حسبه در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبع جامع}} +{{منبع جامع}})) |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
}} | }} | ||
'''حسبه در لغت و اصطلاح به چه معناست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | '''حسبه در لغت و اصطلاح به چه معناست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:1100700.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:1100700.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[عباس علی عمید زنجانی]]]] | ||
آیتالله '''[[عباس علی عمید زنجانی]]''' و حجت الاسلام '''[[ابراهیم موسیزاده]]''' در کتاب ''«[[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | آیتالله '''[[عباس علی عمید زنجانی]]''' و حجت الاسلام '''[[ابراهیم موسیزاده]]''' در کتاب ''«[[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[حسبه]] در لغت همریشه با حساب، [[محاسبه]] و به معنی [[پاداش]] و [[ثواب]] آمده و همچنین به معنی تقدیر و [[تدبیر]] نیز [[تفسیر]] شده است و برخی نیز آن را به معنی شمردن و پنداشتن ذکر کردهاند و در لسان العرب به معانی دیگری چون، پاداش عملی را به [[خدا]] واگذاردن و ثواب آن را از خدا خواستن نیز اطلاق شده است<ref>ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۳۱۴؛ گاه کلمه احتساب و محتسب به معنی اعتراض و تعرض نیز آمده است.</ref>. حسبه صرفنظر از مفهوم لغوی آن به سه نوع مفهوم اصطلاحی نیز گفته شده است: [[فقهی]]، [[اداری]] و [[حقوقی]] که به ترتیب به توضیح هر کدام از این سه اصطلاح میپردازیم: | «[[حسبه]] در لغت همریشه با حساب، [[محاسبه]] و به معنی [[پاداش]] و [[ثواب]] آمده و همچنین به معنی تقدیر و [[تدبیر]] نیز [[تفسیر]] شده است و برخی نیز آن را به معنی شمردن و پنداشتن ذکر کردهاند و در لسان العرب به معانی دیگری چون، پاداش عملی را به [[خدا]] واگذاردن و ثواب آن را از خدا خواستن نیز اطلاق شده است<ref>ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۳۱۴؛ گاه کلمه احتساب و محتسب به معنی اعتراض و تعرض نیز آمده است.</ref>. حسبه صرفنظر از مفهوم لغوی آن به سه نوع مفهوم اصطلاحی نیز گفته شده است: [[فقهی]]، [[اداری]] و [[حقوقی]] که به ترتیب به توضیح هر کدام از این سه اصطلاح میپردازیم: | ||
*'''اصطلاح فقهی حسبه''': در تفسیر مفهوم اصطلاح فقهی حسبه، [[اختلاف]] نظر دیده میشود که برخی لفظی و برخی دیگر مفهومی و اصولی میباشد: | * '''اصطلاح فقهی حسبه''': در تفسیر مفهوم اصطلاح فقهی حسبه، [[اختلاف]] نظر دیده میشود که برخی لفظی و برخی دیگر مفهومی و اصولی میباشد: | ||
#حسبه عملی است که به صورت فردی و یا گروهی برای انجام [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] انجام میگیرد. حسیه به این معنی، امری جز عمل به [[واجب کفایی]] امر به معروف و نهی از منکر نیست<ref>ر.ک: ابویعلی فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص۲۸۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۴۰؛ شهید اول، کتاب الدروس، ص۱۶۴.</ref>؛ | # حسبه عملی است که به صورت فردی و یا گروهی برای انجام [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] انجام میگیرد. حسیه به این معنی، امری جز عمل به [[واجب کفایی]] امر به معروف و نهی از منکر نیست<ref>ر.ک: ابویعلی فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص۲۸۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۴۰؛ شهید اول، کتاب الدروس، ص۱۶۴.</ref>؛ | ||
#حسبه عمل [[سازمان]] یافتهای است که با استفاده از یک سازمان و نوعی برنامه مدوّن و بر اساس اهداف خاص، انجام دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر را عهدهدار میگردد؛ | # حسبه عمل [[سازمان]] یافتهای است که با استفاده از یک سازمان و نوعی برنامه مدوّن و بر اساس اهداف خاص، انجام دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر را عهدهدار میگردد؛ | ||
#حسبه به معنی جامع و شامل [[جهاد]]، [[امر به معروف]]، [[نهی از منکر]]، حدود و [[قصاص]] میباشد. چنانکه از ظاهر عبارت [[فیض کاشانی]] در کتاب [[الوافی]] در ابواب نامبرده استفاده میشود که با اطلاق کتاب الحسبه موارد مذکور را منظور داشته است<ref>ر.ک: کتاب الوافی، ج۱۵، ص۲۵، چ مکتبه الامام امیرالمؤمنین{{ع}}، اصفهان.</ref>؛ | # حسبه به معنی جامع و شامل [[جهاد]]، [[امر به معروف]]، [[نهی از منکر]]، حدود و [[قصاص]] میباشد. چنانکه از ظاهر عبارت [[فیض کاشانی]] در کتاب [[الوافی]] در ابواب نامبرده استفاده میشود که با اطلاق کتاب الحسبه موارد مذکور را منظور داشته است<ref>ر.ک: کتاب الوافی، ج۱۵، ص۲۵، چ مکتبه الامام امیرالمؤمنین{{ع}}، اصفهان.</ref>؛ | ||
#حسبه به معنی عام، شامل هر عمل مشروعی که از جانب خدا مقرر گردیده است مانند [[اذان]]، اقامه، ادای [[شهادت]] و سایر [[عبادات]] [[شرعی]] عام. به همین لحاظ به [[قضاوت]] نیز [[حسبه]] اطلاق گردیده است<ref>ر.ک: تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، واژه حسبه.</ref>؛ | # حسبه به معنی عام، شامل هر عمل مشروعی که از جانب خدا مقرر گردیده است مانند [[اذان]]، اقامه، ادای [[شهادت]] و سایر [[عبادات]] [[شرعی]] عام. به همین لحاظ به [[قضاوت]] نیز [[حسبه]] اطلاق گردیده است<ref>ر.ک: تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، واژه حسبه.</ref>؛ | ||
#حسبه عبارت از امور [[قربی]] است که مورد نیاز [[عامه]] [[مردم]] و [[جامعه]] بوده و در [[شرع]] متصدی خاصی بر آن [[تعیین]] نشده است<ref>ر.ک: امام خمینی، کتاب البیع، ج۱، ص۴۹۷؛ آیت الله خویی، التنقیح، الاجتهاد و التقلید، ص۴۲۳.</ref>؛ | # حسبه عبارت از امور [[قربی]] است که مورد نیاز [[عامه]] [[مردم]] و [[جامعه]] بوده و در [[شرع]] متصدی خاصی بر آن [[تعیین]] نشده است<ref>ر.ک: امام خمینی، کتاب البیع، ج۱، ص۴۹۷؛ آیت الله خویی، التنقیح، الاجتهاد و التقلید، ص۴۲۳.</ref>؛ | ||
#حسبه نظامی است که در مورد متهم به [[ارتکاب جرم]] که معترف باشد جاری است و در صورت [[انکار]] و یا احتیاج به [[شاهد]] و [[ادله]] دیگر [[اثبات]] دعوا، رسیدگی به آن از حوزه [[مسؤولیت]] [[محتسب]] خارج میباشد<ref>ر.ک: ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۴۰-۲۴۱؛ ابویعلی فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص۲۸۴؛ ابن الاخوه، معالم القربة، ص۵۴ و بعد.</ref>؛ | # حسبه نظامی است که در مورد متهم به [[ارتکاب جرم]] که معترف باشد جاری است و در صورت [[انکار]] و یا احتیاج به [[شاهد]] و [[ادله]] دیگر [[اثبات]] دعوا، رسیدگی به آن از حوزه [[مسؤولیت]] [[محتسب]] خارج میباشد<ref>ر.ک: ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۴۰-۲۴۱؛ ابویعلی فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص۲۸۴؛ ابن الاخوه، معالم القربة، ص۵۴ و بعد.</ref>؛ | ||
#حسبه عبارت است از [[الزام]] افراد به ایفای [[حقوقی]] و کمک آنان به استیفای [[حقوق]] خویش، در مواردی که نیاز به [[اجتهاد]]، [[شهادت]] و ادله اثبات دعوا و قضاوت ندارد<ref>ر.ک: کتاب الوافی، ج۱۵، پاورقی ص۲۵.</ref>؛ | # حسبه عبارت است از [[الزام]] افراد به ایفای [[حقوقی]] و کمک آنان به استیفای [[حقوق]] خویش، در مواردی که نیاز به [[اجتهاد]]، [[شهادت]] و ادله اثبات دعوا و قضاوت ندارد<ref>ر.ک: کتاب الوافی، ج۱۵، پاورقی ص۲۵.</ref>؛ | ||
#حسبه نوعی [[وظیفه]] [[دینی]] است که شباهتی با [[نظام]] قضائی دارد، ولی در واقع عهدهدار انجام [[امر به معروف و نهی از منکر]] میباشد<ref>ر.ک: ابن خلدون، المقدمه، ص۲۲۵؛ الموسوعة العربیه المیسره، ص۷۱۷.</ref>. | # حسبه نوعی [[وظیفه]] [[دینی]] است که شباهتی با [[نظام]] قضائی دارد، ولی در واقع عهدهدار انجام [[امر به معروف و نهی از منکر]] میباشد<ref>ر.ک: ابن خلدون، المقدمه، ص۲۲۵؛ الموسوعة العربیه المیسره، ص۷۱۷.</ref>. | ||
*'''اصطلاح [[اداری]] و نظامی حسبه''': از واژه حسبه، در اصطلاحات و [[قوانین]] اداری نیز استفاده شده و به معنی بازرسی و بازرس، به کار رفته است و در پارهای موارد به شهربانی و پلیس نیز اطلاق گردیده است و احیاناً به معنی پلیس شبگرد بازار هم آمده است<ref>ر.ک: محمد ثابت القندی، دایرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ماده حسبه، انتشارات جهان، تهران.</ref>. | * '''اصطلاح [[اداری]] و نظامی حسبه''': از واژه حسبه، در اصطلاحات و [[قوانین]] اداری نیز استفاده شده و به معنی بازرسی و بازرس، به کار رفته است و در پارهای موارد به شهربانی و پلیس نیز اطلاق گردیده است و احیاناً به معنی پلیس شبگرد بازار هم آمده است<ref>ر.ک: محمد ثابت القندی، دایرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ماده حسبه، انتشارات جهان، تهران.</ref>. | ||
*'''اصطلاح حقوقی حسبه''': در [[نظام حقوقی]] گذشته [[کشورهای اسلامی]] که معمولاً بر اساس [[فقه اسلامی]] تنظیم میشده حسبه و محتسب دارای مفهوم حقوقی خاصی بوده است که کلیه [[وظایف]] و اختیاراتی که امروز نیروهای انتظامی متصدی آن هستند و برخی از مسئولیتهای کنونی شهرداریها و وظایف دادستانی را شامل میشده است و به تخلفات ناشی از [[معاملات]] و [[نظم عمومی]]، [[نظافت]] [[شهر]]، [[نظارت]] بر امور صنفی و اوزان و مقادیر، تأمین آذوقه [[شهر]]، [[جلوگیری از احتکار]]، امور ساختمانی و [[نظارت]] بر اماکن عمومی را در حدودی که مورد [[اختلاف]] نبوده و به [[فتوا]] و [[قضاوت]] نیاز نداشته رسیدگی مینموده است<ref>ر.ک: محمد جعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ماده محتسب، ص۶۲۳.</ref>. | * '''اصطلاح حقوقی حسبه''': در [[نظام حقوقی]] گذشته [[کشورهای اسلامی]] که معمولاً بر اساس [[فقه اسلامی]] تنظیم میشده حسبه و محتسب دارای مفهوم حقوقی خاصی بوده است که کلیه [[وظایف]] و اختیاراتی که امروز نیروهای انتظامی متصدی آن هستند و برخی از مسئولیتهای کنونی شهرداریها و وظایف دادستانی را شامل میشده است و به تخلفات ناشی از [[معاملات]] و [[نظم عمومی]]، [[نظافت]] [[شهر]]، [[نظارت]] بر امور صنفی و اوزان و مقادیر، تأمین آذوقه [[شهر]]، [[جلوگیری از احتکار]]، امور ساختمانی و [[نظارت]] بر اماکن عمومی را در حدودی که مورد [[اختلاف]] نبوده و به [[فتوا]] و [[قضاوت]] نیاز نداشته رسیدگی مینموده است<ref>ر.ک: محمد جعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ماده محتسب، ص۶۲۳.</ref>. | ||
بنابراین، در یک جمعبندی میتوان [[امور حسبیه]] را چنین تعریف کرد: امور حسبیه عبارت از اموری است که در [[جامعه]] باید باشد و مسؤول مشخصی هم ندارد. کلیه این امور بر عهده [[حاکم شرع]] یا [[حکومت اسلامی]] است. از امور حسبیه به امور [[قربی]] هم تعبیر شده یعنی اموری که برای [[خداوند]] و [[قربة الی الله]] انجام میشود»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۷۰.</ref> | بنابراین، در یک جمعبندی میتوان [[امور حسبیه]] را چنین تعریف کرد: امور حسبیه عبارت از اموری است که در [[جامعه]] باید باشد و مسؤول مشخصی هم ندارد. کلیه این امور بر عهده [[حاکم شرع]] یا [[حکومت اسلامی]] است. از امور حسبیه به امور [[قربی]] هم تعبیر شده یعنی اموری که برای [[خداوند]] و [[قربة الی الله]] انجام میشود»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۷۰.</ref> | ||
== [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبعشناسی جامع فقه سیاسی]] == | |||
==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبعشناسی جامع فقه سیاسی]]== | |||
{{منبع جامع}} | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای فقه سیاسی|کتابشناسی فقه سیاسی]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای فقه سیاسی|کتابشناسی فقه سیاسی]]؛ | ||
خط ۴۵: | خط ۴۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | [[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۱۵
حسبه در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | حسبه |
حسبه در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله عباس علی عمید زنجانی و حجت الاسلام ابراهیم موسیزاده در کتاب «بایستههای فقه سیاسی» در اینباره گفتهاند:
«حسبه در لغت همریشه با حساب، محاسبه و به معنی پاداش و ثواب آمده و همچنین به معنی تقدیر و تدبیر نیز تفسیر شده است و برخی نیز آن را به معنی شمردن و پنداشتن ذکر کردهاند و در لسان العرب به معانی دیگری چون، پاداش عملی را به خدا واگذاردن و ثواب آن را از خدا خواستن نیز اطلاق شده است[۱]. حسبه صرفنظر از مفهوم لغوی آن به سه نوع مفهوم اصطلاحی نیز گفته شده است: فقهی، اداری و حقوقی که به ترتیب به توضیح هر کدام از این سه اصطلاح میپردازیم:
- اصطلاح فقهی حسبه: در تفسیر مفهوم اصطلاح فقهی حسبه، اختلاف نظر دیده میشود که برخی لفظی و برخی دیگر مفهومی و اصولی میباشد:
- حسبه عملی است که به صورت فردی و یا گروهی برای انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر انجام میگیرد. حسیه به این معنی، امری جز عمل به واجب کفایی امر به معروف و نهی از منکر نیست[۲]؛
- حسبه عمل سازمان یافتهای است که با استفاده از یک سازمان و نوعی برنامه مدوّن و بر اساس اهداف خاص، انجام دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر را عهدهدار میگردد؛
- حسبه به معنی جامع و شامل جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، حدود و قصاص میباشد. چنانکه از ظاهر عبارت فیض کاشانی در کتاب الوافی در ابواب نامبرده استفاده میشود که با اطلاق کتاب الحسبه موارد مذکور را منظور داشته است[۳]؛
- حسبه به معنی عام، شامل هر عمل مشروعی که از جانب خدا مقرر گردیده است مانند اذان، اقامه، ادای شهادت و سایر عبادات شرعی عام. به همین لحاظ به قضاوت نیز حسبه اطلاق گردیده است[۴]؛
- حسبه عبارت از امور قربی است که مورد نیاز عامه مردم و جامعه بوده و در شرع متصدی خاصی بر آن تعیین نشده است[۵]؛
- حسبه نظامی است که در مورد متهم به ارتکاب جرم که معترف باشد جاری است و در صورت انکار و یا احتیاج به شاهد و ادله دیگر اثبات دعوا، رسیدگی به آن از حوزه مسؤولیت محتسب خارج میباشد[۶]؛
- حسبه عبارت است از الزام افراد به ایفای حقوقی و کمک آنان به استیفای حقوق خویش، در مواردی که نیاز به اجتهاد، شهادت و ادله اثبات دعوا و قضاوت ندارد[۷]؛
- حسبه نوعی وظیفه دینی است که شباهتی با نظام قضائی دارد، ولی در واقع عهدهدار انجام امر به معروف و نهی از منکر میباشد[۸].
- اصطلاح اداری و نظامی حسبه: از واژه حسبه، در اصطلاحات و قوانین اداری نیز استفاده شده و به معنی بازرسی و بازرس، به کار رفته است و در پارهای موارد به شهربانی و پلیس نیز اطلاق گردیده است و احیاناً به معنی پلیس شبگرد بازار هم آمده است[۹].
- اصطلاح حقوقی حسبه: در نظام حقوقی گذشته کشورهای اسلامی که معمولاً بر اساس فقه اسلامی تنظیم میشده حسبه و محتسب دارای مفهوم حقوقی خاصی بوده است که کلیه وظایف و اختیاراتی که امروز نیروهای انتظامی متصدی آن هستند و برخی از مسئولیتهای کنونی شهرداریها و وظایف دادستانی را شامل میشده است و به تخلفات ناشی از معاملات و نظم عمومی، نظافت شهر، نظارت بر امور صنفی و اوزان و مقادیر، تأمین آذوقه شهر، جلوگیری از احتکار، امور ساختمانی و نظارت بر اماکن عمومی را در حدودی که مورد اختلاف نبوده و به فتوا و قضاوت نیاز نداشته رسیدگی مینموده است[۱۰].
بنابراین، در یک جمعبندی میتوان امور حسبیه را چنین تعریف کرد: امور حسبیه عبارت از اموری است که در جامعه باید باشد و مسؤول مشخصی هم ندارد. کلیه این امور بر عهده حاکم شرع یا حکومت اسلامی است. از امور حسبیه به امور قربی هم تعبیر شده یعنی اموری که برای خداوند و قربة الی الله انجام میشود»[۱۱]
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۳۱۴؛ گاه کلمه احتساب و محتسب به معنی اعتراض و تعرض نیز آمده است.
- ↑ ر.ک: ابویعلی فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص۲۸۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۴۰؛ شهید اول، کتاب الدروس، ص۱۶۴.
- ↑ ر.ک: کتاب الوافی، ج۱۵، ص۲۵، چ مکتبه الامام امیرالمؤمنین(ع)، اصفهان.
- ↑ ر.ک: تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، واژه حسبه.
- ↑ ر.ک: امام خمینی، کتاب البیع، ج۱، ص۴۹۷؛ آیت الله خویی، التنقیح، الاجتهاد و التقلید، ص۴۲۳.
- ↑ ر.ک: ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۴۰-۲۴۱؛ ابویعلی فرّاء، الاحکام السلطانیه، ص۲۸۴؛ ابن الاخوه، معالم القربة، ص۵۴ و بعد.
- ↑ ر.ک: کتاب الوافی، ج۱۵، پاورقی ص۲۵.
- ↑ ر.ک: ابن خلدون، المقدمه، ص۲۲۵؛ الموسوعة العربیه المیسره، ص۷۱۷.
- ↑ ر.ک: محمد ثابت القندی، دایرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ماده حسبه، انتشارات جهان، تهران.
- ↑ ر.ک: محمد جعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ماده محتسب، ص۶۲۳.
- ↑ عمید زنجانی و موسیزاده، بایستههای فقه سیاسی، ص ۷۰.