نفی غیبت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = غیبت | |||
| عنوان مدخل = غیبت | |||
| مداخل مرتبط = [[غیبت در نهج البلاغه]] - [[غیبت در فقه اسلامی]] - [[نفی غیبت در معارف و سیره نبوی]] - [[غیبت در معارف دعا و زیارات]] - [[نفی غیبت در معارف و سیره سجادی]] - [[غیبت در جامعهشناسی اسلامی]] - [[غیبت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[غیبت]] در [[معارف]] و [[آموزههای دینی]]، از [[گناهان]] بزرگ است. غیبت، واژهای [[عربی]] از ماده "[[غیب]]" و به معنای هر چیزی است که از شخص، مخفی باشد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴ - ۶۵۶ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۴، ص ۴۵۴ - ۴۵۵.</ref>؛ اما غیبت در اصطلاح، برشمردن [[عیوب]] [[مؤمنان]] و آشکار کردن آن بین [[مردم]] به هرگونه است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>. | [[غیبت]] در [[معارف]] و [[آموزههای دینی]]، از [[گناهان]] بزرگ است. غیبت، واژهای [[عربی]] از ماده "[[غیب]]" و به معنای هر چیزی است که از شخص، مخفی باشد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴ - ۶۵۶ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۴، ص ۴۵۴ - ۴۵۵.</ref>؛ اما غیبت در اصطلاح، برشمردن [[عیوب]] [[مؤمنان]] و آشکار کردن آن بین [[مردم]] به هرگونه است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>. | ||
==تعریف [[غیبت]] در لسان [[نبوی]]{{صل}}== | == تعریف [[غیبت]] در لسان [[نبوی]] {{صل}} == | ||
در تعریف [[غیبت]] و [[تهمت]]، [[روایات]] بسیاری از [[رسول خاتم]]{{صل}} نقل شده است؛ مثلا [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است که "[[پیامبر خدا]]{{صل}} به من فرمود: "ای [[ابوذر]]! از غیبت بپرهیز که غیبت، بدتر از زناست..."؛ گفتم: ای [[رسول خدا]]{{صل}} غیبت چیست؟ فرمود: "غیبت، آن است که از برادرت چیزی بگویی که خوش ندارد"؛ گفتم: ای [[رسول]]{{صل}}، اگر آن چه درباره وی گفته میشود، در او باشد، چگونه است؟ فرمود: "بدان که اگر آن چه بگویی در او باشد، درباره او غیبت کردهای و اگر آن چه بگویی، در او نباشد، به او [[بهتان]] زده ای"<ref>رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۷۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۰۱ - ۲۰۲ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>. | در تعریف [[غیبت]] و [[تهمت]]، [[روایات]] بسیاری از [[رسول خاتم]] {{صل}} نقل شده است؛ مثلا [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است که "[[پیامبر خدا]] {{صل}} به من فرمود: "ای [[ابوذر]]! از غیبت بپرهیز که غیبت، بدتر از زناست..."؛ گفتم: ای [[رسول خدا]] {{صل}} غیبت چیست؟ فرمود: "غیبت، آن است که از برادرت چیزی بگویی که خوش ندارد"؛ گفتم: ای [[رسول]] {{صل}}، اگر آن چه درباره وی گفته میشود، در او باشد، چگونه است؟ فرمود: "بدان که اگر آن چه بگویی در او باشد، درباره او غیبت کردهای و اگر آن چه بگویی، در او نباشد، به او [[بهتان]] زده ای"<ref>رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۷۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۰۱ - ۲۰۲ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>. | ||
==نکوهش [[غیبت]] در [[سیره نبوی]]{{صل}}== | == نکوهش [[غیبت]] در [[سیره نبوی]] {{صل}} == | ||
[[غیبت]] از مهمترین اسباب جدایی بین [[انسان]]هاست و باعث [[دشمنی]] و [[کینهتوزی]] بین آنان میشود و [[پیامبر خدا]]{{صل}} همواره [[مسلمانان]] را به شکلهای مختلف از [[غیبت]] برحذر میداشت<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۱۶ و ۱۸۹؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص۱۱۵ و ۱۱۵ و شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>. | [[غیبت]] از مهمترین اسباب جدایی بین [[انسان]]هاست و باعث [[دشمنی]] و [[کینهتوزی]] بین آنان میشود و [[پیامبر خدا]] {{صل}} همواره [[مسلمانان]] را به شکلهای مختلف از [[غیبت]] برحذر میداشت<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۱۶ و ۱۸۹؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص۱۱۵ و ۱۱۵ و شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>. | ||
بدیهی است که [[غیبت]]، فقط زبانی نیست. از برخی [[روایات]] [[نقل]] شده از [[رسول اکرم]]{{صل}} چنین بر میآید که [[انسان]] از هر راهی که [[نقص]] و [[عیب]] دیگری را بیان دارد؛ مانند [[نوشتن]]، اشاره، کنایه و...، همه از مصادیق [[غیبت]] و [[حرام]] است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>. | بدیهی است که [[غیبت]]، فقط زبانی نیست. از برخی [[روایات]] [[نقل]] شده از [[رسول اکرم]] {{صل}} چنین بر میآید که [[انسان]] از هر راهی که [[نقص]] و [[عیب]] دیگری را بیان دارد؛ مانند [[نوشتن]]، اشاره، کنایه و... ، همه از مصادیق [[غیبت]] و [[حرام]] است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>. | ||
[[نقل]] شده است، روزی زنی [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و سؤالی پرسید و رفت و پس از بازگشت آن [[زن]]، [[عایشه]] با دست خود به کوتاهی قد آن [[زن]] اشاره کرد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} به او فرمود: "درباره او [[غیبت]] کردی"<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ج۶، ص۱۳۶ و جلال الدین سیوطی، المنثور، ج ۶، ص ۹۶.</ref>. در برخی دیگر از [[روایات]] آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "ای [[عایشه]]، دندانهایت را خلال کن!" او گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} آیا چیزی خوردهام که خلال کنم؟" [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "خلال کن!" وقتی [[عایشه]] خلال کرد، تکه گوشتی از دهانش خارج شد و او آن را بیرون انداخت<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۴۶۱ و السید البروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۹۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>. | [[نقل]] شده است، روزی زنی [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و سؤالی پرسید و رفت و پس از بازگشت آن [[زن]]، [[عایشه]] با دست خود به کوتاهی قد آن [[زن]] اشاره کرد؛ [[رسول خدا]] {{صل}} به او فرمود: "درباره او [[غیبت]] کردی"<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ج۶، ص۱۳۶ و جلال الدین سیوطی، المنثور، ج ۶، ص ۹۶.</ref>. در برخی دیگر از [[روایات]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "ای [[عایشه]]، دندانهایت را خلال کن!" او گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}} آیا چیزی خوردهام که خلال کنم؟" [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "خلال کن!" وقتی [[عایشه]] خلال کرد، تکه گوشتی از دهانش خارج شد و او آن را بیرون انداخت<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۴۶۱ و السید البروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۹۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>. | ||
همچنین اگر کسی نام شخص معینی را به ناشایستگی بیرد، یا به گونهای سخن بگوید که شنوندگان با شواهد و قرائن بفهمند که منظور گوینده کیست، در این صورت هم آن شخص [[غیبت]] کرده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>. | همچنین اگر کسی نام شخص معینی را به ناشایستگی بیرد، یا به گونهای سخن بگوید که شنوندگان با شواهد و قرائن بفهمند که منظور گوینده کیست، در این صورت هم آن شخص [[غیبت]] کرده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>. | ||
بدین سبب، شیوه [[رسول خدا]]{{صل}} چنین بود که وقتی خلافی را میدید، بدون آنکه به نام فردی اشاره کند، با عنوان کلی و به صورت جمع، حضار را [[نصیحت]] میفرمود؛ [[عایشه]] در این باره چنین گفته است: "روش [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} بر این بود که وقتی به آن [[حضرت]] خبر میرسید که فلان شخص سخن ناروایی میگوید، برای اینکه به آبروی آن شخص لطمهای وارد نشود، نام وی را نمیبرد؛ بلکه میفرمود: {{متن حدیث|مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَقُولُونَ كَذَا}}؛ چرا کسانی چنین میگویند؟"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۶۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵-۲۰۶.</ref>. | بدین سبب، شیوه [[رسول خدا]] {{صل}} چنین بود که وقتی خلافی را میدید، بدون آنکه به نام فردی اشاره کند، با عنوان کلی و به صورت جمع، حضار را [[نصیحت]] میفرمود؛ [[عایشه]] در این باره چنین گفته است: "روش [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} بر این بود که وقتی به آن [[حضرت]] خبر میرسید که فلان شخص سخن ناروایی میگوید، برای اینکه به آبروی آن شخص لطمهای وارد نشود، نام وی را نمیبرد؛ بلکه میفرمود: {{متن حدیث|مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَقُولُونَ كَذَا}}؛ چرا کسانی چنین میگویند؟"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۶۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵-۲۰۶.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} هم در گفتار و هم در عمل [[مسلمانان]] را از انجام [[غیبت]] باز | [[رسول خدا]] {{صل}} هم در گفتار و هم در عمل [[مسلمانان]] را از انجام [[غیبت]] باز میداشت؛ به گونهای که طبق برخی [[روایات]]، در مجلس ایشان از کسی بد گفته نمیشد و اگر از کسی لغزشی سر میزد، در جای دیگر بازگو نمیشد<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۸۲-۸۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۴۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۶.</ref>. | ||
==نمونههایی از [[نهی]] [[غیبت]] در [[سیره]] [[نبی اکرم]]{{صل}}== | == نمونههایی از [[نهی]] [[غیبت]] در [[سیره]] [[نبی اکرم]] {{صل}} == | ||
نقل شده است، روزی [[ماعز اسلمی]]، یکی از [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]]، [[گناه]] کبیرهای انجام داد؛ اما پس از مدتی از کار خود پشیمان شد و [[خدمت]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمد و از [[حضرت]] خواست که بر او حد جاری کند تا از آن گناه [[پاک]] شود؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[حکم خدا]] را درباره وی جاری کرد. پس از مدتی، پیامبر خدا{{صل}} دو نفر از [[یاران]] خویش را دید که درباره آن [[مرد]] [[گنهکار]] صحبت میکنند و یکی از آنها به دیگری میگفت: "این مرد، آن چه را که [[خداوند]] پوشانده بود، آشکار کرد، در نتیجه، مانند سگ به جزای عملش رسید و سنگسار شد." وقتی پیامبر{{صل}} سخنان آن دو را شنید، بلافاصله چیزی نگفت تا اینکه روزی همراه جمعی از [[اصحاب]] که آن دو نفر نیز جزو آنان بودند، به جایی رفت؛ پس در بین [[راه]] و در بیابان، الاغی مرده دید که بدنش بو گرفته بود؛ پس [[رسول خدا]]{{صل}} به اصحاب فرمود: "فلانی و فلانی ماه کجایند؟" آن دو گفتند: "ای رسول خدا{{صل}}! ما اینجاییم"؛ [[پیامیر]]{{صل}} فرمود: "بیایید از مردار بدبوی این الاغ بخورید!" آنها گفتند: "ای رسول خدا{{صل}} آخر چه کسی این کار را میکند؟" حضرت فرمود: "آن چه شما درباره برادرتان گفتید، از خوردن گوشت این الاغ، سختتر است..."<ref>ابن اشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۴۶؛ النسائی، السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۷۷ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۲۴۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۶-۲۰۷.</ref>. | نقل شده است، روزی [[ماعز اسلمی]]، یکی از [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]]، [[گناه]] کبیرهای انجام داد؛ اما پس از مدتی از کار خود پشیمان شد و [[خدمت]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} آمد و از [[حضرت]] خواست که بر او حد جاری کند تا از آن گناه [[پاک]] شود؛ [[پیامبر]] {{صل}} نیز [[حکم خدا]] را درباره وی جاری کرد. پس از مدتی، پیامبر خدا {{صل}} دو نفر از [[یاران]] خویش را دید که درباره آن [[مرد]] [[گنهکار]] صحبت میکنند و یکی از آنها به دیگری میگفت: "این مرد، آن چه را که [[خداوند]] پوشانده بود، آشکار کرد، در نتیجه، مانند سگ به جزای عملش رسید و سنگسار شد." وقتی پیامبر {{صل}} سخنان آن دو را شنید، بلافاصله چیزی نگفت تا اینکه روزی همراه جمعی از [[اصحاب]] که آن دو نفر نیز جزو آنان بودند، به جایی رفت؛ پس در بین [[راه]] و در بیابان، الاغی مرده دید که بدنش بو گرفته بود؛ پس [[رسول خدا]] {{صل}} به اصحاب فرمود: "فلانی و فلانی ماه کجایند؟" آن دو گفتند: "ای رسول خدا {{صل}}! ما اینجاییم"؛ [[پیامیر]] {{صل}} فرمود: "بیایید از مردار بدبوی این الاغ بخورید!" آنها گفتند: "ای رسول خدا {{صل}} آخر چه کسی این کار را میکند؟" حضرت فرمود: "آن چه شما درباره برادرتان گفتید، از خوردن گوشت این الاغ، سختتر است..."<ref>ابن اشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۴۶؛ النسائی، السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۷۷ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۲۴۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۶-۲۰۷.</ref>. | ||
از [[عبدالله بن عمر]] نیز [[روایت]] شده است که عدهای در حضور [[پیامبر خدا]]{{صل}} از مردی سخن به میان آوردند و گفتند: "باید [[غذا]] در دهانش بگذارند و جهاز شترش را دیگران ببندند"؛ آن [[حضرت]] فرمود: "درباره او [[غیبت]] کردید"؛ یکی از آنها گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}}، ما چیزی از [معایب] او را گفتیم که در او هست"؛ | از [[عبدالله بن عمر]] نیز [[روایت]] شده است که عدهای در حضور [[پیامبر خدا]] {{صل}} از مردی سخن به میان آوردند و گفتند: "باید [[غذا]] در دهانش بگذارند و جهاز شترش را دیگران ببندند"؛ آن [[حضرت]] فرمود: "درباره او [[غیبت]] کردید"؛ یکی از آنها گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}}، ما چیزی از [معایب] او را گفتیم که در او هست"؛ | ||
[[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: "[برای [[غیبت]]، همین] کافی است که درباره برادرت آنی را بگویی که در او هست"<ref>المبارکفوزی، تحفة الاحوذی، ج ۶، ص ۵۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷.</ref>. | [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: "[برای [[غیبت]]، همین] کافی است که درباره برادرت آنی را بگویی که در او هست"<ref>المبارکفوزی، تحفة الاحوذی، ج ۶، ص ۵۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷.</ref>. | ||
[[ابن سعد]] نیز در باب [[نهی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} از [[غیبت]]، روایتی را از [[زید بن اسلم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]]{{صل}} روزی در دوره [[بیماری]] خود که به سبب آن [[بیماری]] از [[دنیا]] [[رحلت]] فرمود: همه همسرانش را جمع کرد؛ پس [[صفیه دختر حیی بن اخطب]] گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}}، به [[خدا]] [[سوگند]]! [[دوست]] میداشتم که درد شما در وجود من میبود." برخی [[زنان]] [[رسول اکرم]]{{صل}} با گوشه چشم و با تمسخر به او نگریستند؛ [[پیامبر]]{{صل}} متوجه عمل آنان شد و فرمود: "گوشت مرده مضمضه کردید!" آنان پرسیدند: "به چه مناسبت؟" فرمود: "از این تمسخری که به [[دوست]] خود کردید..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۰۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷.</ref>. | [[ابن سعد]] نیز در باب [[نهی]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} از [[غیبت]]، روایتی را از [[زید بن اسلم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} روزی در دوره [[بیماری]] خود که به سبب آن [[بیماری]] از [[دنیا]] [[رحلت]] فرمود: همه همسرانش را جمع کرد؛ پس [[صفیه دختر حیی بن اخطب]] گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}}، به [[خدا]] [[سوگند]]! [[دوست]] میداشتم که درد شما در وجود من میبود." برخی [[زنان]] [[رسول اکرم]] {{صل}} با گوشه چشم و با تمسخر به او نگریستند؛ [[پیامبر]] {{صل}} متوجه عمل آنان شد و فرمود: "گوشت مرده مضمضه کردید!" آنان پرسیدند: "به چه مناسبت؟" فرمود: "از این تمسخری که به [[دوست]] خود کردید..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۰۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷.</ref>. | ||
همچنین در برخی منابع [[نقل]] شده است که در یکی از [[جنگها]] دو نفر از [[یاران]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[سلمان]] را به [[خدمت]] [[حضرت رسول]]{{صل}} فرستادند تا برای آنان غذایی بیاورد. آن [[حضرت]] نیز [[سلمان]] را نزد [[اسامة بن زید]] فرستاد. وی انباردار قافله بود؛ اما [[اسامه]] به آنان گفت [[غذا]] تمام شده است و چیزی پیش او نیست؛ پس [[سلمان]]، دست خالی برگشت. آن دو نفر گفتند: "[[اسامه]] [[بخل]] ورزیده است" و درباره [[سلمان]] نیز گفتند: "اگر او را سر [[چاه]] پر آبی بفرستیم، آن [[چاه]]، خشک خواهد شد". آنگاه بر خلاف [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}} نزد [[اسامه]] رفتند تا چیزی بیابند. در بین راه، [[رسول الله]]{{صل}} آنان را دید و به آنها فرمود: "چه شده است که میبینم دهانتان به گوشت آلوده است؟" گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما امروز گوشتی نخوردیم!" آن [[حضرت]] فرمود: "[[گمراه]] شدهاید؛ داشتید گوشت [[سلمان]] و [[اسامه]] را میخوردید". در پی این فرموده، [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا}}<ref>«و از یکدیگر غیبت نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> نازل شد<ref>عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۵، ص ۱۳۷؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۶، ص ۳۳۱ و فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۵۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۸.</ref>. | همچنین در برخی منابع [[نقل]] شده است که در یکی از [[جنگها]] دو نفر از [[یاران]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[سلمان]] را به [[خدمت]] [[حضرت رسول]] {{صل}} فرستادند تا برای آنان غذایی بیاورد. آن [[حضرت]] نیز [[سلمان]] را نزد [[اسامة بن زید]] فرستاد. وی انباردار قافله بود؛ اما [[اسامه]] به آنان گفت [[غذا]] تمام شده است و چیزی پیش او نیست؛ پس [[سلمان]]، دست خالی برگشت. آن دو نفر گفتند: "[[اسامه]] [[بخل]] ورزیده است" و درباره [[سلمان]] نیز گفتند: "اگر او را سر [[چاه]] پر آبی بفرستیم، آن [[چاه]]، خشک خواهد شد". آنگاه بر خلاف [[دستور]] [[رسول خدا]] {{صل}} نزد [[اسامه]] رفتند تا چیزی بیابند. در بین راه، [[رسول الله]] {{صل}} آنان را دید و به آنها فرمود: "چه شده است که میبینم دهانتان به گوشت آلوده است؟" گفتند: "ای [[رسول خدا]] {{صل}} ما امروز گوشتی نخوردیم!" آن [[حضرت]] فرمود: "[[گمراه]] شدهاید؛ داشتید گوشت [[سلمان]] و [[اسامه]] را میخوردید". در پی این فرموده، [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا}}<ref>«و از یکدیگر غیبت نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> نازل شد<ref>عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۵، ص ۱۳۷؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۶، ص ۳۳۱ و فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۵۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۸.</ref>. | ||
==نمونههایی از [[روایات]] [[نبی اکرم]]{{صل}} درباره [[مذمت]] [[غیبت]]== | == نمونههایی از [[روایات]] [[نبی اکرم]] {{صل}} درباره [[مذمت]] [[غیبت]] == | ||
[[روایات]] [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[غیبت]] را در سه بخش میتوان دسته بندی کرد: دستهای از [[روایات]]، درباره منع [[مسلمانان]] از [[غیبت]] است؛ در دستهای دیگر از [[روایات]]، [[مسلمانان]] از شنیدن [[غیبت]] باز داشته شدهاند و دسته سوم هم روایاتیاند که در آنها [[مسلمانان]] به [[دفاع]] از شخص [[غیبت]] شده فرا خوانده شدهاند و انجام ندادن این کار [[نکوهش]] شده است. در ادامه نمونههایی از این [[روایات]] را [[نقل]] میکنیم: | [[روایات]] [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[غیبت]] را در سه بخش میتوان دسته بندی کرد: دستهای از [[روایات]]، درباره منع [[مسلمانان]] از [[غیبت]] است؛ در دستهای دیگر از [[روایات]]، [[مسلمانان]] از شنیدن [[غیبت]] باز داشته شدهاند و دسته سوم هم روایاتیاند که در آنها [[مسلمانان]] به [[دفاع]] از شخص [[غیبت]] شده فرا خوانده شدهاند و انجام ندادن این کار [[نکوهش]] شده است. در ادامه نمونههایی از این [[روایات]] را [[نقل]] میکنیم: | ||
#'''منع از [[غیبت]] کردن :''' [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "تأثیر [[غیبت]] در [[دین]] [[مسلمان]] از تأثیر خوره در جسم او سریعتر است"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۰.</ref>. ایشان [[غیبت]] کننده را از سه نفری معرفی میکند که [[بهشت]] بر آنان [[حرام]] است<ref>حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۹ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۱.</ref>. آن [[حضرت]]، [[غیبت]] را بدتر از [[زنا]] معرفی کرد<ref>امالی طوسی، ص۵۳۷؛ اعلام الدین، ص۲۰۱ و مجموعه ورام، ج۲، ص۶۴.</ref> و فرمود: "کسی که پشت سر مسلمانی [[بدگویی]] کند، [[ایمان]] ندارد"<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۸۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۵ و شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۳۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۸.</ref>. | # '''منع از [[غیبت]] کردن :''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "تأثیر [[غیبت]] در [[دین]] [[مسلمان]] از تأثیر خوره در جسم او سریعتر است"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۰.</ref>. ایشان [[غیبت]] کننده را از سه نفری معرفی میکند که [[بهشت]] بر آنان [[حرام]] است<ref>حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۹ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۱.</ref>. آن [[حضرت]]، [[غیبت]] را بدتر از [[زنا]] معرفی کرد<ref>امالی طوسی، ص۵۳۷؛ اعلام الدین، ص۲۰۱ و مجموعه ورام، ج۲، ص۶۴.</ref> و فرمود: "کسی که پشت سر مسلمانی [[بدگویی]] کند، [[ایمان]] ندارد"<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۸۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۵ و شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۳۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۸.</ref>. | ||
#'''منع از شنیدن [[غیبت]] :''' [[نبی اکرم]]{{صل}} شنونده [[غیبت]] را نیز یکی از [[غیبت]] کنندگان و او را در [[گناه]] [[غیبت]] کننده شریک دانسته است<ref>میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>. | # '''منع از شنیدن [[غیبت]] :''' [[نبی اکرم]] {{صل}} شنونده [[غیبت]] را نیز یکی از [[غیبت]] کنندگان و او را در [[گناه]] [[غیبت]] کننده شریک دانسته است<ref>میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>. | ||
#'''[[تشویق]] افراد به رد [[غیبت]] درباره [[برادر]] [[مسلمان]] :''' [[رسول خدا]]{{صل}} رد [[غیبت]] از [[برادر]] [[مؤمن]] را باعث رسیدن [[یاری]] [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] به کننده آن<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۴۶ و اعلام الدین، ص ۲۰۲.</ref> و همچنین آن را سبب دفع [[بلاها]] از آن شخص دانسته است<ref>اعلام الدین، ص ۴۱۵؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۲.</ref>؛ در جای دیگر آن [[حضرت]] اجر دفع [[غیبت]] از [[برادر]] [[مؤمن]] را [[بهشت]] دانسته است<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۷۰؛ امالی طوسی، ص ۲۳۳ و ثواب الاعمال، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>. | # '''[[تشویق]] افراد به رد [[غیبت]] درباره [[برادر]] [[مسلمان]] :''' [[رسول خدا]] {{صل}} رد [[غیبت]] از [[برادر]] [[مؤمن]] را باعث رسیدن [[یاری]] [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] به کننده آن<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۴۶ و اعلام الدین، ص ۲۰۲.</ref> و همچنین آن را سبب دفع [[بلاها]] از آن شخص دانسته است<ref>اعلام الدین، ص ۴۱۵؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۲.</ref>؛ در جای دیگر آن [[حضرت]] اجر دفع [[غیبت]] از [[برادر]] [[مؤمن]] را [[بهشت]] دانسته است<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۷۰؛ امالی طوسی، ص ۲۳۳ و ثواب الاعمال، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>. | ||
[[نقل]] شده است، روزی مردی در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} آبروی شخص مسلمانی را [[هدف]] بدگوییهای خود قرار داده بود و شخص دیگری در [[مقام]] [[دفاع]] از [[مسلمان]] [[غیبت]] شده بر آمد؛ پس [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "هر کس از آبروی [[برادر دینی]] خود [[دفاع]] کند، آن، [[حجاب]] و پردهای از [[آتش]] بر او خواهد بود"<ref>امالی طوسی، ص ۱۱۵؛ شیخ مفید، الامالی، ص ۳۳۸ و البیهقی، السنن الکبری، ج ۸، ص ۱۶۸.</ref>. همچنین آن [[حضرت]] فرموده است: "هر کسی در [[مجلسی]] بشنود که از برادرش [[غیبت]] میشود و آن را از او دفع کند، [[خداوند]] هزارگونه [[بدی]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] از او دفع میکند"<ref>امالی صدوق، ص ۴۲۹؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>. | [[نقل]] شده است، روزی مردی در محضر [[رسول خدا]] {{صل}} آبروی شخص مسلمانی را [[هدف]] بدگوییهای خود قرار داده بود و شخص دیگری در [[مقام]] [[دفاع]] از [[مسلمان]] [[غیبت]] شده بر آمد؛ پس [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هر کس از آبروی [[برادر دینی]] خود [[دفاع]] کند، آن، [[حجاب]] و پردهای از [[آتش]] بر او خواهد بود"<ref>امالی طوسی، ص ۱۱۵؛ شیخ مفید، الامالی، ص ۳۳۸ و البیهقی، السنن الکبری، ج ۸، ص ۱۶۸.</ref>. همچنین آن [[حضرت]] فرموده است: "هر کسی در [[مجلسی]] بشنود که از برادرش [[غیبت]] میشود و آن را از او دفع کند، [[خداوند]] هزارگونه [[بدی]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] از او دفع میکند"<ref>امالی صدوق، ص ۴۲۹؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>. | ||
همچنین آن [[حضرت]] درباره مسلمانانی که در راه پاسداشت آبروی [[برادر]] [[مسلمان]] خویش نمیکوشد، فرمود: "کسی که در حضورش از [[برادر]] مسلمانش [[غیبت]] شود و او در حالی که میتواند به [[یاری]] [[برادر]] مؤمنش برخیزد، این کار را نکند، گناهش در [[دنیا]] و [[آخرت]] دامنگیرش میشود"<ref>محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۳۹.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر آمده است که [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، او را [[خوار]] خواهد کرد<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۱ و جامع الاخبار، ص ۱۴۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>. | همچنین آن [[حضرت]] درباره مسلمانانی که در راه پاسداشت آبروی [[برادر]] [[مسلمان]] خویش نمیکوشد، فرمود: "کسی که در حضورش از [[برادر]] مسلمانش [[غیبت]] شود و او در حالی که میتواند به [[یاری]] [[برادر]] مؤمنش برخیزد، این کار را نکند، گناهش در [[دنیا]] و [[آخرت]] دامنگیرش میشود"<ref>محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۳۹.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر آمده است که [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، او را [[خوار]] خواهد کرد<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۱ و جامع الاخبار، ص ۱۴۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>. | ||
==موارد جواز [[غیبت]] == | == موارد جواز [[غیبت]] == | ||
البته [[رسول خدا]]{{صل}}، در [[احادیث]] دیگری برخی از موارد [[غیبت]] را بیاشکال و جایز دانسته است. در [[احادیث نبوی]]{{صل}} [[فاجر]]<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۹۵- ۵۹۶.</ref> و نیز فاسقی که [[فسق]] خود را | البته [[رسول خدا]] {{صل}}، در [[احادیث]] دیگری برخی از موارد [[غیبت]] را بیاشکال و جایز دانسته است. در [[احادیث نبوی]] {{صل}} [[فاجر]]<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۹۵- ۵۹۶.</ref> و نیز فاسقی که [[فسق]] خود را آشکار میسازد<ref>نهج الفصاحه، ص۶۳۳؛ فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۱۸ - ۱۹؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص۲۵۲؛ ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۲۰۲ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳.</ref>؛ آنکه پرده شرم و [[حیا]] را بدرد<ref>مسند الشهاب، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۴ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص۲۳۴.</ref>؛ کسی که در [[داوری]] [[بیعدالتی]] ورزد<ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.</ref>؛ [[بدعت گذار]]<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.</ref>؛ آن که گفتارش خلاف کردارش باشد <ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.</ref> و نیز پیشوای [[دروغگویی]] که اگر به او خوبی کنی، [[ناسپاسی]] کند و اگر به او [[بدی]] شود، آن را نبخشد<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.</ref>؛ از کسانی برشمرده شده اند که غیبتشان جایز شمرده شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
==[[کفاره]] [[غیبت]]== | == [[کفاره]] [[غیبت]] == | ||
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که شخصی از [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[کفاره]] [[غیبت]] پرسید؛ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>؛ [[کفاره]] [[غیبت]]، این است که هرگاه از فرد [[غیبت]] شده یاد شد، از [[خداوند]] برای او [[مغفرت]] بخواهد"<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۰.</ref>. | از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که شخصی از [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[کفاره]] [[غیبت]] پرسید؛ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>؛ [[کفاره]] [[غیبت]]، این است که هرگاه از فرد [[غیبت]] شده یاد شد، از [[خداوند]] برای او [[مغفرت]] بخواهد"<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
==تهمت== | == تهمت == | ||
[[تهمت]] نیز مانند [[غیبت]]، [[حرمتها]] را دریده، دوستیها را به [[دشمنی]] تبدیل میسازد. [[رسول خدا]]{{صل}} ضمن برحذر داشتن [[مسلمانان]] از این عمل [[زشت]]، فرمود: "هر کس به مرد یا [[زن]] مؤمنی [[تهمت]] بزند یا درباره او چیزی بگوید که در او نباشد، [[خداوند]] در [[روز رستاخیز]] وی را بر تلّی از [[آتش]] نگه میدارد تا اینکه از [[کیفر]] آن چه درباره او گفته است، خارج شود"<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۴۸ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۷۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>. | [[تهمت]] نیز مانند [[غیبت]]، [[حرمتها]] را دریده، دوستیها را به [[دشمنی]] تبدیل میسازد. [[رسول خدا]] {{صل}} ضمن برحذر داشتن [[مسلمانان]] از این عمل [[زشت]]، فرمود: "هر کس به مرد یا [[زن]] مؤمنی [[تهمت]] بزند یا درباره او چیزی بگوید که در او نباشد، [[خداوند]] در [[روز رستاخیز]] وی را بر تلّی از [[آتش]] نگه میدارد تا اینکه از [[کیفر]] آن چه درباره او گفته است، خارج شود"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۳۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۴۸ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۷۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>. | ||
==غیبت در سیره نبوی== | == غیبت در سیره نبوی == | ||
[[روایت]] شده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[یاران]] خود پرسید: «آیا میدانید [[غیبت]] چیست؟» گفتند: «[[خدا]] و رسولش داناترند». فرمود: «این است که درباره [[برادر]] مسلمانت چیزی بگویی که خوشش نیاید». شخصی عرض کرد: «اگر آن چه بگوییم در او باشد چه طور؟» فرمود: «اگر آنچه میگویی در او باشد غیبت کردهای و اگر نباشد [[تهمت]] زدهای»<ref>احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۸.</ref>. | [[روایت]] شده است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[یاران]] خود پرسید: «آیا میدانید [[غیبت]] چیست؟» گفتند: «[[خدا]] و رسولش داناترند». فرمود: «این است که درباره [[برادر]] مسلمانت چیزی بگویی که خوشش نیاید». شخصی عرض کرد: «اگر آن چه بگوییم در او باشد چه طور؟» فرمود: «اگر آنچه میگویی در او باشد غیبت کردهای و اگر نباشد [[تهمت]] زدهای»<ref>احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۸.</ref>. | ||
غیبت از عمدهترین سببهای جدایی و [[تفرقه]] است، زیرا موجب [[دشمنی]] و [[کینهورزی]] میشود، و با وجود آن [[روابط]] [[اخوت ایمانی]] فرو پاشیده است. [[خدای سبحان]] در کتاب خود آن را به شدت [[مذمت]] کرده و غیبتکننده را به خورنده گوشت مردار معرفی نموده است: {{متن قرآن|وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref>«و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. | غیبت از عمدهترین سببهای جدایی و [[تفرقه]] است، زیرا موجب [[دشمنی]] و [[کینهورزی]] میشود، و با وجود آن [[روابط]] [[اخوت ایمانی]] فرو پاشیده است. [[خدای سبحان]] در کتاب خود آن را به شدت [[مذمت]] کرده و غیبتکننده را به خورنده گوشت مردار معرفی نموده است: {{متن قرآن|وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref>«و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. | ||
نقش مخرب غیبت چنان است که [[امام صادق]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است که فرمود: {{متن حدیث|الْغِيبَةُ أَسْرَعُ فِي دِينِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَكِلَةِ فِي جَوْفِهِ}}<ref>«غیبت دین مسلمان را زودتر از میان میبرد که خوره درون او را». الکافی، ج۲، ص۳۵۷؛ کشف الریبة، ص۱۰-۱۱.</ref>. | نقش مخرب غیبت چنان است که [[امام صادق]] {{ع}} از [[رسول خدا]] {{صل}} نقل کرده است که فرمود: {{متن حدیث|الْغِيبَةُ أَسْرَعُ فِي دِينِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَكِلَةِ فِي جَوْفِهِ}}<ref>«غیبت دین مسلمان را زودتر از میان میبرد که خوره درون او را». الکافی، ج۲، ص۳۵۷؛ کشف الریبة، ص۱۰-۱۱.</ref>. | ||
پیامبر اکرم{{صل}} برای برپا ماندن [[اخوّت]] [[دینی]] [[مسلمانان]] را سخت از غیبت بر [[حذر]] میداشت، چنان که میفرمود: {{متن حدیث|وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ كُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَاناً}}<ref>«از یکدیگر غیبت مکنید، و بندگان خدا با هم برادر باشید» احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۶؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۶۰.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۱۹.</ref> | پیامبر اکرم {{صل}} برای برپا ماندن [[اخوّت]] [[دینی]] [[مسلمانان]] را سخت از غیبت بر [[حذر]] میداشت، چنان که میفرمود: {{متن حدیث|وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ كُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَاناً}}<ref>«از یکدیگر غیبت مکنید، و بندگان خدا با هم برادر باشید» احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۶؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۶۰.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۱۹.</ref> | ||
==غیبت== | == غیبت == | ||
آبروی هر [[انسانی]]، بزرگترین [[سرمایه]] او در [[زندگی]] است و [[غیبت]]، از گناهانی است که به طور مستقیم، [[شخصیت]] [[انسانها]] را خدشه دار میسازد و فرد را در نظر دیگران بیارزش میکند. گاه غیبت با تعبیرهای آشکار و گاه کنایی انجام میگیرد که هر دو [[ناپسند]] است. باید دانست همان گونه که غیبت کردن از [[گناهان بزرگ]] است، گوش دادن به غیبت و [[تأیید]] آن نیز از گناهان بزرگ معرفی شده است. | آبروی هر [[انسانی]]، بزرگترین [[سرمایه]] او در [[زندگی]] است و [[غیبت]]، از گناهانی است که به طور مستقیم، [[شخصیت]] [[انسانها]] را خدشه دار میسازد و فرد را در نظر دیگران بیارزش میکند. گاه غیبت با تعبیرهای آشکار و گاه کنایی انجام میگیرد که هر دو [[ناپسند]] است. باید دانست همان گونه که غیبت کردن از [[گناهان بزرگ]] است، گوش دادن به غیبت و [[تأیید]] آن نیز از گناهان بزرگ معرفی شده است. | ||
[[وظیفه]] [[مسلمان]] آن است که تا میتواند، در نبود [[برادر]] دینیاش از او [[دفاع]] کند و غیبت کنندگان را از [[بدگویی]] بازدارد و به وقت [[ضرورت]]، مجلس غیبت را ترک کند که این عمل نزد [[خداوند]] [[پاداش]] فراوانی دارد. [[رسول خدا]]{{صل}} در این زمینه فرموده است: | [[وظیفه]] [[مسلمان]] آن است که تا میتواند، در نبود [[برادر]] دینیاش از او [[دفاع]] کند و غیبت کنندگان را از [[بدگویی]] بازدارد و به وقت [[ضرورت]]، مجلس غیبت را ترک کند که این عمل نزد [[خداوند]] [[پاداش]] فراوانی دارد. [[رسول خدا]] {{صل}} در این زمینه فرموده است: | ||
{{متن حدیث|مَنْ تَطَوَّلَ عَلَى أَخِيهِ فِي غِيبَةٍ سَمِعَهَا فِيهِ فِي مَجْلِسٍ فَرَدَّهَا عَنْهُ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ السُّوءِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}} <ref>شیخ صدوق، امالی، ص۳۵۰.</ref>. | {{متن حدیث|مَنْ تَطَوَّلَ عَلَى أَخِيهِ فِي غِيبَةٍ سَمِعَهَا فِيهِ فِي مَجْلِسٍ فَرَدَّهَا عَنْهُ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ السُّوءِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}} <ref>شیخ صدوق، امالی، ص۳۵۰.</ref>. | ||
هر کس در [[مجلسی]] بشنود که از برادرش غیبت میشود و آن را از او دفع کند، خداوند، هزار در [[بدی]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر روی او میبندد. | هر کس در [[مجلسی]] بشنود که از برادرش غیبت میشود و آن را از او دفع کند، خداوند، هزار در [[بدی]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر روی او میبندد. | ||
اگر با داشتن [[توانایی]] بر [[یاری]] او، از غیبت شونده دفاع نکند، خداوند، او را در دنیا و آخرت [[کیفر]] خواهد کرد. غیبت مانند آتشی است که [[اعمال آدمی]] را نابود میکند و [[اعتماد]] افراد را به یکدیگر از میان میبرد. علاوه بر این پی آمدها، غیبت سبب میشود، خداوند، عبادتهای فرد را نپذیرد. [[پیامبر اعظم]]{{صل}}فرمود: | اگر با داشتن [[توانایی]] بر [[یاری]] او، از غیبت شونده دفاع نکند، خداوند، او را در دنیا و آخرت [[کیفر]] خواهد کرد. غیبت مانند آتشی است که [[اعمال آدمی]] را نابود میکند و [[اعتماد]] افراد را به یکدیگر از میان میبرد. علاوه بر این پی آمدها، غیبت سبب میشود، خداوند، عبادتهای فرد را نپذیرد. [[پیامبر اعظم]] {{صل}}فرمود: | ||
{{متن حدیث|مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ}}<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۳۲۸.</ref>؛ | {{متن حدیث|مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ}}<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۳۲۸.</ref>؛ | ||
هر کس فرد [[مسلمانی]] را (چه مرد و چه [[زن]]) غیبت کند، خداوند [[نماز]] و [[روزه]] چهل شبانه [[روز]] او را قبول نمیکند مگر اینکه غیبت شونده برای او [[آمرزش]] بخواهد.<ref>[[اقبال حسینینیا|حسینینیا، اقبال]]، [[زمزم هدایت (کتاب)|زمزم هدایت]]، ص ۶۶.</ref> | هر کس فرد [[مسلمانی]] را (چه مرد و چه [[زن]]) غیبت کند، خداوند [[نماز]] و [[روزه]] چهل شبانه [[روز]] او را قبول نمیکند مگر اینکه غیبت شونده برای او [[آمرزش]] بخواهد.<ref>[[اقبال حسینینیا|حسینینیا، اقبال]]، [[زمزم هدایت (کتاب)|زمزم هدایت]]، ص ۶۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۷۷: | خط ۷۸: | ||
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']] | # [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']] | ||
# [[پرونده:1100683.jpg|22px]] [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۲''']] | # [[پرونده:1100683.jpg|22px]] [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۲''']] | ||
#[[پرونده:1379757.jpg|22px]] [[اقبال حسینینیا|حسینینیا، اقبال]]، [[زمزم هدایت (کتاب)|'''زمزم هدایت''']] | # [[پرونده:1379757.jpg|22px]] [[اقبال حسینینیا|حسینینیا، اقبال]]، [[زمزم هدایت (کتاب)|'''زمزم هدایت''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۸۳: | خط ۸۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:غیبت]] | [[رده:غیبت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۵
مقدمه
غیبت در معارف و آموزههای دینی، از گناهان بزرگ است. غیبت، واژهای عربی از ماده "غیب" و به معنای هر چیزی است که از شخص، مخفی باشد[۱]؛ اما غیبت در اصطلاح، برشمردن عیوب مؤمنان و آشکار کردن آن بین مردم به هرگونه است[۲].
تعریف غیبت در لسان نبوی (ص)
در تعریف غیبت و تهمت، روایات بسیاری از رسول خاتم (ص) نقل شده است؛ مثلا ابوذر غفاری نقل کرده است که "پیامبر خدا (ص) به من فرمود: "ای ابوذر! از غیبت بپرهیز که غیبت، بدتر از زناست..."؛ گفتم: ای رسول خدا (ص) غیبت چیست؟ فرمود: "غیبت، آن است که از برادرت چیزی بگویی که خوش ندارد"؛ گفتم: ای رسول (ص)، اگر آن چه درباره وی گفته میشود، در او باشد، چگونه است؟ فرمود: "بدان که اگر آن چه بگویی در او باشد، درباره او غیبت کردهای و اگر آن چه بگویی، در او نباشد، به او بهتان زده ای"[۳][۴].
نکوهش غیبت در سیره نبوی (ص)
غیبت از مهمترین اسباب جدایی بین انسانهاست و باعث دشمنی و کینهتوزی بین آنان میشود و پیامبر خدا (ص) همواره مسلمانان را به شکلهای مختلف از غیبت برحذر میداشت[۵][۶].
بدیهی است که غیبت، فقط زبانی نیست. از برخی روایات نقل شده از رسول اکرم (ص) چنین بر میآید که انسان از هر راهی که نقص و عیب دیگری را بیان دارد؛ مانند نوشتن، اشاره، کنایه و... ، همه از مصادیق غیبت و حرام است[۷].
نقل شده است، روزی زنی خدمت رسول خدا (ص) آمد و سؤالی پرسید و رفت و پس از بازگشت آن زن، عایشه با دست خود به کوتاهی قد آن زن اشاره کرد؛ رسول خدا (ص) به او فرمود: "درباره او غیبت کردی"[۸]. در برخی دیگر از روایات آمده است که پیامبر (ص) به او فرمود: "ای عایشه، دندانهایت را خلال کن!" او گفت: "ای رسول خدا (ص) آیا چیزی خوردهام که خلال کنم؟" پیامبر (ص) به او فرمود: "خلال کن!" وقتی عایشه خلال کرد، تکه گوشتی از دهانش خارج شد و او آن را بیرون انداخت[۹][۱۰].
همچنین اگر کسی نام شخص معینی را به ناشایستگی بیرد، یا به گونهای سخن بگوید که شنوندگان با شواهد و قرائن بفهمند که منظور گوینده کیست، در این صورت هم آن شخص غیبت کرده است[۱۱].
بدین سبب، شیوه رسول خدا (ص) چنین بود که وقتی خلافی را میدید، بدون آنکه به نام فردی اشاره کند، با عنوان کلی و به صورت جمع، حضار را نصیحت میفرمود؛ عایشه در این باره چنین گفته است: "روش رسول گرامی اسلام (ص) بر این بود که وقتی به آن حضرت خبر میرسید که فلان شخص سخن ناروایی میگوید، برای اینکه به آبروی آن شخص لطمهای وارد نشود، نام وی را نمیبرد؛ بلکه میفرمود: «مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَقُولُونَ كَذَا»؛ چرا کسانی چنین میگویند؟"[۱۲][۱۳].
رسول خدا (ص) هم در گفتار و هم در عمل مسلمانان را از انجام غیبت باز میداشت؛ به گونهای که طبق برخی روایات، در مجلس ایشان از کسی بد گفته نمیشد و اگر از کسی لغزشی سر میزد، در جای دیگر بازگو نمیشد[۱۴][۱۵].
نمونههایی از نهی غیبت در سیره نبی اکرم (ص)
نقل شده است، روزی ماعز اسلمی، یکی از مسلمانان صدر اسلام، گناه کبیرهای انجام داد؛ اما پس از مدتی از کار خود پشیمان شد و خدمت پیامبر خدا (ص) آمد و از حضرت خواست که بر او حد جاری کند تا از آن گناه پاک شود؛ پیامبر (ص) نیز حکم خدا را درباره وی جاری کرد. پس از مدتی، پیامبر خدا (ص) دو نفر از یاران خویش را دید که درباره آن مرد گنهکار صحبت میکنند و یکی از آنها به دیگری میگفت: "این مرد، آن چه را که خداوند پوشانده بود، آشکار کرد، در نتیجه، مانند سگ به جزای عملش رسید و سنگسار شد." وقتی پیامبر (ص) سخنان آن دو را شنید، بلافاصله چیزی نگفت تا اینکه روزی همراه جمعی از اصحاب که آن دو نفر نیز جزو آنان بودند، به جایی رفت؛ پس در بین راه و در بیابان، الاغی مرده دید که بدنش بو گرفته بود؛ پس رسول خدا (ص) به اصحاب فرمود: "فلانی و فلانی ماه کجایند؟" آن دو گفتند: "ای رسول خدا (ص)! ما اینجاییم"؛ پیامیر (ص) فرمود: "بیایید از مردار بدبوی این الاغ بخورید!" آنها گفتند: "ای رسول خدا (ص) آخر چه کسی این کار را میکند؟" حضرت فرمود: "آن چه شما درباره برادرتان گفتید، از خوردن گوشت این الاغ، سختتر است..."[۱۶].[۱۷].
از عبدالله بن عمر نیز روایت شده است که عدهای در حضور پیامبر خدا (ص) از مردی سخن به میان آوردند و گفتند: "باید غذا در دهانش بگذارند و جهاز شترش را دیگران ببندند"؛ آن حضرت فرمود: "درباره او غیبت کردید"؛ یکی از آنها گفت: "ای رسول خدا (ص)، ما چیزی از [معایب] او را گفتیم که در او هست"؛ رسول اکرم (ص) فرمود: "[برای غیبت، همین] کافی است که درباره برادرت آنی را بگویی که در او هست"[۱۸][۱۹].
ابن سعد نیز در باب نهی پیامبر خدا (ص) از غیبت، روایتی را از زید بن اسلم نقل کرده است که پیامبر (ص) روزی در دوره بیماری خود که به سبب آن بیماری از دنیا رحلت فرمود: همه همسرانش را جمع کرد؛ پس صفیه دختر حیی بن اخطب گفت: "ای رسول خدا (ص)، به خدا سوگند! دوست میداشتم که درد شما در وجود من میبود." برخی زنان رسول اکرم (ص) با گوشه چشم و با تمسخر به او نگریستند؛ پیامبر (ص) متوجه عمل آنان شد و فرمود: "گوشت مرده مضمضه کردید!" آنان پرسیدند: "به چه مناسبت؟" فرمود: "از این تمسخری که به دوست خود کردید..."[۲۰][۲۱].
همچنین در برخی منابع نقل شده است که در یکی از جنگها دو نفر از یاران رسول خدا (ص) سلمان را به خدمت حضرت رسول (ص) فرستادند تا برای آنان غذایی بیاورد. آن حضرت نیز سلمان را نزد اسامة بن زید فرستاد. وی انباردار قافله بود؛ اما اسامه به آنان گفت غذا تمام شده است و چیزی پیش او نیست؛ پس سلمان، دست خالی برگشت. آن دو نفر گفتند: "اسامه بخل ورزیده است" و درباره سلمان نیز گفتند: "اگر او را سر چاه پر آبی بفرستیم، آن چاه، خشک خواهد شد". آنگاه بر خلاف دستور رسول خدا (ص) نزد اسامه رفتند تا چیزی بیابند. در بین راه، رسول الله (ص) آنان را دید و به آنها فرمود: "چه شده است که میبینم دهانتان به گوشت آلوده است؟" گفتند: "ای رسول خدا (ص) ما امروز گوشتی نخوردیم!" آن حضرت فرمود: "گمراه شدهاید؛ داشتید گوشت سلمان و اسامه را میخوردید". در پی این فرموده، آیه ﴿وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا﴾[۲۲] نازل شد[۲۳][۲۴].
نمونههایی از روایات نبی اکرم (ص) درباره مذمت غیبت
روایات رسول خدا (ص) درباره غیبت را در سه بخش میتوان دسته بندی کرد: دستهای از روایات، درباره منع مسلمانان از غیبت است؛ در دستهای دیگر از روایات، مسلمانان از شنیدن غیبت باز داشته شدهاند و دسته سوم هم روایاتیاند که در آنها مسلمانان به دفاع از شخص غیبت شده فرا خوانده شدهاند و انجام ندادن این کار نکوهش شده است. در ادامه نمونههایی از این روایات را نقل میکنیم:
- منع از غیبت کردن : پیامبر اکرم (ص) فرمود: "تأثیر غیبت در دین مسلمان از تأثیر خوره در جسم او سریعتر است"[۲۵]. ایشان غیبت کننده را از سه نفری معرفی میکند که بهشت بر آنان حرام است[۲۶]. آن حضرت، غیبت را بدتر از زنا معرفی کرد[۲۷] و فرمود: "کسی که پشت سر مسلمانی بدگویی کند، ایمان ندارد"[۲۸][۲۹].
- منع از شنیدن غیبت : نبی اکرم (ص) شنونده غیبت را نیز یکی از غیبت کنندگان و او را در گناه غیبت کننده شریک دانسته است[۳۰][۳۱].
- تشویق افراد به رد غیبت درباره برادر مسلمان : رسول خدا (ص) رد غیبت از برادر مؤمن را باعث رسیدن یاری خداوند در دنیا و آخرت به کننده آن[۳۲] و همچنین آن را سبب دفع بلاها از آن شخص دانسته است[۳۳]؛ در جای دیگر آن حضرت اجر دفع غیبت از برادر مؤمن را بهشت دانسته است[۳۴][۳۵].
نقل شده است، روزی مردی در محضر رسول خدا (ص) آبروی شخص مسلمانی را هدف بدگوییهای خود قرار داده بود و شخص دیگری در مقام دفاع از مسلمان غیبت شده بر آمد؛ پس رسول خدا (ص) فرمود: "هر کس از آبروی برادر دینی خود دفاع کند، آن، حجاب و پردهای از آتش بر او خواهد بود"[۳۶]. همچنین آن حضرت فرموده است: "هر کسی در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت میشود و آن را از او دفع کند، خداوند هزارگونه بدی را در دنیا و آخرت از او دفع میکند"[۳۷][۳۸].
همچنین آن حضرت درباره مسلمانانی که در راه پاسداشت آبروی برادر مسلمان خویش نمیکوشد، فرمود: "کسی که در حضورش از برادر مسلمانش غیبت شود و او در حالی که میتواند به یاری برادر مؤمنش برخیزد، این کار را نکند، گناهش در دنیا و آخرت دامنگیرش میشود"[۳۹] و در حدیثی دیگر آمده است که خداوند در دنیا و آخرت، او را خوار خواهد کرد[۴۰][۴۱].
موارد جواز غیبت
البته رسول خدا (ص)، در احادیث دیگری برخی از موارد غیبت را بیاشکال و جایز دانسته است. در احادیث نبوی (ص) فاجر[۴۲] و نیز فاسقی که فسق خود را آشکار میسازد[۴۳]؛ آنکه پرده شرم و حیا را بدرد[۴۴]؛ کسی که در داوری بیعدالتی ورزد[۴۵]؛ بدعت گذار[۴۶]؛ آن که گفتارش خلاف کردارش باشد [۴۷] و نیز پیشوای دروغگویی که اگر به او خوبی کنی، ناسپاسی کند و اگر به او بدی شود، آن را نبخشد[۴۸]؛ از کسانی برشمرده شده اند که غیبتشان جایز شمرده شده است[۴۹].
کفاره غیبت
از امام صادق (ع) روایت شده است که شخصی از رسول خدا (ص) درباره کفاره غیبت پرسید؛ آن حضرت فرمود: «تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ»[۵۰]؛ کفاره غیبت، این است که هرگاه از فرد غیبت شده یاد شد، از خداوند برای او مغفرت بخواهد"[۵۱].
تهمت
تهمت نیز مانند غیبت، حرمتها را دریده، دوستیها را به دشمنی تبدیل میسازد. رسول خدا (ص) ضمن برحذر داشتن مسلمانان از این عمل زشت، فرمود: "هر کس به مرد یا زن مؤمنی تهمت بزند یا درباره او چیزی بگوید که در او نباشد، خداوند در روز رستاخیز وی را بر تلّی از آتش نگه میدارد تا اینکه از کیفر آن چه درباره او گفته است، خارج شود"[۵۲][۵۳].
غیبت در سیره نبوی
روایت شده است که پیامبر اکرم (ص) از یاران خود پرسید: «آیا میدانید غیبت چیست؟» گفتند: «خدا و رسولش داناترند». فرمود: «این است که درباره برادر مسلمانت چیزی بگویی که خوشش نیاید». شخصی عرض کرد: «اگر آن چه بگوییم در او باشد چه طور؟» فرمود: «اگر آنچه میگویی در او باشد غیبت کردهای و اگر نباشد تهمت زدهای»[۵۴].
غیبت از عمدهترین سببهای جدایی و تفرقه است، زیرا موجب دشمنی و کینهورزی میشود، و با وجود آن روابط اخوت ایمانی فرو پاشیده است. خدای سبحان در کتاب خود آن را به شدت مذمت کرده و غیبتکننده را به خورنده گوشت مردار معرفی نموده است: ﴿وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ﴾[۵۵]. نقش مخرب غیبت چنان است که امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل کرده است که فرمود: «الْغِيبَةُ أَسْرَعُ فِي دِينِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَكِلَةِ فِي جَوْفِهِ»[۵۶].
پیامبر اکرم (ص) برای برپا ماندن اخوّت دینی مسلمانان را سخت از غیبت بر حذر میداشت، چنان که میفرمود: «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ كُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَاناً»[۵۷].[۵۸]
غیبت
آبروی هر انسانی، بزرگترین سرمایه او در زندگی است و غیبت، از گناهانی است که به طور مستقیم، شخصیت انسانها را خدشه دار میسازد و فرد را در نظر دیگران بیارزش میکند. گاه غیبت با تعبیرهای آشکار و گاه کنایی انجام میگیرد که هر دو ناپسند است. باید دانست همان گونه که غیبت کردن از گناهان بزرگ است، گوش دادن به غیبت و تأیید آن نیز از گناهان بزرگ معرفی شده است.
وظیفه مسلمان آن است که تا میتواند، در نبود برادر دینیاش از او دفاع کند و غیبت کنندگان را از بدگویی بازدارد و به وقت ضرورت، مجلس غیبت را ترک کند که این عمل نزد خداوند پاداش فراوانی دارد. رسول خدا (ص) در این زمینه فرموده است: «مَنْ تَطَوَّلَ عَلَى أَخِيهِ فِي غِيبَةٍ سَمِعَهَا فِيهِ فِي مَجْلِسٍ فَرَدَّهَا عَنْهُ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ السُّوءِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» [۵۹]. هر کس در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت میشود و آن را از او دفع کند، خداوند، هزار در بدی را در دنیا و آخرت بر روی او میبندد.
اگر با داشتن توانایی بر یاری او، از غیبت شونده دفاع نکند، خداوند، او را در دنیا و آخرت کیفر خواهد کرد. غیبت مانند آتشی است که اعمال آدمی را نابود میکند و اعتماد افراد را به یکدیگر از میان میبرد. علاوه بر این پی آمدها، غیبت سبب میشود، خداوند، عبادتهای فرد را نپذیرد. پیامبر اعظم (ص)فرمود: «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ»[۶۰]؛ هر کس فرد مسلمانی را (چه مرد و چه زن) غیبت کند، خداوند نماز و روزه چهل شبانه روز او را قبول نمیکند مگر اینکه غیبت شونده برای او آمرزش بخواهد.[۶۱]
منابع
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴ - ۶۵۶ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۴، ص ۴۵۴ - ۴۵۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۴.
- ↑ رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۷۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۰۱ - ۲۰۲ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۳۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۴.
- ↑ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۱۶ و ۱۸۹؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص۱۱۵ و ۱۱۵ و شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵.
- ↑ ابن حنبل، مسند احمد، ج۶، ص۱۳۶ و جلال الدین سیوطی، المنثور، ج ۶، ص ۹۶.
- ↑ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۴۶۱ و السید البروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۹۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۶۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵-۲۰۶.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۸۲-۸۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۴۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۹۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۶.
- ↑ ابن اشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۴۶؛ النسائی، السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۷۷ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۲۴۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۶-۲۰۷.
- ↑ المبارکفوزی، تحفة الاحوذی، ج ۶، ص ۵۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۰۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۷.
- ↑ «و از یکدیگر غیبت نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.
- ↑ عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۵، ص ۱۳۷؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۶، ص ۳۳۱ و فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۵۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۰.
- ↑ حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۹ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۱.
- ↑ امالی طوسی، ص۵۳۷؛ اعلام الدین، ص۲۰۱ و مجموعه ورام، ج۲، ص۶۴.
- ↑ ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۸۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۵ و شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۳۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۸.
- ↑ میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۹.
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۴۶ و اعلام الدین، ص ۲۰۲.
- ↑ اعلام الدین، ص ۴۱۵؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۲.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۷۰؛ امالی طوسی، ص ۲۳۳ و ثواب الاعمال، ص ۱۴۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۹.
- ↑ امالی طوسی، ص ۱۱۵؛ شیخ مفید، الامالی، ص ۳۳۸ و البیهقی، السنن الکبری، ج ۸، ص ۱۶۸.
- ↑ امالی صدوق، ص ۴۲۹؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۹.
- ↑ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۳۹.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۱ و جامع الاخبار، ص ۱۴۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۹.
- ↑ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۹۵- ۵۹۶.
- ↑ نهج الفصاحه، ص۶۳۳؛ فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۱۸ - ۱۹؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص۲۵۲؛ ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۲۰۲ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳.
- ↑ مسند الشهاب، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۴ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص۲۳۴.
- ↑ مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.
- ↑ مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۰.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۰۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۰.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۳۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۴۸ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۷۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۴.
- ↑ احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۸.
- ↑ «و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.
- ↑ «غیبت دین مسلمان را زودتر از میان میبرد که خوره درون او را». الکافی، ج۲، ص۳۵۷؛ کشف الریبة، ص۱۰-۱۱.
- ↑ «از یکدیگر غیبت مکنید، و بندگان خدا با هم برادر باشید» احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۶؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۶۰.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۱۹.
- ↑ شیخ صدوق، امالی، ص۳۵۰.
- ↑ میزان الحکمه، ج۳، ص۲۳۲۸.
- ↑ حسینینیا، اقبال، زمزم هدایت، ص ۶۶.