برهان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[برهان در قرآن]] - [[برهان در کلام اسلامی]] - [[مقام برهان الهی]]| پرسش مرتبط  = }}


{{ولایت}}
'''برهان''' عبارت است از [[حجّت]]، بیان واضح و [[دلیل]] [[قاطع]]. در [[قرآن کریم]] واژه برهان به صورت‌های مختلفی به کار رفته است. در [[حیات]] طیّبه [[انسانی]]، برهان استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاین‌رو [[قرآن کریم]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را موظّف می‌کند تا در مسیر [[دعوت]] [[انسان‌ها]] به [[دین خدا]] در رأس همه راه‌های ممکن و قابل [[دفاع]] از برهان استفاده کند. برخی از آثار پیروی از برهان عبارت است از: دستیابی به [[حقیقت]]؛ [[رهایی]] از [[شکّ]]؛ برخورداری از [[امنیّت]]؛ [[رهایی]] از پیروی‌های کور و بی‌منطق؛ [[پیروزی]] بر مخالفان و دوری از اوهام و [[خرافات]] و پیامدهای بی‌توجهی به برهان عبارت است از: [[پیروی]] از [[گمان]] و تخمین؛ [[پیروی]] از [[هواهای نفسانی]]؛ [[احساس]] ناامنی.
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[برهان در قرآن]] - [[برهان در حدیث]] - [[برهان در کلام اسلامی]] - [[برهان در فلسفه اسلامی]] - [[برهان در عرفان اسلامی]] - [[برهان بودن معصوم]] - [[مقام برهان الهی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[برهان (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


'''برهان'''[[ ثابت]] کننده [[حقانیت]] امور به طور قطع و‌ [[یقین]]<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>.
== معناشناسی ==
=== معنای لغوی ===
برهان واژه‌ای عربی است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان [[اختلاف]] است؛ برهان در لغت اخص از [[دلیل]] و به معنای [[حجّت]] و بیان واضح<ref>منتهی الارب، ج‌۱، ص‌۷۷.</ref> و [[دلیل]] [[قاطع]]<ref>لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۰۴۵، "برهان".</ref> است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
=== معنای اصطلاحی ===
*برهان واژه‌ای [[عربی]] است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان [[اختلاف]] است؛ برخی آن را مصدر ثلاثی مجرد "بَرِهَ یَبْرَه بُرْهاناً" به معنای سفید شدن<ref>مفردات، ص‌۱۲۱، «بره».</ref> و برخی دیگر آن را مشتق از ریشه رباعی مجرّد "بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرهَنةً" و به معنای [[حجّت]] و [[دلیل]] دانسته‌اند<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۹۴، «برهن».</ref>؛ ولی بعید نیست این واژه در اصل مصدر "بَرِهَ یَبْرَه" به معنای سفید شدن بوده و پس از آن بر [[کلام]] آشکاری که ابهامی ندارد یا چیز روشنی که در آن خفایی نیست اطلاق شده و سپس به طور اشتقاق انتزاعی فعل رباعی "بَرْهَنَ" از آن اشتقاق یافته است، بنابراین نونِ برهان با توجّه به مادّه اصلی، زاید و با توجّه به اشتقاق ثانوی اصلی است و شاید این معنای سخن کسانی است که گفته‌اند: بَرْهَنَ مُوَلَّد است<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۶۲، «برهن».</ref>، به هر تقدیر برهان در لغت اخص از [[دلیل]] و به معنای [[حجّت]] و بیان واضح<ref>منتهی الارب، ج‌۱، ص‌۷۷.</ref> و [[دلیل]] [[قاطع]]<ref>لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۰۴۵، "برهان".</ref> است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>.
برهان در اصطلاح [[اهل]] منطق یکی از صناعات [[خمس]] "برهان، [[جدل]]، [[خطابه]]، مغالطه، [[شعر]]" بوده، قیاسی است که از یقینیات (اوّلیات، مشاهدات، تجربیّات، متواترات، حدسیّات، فطریّات) تشکیل شده باشد<ref>النجاة، ص‌۶۰‌، ۶۶‌؛ الاشارات، ج‌۱، ص‌۲۸۷، ۲۸۹.</ref>.


==برهان در اصطلاح==
منطقیان برهان را با توجّه به نوع نسبتی که میان حدّ وسط و حدّاکبر آن است به سه قسم تقسیم کرده‌اند:
*[[ برهان]]، قیاسی منطقی است که از مقدّمات [[یقینی]] تشکیل شده و غرض از آن [[اثبات]] [[حقّ]] است<ref>شرح المنظومه، ج‌۱، ص‌۳۲۲ـ‌۳۲۳.</ref>.[[ احتجاج]] [[حضرت موسی]] با [[فرعون]]، جنبه برهان به خود می‌گیرد. [[موسی]] با این برهان که [[خلق]] و [[هدایت]] و راهبری همه [[نظام هستی]] در دست [[قدرت]] خداوندی است، [[حقّ]] را برای [[فرعون]] آشکار می‌سازد: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى }} <ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.</ref>. [[استدلال]] مذکور، بر [[ربوبیت خداوند]]، بر موجودات و [[هدایت تکوینی]] آنها متّکی است<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۶۷؛ التحریروالتنویر، ج‌۱۶ ص‌۲۳۳؛ تفسیرمراغی، مج‌۶، ج‌۱۶، ص‌۱۱۸.</ref>. [[خداوند]]، روش [[احتجاج]] برهانی را در آیه‌۱۲۵ [[سوره نحل]]<ref>المیزان، ج‌۱۲ ص‌۳۷۲</ref>. به [[رسول]] گرامی سفارش کرده و به وی [[دستور]] می‌دهد که در [[دعوت]] خویش و [[استدلال]] خود از سخنان [[حقّ]]<ref>التحریروالتنویر، ج‌۱۴، ص‌۳۲۷؛ المیزان، ج‌۱۲ ص‌۳۷۱.</ref>. سود جوید و سخن ناروا و [[باطل]] را به‌کار [[نبرد]]: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ }} <ref> مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>؛ ازاین‌رو، [[رسول خدا]]{{صل}} در [[احتجاجات]] خود در مباحث [[عقلی]]، هرگز از مقدّمات وهمی و خیالی [[استمداد]] نمی‌جست و در بحث‌های [[کلامی]] از [[متشابهات]] [[کتاب‌های آسمانی]] [[انبیای گذشته]] [[یاری]] نمی‌گرفت و در استدلال‌های منقول از [[ملل و نحل]] از [[محکمات]] [[وحی]] [[تجاوز]] نمی‌کرد<ref>تفسیر موضوعی، ج‌۹، ص‌۱۳۹.</ref>.
# برهان لمّی که برهان مطلق نیز نامیده می‌شود و آن برهانی است که حدّ وسط آن، علّتِ حدّاکبر باشد.
* *[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/2/27.htm#_ftn1 [[دائرة المعارف]] [[قرآن کریم]]، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵]
# برهان انّی مطلق که برهان شبه لمّ نیز خوانده می‌شود، و آن برهانی است که حدّ وسط آن، ملازمِ حدّ اکبر و هر دو، معلول یک علّت باشند.
# [[دلیل]]، که طبق اصطلاح مشهور برهان إنّی همین قسم است و آن برهانی است که حدّ وسط آن، معلول حدّاکبر باشد<ref>الشفاء، ص‌۷۹.</ref>.<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ ـ ۵۱۷.</ref>


==برهان در [[قرآن کریم]]==
== برهان در [[قرآن کریم]] ==
در [[قرآن کریم]] واژه برهان گرچه فقط ۸ بار به صورت‌های: مفردِ مجرّد از اضافه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا}}<ref>ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستاده‌ایم؛ سوره نساء، آیه ۱۷۴.</ref>؛ مفرد مضاف: {{متن قرآن|وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> و تثنیه: {{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه ۳۲.</ref> ذکر شده است؛ ولی واژه‌های دیگری چون [[سلطان]]، [[آیه]]، بیّنه و [[حجّت]] نیز به کار رفته که هریک می‌تواند به نحوی با موضوع برهان ارتباط یافته، افزون بر این چون [[قرآن]] خود [[نور]] و کتاب آشکار<ref>سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>؛ منزّه از هرگونه [[شکّ و تردید]]<ref>سوره بقره، آیه ۲.</ref>؛ روشنگر هر چیز<ref>سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>؛ ملاک [[هدایت]]<ref>سوره بقره، آیه ۲.</ref>؛ سبب تذکّر<ref>سوره زمر، آیه ۲۷.</ref>؛ وسیله تعقّل<ref>سوره زخرف، آیه ۳.</ref> و مایه [[علم]]<ref>سوره فصلت، آیه ۳.</ref> است می‌توان به طور قطع همه آن را یکپارچه مصداق بارز بلکه مصداق أتمّ برهان دانست و آن را به همین عنوان به جهانیان شناساند<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۴.</ref>.


==گستره برهان==
هرچند [[قرآن کریم]] به روش‌های گوناگون [[انسان‌ها]] را به [[تفکر]] صحیح فرا خوانده است؛ ولی به طور مشخص بیان نکرده که طریق [[فکر]] راستین چگونه است و در این باره امر را به [[عقل]] [[فطری]] [[انسان‌ها]] و [[ادراک]] ارتکازی [[نفوس]] واگذارده که همه بی‌استثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ ـ ۵۱۷.</ref>.


==[[دعوت به دین]] با برهان و مطالبه آن از مدعیان==
== [[دعوت به دین]] با برهان و مطالبه آن از مدعیان ==
در [[حیات]] طیّبه [[انسانی]]، برهان استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاین‌رو [[قرآن کریم]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را موظّف می‌کند تا در مسیر [[دعوت]] [[انسان‌ها]] به [[دین خدا]] در رأس همه راه‌های ممکن و قابل [[دفاع]] از برهان استفاده کند: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref> مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. در این [[آیه شریفه]] برای [[دعوت به دین]] [[خدا]]، سه راه مطرح گردیده تا درخور استعداد افراد و بر حسب نیاز از آنها استفاده شود: [[حکمت]]، [[موعظه]] [[حسنه]] و [[جدال]] احسن<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۷۲.</ref>.


==[[نفی]] برهان از [[کفر]] و [[شرک]]==
منطق برهان‌طلبی [[اسلام]] از محتوای قویّ و غنیّ آن حکایت می‌کند، زیرا [[سعی]] دارد با مخالفان خود نیز برخوردی منطقی داشته باشد. چگونه ممکن است از دیگران برهان مطالبه کند و خود به آن بی‌اعتنا باشد؟! [[آیات قرآن]] مجید سرشار از استدلال‌های منطقی و [[براهین]] [[علمی]] در سطوح مختلف برای مسائل گوناگون است و این درست برخلاف چیزی است که [[مسیحیت]] [[تحریف]] یافته امروز بر آن تأکید می‌کند و [[مذهب]] را تنها کار «[[دل]]» دانسته، «[[عقل]]» را از آن [[بیگانه]] معرفی می‌کند و حتّی تضادّهای [[عقلی]] (همچون [[توحید]] در [[تثلیث]]) را در [[مذهب]] می‌پذیرد و به همین سبب به انواع [[خرافات]] اجازه ورود به [[مذهب]] می‌دهد، در حالی که اگر [[مذهب]] از [[عقل]] و [[استدلال]] تهی شود هیچ دلیلی بر حقّانیت آن نیست و آن [[مذهب]] و ضدّ آن یکسان خواهد بود. عظمت این برنامه [[اسلامی]] (تکیه بر برهان و [[دعوت]] مخالفان به [[استدلال]] منطقی) هنگامی آشکارتر می‌شود که توجّه کنیم [[اسلام]] از محیطی آشکار شد که بیشترین محتوای [[فکری]] محیط را [[خرافات]] بی‌پایه و مسائل غیر منطقی تشکیل‌می‌داد<ref>نمونه، ج‌۱۵، ص‌۵۲۳‌.</ref>.<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>


==[[اسامی]] و [[شئون]] برهان ==
== آثار [[پیروی]] از برهان ==
# ''' دستیابی به [[حقیقت]]:''' کسی که از برهان [[پیروی]] کند حقیقتاً به عالم واقع و [[حقیقت]] امور دست می‌یابد. [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که [[ملکوت]] عالم به وی ارائه شد<ref>سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> و حجّت‌های [[قاطع]] و [[براهین]] روشن [[خداوند]] را دریافت کرد<ref>سوره انعام، آیه ۸۳.</ref> بر اثر [[پیروی]] از آن حجّت‌ها، با وجود گرایش‌های [[انحرافی]] فراوان موجود و [[تبلیغات]] گسترده و وسوسه‌انگیز [[بت پرستان]]، به واقع و [[حق]] دست یافت و در میان [[قوم]] [[بت]] پرست خود ندا در داد: من با [[ایمان]] [[خالص]] رو به سوی خدایی آوردم که [[آفریدگار]] همه [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است و هرگز با پندار جاهلانه [[مشرکان]] موافق نخواهم بود<ref>سوره انعام، آیه ۷۹.</ref>.
# '''[[رهایی]] از [[شکّ]]: '''تکیه بر [[براهین]] روشن و [[پیروی]] از آنها [[شک و تردید]] را که آفت حرکت تکاملی [[انسان]] است، از بین می‌برد.
# ''' برخورداری از [[امنیّت]]:''' [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} هنگامی که [[مشرکان]] بر اساس [[جهل]] و غرور خود می‌پنداشتند که در [[امنیّت]] قرار دارند و او را از زیان رساندن بت‌ها می‌ترساندند فرمود: شما بدون هیچ برهان [[بت]] می‌پرستید و در عین حال می‌پندارید که در [[امنیت]] قرار دارید و نمی‌ترسید. آیا من که در [[یکتاپرستی]] خود برهان دارم باید [[احساس امنیت]] کنم یا شما که در [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] خویش هیچ برهان ندارید<ref>سوره انعام، آیه ۸۱.</ref>.
# '''[[رهایی]] از پیروی‌های کور و بی‌منطق:''' پیرو بیّنه و برهان نمی‌تواند صرفاً دنباله رو هر‌شخص یا [[قوم]] و [[قبیله]] یا ملّتی باشد، بلکه تا جایی که [[دلیل]] و منطق به وی اجازه دهد با دیگران [[همراهی]] می‌کند و اگر در مواردی گفته‌ها و خواسته‌های آنها را برخلاف [[حجّت]] و برهان ببیند، از آنان [[پیروی]] نمی‌کند، هرچند در این [[پیروی]] نکردن تنها بماند.
# '''[[پیروزی]] بر مخالفان: '''کسی که بر برهان تکیه می‌کند در واقع به [[حق]] پیوند خورده، با آن رابطه عینی ناگسستنی برقرار می‌کند. از سوی دیگر در رویارویی [[حق و باطل]] همواره [[پیروزی]] از آنِ [[حقّ]] بوده، [[باطل]] [[شکست]] خورده است<ref>سوره انبیاء، آیه ۱۸.</ref>.
# ''' دوری از اوهام و [[خرافات]]: ''' عمده‌ترین راه [[مبارزه]] با اوهام و [[خرافات]]، اندیشیدن و توجّه به امور [[حقیقی]] و برهان است، ازاین‌رو [[خداوند متعال]] به طور مکرر به زبان پیام‌آوران خویش به [[خرافه]] پرستان گوشزد می‌کند که [[کارها]] و عقایدشان پشتوانه منطقی و برهان ندارد و اکیداً از آنها می‌خواهد تا بر آنچه می‌گویند یا انجام می‌دهند [[دلیل]] و برهان اقامه کنند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>.


==انواع برهان ==
== پیامدهای بی‌توجهی به برهان ==
# '''[[پیروی]] از [[گمان]] و تخمین:''' در بسیاری از [[آیات قرآن]] هر جا [[دلیل]] و برهان یا [[علم]] و [[دانایی]] [[نفی]] شده در کنار آن [[پیروی]] از [[گمان]] و تکیه بر تخمین مطرح گردیده است، چنان‌که [[خداوند]] به [[مشرکان]] می‌گوید: بت‌هایی که شما آنها را می‌پرستید جز اسمهایی بی‌مسمّا که شما و پدرانتان بر آنها نهاده‌اید واقعیتی ندارند و [[خدا]] هیچ [[حجّت]] و برهان را بر [[معبود]] بودن آنها نازل نکرده است، آنگاه می‌افزاید: اینها جز [[گمان]] [[باطل]] خود را [[پیروی]] نمی‌کنند<ref>سوره نجم، آیه ۲۳.</ref>.
# '''[[پیروی]] از [[هواهای نفسانی]]: ''' [[آدمی]] یا باید از بیّنه و برهان [[پیروی]] کرده، همه [[شئون]] خویش را بر‌پایه آن تنظیم و مرتّب سازد یا بر طبق هواها و [[خواسته‌های نفسانی]] خود عمل کرده، هدفی جز تأمین آنها نداشته باشد. بی‌تردید کسی که [[حجّت]] و برهان را رها کند ناگزیر در دسته دوم جای می‌گیرد و [[افکار]] و [[اعمال]] [[فاسد]] خویش را [[زیبا]] دیده، در نتیجه فرجامی جز نابودی [[ابدی]] ندارد<ref>سوره محمد، آیه ۱۴.</ref>.
# '''[[احساس]] ناامنی: ''' [[حضرت صالح]] {{ع}} هنگامی که [[بت‌پرستان]] [[قوم ثمود]] خواستند با تعبیر "تو پیش از این میان ما مایه [[امید]] بودی" او را به [[همراهی]] با خود وادار کنند به آنان فرمود: ای [[قوم]] من! شما خود نظر دهید اگر من با وجود حجّتی روشن از جانب [[پروردگار]] خویش و رحمتی که به من ارزانی داشته است نافرمانیش کنم چه کسی در برابر او مرا [[یاری]] می‌کند؟ بنابراین شما جز بر زیان من نمی‌افزایید<ref>سوره هود، آیه ۶۲ - ۶۳.</ref>.
# ''' ناکامی و [[شکست]]: ''' [[قرآن کریم]] سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرت‌آموز اقوامی است که در برابر [[حجت‌ها]] و [[براهین]] روشن [[الهی]] ایستادند و هلاکت و نابودی را برای خویش رقم زدند. رویگردانی [[اهل مدین]] از حجت‌های روشن [[حضرت شعیب]] {{ع}} و فرجام هلاکت‌بار این [[قوم]] که در [[آیات]] ۹۱ ـ ۹۴ [[سوره هود]] آمده از نمونه‌های بارز این ‌مطلب است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>.


==آثار [[پیروی]] از برهان ==
==پیامدهای بی‌توجهی به برهان ==
==برهان در موعودنامه==
*رساله "[[البرهان علی صحة طول عمر الامام صاحب الزمان]] " توسط‍‌ [[محمد]] کراچکی طرابلسی تألیف شده است. وی از بزرگان [[شیعه]] است که نزد [[شیخ مفید]] به [[فراگیری دانش]] پرداخته و آثار فراوانی در [[فقه]]، [[اخبار]]، [[اصول دین]]، [[نجوم]]، هیئت و انساب دارد. از جمله آثار [[ارزشمند]] وی "کنز الفوائد" است. مؤلف در جزء دوم کنز الفوائد، رساله‌ای تحت عنوان: "[[البرهان علی صحة طول عمر الامام صاحب الزمان]]" نگاشته است<ref>چشم‌به‌راه مهدی، ص ۴۶۳.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۶۶.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']]
# [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{امام مهدی}}
 
[[رده:مدخل‌های قرآنی دانشنامه]]
[[رده:مدخل‌های قرآنی دانشنامه]]
[[رده:مدخل وابسته به امامت]]
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
[[رده:برهان]]
[[رده:مدخل موعودنامه]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:نیاز به تامل برای عنوان رده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۰

برهان عبارت است از حجّت، بیان واضح و دلیل قاطع. در قرآن کریم واژه برهان به صورت‌های مختلفی به کار رفته است. در حیات طیّبه انسانی، برهان استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاین‌رو قرآن کریم پیامبر اسلام (ص) را موظّف می‌کند تا در مسیر دعوت انسان‌ها به دین خدا در رأس همه راه‌های ممکن و قابل دفاع از برهان استفاده کند. برخی از آثار پیروی از برهان عبارت است از: دستیابی به حقیقت؛ رهایی از شکّ؛ برخورداری از امنیّت؛ رهایی از پیروی‌های کور و بی‌منطق؛ پیروزی بر مخالفان و دوری از اوهام و خرافات و پیامدهای بی‌توجهی به برهان عبارت است از: پیروی از گمان و تخمین؛ پیروی از هواهای نفسانی؛ احساس ناامنی.

معناشناسی

معنای لغوی

برهان واژه‌ای عربی است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان اختلاف است؛ برهان در لغت اخص از دلیل و به معنای حجّت و بیان واضح[۱] و دلیل قاطع[۲] است[۳].

معنای اصطلاحی

برهان در اصطلاح اهل منطق یکی از صناعات خمس "برهان، جدل، خطابه، مغالطه، شعر" بوده، قیاسی است که از یقینیات (اوّلیات، مشاهدات، تجربیّات، متواترات، حدسیّات، فطریّات) تشکیل شده باشد[۴].

منطقیان برهان را با توجّه به نوع نسبتی که میان حدّ وسط و حدّاکبر آن است به سه قسم تقسیم کرده‌اند:

  1. برهان لمّی که برهان مطلق نیز نامیده می‌شود و آن برهانی است که حدّ وسط آن، علّتِ حدّاکبر باشد.
  2. برهان انّی مطلق که برهان شبه لمّ نیز خوانده می‌شود، و آن برهانی است که حدّ وسط آن، ملازمِ حدّ اکبر و هر دو، معلول یک علّت باشند.
  3. دلیل، که طبق اصطلاح مشهور برهان إنّی همین قسم است و آن برهانی است که حدّ وسط آن، معلول حدّاکبر باشد[۵].[۶]

برهان در قرآن کریم

در قرآن کریم واژه برهان گرچه فقط ۸ بار به صورت‌های: مفردِ مجرّد از اضافه: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا[۷]؛ مفرد مضاف: ﴿وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۸] و تثنیه: ﴿اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۹] ذکر شده است؛ ولی واژه‌های دیگری چون سلطان، آیه، بیّنه و حجّت نیز به کار رفته که هریک می‌تواند به نحوی با موضوع برهان ارتباط یافته، افزون بر این چون قرآن خود نور و کتاب آشکار[۱۰]؛ منزّه از هرگونه شکّ و تردید[۱۱]؛ روشنگر هر چیز[۱۲]؛ ملاک هدایت[۱۳]؛ سبب تذکّر[۱۴]؛ وسیله تعقّل[۱۵] و مایه علم[۱۶] است می‌توان به طور قطع همه آن را یکپارچه مصداق بارز بلکه مصداق أتمّ برهان دانست و آن را به همین عنوان به جهانیان شناساند[۱۷].

هرچند قرآن کریم به روش‌های گوناگون انسان‌ها را به تفکر صحیح فرا خوانده است؛ ولی به طور مشخص بیان نکرده که طریق فکر راستین چگونه است و در این باره امر را به عقل فطری انسان‌ها و ادراک ارتکازی نفوس واگذارده که همه بی‌استثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند[۱۸].

دعوت به دین با برهان و مطالبه آن از مدعیان

در حیات طیّبه انسانی، برهان استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاین‌رو قرآن کریم پیامبر اسلام (ص) را موظّف می‌کند تا در مسیر دعوت انسان‌ها به دین خدا در رأس همه راه‌های ممکن و قابل دفاع از برهان استفاده کند: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۱۹]. در این آیه شریفه برای دعوت به دین خدا، سه راه مطرح گردیده تا درخور استعداد افراد و بر حسب نیاز از آنها استفاده شود: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن[۲۰].

منطق برهان‌طلبی اسلام از محتوای قویّ و غنیّ آن حکایت می‌کند، زیرا سعی دارد با مخالفان خود نیز برخوردی منطقی داشته باشد. چگونه ممکن است از دیگران برهان مطالبه کند و خود به آن بی‌اعتنا باشد؟! آیات قرآن مجید سرشار از استدلال‌های منطقی و براهین علمی در سطوح مختلف برای مسائل گوناگون است و این درست برخلاف چیزی است که مسیحیت تحریف یافته امروز بر آن تأکید می‌کند و مذهب را تنها کار «دل» دانسته، «عقل» را از آن بیگانه معرفی می‌کند و حتّی تضادّهای عقلی (همچون توحید در تثلیث) را در مذهب می‌پذیرد و به همین سبب به انواع خرافات اجازه ورود به مذهب می‌دهد، در حالی که اگر مذهب از عقل و استدلال تهی شود هیچ دلیلی بر حقّانیت آن نیست و آن مذهب و ضدّ آن یکسان خواهد بود. عظمت این برنامه اسلامی (تکیه بر برهان و دعوت مخالفان به استدلال منطقی) هنگامی آشکارتر می‌شود که توجّه کنیم اسلام از محیطی آشکار شد که بیشترین محتوای فکری محیط را خرافات بی‌پایه و مسائل غیر منطقی تشکیل‌می‌داد[۲۱].[۲۲]

آثار پیروی از برهان

  1. دستیابی به حقیقت: کسی که از برهان پیروی کند حقیقتاً به عالم واقع و حقیقت امور دست می‌یابد. حضرت ابراهیم (ع) که ملکوت عالم به وی ارائه شد[۲۳] و حجّت‌های قاطع و براهین روشن خداوند را دریافت کرد[۲۴] بر اثر پیروی از آن حجّت‌ها، با وجود گرایش‌های انحرافی فراوان موجود و تبلیغات گسترده و وسوسه‌انگیز بت پرستان، به واقع و حق دست یافت و در میان قوم بت پرست خود ندا در داد: من با ایمان خالص رو به سوی خدایی آوردم که آفریدگار همه آسمان‌ها و زمین است و هرگز با پندار جاهلانه مشرکان موافق نخواهم بود[۲۵].
  2. رهایی از شکّ: تکیه بر براهین روشن و پیروی از آنها شک و تردید را که آفت حرکت تکاملی انسان است، از بین می‌برد.
  3. برخورداری از امنیّت: حضرت ابراهیم (ع) هنگامی که مشرکان بر اساس جهل و غرور خود می‌پنداشتند که در امنیّت قرار دارند و او را از زیان رساندن بت‌ها می‌ترساندند فرمود: شما بدون هیچ برهان بت می‌پرستید و در عین حال می‌پندارید که در امنیت قرار دارید و نمی‌ترسید. آیا من که در یکتاپرستی خود برهان دارم باید احساس امنیت کنم یا شما که در شرک و بت‌پرستی خویش هیچ برهان ندارید[۲۶].
  4. رهایی از پیروی‌های کور و بی‌منطق: پیرو بیّنه و برهان نمی‌تواند صرفاً دنباله رو هر‌شخص یا قوم و قبیله یا ملّتی باشد، بلکه تا جایی که دلیل و منطق به وی اجازه دهد با دیگران همراهی می‌کند و اگر در مواردی گفته‌ها و خواسته‌های آنها را برخلاف حجّت و برهان ببیند، از آنان پیروی نمی‌کند، هرچند در این پیروی نکردن تنها بماند.
  5. پیروزی بر مخالفان: کسی که بر برهان تکیه می‌کند در واقع به حق پیوند خورده، با آن رابطه عینی ناگسستنی برقرار می‌کند. از سوی دیگر در رویارویی حق و باطل همواره پیروزی از آنِ حقّ بوده، باطل شکست خورده است[۲۷].
  6. دوری از اوهام و خرافات: عمده‌ترین راه مبارزه با اوهام و خرافات، اندیشیدن و توجّه به امور حقیقی و برهان است، ازاین‌رو خداوند متعال به طور مکرر به زبان پیام‌آوران خویش به خرافه پرستان گوشزد می‌کند که کارها و عقایدشان پشتوانه منطقی و برهان ندارد و اکیداً از آنها می‌خواهد تا بر آنچه می‌گویند یا انجام می‌دهند دلیل و برهان اقامه کنند[۲۸].

پیامدهای بی‌توجهی به برهان

  1. پیروی از گمان و تخمین: در بسیاری از آیات قرآن هر جا دلیل و برهان یا علم و دانایی نفی شده در کنار آن پیروی از گمان و تکیه بر تخمین مطرح گردیده است، چنان‌که خداوند به مشرکان می‌گوید: بت‌هایی که شما آنها را می‌پرستید جز اسمهایی بی‌مسمّا که شما و پدرانتان بر آنها نهاده‌اید واقعیتی ندارند و خدا هیچ حجّت و برهان را بر معبود بودن آنها نازل نکرده است، آنگاه می‌افزاید: اینها جز گمان باطل خود را پیروی نمی‌کنند[۲۹].
  2. پیروی از هواهای نفسانی: آدمی یا باید از بیّنه و برهان پیروی کرده، همه شئون خویش را بر‌پایه آن تنظیم و مرتّب سازد یا بر طبق هواها و خواسته‌های نفسانی خود عمل کرده، هدفی جز تأمین آنها نداشته باشد. بی‌تردید کسی که حجّت و برهان را رها کند ناگزیر در دسته دوم جای می‌گیرد و افکار و اعمال فاسد خویش را زیبا دیده، در نتیجه فرجامی جز نابودی ابدی ندارد[۳۰].
  3. احساس ناامنی: حضرت صالح (ع) هنگامی که بت‌پرستان قوم ثمود خواستند با تعبیر "تو پیش از این میان ما مایه امید بودی" او را به همراهی با خود وادار کنند به آنان فرمود: ای قوم من! شما خود نظر دهید اگر من با وجود حجّتی روشن از جانب پروردگار خویش و رحمتی که به من ارزانی داشته است نافرمانیش کنم چه کسی در برابر او مرا یاری می‌کند؟ بنابراین شما جز بر زیان من نمی‌افزایید[۳۱].
  4. ناکامی و شکست: قرآن کریم سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرت‌آموز اقوامی است که در برابر حجت‌ها و براهین روشن الهی ایستادند و هلاکت و نابودی را برای خویش رقم زدند. رویگردانی اهل مدین از حجت‌های روشن حضرت شعیب (ع) و فرجام هلاکت‌بار این قوم که در آیات ۹۱ ـ ۹۴ سوره هود آمده از نمونه‌های بارز این ‌مطلب است[۳۲].

منابع

پانویس

  1. منتهی الارب، ج‌۱، ص‌۷۷.
  2. لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۰۴۵، "برهان".
  3. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.
  4. النجاة، ص‌۶۰‌، ۶۶‌؛ الاشارات، ج‌۱، ص‌۲۸۷، ۲۸۹.
  5. الشفاء، ص‌۷۹.
  6. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۵۰۲ ـ ۵۱۷.
  7. ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستاده‌ایم؛ سوره نساء، آیه ۱۷۴.
  8. و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه ۱۱۱.
  9. دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه ۳۲.
  10. سوره مائده، آیه ۱۵.
  11. سوره بقره، آیه ۲.
  12. سوره نحل، آیه ۸۹.
  13. سوره بقره، آیه ۲.
  14. سوره زمر، آیه ۲۷.
  15. سوره زخرف، آیه ۳.
  16. سوره فصلت، آیه ۳.
  17. سوره نساء، آیه ۱۷۴.
  18. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۵۰۲ ـ ۵۱۷.
  19. مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  20. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۷۲.
  21. نمونه، ج‌۱۵، ص‌۵۲۳‌.
  22. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.
  23. سوره انعام، آیه ۷۵.
  24. سوره انعام، آیه ۸۳.
  25. سوره انعام، آیه ۷۹.
  26. سوره انعام، آیه ۸۱.
  27. سوره انبیاء، آیه ۱۸.
  28. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.
  29. سوره نجم، آیه ۲۳.
  30. سوره محمد، آیه ۱۴.
  31. سوره هود، آیه ۶۲ - ۶۳.
  32. رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.