جایگاه سیاست در روایات چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبع‌شناسی جامع}} +{{منبع‌ جامع}}))
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[سیره سیاسی معصومان (پرسش)|بانک جمع پرسش و پاسخ سیره سیاسی معصومان]]
| موضوع اصلی = [[سیره سیاسی معصومان (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی معصومان]]
| موضوع فرعی        = جایگاه سیاست در روایات چیست؟
| تصویر = 110063.jpg
| تصویر             = 110063.jpg
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از سیره سیاسی معصومان (نمایه)|کلیاتی از سیره سیاسی معصومان]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[سیاست در حدیث]]
| نمایه وابسته     = [[کلیاتی از سیره سیاسی معصومان (نمایه)|کلیاتی از سیره سیاسی معصومان]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[سیاست در حدیث]]
| تعداد پاسخ = ۱
| موضوعات وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        = ۱ پاسخ
| پاسخ‌دهندگان      =
}}
}}
'''جایگاه سیاست در روایات چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[سیره سیاسی معصومان (پرسش)|سیره سیاسی معصومان]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[سیره سیاسی معصومان]]''' مراجعه شود.
'''جایگاه سیاست در روایات چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[سیره سیاسی معصومان (پرسش)|سیره سیاسی معصومان]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[سیره سیاسی معصومان]]''' مراجعه شود.
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:13681125.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر ذاکری]]]]
[[پرونده:13681125.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[علی اکبر ذاکری]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر ذاکری]]''' در کتاب ''«[[سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر ذاکری]]''' در کتاب ''«[[سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«واژه [[سیاست]] در [[روایات]] درباره [[پیامبران]] گذشته و [[پیامبر اسلام]] و [[امامان]] به کار رفته است. در منابع [[اهل‌سنت]] نقل شده که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[پیامبران بنی‌اسرائیل]] می‌فرماید: "[[بنی‌اسرائیل]] را پیامبران آنان اداره می‌کردند؛ هرگاه [[پیامبری]] می‌رفت، [[پیامبر]] دیگری [[جانشین]] وی می‌شد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ تَسُوسُهُمْ أَنْبِيَاؤُهُمْ كُلَّمَا ذَهَبَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ}}؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنف (تحقیق کمال یوسف حوت)، ج۷، ص۴۶۴؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۲۷۳؛ احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۲ ص۲۹۷؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۱.</ref>. در معنای این عبارت نوشته‌اند: پیامبران [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]] آنان را مانند [[فرماندهان]] و [[والیان]] بر عهده می‌گرفتند<ref>{{عربی|أَي تتولى أُمورَهم كما يفعل الأُمَراء و الوُلاة بالرَّعِيَّة}}؛ ابن‌اثیر جزری (مبارک)، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۴۲۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۸؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸.</ref>. در روایتی در کافی [[امام صادق]]{{ع}} بیان می‌کند که [[خداوند]] به [[نیکی]] پیامبر{{صل}} را [[تربیت]] کرد: "پس خداوند امر [[دین]] و کار [[امت]] را به او واگذار کرد تا به سیاست و [[هدایت مردم]] بپردازد؛ پس فرمود: آنچه [[رسول]] برای شما آورده بگیرید و از آنچه از آن [[نهی]] کرده است، دوری کنید"<ref>{{متن حدیث|فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۳، ص۶۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۴.</ref>.
«واژه [[سیاست]] در [[روایات]] درباره [[پیامبران]] گذشته و [[پیامبر اسلام]] و [[امامان]] به کار رفته است. در منابع [[اهل‌سنت]] نقل شده که [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[پیامبران بنی‌اسرائیل]] می‌فرماید: "[[بنی‌اسرائیل]] را پیامبران آنان اداره می‌کردند؛ هرگاه [[پیامبری]] می‌رفت، [[پیامبر]] دیگری [[جانشین]] وی می‌شد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ تَسُوسُهُمْ أَنْبِيَاؤُهُمْ كُلَّمَا ذَهَبَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ}}؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنف (تحقیق کمال یوسف حوت)، ج۷، ص۴۶۴؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۲۷۳؛ احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۲ ص۲۹۷؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۱.</ref>. در معنای این عبارت نوشته‌اند: پیامبران [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]] آنان را مانند [[فرماندهان]] و [[والیان]] بر عهده می‌گرفتند<ref>{{عربی|أَي تتولى أُمورَهم كما يفعل الأُمَراء و الوُلاة بالرَّعِيَّة}}؛ ابن‌اثیر جزری (مبارک)، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۴۲۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۸؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸.</ref>. در روایتی در کافی [[امام صادق]] {{ع}} بیان می‌کند که [[خداوند]] به [[نیکی]] پیامبر {{صل}} را [[تربیت]] کرد: "پس خداوند امر [[دین]] و کار [[امت]] را به او واگذار کرد تا به سیاست و [[هدایت مردم]] بپردازد؛ پس فرمود: آنچه [[رسول]] برای شما آورده بگیرید و از آنچه از آن [[نهی]] کرده است، دوری کنید"<ref>{{متن حدیث|فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۳، ص۶۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۴.</ref>.


این [[حدیث]] سیاست را به معنای [[امر و نهی]] و اجرای دستورهای پیامبر{{صل}} دانسته که معنای دوم است و چون پس از بیان [[تربیت رسول خدا]]{{صل}} بیان شده، [[بدیهی]] است که این امر و نهی باید در جهت [[اصلاح]] [[مردم]] باشد.
این [[حدیث]] سیاست را به معنای [[امر و نهی]] و اجرای دستورهای پیامبر {{صل}} دانسته که معنای دوم است و چون پس از بیان [[تربیت رسول خدا]] {{صل}} بیان شده، [[بدیهی]] است که این امر و نهی باید در جهت [[اصلاح]] [[مردم]] باشد.


در روایات، یکی از [[ویژگی‌های امام]]، [[آگاهی]] وی به سیاست<ref>{{متن حدیث|عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۴۱؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص۶۷۸.</ref> دانسته شده است؛ یعنی آنان [[آگاه]] هستند به مواردی که برای [[اصلاح]] و [[تربیت اجتماعی]] [[مردم]] لازم است<ref>{{متن حدیث|أي بما يصلح الأمة}}؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۳۹۶.</ref>؛ بنابراین اگر [[حکومتی]] سیاستش در جهت [[اصلاح جامعه]] و [[هدایت مردم]] به سوی [[قوانین شرع]] نبود، با او به [[مبارزه]] می‌پرداختند و در جهت اصلاح جامعه و [[حکومت]] برای [[اجرای قوانین]] [[شرع]] تلاش می‌نمودند که از آن به مبازره [[سیاسی]] تعبیر می‌شود؛ مبارزه‌ای که همراه با آگاهی‌بخشی به اقشار مختلف [[جامعه]] که مسیر درست [[اسلامی]] را نشان می‌دهد و [[انحرافات]] [[حکومت‌ها]] را آشکار می‌نماید.
در روایات، یکی از [[ویژگی‌های امام]]، [[آگاهی]] وی به سیاست<ref>{{متن حدیث|عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۴۱؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص۶۷۸.</ref> دانسته شده است؛ یعنی آنان [[آگاه]] هستند به مواردی که برای [[اصلاح]] و [[تربیت اجتماعی]] [[مردم]] لازم است<ref>{{متن حدیث|أي بما يصلح الأمة}}؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۳۹۶.</ref>؛ بنابراین اگر [[حکومتی]] سیاستش در جهت [[اصلاح جامعه]] و [[هدایت مردم]] به سوی [[قوانین شرع]] نبود، با او به [[مبارزه]] می‌پرداختند و در جهت اصلاح جامعه و [[حکومت]] برای [[اجرای قوانین]] [[شرع]] تلاش می‌نمودند که از آن به مبازره [[سیاسی]] تعبیر می‌شود؛ مبارزه‌ای که همراه با آگاهی‌بخشی به اقشار مختلف [[جامعه]] که مسیر درست [[اسلامی]] را نشان می‌دهد و [[انحرافات]] [[حکومت‌ها]] را آشکار می‌نماید.


برخی در [[شرایط امام]]، عاقل‌تربودن را شرط دانسته‌اند و آن را به [[رأی]] [[نیکو]] و [[آگاهی]] بیشتر به [[سیاست]] معنا کرده‌اند<ref>{{عربی|و يجب أن يكون أعقل الناس و المراد بالأعقل أجودهم رأيا و أعلمهم بالسياسة}}؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۸۸.</ref>. سیاست قابل توصیف به [[نیک]] و بد است. به همین جهت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} هر سیاستی را نمی‌پسندد و آن را اگر با [[نیکی]] و [[عدل]] باشد می‌ستاید و [[ضعف]] را آفت آن می‌داند و [[ستم]] را در سیاست [[زشت]] می‌شمارد. ایشان در باب اهمیت آن می‌فرماید: "و با [[حسن]] سیاست، [[ادب]] [[شایسته]] در جامعه ایجاد می‌شود"<ref>{{متن حدیث|وَ بِحُسْنِ السِّيَاسَةِ يَكُونُ الْأَدَبُ الصَّالِحُ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸.</ref>. آن [[حضرت]] در نامۀ خود به [[مالک اشتر]] یکی از شرایط [[کارگزاران]] را آگاهی سیاسی آنان دانسته‌اند<ref>{{متن حدیث|فَاصْطَفِ لِوِلَايَةِ أَعْمَالِكَ أَهْلَ الْوَرَعِ وَ الْفِقْهِ وَ الْعِلْمِ وَ السِّيَاسَةِ}}؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۳۷؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۶۱.</ref>. در کلمات [[امیر مؤمنان]]{{ع}} جملات متعددی درباره سیاست آمده است؛ مانند این جملات: ملاک سیاست، عدل است<ref>{{متن حدیث| مِلَاكُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۴۸۶.</ref>؛ حسن سیاست باعث قوام [[رعیت]]<ref>{{متن حدیث| حُسْنُ السِّيَاسَةِ قِوَامُ الرَّعِيَّةِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۷.</ref> و دوام [[ریاست]] است<ref>{{متن حدیث| حُسْنُ السِّيَاسَةِ يَسْتَدِيمُ الرِّئَاسَةَ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۹.</ref>؛ [[جمال]] [[سیاست]] [[عدل]] در [[حکومت]] و [[عفو]] در هنگام [[قدرت]] است<ref>{{متن حدیث|جَمَالُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ فِي الْإِمْرَةِ وَ الْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۳.</ref>؛ [[تحمل سختی‌ها]] باعث [[زینت]] سیاست است<ref>{{متن حدیث| الِاحْتِمَالُ زَيْنُ السِّيَاسَةِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۴.</ref>؛ آفت [[زعامت]] و [[رهبری]] [[ضعف]] سیاست است<ref>{{متن حدیث| آفَةُ الزُّعَمَاءِ ضَعْفُ السِّيَاسَةِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۸۱.</ref>؛ [[ستم]]، سیاست [[زشتی]] است<ref>{{متن حدیث|بِئْسَ السِّيَاسَةُ الْجَوْرُ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۹۳.</ref>.
برخی در [[شرایط امام]]، عاقل‌تربودن را شرط دانسته‌اند و آن را به [[رأی]] [[نیکو]] و [[آگاهی]] بیشتر به [[سیاست]] معنا کرده‌اند<ref>{{عربی|و يجب أن يكون أعقل الناس و المراد بالأعقل أجودهم رأيا و أعلمهم بالسياسة}}؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۸۸.</ref>. سیاست قابل توصیف به [[نیک]] و بد است. به همین جهت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} هر سیاستی را نمی‌پسندد و آن را اگر با [[نیکی]] و [[عدل]] باشد می‌ستاید و [[ضعف]] را آفت آن می‌داند و [[ستم]] را در سیاست [[زشت]] می‌شمارد. ایشان در باب اهمیت آن می‌فرماید: "و با [[حسن]] سیاست، [[ادب]] [[شایسته]] در جامعه ایجاد می‌شود"<ref>{{متن حدیث|وَ بِحُسْنِ السِّيَاسَةِ يَكُونُ الْأَدَبُ الصَّالِحُ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸.</ref>. آن [[حضرت]] در نامۀ خود به [[مالک اشتر]] یکی از شرایط [[کارگزاران]] را آگاهی سیاسی آنان دانسته‌اند<ref>{{متن حدیث|فَاصْطَفِ لِوِلَايَةِ أَعْمَالِكَ أَهْلَ الْوَرَعِ وَ الْفِقْهِ وَ الْعِلْمِ وَ السِّيَاسَةِ}}؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۳۷؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۶۱.</ref>. در کلمات [[امیر مؤمنان]] {{ع}} جملات متعددی درباره سیاست آمده است؛ مانند این جملات: ملاک سیاست، عدل است<ref>{{متن حدیث| مِلَاكُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۴۸۶.</ref>؛ حسن سیاست باعث قوام [[رعیت]]<ref>{{متن حدیث| حُسْنُ السِّيَاسَةِ قِوَامُ الرَّعِيَّةِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۷.</ref> و دوام [[ریاست]] است<ref>{{متن حدیث| حُسْنُ السِّيَاسَةِ يَسْتَدِيمُ الرِّئَاسَةَ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۹.</ref>؛ [[جمال]] [[سیاست]] [[عدل]] در [[حکومت]] و [[عفو]] در هنگام [[قدرت]] است<ref>{{متن حدیث|جَمَالُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ فِي الْإِمْرَةِ وَ الْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۳.</ref>؛ [[تحمل سختی‌ها]] باعث [[زینت]] سیاست است<ref>{{متن حدیث| الِاحْتِمَالُ زَيْنُ السِّيَاسَةِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۴.</ref>؛ آفت [[زعامت]] و [[رهبری]] [[ضعف]] سیاست است<ref>{{متن حدیث| آفَةُ الزُّعَمَاءِ ضَعْفُ السِّيَاسَةِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۸۱.</ref>؛ [[ستم]]، سیاست [[زشتی]] است<ref>{{متن حدیث|بِئْسَ السِّيَاسَةُ الْجَوْرُ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۹۳.</ref>.
 
یکی از تلاش‌های [[معصومان]]{{عم}} [[مبارزه]] با سیاست‌های غلط و تبعیض‌آمیز و ستمگرانه [[حاکمان]] بوده است که آن را [[تحمل]] نمی‌کردند و با توجه به [[مقتضیات زمان]] خود، در برابر این عملکردها موضع می‌گرفتند و به مبارزه مستقیم یا غیرمستقیم با حکومت‌های وقت می‌پرداختند»<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۴۲.</ref>
 
==پاسخ‌های دیگر==


== پرسش‌های وابسته ==
یکی از تلاش‌های [[معصومان]] {{عم}} [[مبارزه]] با سیاست‌های غلط و تبعیض‌آمیز و ستمگرانه [[حاکمان]] بوده است که آن را [[تحمل]] نمی‌کردند و با توجه به [[مقتضیات زمان]] خود، در برابر این عملکردها موضع می‌گرفتند و به مبارزه مستقیم یا غیرمستقیم با حکومت‌های وقت می‌پرداختند»<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۴۲.</ref>


==[[:رده:آثار سیره سیاسی معصومان|منبع‌شناسی جامع سیره سیاسی معصومان]]==
== [[:رده:آثار سیره سیاسی معصومان|منبع‌شناسی جامع]] ==
{{منبع‌ جامع}}
{{منبع جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های سیره سیاسی معصومان|کتاب‌شناسی سیره سیاسی معصومان]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های سیره سیاسی معصومان|کتاب‌شناسی سیره سیاسی معصومان]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های سیره سیاسی معصومان|مقاله‌شناسی سیره سیاسی معصومان]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های سیره سیاسی معصومان|مقاله‌شناسی سیره سیاسی معصومان]]؛
خط ۴۲: خط ۳۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان سیره سیاسی معصومان]]
[[رده:پرسمان سیره سیاسی معصومان]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های سیره سیاسی معصومان با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های سیره سیاسی معصومان با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۵۵

جایگاه سیاست در روایات چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی معصومان
مدخل اصلیسیاست در حدیث
تعداد پاسخ۱ پاسخ

جایگاه سیاست در روایات چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره سیاسی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی معصومان مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی اکبر ذاکری

حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری در کتاب «سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه» در این‌باره گفته‌ است:

«واژه سیاست در روایات درباره پیامبران گذشته و پیامبر اسلام و امامان به کار رفته است. در منابع اهل‌سنت نقل شده که رسول خدا (ص) درباره پیامبران بنی‌اسرائیل می‌فرماید: "بنی‌اسرائیل را پیامبران آنان اداره می‌کردند؛ هرگاه پیامبری می‌رفت، پیامبر دیگری جانشین وی می‌شد"[۱]. در معنای این عبارت نوشته‌اند: پیامبران امور اجتماعی و سیاسی آنان را مانند فرماندهان و والیان بر عهده می‌گرفتند[۲]. در روایتی در کافی امام صادق (ع) بیان می‌کند که خداوند به نیکی پیامبر (ص) را تربیت کرد: "پس خداوند امر دین و کار امت را به او واگذار کرد تا به سیاست و هدایت مردم بپردازد؛ پس فرمود: آنچه رسول برای شما آورده بگیرید و از آنچه از آن نهی کرده است، دوری کنید"[۳].

این حدیث سیاست را به معنای امر و نهی و اجرای دستورهای پیامبر (ص) دانسته که معنای دوم است و چون پس از بیان تربیت رسول خدا (ص) بیان شده، بدیهی است که این امر و نهی باید در جهت اصلاح مردم باشد.

در روایات، یکی از ویژگی‌های امام، آگاهی وی به سیاست[۴] دانسته شده است؛ یعنی آنان آگاه هستند به مواردی که برای اصلاح و تربیت اجتماعی مردم لازم است[۵]؛ بنابراین اگر حکومتی سیاستش در جهت اصلاح جامعه و هدایت مردم به سوی قوانین شرع نبود، با او به مبارزه می‌پرداختند و در جهت اصلاح جامعه و حکومت برای اجرای قوانین شرع تلاش می‌نمودند که از آن به مبازره سیاسی تعبیر می‌شود؛ مبارزه‌ای که همراه با آگاهی‌بخشی به اقشار مختلف جامعه که مسیر درست اسلامی را نشان می‌دهد و انحرافات حکومت‌ها را آشکار می‌نماید.

برخی در شرایط امام، عاقل‌تربودن را شرط دانسته‌اند و آن را به رأی نیکو و آگاهی بیشتر به سیاست معنا کرده‌اند[۶]. سیاست قابل توصیف به نیک و بد است. به همین جهت امیرالمؤمنین (ع) هر سیاستی را نمی‌پسندد و آن را اگر با نیکی و عدل باشد می‌ستاید و ضعف را آفت آن می‌داند و ستم را در سیاست زشت می‌شمارد. ایشان در باب اهمیت آن می‌فرماید: "و با حسن سیاست، ادب شایسته در جامعه ایجاد می‌شود"[۷]. آن حضرت در نامۀ خود به مالک اشتر یکی از شرایط کارگزاران را آگاهی سیاسی آنان دانسته‌اند[۸]. در کلمات امیر مؤمنان (ع) جملات متعددی درباره سیاست آمده است؛ مانند این جملات: ملاک سیاست، عدل است[۹]؛ حسن سیاست باعث قوام رعیت[۱۰] و دوام ریاست است[۱۱]؛ جمال سیاست عدل در حکومت و عفو در هنگام قدرت است[۱۲]؛ تحمل سختی‌ها باعث زینت سیاست است[۱۳]؛ آفت زعامت و رهبری ضعف سیاست است[۱۴]؛ ستم، سیاست زشتی است[۱۵].

یکی از تلاش‌های معصومان (ع) مبارزه با سیاست‌های غلط و تبعیض‌آمیز و ستمگرانه حاکمان بوده است که آن را تحمل نمی‌کردند و با توجه به مقتضیات زمان خود، در برابر این عملکردها موضع می‌گرفتند و به مبارزه مستقیم یا غیرمستقیم با حکومت‌های وقت می‌پرداختند»[۱۶]

منبع‌شناسی جامع

پانویس

  1. «إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ تَسُوسُهُمْ أَنْبِيَاؤُهُمْ كُلَّمَا ذَهَبَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ»؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنف (تحقیق کمال یوسف حوت)، ج۷، ص۴۶۴؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۲۷۳؛ احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۲ ص۲۹۷؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۱.
  2. أَي تتولى أُمورَهم كما يفعل الأُمَراء و الوُلاة بالرَّعِيَّة؛ ابن‌اثیر جزری (مبارک)، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۴۲۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۸؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸.
  3. «فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۳، ص۶۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۴.
  4. «عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۴۱؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص۶۷۸.
  5. «أي بما يصلح الأمة»؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۳۹۶.
  6. و يجب أن يكون أعقل الناس و المراد بالأعقل أجودهم رأيا و أعلمهم بالسياسة؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۸۸.
  7. «وَ بِحُسْنِ السِّيَاسَةِ يَكُونُ الْأَدَبُ الصَّالِحُ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸.
  8. «فَاصْطَفِ لِوِلَايَةِ أَعْمَالِكَ أَهْلَ الْوَرَعِ وَ الْفِقْهِ وَ الْعِلْمِ وَ السِّيَاسَةِ»؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۳۷؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۶۱.
  9. « مِلَاكُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۴۸۶.
  10. « حُسْنُ السِّيَاسَةِ قِوَامُ الرَّعِيَّةِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۷.
  11. « حُسْنُ السِّيَاسَةِ يَسْتَدِيمُ الرِّئَاسَةَ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۹.
  12. «جَمَالُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ فِي الْإِمْرَةِ وَ الْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۳.
  13. « الِاحْتِمَالُ زَيْنُ السِّيَاسَةِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۴.
  14. « آفَةُ الزُّعَمَاءِ ضَعْفُ السِّيَاسَةِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۸۱.
  15. «بِئْسَ السِّيَاسَةُ الْجَوْرُ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۹۳.
  16. ذاکری، علی اکبر، سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۴۲.