تفسیر عصر رسالت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = دانش تفسیر
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط = [[تفسیر عصر رسالت در علوم قرآنی]] - [[تفسیر عصر رسالت در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


== [[عصر رسالت]] و آغاز [[تفسیر]] ==
== مقدمه ==
منظور از [[رسالت]]، [[رسالت پیامبر خاتم]]{{صل}} و [[عصر رسالت]] حدود بیست و سه سال است که از [[بعثت]] آن [[حضرت]] آغاز شده و با [[رحلت]] آن [[حضرت]] پایان یافته است و [[قرآن کریم]] در طول این مدت به‌تدریج بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل و به واسطۀ آن [[حضرت]] بر [[مردم]] [[تلاوت]] شده است.
نخستین مرحله از مراحل تلقی [[تفسیر]]، [[تفسیر عصر پیامبر]] {{صل}} است. این مرحله و سه مرحله پس از آن ([[تفسیر عصر ائمه]] {{ع}}، [[تفسیر عصر صحابه]] و [[تفسیر عصر تابعین]]) بر عصر تدوین تفسیر تقدم دارد. در این مرحله، [[اصحاب رسول گرامی]] {{صل}} هم‌زمان با [[نزول آیات]] [[قرآن‌کریم]] یا پس از آن، مطالب مشکل را از آن [[حضرت]] {{صل}} می‌پرسیدند، و آن حضرت به آنها پاسخ می‌دادند. این پاسخ‌ها بعداً به شکل [[روایات تفسیری]] در [[منابع تفسیری]] راه یافت.


مرتبه‌ای از معانی و [[معارف]] [[آیات قرآن]] به [[تفسیر]] نیازی ندارد و در [[عصر رسالت]] نیز به مجرد شنیدن [[آیات]] از [[رسول خدا]]{{صل}} و یا با اندکی [[تأمل]] و [[تدبر]] در آنها، این مرتبه از معانی و [[معارف]] [[آیات]] فهمیده می‌شده و به تبیین و [[تعلیم]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیازی نبوده است<ref>آیات تحدی و آیاتی از قبیل {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}} («و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم» سوره قمر، آیه ۱۷) شاهد این مدعا است.</ref>، ولی تردیدی نیست که در آن [[زمان]] نیز مانند زمان‌های بعد، در [[فهم]] بخش عمده‌ای از معانی و [[معارف]] [[آیات]] به [[تفسیر]] نیاز نبوده است<ref>از امام علی{{ع}} نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ}} (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۸۷، خطبه ۱۲۵).</ref> و از چند راه می‌توان پی برد که [[پیامبر]]{{صل}}، آن بخش از معانی و [[معارف]] را [[تفسیر]] کرده است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۷.</ref>
ویژگی‌های [[تفسیری]] [[عصر رسالت]]:
# در این دوره، سرچشمه تفسیر [[وحی]] بود؛
# تفسیر تدوین نشده بود؛
# تفسیر، [[مرجع]] و منبع [[حل اختلافات]] بود<ref>طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام، صفحه ۸۲و۷۳؛ عک، خالد عبد الرحمان، الفرقان والقرآن، صفحه ۳۳۰؛ ذهبی، محمد حسین، التفسیر والمفسرون، جلد۱، صفحه ۴۹؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴، صفحه ۲۴۵؛ کمالی دزفولی، علی، تاریخ تفسیر، صفحه (۹-۲۰).</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۱۸۰۹.</ref>


=== تحلیل [[عقلی]] ===
== [[مفسران عصر رسالت]] ==
در [[قرآن کریم]] مطالبی ذکر شده که برای [[فهم]] آن و عمل به آن به [[تفسیر]] و تبیین نیاز است؛ برای مثال، به برپا داشتن [[نماز]] [[فرمان]] داده شده، ولی کیفیت آن بیان نشده است؛ به دادن [[زکات]] [[ترغیب]] شده، ولی مقدار و چگونگی آن بیان نگردیده است؛ به [[فریضه]] [[حج]] اشاره شده، ولی [[مناسک]] آن تبیین نشده است؛ به [[اطاعت از اولی الامر]] در ردیف [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} [[امر]] شده، ولی افراد [[اولی الامر]] معرفی نشده است؛ به بریدن دست دزد امر شده، ولی از شرایط، مقدار و کیفیت بریدن آن سخنی به میان نیامده است و... بی‌تردید مناسب‌ترین و سزاوارترین شخص برای تبیین این‌گونه مطالب، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بوده است و آن [[حضرت]]، هم در [[ابلاغ]] [[قرآن]] و تبیین مطالب آن اهتمام کامل داشته و هم نسبت به [[امت]] خود [[دلسوز]] و [[مهربان]] بوده است<ref>آیه {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}} («بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸) و آیاتی از قبیل {{متن قرآن|مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى}} [«ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی جز اینکه یادکردی باشد برای آن کس که (از خداوند) می‌ترسد» سوره طه، آیه ۲-۳] دلیل مطلب یاد شده است.</ref>.
نخستین [[مفسر قرآن]] و [[برترین]] [[مفسر]] عصر رسالت [[رسول خدا]] {{صل}} بوده است، ولی آیا غیر از آن [[حضرت]] نیز در عصر رسالت مفسر قرآن بوده است یا خیر؟


با توجه به این امور، تردیدی نمی‌ماند که آن [[حضرت]] به [[تفسیر قرآن]] پرداخته و مطالبی از آن را که به [[تفسیر]] نیاز داشته، برای [[امت]] خود بیان کرده است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۷-۱۸.</ref>
نمی‌توان به این سؤال پاسخی [[قطعی]] داد؛ زیرا آیه‌ای که دلالت آشکار داشته باشد که غیر آن حضرت نیز در عصر رسالت [[قرآن]] را [[تفسیر]] می‌کرده است، سراغ نداریم. برخی [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> را در مورد [[فهم]] و [[تفسیر قرآن]] یا شامل آن دانسته و به استناد آن گفته‌اند: [[خدا]] در این آیه گروه‌هایی را بر استخراج [[معانی قرآن]] [[مدح]] کرده است<ref>ر. ک: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۸۰. شیخ حرّ عاملی نیز به این آیه استدلال کرده است که در فهم معنای قرآن باید به پیامبر و امامان معصوم {{عم}} رجوع شود و استنباط‍ از قرآن متوقف بر رجوع به آنان است . ک: حرّ عاملی، الفوائد الطوسیّه، ص۱۸۶).</ref>. براساس این برداشت، ممکن است از این آیه استفاده شود که در عصر رسالت غیر از رسول خدا {{صل}}، جمع دیگری که در این آیه {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} نامیده شده‌اند نیز قرآن را تفسیر و معانی آن را استخراج می‌کرده‌اند؛ زیرا [[ظهور]] ارتباط‍ آیه به عصر رسالت با توجه به [[سیاق]]، غیرقابل [[انکار]] است، ولی اولاً: معلوم نیست که این آیه در مورد تفسیر، یا حتی شامل آن باشد؛ زیرا ظاهر آن است که ضمیر {{متن قرآن|رَدُّوهُ}} به {{متن قرآن|أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ}} بازمی‌گردد و موضوع [[آیه]] مسائل [[امنیتی]] است نه [[تفسیر قرآن]]، و ثانیاً: بر فرض اینکه آیه به [[تفسیر]] مربوط‍ باشد نیز بر مدعا دلالت ندارد؛ زیرا در این فرض نیز مفاد آیه این است که اگر برای [[فهم]] معنای [[قرآن]] به آنان [[رجوع]] می‌کردند، از طریق آنان به آن [[آگاه]] می‌شدند؛ پس تفسیر آنان مشروط‍ به آن است که به آنان رجوع کنند و رجوع افراد به غیر [[رسول خدا]] {{صل}} برای فهم معنای قرآن در [[عصر رسالت]] [[ثابت]] نیست.
 
=== [[قرآن کریم]] ===
[[خدای متعال]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ...}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> و چند [[آیه]] دیگر {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲</ref>؛ {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>«چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.</ref>، [[تعلیم کتاب]] را افزون بر [[تلاوت آیات]]، از کارهای آن [[حضرت]] به شمار آورده است و از ذکر [[تعلیم کتاب]] به دنبال [[تلاوت آیات]] به خوبی فهمیده می‌شود که منظور از «[[تعلیم کتاب]]» [[تعلیم]] [[قرائت قرآن]] نبوده است، بلکه [[تعلیم]] معانی و [[معارف]] آن بوده است و عطف {{متن قرآن|الْحِكْمَةَ}} به {{متن قرآن|الْكِتَابَ}} و تعلق {{متن قرآن|يُعَلِّمُهُمُ}} به هردو، به یک وزان مؤید دیگری برای این معنا است؛ زیرا تردیدی نیست که [[تعلیم]] [[حکمت]]، [[تعلیم]] مطلب و [[حقیقت]] است نه [[تعلیم]] لفظ‍ و قرائت؛ پس مناسب این است که [[تعلیم کتاب]] نیز به همین معنا باشد.
[[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.
 
نیز با توجه به دو مطلب زیر دلالت آشکار دارد که یکی از شئونات و وظایفی که [[خدای متعال]] در [[عصر رسالت]] برعهدۀ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قرار داده بود، [[تفسیر قرآن]] و [[بیان معارف]] و [[احکام]] آن بوده است:
#منظور از {{متن قرآن|مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}} [[آیات قرآن]] است؛ زیرا هرچند [[قرآن]] به‌طور مستقیم بر [[مردم]] نازل نشده، از آنجا که برای [[هدایت]] عموم [[مردم]] نازل شده و [[خدای متعال]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را برانگیخته است که [[قرآن]] را به آنان برساند، تعبیر {{متن قرآن|مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}} در مورد [[قرآن]] صحیح است و [[شاهد]] آن [[آیات]] دیگری است که با عبارت‌های روشن‌تر، [[نزول]] [[آیات قرآن]] به سوی [[مردم]] را بیان کرده است؛ مانند:
##{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ}}<ref>«و به راستی به سوی شما آیاتی روشنگر و مثلی (عبرت آموز) از کسانی که پیش از شما گذشتند و اندرزی برای پرهیزگاران فرو فرستاده‌ایم» سوره نور، آیه ۳۴.</ref>.
##{{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ}}<ref>«و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>.
##{{متن قرآن|لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ}}<ref>«بی‌گمان کتابی برای شما فرستاده‌ایم که یادکرد شما در آن است، آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰.</ref>.
##{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا}}<ref>«ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴.</ref>.
#کلمه «تبیین» در بیان معنا و مطالب [[آیات ظهور]] دارد و در ذکر الفاظ‍ و [[تلاوت آیات]] کاربردی ندارد<ref>علامه طباطبایی نیز در تفسیر این آیه فرموده است: {{عربی|فیکون محصل المعنی: ان القصد بنزول هذا الذکر الی عامّة البشر و انّک و الناس فی ذلک سواء و انّما اخترناک لتوجیه الخطاب و القاء القول لا لنحمّلک قدرة غیبیة و ارادة تکوینیة الهیة فنجعلک مسیطرا علیهم و علی کل شیء بل لامرین: احدهما ان تبین للناس ما نزّل تدریجا الیهم، لان المعارف الالهیة لا ینالها الناس بلا واسطة فلا بد من بعث واحد منهم للتبیین و التعلیم و هذا هو غرض الرسالة ینزل الیه الوحی فیحمله ثمّ یؤمر بتبلیغه و تعلیمه و تبیینه}}؛ (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۵۹-۲۶۰).</ref>.
 
بنابراین، از این [[آیه]] نیز مانند [[آیات]] قبل به دست می‌آید که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[عصر رسالت]]، [[آیات قرآن]] و [[معارف]] و [[احکام]] آن را [[تفسیر]] می‌کرده است؛ زیرا این [[آیه]] [[تبیین قرآن]] را از [[وظایف]] آن [[حضرت]] بیان کرده و تردیدی نیست که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از زیر بار [[وظیفه]] شانه خالی نمی‌کرده و تکالیفی را که [[خدا]] برعهدۀ او گذاشته بود، به [[نیکوترین]] وجه انجام می‌داده است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۸-۲۰.</ref>
 
=== [[روایات]] ===
در مصادر [[روایی]] [[شیعه]] و [[سنی]]، [[روایات]] فراوانی دلالت آشکار دارد که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[عصر رسالت]]، [[قرآن]] را [[تفسیر]] می‌کرده است. برخی [[روایات]] به‌طور کلی از [[مفسر]] بودن آن [[حضرت]] و [[تفسیر]] شدن [[آیات]] به وسیلۀ ایشان خبر می‌دهند و برخی، [[تفسیر]] بعضی از [[آیات]] را از آن [[حضرت]] نقل می‌کنند؛ برای نمونه:
 
در معتبرترین مصادر [[روایی]] [[شیعه]] - اصول [[الکافی]] - با سندی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که در پاسخ [[ابوبصیر]] که گفت: [[مردم]] می‌گویند چرا [[نام علی]] و [[اهل]] بیتش در [[کتاب خدا]] ذکر نشده است، فرمود: {{متن حدیث|قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ، و لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً و لَاأَرْبَعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ، وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ{{عم}}، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِي عَلِيٍّ{{ع}}:
مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و قَالَ{{ع}}: أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ و أَهْلِ بَيْتِي...}}<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۴۶ (باب ما نص الله عز و جل علی الائمه{{عم}} و احدا فواحدا، ح۱)؛ این روایت با اندکی تفاوت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۳ نیز آمده است.</ref>؛ به آنان بگو [[وجوب]] [[نماز]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد، ولی [[خدا]] سه رکعت و چهار رکعت بودن آن را برای آنان بیان نکرد تا اینکه [[رسول خدا]] آن را برای آنان [[تفسیر]] کند و [[وجوب]] [[زکات]] بر آن [[حضرت]] نازل شد، ولی برای آنان بیان نکرد که از هر چهل درهم یک درهم [[زکات]] است تا [[رسول خدا]] آن را برای آنان [[تفسیر]] کند و [[وجوب]] [[حج]] نازل شد، ولی به آنان نفرمود که هفت دور [[طواف]] کنید تا [[رسول خدا]] آن را برای آنان [[تفسیر]] کند، همچنین نازل شد که «[[خدا]] را [[اطاعت]] کنید و [[پیامبر]] و [[صاحبان امر]] از خودتان را [[اطاعت]] کنید» و این دربارۀ [[علی]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} نازل شد، ولی [[خدا]] آن را بیان نفرمود پس [[رسول خدا]]{{صل}} دربارۀ علی{{ع}} فرمود: هرکس که من مولای او هستم، علی نیز مولای او است و فرمود: شما را به [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم سفارش می‌کنم...».
 
در [[نهج البلاغه]] از [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در توصیف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چنین [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ{{صل}} لِقَاءَهُ... فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ كِتَابَ رَبِّكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً جُمْلَتَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ...}}<ref>نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۵ و ۳۶، خطبه اول.</ref>؛ سپس [[خدای سبحان]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} دیدارش را [[اختیار]] کرد...؛ پس او را با حالتی کریمانه [[قبض روح]] نمود و او در میان شما به جای گذاشت آنچه را که [[پیامبران]] در امت‌هایشان به جای گذاشتند، چون آنها را سرخود، بدون راه روشن و نشانه‌ای برپا وانگذاشتند. کتاب پروردگارتان را به جای گذاشت، درحالی‌ که [[حلال]] و حرامش، [[واجبات]] و مستحباتش، [[ناسخ]] و منسوخش رخصت‌ها و عزیمت‌هایش، خاصّ و عامّش، عبرت‌ها و مثل‌هایش، مرسل و محدودش، محکم و متشابهش را بیان، مجمل‌هایش را [[تفسیر]]، و مشکلاتش را تبیین کرده بود....»
 
در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده‌اند که فرمود: «همانا مغضوب علیهم [[یهود]] و [[ضالین]] [[مسیحیان]] هستند»<ref>این روایت را سیوطی از احمد، ترمذی و ابن حبّان نقل کرده است (الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۲۳۷-۱۲۳۸).</ref>
 
در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ}}<ref>«و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند» سوره بقره، آیه ۲۵.</ref> از آن [[حضرت]] نقل کرده‌اند که فرمود: «از حیض و مدفوع، آب بینی و آب دهان پاکیزه‌اند»<ref>این روایت را سیوطی از ابن مردویه و مستدرک حاکم نقل کرده است (الاتقان، ج۲، ص۱۲۳۸).</ref>.
 
از [[ابن عباس]] [[روایت]] شده که وقتی {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> نازل شد، گفتند: ای [[رسول خدا]]، این خویشاوندانی که [[مودت]] آنان بر ما [[واجب]] است، کیستند؟ فرمود: «[[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آنان»<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ قَرَابَتُكَ- الَّذِينَ وَجَبَتْ عَلَيْنَا مَوَدَّتُهُمْ قَالَ: عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا}} (بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸۶، ح۲۲. ح۲۵) نیز نظیر این حدیث است.</ref>.
 
در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده که فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْي}}؛ همانا مقصود از قوّه، [[تیراندازی]] است».
 
در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ}}<ref>«بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کرده‌اید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید» سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref> از [[عدی بن حاتم]] [[روایت]] شده که به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کردم: من دو رشته از موی سفید و سیاه را نهاده، در آن دو نگاه می‌کردم، برایم آشکار نمی‌شد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} خندید به‌طوری‌ که دندان‌های آسیایش دیده می‌شد؛ سپس فرمود: «ای پسر حاتم، همانا آن رشته سفیدی و سیاهی سفیدی [[روز]] و سیاهی شب است».<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۱-۲، ص۵۰۵.</ref>
 
از [[ابن مسعود]] نقل شده که وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref> کسانی که [[ایمان]] آورده و ایمانشان را به [[ستم]] نیالودند، برای خصوص آنان [[امنیت]] است و آنان [[هدایت]] یافته‌اند» نازل شد، بر [[مردم]] گران آمد، گفتند: ای [[رسول خدا]]، کدام یک از ما به خودش [[ستم]] نمی‌کند؟! فرمود: «معنای [[آیه]] آن‌گونه که [[تصور]] می‌کنید، نیست.
 
آیا سخن [[عبد صالح]] را که [[خدا]] در [[قرآن]] بیان کرده است نشنیده‌اید: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ مقصود از آن [[ظلم]]، خصوص [[شرک]] است».<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۵۸ (تفسیر آیه ۸۲ انعام)؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳ و ۴، ص۵۰۶ (تفسیر همان آیه).</ref>
 
برحسب این [[روایت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} «[[ظلم]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی  نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref> را به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>، به‌خصوص [[شرک]] [[تفسیر]] کرده است.
 
در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و در نزد او است کلیدهای [[غیب]] که هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند» از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده که فرمود: «کلیدهای [[غیب]] پنج تا است که کسی جز [[خدا]] آنها را نمی‌داند؛{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> همانا [[علم]] [[ساعت]] [[قیامت]] تنها در نزد خداست و تنها او است که [[باران]] را فرود می‌آورد و آنچه در رحم‌ها است، می‌داند و هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد و هیچ‌کس نمی‌داند که در چه سرزمینی می‌میرد؛ به [[راستی]] [[خدا]] [[دانا]] و باخبر است»<ref>ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۴۲ (تفسیر آیه ۵۹، سوره انعام).</ref>.
 
یعنی با ذکر این [[آیه]] بیان کرده است که منظور از کلیدهای [[غیب]] در آن [[آیه]]، همین پنج مطلبی است که در این [[آیه]] بیان شده و بدین‌صورت، «مفاتح الغیب» در آن [[آیه]] را [[تفسیر]] کرده است.
 
حتی از برخی [[روایات]] استفاده می‌شود که گاهی در [[تفسیر آیات]] به بیان لفظی اکتفا نمی‌کرده و با ترسیمی عملی، مطالب [[آیات]] را برای افراد مجسم می‌کرده است؛ برای مثال، از [[ابن مسعود]] نقل شده است که «[[رسول خدا]]{{صل}} خطّی را برای ما ترسیم کرد، فرمود: این راه خداست؛ سپس در سمت راست و چپ آن خط، خطهای دیگری کشید و فرمود: این راه‌های متفرق است که بر هریک از آن راه‌ها [[شیطانی]] است که به سوی آن [[دعوت]] می‌کند؛ سپس [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref> را قرائت کرد».<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۱۸.</ref>
 
در [[روایات]] بسیاری آمده است: وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> نازل شد، [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را فراخواند و عبایی یا پوششی بر روی آنان انداخت و فرمود: خدایا، اینان [[اهل بیت]] و [[خواص]] من هستند».<ref>ر.ک: بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۷۵، ح۳۳ و ص۲۷۶، ح۳۶ و ص۲۸۰-۲۸۱، ح۴۶ و ۴۷. در برخی روایات آمده است که فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِيَ}}، ر.ک: المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۱۶. با بیان‌های دیگری نیز «اهل البیت» در این آیه به افراد فوق و در برخی روایات به دوازده امام تفسیر شده است. ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج۶، ص۲۵۵-۲۸۵، ح۷، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۲۱، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۲۹، ۳۰، ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۷، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۵، ۴۸، ۴۹، ۵۳، ۵۴، ۵۵، ۵۷، ۶۲.</ref>
 
بنابراین، تردیدی نیست که در [[عصر رسالت]] [[تفسیر قرآن]] آغاز شده و نخستین [[مفسر قرآن کریم]] [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۰-۲۳.</ref>
{{تفسیر}}


تاکنون به روایتی که بیان کند در عصر رسالت، افرادی غیر رسول خدا {{صل}} نیز قرآن را تفسیر می‌کرده‌اند، دست نیافتم و روایاتی که بیان معنا و [[تفسیر آیات]] را از [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} و سایر [[صحابه]] نقل می‌کند نیز قابل [[استدلال]] نیست؛ زیرا معلوم نیست که آن معنا را در عصر رسالت بیان کرده باشند و چه‌بسا [[ادب]] اقتضا می‌کرده که در عصر رسالت به [[احترام]] رسول خدا {{صل}} از بیان آنچه از تفسیر قرآن که با [[تعلّم]] از رسول خدا {{صل}} یا [[اجتهاد]] و [[تدبر]] به دست آورده‌اند، [[سکوت]] کنند و با حضور آن [[حضرت]] در بین [[امت]]، به تفسیر قرآن نپردازند؛ البته احتمال دارد برای افرادی که در [[شهرها]] و روستاهای دور از محل اقامت رسول خدا {{صل}} [[زندگی]] می‌کرده‌اند و به آن حضرت دست‌رسی نداشته‌اند، برخی [[آیات]] را تفسیر کرده باشند، ولی با توجه به اینکه صحابه آگاه به تفسیر قرآن با رسول خدا {{صل}} زندگی می‌کرده‌اند و غالباً با آن حضرت بوده‌اند و کمتر به شهرها و روستاهای دور از محل اقامت آن حضرت می‌رفته‌اند، این احتمال [[ضعیف]] است و اگر هم بیان کرده باشند، در حدّ معنای یک یا چند آیه بوده، نه به مقداری که بتوان آنان را [[مفسر]] نامید.
بنابراین، وجود مفسرانی غیر از رسول خدا {{صل}} در عصر رسالت معلوم نیست و هیچ دلیل روشنی بر آن وجود ندارد.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۴-۲۵.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
# [[پرونده:IM009972.jpg|22px]] [[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|'''تاریخ تفسیر قرآن''']]
# [[پرونده:IM009972.jpg|22px]] [[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|'''تاریخ تفسیر قرآن''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
خط ۶۸: خط ۳۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:تفسیر عصر رسالت]]
{{تفسیر}}
 
[[رده:تفسیر]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۴

مقدمه

نخستین مرحله از مراحل تلقی تفسیر، تفسیر عصر پیامبر (ص) است. این مرحله و سه مرحله پس از آن (تفسیر عصر ائمه (ع)، تفسیر عصر صحابه و تفسیر عصر تابعین) بر عصر تدوین تفسیر تقدم دارد. در این مرحله، اصحاب رسول گرامی (ص) هم‌زمان با نزول آیات قرآن‌کریم یا پس از آن، مطالب مشکل را از آن حضرت (ص) می‌پرسیدند، و آن حضرت به آنها پاسخ می‌دادند. این پاسخ‌ها بعداً به شکل روایات تفسیری در منابع تفسیری راه یافت.

ویژگی‌های تفسیری عصر رسالت:

  1. در این دوره، سرچشمه تفسیر وحی بود؛
  2. تفسیر تدوین نشده بود؛
  3. تفسیر، مرجع و منبع حل اختلافات بود[۱].[۲]

مفسران عصر رسالت

نخستین مفسر قرآن و برترین مفسر عصر رسالت رسول خدا (ص) بوده است، ولی آیا غیر از آن حضرت نیز در عصر رسالت مفسر قرآن بوده است یا خیر؟

نمی‌توان به این سؤال پاسخی قطعی داد؛ زیرا آیه‌ای که دلالت آشکار داشته باشد که غیر آن حضرت نیز در عصر رسالت قرآن را تفسیر می‌کرده است، سراغ نداریم. برخی آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ[۳] را در مورد فهم و تفسیر قرآن یا شامل آن دانسته و به استناد آن گفته‌اند: خدا در این آیه گروه‌هایی را بر استخراج معانی قرآن مدح کرده است[۴]. براساس این برداشت، ممکن است از این آیه استفاده شود که در عصر رسالت غیر از رسول خدا (ص)، جمع دیگری که در این آیه ﴿أُولِي الْأَمْرِ نامیده شده‌اند نیز قرآن را تفسیر و معانی آن را استخراج می‌کرده‌اند؛ زیرا ظهور ارتباط‍ آیه به عصر رسالت با توجه به سیاق، غیرقابل انکار است، ولی اولاً: معلوم نیست که این آیه در مورد تفسیر، یا حتی شامل آن باشد؛ زیرا ظاهر آن است که ضمیر ﴿رَدُّوهُ به ﴿أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ بازمی‌گردد و موضوع آیه مسائل امنیتی است نه تفسیر قرآن، و ثانیاً: بر فرض اینکه آیه به تفسیر مربوط‍ باشد نیز بر مدعا دلالت ندارد؛ زیرا در این فرض نیز مفاد آیه این است که اگر برای فهم معنای قرآن به آنان رجوع می‌کردند، از طریق آنان به آن آگاه می‌شدند؛ پس تفسیر آنان مشروط‍ به آن است که به آنان رجوع کنند و رجوع افراد به غیر رسول خدا (ص) برای فهم معنای قرآن در عصر رسالت ثابت نیست.

تاکنون به روایتی که بیان کند در عصر رسالت، افرادی غیر رسول خدا (ص) نیز قرآن را تفسیر می‌کرده‌اند، دست نیافتم و روایاتی که بیان معنا و تفسیر آیات را از امیر مؤمنان علی (ع) و سایر صحابه نقل می‌کند نیز قابل استدلال نیست؛ زیرا معلوم نیست که آن معنا را در عصر رسالت بیان کرده باشند و چه‌بسا ادب اقتضا می‌کرده که در عصر رسالت به احترام رسول خدا (ص) از بیان آنچه از تفسیر قرآن که با تعلّم از رسول خدا (ص) یا اجتهاد و تدبر به دست آورده‌اند، سکوت کنند و با حضور آن حضرت در بین امت، به تفسیر قرآن نپردازند؛ البته احتمال دارد برای افرادی که در شهرها و روستاهای دور از محل اقامت رسول خدا (ص) زندگی می‌کرده‌اند و به آن حضرت دست‌رسی نداشته‌اند، برخی آیات را تفسیر کرده باشند، ولی با توجه به اینکه صحابه آگاه به تفسیر قرآن با رسول خدا (ص) زندگی می‌کرده‌اند و غالباً با آن حضرت بوده‌اند و کمتر به شهرها و روستاهای دور از محل اقامت آن حضرت می‌رفته‌اند، این احتمال ضعیف است و اگر هم بیان کرده باشند، در حدّ معنای یک یا چند آیه بوده، نه به مقداری که بتوان آنان را مفسر نامید. بنابراین، وجود مفسرانی غیر از رسول خدا (ص) در عصر رسالت معلوم نیست و هیچ دلیل روشنی بر آن وجود ندارد.[۵]

منابع

پانویس

  1. طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام، صفحه ۸۲و۷۳؛ عک، خالد عبد الرحمان، الفرقان والقرآن، صفحه ۳۳۰؛ ذهبی، محمد حسین، التفسیر والمفسرون، جلد۱، صفحه ۴۹؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴، صفحه ۲۴۵؛ کمالی دزفولی، علی، تاریخ تفسیر، صفحه (۹-۲۰).
  2. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۱۸۰۹.
  3. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  4. ر. ک: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۸۰. شیخ حرّ عاملی نیز به این آیه استدلال کرده است که در فهم معنای قرآن باید به پیامبر و امامان معصوم (ع) رجوع شود و استنباط‍ از قرآن متوقف بر رجوع به آنان است (ر. ک: حرّ عاملی، الفوائد الطوسیّه، ص۱۸۶).
  5. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۴-۲۵.

جستارهای وابسته