اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب‌ها: تغییرمسیر حذف شد پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی | عنوان مدخل  = اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی | مداخل مرتبط = [[اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی در تراجم و رجال]] - [[اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی در علوم قرآنی]] | پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی
| عنوان مدخل  = [[اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی]]
| مداخل مرتبط = [[اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی در علوم قرآنی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۲۱: خط ۱۶:


[[رده:اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی]]
[[رده:اسماعیل بن ابی‌زیاد سکونی]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۶

مقدمه

اسماعیل بن ابی زیاد کوفی[۱] - معروف به سکونی - یکی از مفسران صاحب تفسیر عصر حضور است؛ زیرا شیخ او را از اصحاب امام صادق (ع) به شمار آورده است[۲] و کتاب‌شناس معروف آقا بزرگ تهرانی با عناوین تفسیر ابن ابی زیاد، تفسیر اسماعیل بن ابی زیاد و تفسیر السکونی از کتاب تفسیری وی یاد کرده[۳] و روایات تفسیری از وی در کتب تفاسیر نقل شده است[۴].

شیخ طوسی در بحث تعادل و تراجیح او را در شمار افرادی از عامّه (اهل تسنن) آورده است که شیعه به روایات آنان در صورتی‌ که منکر و مخالف روایات شیعه نباشد، عمل می‌کنند[۵] و آیت‌الله خویی روایت او را حجت دانسته است[۶][۷]

منابع

پانویس

  1. اسم «ابی زیاد» مسلم است (ر. ک: رجال الطوسی، ص۱۴۷، اصحاب الصادق (ع)، باب الهمزة، رقم ۹۲).
  2. ر. ک: رجال الطوسی، ص۱۴۷.
  3. ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۴۰، ذیل رقم ۱۱۷۱ و ص۲۶۰، رقم ۱۲۱۹ و ص۲۷۶، ذیل رقم ۱۲۷۶.
  4. براساس برنامه رایانه‌ای معجم فقهی، موارد ذکر «سکونی» در تفاسیر شیعه و سنی ۱۶۵ مورد در ۶۰ جلد می‌باشد، ولی ممکن است برخی از آن موارد سکونی دیگری غیر از سکونی یادشده باشد.
  5. پس از نقل روایتی از امام صادق (ع) فرموده است: و لا جل ما قلناه عملت الطائفة بما رواه حفص بن غیاث و.... و السکونی و غیرهم من العامة عن ائمتنا (ع) فی ما لم ینکروه و لم یکن عندهم خلافه (طوسی، عدّة الاصول، ج۱، ص۳۸۰).
  6. ر. ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۰۷.
  7. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۳۱-۲۳۲.