تکلیف در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'لیکن' به 'لکن')
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = دفاع
| موضوع مرتبط = تکلیف
| عنوان مدخل  = دفاع
| عنوان مدخل  = تکلیف
| مداخل مرتبط = [[تکلیف در قرآن]] - [[تکلیف در فقه اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[تکلیف در قرآن]] - [[تکلیف در فقه اسلامی]] - [[تکلیف در معارف و سیره سجادی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
== مقدمه ==
[[تکلیف]]: خطاب [[شارع]] به انجام دادن یا ترک کاری و یا تخییر بین آن دو.


تکلیف در اصطلاح شامل [[وجوب]]، [[حرمت]]، [[استحباب]]، [[کراهت]] و [[اباحه]] می‌شود.
== معناشناسی==
[[تکلیف]] عبارت است از خطاب [[شارع]] به انجام دادن یا ترک کاری و یا تخییر بین آن دو. تکلیف در اصطلاح شامل [[وجوب]]، [[حرمت]]، [[استحباب]]، [[کراهت]] و [[اباحه]] می‌شود.


برخی، تعریف یاد شده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانسته‌اند؛ زیرا تکلیف از کُلْفَت به معنای [[مشقّت]] است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لیکن بسیاری در [[مقام]] بیان تعداد [[احکام تکلیفی]]، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کرده‌اند.<ref>الاصول العامة، ص۵۷ ـ ۵۸.</ref> از تعریف تکلیف روشن می‌شود که متعلّق تکلیف [[افعال]] مکلّفان است که به آن «مُکلَّفٌ به» و به مخاطب تکلیف، «مُکلَّف» اطلاق می‌گردد.
برخی، تعریف یاد شده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانسته‌اند؛ زیرا تکلیف از کُلْفَت به معنای [[مشقّت]] است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لکن بسیاری در مقام بیان تعداد [[احکام تکلیفی]]، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کرده‌اند<ref>الاصول العامة، ص۵۷ ـ ۵۸.</ref>. از تعریف تکلیف روشن می‌شود که متعلّق تکلیف [[افعال]] مکلّفان است که به آن «مُکلَّفٌ به» و به مخاطب تکلیف، «مُکلَّف» اطلاق می‌گردد<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.</ref>.


در مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایط عام نیز ـ که در تمامی [[تکالیف]] معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر می‌شود ـ باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارتند از: [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[قدرت]]<ref>نهایة الاصول، ص۱۶۰.</ref>.
== شرایط مکلِّف ==
در مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایط عام نیز ـ که در تمامی [[تکالیف]] معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر می‌شود ـ باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارت‎اند از: [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[قدرت]]<ref>نهایة الاصول، ص۱۶۰.</ref>.


بر این اساس، تکلیف، به [[کودک]]، دیوانه و [[ناتوان]] متوجه نمی‌شود؛ بلکه تکلیف به چیزی فوق قدرت مکلّف ([[تکلیف بمالایطاق]]) و نیز تکلیف [[غافل]] و خوابیده ـ که به سبب [[غفلت]] یا عدم [[هشیاری]] قدرت بر [[امتثال]] ندارد ـ از سوی [[حکیم]]، نامعقول است.<ref>القواعد و الفوائد، ج ۲، ص۳۰۳؛ العناوین، ج ۱، ص۲۸۴؛ کتاب الصلاة (نائینی)، ج ۱، ص۲۶۴.</ref>
بر این اساس، تکلیف، به [[کودک]]، دیوانه و [[ناتوان]] متوجه نمی‌شود؛ بلکه تکلیف به چیزی فوق قدرت مکلّف ([[تکلیف بمالایطاق]]) و نیز تکلیف [[غافل]] و خوابیده ـ که به سبب [[غفلت]] یا عدم [[هشیاری]] قدرت بر [[امتثال]] ندارد ـ از سوی [[حکیم]]، نامعقول است<ref>القواعد و الفوائد، ج ۲، ص۳۰۳؛ العناوین، ج ۱، ص۲۸۴؛ کتاب الصلاة (نائینی)، ج ۱، ص۲۶۴.</ref>.


در [[آیات]] متعدّدی آمده است: [[خداوند]] جز به مقدار وسع هر نفْسی، به او تکلیف نمی‌کند.
در [[آیات]] متعدّدی آمده است: [[خداوند]] جز به مقدار وسع هر نفْسی، به او تکلیف نمی‌کند.


'''اشتراک عالم و [[جاهل]] در تکلیف:''' برخی [[علم]] به تکلیف را نیز از شرایط عام تکلیف شمرده‌اند؛ لیکن گروهی آن را شرط ندانسته و برآنند که تکالیف [[واقعی]] مشترک بین عالم و جاهل است و علم، شرط تنجّز تکلیف و [[استحقاق عقاب]] بر [[مخالفت]] آن است.<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص۸۲.</ref>
=== نکته ===
# '''اشتراک عالم و [[جاهل]] در تکلیف:''' برخی [[علم]] به تکلیف را نیز از شرایط عام تکلیف شمرده‌اند؛ لکن گروهی آن را شرط ندانسته و برآنند که تکالیف [[واقعی]] مشترک بین عالم و جاهل است و علم، شرط تنجّز تکلیف و [[استحقاق عقاب]] بر [[مخالفت]] آن است<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص۸۲.</ref>.


'''اشتراک مخاطبان و غیر مخاطبان در تکلیف:''' هرگاه شارع، مکلّفی را به چیزی تکلیف کند در صورت عدم وجود دلیل بر اختصاص آن به مخاطب، دیگر مکلّفان نیز در آن [[حکم]] با او [[شریک]] هستند<ref>العناوین، ج ۱، ص۲۰.</ref>
# '''اشتراک مخاطبان و غیر مخاطبان در تکلیف:''' هرگاه شارع، مکلّفی را به چیزی تکلیف کند در صورت عدم وجود دلیل بر اختصاص آن به مخاطب، دیگر مکلّفان نیز در آن [[حکم]] با او [[شریک]] هستند<ref>العناوین، ج ۱، ص۲۰.</ref>.


'''[[تکلیف]] [[کافر]] به [[فروع]]:''' بنابر قول مشهور، کافر مانند [[مسلمان]]، به [[فروع دین اسلام]] همچون اصول آن مکلّف است<ref>العناوین، ج ۲، ص۷۱۴.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.</ref>
# '''[[تکلیف]] [[کافر]] به فروع:''' بنابر قول مشهور، کافر مانند [[مسلمان]]، به فروع [[دین اسلام]] همچون اصول آن مکلّف است<ref>العناوین، ج ۲، ص۷۱۴.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۲: خط ۳۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:تکلیف]]
[[رده:احکام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۰

معناشناسی

تکلیف عبارت است از خطاب شارع به انجام دادن یا ترک کاری و یا تخییر بین آن دو. تکلیف در اصطلاح شامل وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه می‌شود.

برخی، تعریف یاد شده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانسته‌اند؛ زیرا تکلیف از کُلْفَت به معنای مشقّت است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لکن بسیاری در مقام بیان تعداد احکام تکلیفی، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کرده‌اند[۱]. از تعریف تکلیف روشن می‌شود که متعلّق تکلیف افعال مکلّفان است که به آن «مُکلَّفٌ به» و به مخاطب تکلیف، «مُکلَّف» اطلاق می‌گردد[۲].

شرایط مکلِّف

در مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایط عام نیز ـ که در تمامی تکالیف معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر می‌شود ـ باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارت‎اند از: بلوغ، عقل و قدرت[۳].

بر این اساس، تکلیف، به کودک، دیوانه و ناتوان متوجه نمی‌شود؛ بلکه تکلیف به چیزی فوق قدرت مکلّف (تکلیف بمالایطاق) و نیز تکلیف غافل و خوابیده ـ که به سبب غفلت یا عدم هشیاری قدرت بر امتثال ندارد ـ از سوی حکیم، نامعقول است[۴].

در آیات متعدّدی آمده است: خداوند جز به مقدار وسع هر نفْسی، به او تکلیف نمی‌کند.

نکته

  1. اشتراک عالم و جاهل در تکلیف: برخی علم به تکلیف را نیز از شرایط عام تکلیف شمرده‌اند؛ لکن گروهی آن را شرط ندانسته و برآنند که تکالیف واقعی مشترک بین عالم و جاهل است و علم، شرط تنجّز تکلیف و استحقاق عقاب بر مخالفت آن است[۵].
  1. اشتراک مخاطبان و غیر مخاطبان در تکلیف: هرگاه شارع، مکلّفی را به چیزی تکلیف کند در صورت عدم وجود دلیل بر اختصاص آن به مخاطب، دیگر مکلّفان نیز در آن حکم با او شریک هستند[۶].
  1. تکلیف کافر به فروع: بنابر قول مشهور، کافر مانند مسلمان، به فروع دین اسلام همچون اصول آن مکلّف است[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. الاصول العامة، ص۵۷ ـ ۵۸.
  2. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.
  3. نهایة الاصول، ص۱۶۰.
  4. القواعد و الفوائد، ج ۲، ص۳۰۳؛ العناوین، ج ۱، ص۲۸۴؛ کتاب الصلاة (نائینی)، ج ۱، ص۲۶۴.
  5. اصول الفقه، ج ۱، ص۸۲.
  6. العناوین، ج ۱، ص۲۰.
  7. العناوین، ج ۲، ص۷۱۴.
  8. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، صفحه ۶۰۹- ۶۱۰.