←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی « {{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[روایت]] وی از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین است: «هر کس [[پدر]] و [[مادر]] یا یکی از آن دو را داشته باشد با این حال وارد [[دوزخ]] شود [[خداوند]] او را (از [[رحمت]] خود) دورگرداند» <ref>{{متن حدیث|من أدرك والديه أو أحدهما، ثم دخل النار من بعد ذلك فأبعده الله و أسحقه}}؛ ابن جعد، ص۱۵۰؛ بخاری، ج۲، ص۴۰؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۴۴؛ طبرانی، ج۱، ص۲۰۲؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۶۶.</ref>. تنها [[راوی]] این [[حدیث]] از او، [[زرارة بن أوفی]] است<ref>احمدبن حنبل، ج۴، ص۳۴۴.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۳.</ref> به نقل از [[ابن سکن]] <ref>[[سعید بن عثمان]]، م ۳۵۳ مؤلف الحروف بالصحابة</ref>، [[سند روایت]] را از [[زرارة بن اوفی]] به ابی بن مالک صحیح دانسته، و [[بغوی]] و دیگران هم این را ترجیح دادهاند. | [[روایت]] وی از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین است: «هر کس [[پدر]] و [[مادر]] یا یکی از آن دو را داشته باشد با این حال وارد [[دوزخ]] شود [[خداوند]] او را (از [[رحمت]] خود) دورگرداند» <ref>{{متن حدیث|من أدرك والديه أو أحدهما، ثم دخل النار من بعد ذلك فأبعده الله و أسحقه}}؛ ابن جعد، ص۱۵۰؛ بخاری، ج۲، ص۴۰؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۴۴؛ طبرانی، ج۱، ص۲۰۲؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۶۶.</ref>. تنها [[راوی]] این [[حدیث]] از او، [[زرارة بن أوفی]] است<ref>احمدبن حنبل، ج۴، ص۳۴۴.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۳.</ref> به نقل از [[ابن سکن]] <ref>[[سعید بن عثمان]]، م ۳۵۳ مؤلف الحروف بالصحابة</ref>، [[سند روایت]] را از [[زرارة بن اوفی]] به ابی بن مالک صحیح دانسته، و [[بغوی]] و دیگران هم این را ترجیح دادهاند. | ||
از [[ابوزید]] نقل شده است که [[مروان بن قیس دوسی]]<ref>ر.ک: مروان بن قیس؛ ابن حجر، ج۶، ص۶۶.</ref> برای [[دیدار]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و در مسیرش به شترهای ثقیف برخورد نمود و آنها را رم داد. ثقیفیان بر او [[حمله]] کردند و [[زن]] و فرزند و شترش را گرفتند. او نزد رسول خدا{{صل}} - که از حنین برمیگشت و به قصد [[طائف]] در حرکت بود از عمل ثقیفیان [[شکایت]] کرد. [[حضرت]] به او فرمود: به جای خانوادهات، به اول کسی که برخورد کردی، او را [[اسیر]] بگیر. در برخی از نقلها آمده است که اگر به دو [[نوجوان]] از [[قبیله]] [[هوازن]] برخورد کردی، آنان را دستگیر کن. مروان، ابی بن مالک<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۲۳؛ ابن شبه، ج۲، ص۴۴۲.</ref> و حیده<ref>ابن حجر، ج۶، ص۶۶.</ref> را اسیر کرد تا اینکه خانوادهاش را برگردانند. [[ضحاک بن قیس]] با ثقیفیان [[گفتگو]] کرد تا اینکه آنان، [[خانواده]] مروان را فرستادند و او هم اُبی را [[آزاد]] کرد. در درگیری میان او و [[ضحاک]]، ضحاک اشعاری خواند تا خاطره گذشته را زنده کند. [[ابن هشام]]<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۲۳.</ref> اشعار او را آورده است | از [[ابوزید]] نقل شده است که [[مروان بن قیس دوسی]]<ref>ر.ک: مروان بن قیس؛ ابن حجر، ج۶، ص۶۶.</ref> برای [[دیدار]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و در مسیرش به شترهای ثقیف برخورد نمود و آنها را رم داد. ثقیفیان بر او [[حمله]] کردند و [[زن]] و فرزند و شترش را گرفتند. او نزد رسول خدا{{صل}} - که از حنین برمیگشت و به قصد [[طائف]] در حرکت بود از عمل ثقیفیان [[شکایت]] کرد. [[حضرت]] به او فرمود: به جای خانوادهات، به اول کسی که برخورد کردی، او را [[اسیر]] بگیر. در برخی از نقلها آمده است که اگر به دو [[نوجوان]] از [[قبیله]] [[هوازن]] برخورد کردی، آنان را دستگیر کن. مروان، ابی بن مالک<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۲۳؛ ابن شبه، ج۲، ص۴۴۲.</ref> و حیده<ref>ابن حجر، ج۶، ص۶۶.</ref> را اسیر کرد تا اینکه خانوادهاش را برگردانند. [[ضحاک بن قیس]] با ثقیفیان [[گفتگو]] کرد تا اینکه آنان، [[خانواده]] مروان را فرستادند و او هم اُبی را [[آزاد]] کرد. در درگیری میان او و [[ضحاک]]، ضحاک اشعاری خواند تا خاطره گذشته را زنده کند. [[ابن هشام]]<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۲۳.</ref> اشعار او را آورده است.<ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ابی بن مالک قشیری عامری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۶.</ref> | ||
.<ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ابی بن مالک قشیری عامری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |