بازار در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = بازار| عنوان مدخل = بازار| مداخل مرتبط = بازار در قرآن - بازار در معارف و سیره علوی - بازار در تاریخ اسلامی - بازار در معارف و سیره نبوی| پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== بازار مکانی است که زمینه لغزش و گناه در آن وجو...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←پانویس) |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = بازار| عنوان مدخل = بازار| مداخل مرتبط = [[بازار در قرآن]] - [[بازار در | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = بازار | |||
| عنوان مدخل = بازار | |||
| مداخل مرتبط = [[بازار در قرآن]] - [[بازار در تاریخ اسلامی]] - [[بازار در معارف و سیره نبوی]] - [[بازار در معارف و سیره علوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[بازار]] مکانی است که زمینه [[لغزش]] و [[گناه]] در آن وجود دارد و بخشی از گناهها هنگام برخورد و دیدن افراد است. گاهی این | [[بازار]] مکانی است که زمینه [[لغزش]] و [[گناه]] در آن وجود دارد و بخشی از گناهها هنگام برخورد و دیدن افراد است. گاهی این لغزشها جنبه [[اقتصادی]] و [[مالی]] دارد و گاه جنبه [[فرهنگی]]؛ ممکن است افرادی برای [[زنان]] [[متدین]]، مشکل ایجاد کنند، یا زنان، مردانی را در دام [[مکر]] خود گرفتار آورند. | ||
[[پیامبر]] به بازار و معاملاتی که در آن انجام میگرفت، حساسیت زیادی داشت؛ [[مردم]] را از هرنوع | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به بازار و معاملاتی که در آن انجام میگرفت، حساسیت زیادی داشت؛ [[مردم]] را از هرنوع تخلف از دستورهای [[شرع]] و انجام معاملات حرام باز میداشت و برای اجرای آن ناظر تعیین میکرد تا جلو [[مفاسد]] مالی مربوط را بگیرد و مانع آسیب دیدن [[جامعه]] از این بعد شود. پیامبر [[معتقد]] بود [[تجارت]] [[حاکم]] در میان مردم روا نیست و میفرمود: به [[عدل]] هرگز عمل نکرده والی که در میان مردمش به تجارت بپردازد<ref>{{متن حدیث|ما عَدَلَ والٍ اتَّجَرَ فِی رَعیّتِهِ أبداً}}، شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۸، ص۸۹؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ج۱۶، ص۴۲.</ref>. | ||
توجه به [[سیره نبوی]] در این اثر از دو جهت اهمیت دارد: | توجه به [[سیره نبوی]] در این اثر از دو جهت اهمیت دارد: | ||
#[[سیره پیامبر]]، مبنای عمل دیگر [[مسلمانان]] و [[حاکمان]] [[مسلمان]] بعدی به ویژه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده است. در بررسی هر موضوعی بیان پیشینه آن لازم است. [[سیره]] آن حضرت پیشینه [[نظارت بر بازار]] در [[اسلام]] را نشان میدهد. | # [[سیره پیامبر]]، مبنای عمل دیگر [[مسلمانان]] و [[حاکمان]] [[مسلمان]] بعدی به ویژه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده است. در بررسی هر موضوعی بیان پیشینه آن لازم است. [[سیره]] آن حضرت پیشینه [[نظارت بر بازار]] در [[اسلام]] را نشان میدهد. | ||
# بخشی از معاملاتی که پیامبر از آن [[نهی]] کرده، | # بخشی از معاملاتی که پیامبر از آن [[نهی]] کرده، معاملات [[دوران جاهلیت]] است. متأسفانه امروزه جمعی، دیگر بار به آنها توجه کرده و به سوی انجام معاملات باطل گراییدهاند! | ||
نقل این موارد برای کسانی که در پی [[حقیقت]] هستند و میخواهند اسلام را اساس کار خود قرار دهند سودمند خواهد بود. [[حدیث]] مناهی پیامبر را علی{{ع}} نقل کرده که نشانه | نقل این موارد برای کسانی که در پی [[حقیقت]] هستند و میخواهند اسلام را اساس کار خود قرار دهند سودمند خواهد بود. [[حدیث]] مناهی پیامبر را علی{{ع}} نقل کرده که نشانه عنایت حضرت به آن است. | ||
[[فضل خدا]] در این [[آیه]]، به [[مال]] و تلاش برای کسب درآمد، معنا شده است<ref>الکافی، ج۵، ص۸۸. {{متن حدیث|الَّذِي يَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ... أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ...}}</ref>. [[پیامبر اسلام]] میفرماید:[[خدای بزرگ]]، [[بنده]] مؤمنِ پیشه ور را [[دوست]] میدارد | == [[بازار]] در نگرش [[رسول خدا]]{{صل}} == | ||
بازار در عربی «سُوْق» نامیده میشود و محلّ کسب درآمد [[حلال]] است. اسلام بیکاری و [[تنبلی]] را نکوهیده و مسلمانان را به تلاش و فعالیت میخواند. از کسب درآمد [[مشروع]]، با تعبیرِ فضلِ [[الهی]] یاد شده است: {{متن قرآن|فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ}}<ref>«و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰.</ref>. | |||
[[فضل خدا]] در این [[آیه]]، به [[مال]] و تلاش برای کسب درآمد، معنا شده است<ref>الکافی، ج۵، ص۸۸. {{متن حدیث|الَّذِي يَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ... أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ...}}</ref>. [[پیامبر اسلام]] میفرماید: [[خدای بزرگ]]، [[بنده]] مؤمنِ پیشه ور را [[دوست]] میدارد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُحِبُّ العَبدَ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ}}؛ متقی هندی، کنزالعمّال، ج۴، ص۴؛ هیثمی، مجمع الزّوائد، ج۴، ص۶۲؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۸، ص۳۸۰.</ref> | |||
این [[روایت]] در کافی بدون استناد به [[پیامبر]] نقل شده است<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱۳: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُحِبُّ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ}}.</ref>. روایت مشابهی از [[امیرالمؤمنین]] نقل کرده است که تعبیر «پیشه ورِ [[امین]]»<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۵۸؛ وسائل الشّیعه، ج۱۷، ص۱۱.</ref> دارد. محترف یعنی کسی که مهارتی دارد و به کار صنعتی مشغول است. | این [[روایت]] در کافی بدون استناد به [[پیامبر]] نقل شده است<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱۳: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُحِبُّ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ}}.</ref>. روایت مشابهی از [[امیرالمؤمنین]] نقل کرده است که تعبیر «پیشه ورِ [[امین]]»<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۵۸؛ وسائل الشّیعه، ج۱۷، ص۱۱.</ref> دارد. محترف یعنی کسی که مهارتی دارد و به کار صنعتی مشغول است. | ||
امیرالمؤمنین{{ع}} از قول [[رسول خدا]]{{صل}} توصیه به [[تجارت]] میکند و میفرماید:به تجارت و [[بازرگانی]] بپردازید؛ [[خداوند]] برای شما [[مبارک]] گرداند؛ زیرا شنیدم [[رسولخدا]]{{صل}} میفرمود: [[رزق]] دَه جزء است که نُه جزء آن در بازرگانی و یک جزء در بقیه شغلها است | امیرالمؤمنین{{ع}} از قول [[رسول خدا]]{{صل}} توصیه به [[تجارت]] میکند و میفرماید:به تجارت و [[بازرگانی]] بپردازید؛ [[خداوند]] برای شما [[مبارک]] گرداند؛ زیرا شنیدم [[رسولخدا]]{{صل}} میفرمود: [[رزق]] دَه جزء است که نُه جزء آن در بازرگانی و یک جزء در بقیه شغلها است<ref>{{متن حدیث|فَاتَّجِرُوا بَارَكَ اللَّهُ لَكُمْ فَإِنِّي قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ الرِّزْقُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي التِّجَارَةِ وَ وَاحِدَةٌ فِي غَيْرِهَا}}؛ الکافی، ج۵، ص۳۱۹؛ ابن فهد، عدّة الدّاعی، ص۸۲.</ref>. مشهور است پیامبر{{ع}} فرمود: کاسب، [[حبیب]] خداست<ref>برای این خبر (الکاسب حبیب الله) که مشهور است، مأخذی پیدا نشد و فقط در شعر مولوی آمده: در توکل از سبب غافل م-شورمزِ «الکاسب حبیب اللّه» شنوو همین علت شهرت آن در قالب حدیث شده است. و سبزواری در شرح الاسماء، ص۶۶۱، آن را حدیث برشمرده است.</ref> و درباره کار و تلاش، باز فرمود:کسی که برای تأمین مخارج خانوادهاش زحمت میکشد، مانند [[مجاهد]] در راه خداست<ref>{{متن حدیث|الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ الفقه المنسوب إلی الإمام الرّضا{{ع}}، ص۲۵۵ و ص۲۰۸؛ ابن فهد، عدّة الدّاعی، ص۸۲؛ عوالی اللئالی، ج۲، ص۱۰۹؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ج۱۷، ص۱۵۳.</ref>. | ||
این خبر از [[امام صادق]]{{ع}} هم نقل شده است<ref>الکافی، ج۵، ص۸۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸.</ref>. در نقل [[شیخ صدوق]]، قیدِ «مِن حَلالِ»<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸؛ همو، المقنع، ص۳۶۱؛ همو، الهدایه، ص۶۰ و۳۱۴: {{متن حدیث|الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ مِنْ حَلَالٍ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}.</ref>؛ «از راه [[حلال]]» دارد؛ یعنی آنگاه [[کسب و کار]] [[جهاد]] محسوب میشود که از راه حلال باشد. در این صورت به گفته [[ملاصالح مازندرانی]]، کار [[عبادت]] خواهد بود و کار [[دنیوی]] نیست<ref>ملاصالح مازندرانی، شرح أصول الکافی، ج۱، ص۲۰۹.</ref>، بلکه کاری [[اخروی]] است و بسیار سودمند. | این خبر از [[امام صادق]]{{ع}} هم نقل شده است<ref>الکافی، ج۵، ص۸۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸.</ref>. در نقل [[شیخ صدوق]]، قیدِ «مِن حَلالِ»<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸؛ همو، المقنع، ص۳۶۱؛ همو، الهدایه، ص۶۰ و۳۱۴: {{متن حدیث|الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ مِنْ حَلَالٍ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}.</ref>؛ «از راه [[حلال]]» دارد؛ یعنی آنگاه [[کسب و کار]] [[جهاد]] محسوب میشود که از راه حلال باشد. در این صورت به گفته [[ملاصالح مازندرانی]]، کار [[عبادت]] خواهد بود و کار [[دنیوی]] نیست<ref>ملاصالح مازندرانی، شرح أصول الکافی، ج۱، ص۲۰۹.</ref>، بلکه کاری [[اخروی]] است و بسیار سودمند. | ||
[[پیامبر]] در خبری صحیح، از اهمیت | [[پیامبر]] در خبری صحیح، از اهمیت کسب حلال در [[اسلام]] و زشتیِ بیکاری [[سخن]] گفته و کسانی را که از درآمد دیگران [[ارتزاق]] میکنند و خود تلاش نمیکنند، [[لعن]] کرده است:[[ملعون]] است ملعون است هرکس بار [[معیشت]] خود را بر دوش [[مردم]] [[تحمیل]] کند. ملعون است ملعون است کسی که عائلهاش را بیسروسامان گذارد<ref>{{متن حدیث|مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ يَعُولُ}}؛ الکافی، ج۴، ص۱۲ و ج۵، ص۷۲؛ تحف العقول، ص۳۷؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۸؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۲۷.</ref>. | ||
<ref>{{متن حدیث|مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ يَعُولُ}}؛ الکافی، ج۴، ص۱۲ و ج۵، ص۷۲؛ تحف العقول، ص۳۷؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۸؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۲۷.</ref> | |||
[[ | این [[اخبار]] نشانهای آشکار بر [[لزوم]] کار و تلاش در کسب، و [[مخالفت]] پیامبر با بیکاری و تنپروری و [[تنبلی]] است. همچنین با بیتعهدی در برابر اعضای [[خانواده]]. | ||
به همین جهت کسی که کار و حرفهای نداشت، پیامبر در بارهاش میفرمود: {{عربی|"سَقَطَ مِنْ عَینِی}}؛ «از چشمم افتاد»؛ زیرا اگر حرفه نداشته باشد، کسب وی از طریق دینش خواهد بود<ref>شعیری، جامع الاخبار، ص۱۳۹؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۱؛ خطیب بغدادی، الجامع لأخلاق الرّاوی وآداب السّامع، ص۹۸: {{متن حدیث|لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ يَعِيشُ بِدِينِهِ}}.</ref>. | [[استاد مطهری]] در توضیح این [[حدیث]] مینویسد: [[پیغمبر اسلام]] با هر نوع گداصفتی، کلّاشی، کَلّ بر مردم بودن، سخت [[مبارزه]] کرده است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۴۶۵.</ref>. به همین جهت کسی که کار و حرفهای نداشت، پیامبر در بارهاش میفرمود: {{عربی|"سَقَطَ مِنْ عَینِی}}؛ «از چشمم افتاد»؛ زیرا اگر حرفه نداشته باشد، کسب وی از طریق دینش خواهد بود<ref>شعیری، جامع الاخبار، ص۱۳۹؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۱؛ خطیب بغدادی، الجامع لأخلاق الرّاوی وآداب السّامع، ص۹۸: {{متن حدیث|لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ يَعِيشُ بِدِينِهِ}}.</ref>. | ||
جایی که افراد به [[کسب و کار]] میپردازند [[بازار]] است و [[نبی گرامی اسلام]] به بازار و کسب و کار نگرشی ویژه داشت و بازار را بدین دلیل بدترین | جایی که افراد به [[کسب و کار]] میپردازند [[بازار]] است و [[نبی گرامی اسلام]] به بازار و کسب و کار نگرشی ویژه داشت و بازار را بدین دلیل بدترین مکانها میدانست که زمینه [[گناه]] و [[فریب]] [[مردم]] در آن زیاد است. | ||
[[امیرالمؤمنین]] و به [[نقلی]] [[امام باقر]]{{ع}}<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۶۸.</ref> میگوید: مردی از [[بنیعامر]] | [[امیرالمؤمنین]] و به [[نقلی]] [[امام باقر]]{{ع}}<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۶۸.</ref> میگوید: مردی از [[بنیعامر]] خدمت [[پیامبر]]{{صل}} رسید و از آن حضرت از بدترین و بهترین مکانها پرسید، حضرت فرمود: بدترین جاهای [[زمین]] بازاراست که میدان [[شیطان]] است. بامداد [[ابلیس]] [[پرچم]] خود را برمیافرازد و تخت خویش را مینهد و زاد و ولدش را پراکنده میسازد؛ پس [با [[وسوسه]] آنان]، یکی پیمانه را کم میدهد، یکی بد میکشد، یکی به اندازهگزی از پارچه میدزدد و یکی در معرفی جنس [[دروغ]] میگوید؛ و شیطان [به [[فرزندان]] خویش] میگوید: بچسبید به مردی که پدر او مرده [و بیپشتیبان] است؛ درحالی که پدر شما زنده است و پیوسته با اولین کسی که وارد بازار میشود، [[شیطان]] وارد و با آخرین کس بیرون میرود و بهترین محل [[مساجد]] است؛ و محبوبترین مردم نزد [[خداوند]] کسی که پیش از همه به [[مسجد]] درآید و پس از همه خارج شود<ref>من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۹۹؛ الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج۵، ص۵۸۵-۵۸۶.</ref>. | ||
بنابراین، باید دقت کرد که بازار محلّ دروغ و فریب و [[نیرنگ]] و سوگند دروغ و کسب درآمد [[نامشروع]] و [[مشروع]] است، به همین جهت [[امام علی]]{{ع}} در [[نامه]] خود به [[حارث اعور]]، وی را به دوری از بازار توصیه کرده و میفرماید: از دکّهها و دکانهای بازار بپرهیز، که محلّ حضور شیطانها، و جای همهگونه [[آزمون]] است<ref>{{متن حدیث|وَ إِيَّاكَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّيْطَانِ وَ مَعَارِيضُ الْفِتَنِ}}؛ نهج البلاغه، ص۴۶۰، نامه ۶۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴ (کتاب)| سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴]]، ص ۶۴۸ - ۶۵۱.</ref> | |||
بنابراین، باید دقت کرد که بازار محلّ دروغ و فریب و [[نیرنگ]] و | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:بازار]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۵
مقدمه
بازار مکانی است که زمینه لغزش و گناه در آن وجود دارد و بخشی از گناهها هنگام برخورد و دیدن افراد است. گاهی این لغزشها جنبه اقتصادی و مالی دارد و گاه جنبه فرهنگی؛ ممکن است افرادی برای زنان متدین، مشکل ایجاد کنند، یا زنان، مردانی را در دام مکر خود گرفتار آورند.
پیامبر اکرم (ص) به بازار و معاملاتی که در آن انجام میگرفت، حساسیت زیادی داشت؛ مردم را از هرنوع تخلف از دستورهای شرع و انجام معاملات حرام باز میداشت و برای اجرای آن ناظر تعیین میکرد تا جلو مفاسد مالی مربوط را بگیرد و مانع آسیب دیدن جامعه از این بعد شود. پیامبر معتقد بود تجارت حاکم در میان مردم روا نیست و میفرمود: به عدل هرگز عمل نکرده والی که در میان مردمش به تجارت بپردازد[۱].
توجه به سیره نبوی در این اثر از دو جهت اهمیت دارد:
- سیره پیامبر، مبنای عمل دیگر مسلمانان و حاکمان مسلمان بعدی به ویژه امیرالمؤمنین(ع) بوده است. در بررسی هر موضوعی بیان پیشینه آن لازم است. سیره آن حضرت پیشینه نظارت بر بازار در اسلام را نشان میدهد.
- بخشی از معاملاتی که پیامبر از آن نهی کرده، معاملات دوران جاهلیت است. متأسفانه امروزه جمعی، دیگر بار به آنها توجه کرده و به سوی انجام معاملات باطل گراییدهاند!
نقل این موارد برای کسانی که در پی حقیقت هستند و میخواهند اسلام را اساس کار خود قرار دهند سودمند خواهد بود. حدیث مناهی پیامبر را علی(ع) نقل کرده که نشانه عنایت حضرت به آن است.
بازار در نگرش رسول خدا(ص)
بازار در عربی «سُوْق» نامیده میشود و محلّ کسب درآمد حلال است. اسلام بیکاری و تنبلی را نکوهیده و مسلمانان را به تلاش و فعالیت میخواند. از کسب درآمد مشروع، با تعبیرِ فضلِ الهی یاد شده است: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ﴾[۲].
فضل خدا در این آیه، به مال و تلاش برای کسب درآمد، معنا شده است[۳]. پیامبر اسلام میفرماید: خدای بزرگ، بنده مؤمنِ پیشه ور را دوست میدارد[۴]
این روایت در کافی بدون استناد به پیامبر نقل شده است[۵]. روایت مشابهی از امیرالمؤمنین نقل کرده است که تعبیر «پیشه ورِ امین»[۶] دارد. محترف یعنی کسی که مهارتی دارد و به کار صنعتی مشغول است.
امیرالمؤمنین(ع) از قول رسول خدا(ص) توصیه به تجارت میکند و میفرماید:به تجارت و بازرگانی بپردازید؛ خداوند برای شما مبارک گرداند؛ زیرا شنیدم رسولخدا(ص) میفرمود: رزق دَه جزء است که نُه جزء آن در بازرگانی و یک جزء در بقیه شغلها است[۷]. مشهور است پیامبر(ع) فرمود: کاسب، حبیب خداست[۸] و درباره کار و تلاش، باز فرمود:کسی که برای تأمین مخارج خانوادهاش زحمت میکشد، مانند مجاهد در راه خداست[۹].
این خبر از امام صادق(ع) هم نقل شده است[۱۰]. در نقل شیخ صدوق، قیدِ «مِن حَلالِ»[۱۱]؛ «از راه حلال» دارد؛ یعنی آنگاه کسب و کار جهاد محسوب میشود که از راه حلال باشد. در این صورت به گفته ملاصالح مازندرانی، کار عبادت خواهد بود و کار دنیوی نیست[۱۲]، بلکه کاری اخروی است و بسیار سودمند.
پیامبر در خبری صحیح، از اهمیت کسب حلال در اسلام و زشتیِ بیکاری سخن گفته و کسانی را که از درآمد دیگران ارتزاق میکنند و خود تلاش نمیکنند، لعن کرده است:ملعون است ملعون است هرکس بار معیشت خود را بر دوش مردم تحمیل کند. ملعون است ملعون است کسی که عائلهاش را بیسروسامان گذارد[۱۳].
این اخبار نشانهای آشکار بر لزوم کار و تلاش در کسب، و مخالفت پیامبر با بیکاری و تنپروری و تنبلی است. همچنین با بیتعهدی در برابر اعضای خانواده.
استاد مطهری در توضیح این حدیث مینویسد: پیغمبر اسلام با هر نوع گداصفتی، کلّاشی، کَلّ بر مردم بودن، سخت مبارزه کرده است[۱۴]. به همین جهت کسی که کار و حرفهای نداشت، پیامبر در بارهاش میفرمود: "سَقَطَ مِنْ عَینِی؛ «از چشمم افتاد»؛ زیرا اگر حرفه نداشته باشد، کسب وی از طریق دینش خواهد بود[۱۵].
جایی که افراد به کسب و کار میپردازند بازار است و نبی گرامی اسلام به بازار و کسب و کار نگرشی ویژه داشت و بازار را بدین دلیل بدترین مکانها میدانست که زمینه گناه و فریب مردم در آن زیاد است.
امیرالمؤمنین و به نقلی امام باقر(ع)[۱۶] میگوید: مردی از بنیعامر خدمت پیامبر(ص) رسید و از آن حضرت از بدترین و بهترین مکانها پرسید، حضرت فرمود: بدترین جاهای زمین بازاراست که میدان شیطان است. بامداد ابلیس پرچم خود را برمیافرازد و تخت خویش را مینهد و زاد و ولدش را پراکنده میسازد؛ پس [با وسوسه آنان]، یکی پیمانه را کم میدهد، یکی بد میکشد، یکی به اندازهگزی از پارچه میدزدد و یکی در معرفی جنس دروغ میگوید؛ و شیطان [به فرزندان خویش] میگوید: بچسبید به مردی که پدر او مرده [و بیپشتیبان] است؛ درحالی که پدر شما زنده است و پیوسته با اولین کسی که وارد بازار میشود، شیطان وارد و با آخرین کس بیرون میرود و بهترین محل مساجد است؛ و محبوبترین مردم نزد خداوند کسی که پیش از همه به مسجد درآید و پس از همه خارج شود[۱۷].
بنابراین، باید دقت کرد که بازار محلّ دروغ و فریب و نیرنگ و سوگند دروغ و کسب درآمد نامشروع و مشروع است، به همین جهت امام علی(ع) در نامه خود به حارث اعور، وی را به دوری از بازار توصیه کرده و میفرماید: از دکّهها و دکانهای بازار بپرهیز، که محلّ حضور شیطانها، و جای همهگونه آزمون است[۱۸].[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ «ما عَدَلَ والٍ اتَّجَرَ فِی رَعیّتِهِ أبداً»، شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۸، ص۸۹؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ج۱۶، ص۴۲.
- ↑ «و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۸۸. «الَّذِي يَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ... أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ...»
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُحِبُّ العَبدَ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ»؛ متقی هندی، کنزالعمّال، ج۴، ص۴؛ هیثمی، مجمع الزّوائد، ج۴، ص۶۲؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۸، ص۳۸۰.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۱۱۳: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُحِبُّ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ».
- ↑ الکافی، ج۵، ص۱۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۵۸؛ وسائل الشّیعه، ج۱۷، ص۱۱.
- ↑ «فَاتَّجِرُوا بَارَكَ اللَّهُ لَكُمْ فَإِنِّي قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ الرِّزْقُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي التِّجَارَةِ وَ وَاحِدَةٌ فِي غَيْرِهَا»؛ الکافی، ج۵، ص۳۱۹؛ ابن فهد، عدّة الدّاعی، ص۸۲.
- ↑ برای این خبر (الکاسب حبیب الله) که مشهور است، مأخذی پیدا نشد و فقط در شعر مولوی آمده: در توکل از سبب غافل م-شورمزِ «الکاسب حبیب اللّه» شنوو همین علت شهرت آن در قالب حدیث شده است. و سبزواری در شرح الاسماء، ص۶۶۱، آن را حدیث برشمرده است.
- ↑ «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»؛ الفقه المنسوب إلی الإمام الرّضا(ع)، ص۲۵۵ و ص۲۰۸؛ ابن فهد، عدّة الدّاعی، ص۸۲؛ عوالی اللئالی، ج۲، ص۱۰۹؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ج۱۷، ص۱۵۳.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۸۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸؛ همو، المقنع، ص۳۶۱؛ همو، الهدایه، ص۶۰ و۳۱۴: «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ مِنْ حَلَالٍ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ».
- ↑ ملاصالح مازندرانی، شرح أصول الکافی، ج۱، ص۲۰۹.
- ↑ «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ يَعُولُ»؛ الکافی، ج۴، ص۱۲ و ج۵، ص۷۲؛ تحف العقول، ص۳۷؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۸؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۲۷.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۴۶۵.
- ↑ شعیری، جامع الاخبار، ص۱۳۹؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۱؛ خطیب بغدادی، الجامع لأخلاق الرّاوی وآداب السّامع، ص۹۸: «لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ يَعِيشُ بِدِينِهِ».
- ↑ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۶۸.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۹۹؛ الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج۵، ص۵۸۵-۵۸۶.
- ↑ «وَ إِيَّاكَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّيْطَانِ وَ مَعَارِيضُ الْفِتَنِ»؛ نهج البلاغه، ص۴۶۰، نامه ۶۹.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴، ص ۶۴۸ - ۶۵۱.