اخلاق در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱
خط ۹۱: خط ۹۱:


===معیار [[اخلاقی]]===
===معیار [[اخلاقی]]===
بحث معیار اخلاقی که در کتاب‌های فلسفه‌اخلاق غربی به نام [[اخلاق هنجاری]] (normativeethics) معروف است در صدد یافتن پاسخ به این [[پرسش]] است که مصدر و اساس [[ارزش‌های اخلاقی]] چیست؟ برای مثال، چرا [[عدالت]] نیکوست و [[ظلم]] بد است <ref>مسأله باید و هست، ص‌۱۶.</ref> زیرا این بحث از مهمّ‌ترین مباحث [[فلسفه]] [[اخلاق]] بوده حلقه وصل فلسفه اخلاق با [[علم اخلاق]] است. مکاتب اخلاقی را به‌طور معمول براساس نوع معیاری که ارائه می‌دهند، به دو گروه وظیفه‌گرایانه و غایت‌گرایانه تقسیم می‌کنند؛<ref>ر. ک: فلسفه اخلاق، ویلیام، فصل دوم.</ref> گرچه امروزه اخلاق فضیلت‌گرایانه به‌صورت گروه متفاوت مطرح است. ما بدون وارد شدن به جزئیّات، به معیار اخلاقی [[قرآن کریم]] اشاره‌ای خواهیم کرد؛ سپس تناسب آن را با سه گروه مذکور از مکاتب اخلاقی توضیح می‌دهیم.
بحث معیار اخلاقی که در کتاب‌های فلسفه‌اخلاق غربی به نام [[اخلاق هنجاری]] (normativeethics) معروف است در صدد یافتن پاسخ به این [[پرسش]] است که مصدر و اساس [[ارزش‌های اخلاقی]] چیست؟ برای مثال، چرا [[عدالت]] نیکوست و [[ظلم]] بد است <ref>مسأله باید و هست، ص‌۱۶.</ref> زیرا این بحث از مهمّ‌ترین مباحث [[فلسفه]] [[اخلاق]] بوده حلقه وصل فلسفه اخلاق با [[علم اخلاق]] است. مکاتب اخلاقی را به‌طور معمول براساس نوع معیاری که ارائه می‌دهند، به دو گروه و ظیفه‌گرایانه و غایت‌گرایانه تقسیم می‌کنند؛<ref>ر. ک: فلسفه اخلاق، ویلیام، فصل دوم.</ref> گرچه امروزه اخلاق فضیلت‌گرایانه به‌صورت گروه متفاوت مطرح است. ما بدون وارد شدن به جزئیّات، به معیار اخلاقی [[قرآن کریم]] اشاره‌ای خواهیم کرد؛ سپس تناسب آن را با سه گروه مذکور از مکاتب اخلاقی توضیح می‌دهیم.


[[انسان]] از دیدگاه [[قرآن]] تنها با نزدیک شدن به [[خداوند]]، [[آرامش]] می‌گیرد و همه [[کوشش]] او تنها با توجّه به این [[هدف]] معنا می‌یابد: «یـاَیُّها الاِنسـنُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلی رَبِّکَ کَدحًا فَمُلـقیه»؛ (انشقاق / ۸۴، ۶) بنابراین، مصدر و منشأ ارزش‌های اخلاقی در دیدگاه قرآن [[قرب الهی]] است که با تعبیرهای گوناگونی مانند «[[فلاح]]»، «[[فوز]]»، «[[نجات]]» و «[[هدایت]]» بدان اشاره می‌شود.<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۳۰‌ـ‌۳۵.</ref> خوب بودن [[ملکات نفسانی]] و [[اعمال انسان]] در‌صورتی است که با قرب الهی رابطه‌ای مستقیم داشته، [[آدمی]] را به خداوند نزدیک کنند و بد بودن آنها در‌صورتی است که با [[مقام قرب الهی]] یا [[سعادت ابدی]] [[انسان]] رابطه‌ای معکوس داشته باشند. برخی از [[عالمان]] معاصر این رابطه [[تکوینی]] و [[واقعی]] را مبنای تحلیل جمله‌های اخلاقی می‌دانند.<ref>فلسفه اخلاق، مصباح، ص‌۲۷‌ـ‌۳۱.</ref> نکته مهمّ، تحلیل سعادت ابدی یا مقام قرب الهی است و گرنه به گفته ارسطو، با این مطلب که آدمی در پی [[سعادت]] است، کم‌تر کسی مخالفت‌می‌کند.<ref>اخلاق نیکو ماخوس، ص‌۱۷.</ref>[[اخلاق]] ارسطویی که میان [[عالمان]] [[مسلمان]] پذیرش بسیاری داشته است، بر نقش اصلی و مهمّ [[شکوفایی]] قوّه نظری [[انسان]] در [[سعادت]] او تأکید دارد و از این حالت، به نظرپردازی یا [[تأمّل]] (Contemplation) که عبارت از حالت استغراق در [[شهود حقایق]] غایی مانند [[خداوند]] است، تعبیر می‌کند؛ البتّه [[فضیلت‌های اخلاقی]] نیز در [[سعادت انسان]] تأثیر دارند؛ امّا بنابر یکی از [[تفاسیر]] مهمّ ارسطو ([[تفسیر]] معروف به [[عقلانی]]) که اتفاقاً در [[فلسفه]] و [[عرفان اسلامی]] هم انعکاس فراوانی دارد، [[ارزش]] فضیلت‌های اخلاقی برای فراهم ساختن شرایط تأمّل است؛<ref>ارغنون، ش ۱۶، ص‌۹۹‌ـ‌۱۱۰.</ref> امّا این تفسیر از سعادت و [[قرب الهی]] که به [[عمل صالح]] نقش تبعی می‌دهد، نمی‌تواند مورد [[تأیید]] [[قرآن کریم]] باشد. احتمالا برای ردّ چنین نگرشی است که در قرآن کریم عمل صالح به‌طور معمول در کنار [[ایمان]] و [[معرفت به خداوند]] آمده است، تا نشان دهد که برای رسیدن به قرب الهی باید با دو بال ایمان و عمل صالح پرواز کرد: «وَالَّذینَ ءَامَنوا و عَمِلُوا الصّـلِحـت اُولـلِـکَ اَصحـبُ الجَنَّةِ هُم فیها خـلِدون». (بقره / ۲، ۸۲) به تعبیر زیبای قرآن کریم، رابطه ایمان و عمل صالح دو سویه است و هر کدام در دیگری اثر می‌گذارد. [[کلام]] [[پاک]] که کنایه از [[اعتقادات]] درست و مقوله‌ای نظری است، رو به‌سوی خداوند دارد؛ امّا عمل صالح است که آن را بالا می‌برد و ارتقا می‌دهد: «اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ والعَمَلُ الصّـلِحُ یَرفَعُه»؛ (فاطر / ۳۵، ۱۰) بنابراین، می‌توان گفت که معیار [[اخلاقی]] [[قرآن]]، از جهتی غایت‌گرایانه است؛ امّا چون سعادت را در گستره [[حیات]] [[آخرتی]] انسان هم ملحوظ می‌دارد، [[آدمی]] را به تعبّدی عقلانی به [[وحی]] فرا می‌خواند تا در پرتو [[روشنایی]] وحی، [[راه]] [[سعادت ابدی]] را دریابد و از این [[جهت]] به اخلاق‌های وظیفه‌گرایانه شبیه است و سرانجام چون [[سیر و سلوک]] در مسیر سعادت ابدی را شکوفایی [[واقعی]] انسان می‌داند، شبیه اخلاق‌های فضیلت‌گرایانه است. نتیجه آن‌که معیار [[اخلاقی]] [[قرآن]]، ضمن جمع ویژگی‌های مثبت نظریّات اخلاقی، معیاری منحصر و خاص‌ است.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
[[انسان]] از دیدگاه [[قرآن]] تنها با نزدیک شدن به [[خداوند]]، [[آرامش]] می‌گیرد و همه [[کوشش]] او تنها با توجّه به این [[هدف]] معنا می‌یابد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بی‌گمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشنده‌ای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref> بنابراین، مصدر و منشأ ارزش‌های اخلاقی در دیدگاه قرآن [[قرب الهی]] است که با تعبیرهای گوناگونی مانند "[[فلاح]]"، "[[فوز]]"، "[[نجات]]" و "[[هدایت]]" بدان اشاره می‌شود.<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۳۰‌ـ‌۳۵.</ref> خوب بودن [[ملکات نفسانی]] و [[اعمال انسان]] در‌صورتی است که با قرب الهی رابطه‌ای مستقیم داشته، [[آدمی]] را به خداوند نزدیک کنند و بد بودن آنها در‌صورتی است که با [[مقام قرب الهی]] یا [[سعادت ابدی]] [[انسان]] رابطه‌ای معکوس داشته باشند. برخی از [[عالمان]] معاصر این رابطه [[تکوینی]] و [[واقعی]] را مبنای تحلیل جمله‌های اخلاقی می‌دانند.<ref>فلسفه اخلاق، مصباح، ص‌۲۷‌ـ‌۳۱.</ref> نکته مهمّ، تحلیل سعادت ابدی یا مقام قرب الهی است و گرنه به گفته ارسطو، با این مطلب که آدمی در پی [[سعادت]] است، کم‌تر کسی مخالفت‌ می‌کند.<ref>اخلاق نیکو ماخوس، ص‌۱۷.</ref> [[اخلاق]] ارسطویی که میان [[عالمان]] [[مسلمان]] پذیرش بسیاری داشته است، بر نقش اصلی و مهمّ [[شکوفایی]] قوّه نظری [[انسان]] در [[سعادت]] او تأکید دارد و از این حالت، به نظرپردازی یا [[تأمّل]] (Contemplation) که عبارت از حالت استغراق در [[شهود حقایق]] غایی مانند [[خداوند]] است، تعبیر می‌کند؛ البتّه [[فضیلت‌های اخلاقی]] نیز در [[سعادت انسان]] تأثیر دارند؛ امّا بنابر یکی از [[تفاسیر]] مهمّ ارسطو ([[تفسیر]] معروف به [[عقلانی]]) که اتفاقاً در [[فلسفه]] و [[عرفان اسلامی]] هم انعکاس فراوانی دارد، [[ارزش]] فضیلت‌های اخلاقی برای فراهم ساختن شرایط تأمّل است؛<ref>ارغنون، ش ۱۶، ص‌۹۹‌ـ‌۱۱۰.</ref> امّا این تفسیر از سعادت و [[قرب الهی]] که به [[عمل صالح]] نقش تبعی می‌دهد، نمی‌تواند مورد [[تأیید]] [[قرآن کریم]] باشد. احتمالا برای ردّ چنین نگرشی است که در قرآن کریم عمل صالح به‌طور معمول در کنار [[ایمان]] و [[معرفت به خداوند]] آمده است، تا نشان دهد که برای رسیدن به قرب الهی باید با دو بال ایمان و عمل صالح پرواز کرد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند بهشتی‌اند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۲.</ref> به تعبیر زیبای قرآن کریم، رابطه ایمان و عمل صالح دو سویه است و هر کدام در دیگری اثر می‌گذارد. [[کلام]] [[پاک]] که کنایه از [[اعتقادات]] درست و مقوله‌ای نظری است، رو به‌سوی خداوند دارد؛ امّا عمل صالح است که آن را بالا می‌برد و ارتقا می‌دهد: {{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}}<ref>« سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیکو آن را فرا می‌برد » سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref> بنابراین، می‌توان گفت که معیار [[اخلاقی]] [[قرآن]]، از جهتی غایت‌گرایانه است؛ امّا چون سعادت را در گستره [[حیات]] [[آخرتی]] انسان هم ملحوظ می‌دارد، [[آدمی]] را به تعبّدی عقلانی به [[وحی]] فرا می‌خواند تا در پرتو [[روشنایی]] وحی، [[راه]] [[سعادت ابدی]] را دریابد و از این [[جهت]] به اخلاق‌های وظیفه‌گرایانه شبیه است و سرانجام چون [[سیر و سلوک]] در مسیر سعادت ابدی را شکوفایی [[واقعی]] انسان می‌داند، شبیه اخلاق‌های فضیلت‌گرایانه است. نتیجه آن‌که معیار [[اخلاقی]] [[قرآن]]، ضمن جمع ویژگی‌های مثبت نظریّات اخلاقی، معیاری منحصر و خاص‌ است.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==قرآن و [[علم اخلاق]]==
==قرآن و [[علم اخلاق]]==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش