دعا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '==مفهوم‌شناسی==' به '== معناشناسی ==')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = دعا
| موضوع مرتبط = دعا
| عنوان مدخل  = دعا
| عنوان مدخل  = دعا
| مداخل مرتبط = [[دعا در لغت]] - [[دعا در قرآن]] - [[دعا در حدیث]] - [[دعا در اخلاق اسلامی]] - [[دعا در معارف دعا و زیارات]] - [[دعا در معارف و سیره نبوی]] - [[دعا در معارف و سیره علوی]] - [[دعا در معارف و سیره حسینی]] - [[دعا در معارف و سیره سجادی]] - [[دعا در معارف و سیره امام جواد]] - [[دعا در معارف مهدویت]] - [[دعا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[دعا در لغت]] - [[دعا در قرآن]] - [[دعا در حدیث]] - [[دعا در اخلاق اسلامی]] - [[دعا در معارف دعا و زیارات]] - [[دعا در تربیت اسلامی]] - [[دعا در معارف و سیره نبوی]] - [[دعا در معارف و سیره علوی]] - [[دعا در معارف و سیره حسینی]] - [[دعا در معارف و سیره سجادی]] - [[دعا در معارف و سیره امام جواد]] - [[دعا در معارف مهدویت]] - [[دعا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[امام خمینی]] [[دعا]] را توجه به کسی می‌داند که نیازمندی‌های [[انسان]] را برآورده سازد. امام خمینی [[حقیقت]] دعا را همان [[عبادت]] می‌داند و [[دعا]] را بالاترین [[مظهر]] [[عبودیت]] و یکی از منابع [[غنی]] [[معارف اسلامی]] به‌شمار می‌آورد و [[معتقد]] است [[قرآن]] و دعا از هم جدا نیستند؛ و دعا را قرآن صاعد دانسته که همانند قرآن نازل دارای [[معارف]] بلندی است؛ و [[زبان قرآن]] را از زبان دعا متفاوت می‌داند. امام خمینی دعا را به دعای قال، حال و [[استعداد]] تقسیم کرده و معتقد است دعا به زبان قال، اگر مطابق با لسان استعداد باشد، [[مستجاب]] خواهد شد و اگر از زبان استعداد صادر نشود مستجاب نمی‌گردد. ایشان در تقسیمی دیگر، دعا را به دعای [[عامه]]، صاحبان [[حکمت]] و [[اصحاب]] معارف و همچنین دعا را به لحاظ [[روایت]]، به [[دعای مأثور]] و [[غیر مأثور]] تقسیم کرده است. امام خمینی به [[آداب ظاهری]] و [[باطنی]] دعا توجه کرده و در این زمینه رعایت اموری چون، [[حضور قلب]]، دوری از [[اعتماد]] به خویشتن و رعایت [[طهارت]] را مهم می‌داند و بر این [[باور]] است که دعا نقش مهمی در ساختن [[انسان‌ها]] و [[تربیت]] [[جامعه]] دارد و دعا در افراد عادی بیشتر از [[نماز]] تأثیر می‌کند. امام خمینی دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های خود قرار می‌داد و با [[دعای کمیل]] و [[مناجات شعبانیه]] انس داشت و در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>
[[امام خمینی]] [[دعا]] را توجه به کسی می‌داند که نیازمندی‌های [[انسان]] را برآورده سازد. امام خمینی [[حقیقت]] دعا را همان [[عبادت]] می‌داند و [[دعا]] را بالاترین مظهر [[عبودیت]] و یکی از منابع [[غنی]] [[معارف اسلامی]] به‌شمار می‌آورد و [[معتقد]] است [[قرآن]] و دعا از هم جدا نیستند؛ و دعا را قرآن صاعد دانسته که همانند قرآن نازل دارای معارف بلندی است؛ و [[زبان قرآن]] را از زبان دعا متفاوت می‌داند. امام خمینی دعا را به دعای قال، حال و [[استعداد]] تقسیم کرده و معتقد است دعا به زبان قال، اگر مطابق با لسان استعداد باشد، [[مستجاب]] خواهد شد و اگر از زبان استعداد صادر نشود مستجاب نمی‌گردد. ایشان در تقسیمی دیگر، دعا را به دعای [[عامه]]، صاحبان [[حکمت]] و [[اصحاب]] معارف و همچنین دعا را به لحاظ [[روایت]]، به [[دعای مأثور]] و [[غیر مأثور]] تقسیم کرده است. امام خمینی به [[آداب ظاهری]] و [[باطنی]] دعا توجه کرده و در این زمینه رعایت اموری چون، [[حضور قلب]]، دوری از [[اعتماد]] به خویشتن و رعایت [[طهارت]] را مهم می‌داند و بر این [[باور]] است که دعا نقش مهمی در ساختن [[انسان‌ها]] و [[تربیت]] [[جامعه]] دارد و دعا در افراد عادی بیشتر از [[نماز]] تأثیر می‌کند. امام خمینی دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های خود قرار می‌داد و با [[دعای کمیل]] و [[مناجات شعبانیه]] انس داشت و در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>.


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
دعا از ریشه «د ع و» به معنای سوق‌ دادن چیزی به سوی خود با صدا و گفتار است.<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۲۷۹/۲.</ref> همچنین به معنای مطلق خواستن،<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، ۲۱۷/۳.</ref> [[رغبت]] به [[خداوند]]،<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۲۵۷/۱۴.</ref> درخواست خیری که نزد خداوند است<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴۰۵/۱۹.</ref> و استغاثه‌ کردن<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱/۱.</ref> به کار می‌رود. برخی دعا را اظهار [[خضوع]] و [[انقیاد]] در برابر [[خدا]] می‌دانند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۵۰۱/۲.</ref> این واژه در [[قرآن کریم]] به معانی متعددی، مانند یاری‌ خواستن {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.</ref>، ندا {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که شما را با وحی بیم می‌دهم و کران را چون بیم دهند نمی‌شنوند» سوره انبیاء، آیه ۴۵.</ref>، گفتار {{متن قرآن|فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلَّا أَنْ قَالُوا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}}<ref>«هنگامی که عذاب ما به آنان رسید سخنشان جز این نبود که گفتند ما ستمگر بودیم» سوره اعراف، آیه ۵.</ref> و [[عبادت]] {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref> به کار رفته‌ است. [[امام خمینی]] [[دعا]] را توجه به کسی می‌داند که نیازمندی‌های [[انسان]]، مانند وجود و [[کمالات]] وجود را برآورده سازد؛ چه این توجه، توجه ذاتی و حالی و [[باطنی]] باشد و چه ظاهری.<ref>امام خمینی، شرح دعاء السحر، ۱۲۷</ref>
دعا از ریشه «د ع و» به معنای سوق‌ دادن چیزی به سوی خود با صدا و گفتار است.<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۲۷۹/۲.</ref> همچنین به معنای مطلق خواستن،<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، ۲۱۷/۳.</ref> [[رغبت]] به [[خداوند]]،<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۲۵۷/۱۴.</ref> درخواست خیری که نزد خداوند است<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴۰۵/۱۹.</ref> و استغاثه‌ کردن<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱/۱.</ref> به کار می‌رود. برخی دعا را اظهار [[خضوع]] و [[انقیاد]] در برابر [[خدا]] می‌دانند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۵۰۱/۲.</ref> این واژه در [[قرآن کریم]] به معانی متعددی، مانند یاری‌ خواستن {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.</ref>، ندا {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که شما را با وحی بیم می‌دهم و کران را چون بیم دهند نمی‌شنوند» سوره انبیاء، آیه ۴۵.</ref>، گفتار {{متن قرآن|فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلَّا أَنْ قَالُوا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}}<ref>«هنگامی که عذاب ما به آنان رسید سخنشان جز این نبود که گفتند ما ستمگر بودیم» سوره اعراف، آیه ۵.</ref> و [[عبادت]] {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref> به کار رفته‌ است. [[امام خمینی]] [[دعا]] را توجه به کسی می‌داند که نیازمندی‌های [[انسان]]، مانند وجود و [[کمالات]] وجود را برآورده سازد؛ چه این توجه، توجه ذاتی و حالی و [[باطنی]] باشد و چه ظاهری<ref>امام خمینی، شرح دعاء السحر، ۱۲۷</ref>.


واژگان مرتبط با [[دعا]] عبارت‌اند از: سؤال، ندا، [[امر]] و [[طلب]]. فرق دعا با سؤال آن است که سؤال و مسئلت، لزوماً مقارن [[خضوع]] و [[فروتنی]] است؛ اما دعا اگر برای خدا باشد، همراه با خضوع و [[تضرع]] است و اگر برای غیر خدا باشد، بدون تضرع یا با تضرع همراه است.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۹.</ref> برخی نیز معتقدند دعا آن است که [[دعاکننده]]، نظر دعاشده را به سوی خود جلب کند و سؤال به منزله نتیجه و [[غایت]] این جلب نظر است که همان جلب فایده یا بیشترکردن آن از ناحیه درخواست‌شونده باشد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۱/۲.</ref> ندا بالابردن صدا همراه با قصد است؛ ولی دعا شامل بالا بردن صدا و پایین آوردن آن است. همچنین ندا برای خواندن نزدیک است؛ اما دعا برای خواندن دور و نزدیک به کار می‌رود.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۹ ـ ۳۰.</ref> فرق دعا با امر در آن است که امر درخواست از شخص [[پایین‌تر]] از خود است که همراه با ملاحظه کردن [[مقام]] بلند آمر است؛<ref>امام خمینی، جواهر الاصول، ۱۱۵/۲ ـ ۱۱۶.</ref> اما دعا درخواست پایین‌تر از بالاتر است.<ref>ابن‌فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۱۲؛ ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۸۴.</ref> در کاربردهای [[قرآنی]]، این واژه گاهی از بالا به پایین {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که آسمان و زمین به فرمان او استوارند سپس در آن هنگام که شما را به خواندنی (یگانه) از زمین فرا می‌خواند ناگهان (از گورها) بیرون می‌آیید» سوره روم، آیه ۲۵.</ref> یا مساوی به مساوی {{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند  می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> نیز به‌کار رفته‌است. [[طلب]] به معنای خواستن و جستجو کردن است؛<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴۱۷/۳؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۵۵۹/۱.</ref> اما برخی [[دعا]] را خواستن با قید [[خضوع]] می‌شمارند و آن را یکی از اقسام طلب می‌دانند.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۷۸۵/۱ و ۱۱۳۷/۲.</ref> همچنین طلب را می‌توان مقدمه دعا دانست.<ref>شمخی، آیین نیایش در قرآن، ۳۶.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>
واژگان مرتبط با [[دعا]] عبارت‌اند از: سؤال، ندا، [[امر]] و طلب. فرق دعا با سؤال آن است که سؤال و مسئلت، لزوماً مقارن [[خضوع]] و [[فروتنی]] است؛ اما دعا اگر برای خدا باشد، همراه با خضوع و [[تضرع]] است و اگر برای غیر خدا باشد، بدون تضرع یا با تضرع همراه است.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۹.</ref> برخی نیز معتقدند دعا آن است که [[دعاکننده]]، نظر دعاشده را به سوی خود جلب کند و سؤال به منزله نتیجه و [[غایت]] این جلب نظر است که همان جلب فایده یا بیشترکردن آن از ناحیه درخواست‌شونده باشد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۱/۲.</ref> ندا بالابردن صدا همراه با قصد است؛ ولی دعا شامل بالا بردن صدا و پایین آوردن آن است. همچنین ندا برای خواندن نزدیک است؛ اما دعا برای خواندن دور و نزدیک به کار می‌رود.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۹ ـ ۳۰.</ref> فرق دعا با امر در آن است که امر درخواست از شخص [[پایین‌تر]] از خود است که همراه با ملاحظه کردن مقام بلند آمر است؛<ref>امام خمینی، جواهر الاصول، ۱۱۵/۲ ـ ۱۱۶.</ref> اما دعا درخواست پایین‌تر از بالاتر است.<ref>ابن‌فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۱۲؛ ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۸۴.</ref> در کاربردهای [[قرآنی]]، این واژه گاهی از بالا به پایین {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که آسمان و زمین به فرمان او استوارند سپس در آن هنگام که شما را به خواندنی (یگانه) از زمین فرا می‌خواند ناگهان (از گورها) بیرون می‌آیید» سوره روم، آیه ۲۵.</ref> یا مساوی به مساوی {{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند  می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> نیز به‌کار رفته است. طلب به معنای خواستن و جستجو کردن است؛<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴۱۷/۳؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۵۵۹/۱.</ref> اما برخی [[دعا]] را خواستن با قید [[خضوع]] می‌شمارند و آن را یکی از اقسام طلب می‌دانند.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۷۸۵/۱ و ۱۱۳۷/۲.</ref> همچنین طلب را می‌توان مقدمه دعا دانست<ref>شمخی، آیین نیایش در قرآن، ۳۶.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>


==پیشینه==
== پیشینه ==
از آغاز [[خلقت]] هر فرد یا [[قوم]] و طایفه‌ای برای رفع نیازهای خود، حتی در قالب [[پرستش]] [[بت]] یا حیوانات و گیاهان، به [[نیایش]] می‌پرداختند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۸.</ref>[[دعا]] در [[ادیان]] آغازین، به صورت سرود و نغمه ظاهر شده‌است؛ مانند [[دعاها]] در [[آیین هندو]]<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۵.</ref> و [[گات‌ها]] در [[آیین زرتشت]]..<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۴۵۶/۱ ـ ۴۵۷.</ref> در [[دین یهود]] نیز به دعا اهمیت داده شده‌است؛ آن‌چنان‌که یک بخش از [[عهد عتیق]] به [[مناجات]] [[حضرت داوود]]{{ع}} اختصاص دارد.<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۸۴.</ref> [[یهودیان]] در [[روز]] [[شنبه]] مناجاتِ [[کتاب‌های مقدس]] [[انبیا]]{{ع}} و اوراق [[تورات]] را برای یکدیگر [[تلاوت]] می‌کنند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۲۹.</ref> در [[آیین مسیحیت]] نیز معمولاً [[اعتقاد]] بر این است که [[نماز]] و نیایش یکی از [[تکالیف]] است<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۲۵۳/۱ ـ ۲۵۴.</ref> و یکی از هفت [[آیین]] [[مقدس]] آنان به شمار می‌آید.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۱.</ref> همچنین در [[اعیاد]] و [[مراسم]] مهمی، چون عشای ربانی، دعا نقش ویژه‌ای دارد.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۶.</ref>  
از آغاز [[خلقت]] هر فرد یا [[قوم]] و طایفه‌ای برای رفع نیازهای خود، حتی در قالب [[پرستش]] [[بت]] یا حیوانات و گیاهان، به [[نیایش]] می‌پرداختند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۸.</ref> [[دعا]] در [[ادیان]] آغازین، به صورت سرود و نغمه ظاهر شده‌است؛ مانند [[دعاها]] در [[آیین هندو]]<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۵.</ref> و [[گات‌ها]] در [[آیین زرتشت]]..<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۴۵۶/۱ ـ ۴۵۷.</ref> در [[دین یهود]] نیز به دعا اهمیت داده شده‌است؛ آن‌چنان‌که یک بخش از [[عهد عتیق]] به [[مناجات]] [[حضرت داوود]]{{ع}} اختصاص دارد.<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۸۴.</ref> [[یهودیان]] در [[روز]] [[شنبه]] مناجاتِ [[کتاب‌های مقدس]] [[انبیا]]{{ع}} و اوراق [[تورات]] را برای یکدیگر [[تلاوت]] می‌کنند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۲۹.</ref> در [[آیین مسیحیت]] نیز معمولاً [[اعتقاد]] بر این است که [[نماز]] و نیایش یکی از [[تکالیف]] است<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۲۵۳/۱ ـ ۲۵۴.</ref> و یکی از هفت [[آیین]] [[مقدس]] آنان به شمار می‌آید.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۱.</ref> همچنین در [[اعیاد]] و مراسم مهمی، چون عشای ربانی، دعا نقش ویژه‌ای دارد<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۶.</ref>.


در [[اسلام]] به دعا توجه خاصی شده‌است. در برخی [[آیات]] به دعا و نیایش [[انبیای الهی]] اشاره شده‌ است {{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>،  {{متن قرآن|وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«و ایّوب را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند  که به من گزند رسیده است و تو بخشاینده‌ترین بخشایندگانی» سوره انبیاء، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ}}<ref>«پس، او را پاسخ گفتیم و گزندی که با وی بود از او زدودیم و خانواده‌اش را و با آنها همگون آنان را بدو باز بخشیدیم که بخشایشی از نزد ما و یادکردی برای پرستندگان بود» سوره انبیاء، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.</ref> و آیات چندی به [[دعا کردن]] [[بندگان]] در پیشگاه [[الهی]] توصیه می‌کنند {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>،  {{متن قرآن|ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید که او تجاوزگران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۵۵.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>،  {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند  را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref> برخی [[آیات]] [[دعا]] و [[نیایش]] را سبب توجه و اعتنای [[خداوند]] به بندگانش معرفی می‌کند {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد  پروردگارم به شما بهایی نمی‌دهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref> همچنین کتاب‌های فراوانی با موضوع دعا وجود دارد که می‌توان از آن جمله به [[صحیفه سجادیه]] [[امام علی بن الحسین]]{{ع}}، [[مصباح المتهجد]] [[شیخ طوسی]]، [[فلاح السائل]] و نیز الاقبال [[سید بن‌ طاووس]] و [[مفتاح الفلاح]] [[شیخ بهایی]] اشاره کرد. برخی کتاب‌های [[روایی]] با اختصاص ابوابی به دعا، [[روایات]] متعددی در [[فضیلت]] [[دعا]] و [[برتری]] آن بر [[عبادات]] دیگر نقل کرده‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۶/۲.</ref> از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} نیز [[دعاها]] و مناجات‌های بسیاری در موقعیت‌های مختلف و زمان‌های خاص نقل شده‌ است؛ مانند [[دعای جوشن کبیر]]، [[دعای کمیل]]، [[دعای عرفه]] و [[مناجات شعبانیه]].
در [[اسلام]] به دعا توجه خاصی شده‌است. در برخی [[آیات]] به دعا و نیایش [[انبیای الهی]] اشاره شده‌ است {{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>،  {{متن قرآن|وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«و ایّوب را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند  که به من گزند رسیده است و تو بخشاینده‌ترین بخشایندگانی» سوره انبیاء، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ}}<ref>«پس، او را پاسخ گفتیم و گزندی که با وی بود از او زدودیم و خانواده‌اش را و با آنها همگون آنان را بدو باز بخشیدیم که بخشایشی از نزد ما و یادکردی برای پرستندگان بود» سوره انبیاء، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.</ref> و آیات چندی به [[دعا کردن]] [[بندگان]] در پیشگاه [[الهی]] توصیه می‌کنند {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>،  {{متن قرآن|ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید که او تجاوزگران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۵۵.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>،  {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند  را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref> برخی [[آیات]] [[دعا]] و [[نیایش]] را سبب توجه و اعتنای [[خداوند]] به بندگانش معرفی می‌کند {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد  پروردگارم به شما بهایی نمی‌دهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref> همچنین کتاب‌های فراوانی با موضوع دعا وجود دارد که می‌توان از آن جمله به [[صحیفه سجادیه]] [[امام علی بن الحسین]]{{ع}}، [[مصباح المتهجد]] [[شیخ طوسی]]، [[فلاح السائل]] و نیز الاقبال [[سید بن‌ طاووس]] و [[مفتاح الفلاح]] [[شیخ بهایی]] اشاره کرد. برخی کتاب‌های [[روایی]] با اختصاص ابوابی به دعا، [[روایات]] متعددی در [[فضیلت]] [[دعا]] و [[برتری]] آن بر [[عبادات]] دیگر نقل کرده‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۶/۲.</ref> از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} نیز [[دعاها]] و مناجات‌های بسیاری در موقعیت‌های مختلف و زمان‌های خاص نقل شده‌ است؛ مانند [[دعای جوشن کبیر]]، [[دعای کمیل]]، [[دعای عرفه]] و [[مناجات شعبانیه]].


برخی [[علمای اخلاق]] باب مستقلی را به [[آداب]] و شرایط دعا و فضیلت آن اختصاص داده‌اند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۵۰/۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۸۴۱.</ref> [[حکمای الهی]] به مباحثی، همچون سبب [[اجابت دعا]].<ref>ابن‌سینا، التعلیقات، ۵۱.</ref> و کیفیت [[اجابت]] آن<ref>ابن‌سینا، التعلیقات، ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۰۷.</ref> پرداخته‌اند. برخی [[اهل معرفت]] نیز باب مستقلی به دعا اختصاص داده‌اند.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱۷۷/۴؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۷۵.</ref>
برخی علمای اخلاق باب مستقلی را به [[آداب]] و شرایط دعا و فضیلت آن اختصاص داده‌اند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۵۰/۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۸۴۱.</ref> حکمای الهی به مباحثی، همچون سبب [[اجابت دعا]].<ref>ابن‌سینا، التعلیقات، ۵۱.</ref> و کیفیت [[اجابت]] آن<ref>ابن‌سینا، التعلیقات، ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۰۷.</ref> پرداخته‌اند. برخی اهل معرفت نیز باب مستقلی به دعا اختصاص داده‌اند<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱۷۷/۴؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۷۵.</ref>.


[[امام خمینی]] در آثار خود، دعا را یکی از منابع [[غنی]] [[معارف اسلامی]] می‌داند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> از میان دعاهای مأثوری که از [[معصومان]]{{ع}} نقل شده‌است، ایشان به مناجات شعبانیه،<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۱/۱۳؛ ۴۵۶/۱۷؛ ۲۵۳/۱۹ و ۲۵۰/۲۰.</ref> دعای عرفه،<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۱۲۰/۱۸ و ۲۱/۲.</ref> [[دعای سمات]]<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.</ref> و [[دعای ابوحمزه ثمالی]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.</ref> تأکید فراوانی می‌ورزد؛ تا جایی که این دعاها را بالاترین [[مظهر]] [[عبودیت]] معرفی می‌کند.<ref> امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان، در اهمیت مناجات شعبانیه در میان دعاها همین نکته کافی است که تمام [[امامان معصوم]]{{ع}}<ref>مجلسی، ۹۶/۹۱ ـ ۹۷.</ref> آن را می‌خواندند<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امام خمینی، صحیفه، ۴۵۸/۱۷ و ۲/۲۱.</ref> و حقایقی دارد که منتهای آرزوی سالکان است<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref> ایشان در آثار خود به بررسی و تحلیل موضوعاتی، همچون [[حقیقت]] [[دعا]]، [[فضیلت]]، [[آداب]]، شرایط، عوامل و موانع آن پرداخته‌است.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۱۱ و ۱۲۷ ـ ۱۲۹؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۷ ـ ۱۵۱ و ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ امام خمینی، تقریرات، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۷ ـ ۶۸ و ۱۵۲.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ ۴۰۳.</ref>
[[امام خمینی]] در آثار خود، دعا را یکی از منابع [[غنی]] [[معارف اسلامی]] می‌داند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> از میان دعاهای مأثوری که از [[معصومان]]{{ع}} نقل شده‌است، ایشان به مناجات شعبانیه،<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۱/۱۳؛ ۴۵۶/۱۷؛ ۲۵۳/۱۹ و ۲۵۰/۲۰.</ref> دعای عرفه،<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۱۲۰/۱۸ و ۲۱/۲.</ref> [[دعای سمات]]<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.</ref> و [[دعای ابوحمزه ثمالی]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.</ref> تأکید فراوانی می‌ورزد؛ تا جایی که این دعاها را بالاترین [[مظهر]] [[عبودیت]] معرفی می‌کند.<ref> امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان، در اهمیت مناجات شعبانیه در میان دعاها همین نکته کافی است که تمام [[امامان معصوم]]{{ع}}<ref>مجلسی، ۹۶/۹۱ ـ ۹۷.</ref> آن را می‌خواندند<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امام خمینی، صحیفه، ۴۵۸/۱۷ و ۲/۲۱.</ref> و حقایقی دارد که منتهای آرزوی سالکان است<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref> ایشان در آثار خود به بررسی و تحلیل موضوعاتی، همچون [[حقیقت]] [[دعا]]، [[فضیلت]]، [[آداب]]، شرایط، عوامل و موانع آن پرداخته‌است<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۱۱ و ۱۲۷ ـ ۱۲۹؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۷ ـ ۱۵۱ و ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ امام خمینی، تقریرات، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۷ ـ ۶۸ و ۱۵۲.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ ـ ۴۰۳.</ref>


==حقیقت دعا==
== حقیقت دعا ==
در برخی [[روایات]]، حقیقت دعا [[عبادت]] شمرده شده‌است<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۰۰/۹۰.</ref> و [[اهل معرفت]]، دعا را یک نوع توجه و [[طلب]] دانسته‌اند که بر اساس حالات و [[اعتقاد]] شخص صورت می‌گیرد.<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۷۷.</ref> برخی [[اندیشمندان اسلامی]]، توجه و اقبال را [[روح]] [[دعا]] می‌دانند<ref>بهایی، مفتاح الفلاح، ۱۱۷.</ref> که [[انسان]] با دعا و توجه به [[مقام ربوبی]]، تمام اسباب و مسببات عالم مادی را در دست [[قدرت خدا]] و در تحت [[اراده]] او می‌بیند و با این اعتقاد از [[خداوند]] درخواست می‌کند.<ref>جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۵ ـ ۲۳۹.</ref> در دعا و سؤال از خداوند، [[دعاکننده]] اعتقاد دارد مخاطب دعا دارای [[مقام]] [[خالقیت]] و [[ربوبیت]] است و [[مرگ]] و [[زندگی]] و [[سعادت]] و [[شقاوت]] به دست اوست. در واقع رکن اصلی دعا توجه به [[توحید در خالقیت]] و [[توحید در ربوبیت]] است.<ref>عابدی، ادب دعا نزد امام خمینی، ۲۹.</ref> [[امام خمینی]] با استناد به روایتی،<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲</ref> حقیقت دعا را همان عبادت می‌داند که به واسطه بریدن [[دل]] از دیگران و [[ترس از خداوند]]، به انسان [[نورانیت]] می‌دهد و او را قابل [[شفاعت]] می‌کند تا انسان از [[آتش]] و [[عذاب]] [[نجات]] یابد.<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.</ref> ایشان دعا را راهگشای انسان به مدارج [[الهی]] می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۸۶/۱۹.</ref>.<ref>محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن، دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ ۴۰۳.</ref>
در برخی [[روایات]]، حقیقت دعا [[عبادت]] شمرده شده‌است<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۰۰/۹۰.</ref> و اهل معرفت، دعا را یک نوع توجه و طلب دانسته‌اند که بر اساس حالات و [[اعتقاد]] شخص صورت می‌گیرد.<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۷۷.</ref> برخی [[اندیشمندان اسلامی]]، توجه و اقبال را [[روح]] [[دعا]] می‌دانند<ref>بهایی، مفتاح الفلاح، ۱۱۷.</ref> که [[انسان]] با دعا و توجه به [[مقام ربوبی]]، تمام اسباب و مسببات عالم مادی را در دست [[قدرت خدا]] و در تحت [[اراده]] او می‌بیند و با این اعتقاد از [[خداوند]] درخواست می‌کند.<ref>جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۵ ـ ۲۳۹.</ref> در دعا و سؤال از خداوند، [[دعاکننده]] اعتقاد دارد مخاطب دعا دارای مقام [[خالقیت]] و [[ربوبیت]] است و [[مرگ]] و [[زندگی]] و [[سعادت]] و [[شقاوت]] به دست اوست. در واقع رکن اصلی دعا توجه به [[توحید در خالقیت]] و [[توحید در ربوبیت]] است.<ref>عابدی، ادب دعا نزد امام خمینی، ۲۹.</ref> [[امام خمینی]] با استناد به روایتی،<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲</ref> حقیقت دعا را همان عبادت می‌داند که به واسطه بریدن [[دل]] از دیگران و [[ترس از خداوند]]، به انسان [[نورانیت]] می‌دهد و او را قابل [[شفاعت]] می‌کند تا انسان از [[آتش]] و [[عذاب]] [[نجات]] یابد.<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.</ref> ایشان دعا را راهگشای انسان به مدارج [[الهی]] می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۸۶/۱۹.</ref>.<ref>محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن، دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ ـ ۴۰۳.</ref>


==زبان و اهمیت==
== زبان و اهمیت ==
زبان [[دعا]] در [[مکتب اهل بیت]]{{ع}} زبانی است که در عین [[لطافت]] و [[شور]]، دارای بالاترین مرتبه [[فصاحت]] و [[زیبایی]] است و کمک می‌کند [[معارف الهی]] به [[قلب]] برسد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳۳۸/۱۷.</ref> [[امام خمینی]] [[معتقد]] است [[قرآن]] و دعا از هم جدا نیستند؛ همان‌گونه که [[پیامبر]]{{صل}} نیز از قرآن جدا نیست و دعاهای وارد شده از [[معصومان]]{{ع}} به [[زبان قرآن]] و شارح آنهاست<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.</ref> و راه رسیدن به مقصود قرآن است. از این جهت با کنارگذاشتن دعا، قرآن نیز از میان می‌رود؛<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۹.</ref> بنابراین باید با دعا انس پیدا کرد.<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.</ref> ایشان معتقد است معارفی که در [[دعاهای مأثور]] وجود دارد، ممکن است در [[احادیث]] نباشد؛ زیرا مخاطبِ [[ائمه]]{{ع}} در [[حدیث]]، عموم [[مردم]] هستند و اندازه [[فهم]] آنها در [[گفتارها]] و خطاب‌ها باید رعایت شود؛ ولی در [[دعاها]] مخاطب خداست. از این جهت [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} آنچه در [[دل]] دارد، ابراز می‌کند.<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۱۸۳/۲؛ امام خمینی، صحیفه امام، ۲۸۶/۱۹.</ref>
زبان [[دعا]] در مکتب اهل بیت{{ع}} زبانی است که در عین لطافت و شور، دارای بالاترین مرتبه [[فصاحت]] و [[زیبایی]] است و کمک می‌کند [[معارف الهی]] به [[قلب]] برسد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳۳۸/۱۷.</ref> [[امام خمینی]] [[معتقد]] است [[قرآن]] و دعا از هم جدا نیستند؛ همان‌گونه که [[پیامبر]]{{صل}} نیز از قرآن جدا نیست و دعاهای وارد شده از [[معصومان]]{{ع}} به [[زبان قرآن]] و شارح آنهاست<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.</ref> و راه رسیدن به مقصود قرآن است. از این جهت با کنارگذاشتن دعا، قرآن نیز از میان می‌رود؛<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۹.</ref> بنابراین باید با دعا انس پیدا کرد.<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.</ref> ایشان معتقد است معارفی که در [[دعاهای مأثور]] وجود دارد، ممکن است در [[احادیث]] نباشد؛ زیرا مخاطبِ [[ائمه]]{{ع}} در [[حدیث]]، عموم [[مردم]] هستند و اندازه [[فهم]] آنها در [[گفتارها]] و خطاب‌ها باید رعایت شود؛ ولی در [[دعاها]] مخاطب خداست. از این جهت [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} آنچه در [[دل]] دارد، ابراز می‌کند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۱۸۳/۲؛ امام خمینی، صحیفه امام، ۲۸۶/۱۹.</ref>.


در [[حقیقت]] در [[معارف دینی]] بهترین و مؤثرترین آثارِ معصومان{{ع}} دعاست؛ زیرا معصومان{{ع}} آنچه را از [[معارف]] به ایشان رسیده‌ است، با چندین درجه تنزل هم نمی‌توانند به مردم عادی منتقل کنند؛ ولی در دعا، چون توجه به خداست، آنچه [[حق]] مطلب است، ادا کرده و [[آداب]] ذل [[عبودیت]] و عز [[ربوبیت]] را مراعات کرده‌اند و با زبان خاص خویش، [[انسان]] را بالا برده‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۳.</ref> به [[اعتقاد]] امام خمینی، [[دعا]] قرآن صاعد است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۱۸؛ ۲۸۶/۱۹، ۳۵۵؛ ۴۱۰/۲۰ و ۲۳۷/۲۱.</ref> و همانند قرآن دارای معارف بلندی است؛ ولی زبان قرآن با زبان دعا متفاوت است؛ زیرا اگرچه قرآن دربردارنده همه [[حقایق]] است، ولی در بسیاری موارد رمزگونه بیان شده‌است که [[بشر]] عادی به آن دست نمی‌یابد؛ اما دعا این‌گونه نیست؛<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۴۴۷/۱۸، ۴۵۳ و ۴۰۹/۲۰ ـ ۴۱۰.</ref> برای مثال بعضی از فقرات [[مناجات شعبانیه]] دربردارنده تمام مسائلی است که عرفا در کتاب‌های خود آورده‌اند و در [[حقیقت]]، عرفای [[اسلام]] از همین [[ادعیه]] استفاده کرده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۳.</ref>
در [[حقیقت]] در [[معارف دینی]] بهترین و مؤثرترین آثارِ معصومان{{ع}} دعاست؛ زیرا معصومان{{ع}} آنچه را از [[معارف]] به ایشان رسیده‌ است، با چندین درجه تنزل هم نمی‌توانند به مردم عادی منتقل کنند؛ ولی در دعا، چون توجه به خداست، آنچه [[حق]] مطلب است، ادا کرده و [[آداب]] ذل [[عبودیت]] و عز [[ربوبیت]] را مراعات کرده‌اند و با زبان خاص خویش، [[انسان]] را بالا برده‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۳.</ref> به [[اعتقاد]] امام خمینی، [[دعا]] قرآن صاعد است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۱۸؛ ۲۸۶/۱۹، ۳۵۵؛ ۴۱۰/۲۰ و ۲۳۷/۲۱.</ref> و همانند قرآن دارای معارف بلندی است؛ ولی زبان قرآن با زبان دعا متفاوت است؛ زیرا اگرچه قرآن دربردارنده همه [[حقایق]] است، ولی در بسیاری موارد رمزگونه بیان شده‌است که [[بشر]] عادی به آن دست نمی‌یابد؛ اما دعا این‌گونه نیست؛<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۴۴۷/۱۸، ۴۵۳ و ۴۰۹/۲۰ ـ ۴۱۰.</ref> برای مثال بعضی از فقرات [[مناجات شعبانیه]] دربردارنده تمام مسائلی است که عرفا در کتاب‌های خود آورده‌اند و در [[حقیقت]]، عرفای [[اسلام]] از همین [[ادعیه]] استفاده کرده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۳.</ref>.


به [[باور]] [[امام خمینی]] دعاهای [[معصومان]]{{ع}} در حال «[[صحو]]» قبل از «محو» یا بعد از «محو» که خود را در حضور[[حق]] حاضر می‌دیدند صادر شده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۴۳۸/۲۰</ref> ایشان خاطرنشان کرده‌است برخی جهال [[تصور]] کرده دعاهای معصومان{{ع}} برای تشریفات و [[آموزش]] دیگران است، در حالی‌که این گونه نیست بلکه آنان در برابر [[عظمت]] حق ایستاده و این [[دعاها]] را گفته‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۲/۲۱.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>
به [[باور]] [[امام خمینی]] دعاهای [[معصومان]]{{ع}} در حال «[[صحو]]» قبل از «محو» یا بعد از «محو» که خود را در حضور[[حق]] حاضر می‌دیدند صادر شده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۴۳۸/۲۰</ref> ایشان خاطرنشان کرده‌است برخی جهال تصور کرده دعاهای معصومان{{ع}} برای تشریفات و [[آموزش]] دیگران است، در حالی‌که این گونه نیست بلکه آنان در برابر عظمت حق ایستاده و این [[دعاها]] را گفته‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۲/۲۱.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>


==اقسام و مراتب==
== اقسام و مراتب ==
[[دعا]] تقسیمات و مراتبی دارد:  
[[دعا]] تقسیمات و مراتبی دارد:  


۱. عرفا دعا و سؤال را به سه دسته «قال» (سخن) و «حال» و «[[استعداد]]» تقسیم می‌کنند؛<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۸ ـ ۵۹؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۵ ـ ۴۱۶.</ref> زیرا گاهی [[انسان]] با زبان و در قالب الفاظ دعا می‌کند، گاهی حالِ شخص [[طلب]] و اقتضایی دارد و گاهی استعدادش درخواست امری دارد. فرق زبان استعداد با زبان حال در این است که صاحبِ استعداد، به‌تفصیل از استعدادهای جزئی [[خود آگاهی]] ندارد؛ زیرا [[آگاهی]] به استعداد کلی که در [[مرتبه علم]] [[الهی]] و مربوط به اعیان ثابته است و مجعول نیست و [[تکوینی]] است<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۱۳۰؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷.</ref> و استعدادات جزئیه که به موجب آن ظهور می‌یابند،<ref>جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۲۰۳.</ref> [[شأن]] کاملان در [[سلوک]] است که به اعیان ثابته در [[علم الهی]] اطلاع پیدا کرده‌اند؛ اما کسانی که در ابتدای سلوک یا جزء ارباب احوال و متوسط در سلوک‌اند، این امر بر آنان مخفی است و به سبب همین خفا، سؤال به زبان [[استعداد]] نیز مخفی است؛ اما صاحبِ زبان حال، به واسطه اینکه حالش سبب سؤال و درخواست شده است، به حال [[خود آگاهی]] دارد.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۲۱؛ خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۷۶ ـ ۱۷۷.</ref>
۱. عرفا دعا و سؤال را به سه دسته «قال» (سخن) و «حال» و «[[استعداد]]» تقسیم می‌کنند؛<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۸ ـ ۵۹؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۵ ـ ۴۱۶.</ref> زیرا گاهی [[انسان]] با زبان و در قالب الفاظ دعا می‌کند، گاهی حالِ شخص طلب و اقتضایی دارد و گاهی استعدادش درخواست امری دارد. فرق زبان استعداد با زبان حال در این است که صاحبِ استعداد، به‌تفصیل از استعدادهای جزئی خود آگاهی ندارد؛ زیرا [[آگاهی]] به استعداد کلی که در مرتبه علم [[الهی]] و مربوط به اعیان ثابته است و مجعول نیست و [[تکوینی]] است<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۱۳۰؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷.</ref> و استعدادات جزئیه که به موجب آن ظهور می‌یابند،<ref>جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۲۰۳.</ref> [[شأن]] کاملان در [[سلوک]] است که به اعیان ثابته در [[علم الهی]] اطلاع پیدا کرده‌اند؛ اما کسانی که در ابتدای سلوک یا جزء ارباب احوال و متوسط در سلوک‌اند، این امر بر آنان مخفی است و به سبب همین خفا، سؤال به زبان [[استعداد]] نیز مخفی است؛ اما صاحبِ زبان حال، به واسطه اینکه حالش سبب سؤال و درخواست شده است، به حال خود آگاهی دارد<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۲۱؛ خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۷۶ ـ ۱۷۷.</ref>.


[[امام خمینی]] نیز با پذیرش تقسیم [[دعا]] به سه دسته قال و حال و استعداد [[معتقد]] است دعا و سؤالِ به زبان قال و گفتار، اگر مطابق با لسان استعداد و همسو با [[دل]] باشد، [[مستجاب]] خواهد شد.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ و ۱۲۸.</ref> [[عارفان]] برای دعا مراتبی برشمرده‌اند. بعضی دعای [[عوام]] را به زبان و گفتار و دعای زاهدان را به فعل و دعای عارفان را به احوال دانسته‌اند.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۴.</ref>
[[امام خمینی]] نیز با پذیرش تقسیم [[دعا]] به سه دسته قال و حال و استعداد [[معتقد]] است دعا و سؤالِ به زبان قال و گفتار، اگر مطابق با لسان استعداد و همسو با [[دل]] باشد، [[مستجاب]] خواهد شد.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ و ۱۲۸.</ref> [[عارفان]] برای دعا مراتبی برشمرده‌اند. بعضی دعای [[عوام]] را به زبان و گفتار و دعای زاهدان را به فعل و دعای عارفان را به احوال دانسته‌اند<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۴.</ref>.


۲. امام خمینی همسو با دیگر عارفان<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۷ ـ ۴۱۹.</ref> در تقسیمی دیگر، [[دعا]] را به اعتبار معرفتِ دعاکنندگان به سه دسته تقسیم کرده است:  
۲. امام خمینی همسو با دیگر عارفان<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۷ ـ ۴۱۹.</ref> در تقسیمی دیگر، [[دعا]] را به اعتبار معرفتِ دعاکنندگان به سه دسته تقسیم کرده است:  
# دعای [[عامه]] که دعای از روی «[[استعجال]]» است؛ چون عامه به دنبال مقاصد [[نفسانی]] هستند و همین امر سبب می‌شود در دعا [[شتاب]] کنند؛ زیرا در این فکرند که مبادا مقاصد [[دنیوی]] از آنها فوت شود؛
# دعای [[عامه]] که دعای از روی «[[استعجال]]» است؛ چون عامه به دنبال مقاصد [[نفسانی]] هستند و همین امر سبب می‌شود در دعا [[شتاب]] کنند؛ زیرا در این فکرند که مبادا مقاصد [[دنیوی]] از آنها فوت شود؛
# دعای صاحبان [[حکمت]] که دعای از روی «احتمال» است؛ چون احتمال می‌دهند دعا در [[قضای الهی]] دخالت داشته و [[قضا]] [[مقید]] به دعا باشد؛  
# دعای صاحبان [[حکمت]] که دعای از روی «احتمال» است؛ چون احتمال می‌دهند دعا در [[قضای الهی]] دخالت داشته و [[قضا]] [[مقید]] به دعا باشد؛  
# دعای [[اصحاب]] [[معارف]] که دعای از روی «[[امتثال]]» است. این گروه [[اسیر]] نفس نیستند و برای آرزوهای نفسانی دعا نمی‌کنند، بلکه برای [[امتثال امر]] [[خدا]] دست به دعا برمی‌دارند؛ زیرا دعا [[خلوت]] با [[حق]] است و در [[سایه]] دعا می‌توانند با [[محبوب]] خود [[مناجات]] کنند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۶۳؛ تعلیقات فصوص، ۷۳.</ref>
# دعای [[اصحاب]] [[معارف]] که دعای از روی «[[امتثال]]» است. این گروه [[اسیر]] نفس نیستند و برای آرزوهای نفسانی دعا نمی‌کنند، بلکه برای [[امتثال امر]] [[خدا]] دست به دعا برمی‌دارند؛ زیرا دعا [[خلوت]] با [[حق]] است و در [[سایه]] دعا می‌توانند با [[محبوب]] خود [[مناجات]] کنند<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۶۳؛ تعلیقات فصوص، ۷۳.</ref>.


امام خمینی مانند دیگر [[اهل معرفت]]<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹.</ref> بر این [[باور]] است که اطلاع [[اولیای الهی]] و کمّل بر سرّ قَدَر منافاتی با دعای آنها ندارد؛ اگرچه این افراد مطّلع بر [[عوالم غیب]]، اقتضائات، احوال و وقایع هستند، دعا و سؤال آنان در [[حقیقت]] امتثال امر [[حق‌تعالی]] است که امر به [[دعا]] کرده است.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۳۰.</ref> آنان [[علم]] دارند که [[تقدیر الهی]] بر این تعلق گرفته که رسیدن به مطلوب از راه دعا امکان‌پذیر است و دعای [[بنده]] نیز از اموری است که علم [[ازلی]] [[الهی]] بر آن تعلق گرفته است. البته دعا به حسب حالات این افراد مختلف است؛ اگر حال آنان اقتضای سؤال و [[طلب]] بود، [[دعا]] می‌کند و اگر حالشان اقتضای [[صبر]] داشت [[سکوت]] کرده و دعا نمی‌کنند؛ چنانچه ابتلای [[حضرت ایوب]]{{ع}} و عدم دعای ایشان تا [[زمان]] رفع [[بلا]]، به این سبب بوده است.<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref>
امام خمینی مانند دیگر [[اهل معرفت]]<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹.</ref> بر این [[باور]] است که اطلاع [[اولیای الهی]] و کمّل بر سرّ قَدَر منافاتی با دعای آنها ندارد؛ اگرچه این افراد مطّلع بر [[عوالم غیب]]، اقتضائات، احوال و وقایع هستند، دعا و سؤال آنان در [[حقیقت]] امتثال امر [[حق‌تعالی]] است که امر به [[دعا]] کرده است.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۳۰.</ref> آنان [[علم]] دارند که [[تقدیر الهی]] بر این تعلق گرفته که رسیدن به مطلوب از راه دعا امکان‌پذیر است و دعای [[بنده]] نیز از اموری است که علم [[ازلی]] [[الهی]] بر آن تعلق گرفته است. البته دعا به حسب حالات این افراد مختلف است؛ اگر حال آنان اقتضای سؤال و طلب بود، [[دعا]] می‌کند و اگر حالشان اقتضای [[صبر]] داشت [[سکوت]] کرده و دعا نمی‌کنند؛ چنانچه ابتلای [[حضرت ایوب]]{{ع}} و عدم دعای ایشان تا [[زمان]] رفع [[بلا]]، به این سبب بوده است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref>.


۳. دعا به لحاظ [[روایت]] بودن به دو دسته [[مأثور]] و [[غیر مأثور]] تقسیم شده است: مأثور آن است که از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} منقول است و غیر مأثور آن است که از طرف غیر [[معصوم]] انشا شده باشد، خواه خواننده دعا و خواه دیگری آن را انشا کرده باشد، مانند دعاهایی که در ابتدای تصنیف، تألیف، [[وعظ]] و [[نماز جمعه]] و عیدین صورت می‌گیرد که در هر صورت، کسی آن را [[حرام]] ندانسته و مانع آن نشده است.<ref>حسن‌زاده آملی، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ۷۱.</ref> [[امام خمینی]] نیز به دو قسم [[دعای مأثور]] و غیر مأثور اشاره کرده و [[معتقد]] است لازم نیست میان تکبیرات [[نماز میت]] اکتفا بر [[ادعیه]] مأثور شود<ref>امام خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، ۲۱۴.</ref> یا در [[قنوت]] [[نماز عیدین]]، هر چه بر زبان جاری شود، کفایت می‌کند؛ اما [[افضل]] دعای مأثور است.<ref>امام خمینی، وسیلة النجاة مع تعالیق الامام‌الخمینی، ۲۰۱.</ref>
۳. دعا به لحاظ [[روایت]] بودن به دو دسته [[مأثور]] و [[غیر مأثور]] تقسیم شده است: مأثور آن است که از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} منقول است و غیر مأثور آن است که از طرف غیر [[معصوم]] انشا شده باشد، خواه خواننده دعا و خواه دیگری آن را انشا کرده باشد، مانند دعاهایی که در ابتدای تصنیف، تألیف، [[وعظ]] و [[نماز جمعه]] و عیدین صورت می‌گیرد که در هر صورت، کسی آن را [[حرام]] ندانسته و مانع آن نشده است.<ref>حسن‌زاده آملی، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ۷۱.</ref> [[امام خمینی]] نیز به دو قسم [[دعای مأثور]] و غیر مأثور اشاره کرده و [[معتقد]] است لازم نیست میان تکبیرات [[نماز میت]] اکتفا بر [[ادعیه]] مأثور شود<ref>امام خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، ۲۱۴.</ref> یا در [[قنوت]] [[نماز عیدین]]، هر چه بر زبان جاری شود، کفایت می‌کند؛ اما [[افضل]] دعای مأثور است<ref>امام خمینی، وسیلة النجاة مع تعالیق الامام‌الخمینی، ۲۰۱.</ref>.


۴. امام خمینی برای دعا و دیگر [[عبادات]]، به اعتبار [[حضور قلب]] افراد در آن، مراتبی برمی‌شمرد و افراد را به این اعتبار به چند دسته تقسیم می‌کند:  
۴. امام خمینی برای دعا و دیگر [[عبادات]]، به اعتبار [[حضور قلب]] افراد در آن، مراتبی برمی‌شمرد و افراد را به این اعتبار به چند دسته تقسیم می‌کند:  
# برخی در [[نماز]] و دیگر عبادات ([[اذکار]] و [[مناجات]]) تنها به صورت و ظاهر می‌رسند و مفاهیم [[عرفی]] اذکار و [[دعاها]] را می‌فهمند و حضور قلبشان تنها در حدی است که هنگام قرائت، مفاهیم را در [[قلب]] خود حاضر می‌کنند.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۸.</ref>  
# برخی در [[نماز]] و دیگر عبادات ([[اذکار]] و [[مناجات]]) تنها به صورت و ظاهر می‌رسند و مفاهیم [[عرفی]] اذکار و [[دعاها]] را می‌فهمند و حضور قلبشان تنها در حدی است که هنگام قرائت، مفاهیم را در [[قلب]] خود حاضر می‌کنند<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۸.</ref>.
# برخی، [[حقایق]] [[اذکار]] و [[عبادات]] و قرائت را به قدم [[عقل]] و [[فکر]] می‌فهمند؛ مانند اینکه با [[برهان عقلی]]، کیفیت [[رجوع]] تمام [[محامد]] را به [[حق]] می‌دانند. [[حضور قلب]] این [[طایفه]] به این است که در ذکر محامد و حقایق، قلبشان حاضر باشد و بفهمند چه می‌گویند و چگونه [[حمد]] [[خدا]] می‌کنند.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref>
# برخی، [[حقایق]] [[اذکار]] و [[عبادات]] و قرائت را به قدم [[عقل]] و [[فکر]] می‌فهمند؛ مانند اینکه با [[برهان عقلی]]، کیفیت [[رجوع]] تمام [[محامد]] را به [[حق]] می‌دانند. [[حضور قلب]] این [[طایفه]] به این است که در ذکر محامد و حقایق، قلبشان حاضر باشد و بفهمند چه می‌گویند و چگونه [[حمد]] [[خدا]] می‌کنند<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref>.
# عده‌ای از افراد حقایقی را که با قدم فکر و عقل [[درک]] کرده‌اند، با قلم عقل به قلب می‌رسانند و به آن [[ایمان]] می‌آورند.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref>
# عده‌ای از افراد حقایقی را که با قدم فکر و عقل [[درک]] کرده‌اند، با قلم عقل به قلب می‌رسانند و به آن [[ایمان]] می‌آورند<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref>.
# افرادی علاوه بر [[ادراک قلبی]] این حقایق و رسیدن به [[مقام]] کمال [[اطمینان]]، با [[مجاهدت]] و [[ریاضت]] به مرتبه [[کشف و شهود]] می‌رسند و حقایق را با چشم [[ملکوتی]] به حضور عینی درمی‌یابند.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۰.</ref>
# افرادی علاوه بر [[ادراک قلبی]] این حقایق و رسیدن به مقام کمال [[اطمینان]]، با [[مجاهدت]] و [[ریاضت]] به مرتبه [[کشف و شهود]] می‌رسند و حقایق را با چشم [[ملکوتی]] به حضور عینی درمی‌یابند<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۰.</ref>.


۵. [[امام خمینی]] [[معتقد]] است از آنجا که [[انسان]] به حسب مراتب صعود و [[نزول]] عالم، دارای عوالمی است، بر اساس هر یک از این [[عوالم]]، سؤال و زبان مخصوص به خود را دارد و [[خداوند]] نیز بر اساس اسم مناسب با آن عالم، دعای او را [[اجابت]] می‌کند؛ چنان‌که به حسب مقام اطلاقی و [[سریانی]]، به واسطه اسم «[[رحمن]]» که ربِ [[هویت]] اطلاقی است و در مرتبه [[روحی]]، به واسطه اسم «[[علیم]]» و در مرتبه [[جامعه]] بین نشئه‌ها، به واسطه اسم «اعظم»، دعای انسان اجابت می‌شود.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان معتقد است نخستین سؤالی که در عالم وجود واقع شد، سؤال [[اسما]] و [[صفات الهی]] بود که با زبان مناسب مقام خود استدعا کردند در حضرت [[واحدیت]] ظهور یابند که این استدعا به [[افاضه]] [[فیض اقدس]] جواب داده شد و اسما و صفات ظهور یافتند. در این میان، اسم جامع «[[الله]]»، [[رب]] [[انسان کامل]] که [[حاکم]] بر اسما و صفات الهی است، نخستین اسمی بود که ظهور یافت و به واسطه او دیگر [[اسما]]، به ترتیب شمولشان ظهور یافتند. پس از آن اعیان ثابته و [[صور]] [[اسمای الهی]] درخواست ظهور کردند و اولین آنها صورت اسم جامع «[[الله]]» و عین ثابت [[انسانی]] بود. سپس سایر اعیان به واسطه او ظهور یافتند. در مرحله بعد اعیان ثابته ممکنه استدعا کردند در خارج ظهور پیدا کنند که به [[واسطه فیض]] [[مقدس]] جواب داده شد و به ترتیبی که داشتند، ظهور پیدا کردند.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان این [[دعاها]] ازجمله دعاهایی است که [[مستجاب]] است و رد نمی‌شود.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref>
۵. [[امام خمینی]] [[معتقد]] است از آنجا که [[انسان]] به حسب مراتب صعود و [[نزول]] عالم، دارای عوالمی است، بر اساس هر یک از این [[عوالم]]، سؤال و زبان مخصوص به خود را دارد و [[خداوند]] نیز بر اساس اسم مناسب با آن عالم، دعای او را [[اجابت]] می‌کند؛ چنان‌که به حسب مقام اطلاقی و [[سریانی]]، به واسطه اسم «[[رحمن]]» که ربِ [[هویت]] اطلاقی است و در مرتبه [[روحی]]، به واسطه اسم «[[علیم]]» و در مرتبه [[جامعه]] بین نشئه‌ها، به واسطه اسم «اعظم»، دعای انسان اجابت می‌شود.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان معتقد است نخستین سؤالی که در عالم وجود واقع شد، سؤال [[اسما]] و [[صفات الهی]] بود که با زبان مناسب مقام خود استدعا کردند در حضرت [[واحدیت]] ظهور یابند که این استدعا به [[افاضه]] [[فیض اقدس]] جواب داده شد و اسما و صفات ظهور یافتند. در این میان، اسم جامع «[[الله]]»، [[رب]] [[انسان کامل]] که [[حاکم]] بر اسما و صفات الهی است، نخستین اسمی بود که ظهور یافت و به واسطه او دیگر [[اسما]]، به ترتیب شمولشان ظهور یافتند. پس از آن اعیان ثابته و [[صور]] [[اسمای الهی]] درخواست ظهور کردند و اولین آنها صورت اسم جامع «[[الله]]» و عین ثابت [[انسانی]] بود. سپس سایر اعیان به واسطه او ظهور یافتند. در مرحله بعد اعیان ثابته ممکنه استدعا کردند در خارج ظهور پیدا کنند که به [[واسطه فیض]] [[مقدس]] جواب داده شد و به ترتیبی که داشتند، ظهور پیدا کردند<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان این [[دعاها]] ازجمله دعاهایی است که [[مستجاب]] است و رد نمی‌شود<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.</ref>.


==[[آداب]] و شرایط==
== [[آداب]] و شرایط ==
[[اندیشمندان اسلامی]] برای [[دعا]] آداب و شرایطی ذکر کرده‌اند که با مراعات آنها دعا به [[اجابت]] می‌رسد؛ ازجمله:  
[[اندیشمندان اسلامی]] برای [[دعا]] آداب و شرایطی ذکر کرده‌اند که با مراعات آنها دعا به [[اجابت]] می‌رسد؛ ازجمله:  
# از روی [[حقیقت]] دعاکردن و [[پرهیز]] از [[لقلقه زبان]]؛<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۷/۲؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۰ ـ ۴۸۱.</ref>  
# از روی [[حقیقت]] دعاکردن و پرهیز از لقلقه زبان<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۷/۲؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۰ ـ ۴۸۱.</ref>؛
# مؤثر دیدن [[خداوند]] در دعا و مستقل نپنداشتن اسباب در تأثیر؛<ref>جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۰ ـ ۲۳۱.</ref>  
# مؤثر دیدن [[خداوند]] در دعا و مستقل نپنداشتن اسباب در تأثیر<ref>جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۰ ـ ۲۳۱.</ref>؛
# آغازکردن دعا با [[حمد]] و [[ثنای الهی]]؛<ref>ابن‌طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۳۵.</ref>  
# آغازکردن دعا با [[حمد]] و [[ثنای الهی]]<ref>ابن‌طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۳۵.</ref>؛
# [[صلوات بر پیامبر]]{{صل}} و [[آل پیامبر]]{{ع}} در آغاز دعا<ref>نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.</ref> و پس از دعا؛<ref>ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۹۵.</ref>  
# [[صلوات بر پیامبر]]{{صل}} و [[آل پیامبر]]{{ع}} در آغاز دعا<ref>نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.</ref> و پس از دعا<ref>ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۹۵.</ref>؛
# [[قادر]] دانستن خداوند بر هر چیزی و عالم شمردن او به حال خود؛<ref>ابن‌طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۳۱.</ref>
# قادر دانستن خداوند بر هر چیزی و عالم شمردن او به حال خود<ref>ابن‌طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۳۱.</ref>؛
# [[دعا]] در اوقات شریفه‌ای، همچون [[عرفه]]، [[ماه رمضان]]، [[روز جمعه]]، وقت [[سحر]] یا احوال شریفه‌ای، همچون هنگام [[نزول باران]] و [[اقامه نماز]] [[واجب]]؛<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۷.</ref>  
# [[دعا]] در اوقات شریفه‌ای، همچون [[عرفه]]، [[ماه رمضان]]، [[روز جمعه]]، وقت [[سحر]] یا احوال شریفه‌ای، همچون هنگام نزول باران و اقامه نماز [[واجب]]<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۷.</ref>؛
# رو به [[قبله]] بودن در هنگام دعا؛<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۸.</ref>
# رو به [[قبله]] بودن در هنگام دعا<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۸.</ref>؛
# پیدا کردن حال [[تضرع]] و [[خشوع]] در هنگام دعا؛<ref>نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.</ref>
# پیدا کردن حال [[تضرع]] و [[خشوع]] در هنگام دعا<ref>نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.</ref>؛
# یقین‌ داشتن به اجابت؛<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۹۴/۲.</ref>
# یقین‌ داشتن به اجابت<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۹۴/۲.</ref>؛
# [[اصرار در دعا]].<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۹۴/۲؛نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.</ref>
# اصرار در دعا<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۹۴/۲؛نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.</ref>.


[[امام خمینی]] نیز در باب [[آداب دعا]] به [[آداب ظاهری]] و [[باطنی]] توجه کرده و بیش از هر چیز بر [[آداب]] باطنی و حال [[معنوی]] تأکید ورزیده‌است و بر این [[عقیده]] است که سالک با رعایت آداب باطنی و در [[سایه]] آن حال معنوی، از [[دعا]] و [[راز]] و نیازش بهره بیشتری می‌برد. ایشان در این زمینه رعایت چند امر را مهم می‌داند:  
[[امام خمینی]] نیز در باب [[آداب دعا]] به آداب ظاهری و [[باطنی]] توجه کرده و بیش از هر چیز بر [[آداب]] باطنی و حال [[معنوی]] تأکید ورزیده‌است و بر این [[عقیده]] است که سالک با رعایت آداب باطنی و در [[سایه]] آن حال معنوی، از [[دعا]] و [[راز]] و نیازش بهره بیشتری می‌برد. ایشان در این زمینه رعایت چند امر را مهم می‌داند:  
# دوری از [[اعتماد]] به خویشتن تا جایی که زبان [[باطن]] او در محضر [[ربوبی]] با عجز و نیاز همراه باشد؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۷.</ref>  
# دوری از [[اعتماد]] به خویشتن تا جایی که زبان [[باطن]] او در محضر [[ربوبی]] با عجز و نیاز همراه باشد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۷.</ref>؛
# رعایت [[طهارت]] و توجه به سرّ طهارت و [[وضو]] که با رعایت این [[ادب]]، [[داعی]] و سالک متوجه می‌شود که با ناپاکی‌های ظاهری نباید به درگاه [[خدا]] رفت، چه رسد به ناپاکی‌های معنوی که اصل همه ناپاکی‌هاست و [[دل]] [[بنده]] را [[آلوده]] می‌سازد؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۸.</ref>
# رعایت [[طهارت]] و توجه به سرّ طهارت و [[وضو]] که با رعایت این [[ادب]]، [[داعی]] و سالک متوجه می‌شود که با ناپاکی‌های ظاهری نباید به درگاه [[خدا]] رفت، چه رسد به ناپاکی‌های معنوی که اصل همه ناپاکی‌هاست و [[دل]] [[بنده]] را [[آلوده]] می‌سازد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۸.</ref>؛
# [[تفکر]] در معانی [[ادعیه]] و مناجات‌ها و حالات [[اولیای الهی]] که چگونه در پیشگاه [[الهی]] اظهار عجز و تذلل می‌کنند؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.</ref>
# [[تفکر]] در معانی [[ادعیه]] و مناجات‌ها و حالات [[اولیای الهی]] که چگونه در پیشگاه [[الهی]] اظهار عجز و تذلل می‌کنند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.</ref>؛
# [[حضور قلب]] در دعا؛ زیرا با [[غفلت]] و [[نسیان]] [[قلب]]، هیچ فایده‌ای از [[ذکر و دعا]] نصیب بنده نمی‌شود و این‌گونه [[اعمال]] در [[روح]] او تأثیری نخواهد داشت؛<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۹.</ref>  
# [[حضور قلب]] در دعا؛ زیرا با [[غفلت]] و [[نسیان]] [[قلب]]، هیچ فایده‌ای از [[ذکر و دعا]] نصیب بنده نمی‌شود و این‌گونه [[اعمال]] در [[روح]] او تأثیری نخواهد داشت<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۹.</ref>؛
# [[دعا]] به زبان [[استعداد]] که منوط به رفع حجاب‌های ظلمانی و [[نورانی]] است و [[دعاکننده]] تا می‌تواند باید باطن خود را [[پاک]] کند و آن را از آلودگی‌ها و [[ملکات]] [[پست]] تهی سازد تا دعایش [[مستجاب]] شود و از مرحله گفتار به [[مقام]] حال و از مقام حال به لسان استعداد برسد و از ظاهر به باطن سرایت کند و به مقصد نایل شود؛<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱.</ref>
# [[دعا]] به زبان [[استعداد]] که منوط به رفع حجاب‌های ظلمانی و [[نورانی]] است و [[دعاکننده]] تا می‌تواند باید باطن خود را [[پاک]] کند و آن را از آلودگی‌ها و [[ملکات]] [[پست]] تهی سازد تا دعایش [[مستجاب]] شود و از مرحله گفتار به مقام حال و از مقام حال به لسان استعداد برسد و از ظاهر به باطن سرایت کند و به مقصد نایل شود<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱.</ref>؛
# دعاکننده با حال [[تضرع]] و با گفتن «اللهم» یا «یا [[الله]]» دعای خود را آغاز کند؛ زیرا [[خداوند]] با اسم جامع و محیطش، [[حافظ]] و [[نگهبان]] اوست و باید داعی با [[توسل]] به مربی خود با همین اسم جامع دعایش را آغاز کند تا گرفتار [[راهزن]] این راه که [[شیطان]] است، نشود.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۹.</ref>
# دعاکننده با حال [[تضرع]] و با گفتن «اللهم» یا «یا [[الله]]» دعای خود را آغاز کند؛ زیرا [[خداوند]] با اسم جامع و محیطش، [[حافظ]] و [[نگهبان]] اوست و باید داعی با [[توسل]] به مربی خود با همین اسم جامع دعایش را آغاز کند تا گرفتار [[راهزن]] این راه که [[شیطان]] است، نشود<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۹.</ref>.


[[امام خمینی]] این محذور را رد کرده‌ است که کلمه {{متن حدیث|إِنِّي}} در جملاتی مانند {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْئَلُكَ}} برای [[اثبات]] [[انانیت]] است و اظهار انانیت با [[دعا]] و نیاز، منافات دارد؛ زیرا بر این [[باور]] است اثبات انانیت در [[مقام]] تذلل و اظهار [[فقر مذموم]] نیست؛ بلکه برای [[حفظ]] [[مقام عبودیت]] و توجه به [[فقر ذاتی]] است؛ به‌عبارت دیگر انانیت منافاتی با فقر ذاتی ندارد و اگر در [[حالت صحو]] بعد از محو باشد ـ که خود یکی از [[کامل‌ترین]] مراتب [[انسانیت]] است ـ حفظ مقام کثرت در [[وحدت]] و وحدت در کثرت است که برای هیچ‌یک از [[انبیاء]] [[مرسلین]]{{ع}} محقق نشده‌است؛ مگر برای [[خاتم انبیا]]{{صل}} که [[بالاصاله]] و برای [[اوصیاء]] او{{ع}} به تبع حاصل می‌باشد؛<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>
[[امام خمینی]] این محذور را رد کرده‌ است که کلمه {{متن حدیث|إِنِّي}} در جملاتی مانند {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْئَلُكَ}} برای [[اثبات]] [[انانیت]] است و اظهار انانیت با [[دعا]] و نیاز، منافات دارد؛ زیرا بر این [[باور]] است اثبات انانیت در مقام تذلل و اظهار [[فقر مذموم]] نیست؛ بلکه برای [[حفظ]] [[مقام عبودیت]] و توجه به فقر ذاتی است؛ به‌عبارت دیگر انانیت منافاتی با فقر ذاتی ندارد و اگر در حالت صحو بعد از محو باشد ـ که خود یکی از کامل‌ترین مراتب [[انسانیت]] است ـ حفظ مقام کثرت در [[وحدت]] و وحدت در کثرت است که برای هیچ‌یک از [[انبیاء]] [[مرسلین]]{{ع}} محقق نشده است؛ مگر برای [[خاتم انبیا]]{{صل}} که بالاصاله و برای [[اوصیاء]] او{{ع}} به تبع حاصل می‌باشد<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>


==موانع [[استجابت]]==
== موانع [[استجابت]] ==
[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] [[وعده]] داده‌است دعای [[بندگان]] را [[اجابت]] می‌کند {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>،{{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا بی‌گمان، تو، روزی که در آن تردیدی راه ندارد فراهم آورنده مردمانی؛ به راستی خداوند در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزد» سوره آل عمران، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا}}<ref>«و کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، به بوستان‌هایی درخواهیم آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آنها جاودانند، بنا به وعده راستین  خداوند و از خداوند راست‌گفتارتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۱۲۲.</ref>  
[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] [[وعده]] داده‌است دعای [[بندگان]] را [[اجابت]] می‌کند {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>،{{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا بی‌گمان، تو، روزی که در آن تردیدی راه ندارد فراهم آورنده مردمانی؛ به راستی خداوند در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزد» سوره آل عمران، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا}}<ref>«و کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، به بوستان‌هایی درخواهیم آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آنها جاودانند، بنا به وعده راستین  خداوند و از خداوند راست‌گفتارتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۱۲۲.</ref>.


در [[روایات]] موانعی برای [[استجابت دعا]] ذکر شده‌ است که عبارت‌اند از:
در [[روایات]] موانعی برای [[استجابت دعا]] ذکر شده‌ است که عبارت‌اند از:
#عمل‌ نکردن به [[کتاب خدا]]؛
# عمل‌ نکردن به [[کتاب خدا]]؛
#شکر نکردن نعمات [[الهی]]؛
# شکر نکردن نعمات [[الهی]]؛
#[[مخالفت]] با [[سنت پیامبر]]{{صل}}؛<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۳۷۶/۹۰ ـ ۳۷۷.</ref>
# [[مخالفت]] با [[سنت پیامبر]]{{صل}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۳۷۶/۹۰ ـ ۳۷۷.</ref>؛
#گناه‌ کردن؛<ref>ابن‌فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۲۱۲.</ref>
# گناه‌ کردن<ref>ابن‌فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۲۱۲.</ref>؛
#[[خوردن مال حرام]]؛<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۳۷۲/۹۰ ـ ۳۷۳.</ref>
# خوردن مال حرام<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۳۷۲/۹۰ ـ ۳۷۳.</ref>.


[[اندیشمندان اسلامی]] نیز موانعی را برای استجابت دعا برشمرده‌اند؛ ازجمله:  
[[اندیشمندان اسلامی]] نیز موانعی را برای استجابت دعا برشمرده‌اند؛ از جمله:  
# '''توجه به غیر خداوند''': کسی که دعا با جانش آمیخته نشده باشد و همراه با درخواست [[حاجت]] از خداوند، به اسباب و علل مادی نیز دل‌خوش باشد، در [[حقیقت]] خداوند را نخوانده‌است تا دعایش [[مستجاب]] شود؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۱۹/۹ ـ ۴۲۱.</ref>  
# '''توجه به غیر خداوند''': کسی که دعا با جانش آمیخته نشده باشد و همراه با درخواست [[حاجت]] از خداوند، به اسباب و علل مادی نیز دل‌خوش باشد، در [[حقیقت]] خداوند را نخوانده‌است تا دعایش [[مستجاب]] شود<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۱۹/۹ ـ ۴۲۱.</ref>؛
# '''نداشتن [[معرفت]] درست''': کسی که معرفت درست به خداوند ندارد، دعای او دعای [[حقیقی]] به سوی خداوند نیست تا [[اجابت]] شود؛<ref>جلوه، رسالة فی بیان استجابة الدعاء، ۷۷.</ref>  
# '''نداشتن [[معرفت]] درست''': کسی که معرفت درست به خداوند ندارد، دعای او دعای [[حقیقی]] به سوی خداوند نیست تا [[اجابت]] شود<ref>جلوه، رسالة فی بیان استجابة الدعاء، ۷۷.</ref>؛
# '''دعای بدون تلاش و [[کوشش]]''': از این جهت دعای شخص بیکار که برای رسیدن به مطلوب نمی‌کوشد و تنبل و [[تن‌پرور]] است، [[مستجاب]] نمی‌شود؛ البته تلاش و کوشش باید در حد وسیله باشد، نه به عنوان تکیه‌گاه که در این صورت با [[خلوص]] [[دعا]] و [[توحید]] در آن ناسازگار است؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۲/۹ ـ ۴۲۳.</ref>
# '''دعای بدون تلاش و کوشش''': از این جهت دعای شخص بیکار که برای رسیدن به مطلوب نمی‌کوشد و تنبل و [[تن‌پرور]] است، [[مستجاب]] نمی‌شود؛ البته تلاش و کوشش باید در حد وسیله باشد، نه به عنوان تکیه‌گاه که در این صورت با [[خلوص]] [[دعا]] و [[توحید]] در آن ناسازگار است<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۲/۹ ـ ۴۲۳.</ref>؛
# '''مخالفت‌نکردن با [[نظام تکوین]] و [[تشریع]]''': [[دعا]] نوعی [[استمداد]] و [[استعانت]] است؛ به جهت اینکه [[انسان]] به هدف‌های [[آفرینش]] و تشریع[[دست]] پیدا کند. دعایی که بر خلاف این [[هدف]] باشد، قابل [[استجابت]] نیست؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۷۸۷/۲۳.</ref>
# '''مخالفت‌نکردن با [[نظام تکوین]] و [[تشریع]]''': [[دعا]] نوعی [[استمداد]] و [[استعانت]] است؛ به جهت اینکه [[انسان]] به هدف‌های [[آفرینش]] و تشریع[[دست]] پیدا کند. دعایی که بر خلاف این [[هدف]] باشد، قابل [[استجابت]] نیست<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۷۸۷/۲۳.</ref>؛
# '''[[مخالفت]] دعا با [[مصلحت]] [[دعاکننده]]''': گاهی خواسته [[بنده]] از [[خداوند]] به [[سود]] و مصلحت او نیست و اگر وی از [[زیان]] خواسته خود [[آگاه]] شود، هرگز آن را [[طلب]] نمی‌کند، از این‌رو [[خداوند حکیم]] که خواهان خیر و [[صلاح]] بنده خویش است، آن دعا را مستجاب نمی‌کند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۰/۹ ـ ۴۲۱.</ref>
# '''[[مخالفت]] دعا با [[مصلحت]] [[دعاکننده]]''': گاهی خواسته [[بنده]] از [[خداوند]] به [[سود]] و مصلحت او نیست و اگر وی از [[زیان]] خواسته خود [[آگاه]] شود، هرگز آن را طلب نمی‌کند، از این‌رو [[خداوند حکیم]] که خواهان خیر و [[صلاح]] بنده خویش است، آن دعا را مستجاب نمی‌کند<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۰/۹ ـ ۴۲۱.</ref>.


[[امام خمینی]] [[معتقد]] است زمانی دعا به اجابت می‌رسد که از ظاهر به [[باطن]] سرایت کند و اگر دعای به زبان، مطابق با زبان [[استعداد]] باشد و آنچه به زبان می‌گوید، برخلاف آنچه در حال و [[دل]] می‌خواهد، نباشد، مستجاب می‌شود و اگر مستجاب نشد، یا از زبان استعداد صادر نشده‌است یا با [[نظام]] کلی عالم مخالفت و [[تعارض]] دارد؛ گاهی نیز این امر به جهت نبود بعضی شرایط و اسباب دعاست؛<ref>امام خمینی دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱ و ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ ۴۰۳.</ref>
[[امام خمینی]] [[معتقد]] است زمانی دعا به اجابت می‌رسد که از ظاهر به [[باطن]] سرایت کند و اگر دعای به زبان، مطابق با زبان [[استعداد]] باشد و آنچه به زبان می‌گوید، برخلاف آنچه در حال و [[دل]] می‌خواهد، نباشد، مستجاب می‌شود و اگر مستجاب نشد، یا از زبان استعداد صادر نشده‌است یا با [[نظام]] کلی عالم مخالفت و تعارض دارد؛ گاهی نیز این امر به جهت نبود بعضی شرایط و اسباب دعاست<ref>امام خمینی دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱ و ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ ـ ۴۰۳.</ref>


==[[آثار دعا]]==
== [[آثار دعا]] ==
در برخی [[روایات]] آثاری برای دعا ذکر شده‌است؛ ازجمله برگرداندن [[حکم]] و [[قضای الهی]]<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۹/۲؛ طوسی، الامالی، ۱۳۵.</ref> و روی‌ آوردن و اقبال [[قلوب]] [[مؤمنان]] به دعاکننده، هنگامی که او قلباً به سوی [[خدا]] روی آورد.<ref>حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۴۷۷/۵.</ref> [[علمای اخلاق]] نیز [[دعا]] را سبب جلب [[رحمت]] [[حق‌تعالی]]<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۳۴۱/۲.</ref> و یکی از عوامل برگرداندن [[قضا و قدر]] غیر حتمی [[الهی]] می‌دانند؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۹۲/۳.</ref> زیرا دعا نیز ازجمله [[مقدرات الهی]] است که با وجود شرایطش می‌تواند همچون اسباب عادی دیگر تأثیرگذار باشد.<ref>ابن‌سینا، ابن‌سینا، التعلیقات، ۵۱ ـ ۵۲ و ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۵۲ ـ ۴۵۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۴۰۲/۶ ـ ۴۰۶.</ref>
در برخی [[روایات]] آثاری برای دعا ذکر شده‌است؛ ازجمله برگرداندن [[حکم]] و [[قضای الهی]]<ref>کلینی، الکافی، ۴۶۹/۲؛ طوسی، الامالی، ۱۳۵.</ref> و روی‌ آوردن و اقبال [[قلوب]] [[مؤمنان]] به دعاکننده، هنگامی که او قلباً به سوی [[خدا]] روی آورد.<ref>حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۴۷۷/۵.</ref> علمای اخلاق نیز [[دعا]] را سبب جلب [[رحمت]] [[حق‌تعالی]]<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۳۴۱/۲.</ref> و یکی از عوامل برگرداندن [[قضا و قدر]] غیر حتمی [[الهی]] می‌دانند؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۹۲/۳.</ref> زیرا دعا نیز ازجمله [[مقدرات الهی]] است که با وجود شرایطش می‌تواند همچون اسباب عادی دیگر تأثیرگذار باشد<ref>ابن‌سینا، ابن‌سینا، التعلیقات، ۵۱ ـ ۵۲ و ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۵۲ ـ ۴۵۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۴۰۲/۶ ـ ۴۰۶.</ref>.


[[امام خمینی]] تأثیر دعا را در افراد عادی بیشتر از [[نماز]] می‌داند و [[معتقد]] است تکرار دعا برای نورانی‌ شدن [[قلب]]، ملکه‌ شدن ذکر [[خداوند]] برای [[انسان]] و در نهایت، [[اتحاد]] [[ذاکر]] با ذکر است.<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۱/۳.</ref> ایشان یکی از آثار تکرار دعا را گشوده‌ شدن زبان قلب می‌داند تا قلب به همراه زبان ذاکر شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹.</ref> به [[باور]] ایشان [[دعاها]] انسان را از ظلمت‌کده [[دنیا]] بیرون می‌سازد و نفس را از سرگشتگی‌ها خارج می‌کند و شخص قوت [[روحی]] می‌یابد و سبکبار می‌شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۳/۱۳.</ref> همچنین دعا نقش مهمی در ساختن [[انسان‌ها]] و [[تربیت]] [[جامعه]] دارد و در [[حقیقت]] تمام [[خیرات]] و [[برکات]] از دعاست.<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۶ ـ ۱۵۰.</ref> ایشان دعا را عبادتی می‌داند که با [[انقطاع]] از غیر و توجه به حق‌تعالی، [[انسان]] را از [[آتش]] و [[عذاب]] [[نجات]] می‌دهد و قلب او را [[نورانی]] می‌کند.<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان مضمون برخی دعاها سبب از خود بی‌خودشدن قلب [[عارف]] می‌شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>
[[امام خمینی]] تأثیر دعا را در افراد عادی بیشتر از [[نماز]] می‌داند و [[معتقد]] است تکرار دعا برای نورانی‌ شدن [[قلب]]، ملکه‌ شدن ذکر [[خداوند]] برای [[انسان]] و در نهایت، [[اتحاد]] [[ذاکر]] با ذکر است.<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۱/۳.</ref> ایشان یکی از آثار تکرار دعا را گشوده‌ شدن زبان قلب می‌داند تا قلب به همراه زبان ذاکر شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹.</ref> به [[باور]] ایشان [[دعاها]] انسان را از ظلمت‌کده [[دنیا]] بیرون می‌سازد و نفس را از سرگشتگی‌ها خارج می‌کند و شخص قوت [[روحی]] می‌یابد و سبکبار می‌شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۳/۱۳.</ref> همچنین دعا نقش مهمی در ساختن [[انسان‌ها]] و [[تربیت]] [[جامعه]] دارد و در [[حقیقت]] تمام [[خیرات]] و [[برکات]] از دعاست.<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۶ ـ ۱۵۰.</ref> ایشان دعا را عبادتی می‌داند که با انقطاع از غیر و توجه به حق‌تعالی، [[انسان]] را از [[آتش]] و [[عذاب]] [[نجات]] می‌دهد و قلب او را [[نورانی]] می‌کند.<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان مضمون برخی دعاها سبب از خود بی‌خودشدن قلب [[عارف]] می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>


==[[سیره]] امام خمینی==
== [[سیره]] امام خمینی ==
امام خمینی برای دعا اهمیت خاصی قائل بود و همواره [[ذکر و دعا]] را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه خود قرار می‌داد و [[عمر]] خود را با یاد و [[نام خدا]] سپری می‌کرد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۲.</ref> ایشان با [[دعای کمیل]] و [[مناجات شعبانیه]] انس داشت و دعاهای ایشان مرتب و مستمر بود.<ref>رودسری، پرتوی از خورشید، ۳۴۴.</ref> ایشان تا زمانی که در [[نجف اشرف]] بود، بارها و طبق برنامه‌ای حساب‌شده، [[زیارت عاشورا]] و [[زیارت جامعه کبیره]] می‌خواند.<ref>الهامی‌نیا و مهدیان، سیره اخلاقی امام خمینی، ۸۷.</ref> ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود [[دعا]] می‌کرد و در نامه‌هایشان [[طلب]] دعا از مخاطب دیده می‌شود. همچنین یکی از [[سفارش‌های امام]] خمینی مطالعه در [[ادعیه]] بوده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۴۷۹/۱۷ و ۵۲۰/۱۸؛ محمدی، نیایش‌نامه، ۲۶/۳.</ref> ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد که این خود جامع‌بینی ایشان را در مسائل [[عبادی]] و [[اخلاقی]] نشان می‌دهد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۳.</ref>  
امام خمینی برای دعا اهمیت خاصی قائل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه خود قرار می‌داد و [[عمر]] خود را با یاد و [[نام خدا]] سپری می‌کرد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۲.</ref> ایشان با [[دعای کمیل]] و [[مناجات شعبانیه]] انس داشت و دعاهای ایشان مرتب و مستمر بود.<ref>رودسری، پرتوی از خورشید، ۳۴۴.</ref> ایشان تا زمانی که در [[نجف اشرف]] بود، بارها و طبق برنامه‌ای حساب‌شده، [[زیارت عاشورا]] و [[زیارت جامعه کبیره]] می‌خواند.<ref>الهامی‌نیا و مهدیان، سیره اخلاقی امام خمینی، ۸۷.</ref> ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود [[دعا]] می‌کرد و در نامه‌هایشان طلب دعا از مخاطب دیده می‌شود. همچنین یکی از سفارش‌های امام خمینی مطالعه در [[ادعیه]] بوده‌است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۴۷۹/۱۷ و ۵۲۰/۱۸؛ محمدی، نیایش‌نامه، ۲۶/۳.</ref>. ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد که این خود جامع‌بینی ایشان را در مسائل [[عبادی]] و [[اخلاقی]] نشان می‌دهد<ref>کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۳.</ref>.


[[امام خمینی]] در دعاهای شخصی خود به اموری توجه داشته‌ است؛ ازجمله:  
[[امام خمینی]] در دعاهای شخصی خود به اموری توجه داشته‌ است؛ ازجمله:  
# [[نقص]] ذاتی و [[تکوینی]] [[انسان]] به اینکه عین [[فقر]] و [[وابستگی]] به [[خدای متعال]] است؛  
# نقص ذاتی و [[تکوینی]] [[انسان]] به اینکه عین [[فقر]] و [[وابستگی]] به [[خدای متعال]] است؛  
# [[ضعف]] و [[عجز]] [[انسان]] از [[شکرگزاری]]؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۵ و ۲۷۶.</ref>
# [[ضعف]] و [[عجز]] [[انسان]] از [[شکرگزاری]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۵ و ۲۷۶.</ref>؛
# [[ناتوانی]] در برابر [[شیطان]] و وسوسه‌های او؛<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۰۴.</ref>  
# [[ناتوانی]] در برابر [[شیطان]] و وسوسه‌های او<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۰۴.</ref>؛
# [[کمک خواستن از خداوند]] در زوال [[حب نفس]] و [[حب دنیا]] از [[قلب]] و آشنایی با [[توحید]]؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>
# کمک خواستن از خداوند در زوال حب نفس و [[حب دنیا]] از [[قلب]] و آشنایی با [[توحید]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>؛
# درخواست [[توکل]]، [[صبر]]، [[مقاومت]]، [[رضا]] و [[توفیق]]؛<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۴۴/۲۰.</ref>
# درخواست [[توکل]]، [[صبر]]، [[مقاومت]]، [[رضا]] و [[توفیق]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ۳۴۴/۲۰.</ref>؛
# درخواست رفع حجاب‌های غلیظ و [[همنشینی]] با [[پاکان]] و [[مخلصان]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۶۰.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>
# درخواست رفع حجاب‌های غلیظ و [[همنشینی]] با [[پاکان]] و [[مخلصان]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۶۰.</ref>.<ref>[[محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن]]، [[دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۳۹۵ – ۴۰۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


[[رده:دعا]]
[[رده:دعا]]
[[رده:مدخل‌های در انتظار تلخیص]]
[[رده:مدخل‌های تلخیص شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۷

مقدمه

امام خمینی دعا را توجه به کسی می‌داند که نیازمندی‌های انسان را برآورده سازد. امام خمینی حقیقت دعا را همان عبادت می‌داند و دعا را بالاترین مظهر عبودیت و یکی از منابع غنی معارف اسلامی به‌شمار می‌آورد و معتقد است قرآن و دعا از هم جدا نیستند؛ و دعا را قرآن صاعد دانسته که همانند قرآن نازل دارای معارف بلندی است؛ و زبان قرآن را از زبان دعا متفاوت می‌داند. امام خمینی دعا را به دعای قال، حال و استعداد تقسیم کرده و معتقد است دعا به زبان قال، اگر مطابق با لسان استعداد باشد، مستجاب خواهد شد و اگر از زبان استعداد صادر نشود مستجاب نمی‌گردد. ایشان در تقسیمی دیگر، دعا را به دعای عامه، صاحبان حکمت و اصحاب معارف و همچنین دعا را به لحاظ روایت، به دعای مأثور و غیر مأثور تقسیم کرده است. امام خمینی به آداب ظاهری و باطنی دعا توجه کرده و در این زمینه رعایت اموری چون، حضور قلب، دوری از اعتماد به خویشتن و رعایت طهارت را مهم می‌داند و بر این باور است که دعا نقش مهمی در ساختن انسان‌ها و تربیت جامعه دارد و دعا در افراد عادی بیشتر از نماز تأثیر می‌کند. امام خمینی دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های خود قرار می‌داد و با دعای کمیل و مناجات شعبانیه انس داشت و در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد[۱].

معناشناسی

دعا از ریشه «د ع و» به معنای سوق‌ دادن چیزی به سوی خود با صدا و گفتار است.[۲] همچنین به معنای مطلق خواستن،[۳] رغبت به خداوند،[۴] درخواست خیری که نزد خداوند است[۵] و استغاثه‌ کردن[۶] به کار می‌رود. برخی دعا را اظهار خضوع و انقیاد در برابر خدا می‌دانند.[۷] این واژه در قرآن کریم به معانی متعددی، مانند یاری‌ خواستن ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۸]، ندا ﴿قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ[۹]، گفتار ﴿فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلَّا أَنْ قَالُوا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ[۱۰] و عبادت ﴿وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ[۱۱] به کار رفته‌ است. امام خمینی دعا را توجه به کسی می‌داند که نیازمندی‌های انسان، مانند وجود و کمالات وجود را برآورده سازد؛ چه این توجه، توجه ذاتی و حالی و باطنی باشد و چه ظاهری[۱۲].

واژگان مرتبط با دعا عبارت‌اند از: سؤال، ندا، امر و طلب. فرق دعا با سؤال آن است که سؤال و مسئلت، لزوماً مقارن خضوع و فروتنی است؛ اما دعا اگر برای خدا باشد، همراه با خضوع و تضرع است و اگر برای غیر خدا باشد، بدون تضرع یا با تضرع همراه است.[۱۳] برخی نیز معتقدند دعا آن است که دعاکننده، نظر دعاشده را به سوی خود جلب کند و سؤال به منزله نتیجه و غایت این جلب نظر است که همان جلب فایده یا بیشترکردن آن از ناحیه درخواست‌شونده باشد.[۱۴] ندا بالابردن صدا همراه با قصد است؛ ولی دعا شامل بالا بردن صدا و پایین آوردن آن است. همچنین ندا برای خواندن نزدیک است؛ اما دعا برای خواندن دور و نزدیک به کار می‌رود.[۱۵] فرق دعا با امر در آن است که امر درخواست از شخص پایین‌تر از خود است که همراه با ملاحظه کردن مقام بلند آمر است؛[۱۶] اما دعا درخواست پایین‌تر از بالاتر است.[۱۷] در کاربردهای قرآنی، این واژه گاهی از بالا به پایین ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۱۸]، ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ[۱۹] یا مساوی به مساوی ﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۰] نیز به‌کار رفته است. طلب به معنای خواستن و جستجو کردن است؛[۲۱] اما برخی دعا را خواستن با قید خضوع می‌شمارند و آن را یکی از اقسام طلب می‌دانند.[۲۲] همچنین طلب را می‌توان مقدمه دعا دانست[۲۳].[۲۴]

پیشینه

از آغاز خلقت هر فرد یا قوم و طایفه‌ای برای رفع نیازهای خود، حتی در قالب پرستش بت یا حیوانات و گیاهان، به نیایش می‌پرداختند.[۲۵] دعا در ادیان آغازین، به صورت سرود و نغمه ظاهر شده‌است؛ مانند دعاها در آیین هندو[۲۶] و گات‌ها در آیین زرتشت..[۲۷] در دین یهود نیز به دعا اهمیت داده شده‌است؛ آن‌چنان‌که یک بخش از عهد عتیق به مناجات حضرت داوود(ع) اختصاص دارد.[۲۸] یهودیان در روز شنبه مناجاتِ کتاب‌های مقدس انبیا(ع) و اوراق تورات را برای یکدیگر تلاوت می‌کنند.[۲۹] در آیین مسیحیت نیز معمولاً اعتقاد بر این است که نماز و نیایش یکی از تکالیف است[۳۰] و یکی از هفت آیین مقدس آنان به شمار می‌آید.[۳۱] همچنین در اعیاد و مراسم مهمی، چون عشای ربانی، دعا نقش ویژه‌ای دارد[۳۲].

در اسلام به دعا توجه خاصی شده‌است. در برخی آیات به دعا و نیایش انبیای الهی اشاره شده‌ است ﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۳۳]، ﴿وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ[۳۴]، ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ[۳۵]، ﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ[۳۶] و آیات چندی به دعا کردن بندگان در پیشگاه الهی توصیه می‌کنند ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ[۳۷]، ﴿ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۳۸]، ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ[۳۹]، ﴿وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۴۰] برخی آیات دعا و نیایش را سبب توجه و اعتنای خداوند به بندگانش معرفی می‌کند ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا[۴۱] همچنین کتاب‌های فراوانی با موضوع دعا وجود دارد که می‌توان از آن جمله به صحیفه سجادیه امام علی بن الحسین(ع)، مصباح المتهجد شیخ طوسی، فلاح السائل و نیز الاقبال سید بن‌ طاووس و مفتاح الفلاح شیخ بهایی اشاره کرد. برخی کتاب‌های روایی با اختصاص ابوابی به دعا، روایات متعددی در فضیلت دعا و برتری آن بر عبادات دیگر نقل کرده‌اند.[۴۲] از پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز دعاها و مناجات‌های بسیاری در موقعیت‌های مختلف و زمان‌های خاص نقل شده‌ است؛ مانند دعای جوشن کبیر، دعای کمیل، دعای عرفه و مناجات شعبانیه.

برخی علمای اخلاق باب مستقلی را به آداب و شرایط دعا و فضیلت آن اختصاص داده‌اند.[۴۳] حکمای الهی به مباحثی، همچون سبب اجابت دعا.[۴۴] و کیفیت اجابت آن[۴۵] پرداخته‌اند. برخی اهل معرفت نیز باب مستقلی به دعا اختصاص داده‌اند[۴۶].

امام خمینی در آثار خود، دعا را یکی از منابع غنی معارف اسلامی می‌داند.[۴۷] از میان دعاهای مأثوری که از معصومان(ع) نقل شده‌است، ایشان به مناجات شعبانیه،[۴۸] دعای عرفه،[۴۹] دعای سمات[۵۰] و دعای ابوحمزه ثمالی[۵۱] تأکید فراوانی می‌ورزد؛ تا جایی که این دعاها را بالاترین مظهر عبودیت معرفی می‌کند.[۵۲] به اعتقاد ایشان، در اهمیت مناجات شعبانیه در میان دعاها همین نکته کافی است که تمام امامان معصوم(ع)[۵۳] آن را می‌خواندند[۵۴] و حقایقی دارد که منتهای آرزوی سالکان است[۵۵] ایشان در آثار خود به بررسی و تحلیل موضوعاتی، همچون حقیقت دعا، فضیلت، آداب، شرایط، عوامل و موانع آن پرداخته‌است[۵۶].[۵۷]

حقیقت دعا

در برخی روایات، حقیقت دعا عبادت شمرده شده‌است[۵۸] و اهل معرفت، دعا را یک نوع توجه و طلب دانسته‌اند که بر اساس حالات و اعتقاد شخص صورت می‌گیرد.[۵۹] برخی اندیشمندان اسلامی، توجه و اقبال را روح دعا می‌دانند[۶۰] که انسان با دعا و توجه به مقام ربوبی، تمام اسباب و مسببات عالم مادی را در دست قدرت خدا و در تحت اراده او می‌بیند و با این اعتقاد از خداوند درخواست می‌کند.[۶۱] در دعا و سؤال از خداوند، دعاکننده اعتقاد دارد مخاطب دعا دارای مقام خالقیت و ربوبیت است و مرگ و زندگی و سعادت و شقاوت به دست اوست. در واقع رکن اصلی دعا توجه به توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت است.[۶۲] امام خمینی با استناد به روایتی،[۶۳] حقیقت دعا را همان عبادت می‌داند که به واسطه بریدن دل از دیگران و ترس از خداوند، به انسان نورانیت می‌دهد و او را قابل شفاعت می‌کند تا انسان از آتش و عذاب نجات یابد.[۶۴] ایشان دعا را راهگشای انسان به مدارج الهی می‌دانست[۶۵].[۶۶]

زبان و اهمیت

زبان دعا در مکتب اهل بیت(ع) زبانی است که در عین لطافت و شور، دارای بالاترین مرتبه فصاحت و زیبایی است و کمک می‌کند معارف الهی به قلب برسد.[۶۷] امام خمینی معتقد است قرآن و دعا از هم جدا نیستند؛ همان‌گونه که پیامبر(ص) نیز از قرآن جدا نیست و دعاهای وارد شده از معصومان(ع) به زبان قرآن و شارح آنهاست[۶۸] و راه رسیدن به مقصود قرآن است. از این جهت با کنارگذاشتن دعا، قرآن نیز از میان می‌رود؛[۶۹] بنابراین باید با دعا انس پیدا کرد.[۷۰] ایشان معتقد است معارفی که در دعاهای مأثور وجود دارد، ممکن است در احادیث نباشد؛ زیرا مخاطبِ ائمه(ع) در حدیث، عموم مردم هستند و اندازه فهم آنها در گفتارها و خطاب‌ها باید رعایت شود؛ ولی در دعاها مخاطب خداست. از این جهت امام معصوم(ع) آنچه در دل دارد، ابراز می‌کند[۷۱].

در حقیقت در معارف دینی بهترین و مؤثرترین آثارِ معصومان(ع) دعاست؛ زیرا معصومان(ع) آنچه را از معارف به ایشان رسیده‌ است، با چندین درجه تنزل هم نمی‌توانند به مردم عادی منتقل کنند؛ ولی در دعا، چون توجه به خداست، آنچه حق مطلب است، ادا کرده و آداب ذل عبودیت و عز ربوبیت را مراعات کرده‌اند و با زبان خاص خویش، انسان را بالا برده‌اند.[۷۲] به اعتقاد امام خمینی، دعا قرآن صاعد است[۷۳] و همانند قرآن دارای معارف بلندی است؛ ولی زبان قرآن با زبان دعا متفاوت است؛ زیرا اگرچه قرآن دربردارنده همه حقایق است، ولی در بسیاری موارد رمزگونه بیان شده‌است که بشر عادی به آن دست نمی‌یابد؛ اما دعا این‌گونه نیست؛[۷۴] برای مثال بعضی از فقرات مناجات شعبانیه دربردارنده تمام مسائلی است که عرفا در کتاب‌های خود آورده‌اند و در حقیقت، عرفای اسلام از همین ادعیه استفاده کرده‌اند[۷۵].

به باور امام خمینی دعاهای معصومان(ع) در حال «صحو» قبل از «محو» یا بعد از «محو» که خود را در حضورحق حاضر می‌دیدند صادر شده‌است.[۷۶] ایشان خاطرنشان کرده‌است برخی جهال تصور کرده دعاهای معصومان(ع) برای تشریفات و آموزش دیگران است، در حالی‌که این گونه نیست بلکه آنان در برابر عظمت حق ایستاده و این دعاها را گفته‌اند[۷۷].[۷۸]

اقسام و مراتب

دعا تقسیمات و مراتبی دارد:

۱. عرفا دعا و سؤال را به سه دسته «قال» (سخن) و «حال» و «استعداد» تقسیم می‌کنند؛[۷۹] زیرا گاهی انسان با زبان و در قالب الفاظ دعا می‌کند، گاهی حالِ شخص طلب و اقتضایی دارد و گاهی استعدادش درخواست امری دارد. فرق زبان استعداد با زبان حال در این است که صاحبِ استعداد، به‌تفصیل از استعدادهای جزئی خود آگاهی ندارد؛ زیرا آگاهی به استعداد کلی که در مرتبه علم الهی و مربوط به اعیان ثابته است و مجعول نیست و تکوینی است[۸۰] و استعدادات جزئیه که به موجب آن ظهور می‌یابند،[۸۱] شأن کاملان در سلوک است که به اعیان ثابته در علم الهی اطلاع پیدا کرده‌اند؛ اما کسانی که در ابتدای سلوک یا جزء ارباب احوال و متوسط در سلوک‌اند، این امر بر آنان مخفی است و به سبب همین خفا، سؤال به زبان استعداد نیز مخفی است؛ اما صاحبِ زبان حال، به واسطه اینکه حالش سبب سؤال و درخواست شده است، به حال خود آگاهی دارد[۸۲].

امام خمینی نیز با پذیرش تقسیم دعا به سه دسته قال و حال و استعداد معتقد است دعا و سؤالِ به زبان قال و گفتار، اگر مطابق با لسان استعداد و همسو با دل باشد، مستجاب خواهد شد.[۸۳] عارفان برای دعا مراتبی برشمرده‌اند. بعضی دعای عوام را به زبان و گفتار و دعای زاهدان را به فعل و دعای عارفان را به احوال دانسته‌اند[۸۴].

۲. امام خمینی همسو با دیگر عارفان[۸۵] در تقسیمی دیگر، دعا را به اعتبار معرفتِ دعاکنندگان به سه دسته تقسیم کرده است:

  1. دعای عامه که دعای از روی «استعجال» است؛ چون عامه به دنبال مقاصد نفسانی هستند و همین امر سبب می‌شود در دعا شتاب کنند؛ زیرا در این فکرند که مبادا مقاصد دنیوی از آنها فوت شود؛
  2. دعای صاحبان حکمت که دعای از روی «احتمال» است؛ چون احتمال می‌دهند دعا در قضای الهی دخالت داشته و قضا مقید به دعا باشد؛
  3. دعای اصحاب معارف که دعای از روی «امتثال» است. این گروه اسیر نفس نیستند و برای آرزوهای نفسانی دعا نمی‌کنند، بلکه برای امتثال امر خدا دست به دعا برمی‌دارند؛ زیرا دعا خلوت با حق است و در سایه دعا می‌توانند با محبوب خود مناجات کنند[۸۶].

امام خمینی مانند دیگر اهل معرفت[۸۷] بر این باور است که اطلاع اولیای الهی و کمّل بر سرّ قَدَر منافاتی با دعای آنها ندارد؛ اگرچه این افراد مطّلع بر عوالم غیب، اقتضائات، احوال و وقایع هستند، دعا و سؤال آنان در حقیقت امتثال امر حق‌تعالی است که امر به دعا کرده است.[۸۸] آنان علم دارند که تقدیر الهی بر این تعلق گرفته که رسیدن به مطلوب از راه دعا امکان‌پذیر است و دعای بنده نیز از اموری است که علم ازلی الهی بر آن تعلق گرفته است. البته دعا به حسب حالات این افراد مختلف است؛ اگر حال آنان اقتضای سؤال و طلب بود، دعا می‌کند و اگر حالشان اقتضای صبر داشت سکوت کرده و دعا نمی‌کنند؛ چنانچه ابتلای حضرت ایوب(ع) و عدم دعای ایشان تا زمان رفع بلا، به این سبب بوده است[۸۹].

۳. دعا به لحاظ روایت بودن به دو دسته مأثور و غیر مأثور تقسیم شده است: مأثور آن است که از پیامبر(ص) و امام(ع) منقول است و غیر مأثور آن است که از طرف غیر معصوم انشا شده باشد، خواه خواننده دعا و خواه دیگری آن را انشا کرده باشد، مانند دعاهایی که در ابتدای تصنیف، تألیف، وعظ و نماز جمعه و عیدین صورت می‌گیرد که در هر صورت، کسی آن را حرام ندانسته و مانع آن نشده است.[۹۰] امام خمینی نیز به دو قسم دعای مأثور و غیر مأثور اشاره کرده و معتقد است لازم نیست میان تکبیرات نماز میت اکتفا بر ادعیه مأثور شود[۹۱] یا در قنوت نماز عیدین، هر چه بر زبان جاری شود، کفایت می‌کند؛ اما افضل دعای مأثور است[۹۲].

۴. امام خمینی برای دعا و دیگر عبادات، به اعتبار حضور قلب افراد در آن، مراتبی برمی‌شمرد و افراد را به این اعتبار به چند دسته تقسیم می‌کند:

  1. برخی در نماز و دیگر عبادات (اذکار و مناجات) تنها به صورت و ظاهر می‌رسند و مفاهیم عرفی اذکار و دعاها را می‌فهمند و حضور قلبشان تنها در حدی است که هنگام قرائت، مفاهیم را در قلب خود حاضر می‌کنند[۹۳].
  2. برخی، حقایق اذکار و عبادات و قرائت را به قدم عقل و فکر می‌فهمند؛ مانند اینکه با برهان عقلی، کیفیت رجوع تمام محامد را به حق می‌دانند. حضور قلب این طایفه به این است که در ذکر محامد و حقایق، قلبشان حاضر باشد و بفهمند چه می‌گویند و چگونه حمد خدا می‌کنند[۹۴].
  3. عده‌ای از افراد حقایقی را که با قدم فکر و عقل درک کرده‌اند، با قلم عقل به قلب می‌رسانند و به آن ایمان می‌آورند[۹۵].
  4. افرادی علاوه بر ادراک قلبی این حقایق و رسیدن به مقام کمال اطمینان، با مجاهدت و ریاضت به مرتبه کشف و شهود می‌رسند و حقایق را با چشم ملکوتی به حضور عینی درمی‌یابند[۹۶].

۵. امام خمینی معتقد است از آنجا که انسان به حسب مراتب صعود و نزول عالم، دارای عوالمی است، بر اساس هر یک از این عوالم، سؤال و زبان مخصوص به خود را دارد و خداوند نیز بر اساس اسم مناسب با آن عالم، دعای او را اجابت می‌کند؛ چنان‌که به حسب مقام اطلاقی و سریانی، به واسطه اسم «رحمن» که ربِ هویت اطلاقی است و در مرتبه روحی، به واسطه اسم «علیم» و در مرتبه جامعه بین نشئه‌ها، به واسطه اسم «اعظم»، دعای انسان اجابت می‌شود.[۹۷] ایشان معتقد است نخستین سؤالی که در عالم وجود واقع شد، سؤال اسما و صفات الهی بود که با زبان مناسب مقام خود استدعا کردند در حضرت واحدیت ظهور یابند که این استدعا به افاضه فیض اقدس جواب داده شد و اسما و صفات ظهور یافتند. در این میان، اسم جامع «الله»، رب انسان کامل که حاکم بر اسما و صفات الهی است، نخستین اسمی بود که ظهور یافت و به واسطه او دیگر اسما، به ترتیب شمولشان ظهور یافتند. پس از آن اعیان ثابته و صور اسمای الهی درخواست ظهور کردند و اولین آنها صورت اسم جامع «الله» و عین ثابت انسانی بود. سپس سایر اعیان به واسطه او ظهور یافتند. در مرحله بعد اعیان ثابته ممکنه استدعا کردند در خارج ظهور پیدا کنند که به واسطه فیض مقدس جواب داده شد و به ترتیبی که داشتند، ظهور پیدا کردند[۹۸] به اعتقاد ایشان این دعاها ازجمله دعاهایی است که مستجاب است و رد نمی‌شود[۹۹].

آداب و شرایط

اندیشمندان اسلامی برای دعا آداب و شرایطی ذکر کرده‌اند که با مراعات آنها دعا به اجابت می‌رسد؛ ازجمله:

  1. از روی حقیقت دعاکردن و پرهیز از لقلقه زبان[۱۰۰]؛
  2. مؤثر دیدن خداوند در دعا و مستقل نپنداشتن اسباب در تأثیر[۱۰۱]؛
  3. آغازکردن دعا با حمد و ثنای الهی[۱۰۲]؛
  4. صلوات بر پیامبر(ص) و آل پیامبر(ع) در آغاز دعا[۱۰۳] و پس از دعا[۱۰۴]؛
  5. قادر دانستن خداوند بر هر چیزی و عالم شمردن او به حال خود[۱۰۵]؛
  6. دعا در اوقات شریفه‌ای، همچون عرفه، ماه رمضان، روز جمعه، وقت سحر یا احوال شریفه‌ای، همچون هنگام نزول باران و اقامه نماز واجب[۱۰۶]؛
  7. رو به قبله بودن در هنگام دعا[۱۰۷]؛
  8. پیدا کردن حال تضرع و خشوع در هنگام دعا[۱۰۸]؛
  9. یقین‌ داشتن به اجابت[۱۰۹]؛
  10. اصرار در دعا[۱۱۰].

امام خمینی نیز در باب آداب دعا به آداب ظاهری و باطنی توجه کرده و بیش از هر چیز بر آداب باطنی و حال معنوی تأکید ورزیده‌است و بر این عقیده است که سالک با رعایت آداب باطنی و در سایه آن حال معنوی، از دعا و راز و نیازش بهره بیشتری می‌برد. ایشان در این زمینه رعایت چند امر را مهم می‌داند:

  1. دوری از اعتماد به خویشتن تا جایی که زبان باطن او در محضر ربوبی با عجز و نیاز همراه باشد[۱۱۱]؛
  2. رعایت طهارت و توجه به سرّ طهارت و وضو که با رعایت این ادب، داعی و سالک متوجه می‌شود که با ناپاکی‌های ظاهری نباید به درگاه خدا رفت، چه رسد به ناپاکی‌های معنوی که اصل همه ناپاکی‌هاست و دل بنده را آلوده می‌سازد[۱۱۲]؛
  3. تفکر در معانی ادعیه و مناجات‌ها و حالات اولیای الهی که چگونه در پیشگاه الهی اظهار عجز و تذلل می‌کنند[۱۱۳]؛
  4. حضور قلب در دعا؛ زیرا با غفلت و نسیان قلب، هیچ فایده‌ای از ذکر و دعا نصیب بنده نمی‌شود و این‌گونه اعمال در روح او تأثیری نخواهد داشت[۱۱۴]؛
  5. دعا به زبان استعداد که منوط به رفع حجاب‌های ظلمانی و نورانی است و دعاکننده تا می‌تواند باید باطن خود را پاک کند و آن را از آلودگی‌ها و ملکات پست تهی سازد تا دعایش مستجاب شود و از مرحله گفتار به مقام حال و از مقام حال به لسان استعداد برسد و از ظاهر به باطن سرایت کند و به مقصد نایل شود[۱۱۵]؛
  6. دعاکننده با حال تضرع و با گفتن «اللهم» یا «یا الله» دعای خود را آغاز کند؛ زیرا خداوند با اسم جامع و محیطش، حافظ و نگهبان اوست و باید داعی با توسل به مربی خود با همین اسم جامع دعایش را آغاز کند تا گرفتار راهزن این راه که شیطان است، نشود[۱۱۶].

امام خمینی این محذور را رد کرده‌ است که کلمه «إِنِّي» در جملاتی مانند «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْئَلُكَ» برای اثبات انانیت است و اظهار انانیت با دعا و نیاز، منافات دارد؛ زیرا بر این باور است اثبات انانیت در مقام تذلل و اظهار فقر مذموم نیست؛ بلکه برای حفظ مقام عبودیت و توجه به فقر ذاتی است؛ به‌عبارت دیگر انانیت منافاتی با فقر ذاتی ندارد و اگر در حالت صحو بعد از محو باشد ـ که خود یکی از کامل‌ترین مراتب انسانیت است ـ حفظ مقام کثرت در وحدت و وحدت در کثرت است که برای هیچ‌یک از انبیاء مرسلین(ع) محقق نشده است؛ مگر برای خاتم انبیا(ص) که بالاصاله و برای اوصیاء او(ع) به تبع حاصل می‌باشد[۱۱۷].[۱۱۸]

موانع استجابت

خداوند در قرآن کریم وعده داده‌است دعای بندگان را اجابت می‌کند ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ[۱۱۹]،﴿رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۱۲۰]، ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا[۱۲۱].

در روایات موانعی برای استجابت دعا ذکر شده‌ است که عبارت‌اند از:

  1. عمل‌ نکردن به کتاب خدا؛
  2. شکر نکردن نعمات الهی؛
  3. مخالفت با سنت پیامبر(ص)[۱۲۲]؛
  4. گناه‌ کردن[۱۲۳]؛
  5. خوردن مال حرام[۱۲۴].

اندیشمندان اسلامی نیز موانعی را برای استجابت دعا برشمرده‌اند؛ از جمله:

  1. توجه به غیر خداوند: کسی که دعا با جانش آمیخته نشده باشد و همراه با درخواست حاجت از خداوند، به اسباب و علل مادی نیز دل‌خوش باشد، در حقیقت خداوند را نخوانده‌است تا دعایش مستجاب شود[۱۲۵]؛
  2. نداشتن معرفت درست: کسی که معرفت درست به خداوند ندارد، دعای او دعای حقیقی به سوی خداوند نیست تا اجابت شود[۱۲۶]؛
  3. دعای بدون تلاش و کوشش: از این جهت دعای شخص بیکار که برای رسیدن به مطلوب نمی‌کوشد و تنبل و تن‌پرور است، مستجاب نمی‌شود؛ البته تلاش و کوشش باید در حد وسیله باشد، نه به عنوان تکیه‌گاه که در این صورت با خلوص دعا و توحید در آن ناسازگار است[۱۲۷]؛
  4. مخالفت‌نکردن با نظام تکوین و تشریع: دعا نوعی استمداد و استعانت است؛ به جهت اینکه انسان به هدف‌های آفرینش و تشریعدست پیدا کند. دعایی که بر خلاف این هدف باشد، قابل استجابت نیست[۱۲۸]؛
  5. مخالفت دعا با مصلحت دعاکننده: گاهی خواسته بنده از خداوند به سود و مصلحت او نیست و اگر وی از زیان خواسته خود آگاه شود، هرگز آن را طلب نمی‌کند، از این‌رو خداوند حکیم که خواهان خیر و صلاح بنده خویش است، آن دعا را مستجاب نمی‌کند[۱۲۹].

امام خمینی معتقد است زمانی دعا به اجابت می‌رسد که از ظاهر به باطن سرایت کند و اگر دعای به زبان، مطابق با زبان استعداد باشد و آنچه به زبان می‌گوید، برخلاف آنچه در حال و دل می‌خواهد، نباشد، مستجاب می‌شود و اگر مستجاب نشد، یا از زبان استعداد صادر نشده‌است یا با نظام کلی عالم مخالفت و تعارض دارد؛ گاهی نیز این امر به جهت نبود بعضی شرایط و اسباب دعاست[۱۳۰].[۱۳۱]

آثار دعا

در برخی روایات آثاری برای دعا ذکر شده‌است؛ ازجمله برگرداندن حکم و قضای الهی[۱۳۲] و روی‌ آوردن و اقبال قلوب مؤمنان به دعاکننده، هنگامی که او قلباً به سوی خدا روی آورد.[۱۳۳] علمای اخلاق نیز دعا را سبب جلب رحمت حق‌تعالی[۱۳۴] و یکی از عوامل برگرداندن قضا و قدر غیر حتمی الهی می‌دانند؛[۱۳۵] زیرا دعا نیز ازجمله مقدرات الهی است که با وجود شرایطش می‌تواند همچون اسباب عادی دیگر تأثیرگذار باشد[۱۳۶].

امام خمینی تأثیر دعا را در افراد عادی بیشتر از نماز می‌داند و معتقد است تکرار دعا برای نورانی‌ شدن قلب، ملکه‌ شدن ذکر خداوند برای انسان و در نهایت، اتحاد ذاکر با ذکر است.[۱۳۷] ایشان یکی از آثار تکرار دعا را گشوده‌ شدن زبان قلب می‌داند تا قلب به همراه زبان ذاکر شود.[۱۳۸] به باور ایشان دعاها انسان را از ظلمت‌کده دنیا بیرون می‌سازد و نفس را از سرگشتگی‌ها خارج می‌کند و شخص قوت روحی می‌یابد و سبکبار می‌شود؛[۱۳۹] همچنین دعا نقش مهمی در ساختن انسان‌ها و تربیت جامعه دارد و در حقیقت تمام خیرات و برکات از دعاست.[۱۴۰] ایشان دعا را عبادتی می‌داند که با انقطاع از غیر و توجه به حق‌تعالی، انسان را از آتش و عذاب نجات می‌دهد و قلب او را نورانی می‌کند.[۱۴۱] به اعتقاد ایشان مضمون برخی دعاها سبب از خود بی‌خودشدن قلب عارف می‌شود[۱۴۲].[۱۴۳]

سیره امام خمینی

امام خمینی برای دعا اهمیت خاصی قائل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه خود قرار می‌داد و عمر خود را با یاد و نام خدا سپری می‌کرد.[۱۴۴] ایشان با دعای کمیل و مناجات شعبانیه انس داشت و دعاهای ایشان مرتب و مستمر بود.[۱۴۵] ایشان تا زمانی که در نجف اشرف بود، بارها و طبق برنامه‌ای حساب‌شده، زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره می‌خواند.[۱۴۶] ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود دعا می‌کرد و در نامه‌هایشان طلب دعا از مخاطب دیده می‌شود. همچنین یکی از سفارش‌های امام خمینی مطالعه در ادعیه بوده‌است[۱۴۷]. ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد که این خود جامع‌بینی ایشان را در مسائل عبادی و اخلاقی نشان می‌دهد[۱۴۸].

امام خمینی در دعاهای شخصی خود به اموری توجه داشته‌ است؛ ازجمله:

  1. نقص ذاتی و تکوینی انسان به اینکه عین فقر و وابستگی به خدای متعال است؛
  2. ضعف و عجز انسان از شکرگزاری[۱۴۹]؛
  3. ناتوانی در برابر شیطان و وسوسه‌های او[۱۵۰]؛
  4. کمک خواستن از خداوند در زوال حب نفس و حب دنیا از قلب و آشنایی با توحید[۱۵۱]؛
  5. درخواست توکل، صبر، مقاومت، رضا و توفیق[۱۵۲]؛
  6. درخواست رفع حجاب‌های غلیظ و همنشینی با پاکان و مخلصان[۱۵۳].[۱۵۴]

منابع

پانویس

  1. میرزاپور، محسن، مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.
  2. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۲۷۹/۲.
  3. مصطفوی، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، ۲۱۷/۳.
  4. ابن‌منظور، لسان العرب، ۲۵۷/۱۴.
  5. زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴۰۵/۱۹.
  6. طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱/۱.
  7. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۵۰۱/۲.
  8. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
  9. «بگو جز این نیست که شما را با وحی بیم می‌دهم و کران را چون بیم دهند نمی‌شنوند» سوره انبیاء، آیه ۴۵.
  10. «هنگامی که عذاب ما به آنان رسید سخنشان جز این نبود که گفتند ما ستمگر بودیم» سوره اعراف، آیه ۵.
  11. «و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.
  12. امام خمینی، شرح دعاء السحر، ۱۲۷
  13. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۹.
  14. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۱/۲.
  15. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۹ ـ ۳۰.
  16. امام خمینی، جواهر الاصول، ۱۱۵/۲ ـ ۱۱۶.
  17. ابن‌فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۱۲؛ ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۸۴.
  18. «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  19. «و از نشانه‌های او این است که آسمان و زمین به فرمان او استوارند سپس در آن هنگام که شما را به خواندنی (یگانه) از زمین فرا می‌خواند ناگهان (از گورها) بیرون می‌آیید» سوره روم، آیه ۲۵.
  20. «پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.
  21. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴۱۷/۳؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۵۵۹/۱.
  22. تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۷۸۵/۱ و ۱۱۳۷/۲.
  23. شمخی، آیین نیایش در قرآن، ۳۶.
  24. میرزاپور، محسن، مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.
  25. توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۸.
  26. ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۵.
  27. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۴۵۶/۱ ـ ۴۵۷.
  28. کتاب مقدس، مزامیر، ب۸۴.
  29. ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۲۹.
  30. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۲۵۳/۱ ـ ۲۵۴.
  31. توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۱.
  32. توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۶.
  33. «گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.
  34. «و ایّوب را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند که به من گزند رسیده است و تو بخشاینده‌ترین بخشایندگانی» سوره انبیاء، آیه ۸۳.
  35. «پس، او را پاسخ گفتیم و گزندی که با وی بود از او زدودیم و خانواده‌اش را و با آنها همگون آنان را بدو باز بخشیدیم که بخشایشی از نزد ما و یادکردی برای پرستندگان بود» سوره انبیاء، آیه ۸۴.
  36. «آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.
  37. «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
  38. «پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید که او تجاوزگران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۵۵.
  39. «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
  40. «و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند» سوره یونس، آیه ۱۲.
  41. «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمی‌دهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.
  42. کلینی، الکافی، ۴۶۶/۲.
  43. غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۵۰/۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۸۴۱.
  44. ابن‌سینا، التعلیقات، ۵۱.
  45. ابن‌سینا، التعلیقات، ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۰۷.
  46. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱۷۷/۴؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۷۵.
  47. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹ ـ ۱۹۰.
  48. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۱/۱۳؛ ۴۵۶/۱۷؛ ۲۵۳/۱۹ و ۲۵۰/۲۰.
  49. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۲۰/۱۸ و ۲۱/۲.
  50. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.
  51. امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.
  52. امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.
  53. مجلسی، ۹۶/۹۱ ـ ۹۷.
  54. امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امام خمینی، صحیفه، ۴۵۸/۱۷ و ۲/۲۱.
  55. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.
  56. امام خمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۱۱ و ۱۲۷ ـ ۱۲۹؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۷ ـ ۱۵۱ و ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ امام خمینی، تقریرات، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۷ ـ ۶۸ و ۱۵۲.
  57. میرزاپور، محسن، مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ ـ ۴۰۳.
  58. کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۰۰/۹۰.
  59. قونوی، مفتاح الغیب، ۷۷.
  60. بهایی، مفتاح الفلاح، ۱۱۷.
  61. جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۵ ـ ۲۳۹.
  62. عابدی، ادب دعا نزد امام خمینی، ۲۹.
  63. کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲
  64. امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.
  65. امام خمینی، صحیفه، ۲۸۶/۱۹.
  66. محسن میرزاپور|میرزاپور، محسن، دعا - میرزاپور (مقاله)| مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ ـ ۴۰۳.
  67. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳۳۸/۱۷.
  68. امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.
  69. امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۹.
  70. امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.
  71. امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۱۸۳/۲؛ امام خمینی، صحیفه امام، ۲۸۶/۱۹.
  72. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۳.
  73. امام خمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۱۸؛ ۲۸۶/۱۹، ۳۵۵؛ ۴۱۰/۲۰ و ۲۳۷/۲۱.
  74. امام خمینی، صحیفه امام، ۴۴۷/۱۸، ۴۵۳ و ۴۰۹/۲۰ ـ ۴۱۰.
  75. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۳.
  76. امام خمینی، صحیفه امام، ۴۳۸/۲۰
  77. امام خمینی، صحیفه امام، ۲/۲۱.
  78. میرزاپور، محسن، مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.
  79. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۸ ـ ۵۹؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۵ ـ ۴۱۶.
  80. قونوی، مفتاح الغیب، ۱۳۰؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷.
  81. جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۲۰۳.
  82. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۲۱؛ خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۷۶ ـ ۱۷۷.
  83. امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ و ۱۲۸.
  84. قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۴.
  85. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۷ ـ ۴۱۹.
  86. امام خمینی، حدیث جنود، ۳۶۳؛ تعلیقات فصوص، ۷۳.
  87. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹.
  88. امام خمینی، دعاء السحر، ۱۳۰.
  89. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۲۸ ـ ۲۲۹.
  90. حسن‌زاده آملی، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ۷۱.
  91. امام خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، ۲۱۴.
  92. امام خمینی، وسیلة النجاة مع تعالیق الامام‌الخمینی، ۲۰۱.
  93. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۸.
  94. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.
  95. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.
  96. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۰.
  97. امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۹ ـ ۱۳۰.
  98. امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ ـ ۱۲۸.
  99. امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸.
  100. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۷/۲؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۰ ـ ۴۸۱.
  101. جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۰ ـ ۲۳۱.
  102. ابن‌طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۳۵.
  103. نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.
  104. ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۹۵.
  105. ابن‌طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۳۱.
  106. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۷.
  107. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۸.
  108. نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.
  109. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۹۴/۲.
  110. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۹۴/۲؛نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.
  111. امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۷.
  112. امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۸.
  113. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲.
  114. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۹.
  115. امام خمینی، دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱.
  116. امام خمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۹.
  117. امام خمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.
  118. میرزاپور، محسن، مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.
  119. «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
  120. «پروردگارا بی‌گمان، تو، روزی که در آن تردیدی راه ندارد فراهم آورنده مردمانی؛ به راستی خداوند در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزد» سوره آل عمران، آیه ۹.
  121. «و کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، به بوستان‌هایی درخواهیم آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آنها جاودانند، بنا به وعده راستین خداوند و از خداوند راست‌گفتارتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۱۲۲.
  122. مجلسی، بحار الانوار، ۳۷۶/۹۰ ـ ۳۷۷.
  123. ابن‌فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۲۱۲.
  124. مجلسی، بحار الانوار، ۳۷۲/۹۰ ـ ۳۷۳.
  125. جوادی آملی، تسنیم، ۴۱۹/۹ ـ ۴۲۱.
  126. جلوه، رسالة فی بیان استجابة الدعاء، ۷۷.
  127. جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۲/۹ ـ ۴۲۳.
  128. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۷۸۷/۲۳.
  129. جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۰/۹ ـ ۴۲۱.
  130. امام خمینی دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱ و ۱۲۸ ـ ۱۲۹.
  131. میرزاپور، محسن، مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ ـ ۴۰۳.
  132. کلینی، الکافی، ۴۶۹/۲؛ طوسی، الامالی، ۱۳۵.
  133. حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۴۷۷/۵.
  134. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۳۴۱/۲.
  135. غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۹۲/۳.
  136. ابن‌سینا، ابن‌سینا، التعلیقات، ۵۱ ـ ۵۲ و ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۵۲ ـ ۴۵۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۴۰۲/۶ ـ ۴۰۶.
  137. امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۱/۳.
  138. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹.
  139. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۳/۱۳.
  140. امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۶ ـ ۱۵۰.
  141. امام خمینی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱.
  142. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳.
  143. میرزاپور، محسن، مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.
  144. کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۲.
  145. رودسری، پرتوی از خورشید، ۳۴۴.
  146. الهامی‌نیا و مهدیان، سیره اخلاقی امام خمینی، ۸۷.
  147. امام خمینی، صحیفه امام، ۴۷۹/۱۷ و ۵۲۰/۱۸؛ محمدی، نیایش‌نامه، ۲۶/۳.
  148. کاظمی وردنجانی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، ۱۳.
  149. امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۵ و ۲۷۶.
  150. امام خمینی، حدیث جنود، ۳۰۴.
  151. امام خمینی، چهل حدیث، ۷۱.
  152. امام خمینی، صحیفه امام، ۳۴۴/۲۰.
  153. امام خمینی، چهل حدیث، ۶۶۰.
  154. میرزاپور، محسن، مقاله «دعا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۳۹۵ – ۴۰۳.