شأن نزول آیه اکمال چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ه.ق.' به 'ﻫ.ق')
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع فرعی = شأن نزول آیه اکمال چیست؟
| تصویر = 110050.jpg
| تصویر = 110050.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| مدخل بالاتر = [[آیه اکمال دین]]
| مدخل بالاتر = [[آیه اکمال دین]]
| مدخل اصلی = [[شأن نزول آیه اکمال]]
| مدخل اصلی = [[شأن نزول آیه اکمال]]
| موضوعات وابسته =  
| موضوعات وابسته =  
| پاسخ‌دهنده =
| تعداد پاسخ = ۵
| پاسخ‌دهندگان = ۵ پاسخ
}}
}}
'''[[شأن نزول آیه اکمال]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود.
'''[[شأن نزول آیه اکمال]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود.
خط ۱۹: خط ۱۶:
«در [[شأن نزول]] [[آیه]]، دو قول است: [[شیعه]] بر این [[باور]] است که این [[آیه]] در روز ۱۸ ذی‌الحجه [[سال ۱۰ هجری]]، هنگام برگشت از [[حجة الوداع]] نازل شده است، ولی اهل‌سنّت، [[شأن نزول]] این [[آیه]] را روز نه ذی [[الحجة]] (روز [[عرفه]]) [[سال ۱۰ هجری]] می‌دانند.
«در [[شأن نزول]] [[آیه]]، دو قول است: [[شیعه]] بر این [[باور]] است که این [[آیه]] در روز ۱۸ ذی‌الحجه [[سال ۱۰ هجری]]، هنگام برگشت از [[حجة الوداع]] نازل شده است، ولی اهل‌سنّت، [[شأن نزول]] این [[آیه]] را روز نه ذی [[الحجة]] (روز [[عرفه]]) [[سال ۱۰ هجری]] می‌دانند.


[[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]]، ۱۶ نفر از بزرگان [[اهل سنت]]، مانند: [[محمد بن جریر طبری]]، [[حاکم نیشابوری]]، [[حاکم حسکانی]]، [[سبط ابن جوزی]]، [[ابن کثیر دمشقی]] [[خطیب بغدادی]]<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.</ref>، [[ابن عساکر]]<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ح۵۷۵ - ۵۷۸ و ۵۸۵.</ref> و [[جلال الدین سیوطی]] یاد می‌کند که در کتاب‌هایشان، [[شأن نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذی‌الحجه می‌دانند. [[روایات]] اینان به چهار نفر از [[صحابه]] بر می‌گردد: [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]]، [[زید بن ارقم]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابونعیم اصفهانی]]<ref>خصائص الوحی المبین، ص۶۱ - ۶۲. به نقل از ما نزل فی علی من القرآن، ابونعیم اصفهانی.</ref> از [[ابوسعید خدری]] این‌گونه [[روایت]] می‌کند: [[پیامبر]]{{صل}} در [[غدیر خم]]، [[مردم]] را به سوی [[علی]]{{ع}} [[دعوت]] کرد و [[دستور]] داد تا خارهای زیر درختان را جمع کنند. این جریان در روز [[پنجشنبه]] بود. [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را فراخواند و دو دستش را گرفت و بالا برد تا این که [[مردم]] سفیدی زیر بغل [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدند. هنوز [[مردم]] پراکنده نشده بودند که این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}. سپس [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[خداوند]] بزرگ‌تر است؛ همان خدایی که [[دین]] خود را کامل و [[نعمت]] خود را بر ما تمام کرد و از [[رسالت]] من و [[ولایت علی]] پس از من، [[راضی]] و [[خشنود]] گشت.<ref>{{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِ بِرِسَالَتِي وَ بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي}}.</ref>
[[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]]، ۱۶ نفر از بزرگان [[اهل سنت]]، مانند: [[محمد بن جریر طبری]]، [[حاکم نیشابوری]]، [[حاکم حسکانی]]، [[سبط ابن جوزی]]، [[ابن کثیر دمشقی]] [[خطیب بغدادی]]<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.</ref>، [[ابن عساکر]]<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ح۵۷۵ - ۵۷۸ و ۵۸۵.</ref> و [[جلال الدین سیوطی]] یاد می‌کند که در کتاب‌هایشان، [[شأن نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذی‌الحجه می‌دانند. [[روایات]] اینان به چهار نفر از [[صحابه]] بر می‌گردد: [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]]، [[زید بن ارقم]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابونعیم اصفهانی]]<ref>خصائص الوحی المبین، ص۶۱ - ۶۲. به نقل از ما نزل فی علی من القرآن، ابونعیم اصفهانی.</ref> از [[ابوسعید خدری]] این‌گونه [[روایت]] می‌کند: [[پیامبر]] {{صل}} در [[غدیر خم]]، [[مردم]] را به سوی [[علی]] {{ع}} [[دعوت]] کرد و [[دستور]] داد تا خارهای زیر درختان را جمع کنند. این جریان در روز [[پنجشنبه]] بود. [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} را فراخواند و دو دستش را گرفت و بالا برد تا این که [[مردم]] سفیدی زیر بغل [[رسول خدا]] {{صل}} را دیدند. هنوز [[مردم]] پراکنده نشده بودند که این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}. سپس [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: [[خداوند]] بزرگ‌تر است؛ همان خدایی که [[دین]] خود را کامل و [[نعمت]] خود را بر ما تمام کرد و از [[رسالت]] من و [[ولایت علی]] پس از من، [[راضی]] و [[خشنود]] گشت.<ref>{{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِ بِرِسَالَتِي وَ بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي}}.</ref>


مؤید این [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[باور]] [[اهل سنت]] به [[رحلت]] [[رسول]] خداست. [[اهل سنت]] بر این باورند که [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[نزول]] این [[آیه]]، ۸۱ روز یا ۸۲ روز بیشتر زنده نبودند<ref>فخر رازی می‌نویسد: «مورخان و محدّثان، اتفاق نظر دارند که پیامبر اسلام{{صل}} پس از نزول این آیه شریف، بیش از ۸۱ یا ۸۲ روز عمر نکرده است».... تفسیر کبیر، ج۱۱، ص۱۳۹.</ref>؛ از این‌رو، اگر این [[آیه]]، روز ۹ ذی‌الحجه نازل شده باشد، ۸۱ یا ۸۲ روز با زمانی که اهل‌سنّت [[وفات پیامبر]] را قبول دارند (۱۲ [[ربیع‌الاول]]) هم‌خوانی ندارد؛ چرا که مدت زمانِ فاصله، ۹۰ تا ۹۳ روز است، ولی اگر [[نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذی‌الحجه بدانیم، [[محاسبه]] ما تا ۱۲ [[ربیع]]، همان ۸۱ یا ۸۲ روز می‌شود. این مؤید، [[گواه]] روشنی است که [[آیه]] در روز ۱۸ ذی‌الحجه نازل شده است. البته این مؤید، طبق دیدگاه [[شیعه]]، جدلی خواهد بود؛ زیرا بیشتر [[دانشمندان شیعه]]، [[تاریخ]] [[ارتحال پیامبر]] را ۲۸ ماه صفر می‌دانند.
مؤید این [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[باور]] [[اهل سنت]] به [[رحلت]] [[رسول]] خداست. [[اهل سنت]] بر این باورند که [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[نزول]] این [[آیه]]، ۸۱ روز یا ۸۲ روز بیشتر زنده نبودند<ref>فخر رازی می‌نویسد: «مورخان و محدّثان، اتفاق نظر دارند که پیامبر اسلام {{صل}} پس از نزول این آیه شریف، بیش از ۸۱ یا ۸۲ روز عمر نکرده است».... تفسیر کبیر، ج۱۱، ص۱۳۹.</ref>؛ از این‌رو، اگر این [[آیه]]، روز ۹ ذی‌الحجه نازل شده باشد، ۸۱ یا ۸۲ روز با زمانی که اهل‌سنّت [[وفات پیامبر]] را قبول دارند (۱۲ [[ربیع‌الاول]]) هم‌خوانی ندارد؛ چرا که مدت زمانِ فاصله، ۹۰ تا ۹۳ روز است، ولی اگر [[نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذی‌الحجه بدانیم، [[محاسبه]] ما تا ۱۲ [[ربیع]]، همان ۸۱ یا ۸۲ روز می‌شود. این مؤید، [[گواه]] روشنی است که [[آیه]] در روز ۱۸ ذی‌الحجه نازل شده است. البته این مؤید، طبق دیدگاه [[شیعه]]، جدلی خواهد بود؛ زیرا بیشتر [[دانشمندان شیعه]]، [[تاریخ]] [[ارتحال پیامبر]] را ۲۸ ماه صفر می‌دانند.


علاوه بر [[گواه]] یادشده، همه روایاتی که [[نزول]] [[آیه]] را ۹ ذی‌الحجه می‌دانند، به یک شخص برمی‌گردد، که "[[عمر بن خطاب]]" است، که متهم است، ولی روایاتی که [[نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذی‌الحجه می‌دانند، چهار نفر‌اند که [[اهل سنت]] این چهار نفر را قبول دارند. بر پایه آنچه [[گذشت]] روشن می‌شود که در این [[آیه]]، [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]]، چیزی جز [[رهبری]] و [[ولایت امام]] [[معصوم]] نیست. به دیگر سخن، با [[ابلاغ]] [[ولایت]]، بعثتی تازه رخ داد که تفاوت آن با [[بعثت]] [[صدر اسلام]] تنها در مرحله حدوث و بقاست. اگر حدوث [[بعثت]] اهمیت دارد، بقای آن نیز دارای اهمیت و [[ولایت]]، [[استمرار]] [[بعثت]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۴۹-۱۵۱.</ref>.
علاوه بر [[گواه]] یادشده، همه روایاتی که [[نزول]] [[آیه]] را ۹ ذی‌الحجه می‌دانند، به یک شخص برمی‌گردد، که "[[عمر بن خطاب]]" است، که متهم است، ولی روایاتی که [[نزول]] [[آیه]] را ۱۸ ذی‌الحجه می‌دانند، چهار نفر‌اند که [[اهل سنت]] این چهار نفر را قبول دارند. بر پایه آنچه [[گذشت]] روشن می‌شود که در این [[آیه]]، [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]]، چیزی جز [[رهبری]] و [[ولایت امام]] [[معصوم]] نیست. به دیگر سخن، با [[ابلاغ]] [[ولایت]]، بعثتی تازه رخ داد که تفاوت آن با [[بعثت]] [[صدر اسلام]] تنها در مرحله حدوث و بقاست. اگر حدوث [[بعثت]] اهمیت دارد، بقای آن نیز دارای اهمیت و [[ولایت]]، [[استمرار]] [[بعثت]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۴۹-۱۵۱.</ref>.
خط ۳۲: خط ۲۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی]]'''، در کتاب ''«[[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی]]'''، در کتاب ''«[[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته است:


«این [[آیه]] در [[غدیرخم]] و پس از [[ابلاغ]] [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[مردم]] توسّط [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد و از آن استفاده می‌شود که [[امامت]] و [[ولایت]] مکمّل و متمّم [[دین]] است و بدون [[امامت]] و [[ولایت الهی]] [[دین ناقص]] بوده و مورد [[رضایت خداوند]] نیست. آشکار است که آنچه باعث [[یأس]] [[دشمن]] نسبت به [[اسلام]] و [[مسلمانان]] می‌شود آن است که [[جامعه]] بعد از [[پیامبر]]، [[امام]] و [[ولیّ]] امری داشته باشد که همچون [[پیامبر]] و با همان صفات و خصوصیّات [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را به پیش ببرد و آنها از هر گزندی [[حفظ]] کند؛ وگرنه [[ابلاغ]] حکمی همچون [[حرمت]] گوشت مردار چگونه باعث [[ناامیدی]] [[دشمن]] از ضربه زدن به [[اسلام]] و نابودی [[مسلمانان]] می‌شود؟ این [[احکام]] پیش از این نیز به [[مردم]] [[ابلاغ]] شده بود و هرگز [[دشمن]] را [[ناامید]] نکرده بود. [[روایات]] فراوانی از طریق [[شیعه]] و [[سنّی]] در این مورد نازل شده است.
«این [[آیه]] در [[غدیرخم]] و پس از [[ابلاغ]] [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[مردم]] توسّط [[پیامبر]] {{صل}} نازل شد و از آن استفاده می‌شود که [[امامت]] و [[ولایت]] مکمّل و متمّم [[دین]] است و بدون [[امامت]] و [[ولایت الهی]] [[دین ناقص]] بوده و مورد [[رضایت خداوند]] نیست. آشکار است که آنچه باعث [[یأس]] [[دشمن]] نسبت به [[اسلام]] و [[مسلمانان]] می‌شود آن است که [[جامعه]] بعد از [[پیامبر]]، [[امام]] و [[ولیّ]] امری داشته باشد که همچون [[پیامبر]] و با همان صفات و خصوصیّات [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را به پیش ببرد و آنها از هر گزندی [[حفظ]] کند؛ وگرنه [[ابلاغ]] حکمی همچون [[حرمت]] گوشت مردار چگونه باعث [[ناامیدی]] [[دشمن]] از ضربه زدن به [[اسلام]] و نابودی [[مسلمانان]] می‌شود؟ این [[احکام]] پیش از این نیز به [[مردم]] [[ابلاغ]] شده بود و هرگز [[دشمن]] را [[ناامید]] نکرده بود. [[روایات]] فراوانی از طریق [[شیعه]] و [[سنّی]] در این مورد نازل شده است.


از [[آیه تبلیغ]] و آیه اکمال دین به روشنی [[ضرورت وجود امام در جامعه]] استفاده می‌شود؛ طوری که بدون آن [[دین]] [[مردم]] ناقص و ناتمام بوده و [[رسالت الهی]] [[پیامبر]]{{صل}} به انجام نرسیده است، همچنین از این دو [[آیه]]، [[امامت]] و [[ولایت]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} استفاده می‌شود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۳۸-۳۹.</ref>.
از [[آیه تبلیغ]] و آیه اکمال دین به روشنی [[ضرورت وجود امام در جامعه]] استفاده می‌شود؛ طوری که بدون آن [[دین]] [[مردم]] ناقص و ناتمام بوده و [[رسالت الهی]] [[پیامبر]] {{صل}} به انجام نرسیده است، همچنین از این دو [[آیه]]، [[امامت]] و [[ولایت]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} استفاده می‌شود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۳۸-۳۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۲: خط ۳۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید عباس رضوی]]'''، در مقاله''«[[آیه اکمال (مقاله)|آیه اکمال]]»''، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید عباس رضوی]]'''، در مقاله''«[[آیه اکمال (مقاله)|آیه اکمال]]»''، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] در این‌باره گفته است:


درباره [[شأن نزول]] [[آیه]] دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. برخی گفته‌اند که آیه در [[روز عرفه]] در [[حجة‌الوداع]] نازل شده است<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۸؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۳۶؛ الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref>. [[ابن‌تیمیه]] گفته آیه در [[عرفه]] نازل شده و در [[غدیر خم]] آیه‌ای نازل نشده است. وی پس از نقل روایتی از [[ابوهریره]] در [[نزول آیه]] در [[غدیرخم]] افزوده است: گوینده آن به [[خدا]] [[تهمت]] بسته است<ref>منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۷.</ref>. مستند این سخن روایتی است از [[خلیفه دوم]] در پاسخ مردی [[یهودی]] که می‌گفت اگر این [[آیت]] بر ما نازل شده بود ما آن روز را [[عید]] می‌گرفتیم<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۶؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۲۳۹؛ جامع البیان، ج۶، ص۵۳؛ تفسیر کنز الدقائق، ج۴، ص۳۳.</ref>. از [[عمر]] [[روایت]] دیگری نیز نقل شده که آیه در شب [[عید]] در مزدلفه نازل شده است<ref>صحیح مسلم، ج۴، ص۲۳۹.</ref>. [[ابن‌کثیر]] گفته است [[آیه اکمال]] در [[روز]] هشتم [[ذی حجه]] نازل شده و از برخی نقل کرده که روشن نیست [[آیه]] در چه روزی نازل شده است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵.</ref>. برخی از [[راویان]]، به استناد گفته [[خلیفه دوم]]، [[نزول]] آن را [[روز جمعه]] و برخی به استناد نقل دیگری از وی، [[شب جمعه]] ثبت کرده‌اند<ref>السنن الکبری، نسائی، ج۲، ص۴۲۰.</ref> و برخی گفته‌اند آیه روز [[دوشنبه]] فرود آمده است<ref>المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۱۸۳.</ref>. بنابراین، آیه درباره کامل شدن [[دین]] با [[حج]] است<ref>الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref>. [[مفسران]] [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} با استفاده از شواهد ادبی و [[تاریخی]] و [[شأن نزول]] آیه [[اثبات]] کرده‌اند: مقصود از {{متن قرآن|الْيَوْمِ}} روز [[بعثت]] یا [[فتح مکه]] نیست، زیرا [[عرب]] [[پیش از بعثت]] [[دینی]] نداشت که با آمدن [[پیامبر]]{{صل}} کامل شده باشد و روز بعثت روز آغاز دین بود نه [[اکمال دین]] و [[کفار]] نیز در آن روز از نابودی دین [[ناامید]] نشدند و سال‌ها با [[اسلام]] جنگیدند. در [[روز فتح مکه]] و یا [[نزول آیه]] [[برائت]] نیز [[دین کامل]] نگشت، چون [[احکام]] بسیاری از دین، پس از فتح مکه نازل شد. مراد از {{متن قرآن|الْيَوْمِ}} [[روز عرفه]] نیز نیست، زیرا کفار [[قریش]] پیش از روز عرفه از [[چیرگی]] بر دنیای اسلام ناامید بودند. مراد [[تحریم]] [[خون]] و میته و مردار و [[قربانی]] برای بتان نیز نیست، چون این موارد در [[سوره]] مکی<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزون‌خواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref> و نیز در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref> [[ممنوع]] شده بود. مقصود از آن [[آیین]] [[حج]] نیز نیست، زیرا یکی از [[مناسک]] [[حجة الوداع]]، حج [[تمتع]] بود که پس از [[درگذشت پیامبر]]{{صل}} در میان بیشتر [[مسلمانان]] فراموش شد. به علاوه، چطور ممکن است [[تعلیم]] چنین [[دستوری]] را [[اکمال دین]] بنامیم و تعلیم [[نماز]] و [[روزه]] و دیگر [[دستورها]] را [[تکمیل دین]] ندانیم. وانگهی، رابطه تعلیم حج تمتع با [[مأیوس]] شدن [[کفار]] از [[دین]] [[مردم]] چیست؟<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۱.</ref>. [[راویان حدیث]] و [[مفسران]] پیرو [[اهل بیت]]{{عم}} و بخش عمده‌ای از [[محدثان]] و مفسران و [[مورخان]] دیگر [[مذاهب]] بر آن‌اند که [[آیه اکمال]] پس از [[آیه تبلیغ]] در [[غدیر خم]] نازل شده است<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۶.</ref> و مربوط به کامل شدن [[دین]] با [[نصب]] [[ولایت علی]]{{ع}} است<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۰۰.</ref>. [[دشمنان اسلام]] پس از ناکامی در تمام [[توطئه‌ها]] در [[انتظار]] [[درگذشت پیامبر]]{{صل}} بودند تا [[اسلام]] را نابود سازند و یا آن را از مسیر خود [[منحرف]] کنند. با [[نصب علی]]{{ع}}، ممتازترین [[شاگرد]] [[مکتب]] [[پیامبر]]{{صل}} به [[جانشینی]] آن [[حضرت]]، [[امید]] آنان برای نابودی دین از میان رفت، [[فخر رازی]] آن را [[تأیید]] کرده و [[سیوطی]] در الاتقان<ref>الإتقان، ج۱، ص۳۱.</ref> و [[الدر المنثور (کتاب)|الدر المنثور]] چندین [[روایت]] در این باره آورده است<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۹.</ref>. [[طبری]] در کتاب الولایة به هفتاد طریق از [[زید بن ارقم]] [[نزول]] آیه اکمال را درباره [[علی]]{{ع}} ثبت کرده است. [[ابوهریره]] [[شأن نزول]] آن را [[واقعه غدیر خم]] می‌داند<ref>تاریخ بغداد، ج۸ ص۲۹۰.</ref>.
درباره [[شأن نزول]] [[آیه]] دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. برخی گفته‌اند که آیه در [[روز عرفه]] در [[حجة‌الوداع]] نازل شده است<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۸؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۳۶؛ الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref>. [[ابن‌تیمیه]] گفته آیه در [[عرفه]] نازل شده و در [[غدیر خم]] آیه‌ای نازل نشده است. وی پس از نقل روایتی از [[ابوهریره]] در [[نزول آیه]] در [[غدیرخم]] افزوده است: گوینده آن به [[خدا]] [[تهمت]] بسته است<ref>منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۷.</ref>. مستند این سخن روایتی است از [[خلیفه دوم]] در پاسخ مردی [[یهودی]] که می‌گفت اگر این [[آیت]] بر ما نازل شده بود ما آن روز را [[عید]] می‌گرفتیم<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۶؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۲۳۹؛ جامع البیان، ج۶، ص۵۳؛ تفسیر کنز الدقائق، ج۴، ص۳۳.</ref>. از [[عمر]] [[روایت]] دیگری نیز نقل شده که آیه در شب [[عید]] در مزدلفه نازل شده است<ref>صحیح مسلم، ج۴، ص۲۳۹.</ref>. [[ابن‌کثیر]] گفته است [[آیه اکمال]] در [[روز]] هشتم [[ذی حجه]] نازل شده و از برخی نقل کرده که روشن نیست [[آیه]] در چه روزی نازل شده است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵.</ref>. برخی از [[راویان]]، به استناد گفته [[خلیفه دوم]]، [[نزول]] آن را [[روز جمعه]] و برخی به استناد نقل دیگری از وی، [[شب جمعه]] ثبت کرده‌اند<ref>السنن الکبری، نسائی، ج۲، ص۴۲۰.</ref> و برخی گفته‌اند آیه روز [[دوشنبه]] فرود آمده است<ref>المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۱۸۳.</ref>. بنابراین، آیه درباره کامل شدن [[دین]] با [[حج]] است<ref>الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref>. [[مفسران]] [[مکتب اهل بیت]] {{عم}} با استفاده از شواهد ادبی و [[تاریخی]] و [[شأن نزول]] آیه [[اثبات]] کرده‌اند: مقصود از {{متن قرآن|الْيَوْمِ}} روز [[بعثت]] یا [[فتح مکه]] نیست، زیرا [[عرب]] [[پیش از بعثت]] [[دینی]] نداشت که با آمدن [[پیامبر]] {{صل}} کامل شده باشد و روز بعثت روز آغاز دین بود نه [[اکمال دین]] و [[کفار]] نیز در آن روز از نابودی دین [[ناامید]] نشدند و سال‌ها با [[اسلام]] جنگیدند. در [[روز فتح مکه]] و یا [[نزول آیه]] [[برائت]] نیز [[دین کامل]] نگشت، چون [[احکام]] بسیاری از دین، پس از فتح مکه نازل شد. مراد از {{متن قرآن|الْيَوْمِ}} [[روز عرفه]] نیز نیست، زیرا کفار [[قریش]] پیش از روز عرفه از [[چیرگی]] بر دنیای اسلام ناامید بودند. مراد [[تحریم]] [[خون]] و میته و مردار و [[قربانی]] برای بتان نیز نیست، چون این موارد در [[سوره]] مکی<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزون‌خواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref> و نیز در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref> [[ممنوع]] شده بود. مقصود از آن [[آیین]] [[حج]] نیز نیست، زیرا یکی از [[مناسک]] [[حجة الوداع]]، حج [[تمتع]] بود که پس از [[درگذشت پیامبر]] {{صل}} در میان بیشتر [[مسلمانان]] فراموش شد. به علاوه، چطور ممکن است [[تعلیم]] چنین [[دستوری]] را [[اکمال دین]] بنامیم و تعلیم [[نماز]] و [[روزه]] و دیگر [[دستورها]] را [[تکمیل دین]] ندانیم. وانگهی، رابطه تعلیم حج تمتع با [[مأیوس]] شدن [[کفار]] از [[دین]] [[مردم]] چیست؟<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۱.</ref>. [[راویان حدیث]] و [[مفسران]] پیرو [[اهل بیت]] {{عم}} و بخش عمده‌ای از [[محدثان]] و مفسران و [[مورخان]] دیگر [[مذاهب]] بر آن‌اند که [[آیه اکمال]] پس از [[آیه تبلیغ]] در [[غدیر خم]] نازل شده است<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۶.</ref> و مربوط به کامل شدن [[دین]] با [[نصب]] [[ولایت علی]] {{ع}} است<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۰۰.</ref>. [[دشمنان اسلام]] پس از ناکامی در تمام [[توطئه‌ها]] در [[انتظار]] [[درگذشت پیامبر]] {{صل}} بودند تا [[اسلام]] را نابود سازند و یا آن را از مسیر خود [[منحرف]] کنند. با [[نصب علی]] {{ع}}، ممتازترین [[شاگرد]] [[مکتب]] [[پیامبر]] {{صل}} به [[جانشینی]] آن [[حضرت]]، [[امید]] آنان برای نابودی دین از میان رفت، [[فخر رازی]] آن را [[تأیید]] کرده و [[سیوطی]] در الاتقان<ref>الإتقان، ج۱، ص۳۱.</ref> و [[الدر المنثور (کتاب)|الدر المنثور]] چندین [[روایت]] در این باره آورده است<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۹.</ref>. [[طبری]] در کتاب الولایة به هفتاد طریق از [[زید بن ارقم]] [[نزول]] آیه اکمال را درباره [[علی]] {{ع}} ثبت کرده است. [[ابوهریره]] [[شأن نزول]] آن را [[واقعه غدیر خم]] می‌داند<ref>تاریخ بغداد، ج۸ ص۲۹۰.</ref>.


سیوطی در الدر المنثور به نقل از [[ابوسعید خدری]] گفته است: پس از نصب علی{{ع}} به [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} در [[غدیر]]، [[جبرئیل]] آیه اکمال را آورد<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۹.</ref>. [[مورخان]] نیز به استناد [[منابع تاریخی]] از افراد حاضر در غدیر این روایت را تأیید کرده‌اند<ref>البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۱۳؛ ج۷، ص۳۴۹؛ تاریخ الیعقوبی، ج۳، ص۳۵؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.</ref>. [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} و [[مفسران]] پیرو آنان بر آن‌اند که [[سوره مائده]] آخرین [[سوره]] و آیه اکمال و [[ولایت]] آخرین [[فریضه]] بوده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۹؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۳۰.</ref>. برخی از مفسران میان دو قول مشهور در [[روز]] [[نزول آیه]] جمع کرده و گفته‌اند جایز است بگوییم: [[خدای سبحان]]، معظم سوره را که در آن [[آیه]] “اکمال” و امر ولایت است در [[روز عرفه]] نازل کرده و پیامبر{{صل}} نیز آن را بر [[مردم]] [[تلاوت]] کرده است. ولی پیامبر{{صل}} بیان ولایت را به [[روز غدیر خم]] در [[هجدهم ذی‌حجه]] موکول کرد و برای چه بسا مراد از نزول آیه در [[روز غدیر]] تلاوت همراه [[تبلیغ]] [[فرمان]] [[ولایت]] باشد. در این صورت میان [[روایات]] تنافی وجود ندارد<ref>المیزان، ج۶، ص۱۹۶-۱۹۷.</ref>. مؤید این مطالب نیز سخن زرکشی است که چه بسا آیه‌ای به جهت اهمیت آن دو بار نازل شده است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۰-۳۲.</ref>. از [[صدر اسلام]] سه نظریه بنیادین درباره [[کمال دین]] در دست بوده و این دیدگاه‌ها در [[جامعه]] معاصر [[امام رضا]]{{ع}} نیز رواج داشته است و [[مردم]] درباره آن از [[ائمه]]{{عم}} پرسیده‌اند<ref>بحار الأنوار، ج۲۵، ص۷۲.</ref>. نخست این نظریه که [[دین]] به وسیله [[قرآن]] کامل شده و ما [[نیازمند]] [[سنت]] و [[امام]] و [[وصایت]] نیستیم. [[خلیفه دوم]] با [[شعار]] {{عربی|حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ!}} آغازگر این نظریه بود<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۰.</ref>. نظریه دیگر این است که قرآن و سنت برای همه نیازمندی‌های جامعه بسنده و کامل نیست و ما نیازمند به [[قیاس]] و یا [[استحسان]] هستیم. برخی نیز استفاده از قیاس و [[اجتهاد]] را بیانگر کمال دین شمرده‌اند<ref>الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref>. نظر سوم از [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} است که [[دین کامل]] است و [[پیامبر]]{{صل}} همه آنچه را [[امت]] نیاز دارد بیان کرده است. اصول و کلیات در قرآن و سنت بیان شده، ولی شرح و توضیح آن به ائمه{{عم}} واگذار شده است. هماهنگی [[کتاب و سنت]] نه تنها [[نقص دین]] نیست که عین کمال آن است. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در برابر [[نظریه]] [[نقصان دین]] و [[نیازمندی]] آن به قیاس و [[دلایل]] شبه [[عقلی]] به [[سختی]] موضع‌گیری کرده و فرموده: [[خداوند]] [[دین ناقص]] را نازل نکرده است<ref>نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۶۱؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۲۸۴.</ref><ref>[[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]،  [[آیه اکمال - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه اکمال»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۲۲۷-۲۳۲.</ref>
سیوطی در الدر المنثور به نقل از [[ابوسعید خدری]] گفته است: پس از نصب علی {{ع}} به [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} در [[غدیر]]، [[جبرئیل]] آیه اکمال را آورد<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۹.</ref>. [[مورخان]] نیز به استناد [[منابع تاریخی]] از افراد حاضر در غدیر این روایت را تأیید کرده‌اند<ref>البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۱۳؛ ج۷، ص۳۴۹؛ تاریخ الیعقوبی، ج۳، ص۳۵؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.</ref>. [[ائمه اهل بیت]] {{عم}} و [[مفسران]] پیرو آنان بر آن‌اند که [[سوره مائده]] آخرین [[سوره]] و آیه اکمال و [[ولایت]] آخرین [[فریضه]] بوده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۹؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۳۰.</ref>. برخی از مفسران میان دو قول مشهور در [[روز]] [[نزول آیه]] جمع کرده و گفته‌اند جایز است بگوییم: [[خدای سبحان]]، معظم سوره را که در آن [[آیه]] “اکمال” و امر ولایت است در [[روز عرفه]] نازل کرده و پیامبر {{صل}} نیز آن را بر [[مردم]] [[تلاوت]] کرده است. ولی پیامبر {{صل}} بیان ولایت را به [[روز غدیر خم]] در [[هجدهم ذی‌حجه]] موکول کرد و برای چه بسا مراد از نزول آیه در [[روز غدیر]] تلاوت همراه [[تبلیغ]] [[فرمان]] [[ولایت]] باشد. در این صورت میان [[روایات]] تنافی وجود ندارد<ref>المیزان، ج۶، ص۱۹۶-۱۹۷.</ref>. مؤید این مطالب نیز سخن زرکشی است که چه بسا آیه‌ای به جهت اهمیت آن دو بار نازل شده است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۰-۳۲.</ref>. از [[صدر اسلام]] سه نظریه بنیادین درباره [[کمال دین]] در دست بوده و این دیدگاه‌ها در [[جامعه]] معاصر [[امام رضا]] {{ع}} نیز رواج داشته است و [[مردم]] درباره آن از [[ائمه]] {{عم}} پرسیده‌اند<ref>بحار الأنوار، ج۲۵، ص۷۲.</ref>. نخست این نظریه که [[دین]] به وسیله [[قرآن]] کامل شده و ما [[نیازمند]] [[سنت]] و [[امام]] و [[وصایت]] نیستیم. [[خلیفه دوم]] با [[شعار]] {{عربی|حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ!}} آغازگر این نظریه بود<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۰.</ref>. نظریه دیگر این است که قرآن و سنت برای همه نیازمندی‌های جامعه بسنده و کامل نیست و ما نیازمند به [[قیاس]] و یا [[استحسان]] هستیم. برخی نیز استفاده از قیاس و [[اجتهاد]] را بیانگر کمال دین شمرده‌اند<ref>الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref>. نظر سوم از [[مکتب اهل بیت]] {{عم}} است که [[دین کامل]] است و [[پیامبر]] {{صل}} همه آنچه را [[امت]] نیاز دارد بیان کرده است. اصول و کلیات در قرآن و سنت بیان شده، ولی شرح و توضیح آن به ائمه {{عم}} واگذار شده است. هماهنگی [[کتاب و سنت]] نه تنها [[نقص دین]] نیست که عین کمال آن است. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} در برابر [[نظریه]] [[نقصان دین]] و [[نیازمندی]] آن به قیاس و [[دلایل]] شبه [[عقلی]] به [[سختی]] موضع‌گیری کرده و فرموده: [[خداوند]] [[دین ناقص]] را نازل نکرده است<ref>نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۶۱؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۲۸۴.</ref><ref>[[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]،  [[آیه اکمال - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه اکمال»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۲۲۷-۲۳۲.</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۲: خط ۴۹:
| پاسخ = آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
| پاسخ = آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:


«بنا بر نظر [[مفسرین]] [[شیعه]]، این [[آیه]] در [[روز]] ۱۸ [[ذی‌حجه]] [[سال ۱۰ هجری]] نازل شد. چنان که در بحث [[روایی]] با تفصیل بیشتری اشاره می‌شود، پس از [[حجة‌الوداع]] و هنگام مراجعت [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]]، در محلی به نام ضوجان، این [[آیه شریفه]] بر ایشان نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
«بنا بر نظر [[مفسرین]] [[شیعه]]، این [[آیه]] در [[روز]] ۱۸ [[ذی‌حجه]] [[سال ۱۰ هجری]] نازل شد. چنان که در بحث [[روایی]] با تفصیل بیشتری اشاره می‌شود، پس از [[حجة‌الوداع]] و هنگام مراجعت [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]]، در محلی به نام ضوجان، این [[آیه شریفه]] بر ایشان نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.


بلافاصله، به [[دستور]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، ندای «الصلاة [[جامعة]]» داده شد. این گونه ندا معمولاً در امور مهمی مثل [[آمادگی]] برای [[مقابله با دشمن]] و [[جهاد]] [[اعلان]] می‌شد. وقتی [[مردم]] همه جمع شدند، [[حضرت]] فرمود: «چه کسی نسبت به شما اختیاردارتر از خود شما است؟» همه پاسخ دادند: [[خدا]] و رسولش{{صل}}. پس ایشان دست [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را بالا برده و فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ‏ عَادَاهُ‏، وَ انْصُرْ مَنْ‏ نَصَرَهُ‏، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، فَإِنَّهُ‏ مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْهُ‏ وَ هُوَ مِنِّي‏ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ مِنْ بَعْدِي}}.
بلافاصله، به [[دستور]] [[رسول اکرم]] {{صل}}، ندای «الصلاة [[جامعة]]» داده شد. این گونه ندا معمولاً در امور مهمی مثل [[آمادگی]] برای [[مقابله با دشمن]] و [[جهاد]] [[اعلان]] می‌شد. وقتی [[مردم]] همه جمع شدند، [[حضرت]] فرمود: «چه کسی نسبت به شما اختیاردارتر از خود شما است؟» همه پاسخ دادند: [[خدا]] و رسولش {{صل}}. پس ایشان دست [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} را بالا برده و فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ‏ عَادَاهُ‏، وَ انْصُرْ مَنْ‏ نَصَرَهُ‏، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، فَإِنَّهُ‏ مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْهُ‏ وَ هُوَ مِنِّي‏ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ مِنْ بَعْدِي}}.


بعد از این واقعه، [[خدای عزوجل]] این آیه را نازل کرد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}.
بعد از این واقعه، [[خدای عزوجل]] این آیه را نازل کرد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}.


سپس [[ابن‌اسحاق]] [[راوی حدیث]] می‌گوید: من از ابی‌جعفر{{عم}} پرسیدم: «این جریان در چه روزی واقع شد؟» حضرت فرمود: «شب نوزده از ماه ذی‌الحجة [[سال دهم هجرت]] و بین این ماجرا و بین [[وفات رسول خدا]]{{صل}} صد روز فاصله شد»<ref>البرهان فی تفسیر القرآن (ط. موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۵ ه.)، ج۲، ص۲۲۷.</ref>. [[مناقب]] ابن‌المغازلی، بعد از حذف اوایل [[سند]]، از ابی‌هریره [[روایت]] کرده که گفت: «از اولین کسانی که با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[بیعت]] کردند، [[ابوبکر]] و [[عمر]] بودند و [[عمر بن خطاب]] پیش آمد و گفت: {{متن حدیث|بَخْ بَخْ لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ، أَصْبَحْتَ‏ مَوْلَايَ‏ وَ مَوْلَى‏ كُلِّ‏ مُؤْمِنٍ‏ وَ مُؤْمِنَةٍ}} ([[مبارک]] باد، مبارک باد برتوای پسر [[ابی طالب]]{{ع}}؛ که مولای من و مولای هر مرد و [[زن]] با [[ایمانی]] شدی!) و بعد از او گروه گروه [[مسلمانان]] با [[علی]]{{ع}} [[بیعت]] کردند<ref>بشارة المصطفی{{صل}} لشیعة المرتضی{{ع}} (ط. المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۳ه.ق)، ج۲، ص۹۸.</ref>»<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۳۰۷.</ref>
سپس [[ابن‌اسحاق]] [[راوی حدیث]] می‌گوید: من از ابی‌جعفر {{عم}} پرسیدم: «این جریان در چه روزی واقع شد؟» حضرت فرمود: «شب نوزده از ماه ذی‌الحجة [[سال دهم هجرت]] و بین این ماجرا و بین [[وفات رسول خدا]] {{صل}} صد روز فاصله شد»<ref>البرهان فی تفسیر القرآن (ط. موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۵ .ق)، ج۲، ص۲۲۷.</ref>. [[مناقب]] ابن‌المغازلی، بعد از حذف اوایل [[سند]]، از ابی‌هریره [[روایت]] کرده که گفت: «از اولین کسانی که با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[بیعت]] کردند، [[ابوبکر]] و [[عمر]] بودند و [[عمر بن خطاب]] پیش آمد و گفت: {{متن حدیث|بَخْ بَخْ لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ، أَصْبَحْتَ‏ مَوْلَايَ‏ وَ مَوْلَى‏ كُلِّ‏ مُؤْمِنٍ‏ وَ مُؤْمِنَةٍ}} ([[مبارک]] باد، مبارک باد برتوای پسر [[ابی طالب]] {{ع}}؛ که مولای من و مولای هر مرد و [[زن]] با [[ایمانی]] شدی!) و بعد از او گروه گروه [[مسلمانان]] با [[علی]] {{ع}} [[بیعت]] کردند<ref>بشارة المصطفی {{صل}} لشیعة المرتضی {{ع}} (ط. المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۳ه.ق)، ج۲، ص۹۸.</ref>»<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۳۰۷.</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۷: خط ۶۴:


«در [[شأن نزول]] این [[آیه شریفه]] افزون بر روایاتی که در ذیل [[آیه تبلیغ]] - به جهت تناسب و پیوند. نزدیک این دو [[آیه]] - نقل گردید و به واسطه آن، [[شأن نزول آیه]] اکمال نیز آشکار شد. [[روایات]] دیگری در این مورد وارد شده است. مانند:
«در [[شأن نزول]] این [[آیه شریفه]] افزون بر روایاتی که در ذیل [[آیه تبلیغ]] - به جهت تناسب و پیوند. نزدیک این دو [[آیه]] - نقل گردید و به واسطه آن، [[شأن نزول آیه]] اکمال نیز آشکار شد. [[روایات]] دیگری در این مورد وارد شده است. مانند:
#از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمودند: این آیه هنگامی نازل گردید که [[پیامبر]]{{صل}} در [[روز غدیر خم]] در هنگام بازگشت از [[حجة الوداع]]، علی{{ع}} را [[پیشوای مردم]] ساخت. آخرین امری که [[خداوند]] نازل فرمود همین بود و بعد از آن دیگر فریضه‌ای نازل نشد<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۱۷۰؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۹؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۰۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۷۳.</ref>.
# از [[امام باقر]] {{ع}} و [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است که فرمودند: این آیه هنگامی نازل گردید که [[پیامبر]] {{صل}} در [[روز غدیر خم]] در هنگام بازگشت از [[حجة الوداع]]، علی {{ع}} را [[پیشوای مردم]] ساخت. آخرین امری که [[خداوند]] نازل فرمود همین بود و بعد از آن دیگر فریضه‌ای نازل نشد<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۱۷۰؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۹؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۰۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۷۳.</ref>.
# [[محدث بحرانی]]، در کتاب خود از [[ابوسعید خدری]] نقل می‌کند: [[رسول خدا]]{{صل}} در روزی که [[مردم]] را به جمع شدن در [[غدیر خم]] [[دعوت]] فرمود، دستور داد زیر درختی را که در آنجا بود از [[خاک]] و خاشاک [[پاکیزه]] کنند، آن [[روز]]، روز [[پنجشنبه]] بود، روزی بود که مردم را به [[پیروی]] از علی{{ع}} دعوت کرد. بازوی او را گرفت و بلند کرد؛ به طوری که مردم سفیدی زیر بغل آن جناب را دیدند، و این دو از یکدیگر جدا نشدند، تا آن‌که آیه شریفه: {{متن قرآن|...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا...}} نازل شد، پس رسول خدا{{صل}} به مژدگانی این که [[دین]] به حد کمال رسید و [[نعمت خدا]] تمام شد و [[پروردگار]] از رسالتش و از [[ولایت علی]]{{ع}} [[راضی]] گردید، [[الله اکبر]] گفت، سپس گفت؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۱، ص۲۸۳؛ یحیی بن الحسن الحلی (ابن بطریق)، خصائص الوحی المبین، ص۹۳، الفصل الثالث.</ref>.
# [[محدث بحرانی]]، در کتاب خود از [[ابوسعید خدری]] نقل می‌کند: [[رسول خدا]] {{صل}} در روزی که [[مردم]] را به جمع شدن در [[غدیر خم]] [[دعوت]] فرمود، دستور داد زیر درختی را که در آنجا بود از [[خاک]] و خاشاک [[پاکیزه]] کنند، آن [[روز]]، روز [[پنجشنبه]] بود، روزی بود که مردم را به [[پیروی]] از علی {{ع}} دعوت کرد. بازوی او را گرفت و بلند کرد؛ به طوری که مردم سفیدی زیر بغل آن جناب را دیدند، و این دو از یکدیگر جدا نشدند، تا آن‌که آیه شریفه: {{متن قرآن|...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا...}} نازل شد، پس رسول خدا {{صل}} به مژدگانی این که [[دین]] به حد کمال رسید و [[نعمت خدا]] تمام شد و [[پروردگار]] از رسالتش و از [[ولایت علی]] {{ع}} [[راضی]] گردید، [[الله اکبر]] گفت، سپس گفت؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}<ref>سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۱، ص۲۸۳؛ یحیی بن الحسن الحلی (ابن بطریق)، خصائص الوحی المبین، ص۹۳، الفصل الثالث.</ref>.
در [[تفسیر نورالثقلین]] سیزده [[روایت]] در این باره نقل شده که این [[آیه]] درباره علی{{ع}} در [[روز غدیر خم]] نازل شده است<ref>عبد علی بن جمعة العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۹۱ - ۱۹۴.</ref>.
در [[تفسیر نورالثقلین]] سیزده [[روایت]] در این باره نقل شده که این [[آیه]] درباره علی {{ع}} در [[روز غدیر خم]] نازل شده است<ref>عبد علی بن جمعة العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۹۱ - ۱۹۴.</ref>.
این بیان و [[شأن نزول]]، در نزد [[شیعه]] [[اجماعی]] است، در میان [[عامه]] نیز برخی [[نزول]] این [[آیه شریفه]] را در [[شأن]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} و پس از [[خطبه غدیر خم]] مورد [[تأیید]] کرده‌اند. آنان [[روایات]] فراوانی را در منابع خود آورده‌اند که [[صحت]] شأن نزول یاد شده را آشکار می‌سازد.»<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۲۶۴.</ref>
این بیان و [[شأن نزول]]، در نزد [[شیعه]] [[اجماعی]] است، در میان [[عامه]] نیز برخی [[نزول]] این [[آیه شریفه]] را در [[شأن]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} و پس از [[خطبه غدیر خم]] مورد [[تأیید]] کرده‌اند. آنان [[روایات]] فراوانی را در منابع خود آورده‌اند که [[صحت]] شأن نزول یاد شده را آشکار می‌سازد.»<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۲۶۴.</ref>
}}
}}


==پرسش‌های وابسته==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان آیه اکمال}}
{{پرسمان آیه اکمال}}
== [[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]] ==
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].
{{پایان منبع جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۰۴

شأن نزول آیه اکمال چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاترآیه اکمال دین
مدخل اصلیشأن نزول آیه اکمال
تعداد پاسخ۵ پاسخ

شأن نزول آیه اکمال چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ

مهدی مقامی

حجت الاسلام و المسلمین مهدی مقامی، در کتاب «ولایت و امامت در قرآن» در این‌باره گفته است:

«در شأن نزول آیه، دو قول است: شیعه بر این باور است که این آیه در روز ۱۸ ذی‌الحجه سال ۱۰ هجری، هنگام برگشت از حجة الوداع نازل شده است، ولی اهل‌سنّت، شأن نزول این آیه را روز نه ذی الحجة (روز عرفه) سال ۱۰ هجری می‌دانند.

علامه امینی در کتاب الغدیر، ۱۶ نفر از بزرگان اهل سنت، مانند: محمد بن جریر طبری، حاکم نیشابوری، حاکم حسکانی، سبط ابن جوزی، ابن کثیر دمشقی خطیب بغدادی[۱]، ابن عساکر[۲] و جلال الدین سیوطی یاد می‌کند که در کتاب‌هایشان، شأن نزول آیه را ۱۸ ذی‌الحجه می‌دانند. روایات اینان به چهار نفر از صحابه بر می‌گردد: ابوسعید خدری، ابوهریره، زید بن ارقم، جابر بن عبدالله انصاری، ابونعیم اصفهانی[۳] از ابوسعید خدری این‌گونه روایت می‌کند: پیامبر (ص) در غدیر خم، مردم را به سوی علی (ع) دعوت کرد و دستور داد تا خارهای زیر درختان را جمع کنند. این جریان در روز پنجشنبه بود. پیامبر (ص) علی (ع) را فراخواند و دو دستش را گرفت و بالا برد تا این که مردم سفیدی زیر بغل رسول خدا (ص) را دیدند. هنوز مردم پراکنده نشده بودند که این آیه نازل شد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا. سپس رسول خدا (ص) فرمود: خداوند بزرگ‌تر است؛ همان خدایی که دین خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد و از رسالت من و ولایت علی پس از من، راضی و خشنود گشت.[۴]

مؤید این اعتقاد شیعه، باور اهل سنت به رحلت رسول خداست. اهل سنت بر این باورند که پیامبر (ص) پس از نزول این آیه، ۸۱ روز یا ۸۲ روز بیشتر زنده نبودند[۵]؛ از این‌رو، اگر این آیه، روز ۹ ذی‌الحجه نازل شده باشد، ۸۱ یا ۸۲ روز با زمانی که اهل‌سنّت وفات پیامبر را قبول دارند (۱۲ ربیع‌الاول) هم‌خوانی ندارد؛ چرا که مدت زمانِ فاصله، ۹۰ تا ۹۳ روز است، ولی اگر نزول آیه را ۱۸ ذی‌الحجه بدانیم، محاسبه ما تا ۱۲ ربیع، همان ۸۱ یا ۸۲ روز می‌شود. این مؤید، گواه روشنی است که آیه در روز ۱۸ ذی‌الحجه نازل شده است. البته این مؤید، طبق دیدگاه شیعه، جدلی خواهد بود؛ زیرا بیشتر دانشمندان شیعه، تاریخ ارتحال پیامبر را ۲۸ ماه صفر می‌دانند.

علاوه بر گواه یادشده، همه روایاتی که نزول آیه را ۹ ذی‌الحجه می‌دانند، به یک شخص برمی‌گردد، که "عمر بن خطاب" است، که متهم است، ولی روایاتی که نزول آیه را ۱۸ ذی‌الحجه می‌دانند، چهار نفر‌اند که اهل سنت این چهار نفر را قبول دارند. بر پایه آنچه گذشت روشن می‌شود که در این آیه، اکمال دین و اتمام نعمت، چیزی جز رهبری و ولایت امام معصوم نیست. به دیگر سخن، با ابلاغ ولایت، بعثتی تازه رخ داد که تفاوت آن با بعثت صدر اسلام تنها در مرحله حدوث و بقاست. اگر حدوث بعثت اهمیت دارد، بقای آن نیز دارای اهمیت و ولایت، استمرار بعثت است[۶].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین رضا محمدی، در کتاب «امام‌شناسی» در این‌باره گفته است:

«این آیه در غدیرخم و پس از ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین (ع) به مردم توسّط پیامبر (ص) نازل شد و از آن استفاده می‌شود که امامت و ولایت مکمّل و متمّم دین است و بدون امامت و ولایت الهی دین ناقص بوده و مورد رضایت خداوند نیست. آشکار است که آنچه باعث یأس دشمن نسبت به اسلام و مسلمانان می‌شود آن است که جامعه بعد از پیامبر، امام و ولیّ امری داشته باشد که همچون پیامبر و با همان صفات و خصوصیّات اسلام و مسلمانان را به پیش ببرد و آنها از هر گزندی حفظ کند؛ وگرنه ابلاغ حکمی همچون حرمت گوشت مردار چگونه باعث ناامیدی دشمن از ضربه زدن به اسلام و نابودی مسلمانان می‌شود؟ این احکام پیش از این نیز به مردم ابلاغ شده بود و هرگز دشمن را ناامید نکرده بود. روایات فراوانی از طریق شیعه و سنّی در این مورد نازل شده است.

از آیه تبلیغ و آیه اکمال دین به روشنی ضرورت وجود امام در جامعه استفاده می‌شود؛ طوری که بدون آن دین مردم ناقص و ناتمام بوده و رسالت الهی پیامبر (ص) به انجام نرسیده است، همچنین از این دو آیه، امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) استفاده می‌شود[۷].
٢. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید عباس رضوی، در مقاله«آیه اکمال»، دانشنامه امام رضا در این‌باره گفته است:

درباره شأن نزول آیه دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. برخی گفته‌اند که آیه در روز عرفه در حجة‌الوداع نازل شده است[۸]. ابن‌تیمیه گفته آیه در عرفه نازل شده و در غدیر خم آیه‌ای نازل نشده است. وی پس از نقل روایتی از ابوهریره در نزول آیه در غدیرخم افزوده است: گوینده آن به خدا تهمت بسته است[۹]. مستند این سخن روایتی است از خلیفه دوم در پاسخ مردی یهودی که می‌گفت اگر این آیت بر ما نازل شده بود ما آن روز را عید می‌گرفتیم[۱۰]. از عمر روایت دیگری نیز نقل شده که آیه در شب عید در مزدلفه نازل شده است[۱۱]. ابن‌کثیر گفته است آیه اکمال در روز هشتم ذی حجه نازل شده و از برخی نقل کرده که روشن نیست آیه در چه روزی نازل شده است[۱۲]. برخی از راویان، به استناد گفته خلیفه دوم، نزول آن را روز جمعه و برخی به استناد نقل دیگری از وی، شب جمعه ثبت کرده‌اند[۱۳] و برخی گفته‌اند آیه روز دوشنبه فرود آمده است[۱۴]. بنابراین، آیه درباره کامل شدن دین با حج است[۱۵]. مفسران مکتب اهل بیت (ع) با استفاده از شواهد ادبی و تاریخی و شأن نزول آیه اثبات کرده‌اند: مقصود از ﴿الْيَوْمِ روز بعثت یا فتح مکه نیست، زیرا عرب پیش از بعثت دینی نداشت که با آمدن پیامبر (ص) کامل شده باشد و روز بعثت روز آغاز دین بود نه اکمال دین و کفار نیز در آن روز از نابودی دین ناامید نشدند و سال‌ها با اسلام جنگیدند. در روز فتح مکه و یا نزول آیه برائت نیز دین کامل نگشت، چون احکام بسیاری از دین، پس از فتح مکه نازل شد. مراد از ﴿الْيَوْمِ روز عرفه نیز نیست، زیرا کفار قریش پیش از روز عرفه از چیرگی بر دنیای اسلام ناامید بودند. مراد تحریم خون و میته و مردار و قربانی برای بتان نیز نیست، چون این موارد در سوره مکی[۱۶] و نیز در آیه ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۷] ممنوع شده بود. مقصود از آن آیین حج نیز نیست، زیرا یکی از مناسک حجة الوداع، حج تمتع بود که پس از درگذشت پیامبر (ص) در میان بیشتر مسلمانان فراموش شد. به علاوه، چطور ممکن است تعلیم چنین دستوری را اکمال دین بنامیم و تعلیم نماز و روزه و دیگر دستورها را تکمیل دین ندانیم. وانگهی، رابطه تعلیم حج تمتع با مأیوس شدن کفار از دین مردم چیست؟[۱۸]. راویان حدیث و مفسران پیرو اهل بیت (ع) و بخش عمده‌ای از محدثان و مفسران و مورخان دیگر مذاهب بر آن‌اند که آیه اکمال پس از آیه تبلیغ در غدیر خم نازل شده است[۱۹] و مربوط به کامل شدن دین با نصب ولایت علی (ع) است[۲۰]. دشمنان اسلام پس از ناکامی در تمام توطئه‌ها در انتظار درگذشت پیامبر (ص) بودند تا اسلام را نابود سازند و یا آن را از مسیر خود منحرف کنند. با نصب علی (ع)، ممتازترین شاگرد مکتب پیامبر (ص) به جانشینی آن حضرت، امید آنان برای نابودی دین از میان رفت، فخر رازی آن را تأیید کرده و سیوطی در الاتقان[۲۱] و الدر المنثور چندین روایت در این باره آورده است[۲۲]. طبری در کتاب الولایة به هفتاد طریق از زید بن ارقم نزول آیه اکمال را درباره علی (ع) ثبت کرده است. ابوهریره شأن نزول آن را واقعه غدیر خم می‌داند[۲۳].

سیوطی در الدر المنثور به نقل از ابوسعید خدری گفته است: پس از نصب علی (ع) به جانشینی پیامبر (ص) در غدیر، جبرئیل آیه اکمال را آورد[۲۴]. مورخان نیز به استناد منابع تاریخی از افراد حاضر در غدیر این روایت را تأیید کرده‌اند[۲۵]. ائمه اهل بیت (ع) و مفسران پیرو آنان بر آن‌اند که سوره مائده آخرین سوره و آیه اکمال و ولایت آخرین فریضه بوده است[۲۶]. برخی از مفسران میان دو قول مشهور در روز نزول آیه جمع کرده و گفته‌اند جایز است بگوییم: خدای سبحان، معظم سوره را که در آن آیه “اکمال” و امر ولایت است در روز عرفه نازل کرده و پیامبر (ص) نیز آن را بر مردم تلاوت کرده است. ولی پیامبر (ص) بیان ولایت را به روز غدیر خم در هجدهم ذی‌حجه موکول کرد و برای چه بسا مراد از نزول آیه در روز غدیر تلاوت همراه تبلیغ فرمان ولایت باشد. در این صورت میان روایات تنافی وجود ندارد[۲۷]. مؤید این مطالب نیز سخن زرکشی است که چه بسا آیه‌ای به جهت اهمیت آن دو بار نازل شده است[۲۸]. از صدر اسلام سه نظریه بنیادین درباره کمال دین در دست بوده و این دیدگاه‌ها در جامعه معاصر امام رضا (ع) نیز رواج داشته است و مردم درباره آن از ائمه (ع) پرسیده‌اند[۲۹]. نخست این نظریه که دین به وسیله قرآن کامل شده و ما نیازمند سنت و امام و وصایت نیستیم. خلیفه دوم با شعار حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ! آغازگر این نظریه بود[۳۰]. نظریه دیگر این است که قرآن و سنت برای همه نیازمندی‌های جامعه بسنده و کامل نیست و ما نیازمند به قیاس و یا استحسان هستیم. برخی نیز استفاده از قیاس و اجتهاد را بیانگر کمال دین شمرده‌اند[۳۱]. نظر سوم از مکتب اهل بیت (ع) است که دین کامل است و پیامبر (ص) همه آنچه را امت نیاز دارد بیان کرده است. اصول و کلیات در قرآن و سنت بیان شده، ولی شرح و توضیح آن به ائمه (ع) واگذار شده است. هماهنگی کتاب و سنت نه تنها نقص دین نیست که عین کمال آن است. امیرمؤمنان (ع) در برابر نظریه نقصان دین و نیازمندی آن به قیاس و دلایل شبه عقلی به سختی موضع‌گیری کرده و فرموده: خداوند دین ناقص را نازل نکرده است[۳۲][۳۳]
٣. آقایان فیاض‌بخش و محسنی؛
آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

«بنا بر نظر مفسرین شیعه، این آیه در روز ۱۸ ذی‌حجه سال ۱۰ هجری نازل شد. چنان که در بحث روایی با تفصیل بیشتری اشاره می‌شود، پس از حجة‌الوداع و هنگام مراجعت رسول خدا (ص) به مدینه، در محلی به نام ضوجان، این آیه شریفه بر ایشان نازل شد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۳۴].

بلافاصله، به دستور رسول اکرم (ص)، ندای «الصلاة جامعة» داده شد. این گونه ندا معمولاً در امور مهمی مثل آمادگی برای مقابله با دشمن و جهاد اعلان می‌شد. وقتی مردم همه جمع شدند، حضرت فرمود: «چه کسی نسبت به شما اختیاردارتر از خود شما است؟» همه پاسخ دادند: خدا و رسولش (ص). پس ایشان دست علی بن ابی طالب (ع) را بالا برده و فرمود: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ‏ عَادَاهُ‏، وَ انْصُرْ مَنْ‏ نَصَرَهُ‏، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، فَإِنَّهُ‏ مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْهُ‏ وَ هُوَ مِنِّي‏ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ مِنْ بَعْدِي».

بعد از این واقعه، خدای عزوجل این آیه را نازل کرد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا.

سپس ابن‌اسحاق راوی حدیث می‌گوید: من از ابی‌جعفر (ع) پرسیدم: «این جریان در چه روزی واقع شد؟» حضرت فرمود: «شب نوزده از ماه ذی‌الحجة سال دهم هجرت و بین این ماجرا و بین وفات رسول خدا (ص) صد روز فاصله شد»[۳۵]. مناقب ابن‌المغازلی، بعد از حذف اوایل سند، از ابی‌هریره روایت کرده که گفت: «از اولین کسانی که با امیرالمؤمنین (ع) بیعت کردند، ابوبکر و عمر بودند و عمر بن خطاب پیش آمد و گفت: «بَخْ بَخْ لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ، أَصْبَحْتَ‏ مَوْلَايَ‏ وَ مَوْلَى‏ كُلِّ‏ مُؤْمِنٍ‏ وَ مُؤْمِنَةٍ» (مبارک باد، مبارک باد برتوای پسر ابی طالب (ع)؛ که مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمانی شدی!) و بعد از او گروه گروه مسلمانان با علی (ع) بیعت کردند[۳۶]»[۳۷]
۴. آقای دکتر ساعدی؛
آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در این‌باره گفته‌ است:

«در شأن نزول این آیه شریفه افزون بر روایاتی که در ذیل آیه تبلیغ - به جهت تناسب و پیوند. نزدیک این دو آیه - نقل گردید و به واسطه آن، شأن نزول آیه اکمال نیز آشکار شد. روایات دیگری در این مورد وارد شده است. مانند:

  1. از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: این آیه هنگامی نازل گردید که پیامبر (ص) در روز غدیر خم در هنگام بازگشت از حجة الوداع، علی (ع) را پیشوای مردم ساخت. آخرین امری که خداوند نازل فرمود همین بود و بعد از آن دیگر فریضه‌ای نازل نشد[۳۸].
  2. محدث بحرانی، در کتاب خود از ابوسعید خدری نقل می‌کند: رسول خدا (ص) در روزی که مردم را به جمع شدن در غدیر خم دعوت فرمود، دستور داد زیر درختی را که در آنجا بود از خاک و خاشاک پاکیزه کنند، آن روز، روز پنجشنبه بود، روزی بود که مردم را به پیروی از علی (ع) دعوت کرد. بازوی او را گرفت و بلند کرد؛ به طوری که مردم سفیدی زیر بغل آن جناب را دیدند، و این دو از یکدیگر جدا نشدند، تا آن‌که آیه شریفه: ﴿...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا... نازل شد، پس رسول خدا (ص) به مژدگانی این که دین به حد کمال رسید و نعمت خدا تمام شد و پروردگار از رسالتش و از ولایت علی (ع) راضی گردید، الله اکبر گفت، سپس گفت؛ «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»[۳۹].

در تفسیر نورالثقلین سیزده روایت در این باره نقل شده که این آیه درباره علی (ع) در روز غدیر خم نازل شده است[۴۰].

این بیان و شأن نزول، در نزد شیعه اجماعی است، در میان عامه نیز برخی نزول این آیه شریفه را در شأن امیر مؤمنان علی (ع) و پس از خطبه غدیر خم مورد تأیید کرده‌اند. آنان روایات فراوانی را در منابع خود آورده‌اند که صحت شأن نزول یاد شده را آشکار می‌سازد.»[۴۱]

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.
  2. تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ح۵۷۵ - ۵۷۸ و ۵۸۵.
  3. خصائص الوحی المبین، ص۶۱ - ۶۲. به نقل از ما نزل فی علی من القرآن، ابونعیم اصفهانی.
  4. «اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِ بِرِسَالَتِي وَ بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي».
  5. فخر رازی می‌نویسد: «مورخان و محدّثان، اتفاق نظر دارند که پیامبر اسلام (ص) پس از نزول این آیه شریف، بیش از ۸۱ یا ۸۲ روز عمر نکرده است».... تفسیر کبیر، ج۱۱، ص۱۳۹.
  6. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۴۹-۱۵۱.
  7. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۳۸-۳۹.
  8. الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۸؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۳۶؛ الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.
  9. منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۷.
  10. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۶؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۲۳۹؛ جامع البیان، ج۶، ص۵۳؛ تفسیر کنز الدقائق، ج۴، ص۳۳.
  11. صحیح مسلم، ج۴، ص۲۳۹.
  12. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵.
  13. السنن الکبری، نسائی، ج۲، ص۴۲۰.
  14. المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۱۸۳.
  15. الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.
  16. ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵؛ ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزون‌خواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۵.
  17. «جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۷۳.
  18. المیزان، ج۵، ص۱۷۱.
  19. مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۶.
  20. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۰۰.
  21. الإتقان، ج۱، ص۳۱.
  22. الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۹.
  23. تاریخ بغداد، ج۸ ص۲۹۰.
  24. الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۹.
  25. البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۱۳؛ ج۷، ص۳۴۹؛ تاریخ الیعقوبی، ج۳، ص۳۵؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۹۰.
  26. الکافی، ج۱، ص۲۸۹؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۳۰.
  27. المیزان، ج۶، ص۱۹۶-۱۹۷.
  28. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۰-۳۲.
  29. بحار الأنوار، ج۲۵، ص۷۲.
  30. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۰.
  31. الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.
  32. نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۶۱؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۲۸۴.
  33. صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه اکمال»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۲۲۷-۲۳۲.
  34. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  35. البرهان فی تفسیر القرآن (ط. موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۵ ﻫ.ق)، ج۲، ص۲۲۷.
  36. بشارة المصطفی (ص) لشیعة المرتضی (ع) (ط. المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۳ه.ق)، ج۲، ص۹۸.
  37. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۳۰۷.
  38. تفسیر القمی، ج۱، ص۱۷۰؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۹؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۰۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۷۳.
  39. سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۱، ص۲۸۳؛ یحیی بن الحسن الحلی (ابن بطریق)، خصائص الوحی المبین، ص۹۳، الفصل الثالث.
  40. عبد علی بن جمعة العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۹۱ - ۱۹۴.
  41. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۲۶۴.