ابی بن کعب در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = ابی بن کعب| عنوان مدخل  = ابی بن کعب| مداخل مرتبط = [[ابی بن کعب در قرآن]] - [[ابی بن کعب در تاریخ اسلامی]]- [[ابی بن کعب در علوم قرآنی]] - [[ابی بن کعب در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[ابی بن کعب]]''' است. "'''[[ابی بن کعب]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابی بن کعب در قرآن]] | [[ابی بن کعب در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
ابیّ ‌بن‌ کعب، از [[قبیله خزرج]]، تیره [[بنی‌نجّار]] و کنیه‌اش ابومنذر <ref>الطبقات، ج۳، ص‌۳۷۸؛ رجال الطوسی، ص‌۲۲.</ref> یا [[ابوالطفیل]] <ref>اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۹.</ref> بود و در [[جاهلیّت]] از معدود کسانی بود که [[نوشتن]] می‌دانست.<ref> الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۸.</ref> در [[بیعت]] [[عقبه]] حضور داشت <ref>جال‌الطوسی، ص۲۲.</ref> و پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}}، او در شمار [[کاتبان وحی]]، نویسندگان [[نامه‌ها]] و [[معاهدات]] [[پیامبر]] قرار گرفت <ref>یعقوبی، ج‌۲، ص‌۸۰؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴.</ref> و برخی از نامه‌های رسیده به [[رسول خدا]] را برای [[حضرت]] می‌خواند.<ref>المغازی، ج۱، ص‌۲۰۴ و ج۲، ص‌۴۹۲.</ref> او، در نخستین [[سریّه]] پس از [[هجرت]]، به فرمان‌دهی [[حمزه]] شرکت داشت <ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۹.</ref> و در دیگر [[غزوات]] نیز با پیامبر همراه بود. [[رسول اکرم]]، در [[عقد اخوت]] میان [[مهاجر]] و [[انصار]]، بین او و [[سعید بن زید]] یا [[طلحة بن ‌عبیدالله]]، [[برادری]] بر قرار کرد.<ref>الطبقات، ج۳، ص‌۳۷۸.</ref> پس از [[رحلت]] [[رسول‌خدا]]{{صل}} در شمار [[صحابیان]] بزرگی قرار داشت که از [[بیعت با ابوبکر]] سرباز زده به [[خلافت]] [[علی بن ابی‌طالب]] متمایل بودند.<ref>یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.</ref> او در [[مقام]] [[احتجاج]] بر [[ابوبکر]] گفت: ای ابوبکر! حقی را که [[خداوند]] برای غیر تو قرار داده، [[انکار]] مکن و نخستین کسی نباش که رسول خدا را در امر [[وصیّ]] و برگزیده‌اش [[نافرمانی]] کرده، از امر او سرمی‌پیچد.<ref>الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷.</ref> برابر برخی [[روایات]] [[شیعی]]، اُبیّ در ضمن خطبه‌ای می‌گوید: روزی پیامبر{{صل}} درباره وصیّ و [[جانشین]] بعد از خود برایم سخن گفت و [[علی]]{{ع}} را [[هدایتگر]] [[هدایت]] شده [[خیرخواه]] [[امت]]، احیا‌ کننده [[سنت پیامبر]]{{صل}}، [[امام]] و [[پیشوای مسلمانان]] پس از خود معرفی فرمود: {{متن حدیث|يَا أُبَيُّ عَلَيْكَ بِعَلِيٍّ ، فَإِنَّهُ اَلْهَادِي اَلْمَهْدِيُّ، اَلنَّاصِحُ لِأُمَّتِي، اَلْمُحْيِي لِسُنَّتِي، وَ هُوَ إِمَامُكُمْ بَعْدِي، فَمَنْ رَضِيَ بِذَلِكَ لَقِيَنِي عَلَى مَا فَارَقْتُهُ عَلَيْهِ}}<ref>الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷ و ۳۰۳.</ref> از روایتی استفاده می‌شود که پیامبر، [[آینده]] [[امر]] خلافت پس از خود را و اینکه چه کسانی آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.<ref> العقد الفرید، ج‌۴، ص‌۲۴۱.</ref>
ابیّ ‌بن‌ کعب، از [[قبیله خزرج]]، تیره [[بنی‌نجّار]] و کنیه‌اش ابومنذر <ref>الطبقات، ج۳، ص‌۳۷۸؛ رجال الطوسی، ص‌۲۲.</ref> یا [[ابوالطفیل]] <ref>اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۹.</ref> بود و در [[جاهلیّت]] از معدود کسانی بود که [[نوشتن]] می‌دانست.<ref> الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۸.</ref> در [[بیعت]] [[عقبه]] حضور داشت <ref>جال‌الطوسی، ص۲۲.</ref> و پس از [[هجرت پیامبر]] {{صل}}، او در شمار [[کاتبان وحی]]، نویسندگان [[نامه‌ها]] و [[معاهدات]] [[پیامبر]] قرار گرفت <ref>یعقوبی، ج‌۲، ص‌۸۰؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴.</ref> و برخی از نامه‌های رسیده به [[رسول خدا]] را برای [[حضرت]] می‌خواند.<ref>المغازی، ج۱، ص‌۲۰۴ و ج۲، ص‌۴۹۲.</ref> او، در نخستین [[سریّه]] پس از [[هجرت]]، به فرمان‌دهی [[حمزه]] شرکت داشت <ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۹.</ref> و در دیگر [[غزوات]] نیز با پیامبر همراه بود. [[رسول اکرم]]، در [[عقد اخوت]] میان [[مهاجر]] و [[انصار]]، بین او و [[سعید بن زید]] یا [[طلحة بن ‌عبیدالله]]، [[برادری]] بر قرار کرد.<ref>الطبقات، ج۳، ص‌۳۷۸.</ref> پس از [[رحلت]] [[رسول‌خدا]] {{صل}} در شمار [[صحابیان]] بزرگی قرار داشت که از [[بیعت با ابوبکر]] سرباز زده به [[خلافت]] [[علی بن ابی‌طالب]] متمایل بودند.<ref>یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.</ref> او در [[مقام]] [[احتجاج]] بر [[ابوبکر]] گفت: ای ابوبکر! حقی را که [[خداوند]] برای غیر تو قرار داده، [[انکار]] مکن و نخستین کسی نباش که رسول خدا را در امر [[وصیّ]] و برگزیده‌اش [[نافرمانی]] کرده، از امر او سرمی‌پیچد.<ref>الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷.</ref> برابر برخی [[روایات]] [[شیعی]]، اُبیّ در ضمن خطبه‌ای می‌گوید: روزی پیامبر {{صل}} درباره وصیّ و [[جانشین]] بعد از خود برایم سخن گفت و [[علی]] {{ع}} را [[هدایتگر]] [[هدایت]] شده [[خیرخواه]] [[امت]]، احیا‌ کننده [[سنت پیامبر]] {{صل}}، [[امام]] و [[پیشوای مسلمانان]] پس از خود معرفی فرمود: {{متن حدیث|يَا أُبَيُّ عَلَيْكَ بِعَلِيٍّ، فَإِنَّهُ اَلْهَادِي اَلْمَهْدِيُّ، اَلنَّاصِحُ لِأُمَّتِي، اَلْمُحْيِي لِسُنَّتِي، وَ هُوَ إِمَامُكُمْ بَعْدِي، فَمَنْ رَضِيَ بِذَلِكَ لَقِيَنِي عَلَى مَا فَارَقْتُهُ عَلَيْهِ}}<ref>الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷ و ۳۰۳.</ref> از روایتی استفاده می‌شود که پیامبر، [[آینده]] [[امر]] خلافت پس از خود را و اینکه چه کسانی آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.<ref> العقد الفرید، ج‌۴، ص‌۲۴۱.</ref>


اُبیّ در نوشتن و جمع‌آوری، قرائت، [[تعلیم]]، [[تفسیر]]، و [[فقه]] [[قرآن]]، دارای [[مقام]] والایی بوده است. [[انس‌ بن ‌مالک]] و قرظی، او را از ۴ یا ۵ نفری دانسته‌اند که قرآن را در [[زمان]] [[رسول‌خدا]]{{صل}} گردآوردند.<ref>الطبقات، ج۲، ص‌۲۷۲؛ الفهرست، ص‌۳۰.</ref> بنا به [[نقلی]]، او یکی از ۱۲ نفری است که [[عثمان]] آنان را برای [[جمع‌آوری قرآن]] [[تعیین]] کرد.<ref>الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۸۱.</ref> برپایه روایتی، گروهی که [[مأمور]] جمع قرآن بودند، از روی [[مصحف]] اُبیّ و با املای خود او نوشته‌اند <ref>المصاحف، ص‌۳۸.</ref> که به [[روایت]] [[ابن ‌ندیم]]، مصحف وی با دیگر مصاحف، اندکی [[اختلاف]] داشته است.<ref> الفهرست، ص‌۳۰.</ref> وی، از قرّاء مشهور زمان [[رسول خدا]] بوده <ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۱۵۸.</ref> و براساس روایتی، [[حضرت]] او را آگاه‌ترین فرد [[امت]] به قرائت دانسته <ref>الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۳۴۸.</ref> و به او فرموده است: [[خداوند]] [[امر]] کرده که بر تو قرآن بخوانم. اُبیّ از این سخن که خود را مورد [[عنایت]] خاصّ [[پروردگار]] دید، متأثر و [[اشک شوق]] از دیدگانش جاری شد و [[پیامبر]] این [[آیه]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.</ref>.<ref>اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص‌۱۶۲.</ref> [[ذهبی]]، عدّه‌ای از [[قاریان]] صدر اوّل، از‌جمله [[ابوهریره]]، [[ابن‌عباس]] و [[عبدالله بن سائب]] را در قرائت، [[شاگردان]] اُبیّ می‌داند.<ref> الاتقان، ج‌۱، ص‌۱۵۸.</ref> شاید بدین جهت، برخی او را "سیّدالقرّاء" خوانده‌اند.<ref>تاریخ دمشق، ج‌۷، ص‌۳۰۸؛ البدایة والنهایه، ج‌۷، ص‌۷۸؛ تهذیب‌الکمال، ج۲، ص‌۲۶۲.</ref> از روایتی از [[امام صادق]] نیز استفاده می‌شود که قرائت او مورد [[تأیید]] آن حضرت بوده است.<ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۵۹۷.</ref> قرائت اُبیّ گاهی [[خشم]] [[عمر]] را برانگیخته،<ref>المصاحف، ص‌۱۷۴.</ref> اظهار می‌داشت که اُبیّ، [[داناترین]] [[امّت]] به [[قرائت]] است؛ ولی ما بعضی از [[قرائات]] او را ترک می‌کنیم.<ref> الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴.</ref> [[سجستانی]]، مواردی از اختلاف قرائات اُبیّ را ذکر کرده، می‌گوید: اُبیّ، جمله {{متن قرآن|إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى}} را در پی {{متن قرآن|فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ}} در [[سوره نساء]] می‌آورده <ref> المصاحف، ص‌۶۳.</ref> و همین قرائت، صراحت [[آیه]] را در [[ازدواج]] موقت بیش‌تر می‌کند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص‌۱۶۶.</ref> او به امر [[پیامبر]]، به افرادی [[قرآن]] آموخته <ref> الطبقات، ج‌۱، ص‌۲۴۰.</ref> و یکی از ده [[صحابی]] نام‌دار در [[تفسیر قرآن]] است.<ref>الاتقان، ج‌۲، ص‌۴۱۲و۴۱۷.</ref> برخی، او را از [[فقیهان]] دوران [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] شمرده<ref> تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۳۸ و ۱۶۱.</ref> و گفته‌اند: وقتی به عمر گفت: چرا مرا به‌کاری نمی‌گماری؟ گفت: خوش ندارم [[حکومت]]، دینِ تو را [[آلوده]] سازد.<ref> الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹.</ref> با این حال، در سال چهاردهم [[هجرت]] که عمر، [[نماز تراویح]] را بنا نهاد و (چون در [[زمان]] [[رسول خدا]] و [[ابوبکر]] انجام نمی‌شد) [[مردم]]، آن را [[بدعت]] شمردند، از اُبیّ خواست که [[امامت]] مردم را در [[نماز]] بر عهده گیرد.<ref> تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۴۰.</ref> او ۲۰ [[شب]] برای مردم امامت کرد و ۱۰ شب آخر در [[جماعت]] حاضر نشد و در [[خانه]] نماز خواند، مردم گفتند: {{عربی|"اَبَقَ اُبَیّ "}}= اُبیَّ از این کار فرار‌ کرد،<ref>سنن ابی‌داود، ج‌۱، ص‌۴۲۵.</ref> برخی عبارت {{عربی|"اَبَقَ اُبَیّ "}} را [[دلیل]] بر آن می‌دانند که عمر او را به [[خواندن نماز]] تراویح وادار کرده بود.<ref>قاموس الرجال، ج‌۱، ص‌۳۵۶.</ref> وی، در میان [[صحابه]] از شهرتی خاص برخوردار بود.<ref>الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹‌ـ‌۳۸۰.</ref>[[تاریخ]] وفاتش سال ۲۲‌ یا‌ ۳۰ [[هجری]] دانسته شده؛ گرچه اقوال دیگری نیز وجود دارد<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴؛ اُسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۷۱.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
اُبیّ در نوشتن و جمع‌آوری، قرائت، [[تعلیم]]، [[تفسیر]]، و [[فقه]] [[قرآن]]، دارای [[مقام]] والایی بوده است. [[انس‌ بن ‌مالک]] و قرظی، او را از ۴ یا ۵ نفری دانسته‌اند که قرآن را در [[زمان]] [[رسول‌خدا]] {{صل}} گردآوردند.<ref>الطبقات، ج۲، ص‌۲۷۲؛ الفهرست، ص‌۳۰.</ref> بنا به [[نقلی]]، او یکی از ۱۲ نفری است که [[عثمان]] آنان را برای [[جمع‌آوری قرآن]] تعیین کرد.<ref>الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۸۱.</ref> برپایه روایتی، گروهی که [[مأمور]] جمع قرآن بودند، از روی [[مصحف]] اُبیّ و با املای خود او نوشته‌اند <ref>المصاحف، ص‌۳۸.</ref> که به [[روایت]] [[ابن ‌ندیم]]، مصحف وی با دیگر مصاحف، اندکی [[اختلاف]] داشته است.<ref> الفهرست، ص‌۳۰.</ref> وی، از قرّاء مشهور زمان [[رسول خدا]] بوده <ref>الاتقان، ج‌۱، ص‌۱۵۸.</ref> و براساس روایتی، [[حضرت]] او را آگاه‌ترین فرد [[امت]] به قرائت دانسته <ref>الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۳۴۸.</ref> و به او فرموده است: [[خداوند]] [[امر]] کرده که بر تو قرآن بخوانم. اُبیّ از این سخن که خود را مورد [[عنایت]] خاصّ [[پروردگار]] دید، متأثر و [[اشک شوق]] از دیدگانش جاری شد و [[پیامبر]] این [[آیه]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.</ref><ref>اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص‌۱۶۲.</ref> [[ذهبی]]، عدّه‌ای از [[قاریان]] صدر اوّل، از‌جمله [[ابوهریره]]، [[ابن‌عباس]] و [[عبدالله بن سائب]] را در قرائت، [[شاگردان]] اُبیّ می‌داند.<ref> الاتقان، ج‌۱، ص‌۱۵۸.</ref> شاید بدین جهت، برخی او را "سیّدالقرّاء" خوانده‌اند.<ref>تاریخ دمشق، ج‌۷، ص‌۳۰۸؛ البدایة والنهایه، ج‌۷، ص‌۷۸؛ تهذیب‌الکمال، ج۲، ص‌۲۶۲.</ref> از روایتی از [[امام صادق]] نیز استفاده می‌شود که قرائت او مورد [[تأیید]] آن حضرت بوده است.<ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۵۹۷.</ref> قرائت اُبیّ گاهی [[خشم]] [[عمر]] را برانگیخته،<ref>المصاحف، ص‌۱۷۴.</ref> اظهار می‌داشت که اُبیّ، [[داناترین]] [[امّت]] به [[قرائت]] است؛ ولی ما بعضی از [[قرائات]] او را ترک می‌کنیم.<ref> الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴.</ref> [[سجستانی]]، مواردی از اختلاف قرائات اُبیّ را ذکر کرده، می‌گوید: اُبیّ، جمله {{متن قرآن|إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى}} را در پی {{متن قرآن|فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ}} در [[سوره نساء]] می‌آورده <ref> المصاحف، ص‌۶۳.</ref> و همین قرائت، صراحت [[آیه]] را در [[ازدواج]] موقت بیش‌تر می‌کند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص‌۱۶۶.</ref> او به امر [[پیامبر]]، به افرادی [[قرآن]] آموخته <ref> الطبقات، ج‌۱، ص‌۲۴۰.</ref> و یکی از ده [[صحابی]] نام‌دار در [[تفسیر قرآن]] است.<ref>الاتقان، ج‌۲، ص‌۴۱۲و۴۱۷.</ref> برخی، او را از [[فقیهان]] دوران [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] شمرده<ref> تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۳۸ و ۱۶۱.</ref> و گفته‌اند: وقتی به عمر گفت: چرا مرا به‌کاری نمی‌گماری؟ گفت: خوش ندارم [[حکومت]]، دینِ تو را [[آلوده]] سازد.<ref> الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹.</ref> با این حال، در سال چهاردهم [[هجرت]] که عمر، [[نماز تراویح]] را بنا نهاد و (چون در [[زمان]] [[رسول خدا]] و [[ابوبکر]] انجام نمی‌شد) [[مردم]]، آن را [[بدعت]] شمردند، از اُبیّ خواست که [[امامت]] مردم را در [[نماز]] بر عهده گیرد.<ref> تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۴۰.</ref> او ۲۰ [[شب]] برای مردم امامت کرد و ۱۰ شب آخر در [[جماعت]] حاضر نشد و در [[خانه]] نماز خواند، مردم گفتند: {{عربی|"اَبَقَ اُبَیّ "}}= اُبیَّ از این کار فرار‌ کرد،<ref>سنن ابی‌داوود، ج‌۱، ص‌۴۲۵.</ref> برخی عبارت {{عربی|"اَبَقَ اُبَیّ "}} را [[دلیل]] بر آن می‌دانند که عمر او را به [[خواندن نماز]] تراویح وادار کرده بود.<ref>قاموس الرجال، ج‌۱، ص‌۳۵۶.</ref> وی، در میان [[صحابه]] از شهرتی خاص برخوردار بود.<ref>الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹‌ـ‌۳۸۰.</ref>[[تاریخ]] وفاتش سال ۲۲‌ یا‌ ۳۰ [[هجری]] دانسته شده؛ گرچه اقوال دیگری نیز وجود دارد<ref>الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴؛ اُسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۷۱.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص 71-73.</ref>


==ابی در [[شأن نزول]]==
== ابی در [[شأن نزول]] ==
#از [[عکرمه]] و [[مقاتل]] [[نقل]] شده است که دو نفر [[یهودی]]، به اُبی و جمعی از [[مسلمانان]] گفتند: [[دین]] ما بهتر از [[اسلام]] است و ما بهتر از شماییم که آیه نازل شد: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۵۹؛ اسباب النزول، ص‌۱۰۱.</ref>
# از [[عکرمه]] و [[مقاتل]] [[نقل]] شده است که دو نفر [[یهودی]]، به اُبی و جمعی از [[مسلمانان]] گفتند: [[دین]] ما بهتر از [[اسلام]] است و ما بهتر از شماییم که آیه نازل شد: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref><ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۵۹؛ اسباب النزول، ص‌۱۰۱.</ref>
#[[واقدی]]<ref>المغازی، ج‌۲، ص‌۴۳۴.</ref> درپی [[نقل]] داستان [[افک]] با نقل روایتی می‌گوید: پس از آنکه [[ام‌الطفیل]]، [[شایعه]] مذکور را برای همسرش اُبیّ بیان داشت، اُبیّ‌ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] آن‌چه می‌گویند، [[دروغ]] است. آیا تو خود چنین کاری انجام می‌دهی؟ گفت: به خدا پناه ‌می‌برم. اُبیّ گفت: به خدا سوگند او ‌همسر ‌پیامبر از تو بهتر است، و ام‌الطفیل نیز [[تأیید]] کرد؛ پس از این واقعه، [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref> بر این اساس، مسلمانانی که این بهتان را [[تکذیب]] نکردند، مورد [[نکوهش]] قرار‌ گرفته‌اند<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
# [[واقدی]]<ref>المغازی، ج‌۲، ص‌۴۳۴.</ref> درپی [[نقل]] داستان [[افک]] با نقل روایتی می‌گوید: پس از آنکه [[ام‌الطفیل]]، [[شایعه]] مذکور را برای همسرش اُبیّ بیان داشت، اُبیّ‌ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] آن‌چه می‌گویند، [[دروغ]] است. آیا تو خود چنین کاری انجام می‌دهی؟ گفت: به خدا پناه ‌می‌برم. اُبیّ گفت: به خدا سوگند او ‌همسر ‌پیامبر از تو بهتر است، و ام‌الطفیل نیز [[تأیید]] کرد؛ پس از این واقعه، [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref> بر این اساس، مسلمانانی که این بهتان را [[تکذیب]] نکردند، مورد [[نکوهش]] قرار‌ گرفته‌اند<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص 73-74.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== تفسیر قرآن ==
ابی بن کعب از جمله [[مفسران صحابه]] است که به سال ۳۰ قمری در [[مدینه]] [[وفات]] یافت. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۸۱؛ الاصابه، ج ۱، ص۱۸۱ - ۱۸۲.</ref> وی از [[اصحاب عقبه]] دوم بود و در همه [[جنگ‌های پیامبر]] {{صل}} حضور داشت. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۷۸؛ الاصابه، ج ۱، ص۱۸۱.</ref> نخستین کاتب [[پیامبر]] {{صل}} در مدینه بود <ref> تاریخ قرآن، ص۳۴۱.</ref> و به سبب جایگاه ممتازش در [[دانش]] و کمال و فضل و [[شرف]] به «[[سید المسلمین]]» مشهور بود. <ref>الطبقات، ج ۳، ص۳۷۹ - ۳۸۱؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص۳۳۹.</ref> [[مسلمانان]] او را «[[سید]] القراء» نیز [[لقب]] داده بودند؛ زیرا پیامبر فرمود: برجسته‌ترین [[قاریان]] اُبیّ بن کعب است. <ref>الطبقات الکبری، ج ۳، ص۳۷۸.</ref> وی همه وقت خود را صرف [[تعلیم]] [[قرائت قرآن]] کرد <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۷.</ref> و شاید به همین سبب بود که بنابر [[نقلی]] [[ریاست]] گروه یکسان‌سازی مصاحف در [[زمان عثمان]] به او واگذار شد. <ref>تهذیب التهذیب، ج ۱، ص۱۶۹ - ۱۷۰؛ التمهید، ج ۱، ص۳۴۰.</ref> در منابع و [[تفاسیر]]، [[روایات تفسیری]] زیادی از ابیّ نقل شده است که بیشتر آنها را دارای سندهای معتبر دانسته‌اند. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۴۱۷؛ مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۲۳.</ref> او را پایه‌گذار [[مکتب تفسیری]] مدینه دانسته‌اند. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۱۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۶.</ref> بسیاری از [[مفسران]] از جمله [[ثعلبی]]، [[زمخشری]] و [[واحدی نیشابوری]] برای هریک از [[سوره‌های قرآن]] [[حدیثی]] در [[فضیلت]] آن [[سوره]] از ابیّ بن کعب نقل کرده‌اند که به [[حدیث]] [[فضایل]] سُوَر مشهور است. <ref> مقدمة فی اصول التفسیر، ص۷۵ - ۷۶.</ref> این حدیث با سه سند نقل شده است؛<ref>نک: الموضوعات، ج ۱، ص۲۳۹ - ۲۴۲؛ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۶۴ - ۷۴.</ref> ولی بعضی از محققان این [[روایات]] را هم از نظر سند و هم از جهت متن، [[تضعیف]] کرده‌اند. <ref> الموضوعات، ج ۱، ص۲۳۹ - ۲۴۲؛ اللآلی المصنوعه، ج ۱، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ مقباس الهدایه، ج ۱، ص۴۱۱.</ref> اُبیّ بن کعب مصحفی ویژه خود گرد آورده بود <ref> المصاحف، ج ۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲؛ تاریخ قرآن، ص۳۴۰ - ۳۵۳.</ref> و [[شامیان]] مطابق [[مصحف]] او قرائت می‌‌کردند؛ گویا مصحف او در [[دمشق]] رایج بوده یا [[ابو درداء]] که متولّی [[تعلیم]] [[قرآن]] به شامیان بوده، قرآن را بر قرائت ابیّ می‌‌خوانده است. <ref> تاریخ قرآن، ص۳۴۲ - ۳۴۳.</ref> به [[نقلی]] مصحف وی حاوی دو [[سوره]] اضافی به نام‌های «[[خلع]]» و «حفد» یا «جیّد» بوده است <ref> الفهرست، ص۲۹ - ۳۰؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۴۲ - ۱۴۳؛ التمهید، ج ۱، ص۳۲۲ - ۳۲۳.</ref> که به فرض صحّت اسناد این دو سوره به او دعاهایی بوده‌اند که وی از [[پیامبر]] {{صل}} آموخته بود و نه سوره‌ای از قرآن؛<ref>مقدمتان فی علوم القرآن، ص۷۵؛ تاریخ قرآن، ص۳۴۹ - ۳۵۳.</ref> همچنین افزوده‌هایی [[تفسیری]] در مصحف او گزارش شده است. <ref>المصاحف، ج ۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲؛ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۱۶؛ التمهید، ج ۱، ص۳۲۴ - ۳۲۵.</ref> [[ابوالصلاح حلبی]]، ابیّ بن کعب را نیز همچون [[ابن مسعود]] از [[صحابه]] [[دوستدار]] علی {{ع}} می‌‌شمارد. <ref>تقریب المعارف، ص۱۶۸؛ سفینة البحار، ج ۱، ص۲۳.</ref> ابیّ نیز یکی از ۱۲ نفری بود که [[ابوبکر]] را به سبب [[پیشی گرفتن]] بر [[امام علی]] {{ع}} [[نکوهش]] کرده بود<ref>الخصال، ج ۲، ص۴۶۱.</ref><ref>[[سید حبیب دشتی|دشتی، سید حبیب]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص 269.</ref>


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
{{منابع}}
 
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابی بن کعب - خراسانی (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
==پانویس==
# [[پرونده:000059.jpg|22px]] [[سید حبیب دشتی|دشتی، سید حبیب]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]] [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۸''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ابی بن کعب]]
[[رده:ابی بن کعب]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۱

مقدمه

ابیّ ‌بن‌ کعب، از قبیله خزرج، تیره بنی‌نجّار و کنیه‌اش ابومنذر [۱] یا ابوالطفیل [۲] بود و در جاهلیّت از معدود کسانی بود که نوشتن می‌دانست.[۳] در بیعت عقبه حضور داشت [۴] و پس از هجرت پیامبر (ص)، او در شمار کاتبان وحی، نویسندگان نامه‌ها و معاهدات پیامبر قرار گرفت [۵] و برخی از نامه‌های رسیده به رسول خدا را برای حضرت می‌خواند.[۶] او، در نخستین سریّه پس از هجرت، به فرمان‌دهی حمزه شرکت داشت [۷] و در دیگر غزوات نیز با پیامبر همراه بود. رسول اکرم، در عقد اخوت میان مهاجر و انصار، بین او و سعید بن زید یا طلحة بن ‌عبیدالله، برادری بر قرار کرد.[۸] پس از رحلت رسول‌خدا (ص) در شمار صحابیان بزرگی قرار داشت که از بیعت با ابوبکر سرباز زده به خلافت علی بن ابی‌طالب متمایل بودند.[۹] او در مقام احتجاج بر ابوبکر گفت: ای ابوبکر! حقی را که خداوند برای غیر تو قرار داده، انکار مکن و نخستین کسی نباش که رسول خدا را در امر وصیّ و برگزیده‌اش نافرمانی کرده، از امر او سرمی‌پیچد.[۱۰] برابر برخی روایات شیعی، اُبیّ در ضمن خطبه‌ای می‌گوید: روزی پیامبر (ص) درباره وصیّ و جانشین بعد از خود برایم سخن گفت و علی (ع) را هدایتگر هدایت شده خیرخواه امت، احیا‌ کننده سنت پیامبر (ص)، امام و پیشوای مسلمانان پس از خود معرفی فرمود: «يَا أُبَيُّ عَلَيْكَ بِعَلِيٍّ، فَإِنَّهُ اَلْهَادِي اَلْمَهْدِيُّ، اَلنَّاصِحُ لِأُمَّتِي، اَلْمُحْيِي لِسُنَّتِي، وَ هُوَ إِمَامُكُمْ بَعْدِي، فَمَنْ رَضِيَ بِذَلِكَ لَقِيَنِي عَلَى مَا فَارَقْتُهُ عَلَيْهِ»[۱۱] از روایتی استفاده می‌شود که پیامبر، آینده امر خلافت پس از خود را و اینکه چه کسانی آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.[۱۲]

اُبیّ در نوشتن و جمع‌آوری، قرائت، تعلیم، تفسیر، و فقه قرآن، دارای مقام والایی بوده است. انس‌ بن ‌مالک و قرظی، او را از ۴ یا ۵ نفری دانسته‌اند که قرآن را در زمان رسول‌خدا (ص) گردآوردند.[۱۳] بنا به نقلی، او یکی از ۱۲ نفری است که عثمان آنان را برای جمع‌آوری قرآن تعیین کرد.[۱۴] برپایه روایتی، گروهی که مأمور جمع قرآن بودند، از روی مصحف اُبیّ و با املای خود او نوشته‌اند [۱۵] که به روایت ابن ‌ندیم، مصحف وی با دیگر مصاحف، اندکی اختلاف داشته است.[۱۶] وی، از قرّاء مشهور زمان رسول خدا بوده [۱۷] و براساس روایتی، حضرت او را آگاه‌ترین فرد امت به قرائت دانسته [۱۸] و به او فرموده است: خداوند امر کرده که بر تو قرآن بخوانم. اُبیّ از این سخن که خود را مورد عنایت خاصّ پروردگار دید، متأثر و اشک شوق از دیدگانش جاری شد و پیامبر این آیه را تلاوت فرمود: ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ[۱۹][۲۰] ذهبی، عدّه‌ای از قاریان صدر اوّل، از‌جمله ابوهریره، ابن‌عباس و عبدالله بن سائب را در قرائت، شاگردان اُبیّ می‌داند.[۲۱] شاید بدین جهت، برخی او را "سیّدالقرّاء" خوانده‌اند.[۲۲] از روایتی از امام صادق نیز استفاده می‌شود که قرائت او مورد تأیید آن حضرت بوده است.[۲۳] قرائت اُبیّ گاهی خشم عمر را برانگیخته،[۲۴] اظهار می‌داشت که اُبیّ، داناترین امّت به قرائت است؛ ولی ما بعضی از قرائات او را ترک می‌کنیم.[۲۵] سجستانی، مواردی از اختلاف قرائات اُبیّ را ذکر کرده، می‌گوید: اُبیّ، جمله ﴿إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى را در پی ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ در سوره نساء می‌آورده [۲۶] و همین قرائت، صراحت آیه را در ازدواج موقت بیش‌تر می‌کند.[۲۷] او به امر پیامبر، به افرادی قرآن آموخته [۲۸] و یکی از ده صحابی نام‌دار در تفسیر قرآن است.[۲۹] برخی، او را از فقیهان دوران خلافت ابوبکر و عمر شمرده[۳۰] و گفته‌اند: وقتی به عمر گفت: چرا مرا به‌کاری نمی‌گماری؟ گفت: خوش ندارم حکومت، دینِ تو را آلوده سازد.[۳۱] با این حال، در سال چهاردهم هجرت که عمر، نماز تراویح را بنا نهاد و (چون در زمان رسول خدا و ابوبکر انجام نمی‌شد) مردم، آن را بدعت شمردند، از اُبیّ خواست که امامت مردم را در نماز بر عهده گیرد.[۳۲] او ۲۰ شب برای مردم امامت کرد و ۱۰ شب آخر در جماعت حاضر نشد و در خانه نماز خواند، مردم گفتند: "اَبَقَ اُبَیّ "= اُبیَّ از این کار فرار‌ کرد،[۳۳] برخی عبارت "اَبَقَ اُبَیّ " را دلیل بر آن می‌دانند که عمر او را به خواندن نماز تراویح وادار کرده بود.[۳۴] وی، در میان صحابه از شهرتی خاص برخوردار بود.[۳۵]تاریخ وفاتش سال ۲۲‌ یا‌ ۳۰ هجری دانسته شده؛ گرچه اقوال دیگری نیز وجود دارد[۳۶][۳۷]

ابی در شأن نزول

  1. از عکرمه و مقاتل نقل شده است که دو نفر یهودی، به اُبی و جمعی از مسلمانان گفتند: دین ما بهتر از اسلام است و ما بهتر از شماییم که آیه نازل شد: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ[۳۸][۳۹]
  2. واقدی[۴۰] درپی نقل داستان افک با نقل روایتی می‌گوید: پس از آنکه ام‌الطفیل، شایعه مذکور را برای همسرش اُبیّ بیان داشت، اُبیّ‌ گفت: به خدا سوگند آن‌چه می‌گویند، دروغ است. آیا تو خود چنین کاری انجام می‌دهی؟ گفت: به خدا پناه ‌می‌برم. اُبیّ گفت: به خدا سوگند او ‌همسر ‌پیامبر از تو بهتر است، و ام‌الطفیل نیز تأیید کرد؛ پس از این واقعه، آیه نازل شد: ﴿لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ[۴۱] بر این اساس، مسلمانانی که این بهتان را تکذیب نکردند، مورد نکوهش قرار‌ گرفته‌اند[۴۲].

تفسیر قرآن

ابی بن کعب از جمله مفسران صحابه است که به سال ۳۰ قمری در مدینه وفات یافت. [۴۳] وی از اصحاب عقبه دوم بود و در همه جنگ‌های پیامبر (ص) حضور داشت. [۴۴] نخستین کاتب پیامبر (ص) در مدینه بود [۴۵] و به سبب جایگاه ممتازش در دانش و کمال و فضل و شرف به «سید المسلمین» مشهور بود. [۴۶] مسلمانان او را «سید القراء» نیز لقب داده بودند؛ زیرا پیامبر فرمود: برجسته‌ترین قاریان اُبیّ بن کعب است. [۴۷] وی همه وقت خود را صرف تعلیم قرائت قرآن کرد [۴۸] و شاید به همین سبب بود که بنابر نقلی ریاست گروه یکسان‌سازی مصاحف در زمان عثمان به او واگذار شد. [۴۹] در منابع و تفاسیر، روایات تفسیری زیادی از ابیّ نقل شده است که بیشتر آنها را دارای سندهای معتبر دانسته‌اند. [۵۰] او را پایه‌گذار مکتب تفسیری مدینه دانسته‌اند. [۵۱] بسیاری از مفسران از جمله ثعلبی، زمخشری و واحدی نیشابوری برای هریک از سوره‌های قرآن حدیثی در فضیلت آن سوره از ابیّ بن کعب نقل کرده‌اند که به حدیث فضایل سُوَر مشهور است. [۵۲] این حدیث با سه سند نقل شده است؛[۵۳] ولی بعضی از محققان این روایات را هم از نظر سند و هم از جهت متن، تضعیف کرده‌اند. [۵۴] اُبیّ بن کعب مصحفی ویژه خود گرد آورده بود [۵۵] و شامیان مطابق مصحف او قرائت می‌‌کردند؛ گویا مصحف او در دمشق رایج بوده یا ابو درداء که متولّی تعلیم قرآن به شامیان بوده، قرآن را بر قرائت ابیّ می‌‌خوانده است. [۵۶] به نقلی مصحف وی حاوی دو سوره اضافی به نام‌های «خلع» و «حفد» یا «جیّد» بوده است [۵۷] که به فرض صحّت اسناد این دو سوره به او دعاهایی بوده‌اند که وی از پیامبر (ص) آموخته بود و نه سوره‌ای از قرآن؛[۵۸] همچنین افزوده‌هایی تفسیری در مصحف او گزارش شده است. [۵۹] ابوالصلاح حلبی، ابیّ بن کعب را نیز همچون ابن مسعود از صحابه دوستدار علی (ع) می‌‌شمارد. [۶۰] ابیّ نیز یکی از ۱۲ نفری بود که ابوبکر را به سبب پیشی گرفتن بر امام علی (ع) نکوهش کرده بود[۶۱][۶۲]

منابع

پانویس

  1. الطبقات، ج۳، ص‌۳۷۸؛ رجال الطوسی، ص‌۲۲.
  2. اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۹.
  3. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۸.
  4. جال‌الطوسی، ص۲۲.
  5. یعقوبی، ج‌۲، ص‌۸۰؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴.
  6. المغازی، ج۱، ص‌۲۰۴ و ج۲، ص‌۴۹۲.
  7. المغازی، ج‌۱، ص‌۹.
  8. الطبقات، ج۳، ص‌۳۷۸.
  9. یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.
  10. الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷.
  11. الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷ و ۳۰۳.
  12. العقد الفرید، ج‌۴، ص‌۲۴۱.
  13. الطبقات، ج۲، ص‌۲۷۲؛ الفهرست، ص‌۳۰.
  14. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۸۱.
  15. المصاحف، ص‌۳۸.
  16. الفهرست، ص‌۳۰.
  17. الاتقان، ج‌۱، ص‌۱۵۸.
  18. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۳۴۸.
  19. «بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.
  20. اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص‌۱۶۲.
  21. الاتقان، ج‌۱، ص‌۱۵۸.
  22. تاریخ دمشق، ج‌۷، ص‌۳۰۸؛ البدایة والنهایه، ج‌۷، ص‌۷۸؛ تهذیب‌الکمال، ج۲، ص‌۲۶۲.
  23. الکافی، ج‌۲، ص‌۵۹۷.
  24. المصاحف، ص‌۱۷۴.
  25. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴.
  26. المصاحف، ص‌۶۳.
  27. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۶۶.
  28. الطبقات، ج‌۱، ص‌۲۴۰.
  29. الاتقان، ج‌۲، ص‌۴۱۲و۴۱۷.
  30. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۳۸ و ۱۶۱.
  31. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹.
  32. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۴۰.
  33. سنن ابی‌داوود، ج‌۱، ص‌۴۲۵.
  34. قاموس الرجال، ج‌۱، ص‌۳۵۶.
  35. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹‌ـ‌۳۸۰.
  36. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴؛ اُسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۷۱.
  37. خراسانی، محمد، مقاله «ابی بن خلف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص 71-73.
  38. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  39. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۵۹؛ اسباب النزول، ص‌۱۰۱.
  40. المغازی، ج‌۲، ص‌۴۳۴.
  41. «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
  42. خراسانی، محمد، مقاله «ابی بن خلف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص 73-74.
  43. الطبقات، ج ۳، ص۳۸۱؛ الاصابه، ج ۱، ص۱۸۱ - ۱۸۲.
  44. الطبقات، ج ۳، ص۳۷۸؛ الاصابه، ج ۱، ص۱۸۱.
  45. تاریخ قرآن، ص۳۴۱.
  46. الطبقات، ج ۳، ص۳۷۹ - ۳۸۱؛ تاریخ دمشق، ج ۷، ص۳۳۹.
  47. الطبقات الکبری، ج ۳، ص۳۷۸.
  48. التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۷.
  49. تهذیب التهذیب، ج ۱، ص۱۶۹ - ۱۷۰؛ التمهید، ج ۱، ص۳۴۰.
  50. الاتقان، ج ۲، ص۴۱۷؛ مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۲۳.
  51. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۱۹؛ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۶.
  52. مقدمة فی اصول التفسیر، ص۷۵ - ۷۶.
  53. نک: الموضوعات، ج ۱، ص۲۳۹ - ۲۴۲؛ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۶۴ - ۷۴.
  54. الموضوعات، ج ۱، ص۲۳۹ - ۲۴۲؛ اللآلی المصنوعه، ج ۱، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ مقباس الهدایه، ج ۱، ص۴۱۱.
  55. المصاحف، ج ۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲؛ تاریخ قرآن، ص۳۴۰ - ۳۵۳.
  56. تاریخ قرآن، ص۳۴۲ - ۳۴۳.
  57. الفهرست، ص۲۹ - ۳۰؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۴۲ - ۱۴۳؛ التمهید، ج ۱، ص۳۲۲ - ۳۲۳.
  58. مقدمتان فی علوم القرآن، ص۷۵؛ تاریخ قرآن، ص۳۴۹ - ۳۵۳.
  59. المصاحف، ج ۱، ص۲۹۱ - ۲۹۲؛ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۱۶؛ التمهید، ج ۱، ص۳۲۴ - ۳۲۵.
  60. تقریب المعارف، ص۱۶۸؛ سفینة البحار، ج ۱، ص۲۳.
  61. الخصال، ج ۲، ص۴۶۱.
  62. دشتی، سید حبیب، مقاله «تفسیر علمی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص 269.