رحلت یا شهادت پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
سپس [[علی]] {{ع}} به [[مردم]] [[دستور]] داد هر بار ده نفر به حجره وارد شوند و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> را بر [[حضرت]] {{صل}} بخوانند. آنها ده نفر ده نفر به حجره وارد میشدند و دور آن [[حضرت]] {{صل}} میایستادند و [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} وسط ایشان میایستاد و [[آیه]] فوق را میخواند و سپس دیگران این [[آیه]] را تکرار میکردند تا اینکه [[اهل]] [[مدینه]] و اطراف آن بر [[حضرت]] {{صل}} [[صلوات]] فرستادند<ref> اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۰.</ref>. وی میگوید: سپس [[علی]] {{ع}} به [[قبر]] وارد شد و [[کفن]] را از صورت [[رسول خدا]] {{صل}} کنار زد و گونه راست آن [[حضرت]] را در جهت [[قبله]] بر [[خاک]] گذاشت و سپس خشتهای [[قبر]] را گذاشت و از [[قبر]] خارج شد و آنگاه [[خاک]] را بر روی [[قبر]] ریخت<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۰۰-۲۰۲؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[رحلت پیامبر (مقاله)|رحلت پیامبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۴-۳۸۵.</ref> | سپس [[علی]] {{ع}} به [[مردم]] [[دستور]] داد هر بار ده نفر به حجره وارد شوند و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> را بر [[حضرت]] {{صل}} بخوانند. آنها ده نفر ده نفر به حجره وارد میشدند و دور آن [[حضرت]] {{صل}} میایستادند و [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} وسط ایشان میایستاد و [[آیه]] فوق را میخواند و سپس دیگران این [[آیه]] را تکرار میکردند تا اینکه [[اهل]] [[مدینه]] و اطراف آن بر [[حضرت]] {{صل}} [[صلوات]] فرستادند<ref> اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۰.</ref>. وی میگوید: سپس [[علی]] {{ع}} به [[قبر]] وارد شد و [[کفن]] را از صورت [[رسول خدا]] {{صل}} کنار زد و گونه راست آن [[حضرت]] را در جهت [[قبله]] بر [[خاک]] گذاشت و سپس خشتهای [[قبر]] را گذاشت و از [[قبر]] خارج شد و آنگاه [[خاک]] را بر روی [[قبر]] ریخت<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۰۰-۲۰۲؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[رحلت پیامبر (مقاله)|رحلت پیامبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۴-۳۸۵.</ref> | ||
==[[رحلت]]== | |||
[[پیامبر]]{{صل}} بنا بر قول مشهور [[علمای شیعه]]، [[روز]] [[دوشنبه]]، ۲۸ ماه صفر [[سال یازدهم هجری]]، و بنا بر قول مشهور [[دانشمندان اهل سنت]]، ۱۲ [[ربیع الاول]] رحلت کرد. برخی محققان معاصر [[تاریخ]] صحیح [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} را دوشنبه، دوم ربیع الاول [[سال یازدهم]] دانستهاند<ref>شبیری، تحقیقی در روز وفات پیامبر{{صل}}، ص۳.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} در هنگام [[بیماری پیامبر]]{{صل}} پیوسته در کنار [[حضرت]] بودند. در آخرین لحظات زندگانی پیامبر{{صل}}، فاطمه زهرا{{س}}، با خواندن شعری از [[ابوطالب]]، پیامبر{{صل}} را [[پناهگاه]] [[یتیمان]] و شخصیتی دانست که به واسطه او [[باران]] [[طلب]] میشود<ref>{{عربی|وَ أَبْيَضَ يُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِهِ *** ثِمَالُ الْيَتَامَى عِصْمَةٌ لِلْأَرَامِلِ}}؛ چهره روشنی که به احترام آن، باران درخواست میشود، شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوهزنان است.</ref>. پیامبر به [[فاطمه]]{{س}} فرمود [[شایسته]] است به جای آن [[شعر]] این [[آیه]] خوانده شود: محمد [[پیامبر خدا]] است و پیش از او پیامبرانی آمدهاند و رفتهاند. آیا هرگاه او فوت کند و یا کشته شود، به آئین گذشتگان خود باز میگردید؟ هرکس به آئین گذشتگان خود بازگردد [[خدا]] را ضرر نمیرساند و [[خداوند]] سپاسگزاران را [[پاداش]] میدهد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۶؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۸؛ {{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}} «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>. پیامبر{{صل}} به فاطمه{{س}} خبر داد که به زودی از این [[دنیا]] خواهد رفت. همچنین فرمود که او نخستین کسی که به پیامبر{{صل}} ملحق خواهد شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۹، ج۸، ص۲۲.</ref>. پیامبر{{صل}} هنگامی که سر در آغوش علی{{ع}} داشت [[رحلت]] کرد. [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] چنین فرمود: [[پیامبر]]{{صل}} هنگامی که سر بر سینه من داشت، درگذشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷، ص۳۱۱.</ref>. | |||
پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، انحرافاتی در میان برخی [[صحابه]] پدید آمد و [[حق]] [[خاندان نبوت]] که از آغاز [[رسالت]] تا پایان آن و به خصوص در [[غدیر خم]] [[ابلاغ]] شده بود نادیده گرفته شد. [[فاطمه زهرا]]{{س}} در این برهه برای نشان دادن چهره [[انحراف]] و [[مبارزه]] با آن تلاش بسیاری کرد و در دو موضوع [[جانشینی پیامبر]] و [[میراث]] جای مانده از پیامبر با نخستین [[خلیفه]] درگیر شد. آن [[حضرت]] به [[دفاع از ولایت]] و حق [[خاندان پیامبر]] پرداخت و در این باره بر [[ابوبکر]] [[احتجاج]] کرد، اما ابوبکر پاسخ [[درستی]] بدو نداد، در این راه فاطمه زهرا{{س}} با [[جدیت]] تمام بر علیه جریان انحراف چنان فعالانه وارد میدان [[نبرد]] [[سیاسی]] شد که [[رنج]] گویهای از خود برای ثبت در [[تاریخ]] و بیان ظلمهایی که بر علی{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} رفته به یادگار گذاشت که به تفصیل در بخش تاریخ و [[سیره]] [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} دانسته خواهد شد.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۲۱۱.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۹
پیامبر خاتم (ص) در ۲۸ صفر سال یازدهم هجری و پس از ۲۳ سال مجاهدت و پس از چهارده روز بیماری رحلت فرمود. قبر ایشان در اتاقی قرار دارد که در آن درگذشت و علی (ع) غسل (و کفن کردن) و نماز و دفن آن حضرت (ص) را براساس وصیت پیامبر برعهده داشت.
حوادث روزهای آخر عمر پیامبر اکرم (ص)
سپاه اسامه
روزهای پایانی عمر پیامبر خدا، روزهایی شگفت است، پیامبر (ص) فرمان داد تا سپاهی را برای نبرد با رومیان سامان دهند. سپاه، سامان یافت و چهرههای برجستهای در آن حضور یافتند و پیامبر (ص) خود پرچم را بست و به دست اسامه داد. جوان بودن فرمانده، بهانهای به دست سیاستمداران داد تا با اعتراض به آن، انگیزههای اصلی خود را در تأخیر حرکت سپاه و سهلانگاری در آن، پنهان دارند. پیامبر (ص) در بستر بیماری از تب میسوخت. در آن حال و هوا، چون از سهلانگاریها آگاهی یافت، از بستر به پا خاست و با تن رنجور، آهنگ مسجد کرد و مسلمانان را از پیامدهای ناهنجار سستیها آگاهاند و آنگاه فرمود: سپاه اسامه را حرکت دهید، حتی متخلفان و خودداری کنندگان از این امر را لعن کرد و فرمود: « أَنْفِذُوا جَيْشَ أُسَامَةَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ جَيْشِ أُسَامَةَ»[۱]. [۲].[۳].
آخرین نماز صبح
از وقایع روزهای آخر داستان نماز صبح حضرت است: بیماری خاتم انبیا (ص) هنگام شب، شدت گرفت. بلال، صبح نزد حضرت آمد و عرض داشت: "ای رسول خدا! وقت نماز صبح است". پیغمبر (ص) فرمود: "بیماری، تاب و توان را از من گرفته است. امروز دیگری با مردم نماز بخواند". عایشه گفت: "به ابوبکر بگویید (نماز بخواند)". حفصه بنت عمر گفت: "به عمر بگویید". رسول خدا (ص) با شنیدن سخن آن دو و دیدن حرص هر یک برای بلند کردن نام پدرشان، فرمود: "از این سخنان پرهیز کنید. شما مانند زنانی هستید که با یوسف همدم بودند (هر کدام میخواهید از این جریان سود ببرید)". سپس با اینکه از بیحالی نمیتوانست روی پای خود بایستد، با شتاب برخاست. تا مبادا آن دو در نماز از ایشان پیشی بگیرند ـ و به کمک امیرمؤمنان (ع) و فضل بن عباس به مسجد آمد. ابوبکر که در محراب ایستاده بود. با اشاره حضرت از محراب خارج شد؛ سپس پیامبر به نماز ایستاد و با گفتن تکبیر، نمازی را که ابوبکر شروع کرده بود از سر گرفت[۴].[۵]
حدیث دوات و قلم
حضرت پس از بازگشت از مسجد، به سبب سختی رفتن به مسجد و اندوه بسیار ناشی از سرپیچی مسلمانان در پیوستن به لشکر اسامه، از هوش رفت. پس از به هوش آمدن فرمود: "دوات و کتف بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از من گمراه نشوید"[۶]. در برآوردن خواسته حضرت اختلاف شد. عمر گفت: "این مرد هذیان میگوید"[۷]. عدهای در تأیید عمر و عدهای علیه او سخن گفتند تا اینکه پیامبر (ص) بر اثر ناراحتی دوباره از هوش رفت. بعضی از حاضران پس از به هوش آمدن ایشان، سعی در اجابت خواسته حضرت داشتند؛ ولی او فرمود: "بعد از آن سخنان که گفتید نه (دیگر لازم نیست)[۸]؛ ولی شما را به نیکی درباره خاندانم سفارش میکنم". این را گفت و از مردم روی برگرداند[۹]، مردم نیز برخاستند و رفتند[۱۰].
پیامبر و انتقال هزار باب علم به امیرالمؤمنین (ع)
شیخ مفید مینویسد: امیر مؤمنان، در بیماری پیامبر (ص) هیچ گاه از او جدا نمیشد، جز به ضرورت. [یک بار] چون برای کاری بیرون رفت، پیامبر (ص) اندکی بهبود یافت و علی (ع) را ندید. پس در حالی که همسرانش پیرامونش بودند، فرمود: "برادر و همراهم را به نزدم فرا بخوانید" و دوباره بیحال گشته، ساکت شد و زمانی که امیرالمؤمنین (ع) به او نزدیک شد، پیامبر (ص)، اشارهای به او کرد. علی (ع) خم شد و پیامبر (ص) مدت زیادی با او نجوا کرد. سپس برخاست و در کناری نشست تا پیامبر (ص) به خواب رفت. مردم به او گفتند: ای ابو الحسن! چه چیزی با تو در میان نهاد؟ گفت: "هزار باب علم به من آموخت که هر کدامش هزار باب را بر من گشود و مرا به چیزی وصیت کرد که اگر خدا بخواهد، بدان اقدام میکنم"[۱۱].
زمان و مکان رحلت پیامبر خاتم
به نقل مشهور، پیامبر (ص) در 28 صفر سال یازدهم هجری و پس از ۲۳ سال مجاهدت و سپری کردن فراز و نشیبهای فراوان در راه دعوت به سوی حق، پس از چهارده روز بیماری[۱۲] و کسالت، رحلت فرمود[۱۳]. قبر ایشان در اتاقی قرار دارد که در آن درگذشت و عایشه دختر ابی بکر بن ابی قحافه در آن زندگی میکرد[۱۴]. امام باقر (ع) فرمود: پیامبر به علی (ع) اینگونه وصیت کرده بود: «يَا عَلِيُّ، ادْفِنِّي فِي هذَا الْمَكَانِ، وَ ارْفَعْ قَبْرِي مِنَ الْأَرْضِ أَرْبَعَ أَصَابِعَ، و رُشَّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَاءِ»[۱۵]: “ای علی، مرا در این مکان دفن کن و قبرم را به اندازه چهار انگشت بالا قرار ده و بر آن آب بریز”[۱۶].
علی و رحلت پیامبر (ص)
در حالی که دست علی (ع)، زیر سر پیامبر (ص) بود، آن حضرت (ص) جان به جان آفرین تسلیم کرد. امام علی (ع) طبق وصیت رسول خدا (ص) دستهایش را به صورت آن حضرت و سپس بر صورت خود کشید و چشمهای آن حضرت (ص) را بست و ایشان را به سوی قبله برگرداند و روپوش را بر روی بدن ایشان کشید. آنگاه برخاست تا بقیه کارها را انجام دهد[۱۷].
از ابن عباس روایت شد: هنگامی که علی (ع) از غسل (و کفن کردن) آن حضرت (ص) فارغ شد، کفن سرتاسری را از صورت آن حضرت (ص) کنار زد و فرمود: "پدر و مادرم به فدایت؛ پاکیزه زندگی کردی و پاکیزه از دنیا رفتی. با رحلت تو، مقام نبوت و پیامبری قطع شد که با رحلت انبیای دیگر، چنین نشده بود. آن قدر مقام و منزلت یافتی که خداوند بر تو سلام و درود فرستاد و آنقدر وسعت نظر داشتی که همه مردم در مقابل تو مساوی شدند. اگر تو، مرا به صبر توصیه نکرده و از شیون و زاری نهی نفرموده بودی، اشک شیون و زاری جاری میکردم. پدر و مادرم به فدایت؛ ما را نزد پروردگارت به یادآور و به ما توجه خاص داشته باش". سپس خم شد و صورتش را بوسید و پارچه را به روی ایشان انداخت[۱۸].
سپس علی (ع) به مردم دستور داد هر بار ده نفر به حجره وارد شوند و آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۱۹] را بر حضرت (ص) بخوانند. آنها ده نفر ده نفر به حجره وارد میشدند و دور آن حضرت (ص) میایستادند و امیرالمؤمنین علی (ع) وسط ایشان میایستاد و آیه فوق را میخواند و سپس دیگران این آیه را تکرار میکردند تا اینکه اهل مدینه و اطراف آن بر حضرت (ص) صلوات فرستادند[۲۰]. وی میگوید: سپس علی (ع) به قبر وارد شد و کفن را از صورت رسول خدا (ص) کنار زد و گونه راست آن حضرت را در جهت قبله بر خاک گذاشت و سپس خشتهای قبر را گذاشت و از قبر خارج شد و آنگاه خاک را بر روی قبر ریخت[۲۱].[۲۲]
رحلت
پیامبر(ص) بنا بر قول مشهور علمای شیعه، روز دوشنبه، ۲۸ ماه صفر سال یازدهم هجری، و بنا بر قول مشهور دانشمندان اهل سنت، ۱۲ ربیع الاول رحلت کرد. برخی محققان معاصر تاریخ صحیح رحلت رسول خدا(ص) را دوشنبه، دوم ربیع الاول سال یازدهم دانستهاند[۲۳]. امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) در هنگام بیماری پیامبر(ص) پیوسته در کنار حضرت بودند. در آخرین لحظات زندگانی پیامبر(ص)، فاطمه زهرا(س)، با خواندن شعری از ابوطالب، پیامبر(ص) را پناهگاه یتیمان و شخصیتی دانست که به واسطه او باران طلب میشود[۲۴]. پیامبر به فاطمه(س) فرمود شایسته است به جای آن شعر این آیه خوانده شود: محمد پیامبر خدا است و پیش از او پیامبرانی آمدهاند و رفتهاند. آیا هرگاه او فوت کند و یا کشته شود، به آئین گذشتگان خود باز میگردید؟ هرکس به آئین گذشتگان خود بازگردد خدا را ضرر نمیرساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش میدهد[۲۵]. پیامبر(ص) به فاطمه(س) خبر داد که به زودی از این دنیا خواهد رفت. همچنین فرمود که او نخستین کسی که به پیامبر(ص) ملحق خواهد شد[۲۶]. پیامبر(ص) هنگامی که سر در آغوش علی(ع) داشت رحلت کرد. امام علی(ع) در نهج البلاغه چنین فرمود: پیامبر(ص) هنگامی که سر بر سینه من داشت، درگذشت[۲۷].
پس از رحلت رسول خدا(ص)، انحرافاتی در میان برخی صحابه پدید آمد و حق خاندان نبوت که از آغاز رسالت تا پایان آن و به خصوص در غدیر خم ابلاغ شده بود نادیده گرفته شد. فاطمه زهرا(س) در این برهه برای نشان دادن چهره انحراف و مبارزه با آن تلاش بسیاری کرد و در دو موضوع جانشینی پیامبر و میراث جای مانده از پیامبر با نخستین خلیفه درگیر شد. آن حضرت به دفاع از ولایت و حق خاندان پیامبر پرداخت و در این باره بر ابوبکر احتجاج کرد، اما ابوبکر پاسخ درستی بدو نداد، در این راه فاطمه زهرا(س) با جدیت تمام بر علیه جریان انحراف چنان فعالانه وارد میدان نبرد سیاسی شد که رنج گویهای از خود برای ثبت در تاریخ و بیان ظلمهایی که بر علی(ع) و فاطمه(س) رفته به یادگار گذاشت که به تفصیل در بخش تاریخ و سیره حضرت فاطمه زهرا(س) دانسته خواهد شد.[۲۸]
جستارهای وابسته
پرسشهای وابسته
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
- ده پهلوانی، طلعت، رحلت پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
- عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
- اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه
- محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ج۱
پانویس
- ↑ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۴۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۵۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۸۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۸۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۹۱-۹۴؛ ده پهلوانی، طلعت، رحلت پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۱-۳۸۲.
- ↑ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۵۸؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۴.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵ ص۶۰؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۲۳۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۳۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۳۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۴؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۴؛ ده پهلوانی، طلعت، رحلت پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۲-۳۸۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۹۱-۹۴؛ ده پهلوانی، طلعت، رحلت پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۲-۳۸۳.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۳؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵ ص۵۶.
- ↑ علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۱۶؛ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری، ج۱، ص۴۶؛ جواد کاظمی، مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، ج۳، ص۷۱.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۰.
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۲۲؛ ده پهلوانی، طلعت، رحلت پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۱.
- ↑ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۷.
- ↑ الامالی، شیخ مفید، ص۱۰۲.
- ↑ «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۰.
- ↑ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۰۰-۲۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، رحلت پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۴-۳۸۵.
- ↑ شبیری، تحقیقی در روز وفات پیامبر(ص)، ص۳.
- ↑ وَ أَبْيَضَ يُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِهِ *** ثِمَالُ الْيَتَامَى عِصْمَةٌ لِلْأَرَامِلِ؛ چهره روشنی که به احترام آن، باران درخواست میشود، شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوهزنان است.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۶؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۸؛ ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴾ «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۹، ج۸، ص۲۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷، ص۳۱۱.
- ↑ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص۲۱۱.