مقام برهان الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{مقام معصوم}}
| موضوع مرتبط = مقام معصوم
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}


*از جمله مقامات [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مقام]] [[صادقین]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{عربی|اندازه=150%|"وَ نُورِهِ وَ بُرْهَانِهِ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ‏ وَ بَرَكَاتُهُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> شهادت می‌دهم که شما در زمره صادقانید</ref> آمده است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۴.</ref>.
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]] {{عم}} مقام برهان الهی است که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{متن حدیث|بُرْهَانِهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}} آمده است.


==[[امامان معصوم {{عم}}؛ برهان‌های خداوند==
== معناشناسی ==
از ویژگی‌هایی که در [[زیارت جامعه کبیره]] [[امامان معصوم]]{{عم}} را به آن می‌خوانیم "برهان" است: {{عربی|اندازه=150%|" وَ نُورِهِ وَ بُرْهَانِهِ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ‏ وَ بَرَكَاتُهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} اینک باید ببینیم مقصود از "برهان" چیست؟</ref> آمده است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۴.</ref>.
[[برهان]] واژه‌ای عربی است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان [[اختلاف]] است؛ برخی آن را مصدر ثلاثی مجرد «بَرِهَ یَبْرَه بُرْهاناً» به معنای سفید شدن<ref>مفردات، ص‌۱۲۱، «بره».</ref> و برخی دیگر آن را مشتق از ریشه رباعی مجرّد «بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرهَنةً» و به معنای [[حجّت]] و [[دلیل]] دانسته‌اند<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۹۴، «برهن».</ref>؛ ولی بعید نیست این واژه در اصل مصدر «بَرِهَ یَبْرَه» به معنای سفید شدن بوده و پس از آن بر [[کلام]] آشکاری که ابهامی ندارد یا چیز روشنی که در آن خفایی نیست اطلاق شده و سپس به طور اشتقاق انتزاعی فعل رباعی «بَرْهَنَ» از آن اشتقاق یافته است، بنابراین نونِ [[برهان]] با توجّه به مادّه اصلی، زاید و با توجّه به اشتقاق ثانوی اصلی است و شاید این معنای سخن کسانی است که گفته‌اند: بَرْهَنَ مُوَلَّد است<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۶۲، «برهن».</ref>، به هر تقدیر [[برهان]] در لغت اخص از [[دلیل]] و به معنای [[حجّت]] و بیان واضح<ref>منتهی الارب، ج‌۱، ص‌۷۷.</ref> و [[دلیل]] [[قاطع]]<ref>لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۰۴۵، «برهان».</ref> است.
==معنای واژه برهان==
*برخی واژه "برهن" که ریشه "برهان" است را رباعی مجرّد دانسته و "نون" را اصلی می‌دانند و بعضی دیگر آن را از ریشه "بره، یبره" دانسته و "نون" را زاید می‌دانند. این دو قول را مصباح المنیر فیّومی آورده است<ref>المصباح المنیر، ج۱، ص:۴۶؛ والبرهان الحجّة وایضاحها وقیل النون زائدة وقیل اصلیّة.</ref></ref> آمده است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۴.</ref>.
*این تفاوت در ریشه، تأثیری در معنای آن ندارد؛ زیرا اکثر اهل لغت "برهان" را به معنای "دلیل روشن" گرفته‌اند<ref> به عنوان نمونه ر.ک: اساس البلاغه، ص:۳۸؛ والبرهان بیان الحجّة وایضاحها؛ کتاب العین، ج۴، ص:۴۹؛ القاموس المحیط، ج۴، ص:۲۰۱.</ref>.راغب اصفهانی آن را "محکمترین دلیل گرفته است"<ref>المفردات، ص:۴۵؛ ...فالبرهان اوکد الأدلّة.</ref></ref> آمده است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۴.</ref>.
*در صورتی که واژه "برهان" را از "بره، یبره" بگیریم -آن‌چنان که مؤلّف "التحقیق" به آن گرایش دارد<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص:۲۶۲.</ref>، برگرفته از سفید و روشن گشتن است<ref>المفردات، ص:۴۵. نیز ر.ک: المعجم فی فقه القرآن و سرّ بلاغته، ج۵، ص:۴۵۲ - ۴۳۳؛ المنطق، ص:۱۳؛ فرهنگ علوم عقلی، ص:۱۲۲.</ref>. و اشتقاق "برهان" از آن روست که با آن، مدّعا روشن می‌گردد</ref> آمده است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۵.</ref>.
==معنای واژه برهان در منطق==
*"برهان" به عنوان یکی از صناعات خمس در منطق، عبارت است از قیاسی که تشکیل یافته از یقینیّات است و قهراً نتیجه یقینی را هم در پی‌ خواهد داشت</ref> آمده است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۵.</ref>.
*[[خواجه نصیرالدین طوسی]] در اساس الاقتباس گوید: "برهان، قیاسی بُوَد مؤلّف از یقینیّات تا نتیجه یقینی از او لازم آید بالذات و به اضطرار؛ چه لازم از مقدّمات یقینی که مؤلّف باشد به تألیفی یقینی بالذات و بالاضطرار هم یقین بُوَد"<ref>اساس الاقتباس، ص:۳۶۰.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۵.</ref>.
==معنای واژه برهان در قرآن==
*این واژه در قرآن به معنای "دلیل روشن و روشنگر است، چه برگرفته از مقدّمات یقینی باشد یا نه"، با این خصوصیّت، "برهان" در قرآن وسیع‌تر از آن است که در منطق مطرح است، گرچه در نتیجه - که مفید علم قطعی بودن است-  با آن یکسان است. این واژه هشت بار در قرآن آمده است<ref> سوره نساء، آیه:۱۷۴؛ سوره یوسف، آیه:۲۴؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۱۷؛ سوره بقره، آیه:۱۱۱؛ سوره انبیاء، آیه:۲۴؛ سوره نمل، آیه:۶۴؛ سوره قصص، آیه:۷۵ و ۳۲.</ref>. در پنج آیه "برهان" به معنای "حجّت" است؛ به عنوان نمونه:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ }}﴾}}<ref> و هرکس معبود دیگری را با خدا بخواند، مسلّماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۱۷.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۵.</ref>.
*مشرکان، استناد به دلایل واهی همچون تقلید کورکورانه از نیاکان و خرافات دیگر دارند و برهان ندارند.
{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ }}﴾}}<ref> آیا آنان جز خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده‌اند؟ بگو:دلیل خود را بیاورید؛ سوره انبیاء، آیه:۲۴؛ نیز ر.ک: سوره نمل:، آیه:۶۴؛ سوره بقره، آیه:۱۱۱؛ سوره قصص، آیه:۷۵.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۵.</ref>.
*در برخی آیات، "برهان" به معنای "معجزه" است که خود دلیلی بزرگ و یقین‌آور است؛ به عنوان نمونه:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ }}﴾}}<ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم ، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه) ، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه:۳۲.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۶.</ref>.
*این دو معجزه عصا و ید بیضا برهان روشن از پروردگارت به سوی فرعون و اطرافیان اوست که آنان قومی فاسق‌اند<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۶.</ref>.
*در این آیه، از دو معجزه [[حضرت موسی]]{{ع}} به صراحت به عنوان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|«بُرْهَانَانِ}}﴾}} یاد شده است<ref> نیز ر.ک: سوره نساء، آیه:۱۷۴.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۷.</ref>.
*و در برخی از آیات، از "علم شهودی" به عنوان "برهان" یاد شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ }}﴾}}<ref> و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد؛ سوره یوسف، آیه:۲۴.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۷.</ref>.
*"برهان ربّ" یوسف را از غلتیدن در وادی گناه رهانید، این برهان همان دلیل روشن الهی است که نوعی "علم شهودی" است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۷.</ref>.
*'''سؤال:''' آیا "معجزه" و "علم شهودی"، از مقدّمات یقینی نیست؟! پس چرا این موارد را "برهان منطقی" ننامیم؟!<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۷.</ref>.
*'''پاسخ:''' "آنچه قابل نقل و انتقال ذهنی و صالح برای نقد و گفتگوی علمی است و می‌تواند در مواجهه با دیگران، مطلبی را اثبات یا ابطال کند، دانشی است که از راه مبادی عقلی، یا مبانی نقلی، یا تلفیقی از این دو حاصل شود و به صورت "برهان منطقی" با "جدال احسن" درآید، اما اگر به صورت علم شهودی، تجربه باطنی و مانند آن حاصل شود و واجد شرایط باشد، تنها می‌تواند مطلب را برای خود مشاهده‌گر و تجربه کننده، مبرهن و مستدل کند و بدون تبدیل به علم حصولی، قابل نقل و انتقال نیست؛ یعنی نمی‌توان به دیگری گفت: چون من در مشاهدات عرفانی و تجربیّات باطنی‌ام چنین یافتم، پس تو نیز بدان معتقد باش<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۷.</ref>.
*آری، خودش می‌تواند پس از عرضه مشاهدات و تجربیّات خود بر [[وحی]] قرآنی، یا سنّت قطعی معصومان{{عم}} به محتوای آن، یقین حاصل کند و به مضمون آن معتقد شود<ref>ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص:۱۱۹.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۷.</ref>.
==[[امامان معصوم]]{{عم}}؛ برهان‌های توحید و دین خداوند==
*[[امامان معصوم]]{{عم}} برهان خداوند، برهان توحید ذات مقدّس ربوبی و برهان دین او هستند. در کتاب شریف اصول کافی، بابی تحت این عنوان آورده است که:{{عربی|اندازه=150%|" بَابُ أَنَ‏ الْآيَاتِ‏ الَّتِي‏ ذَكَرَهَا اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ {{عم}}‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>این‌که مراد به آیاتی که خداوند در کتابش فرموده، [[ائمه]]{{عم}} هستند.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۸.</ref>.
*مقصود این است که تأویل برخی از آن آیات، [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۸.</ref>.
*[[داوود رقّی]] گوید:" از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: مراد از این آیه چیست؟ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا تُغْنِي الآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ }}﴾}}<ref> آیات و انذارها به حال کسانی که به‌خاطر لجاجت، ایمان نمی‌آورند، مفید نخواهد بود؛ سوره یونس، آیه:۱۰۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود:آیات، امامانند و بیم دهندگان، پیامبران" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْآيَاتُ‏ هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ وَ النُّذُرُ هُمُ‏ الْأَنْبِيَاءُ{{عم}}‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۲۰۷، ح ۱.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۸.</ref>.
*واضح است که [[امامان معصوم]]{{عم}} آیات الله العظمی می‌باشند، وظیفه پیغمبران بیم دادن مردم است از عواقب سوئی که بر گناهانشان مترتّب می‌شود و وجود [[امامان معصوم]]{{عم}} و بیم دادن پیغمبران برای اهل ایمان و افراد شایسته، سودمند و برای مردم سرسختی که ایمان نیاورند، سودی ندارد<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۸.</ref>.
*در روایتی دیگر [[ابو حمزه]] گوید:"به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم: قربانت گردم! شیعه از شما تفسیر آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ}}﴾}}<ref> از همدیگر از چه می‌پرسند؟ از آن خبر سترگ ؛ سوره نبأ، آیه:۱ - ۲.</ref> را می‌پرسند، حضرت فرمود: اختیار این با من است اگر بخواهم تفسیر آن را می‌گویم و اگر نخواهم نه<ref>{{عربی|اندازه=120%|" ذَلِكَ‏ إِلَيَ‏ إِنْ‏ شِئْتُ‏ أَخْبَرْتُهُمْ‏ وَ إِنْ‏ شِئْتُ‏ لَمْ‏ أُخْبِرْهُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}.</ref> سپس فرمود: ولی من تفسیرش را برای تو می‌گویم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" لَكِنِّي أُخْبِرُكَ بِتَفْسِيرِهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}.</ref> پرسیدم: از چه از یکدیگر می‌پرسند؟ این آیه درباره [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است، آن حضرت مکرّر می‌فرمود: خدا را آیه‌ای بزرگتر از من نیست و خدا را خبری بزرگتر از من نیست"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَقَالَ هِيَ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛اصول کافی، ج۱، ص:۲۰۷، ح ۳. نیز ر.ک: مرآة العقول، ج۲، ص:۴۱۵؛ الکافی، الاصول والروضه (شرح ملّا صالح مازندرانی)، ج۵، ص:۳۱۱.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۲۹.</ref>.
*در روایتی آمده است: "روز جنگ صفّین، مردی از لشکر شام در حالی که سلاح بر تن پوشیده و قرآنی حمایل کرده بود و سوره {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ}}﴾}}<ref> از همدیگر از چه می‌پرسند؟ از آن خبر سترگ ؛ سوره نبأ، آیه:۱ - ۲.</ref> را تلاوت می‌کرد، مولا [[امام علی|علی]]{{ع}} شخصاً به میدان او رفت و فرمود:  آیا می‌دانی نبأ عظیمی که در آن اختلاف دارند چیست؟ امام فرمود: و الله! آن نبأ عظیم منم که درباره آن اختلاف دارید و در ولایت من به نزاع برخاسته‌اید، شما از ولایت من بازگشتید بعد از آنکه پذیرفتید ... و در قیامت خواهید دانست که چه عملی انجام داده‌اید"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أَ تَعْرِفُ النَّبَأَ الْعَظِيمَ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ‏؛ أَنَا وَ اللَّهِ النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي فِيَّ اخْتَلَفْتُمْ وَ عَلَى وَلَايَتِي تَنَازَعْتُمْ وَ عَنْ وَلَايَتِي رَجَعْتُمْ بَعْدَ مَا قَبِلْتُمْ وَ بِبَغْيِكُمْ هَلَكْتُمْ بَعْدَ مَا بِسَيْفِي نَجَوْتُمْ وَ يَوْمَ الْغَدِيرِ قَدْ عَلِمْتُمْ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَعْلَمُونَ مَا عَلِمْتُمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص:۴۲۰، ح ۹؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲ (با اندکی تفاوت)؛ مرآة العقول، ج۲، ص:۴۱۶؛ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص:۱۰؛ احقاق الحق، ج۳، ص:۵۰۲ – ۴۸۴.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
*آری، به حق، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آیتی بزرگ از آیات الهی است، [[امامان معصوم]]{{عم}} هم تجلّی آن حضرت هستند که ولایت در وجودشان جلوه‌گر شده است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
*نقش آیه این است که انسان را به "ذوالآیه" می‌رساند و "ذوالآیه" ذات مقدّس ربوبی است. انسان وقتی در دریای فضایل و کمالات مولا [[امام علی|علی]]{{ع}} سیر می‌کند، از این مخلوق وارسته، می‌تواند خالق را بشناسد و درک کند که خداوند، جامع جمیع صفات کمال و جلال است یعنی چه؟ وقتی مخلوق این است، پس خالق برتر از اندیشه و وَهم و خیال است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
*آری، بزرگمردی که در عرصه تمامی فضایل در قلّه بوده؛ چنان‌که خود فرمود:"سیل علوم از دامن کوهسار وجود من جاری است و مرغان دور پروازِ اندیشه‌ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يَنْحَدِرُ عَنِّي‏ السَّيْلُ‏ وَ لَا يَرْقَى‏ إِلَيَ‏ الطَّيْرُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه: خطبه ۳.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
*بزرگمردی که در عرصه زهد و ساده‌زیستی، عدالت و امانتداری، شجاعت، سخاوت، گذشت، عبادت و بندگی خداوند، علم و قضاوت و ... در قلّه بود و فرزندان معصومش نیز در همان قلّه بودند. در این‌جا دریغم می‌آید که برخی از کتاب‌های جامع پیرامون [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نگاشته شده، یاد نکنم<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>:
*الف) [[موسوعة الامام علی ابن ابی‌طالب]]{{ع}}، تألیف آقای [[محمد محمدی ری‌شهری]] در یازده جلد که به فارسی به نام [[دانشنامهٔ امیرالمؤمنین‌ بر پایه قرآن حدیث و تاریخ (کتاب)|دانشنامهٔ امیرالمؤمنین‌ بر پایهٔ قرآن، حدیث و تاریخ]] ترجمه شده است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
*ب) [[الفصول المهمّه]]، تألیف آقای [[ناظم‌زاده قمی]]، در پنج جلد<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
*ج) [[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]] که به همّت آقای [[علی اکبر رشاد]] در دوازده جلد سامان یافته است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
*د) [[امام علی{{ع}} از نگاه دانشوران]] که به همّت آقای مهدی مهریزی و [[هادی ربانی]] در سه جلد سامان یافته است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
*هـ) [[حکومت‌نامه امام علی]]{{ع}} که به همّت آقای [[کاظم قاضی‌زاده]] در چهار جلد سامان یافته است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۰.</ref>.
==اعتراف بزرگان [[اهل سنت]] به فضیلت [[امام علی|علی]]{{ع}}==
*در این‌جا مناسب می‌دانم فضیلت این "قلّه فضیلت" را از زبان بزرگان [[اهل سنت]] نقل کنم<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۱.</ref>:
*١. [[احمد حنبل]]؛ پیشوای مذهب حنبلی می‌گوید: "آن همه فضیلت‌ها که برای [[علی ابن ابی‌ طالب]] بوده و نقل شده برای هیچ یک از اصحاب [[رسول‌ الله]] نبوده است"<ref>المراجعات، مراجعه ۴۹، ص:۲۹۷.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۱.</ref>.
*۲. [[زمخشری]]، مؤلّف تفسیر کشّاف گوید:"من چه بگویم درباره مردی که فضایل او را دشمنانش از راه کینه‌جویی و حسد انکار کردند و دوستانش از ترس و بیم پنهان داشتند، باز از این میان آن قدر فضیلت‌های وی انتشار یافت که خاور و باختر را فرا گرفت..."<ref>زندگانی امیرالمؤمنین {{ع}}، ص:۵.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۱.</ref>.
*٣. [[عبدالفتاح عبدالمقصود]]؛ استاد دانشگاه اسکندریّه گوید:"... امام، برترین مردی است که مادر روزگار تا پایان عمر خود چون او نزاید و اوست که هرگاه هدایت‌طلبان به جستجوی اخبار و گفتارش برآیند، از هر چیزی برای آنان شعاعی می‌درخشد. آری، او مجسّمه‌ای از کمال است که در قالب بشریّت ریخته شده است..."<ref>الغدیر (تقریظ عبد الفتاح عبدالمقصود)، ج۶، ص ح.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۱.</ref>.
*این اعترافات تنها قطره‌ای از دریای اعترافات است...<ref> ر.ک: مقاله کلمات بزرگان و نویسندگان درباره علی {{ع}}، امام علی {{ع}} از نگاه دانشوران، ج۱، ص:۲۲۴ - ۲۰۷. این مقاله برگرفته از حسّاس‌ترین فراز تاریخ یا داستان غدیر که ترجمه و نگارش جمعی از دبیران است.</ref>. آری، [[امام علی]]{{ع}} و فرزندان معصومش{{عم}} برهان ذات مقدّس ربوبی هستند<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۳۱.</ref>.
==منابع==
*[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1_%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1_%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85_%D8%AC%DB%B2_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص:۱۲۴ - ۱۳۲.]


==پانویس==
برخی واژه "برهن" که ریشه "[[برهان]]" است را رباعی مجرّد دانسته و "نون" را اصلی می‌دانند و بعضی دیگر آن را از ریشه "بره، یبره" دانسته و "نون" را زاید می‌دانند. این دو قول را مصباح المنیر فیّومی آورده است<ref>المصباح المنیر، ج۱، ص۴۶؛ والبرهان الحجّة وایضاحها وقیل النون زائدة وقیل اصلیّة.</ref> آمده است.
{{پانویس2}}


{{دانشنامه امامت-خرد}}
این تفاوت در ریشه، تأثیری در معنای آن ندارد؛ زیرا اکثر اهل لغت "[[برهان]]" را به معنای "[[دلیل]] روشن" گرفته‌اند<ref> به عنوان نمونه ر.ک: اساس البلاغه، ص۳۸؛ والبرهان بیان الحجّة وایضاحها؛ کتاب العین، ج۴، ص۴۹؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۰۱.</ref>.راغب اصفهانی آن را "محکمترین [[دلیل]] گرفته است"<ref>المفردات، ص۴۵؛...فالبرهان اوکد الأدلّة.</ref> آمده است.
 
در صورتی که واژه "[[برهان]]" را از "بره، یبره" بگیریم -آن‌چنان که مؤلّف "التحقیق" به آن [[گرایش]] دارد<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۲۶۲.</ref>، برگرفته از سفید و روشن گشتن است<ref>المفردات، ص۴۵. نیز ر.ک: المعجم فی فقه القرآن و سرّ بلاغته، ج۵، ص۴۵۲ - ۴۳۳؛ المنطق، ص۱۳؛ فرهنگ علوم عقلی، ص۱۲۲.</ref>. و اشتقاق "[[برهان]]" از آن روست که با آن، مدّعا روشن می‌گردد آمده است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۲]]، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵.</ref>.
 
== [[برهان]] در منطق ==
"[[برهان]]" به عنوان یکی از صناعات [[خمس]] در منطق، عبارت است از قیاسی که تشکیل یافته از یقینیّات است و قهراً نتیجه [[یقینی]] را هم در پی‌ خواهد داشت آمده است. [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در اساس الاقتباس گوید: "[[برهان]]، قیاسی بُوَد مؤلّف از یقینیّات تا نتیجه [[یقینی]] از او لازم آید بالذات و به [[اضطرار]]؛ چه لازم از مقدّمات [[یقینی]] که مؤلّف باشد به تألیفی [[یقینی]] بالذات و بالاضطرار هم [[یقین]] بُوَد"<ref>اساس الاقتباس، ص۳۶۰.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۲]]، ص۱۲۵.</ref>
 
== [[برهان در قرآن]] ==
این واژه در [[قرآن]] به معنای "[[دلیل]] روشن و روشنگر است، چه برگرفته از مقدّمات [[یقینی]] باشد یا نه"، با این خصوصیّت، "[[برهان]]" در [[قرآن]] وسیع‌تر از آن است که در منطق مطرح است، گرچه در نتیجه - که مفید [[علم]] قطعی بودن است- با آن یکسان است. این واژه هشت بار در [[قرآن]] آمده است<ref> سوره نساء، آیه۱۷۴؛ سوره یوسف، آیه۲۴؛ سوره مؤمنون، آیه۱۱۷؛ سوره بقره، آیه۱۱۱؛ سوره انبیاء، آیه۲۴؛ سوره نمل، آیه۶۴؛ سوره قصص، آیه۷۵ و ۳۲.</ref>.
 
در پنج [[آیه]] "[[برهان]]" به معنای "[[حجّت]]" است؛ به عنوان نمونه: {{متن قرآن| وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ }}<ref> و هرکس معبود دیگری را با خدا بخواند، مسلّماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت؛ سوره مؤمنون، آیه۱۱۷.</ref>.
 
[[مشرکان]]، استناد به [[دلایل]] واهی همچون [[تقلید کورکورانه]] از نیاکان و [[خرافات]] دیگر دارند و [[برهان]] ندارند: {{متن قرآن| أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ }}<ref> آیا آنان جز خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده‌اند؟ بگو:دلیل خود را بیاورید؛ سوره انبیاء، آیه۲۴؛ نیز ر.ک: سوره نمل:، آیه۶۴؛ سوره بقره، آیه۱۱۱؛ سوره قصص، آیه۷۵.</ref>.
 
در برخی [[آیات]]، "[[برهان]]" به معنای "[[معجزه]]" است که خود دلیلی بزرگ و یقین‌آور است؛ به عنوان نمونه: {{متن قرآن| اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ }}<ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو [[برهان]] از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه۳۲.</ref>. این دو [[معجزه]] [[عصا]] و [[ید بیضا]] [[برهان]] روشن از پروردگارت به سوی [[فرعون]] و اطرافیان اوست که آنان قومی فاسق‌اند. در این [[آیه]]، از دو [[معجزه]] [[حضرت موسی]] {{ع}} به صراحت به عنوان {{متن قرآن|«بُرْهَانَانِ}} یاد شده است<ref> نیز ر.ک: سوره نساء، آیه۱۷۴.</ref>.
 
در برخی از [[آیات]]، از "[[علم]] [[شهودی]]" به عنوان "[[برهان]]" یاد شده است: {{متن قرآن| وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ }}<ref> و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر [[برهان]] پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد؛ سوره یوسف، آیه۲۴.</ref>. "[[برهان رب]]" [[یوسف]] را از غلتیدن در وادی [[گناه]] رهانید، این [[برهان]] همان [[دلیل]] روشن [[الهی]] است که نوعی "[[علم]] [[شهودی]]" است.
 
'''سؤال:''' آیا "[[معجزه]]" و "[[علم]] [[شهودی]]"، از مقدّمات [[یقینی]] نیست؟! پس چرا این موارد را "[[برهان]] منطقی" ننامیم؟!
 
'''پاسخ:''' "آنچه قابل [[نقل]] و انتقال [[ذهنی]] و [[صالح]] برای نقد و گفتگوی [[علمی]] است و می‌تواند در مواجهه با دیگران، مطلبی را [[اثبات]] یا ابطال کند، دانشی است که از راه مبادی [[عقلی]]، یا [[مبانی نقلی]]، یا تلفیقی از این دو حاصل شود و به [[صورت]]"[[برهان]] منطقی" با "[[جدال]] احسن" درآید، اما اگر به صورت [[علم]] [[شهودی]]، تجربه [[باطنی]] و مانند آن حاصل شود و واجد شرایط باشد، تنها می‌تواند مطلب را برای خود مشاهده‌گر و تجربه کننده، [[مبرهن]] و مستدل کند و بدون تبدیل به [[علم حصولی]]، قابل [[نقل]] و انتقال نیست؛ یعنی نمی‌توان به دیگری گفت: چون من در مشاهدات [[عرفانی]] و تجربیّات باطنی‌ام چنین یافتم، پس تو نیز بدان [[معتقد]] باش. آری، خودش می‌تواند پس از عرضه مشاهدات و تجربیّات خود بر [[وحی]] [[قرآنی]]، یا [[سنّت]] قطعی [[معصومان]] {{عم}} به محتوای آن، [[یقین]] حاصل کند و به مضمون آن [[معتقد]] شود<ref>ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۲]]، ص۱۲۵ ـ ۱۲۷.</ref>
 
== [[امامان معصوم]] {{عم}}؛ برهان‌های [[توحید]] و [[دین]] [[خداوند]] ==
[[امامان معصوم]] {{عم}} [[برهان]] [[خداوند]]، برهان توحید ذات [[مقدّس]] ربوبی و برهان دین او هستند. در کتاب [[شریف]] [[اصول کافی]]، بابی تحت این عنوان آورده است که:{{عربی|" بَابُ أَنَ‏ الْآيَاتِ‏ الَّتِي‏ ذَكَرَهَا اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ {{عم}}‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>اینکه مراد به آیاتی که خداوند در کتابش فرموده، [[ائمه]] {{عم}} هستند.</ref>. مقصود این است که [[تأویل]] برخی از آن [[آیات]]، [[امامان معصوم]] {{عم}} هستند.
 
[[داوود رقّی]] گوید: " از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: مراد از این [[آیه]] چیست؟ {{متن قرآن| وَمَا تُغْنِي الآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ }}<ref> آیات و انذارها به حال کسانی که به‌خاطر لجاجت، ایمان نمی‌آورند، مفید نخواهد بود؛ سوره یونس، آیه۱۰۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود:[[آیات]]، امامانند و [[بیم]] دهندگان، [[پیامبران]]"<ref>{{متن حدیث|الْآيَاتُ‏ هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ وَ النُّذُرُ هُمُ‏ الْأَنْبِيَاءُ {{عم}}‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۰۷، ح ۱.</ref>.
 
واضح است که [[امامان معصوم]] {{عم}} [[آیات]] [[الله]] العظمی می‌باشند، [[وظیفه]] [[پیغمبران]] [[بیم]] دادن [[مردم]] است از عواقب سوئی که بر گناهانشان مترتّب می‌شود و وجود [[امامان معصوم]] {{عم}} و [[بیم]] دادن [[پیغمبران]] برای اهل [[ایمان]] و افراد [[شایسته]]، سودمند و برای [[مردم]] سرسختی که [[ایمان]] نیاورند، سودی ندارد.
 
در روایتی دیگر [[ابو حمزه]] گوید: "به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کردم: قربانت گردم! [[شیعه]] از شما [[تفسیر آیه]]: {{متن قرآن| عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ}}<ref> از همدیگر از چه می‌پرسند؟ از آن خبر سترگ؛ سوره نبأ، آیه۱ - ۲.</ref> را می‌پرسند، حضرت فرمود: [[اختیار]] این با من است اگر بخواهم [[تفسیر]] آن را می‌گویم و اگر نخواهم نه<ref>{{متن حدیث|ذَلِكَ‏ إِلَيَ‏ إِنْ‏ شِئْتُ‏ أَخْبَرْتُهُمْ‏ وَ إِنْ‏ شِئْتُ‏ لَمْ‏ أُخْبِرْهُمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}.</ref> سپس فرمود: ولی من تفسیرش را برای تو می‌گویم<ref>{{متن حدیث|لَكِنِّي أُخْبِرُكَ بِتَفْسِيرِهَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}.</ref> پرسیدم: از چه از یکدیگر می‌پرسند؟ این [[آیه]] درباره امیرالمؤمنین علی {{ع}} است، آن حضرت مکرّر می‌فرمود: [[خدا]] را آیه‌ای بزرگتر از من نیست و [[خدا]] را خبری بزرگتر از من نیست"<ref>{{متن حدیث|فَقَالَ هِيَ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۰۷، ح ۳. نیز ر.ک: مرآة العقول، ج۲، ص۴۱۵؛ الکافی، الاصول والروضه (شرح ملّا صالح مازندرانی)، ج۵، ص۳۱۱.</ref>.
 
در روایتی آمده است: "روز [[جنگ]] [[صفّین]]، مردی از [[لشکر]] [[شام]] در حالی که [[سلاح]] بر تن پوشیده و [[قرآنی]] حمایل کرده بود و [[سوره]] {{متن قرآن| عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ}}<ref> از همدیگر از چه می‌پرسند؟ از آن خبر سترگ؛ سوره نبأ، آیه۱ - ۲.</ref> را [[تلاوت]] می‌کرد، [[مولا]] [[امام علی|علی]] {{ع}} شخصاً به میدان او رفت و فرمود: آیا می‌دانی نبأ عظیمی که در آن [[اختلاف]] دارند چیست؟ [[امام]] فرمود: و [[الله]]! آن [[نبأ عظیم]] منم که درباره آن [[اختلاف]] دارید و در [[ولایت]] من به [[نزاع]] برخاسته‌اید، شما از [[ولایت]] من بازگشتید بعد از آنکه پذیرفتید... و در [[قیامت]] خواهید دانست که چه عملی انجام داده‌اید"<ref>{{متن حدیث|أَ تَعْرِفُ النَّبَأَ الْعَظِيمَ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ‏؛ أَنَا وَ اللَّهِ النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي فِيَّ اخْتَلَفْتُمْ وَ عَلَى وَلَايَتِي تَنَازَعْتُمْ وَ عَنْ وَلَايَتِي رَجَعْتُمْ بَعْدَ مَا قَبِلْتُمْ وَ بِبَغْيِكُمْ هَلَكْتُمْ بَعْدَ مَا بِسَيْفِي نَجَوْتُمْ وَ يَوْمَ الْغَدِيرِ قَدْ عَلِمْتُمْ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَعْلَمُونَ مَا عَلِمْتُمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۲۰، ح ۹؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲ (با اندکی تفاوت)؛ مرآة العقول، ج۲، ص۴۱۶؛ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰؛ احقاق الحق، ج۳، ص۵۰۲ ـ ۴۸۴.</ref>.
 
[[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} آیتی بزرگ از [[آیات الهی]] است، [[امامان معصوم]] {{عم}} هم تجلّی آن حضرت هستند که [[ولایت]] در وجودشان جلوه‌گر شده است.
 
نقش [[آیه]] این است که [[انسان]] را به "ذوالآیه" می‌رساند و "ذوالآیه" ذات [[مقدّس]] ربوبی است. [[انسان]] وقتی در دریای [[فضایل]] و [[کمالات]] [[مولا]] [[امام علی|علی]] {{ع}} سیر می‌کند، از این مخلوق [[وارسته]]، می‌تواند [[خالق]] را بشناسد و [[درک]] کند که [[خداوند]]، جامع جمیع صفات کمال و جلال است یعنی چه؟ وقتی مخلوق این است، پس [[خالق]] [[برتر]] از [[اندیشه]] و وَهم و خیال است.
 
بزرگمردی که در عرصه تمامی [[فضایل]] در قلّه بوده؛ چنان‌که خود فرمود: "سیل [[علوم]] از دامن کوهسار وجود من جاری است و مرغان دور پروازِ [[اندیشه‌ها]] به بلندای [[ارزش]] من نتوانند پرواز کرد"<ref>{{متن حدیث|يَنْحَدِرُ عَنِّي‏ السَّيْلُ‏ وَ لَا يَرْقَى‏ إِلَيَ‏ الطَّيْرُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ نهج البلاغه: خطبه ۳.</ref>.
 
بزرگمردی که در عرصه [[زهد]] و [[ساده‌زیستی]]، [[عدالت]] و [[امانتداری]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]]، [[گذشت]]، [[عبادت]] و [[بندگی]] [[خداوند]]، [[علم]] و [[قضاوت]] و... در قلّه بود و [[فرزندان]] معصومش نیز در همان قلّه بودند<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)| در آستان امامان معصوم ج۲]]؛ ص۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:10115976.jpg|22px]] [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|'''در آستان امامان معصوم ج۲''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
[[رده:مقام معصوم]]
[[رده:مقام معصوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۴

از جمله مقامات امامان معصوم (ع) مقام برهان الهی است که در زیارت جامعه کبیره با عبارت «بُرْهَانِهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» آمده است.

معناشناسی

برهان واژه‌ای عربی است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان اختلاف است؛ برخی آن را مصدر ثلاثی مجرد «بَرِهَ یَبْرَه بُرْهاناً» به معنای سفید شدن[۱] و برخی دیگر آن را مشتق از ریشه رباعی مجرّد «بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرهَنةً» و به معنای حجّت و دلیل دانسته‌اند[۲]؛ ولی بعید نیست این واژه در اصل مصدر «بَرِهَ یَبْرَه» به معنای سفید شدن بوده و پس از آن بر کلام آشکاری که ابهامی ندارد یا چیز روشنی که در آن خفایی نیست اطلاق شده و سپس به طور اشتقاق انتزاعی فعل رباعی «بَرْهَنَ» از آن اشتقاق یافته است، بنابراین نونِ برهان با توجّه به مادّه اصلی، زاید و با توجّه به اشتقاق ثانوی اصلی است و شاید این معنای سخن کسانی است که گفته‌اند: بَرْهَنَ مُوَلَّد است[۳]، به هر تقدیر برهان در لغت اخص از دلیل و به معنای حجّت و بیان واضح[۴] و دلیل قاطع[۵] است.

برخی واژه "برهن" که ریشه "برهان" است را رباعی مجرّد دانسته و "نون" را اصلی می‌دانند و بعضی دیگر آن را از ریشه "بره، یبره" دانسته و "نون" را زاید می‌دانند. این دو قول را مصباح المنیر فیّومی آورده است[۶] آمده است.

این تفاوت در ریشه، تأثیری در معنای آن ندارد؛ زیرا اکثر اهل لغت "برهان" را به معنای "دلیل روشن" گرفته‌اند[۷].راغب اصفهانی آن را "محکمترین دلیل گرفته است"[۸] آمده است.

در صورتی که واژه "برهان" را از "بره، یبره" بگیریم -آن‌چنان که مؤلّف "التحقیق" به آن گرایش دارد[۹]، برگرفته از سفید و روشن گشتن است[۱۰]. و اشتقاق "برهان" از آن روست که با آن، مدّعا روشن می‌گردد آمده است[۱۱].

برهان در منطق

"برهان" به عنوان یکی از صناعات خمس در منطق، عبارت است از قیاسی که تشکیل یافته از یقینیّات است و قهراً نتیجه یقینی را هم در پی‌ خواهد داشت آمده است. خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس گوید: "برهان، قیاسی بُوَد مؤلّف از یقینیّات تا نتیجه یقینی از او لازم آید بالذات و به اضطرار؛ چه لازم از مقدّمات یقینی که مؤلّف باشد به تألیفی یقینی بالذات و بالاضطرار هم یقین بُوَد"[۱۲].[۱۳]

برهان در قرآن

این واژه در قرآن به معنای "دلیل روشن و روشنگر است، چه برگرفته از مقدّمات یقینی باشد یا نه"، با این خصوصیّت، "برهان" در قرآن وسیع‌تر از آن است که در منطق مطرح است، گرچه در نتیجه - که مفید علم قطعی بودن است- با آن یکسان است. این واژه هشت بار در قرآن آمده است[۱۴].

در پنج آیه "برهان" به معنای "حجّت" است؛ به عنوان نمونه: ﴿ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ [۱۵].

مشرکان، استناد به دلایل واهی همچون تقلید کورکورانه از نیاکان و خرافات دیگر دارند و برهان ندارند: ﴿ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ [۱۶].

در برخی آیات، "برهان" به معنای "معجزه" است که خود دلیلی بزرگ و یقین‌آور است؛ به عنوان نمونه: ﴿ اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ [۱۷]. این دو معجزه عصا و ید بیضا برهان روشن از پروردگارت به سوی فرعون و اطرافیان اوست که آنان قومی فاسق‌اند. در این آیه، از دو معجزه حضرت موسی (ع) به صراحت به عنوان ﴿«بُرْهَانَانِ یاد شده است[۱۸].

در برخی از آیات، از "علم شهودی" به عنوان "برهان" یاد شده است: ﴿ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ [۱۹]. "برهان رب" یوسف را از غلتیدن در وادی گناه رهانید، این برهان همان دلیل روشن الهی است که نوعی "علم شهودی" است.

سؤال: آیا "معجزه" و "علم شهودی"، از مقدّمات یقینی نیست؟! پس چرا این موارد را "برهان منطقی" ننامیم؟!

پاسخ: "آنچه قابل نقل و انتقال ذهنی و صالح برای نقد و گفتگوی علمی است و می‌تواند در مواجهه با دیگران، مطلبی را اثبات یا ابطال کند، دانشی است که از راه مبادی عقلی، یا مبانی نقلی، یا تلفیقی از این دو حاصل شود و به صورت"برهان منطقی" با "جدال احسن" درآید، اما اگر به صورت علم شهودی، تجربه باطنی و مانند آن حاصل شود و واجد شرایط باشد، تنها می‌تواند مطلب را برای خود مشاهده‌گر و تجربه کننده، مبرهن و مستدل کند و بدون تبدیل به علم حصولی، قابل نقل و انتقال نیست؛ یعنی نمی‌توان به دیگری گفت: چون من در مشاهدات عرفانی و تجربیّات باطنی‌ام چنین یافتم، پس تو نیز بدان معتقد باش. آری، خودش می‌تواند پس از عرضه مشاهدات و تجربیّات خود بر وحی قرآنی، یا سنّت قطعی معصومان (ع) به محتوای آن، یقین حاصل کند و به مضمون آن معتقد شود[۲۰].[۲۱]

امامان معصوم (ع)؛ برهان‌های توحید و دین خداوند

امامان معصوم (ع) برهان خداوند، برهان توحید ذات مقدّس ربوبی و برهان دین او هستند. در کتاب شریف اصول کافی، بابی تحت این عنوان آورده است که:" بَابُ أَنَ‏ الْآيَاتِ‏ الَّتِي‏ ذَكَرَهَا اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ هُمُ الْأَئِمَّةُ (ع)‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۲۲]. مقصود این است که تأویل برخی از آن آیات، امامان معصوم (ع) هستند.

داوود رقّی گوید: " از امام صادق (ع) پرسیدم: مراد از این آیه چیست؟ ﴿ وَمَا تُغْنِي الآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ [۲۳]. امام صادق (ع) فرمود:آیات، امامانند و بیم دهندگان، پیامبران"[۲۴].

واضح است که امامان معصوم (ع) آیات الله العظمی می‌باشند، وظیفه پیغمبران بیم دادن مردم است از عواقب سوئی که بر گناهانشان مترتّب می‌شود و وجود امامان معصوم (ع) و بیم دادن پیغمبران برای اهل ایمان و افراد شایسته، سودمند و برای مردم سرسختی که ایمان نیاورند، سودی ندارد.

در روایتی دیگر ابو حمزه گوید: "به امام باقر (ع) عرض کردم: قربانت گردم! شیعه از شما تفسیر آیه: ﴿ عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ[۲۵] را می‌پرسند، حضرت فرمود: اختیار این با من است اگر بخواهم تفسیر آن را می‌گویم و اگر نخواهم نه[۲۶] سپس فرمود: ولی من تفسیرش را برای تو می‌گویم[۲۷] پرسیدم: از چه از یکدیگر می‌پرسند؟ این آیه درباره امیرالمؤمنین علی (ع) است، آن حضرت مکرّر می‌فرمود: خدا را آیه‌ای بزرگتر از من نیست و خدا را خبری بزرگتر از من نیست"[۲۸].

در روایتی آمده است: "روز جنگ صفّین، مردی از لشکر شام در حالی که سلاح بر تن پوشیده و قرآنی حمایل کرده بود و سوره ﴿ عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ[۲۹] را تلاوت می‌کرد، مولا علی (ع) شخصاً به میدان او رفت و فرمود: آیا می‌دانی نبأ عظیمی که در آن اختلاف دارند چیست؟ امام فرمود: و الله! آن نبأ عظیم منم که درباره آن اختلاف دارید و در ولایت من به نزاع برخاسته‌اید، شما از ولایت من بازگشتید بعد از آنکه پذیرفتید... و در قیامت خواهید دانست که چه عملی انجام داده‌اید"[۳۰].

امیرمؤمنان علی (ع) آیتی بزرگ از آیات الهی است، امامان معصوم (ع) هم تجلّی آن حضرت هستند که ولایت در وجودشان جلوه‌گر شده است.

نقش آیه این است که انسان را به "ذوالآیه" می‌رساند و "ذوالآیه" ذات مقدّس ربوبی است. انسان وقتی در دریای فضایل و کمالات مولا علی (ع) سیر می‌کند، از این مخلوق وارسته، می‌تواند خالق را بشناسد و درک کند که خداوند، جامع جمیع صفات کمال و جلال است یعنی چه؟ وقتی مخلوق این است، پس خالق برتر از اندیشه و وَهم و خیال است.

بزرگمردی که در عرصه تمامی فضایل در قلّه بوده؛ چنان‌که خود فرمود: "سیل علوم از دامن کوهسار وجود من جاری است و مرغان دور پروازِ اندیشه‌ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد"[۳۱].

بزرگمردی که در عرصه زهد و ساده‌زیستی، عدالت و امانتداری، شجاعت، سخاوت، گذشت، عبادت و بندگی خداوند، علم و قضاوت و... در قلّه بود و فرزندان معصومش نیز در همان قلّه بودند[۳۲].

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص‌۱۲۱، «بره».
  2. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۹۴، «برهن».
  3. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۶۲، «برهن».
  4. منتهی الارب، ج‌۱، ص‌۷۷.
  5. لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۰۴۵، «برهان».
  6. المصباح المنیر، ج۱، ص۴۶؛ والبرهان الحجّة وایضاحها وقیل النون زائدة وقیل اصلیّة.
  7. به عنوان نمونه ر.ک: اساس البلاغه، ص۳۸؛ والبرهان بیان الحجّة وایضاحها؛ کتاب العین، ج۴، ص۴۹؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۰۱.
  8. المفردات، ص۴۵؛...فالبرهان اوکد الأدلّة.
  9. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۲۶۲.
  10. المفردات، ص۴۵. نیز ر.ک: المعجم فی فقه القرآن و سرّ بلاغته، ج۵، ص۴۵۲ - ۴۳۳؛ المنطق، ص۱۳؛ فرهنگ علوم عقلی، ص۱۲۲.
  11. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵.
  12. اساس الاقتباس، ص۳۶۰.
  13. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲، ص۱۲۵.
  14. سوره نساء، آیه۱۷۴؛ سوره یوسف، آیه۲۴؛ سوره مؤمنون، آیه۱۱۷؛ سوره بقره، آیه۱۱۱؛ سوره انبیاء، آیه۲۴؛ سوره نمل، آیه۶۴؛ سوره قصص، آیه۷۵ و ۳۲.
  15. و هرکس معبود دیگری را با خدا بخواند، مسلّماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت؛ سوره مؤمنون، آیه۱۱۷.
  16. آیا آنان جز خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده‌اند؟ بگو:دلیل خود را بیاورید؛ سوره انبیاء، آیه۲۴؛ نیز ر.ک: سوره نمل:، آیه۶۴؛ سوره بقره، آیه۱۱۱؛ سوره قصص، آیه۷۵.
  17. دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه۳۲.
  18. نیز ر.ک: سوره نساء، آیه۱۷۴.
  19. و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد؛ سوره یوسف، آیه۲۴.
  20. ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص۱۱۹.
  21. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲، ص۱۲۵ ـ ۱۲۷.
  22. اینکه مراد به آیاتی که خداوند در کتابش فرموده، ائمه (ع) هستند.
  23. آیات و انذارها به حال کسانی که به‌خاطر لجاجت، ایمان نمی‌آورند، مفید نخواهد بود؛ سوره یونس، آیه۱۰۱.
  24. «الْآيَاتُ‏ هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ وَ النُّذُرُ هُمُ‏ الْأَنْبِيَاءُ (ع)‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۰۷، ح ۱.
  25. از همدیگر از چه می‌پرسند؟ از آن خبر سترگ؛ سوره نبأ، آیه۱ - ۲.
  26. «ذَلِكَ‏ إِلَيَ‏ إِنْ‏ شِئْتُ‏ أَخْبَرْتُهُمْ‏ وَ إِنْ‏ شِئْتُ‏ لَمْ‏ أُخْبِرْهُمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏».
  27. «لَكِنِّي أُخْبِرُكَ بِتَفْسِيرِهَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏».
  28. «فَقَالَ هِيَ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۰۷، ح ۳. نیز ر.ک: مرآة العقول، ج۲، ص۴۱۵؛ الکافی، الاصول والروضه (شرح ملّا صالح مازندرانی)، ج۵، ص۳۱۱.
  29. از همدیگر از چه می‌پرسند؟ از آن خبر سترگ؛ سوره نبأ، آیه۱ - ۲.
  30. «أَ تَعْرِفُ النَّبَأَ الْعَظِيمَ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ‏؛ أَنَا وَ اللَّهِ النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي فِيَّ اخْتَلَفْتُمْ وَ عَلَى وَلَايَتِي تَنَازَعْتُمْ وَ عَنْ وَلَايَتِي رَجَعْتُمْ بَعْدَ مَا قَبِلْتُمْ وَ بِبَغْيِكُمْ هَلَكْتُمْ بَعْدَ مَا بِسَيْفِي نَجَوْتُمْ وَ يَوْمَ الْغَدِيرِ قَدْ عَلِمْتُمْ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَعْلَمُونَ مَا عَلِمْتُمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۲۰، ح ۹؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲ (با اندکی تفاوت)؛ مرآة العقول، ج۲، ص۴۱۶؛ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰؛ احقاق الحق، ج۳، ص۵۰۲ ـ ۴۸۴.
  31. «يَنْحَدِرُ عَنِّي‏ السَّيْلُ‏ وَ لَا يَرْقَى‏ إِلَيَ‏ الطَّيْرُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ نهج البلاغه: خطبه ۳.
  32. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲؛ ص۱۲۸ ـ ۱۳۰.