←حمایت از پیامبر{{صل}}
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
بنابراین، خدیجه افزون بر [[سبقت]] به [[پذیرش اسلام]]، از اولین کسانی است که در کنار [[پیغمبر]]{{صل}} نماز اقامه کرده است<ref>خصائص نسائی، ص۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۵۸.</ref> | بنابراین، خدیجه افزون بر [[سبقت]] به [[پذیرش اسلام]]، از اولین کسانی است که در کنار [[پیغمبر]]{{صل}} نماز اقامه کرده است<ref>خصائص نسائی، ص۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۵۸.</ref> | ||
== | == حمایت از پیامبر{{صل}} == | ||
در سه [[سال اول بعثت]] که پیامبر [[مردم]] را مخفیانه به اسلام [[دعوت]] مینمود، مشکل چندانی نداشت. در [[سال سوم بعثت]]، [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> نازل شد و آن [[حضرت]] [[مأمور]] به [[دعوت علنی]] گردید. از آن پس با [[مشکلات]] بسیاری روبهرو شد. در این دوران، ابوطالب، خدیجه و علی{{ع}} با [[جان]] و [[دل]] از وی [[پشتیبانی]] کردند. خدمات [[خدیجه]] در این دوران از دو سو قابل ارزیابی است: | در سه [[سال اول بعثت]] که پیامبر [[مردم]] را مخفیانه به اسلام [[دعوت]] مینمود، مشکل چندانی نداشت. در [[سال سوم بعثت]]، [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> نازل شد و آن [[حضرت]] [[مأمور]] به [[دعوت علنی]] گردید. از آن پس با [[مشکلات]] بسیاری روبهرو شد. در این دوران، ابوطالب، خدیجه و علی{{ع}} با [[جان]] و [[دل]] از وی [[پشتیبانی]] کردند. خدمات [[خدیجه]] در این دوران از دو سو قابل ارزیابی است: | ||
=== | === حمایت [[اجتماعی]] === | ||
[[حضرت خدیجه]] به سبب برخورداری از جایگاه والای اجتماعی، توانست بارها [[پیامبر]] را از [[شر]] [[نادانان]] برهاند. پیامبر در ایام [[حج]] به بالای [[کوه صفا]] رفت و با صدای بلند ندا داد: [[مردم]]! من فرستاده پروردگارم. آنگاه به [[کوه]] [[مروه]] رفت و سه بار سخن پیشین خود را تکرار کرد. عربهای [[متعصب]] و [[نادان]]، سنگ در دست، به دنبال پیامبر روانه شدند. [[ابوجهل]] سنگی پرتاب کرد که به پیشانی [[رسول الله]]{{صل}} اصابت کرد و [[خون]] از پیشانی ایشان جاری شد. پیامبر به کوه ابوقبیس رفت. [[مشرکان]] نیز در پی او روانه شدند. [[حضرت علی]]{{ع}} خود را به خدیجه رساند و ماجرا را به وی بازگفت. [[اشک]] بر گونههای خدیجه جاری شد. ظرفی از [[غذا]] برداشت و برای یافتن پیامبر، همراه علی{{ع}} راهی کوهها و دشتها شد. خدیجه صدا میزد: کجایی ای [[رسول خدا]]<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۱۱؛ اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۸؛ اعلمو انی فاطمه{{ع}}، ج۲، ص۲۳۶.</ref>! در این هنگام، [[جبرئیل]] بر پیامبر نازل شد و عرض کرد: این خدیجه است که با چشم گریان به دنبال تو میگردد و همراه او ظرفی از طعام و آب است. او را بخوان و بگو [[خدا]] به تو [[سلام]] میرساند و او را به [[خانه]] بهشتی که از [[نور]] [[زینت]] شده، [[بشارت]] بده. خدیجه و علی{{ع}}، پیامبر را یافتند و به خانه آوردند. مردم به خانه خدیجه [[حمله]] بردند و آنجا را سنگباران کردند. خدیجه بیرون آمد و خود را سپر سنگ [[دشمن]] قرار داد. و فرمود: آیا از سنگباران خانه زنی که [[نجیبترین]] [[قوم]] شماست، [[شرم]] ندارید؟ مردم با شنیدن سخنانش پراکنده شدند. او برای مداوای پیامبر به خانه بازگشت. پیامبر سلام خدا را به وی رساند. خدیجه گفت: | [[حضرت خدیجه]] به سبب برخورداری از جایگاه والای اجتماعی، توانست بارها [[پیامبر]] را از [[شر]] [[نادانان]] برهاند. پیامبر در ایام [[حج]] به بالای [[کوه صفا]] رفت و با صدای بلند ندا داد: [[مردم]]! من فرستاده پروردگارم. آنگاه به [[کوه]] [[مروه]] رفت و سه بار سخن پیشین خود را تکرار کرد. عربهای [[متعصب]] و [[نادان]]، سنگ در دست، به دنبال پیامبر روانه شدند. [[ابوجهل]] سنگی پرتاب کرد که به پیشانی [[رسول الله]]{{صل}} اصابت کرد و [[خون]] از پیشانی ایشان جاری شد. پیامبر به کوه ابوقبیس رفت. [[مشرکان]] نیز در پی او روانه شدند. [[حضرت علی]]{{ع}} خود را به خدیجه رساند و ماجرا را به وی بازگفت. [[اشک]] بر گونههای خدیجه جاری شد. ظرفی از [[غذا]] برداشت و برای یافتن پیامبر، همراه علی{{ع}} راهی کوهها و دشتها شد. خدیجه صدا میزد: کجایی ای [[رسول خدا]]<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۱۱؛ اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۸؛ اعلمو انی فاطمه{{ع}}، ج۲، ص۲۳۶.</ref>! در این هنگام، [[جبرئیل]] بر پیامبر نازل شد و عرض کرد: این خدیجه است که با چشم گریان به دنبال تو میگردد و همراه او ظرفی از طعام و آب است. او را بخوان و بگو [[خدا]] به تو [[سلام]] میرساند و او را به [[خانه]] بهشتی که از [[نور]] [[زینت]] شده، [[بشارت]] بده. خدیجه و علی{{ع}}، پیامبر را یافتند و به خانه آوردند. مردم به خانه خدیجه [[حمله]] بردند و آنجا را سنگباران کردند. خدیجه بیرون آمد و خود را سپر سنگ [[دشمن]] قرار داد. و فرمود: آیا از سنگباران خانه زنی که [[نجیبترین]] [[قوم]] شماست، [[شرم]] ندارید؟ مردم با شنیدن سخنانش پراکنده شدند. او برای مداوای پیامبر به خانه بازگشت. پیامبر سلام خدا را به وی رساند. خدیجه گفت: | ||
{{متن حدیث|ان الله هو السلام و منه السلام و على جبرائيل السلام و عليك يا رسول الله! السلام و بركاته}}<ref>اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۳؛ البدایة والنهایة، ج۳، ص۱۹۷؛ کشفالغمه، ج۱، ص۵۰۸.</ref>؛ [[خدا]]، خود [[سلام]] است و سلام از اوست و سلام بر [[جبرئیل]] و بر تو ای [[رسول خدا]]! و [[رحمت]] و [[برکات]] [[خداوند]] بر تو باد!<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۵۹.</ref>. | {{متن حدیث|ان الله هو السلام و منه السلام و على جبرائيل السلام و عليك يا رسول الله! السلام و بركاته}}<ref>اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۳؛ البدایة والنهایة، ج۳، ص۱۹۷؛ کشفالغمه، ج۱، ص۵۰۸.</ref>؛ [[خدا]]، خود [[سلام]] است و سلام از اوست و سلام بر [[جبرئیل]] و بر تو ای [[رسول خدا]]! و [[رحمت]] و [[برکات]] [[خداوند]] بر تو باد!<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۵۹.</ref>. | ||
=== | === حمایت مالی === | ||
[[خدیجه]] بعد از [[ازدواج با پیامبر]]، پلههای [[نزدیکی به خداوند]] را یکی پس از دیگری میپیمود و در این راه هیچ [[احساس]] خستگی نمیکرد؛ بلکه از هر وسیلهای برای رسیدن به قله [[شرف]] و [[انسانیت]] و [[سعادت]] استفاده میکرد. | [[خدیجه]] بعد از [[ازدواج با پیامبر]]، پلههای [[نزدیکی به خداوند]] را یکی پس از دیگری میپیمود و در این راه هیچ [[احساس]] خستگی نمیکرد؛ بلکه از هر وسیلهای برای رسیدن به قله [[شرف]] و [[انسانیت]] و [[سعادت]] استفاده میکرد. | ||
خدیجه با [[مدیریت]] عالی خویش توانسته بود از راه [[تجارت]]، [[مال]] فراوانی به دست آورد. او از [[سرمایهداران]] بزرگ جزیرةالعرب بود؛ ولی [[دل]] به زر نیست؛ بلکه هدفش کسب [[معنویت]] بود. او هنگام ازدواج با پیامبر گفت: | خدیجه با [[مدیریت]] عالی خویش توانسته بود از راه [[تجارت]]، [[مال]] فراوانی به دست آورد. او از [[سرمایهداران]] بزرگ جزیرةالعرب بود؛ ولی [[دل]] به زر نیست؛ بلکه هدفش کسب [[معنویت]] بود. او هنگام ازدواج با پیامبر گفت: |