جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== [[ناآرامیها]] در [[عراق]] === | === [[ناآرامیها]] در [[عراق]] === | ||
* '''حرکت [[خوارج]]''': هنگامی که سرزمین شام، [[پرچم]] [[عصیان]] در برابر حکومت مروان دوم برافراشت، طبیعی بود که حرکتها در عراق خطرناکتر باشد، بهویژه که آن [[سرزمین]] از زمانی که [[شام]] [[مرکز حکومت]] شد - در برابر [[حکومت اموی]] - متشنجتر بود. عراق به مرکز [[شیعه]] و خوارج بودن [[شهرت]] داشت و [[تعصب]] منطقهای در میان [[مردم]] آن [[حاکم]] بود که این بیانگر [[هویت]] عراقی آنان میشد؛ تعصب پرشور افراطی آنان در برابر [[گرایش]] شامی، حدّومرز نداشت. [[اختلاف]] میان [[بنیامیه]] فرصتی بود تا خوارج بر حکومت اموی بشورند و ضربه خردکنندهای به مروان دوم وارد کنند تا [[حکومتی]] را که از دست او فریاد میکشیدند و خواستار [[رهایی]] از آن بودند، پایان یابد. در این دوران ویژگی حرکت ایشان فراگیر بودن آن بود. پیشتر نشان [[سپاه]] ایشان کمی افراد آن بود؛ اما اکنون همراه با عده بسیاری از تودهها میجنگیدند<ref>به نظر میرسد که جنبش خوارج بعد از نود سال عملکرد عقیدتی و انقلابی، به لحاظ تعداد، فزونی یافتند وطبقات مختلفی به آنها پیوستند. از اینرو فقط منحصر به مؤمنانی که همچون گذشته در ایمان خارجی خود صادق بودند، نمیشد. آنان به حرکتی سیاسی، فراتر از حرکتی دینی تبدیل شدند. آغوش صفوف ایشان برای هرکس اعم از صادق یا غیر صادق که به ایشان روی میآورد حتی اگر با اصول آنها سازگاری نداشت، اما با آنها در دشمنی با بنیامیه مشارکت داشت، باز بود ر. ک: ولهوزن، الخوارج و الشیعه، ص۱۰۱ - ۱۰۲؛ عیسی، النزاع بین افراد البیت الاموی... ، ص۱۹۷.</ref>. حرکتهای آنان بعد از کشته شدن [[خلیفه]]، [[ولید]] دوم در سال ۱۲۶ / ۷۴۴ افزایش یافت. محل این حرکتها [[عراق]] و [[جزیرة العرب]] بود. تا آنجا که ایشان وارد [[کوفه]] شدند و بر [[بصره]] و حضْرَمَوْت [[تسلط]] یافتند. [[مروان]] با آنان درگیر شد و در چندین [[جنگ]]، ایشان را در منطقه کَفْرتُوثا - از شهرهای ماردین - | * '''حرکت [[خوارج]]''': هنگامی که سرزمین شام، [[پرچم]] [[عصیان]] در برابر حکومت مروان دوم برافراشت، طبیعی بود که حرکتها در عراق خطرناکتر باشد، بهویژه که آن [[سرزمین]] از زمانی که [[شام]] [[مرکز حکومت]] شد - در برابر [[حکومت اموی]] - متشنجتر بود. عراق به مرکز [[شیعه]] و خوارج بودن [[شهرت]] داشت و [[تعصب]] منطقهای در میان [[مردم]] آن [[حاکم]] بود که این بیانگر [[هویت]] عراقی آنان میشد؛ تعصب پرشور افراطی آنان در برابر [[گرایش]] شامی، حدّومرز نداشت. [[اختلاف]] میان [[بنیامیه]] فرصتی بود تا خوارج بر حکومت اموی بشورند و ضربه خردکنندهای به مروان دوم وارد کنند تا [[حکومتی]] را که از دست او فریاد میکشیدند و خواستار [[رهایی]] از آن بودند، پایان یابد. در این دوران ویژگی حرکت ایشان فراگیر بودن آن بود. پیشتر نشان [[سپاه]] ایشان کمی افراد آن بود؛ اما اکنون همراه با عده بسیاری از تودهها میجنگیدند<ref>به نظر میرسد که جنبش خوارج بعد از نود سال عملکرد عقیدتی و انقلابی، به لحاظ تعداد، فزونی یافتند وطبقات مختلفی به آنها پیوستند. از اینرو فقط منحصر به مؤمنانی که همچون گذشته در ایمان خارجی خود صادق بودند، نمیشد. آنان به حرکتی سیاسی، فراتر از حرکتی دینی تبدیل شدند. آغوش صفوف ایشان برای هرکس اعم از صادق یا غیر صادق که به ایشان روی میآورد حتی اگر با اصول آنها سازگاری نداشت، اما با آنها در دشمنی با بنیامیه مشارکت داشت، باز بود ر. ک: ولهوزن، الخوارج و الشیعه، ص۱۰۱ - ۱۰۲؛ عیسی، النزاع بین افراد البیت الاموی... ، ص۱۹۷.</ref>. حرکتهای آنان بعد از کشته شدن [[خلیفه]]، [[ولید]] دوم در سال ۱۲۶ / ۷۴۴ افزایش یافت. محل این حرکتها [[عراق]] و [[جزیرة العرب]] بود. تا آنجا که ایشان وارد [[کوفه]] شدند و بر [[بصره]] و حضْرَمَوْت [[تسلط]] یافتند. [[مروان]] با آنان درگیر شد و در چندین [[جنگ]]، ایشان را در منطقه کَفْرتُوثا - از شهرهای ماردین - [[عین التمر]]، جیرفت و وادی القُرای، در شمال [[شام]] [[شکست]] داده بر آنان [[پیروز]] شد و ایشان را از عراق راند و قدرتش را از نو در [[حجاز]] و [[یمن]] [[گسترش داد]]<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۷، ص۳۴۵ - ۳۴۸، ۳۵۰ - ۳۵۱، ۳۹۴ - ۳۹۹ و ۴۶۲ - ۶۴۳؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۱؛ ولهوزن، الخوارج و الشیعه.</ref>. | ||
* '''حرکتهای [[علویان]]''' آخرین حرکت [[شیعه]] را در برابر [[بنی امیه]]، [[عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر]]<ref>او نواده جعفر بن ابیطالب، برادر علی {{ع}} است، و به این دلیل از اهل بیت {{عم}} به حساب نمیآید.</ref> [[رهبری]] کرد. [[شیعیان کوفه]] به او پیوسته برای [[خلافت]]، با او [[بیعت]] کردند. او در [[محرم]] ۱۲۷ / تشرین اوّل ۷۴۴ برای جنگ با [[شامیان]] در حِیرَه [[قیام]] کرد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰۲ - ۳۰۳.</ref>. اما هنگامی که جنگ درگرفت، [[شیعیان]] او را رها کرده از جنگ فرار کردند و جز [[قبیله ربیعه]] و [[زیدیه]] کسی او را [[یاری]] نداد. او ناچار شد به [[کوفه]] بازگردد. امویها او را تعقیب کردند، در شاهراههای [[شهر]] [[مبارزه]] [[سختی]] میان دو طرف درگرفت و سرانجام [[سپاه اموی]] بر اوضاع مسلط شود. [[استاندار]] [[اموی]] به [[عبدالله بن معاویه]] [[امان]] و اجازه عقبنشینی داد. | * '''حرکتهای [[علویان]]''' آخرین حرکت [[شیعه]] را در برابر [[بنی امیه]]، [[عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر]]<ref>او نواده جعفر بن ابیطالب، برادر علی {{ع}} است، و به این دلیل از اهل بیت {{عم}} به حساب نمیآید.</ref> [[رهبری]] کرد. [[شیعیان کوفه]] به او پیوسته برای [[خلافت]]، با او [[بیعت]] کردند. او در [[محرم]] ۱۲۷ / تشرین اوّل ۷۴۴ برای جنگ با [[شامیان]] در حِیرَه [[قیام]] کرد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰۲ - ۳۰۳.</ref>. اما هنگامی که جنگ درگرفت، [[شیعیان]] او را رها کرده از جنگ فرار کردند و جز [[قبیله ربیعه]] و [[زیدیه]] کسی او را [[یاری]] نداد. او ناچار شد به [[کوفه]] بازگردد. امویها او را تعقیب کردند، در شاهراههای [[شهر]] [[مبارزه]] [[سختی]] میان دو طرف درگرفت و سرانجام [[سپاه اموی]] بر اوضاع مسلط شود. [[استاندار]] [[اموی]] به [[عبدالله بن معاویه]] [[امان]] و اجازه عقبنشینی داد. | ||