مصداق‌شناسی اولو الامر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[مصداق‌شناسی اولو الامر]]''' است. "'''[[مصداق‌شناسی اولو الامر]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مصداق‌شناسی اولو الامر در قرآن]] - [[مصداق‌شناسی اولو الامر در حدیث]] - [[مصداق‌شناسی اولو الامر در کلام اسلامی]] - [[مصداق‌شناسی اولو الامر از دیدگاه اهل سنت]]</div>
| موضوع مرتبط = مصداق‌شناسی اولو الامر
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[مصداق‌شناسی اولو الامر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| عنوان مدخل  = مصداق‌شناسی اولو الامر
| مداخل مرتبط = [[مصداق‌شناسی اولو الامر در قرآن]] - [[مصداق‌شناسی اولو الامر در حدیث]] - [[مصداق‌شناسی اولو الامر در کلام اسلامی]] - [[مصداق‌شناسی اولو الامر از دیدگاه اهل سنت]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*قریب به [[اتفاق]] [[مفسران شیعه]] بر این باورند که منظور از [[اولو الامر]] در [[آیه]] یاد شده، [[امامان]]{{عم}} می‌باشند، زیرا اوّلا [[اطاعت]] از آنان قرین [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] شده و ثانیاً هیچ‌گونه قید و شرطی برای [[اطاعت]] از آنان، ذکر نشده است و [[آیه]] به طور مطلق، [[مردم]] را به [[سر سپردن]] در برابر آنان [[فرمان]] داده است و این همه نشان آن است که [[اولو الامر]] باید از [[خطا]] و [[اشتباه]] مصون باشند تا از جانب [[خداوند]]، [[امر]] به [[اطاعت]] از [[اهل]] [[معصیت]] و [[گناه]] صورت نگیرد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ زبدة‌البیان، ص‌۶۸۷؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۹ - ۳۹۱.</ref>. روایاتی که در ذیل این دو [[آیه]] [[اولو الامر]] را به [[امامان]]{{عم}} [[تفسیر]] و [[تأویل]] کرده بسیار فراوان است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ۲۷۶، ۲۸۶؛ ج۲، ص‌۴۱۵، ۵۱۳‌ـ‌۵۱۴‌؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۴۷، ۲۵۱‌ـ‌۲۵۴، ۲۶۰؛ علل‌الشرایع، ج‌۱، ص‌۳۹۵.</ref><ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۶۶ -۶۹.</ref>.
قریب به [[اتفاق]] [[مفسران شیعه]] بر این باورند که منظور از [[اولو الامر]] در [[آیه]] یاد شده، [[امامان]] {{عم}} می‌باشند، زیرا اوّلا [[اطاعت]] از آنان قرین [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] شده و ثانیاً هیچ‌گونه قید و شرطی برای [[اطاعت]] از آنان، ذکر نشده است و [[آیه]] به طور مطلق، [[مردم]] را به [[سر سپردن]] در برابر آنان [[فرمان]] داده است و این همه نشان آن است که [[اولو الامر]] باید از [[خطا]] و [[اشتباه]] مصون باشند تا از جانب [[خداوند]]، [[امر]] به [[اطاعت]] از [[اهل]] [[معصیت]] و [[گناه]] صورت نگیرد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ زبدة‌البیان، ص‌۶۸۷؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۹ - ۳۹۱.</ref>. روایاتی که در ذیل این دو [[آیه]] [[اولو الامر]] را به [[امامان]] {{عم}} [[تفسیر]] و [[تأویل]] کرده بسیار فراوان است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ۲۷۶، ۲۸۶؛ ج۲، ص‌۴۱۵، ۵۱۳‌ـ‌۵۱۴‌؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۴۷، ۲۵۱‌ـ‌۲۵۴، ۲۶۰؛ علل‌الشرایع، ج‌۱، ص‌۳۹۵.</ref>.
*اوصافی که برای [[اولو الامر]] در این مجموعه [[روایات]] ذکر شده یا [[وظایف]] و اختیاراتی که بر عهده آنان گذاشته شده به جز [[امامان]]{{عم}} نمی‌تواند مصداق دیگری داشته باشد و هیچ‌یک از مصادیقی که از [[مفسران اهل سنت]] [[نقل]] شده صلاحیت احراز این [[مقام]] را ندارد. در [[روایات]] [[عامه]] نیز آمده که مقصود از [[اولو الامر]] [[اهل‌ بیت]]{{عم}}<ref>ینابیع الموده، ج‌۱، ص‌۷۴، ۱۳۴، ۱۴۴، ۳۴۱، ۳۵۰‌ـ‌۳۵۱؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۱۸۹، ۱۹۱.</ref>، گرچه این سخن در اقوال [[اهل‌ سنت]] دیده نمی‌شود<ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۶۶ -۶۹.</ref>.
 
*برخی از [[مفسران شیعه]] [[امامان]]{{عم}} را مصداق بارز و روشن [[اولو الامر]] می‌دانند و در [[عصر غیبت]] [[فقیهان]] جامع شرایط را نیز از مصادیق [[اولو الامر]] می‌شمارند<ref>الفرقان، ج‌۵‌، ص‌۱۴۴.</ref>. به نظر [[امام خمینی]] [[اولو الامر]] بنا بر [[مذهب]] [[حق]] در [[عصر حضور]]، [[ائمه]]{{عم}}؛ امّا نیاز به [[حاکم]] و [[والی]] چیزی نیست که محدود به زمان خاص باشد و [[لزوم]] [[تشکیل حکومت]] و [[ضرورت]] [[حاکم]]، همیشگی است، از این‌رو ایشان با [[استدلال]] به [[ادله]] فراوان و از جمله [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] [[فقیهان]] دارای شرایط لازم را در [[عصر غیبت]] به عنوان [[اولو الامر]] می‌شناسد<ref>کتاب‌البیع، ج‌۲، ص۶۲۰‌، ۶۲۲‌، ۶۳۹‌؛ ولایت فقیه، ص‌۳۱، ۸۹‌ـ‌۹۰.</ref><ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۶۶ -۶۹.</ref>.
اوصافی که برای [[اولو الامر]] در این مجموعه [[روایات]] ذکر شده یا [[وظایف]] و اختیاراتی که بر عهده آنان گذاشته شده به جز [[امامان]] {{عم}} نمی‌تواند مصداق دیگری داشته باشد و هیچ‌یک از مصادیقی که از [[مفسران اهل سنت]] [[نقل]] شده صلاحیت احراز این [[مقام]] را ندارد. در [[روایات]] [[عامه]] نیز آمده که مقصود از [[اولو الامر]] [[اهل‌ بیت]] {{عم}}<ref>ینابیع الموده، ج‌۱، ص‌۷۴، ۱۳۴، ۱۴۴، ۳۴۱، ۳۵۰‌ـ‌۳۵۱؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۱۸۹، ۱۹۱.</ref>، گرچه این سخن در اقوال [[اهل‌ سنت]] دیده نمی‌شود.
*برخی دیگر از [[مفسران شیعه]] با همین نگاه وسیع به [[آیه]] گفته‌اند: اگر [[روایات]]، مصداق آن را فقط [[امامان]]{{عم]] شمرده است احتمال می‌رود این تعبیر، نوعی حصر اضافی باشد؛ یعنی در مقایسه با حکام جور و ستم پیشه‌ای که حکومت را به دست می‌گیرند امامان معصوم سزاوارند و به عبارت دیگر [[ائمه]]{{عم}} [[قدر]] متیقن از [[آیه]] هستند؛ ولی [[التزام]] به آن، [[حکم]] را از دیگران سلب نمی‌کند. البتّه [[اطاعت]] از این گونه افراد، محدود و [[مقید]] به عدم [[معصیت]] [[حق]] است<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴‌ـ‌۶۹‌.</ref><ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۶۶ -۶۹.</ref>.
 
*برخی از [[مفسران]] [[اهل سنت]] [[عصمت]] را شرط لازم برای [[اولو الامر]] دانسته‌اند، زیرا [[خداوند]] [[اطاعت]] از آنان را به طور قطعی و جزمی [[واجب]] کرده، پس باید این افراد از [[گناه]] و [[خطا]] [[معصوم]] باشند، گرچه گوینده این سخن در [[تعیین]] مصداق [[اولو الامر]] به [[خطا]] رفته، آن را عبارت از [[اهل حل و عقد]] شمرده و چنین پنداشته که [[شناخت]] [[امامان]]{{عم}} برای ما میسّر نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴.</ref>، حال آنکه با توجه به [[آیات]] و [[روایات]] فراوان در این زمینه، [[شناخت]] آنان دشوار نیست. شگفت‌تر آنکه گفته است: نمی‌توان مصداق [[اولو الامر]] را [[امام]] [[معصوم]] دانست، زیرا [[اولو الامر]] جمع است و هیچ‌گاه دو یا چند [[امام]] در یک زمان نبوده و اطلاق جمع بر مفرد خلاف ظاهر است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۶.</ref>، در حالی که این اطلاق از قبیل انحلال یک [[حکم]] به [[احکام]] متعدد و به لحاظ زمان‌های گوناگون است<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۲؛ الفرقان، ج‌۵‌ـ‌۶‌، ص‌۱۴۰؛ تفسیر آیات الاحکام، ج‌۵‌، ص‌۱۰۱.</ref> و نظایر آن در [[آیات]] فراوانی از [[قرآن]] به چشم می‌خورد {{متن قرآن|فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref> پس، از دروغ‌انگاران پیروی مکن!؛ سوره قلم، آیه: ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref> و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه:۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا }}<ref> پس، از کافران فرمان نبر و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز؛ سوره فرقان، آیه: ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا }}<ref> و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه:۶۷.</ref>، {{متن قرآن|حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلَّهِ قَانِتِينَ }}<ref> بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید؛ سوره بقره، آیه:۲۳۸.</ref>. برخی دیگر که نخواسته‌اند ویژگی [[عصمت]] را بپذیرند شرط دیگری را افزوده و گفته‌اند: مراد از [[اولو الامر]]، [[فرمانروایان]] و حاکمانی هستند که در مسیر [[حق]] و [[مصلحت]] [[مسلمانان]] حرکت کنند و [[فرمان]] آنان با [[حق]] [[مخالف]] نباشد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵‌، ص‌۲۰۷؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۲۴‌؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۵۳۰‌ـ‌۵۳۱‌.</ref>. روشن است که افزودن چنین شرطی خلاف ظاهر و اطلاق [[آیه شریفه]] است و اگر چنین قیدی لازم می‌بود آن هم در امری که اساس [[شریعت]] و [[دین]] است به‌طور [[قطع]] ذکر می‌شد، چنان‌که در [[آیه]] ۸ [[سوره عنکبوت]] که سخن از [[احسان به پدر و مادر]] و [[اطاعت]] از آنان به میان می‌آید آن را [[مقید]] می‌سازد<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج‌۸‌، ص‌۳۱۳.</ref>، بنابراین با دقت و [[تأمل]] در دو [[آیه]] مورد بحث "۵۹ و ۸۳ [[سوره نساء]]" چنین استفاده می‌شود که نه تنها ویژگی [[عصمت]] بلکه [[ایمان]]، [[آگاهی]] و [[علم]]، [[مدبریت]] و داشتن [[قدرت]] تشخیص، از جمله اموری است که [[اولو الامر]] باید واجد آنها باشند و هیچ‌یک از مصادیقی که برای [[اولو الامر]] ذکر شده جز [[امامان‌]]{{عم}} نمی‌توانند واجد همه این ویژگیها و حتی برخی از آنها باشند<ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۶۶ -۶۹.</ref>.
برخی از [[مفسران شیعه]] [[امامان]] {{عم}} را مصداق بارز و روشن [[اولو الامر]] می‌دانند و در [[عصر غیبت]] [[فقیهان]] جامع شرایط را نیز از مصادیق [[اولو الامر]] می‌شمارند<ref>الفرقان، ج‌۵‌، ص‌۱۴۴.</ref>. به نظر [[امام خمینی]] [[اولو الامر]] بنا بر [[مذهب]] [[حق]] در [[عصر حضور]]، [[ائمه]] {{عم}}؛ امّا نیاز به [[حاکم]] و [[والی]] چیزی نیست که محدود به زمان خاص باشد و [[لزوم]] [[تشکیل حکومت]] و [[ضرورت]] [[حاکم]]، همیشگی است، از این‌رو ایشان با [[استدلال]] به [[ادله]] فراوان و از جمله [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] [[فقیهان]] دارای شرایط لازم را در [[عصر غیبت]] به عنوان [[اولو الامر]] می‌شناسد<ref>کتاب‌البیع، ج‌۲، ص۶۲۰‌، ۶۲۲‌، ۶۳۹‌؛ ولایت فقیه، ص‌۳۱، ۸۹‌ـ‌۹۰.</ref>.
 
برخی دیگر از [[مفسران شیعه]] با همین نگاه وسیع به [[آیه]] گفته‌اند: اگر [[روایات]]، مصداق آن را فقط [[امامان]]{{عم]] شمرده است احتمال می‌رود این تعبیر، نوعی حصر اضافی باشد؛ یعنی در مقایسه با حکام جور و ستم پیشه‌ای که حکومت را به دست می‌گیرند امامان معصوم سزاوارند و به عبارت دیگر [[ائمه]] {{عم}} [[قدر]] متیقن از [[آیه]] هستند؛ ولی [[التزام]] به آن، [[حکم]] را از دیگران سلب نمی‌کند. البتّه [[اطاعت]] از این گونه افراد، محدود و [[مقید]] به عدم [[معصیت]] [[حق]] است<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴‌ـ‌۶۹‌.</ref>.
 
برخی از [[مفسران]] [[اهل سنت]] [[عصمت]] را شرط لازم برای [[اولو الامر]] دانسته‌اند، زیرا [[خداوند]] [[اطاعت]] از آنان را به طور قطعی و جزمی [[واجب]] کرده، پس باید این افراد از [[گناه]] و [[خطا]] [[معصوم]] باشند، گرچه گوینده این سخن در [[تعیین]] مصداق [[اولو الامر]] به [[خطا]] رفته، آن را عبارت از [[اهل حل و عقد]] شمرده و چنین پنداشته که [[شناخت]] [[امامان]] {{عم}} برای ما میسّر نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴.</ref>، حال آنکه با توجه به [[آیات]] و [[روایات]] فراوان در این زمینه، [[شناخت]] آنان دشوار نیست. شگفت‌تر آنکه گفته است: نمی‌توان مصداق [[اولو الامر]] را [[امام]] [[معصوم]] دانست، زیرا [[اولو الامر]] جمع است و هیچ‌گاه دو یا چند [[امام]] در یک زمان نبوده و اطلاق جمع بر مفرد خلاف ظاهر است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۶.</ref>، در حالی که این اطلاق از قبیل انحلال یک [[حکم]] به [[احکام]] متعدد و به لحاظ زمان‌های گوناگون است<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۲؛ الفرقان، ج‌۵‌ـ‌۶‌، ص‌۱۴۰؛ تفسیر آیات الاحکام، ج‌۵‌، ص‌۱۰۱.</ref> و نظایر آن در [[آیات]] فراوانی از [[قرآن]] به چشم می‌خورد {{متن قرآن|فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref> پس، از دروغ‌انگاران پیروی مکن!؛ سوره قلم، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref> و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا }}<ref> پس، از کافران فرمان نبر و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز؛ سوره فرقان، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا }}<ref> و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه۶۷.</ref>، {{متن قرآن|حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلَّهِ قَانِتِينَ }}<ref> بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید؛ سوره بقره، آیه۲۳۸.</ref>. برخی دیگر که نخواسته‌اند ویژگی [[عصمت]] را بپذیرند شرط دیگری را افزوده و گفته‌اند: مراد از [[اولو الامر]]، [[فرمانروایان]] و حاکمانی هستند که در مسیر [[حق]] و [[مصلحت]] [[مسلمانان]] حرکت کنند و [[فرمان]] آنان با [[حق]] [[مخالف]] نباشد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵‌، ص‌۲۰۷؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۲۴‌؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۵۳۰‌ـ‌۵۳۱‌.</ref>. روشن است که افزودن چنین شرطی خلاف ظاهر و اطلاق [[آیه شریفه]] است و اگر چنین قیدی لازم می‌بود آن هم در امری که اساس [[شریعت]] و [[دین]] است به‌طور [[قطع]] ذکر می‌شد، چنان‌که در [[آیه]] ۸ [[سوره عنکبوت]] که سخن از [[احسان به پدر و مادر]] و [[اطاعت]] از آنان به میان می‌آید آن را [[مقید]] می‌سازد<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج‌۸‌، ص‌۳۱۳.</ref>، بنابراین با دقت و [[تأمل]] در دو [[آیه]] مورد بحث "۵۹ و ۸۳ [[سوره نساء]]" چنین استفاده می‌شود که نه تنها ویژگی [[عصمت]] بلکه [[ایمان]]، [[آگاهی]] و [[علم]]، [[مدبریت]] و داشتن [[قدرت]] تشخیص، از جمله اموری است که [[اولو الامر]] باید واجد آنها باشند و هیچ‌یک از مصادیقی که برای [[اولو الامر]] ذکر شده جز [[امامان‌]]{{عم}} نمی‌توانند واجد همه این ویژگیها و حتی برخی از آنها باشند<ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۶۶ -۶۹.</ref>.
 
== مصداق اولوالامر ==
بیشترین بحثی که درباره این [[آیه]] میان [[مفسران]] نخستین به چشم می‌خورد، تعیین مصداق‌های «[[اولی الأمر]]» است؛ به گونه‌ای که گویا آنها را از تبیین ساختار محتوایی آیه [[غافل]] کرده است. در این میان [[ابن عباس]]، از مفسران نخستین [[اسلام]]، درباره اولی الأمر بر این [[باور]] است که آنها [[اهل]] [[فقاهت]] و [[دیانت]] و [[بندگی]] خدایند، کسانی هستند که [[امربه معروف و نهی از منکر]] کرده‌اند، و از این‌رو، خداوند [[اطاعت]] آنها را بر [[مردم]] [[واجب]] کرده است<ref>عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العقلیم، ج۳، ص۹۸۹. گفتنی است در روایات رسیده از امامان پاک {{عم}} عنوان اولی الأمر غالباً بر امام علی {{ع}} (فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ص۱۰۸-۱۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، معانی الاخبار، ص۳۵۲؛ عبیدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۰؛ علی بن موسی بن طاووس، سعد السعود، ص۱۱۵) یا بر مجموعه اهل بیت یا آل محمد {{عم}} (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۲۸ و ۲۳۷؛ همو، الامالی، ص۵۳۱؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۶۰؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ص۱۰۸) و یا بر امامان دوازده‌گانه اطلاق شده است (ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۰۵ و ۲۷۶؛ ج۲، ص۲۱؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیحه هستند: کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ همو، علل الشرائع، ج۱، ص۱۲۴؛ همو، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ همو، الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲).</ref>.
 
فارغ از اینکه مصداق [[اولی الأمر]] چه کسانی هستند، می‌توان گفت نگاهی [[عرفی]] به این [[آیه]] ما را به این نکات رهنمون می‌شود که اولاً، [[خداوند متعال]] امر به [[اطاعت از اولی الأمر]] را قرین امر خود و نیز [[رسول]] خود که [[عصمت]] او تردیدناپذیر است، قرار داده و از آوردن امری مستقل از امر به رسول خود اجتناب کرده است؛ ثانیاً، امر مطلق به [[اطاعت از خداوند]] متعالی، نسبت به اولی الأمر، در کنار امر به [[اطاعت از رسول خدا]] {{صل}}، می‌تواند قرینه‌ای دیگر بر عصمت اولی الأمر باشد.
[[مفسران]] نخستین [[شیعه]]، مانند [[شیخ طوسی]]<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶.</ref> و [[امین]] الاسلام [[طبرسی]]<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۰۱.</ref> و برخی از [[متکلمان امامیه]]، مانند مرحوم [[ابوالصلاح حلبی]]<ref>ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۹۳.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>حسن بن یوسف علامه حلی، الالفین، ص۶۵.</ref> و حتی برخی از [[متکلمان]] [[اسماعیلیه]]<ref>احمد حمیدالدین کرمانی، المصابیح فی اثبات الامامة، ص۹۶-۹۹.</ref> نیز برای [[اثبات عصمت امامان]] {{عم}} به این آیه استناد کرده‌اند.
با توجه به آنچه گذشت، می‌توان گفت که این آیه نیز مانند برخی [[آیات]] گذشته، اگرچه به دلیل نبود قرینه‌ای [[قطعی]] از [[کلام]] مفسران نخستین نمی‌تواند ما را با تلقی و [[فهم]] عمومی [[مسلمانان]] [[عصر پیامبر]] {{صل}} آشنا کند، دست‌کم به لحاظ عرفی و لغوی [[توانایی]] ایجاد زمینه‌های آشنایی با مفهوم عصمت را برای [[مردم]] آن دوره داشته است، و کلام [[ابن عباس]] نیز قرینه‌ای بر این مدعاست.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۸۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: مدخل]]
[[رده:مدخل]]
[[رده: مصداق‌شناسی اولو الامر در قرآن]]
[[رده:اولو الامر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۳

مقدمه

قریب به اتفاق مفسران شیعه بر این باورند که منظور از اولو الامر در آیه یاد شده، امامان (ع) می‌باشند، زیرا اوّلا اطاعت از آنان قرین اطاعت از خدا و رسول شده و ثانیاً هیچ‌گونه قید و شرطی برای اطاعت از آنان، ذکر نشده است و آیه به طور مطلق، مردم را به سر سپردن در برابر آنان فرمان داده است و این همه نشان آن است که اولو الامر باید از خطا و اشتباه مصون باشند تا از جانب خداوند، امر به اطاعت از اهل معصیت و گناه صورت نگیرد[۱]. روایاتی که در ذیل این دو آیه اولو الامر را به امامان (ع) تفسیر و تأویل کرده بسیار فراوان است[۲].

اوصافی که برای اولو الامر در این مجموعه روایات ذکر شده یا وظایف و اختیاراتی که بر عهده آنان گذاشته شده به جز امامان (ع) نمی‌تواند مصداق دیگری داشته باشد و هیچ‌یک از مصادیقی که از مفسران اهل سنت نقل شده صلاحیت احراز این مقام را ندارد. در روایات عامه نیز آمده که مقصود از اولو الامر اهل‌ بیت (ع)[۳]، گرچه این سخن در اقوال اهل‌ سنت دیده نمی‌شود.

برخی از مفسران شیعه امامان (ع) را مصداق بارز و روشن اولو الامر می‌دانند و در عصر غیبت فقیهان جامع شرایط را نیز از مصادیق اولو الامر می‌شمارند[۴]. به نظر امام خمینی اولو الامر بنا بر مذهب حق در عصر حضور، ائمه (ع)؛ امّا نیاز به حاکم و والی چیزی نیست که محدود به زمان خاص باشد و لزوم تشکیل حکومت و ضرورت حاکم، همیشگی است، از این‌رو ایشان با استدلال به ادله فراوان و از جمله آیه ۵۹ سوره نساء فقیهان دارای شرایط لازم را در عصر غیبت به عنوان اولو الامر می‌شناسد[۵].

برخی دیگر از مفسران شیعه با همین نگاه وسیع به آیه گفته‌اند: اگر روایات، مصداق آن را فقط امامان{{عم]] شمرده است احتمال می‌رود این تعبیر، نوعی حصر اضافی باشد؛ یعنی در مقایسه با حکام جور و ستم پیشه‌ای که حکومت را به دست می‌گیرند امامان معصوم سزاوارند و به عبارت دیگر ائمه (ع) قدر متیقن از آیه هستند؛ ولی التزام به آن، حکم را از دیگران سلب نمی‌کند. البتّه اطاعت از این گونه افراد، محدود و مقید به عدم معصیت حق است[۶].

برخی از مفسران اهل سنت عصمت را شرط لازم برای اولو الامر دانسته‌اند، زیرا خداوند اطاعت از آنان را به طور قطعی و جزمی واجب کرده، پس باید این افراد از گناه و خطا معصوم باشند، گرچه گوینده این سخن در تعیین مصداق اولو الامر به خطا رفته، آن را عبارت از اهل حل و عقد شمرده و چنین پنداشته که شناخت امامان (ع) برای ما میسّر نیست[۷]، حال آنکه با توجه به آیات و روایات فراوان در این زمینه، شناخت آنان دشوار نیست. شگفت‌تر آنکه گفته است: نمی‌توان مصداق اولو الامر را امام معصوم دانست، زیرا اولو الامر جمع است و هیچ‌گاه دو یا چند امام در یک زمان نبوده و اطلاق جمع بر مفرد خلاف ظاهر است[۸]، در حالی که این اطلاق از قبیل انحلال یک حکم به احکام متعدد و به لحاظ زمان‌های گوناگون است[۹] و نظایر آن در آیات فراوانی از قرآن به چشم می‌خورد ﴿فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ[۱۰]، ﴿وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ[۱۱]، ﴿فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا [۱۲]، ﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا [۱۳]، ﴿حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلَّهِ قَانِتِينَ [۱۴]. برخی دیگر که نخواسته‌اند ویژگی عصمت را بپذیرند شرط دیگری را افزوده و گفته‌اند: مراد از اولو الامر، فرمانروایان و حاکمانی هستند که در مسیر حق و مصلحت مسلمانان حرکت کنند و فرمان آنان با حق مخالف نباشد[۱۵]. روشن است که افزودن چنین شرطی خلاف ظاهر و اطلاق آیه شریفه است و اگر چنین قیدی لازم می‌بود آن هم در امری که اساس شریعت و دین است به‌طور قطع ذکر می‌شد، چنان‌که در آیه ۸ سوره عنکبوت که سخن از احسان به پدر و مادر و اطاعت از آنان به میان می‌آید آن را مقید می‌سازد[۱۶]، بنابراین با دقت و تأمل در دو آیه مورد بحث "۵۹ و ۸۳ سوره نساء" چنین استفاده می‌شود که نه تنها ویژگی عصمت بلکه ایمان، آگاهی و علم، مدبریت و داشتن قدرت تشخیص، از جمله اموری است که اولو الامر باید واجد آنها باشند و هیچ‌یک از مصادیقی که برای اولو الامر ذکر شده جز امامان‌(ع) نمی‌توانند واجد همه این ویژگیها و حتی برخی از آنها باشند[۱۷].

مصداق اولوالامر

بیشترین بحثی که درباره این آیه میان مفسران نخستین به چشم می‌خورد، تعیین مصداق‌های «اولی الأمر» است؛ به گونه‌ای که گویا آنها را از تبیین ساختار محتوایی آیه غافل کرده است. در این میان ابن عباس، از مفسران نخستین اسلام، درباره اولی الأمر بر این باور است که آنها اهل فقاهت و دیانت و بندگی خدایند، کسانی هستند که امربه معروف و نهی از منکر کرده‌اند، و از این‌رو، خداوند اطاعت آنها را بر مردم واجب کرده است[۱۸].

فارغ از اینکه مصداق اولی الأمر چه کسانی هستند، می‌توان گفت نگاهی عرفی به این آیه ما را به این نکات رهنمون می‌شود که اولاً، خداوند متعال امر به اطاعت از اولی الأمر را قرین امر خود و نیز رسول خود که عصمت او تردیدناپذیر است، قرار داده و از آوردن امری مستقل از امر به رسول خود اجتناب کرده است؛ ثانیاً، امر مطلق به اطاعت از خداوند متعالی، نسبت به اولی الأمر، در کنار امر به اطاعت از رسول خدا (ص)، می‌تواند قرینه‌ای دیگر بر عصمت اولی الأمر باشد. مفسران نخستین شیعه، مانند شیخ طوسی[۱۹] و امین الاسلام طبرسی[۲۰] و برخی از متکلمان امامیه، مانند مرحوم ابوالصلاح حلبی[۲۱] و علامه حلی[۲۲] و حتی برخی از متکلمان اسماعیلیه[۲۳] نیز برای اثبات عصمت امامان (ع) به این آیه استناد کرده‌اند. با توجه به آنچه گذشت، می‌توان گفت که این آیه نیز مانند برخی آیات گذشته، اگرچه به دلیل نبود قرینه‌ای قطعی از کلام مفسران نخستین نمی‌تواند ما را با تلقی و فهم عمومی مسلمانان عصر پیامبر (ص) آشنا کند، دست‌کم به لحاظ عرفی و لغوی توانایی ایجاد زمینه‌های آشنایی با مفهوم عصمت را برای مردم آن دوره داشته است، و کلام ابن عباس نیز قرینه‌ای بر این مدعاست.[۲۴]

منابع

پانویس

  1. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ زبدة‌البیان، ص‌۶۸۷؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۹ - ۳۹۱.
  2. الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ۲۷۶، ۲۸۶؛ ج۲، ص‌۴۱۵، ۵۱۳‌ـ‌۵۱۴‌؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۴۷، ۲۵۱‌ـ‌۲۵۴، ۲۶۰؛ علل‌الشرایع، ج‌۱، ص‌۳۹۵.
  3. ینابیع الموده، ج‌۱، ص‌۷۴، ۱۳۴، ۱۴۴، ۳۴۱، ۳۵۰‌ـ‌۳۵۱؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۱۸۹، ۱۹۱.
  4. الفرقان، ج‌۵‌، ص‌۱۴۴.
  5. کتاب‌البیع، ج‌۲، ص۶۲۰‌، ۶۲۲‌، ۶۳۹‌؛ ولایت فقیه، ص‌۳۱، ۸۹‌ـ‌۹۰.
  6. دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴‌ـ‌۶۹‌.
  7. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴.
  8. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۶.
  9. المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۲؛ الفرقان، ج‌۵‌ـ‌۶‌، ص‌۱۴۰؛ تفسیر آیات الاحکام، ج‌۵‌، ص‌۱۰۱.
  10. پس، از دروغ‌انگاران پیروی مکن!؛ سوره قلم، آیه ۸.
  11. و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه۱۵۱.
  12. پس، از کافران فرمان نبر و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز؛ سوره فرقان، آیه ۵۲.
  13. و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه۶۷.
  14. بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید؛ سوره بقره، آیه۲۳۸.
  15. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵‌، ص‌۲۰۷؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۲۴‌؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۵۳۰‌ـ‌۵۳۱‌.
  16. المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج‌۸‌، ص‌۳۱۳.
  17. حجتیان، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۶۶ -۶۹.
  18. عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العقلیم، ج۳، ص۹۸۹. گفتنی است در روایات رسیده از امامان پاک (ع) عنوان اولی الأمر غالباً بر امام علی (ع) (فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ص۱۰۸-۱۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، معانی الاخبار، ص۳۵۲؛ عبیدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۰؛ علی بن موسی بن طاووس، سعد السعود، ص۱۱۵) یا بر مجموعه اهل بیت یا آل محمد (ع) (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۲۸ و ۲۳۷؛ همو، الامالی، ص۵۳۱؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۶۰؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ص۱۰۸) و یا بر امامان دوازده‌گانه اطلاق شده است (ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۰۵ و ۲۷۶؛ ج۲، ص۲۱؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیحه هستند: کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ همو، علل الشرائع، ج۱، ص۱۲۴؛ همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۳۱؛ همو، الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات الکوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲).
  19. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶.
  20. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۰۱.
  21. ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۹۳.
  22. حسن بن یوسف علامه حلی، الالفین، ص۶۵.
  23. احمد حمیدالدین کرمانی، المصابیح فی اثبات الامامة، ص۹۶-۹۹.
  24. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۸۴.