امامت در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: واگردانی دستی |
|||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = امامت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = امامت | ||
| مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در | | مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در تاریخ اسلامی]] - [[امامت در عرفان اسلامی]] - [[امامت در فلسفه اسلامی]] - [[امامت در فرق و مذاهب]] - [[امامت در فقه سیاسی]] - [[امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[امامت در معارف و سیره فاطمی]] - [[امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امامت از دیدگاه اهل سنت]] | ||
| | | پرسش مرتبط = امامت (پرسش) | ||
}} | }} | ||
===[[ امامت]] در | == معناشناسی امام == | ||
[[ | اهل لغت برای امام معانی مختلفی [[ذکر]] کرده و گفتهاند: امام در معانی [[پیشوا]]، پیشرو، [[مقتدا]]، قیِّم، [[مصلح]]، [[الگو]]، طریق و راه اصلی، [[راهنما]]<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.</ref> و کسی که همواره مقصود و [[هدف]] حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>. همچنین به معنای مصلح و [[سرپرست]]<ref>ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.</ref> و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است<ref>ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد (مقاله)|بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد]]، ص۱۲؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۳.</ref>. صرف نظر از [[اختلافات]] معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و [[پیشوایی]] و به معنای چیزی که مورد [[اقتدا]] و [[پیروی]] قرار گیرد، دانستهاند<ref>نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv۰?playlist=۳۷۶۱۹۷ درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»].</ref> | ||
علاوه بر اهل لغت، متکلمان اسلامی نیز با اندک تفاوتهایی در قیود تعریف، امامت را به [[ریاست عامه]] در امر [[دین]] و [[دنیا]] از باب [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} تعریف کردهاند<ref>نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی، محمد حسین]]، [[امامت و رهبری - مختاری مازندرانی (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۳۰؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۵-۳۳.</ref> | |||
== روابط مفهومی امامت با واژگان همسو == | == روابط مفهومی امامت با واژگان همسو == | ||
=== رابطه [[امامت]] با [[نبوت]] === | === رابطه [[امامت]] با [[نبوت]] === | ||
یکی از گزینههای مهم [[مباحث امامت]] در بیان [[صدیقه طاهره]] مسئله کلیدی و مهم [[اثبات]] [[پیوستگی]] میان [[مقام نبوت]] و [[امامت]] است که در [[حقیقت]] [[باور]] و [[اعتقاد]] به این مسئله سرچشمه بسیاری از محورهای دیگر [[امامت]] به حساب میآید؛ زیرا هرگاه کسی پیوند [[الهی]] میان این دو [[مقام]] را پذیرا باشد، آنگاه در [[تعیین امام]] نیز مانند [[تعیین]] [[نبی]] [[چشم]] به [[دستور خداوند]] دوخته و [[انتخاب امام]] را خارج از دسترسی [[مردم]] میداند؛ لذا در سخنان حضرت [[فاطمه]]{{س}} پیوند میان [[نبوت]] و [[امامت]] چنان عمیق شمرده شده است که از [[امامت]] به عنوان ستون و اساس [[نبوت]] و [[رسالت]] یاد شده است. بر این اساس [[صدیقه]] [[طاهره]]{{س}} در دیداری که با [[زنان]] [[مدینه]] داشت، لب به [[نکوهش]] از کوتاهی مردان آنان در [[دفاع]] از [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} گشود و فرمود: | |||
یکی از گزینههای مهم [[مباحث امامت]] در بیان [[صدیقه طاهره]] مسئله کلیدی و مهم [[اثبات]] [[پیوستگی]] میان [[مقام نبوت]] و [[امامت]] است که در [[حقیقت]] [[باور]] و [[اعتقاد]] به این مسئله سرچشمه بسیاری از محورهای دیگر [[امامت]] به حساب میآید؛ زیرا هرگاه کسی پیوند [[الهی]] میان این دو [[مقام]] را پذیرا باشد، آنگاه در [[تعیین امام]] نیز مانند [[تعیین]] [[نبی]] [[چشم]] به [[دستور خداوند]] دوخته و [[انتخاب امام]] را خارج از دسترسی [[مردم]] میداند؛ لذا در سخنان | |||
{{متن حدیث|وَيْحَهُمْ أَنَّى زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِي الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلَالَةِ وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْأَمِينِ وَ الطَّبِينِ بِأُمُورِ الدُّنْيَا وَ الدِّينِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ}}<ref>الإحتجاج، ج۱، ص۱۰۹؛ و نیز با اندک تفاوت، أمالی طوسی، ص٣٧۵؛ بحار الأنوار، ج۴٣، ص١۶٢.</ref>؛ | {{متن حدیث|وَيْحَهُمْ أَنَّى زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِي الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلَالَةِ وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْأَمِينِ وَ الطَّبِينِ بِأُمُورِ الدُّنْيَا وَ الدِّينِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ}}<ref>الإحتجاج، ج۱، ص۱۰۹؛ و نیز با اندک تفاوت، أمالی طوسی، ص٣٧۵؛ بحار الأنوار، ج۴٣، ص١۶٢.</ref>؛ | ||
وای بر این [[امت]]! چه چیز آنان را از ستونهای [[استوار]][[ رسالت]] و اساس [[نبوت]] و [[راهنمایی]] و محل فرود آمدن [[فرشته وحی]] و دانای به تمام [[امور دنیا]] و [[دین]]، [[گمراه]] ساخت؟ [[آگاه]] باشید که این [[انحراف]]، [[زیان]] آشکار است. چرا اینگونه از [[ابوالحسن]] روی برگرداندید؟! به [[خدا]] [[سوگند]] که این رویبرگرداندن فقط به خاطر [[ترس]] از [[شمشیر]] او و بیملاحظه بودن او در [[اجرای حق]] و [[سختی]] و شدت [[جنگ]] و [[شجاعت]] او در [[کارزار]] و بیمهابا بودن او در اجرای [[فرامین الهی]] بود. به [[خدا]] [[سوگند]] اگر تمام [[امت]] از راه [[سعادت]] [[منحرف]] میشدند و از پذیرش راه روشن [[امتناع]] میکردند ([[علی]]) همه آنان را به راه آورده و آرام آرام، صحیح و [[سالم]] به [[سعادت]] و [[خوشبختی]] میکشاند؛ به گونهای که نه خود خسته شود و نه آنان ملول و در نهایت آنان را به سرچشمه [[آب]] گوارا و مطلوب و دور از هر خس و خاشاک میبرد. | وای بر این [[امت]]! چه چیز آنان را از ستونهای [[استوار]][[ رسالت]] و اساس [[نبوت]] و [[راهنمایی]] و محل فرود آمدن [[فرشته وحی]] و دانای به تمام [[امور دنیا]] و [[دین]]، [[گمراه]] ساخت؟ [[آگاه]] باشید که این [[انحراف]]، [[زیان]] آشکار است. چرا اینگونه از [[ابوالحسن]] روی برگرداندید؟! به [[خدا]] [[سوگند]] که این رویبرگرداندن فقط به خاطر [[ترس]] از [[شمشیر]] او و بیملاحظه بودن او در [[اجرای حق]] و [[سختی]] و شدت [[جنگ]] و [[شجاعت]] او در [[کارزار]] و بیمهابا بودن او در اجرای [[فرامین الهی]] بود. به [[خدا]] [[سوگند]] اگر تمام [[امت]] از راه [[سعادت]] [[منحرف]] میشدند و از پذیرش راه روشن [[امتناع]] میکردند ([[علی]]) همه آنان را به راه آورده و آرام آرام، صحیح و [[سالم]] به [[سعادت]] و [[خوشبختی]] میکشاند؛ به گونهای که نه خود خسته شود و نه آنان ملول و در نهایت آنان را به سرچشمه [[آب]] گوارا و مطلوب و دور از هر خس و خاشاک میبرد. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۲: | ||
در [[حدیث]] دیگری [[نقل]] شده است: | در [[حدیث]] دیگری [[نقل]] شده است: | ||
{{متن حدیث|قَالَتْ فَاطِمَةُ: لَمَّا ذَكَرَ اَلنَّبِيُّ{{صل}} فَضْلَ بَعْضِ اَلصَّحَابَةِ لَمْ يَقُلْ فِي عَلِيٍّ شَيْئاً فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ عَلِيٌّ نَفْسِي فَمَنْ رَأَيْتَ يَقُولُ فِي نَفْسِهِ شَيْئاً}}<ref>صراط المستقیم، ج۱، ص٢۵٠.</ref>؛ | {{متن حدیث|قَالَتْ فَاطِمَةُ: لَمَّا ذَكَرَ اَلنَّبِيُّ{{صل}} فَضْلَ بَعْضِ اَلصَّحَابَةِ لَمْ يَقُلْ فِي عَلِيٍّ شَيْئاً فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ عَلِيٌّ نَفْسِي فَمَنْ رَأَيْتَ يَقُولُ فِي نَفْسِهِ شَيْئاً}}<ref>صراط المستقیم، ج۱، ص٢۵٠.</ref>؛ | ||
[[فاطمه]]{{س}} گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} [[فضائل]] بعضی از [[یاران]] خود را یاد نمود و دربارۀ [[علی]]{{ع}} چیزی نگفت. از آن | [[فاطمه]]{{س}} گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} [[فضائل]] بعضی از [[یاران]] خود را یاد نمود و دربارۀ [[علی]]{{ع}} چیزی نگفت. از آن حضرت در این زمینه [[سؤال]] شد که سبب یاد نکردن [[علی]] چیست؟ فرمود: [[علی]] [[نفس]] من است. چه کسی را دیدهاید که دربارۀ [[نفس]] خود چیزی بگوید؟! | ||
با [[تأمل]] در [[گفتار]] [[زهرای مرضیه]]{{س}} به دست میآید که طبق دیدگاه آن بانوی [[بزرگوار]]، پیوند گسستناپذیری میان [[مقام نبوت]] و [[امامت]] وجود دارد.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص۷۷.</ref> | با [[تأمل]] در [[گفتار]] [[زهرای مرضیه]]{{س}} به دست میآید که طبق دیدگاه آن بانوی [[بزرگوار]]، پیوند گسستناپذیری میان [[مقام نبوت]] و [[امامت]] وجود دارد.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص۷۷.</ref> | ||
== [[ | == [[حقیقت امامت]] == | ||
=== [[نصب الهی امام]] === | === [[نصب الهی امام]] === | ||
[[سیره دخت پیامبر]]{{صل}} در [[اطاعت پذیری از مقام امامت]] و [[ولایت]] همچون [[مقام نبوت]] الگوی شایستهای برای [[پیروان]] آن | [[سیره دخت پیامبر]]{{صل}} در [[اطاعت پذیری از مقام امامت]] و [[ولایت]] همچون [[مقام نبوت]] الگوی شایستهای برای [[پیروان]] آن حضرت است. او [[مقام امامت]] را مانند [[مقام نبوت]] امری [[الهی]] و [[انتصابی]] و [[علی]]{{ع}} را [[قطب]] و محور آن میدانست: او [[علی]] [[پیشوایی]] ربانی... مرکز توجه همه [[عارفان]] و [[خداپرستان]]... و جایگاه اصلی و محور [[امامت]] است<ref>{{متن حدیث|و هو الإمام الربانی... قُطْب الأَقْطَابِ... نقطة دائرة الإمامة}}، نهج الحیاة (فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهرا{{س}}) ص۲۷.</ref>. | ||
== فلسفه امامت == | |||
حـضـرت فـاطـمـه {{س}} در سخنان خویش اشاره عمیقى به نقش [[نظام امامت]] در ایجاد همبستگى در میان مـردم كـرده و در واقـع یـكـى از مـهـمـتـریـن اهـداف تشكیل حكومت در [[جوامع]] بشرى را كه همانا ایجاد و گسترش [[نظم و انضباط]] در [[جامعه]] و جلوگیرى از [[تشتت]] و نابسامانى در بین اجتماعات انسانى است را مورد توجه قرار داده است. | |||
آن حضرت در این خصوص میفرماید: «خـداى متعال، [[اطاعت]] ما [[اهل بیت]] را مایه [[نظام]] و [[انسجام]] [[ملت]] و [[امامت]] ما را ضامن [[وحدت]] و مانع افتراق و تشتت [[امت]] اسلامى و دوستى ما را مایه [[عزت اسلام]] قرار داد». <ref>{{متن حدیث|وَ جَعَلَ طاعَتَنا نِظاماً (لِلمِلَةِ) و امامتنا اءمناً مِنَ الفُرقَةِ وَ حُبَّنا عِزّاً لِلاِسْلامِ.}} خطبه فدکیه؛ ر.ک: جوهری بصری، احمد بن عبد العزیز، السقیفة و فدک، ص137 – 145؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 1، ص97 – 108؛ ابن حاتم شامى، جمال الدین یوسف، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص465 – 478</ref>. | |||
از دیـدگـاه حضرت فـاطـمـه {{س}}، امـامـت تداوم و [[استمرار رسالت]] است و [[امام]] در [[اداره امور]] مـسـلمـانـان و نـظـام اجـتـمـاعـى آنـان از هـمـان شـأن و جـایـگـاهـى بـرخـوردار اسـت كـه رسـول بـرخـوردار بـود. از این رو تاكید آن حضرت بـر ایـن نـكـتـه اسـت كـه اگـر امـامـت و رهـبـرى [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} به عنوان محور اصلى حكومت در [[جامعه]] مورد توجه قرار گیرد، دستیابى به [[ثبات]] و [[انسجام]] اجتماعى و جلوگیرى از نابسامانى و افتراق كه در واقع از ابتدایىترین و بـدیـهـىتـریـن وظـایـف حـكـومـت اسـت، بـه بـهـتـریـن شـكـل آن تـامـیـن خـواهـد گـردیـد و زمـیـنـه بـراى تـحـقـق اهـداف مـهـمـتـرى كـه از تشكیل حكومت مورد [[انتظار]] است فراهم خواهد شد. <ref>حسینی شاهرودی، سید محمد، [[فاطمه حامی ولایت (کتاب)| فاطمه حامی ولایت]]</ref>. | |||
== [[حقوق امام]] ([[وظایف امت در برابر امام]]) == | == [[حقوق امام]] ([[وظایف امت در برابر امام]]) == | ||
== توجه | === توجه به امام === | ||
[[فاطمه زهرا]]{{س}} با همه عظمتش چون پروانهای گرد شمع [[وجود امام زمان]] خویش میچرخید؛ پروانه شیدایی که با سوختن و فداسازی خویش به همگان آموخت که پیشوای بر [[حق]] چونان [[کعبه]] است که [[مردم]] باید به سوی او شتافته، به گردش [[طواف]] کنند. او از پدرش [[نقل]] میکرد که: [[مَثَل]] [[امام]] مثل [[کعبه]] است که [[مردم]] به سوی او میآیند نه او به سوی [[مردم]]<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي}}، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳.</ref>. | [[فاطمه زهرا]]{{س}} با همه عظمتش چون پروانهای گرد شمع [[وجود امام زمان]] خویش میچرخید؛ پروانه شیدایی که با سوختن و فداسازی خویش به همگان آموخت که پیشوای بر [[حق]] چونان [[کعبه]] است که [[مردم]] باید به سوی او شتافته، به گردش [[طواف]] کنند. او از پدرش [[نقل]] میکرد که: [[مَثَل]] [[امام]] مثل [[کعبه]] است که [[مردم]] به سوی او میآیند نه او به سوی [[مردم]]<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي}}، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳.</ref>. | ||
=== [[اطاعت امام]] === | === [[اطاعت امام]] === | ||
[[اطاعت پذیری]] [[تکلیف]] مدارانه [[فاطمه]]{{س}} از [[مقام ولایت]] در همه عرصههای [[زندگی]] آن | [[اطاعت پذیری]] [[تکلیف]] مدارانه [[فاطمه]]{{س}} از [[مقام ولایت]] در همه عرصههای [[زندگی]] آن حضرت اعم از [[خانوادگی]] و [[سیاسی]] متجلی است. [[حضرت فاطمه]]{{س}} در طول مدت [[زندگی]] مشترک با [[امیرمؤمنان]]{{ع}} با [[سختیها]] و [[مشکلات]] [[اقتصادی]] فراوانی مواجه بود؛ [[خانه]] محقر استیجاری، عدم دسترسی به حداقل امکانات [[زندگی]]، نداشتن منبع درآمد و [[اشتغال]] مستمر [[همسر]] در [[محیط]] بیرون [[خانه]] به ویژه عرصههای [[نظامی]] و مأموریتهای [[تبلیغی]]. [[ولی]] [[فاطمه]]{{س}} همه این [[مشکلات]] و کمبودها را [[تحمل]] کرد و [[خم]] به ابرو نیاورد و آبروی [[علی]]{{ع}} را [[حفظ]] کرد. | ||
[[فاطمه]]{{س}} در این عرصه با همه دشواریهایش نه تنها بر خلاف رضای [[علی]]{{ع}} گام بر نداشت و از [[دستور]] و خواست او [[سرپیچی]] نکرد که با [[رفتار]] رضایتمندانهاش همواره غمها و غصههای [[دل]] مولا را که در بیرون [[خانه]] متحمل شده بود، از چهرهاش میزدود. [[رضایت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} از عملکرد زهرا{{س}} [[بهترین]] [[گواه]] بر این [[حقیقت]] است: [[سوگند]] به [[خدا]]، [[فاطمه]] هرگز مرا [[خشمگین]] نساخت و هیچگاه [[نافرمانی]] نکرد و هر [[زمان]] که با او [[دیدار]] میکردم غمها و غصهها از دلم زدوده میشد<ref>{{متن حدیث|فَوَ اللَّهِ... لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ}}، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>. | [[فاطمه]]{{س}} در این عرصه با همه دشواریهایش نه تنها بر خلاف رضای [[علی]]{{ع}} گام بر نداشت و از [[دستور]] و خواست او [[سرپیچی]] نکرد که با [[رفتار]] رضایتمندانهاش همواره غمها و غصههای [[دل]] مولا را که در بیرون [[خانه]] متحمل شده بود، از چهرهاش میزدود. [[رضایت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} از عملکرد زهرا{{س}} [[بهترین]] [[گواه]] بر این [[حقیقت]] است: [[سوگند]] به [[خدا]]، [[فاطمه]] هرگز مرا [[خشمگین]] نساخت و هیچگاه [[نافرمانی]] نکرد و هر [[زمان]] که با او [[دیدار]] میکردم غمها و غصهها از دلم زدوده میشد<ref>{{متن حدیث|فَوَ اللَّهِ... لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ}}، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>. | ||
در عرصه [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] نیز با آنکه خود [[معیار حق]] و ملاک [[رضایت]] و [[خشم]] [[کبریایی]] و [[صاحب نظر]] در مسائل [[سیاسی]] بود، [[ولی]] هرگز در این عرصه خارج از [[خط مشی سیاسی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[مصالح]] کلی [[امامت]] گام بر نداشت و همواره پشت سر آن | در عرصه [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] نیز با آنکه خود [[معیار حق]] و ملاک [[رضایت]] و [[خشم]] [[کبریایی]] و [[صاحب نظر]] در مسائل [[سیاسی]] بود، [[ولی]] هرگز در این عرصه خارج از [[خط مشی سیاسی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[مصالح]] کلی [[امامت]] گام بر نداشت و همواره پشت سر آن حضرت حرکت میکرد. | ||
به عنوان نمونه، پس از ماجرای تلخ [[سقیفه]] و انزوای [[اهل بیت]]{{عم}}، گردانندگان [[سقیفه]] برای جلب [[افکار عمومی]] و کاستن از پیامدهای [[سوء]] آن، در صدد [[دلجویی]] از [[حضرت زهرا]]{{س}} بر آمده، درخواست [[ملاقات]] با آن | به عنوان نمونه، پس از ماجرای تلخ [[سقیفه]] و انزوای [[اهل بیت]]{{عم}}، گردانندگان [[سقیفه]] برای جلب [[افکار عمومی]] و کاستن از پیامدهای [[سوء]] آن، در صدد [[دلجویی]] از [[حضرت زهرا]]{{س}} بر آمده، درخواست [[ملاقات]] با آن حضرت را کردند. طبیعی بود که [[فاطمه]]{{س}} در تداوم [[مبارزه منفی]] خود با هر گونه پیشنهادی در این زمینه [[مخالفت]] ورزد و به درخواست کنندگان [[ملاقات]] [[پاسخ]] رد دهد. آنان دست به دامن [[علی]]{{ع}} شده، با فشار و [[اصرار]] از او خواستند از [[فاطمه]]{{س}} برای آنان [[اجازه]] بگیرد تا از او عذر بخواهند و [[اشتباهات]] گذشته خود را جبران کنند و در پی این درخواست رهسپار [[خانه]] آن حضرت شدند. | ||
[[علی]]{{ع}} موضوع را با [[فاطمه]]{{س}} در میان گذاشت و گفت: «[[فاطمه]] [[جان]]! آنان هم اکنون پشت در [[خانه]] [[منتظر]] [[اجازه]] ورود هستند؛ تا نظر شما چه باشد». | [[علی]]{{ع}} موضوع را با [[فاطمه]]{{س}} در میان گذاشت و گفت: «[[فاطمه]] [[جان]]! آنان هم اکنون پشت در [[خانه]] [[منتظر]] [[اجازه]] ورود هستند؛ تا نظر شما چه باشد». | ||
[[فاطمه]]{{س}} ـ که [[احساس]] کرد [[علی]]{{ع}} [[ملاقات]] را [[مصلحت]] میداند ـ در [[پاسخ]] فرمود:[[ علی ]][[جان]][[ خانه]]،[[ خانه]] توست و من [[همسر]] تو هستم. آنچه [[مصلحت]] میدانی انجام ده<ref>{{متن حدیث|الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُكَ افْعَلْ مَا تَشَاءُ}}، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص۵۴.</ref> | [[فاطمه]]{{س}} ـ که [[احساس]] کرد [[علی]]{{ع}} [[ملاقات]] را [[مصلحت]] میداند ـ در [[پاسخ]] فرمود:[[ علی ]][[جان]][[ خانه]]،[[ خانه]] توست و من [[همسر]] تو هستم. آنچه [[مصلحت]] میدانی انجام ده<ref>{{متن حدیث|الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُكَ افْعَلْ مَا تَشَاءُ}}، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص۵۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:10068654.jpg|22px]] [[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|'''درآمدی بر سیره فاطمی''']] | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:IM010559.jpg|22px]] [[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|'''امامت در بیان حضرت فاطمه''']] | ||
# [[پرونده:11114.jpg|22px]] [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی، محمد حسین]]، [[امامت و رهبری - مختاری مازندرانی (کتاب)|'''امامت و رهبری''']] | |||
# [[پرونده:118564654.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|'''امامت در بینش اسلامی''']] | |||
# [[پرونده:Emamatp.jpg|22px]] [[سید محمد عالمی|عالمی، سید علی]]؛ [[بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد (مقاله)|'''بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۶
معناشناسی امام
اهل لغت برای امام معانی مختلفی ذکر کرده و گفتهاند: امام در معانی پیشوا، پیشرو، مقتدا، قیِّم، مصلح، الگو، طریق و راه اصلی، راهنما[۱] و کسی که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است[۲]. همچنین به معنای مصلح و سرپرست[۳] و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است[۴].[۵]. صرف نظر از اختلافات معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و پیشوایی و به معنای چیزی که مورد اقتدا و پیروی قرار گیرد، دانستهاند[۶].[۷] علاوه بر اهل لغت، متکلمان اسلامی نیز با اندک تفاوتهایی در قیود تعریف، امامت را به ریاست عامه در امر دین و دنیا از باب جانشینی پیامبر (ص) تعریف کردهاند[۸].[۹]
روابط مفهومی امامت با واژگان همسو
رابطه امامت با نبوت
یکی از گزینههای مهم مباحث امامت در بیان صدیقه طاهره مسئله کلیدی و مهم اثبات پیوستگی میان مقام نبوت و امامت است که در حقیقت باور و اعتقاد به این مسئله سرچشمه بسیاری از محورهای دیگر امامت به حساب میآید؛ زیرا هرگاه کسی پیوند الهی میان این دو مقام را پذیرا باشد، آنگاه در تعیین امام نیز مانند تعیین نبی چشم به دستور خداوند دوخته و انتخاب امام را خارج از دسترسی مردم میداند؛ لذا در سخنان حضرت فاطمه(س) پیوند میان نبوت و امامت چنان عمیق شمرده شده است که از امامت به عنوان ستون و اساس نبوت و رسالت یاد شده است. بر این اساس صدیقه طاهره(س) در دیداری که با زنان مدینه داشت، لب به نکوهش از کوتاهی مردان آنان در دفاع از امامت امیرالمؤمنین(ع) گشود و فرمود: «وَيْحَهُمْ أَنَّى زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِي الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلَالَةِ وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْأَمِينِ وَ الطَّبِينِ بِأُمُورِ الدُّنْيَا وَ الدِّينِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ»[۱۰]؛ وای بر این امت! چه چیز آنان را از ستونهای استواررسالت و اساس نبوت و راهنمایی و محل فرود آمدن فرشته وحی و دانای به تمام امور دنیا و دین، گمراه ساخت؟ آگاه باشید که این انحراف، زیان آشکار است. چرا اینگونه از ابوالحسن روی برگرداندید؟! به خدا سوگند که این رویبرگرداندن فقط به خاطر ترس از شمشیر او و بیملاحظه بودن او در اجرای حق و سختی و شدت جنگ و شجاعت او در کارزار و بیمهابا بودن او در اجرای فرامین الهی بود. به خدا سوگند اگر تمام امت از راه سعادت منحرف میشدند و از پذیرش راه روشن امتناع میکردند (علی) همه آنان را به راه آورده و آرام آرام، صحیح و سالم به سعادت و خوشبختی میکشاند؛ به گونهای که نه خود خسته شود و نه آنان ملول و در نهایت آنان را به سرچشمه آب گوارا و مطلوب و دور از هر خس و خاشاک میبرد.
همچنین صدیقه طاهره دربارۀ اثبات پیوند میان اهداف دو مقام نبوت و امامت میفرماید: «أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ، يُقِيمَانِ أَوَدَهُمْ وَ يُنْقِذَانِهِمْ مِنَ الْعَذَابِ الدَّائِمِ إِنْ أَطَاعُوهُمَا، وَ يُبِيحَانِهِمُ النَّعِيمَ الدَّائِمَ إِنْ وَافَقُوهُمَا»[۱۱]؛ محمد و علی(ع) دو پدر این امت میباشند که کجیها را راست و انحرافات را اصلاح میکنند و اگر مردم از ایشان فرمانبرداری داشته باشند، آنان را از عذاب همیشگی نجات میدهند و اگر مردم با ایشان موافق و همراه باشند این دو نعمتهای پایدار الهی را به آنها ارزانی خواهند داشت.
در حدیث دیگری نقل شده است: «قَالَتْ فَاطِمَةُ: لَمَّا ذَكَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) فَضْلَ بَعْضِ اَلصَّحَابَةِ لَمْ يَقُلْ فِي عَلِيٍّ شَيْئاً فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ عَلِيٌّ نَفْسِي فَمَنْ رَأَيْتَ يَقُولُ فِي نَفْسِهِ شَيْئاً»[۱۲]؛ فاطمه(س) گوید: رسول خدا(ص) فضائل بعضی از یاران خود را یاد نمود و دربارۀ علی(ع) چیزی نگفت. از آن حضرت در این زمینه سؤال شد که سبب یاد نکردن علی چیست؟ فرمود: علی نفس من است. چه کسی را دیدهاید که دربارۀ نفس خود چیزی بگوید؟!
با تأمل در گفتار زهرای مرضیه(س) به دست میآید که طبق دیدگاه آن بانوی بزرگوار، پیوند گسستناپذیری میان مقام نبوت و امامت وجود دارد.[۱۳]
حقیقت امامت
نصب الهی امام
سیره دخت پیامبر(ص) در اطاعت پذیری از مقام امامت و ولایت همچون مقام نبوت الگوی شایستهای برای پیروان آن حضرت است. او مقام امامت را مانند مقام نبوت امری الهی و انتصابی و علی(ع) را قطب و محور آن میدانست: او علی پیشوایی ربانی... مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان... و جایگاه اصلی و محور امامت است[۱۴].
فلسفه امامت
حـضـرت فـاطـمـه (س) در سخنان خویش اشاره عمیقى به نقش نظام امامت در ایجاد همبستگى در میان مـردم كـرده و در واقـع یـكـى از مـهـمـتـریـن اهـداف تشكیل حكومت در جوامع بشرى را كه همانا ایجاد و گسترش نظم و انضباط در جامعه و جلوگیرى از تشتت و نابسامانى در بین اجتماعات انسانى است را مورد توجه قرار داده است.
آن حضرت در این خصوص میفرماید: «خـداى متعال، اطاعت ما اهل بیت را مایه نظام و انسجام ملت و امامت ما را ضامن وحدت و مانع افتراق و تشتت امت اسلامى و دوستى ما را مایه عزت اسلام قرار داد». [۱۵].
از دیـدگـاه حضرت فـاطـمـه (س)، امـامـت تداوم و استمرار رسالت است و امام در اداره امور مـسـلمـانـان و نـظـام اجـتـمـاعـى آنـان از هـمـان شـأن و جـایـگـاهـى بـرخـوردار اسـت كـه رسـول بـرخـوردار بـود. از این رو تاكید آن حضرت بـر ایـن نـكـتـه اسـت كـه اگـر امـامـت و رهـبـرى اهل بیت رسول خدا(ص) به عنوان محور اصلى حكومت در جامعه مورد توجه قرار گیرد، دستیابى به ثبات و انسجام اجتماعى و جلوگیرى از نابسامانى و افتراق كه در واقع از ابتدایىترین و بـدیـهـىتـریـن وظـایـف حـكـومـت اسـت، بـه بـهـتـریـن شـكـل آن تـامـیـن خـواهـد گـردیـد و زمـیـنـه بـراى تـحـقـق اهـداف مـهـمـتـرى كـه از تشكیل حكومت مورد انتظار است فراهم خواهد شد. [۱۶].
حقوق امام (وظایف امت در برابر امام)
توجه به امام
فاطمه زهرا(س) با همه عظمتش چون پروانهای گرد شمع وجود امام زمان خویش میچرخید؛ پروانه شیدایی که با سوختن و فداسازی خویش به همگان آموخت که پیشوای بر حق چونان کعبه است که مردم باید به سوی او شتافته، به گردش طواف کنند. او از پدرش نقل میکرد که: مَثَل امام مثل کعبه است که مردم به سوی او میآیند نه او به سوی مردم[۱۷].
اطاعت امام
اطاعت پذیری تکلیف مدارانه فاطمه(س) از مقام ولایت در همه عرصههای زندگی آن حضرت اعم از خانوادگی و سیاسی متجلی است. حضرت فاطمه(س) در طول مدت زندگی مشترک با امیرمؤمنان(ع) با سختیها و مشکلات اقتصادی فراوانی مواجه بود؛ خانه محقر استیجاری، عدم دسترسی به حداقل امکانات زندگی، نداشتن منبع درآمد و اشتغال مستمر همسر در محیط بیرون خانه به ویژه عرصههای نظامی و مأموریتهای تبلیغی. ولی فاطمه(س) همه این مشکلات و کمبودها را تحمل کرد و خم به ابرو نیاورد و آبروی علی(ع) را حفظ کرد.
فاطمه(س) در این عرصه با همه دشواریهایش نه تنها بر خلاف رضای علی(ع) گام بر نداشت و از دستور و خواست او سرپیچی نکرد که با رفتار رضایتمندانهاش همواره غمها و غصههای دل مولا را که در بیرون خانه متحمل شده بود، از چهرهاش میزدود. رضایت حضرت امیر(ع) از عملکرد زهرا(س) بهترین گواه بر این حقیقت است: سوگند به خدا، فاطمه هرگز مرا خشمگین نساخت و هیچگاه نافرمانی نکرد و هر زمان که با او دیدار میکردم غمها و غصهها از دلم زدوده میشد[۱۸].
در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز با آنکه خود معیار حق و ملاک رضایت و خشم کبریایی و صاحب نظر در مسائل سیاسی بود، ولی هرگز در این عرصه خارج از خط مشی سیاسی امیر مؤمنان(ع) و مصالح کلی امامت گام بر نداشت و همواره پشت سر آن حضرت حرکت میکرد.
به عنوان نمونه، پس از ماجرای تلخ سقیفه و انزوای اهل بیت(ع)، گردانندگان سقیفه برای جلب افکار عمومی و کاستن از پیامدهای سوء آن، در صدد دلجویی از حضرت زهرا(س) بر آمده، درخواست ملاقات با آن حضرت را کردند. طبیعی بود که فاطمه(س) در تداوم مبارزه منفی خود با هر گونه پیشنهادی در این زمینه مخالفت ورزد و به درخواست کنندگان ملاقات پاسخ رد دهد. آنان دست به دامن علی(ع) شده، با فشار و اصرار از او خواستند از فاطمه(س) برای آنان اجازه بگیرد تا از او عذر بخواهند و اشتباهات گذشته خود را جبران کنند و در پی این درخواست رهسپار خانه آن حضرت شدند.
علی(ع) موضوع را با فاطمه(س) در میان گذاشت و گفت: «فاطمه جان! آنان هم اکنون پشت در خانه منتظر اجازه ورود هستند؛ تا نظر شما چه باشد». فاطمه(س) ـ که احساس کرد علی(ع) ملاقات را مصلحت میداند ـ در پاسخ فرمود:علی جانخانه،خانه توست و من همسر تو هستم. آنچه مصلحت میدانی انجام ده[۱۹].[۲۰]
منابع
پانویس
- ↑ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.
- ↑ ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.
- ↑ ر.ک: عالمی، سید محمد، بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد، ص۱۲؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳.
- ↑ نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».
- ↑ نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.
- ↑ مختاری مازندرانی، محمد حسین، امامت و رهبری، ص۳۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۵-۳۳.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص۱۰۹؛ و نیز با اندک تفاوت، أمالی طوسی، ص٣٧۵؛ بحار الأنوار، ج۴٣، ص١۶٢.
- ↑ تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص٣٣٠؛ البرهان، ج۴، ص٣٠٧؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۵۹.
- ↑ صراط المستقیم، ج۱، ص٢۵٠.
- ↑ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص۷۷.
- ↑ «و هو الإمام الربانی... قُطْب الأَقْطَابِ... نقطة دائرة الإمامة»، نهج الحیاة (فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهرا(س)) ص۲۷.
- ↑ «وَ جَعَلَ طاعَتَنا نِظاماً (لِلمِلَةِ) و امامتنا اءمناً مِنَ الفُرقَةِ وَ حُبَّنا عِزّاً لِلاِسْلامِ.» خطبه فدکیه؛ ر.ک: جوهری بصری، احمد بن عبد العزیز، السقیفة و فدک، ص137 – 145؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 1، ص97 – 108؛ ابن حاتم شامى، جمال الدین یوسف، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص465 – 478
- ↑ حسینی شاهرودی، سید محمد، فاطمه حامی ولایت
- ↑ «مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي»، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳.
- ↑ «فَوَ اللَّهِ... لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ»، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.
- ↑ «الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُكَ افْعَلْ مَا تَشَاءُ»، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹۸.
- ↑ رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص۵۴.