سوء استفاده از قدرت و ثروت: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


== پدیده آقازاده‌گی ==
==مقدمه==
«آقازاده‌ها» در [[فرهنگ]] [[ایرانی]] – [[اسلامی]] به [[فرزندان]] [[حاکمان]]، [[عالمان]] و طبقات ممتاز [[اجتماعی]] اطلاق می‌‌شود، که به طور طبیعی از [[شخصیت]] [[اشرافیت]] به معنای مثبت آن، بهره ای برده‌اند؛ زیرا محیط اجتماعی و [[وراثت]] تاثیرات مثبت و منفی می‌‌گذارد، و این فرزندان به سبب همین عوامل به طور طبیعی از عناصری از شخصیت [[برتر]] و به تعبیر امروزی از «ژن خوب» بهره برده‌اند. از همین روست که از قدیم گفته‌اند: ولد العالم نصف العالم؛ فرزند دانشمند نیم دانشمند است. به این معنا که در محیطی [[رشد]] و نمو یافته که به طور طبیعی بهره ای از [[علم]] پدر خویش را برده است. در برابر نیز کسانی که در محیط‌های بد و نابهنجار رشد یافته‌اند، از صفات بد و [[زشت]] محیط خود بی‌تاثیر نخواهند بود؛ چنان که از [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده که فرموده است: {{متن حدیث|ايّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدَّمَنِ، قيلَ: يا رَسولَ اللّه‌ِ و ما خَضْراءُ الدَّمَنِ؟ قالَ: اَلْمَرْاَةُ الحَسْناءُ في مَنْبَتِ السّوءِ}}؛ از سبزه در زباله‌دانی دوری کنید! گفتند: ای [[رسول خدا]] سبزه در زباله‌دانی چیست؟فرمودند: [[زن]] [[زیبا]] در [[خانواده]] بد.<ref>کافی، ج ۵، ص۳۳۲، ح ۴</ref>
[[قدرت]] می‌تواند نفوذ [[کلام]] با قدرت معنوی باشد؛ لذا قدرت در راه‌های مشکوک به طور ضابطه‌مند مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد که هزینه‌های شگرف و وحشتناکی به [[جوامع]] وارد می‌کند.


ریشه این [[تفکر]] را باید در خود [[قرآن]] جست؛ زیرا در قرآن بیان شده که نوح{{ع}} خواهان نابودی همگی [[کافران]] حتی [[کودکان]] آنان می‌‌شود و در تعلیل و تحلیل این درخواست خویش می‌‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا}}<ref>«که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند» سوره نوح، آیه ۲۷.</ref> پس از نظر آن حضرت{{ع}} خانواده ای که از نظر [[اعتقادی]] [[کافر]] و از نظر [[رفتاری]] [[فاجر]] است، چیزی جز کافر و فاجر تحویل [[اجتماع بشری]] نمی‌دهد. پس این دور [[باطل]] ادامه خواهد یافت و کسی از این محیط ناسالم [[نجات]] و [[رهایی]] نخواهد یافت و به طور طبیعی چرخه [[کفر]] و [[فجور]] ادامه می‌‌یابد و قطع نمی‌شود. با توجه داشت که [[حضرت نوح]]{{ع}} تنها ۹۵۰ سال را به [[تبلیغ]] در میان [[مردم]] و [[قوم]] خویش پرداخته است و به در طول این سالیان نسل‌ها آمدند و رفتند، ولی جز همان حدود هشتاد نفر از [[خاندان]] خودش کسی [[ایمان]] نیارود. از همین روست که حضرت نوح{{ع}} را [[آدم]] [[ابوالبشر]] ثانی می‌‌گویند؛ زیرا همه [[نسل]] کنونی [[بشر]] ادامه نسل حضرت نوح{{ع}} از همان کسانی هستند که در کشی نوح با ایشان بودند.<ref>شعراء، آیات ۱۱۹ و ۱۲۰؛ یس، آیه ۴۱؛ روایات تفسیری</ref>
«[[سوءاستفاده از قدرت]]» یک [[اشتباه]] نیست، یک تقصیر در فرد و [[سیستم]] است، این یکی از ویژگی‌های اساسی جوامع است که در [[حقوق]]، [[سیاست]] و [[دین]]... فی نفسه اختلال ندارد بلکه در مقام عمل به آن‎ها اختلال ایجاد می‌کند، بسیار مورد توجه قرار می‎‌گیرد. «سوءاستفاده از قدرت»، شامل رفتارهایی است که هر چند هنوز ممکن است در [[قوانین]] داخلی جرم‎انگاری نشده باشد. از این رو، جرم‎انگاری آن بر پایه حقوق داخلی کشورها، ضروری است می‌‌توان گفت که ترجمانی از قدرت عمومی است. قدرت زمانی عمومی است که به یک شخص یا گروهی از اشخاص که به [[نمایندگی]] یا از سوی [[جامعه]] عمل می‌کنند، واگذار شده باشد. قدرت، در این معنا، برای وجود هر جامعه‌ای حیاتی و اساسی است. هنگامی که قدرت به طور مشروعی به کار گرفته می‌شود که بتواند خیر و منفعتی برای همگان باشد؛ همچنان که می‌‌توان آن را برای [[پشتیبانی]] از بی‌گناه و به [[کیفر]] رساندن [[خطاکار]]، رواج دادن [[صلح]]، همنوایی، [[دادگری]] و [[خوشبختی]] برای همه به کار برد.


به هر حال، با آنکه آقازادگی در اصل عنوان مثبتی است؛ ولی این روزها به سبب نوع عملکرد نادرست و هنجارشکنانه آقازادگان در [[ایران اسلامی]]، معنا و مفهوم منفی به خود گرفته است و در [[حقیقت]] این عنوان«تعریضی» به «سوءاستفاده از موقعیت‌های [[والدین]]» یعنی همان [[حاکمان]] و [[عالمان]] و اشراف و [[ثروتمندان]] از [[قدرت]] و [[ثروت]] و موقعیت [[برتر]] [[اجتماعی]] آنان است.
ویژگی قدرت عمومی، [[سیاسی]] یا [[دولت]] بودن آن است و به همین دلیل، به آن [[قدرت سیاسی]] یا رسمی نیز می‌گویند. قدرت سیاسی یا رسمی عبارت است از قدرت داده شده به یک شخص یا مجموعه‌ای از اشخاصی که یکی از نقش‌‎ها یا [[وظایف]] دولتی را انجام می‌دهند. «سوءاستفاده از قدرت» موقعیتی است که در آن فردی که روی دیگران قدرت و نفوذ دارد؛ مثلاً با [[برتری]] [[ذهنی]]، [[موقعیت اجتماعی]] [[قدرت جسمی]]، [[دانش]]، [[فناوری]]، [[اسلحه]]، [[ثروت]] یا اعتمادی که دیگران به او دارند، به طرز ناموجه و ناحقی از آن قدرت برای [[استثمار]] و آسیب رساندن به دیگران استفاده می‌کند یا با اقدام نکردن باعث می‌شود دیگران مورد آسیب یا [[استثمار]] قرار گیرند<ref>آشوری، محمد، حقوق بشر و مفاهیم مساوات، انصاف و عدالت، ص۸۱.</ref>. در خصوص پیشینه موضوع می‌‌توان به اعلامیه اصول اساسی [[عدالت]] برای قربانیان [[جرم]] و [[سوءاستفاده]] کنندگان از [[قدرت]]، ماده ۱۹<ref> دولت‌ها باید تلفیق هنجارهای بین‌المللی در هنجارهای قوانین ملی نهی‌کننده سوءاستفاده از قدرت و تأمین جبران خسارت به چنین قربانیان را مورد بررسی قرار دهند. به ویژه چنین ترمیم‌هایی باید شامل اعاده وضعیت و یا غرامت، کمک و حمایت لازم مادی، پزشکی، روانی و اجتماعی گردد.</ref> و ماده ۲۱<ref>دولت‌ها باید قوانین و رویه‌های موجود را به منظور اطمینان از پاسخگویی‌‎شان به شرایط متغیر، بازنگری نموده و در صورت ضرورت قوانین نهی کننده اعمال موجد سوءاستفاده‌های جدی از قدرت سیاسی و اقتصادی را وضع و اجرا نمایند و خط‎مشی‌ها و سازوکارهایی برای پیشگیری از چنین اعمال را ارتقاء داده و حقوق و جبران خسارت مناسب قربانیان چنین اعمال را گسترش داده و به سهولت فراهم سازند.</ref> مصوب ۲۹/۱۱/۱۹۸۵، به [[حقوق کیفری]] فرانسه که در ماده ۶-۱۲۱<ref>معاون جرم در مفهوم مورد نظر ماده ۷-۱۲۱ به مجازات مباشر محکوم خواهد شد.</ref> و ۷-۱۲۱<ref>معاون جنایت یا جنحه کسی است که به طور عمدی با کمک یا همدستی یا تسهیل مقدمات جرم یا راهنمایی آن اقدام نماید. همچنین کسی که با دادن عطایا، وعده و وعید، دستور، سوءاستفاده از مقام یا قدرت، کسی را به ارتکاب یک جرم تحریک نماید یا تعلیماتی را به منظور ارتکاب به او ارائه دهد، معاون جرم محسوب می‌شود.</ref>
به سخن دیگر، مفهوم آقازاده و آقازادگی امروز به «نماد [[سوء]] استفاده از موقعیت والدین در راستای بهره‌گیری بیش‌تر و نوعی [[استئثار]] و [[انحصارطلبی]] به جای [[ایثار]] و [[از خودگذشتگی]] است».
بر این اساس، وقتی سخن از مفهوم اجتماعی «آقازادگی» به میان می‌‌آید، مراد «هر گونه سوء استفاده بستگان و [[خویشان]] از [[موقعیت‌های اجتماعی]] و [[سیاسی]] کسانی است که در موقعیت و [[مناصب]] اجتماعی قرار گرفته‌اند».


بنابراین، مفهوم آقازاده و آقازادگی به عنوان یک پدیده [[زشت]] اجتماعی، منحصر به سوء استفاده [[فرزندان]] [[صاحب منصبان]] نیست؛ بلکه آقا زادگی دارای مفهوم فراتر و گسترده‌تر از سوء استفاده فرزندان از [[موقعیت اجتماعی]] برتر والدین است؛ زیرا هر گونه [[رابطه نسبی و سببی]] را در بر می‌‌گیرد که از شخص برای مقاصد شخصی و سوء استفاده از موقعیت خویشان بهره می‌‌گیرد؛ چنان که بارها دیده شد است، غیر از فرزندان، حتی [[برادر]]، داماد، عروس، پدر داماد، پدر عروس، خواهرزاده و برادر زاده و مانند آنها از موقعیت خویشان با جایگاه برتر و مناصب عالی سوء استفاده کرده و متعرض [[حقوق اجتماعی]] و [[ثروت]] و منابع ملی و دولتی و مانند آن شده‌اند.
[[قانون]] [[مجازات]] و در خصوص پیشینه موضوع در [[حقوق]] [[ایران]]، ماده ۱ (بند الف) قانون [[مبارزه]] با [[قاچاق]] [[انسان]]؛ با عنوان [[سوءاستفاده از قدرت]] یا موقعیت، مصوب ۱۳۸۳<ref>الف) خارج یا وارد ساختن و یا ترانزیت مجاز یا غیرمجاز فرد یا افراد از مرزهای کشور با اجبار و اکراه یا تهدید یا خدعه و نیرنگ و یا با سوءاستفاده از قدرت یا موقعیت خود یا سوءاستفاده از وضعیت فرد یا افراد یاد شده، به قصد فحشاء یا برداشت اعضاء و جوارح، بردگی و ازدواج.</ref>، [[قانون]] [[حمایت]] از [[آمران به معروف]] و [[ناهیان از منکر]]؛ با عنوان «[[سوءاستفاده از قدرت]]» یا [[اختیارات]] قانونی و [[اداری]]، مصوب ١٣٩۴<ref>در ماده ۹ - اشخاص حقیقی یا حقوقی حق ندارند در برابر اجرای امر به معروف و نهی از منکر مانع ایجاد کنند. ایجاد هر نوع مانع و مزاحمت که به موجب قانون جرم شناخته شده است؛ علاوه بر مجازات مقرر، موجب محکومیت به حبس تعزیری یا جزای نقدی درجه هفت می‌گردد. در مورد اشخاص حقوقی، افرادی که با سوءاستفاده از قدرت یا اختیارات قانونی و اداری از طریق تهدید، اخطار، توبیخ، کسر حقوق یا مزایا، انفصال موقت یا دائم، تغییر محل خدمت، تنزل مقام، لغو مجوز فعالیت، محرومیت از سایر حقوق و امتیازات، مانع اقامه امر به معروف و نهی از منکر شوند؛ علاوه بر محکومیت اداری به موجب قانون رسیدگی به تخلفات اداری، حسب مورد به مجازات بند (پ) ماده ۲۰ قانون مجازات اسلامی محکوم میشوند.</ref>... که با «سوءاستفاده از قدرت» ارتباط دارد [[جرم]] انگاری شده است البته به عنوان جرمی مستقل نه به عنوان معاونت در جرم.
بنابراین، وقتی از این منظر به این [[پدیده اجتماعی]] [[زشت]] نگاه می‌‌کنیم، در می‌‌یابیم که [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری در تحلیل و تبیین آن وارد شده و ابعاد گوناگون آن را بیان و توضیح داده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[آقازاده‌ها و آقازادگی در فرهنگ قرآنی (مقاله)|آقازاده‌ها و آقازادگی در فرهنگ قرآنی]].</ref>


==[[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]] در چارچوب آقازادگی==
در [[حقوق]] به موجب [[اصل تناسب]] [[مسئولیت]] با اختیارات، [[مقامات]] و دستگاه‎‌های [[حکومتی]] صاحب [[قدرت]]، به هر میزانی که دارای قدرت و اختیارات قانونی هستند به همان اندازه نیز بایستی از لحاظ [[حقوقی]] و [[کیفری]] [[مسئول]] شناخته شوند و تحت [[نظارت]] قرار گیرند، ناگفته نماند که سوءاستفاده از قدرت یکی از مباحث مهم در معاونت در جرم است لذا [[سوءاستفاده]] کنندگان از قدرت، مجرمینی هستند که در [[فرار]] از چنگال قانون سعی دارند به اهداف خود برسند. اهمیت و حساسیت سوءاستفاده از قدرت تا آنجاست که (سؤال اصلی تحقیق را) قلمرو مفهومی سوءاستفاده از قدرت در معاونت در ماده ١٢۶ قانون [[مجازات اسلامی]] ۱۳۹۲ را به خود اختصاص داده است. از [[نوآوری]] مقاله می‌‌توان به تبیین چهارچوب قلمرو مفهومی «[[سوءاستفاده از قدرت]] در معاونت» در [[حقوق کیفری]] [[ایران]] اشاره کرد تا با [[شناخت]] آن موجب سردرگمی [[قضات]] و [[اصحاب]] دعوا در پرونده‌ها نشود؛ چراکه تعیین چهارچوب مفهومی قلمرو سوءاستفاده از قدرت، در جهت زدودن [[سوءاستفاده]] کنندگان و افراد صاحب [[قدرت]]، لازم و از ضروریات است<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
در [[آیات قرآنی]] [[عدالت]] به عنوان اصل اساسی که بنیاد [[اجتماع]] بر آن قرار گرفته مطرح شده است؛ زیرا داد و ستدهای میان افراد اجتماع برای برآورد نیازهای طرفین نیازمند یک شاخص است تا هر کسی بتواند از سهم و [[قسط]] خویش به [[درستی]] بهره گیرد. از مهم‌ترین شاخص‌هایی که می‌‌تواند بده و بستان‌ها را از نظر کمی و کیفی در سنجه قرار دهد و مقدار هر یک از بهره را مشخص کند، ترازوی عدالت است که با داشتن دو کفه می‌‌تواند [[ارزش]] هر دو طرف را مشخص کرده و از کم و زیاد آن [[آگاه]] کند. عدالت به این معنا همانند ترازوی دو کفه است که یکی از کفه [[عدل]] دیگری است؛ زیرا در [[عربی]] به باجناق «عدیل» می‌‌گویند که یکی از دو طرف کفه ترازو است. عدالت بر اساس این مبنا، نوعی [[مقابله به مثل]] است؛ یعنی مثل در برابر مثل. ارزش و [[ضد ارزش]] هر چیزی بر اساس این معیار تعیین و مشخص می‌‌شود. بنابراین، اگر کسی در اجتماع بخواهد بی‌آنکه ظلم و ستمی کند و در [[داد و ستد]] و بده و بستان‌های گوناگون [[حق]] هر کسی را ادا کند و عطا نماید، باید ترازوی عدالت به معنای مقابله به مثل را در دست گیرد.


البته اجتماع [[انسانی]] باید فراتر از عدالت به معنای مقابله به مثل تعالی یابد و در [[روابط اجتماعی]] برای [[انسجام]] بیش‌تر افزون بر عدالت، از [[جود]] و [[بخشش]] و [[عفو]] در [[مقام احسان]] بهره گیرد و بلکه در [[مقام]] [[اکرام]] حتی [[ایثارگری]] کرده و از چیزی که خود بدان نیاز دارد، نیز بگذرد و عین نیاز به دیگری [[ایثار]] کند و خود را از آن [[محروم]] دارد؛ چنان که [[خدا]] در باره [[امت]] [[برتر]] و نمونه [[اسلامی]] به این صفات اشاره می‌‌کند که آنان نه تنها در [[مقام احسان]] [[عفو و گذشت]] هستند<ref>اعراف، آیه ۱۹۹</ref>، بلکه در [[مقام]] [[اکرام]] ایثاری عمل می‌‌کنند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref>
== مفهوم‌شناسی سوءاستفاده از قدرت در معاونت==
این در حالی است که پدیده آقازادگی در عمل و [[رفتار]] نه تنها [[اهل]] اکرام و [[احسان]] نیستند، بلکه حتی به [[عدالت قسطی]] نیز توجهی نداشته و به [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]] رفتار و عمل می‌‌کنند.
در این قسمت به تبیین تک‎تک مفاهیم مرتبط با قلمرو مفهومی «سوءاستفاده از قدرت» در معاونت می‌پردازیم. در ادامه حسب یک استقراء، الفاظ و مفاهیم مشابه، ترادف و نزدیکی این مفاهیم را با مفاهیم مشابه بررسی کرده‎‌ایم.
===معاونت===
معاونت (Abettor) در [[جرم]]، به معنای [[ترغیب]]، تحریک و [[تشویق]] دیگری به [[ارتکاب جرم]] است. [[اهل لغت]] معاونت را به «مظاهر» ([[پشتیبانی]] کردن [[یاری رساندن]] و کمک نمودن) معنا کرده‌اند<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ص۲۵۳؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ص۲۹۸.</ref>. بنابراین «معاون» به معنای [[ظهیر]] ([[پشتیبان]])، یاری‎گر و کمک و یاری‎رسان است و «معاونت در جرم» به معنای پشتیبانی، کمک و یاری رساندن به کسی در انجام عملی مجرمانه است. «معاونت» در اصطلاح [[حقوقی]]، شخصی است که در عملیات مجرمانه شرکت ندارد اما به هر نحوی [[مجرم]] را در ارتکاب جرم [[یاری]] کرده است همچنین کسی که با رفتارهای خاص عمدی خود وقوع جرم را تسهیل و با مجرم [[همکاری]] کند، حتی اگر به طور مستقیم وارد جرم نشود، مرتکب عمل خلاف شده است. به نظر برخی [[فقها]]، معاونت عبارت است از انجام بعضی از مقدمات کاری که دیگری انجام می‌دهد، با قصد تحقق فعل از آن شخص موردنظر، نه بدون قصد مطلقاً<ref>انصاری، مرتضی، المکاسب، ج۱، ص۶٨.</ref> برخی دیگر بر این باورند که معاونت بر [[اثم]]، یعنی ایجاد مقدمه‌ای از مقدمات فعل غیر، اگرچه [[تهیه مقدمات]] از روی قصد نباشد و فاعل نیز در انجام فعل مستقل باشد، مشروط به این که معاون علیه محقق شود<ref>خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقهاء، ج۱، ص۲۷۷۱.</ref>. البته ارتکاب هر عملی از ناحیه معاون تا زمانی که در چهارچوب یکی از موارد مصرح در [[قانون]] [[مجازات]] نباشد بر [[مجرم]] عنوان معاونت تلقی نخواهد شد و معاونت در [[جرائم]] غیرعمدی امکان پذیر نیست. در رابطه با معاونت دو شیوه استقلالی و استعاره‌ای به چشم می‌خورد. بر مبنای اصل عاریه‌ای بودن [[بزهکاری]] معاون، مرتکب [[بزه]] مستقلی نمی‌شود، بلکه عنوان بزهکاری‌اش را از مرتکب اصلی به عاریت می‎‌گیرد بر مبنای جمله معروف استاد کرپنیه، مباشر و معاون همانند تار و پود یک کیف می‌باشند<ref>Lutomi، Laurenc، Coleb، Patrick، ۲۰۱۷، p.۷۶.. .</ref>. در اینجا لازم است به تفاوت میان معاونت در [[جرم]] و فاعل [[معنوی]] اشاره کرد و آن اینکه فاعل معنوی مرتکب جرم شده، ولی به واسطه فاعل مادی، به تعبیر دیگر از سبب اقوی از مباشر در [[حقوق کیفری]] به فاعل معنوی یاد می‌شود. ولی در معاونت در جرم، اگر چه معاون در وقوع جرم نقش داشته و وقوع آن را تسهیل کرده و... ولی جرم به وی منتسب نیست<ref>حاجی دهآبادی، احمد، «شرکت در جرم در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲»، فصلنامه حقوق اسلامی، ش۵۰، ص۸.</ref> ماده ۱۲۶ قانون [[مجازات اسلامی]] ۱۳۹۲ با احصاء معاونت و توصیف نحوه ارتکاب آن‎ها که فعل «[[سوء استفاده از قدرت]]» باید مطابق با فعل اصلی باشد یعنی ارتکاب هر عمل از ناحیه معاون تا زمانی که در چارچوب «[[سوءاستفاده از قدرت]]» که در قانون تصریح شده است نباشد، معاونت محسوب نمی‌شود.


البته از نظر [[قرآن]] پیش از آنکه آقازادگان، هشدار داده شود، باید به [[صاحبان مناصب]] از [[علم]] و [[قدرت]] و [[ثروت]] و [[سیاست]] هشدار داده شود؛ زیرا آنان هستند که بسترهای مناسبی برای [[سوء]] استفاده [[خویشان]] فراهم می‌‌آورند. این که شخص خودش بسیار اهل [[ایمان]] و [[تقوا]] باشد، به [[تنهایی]] کفایت نمی‌کند؛ زیرا [[اجتماع]] را [[زهدورزی]] فردی تأمین نمی‌کند، بلکه باید [[عدالت فراگیر]] به [[اجرا]] گذاشته شود که [[حقیقت]] تقوا در آن است؛ این که کسی [[گمان]] کند با [[زهد]] ورزی خویش [[تقوای الهی]] را کسب کرده است، خلاف [[آموزه‌های وحیانی قرآن]] است؛ زیرا زمانی تقوای [[حقیقی]] کسب می‌‌شود و [[انسان]] از [[خسران]] [[ابدی]] [[رهایی]] می‌‌یابد که افزون بر تقوای فردی دارای تقوای [[اجتماعی]] باشد که دیگران را نیز به معروف امر و به [[حق]] توصیه و نسبت به منکر [[نهی]] کند و [[صبر]] در انواع سه گانه [[طاعت]] و [[معصیت]] و [[مصیبت]] را داشته و دیگران را بدان سفارش کند.<ref>عصر، آیات ۱ تا ۳؛ آل عمران، آیه ۱۱۴ و آیات بسیار دیگر</ref>
قانون مجازات [[فرانسه]] (مواد ۶-۱۲۱ و ۷-۱۲۱) و قانون مجازات عمومی [[ایران]] از بدو قانون‎گذاری تا قانون جدید مجازات اسلامی ۱۳۹۲، از شیوه استعاره‌ای و تبعی معاونت [[پیروی]] کرده است. قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، مواد ۱۲۶ و ۱۲۷ را به بحث معاونت اختصاص داده است. ماده ۱۲۶ مقرر میدارد، اشخاص زیر معاون جرم محسوب می‌‎شوند: هرکس دیگری را [[ترغیب]]، [[تهدید]]، [[تطمیع]] یا تحریک به [[ارتکاب جرم]] کند یا با [[دسیسه]] یا [[فریب]] یا «سوءاستفاده از قدرت» موجب وقوع [[جرم]] گردد... در مجموع می‌‌توان گفت که اگر شخصی در عملیات اجرایی مرتکب جرم، هیچ مداخله‌ای نداشته باشد بلکه نقش او فرعی و منحصر به اموری چون [[تهیه مقدمات]] یا [[تشویق]] و [[ترغیب]] مرتکب جرم باشد معاون جرم محسوب می‌شود<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
[[خدا]] از [[مؤمنان]] می‌‌خواهد تا نه تنها «[[قیام]] بالقسط» داشته باشند که [[هدف]] [[بعثت پیامبران]]<ref>حدید، آیه ۲۵</ref> است؛ بلکه باید «قوامین بالقسط» باشند و دیگران به آنان تکیه کنند؛ زیرا آنانی [[مؤمن واقعی]] هستند که [[هویت]] شخصیتی آنان را [[قسط]] تشکیل دهد به طوری که نسبت به هر گونه [[بی‌عدالتی]] قیام کرده و [[اجازه]] ندهند در گوشه ای از [[جهان]] نسبت به شخصی [[مستکبران]] و [[ظالمان]] ستمی روا دارند.<ref>نساء، آیه ۷۵</ref> بنابراین، آنانی که در میان [[امت اسلام]] در [[مناصب]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و مانند آن قرار می‌‌گیرند، باید از مصادیق «قوامین بالقسط» باشند و اگر چنین نباشند، باید آنان را از مناصب باز داشت هر چند که به ظاهر [[اهل]] تقوای شخصی و [[زهدورزی]] هستند؛ زیرا این زهدورزی کارآیی آن چنانی ندارد، بلکه زمانی زهدورزی شخصی کارآیی پیدا می‌‌کند که در کنار «قوامین بالقسط» قرار گیرد و این افراد تکیه گاه قسط برای کسانی از [[مستضعفان]] و [[مظلومان]] باشند که تکیه گاهی برای [[احقاق حقوق]] خویش و قسط خود ندارند.


از آن جایی که بیش‌ترین ضربه را کسانی وارد می‌‌کنند که اجازه [[سوء]] استفاده از موقعیت و مناصب خویش می‌‌یابند یا اجازه سوء استفاده به [[خویشان]] خود می‌‌دهند تا از مناصب آنان سوء استفاده کنند، خدا به صراحت در این زمینه هشدار می‌‌دهد و می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پند گیرید» سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref>
=== [[سوءاستفاده از قدرت]] (Abuse of Power)===
از نظر [[قرآن]]، [[انسان]] در دو موقعیت رابطه ای مثبت و منفی دچار [[لغزش]] شده و به جای ضابطه [[عدالت]]، از آن [[عدول]] کرده و به [[ظلم و ستم]] می‌‌پردازد: یکی در ارتباط با [[خویشان]]، دوم در [[ارتباط با دشمنان]]. هر یک از این دو رابطه مثبت و منفی عامل و بستری برای ظلم و ستم رواداشتن نسبت به دیگران است. از همین روست که [[خدا]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>
در [[قانون]] [[مجازات اسلامی]]، تعریف دقیقی از سوءاستفاده از قدرت، به عمل نیامده است. ماده ۱۲۶ هم به تعریف شفاف آن نپرداخته است و فقط آن را یکی از مصادیق معاونت در جرم ذکر کرده است و همان طور که صاحب‌نظران [[حقوق کیفری]] نیز [[معتقد]] بودند که در [[حقوق]] جزای [[ایران]] معیار و ضابطه دقیقی برای تعیین و تشخیص مفهوم سوءاستفاده از قدرت، وجود ندارد؛ لذا برای [[شناخت]] «سوءاستفاده از قدرت» لازم است دو واژه «[[سوءاستفاده]]» و «[[قدرت]]» از هم تفکیک شوند<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.


پس از نظر قرآن، مفهوم [[حقیقی]] [[تقوا]] در [[اجرای عدالت]] نسبت به خود و دیگران است، و [[زهد]] ورزی شخصی هرگز به معنای کسب [[تقوای الهی]] نیست در حالی که عدالت به ویژه [[عدالت قسطی]] درباره دیگران مراعات نمی‌شود؛ یعنی هر گاه شخص خود از موقعیت و [[منصب]] خویش [[سوء]] استفاده کند یا بگذارد دیگرانی از خویشان سوء استفاده کنند و از رانت [[خویشاوندی]] بهره برند و به [[انحصار]] و [[استئثار]] پردازند، در [[حقیقت]] چنین شخصی [[بی‌تقوایی]] را به نمایش گذاشته است؛ زیرا مصداق حقیقی و خارجی تقوای الهی مراعات عدالت است و کسی که عدالت را رعایت نمی‌کند، از تقوای الهی بهره ای نبرده است.
==== سوءاستفاده====
از نظر [[قرآن]]، [[خویشان]] نزدیک به [[صاحب منصبان]] باید متوجه باشند به سبب رابطه [[خویشاوندی]] هر عمل خوب و بد آنان مستقیم و غیر مستقیم در روند فعالیت‌های [[صاحب منصب]] تاثیر مثبت و منفی می‌‌گذارد. از همین روست که [[خدا]] برای توجه یابی خویشان نسبت به عملکردها و پاداش‌های آنان می‌‌فرماید: {{متن قرآن|يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا}}<ref>«ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان می‌گردد و این (کار) بر خداوند آسان است» سوره احزاب، آیه ۳۰.</ref>
سوءاستفاده در اصطلاح [[حقوقی]]، یعنی استفاده و کاربرد غیرقانونی و نادرست یا «[[پرهیز]] از استفاده یا کاربرد قانونی و درست»<ref>Garner، Brayan A. "Black s law Dictionary. U. S. A"، p.۱۰.. .</ref> در سوءاستفاده که فرد از پشتوانه، [[صمیمیت]]، [[اعتماد]] و [[وابستگی]] استفاده می‌کنند تا از [[قربانی]] سوءاستفاده کند، او با هرگونه [[رفتار]] یا اقدام طراحی شده برای کنترل، [[ارعاب]]، [[تهدید]] یا آسیب از فرد دیگر استفاده می‌کند؛ لذا سوءاستفاده می‌تواند احساسی، روانی، [[مالی]]، جنسی و جسمی باشد، اما به هیچ یک از این موارد محدود نمی‌شود، در این راستا هرگونه سوءاستفاده، دست‎کاری و یا بهره‌برداری از قدرت، به منظور کنترل رفتار، [[اعمال]] [[افکار]] یا [[احساسات]] شخص، سوءاستفاده است. سوءاستفاده می‌تواند نسبت به هر کسی، از هر سن، جنس و به هر مرحله‌ای از [[زندگی]] رسیده باشد، رخ دهد و می‌تواند به شکل فیزیکی، [[قلدری]]، احساسی، [[اجبار]] روان‎شناختی، سوءاستفاده جنسی یا [[غفلت]] باشد، سوءاستفاده، [[بدرفتاری]] یا غفلت از دیگران<ref>Beirstedt، R، "An Analysis of Social Power"، American Sociological Review، No. ۱۵، p.۷۳۱.. .</ref> به گونه‌ای است که موجب آسیب جسمی، احساسی با جنسی می‌شود. موضع [[کلیسا]] این است که [[سوءاستفاده]] را نمی‌توان در هر صورت [[تحمل]] کرد و کسانی که سوءاستفاده می‌کنند، نسبت به [[خدا]] پاسخ‎گو خواهند بود<ref>Rogers، M. F، measures of family power"، American، Journal of Personality and Social Psychology،No. ۲۷، p.۶۳.. .</ref> سوءاستفاده، به طور کلی به استفاده نادرست از یک چیز و بر مبنای به دست آوردن [[سود]] از کنشی نادرست و ناعادلانه گفته می‌شود. سوءاستفاده یک [[تخلف]] است و می‌تواند در شکل‌های گوناگون مانند [[بدرفتاری]] فیزیکی یا [[آزار]] زبانی، [[نژادپرستی]]، آسیب زنندگی، [[حمله]]، اخلال، [[بزه]]، [[تجاوز]] جنسی، سوءاستفاده جنسی، تعرض قانونی، آزار [[دینی]]، [[تبعیض]] جنسیتی، سوءاستفاده دینی، [[جنایت]] و انواع دیگر از [[پرخاشگری]] و شیوه‌های ناعادلانه نمود یابد. سوءاستفاده به این معناست که حقی از فرد ضایع شود. در واقع، در یک ارتباط دو [[طرفه]] یک طرف نفع می‌برد و طرف مقابل، مورد آزار و [[اذیت]] قرار میگیرد. اغلب افرادی که سوءاستفاده می‌کنند برای رسیدن به مقصود سعی می‌کنند محترمانه این کار را انجام دهند، در حالی که تصور [[ذهنی]] مجنی علیه چنین نیست ولی آن‎ها مجبور نیستند تا ابد مورد سوءاستفاده دیگران قرار بگیرند، اگر کمی به [[شخصیت]] خود نگاه کنند، متوجه خواهند شد که در بسیاری از موارد خود افراد هستند که چنین اجازه‌ای را به فرد سوءاستفاده کننده می‌دهند<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.


از نظر قرآن، رابطه خویشاوندی با صاحب منصبان موقعیت خاصی را برای آنان موجب می‌‌شود که باید خیلی مواظب عملکرد و [[رفتار]] و گفتار خودشان باشند؛ زیرا یکی از عوامل تقویت یا [[تضعیف]] [[مقام رهبری اجتماعی]] صاحب منصبان عملکرد خوب و بد خویشان به ویژه [[همسران]] و [[فرزندان]] آنان است. چنان که خدا درباره همین موضوع در [[آیات]] ۱۱ تا ۱۹ [[سوره نور]] با بیان داستان «[[افک]]» به [[ماریه قبطیه]] بر آن است تا بیان کند که چگونه هر عملی هر چند کوچک و [[خرد]] می‌‌تواند با [[شایعه‌سازی]] و [[شایعه پراکنی]] از سوی [[دشمنان]] به ویژه جریان نفوذی و [[منافقان]] به یک [[بحران]] [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] برای [[رهبری]] و صاحب منصبان تبدیل شود. از همین روست که خدا خطاب به [[زنان پیامبر]]{{صل}} به این ویژگی خاص به سبب ارتباط [[خویشی]] با [[پیامبر]]{{صل}} و تاثیرات مثبت و منفی بر [[افکار]] و رفتار [[امت]] اشاره داشته و می‌‌فرماید: {{متن قرآن|يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ}}<ref>«ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.</ref> در [[حقیقت]] هر چند که از یک نظر اینان هم زنی چون [[زنان]] دیگر هستند، ولی به سبب [[موقعیت اجتماعی]] [[رهبری]] [[پیامبر]]{{صل}} آنان نیز به طور طبیعی زیر ذره بین هستند و هر گونه عملکرد و [[رفتار]] آنان به پیامبر{{صل}} نسبت داده می‌‌شود؛ این گونه است که رفتار [[زشت]] آنان می‌‌تواند نه تنها موجب [[تضعیف]] رهبری و [[صاحب منصب]] شود، بلکه می‌‌تواند به عنوان یک [[الگوی رفتاری]] از سوی [[مردم]] [[تقلید]] و به کار گرفته شود؛ زیرا از نظر [[توده]] مردم، [[صاحب منصبان]] و [[رهبران اجتماعی]] همه [[اعمال]] آنان قابل [[الگوبرداری]] و [[سرمشق]] قرار گرفتن است، بر این اساس رفتار [[فرزندان]] و [[خویشان]] و [[همسران]] آنان را نیز الگوی رفتاری خویش قرار می‌‌دهند که این می‌‌تواند مفید و خطرساز باشد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[آقازاده‌ها و آقازادگی در فرهنگ قرآنی (مقاله)|آقازاده‌ها و آقازادگی در فرهنگ قرآنی]].</ref>
==== [[قدرت]]====
قدرت (Power) در [[فرهنگ]] عمید به معنای توانستن، [[توانایی]] داشتن، توانایی انجام دادن کاری یا ترک آن<ref>عمید، حسن، فرهنگ عمید، ص۶۳۴.</ref> قدرت در فرهنگ معین به معنای، توانایی داشتن، توانستن<ref>معین، محمد، فرهنگ فارسی متوسط، ص۴۲۷.</ref> قدرت، توانایی [[اعمال]] [[زور]] هست، قدرت عبارت است از توانایی [[نفوذ]]<ref>Rabbins، Stephen، "Organizational Behavior"، p.۵۸۴.. .</ref> قدرت عبارت است از توان بالقوه‌ای که فرد (الف) دارد تا بر [[رفتار]] فرد (ب) اثر گذارد، به گونه‌ای که فرد (ب) را وامی‎دارد تا کاری را انجام دهد که اگر غیر از این بود چنین نمی‎کرد. قدرت عبارت است از ظرفیت یا توانایی بالقوه تأثیر و [[تغییر]] دیگران، افراد زمانی که [[توانایی]] اثرگذاری بر [[عقاید]] و [[ادراکات]] و موارد عملیاتی را پیدا کردند از [[قدرت]] برخوردارند<ref>افجه، سید علی اکبر، رهبری سازمانی، ص۱۷.</ref>. هنگامی که افراد، فردی را صاحب قدرت می‌دانند، یعنی عدم [[توازن]] قدرتی به نفع خود آن فرد وجود دارد چون قدرت با وجود [[آحاد]] [[مردم]] پیوند می‌خورد. قدرت [[پدیده اجتماعی]] است و بسان نوعی از «رابطه میان مردم» تعریف شده است. قدرت نوعی توانایی است که بدون توجه به پذیرش [[اراده]] شخص بر [[انتخاب]]، او را در گرفتن تصمیم‌های [[رفتاری]] محدود می‌کند با گسترش می‌دهد. قدرت بنا به [[سرشت]] خود اجباری و مستلزم [[پیروی]] از مافوق است. به گفته ماکس وبر قدرت؛ توانایی وادار کردن دیگران به پذیرش دستورهای خویش است. منشأ قدرت فرد شامل همه منابعی است که وی به منظور [[اولویت]] انتخاب‌ها در جهت [[هدایت]] [[رفتار]] دیگران می‌تواند به کار گیرد این ممکن است شامل قابلیت‎های [[برتر]] جسمی، [[سلاح]]، [[پول]] یا [[دانش]] [[برتری]] باشد. منشأ قدرت در توانایی فرد یا گروه در به‌کارگیری منابع خاص در جهت تأمین هدف‌‎های خود یا جلوگیری از استفاده دیگران از آن‎ها در صورتی که نتایج پیش‎بینی شده این اقدام برای آن فرد یا گروه زیانآور باشد نهفته است<ref>جی. دبلیو، بجورکمن، «مفاهیم کنترل: قدرت، نفوذ، اختیار»، ترجمه: مرتضی مرتضوی و کیومرث مکانی، فصلنامه تحول اداری، ش٣۴، ص۸۷-۱۰۵.</ref>. قدرت، یکی از اساسی‌ترین مفاهیم در [[علوم سیاسی]]، به ویژه [[اندیشه‌های سیاسی]] جدید است، به گونه‌ای که برخی از [[پژوهشگران]] علوم سیاسی، [[سیاست]] را دانش قدرت و کسب و [[حفظ]] آن دانسته‌اند و برخی دیگر آن را هسته مرکزی و محوری و گاه به مثابه پارادایم سیاست دانسته‌اند. مورگنتا، سیاست در میان [[ملت‌ها]] را [[مبارزه]] برای قدرت می‌داند او [[اعتقاد]] دارد [[شناخت]] درست مبارزه برای قدرت کلید [[فهم]] مسائل [[سیاسی]] است<ref>عالم، عبدالرحمان، بنیادهای علم سیاست، ص۸۸.</ref>.


==[[بحران]] آفرینی‌های آقازادگان==
لذا با جمع‌بندی از مفاهیم «[[سوءاستفاده]]» و «قدرت» می‌‌توان گفت که «[[سوءاستفاده از قدرت]]» به معنای بهره‌گیری ناروا از [[قدرت]] و [[موقعیت اجتماعی]] است این موقعیت ممکن است به واسطه [[شغل]] و سمت دولتی فراهم شود یا محصول [[روابط اجتماعی]] خاصی مانند [[رابطه پدر و فرزند]] باشد در «[[سوءاستفاده از قدرت]]»، چنانچه انگیزه [[ارتکاب جرم]]، در شخص دارای [[مسئولیت]] [[کیفری]] ایجاد کند بی‌آنکه [[اراده]] را از او سلب کند، از مصادیق معاونت است. اگر مافوق یا فردی که دارای [[نفوذ]] بر دیگران است با «سوءاستفاده از قدرت» خود حتی بدون آنکه تحریک یا [[تهدید]] کند، موجب وقوع [[جرم]] دیگری گردد، تحت عنوانم معاونت، قابل تعقیب است، البته [[شناخت]] دقیق عنوان «سوءاستفاده از قدرت» به ایجاد رویه [[قضایی]] موکول شده است.
از نظر [[قرآن]]، آقازادگان می‌‌توانند برای آقا و صاحب منصب بحرانی‌های بزرگی را موجب شوند و آنان را در موقعیت سخت و دشوار قرار دهند به طوری که نتواند از خود و عملکرد خویش [[دفاع]] کنند و رفع [[اتهام]] نمایند.
یکی از آقازادگان بحران آفرین [[پسر نوح]]{{ع}} است که به سبب آنکه از [[مادری]] غیر [[مؤمن]] به [[دنیا]] آمده و از نظر وراثتی و شیر و [[تربیت]] تحت تاثیر مادر بوده است<ref>تحریم، آیه ۱۰</ref>، [[رفتاری]] نابهنجار از [[کفر]] و [[فجور]] در پیش گرفته بود. [[خدا]] درباره پسر نوح می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ * قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ}}<ref>«و آن (کشتی) آنان را در میان موجی کوه‌پیکر (پیش) می‌برد و نوح پسرش را- که (هنوز) بر کرانه‌ای بود- فرا خواند: پسرکم! با ما سوار شو و با کافران مباش! * او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرق‌شدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۲-۴۳.</ref>


از نظر [[قرآن]]، رابطه [[خویشاوندی]] موجب می‌‌شود که [[انسان]] به سبب شدت [[عواطف]] احساسی، نتواند [[تعقل]] ورزد و [[خردورزی]] کند و سخنانی را بر زبان جاری و [[رفتاری]] را در پیش می‌‌گیرد که برخاسته از شدت هیجانات و عواطف خویشاوندی مانند پدر و پسری است. بنابراین، بسیاری از افراد درباره [[خویشان]] خویش [[عدالت]] را روا نمی‌دارند، چنان که [[حضرت نوح]]{{ع}} بر خلاف [[اجرای عدالت]] درباره همه [[کافران]] [[فاجران]]، خواهان [[بخشش]] و [[عفو]] فرزند خویش می‌‌شود؛ در حالی که [[حکم]] عدالت تخصیص بردار نیست و چون حکم به عدالت می‌‌شود، خویش و [[بیگانه]] نمی‌شناسد.
«سوءاستفاده از قدرت» به معنای داشتن [[رانت]] یعنی امتیاز ویژه و استفاده [[مضر]] از آن توسط دیگران است؛ مثلاً دستور دادن یا سفارش کردن از سوی افراد صاحب قدرت به [[مسئول]] یک بانک برای پرداختن وام به شخص دیگر به صورت غیرقانونی و متخلفان (مثلاً با سپردن وثیقه‌های جعلی و بعضاً ناکافی) به بانک جهت دریافت وام از مصداق‎های «سوءاستفاده از قدرت» در معاونت هست. [[انسان‌ها]] [[حق]] ندارند از قدرت بدنی، [[فکری]]، [[مدیریتی]] و [[مالی]] خویش [[سوءاستفاده]] کنند. بدترین استفاده ناروا از قدرت، کشتن [[ظالمانه]] دیگری است. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]]، [[قتل]] ناروا را به شدت منع می‌کند و برای جانیان [[کیفر]] [[سختی]] را روا دانسته است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری  کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>.
البته از نظر حضرت نوح{{ع}} [[حکم الهی]] درباره غیر خویشان آن حضرت بوده و [[خدا]] [[وعده]] داده بود که خویشان او را از [[غرق]] شدن [[نجات]] دهد؛ در حالی از نظر قرآن، خویشاوندی [[واقعی]] همان خویشاوندی [[ایمانی]] است؛ زیرا آن چه اصالت دارد، همان روان است و رابطه [[جسم]] با جسم یک رابطه بسیار [[ضعیف]] و [[سست]] بنیادی در [[دنیا]] است که در [[آخرت]] اصلا معنا و مفهومی ندارد. از همین روست که وقتی نوح می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و نوح پروردگارش را بخواند و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و بی‌گمان وعده تو راستین است و تو داورترین داورانی» سوره هود، آیه ۴۵.</ref>


خدا در پاسخ به این درخواست حضرت نوح{{ع}} ایشان را با [[واقعیت]] و [[حقیقت]] نسبت‌های اصیل آشنا می‌‌کند و می‌‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمی‌دانی از من مخواه، من تو را اندرز می‌دهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.</ref>
«سوءاستفاده از قدرت» برای اولین بار از موارد معاونت در جرم است که جرم انگاری شده است<ref>مثلاً الف از طریق توصیه و سفارش کردن ب را به سمت ارتکاب جرم سوق دهد در این صورت ب مباشر و الف معاون است.</ref>، در اصطلاح [[حقوقی]]، یعنی استفاده و کاربرد غیرقانونی و نادرست با [[پرهیز]] از استفاده یا کاربرد قانونی درست؛ لذا «[[سوءاستفاده از قدرت]]» عبارت است از نقض یک ملاک یعنی یک [[هنجار]] پذیرفته شده<ref>ایمانی، عباس، اصطلاحات حقوق کیفری، ص۴۵-۴۹.</ref> «سوءاستفاده از قدرت» یا [[اقتدار]] در حین انجام کار می‌تواند هم با ذی‎نفعان خارجی و هم در میان کارکنان صورت گیرد. اثرات آن می‌تواند به [[روحیه]] و روابط کاری آسیب برساند...<ref>http://wwwbusinessdictionary.com/definiton/ab. .</ref>.
پس از نظر [[قرآن]]، رابطه [[حقیقی]] میان [[مؤمنان]] است، و هیچ گونه رابطه ای میان [[مؤمن]] و [[کافر]] وجود ندارد، هر چند که از نظر ظاهری از خویش و [[فرزندان]] هستند. [[حضرت نوح]]{{ع}} نیز پس از [[تذکر]] [[خدا]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی از تو بخواهم که بدان دانشی ندارم به تو پناه می‌برم و اگر مرا نیامرزی و به من بخشایش نیاوری از زیانکاران خواهم بود» سوره هود، آیه ۴۷.</ref>


از این [[آیات]] به دست می‌‌آید که [[رهبران]] و [[صاحب منصبان]] در هنگام [[سوء]] استفاده فرزندان از موقعیت [[والدین]] می‌‌بایست از آنان [[تبری]] جویند و به صراحت این را [[اعلان]] کنند؛ زیرا عدم تبری نسبت به آنان و عملکرد فرزندان و [[خویشان]] بیش‌ترین آسیب را به [[موقعیت اجتماعی]] آنان وارد می‌‌سازد و بستری برای سوء استفاده‌های دیگر فراهم می‌‌آورد.
«سوءاستفاده از قدرت» گاهی تحت عنوان مباشرت [[معنوی]]، گاهی تحت عنوان معاونت [[آگاهی]] به عنوان [[جرم]] مستقل قابل بررسی است همچنان که در ماده ۱۲۶ [[قانون]] [[مجازات اسلامی]] به این موضوع اشاره شده است [[سوءاستفاده]] از موقعیت و [[مسؤولیت]]، برای هیچ کس مجاز نیست و باید با آن به شدت برخورد نمود. «سوءاستفاده از قدرت» ممکن است طی فرایند آزادسازی اقتصادها که شرکت‌های دولتی [[خصوصی‌سازی]] می‎شوند صورت گیرد. در این فرایند فرصت‌هایی برای [[مقامات]] با تعیین قیمتی پایین برای شرکت فراهم می‌آید به گونه‌ای که آن شرکت با قیمتی بسیار ارزان به افراد خصوصی فروخته می‌شود<ref>فتاحی، حبیب‎الله، ابعاد حقوقی مبارزه با فساد، ص۲۳.</ref>.
بارها دیگر شده است که خویشان و بستگان نزدیک از موقعیت‌های خویشان خود سوء استفاده کرده‌اند و به [[انحصارگرایی]] و [[استیثار]] رو آوردند. از نظر [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} خود ویژه‌خوار پیش از [[مردم]] به [[هلاکت]] و [[تباهی]] خواهد افتاد؛ زیرا اگر مردم دنیای خود را از دست می‌دهند، ویژه‌خوار [[آخرت]] خویش را به [[بهایی]] اندک فروخته و هلاکت [[ابدی]] را برای خود رقم زده است. آن حضرت می‌فرماید: مَن یَستَأثِر مِنَ الأَموالِ یَهلِک؛ هر که در اموالْ [[انحصارطلبی]] کند، نابود می‌‌شود.<ref>بحارالأنوار، ج ۷۸ ص۵۶ ح ۱۱۸</ref>.


آن حضرت{{ع}} در فرمانش به [[مالک اشتر]] نیز می‌فرماید: از انحصارطلبی در آنچه مردم در آن برابرند و [[غفلت]] از آنچه در حوزه [[مسئولیت]] تو قرار دارد و در برابر دیدگان مردم روشن است، بپرهیز؛ زیرا تو، به خاطر دیگران مؤاخذه‌خواهی شد و بزودی پرده‌های امور از برابر دیدگانت کنار خواهد رفت و داد ستمدیده از تو گرفته خواهد شد.<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>
«سوءاستفاده از قدرت» یعنی اینکه فردی از [[مقام]] بالاتر خود سوءاستفاده کرده و به مقام مادون [[دستوری]] دایر بر ارتکاب عمل مجرمانه صادر کنند<ref>میرمحمد صادقی، حسین، جرایم علیه اشخاص، ص۴۲۶.</ref>. اگر کسی از [[قدرت]] خود سوءاستفاده کرد و باعث بروز جرم شد به عنوان معاون جرم [[مجازات]] می‌شود. نباید فراموش کرد که این قدرت که از آن سوءاستفاده شده است در برگیرنده قوای [[حکومتی]] و هر قدرتی است که بر فرد مسلط است و این امر در شرکت‎های خصوصی هم [[صدق]] می‌کنند؛ چراکه در آن صورت چون افراد شاغل در شرکت زیرمجموعه آن شرکت و از [[کارمندان]] آن شرکت می‌باشند در این صورت [[مدیر]] شرکت ممکن است از قدرت خود [[سوءاستفاده]] کنند و باعث بروز [[جرم]] شود. زمانی که از [[قدرت]] سوءاستفاده می‌شود، قدرت به یک [[مصیبت]] و [[بلا]] در می‌آید. قدرت هنگامی مورد سوءاستفاده قرار می‎گیرد که برای هدف‌های خودسرانه، [[نامشروع]] یا غیرقانونی به کار گرفته شود<ref>رایجیان اصلی، مهرداد، «جرمانگاری سوءاستفاده از قدرت با محوریت مفهوم نسل‌زدایی و بزهدیدگی آن از دیدگاه حقوق جنایی بینالملل»، مجله تحقیقات حقوقی، ش۶۸، ص٢٢٧-٢۵۴.</ref>.
امیرمؤمنان علی{{ع}} درباره [[انحصارطلبی]] [[عثمان]] و [[ویژه‌خواری]] وی که نابودی دولتش را نیز به دنبال داشت می‌فرماید: او انحصارطلبی کرد و بد انحصارطلبی کرد. شما نیز ناشکیبی کردید و بد ناشکیبی کردید هر دو از حد گذراندید و [[خداوند]] را در‌باره [[انحصارطلب]] و ناشکیب، حُکمی است [[قطعی]] که در [[آینده]] یا [[قیامت]]، تحقّق خواهد یافت.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۰</ref>


اطرافیان عثمان هماره از موقعیت عثمان برای مقاصد خویش [[سوء]] استفاده می‌‌کردند که از جمله آنها دامادش [[مروان بن حکم]] بن عاص گردن شکسته است.
«[[سوءاستفاده از قدرت]]» شامل دسته‌ای از عملکردهای [[سوء]] است که می‌‌توان آن‎ها را به عنوان نمونه‌هایی از بهره‌گیری ناروا از یک [[منصب]] دولتی، در نظر گرفت و از [[پارتی‌بازی]] و [[تبعیض]] غیرقانونی تا سوءاستفاده از اطلاعات حساس یا محرمانه را در برمی‌‎گیرد. ممکن است در قبال برخورد جانب‎دارانه و یا صرفاً [[عدم تبعیض]] نسبت به یک شخص، مطالبات اجحاف ‎آمیزی صورت گیرد. مطالبات مذکور می‌تواند شامل [[پول]]، [[هدایا]] و یا رابطه جنسی باشد<ref>فتاحی، حبیب‎الله، ابعاد حقوقی مبارزه با فساد، ص۲۳.</ref>. سوءاستفاده از قدرت عبارت است از نقض یک ملاک، هرگاه در پی کاربرد یا استفاده غیرقانونی و نادرست از قدرت یا [[پرهیز]] از کاربرد و استفاده قانونی و درست از آن و به دنبال ایجاد [[سلطه]]، کنترل با [[نفوذ]] به منظور ایراد آسیب فردی یا گروهی، به شکل بدنی یا روانی، [[درد]] و [[رنج]] [[عاطفی]]، [[زیان]] [[مالی]] یا [[اقتصادی]] یا آسیب اسامی به [[حقوق]] بنیادی رخ داده باشد<ref>رایجیان اصلی، مهرداد، «جرمانگاری سوءاستفاده از قدرت در پرتو تعامل نظام حقوق بشر و حقوق کیفری» (رساله دکتری)، ص۱۱.</ref>.
[[امام علی]]{{ع}} در [[عهدنامه مالک اشتر]] نسبت به [[کارگزاران]] [[خائن]] چنین دستور می‌‌دهند: اگر یکی از آنان دست به [[خیانت]] زد و گزارش [[بازرسان]] تو هم آن خیانت را [[تأیید]] کردند، به همین مقدار [[گواهی]] [[قناعت]] کرده، او را با تازیانه [[کیفر]] کن، و آنچه را که از [[اموال]] در [[اختیار]] دارد از او باز پس گیر، سپس او را [[خوار]] دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن».


اصولا توجه و اهتمام به [[فرزندان]] و بها دادن به آنان از سوی [[صاحب منصبان]] همانند باتلاقی است که نه تنها فرزندان را بلکه صاحب منصبان را با خود به درون خود می‌‌برد و هر چه بیش‌تر دست و پا زنند بیش‌تر فرو رفته و موجب [[هلاکت]] آنان می‌‌شود. داستان [[عبدالله بن زبیر]] بسیار آموزنده است؛ زیرا موجب هلاکت خود و پدر شده است.
سوءاستفاده از قدرت، بیش از آنکه [[رفتار]] خاصی باشد نفوذ [[معنوی]] بر دیگری است، کسی که به هر دلیل فرضاً آسیب‌پذیری یا هواخواهی یا ارادتمندی و یا [[حس]] [[وظیفه‌شناسی]] خود را به [[تبعیت]] از دیگری و اجرای خواسته‌های او ملتزم می‎بیند<ref>اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، ج۲، ص۱۰۵.</ref>.
[[زبیر بن عوام]] پسر خاله حضرت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و یکی از [[دوستان]] آن حضرت{{ع}} بود و با وجود این که داماد [[ابوبکر]] بود، اما در جریانات بعد از [[سقیفه]] به [[حمایت از امام علی]]{{ع}} پرداخت. زبیرطعم [[ثروت]] را در دوران خلفای پیش از علی{{ع}} چشید؛ اما در [[قدرت]] سهیم نبود، در دوره [[حکومت علی]]{{ع}} [[چشم]] به [[قدرت سیاسی]] داشت و بسیار مایل بود که در حکومت علی{{ع}} به [[امارت]] برگزیده شود. چشم داشت او بی‌ثمر بود و [[امام]] [[مقام]] و منصبی به او نداد؛ از طرفی پسرش عبدالله آنقدر بزرگ شده بود که او نیز داعیه [[قدرت‌طلبی]] داشت، [[زبیر]] با تحریک فرزندش، در [[خلافت]] [[طمع]] کرد و با [[یاری]] [[طلحه]] و سردمداری [[عایشه]] و با [[شعار]] [[انتقام]] [[خون عثمان]] علیه علی{{ع}} شوریدند و [[جنگ جمل]] را این [[ناکثین]] [[پیمان شکن]] و [[عهد]] شکن ایجاد کردند. پس عبدالله پدرش را به [[جنگ با امیرالمؤمنین]]{{ع}} واداشت و او را در راه بی‌فرجام قدرت‌طلبی به کشتن داد. [[عبدالله بن زبیر]] وقتی دید پدرش زبیربن [[عوام]] – تحت تاثیر دیدار و مذاکراتش با امیرالمؤمنین علی{{ع}} – قصد [[کناره‌گیری]] از [[جنگ]] دارد، با انواع حیله‌ها سعی کرد تا پدرش را منصرف کند. او پدر را [[سرزنش]] و به [[ترس]] متهم کرد و جواب شنید که تو چه فرزند نامبارکی هستی!


[[سبط ابن الجوزی]] در کتاب التذکره آورده است که: علی{{ع}} وقتی در [[جمل]] با زبیرملاقات کرد به ایشان فرمود: ما شما را در شمار بهترینان [[عبد المطلب]] بر می‌‌شمردیم تا اینکه پسر بدت بزرگ شد و میان ما [[تفرقه]] انداخت.
یکی از مهم‌ترین سازوکارها برای تضمین حقوق و [[آزادی‌ها]]، استفاده از ابزار [[کیفری]] با جرم انگاری رفتارهای [[تهدید]] کننده آن‎ها و [[مجازات]] ناقضان این حقوق است؛ اما جرم انگاری خود شدیدترین [[مداخله]] در [[حقوق]] افراد بوده که می‌تواند مهم‌ترین نقض حقوق افراد از سوی [[دولت]] به شمار آید و بنابراین باید از توجیه مناسبی برخوردار باشد. اهمیت این موضوع با توجه به امکان [[سوءاستفاده]] [[دولت‌ها]] و مداخله بیش از حد در حقوق و آزادی‌های افراد، در [[پوشش]] یا به بهانه [[حمایت]] روشن‌تر می‌گردد. [[توازن]] میان [[قدرت]] [[حاکمیت]] و آزادی‎‌های فردی مستلزم آن است که از یک‎سو [[حکومت]] برای اجرای [[حقوق کیفری]]، پیگرد و [[مجازات مجرمان]] قدرت کافی داشته باشد و از سوی دیگر، محدودیت‎‌هایی بر قدرت حاکمیت وارد شود تا مأموران حکومت نتوانند [[آزادی]] و [[حریم خصوصی]] و [[اموال]] [[مردم]] را [[تهدید]] کنند. همان‌گونه که اگر [[شهروندان]] کنترل نشوند مرتکب [[جرم]] می‌‎شوند. مأموران حکومت نیز در صورت کنترل نشدن از قدرت خود سوءاستفاده می‌کنند<ref>آشوری، محمد، حقوق بشر و مفاهیم مساوات، انصاف و عدالت، ص۸۳.</ref>.
[[حضرت امیر]]{{ع}} درباره زبیریان فرموده اند: {{متن حدیث|ما زال الزّبير رجُلاً منّا اهلَ البيتِ حتّي نشا ابنه المشئومُ عبدالله}}؛ زبیرهمیشه از ما [[اهل بیت]] بود تا زمانی که فرزند نا مبارکش، عبدالله بزرگ شد.<ref>نهج البلاغه، حمکت ۴۵۳؛ العقد الفرید، ج۳، ص۳۱۴؛ اُسدالغابه، ج۳، ص۲۴۴، الرقم ۲۹۴۷؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۲، ص۱۶۷؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۹؛ مروج الذهب، ج۲، ۳۷۲؛ تاریخ اسلام ذهبی، ج۳، ص۴۹۰؛ البدایة والنهایة، ج۷، ص۲۴۲؛ تهذیب ابن عساکر، ج ۵، ۳۶۵؛ شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۶۶؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۰۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳؛ الفتوح، ج۲، ص۴۷۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[آقازاده‌ها و آقازادگی در فرهنگ قرآنی (مقاله)|آقازاده‌ها و آقازادگی در فرهنگ قرآنی]].</ref>


==سوء استفاده از بیت المال==
در بیان اهمیت جرم انگاری [[سوءاستفاده از قدرت]] در [[قوانین]] می‌‌توان گفت که حقوق کیفری اعمالی را که عموماً برای [[جامعه]] [[مضر]] محسوب می‌شود را تعریف و کیفرهای مباشران آن [[اعمال]] را نیز مشخص می‌کند. در پی احراز عملی ارتکاب یک [[بزه]] ضروری است که مباشر آن [[کشف]] شود، [[ادله]] جمع‌آوری گردد و در پایان یک فرایند که عموماً [[قضایی]] است [[مجرم]] به [[کیفر]] خود برسند. در سال‌‎های دور تمام دغدغه‌های [[سیستم]] [[کیفری]] بر آن بوده که با [[تحمیل]] [[شکنجه]] [[روحی]] و بدنی به عنوان [[انتقام]] عمل مجرمانه مجرم را کیفر دهند؛ اما آنچه امروزه مدنظر است [[شناخت شخصیت]] روان‎‌شناختی و [[واقعی]] مجرم علاوه بر [[شخصیت حقوقی]] [[بزهکار]] است. اهمیت سوءاستفاده از قدرت نیز به عنوان یکی از جرائمی که در خیلی از مواد [[قانون]] [[مجازات اسلامی]] و سایر قوانین به آن اشاره شده است به این دلیل است که قانون‎گذار از این [[واقعیت]] [[آگاه]] است که کسی که قدرت، [[شغل]]، [[مقام]] و موقعیتی بر مبنایی که قانون یا عوامل دیگر دارد در صورت [[تمایل]] به [[ارتکاب جرم]] هم [[توانایی]] انجام آن را به [[راحتی]] دارد و هم گستره و [[میزان]] تلفات و خسارات [[جرم]] ارتکابی آن‎ها به دلیل قدرتشان می‌تواند زیاد باشد. قانون‎گذار هم در بسیاری از موارد به [[سوءاستفاده از قدرت]] و [[مقام]] به عنوان یک جرم اشاره کرده و مجازاتی را برای مرتکبین این [[جرائم]] در نظر گرفته است<ref>اصغری، حامد، «سوءاستفاده از قدرت در حقوق کیفری ماهوی ایران» (پایان‌نامه کارشناسی ارشد)، ص۱۱۷.</ref>.
===تعریف [[مالکیت]]، اقسام و [[احکام]] آن===
مالکیت یک اضافه میان کسی با چیزی است. یک طرف اضافه را مالک و طرف دیگر را مملوک می‌گویند. اضافه میان [[خداوند]] با اشیاء یعنی همه هستی یک اضافه [[حقیقی]] است و تنها خداوند مالک حقیقی هر چیزی است.


البته نوعی ملکیت حقیقی برای [[اهل بهشت]] در [[بهشت]] بر اساس [[آموزه‌های وحیانی قرآن]] [[اثبات]] می‌‌شود که آن نیز در طول ملکیت خداوند به عنوان مظهریت مالکیت [[الهی]] است؛ همان طوری که نوعی ملکیت حقیقی میان [[خلیفه الهی]] و اولیای ربانی الهی با اشیاء در همین [[دنیا]] اثبات می‌‌شود که آن نیز در چارچوب مظهریت [[انسان]] از خداوند در حوزه [[خلافت]] و [[جانشینی]] است نه یک ملکیت هم عرض و استقلالی در کنار ملکیت خداوندی.
قانون‎‌گذار در برخی مواد قانونی عبارات و مفاهیمی را به کار گرفته است که این الفاظ تا حدی مترادف با لفظ سوءاستفاده از قدرت هست و بعضی ارتباط نزدیکی با سوءاستفاده از قدرت دارند. در نهایت باید توجه داشت که موارد ذکر شده، با سوءاستفاده از قدرت در معاونت، تفاوت دارند. در این قسمت به بررسی مصادیق سوءاستفاده از قدرت که در [[قوانین]] ذکر شده به کار رفته است می‌پردازیم. عبارات و مصادیقی از سوءاستفاده از قدرت که در [[قانون]] [[مجازات]] عمومی، قانون مجازات [[نیروهای مسلح]]، قانون [[مجازات اسلامی]] ۱۳۷۵، قوانین متفرقه... مورد استفاده قرارگرفته است با سوءاستفاده از قدرت بررسی می‌گردد تا میزان [[قرابت]] و ارتباط آن‎ها با سوءاستفاده از قدرت در معاونت مشخص شود.
#[[سوءاستفاده]]<ref>ماده ۱ بند (الف). قانون ارتقاء سلامت نظام اداری و مقابله با فساد، مصوب ۱۳۹۰: سوءاستفاده در این قانون هر گونه فعل یا ترک فعلی است که توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی به صورت فردی یا سازمانی که عمداً و با هدف کسب هر نوع منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود یا دیگری، با نقض قوانین و مقررات کشوری انجام پذیرد یا ضرر و زیانی را به اموال، منافع، منابع یا سلامت و امنیت عمومی و یا جمعی از مردم وارد نماید نظیر رشاء، اختلاس، تبانی، سوءاستفاده از مقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات، دریافت و پرداخت‎‌های غیرقانونی از منابع عمومی و انحراف از این منابع به سمت تخصیص‌های غیرقانونی، جعل، تخریب، یا اختفاء اسناد و سوابق اداری و مالی.</ref> از [[مقام]] یا موقعیت [[اداری]]، [[سیاسی]]، امکانات یا اطلاعات: [[فساد اداری]] یعنی استفاده غیرقانونی از [[اختیارات]] اداری برای نفع شخصی<ref>الوانی، سیدمهدی و منوچهر جفره، «ارائه یک الگوی نظری برای کنترل و مهار فساد اداری»، اقتصاد و مدیریت، ش٣۶، ص۸۹.</ref> [[فساد سیاسی]] یعنی استفاده از [[قدرت سیاسی]] یا موقعیت دولتی برای کسب [[منافع]] [[مشروع]] شخصی<ref>Encyclopedia Americana، "Set from Grolier Educational a Division of Scholastic"، p.۲۲..</ref> [[فساد مالی]] یعنی فسادی که مربوط به حوزه [[مالی]] و [[اقتصادی]] است و مرتکبان آن معمولاً برای به دست آوردن [[سود]] و [[منفعت]] مادی غیرقانونی تلاش مینمایند. در مورد فساد مالی، این که امکان ارتکاب آن هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی وجود دارد و نباید تصور شود که این نوع [[فساد]] تنها مختص بخش دولتی است<ref>رهبر، فرهاد، غلامرضا زال‌پور و فضل الله می‌رزاوند، بازشناسی عارضه فساد مالی: ماهیت، گونه‌ها، پیامدها و آموزه‌های تجربی، ج۱، ص۹.</ref>. وجه تشابه این نوع فساد با [[سوءاستفاده از قدرت]] در این است که در هر دو به صورت فعل یا ترک فعل انجام می‌شود، در هر دو نوع [[سوءاستفاده]] هم شخص [[حقیقی]] و هم شخص [[حقوقی]] می‌‌توانند مرتکب سوءاستفاده واقع شوند، سوءاستفاده در هر دو به صورت عمدی است؛ اما تفاوت در این است که در [[سوءاستفاده از مقام]] یا موقعیت اداری... با [[هدف]] هرگونه منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود با دیگری است در حالی که در سوءاستفاده از قدرت، سوءاستفاده کننده از [[قدرت]]، در عمل مجرمانه مزبور وجه یا [[مال]] یا فایده یا وعده‌ای را دریافت نمی‌کند.
#[[سوءاستفاده از اختیارات]]<ref>ماده ۵٧۶ ق. م. اسلامی ۱۳۷۵: «چنانچه هر یک از صاحب منصبان و مستخدمین و مأمورین دولتی و شهرداری‌ها در هر رتبه و مقامی که باشند از مقام خود سوءاستفاده نموده و از اجرای اوامر کتبی دولتی یا اجرای قوانین مملکتی و یا اجرای احکام یا اوامر مقامات قضایی یا هرگونه امری که از طرف مقامات قانونی صادر شده باشد جلوگیری نماید به انفصال از خدمات دولتی از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد».</ref>: منظور از [[سوءاستفاده]] در [[ارتکاب جرم]] به قصد و انگیزه مرتکب بر می‌گردد و باید حداقل عنصر روانی [[سوءنیت]] عام را در این زمینه برای مرتکب لازم دانست تا [[جرم]] وی محقق شود و بر مبنای نظریات خطر و تقصیر، دارای [[مسئولیت]] جزایی شمرده شده است. همچنین باید وجود [[هدف]] مغایر باهدف [[قانون]] یا ملاحظات نامربوط یا عدم لحاظ ملاحظات مرتبط مورد بررسی قرار گیرد که با توجه به عنصر قانونی این جرم، [[سوءاستفاده از مقام]] به منظور جلوگیری از [[اجرای قوانین]] و [[اوامر]] دولتی و [[احکام]] محاکم [[قضایی]] در این باره لحاظ می‌شود. از سوی دیگر تحقق عنصر مادی نیز در این زمینه اهمیت دارد؛ یعنی تحقق جرم منوط به [[اجرا]] نشدن قانون یا [[حکم]] [[مقام]] قضایی است والا اگر فعل یا ترک فعل [[مأمور]] و مستخدم دولتی در جلوگیری از [[اجرای قانون]] با حکم مقام قضایی تأثیری نداشته باشد، [[جرم]] ماده ۵۷۶ تحقق نخواهد یافت<ref>افشاری، فاطمه، «مرجع صالح رسیدگی به سوءاستفاده از اختیارات مقام اداری - بررسی موردی تخلف اخفا و معدوم نمودن اسناد و مدارک دولتی توسط مقام اداری»، فصلنامه رأی: مطالعات آرای قضایی، ش۶، ص۲۸.</ref>. ارکان اساسی در سوءاستفاده از صلاحیت، چند مورد است: نخست، وجود صلاحیت برای مقام [[اداری]] بر طبق قانون برای عمل خاص؛ دوم، انجام عمل در محدوده صلاحیت بر خلاف هدف [[قانونگذار]] و یا بدون در نظر گرفتن عوامل و ملاحظات مدنظر قانونگذار و سوم، عنصر سوءنیت به معنای وجود [[علم]] و عمد است<ref>نجابت‎خواه، مرتضی، «مفهوم سوءاستفاده از اختیارات در نظام حقوقی کامن‌لا»، نشریه حقوق و مصلحت، ش۵، ص۹۳.</ref>. بدین معنا که مقام صلاحیتدار علم دارد که هدف قانونگذار چه بوده و با عمد، عملی خلاف آن را مرتکب می‌شود و به خلاف بودن عمل خود نیز [[علم]] دارد. به نظر می‌رسد وجود رکن روانی است که [[سوءاستفاده از اختیارات]] را از [[اعمال]] مشابه مانند [[اشتباه]] متمایز میسازد؛ زیرا در اشتباه، علم و عمد وجود ندارد<ref>Hilaire، Barnett، "Constitutional and Administrative Law"، p.۷۶۶..</ref>. مرتکب یعنی [[سوءاستفاده]] کننده در این ماده فقط مستخدم [[دولت]] یا مؤسسات غیردولتی است و اشخاص عادی که هیچ سمتی ندارند را شامل نمی‌شود، پس هم شخص [[حقیقی]] و هم شخص [[حقوقی]] را شامل می‌شود و هم با فعل و هم با ترک فعل صورت میگیرد البته بیشتر به صورت ترک فعل است، سوءاستفاده موضوع این ماده به صورت عمدی است. تفاوتش با [[سوءاستفاده از قدرت]] در این است که در سوءاستفاده از اختیارات بیشتر به صورت ترک فعل است یعنی (ممانعت و جلوگیری از اجرای [[اوامر]] و [[قوانین]] و [[اجرای احکام]] یا اوامر [[مقامات]] یا هرگونه امری که از طرف مقامات قانونی صادر شده است)، در سوءاستفاده از اختیارات، [[هدف]] جلوگیری از اجرای [[دستورات]] مقامات است و فایده یا [[کسب منفعت]] شرط نیست که این مورد با سوءاستفاده از قدرت وجه اشتراک دارند.
#سوءاستفاده<ref>ماده ۱۲۵ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ «هر نظامی که با سوءاستفاده از لباس، موقعیت یا شغل خود به جبر و قهر، دیگری را اکراه به معامله مال یا حق خود نماید یا بدون حق، بر مال یا حق دیگری مسلط شود، علاوه بر رد عین، مثل یا قیمت مال یا حق حسب مورد، به مجازات حبس از یک تا پنج سال محکوم می‌شود».</ref> از [[لباس نظامی]] موقعیت یا [[شغل]]: شرط اول تحقق [[جرم]] آن است که مرتکب، نظامی باشد<ref>در خصوص ارتکاب این جرم توسط غیرنظامیان باید به قانون مجازات اسلامی مراجعه شود (مواد ۵۵۶ و ۵۵٧ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵).</ref>. شرط دوم تحقق جرم، آن است که استفاده از لباس‌ها، علائم، مدال‌ها و درجات، علنی باشد. استفاده کردن از این موارد در جایی که غیرعلنی و خصوصی باشد [[جرم]] نیست. شرط سوم تحقق جرم، آن است که البسه، مدالها، درجات و نشانهای رسمی، مورد استفاده قرار گیرد<ref>تفاوتی از حیث اینکه موارد فوق الذکر باید ایرانی یا خارجی باشد وجود ندارد، یعنی اگر شخصی از نشان نظامی کشور دیگری استفاده یا لباس نظامی کشور دیگری را بر تن کند، باز هم مرتکب جرم شده است.</ref>. شرط چهارم تحقق این جرم، استفاده بدون [[حق]] و غیرمجاز است<ref>اگر شخص نظامی، به صورت قانونی، مجوز و حق استفاده از لباس یا دیگر موارد را در آن زمان یا مکان داشته باشد و می‌توانسته آن لباس را بپوشد و پوشید، یا از نشان در جایی استفاده کند که حق استفاده را دارد، مرتکب جرم نشده است.</ref>. تفاوتش با [[سوءاستفاده از قدرت]] در این است که در سوءاستفاده از قدرت توسط هر شخصی که بر دیگری [[سلطه]] و [[نفوذ]] دارد صورت میگیرد در حالی که مرتکب در این ماده فقط شخص نظامی است، مرتکب در این ماده مستخدم [[نیروهای مسلح]] است و اشخاص دیگر را شامل نمی‌شود، [[سوءاستفاده]] در این ماده فقط به صورت فعل است نه ترک فعل، سوءاستفاده موضوع این ماده عمدی است، تفاوتش با سوءاستفاده از قدرت در این است که در سوءاستفاده از قدرت به صورت فعل و ترک فعل است برخلاف سوءاستفاده از [[لباس نظامی]] که به صورت فعل است، در سوءاستفاده از لباس نظامی [[هدف]] [[تسلط]] بر [[مال]] یا حق دیگری است، وجه تشابه در این است که در هر دو به صورت عمدی است<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.


[[اسلام]] همچنین یک ملکیت اعتباری را میان انسان و اشیاء اثبات کرده است. به این معنا که برای تنظیم [[زندگی]] [[بشر]] اضافه چیزی به انسان را به عنوان [[ملک]] پذیرفته است. ملکیت به شخص [[اجازه]] می‌دهد تا در ملک و مملوک خود [[تصرف]] کند. این نوع ملکیت یک امر عقلایی و [[فطری]] است که اسلام آن را [[امضا]] کرده است؛ زیرا بر اساس [[آیه]] ۳۰ [[سوره روم]]، آموزه‌های وحیانی قرآن و اسلام براساس [[فطرت الهی]] بشر است و اگر [[فطرت بشر]] [[دفن]] نشده باشد، همان کاری را انجام می‌دهد که [[آموزه‌های اسلام]] خواسته است؛ زیرا نوعی مطابقت میان آموزه‌های فطری و [[قرآنی]] وجود دارد.
== شرایط تحقق «سوءاستفاده از قدرت»==
براساس [[آموزه‌های قرآنی]]، هر گونه تصرف [[انسانی]] در ملک اعتباری، مجاز است، مگر در مواردی که [[قرآن]] آن را تخطئه کرده و نادرست شمرده است؛ یعنی همان‌طوری که خداوند انواع [[خرید و فروش]] عقلایی را مجاز شمرده و امضا کرده است، مگر خرید و فروش ربوی و مانند آن را، همچنین هرگونه تصرف انسان در ملک اعتباری را تائید کرده، مگر آنکه این تصرف سفیهانه و نابخردانه و مانند آن باشد.
ماهیت [[قدرت]]، [[فساد]] را به [[ذهن]] متبادر می‌کند؛ یعنی قدرت فسادآور است و [[فاجعه]] به یا می‌کند. فساد قدرت، ناشی از کیفیت قدرت، تنوع قدرت، اعتیاد به قدرت، بی‌قید و شرط بودن قدرت... است و چون قدرت به صورت‎های مختلف، همچو: [[اقتدار]]، نفوذ، [[خشونت]]، [[زور]]، [[سلطه]]، قوت و... جلوه می‌کند و همگی به نحوی مصادیقی از «[[سوءاستفاده از قدرت]]» هستند لذا جهت تحقق سوءاستفاده از قدرت نیاز به وجود شرایط زیر ضروری است<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.


در آموزه‌های اسلام، با آنکه ملکیت [[سفیه]] و [[مجنون]] و نابالغ بر اموالش را پذیرفته، ولی [[اجازه]] [[تصرف]] به آنان نمی‌دهد؛ زیرا از نظر [[اسلام]] [[اموال]] جزو ستون‌های قوام بخش [[جامعه]] است و نمی‌توان این ستون‌ها را در [[اختیار]] کسی گذاشت که فاقد شرایط عمومی تصرف چون [[عقل]] و [[بلوغ]] است.<ref>نساء، آیه۵</ref>
===عنصر مادی===
همچنین اسلام بر خلاف [[تفکر]] [[سوسیالیستی]] که ملکیت خصوصی را [[انکار]] می‌کند، افزون بر خصوصی، ملکیت عمومی را نیز [[امضا]] کرده است. در [[حقیقت]] ازنظر [[آموزه‌های اسلامی]] همان‌طوری که [[فطرت]] عقلایی بیان می‌کند، دو نوع ملکیت اعتباری برای [[آدمی]] است: ۱- ملکیت عمومی؛ ۲- ملکیت خصوصی.
در بحث عنصر مادی [[رفتار]] فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه حاصله مورد بررسی قرار می‎‌گیرد:
در [[آموزه‌های قرآنی]] چیزهایی مانند [[جنگل‌ها]]، [[دریاها]]، رودها و مانند آنها در حوزه ملکیت عمومی تعریف و به عنوان [[انفال]] معرفی می‌شوند به طوری که حتی سوره‌ای به نام [[انفال در قرآن]] آمده است. البته [[مالکیت خصوصی]] و [[مالکیت عمومی]] دارای اقسامی است که در [[تعالیم اسلام]] تبیین شده است.
==== رفتار فیزیکی====
«سوءاستفاده از قدرت» [[سلطه]] و [[نفوذ]] [[معنوی]] بر یک یا چند شخص از اشخاص [[حقیقی]] یا [[حقوقی]] است که هم به شکل فعل و هم به شکل ترک فعل واقع می‌شود در ارتکاب آن به صورت فعل تردیدی نیست. «سوءاستفاده از قدرت» تا وقتی که به صورت عینی تحقق نیابد به صرف بروز در [[ذهن]] اشخاص، (بزهدیده) قابل تعقیب نخواهد بود.  


از نظر اسلام مالکیت خصوصی خود چند نوع است:
در سوءاستفاده از قدرت، مستخدم [[دولت]] یا [[مأمور]] به [[خدمات عمومی]] یا (شخصی که بر فرد یا افراد [[سلطه]] و [[قدرت]] دارد) با رفتارش که اعم از فعل و [[شرک]] فعل است موجبات [[سوءاستفاده]] را فراهم میآورد.
#«[[مالکیت]] فردی»: مالکیت فردی آن است که: یک نفر مالک چیزی باشد و در آن شریکی نداشته باشد؛
#«مالکیت گروهی»: منظور از مالکیت گروهی این است که: [[مال]] به طور مشترک به افراد و جمع معینی مربوط شود مثل اینکه: گروه خاصی با هم [[اقدام]] به یک فعالیت صنعتی و [[کشاورزی]] می‌نمایند، نتیجه و محصول آن نیز به مالکیت مشترک و گروه درمی‌آید. و از آنجا که این گروه افراد معینی هستند این نوع نیز شکلی از مالکیت خصوصی به شمار می‌آید؛
#«مالکیت مفروز و مشاع»: همین که مالکیت خصوصی، گاهی فردی و گاهی جمعی است، این موضوع سبب می‌شود که مالکیت به مفروز و مشاع نیز تقسیم گردد؛ وقتی یک نفر مالک تمام شیء ([[خانه]] و …) باشد مالکیت او را «مفروز» گویند و این در مقابل مالکیت مشاع است که افراد با هم سهیم و [[شریک]] هستند و خود به خود سهم افراد درهم است. این شرکت سبب می‌شود مالکیت را «مشاع» گویند. البته شرکت در یک [[مال]]، گاهی به صورت شرکت «مشاع» است و گاهی «کلّی فی المعین» که این دو از نظر [[حقوقی]] متفاوت است. برخی از تفاوت‌ها در بحث [[خمس]] تحت عنوان «شرکت [[جامعه]] در عین [[اموال]]» از بحث «مشاع» تفاوت می‌کند.


اما [[مالکیت عمومی]] یعنی مال و [[ثروت]] مرتبط به عموم باشد نه شخص و اشخاص، دارای شکل‌های مختلفی است: ۱- [[مالکیت امام]] یا [[دولت اسلامی]]؛ ۲- [[مالکیت]] عموم [[مردم]]؛ ۳- مالکیت عناوین عام دیگر؛ مانند مالکیت [[فقرا]] نسبت به [[زکات]] یا مالکیت [[دانشگاه]] نسبت به اموال مربوط به خود.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>
در سوءاستفاده از قدرت، اقدام مأمور یا کارمند یا (شخصی که بر فرد یا افراد سلطه و قدرت دارد) به شکلی است که بر خلاف [[حق]] و [[مقررات]] قانونی است، در غیر این صورت، این اقدام، به عنوان یک عمل مجرمانه به شمار نمی‌رود.


==[[احکام]] و آثار [[تصرف در اموال]] عمومی در [[اسلام]]==
در سوءاستفاده از قدرت، اقدام مأمور یا کارمند یا (شخصی که بر فرد یا افراد سلطه و قدرت دارد) به گونه‌ای است که بدون اطلاع از این سوءاستفاده در نهایت به نفع یا ضرر کسی منجر می‌گردد. این همان رفتار دارای تأثیر مادی یا غیرمادی است که به نفع سوءاستفاده کننده از قدرت و به [[ضرر]] [[قربانی]] تمام می‌شود<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
هرگونه [[تصرف]] غیرمجاز در [[اموال عمومی]] [[احکام تکلیفی]] و وضعی و آثاری دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود:


===[[لعن]] [[متصرف]] غیرمجاز در اموال عمومی===
==== شرایط و اوضاع و احوال====
شکی نیست که تصرف در اموال عمومی تنها برای کسانی است که از عنوان [[ولایت]] برخوردار بوده و با [[مأذون]] از سوی [[ولی‌الله]] هستند. بنابراین، هرگونه تصرف افرادی که ماذون به تصرف نیستند، [[حرام]] و [[نامشروع]] است؛ همچنین حدود و [[میزان]] تصرف ماذون نیز در محدوده‌ای است [[شارع]] تعیین کرده است و تصرف فراتر از حدود مشخص و معین، تصرف غیرمجاز و حرام است.
در سوءاستفاده از قدرت، شخص مورد نظر که کار او یا پرونده او در نزد [[مأمور]] دولتی یا مأمور به [[خدمات عمومی]] یا (شخصی که بر فرد یا افراد [[سلطه]] و [[قدرت]] دارد) مطرح است مورد [[فریب]] قرار میگیرد در عنوان مجرمانه نقش ندارد.
این [[حکم تکلیفی]] درباره تصرف غیرمجاز در اموال عمومی از جمله [[انفال]] است. به طور طبیعی [[حکم وضعی]] آن [[فساد]] تصرف و عدم [[صحت]] نقل و انتقال خواهد بود. از این‌رو [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید: «به [[خدا]] قسم، اگر [[بیت‌المال]] [[مسلمانان]] را کابین [[زنان]] خویش هم کرده باشند، آن را باز خواهم گرداند».<ref>نهج‌البلاغه، خطبه شقشقیه</ref>
زیرا هر گونه تصرفی غیرماذون در کلیت یا جزئیت [[باطل]] و فساد و در [[حقیقت]] نقل و انتقالی صورت نگرفته و تصرفاتی که انجام گرفته و یا می‌گیرد مصداق [[غصب]] و [[حرام‌خواری]] و [[ظلم]] است. البته این امر اختصاصی به مال ندارد بلکه حتی در [[مناصب]] غصبی نیز این‌گونه است؛ از این‌رو، آن حضرت می‌فرماید: «[[قسم به خدا]]، من شما را [[آزمایش]] خواهم کرد و شما را [[غربال]] خواهم نمود تا بالا و پائین شوید. آنهائی که به ناحق بالا رفته، پائین آیند و آنهایی که به [[ظلم]] عقب مانده‌اند جلو افتند و در جایگاه خویش قرار گیرند».<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶</ref> و یا می‌فرماید: «ای [[مردم]]، به من برای [[اصلاح]] خودتان کمک کنید. به [[خدا]] [[سوگند]]، داد [[مظلوم]] را از [[ظالم]] می‌گیرم و افسار ظالم را می‌کشم تا وی را به آبشخور [[حق]] وارد سازم، اگرچه این کار را [[دوست]] نداشته باشد».<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۳۶</ref> و در جایی دیگر می‌فرماید: «من با دو کس خواهم جنگید: نخست آنکه به ناحق چیزی [[طلب]] کند؛ دوم کسی که حقی بر گردن او باشد و از دادن آن [[امتناع]] ورزد».<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۷۳</ref>


پس تصرفات غیرمجاز نه تنها [[حرام]]، بلکه اثر وضعی آن [[فساد]] نقل و انتقال خواهد بود؛ همچنین لقمه‌ای که از این طریق به کام می‌رود، [[لقمه حرام]] خواهد بود و آثار وضعی لقمه حرام را نیز خواهد داشت که بسته شدن مجاری ادراکی و [[دفن]] شدن [[فطرت]] و دریچه‌های [[قلب]] [[آدمی]] است.
در [[سوءاستفاده از قدرت]]، وجود یک موضوع، پرونده یا کار در نزد مأمور دولتی یا مأمور به خدمات عمومی یا (شخصی که بر فرد یا افراد سلطه و قدرت دارد) لازم و ضروری است.
از دیگر آثار چنین تصرفاتی آن است که شخص جزو کسانی می‌شود که [[خداوند]] آنان را [[لعن]] کرده است؛ پس [[متصرف]] غیرمجاز در [[انفال]] و [[اموال عمومی]] [[ملعون]] است؛ چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} از رسول‌اکرم{{صل}} نقل می‌کند که ایشان فرمودند: پنج کس‌اند که من و هر [[پیامبر]] مستجاب‌الدعوه‌ای، آنان را [[لعنت]] کرده است: آن کس که در [[کتاب خدا]]، آیه‌ای را زیاد گرداند؛ و کسی که [[سنت]] و روش مرا، رها کند و کسی که [[قضا و قدر]] خدا را [[تکذیب]] کند و می‌گوید [[انسان]] [[آزاد]] است؛ و کسی که [[حرمت]] [[اهل بیت]] مرا - که خدا [[واجب]] فرموده - نگه ندارد؛ و کسی که اموال عمومی را، به خود منحصر سازد و تصرف در آن را به نفع خود [[حلال]] شمارد.<ref>الکافی، ج۲، ص۲۹۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[عدالت]] در [[تقسیم بیت‌المال]]===
در سوءاستفاده از قدرت، توجه [[جرم]] به شخص دیگر یعنی [[قربانی]] [[جرم]] است نه مرتکب جرم.
دومین حکمی که درباره [[بیت‌المال]] مطرح است، تقسیم عادلانه آن است. بنابراین هر کسی سهمی از [[بیت‌المال]] دارد که باید به آن برسد. [[سیاست]] [[عدالت]] و [[مساوات]] [[حضرت امیرمؤمنان علی]]{{ع}} سرمشقی برای همه [[عدالت‌خواهان]] است. هر چند چنین عدالتی در سخن آسان و در عمل سخت است و بسیاری آن را علیه خود و [[خویشان]] بر نمی‌تابند و [[اعتراض]] می‌کنند؛ چنانکه سیاست [[امام]]{{ع}}، [[مشکلات]] و اعتراضاتی را درپی داشت. آن حضرت{{ع}} هرگز از مواضع عادلانه خودش [[عقب‌نشینی]] نکرد و در مقابل این [[اعتراضات]] فرمود: «آیا به من دستور می‌دهید که برای [[پیروزی]] خود از [[جور]] و [[ستم]] در [[حق]] کسانی که بر آنها [[حکومت]] می‌کنم [[استمداد]] جویم؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زنم. اگر [[اموال]] از خودم بود، به طور مساوی در میان آنها تقسیم می‌کردم، چه رسد به اینکه این اموال [[مال]] خداست».<ref>نهج‌البلاغه، خطبه۱۲۶</ref>
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به عمربن خطاب فرمود: سه چیز است که اگر آنها را [[حفظ]] کنی و به آنها عمل کنی، از هر چیز دیگر، تو را کافی است و اگر آنها را ترک کنی، چیز دیگری برای تو فایده ندارد. [[عمر]] گفت: آنها چیست؟ امام فرمود:
#[[اجرای حدود]] بر همه کس؛ چه از [[اقوام]] باشد و چه غیر از آنان؛
#[[حکم]] کردن طبق [[کتاب خدا]]، در حال [[خشنودی]] و [[خشم]]؛
#[[تقسیم عادلانه بیت‌المال]] میان همه [[مردم]]، از [[عجم]] و [[عرب]]. عمر گفت: سوگند به جانم! مختصر و [[بلیغ]] گفتی.<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۶</ref>


البته [[ثروت]] مانند [[قدرت]] اگر در دست [[اهل]] خودش قرار نگیرد [[فساد]] را موجب می‌شود. [[خداوند]] در آیاتی از جمله [[آیه]] ۱۵ [[سوره تغابن]] مال و ثروت را آزمونی [[الهی]] می‌داند که بسیاری از آن سربلند بیرون نمی‌آیند؛ زیرا زر و سیم فریبا آنان را می‌فریبد.<ref>آل‌عمران، آیه۱۴؛ حدید، آیه۲۰</ref> از این‌رو حضرت [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} پس از [[فتح بصره]]، گروهی از [[قاریان]] و خزانه‌داران را فراخواند و دستور داد درهای بیت‌المال را گشودند. امام با دیدن اموال آن فرمود: ای زردها و سپیدها (زر و سیم‌ها و طلاها و نقره‌ها)! غیر مرا بفریبید، [[مال]]، پیشوای [[ستمگران]] است و من [[پیشوای مؤمنان]] هستم.
در سوءاستفاده از قدرت، زیردست بودن قربانی شرط است و مرتکب با استفاده از این امر تلاش می‌کند امتیازاتی بگیرد و به همین دلیل با [[نفوذ]] [[معنوی]] و [[تسلط]] و احاطه بر قربانی موجبات سوءاستفاده از قدرت را فراهم می‌سازد<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
[[امام کاظم]]{{ع}} درباره [[عدالت]] در تقسیم [[اموال عمومی]] فرموده است: [[خدا]]، تمامی مال‌ها را تقسیم کرده و [[حق]] هر مستحق را از [[خاصه]] و [[عامه]] و [[فقیر]] و [[مسکین]] و اصناف دیگر [[مردم]] را به آنها داده است. سپس فرمود: اگر در میان مردم، عدالت حکمفرما باشد، همه، [[بی‌نیاز]] شوند و باز فرمود: عدالت، از عسل شیرین‌تر است و عدالت را پیشه نکند، جز کسی که عدالت را خوب بداند.<ref>اصول کافی، ج۲، ص۴۹۵</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[بخشش]] نابجا، [[خیانت به بیت‌المال]]===
====نتیجه حاصله====
برخی از [[مسئولان]] [[عادت]] کرده‌اند تا از [[بیت‌المال]] برای معاونان و اطرافیان خویش بخشش کنند و هدایائی بدهند و پاداشی را تعیین کنند. البته اگر اینها در جای خود و به اندازه [[لیاقت]] و [[کاردانی]] و از باب [[تشویق]] باشد، خوب است؛ ولی از آنجا که [[میزان]] و مقدار آن معلوم نیست، هر کسی از این تبصره استفاده کرده و زمینه خیانت به بیت‌المال را فراهم می‌آورد. برخی از مسئولان برای آنکه [[حقوق]] کلان و نامتناسب خود را توجیه کنند یا پاداش‌هایی را برای خود وضع نمایند، [[اقدام]] به دادن پاداش‌های میلیونی به همکاران می‌کنند تا خودشان به طور طبیعی چند برابر آن یعنی پاداش‌های سنگین‌تر دریافت کنند.
سوءاستفاده از قدرت در معاونت، جزء [[جرائم]] [[مقید]] است یعنی منتهی شدن [[رفتار]] [[سوءاستفاده]] کننده از قدرت به نتیجه خاص مرتکب، لازمه تحقق این جرائم است.
از نظر [[اسلام]] هرگونه تصرفی در بیت‌المال باید بسیار با حساسیت انجام گیرد و کسی حق ندارد تصرفی داشته باشد که افزون بر لیاقت و دیگر [[موازین]] و معیارهای عقلایی و [[عقلانی]] و [[شرعی]] باشد. کسی که ماذون به [[تصرف در بیت‌المال]] است باید بداند که تصرفات او اگر بیجا باشد باید [[روز قیامت]] پاسخگو باشد حتی اگر بتواند برای مسئولان ارشد خود توجیهی داشته باشد ولی باید ببیند توجیه و عذری در پیشگاه خدا خواهد داشت یا نه؟.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


[[امام علی]]{{ع}} درباره تصرفات بیجا و [[پاداش‌ها]] و بخشش‌های نادرست فرموده است:‌جود الولاه بفیء المسلمین، [[جور]] و ختر؛ [[بخشش]]- نابجای- [[حکمرانان]] از [[اموال عمومی]] [[مسلمانان]]، [[ستم]] و [[خیانت]] است.<ref>میزان‌الحکمه، ج ۱۰، ص۷۴۵</ref>
در سوءاستفاده از قدرت، مرتکب، یعنی سوءاستفاده کننده از قدرت، در عمل مجرمانه مزبور وجه یا [[مال]] یا فایده‌ای یا وعده‌ای را دریافت نمی‌کند.
از نظر [[اسلام]] و [[عقل]] و عقلا [[اصول اخلاقی]] مهم عبارتند از [[عدالت]]، [[صداقت]] و [[امانت]] و [[وفا به عهد]] و [[پیمان]]. حال اگر کسی به امانت خیانت کند باید بداند که نه‌تنها مراعات اصول اخلاقی را نکرده، بلکه از نظر [[شریعت اسلام]] خیانت کرده و باید در [[قیامت]] پاسخگوی [[خدا]] به سبب خیانت در امانت باشد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[امانت‌دار]] و خزانه‌دار خدا===
شروع به سوءاستفاده از قدرت در معاونت، قابل [[مجازات]] نیست<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
چنانکه گفته شد، اموال عمومی تنها در [[اختیار]] کسانی است که [[ولی‌الله]] و یا ماذون از سوی ولی‌الله باشند؛ پس هرگونه تصرفی تنها در چارچوب [[موازین]] [[عقلی]] و عقلایی و [[شرعی]] است که ولی‌الله مشخص می‌کند و اگر تصرفی بیرون از این معیارها انجام دهد خیانت است.
[[امام علی]]{{ع}} درباره نقش [[مسئولان]] نسبت به [[بیت‌المال]] می‌فرماید: [[حق]] نداری به دلخواه خویش، به [[مردم]] چیزی بگویی و بدون دستور، به کارهای دشوار [[اقدام]] ورزی! در دست تو، [[مالی]] از [[اموال]] [[خداوند عزوجل]] است و تو، یکی از خزانه‌داران اویی تا آن را به دست من بسپاری.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===پرداخت سهم بیت‌المال===
=== عنصر روانی===
بیت‌المال دارای دایره وسیعی از [[انفال]] و [[زکات]] و مانند آنها را شامل می‌شود. بنابراین، اگر زکاتی برعهده شخص است باید بپردازد و تا پیش از پرداخت آن، خدا و [[خلق]] در این [[مال]] به طور مشاع [[شریک]] هستند و هرگونه [[تصرف]] در [[ملک]] مشاعی بدون [[اجازه]] طرف یا اطراف دیگر ناروا است. بنابراین، هر کسی که [[حقوق مالی]] برعهده اوست باید آن را بپردازد و خود را از مال غیر [[آسوده]] کند. [[خداوند]] در آیاتی از جمله ۱۹ [[سوره ذاریات]] و ۲۴ و ۲۵ [[سوره معارج]] و [[آیات]] دیگر [[قرآن]] از [[حقوق دیگران]] در اموال کسبی سخن به میان آورده است. البته برای بسیاری از مردم سخت است که حقوق دیگران را از مال به ظاهر خویش ادا کنند. اگر کسی بداند که مالی که کسب می‌کند تنها بخشی از آن را مالک می‌شود و بقیه [[ملک]] [[خداوند]] باقی می‌ماند آن هنگام شاید برایش آسان‌تر باشد تا ملک [[خدا]] را به خدا برگرداند و به صاحبان آن یعنی [[ولی‌الله]] و مستحقان بازدهد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>
برای تحقق سوءاستفاده از قدرت، مرتکب باید هم عمد در فعل و هم قصد نتیجه را داشته باشد. «سوءاستفاده از قدرت»، از روی [[اراده]] انجام می‌شود اگر مرتکب [[علم]] به وجود چنین اراده‌ای نداشته باشد، عمل او معاونت نیست، اگر علم هم داشته باشد ولی از روی اراده مرتکب چنین عملی نشود، باز هم معاونت نسبت به مرتکب محقق نشده است. «[[سوءنیت]] عام به اراده خودآگاه شخص در ارتکاب عمل مجرمانه اطلاق می‌شود. وجود این سوءنیت، برای آنکه جرم عمدی تحقق یابد، همیشه لازم است، لکن در برخی از جرائم علاوه بر سوءنیت عام، [[ضرورت]] دارد که سوءنیت خاصی نیز وجود داشته باشد، بدین معنی که علاوه بر قصد ارتکاب عمل مجرمانه، باید قصد دیگری هم که از طرف قانون‎گذار برای تحقق [[جرم]] ضروری شناخته شده، مصداق پیدا کند»<ref>محسنی، مرتضی، دوره حقوق جزای عمومی (پدیده جنائی)، ج۲، ص۲۳.</ref>.


===بازگرداندن [[بیت‌المال]] اضافی به [[مرکز حکومت]]===
برای تجزیه و تحلیل [[سوءاستفاده از قدرت]]، از لحاظ عنصر روانی، باید گفت که به [[سوءنیت]] عام و سوءنیت خاص نیاز دارد تا «سوءاستفاده از قدرت» که همان نفرذ و [[تسلط معنوی]] فرد بر زیردست است، صورت گیرد و گاه بزهدیده متوجه [[نیت]] [[سوءاستفاده]] کننده نمی‌شود و در بخش سوم این نوشتار بر آنیم تا با مصادیق «سوءاستفاده از قدرت در معاونت در جرم» که ممکن است اتفاق بیفتد، پرداخته می‌شود<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
مسئولانی که بیت‌المال را در [[اختیار]] دارند، به میزانی که لازم و ضروری و تعیین‌‌شده باید [[هزینه]] کرده و مخارج را در ردیف‌های آن داشته باشند. حال اگر به هر دلیل مازادی بود نباید آن را بی‌جهت هزینه کنند بلکه باید مازاد را برگردانند. این مازاد ممکن است هنگام جمع‌آوری باشد یا پس از آنکه از سوی [[حکومت]] مرکز در اختیار آنان قرار گرفته ولی به دلایلی هزینه نشده است.
[[حضرت علی]]{{ع}} در نامه‌ای به [[عبدالله بن عباس]] نوشت: از [[بنده خدا]] علی [[امیرالمؤمنین]] به عبدالله بن عباس اما بعد، بنگر آنچه را نزد تو جمع شده از [[غلات]] [[مسلمانان]] و درآمدها و [[غنایم]] متعلق به ایشان، پس آنها را بین افرادی که نزد تو هستند (و احتیاج دارند) تقسیم کن تا ایشان را بی‌نیاز‌سازی و باقی مانده آن را نزد ما بفرست تا بین کسانی که نزد ما هستند، تقسیم کنیم.<ref>بحارالانوار، ج ۳۲، ص۴۰۱</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[پرهیز]] از [[انحصارطلبی]] و [[ویژه‌خواری]]===
== مصادیق «سوءاستفاده از قدرت در معاونت»==
یکی از بزرگ‌ترین خطراتی که [[مسئولان]] را [[تهدید]] می‌کند، خودبرگزینی به جای [[ایثارگری]] است. مسئولان با توجه به موقعیت شغلی و اشراف اطلاعاتی و مانند آن، می‌توانند به [[سادگی]] سوءاستفاده کرده و با ارائه این اطلاعات به [[دوستان]] و [[خویشان]]، نوعی [[فزون‌خواهی]] را برای خود و آنان فراهم آورند. [[انحصار‌طلبی]] نیز بخشی از این امر است که در [[روایات]] از آن [[نهی]] شده است. در [[اسلام]] از [[مردم]] خواسته می‌شود تا [[اهل]] [[ایثار]] و گذشت باشند و دیگران را بر خود مقدم دارند، در حالی که در [[نظام سرمایه‌داری]] و [[دنیاخواهی]]، [[انسان]] به جای ایثار دنبال [[استیثار]] می‌رود و خود را بر دیگران مقدم می‌دارد. این‌گونه است که در نظام‌های [[سرمایه‌داری]] و [[مادی‌گرایی]] ویژه‌خواری و [[انحصار]] و [[استیثار]] در [[نظام اقتصادی]] یک اصل اساسی می‌شود و گروه‌هایی در [[جوامع]] به عنوان ویژه‌خواران و یا حامیان اطلاعاتی آنان پدید می‌آید که در مجالس و [[پارلمان]] و دیگر مراکز حساس حضور یافته و به کمک ویژه‌خواران می‌آیند.
سوءاستفاده از قدرت مصادیق زیادی دارد که گاهی تحت عنوان مباشرت [[معنوی]]، گاهی تحت عنوان معاونت و گاهی به عنوان جرم مستقل قابل بررسی است. در سوءاستفاده از قدرت به عنوان مباشرت معنوی، فاعل مادی جرم [[اراده]] خود را از دست داده و همچون آلتی در دست سوءاستفاده کننده می‌باشد. همچنین سوءاستفاده از قدرت چنانچه انگیزه [[ارتکاب جرم]] را در شخص دارای شرایط [[مسئولیت]] [[کیفری]] ایجاد کند بی‌آنکه اراده را از او سلب کند از مصادیق معاونت است. مواد قانونی که به این نوع سوءاستفاده از قدرت اشاره شده است<ref>بند ب ماده ۱۲۱ق. م. ا. و تبصره ۹ ماده ۹ قانون مبارزه با قاچاق انسان.</ref>: و اما صورت دیگری هست که در آن فرد شخصاً و مستقلاً و بدون دخالت عامل خارجی با سوءاستفاده از قدرت، [[مقام]]، [[شغل]] و موقعیت خود دست به ارتکاب جرم میزند و خود به عنوان فاعل مستقل و مادی جرم باید [[مجازات]] شود که این مورد هم به عنوان مصداق سوءاستفاده از قدرت به عنوان جرم مستقل است. سایر [[قوانین]] هم که به سوءاستفاده از قدرت به عنوان جرم نگریسته‌اند: [[قانون]] [[جرائم]] [[نیروهای مسلح]]، قانون [[حمایت]] از [[آمران به معروف]] و [[ناهیان از منکر]]، قانون [[مبارزه]] با [[قاچاق]] [[انسان]].
[[امام علی]]{{ع}} خطاب به [[مالک اشتر]] به عنوان [[حاکم]] و [[والی مصر]] فرموده است: {{متن حدیث|إيّاكَ وَ الاستئثارَ بِمَا الناسُ فيهِ أُسْوَةٌ}}؛ بپرهیز از ویژه‌سازی ([[انحصارطلبی]]) در چیزهایی که همه [[مردم]] در آنها برابرند.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۵۳</ref>
[[امام رضا]]{{ع}} نیز فرموده است: [[بیزاری]] از کسانی که به [[آل محمد]]{{عم}} [[ظلم]] روا داشتند… و [[برائت]] از [[پیمان‌شکنان]] و [[منحرفان]] و مرتدان… و برائت از ویژه‌سازان [[اموال عمومی]] [[مسلمانان]] بر خود، … از شرایط [[اسلام راستین]] است.<ref>عیون‌ اخبار‌الرضا، ج ۲، ص۱۲۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===دقت در [[مصرف]] [[بیت‌المال]]===
در سوءاستفاده از قدرت، برابر ماده ۱۲۶، هرکسی با «سوءاستفاده از قدرت» موجب وقوع [[جرم]] شود تحت عنوان معاون در جرم قابل تعقیب است. این مصداق از معاونت در جرم در ماده ۴۳ ق. م. [[اسلامی]] مصوب ۱۳۷۰ وجود نداشت و به این [[قانون]] اضافه شده است [[سوءاستفاده]] موضوع این قانون نباید در حد [[اکراه]] باشد و نیز نباید مشمول [[قواعد]] آمر و [[مأمور]] قرار گیرد. «اگر کسی با [[سوءاستفاده از قدرت]] سبب شود شخصی که تحت دستور و مادون اوست ولو به عنوان اجرای دستور مافوق اما آگاهانه مرتکب جرم شود، مباشر به عنوان مباشرت در جرم و دستور دهنده یعنی کسی که سوءاستفاده از قدرت کرده به عنوان معاون جرم تحت تعقیب قرار میگیرند مگر آنکه دستور در قالب امر غیرقانونی آمر قرار بگیرد که اینجا امر غیرقانونی آمر، [[رافع]] [[مسئولیت]] مأمور می‌باشد گاهی هم امر آمر قانونی به عنوان یکی از عوامل موجهه جرم، مسئولیت مأمور را رفع می‎کند. اگر سوءاستفاده از قدرت توأم با [[قهر و غلبه]] و [[اجبار]] و دستور آمرانه به زیردست باشد و شرایط [[اضطرار]] زیردست (مأمور) و شرایط [[توسل]] به [[دفاع]] امر آمر قانونی فراهم باشد آمر به [[مجازات]] مباشر محکوم می‌شود و مأمور مسئولیت ندارد. نمی‌توانیم این فرد را تحت عنوان معاونت قلمداد کنیم، معاون، [[مجرم]] بودن خود را از مباشر عاریه می‎گیرد. پس مباشر هم باید مجرم باشد ولی در عوامل موجهه جرم، مباشر مجرم نیست؛ یعنی مباشر در واقع به دلیل اینکه عمل آمر از او رفع مسئولیت می‌کند و امر آمر غیرقانونی است مأمور معذور و [[مکلف]] به [[اطاعت]] [[امر]] است. پس در این ماده که می‌گوید سوءاستفاده از قدرت یکی از مصادیق معاونت در جرم است، سوءاستفاده از قدرت می‌تواند امر غیرقانونی آمر باشد»<ref>طاهری نسب، سیدیزد الله، تقریرات حقوق جزای عمومی، ص۱۷.</ref>. در این قسمت از مقاله، با توجه به [[تفاسیر]] فوق، «سوءاستفاده از قدرت در معاونت» می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد که عبارت‌اند از:
در مصرف بیت‌المال باید از هر جهت دقت کرد. [[مال]] باید در ردیف و در مورد ضروری خود [[هزینه]] شود و از [[اسراف]] و [[تبذیر]] خودداری شود. راه‌اندازی همایش‌های بی‌فایده و دادن پاداش‌های بیجا و غیراصولی موجب می‌شود تا [[مسئول]]، هم خود [[زیان]] کند و هم در [[دنیا]] و [[قیامت]] پاسخگو باشد. پس کاری نکند که خسارتی به بیت‌المال وارد شود و هزینه‌های اضافی بر دوش [[مسلمین]] و بیت‌المال بار شود.
امام علی{{ع}} برای کارگزارانش درباره مصرف بیت‌المال نوشت: قلم‌‌های خود را نازک کنید و سطرها را نزدیک به هم گیرید و زیادتی کلمات را حذف کنید و مقاصد و منظورها را در نظر بگیرید! بر [[حذر]] می‌دارم شما را از پرحرفی و پرنویسی؛ زیرا، [[اموال مسلمانان]] نمی‌تواند این‌گونه خسارت‌ها را [[تحمل]] کند.<ref>بحار‌الانوار، ج ۷۶، ص۴۹</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[حفاظت]] و [[سرپرستی]] بیت‌المال===
=== «سوءاستفاده از قدرت» فیزیکی===
[[ولی‌الله]] و [[حاکم مسلمین]] نباید سرپرستی بیت‌المال را به کس و ناکسی واگذار کند، بلکه باید خود سرپرستی مستقیم داشته باشد. حتی در شرایط سخت باید از جزئیات و کلیات امور بیت‌المال [[آگاه]] باشد و همان‌طوری که به امور مسلمین می‌رسد به بیت‌المال نیز توجه داشته باشد. در [[حقیقت]] مسئولیت‌های اصلی حاکم، [[رهبری]] و [[قضاوت]] و [[سرپرستی]] [[بیت‌المال]] و مانند آنها است.
[[قدرت]] فیزیکی وقتی به کار برده می‌شود که دیگر راه‎‌های [[اعمال قدرت]] با [[شکست]] روبه‌‎رو شده باشد و [[هدف]] [[قدرت]] چنان مهم است که [[اعمال]] کننده قدرت به اثرهای منفی کاربرد قدرت فیزیکی اهمیت نمی‌دهد؛ لذا می‌‌توان گفت که هرگاه قدرت شکل [[خشونت]] به خود بگیرد به آن قدرت فیزیکی می‌گویند، استفاده از قدرت فیزیکی از سوی مرتکب، بر یک [[قربانی]] آسیبپذیر یعنی [[سوءاستفاده از قدرت]]؛ لذا به‌کارگیری مفرط یا کاربرد نامناسب قدرت فیزیکی می‌تواند نتایج ناخواسته‌ای ایجاد کند؛ لذا سوءاستفاده از قدرت در معاونت یعنی: [[الگوی رفتاری]] توسط یک فرد (با قدرت فیزیکی بالا) با تحت [[سیطره]] قرار دادن قدرتش (بر فرد یا افرادی) که در جهت رسیدن به اهداف بر مجنی علیه از آن استفاده می‌کند و چون این نوع [[سوءاستفاده]] با استفاده از قدرت فیزیکی بر فرد و یا افراد تحت [[سلطه]] خود در جهت اعمال بر فرد مورد نظر صورت گرفته بدان سوءاستفاده از قدرت در معاونت در [[جرم]] می‌گویند. «سوءاستفاده از قدرت» فیزیکی می‌تواند شامل: ضرب و شتم، ضربه زدن، لگدزدن، فشار دادن، تکان دادن با پرتاب کردن، گاز گرفتن، خفگی و یا کشیدن مو و یا استفاده از نیروی بیش از حد در دست زدن (زهرچشم گرفتن) باشد؛ مثلاً فرد الف یا سوءاستفاده کننده از قدرت فیزیکی به فرد ب یک مشت می‎زند که اگر فلان کسی را تحت [[نفوذ]] من در نیاوری پایت را می‎شکنم لذا به هر طریقی که باعث شود مجنی علیه [[احساس]] ناخوشایندی از نظر جسمی داشته باشد سوءاستفاده از قدرت فیزیکی در معاونت گفته می‌شود. می‌‌توان گفت که سوءاستفاده از قدرت در معاونت، اغلب نوعی خشونت است که بیشترین توجه را به خود جلب می‌کند. به عنوان مثال دارنده قدرت علیه زیردست دست به خشونت می‎زند تا سایرین از [[گستاخی]] دوری کنند. دولتی به [[دولت]] دیگر [[حمله]] نظامی می‌کند تا دولت هدف دستش بیاید، [[رئیس]] [[جمهوری]] پلیس ضد [[شورش]] را برای [[سرکوب]] یک تظاهرات به کار می‎گیرد تا [[جامعه]] [[هدف]] دستشان بیاید که کار به این سادگی‌ها هم نیست. [[سوءاستفاده از قدرت]] فیزیکی علیه [[زنان]] ممکن است به شیوه‌های گوناگونی صورت گیرد، [[کتک زدن]]، [[شکنجه]]، [[قتل]]، این نوع سوءاستفاده از قدرت فیزیکی، به هر گونه [[رفتار]] غیر [[اجتماعی]] که [[جسم]] [[زن]] را مورد [[آزار]] قرار می‌دهد اطلاق می‌گردد<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
[[امام علی]]{{ع}} سپاهی را به [[شام]] فرستاده بود و درصدد بود که سپاهی دیگر در پی آنها بفرستد. [[امام]] [[مردم]] را به [[جهاد]] برمی‌انگیخت و مردم، مدتی طولانی، خاموش بودند. امام فرمود: شما را چه می‌شود؟ آیا شما گنگان و لالانید؟ پس عده‌ای از آنان گفتند: ای [[امیرمؤمنان]]! اگر تو می‌روی، ما نیز می‌آئیم. امام فرمود: شما را چه می‌شود؟ به [[راه رشد]] [[توفیق]] نیابید، به راه میانه [[رهبری]] نشوید! آیا در زمانی چنین، سزاوار است که من از [[شهر]] بیرون بروم؟
همانا در چنین هنگام باید مردی از دلیران و نیرومندان شما که من بپسندم، بیرون رود. سزاوار نیست که من [[لشکریان]] و شهر را و بیت‌المال و جمع‌آوری [[خراج]] [[زمین]] و [[داوری]] بین [[مسلمانان]] را واگذارم و رسیدگی به درخواست‌های ارباب [[رجوع]] را، رها کنم و با دسته‌ای در پی دسته‌ای دیگر بیرون [[روم]].<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۱۹</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===فراخ ساختن روزی [[کارگزاران]]===
=== «سوءاستفاده از قدرت» موقعیت===
[[حفظ]] بیت‌المال و مراعات [[حقوق]] مسلمانان به این معنا نیست که در پرداخت [[حقوق کارگزاران]] [[سخت‌گیری]] شود، بلکه [[حق]] آنان را باید به شکل متعارف و [[عرف]] [[پسندیده]] باید داد.
در مواردی [[سوءاستفاده]] کننده از موقعیت، [[نقض]] [[اعتماد]] را که مثلاً ناشی از رابطه پدر با [[قربانی]] است، مرتکب می‌شود. جایی که تقریباً، او با اتکا به موضع [[والدین]] خود نسبت به قربانی، تخطی‌های خود را به [[اثبات]] می‎رساند، این عمل ممکن است به عنوان منعکس کننده سوءاستفاده از موقعیت (که یکی از موارد تشدید [[قدرت]] است) باشد. گاهی اوقات سوءاستفاده از موقعیت ممکن است در شرایطی رخ دهد که هیچ ارتباطی با اعتماد وجود نداشته باشد. مسلماً یک [[سرپرست]] محل کار ممکن است هیچ اعتمادی نسبت به یک زیردست نداشته باشد، اما هرگونه سوءاستفاده از [[اختیار]] او برای انجام [[عمل]] (مانند [[تجاوز]]) ممکن است یک وضعیت تشدیدکننده را در برداشته باشد. افرادی چون [[حاکم]]، ولی [[داور]]، [[وصی]]، [[قیم]]، [[امین]]،... [[حق]] ندارند از قدرت و موقعیت قانونی خود سوءاستفاده کنند و [[حق]] ندارند به [[حقوق]] افراد [[محجور]] تجاوز کنند، به عنوان مثال اشخاصی که در [[موقعیت اجتماعی]] بالایی قرار دارند، قدرت خود را از این منبع کسب می‌کنند؛ چراکه قدرت آنها ناشی از [[مقام]] آن‎هاست و بدین وسیله از قدرتشان سوءاستفاده می‌کنند. در روابط [[خویشاوندی]]، سوءاستفاده از قدرت، به ترجیح دادن رابطه بر ضابطه، [[بی‌کفایتی]] بر [[شایسته‌سالاری]] و [[استخدام]] زنجیره‌ای و [[خانوادگی]]... در افراد صاحب قدرت میانجامد. سوءاستفاده از قدرت موقعیت، یعنی کسی که سمت یا قدرتی دارد و از سمت یا قدرت خود در [[ارتکاب جرم]] سوءاستفاده نماید؛ «اما مثال «سوءاستفاده از قدرت» موقعیت به عنوان معاونت، توصیه و سفارش استادکار است به [[کارگر]] خود که در محضر [[دادگاه]] به عنوان [[شاهد]] در [[حمایت]] از متهمچنین سخنانی بگو. [[شهادت]] [[کذب]]، [[کارگر]] هم به [[احترام]] سخنان بزرگان، عیناً مطالب [[دروغین]] را در دادگاه اظهار کند»<ref>اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، ج۲، ص۱۰۵.</ref>.<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>
[[حضرت علی]]{{ع}} پس از دستوراتی که در مورد [[گزینش]] [[کارگزاران حکومتی]]، صادر می‌کند، به [[مالک اشتر]] می‌فرماید: …[وقتی آنان را این چنین برگزیدی،] باید که روزی‌شان را فراخ گردانی؛ که این کار، آنان را به [[اصلاح]] خویشتن بسی نیرومند گرداند و از خوردن اموالی که در [[اختیار]] دارند، [[بی‌نیاز]] سازد و هرگاه از [[فرمان]] تو [[سرپیچی]] کنند یا در [[امانت]] [[خیانت]] ورزند با آنان [[اتمام حجت]] شده باشد.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۵۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[خواری]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، نتیجه خیانت در بیت‌المال===
=== «[[سوءاستفاده از قدرت]]» [[مالی]]===
[[انسان]] نباید امانت را کوچک شمارد و درباره آن [[تساهل]] روا دارد؛ زیرا خیانت در امانت آثار [[بدی]] را به دنبال دارد که از جمله آنها خواری در دنیا و آخرت است. امام علی{{ع}} کوچک‌انگاری امانت به‌ویژه در امر بیت‌المال را [[مذمت]] می‌کند.
«سوءاستفاده از قدرت» مالی زمانی رخ می‌دهد که مرتکب بدون [[رضایت]] مجنی علیه، [[منابع مالی]] فرد را کنترل کند یا این منابع را نادرست استفاده کنند. این [[سوءاستفاده]] ناشی از [[مالکیت]] یا کنترل [[پول]] یا منابع دیگر است، به عنوان مثال فردی که با پرداخت یا [[وعده]] پرداخت، یا خودداری یا [[تهدید]] به خودداری از پرداخت پول یا سایر کالاها سبب سوءاستفاده از فرد یا افراد دیگر با استفاده از [[قدرت]] اقتصادی‌اش بر دیگران می‌شود. یا وقتی که [[مدیر]] عامل یک کارخانه با وعده پرداخت اضافه کار به کارکنان کارخانه، سبب شود که آن‎ها نهایت تلاششان را انجام دهند و ساعت‎ها اضافه‎کاری کنند ولی در عمل هیچ‎‌گونه مزدی به آنان پرداخت نشود و مدیر عامل آن‎ها را تهدید کنند که در صورت [[اعتراض]] از کار [[اخراج]] خواهند شد. «افراد [[قدرتمند]] با استفاده از قدرت مالی دیگران را کنترل می‌کنند، سوءاستفاده مالی [[قدرتمندان]] از قدرت خویش در عرصه‌های [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]]...<ref>رشوه نیز نوعی «سوءاستفاده از قدرت» است که در قرآن با عناوین سخت و «باطل» که به مفهوم رشوه و اختلاس است به کار رفته است.</ref> همیشه و در همه [[جوامع]] وجود داشته است. افراد بدان سبب مطابق خواست دیگران [[رفتار]] می‌کنند که آن رفتار به مزایا و [[منافع]] مثبت می‌انجامد، بنابراین کسی که بخواهد [[پاداش‌ها]] را [[توزیع]] کند او بر آنها قدرت دارد و بدین وسیله از این کانال سوءاستفاده می‌کنند. به عنوان مثال: [[اعمال]] کننده قدرت به طرف مقابل قول می‌دهد اگر با درخواست او موافقت کند، به او [[پاداش]] می‌دهد اینگونه پاداش‌ها از هر نوعی می‌تواند باشد؛ ممکن است این پیشنهاد از پولی به عنوان [[رشوه]] گرفته تا [[پشتیبانی]] در [[انتخابات]]، یا از قول بستن یک [[قرارداد]] یا قول عدم اجرای [[مجازات]] پیشین باشد»<ref>امامقلی زاده، سعید و صمد امامقلی زاده، «بررسی رابطه بین قدرت سیاسی و فساد اداری و ارائه راهکارهای مناسب برای مبارزه را آن از دیدگاه مدیریت اسلامی»، پرتال جامع علوم انسانی، ش۷۸، ص۱۰۸-۱۲۴.</ref>. البته مشکل اصلی این نوع [[سوءاستفاده از قدرت]] یعنی پادش دهی، عدم کنترل [[سوءاستفاده]] کننده از [[قدرت]] بر خیلی از مؤلفه‌های پاداش‎‌دهی است. برای مثال [[وعده]] افزایش [[حقوق]] به کارکنان، در [[اختیار]] مطلق هر مدیری نیست گاهی اوقات [[مرجع]] بالاتری وجود دارد و با این اقدام کم‎کم فرد [[منزلت]] اجتماعی‌اش را از دست می‌دهد هر چند ممکن است در ابتدا موجبات سوءاستفاده از عده‌ای را فراهم آورد ولی در نهایت، برش لازم را ندارد. سوءاستفاده از قدرت [[مالی]] زمانی اتفاق می‌افتد که فرد [[خاطی]] سعی دارد با کنترل [[امور مالی]] [[زن]]، او را کنترل کند و بر [[زن]] [[برتری]] یابد. در چنین وضعیتی افراد خاطی تمام [[پول]] و [[دارایی]] زن را کنترل می‌کنند و اطلاعات مالی زن را از او مخفی نگه می‎‌دارند. معمولاً سوءاستفاده‎‌های مالی در پی سوءاستفاده‌های فیزیکی روی می‌دهد. سوءاستفاده مالی از زن باعث می‌شود که نتواند با وجود اینکه [[قربانی]] [[خشونت]] است، رابطه خود را با فرد خاطی قطع کند زیرا زن همواره از این موضوع میترسد که نتواند به [[تنهایی]] هزینه‌های مالی خود و فرزندانش را تأمین کند<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
آن حضرت در نامه‌ای به یکی از [[کارگزاران]] خود که برای [[جمع‌آوری زکات]] فرستاده بود، می‌نویسد: آن کس که [[امانت‌داری]] را [[خوار]] انگارد و در [[اموال]] [[مردم]]، به [[خیانت]] چرا کند و روان و [[آیین]] خویش را از خیانت‌کاری، [[پاکیزه]] نگرداند، همانا در این سرا، [[خواری]] و [[ذلت]] بر خود روا داشته است و در آن سرا، خوارتر و ذلیل‌تر از این سرا باشد. آری، بزرگ‌ترین خیانت، خیانت به [[ملت]] است و زشت‌ترین دغل‌کاری، دغل‌کاری با [[پیشوایان]] والسلام.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۲۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[سخت‌گیری]] نسبت به خیانت و [[خیانتکار]]===
=== «سوءاستفاده از قدرت» [[ایدئولوژیکی]]===
[[حاکم]] باید ضمن [[نظارت بر عملکرد کارگزاران]]، نسبت به هرگونه خیانت آنان در [[بیت‌المال]] حساس بوده و سخت‌گیری کرده و در صورت [[اثبات]] [[جرم]] [[مجازات]] کند.
در این نوع از سوءاستفاده، چون قدرت نهفته در [[ایدئولوژی]] است؛ لذا قدرت و ایدئولوژی، رابطه مستقیمی با یکدیگر برقرار می‌کنند «ایدئولوژی به افراد یک [[جامعه]] این امکان را می‌دهد که موقعیت خود را بهتر تعریف نمایند و بهتر معنی و مفهوم آن را [[درک]] کنند. ایدئولوژی به آن‎ها می‌گوید که چرا و به وسیله چه کسانی [[استثمار]] شده‌اند، چرا عقب‎مانده هستند، چرا سفیدها خودشان را [[برتر]] می‌دانند، چرا باید تغییراتی را برای بهبود اوضاع [[مردم]] و جامعه ایجاد کرد و از این قبیل<ref>http://daneshnameh.roshd.ir.</ref>. «مثلاً فرد از ایدئولوژی‌اش می‌تواند برای [[اعمال]] نظر و «[[سوءاستفاده از قدرت]]» استفاده کند و هر چه رابطه میان [[قدرت]] و [[ایدئولوژی]] بیشتر باشد احتمال «سوءاستفاده از قدرت» بیشتر است. باورهای [[ایدئولوژیکی]] ابتدا از طریق [[آموزش]] و آگاه‌سازی بر فرد یا افراد مسلط و سپس از طریق [[سوءاستفاده]] کننده از قدرت ایدئولوژیکی، بر مجنی علیه اعمال می‌شود. چنانچه فردی دارای یک [[پندار]] یا [[اعتقاد]] یا یک [[نظام فکری]] باشد که بدین وسیله [[ذهن]] را [[تسخیر]] کند یا دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و نیازهای آنان را برآورده سازد او [[قادر]] خواهد بود که [[قدرتمند]] شود و لذا از این قدرت در پاره‌ای مواقع سوءاستفاده می‌کنند»<ref>Herbert G. Hicks and C. Ray Gullett، "The Management of Organizations"، Volume II، chapter ۱۲، p.۳۰..</ref>. به عنوان مثال در «سوءاستفاده از قدرت» ایدئولوژیکی، سوءاستفاده کننده، مجنی علیه را از نظر [[اخلاقی]] و روانی قانع می‌کند که به خواسته‌اش که اعمال نظر، بر فرد مورد نظر است، [[دست]] بزند مثلاً کاری می‌کند که فرد از پندار و باوری که دارد برگردد و به پندار و [[باور]]، «سوءاستفاده کننده از قدرت» ایدئولوژیکی [[گرایش]] پیدا کند<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
[[عبدالله بن عباس]]، از طرف [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[بصره]] و نواحی [[اهواز]] و کرمان و… سمت [[کارگزاری]] داشت. او، [[زیاد بن ابیه]] را – که چندان هم خوشنام نبودـ عامل بصره کرد. [[امام]] [[اعمال]] او را زیر نظر داشت و این [[نامه]] را برای او نوشت: به [[خدا]] [[سوگند]]، سوگندی راست! که اگر [[آگاه]] شوم که در [[مال]] [[مسلمانان]] به کم و بیش خیانت ورزیده‌ای، چنان بر تو سخت‌گیرم که اندک مال گردی و گران پشت از [[فاقه]]؛ و خوار مایه‌گردی. والسلام.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۲۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[حمایت]] از [[فرودستان]] از بیت‌المال===
=== «سوءاستفاده از قدرت» اقناعی===
در میان اقشار [[اجتماعی]] کسانی هستند که نسبت به دیگران در حالت بدتری هستند. اصولا در [[جوامع]] وقتی [[عدالت]] به طور کامل برقرار نشود، انواع [[مستضعف]] [[مالی]] و [[فکری]] [[رشد]] می‌کند.
[[اقناع]] فرایندی است که با [[توسل]] به [[تعقل]] و [[احساس]] در قالب مهارت‌های [[کلامی]] و غیر کلامی و رسانه‌ای، ذهنیت افراد را غالباً جهت [[تغییر]] [[رفتار]] و وادار کردن آنها به عمل معینی، تحت تأثیر قرار می‌دهد. این فرایند هرچند در بردارنده ویژگی [[روانشناختی]] [[آزادی]] است و [[ترغیب]] شونده احساس می‌کند، موافق میل خود، اهداف و رهنمودهای تعیین شده را انجام می‌دهد، اما در واقع منضمن نوعی از فشار روانی است؛ که در مسیر ترغیب، میان [[منطق]] و [[استدلال]] منطقی به هیجان‌ها [[متوسل]] می‌شود. در واقع، اقناع حد واسط میان منطق و استدلال و [[تهدید]] و [[تنبیه]] به شمار می‌رود<ref>بینگلر، اتولر، ارتباطات اقناعی، ترجمه علی رستمی، ص۵۲.</ref>.
توجه خاص به این گروه‌های پایین اجتماعی به معنای [[بی‌عدالتی]] نیست، بلکه به معنای حمایتی است تا آنان بتوانند جایگاه [[واقعی]] و عادلانه خود را به دست آورند. از این رو توجه ویژه به آنان به معنای نادیده گرفتن عدالت نیست، بلکه عین عدالت است. در توسعه‌های ناهمگون چنین شرایطی پیش می‌آید که برخی در زیر چرخ [[توسعه]] ناهمگون و غیر همه جانبه له می‌شوند. پس نیازمند حمایت بیشتر و توجه ویژه هستند. بر این اساس [[حضرت علی]]{{ع}} درباره آنان سفارش خاصی کرده و به [[کارگزاران]] خود فرموده است: {{متن حدیث|الله الله في الطبقه السفلي… واجعل لهم قسما من بيت مالك}}؛ [[خدا]] را، خدا را، در نظر بگیر درباره گروه [[فرودستان]] بیچاره… و آنان را از [[بیت‌المال]] – که در [[اختیار]] تو است – [[نصیبی]] بخش.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۵۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[رضای الهی]] در [[مصرف]] بیت‌المال===
لذا در این نوع از سوءاستفاده، سوءاستفاده کننده با [[خشنود]] گردانیدن فرد یا افراد به دنبال [[نفوذ]] در مخاطبان است به گونه‌ای که انگیزه ایجاد می‌کند تا مجنی علیه را به سوی [[رفتار]]، [[باور]]، عمل، یا حقیقتی [[هدایت]] مینماید در واقع [[هدف]] اصلی، انگیزه دادن به مخاطب است. این نوع [[سوءاستفاده]] از طریق [[تغییر]] [[عقیده]] [[اعمال]] می‌شود، ایجاد انگیزه و [[تبلیغ]]، [[آموزش و پرورش]] یا دیگر اقدامات مناسب [[اجتماعی]] که طبیعی و به [[حق]] جلوه می‌کنند موجبات [[تسلیم]] و [[رضایت]] افراد را به [[اراده]] شخص یا اشخاص دیگر فراهم میآورند و لذا بدینوسیله با استفاده از [[قدرت]] اقناعی ایجاد شده، موجبات [[سوءاستفاده از قدرت]] در معاونت فراهم می‌شود؛ لذا می‌‌توان گفت که سوءاستفاده کننده از قدرت اقناعی، به نوعی از تلاش به [[اصلاح]] [[صادقانه]] برای مجاب ساختن مخاطبین به پذیرش موضوع و خواسته‌هایش به وسیله مناسب، [[دست]] به اقدام میزند و سوءاستفاده کننده به نوعی به دنبال نفوذ در مخاطب است تا در مجنی علیه نفوذ کنند. برای مجنی علیه در نگاه اول [[نیت]] خیر، سوءاستفاده کننده همچو؛ [[صداقت]]، [[منفعت]]، معقول بودن و منطقی بودن... نمایان می‌شود، اما در نهایت، مشخص می‌شود که با سوءاستفاده از قدرت اقناعی موجبات بزهدیده واقع شدن مخاطب، فراهم شده است. به عنوان مثال در سوءاستفاده از قدرت اقناعی در معاونت، سوءاستفاده کننده از قدرت، در مجنی علیه انگیزه ایجاد می‌کند و از طریق تغییر عقیده میکوشد تا اولاً در او نفوذ پیدا کند و ثانیاً باعث تغییر در عقیده‌اش می‌شود؛ مثلاً کاری می‌کند که با انگیزه‌ای که در فرد ایجاد شده، موجب رضایت فرد به رفتار موردنظر، سوءاستفاده کننده از قدرت، شود<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
در هر گونه تصرفی که از سوی [[کارگزار]] در بیت‌المال می‌شود باید [[رضایت الهی]] در نظر گرفته شود. [[هزینه‌های فرهنگی]] خوب است به شرط آنکه توجه‌ای به شرایط فرودستان و [[نیازمندان]] پیش از آن شده باشد؛ وقتی کسی گرسنه است صرف [[هزینه]] برای همایش و [[فعالیت‌های فرهنگی]] غیر ضروری است.
روزی، نامه‌ای از [[نجاشی]] [[والی اهواز]] به [[امام صادق]]{{ع}} رسید. وی، خبر [[منصوب]] شدن خود را به [[استانداری اهواز]] داده و از [[امام]] درباره [[اجرای احکام]] خدا، دستورالعمل خواسته بود. امام به وی فرمود: بپرهیز از اینکه در غیر [[رضای خدا]]، به [[شاعری]] یا لطیفه‌گویی یا دلقکی، درهمی ببخشی، یا جامه‌ای را از تن بیرون بیاوری، یا متاعی را بر چارپایی، حمل کنی و [[هدیه]] دهی، مگر آنکه همانندش را در [[راه خدا]] [[بخشش]] کنی!<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۱۵۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===نااهلان و [[غارت]] بیت‌المال===
=== «سوءاستفاده از قدرت» [[عاطفی]]===
بیت‌المال بلکه [[حکومت]] باید در دست [[افراد صالح]] و [[اهل]] [[تعهد]] و [[تخصص]] باشد. اگر حکومت و بیت‌المال در دست نااهل قرار گیرد، نتیجه آن جز غارت بیت‌المال و اختلاس‌های کلان از [[اموال عمومی]] نخواهد بود.
سوءاستفاده از قدرت عاطفی تلاش برای کنترل به همان طریقی است که در سوءاستفاده جسمی فرد سعی می‌کند کنترل دیگری را به دست گیرد. تنها تفاوت این دو در این است که فرد آزارگر عاطفی از کتک، لگد، چنگ زدن، هل دادن و دیگر اشکال آسیب جسمی استفاده نمی‌کند. بلکه فردی که مرتکب این نوع [[سوءاستفاده]] می‌شود، [[احساسات]] را به عنوان [[سلاح]] خود [[انتخاب]] کرده است. به طور معمول، مرتکب این نوع [[رفتار]] نمی‌داند که چنین [[رفتاری]] دارد. در عوض، [[آگاه]] است که از عدم [[اطمینان]] از [[عشق]] همسرش به خود [[احساس ناامنی]] می‌کنند؛ بنابراین [[احساس]] می‎کند مجبور است همسرش را به [[خیانت]] متهم کند، او را برای غمهای [[خرد]] [[سرزنش]] کند و دائماً پیام‌ها و تماس‌هایش را چک کند. [[تهمت]] زدن، سرزنش و چک کردن دائم فرد نوعی سوءاستفاده [[عاطفی]] از [[قدرت]] است<ref>https://simiaroom.Com/blog.</ref>.
[[حضرت علی]]{{ع}} در طی نامه‌ای به [[اهل مصر]] می‌نویسد: ولی از این اندوهناکم که [[سرپرستی]] حکومت این [[امت]] به دست [[بی‌خردان]] و [[نابکاران]] افتد، بیت‌المال را به [[انحصار]] درآورند، [[آزادی]] [[بندگان خدا]] را سلب کنند و آنها را [[بنده]] خویش سازند، با [[صالحان]] [[نبرد]] کنند و [[فاسقان]] را هم دستان خود قرار دهند.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۶۲</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===[[ساده‌زیستی]] [[مسئولان]] و عدم هزینه از بیت‌المال===
[[بدرفتاری]] عاطفی یا روانی ضابطهمند به عنوان بخشی از ارتباط کلی، بین مراقب و [[کودک]] است و گاه به گاه [[والدین]]، مراقب و کودک، [[سوء]] رفتار عاطفی را در نظر نمی‌گیرند. سوءاستفاده زمانی اتفاق می‌افتد که نیاز اساسی کودک برای توجه، [[مهربانی]]، [[تصدیق]]، [[ثبات]] و [[امنیت]] به دلیل [[ناتوانی]] یا [[بی‌تفاوتی]] والدین یا مراقب می‌باشد. سوءاستفاده عاطفی نیز ممکن است اتفاق بیفتد، زمانی که بزرگ‎سالانی که [[مسئول]] [[مراقبت]] از [[فرزندان]] هستند بی‌اطلاع هستند و (به [[دلایل]] مختلف) [[قادر]] به [[پاسخگویی]] به نیازهای عاطفی و [[رشد]] فرزندانشان نیستند. سوءاستفاده عاطفی به [[راحتی]] قابل تشخیص نیست زیرا نشانه‌های آن به آسانی دیده نمی‌شود. یک [[نگرانی]] معقول برای [[رفاه]] فرزند وجود خواهد داشت زمانی که رفتار معمولی نسبت به رابطه فرزند و والدین با مراقبین باشد. سوءاستفاده‌های احساسی ممکن است در برخی از موارد دیده شود مانند طرد شدن، کمبود [[آسایش]] و عشق، فقدان [[دلبستگی]]، عدم تحرک مناسب، عدم تداوم مراقبت<ref>به عنوان مثال حرکت مکرر، به ویژه برنامه‌ریزی نشده است.</ref>، عدم تقارن مداوم و [[تشویق]]، [[انتقاد]] مداوم، [[خصومت]] با سرزنش فرزند، [[قلدری]]<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
بیت‌المال در دست مسئولان است و نباید آن را برای [[آسایش]] و [[آرامش]] خود مصرف کنند. ساده‌زیستی باید در [[رفتار]] مسئولان باشد تا [[مردم]] [[احساس امنیت]] کنند. وقتی [[مسئولان]] با پول‌های [[بیت‌المال]] پز می‌دهند و در ساختمان‌های آنچنانی و ماشین‌های اشرافی حرکت می‌کنند و به [[مردم]] [[فخر]] می‌فروشند مردم نسبت به [[امانت‌داری]] آنان [[احساس]] [[خوشی]] نخواهند داشت و هم از آنان [[سرمشق]] می‌گیرند تا از بیت‌المالی که در [[اختیار]] است به شکل نادرست بهره برند. هر کسی هر چه از بیت‌المال در خیابان و بیابان یافت [[غارت]] و سوءاستفاده خواهد کرد و [[امانت‌دار]] خوبی نخواهد بود.
[[معلی بن خنیس]] گوید: روزی به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم، نعمت‌هایی را که [[بنی‌عباس]] دارند به‌یاد آوردم و با خود گفتم: اگر این [[نعمت‌ها]] برای شما می‌بود، ما هم با شما در خوشی بودیم.


[[امام]]{{ع}} فرمود: هیهات ای معلی! اگر چنین می‌بود (و ما [[حاکم]] بودیم) برای ما جز [[تدبیر]] شبانه و تلاش روزانه و [[پوشاک]] زبر و درشت و [[خوراک]] سخت و بی‌خورش، چیزی نبود.<ref>اصول کافی، ج ۲، ص۲۷۳</ref>
=== «[[سوءاستفاده از قدرت]]» جنسی===
[[عبدالله بن زمعه]] که [[شیعه]] [[مولا علی]]{{ع}} بود – هنگام [[خلافت]] ایشان، به [[خدمت]] حضرت رفت و [[مالی]] از او درخواست کرد. حضرت در پاسخ فرمود: همانا این [[مال]]، نه از آن من است و نه از آن تو؛ بلکه آن، مال و [[غنیمت]] [[مسلمانان]] است.
سوءاستفاده از قدرت جنسی مجبور کردن یک نفر به انجام رفتار جنسی است در صورتی که تمایلی به انجام آن ندارد. فردی که مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد [[توانایی]] [[مقاومت]] جسمی یا [[روحی]] را به دلایل مختلف مثل [[ترس]] از [[متجاوز]]، [[خانواده]]، ترس از آبروریزی ندارد. هم [[زنان]] و هم مردان ممکن است مورد [[سوءاستفاده از قدرت]] جنسی قرار بگیرند، [[مجرم]] نیز می‌تواند از هر جنس با [[گرایش]] جنسی باشد<ref>http://honarehzendegi.Com/fa.</ref>؛ لذا «سوءاستفاده از قدرت» جنسی، طیف گسترده‌ای از تماس‌های جنسی شامل [[تجاوز]] جنسی، تجاوز به عنف، [[سرخوردگی]] و [[آزار]] و [[اذیت]] جنسی است. «سوءاستفاده از قدرت» جنسی زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد برای [[لذت]] بردن یا تحریک خود یا دیگران از آن استفاده می‌کند، شامل افرادی است که در [[اعمال]] جنسی دخیل هستند (مانند استمناء رابطه جنسی). سوءاستفاده از قدرت جنسی در افراد ممکن است طیف گسترده‌ای از فعالیت‌های [[سوءاستفاده]] را [[پوشش]] دهد و به ندرت شامل یک حادثه واحد است در برخی موارد این روند بیش از چندین سال اتفاق می‌افتد. سوءاستفاده از قدرت جنسی اغلب در [[خانواده]] اتفاق می‌افتد، از جمله [[خواهر]] و [[برادر]] بزرگتر و اعضای خانواده، سوءاستفاده از قدرت جنسی عمدتاً از طریق [[تهدید]] به [[افشای اسرار]] خواهر یا برادر و یا [[دوستان]] صورت میگیرد، مانند (لیسیدن، بوسیدن، یا مجبور شدن به رابطه جنسی در برابر تقاضای سوءاستفاده کننده از [[قدرت]] جنسی) و اغلب توسط فردی که بزرگ‎تر از بزهدیده است صورت می‌گیرد، نمونه‌هایی از سوءاستفاده از قدرت جنسی عبارت‌اند از: هر عمل جنسی که در حضور یک فرد انجام می‌شود، [[دعوت]] از افراد برای دست زدن یا لمس کردن عمدی یا تحریک بدن یک فرد به وسیله فرد دیگر یا جسمی به منظور تحریک یا [[رضایت]] جنسی، استمناء در حضور یک فرد یا دخالت یک فرد در عمل استمناء، مقاربت جنسی با یک فرد (از طریق دهان، واژن یا مقعد)، [[استثمار]] جنسی از یک فرد<ref>که شامل موارد زیر است:
این، مالی است که به ضرب [[شمشیر]] آنان، فراهم گردیده است. پس اگر در [[نبرد]] آنان شرکت داشته‌ای، سهمی به اندازه بهره آنان داری؛ اگر نه، میوه چیده شده به دست آنان، لقمه‌ای برای دهان‌های دیگران نیست.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۳۲</ref>
#دعوت کردن، تحریک یا [[تحمیل]] یک فرد برای انجام [[فحشا]] یا [[تولید]] پورنو گرافی افراد [برای مثال، نمایش، مدل‌سازی یا نمایش دادن به منظور تحریک جنسی، لذت بردن یا عمل جنسی، از جمله ضبط آن (در فیلم، یا رسانه‌های دیگر) یا دست‎کاری برای آن اهداف، یک تصویر از طریق کامپیوتر یا سایر وسایل]
در همین رابطه این داستان بسیار آموزنده است. [[شریح بن حارث]]، به [[فرمان امام]]{{ع}} به [[منصب قضا]] نشسته بود. روزی به [[حضرت علی]]{{ع}} خبر رسید که وی، خانه‌ای به هشتاد دینار خریداری کرده است. وی را فراخواند و فرمود: ای [[شریح]]! مبادا که این [[خانه]] را جز با مال خویش خریده باشی و بهای آن، جز از مال [[حلال]] خود پرداخته باشی. و گرنه، هم در این سرا و هم در آن سرا، [[زیان]] کرده‌ای.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>
#[[دعوت]] کردن، [[اجبار]] یا [[القا]] کردن یک فرد برای شرکت در فعالیت‎‌های جنسی، ناسنجیده یا ناخوشایند یا [[مشاهده]] آن‎ها.
#نشان دادن مواد صریح جنسی به افراد که اغلب از این ویژگی‌های توسط مرتکبین [[سوءاستفاده]] جنسی می‌شود.
#[[افشای راز]] فرد به موارد نامناسب و سوءاستفاده از آن از طریق [[فناوری]] اطلاعات و [[ارتباطات]].</ref>.
[[سوءاستفاده از قدرت]] جنسی عمدتاً میان افرادی رخ می‌دهد که به سبب [[صمیمیت]]، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده‌اند. مثال عینی سوءاستفاده از قدرت جنسی، سوءاستفاده زوج، علیه زوجه با به کار گرفتن رفتارهایی است که از نظر جنسی خشونت‎‌آمیز هستند و به اعتبار زوج ممکن است سوءاستفاده از قدرت جنسی در یکی از اشکال [[همسر]] آزاری، ظهور و بروز پیدا کنند. در [[قانون]] [[کیفری]] [[کشور]] ما، [[اعمال]] [[خشونت]] و تعرضات علیه اشخاص، قطع نظر از جنسیت بزه‌دیده یا محنی علیه قابل [[مجازات]] است و [[حمایت]] خاصی از زوجه در قبال [[جرائم]] خشونت‎‌بار در [[خانواده]] به عمل نیامده است. رابطه جنسی به عنف از سوی زوج در [[قوانین]] [[ایران]] [[جرم]] محسوب نمی‌شود و به آسیب [[روحی]] و [[جسمانی]] زوجه و [[اهانت]] به [[کرامت]] وی به هیچ عنوان توجه نشده است. سوءاستفاده از قدرت جنسی علیه زوجه به هرگونه [[رفتار]] با [[هدف]] کسب [[لذت]] جنسی که بدون [[رضایت]] زوجه صورت می‎گیرد (محدوده آن از لمس کردن بدن وی تا مقاربت را شامل می‌شود).


===[[دوزخ]]، نتیجه عدم رعایت [[مقررات مالی]]===
آنچه سبب اطلاق عنوان سوءاستفاده از قدرت جنسی در زوج می‌شود، فقدان رضایت زوجه است که در نتیجه آن، زوج به [[قدرت]] جنسی [[متوسل]] می‌شود؛ به بیان دیگر، هرگونه [[بدرفتاری]] و خشونت که نقطه ثقل آن موضوعات جنسی باشد، از مصادیق سوءاستفاده از قدرت جنسی محسوب می‌شود<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
کسی که حتی اندکی از [[بیت‌المال]] را [[مصرف]] کند خود را به [[آتش دوزخ]] آماده کند؛ زیرا موجبات [[خشم الهی]] و [[لعن]] و [[نفرین]] [[خداوند]] را برای خود فراهم کرده است.
«[[مدعم]]» از خدمتکاران [[پیامبر]]{{صل}} در یکی از [[جنگ‌ها]]، همراه ایشان بود. او، در آن [[جنگ]]، به تیر [[دشمن]] [[شهید]] شد. [[مسلمانان]]، کنار پیکر او گرد آمده، می‌گفتند، [[بهشت]] بر تو گوارا باد! ولی پیامبر سخنی نمی‌فرمود و [[خشمناک]] به نظر می‌رسید. حاضران، علت [[خشم]] را نمی‌دانستند که ناگهان پیامبر فرمود: نه هرگز؛ [[سوگند]] به خداوندی که [[جان]] محمد در دست اوست! روپوش او هم اکنون وی را در میان [[آتش]] شعله‌ور خود می‌سوزاند؛ چون، او، آن روپوش را از بیت‌المال مسلمانان (بدون رعایت مقررات) و از روی [[خیانت]] برداشته بود.<ref>سیره ابن هشام، ج ۳، ص۳۵۴</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>


===بی‌ارزشی [[کارگزار]] [[خیانتکار]]===
=== «سوءاستفاده از قدرت» [[اداری]]===
کارگزار خیانتکار و اختلاس‌کننده و سودجو از بیت‌المال آنچنان [[خوار]] و خفیف است که نمی‌توان برایش هیچ [[ارزش]] و اعتباری در [[جامعه]] قائل شد. [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از خیانت «[[منذر بن جارود]]» در [[ولایت فارس]]، به وی نگاشت: اگر آنچه که از خیانت تو، به من رسیده است، درست باشد، شتر اهلت و بند کفشت، با ارزش‌تر از تو است.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۷۱</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>
در این نوع از سوءاستفاده، اشخاص بیرون از دستگاه‌های دولتی که در جهت [[همکاری]] با [[کارمندان]] [[دولت]] در زمینه نقض یا [[تغییر]] [[قوانین]] و ضوابط [[اداری]] برای نفع شخصی با صنفی اقدام می‌کنند. اقدامات کارکنان [[سازمان‌های دولتی]] برای [[جلب منافع]] بیشتر برای خود، [[خویشاوندان]] و دوستانشان که از طریق نقض یا [[تغییر]] قوانین صورت می‌گیرد. یکی از پیامدهای سازمانی [[فساد اداری]] در دستگاه اداری، عدم رعایت ضوابط و اصول [[شایسته‌سالاری]] در استخدام‌ها، خدشه‌دار شدن حیثیت [[اجتماعی]] [[سازمان]] و [[تضعیف نظام]] ارزیابی هست. یکی از صاحب‌نظران، فساد اداری را «[[سوءاستفاده از قدرت]]» [[ارتشاء]]، [[اختلاس]]، کمکاری، کاغذبازی، [[اهمال]] و دیوان‌سالاری تعریف نموده است<ref>پورکیانی، مسعود، افلاطون امیری و مرتضی خادمی، سلامت سازمانی فساد اداری و شایعه، ص۷۶.</ref>. یکی از این موارد [[سوءاستفاده از مقام]] و موقعیت اداری موضوع مواد ۵٧۶ و ۵۸۱ [[قانون]] [[تعزیرات]] [[مجازات اسلامی]] می‌باشد. «از پیامدهای دیگر [[فساد]]، نهادینه کردن [[نفوذ]] غیرقانونی [[گروه‌های سیاسی]] هست فساد به یک [[فرهنگ]] تبدیل شده است دیگر کسی به [[قبح]] و نادرستی کارش نمی‌اندیشد؛ زیرا از یکسو میبیند که همین طور [[رفتار]] می‌کنند و از سوی دیگر از او [[انتظار]] دارند چنین رفتار کنند» <ref>رفیعپور، فرامرز، سرطان اجتماعی فساد، ص۴۹.</ref>. در رابطه کاری، فساد، از پیامدهای سوءاستفاده از قدرت است که می‌تواند به عواملی همچون کاهش [[رشد اقتصادی]]، کاهش [[درآمدهای دولت]]، ایجاد [[مقررات دولتی]] غیر اثربخش، [[پایمال شدن حقوق]] افراد و در کل معاف شدن افراد از [[مجازات]] می‌انجامد<ref>[[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)| مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»]]، [[حقوق اسلامی (نشریه)|فصلنامه حقوق اسلامی]].</ref>.
 
===فقدان امتیازات در [[تقسیم بیت‌المال]]===
در تقسیم بیت‌المال اصل همان [[عدالت]] و حتی [[مساوات]] و [[برابری]] است. از این رو هیچ امتیازی پذیرفته شدنی نیست. در این رابطه [[روایات]] بسیاری وارد شده که به یک نمونه اشاره می‌شود: حفص بن غباث می‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره تقسیم بیت‌المال پرسیدند، فرمود: [[اهل]] [[اسلام]]، [[فرزندان]] آن محسوب می‌شوند. در امکانات بیت‌‌المال، من، برابرشان می‌دانم. امتیازات [[معنوی]] آنان، بین آنها و [[خدا]] [[محاسبه]] می‌شود؛ لذا، همانند فرزندان یک نفر که [[فضیلت]] و صلاحیت، سبب فزونی [[ارث]] بردن یکی بر دیگری – که [[ضعیف]] و ناقص است – نمی‌شود، [مسلمانان نیز، این چنین هستند. حضرت، در ادامه فرمود: پیامبر{{صل}} در آغاز اسلام، چنین [[رفتار]] می‌کرد ولی دیگران گفتند، ما، برخی را بر اساس سابقه بیشتر در [[اسلام]]، از نظر [[اقتصادی]] امتیاز می‌بخشیم.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۸۱</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>
 
===زنجیر شدن در [[قیامت]] با [[بیت‌المال]]===
یکی از آثار [[خیانت]] در بیت‌المال آن است که در قیامت با آن بیت‌المال که بر او زنجیر و [[غل]] شده می‌آید تا آبرویش برود.
[[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: هرکس از شما را، بر کاری گماردیم و او، سوزنی یا چیز مهم‌تری را از ما پنهان دارد، آن خیانتگر را همراه با خیانتش [[روز قیامت]] خواهند آورد.<ref>صحیح مسلم، ج ۲، ص۱۲۷</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین]].</ref>
 
==آثار [[سرقت]] از [[بیت‌المال]]==
سرقت به معنای [[دزدی]] و برداشتن مخفیانه و نهانی چیزی است که [[حق]] برداشتن آن را ندارد. سرقت، در اصطلاح [[شرع]]، برداشتن چیزی از محلّ مخصوص و به اندازه مخصوص است.<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۴۰۸، «سرق».</ref>
همان‌طور که گفته شد سرقت از [[مال]] دیگران به‌ویژه بیت‌المال آثار مخربی دارد که از جمله مهم‌ترین آن سلب [[اعتماد]] [[اجتماعی]] از [[مسئولان]] [[نظام سیاسی]] و [[بحران]] [[مشروعیت]] و [[مقبولیت]] و [[کارآمدی]] آن است. در [[آیات قرآن]] برای سرقت آثاری بیان شده که برخی از آنها عبارتند از:
# سلب اعتماد عمومی: سرقت در بسیاری از موارد نسبت به کسانی یا چیزهایی است که [[انسان]] با اعتماد در نزد کسی یا جایی قرار داده است. در [[حقیقت]] شخص وقتی به کسی یا جایی اعتماد می‌کند و شخص یا جا را [[امین]] می‌یابد، [[اقدام]] به قرار دادن چیز با [[ارزش]] خویش می‌کند؛ اما وقتی سرقتی رخ می‌دهد، این اعتماد از شخص یا محیط سلب می‌شود و به جای آن سوء‌ظن قرار می‌گیرد. این یک مشکل از [[مشکلات]] اجتماعی است؛ زیرا اعتماد مهم‌ترین [[سرمایه اجتماعی]] است که موجب [[پیشرفت]] و [[توسعه اقتصادی]] و [[فرهنگی]] و [[تمدنی]] می‌شود؛ با از میان رفتن چنین اعتمادی، سرمایه اجتماعی نیز از میان می‌رود و [[اجتماع]] از پیشرفت و [[توسعه]] همه‌جانبه باز می‌ماند. از نظر [[قرآن]] این خود یک خطری عظیم است؛ اما خطر بزرگ‌تر این است که شخصی که سرقت را انجام می‌دهد، پیش از آنکه به اجتماع یا اعتماد [[مردم]] [[خیانت]] کرده باشد، به خودش ضربه زده است؛ زیرا سارق در حقیقت به خودش خیانت کرده است و این سرقت پیش از آنکه از دیگران باشد، نسبت به خویشتن خویش است؛ از همین رو [[خدا]] در قرآن، سرقت و دزدی را خیانت سارق نسبت به خود دانسته و با تعبیر {{متن قرآن|يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ}} نشان می‌دهد تا چه اندازه سرقت می‌تواند به [[شخصیت]] شخص آسیب جدی وارد سازد و او را از صفات و [[فضایل]] [[انسانی]] خودش دور سازد.<ref>نساء، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۷؛ مجمع البیان، ج ۳- ۴، ص۱۶۰- ۱۶۱ و ۱۶۳</ref> [[رسول‌الله]] درباره [[خیانت]] در [[بیت‌المال]] می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ اسْتَعْمَلْناهُ مِنْكُمْ عَلى عَمَلٍ، فَكَتَمَنا مِخْيَطا فَما فَوْقَهُ، كانَ غَلُولاً يَأتي بِهِ يَوْمَ الْقيامَة}}؛ هر کس از شما را بر کاری گماردیم و او، سوزنی یا چیز مهم‌تری را از ما پنهان دارد، آن خیانتگر را همراه با خیانتش [[روز قیامت]] خواهند آورد.<ref>صحیح مسلم، ج ۲، ص۱۲۷</ref>
#تضییع [[حقوق دیگران]]: از دیگر آثار [[سرقت]] از بیت‌المال [[مردم]] می‌توان به ظلم‌ اشاره کرد. کسی که سرقت می‌کند از دایره [[عدالت]] بیرون رفته و مصداق [[ظالم]] خواهد بود؛ زیرا سارق نه تنها [[حق]] دیگری را تادیه نمی‌کند، بلکه با تضییع حقوق دیگران، شرایطی را فراهم می‌آورد که به خود و دیگران آسیب می‌رسد. از همین رو [[خدا]] سارقان را در دسته [[ظالمان]] دسته‌بندی می‌کند؛ زیرا چنین افرادی از دایره عدالت خارج شده‌اند.<ref>مائده، آیات ۳۸ و ۳۹؛ یوسف، آیات ۷۰ و ۷۵</ref>
# [[فساد]]: فساد به معنای [[تباهی]] و نابودی در چیزی است. سرقت مایه فساد و [[افساد در زمین]] است. از همین رو [[برادران یوسف]] با ادعای اینکه [[اهل]] افساد در زمین نیستند، سرقت را از خویش دور می‌دانند؛ زیرا سرقت را از مصادیق افساد در زمین برمی‌شمارند.<ref>یوسف، آیه ۷۳</ref> از آنجا که سرقت از نظر [[قرآن]] از مصادیق فساد و افساد در زمین است، در قرآن بیان شده که اگر سارق بخواهد پس از تباهی در امری، آن را جبران کند، می‌بایست [[رفتاری]] [[اصلاحی]] داشته باشد تا امر [[فاسد]] [[اصلاح]] شود و آثار و تبعات سرقت از میان برود.<ref>مائده، آیات ۳۸ و ۳۹</ref> بی‌گمان کسانی که از بیت‌المال سرقت می‌کنند، در این زمینه عملکرد بدتری دارند؛ زیرا فساد آنها در عرصه [[اجتماعی]] چنان سنگین و سهمگین است که می‌تواند [[اعتماد]] [[اجتماع]] را از [[مسئولان]] و [[امانتداری]] آنان سلب کند و موجبات [[بحران]] [[مشروعیت سیاسی]] [[نظام اسلامی]] را فراهم آورد.
# [[آلودگی]] به [[گناهان]] دیگر: [[سرقت]] نه تنها [[گناه]] بلکه [[جرم]] قانونی است، حتی ریشه گناهان دیگر است و [[انسان]] را به گناهان دیگر نیز [[آلوده]] می‌کند. سارقان از [[بیت‌المال]] ممکن است به گناهان دیگری نیز آلوده شوند که آنان را از [[پذیرش حق]] و [[حقیقت]] دور سازد و در مسیر [[سقوط]] و [[تباهی]] قرار گیرند.<ref>نساء، آیات ۱۰۵ و ۱۰۷ و ۱۱۲؛ مائده، آیات ۳۸ و ۳۹؛ ممتحنه، آیه ۱۲</ref>
# [[لعن الهی]]: از نظر [[آموزه‌های اسلامی]]، سارقان از بیت‌المال [[ملعون]] [[الهی]] و همانند [[ابلیس]] رانده از آن درگاه هستند. چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} از [[پیامبر]] گرامی‌نقل می‌کند که فرمودند: {{متن حدیث|خَمسَةٌ لَعَنتُهُم وكُلُّ نَبِيٍّ مُجابٍ: الزّائِدُ في كِتابِ اللّه ِ، وَالتّارِكُ لِسُنَّتي، وَالمُكَذِّبُ بِقَدَرِ اللّه ِ، وَالمُستَحِلُّ مِن عِترَتي ما حَرَّمَ اللّه ُ، وَالمُستَأثِرُ بِالفَيءِ المُستَحِلُّ لَهُ}}؛ پنج کسند که من و هر پیامبر مستجاب‌الدعوه‌ای، آنان را [[لعنت]] کرده است: آن کس که در [[کتاب خدا]]، آیه‌ای را زیاد گرداند و کسی که [[سنت]] و روش مرا رها کند و کسی که [[قضا و قدر]] [[خدا]] را [[تکذیب]] کند و کسی که [[حرمت]] [[اهل‌بیت]] مرا که خدا [[واجب]] فرموده نگه ندارد و کسی که [[اموال عمومی]] را به خود منحصر سازد و [[تصرف]] در آن را به نفع خود [[حلال]] شمارد.<ref>الکافی، ج ۲، ص۲۳۹</ref>
# [[خواری]] و [[ذلت]]: سرقت از بیت‌المال و [[خیانت]] در آن آثاری دارد که از جمله آنها خواری شخص [[خائن]] و سارق است؛ [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} در نامه‌ای به یکی از [[کارگزاران]] خود که برای [[جمع‌آوری زکات]] فرستاده بود، می‌نویسد: {{متن حدیث|وَ مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ وَ رَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا، فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى؛ وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ؛ وَ السَّلَامُ}}؛:…آن کس که [[امانتداری]] را [[خوار]] انگارد و در [[اموال]] [[مردم]]، به [[خیانت]] چرا کند و روان و [[آیین]] خویش را از خیانتکاری، [[پاکیزه]] نگرداند، همانا در این سرا، [[خواری]] و [[ذلت]] بر خود روا داشته است و در آن سرا، خوارتر و ذلیل‌تر از این سرا باشد.آری، بزرگ‌ترین خیانت، خیانت به [[ملت]] است و زشت‌ترین دغل کاری، دغل کاری با [[پیشوایان]]. والسلام.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۲۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[سرقت از بیت المال و آثار آن (مقاله)|سرقت از بیت المال و آثار آن]].</ref>
 
==اتهام‌زنی به [[مسئولان]] و [[رهبران]]==
یکی از شیوه‌های [[دشمنان]] در [[جنگ روانی]]، اتهام‌زنی به رهبران و مسئولان [[نظام اسلامی]] است. از جمله اتهاماتی که از سوی دشمنان مطرح می‌شود، [[اتهام]] [[سرقت]] از [[بیت‌المال]] به [[رهبری]] و مسئولان و [[خویشان]] آنان است. [[یهودیان]] که استاد در [[تحریف]] و جنگ روانی هستند، از همین شیوه برای رسیدن به اهداف شوم خویش بهره می‌بردند و [[پیامبر]]{{صل}} را به سرقت از بیت‌المال متهم می‌ساختند تا این‌گونه پایه‌های [[اعتماد]] عمومی را نسبت به آن حضرت{{صل}} [[سست]] کنند و از اعتبار [[قول و فعل]] ایشان بکاهند و این‌گونه [[نظام سیاسی]] را متهم به [[فساد]] و [[افساد]] کنند.<ref>نساء، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸</ref>
البته این اتهام‌زنی به [[رهبران الهی]]، اختصاص به پیامبر{{صل}} نداشت؛ زیرا [[برادران حضرت یوسف]]{{ع}} نیز آن حضرت را به [[دروغ]] متهم به [[دزدی]] کردند که آن حضرت برای مقاصد مهم‌تر نسبت به آن سخن آنها واکنش مستقیم نشان نداد و در مقابل اتهام‌شان [[سکوت]] در پیش گرفت تا در جای خود آنان را نسبت به این مهم [[آگاه]] سازد و به [[حق]] و [[حقیقت]] رهنمون سازد.<ref>یوسف، آیه ۷۷</ref>
 
از نظر [[آموزه‌های اسلام]] اگر مسئولان پاک‌دست و پاک‌دامن عهده‌دار [[مسئولیت]] بیت‌المال نشوند و آنها تنها به صرف [[ترس]] اتهامات واهی برخی از مزدوران از کار [[کناره‌گیری]] کنند، افراد ناسالم و [[خودسازی]] نکرده [[مسئولیت‌ها]] را به دست می‌گیرند که خود بزرگ‌ترین آسیب را به اعتماد عمومی وارد کرده و نظام اسلامی را با بحران‌های گوناگون مواجه می‌سازند. از همین رو [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} هشدار می‌دهد و می‌فرماید: {{متن حدیث|و لكنَّني آسى أنْ يَليَ أمرَ هذهِ الاُمّةِ سُفَهاؤها و فُجّارُها، فَيتّخِذوا مالَ اللّه ِ دُوَلاً، و عِبادَهُ خَوَلاً، و الصّالِحينَ حَرْبا، و الفاسِقينَ حِزْبا}}؛ لکن از این اندوهناکم که [[سرپرستی]] [[حکومت]] این [[امت]] به دست [[بی‌خردان]] و [[نابکاران]] افتد، [[بیت‌المال]] را به [[انحصار]] در آورند، [[آزادی]] [[بندگان خدا]] را سلب کنند و آنها را [[بنده]] خویش سازند، با [[صالحان]] [[نبرد]] کنند و [[فاسقان]] را همدستان خود قرار دهند.<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۶۲ و ۶۷</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[سرقت از بیت المال و آثار آن (مقاله)|سرقت از بیت المال و آثار آن]].</ref>
 
==روش [[اصلاح]] و جبران==
از آنجا که [[سرقت]]، آثار بسیار مخرب [[اجتماعی]] دارد، تنها با [[توبه]] و [[استغفار]] نمی‌توان از آثار آن در [[امان]] ماند، بلکه لازم است تا شخص برای جبران سرقت [[اقدامات اصلاحی]] انجام دهد تا این‌گونه تأثیر آثار آن از میان برود. بر همین اساس اصلاح [[رفتار]] و نیز جبران ضرر و [[زیان]] [[مالی]] و غیرمالی که بر شخص یا [[اجتماع]] وارد شده می‌بایست در دستور کار قرار گیرد؛ زیرا [[خدا]] در [[قرآن]] از مطلق اصلاح برای جبران سخن به میان آورده که تنها [[اصلاح مالی]] و مادی و جبران آن نیست، بلکه می‌تواند اصلاح آثار اجتماعی آن نیز مدنظر باشد.<ref>مائده، آیات ۳۸ و ۳۹</ref>
در همین راستا مسئولانی که از بیت‌المال سرقت کردند، ضمن جبران ضرر و زیان مادی می‌بایست از رفتار خویش در اجتماع توبه و استغفار نمایند و به‌گونه‌ای رفتار کنند تا [[اعتماد]] از دست رفته دوباره به اجتماع باز گردد و [[نظام سیاسی]] از هرگونه [[اتهام]] سرقت از بیت‌المال [[پاک]] و مبرا شود. این‌گونه است که [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] نصیب سارقانی می‌شود که از کرده خویش واقعاً پشیمان شده‌اند.
 
با توجه به اینکه سرقت از بیت‌المال به هر شکلی می‌تواند تأثیر مخربی بر [[مشروعیت]] [[نظام اسلامی]] بگذارد، لازم است به‌گونه‌ای عمل شود تا اعتماد عمومی نسبت به [[مسئولان]] نظام سیاسی بازگردانده شود و [[مردم]] نسبت به [[عدالت‌گرایی]] مسئولان اعتماد پیدا کنند. از همین رو [[امام علی]]{{ع}} برای بازسازی [[وجاهت]] نظام سیاسی [[اقدام]] به بازگرداندن بیت‌المال می‌کند و در جایی به‌صراحت می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ. فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً. وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ}}؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر ببینم آنچه را [[عثمان]] [[بیهوده]] از [[بیت‌المال]]، به این و آن بخشیده، به مهر [[زنان]] یا بهای کنیزان درآمده، آن را باز می‌گردانم؛ زیرا، [[عدالت]]، [[گشایش]] می‌آورد و آن کس که عدالت بر او گران آید، [[ظلم و ستم]]، بر او گران‌تر خواهد بود.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[سرقت از بیت المال و آثار آن (مقاله)|سرقت از بیت المال و آثار آن]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[آقازاده‌ها و آقازادگی در فرهنگ قرآنی (مقاله)|'''آقازاده‌ها و آقازادگی در فرهنگ قرآنی''']]
# [[پرونده:IM010635.jpg|22px]] [[بابک پورقهرمانی|پورقهرمانی]] و [[مظفر احمدی سربزه|احمدی سربزه]]، [[قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم (مقاله)|'''مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین (مقاله)|'''احکام و آثار تصرف در بیت المال مسلمین''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[سرقت از بیت المال و آثار آن (مقاله)|'''سرقت از بیت المال و آثار آن''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:فساد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۰۰

مقدمه

قدرت می‌تواند نفوذ کلام با قدرت معنوی باشد؛ لذا قدرت در راه‌های مشکوک به طور ضابطه‌مند مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد که هزینه‌های شگرف و وحشتناکی به جوامع وارد می‌کند.

«سوءاستفاده از قدرت» یک اشتباه نیست، یک تقصیر در فرد و سیستم است، این یکی از ویژگی‌های اساسی جوامع است که در حقوق، سیاست و دین... فی نفسه اختلال ندارد بلکه در مقام عمل به آن‎ها اختلال ایجاد می‌کند، بسیار مورد توجه قرار می‎‌گیرد. «سوءاستفاده از قدرت»، شامل رفتارهایی است که هر چند هنوز ممکن است در قوانین داخلی جرم‎انگاری نشده باشد. از این رو، جرم‎انگاری آن بر پایه حقوق داخلی کشورها، ضروری است می‌‌توان گفت که ترجمانی از قدرت عمومی است. قدرت زمانی عمومی است که به یک شخص یا گروهی از اشخاص که به نمایندگی یا از سوی جامعه عمل می‌کنند، واگذار شده باشد. قدرت، در این معنا، برای وجود هر جامعه‌ای حیاتی و اساسی است. هنگامی که قدرت به طور مشروعی به کار گرفته می‌شود که بتواند خیر و منفعتی برای همگان باشد؛ همچنان که می‌‌توان آن را برای پشتیبانی از بی‌گناه و به کیفر رساندن خطاکار، رواج دادن صلح، همنوایی، دادگری و خوشبختی برای همه به کار برد.

ویژگی قدرت عمومی، سیاسی یا دولت بودن آن است و به همین دلیل، به آن قدرت سیاسی یا رسمی نیز می‌گویند. قدرت سیاسی یا رسمی عبارت است از قدرت داده شده به یک شخص یا مجموعه‌ای از اشخاصی که یکی از نقش‌‎ها یا وظایف دولتی را انجام می‌دهند. «سوءاستفاده از قدرت» موقعیتی است که در آن فردی که روی دیگران قدرت و نفوذ دارد؛ مثلاً با برتری ذهنی، موقعیت اجتماعی قدرت جسمی، دانش، فناوری، اسلحه، ثروت یا اعتمادی که دیگران به او دارند، به طرز ناموجه و ناحقی از آن قدرت برای استثمار و آسیب رساندن به دیگران استفاده می‌کند یا با اقدام نکردن باعث می‌شود دیگران مورد آسیب یا استثمار قرار گیرند[۱]. در خصوص پیشینه موضوع می‌‌توان به اعلامیه اصول اساسی عدالت برای قربانیان جرم و سوءاستفاده کنندگان از قدرت، ماده ۱۹[۲] و ماده ۲۱[۳] مصوب ۲۹/۱۱/۱۹۸۵، به حقوق کیفری فرانسه که در ماده ۶-۱۲۱[۴] و ۷-۱۲۱[۵]

قانون مجازات و در خصوص پیشینه موضوع در حقوق ایران، ماده ۱ (بند الف) قانون مبارزه با قاچاق انسان؛ با عنوان سوءاستفاده از قدرت یا موقعیت، مصوب ۱۳۸۳[۶]، قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر؛ با عنوان «سوءاستفاده از قدرت» یا اختیارات قانونی و اداری، مصوب ١٣٩۴[۷]... که با «سوءاستفاده از قدرت» ارتباط دارد جرم انگاری شده است البته به عنوان جرمی مستقل نه به عنوان معاونت در جرم.

در حقوق به موجب اصل تناسب مسئولیت با اختیارات، مقامات و دستگاه‎‌های حکومتی صاحب قدرت، به هر میزانی که دارای قدرت و اختیارات قانونی هستند به همان اندازه نیز بایستی از لحاظ حقوقی و کیفری مسئول شناخته شوند و تحت نظارت قرار گیرند، ناگفته نماند که سوءاستفاده از قدرت یکی از مباحث مهم در معاونت در جرم است لذا سوءاستفاده کنندگان از قدرت، مجرمینی هستند که در فرار از چنگال قانون سعی دارند به اهداف خود برسند. اهمیت و حساسیت سوءاستفاده از قدرت تا آنجاست که (سؤال اصلی تحقیق را) قلمرو مفهومی سوءاستفاده از قدرت در معاونت در ماده ١٢۶ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ را به خود اختصاص داده است. از نوآوری مقاله می‌‌توان به تبیین چهارچوب قلمرو مفهومی «سوءاستفاده از قدرت در معاونت» در حقوق کیفری ایران اشاره کرد تا با شناخت آن موجب سردرگمی قضات و اصحاب دعوا در پرونده‌ها نشود؛ چراکه تعیین چهارچوب مفهومی قلمرو سوءاستفاده از قدرت، در جهت زدودن سوءاستفاده کنندگان و افراد صاحب قدرت، لازم و از ضروریات است[۸].

مفهوم‌شناسی سوءاستفاده از قدرت در معاونت

در این قسمت به تبیین تک‎تک مفاهیم مرتبط با قلمرو مفهومی «سوءاستفاده از قدرت» در معاونت می‌پردازیم. در ادامه حسب یک استقراء، الفاظ و مفاهیم مشابه، ترادف و نزدیکی این مفاهیم را با مفاهیم مشابه بررسی کرده‎‌ایم.

معاونت

معاونت (Abettor) در جرم، به معنای ترغیب، تحریک و تشویق دیگری به ارتکاب جرم است. اهل لغت معاونت را به «مظاهر» (پشتیبانی کردن یاری رساندن و کمک نمودن) معنا کرده‌اند[۹]. بنابراین «معاون» به معنای ظهیر (پشتیبان)، یاری‎گر و کمک و یاری‎رسان است و «معاونت در جرم» به معنای پشتیبانی، کمک و یاری رساندن به کسی در انجام عملی مجرمانه است. «معاونت» در اصطلاح حقوقی، شخصی است که در عملیات مجرمانه شرکت ندارد اما به هر نحوی مجرم را در ارتکاب جرم یاری کرده است همچنین کسی که با رفتارهای خاص عمدی خود وقوع جرم را تسهیل و با مجرم همکاری کند، حتی اگر به طور مستقیم وارد جرم نشود، مرتکب عمل خلاف شده است. به نظر برخی فقها، معاونت عبارت است از انجام بعضی از مقدمات کاری که دیگری انجام می‌دهد، با قصد تحقق فعل از آن شخص موردنظر، نه بدون قصد مطلقاً[۱۰] برخی دیگر بر این باورند که معاونت بر اثم، یعنی ایجاد مقدمه‌ای از مقدمات فعل غیر، اگرچه تهیه مقدمات از روی قصد نباشد و فاعل نیز در انجام فعل مستقل باشد، مشروط به این که معاون علیه محقق شود[۱۱]. البته ارتکاب هر عملی از ناحیه معاون تا زمانی که در چهارچوب یکی از موارد مصرح در قانون مجازات نباشد بر مجرم عنوان معاونت تلقی نخواهد شد و معاونت در جرائم غیرعمدی امکان پذیر نیست. در رابطه با معاونت دو شیوه استقلالی و استعاره‌ای به چشم می‌خورد. بر مبنای اصل عاریه‌ای بودن بزهکاری معاون، مرتکب بزه مستقلی نمی‌شود، بلکه عنوان بزهکاری‌اش را از مرتکب اصلی به عاریت می‎‌گیرد بر مبنای جمله معروف استاد کرپنیه، مباشر و معاون همانند تار و پود یک کیف می‌باشند[۱۲]. در اینجا لازم است به تفاوت میان معاونت در جرم و فاعل معنوی اشاره کرد و آن اینکه فاعل معنوی مرتکب جرم شده، ولی به واسطه فاعل مادی، به تعبیر دیگر از سبب اقوی از مباشر در حقوق کیفری به فاعل معنوی یاد می‌شود. ولی در معاونت در جرم، اگر چه معاون در وقوع جرم نقش داشته و وقوع آن را تسهیل کرده و... ولی جرم به وی منتسب نیست[۱۳] ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ با احصاء معاونت و توصیف نحوه ارتکاب آن‎ها که فعل «سوء استفاده از قدرت» باید مطابق با فعل اصلی باشد یعنی ارتکاب هر عمل از ناحیه معاون تا زمانی که در چارچوب «سوءاستفاده از قدرت» که در قانون تصریح شده است نباشد، معاونت محسوب نمی‌شود.

قانون مجازات فرانسه (مواد ۶-۱۲۱ و ۷-۱۲۱) و قانون مجازات عمومی ایران از بدو قانون‎گذاری تا قانون جدید مجازات اسلامی ۱۳۹۲، از شیوه استعاره‌ای و تبعی معاونت پیروی کرده است. قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، مواد ۱۲۶ و ۱۲۷ را به بحث معاونت اختصاص داده است. ماده ۱۲۶ مقرر میدارد، اشخاص زیر معاون جرم محسوب می‌‎شوند: هرکس دیگری را ترغیب، تهدید، تطمیع یا تحریک به ارتکاب جرم کند یا با دسیسه یا فریب یا «سوءاستفاده از قدرت» موجب وقوع جرم گردد... در مجموع می‌‌توان گفت که اگر شخصی در عملیات اجرایی مرتکب جرم، هیچ مداخله‌ای نداشته باشد بلکه نقش او فرعی و منحصر به اموری چون تهیه مقدمات یا تشویق و ترغیب مرتکب جرم باشد معاون جرم محسوب می‌شود[۱۴].

سوءاستفاده از قدرت (Abuse of Power)

در قانون مجازات اسلامی، تعریف دقیقی از سوءاستفاده از قدرت، به عمل نیامده است. ماده ۱۲۶ هم به تعریف شفاف آن نپرداخته است و فقط آن را یکی از مصادیق معاونت در جرم ذکر کرده است و همان طور که صاحب‌نظران حقوق کیفری نیز معتقد بودند که در حقوق جزای ایران معیار و ضابطه دقیقی برای تعیین و تشخیص مفهوم سوءاستفاده از قدرت، وجود ندارد؛ لذا برای شناخت «سوءاستفاده از قدرت» لازم است دو واژه «سوءاستفاده» و «قدرت» از هم تفکیک شوند[۱۵].

سوءاستفاده

سوءاستفاده در اصطلاح حقوقی، یعنی استفاده و کاربرد غیرقانونی و نادرست یا «پرهیز از استفاده یا کاربرد قانونی و درست»[۱۶] در سوءاستفاده که فرد از پشتوانه، صمیمیت، اعتماد و وابستگی استفاده می‌کنند تا از قربانی سوءاستفاده کند، او با هرگونه رفتار یا اقدام طراحی شده برای کنترل، ارعاب، تهدید یا آسیب از فرد دیگر استفاده می‌کند؛ لذا سوءاستفاده می‌تواند احساسی، روانی، مالی، جنسی و جسمی باشد، اما به هیچ یک از این موارد محدود نمی‌شود، در این راستا هرگونه سوءاستفاده، دست‎کاری و یا بهره‌برداری از قدرت، به منظور کنترل رفتار، اعمال افکار یا احساسات شخص، سوءاستفاده است. سوءاستفاده می‌تواند نسبت به هر کسی، از هر سن، جنس و به هر مرحله‌ای از زندگی رسیده باشد، رخ دهد و می‌تواند به شکل فیزیکی، قلدری، احساسی، اجبار روان‎شناختی، سوءاستفاده جنسی یا غفلت باشد، سوءاستفاده، بدرفتاری یا غفلت از دیگران[۱۷] به گونه‌ای است که موجب آسیب جسمی، احساسی با جنسی می‌شود. موضع کلیسا این است که سوءاستفاده را نمی‌توان در هر صورت تحمل کرد و کسانی که سوءاستفاده می‌کنند، نسبت به خدا پاسخ‎گو خواهند بود[۱۸] سوءاستفاده، به طور کلی به استفاده نادرست از یک چیز و بر مبنای به دست آوردن سود از کنشی نادرست و ناعادلانه گفته می‌شود. سوءاستفاده یک تخلف است و می‌تواند در شکل‌های گوناگون مانند بدرفتاری فیزیکی یا آزار زبانی، نژادپرستی، آسیب زنندگی، حمله، اخلال، بزه، تجاوز جنسی، سوءاستفاده جنسی، تعرض قانونی، آزار دینی، تبعیض جنسیتی، سوءاستفاده دینی، جنایت و انواع دیگر از پرخاشگری و شیوه‌های ناعادلانه نمود یابد. سوءاستفاده به این معناست که حقی از فرد ضایع شود. در واقع، در یک ارتباط دو طرفه یک طرف نفع می‌برد و طرف مقابل، مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. اغلب افرادی که سوءاستفاده می‌کنند برای رسیدن به مقصود سعی می‌کنند محترمانه این کار را انجام دهند، در حالی که تصور ذهنی مجنی علیه چنین نیست ولی آن‎ها مجبور نیستند تا ابد مورد سوءاستفاده دیگران قرار بگیرند، اگر کمی به شخصیت خود نگاه کنند، متوجه خواهند شد که در بسیاری از موارد خود افراد هستند که چنین اجازه‌ای را به فرد سوءاستفاده کننده می‌دهند[۱۹].

قدرت

قدرت (Power) در فرهنگ عمید به معنای توانستن، توانایی داشتن، توانایی انجام دادن کاری یا ترک آن[۲۰] قدرت در فرهنگ معین به معنای، توانایی داشتن، توانستن[۲۱] قدرت، توانایی اعمال زور هست، قدرت عبارت است از توانایی نفوذ[۲۲] قدرت عبارت است از توان بالقوه‌ای که فرد (الف) دارد تا بر رفتار فرد (ب) اثر گذارد، به گونه‌ای که فرد (ب) را وامی‎دارد تا کاری را انجام دهد که اگر غیر از این بود چنین نمی‎کرد. قدرت عبارت است از ظرفیت یا توانایی بالقوه تأثیر و تغییر دیگران، افراد زمانی که توانایی اثرگذاری بر عقاید و ادراکات و موارد عملیاتی را پیدا کردند از قدرت برخوردارند[۲۳]. هنگامی که افراد، فردی را صاحب قدرت می‌دانند، یعنی عدم توازن قدرتی به نفع خود آن فرد وجود دارد چون قدرت با وجود آحاد مردم پیوند می‌خورد. قدرت پدیده اجتماعی است و بسان نوعی از «رابطه میان مردم» تعریف شده است. قدرت نوعی توانایی است که بدون توجه به پذیرش اراده شخص بر انتخاب، او را در گرفتن تصمیم‌های رفتاری محدود می‌کند با گسترش می‌دهد. قدرت بنا به سرشت خود اجباری و مستلزم پیروی از مافوق است. به گفته ماکس وبر قدرت؛ توانایی وادار کردن دیگران به پذیرش دستورهای خویش است. منشأ قدرت فرد شامل همه منابعی است که وی به منظور اولویت انتخاب‌ها در جهت هدایت رفتار دیگران می‌تواند به کار گیرد این ممکن است شامل قابلیت‎های برتر جسمی، سلاح، پول یا دانش برتری باشد. منشأ قدرت در توانایی فرد یا گروه در به‌کارگیری منابع خاص در جهت تأمین هدف‌‎های خود یا جلوگیری از استفاده دیگران از آن‎ها در صورتی که نتایج پیش‎بینی شده این اقدام برای آن فرد یا گروه زیانآور باشد نهفته است[۲۴]. قدرت، یکی از اساسی‌ترین مفاهیم در علوم سیاسی، به ویژه اندیشه‌های سیاسی جدید است، به گونه‌ای که برخی از پژوهشگران علوم سیاسی، سیاست را دانش قدرت و کسب و حفظ آن دانسته‌اند و برخی دیگر آن را هسته مرکزی و محوری و گاه به مثابه پارادایم سیاست دانسته‌اند. مورگنتا، سیاست در میان ملت‌ها را مبارزه برای قدرت می‌داند او اعتقاد دارد شناخت درست مبارزه برای قدرت کلید فهم مسائل سیاسی است[۲۵].

لذا با جمع‌بندی از مفاهیم «سوءاستفاده» و «قدرت» می‌‌توان گفت که «سوءاستفاده از قدرت» به معنای بهره‌گیری ناروا از قدرت و موقعیت اجتماعی است این موقعیت ممکن است به واسطه شغل و سمت دولتی فراهم شود یا محصول روابط اجتماعی خاصی مانند رابطه پدر و فرزند باشد در «سوءاستفاده از قدرت»، چنانچه انگیزه ارتکاب جرم، در شخص دارای مسئولیت کیفری ایجاد کند بی‌آنکه اراده را از او سلب کند، از مصادیق معاونت است. اگر مافوق یا فردی که دارای نفوذ بر دیگران است با «سوءاستفاده از قدرت» خود حتی بدون آنکه تحریک یا تهدید کند، موجب وقوع جرم دیگری گردد، تحت عنوانم معاونت، قابل تعقیب است، البته شناخت دقیق عنوان «سوءاستفاده از قدرت» به ایجاد رویه قضایی موکول شده است.

«سوءاستفاده از قدرت» به معنای داشتن رانت یعنی امتیاز ویژه و استفاده مضر از آن توسط دیگران است؛ مثلاً دستور دادن یا سفارش کردن از سوی افراد صاحب قدرت به مسئول یک بانک برای پرداختن وام به شخص دیگر به صورت غیرقانونی و متخلفان (مثلاً با سپردن وثیقه‌های جعلی و بعضاً ناکافی) به بانک جهت دریافت وام از مصداق‎های «سوءاستفاده از قدرت» در معاونت هست. انسان‌ها حق ندارند از قدرت بدنی، فکری، مدیریتی و مالی خویش سوءاستفاده کنند. بدترین استفاده ناروا از قدرت، کشتن ظالمانه دیگری است. خداوند در قرآن کریم، قتل ناروا را به شدت منع می‌کند و برای جانیان کیفر سختی را روا دانسته است: ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۲۶].

«سوءاستفاده از قدرت» برای اولین بار از موارد معاونت در جرم است که جرم انگاری شده است[۲۷]، در اصطلاح حقوقی، یعنی استفاده و کاربرد غیرقانونی و نادرست با پرهیز از استفاده یا کاربرد قانونی درست؛ لذا «سوءاستفاده از قدرت» عبارت است از نقض یک ملاک یعنی یک هنجار پذیرفته شده[۲۸] «سوءاستفاده از قدرت» یا اقتدار در حین انجام کار می‌تواند هم با ذی‎نفعان خارجی و هم در میان کارکنان صورت گیرد. اثرات آن می‌تواند به روحیه و روابط کاری آسیب برساند...[۲۹].

«سوءاستفاده از قدرت» گاهی تحت عنوان مباشرت معنوی، گاهی تحت عنوان معاونت آگاهی به عنوان جرم مستقل قابل بررسی است همچنان که در ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی به این موضوع اشاره شده است سوءاستفاده از موقعیت و مسؤولیت، برای هیچ کس مجاز نیست و باید با آن به شدت برخورد نمود. «سوءاستفاده از قدرت» ممکن است طی فرایند آزادسازی اقتصادها که شرکت‌های دولتی خصوصی‌سازی می‎شوند صورت گیرد. در این فرایند فرصت‌هایی برای مقامات با تعیین قیمتی پایین برای شرکت فراهم می‌آید به گونه‌ای که آن شرکت با قیمتی بسیار ارزان به افراد خصوصی فروخته می‌شود[۳۰].

«سوءاستفاده از قدرت» یعنی اینکه فردی از مقام بالاتر خود سوءاستفاده کرده و به مقام مادون دستوری دایر بر ارتکاب عمل مجرمانه صادر کنند[۳۱]. اگر کسی از قدرت خود سوءاستفاده کرد و باعث بروز جرم شد به عنوان معاون جرم مجازات می‌شود. نباید فراموش کرد که این قدرت که از آن سوءاستفاده شده است در برگیرنده قوای حکومتی و هر قدرتی است که بر فرد مسلط است و این امر در شرکت‎های خصوصی هم صدق می‌کنند؛ چراکه در آن صورت چون افراد شاغل در شرکت زیرمجموعه آن شرکت و از کارمندان آن شرکت می‌باشند در این صورت مدیر شرکت ممکن است از قدرت خود سوءاستفاده کنند و باعث بروز جرم شود. زمانی که از قدرت سوءاستفاده می‌شود، قدرت به یک مصیبت و بلا در می‌آید. قدرت هنگامی مورد سوءاستفاده قرار می‎گیرد که برای هدف‌های خودسرانه، نامشروع یا غیرقانونی به کار گرفته شود[۳۲].

«سوءاستفاده از قدرت» شامل دسته‌ای از عملکردهای سوء است که می‌‌توان آن‎ها را به عنوان نمونه‌هایی از بهره‌گیری ناروا از یک منصب دولتی، در نظر گرفت و از پارتی‌بازی و تبعیض غیرقانونی تا سوءاستفاده از اطلاعات حساس یا محرمانه را در برمی‌‎گیرد. ممکن است در قبال برخورد جانب‎دارانه و یا صرفاً عدم تبعیض نسبت به یک شخص، مطالبات اجحاف ‎آمیزی صورت گیرد. مطالبات مذکور می‌تواند شامل پول، هدایا و یا رابطه جنسی باشد[۳۳]. سوءاستفاده از قدرت عبارت است از نقض یک ملاک، هرگاه در پی کاربرد یا استفاده غیرقانونی و نادرست از قدرت یا پرهیز از کاربرد و استفاده قانونی و درست از آن و به دنبال ایجاد سلطه، کنترل با نفوذ به منظور ایراد آسیب فردی یا گروهی، به شکل بدنی یا روانی، درد و رنج عاطفی، زیان مالی یا اقتصادی یا آسیب اسامی به حقوق بنیادی رخ داده باشد[۳۴].

سوءاستفاده از قدرت، بیش از آنکه رفتار خاصی باشد نفوذ معنوی بر دیگری است، کسی که به هر دلیل فرضاً آسیب‌پذیری یا هواخواهی یا ارادتمندی و یا حس وظیفه‌شناسی خود را به تبعیت از دیگری و اجرای خواسته‌های او ملتزم می‎بیند[۳۵].

یکی از مهم‌ترین سازوکارها برای تضمین حقوق و آزادی‌ها، استفاده از ابزار کیفری با جرم انگاری رفتارهای تهدید کننده آن‎ها و مجازات ناقضان این حقوق است؛ اما جرم انگاری خود شدیدترین مداخله در حقوق افراد بوده که می‌تواند مهم‌ترین نقض حقوق افراد از سوی دولت به شمار آید و بنابراین باید از توجیه مناسبی برخوردار باشد. اهمیت این موضوع با توجه به امکان سوءاستفاده دولت‌ها و مداخله بیش از حد در حقوق و آزادی‌های افراد، در پوشش یا به بهانه حمایت روشن‌تر می‌گردد. توازن میان قدرت حاکمیت و آزادی‎‌های فردی مستلزم آن است که از یک‎سو حکومت برای اجرای حقوق کیفری، پیگرد و مجازات مجرمان قدرت کافی داشته باشد و از سوی دیگر، محدودیت‎‌هایی بر قدرت حاکمیت وارد شود تا مأموران حکومت نتوانند آزادی و حریم خصوصی و اموال مردم را تهدید کنند. همان‌گونه که اگر شهروندان کنترل نشوند مرتکب جرم می‌‎شوند. مأموران حکومت نیز در صورت کنترل نشدن از قدرت خود سوءاستفاده می‌کنند[۳۶].

در بیان اهمیت جرم انگاری سوءاستفاده از قدرت در قوانین می‌‌توان گفت که حقوق کیفری اعمالی را که عموماً برای جامعه مضر محسوب می‌شود را تعریف و کیفرهای مباشران آن اعمال را نیز مشخص می‌کند. در پی احراز عملی ارتکاب یک بزه ضروری است که مباشر آن کشف شود، ادله جمع‌آوری گردد و در پایان یک فرایند که عموماً قضایی است مجرم به کیفر خود برسند. در سال‌‎های دور تمام دغدغه‌های سیستم کیفری بر آن بوده که با تحمیل شکنجه روحی و بدنی به عنوان انتقام عمل مجرمانه مجرم را کیفر دهند؛ اما آنچه امروزه مدنظر است شناخت شخصیت روان‎‌شناختی و واقعی مجرم علاوه بر شخصیت حقوقی بزهکار است. اهمیت سوءاستفاده از قدرت نیز به عنوان یکی از جرائمی که در خیلی از مواد قانون مجازات اسلامی و سایر قوانین به آن اشاره شده است به این دلیل است که قانون‎گذار از این واقعیت آگاه است که کسی که قدرت، شغل، مقام و موقعیتی بر مبنایی که قانون یا عوامل دیگر دارد در صورت تمایل به ارتکاب جرم هم توانایی انجام آن را به راحتی دارد و هم گستره و میزان تلفات و خسارات جرم ارتکابی آن‎ها به دلیل قدرتشان می‌تواند زیاد باشد. قانون‎گذار هم در بسیاری از موارد به سوءاستفاده از قدرت و مقام به عنوان یک جرم اشاره کرده و مجازاتی را برای مرتکبین این جرائم در نظر گرفته است[۳۷].

قانون‎‌گذار در برخی مواد قانونی عبارات و مفاهیمی را به کار گرفته است که این الفاظ تا حدی مترادف با لفظ سوءاستفاده از قدرت هست و بعضی ارتباط نزدیکی با سوءاستفاده از قدرت دارند. در نهایت باید توجه داشت که موارد ذکر شده، با سوءاستفاده از قدرت در معاونت، تفاوت دارند. در این قسمت به بررسی مصادیق سوءاستفاده از قدرت که در قوانین ذکر شده به کار رفته است می‌پردازیم. عبارات و مصادیقی از سوءاستفاده از قدرت که در قانون مجازات عمومی، قانون مجازات نیروهای مسلح، قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵، قوانین متفرقه... مورد استفاده قرارگرفته است با سوءاستفاده از قدرت بررسی می‌گردد تا میزان قرابت و ارتباط آن‎ها با سوءاستفاده از قدرت در معاونت مشخص شود.

  1. سوءاستفاده[۳۸] از مقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات: فساد اداری یعنی استفاده غیرقانونی از اختیارات اداری برای نفع شخصی[۳۹] فساد سیاسی یعنی استفاده از قدرت سیاسی یا موقعیت دولتی برای کسب منافع مشروع شخصی[۴۰] فساد مالی یعنی فسادی که مربوط به حوزه مالی و اقتصادی است و مرتکبان آن معمولاً برای به دست آوردن سود و منفعت مادی غیرقانونی تلاش مینمایند. در مورد فساد مالی، این که امکان ارتکاب آن هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی وجود دارد و نباید تصور شود که این نوع فساد تنها مختص بخش دولتی است[۴۱]. وجه تشابه این نوع فساد با سوءاستفاده از قدرت در این است که در هر دو به صورت فعل یا ترک فعل انجام می‌شود، در هر دو نوع سوءاستفاده هم شخص حقیقی و هم شخص حقوقی می‌‌توانند مرتکب سوءاستفاده واقع شوند، سوءاستفاده در هر دو به صورت عمدی است؛ اما تفاوت در این است که در سوءاستفاده از مقام یا موقعیت اداری... با هدف هرگونه منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود با دیگری است در حالی که در سوءاستفاده از قدرت، سوءاستفاده کننده از قدرت، در عمل مجرمانه مزبور وجه یا مال یا فایده یا وعده‌ای را دریافت نمی‌کند.
  2. سوءاستفاده از اختیارات[۴۲]: منظور از سوءاستفاده در ارتکاب جرم به قصد و انگیزه مرتکب بر می‌گردد و باید حداقل عنصر روانی سوءنیت عام را در این زمینه برای مرتکب لازم دانست تا جرم وی محقق شود و بر مبنای نظریات خطر و تقصیر، دارای مسئولیت جزایی شمرده شده است. همچنین باید وجود هدف مغایر باهدف قانون یا ملاحظات نامربوط یا عدم لحاظ ملاحظات مرتبط مورد بررسی قرار گیرد که با توجه به عنصر قانونی این جرم، سوءاستفاده از مقام به منظور جلوگیری از اجرای قوانین و اوامر دولتی و احکام محاکم قضایی در این باره لحاظ می‌شود. از سوی دیگر تحقق عنصر مادی نیز در این زمینه اهمیت دارد؛ یعنی تحقق جرم منوط به اجرا نشدن قانون یا حکم مقام قضایی است والا اگر فعل یا ترک فعل مأمور و مستخدم دولتی در جلوگیری از اجرای قانون با حکم مقام قضایی تأثیری نداشته باشد، جرم ماده ۵۷۶ تحقق نخواهد یافت[۴۳]. ارکان اساسی در سوءاستفاده از صلاحیت، چند مورد است: نخست، وجود صلاحیت برای مقام اداری بر طبق قانون برای عمل خاص؛ دوم، انجام عمل در محدوده صلاحیت بر خلاف هدف قانونگذار و یا بدون در نظر گرفتن عوامل و ملاحظات مدنظر قانونگذار و سوم، عنصر سوءنیت به معنای وجود علم و عمد است[۴۴]. بدین معنا که مقام صلاحیتدار علم دارد که هدف قانونگذار چه بوده و با عمد، عملی خلاف آن را مرتکب می‌شود و به خلاف بودن عمل خود نیز علم دارد. به نظر می‌رسد وجود رکن روانی است که سوءاستفاده از اختیارات را از اعمال مشابه مانند اشتباه متمایز میسازد؛ زیرا در اشتباه، علم و عمد وجود ندارد[۴۵]. مرتکب یعنی سوءاستفاده کننده در این ماده فقط مستخدم دولت یا مؤسسات غیردولتی است و اشخاص عادی که هیچ سمتی ندارند را شامل نمی‌شود، پس هم شخص حقیقی و هم شخص حقوقی را شامل می‌شود و هم با فعل و هم با ترک فعل صورت میگیرد البته بیشتر به صورت ترک فعل است، سوءاستفاده موضوع این ماده به صورت عمدی است. تفاوتش با سوءاستفاده از قدرت در این است که در سوءاستفاده از اختیارات بیشتر به صورت ترک فعل است یعنی (ممانعت و جلوگیری از اجرای اوامر و قوانین و اجرای احکام یا اوامر مقامات یا هرگونه امری که از طرف مقامات قانونی صادر شده است)، در سوءاستفاده از اختیارات، هدف جلوگیری از اجرای دستورات مقامات است و فایده یا کسب منفعت شرط نیست که این مورد با سوءاستفاده از قدرت وجه اشتراک دارند.
  3. سوءاستفاده[۴۶] از لباس نظامی موقعیت یا شغل: شرط اول تحقق جرم آن است که مرتکب، نظامی باشد[۴۷]. شرط دوم تحقق جرم، آن است که استفاده از لباس‌ها، علائم، مدال‌ها و درجات، علنی باشد. استفاده کردن از این موارد در جایی که غیرعلنی و خصوصی باشد جرم نیست. شرط سوم تحقق جرم، آن است که البسه، مدالها، درجات و نشانهای رسمی، مورد استفاده قرار گیرد[۴۸]. شرط چهارم تحقق این جرم، استفاده بدون حق و غیرمجاز است[۴۹]. تفاوتش با سوءاستفاده از قدرت در این است که در سوءاستفاده از قدرت توسط هر شخصی که بر دیگری سلطه و نفوذ دارد صورت میگیرد در حالی که مرتکب در این ماده فقط شخص نظامی است، مرتکب در این ماده مستخدم نیروهای مسلح است و اشخاص دیگر را شامل نمی‌شود، سوءاستفاده در این ماده فقط به صورت فعل است نه ترک فعل، سوءاستفاده موضوع این ماده عمدی است، تفاوتش با سوءاستفاده از قدرت در این است که در سوءاستفاده از قدرت به صورت فعل و ترک فعل است برخلاف سوءاستفاده از لباس نظامی که به صورت فعل است، در سوءاستفاده از لباس نظامی هدف تسلط بر مال یا حق دیگری است، وجه تشابه در این است که در هر دو به صورت عمدی است[۵۰].

شرایط تحقق «سوءاستفاده از قدرت»

ماهیت قدرت، فساد را به ذهن متبادر می‌کند؛ یعنی قدرت فسادآور است و فاجعه به یا می‌کند. فساد قدرت، ناشی از کیفیت قدرت، تنوع قدرت، اعتیاد به قدرت، بی‌قید و شرط بودن قدرت... است و چون قدرت به صورت‎های مختلف، همچو: اقتدار، نفوذ، خشونت، زور، سلطه، قوت و... جلوه می‌کند و همگی به نحوی مصادیقی از «سوءاستفاده از قدرت» هستند لذا جهت تحقق سوءاستفاده از قدرت نیاز به وجود شرایط زیر ضروری است[۵۱].

عنصر مادی

در بحث عنصر مادی رفتار فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه حاصله مورد بررسی قرار می‎‌گیرد:

رفتار فیزیکی

«سوءاستفاده از قدرت» سلطه و نفوذ معنوی بر یک یا چند شخص از اشخاص حقیقی یا حقوقی است که هم به شکل فعل و هم به شکل ترک فعل واقع می‌شود در ارتکاب آن به صورت فعل تردیدی نیست. «سوءاستفاده از قدرت» تا وقتی که به صورت عینی تحقق نیابد به صرف بروز در ذهن اشخاص، (بزهدیده) قابل تعقیب نخواهد بود.

در سوءاستفاده از قدرت، مستخدم دولت یا مأمور به خدمات عمومی یا (شخصی که بر فرد یا افراد سلطه و قدرت دارد) با رفتارش که اعم از فعل و شرک فعل است موجبات سوءاستفاده را فراهم میآورد.

در سوءاستفاده از قدرت، اقدام مأمور یا کارمند یا (شخصی که بر فرد یا افراد سلطه و قدرت دارد) به شکلی است که بر خلاف حق و مقررات قانونی است، در غیر این صورت، این اقدام، به عنوان یک عمل مجرمانه به شمار نمی‌رود.

در سوءاستفاده از قدرت، اقدام مأمور یا کارمند یا (شخصی که بر فرد یا افراد سلطه و قدرت دارد) به گونه‌ای است که بدون اطلاع از این سوءاستفاده در نهایت به نفع یا ضرر کسی منجر می‌گردد. این همان رفتار دارای تأثیر مادی یا غیرمادی است که به نفع سوءاستفاده کننده از قدرت و به ضرر قربانی تمام می‌شود[۵۲].

شرایط و اوضاع و احوال

در سوءاستفاده از قدرت، شخص مورد نظر که کار او یا پرونده او در نزد مأمور دولتی یا مأمور به خدمات عمومی یا (شخصی که بر فرد یا افراد سلطه و قدرت دارد) مطرح است مورد فریب قرار میگیرد در عنوان مجرمانه نقش ندارد.

در سوءاستفاده از قدرت، وجود یک موضوع، پرونده یا کار در نزد مأمور دولتی یا مأمور به خدمات عمومی یا (شخصی که بر فرد یا افراد سلطه و قدرت دارد) لازم و ضروری است.

در سوءاستفاده از قدرت، توجه جرم به شخص دیگر یعنی قربانی جرم است نه مرتکب جرم.

در سوءاستفاده از قدرت، زیردست بودن قربانی شرط است و مرتکب با استفاده از این امر تلاش می‌کند امتیازاتی بگیرد و به همین دلیل با نفوذ معنوی و تسلط و احاطه بر قربانی موجبات سوءاستفاده از قدرت را فراهم می‌سازد[۵۳].

نتیجه حاصله

سوءاستفاده از قدرت در معاونت، جزء جرائم مقید است یعنی منتهی شدن رفتار سوءاستفاده کننده از قدرت به نتیجه خاص مرتکب، لازمه تحقق این جرائم است.

در سوءاستفاده از قدرت، مرتکب، یعنی سوءاستفاده کننده از قدرت، در عمل مجرمانه مزبور وجه یا مال یا فایده‌ای یا وعده‌ای را دریافت نمی‌کند.

شروع به سوءاستفاده از قدرت در معاونت، قابل مجازات نیست[۵۴].

عنصر روانی

برای تحقق سوءاستفاده از قدرت، مرتکب باید هم عمد در فعل و هم قصد نتیجه را داشته باشد. «سوءاستفاده از قدرت»، از روی اراده انجام می‌شود اگر مرتکب علم به وجود چنین اراده‌ای نداشته باشد، عمل او معاونت نیست، اگر علم هم داشته باشد ولی از روی اراده مرتکب چنین عملی نشود، باز هم معاونت نسبت به مرتکب محقق نشده است. «سوءنیت عام به اراده خودآگاه شخص در ارتکاب عمل مجرمانه اطلاق می‌شود. وجود این سوءنیت، برای آنکه جرم عمدی تحقق یابد، همیشه لازم است، لکن در برخی از جرائم علاوه بر سوءنیت عام، ضرورت دارد که سوءنیت خاصی نیز وجود داشته باشد، بدین معنی که علاوه بر قصد ارتکاب عمل مجرمانه، باید قصد دیگری هم که از طرف قانون‎گذار برای تحقق جرم ضروری شناخته شده، مصداق پیدا کند»[۵۵].

برای تجزیه و تحلیل سوءاستفاده از قدرت، از لحاظ عنصر روانی، باید گفت که به سوءنیت عام و سوءنیت خاص نیاز دارد تا «سوءاستفاده از قدرت» که همان نفرذ و تسلط معنوی فرد بر زیردست است، صورت گیرد و گاه بزهدیده متوجه نیت سوءاستفاده کننده نمی‌شود و در بخش سوم این نوشتار بر آنیم تا با مصادیق «سوءاستفاده از قدرت در معاونت در جرم» که ممکن است اتفاق بیفتد، پرداخته می‌شود[۵۶].

مصادیق «سوءاستفاده از قدرت در معاونت»

سوءاستفاده از قدرت مصادیق زیادی دارد که گاهی تحت عنوان مباشرت معنوی، گاهی تحت عنوان معاونت و گاهی به عنوان جرم مستقل قابل بررسی است. در سوءاستفاده از قدرت به عنوان مباشرت معنوی، فاعل مادی جرم اراده خود را از دست داده و همچون آلتی در دست سوءاستفاده کننده می‌باشد. همچنین سوءاستفاده از قدرت چنانچه انگیزه ارتکاب جرم را در شخص دارای شرایط مسئولیت کیفری ایجاد کند بی‌آنکه اراده را از او سلب کند از مصادیق معاونت است. مواد قانونی که به این نوع سوءاستفاده از قدرت اشاره شده است[۵۷]: و اما صورت دیگری هست که در آن فرد شخصاً و مستقلاً و بدون دخالت عامل خارجی با سوءاستفاده از قدرت، مقام، شغل و موقعیت خود دست به ارتکاب جرم میزند و خود به عنوان فاعل مستقل و مادی جرم باید مجازات شود که این مورد هم به عنوان مصداق سوءاستفاده از قدرت به عنوان جرم مستقل است. سایر قوانین هم که به سوءاستفاده از قدرت به عنوان جرم نگریسته‌اند: قانون جرائم نیروهای مسلح، قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، قانون مبارزه با قاچاق انسان.

در سوءاستفاده از قدرت، برابر ماده ۱۲۶، هرکسی با «سوءاستفاده از قدرت» موجب وقوع جرم شود تحت عنوان معاون در جرم قابل تعقیب است. این مصداق از معاونت در جرم در ماده ۴۳ ق. م. اسلامی مصوب ۱۳۷۰ وجود نداشت و به این قانون اضافه شده است سوءاستفاده موضوع این قانون نباید در حد اکراه باشد و نیز نباید مشمول قواعد آمر و مأمور قرار گیرد. «اگر کسی با سوءاستفاده از قدرت سبب شود شخصی که تحت دستور و مادون اوست ولو به عنوان اجرای دستور مافوق اما آگاهانه مرتکب جرم شود، مباشر به عنوان مباشرت در جرم و دستور دهنده یعنی کسی که سوءاستفاده از قدرت کرده به عنوان معاون جرم تحت تعقیب قرار میگیرند مگر آنکه دستور در قالب امر غیرقانونی آمر قرار بگیرد که اینجا امر غیرقانونی آمر، رافع مسئولیت مأمور می‌باشد گاهی هم امر آمر قانونی به عنوان یکی از عوامل موجهه جرم، مسئولیت مأمور را رفع می‎کند. اگر سوءاستفاده از قدرت توأم با قهر و غلبه و اجبار و دستور آمرانه به زیردست باشد و شرایط اضطرار زیردست (مأمور) و شرایط توسل به دفاع امر آمر قانونی فراهم باشد آمر به مجازات مباشر محکوم می‌شود و مأمور مسئولیت ندارد. نمی‌توانیم این فرد را تحت عنوان معاونت قلمداد کنیم، معاون، مجرم بودن خود را از مباشر عاریه می‎گیرد. پس مباشر هم باید مجرم باشد ولی در عوامل موجهه جرم، مباشر مجرم نیست؛ یعنی مباشر در واقع به دلیل اینکه عمل آمر از او رفع مسئولیت می‌کند و امر آمر غیرقانونی است مأمور معذور و مکلف به اطاعت امر است. پس در این ماده که می‌گوید سوءاستفاده از قدرت یکی از مصادیق معاونت در جرم است، سوءاستفاده از قدرت می‌تواند امر غیرقانونی آمر باشد»[۵۸]. در این قسمت از مقاله، با توجه به تفاسیر فوق، «سوءاستفاده از قدرت در معاونت» می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد که عبارت‌اند از:

«سوءاستفاده از قدرت» فیزیکی

قدرت فیزیکی وقتی به کار برده می‌شود که دیگر راه‎‌های اعمال قدرت با شکست روبه‌‎رو شده باشد و هدف قدرت چنان مهم است که اعمال کننده قدرت به اثرهای منفی کاربرد قدرت فیزیکی اهمیت نمی‌دهد؛ لذا می‌‌توان گفت که هرگاه قدرت شکل خشونت به خود بگیرد به آن قدرت فیزیکی می‌گویند، استفاده از قدرت فیزیکی از سوی مرتکب، بر یک قربانی آسیبپذیر یعنی سوءاستفاده از قدرت؛ لذا به‌کارگیری مفرط یا کاربرد نامناسب قدرت فیزیکی می‌تواند نتایج ناخواسته‌ای ایجاد کند؛ لذا سوءاستفاده از قدرت در معاونت یعنی: الگوی رفتاری توسط یک فرد (با قدرت فیزیکی بالا) با تحت سیطره قرار دادن قدرتش (بر فرد یا افرادی) که در جهت رسیدن به اهداف بر مجنی علیه از آن استفاده می‌کند و چون این نوع سوءاستفاده با استفاده از قدرت فیزیکی بر فرد و یا افراد تحت سلطه خود در جهت اعمال بر فرد مورد نظر صورت گرفته بدان سوءاستفاده از قدرت در معاونت در جرم می‌گویند. «سوءاستفاده از قدرت» فیزیکی می‌تواند شامل: ضرب و شتم، ضربه زدن، لگدزدن، فشار دادن، تکان دادن با پرتاب کردن، گاز گرفتن، خفگی و یا کشیدن مو و یا استفاده از نیروی بیش از حد در دست زدن (زهرچشم گرفتن) باشد؛ مثلاً فرد الف یا سوءاستفاده کننده از قدرت فیزیکی به فرد ب یک مشت می‎زند که اگر فلان کسی را تحت نفوذ من در نیاوری پایت را می‎شکنم لذا به هر طریقی که باعث شود مجنی علیه احساس ناخوشایندی از نظر جسمی داشته باشد سوءاستفاده از قدرت فیزیکی در معاونت گفته می‌شود. می‌‌توان گفت که سوءاستفاده از قدرت در معاونت، اغلب نوعی خشونت است که بیشترین توجه را به خود جلب می‌کند. به عنوان مثال دارنده قدرت علیه زیردست دست به خشونت می‎زند تا سایرین از گستاخی دوری کنند. دولتی به دولت دیگر حمله نظامی می‌کند تا دولت هدف دستش بیاید، رئیس جمهوری پلیس ضد شورش را برای سرکوب یک تظاهرات به کار می‎گیرد تا جامعه هدف دستشان بیاید که کار به این سادگی‌ها هم نیست. سوءاستفاده از قدرت فیزیکی علیه زنان ممکن است به شیوه‌های گوناگونی صورت گیرد، کتک زدن، شکنجه، قتل، این نوع سوءاستفاده از قدرت فیزیکی، به هر گونه رفتار غیر اجتماعی که جسم زن را مورد آزار قرار می‌دهد اطلاق می‌گردد[۵۹].

«سوءاستفاده از قدرت» موقعیت

در مواردی سوءاستفاده کننده از موقعیت، نقض اعتماد را که مثلاً ناشی از رابطه پدر با قربانی است، مرتکب می‌شود. جایی که تقریباً، او با اتکا به موضع والدین خود نسبت به قربانی، تخطی‌های خود را به اثبات می‎رساند، این عمل ممکن است به عنوان منعکس کننده سوءاستفاده از موقعیت (که یکی از موارد تشدید قدرت است) باشد. گاهی اوقات سوءاستفاده از موقعیت ممکن است در شرایطی رخ دهد که هیچ ارتباطی با اعتماد وجود نداشته باشد. مسلماً یک سرپرست محل کار ممکن است هیچ اعتمادی نسبت به یک زیردست نداشته باشد، اما هرگونه سوءاستفاده از اختیار او برای انجام عمل (مانند تجاوز) ممکن است یک وضعیت تشدیدکننده را در برداشته باشد. افرادی چون حاکم، ولی داور، وصی، قیم، امین،... حق ندارند از قدرت و موقعیت قانونی خود سوءاستفاده کنند و حق ندارند به حقوق افراد محجور تجاوز کنند، به عنوان مثال اشخاصی که در موقعیت اجتماعی بالایی قرار دارند، قدرت خود را از این منبع کسب می‌کنند؛ چراکه قدرت آنها ناشی از مقام آن‎هاست و بدین وسیله از قدرتشان سوءاستفاده می‌کنند. در روابط خویشاوندی، سوءاستفاده از قدرت، به ترجیح دادن رابطه بر ضابطه، بی‌کفایتی بر شایسته‌سالاری و استخدام زنجیره‌ای و خانوادگی... در افراد صاحب قدرت میانجامد. سوءاستفاده از قدرت موقعیت، یعنی کسی که سمت یا قدرتی دارد و از سمت یا قدرت خود در ارتکاب جرم سوءاستفاده نماید؛ «اما مثال «سوءاستفاده از قدرت» موقعیت به عنوان معاونت، توصیه و سفارش استادکار است به کارگر خود که در محضر دادگاه به عنوان شاهد در حمایت از متهمچنین سخنانی بگو. شهادت کذب، کارگر هم به احترام سخنان بزرگان، عیناً مطالب دروغین را در دادگاه اظهار کند»[۶۰].[۶۱]

«سوءاستفاده از قدرت» مالی

«سوءاستفاده از قدرت» مالی زمانی رخ می‌دهد که مرتکب بدون رضایت مجنی علیه، منابع مالی فرد را کنترل کند یا این منابع را نادرست استفاده کنند. این سوءاستفاده ناشی از مالکیت یا کنترل پول یا منابع دیگر است، به عنوان مثال فردی که با پرداخت یا وعده پرداخت، یا خودداری یا تهدید به خودداری از پرداخت پول یا سایر کالاها سبب سوءاستفاده از فرد یا افراد دیگر با استفاده از قدرت اقتصادی‌اش بر دیگران می‌شود. یا وقتی که مدیر عامل یک کارخانه با وعده پرداخت اضافه کار به کارکنان کارخانه، سبب شود که آن‎ها نهایت تلاششان را انجام دهند و ساعت‎ها اضافه‎کاری کنند ولی در عمل هیچ‎‌گونه مزدی به آنان پرداخت نشود و مدیر عامل آن‎ها را تهدید کنند که در صورت اعتراض از کار اخراج خواهند شد. «افراد قدرتمند با استفاده از قدرت مالی دیگران را کنترل می‌کنند، سوءاستفاده مالی قدرتمندان از قدرت خویش در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی...[۶۲] همیشه و در همه جوامع وجود داشته است. افراد بدان سبب مطابق خواست دیگران رفتار می‌کنند که آن رفتار به مزایا و منافع مثبت می‌انجامد، بنابراین کسی که بخواهد پاداش‌ها را توزیع کند او بر آنها قدرت دارد و بدین وسیله از این کانال سوءاستفاده می‌کنند. به عنوان مثال: اعمال کننده قدرت به طرف مقابل قول می‌دهد اگر با درخواست او موافقت کند، به او پاداش می‌دهد اینگونه پاداش‌ها از هر نوعی می‌تواند باشد؛ ممکن است این پیشنهاد از پولی به عنوان رشوه گرفته تا پشتیبانی در انتخابات، یا از قول بستن یک قرارداد یا قول عدم اجرای مجازات پیشین باشد»[۶۳]. البته مشکل اصلی این نوع سوءاستفاده از قدرت یعنی پادش دهی، عدم کنترل سوءاستفاده کننده از قدرت بر خیلی از مؤلفه‌های پاداش‎‌دهی است. برای مثال وعده افزایش حقوق به کارکنان، در اختیار مطلق هر مدیری نیست گاهی اوقات مرجع بالاتری وجود دارد و با این اقدام کم‎کم فرد منزلت اجتماعی‌اش را از دست می‌دهد هر چند ممکن است در ابتدا موجبات سوءاستفاده از عده‌ای را فراهم آورد ولی در نهایت، برش لازم را ندارد. سوءاستفاده از قدرت مالی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد خاطی سعی دارد با کنترل امور مالی زن، او را کنترل کند و بر زن برتری یابد. در چنین وضعیتی افراد خاطی تمام پول و دارایی زن را کنترل می‌کنند و اطلاعات مالی زن را از او مخفی نگه می‎‌دارند. معمولاً سوءاستفاده‎‌های مالی در پی سوءاستفاده‌های فیزیکی روی می‌دهد. سوءاستفاده مالی از زن باعث می‌شود که نتواند با وجود اینکه قربانی خشونت است، رابطه خود را با فرد خاطی قطع کند زیرا زن همواره از این موضوع میترسد که نتواند به تنهایی هزینه‌های مالی خود و فرزندانش را تأمین کند[۶۴].

«سوءاستفاده از قدرت» ایدئولوژیکی

در این نوع از سوءاستفاده، چون قدرت نهفته در ایدئولوژی است؛ لذا قدرت و ایدئولوژی، رابطه مستقیمی با یکدیگر برقرار می‌کنند «ایدئولوژی به افراد یک جامعه این امکان را می‌دهد که موقعیت خود را بهتر تعریف نمایند و بهتر معنی و مفهوم آن را درک کنند. ایدئولوژی به آن‎ها می‌گوید که چرا و به وسیله چه کسانی استثمار شده‌اند، چرا عقب‎مانده هستند، چرا سفیدها خودشان را برتر می‌دانند، چرا باید تغییراتی را برای بهبود اوضاع مردم و جامعه ایجاد کرد و از این قبیل[۶۵]. «مثلاً فرد از ایدئولوژی‌اش می‌تواند برای اعمال نظر و «سوءاستفاده از قدرت» استفاده کند و هر چه رابطه میان قدرت و ایدئولوژی بیشتر باشد احتمال «سوءاستفاده از قدرت» بیشتر است. باورهای ایدئولوژیکی ابتدا از طریق آموزش و آگاه‌سازی بر فرد یا افراد مسلط و سپس از طریق سوءاستفاده کننده از قدرت ایدئولوژیکی، بر مجنی علیه اعمال می‌شود. چنانچه فردی دارای یک پندار یا اعتقاد یا یک نظام فکری باشد که بدین وسیله ذهن را تسخیر کند یا دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و نیازهای آنان را برآورده سازد او قادر خواهد بود که قدرتمند شود و لذا از این قدرت در پاره‌ای مواقع سوءاستفاده می‌کنند»[۶۶]. به عنوان مثال در «سوءاستفاده از قدرت» ایدئولوژیکی، سوءاستفاده کننده، مجنی علیه را از نظر اخلاقی و روانی قانع می‌کند که به خواسته‌اش که اعمال نظر، بر فرد مورد نظر است، دست بزند مثلاً کاری می‌کند که فرد از پندار و باوری که دارد برگردد و به پندار و باور، «سوءاستفاده کننده از قدرت» ایدئولوژیکی گرایش پیدا کند[۶۷].

«سوءاستفاده از قدرت» اقناعی

اقناع فرایندی است که با توسل به تعقل و احساس در قالب مهارت‌های کلامی و غیر کلامی و رسانه‌ای، ذهنیت افراد را غالباً جهت تغییر رفتار و وادار کردن آنها به عمل معینی، تحت تأثیر قرار می‌دهد. این فرایند هرچند در بردارنده ویژگی روانشناختی آزادی است و ترغیب شونده احساس می‌کند، موافق میل خود، اهداف و رهنمودهای تعیین شده را انجام می‌دهد، اما در واقع منضمن نوعی از فشار روانی است؛ که در مسیر ترغیب، میان منطق و استدلال منطقی به هیجان‌ها متوسل می‌شود. در واقع، اقناع حد واسط میان منطق و استدلال و تهدید و تنبیه به شمار می‌رود[۶۸].

لذا در این نوع از سوءاستفاده، سوءاستفاده کننده با خشنود گردانیدن فرد یا افراد به دنبال نفوذ در مخاطبان است به گونه‌ای که انگیزه ایجاد می‌کند تا مجنی علیه را به سوی رفتار، باور، عمل، یا حقیقتی هدایت مینماید در واقع هدف اصلی، انگیزه دادن به مخاطب است. این نوع سوءاستفاده از طریق تغییر عقیده اعمال می‌شود، ایجاد انگیزه و تبلیغ، آموزش و پرورش یا دیگر اقدامات مناسب اجتماعی که طبیعی و به حق جلوه می‌کنند موجبات تسلیم و رضایت افراد را به اراده شخص یا اشخاص دیگر فراهم میآورند و لذا بدینوسیله با استفاده از قدرت اقناعی ایجاد شده، موجبات سوءاستفاده از قدرت در معاونت فراهم می‌شود؛ لذا می‌‌توان گفت که سوءاستفاده کننده از قدرت اقناعی، به نوعی از تلاش به اصلاح صادقانه برای مجاب ساختن مخاطبین به پذیرش موضوع و خواسته‌هایش به وسیله مناسب، دست به اقدام میزند و سوءاستفاده کننده به نوعی به دنبال نفوذ در مخاطب است تا در مجنی علیه نفوذ کنند. برای مجنی علیه در نگاه اول نیت خیر، سوءاستفاده کننده همچو؛ صداقت، منفعت، معقول بودن و منطقی بودن... نمایان می‌شود، اما در نهایت، مشخص می‌شود که با سوءاستفاده از قدرت اقناعی موجبات بزهدیده واقع شدن مخاطب، فراهم شده است. به عنوان مثال در سوءاستفاده از قدرت اقناعی در معاونت، سوءاستفاده کننده از قدرت، در مجنی علیه انگیزه ایجاد می‌کند و از طریق تغییر عقیده میکوشد تا اولاً در او نفوذ پیدا کند و ثانیاً باعث تغییر در عقیده‌اش می‌شود؛ مثلاً کاری می‌کند که با انگیزه‌ای که در فرد ایجاد شده، موجب رضایت فرد به رفتار موردنظر، سوءاستفاده کننده از قدرت، شود[۶۹].

«سوءاستفاده از قدرت» عاطفی

سوءاستفاده از قدرت عاطفی تلاش برای کنترل به همان طریقی است که در سوءاستفاده جسمی فرد سعی می‌کند کنترل دیگری را به دست گیرد. تنها تفاوت این دو در این است که فرد آزارگر عاطفی از کتک، لگد، چنگ زدن، هل دادن و دیگر اشکال آسیب جسمی استفاده نمی‌کند. بلکه فردی که مرتکب این نوع سوءاستفاده می‌شود، احساسات را به عنوان سلاح خود انتخاب کرده است. به طور معمول، مرتکب این نوع رفتار نمی‌داند که چنین رفتاری دارد. در عوض، آگاه است که از عدم اطمینان از عشق همسرش به خود احساس ناامنی می‌کنند؛ بنابراین احساس می‎کند مجبور است همسرش را به خیانت متهم کند، او را برای غمهای خرد سرزنش کند و دائماً پیام‌ها و تماس‌هایش را چک کند. تهمت زدن، سرزنش و چک کردن دائم فرد نوعی سوءاستفاده عاطفی از قدرت است[۷۰].

بدرفتاری عاطفی یا روانی ضابطهمند به عنوان بخشی از ارتباط کلی، بین مراقب و کودک است و گاه به گاه والدین، مراقب و کودک، سوء رفتار عاطفی را در نظر نمی‌گیرند. سوءاستفاده زمانی اتفاق می‌افتد که نیاز اساسی کودک برای توجه، مهربانی، تصدیق، ثبات و امنیت به دلیل ناتوانی یا بی‌تفاوتی والدین یا مراقب می‌باشد. سوءاستفاده عاطفی نیز ممکن است اتفاق بیفتد، زمانی که بزرگ‎سالانی که مسئول مراقبت از فرزندان هستند بی‌اطلاع هستند و (به دلایل مختلف) قادر به پاسخگویی به نیازهای عاطفی و رشد فرزندانشان نیستند. سوءاستفاده عاطفی به راحتی قابل تشخیص نیست زیرا نشانه‌های آن به آسانی دیده نمی‌شود. یک نگرانی معقول برای رفاه فرزند وجود خواهد داشت زمانی که رفتار معمولی نسبت به رابطه فرزند و والدین با مراقبین باشد. سوءاستفاده‌های احساسی ممکن است در برخی از موارد دیده شود مانند طرد شدن، کمبود آسایش و عشق، فقدان دلبستگی، عدم تحرک مناسب، عدم تداوم مراقبت[۷۱]، عدم تقارن مداوم و تشویق، انتقاد مداوم، خصومت با سرزنش فرزند، قلدری[۷۲].

«سوءاستفاده از قدرت» جنسی

سوءاستفاده از قدرت جنسی مجبور کردن یک نفر به انجام رفتار جنسی است در صورتی که تمایلی به انجام آن ندارد. فردی که مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد توانایی مقاومت جسمی یا روحی را به دلایل مختلف مثل ترس از متجاوز، خانواده، ترس از آبروریزی ندارد. هم زنان و هم مردان ممکن است مورد سوءاستفاده از قدرت جنسی قرار بگیرند، مجرم نیز می‌تواند از هر جنس با گرایش جنسی باشد[۷۳]؛ لذا «سوءاستفاده از قدرت» جنسی، طیف گسترده‌ای از تماس‌های جنسی شامل تجاوز جنسی، تجاوز به عنف، سرخوردگی و آزار و اذیت جنسی است. «سوءاستفاده از قدرت» جنسی زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد برای لذت بردن یا تحریک خود یا دیگران از آن استفاده می‌کند، شامل افرادی است که در اعمال جنسی دخیل هستند (مانند استمناء رابطه جنسی). سوءاستفاده از قدرت جنسی در افراد ممکن است طیف گسترده‌ای از فعالیت‌های سوءاستفاده را پوشش دهد و به ندرت شامل یک حادثه واحد است در برخی موارد این روند بیش از چندین سال اتفاق می‌افتد. سوءاستفاده از قدرت جنسی اغلب در خانواده اتفاق می‌افتد، از جمله خواهر و برادر بزرگتر و اعضای خانواده، سوءاستفاده از قدرت جنسی عمدتاً از طریق تهدید به افشای اسرار خواهر یا برادر و یا دوستان صورت میگیرد، مانند (لیسیدن، بوسیدن، یا مجبور شدن به رابطه جنسی در برابر تقاضای سوءاستفاده کننده از قدرت جنسی) و اغلب توسط فردی که بزرگ‎تر از بزهدیده است صورت می‌گیرد، نمونه‌هایی از سوءاستفاده از قدرت جنسی عبارت‌اند از: هر عمل جنسی که در حضور یک فرد انجام می‌شود، دعوت از افراد برای دست زدن یا لمس کردن عمدی یا تحریک بدن یک فرد به وسیله فرد دیگر یا جسمی به منظور تحریک یا رضایت جنسی، استمناء در حضور یک فرد یا دخالت یک فرد در عمل استمناء، مقاربت جنسی با یک فرد (از طریق دهان، واژن یا مقعد)، استثمار جنسی از یک فرد[۷۴]. سوءاستفاده از قدرت جنسی عمدتاً میان افرادی رخ می‌دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده‌اند. مثال عینی سوءاستفاده از قدرت جنسی، سوءاستفاده زوج، علیه زوجه با به کار گرفتن رفتارهایی است که از نظر جنسی خشونت‎‌آمیز هستند و به اعتبار زوج ممکن است سوءاستفاده از قدرت جنسی در یکی از اشکال همسر آزاری، ظهور و بروز پیدا کنند. در قانون کیفری کشور ما، اعمال خشونت و تعرضات علیه اشخاص، قطع نظر از جنسیت بزه‌دیده یا محنی علیه قابل مجازات است و حمایت خاصی از زوجه در قبال جرائم خشونت‎‌بار در خانواده به عمل نیامده است. رابطه جنسی به عنف از سوی زوج در قوانین ایران جرم محسوب نمی‌شود و به آسیب روحی و جسمانی زوجه و اهانت به کرامت وی به هیچ عنوان توجه نشده است. سوءاستفاده از قدرت جنسی علیه زوجه به هرگونه رفتار با هدف کسب لذت جنسی که بدون رضایت زوجه صورت می‎گیرد (محدوده آن از لمس کردن بدن وی تا مقاربت را شامل می‌شود).

آنچه سبب اطلاق عنوان سوءاستفاده از قدرت جنسی در زوج می‌شود، فقدان رضایت زوجه است که در نتیجه آن، زوج به قدرت جنسی متوسل می‌شود؛ به بیان دیگر، هرگونه بدرفتاری و خشونت که نقطه ثقل آن موضوعات جنسی باشد، از مصادیق سوءاستفاده از قدرت جنسی محسوب می‌شود[۷۵].

«سوءاستفاده از قدرت» اداری

در این نوع از سوءاستفاده، اشخاص بیرون از دستگاه‌های دولتی که در جهت همکاری با کارمندان دولت در زمینه نقض یا تغییر قوانین و ضوابط اداری برای نفع شخصی با صنفی اقدام می‌کنند. اقدامات کارکنان سازمان‌های دولتی برای جلب منافع بیشتر برای خود، خویشاوندان و دوستانشان که از طریق نقض یا تغییر قوانین صورت می‌گیرد. یکی از پیامدهای سازمانی فساد اداری در دستگاه اداری، عدم رعایت ضوابط و اصول شایسته‌سالاری در استخدام‌ها، خدشه‌دار شدن حیثیت اجتماعی سازمان و تضعیف نظام ارزیابی هست. یکی از صاحب‌نظران، فساد اداری را «سوءاستفاده از قدرت» ارتشاء، اختلاس، کمکاری، کاغذبازی، اهمال و دیوان‌سالاری تعریف نموده است[۷۶]. یکی از این موارد سوءاستفاده از مقام و موقعیت اداری موضوع مواد ۵٧۶ و ۵۸۱ قانون تعزیرات مجازات اسلامی می‌باشد. «از پیامدهای دیگر فساد، نهادینه کردن نفوذ غیرقانونی گروه‌های سیاسی هست فساد به یک فرهنگ تبدیل شده است دیگر کسی به قبح و نادرستی کارش نمی‌اندیشد؛ زیرا از یکسو میبیند که همین طور رفتار می‌کنند و از سوی دیگر از او انتظار دارند چنین رفتار کنند» [۷۷]. در رابطه کاری، فساد، از پیامدهای سوءاستفاده از قدرت است که می‌تواند به عواملی همچون کاهش رشد اقتصادی، کاهش درآمدهای دولت، ایجاد مقررات دولتی غیر اثربخش، پایمال شدن حقوق افراد و در کل معاف شدن افراد از مجازات می‌انجامد[۷۸].

منابع

پانویس

  1. آشوری، محمد، حقوق بشر و مفاهیم مساوات، انصاف و عدالت، ص۸۱.
  2. دولت‌ها باید تلفیق هنجارهای بین‌المللی در هنجارهای قوانین ملی نهی‌کننده سوءاستفاده از قدرت و تأمین جبران خسارت به چنین قربانیان را مورد بررسی قرار دهند. به ویژه چنین ترمیم‌هایی باید شامل اعاده وضعیت و یا غرامت، کمک و حمایت لازم مادی، پزشکی، روانی و اجتماعی گردد.
  3. دولت‌ها باید قوانین و رویه‌های موجود را به منظور اطمینان از پاسخگویی‌‎شان به شرایط متغیر، بازنگری نموده و در صورت ضرورت قوانین نهی کننده اعمال موجد سوءاستفاده‌های جدی از قدرت سیاسی و اقتصادی را وضع و اجرا نمایند و خط‎مشی‌ها و سازوکارهایی برای پیشگیری از چنین اعمال را ارتقاء داده و حقوق و جبران خسارت مناسب قربانیان چنین اعمال را گسترش داده و به سهولت فراهم سازند.
  4. معاون جرم در مفهوم مورد نظر ماده ۷-۱۲۱ به مجازات مباشر محکوم خواهد شد.
  5. معاون جنایت یا جنحه کسی است که به طور عمدی با کمک یا همدستی یا تسهیل مقدمات جرم یا راهنمایی آن اقدام نماید. همچنین کسی که با دادن عطایا، وعده و وعید، دستور، سوءاستفاده از مقام یا قدرت، کسی را به ارتکاب یک جرم تحریک نماید یا تعلیماتی را به منظور ارتکاب به او ارائه دهد، معاون جرم محسوب می‌شود.
  6. الف) خارج یا وارد ساختن و یا ترانزیت مجاز یا غیرمجاز فرد یا افراد از مرزهای کشور با اجبار و اکراه یا تهدید یا خدعه و نیرنگ و یا با سوءاستفاده از قدرت یا موقعیت خود یا سوءاستفاده از وضعیت فرد یا افراد یاد شده، به قصد فحشاء یا برداشت اعضاء و جوارح، بردگی و ازدواج.
  7. در ماده ۹ - اشخاص حقیقی یا حقوقی حق ندارند در برابر اجرای امر به معروف و نهی از منکر مانع ایجاد کنند. ایجاد هر نوع مانع و مزاحمت که به موجب قانون جرم شناخته شده است؛ علاوه بر مجازات مقرر، موجب محکومیت به حبس تعزیری یا جزای نقدی درجه هفت می‌گردد. در مورد اشخاص حقوقی، افرادی که با سوءاستفاده از قدرت یا اختیارات قانونی و اداری از طریق تهدید، اخطار، توبیخ، کسر حقوق یا مزایا، انفصال موقت یا دائم، تغییر محل خدمت، تنزل مقام، لغو مجوز فعالیت، محرومیت از سایر حقوق و امتیازات، مانع اقامه امر به معروف و نهی از منکر شوند؛ علاوه بر محکومیت اداری به موجب قانون رسیدگی به تخلفات اداری، حسب مورد به مجازات بند (پ) ماده ۲۰ قانون مجازات اسلامی محکوم میشوند.
  8. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  9. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ص۲۵۳؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ص۲۹۸.
  10. انصاری، مرتضی، المکاسب، ج۱، ص۶٨.
  11. خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقهاء، ج۱، ص۲۷۷۱.
  12. Lutomi، Laurenc، Coleb، Patrick، ۲۰۱۷، p.۷۶.. .
  13. حاجی دهآبادی، احمد، «شرکت در جرم در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲»، فصلنامه حقوق اسلامی، ش۵۰، ص۸.
  14. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  15. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  16. Garner، Brayan A. "Black s law Dictionary. U. S. A"، p.۱۰.. .
  17. Beirstedt، R، "An Analysis of Social Power"، American Sociological Review، No. ۱۵، p.۷۳۱.. .
  18. Rogers، M. F، measures of family power"، American، Journal of Personality and Social Psychology،No. ۲۷، p.۶۳.. .
  19. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  20. عمید، حسن، فرهنگ عمید، ص۶۳۴.
  21. معین، محمد، فرهنگ فارسی متوسط، ص۴۲۷.
  22. Rabbins، Stephen، "Organizational Behavior"، p.۵۸۴.. .
  23. افجه، سید علی اکبر، رهبری سازمانی، ص۱۷.
  24. جی. دبلیو، بجورکمن، «مفاهیم کنترل: قدرت، نفوذ، اختیار»، ترجمه: مرتضی مرتضوی و کیومرث مکانی، فصلنامه تحول اداری، ش٣۴، ص۸۷-۱۰۵.
  25. عالم، عبدالرحمان، بنیادهای علم سیاست، ص۸۸.
  26. «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  27. مثلاً الف از طریق توصیه و سفارش کردن ب را به سمت ارتکاب جرم سوق دهد در این صورت ب مباشر و الف معاون است.
  28. ایمانی، عباس، اصطلاحات حقوق کیفری، ص۴۵-۴۹.
  29. http://wwwbusinessdictionary.com/definiton/ab. .
  30. فتاحی، حبیب‎الله، ابعاد حقوقی مبارزه با فساد، ص۲۳.
  31. میرمحمد صادقی، حسین، جرایم علیه اشخاص، ص۴۲۶.
  32. رایجیان اصلی، مهرداد، «جرمانگاری سوءاستفاده از قدرت با محوریت مفهوم نسل‌زدایی و بزهدیدگی آن از دیدگاه حقوق جنایی بینالملل»، مجله تحقیقات حقوقی، ش۶۸، ص٢٢٧-٢۵۴.
  33. فتاحی، حبیب‎الله، ابعاد حقوقی مبارزه با فساد، ص۲۳.
  34. رایجیان اصلی، مهرداد، «جرمانگاری سوءاستفاده از قدرت در پرتو تعامل نظام حقوق بشر و حقوق کیفری» (رساله دکتری)، ص۱۱.
  35. اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، ج۲، ص۱۰۵.
  36. آشوری، محمد، حقوق بشر و مفاهیم مساوات، انصاف و عدالت، ص۸۳.
  37. اصغری، حامد، «سوءاستفاده از قدرت در حقوق کیفری ماهوی ایران» (پایان‌نامه کارشناسی ارشد)، ص۱۱۷.
  38. ماده ۱ بند (الف). قانون ارتقاء سلامت نظام اداری و مقابله با فساد، مصوب ۱۳۹۰: سوءاستفاده در این قانون هر گونه فعل یا ترک فعلی است که توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی به صورت فردی یا سازمانی که عمداً و با هدف کسب هر نوع منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود یا دیگری، با نقض قوانین و مقررات کشوری انجام پذیرد یا ضرر و زیانی را به اموال، منافع، منابع یا سلامت و امنیت عمومی و یا جمعی از مردم وارد نماید نظیر رشاء، اختلاس، تبانی، سوءاستفاده از مقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات، دریافت و پرداخت‎‌های غیرقانونی از منابع عمومی و انحراف از این منابع به سمت تخصیص‌های غیرقانونی، جعل، تخریب، یا اختفاء اسناد و سوابق اداری و مالی.
  39. الوانی، سیدمهدی و منوچهر جفره، «ارائه یک الگوی نظری برای کنترل و مهار فساد اداری»، اقتصاد و مدیریت، ش٣۶، ص۸۹.
  40. Encyclopedia Americana، "Set from Grolier Educational a Division of Scholastic"، p.۲۲..
  41. رهبر، فرهاد، غلامرضا زال‌پور و فضل الله می‌رزاوند، بازشناسی عارضه فساد مالی: ماهیت، گونه‌ها، پیامدها و آموزه‌های تجربی، ج۱، ص۹.
  42. ماده ۵٧۶ ق. م. اسلامی ۱۳۷۵: «چنانچه هر یک از صاحب منصبان و مستخدمین و مأمورین دولتی و شهرداری‌ها در هر رتبه و مقامی که باشند از مقام خود سوءاستفاده نموده و از اجرای اوامر کتبی دولتی یا اجرای قوانین مملکتی و یا اجرای احکام یا اوامر مقامات قضایی یا هرگونه امری که از طرف مقامات قانونی صادر شده باشد جلوگیری نماید به انفصال از خدمات دولتی از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد».
  43. افشاری، فاطمه، «مرجع صالح رسیدگی به سوءاستفاده از اختیارات مقام اداری - بررسی موردی تخلف اخفا و معدوم نمودن اسناد و مدارک دولتی توسط مقام اداری»، فصلنامه رأی: مطالعات آرای قضایی، ش۶، ص۲۸.
  44. نجابت‎خواه، مرتضی، «مفهوم سوءاستفاده از اختیارات در نظام حقوقی کامن‌لا»، نشریه حقوق و مصلحت، ش۵، ص۹۳.
  45. Hilaire، Barnett، "Constitutional and Administrative Law"، p.۷۶۶..
  46. ماده ۱۲۵ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ «هر نظامی که با سوءاستفاده از لباس، موقعیت یا شغل خود به جبر و قهر، دیگری را اکراه به معامله مال یا حق خود نماید یا بدون حق، بر مال یا حق دیگری مسلط شود، علاوه بر رد عین، مثل یا قیمت مال یا حق حسب مورد، به مجازات حبس از یک تا پنج سال محکوم می‌شود».
  47. در خصوص ارتکاب این جرم توسط غیرنظامیان باید به قانون مجازات اسلامی مراجعه شود (مواد ۵۵۶ و ۵۵٧ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵).
  48. تفاوتی از حیث اینکه موارد فوق الذکر باید ایرانی یا خارجی باشد وجود ندارد، یعنی اگر شخصی از نشان نظامی کشور دیگری استفاده یا لباس نظامی کشور دیگری را بر تن کند، باز هم مرتکب جرم شده است.
  49. اگر شخص نظامی، به صورت قانونی، مجوز و حق استفاده از لباس یا دیگر موارد را در آن زمان یا مکان داشته باشد و می‌توانسته آن لباس را بپوشد و پوشید، یا از نشان در جایی استفاده کند که حق استفاده را دارد، مرتکب جرم نشده است.
  50. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  51. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  52. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  53. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  54. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  55. محسنی، مرتضی، دوره حقوق جزای عمومی (پدیده جنائی)، ج۲، ص۲۳.
  56. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  57. بند ب ماده ۱۲۱ق. م. ا. و تبصره ۹ ماده ۹ قانون مبارزه با قاچاق انسان.
  58. طاهری نسب، سیدیزد الله، تقریرات حقوق جزای عمومی، ص۱۷.
  59. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  60. اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، ج۲، ص۱۰۵.
  61. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  62. رشوه نیز نوعی «سوءاستفاده از قدرت» است که در قرآن با عناوین سخت و «باطل» که به مفهوم رشوه و اختلاس است به کار رفته است.
  63. امامقلی زاده، سعید و صمد امامقلی زاده، «بررسی رابطه بین قدرت سیاسی و فساد اداری و ارائه راهکارهای مناسب برای مبارزه را آن از دیدگاه مدیریت اسلامی»، پرتال جامع علوم انسانی، ش۷۸، ص۱۰۸-۱۲۴.
  64. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  65. http://daneshnameh.roshd.ir.
  66. Herbert G. Hicks and C. Ray Gullett، "The Management of Organizations"، Volume II، chapter ۱۲، p.۳۰..
  67. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  68. بینگلر، اتولر، ارتباطات اقناعی، ترجمه علی رستمی، ص۵۲.
  69. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  70. https://simiaroom.Com/blog.
  71. به عنوان مثال حرکت مکرر، به ویژه برنامه‌ریزی نشده است.
  72. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  73. http://honarehzendegi.Com/fa.
  74. که شامل موارد زیر است:
    1. دعوت کردن، تحریک یا تحمیل یک فرد برای انجام فحشا یا تولید پورنو گرافی افراد [برای مثال، نمایش، مدل‌سازی یا نمایش دادن به منظور تحریک جنسی، لذت بردن یا عمل جنسی، از جمله ضبط آن (در فیلم، یا رسانه‌های دیگر) یا دست‎کاری برای آن اهداف، یک تصویر از طریق کامپیوتر یا سایر وسایل]
    2. دعوت کردن، اجبار یا القا کردن یک فرد برای شرکت در فعالیت‎‌های جنسی، ناسنجیده یا ناخوشایند یا مشاهده آن‎ها.
    3. نشان دادن مواد صریح جنسی به افراد که اغلب از این ویژگی‌های توسط مرتکبین سوءاستفاده جنسی می‌شود.
    4. افشای راز فرد به موارد نامناسب و سوءاستفاده از آن از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات.
  75. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.
  76. پورکیانی، مسعود، افلاطون امیری و مرتضی خادمی، سلامت سازمانی فساد اداری و شایعه، ص۷۶.
  77. رفیعپور، فرامرز، سرطان اجتماعی فساد، ص۴۹.
  78. پورقهرمانی و احمدی سربزه، مقاله «قلمرو مفهومی سوء استفاده از قدرت در معاونت در جرم»، فصلنامه حقوق اسلامی.