شناخت حق: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = حق | | موضوع مرتبط = حق | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = [[شناخت حق در قرآن]] | | مداخل مرتبط = [[شناخت حق در قرآن]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
در نگرش [[قرآنی]]، [[نفس انسانی]] به طور [[فطری]] با [[قلب سالم]] و [[تعقل]] و [[تفقه]] و [[تذکر]] و [[تدبر]] و تبصر، [[حق]] شناس است و آن را از [[باطل]] جدا میکند و به حق و مصادیق آن از [[عدالت]]، [[صداقت]] و [[ایمان]] و [[شکر]] [[گرایش]] داشته و نسبت به اضداد آنها به عنوان باطل گریزش دارد. این گونه است که نفس انسانی به طور فطری [[اهل تقوا]] و گریزان از [[فجور]] است. البته این امر تا زمانی است که انسان با [[گناه]] و فجور و دریدگی نفس را [[تغییر]] نداده و [[دفن]] و [[دسیسه]] نکرده یا مختوم ومطبوع ننموده باشد؛ زیرا در این صورت، دیگر کارکردهای فطری خویش را از دست داده و دچار وارونگی [[شناختی]] و گرایشی میشود که ریشه در [[سفاهت]] به جای [[عقلانیت]] و [[فقاهت]] دارد | در نگرش [[قرآنی]]، [[نفس انسانی]] به طور [[فطری]] با [[قلب سالم]] و [[تعقل]] و [[تفقه]] و [[تذکر]] و [[تدبر]] و تبصر، [[حق]] شناس است و آن را از [[باطل]] جدا میکند و به حق و مصادیق آن از [[عدالت]]، [[صداقت]] و [[ایمان]] و [[شکر]] [[گرایش]] داشته و نسبت به اضداد آنها به عنوان باطل گریزش دارد. این گونه است که نفس انسانی به طور فطری [[اهل تقوا]] و گریزان از [[فجور]] است. البته این امر تا زمانی است که انسان با [[گناه]] و فجور و دریدگی نفس را [[تغییر]] نداده و [[دفن]] و [[دسیسه]] نکرده یا مختوم ومطبوع ننموده باشد؛ زیرا در این صورت، دیگر کارکردهای فطری خویش را از دست داده و دچار وارونگی [[شناختی]] و گرایشی میشود که ریشه در [[سفاهت]] به جای [[عقلانیت]] و [[فقاهت]] دارد<ref>{{متن قرآن|نَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}} «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، * بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}} «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>. | ||
از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[انسان]] بر اساس [[فطرت]] [[گرایش]] به [[احسان]] دارد که [[حقیقت]] آن [[بندگی خدا]] به گونه ای است که او را میبیند و اگر نبیند میداند که [[خدا]] او را میبیند. این گونه است که شخص [[محسن]] [[حقیقی]] هماره تابع [[حق]] است که خاستگاه آن [[حق تعالی]] است.<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> همچنین چون خدا و آموزههای وحیانی [[تشریعی]] او را حق میداند نسبت به آن گرایش دارد و همچنین نسبت به کسانی که حق را احقاق میکنند گرایش داشته و از آنان [[اطاعت]] و [[پیروی]] میکنند. این گونه است که [[اهل]] [[فطرت سالم]] [[الهی]] به [[حکم]] [[عقلانیت]] و [[فقاهت]] [[فطری]]، [[اطاعت از پیامبران]] و [[معصومان]] را عین [[اطاعت از خدا]] بر میشمارند<ref>{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}} «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>؛ زیرا آنان را زبان و بیان [[خدا]] می دانند؛ یعنی خدا به زبان ایشان سخن میگوید و به فعل ایشان کاری را انجام میدهد | از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[انسان]] بر اساس [[فطرت]] [[گرایش]] به [[احسان]] دارد که [[حقیقت]] آن [[بندگی خدا]] به گونه ای است که او را میبیند و اگر نبیند میداند که [[خدا]] او را میبیند. این گونه است که شخص [[محسن]] [[حقیقی]] هماره تابع [[حق]] است که خاستگاه آن [[حق تعالی]] است.<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> همچنین چون خدا و آموزههای وحیانی [[تشریعی]] او را حق میداند نسبت به آن گرایش دارد و همچنین نسبت به کسانی که حق را احقاق میکنند گرایش داشته و از آنان [[اطاعت]] و [[پیروی]] میکنند. این گونه است که [[اهل]] [[فطرت سالم]] [[الهی]] به [[حکم]] [[عقلانیت]] و [[فقاهت]] [[فطری]]، [[اطاعت از پیامبران]] و [[معصومان]] را عین [[اطاعت از خدا]] بر میشمارند<ref>{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}} «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>؛ زیرا آنان را زبان و بیان [[خدا]] می دانند؛ یعنی خدا به زبان ایشان سخن میگوید و به فعل ایشان کاری را انجام میدهد<ref>{{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷؛ {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. | ||
[[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} با توجه به چنین حقایقی میفرماید: {{متن حدیث|مَنِ اِسْتَسْلَمَ لِلْحَقِّ وَ أَطَاعَ اَلْمُحِقَّ كَانَ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ}}؛ هر که [[تسلیم]] [[حق]] باشد و از افراد محق [[اطاعت]] کند او ازجمله [[محسنین]] است | [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} با توجه به چنین حقایقی میفرماید: {{متن حدیث|مَنِ اِسْتَسْلَمَ لِلْحَقِّ وَ أَطَاعَ اَلْمُحِقَّ كَانَ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ}}؛ هر که [[تسلیم]] [[حق]] باشد و از افراد محق [[اطاعت]] کند او ازجمله [[محسنین]] است<ref>غرر الحکم، شماره حدیث ۸۸۱۲.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرماید: {{متن حدیث| مَنْ عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُ وَ يَقُولُ وَ يَعْلَمُ مَا يَعْلَمُهُ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ فَيَحْجُزُهُ ذَلِكَ عَنِ اَلْقَبِيحِ مِنَ اَلْأَعْمَالِ، فَذَلِكَ اَلَّذِي خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوَى}}؛ کسی که میداند خدا او را میبیند و هرچه میگوید میشنود و ازآن چه از [[خیر و شر]] انجام میدهد [[آگاه]] است، چنین شخصی کسی است که از مقام پروردگارش ترسان است و نفس را از هوی و [[اعمال زشت]] باز میدارد | [[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرماید: {{متن حدیث| مَنْ عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُ وَ يَقُولُ وَ يَعْلَمُ مَا يَعْلَمُهُ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ فَيَحْجُزُهُ ذَلِكَ عَنِ اَلْقَبِيحِ مِنَ اَلْأَعْمَالِ، فَذَلِكَ اَلَّذِي خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوَى}}؛ کسی که میداند خدا او را میبیند و هرچه میگوید میشنود و ازآن چه از [[خیر و شر]] انجام میدهد [[آگاه]] است، چنین شخصی کسی است که از مقام پروردگارش ترسان است و نفس را از هوی و [[اعمال زشت]] باز میدارد<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص۱۹۷.</ref>. | ||
از نظرآموزههای [[قرآنی]]، [[مؤمنان]] میبایست هماره براساس علم و [[یقین]] عمل کنند؛ زیرا علم حق را به آنان معرفی میکند؛ اما [[ظنون]] موجب میشود تا [[انسان]] به جای [[تبعیت]] از حق تابع [[هواهای نفسانی]] شود که موجبات [[سقوط]] [[انسان]] است.<ref>{{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}} «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref> البته برخی تا جایی تابع هواهای نفسانی میشوند که آن را [[معبود]] خویش قرار داده و [[زندگی]] را بر اساس تذکرهای هواهای نفسانی سامان میدهند. چنین افرادی در [[حقیقت]] مبغوضترین معبودان را [[اختیار]] کردهاند که همان هواهای نفسانی است | از نظرآموزههای [[قرآنی]]، [[مؤمنان]] میبایست هماره براساس علم و [[یقین]] عمل کنند؛ زیرا علم حق را به آنان معرفی میکند؛ اما [[ظنون]] موجب میشود تا [[انسان]] به جای [[تبعیت]] از حق تابع [[هواهای نفسانی]] شود که موجبات [[سقوط]] [[انسان]] است.<ref>{{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}} «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref> البته برخی تا جایی تابع هواهای نفسانی میشوند که آن را [[معبود]] خویش قرار داده و [[زندگی]] را بر اساس تذکرهای هواهای نفسانی سامان میدهند. چنین افرادی در [[حقیقت]] مبغوضترین معبودان را [[اختیار]] کردهاند که همان هواهای نفسانی است<ref>آثار الصادقین، ج ۲۸، ص۴۳۳.</ref>. | ||
البته برخی از [[هواپرستان]] تلاش میکنند تا [[حق]] واهل آن نیز از هواهای نفسانی [[تبعیت]] کنند. بیگمان چنین رویه و شیوه ای موجب [[تباهی]] همه هستی است: و اگر حق از هواهای نفسانی آنان [[پیروی]] کند، [[آسمانها]] و [[زمین]] و تمام کسانی کهدر آن هستند، تباه میشوند<ref>{{متن قرآن|وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ}} «و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آوردهایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱.</ref>؛ زیرا [[فساد]] [[دین]] و [[دنیا]] به هواهای نفسانی است<ref>غرر الحکم، شماره۵۵۴۲</ref> و کسی که تابع هواهای نفسانی باشد [[کور]] و کر و [[خوار]] و [[گمراه]] میشود<ref>غرر الحکم، شماره ۹۱۶۸</ref> و [[درک]] [[درستی]] از [[حقایق]] نداشته و [[گرایش]] هایش نیز مخدوش است و این گونه سقوط را برای خویش و دیگران رقم میزند.<ref>غرر الحکم، شماره ۶۰۰۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عبودیت در رضایت و اطاعت (مقاله)|عبودیت در رضایت و اطاعت]].</ref> | البته برخی از [[هواپرستان]] تلاش میکنند تا [[حق]] واهل آن نیز از هواهای نفسانی [[تبعیت]] کنند. بیگمان چنین رویه و شیوه ای موجب [[تباهی]] همه هستی است: و اگر حق از هواهای نفسانی آنان [[پیروی]] کند، [[آسمانها]] و [[زمین]] و تمام کسانی کهدر آن هستند، تباه میشوند<ref>{{متن قرآن|وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ}} «و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آوردهایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱.</ref>؛ زیرا [[فساد]] [[دین]] و [[دنیا]] به هواهای نفسانی است<ref>غرر الحکم، شماره۵۵۴۲.</ref> و کسی که تابع هواهای نفسانی باشد [[کور]] و کر و [[خوار]] و [[گمراه]] میشود<ref>غرر الحکم، شماره ۹۱۶۸.</ref> و [[درک]] [[درستی]] از [[حقایق]] نداشته و [[گرایش]] هایش نیز مخدوش است و این گونه سقوط را برای خویش و دیگران رقم میزند.<ref>غرر الحکم، شماره ۶۰۰۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عبودیت در رضایت و اطاعت (مقاله)|عبودیت در رضایت و اطاعت]].</ref> | ||
==مصادیقی از [[حق و باطل]]== | ==مصادیقی از [[حق و باطل]]== | ||
خط ۲۸: | خط ۲۳: | ||
===[[عدل]] و [[ظلم]]=== | ===[[عدل]] و [[ظلم]]=== | ||
عدل از مصادیق حق و ظلم از مصادیق باطل است. بر اساس [[آیات قرآنی]] همه هستی حق است؛ زیرا [[خداوند]] حق مطلق<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> و هر چیزی که در هستی هست از خداوند نشات گرفته است، پس همه هستی حق است.<ref>{{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} «حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!» سوره بقره، آیه ۱۴۷؛ {{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} «حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰.</ref> اما از آن جایی که انسان دارای [[اراده]] و [[اختیار]] و حق [[انتخاب]] است، گاهی به جای آنکه به [[عدالت]] [[رفتار]] کند به [[ظلم]] رفتار میکند؛ و از آن جایی [[عدالت]] به معنای اعطای [[حق]] هر صاحب حق و یا قرار دادن هر چیزی در جای و موضع مناسب آن یعنی همان موضع حق است؛ بنابراین، ظلم خروج از حق و قرار دادن در جایی غیر مناسب حق است. از همین روست که [[عدل]] مصداقی از حق و ظلم مصداقی از [[باطل]] است. همچنین از مصادیق ظلم نسبت به حق، [[نصرت]] و [[حمایت]] از باطل است. [[امام علی]]{{ع}} در این باره میفرماید: {{متن حدیث|ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ}}؛ هر کس باطل را [[یاری]] کند، به حق [[ستم]] کرده است. <ref>غررالحکم، ح ۶۰۴۱</ref>[[امام سجاد]]{{ع}} در دعای خویش میفرماید: {{متن حدیث|اللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بِكَ مِنْ… ايثارِ الْباطِلِ عَلَي الْحَقِّ…}}؛ خدایا به تو [[پناه]] میبرم از این که باطل را بر حق ترجیح دهم. <ref>صحیفه سجّادیه، از دعای هشتم</ref> امام علی{{ع}} همچنین میفرماید: {{متن حدیث|ايُّهَا النّاسُ لَوْ لَمْ تَـتَخاذَلوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنوا عَنْ تَوْهينِ الْباطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَويَ عَلَيْكُمْ…}}؛ ای [[مردم]]! اگر در یاری حق کوتاهی نمیکردید و در [[خوار]] ساختن باطل سستی نمینمودید، کسانی که همپایه شما نیستند، در شما [[طمع]] نمیکردند و هیچ قدرتی برشما مسلط نمیشد | عدل از مصادیق حق و ظلم از مصادیق باطل است. بر اساس [[آیات قرآنی]] همه هستی حق است؛ زیرا [[خداوند]] حق مطلق<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> و هر چیزی که در هستی هست از خداوند نشات گرفته است، پس همه هستی حق است.<ref>{{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} «حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!» سوره بقره، آیه ۱۴۷؛ {{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} «حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰.</ref> اما از آن جایی که انسان دارای [[اراده]] و [[اختیار]] و حق [[انتخاب]] است، گاهی به جای آنکه به [[عدالت]] [[رفتار]] کند به [[ظلم]] رفتار میکند؛ و از آن جایی [[عدالت]] به معنای اعطای [[حق]] هر صاحب حق و یا قرار دادن هر چیزی در جای و موضع مناسب آن یعنی همان موضع حق است؛ بنابراین، ظلم خروج از حق و قرار دادن در جایی غیر مناسب حق است. از همین روست که [[عدل]] مصداقی از حق و ظلم مصداقی از [[باطل]] است. همچنین از مصادیق ظلم نسبت به حق، [[نصرت]] و [[حمایت]] از باطل است. [[امام علی]]{{ع}} در این باره میفرماید: {{متن حدیث|ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ}}؛ هر کس باطل را [[یاری]] کند، به حق [[ستم]] کرده است. <ref>غررالحکم، ح ۶۰۴۱.</ref>[[امام سجاد]]{{ع}} در دعای خویش میفرماید: {{متن حدیث|اللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بِكَ مِنْ… ايثارِ الْباطِلِ عَلَي الْحَقِّ…}}؛ خدایا به تو [[پناه]] میبرم از این که باطل را بر حق ترجیح دهم. <ref>صحیفه سجّادیه، از دعای هشتم.</ref> امام علی{{ع}} همچنین میفرماید: {{متن حدیث|ايُّهَا النّاسُ لَوْ لَمْ تَـتَخاذَلوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنوا عَنْ تَوْهينِ الْباطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَويَ عَلَيْكُمْ…}}؛ ای [[مردم]]! اگر در یاری حق کوتاهی نمیکردید و در [[خوار]] ساختن باطل سستی نمینمودید، کسانی که همپایه شما نیستند، در شما [[طمع]] نمیکردند و هیچ قدرتی برشما مسلط نمیشد<ref>نهج البلاغه، از خطبه ۱۶۵.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دولت حق و باطل (مقاله)|دولت حق و باطل]].</ref> | ||
===[[مال]] [[حرام]]=== | ===[[مال]] [[حرام]]=== | ||
از دیگر مصادیق مهم باطل مال حرامی است که جمع میشود. امام علی{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اِتَّقوا خِداعَ الاْمالِ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ يَوْمٍ لَمْ يُدْرِكْهُ وَ باني بِناءٍ لَمْ يَسْكُنْهُ وَ جامِعِ مالٍ لَمْ يأكُلْهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ باطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ اَصابَهُ حَراما وَ احْتَمَلَ بِهِ اَثاما}}؛ از [[خدعه]] و [[حیله]] [[آرزوها]] بپرهیزید. چه بسیار آرزومندِ روزی که به آن [[روز]] نمیرسد وچه بسیار سازندهای که در ساختهاش ساکن نمیشود و چه بسیار جمع کننده [[مالی]] که ازآن استفاده نمیکند و شاید آن مال را از باطل به دست آورده و یا از حق کسی جلوگیری کرده، تا به آن [[مال]] رسیده است و باید بار همه آن [[گناهان]] را به دوش کشد | از دیگر مصادیق مهم باطل مال حرامی است که جمع میشود. امام علی{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اِتَّقوا خِداعَ الاْمالِ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ يَوْمٍ لَمْ يُدْرِكْهُ وَ باني بِناءٍ لَمْ يَسْكُنْهُ وَ جامِعِ مالٍ لَمْ يأكُلْهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ باطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ اَصابَهُ حَراما وَ احْتَمَلَ بِهِ اَثاما}}؛ از [[خدعه]] و [[حیله]] [[آرزوها]] بپرهیزید. چه بسیار آرزومندِ روزی که به آن [[روز]] نمیرسد وچه بسیار سازندهای که در ساختهاش ساکن نمیشود و چه بسیار جمع کننده [[مالی]] که ازآن استفاده نمیکند و شاید آن مال را از باطل به دست آورده و یا از حق کسی جلوگیری کرده، تا به آن [[مال]] رسیده است و باید بار همه آن [[گناهان]] را به دوش کشد<ref>غررالحکم، ح ۲۵۶۳.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دولت حق و باطل (مقاله)|دولت حق و باطل]].</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۳: | خط ۳۸: | ||
[[رده:حق]] | [[رده:حق]] | ||
[[رده:شناخت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۴
مقدمه
در نگرش قرآنی، نفس انسانی به طور فطری با قلب سالم و تعقل و تفقه و تذکر و تدبر و تبصر، حق شناس است و آن را از باطل جدا میکند و به حق و مصادیق آن از عدالت، صداقت و ایمان و شکر گرایش داشته و نسبت به اضداد آنها به عنوان باطل گریزش دارد. این گونه است که نفس انسانی به طور فطری اهل تقوا و گریزان از فجور است. البته این امر تا زمانی است که انسان با گناه و فجور و دریدگی نفس را تغییر نداده و دفن و دسیسه نکرده یا مختوم ومطبوع ننموده باشد؛ زیرا در این صورت، دیگر کارکردهای فطری خویش را از دست داده و دچار وارونگی شناختی و گرایشی میشود که ریشه در سفاهت به جای عقلانیت و فقاهت دارد[۱].
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، انسان بر اساس فطرت گرایش به احسان دارد که حقیقت آن بندگی خدا به گونه ای است که او را میبیند و اگر نبیند میداند که خدا او را میبیند. این گونه است که شخص محسن حقیقی هماره تابع حق است که خاستگاه آن حق تعالی است.[۲] همچنین چون خدا و آموزههای وحیانی تشریعی او را حق میداند نسبت به آن گرایش دارد و همچنین نسبت به کسانی که حق را احقاق میکنند گرایش داشته و از آنان اطاعت و پیروی میکنند. این گونه است که اهل فطرت سالم الهی به حکم عقلانیت و فقاهت فطری، اطاعت از پیامبران و معصومان را عین اطاعت از خدا بر میشمارند[۳]؛ زیرا آنان را زبان و بیان خدا می دانند؛ یعنی خدا به زبان ایشان سخن میگوید و به فعل ایشان کاری را انجام میدهد[۴].
امیرمؤمنان امام علی(ع) با توجه به چنین حقایقی میفرماید: «مَنِ اِسْتَسْلَمَ لِلْحَقِّ وَ أَطَاعَ اَلْمُحِقَّ كَانَ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ»؛ هر که تسلیم حق باشد و از افراد محق اطاعت کند او ازجمله محسنین است[۵].
امام صادق(ع) نیز میفرماید: « مَنْ عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُ وَ يَقُولُ وَ يَعْلَمُ مَا يَعْلَمُهُ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ فَيَحْجُزُهُ ذَلِكَ عَنِ اَلْقَبِيحِ مِنَ اَلْأَعْمَالِ، فَذَلِكَ اَلَّذِي خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوَى»؛ کسی که میداند خدا او را میبیند و هرچه میگوید میشنود و ازآن چه از خیر و شر انجام میدهد آگاه است، چنین شخصی کسی است که از مقام پروردگارش ترسان است و نفس را از هوی و اعمال زشت باز میدارد[۶].
از نظرآموزههای قرآنی، مؤمنان میبایست هماره براساس علم و یقین عمل کنند؛ زیرا علم حق را به آنان معرفی میکند؛ اما ظنون موجب میشود تا انسان به جای تبعیت از حق تابع هواهای نفسانی شود که موجبات سقوط انسان است.[۷] البته برخی تا جایی تابع هواهای نفسانی میشوند که آن را معبود خویش قرار داده و زندگی را بر اساس تذکرهای هواهای نفسانی سامان میدهند. چنین افرادی در حقیقت مبغوضترین معبودان را اختیار کردهاند که همان هواهای نفسانی است[۸].
البته برخی از هواپرستان تلاش میکنند تا حق واهل آن نیز از هواهای نفسانی تبعیت کنند. بیگمان چنین رویه و شیوه ای موجب تباهی همه هستی است: و اگر حق از هواهای نفسانی آنان پیروی کند، آسمانها و زمین و تمام کسانی کهدر آن هستند، تباه میشوند[۹]؛ زیرا فساد دین و دنیا به هواهای نفسانی است[۱۰] و کسی که تابع هواهای نفسانی باشد کور و کر و خوار و گمراه میشود[۱۱] و درک درستی از حقایق نداشته و گرایش هایش نیز مخدوش است و این گونه سقوط را برای خویش و دیگران رقم میزند.[۱۲].[۱۳]
مصادیقی از حق و باطل
برای حق و باطل مصادیق بسیاری است؛ زیرا هر خیری حق و هر شری از مصادیق باطل است. همچنین امور حسن و نیک از مصادیق حق و امور قبیح و زشت و بد از مصادیق باطل است. با این همه، در این جا به دو مصداق مهم حق و باطل اشاره میشود.
عدل و ظلم
عدل از مصادیق حق و ظلم از مصادیق باطل است. بر اساس آیات قرآنی همه هستی حق است؛ زیرا خداوند حق مطلق[۱۴] و هر چیزی که در هستی هست از خداوند نشات گرفته است، پس همه هستی حق است.[۱۵] اما از آن جایی که انسان دارای اراده و اختیار و حق انتخاب است، گاهی به جای آنکه به عدالت رفتار کند به ظلم رفتار میکند؛ و از آن جایی عدالت به معنای اعطای حق هر صاحب حق و یا قرار دادن هر چیزی در جای و موضع مناسب آن یعنی همان موضع حق است؛ بنابراین، ظلم خروج از حق و قرار دادن در جایی غیر مناسب حق است. از همین روست که عدل مصداقی از حق و ظلم مصداقی از باطل است. همچنین از مصادیق ظلم نسبت به حق، نصرت و حمایت از باطل است. امام علی(ع) در این باره میفرماید: «ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ»؛ هر کس باطل را یاری کند، به حق ستم کرده است. [۱۶]امام سجاد(ع) در دعای خویش میفرماید: «اللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بِكَ مِنْ… ايثارِ الْباطِلِ عَلَي الْحَقِّ…»؛ خدایا به تو پناه میبرم از این که باطل را بر حق ترجیح دهم. [۱۷] امام علی(ع) همچنین میفرماید: «ايُّهَا النّاسُ لَوْ لَمْ تَـتَخاذَلوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنوا عَنْ تَوْهينِ الْباطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَويَ عَلَيْكُمْ…»؛ ای مردم! اگر در یاری حق کوتاهی نمیکردید و در خوار ساختن باطل سستی نمینمودید، کسانی که همپایه شما نیستند، در شما طمع نمیکردند و هیچ قدرتی برشما مسلط نمیشد[۱۸].[۱۹]
مال حرام
از دیگر مصادیق مهم باطل مال حرامی است که جمع میشود. امام علی(ع) میفرماید: «اِتَّقوا خِداعَ الاْمالِ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ يَوْمٍ لَمْ يُدْرِكْهُ وَ باني بِناءٍ لَمْ يَسْكُنْهُ وَ جامِعِ مالٍ لَمْ يأكُلْهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ باطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ اَصابَهُ حَراما وَ احْتَمَلَ بِهِ اَثاما»؛ از خدعه و حیله آرزوها بپرهیزید. چه بسیار آرزومندِ روزی که به آن روز نمیرسد وچه بسیار سازندهای که در ساختهاش ساکن نمیشود و چه بسیار جمع کننده مالی که ازآن استفاده نمیکند و شاید آن مال را از باطل به دست آورده و یا از حق کسی جلوگیری کرده، تا به آن مال رسیده است و باید بار همه آن گناهان را به دوش کشد[۲۰].[۲۱]
منابع
پانویس
- ↑ ﴿نَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا﴾ «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، * بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰؛ ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾ «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
- ↑ ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾ «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷؛ ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾ «و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
- ↑ غرر الحکم، شماره حدیث ۸۸۱۲.
- ↑ نورالثقلین، ج ۵، ص۱۹۷.
- ↑ ﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾ «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ آثار الصادقین، ج ۲۸، ص۴۳۳.
- ↑ ﴿وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ﴾ «و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آوردهایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱.
- ↑ غرر الحکم، شماره۵۵۴۲.
- ↑ غرر الحکم، شماره ۹۱۶۸.
- ↑ غرر الحکم، شماره ۶۰۰۰.
- ↑ منصوری، خلیل، عبودیت در رضایت و اطاعت.
- ↑ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾ «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾ «حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!» سوره بقره، آیه ۱۴۷؛ ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾ «حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰.
- ↑ غررالحکم، ح ۶۰۴۱.
- ↑ صحیفه سجّادیه، از دعای هشتم.
- ↑ نهج البلاغه، از خطبه ۱۶۵.
- ↑ منصوری، خلیل، دولت حق و باطل.
- ↑ غررالحکم، ح ۲۵۶۳.
- ↑ منصوری، خلیل، دولت حق و باطل.