها فرد غیر [[هاشمی]] بود که در کنار نُه [[رزمنده]] [[هاشمی]] دیگر تا پای [[جان]] [[مقاومت]] نمود و سرانجام در همین [[راه]]، به [[شهادت]] رسید<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۶؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۰.</ref>. [[ام ایمن]] به عنوان [[مادر]] [[شهید]]، فراریان را به بازگشت و [[مقاومت]] [[دعوت]] می‌کرد و با جملات {{عربی|ثبت الله اقدامکم}}؛ [[خداوند]] قدم‌هایتان را [[استوار]] بدارد، به آنها دلگرمی می‌داد<ref>گرچه ابن سعد در الطبقات (ج ۸، ص۲۲۵)، ذهبی در سیر أعلام النبلاء (ج ۲، ص۲۲۵)، متقی هندی در کنز العمال (ج ۱۰، ص۳۸۹)، امین عاملی در أعیان الشیعة (ج ۳، ص۵۵۵) به جای {{عربی|ثبت الله أقدامكم}}، {{عربی|سبت الله اعدامكم}} آورده‌اند؛ لکن بنا به گفته ابن حجر در الاصابه (ج ۸، ص۳۶۲) به نقل از سفیان ثوری و ابن سعد در الطبقات (ج ۸، ص۲۳۵) به نقل از امام صادق{{ع}} که از امام باقر{{ع}} روایت کرده، آن کسی که لکنت زبان داشته ام‌ایمن، خادم ماریه قبطیه بوده است. در واقع سه نفر نام ام ایمن داشته‌اند: ام ایمن معروف؛ ام ایمن، خادم ام حبیبه و ام ایمن، خادم ماریه قبطیه.</ref>.


در [[جنگ احد]] زمانی که [[امام علی]]{{ع}}، [[ابودجانه انصاری]] و نفیسه گرد وجود نازنین [[نبی اکرم]]{{صل}} حلقه زده و بقیه در حال فرار بودند [[ام ایمن]] بر چهره فراریان [[خاک]] می‌پاشید و تک تک آنها را با جملات [[تحقیر]] آمیز {{عربی|هاک المغزل فاغزل به و هلم سیفک}}؛ اگر مرد نیستید شمشیرهایتان را غلاف کنید و مانند [[زنان]] مشغول پشم‌ریسی شوید، مخاطب می‌ساخت. البته خود او نیز همراه [[زنان]] امدادگر یا آنان که از [[مدینه]] بدان‌جا آمده بودند به میدان [[اُحد]] آمد تا شاید بتواند به مجروحان کمک کند<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۰، ص۱۴۰؛ مناقب اهل البیت{{عم}}، مولی حیدر شیروانی، ص۳۳۲.</ref><ref>[[علی گروسی|گروسی، علی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۴؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۲۰.</ref>.
در [[جنگ احد]] زمانی که [[امام علی]]{{ع}}، [[ابودجانه انصاری]] و نفیسه گرد وجود نازنین [[نبی اکرم]]{{صل}} حلقه زده و بقیه در حال فرار بودند [[ام ایمن]] بر چهره فراریان [[خاک]] می‌پاشید و تک تک آنها را با جملات [[تحقیر]] آمیز {{عربی|هاک المغزل فاغزل به و هلم سیفک}}؛ اگر مرد نیستید شمشیرهایتان را غلاف کنید و مانند [[زنان]] مشغول پشم‌ریسی شوید، مخاطب می‌ساخت. البته خود او نیز همراه [[زنان]] امدادگر یا آنان که از [[مدینه]] بدان‌جا آمده بودند به میدان [[اُحد]] آمد تا شاید بتواند به مجروحان کمک کند<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۰، ص۱۴۰؛ مناقب اهل البیت{{عم}}، مولی حیدر شیروانی، ص۳۳۲.</ref><ref>[[علی گروسی|گروسی، علی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۴؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۲۰.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش