جامعه اسلامی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = جامعه اسلامی | عنوان مدخل = جامعه اسلامی | مداخل مرتبط = جامعه اسلامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی - جامعه اسلامی در فقه سیاسی | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== بر اساس نظریه اسلام، مجتمع اسلامی چون دست واحدی در برابر ب...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = جامعه اسلامی
| موضوع مرتبط = جامعه اسلامی
| عنوان مدخل  = جامعه اسلامی
| عنوان مدخل  = جامعه اسلامی
| مداخل مرتبط = [[جامعه اسلامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[جامعه اسلامی در فقه سیاسی]]
| مداخل مرتبط = [[جامعه اسلامی در فقه سیاسی]] - [[جامعه اسلامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
بر اساس نظریه [[اسلام]]، مجتمع اسلامی چون دست واحدی در برابر [[بیگانگان]] محسوب می‌شود و افراد [[مسلمان]] مانند [[مصالح]] ساختمان واحد و مستحکمی هستند که هر کدام، به نوبه خود در ابقا و [[استحکام]] این بنای معظم مؤثر و دخیل هستند و [[ایمان]]، تنها وسیله [[ارتباط]] و به‌هم [[پیوستگی]] و [[تعاون]] آنهاست.
بر اساس نظریه [[اسلام]]، مجتمع اسلامی چون دست واحدی در برابر [[بیگانگان]] محسوب می‌شود و افراد [[مسلمان]] مانند [[مصالح]] ساختمان واحد و مستحکمی هستند که هر کدام، به نوبه خود در ابقا و [[استحکام]] این بنای معظم مؤثر و دخیل هستند و [[ایمان]]، تنها وسیله [[ارتباط]] و به‌هم [[پیوستگی]] و [[تعاون]] آنهاست.
اصولاً [[رابطه معنوی]] وانفکاک‌ناپذیر [[ملیت]] در اسلام، به صورت انسانی‌تر و باشکوه‌تری جلوه می‌کند؛ زیرا این رابطه، جنبه [[برادری]] به خود گرفته و بر اساس [[قانون اسلامی]] که «مسلمان [[برادر]] مسلمان» است، [[وحدت]] خونی جای خود را به وحدت اساسی‌تر دیگری که از آن به «ایمان» تعبیر می‌کنیم، می‌دهد. و روی این اساس باید گفت: مجتمع اسلامی، یک «[[جامعه]] و مجتمع برادری است». و این، عالی‌ترین [[مظهر]] [[زندگی اجتماعی]] [[انسانی]] است، که [[شایسته]] [[مقام]] شامخ [[انسان]] خواهد بود.
اصولاً [[رابطه معنوی]] وانفکاک‌ناپذیر [[ملیت]] در اسلام، به صورت انسانی‌تر و باشکوه‌تری جلوه می‌کند؛ زیرا این رابطه، جنبه [[برادری]] به خود گرفته و بر اساس [[قانون اسلامی]] که «مسلمان [[برادر]] مسلمان» است، [[وحدت]] خونی جای خود را به وحدت اساسی‌تر دیگری که از آن به «ایمان» تعبیر می‌کنیم، می‌دهد. و روی این اساس باید گفت: مجتمع اسلامی، یک «[[جامعه]] و مجتمع برادری است». و این، عالی‌ترین [[مظهر]] [[زندگی اجتماعی]] [[انسانی]] است، که [[شایسته]] [[مقام]] شامخ [[انسان]] خواهد بود.
در این [[سیستم]] «[[عقل]]»، «[[احساسات]]»، «[[عواطف]]» و «[[قانون]]» همگی به‌هم آمیخته شده و در نتیجه، زندگی اجتماعی از حالت خشکی و [[جمود]] و بی‌روحی و خسته‌کنندگی (که در اثر تحکم قانون و [[انضباط]] ممکن بود بر آن چیره شود) [[رهایی]] یافته و چهره انسانی و [[واقعی]] خود را در کمال [[صفا]] و [[نشاط]] و طراوت بازمی‌یابد و از آنجا که این رابطه معنوی و برادری به صورت یک [[پیمان]] اختیاری (پذیرش اختیاری ایمان)، صورت می‌گیرد، پس همواره ریشه این پیوند که با [[دل]] و [[جان]] [[توده]] [[امت]] و [[ملت]] آمیخته شده است، چون منبعی ثابت و [[پایدار]]، [[محیط اجتماع]] را حرارت و صفا می‌بخشد و جامعه بزرگ انسانی را، به یک محیط [[لذت‌بخش]] و باصفای [[خانوادگی]] تبدیل می‌کند.
در این [[سیستم]] «[[عقل]]»، «[[احساسات]]»، «[[عواطف]]» و «[[قانون]]» همگی به‌هم آمیخته شده و در نتیجه، زندگی اجتماعی از حالت خشکی و [[جمود]] و بی‌روحی و خسته‌کنندگی (که در اثر تحکم قانون و [[انضباط]] ممکن بود بر آن چیره شود) [[رهایی]] یافته و چهره انسانی و [[واقعی]] خود را در کمال [[صفا]] و [[نشاط]] و طراوت بازمی‌یابد و از آنجا که این رابطه معنوی و برادری به صورت یک [[پیمان]] اختیاری (پذیرش اختیاری ایمان)، صورت می‌گیرد، پس همواره ریشه این پیوند که با [[دل]] و [[جان]] [[توده]] [[امت]] و [[ملت]] آمیخته شده است، چون منبعی ثابت و [[پایدار]]، [[محیط اجتماع]] را حرارت و صفا می‌بخشد و جامعه بزرگ انسانی را، به یک محیط [[لذت‌بخش]] و باصفای [[خانوادگی]] تبدیل می‌کند.


در مجتمع [[برادری اسلامی]]، هر فردی پس از یک پیمان اختیاری (ایمان)، به صورت رسمی به عضویت این مجتمع درمی‌آید و در تنظیم [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]]، با دیگر [[برادران]] [[اسلامی]] تشریک مساعی می‌کند و بر اساس این پیمان، قانون و [[نظام]] واحدی را برای مجتمع برادری [[انتخاب]] و [[تبعیت]] از آن را بر عهده می‌گیرد و به این ترتیب امتیازات و [[اختلافات]] دیگر از میان می‌رود. عالی و دانی، [[فقیر]] و [[غنی]]، بزرگ و کوچک، سفید وسیاه، سرخ و زرد، نژاد آریا و [[سامی]]، [[عرب]] و [[عجم]]، آسیایی و اروپایی، آمریکایی و آفریقایی و... همه و همه [[برادر]] و عضو مجتمع واحدی می‌شوند که همگی [[قانون]] واحدی را برای [[نظم]] بخشیدن به [[اجتماع]] [[برادری]] خود [[اختیار]] کرده‌اند.
در مجتمع [[برادری اسلامی]]، هر فردی پس از یک پیمان اختیاری (ایمان)، به صورت رسمی به عضویت این مجتمع درمی‌آید و در تنظیم [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]]، با دیگر [[برادران]] [[اسلامی]] تشریک مساعی می‌کند و بر اساس این پیمان، قانون و [[نظام]] واحدی را برای مجتمع برادری [[انتخاب]] و [[تبعیت]] از آن را بر عهده می‌گیرد و به این ترتیب امتیازات و [[اختلافات]] دیگر از میان می‌رود. عالی و دانی، [[فقیر]] و [[غنی]]، بزرگ و کوچک، سفید وسیاه، سرخ و زرد، نژاد آریا و [[سامی]]، [[عرب]] و [[عجم]]، آسیایی و اروپایی، آمریکایی و آفریقایی و... همه و همه [[برادر]] و عضو مجتمع واحدی می‌شوند که همگی [[قانون]] واحدی را برای [[نظم]] بخشیدن به [[اجتماع]] [[برادری]] خود [[اختیار]] کرده‌اند.
این [[واقعیت]] [[انسانی]] در [[قرآن]] با جمله‌ای کوتاه چنین بیان شده است:
{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>.
با این جمله، پیوند و [[ارتباط]] خلق‌های [[جامعه اسلامی]] در رابطه برادری که محکم‌ترین و مقدس‌ترین و عاطفی‌ترین رابطه انسانی است، انحصار می‌یابد، و نیز می‌فرماید:
{{متن قرآن|فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ}}<ref>«(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌داریم» سوره توبه، آیه ۱۱.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] در ضمن خطبه‌ای که در [[مسجد خیف]] ایراد فرمود، این [[حقیقت]] را به این صورت اعلام داشت:
{{متن حدیث|... الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ، يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۳۳؛ خصال، ص۱۵۰.</ref> ([[مؤمنین]] برادر یکدیگرند، خون‌های همه یک‌رنگ و یکسان و هم‌پایه است و آنها برای [[حفظ]] [[پیمان]] یکدیگر و حتی پیمان و [[ذمه]] پائین‌ترشان [[کوشش]] می‌کنند و آنان همگی، چون مشت گره‌خورده واحدی علیه دشمنانشان هستند).


علی{{ع}} در برابر کسانی که به استناد [[شرافت]] خونی و [[نژادی]]، از وی مطالبه امتیازاتی می‌کردند، فرمود:
این [[واقعیت]] [[انسانی]] در [[قرآن]] با جمله‌ای کوتاه چنین بیان شده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>. با این جمله، پیوند و [[ارتباط]] خلق‌های [[جامعه اسلامی]] در رابطه برادری که محکم‌ترین و مقدس‌ترین و عاطفی‌ترین رابطه انسانی است، انحصار می‌یابد، و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ}}<ref>«(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌داریم» سوره توبه، آیه ۱۱.</ref>.
«هر فردی که [[آیین]] ما را بپذیرد و پیمان ما را به عهده بگیرد، ما [[حکم]] قرآن و قانون و [[مقررات اسلام]] را درباره وی [[اجرا]] می‌کنیم و هیچ فردی را بر دیگری [[برتری]] نیست، مگر به [[تقوی]] و [[وارستگی]]».
 
«ای [[ملت]] [[اسلام]]، و [[اهل]] [[دین خدا]]! بنگرید در آنچه در قرآن از [[حقوق]] خود یافته‌اید و در آنچه که پیش [[پیامبر خدا]] سپرده‌اید، و به‌خاطر بیاورید آنچه را در راه آن و برای آن در [[راه خدا]] [[جهاد]] نمودید. آیا به‌خاطر حسب و [[خاندان]] بود یا برای [[نسب]] و نژاد بود و یا به عمل و [[طاعت]] و [[زهد]] بود؟ و بنگرید اکنون، چه چیزی را مطالبه می‌کنید و به چه متاعی [[رغبت]] می‌نمائید؟»
[[پیامبر اکرم]] در ضمن خطبه‌ای که در [[مسجد خیف]] ایراد فرمود، این [[حقیقت]] را به این صورت اعلام داشت: {{متن حدیث|... الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ، يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۳۳؛ خصال، ص۱۵۰.</ref> ([[مؤمنین]] برادر یکدیگرند، خون‌های همه یک‌رنگ و یکسان و هم‌پایه است و آنها برای [[حفظ]] [[پیمان]] یکدیگر و حتی پیمان و [[ذمه]] پائین‌ترشان [[کوشش]] می‌کنند و آنان همگی، چون مشت گره‌خورده واحدی علیه دشمنانشان هستند).
و نیز در برابر [[زن]] [[عربی]] که از [[تقسیم مساوی]] [[غنائم]] و از اینکه وی با مرد عجمی یکسان بهره برده است، ابراز [[ناراحتی]] می‌کرد، فرمود:
 
{{متن حدیث|إِنِّي لاَ أَرَى فِي هَذَا الْفَيْءِ فَضِيلَةً لِبَنِي إِسْمَاعِيلَ عَلَى غَیْرِهِم}} (من در تقسیم این غنائم هیچ‌گونه [[برتری]] از برای [[فرزندان]] اسماعیل ([[عرب]]) نسبت به دیگران نمی‌بینم). و نیز در یکی از پیام‌های آن حضرت، چنین آمده است:
علی{{ع}} در برابر کسانی که به استناد [[شرافت]] خونی و [[نژادی]]، از وی مطالبه امتیازاتی می‌کردند، فرمود: «هر فردی که [[آیین]] ما را بپذیرد و پیمان ما را به عهده بگیرد، ما [[حکم]] قرآن و قانون و [[مقررات اسلام]] را درباره وی [[اجرا]] می‌کنیم و هیچ فردی را بر دیگری [[برتری]] نیست، مگر به [[تقوی]] و [[وارستگی]]». «ای [[ملت]] [[اسلام]]، و [[اهل]] [[دین خدا]]! بنگرید در آنچه در قرآن از [[حقوق]] خود یافته‌اید و در آنچه که پیش [[پیامبر خدا]] سپرده‌اید، و به‌خاطر بیاورید آنچه را در راه آن و برای آن در [[راه خدا]] [[جهاد]] نمودید. آیا به‌خاطر حسب و [[خاندان]] بود یا برای [[نسب]] و نژاد بود و یا به عمل و [[طاعت]] و [[زهد]] بود؟ و بنگرید اکنون، چه چیزی را مطالبه می‌کنید و به چه متاعی [[رغبت]] می‌نمائید؟»
«ما همه سرباز یک [[وطن]] هستیم، و همگی از یک [[ناموس]] و [[دین]] [[دفاع]] می‌کنیم و به سوی یک [[هدف]] پیش می‌رویم، هیچ کس را بر دیگری [[حق]] برتری و تفوق نیست. [[منصب]] [[فرماندهی]] و [[حکمرانی]] تا هر پایه که پرافتخار باشد، محکوم [[قانون]] [[مساوات]] می‌باشد. ما همه [[برادر]] و برابریم»<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۴۷۲.</ref>
و نیز در برابر [[زن]] [[عربی]] که از [[تقسیم مساوی]] [[غنائم]] و از اینکه وی با مرد عجمی یکسان بهره برده است، ابراز [[ناراحتی]] می‌کرد، فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي لاَ أَرَى فِي هَذَا الْفَيْءِ فَضِيلَةً لِبَنِي إِسْمَاعِيلَ عَلَى غَیْرِهِم}} (من در تقسیم این غنائم هیچ‌گونه [[برتری]] از برای [[فرزندان]] اسماعیل ([[عرب]]) نسبت به دیگران نمی‌بینم). و نیز در یکی از پیام‌های آن حضرت، چنین آمده است: «ما همه سرباز یک [[وطن]] هستیم، و همگی از یک [[ناموس]] و [[دین]] [[دفاع]] می‌کنیم و به سوی یک [[هدف]] پیش می‌رویم، هیچ کس را بر دیگری [[حق]] برتری و تفوق نیست. [[منصب]] [[فرماندهی]] و [[حکمرانی]] تا هر پایه که پرافتخار باشد، محکوم [[قانون]] [[مساوات]] می‌باشد. ما همه [[برادر]] و برابریم»<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۴۷۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۵ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۵

مقدمه

بر اساس نظریه اسلام، مجتمع اسلامی چون دست واحدی در برابر بیگانگان محسوب می‌شود و افراد مسلمان مانند مصالح ساختمان واحد و مستحکمی هستند که هر کدام، به نوبه خود در ابقا و استحکام این بنای معظم مؤثر و دخیل هستند و ایمان، تنها وسیله ارتباط و به‌هم پیوستگی و تعاون آنهاست.

اصولاً رابطه معنوی وانفکاک‌ناپذیر ملیت در اسلام، به صورت انسانی‌تر و باشکوه‌تری جلوه می‌کند؛ زیرا این رابطه، جنبه برادری به خود گرفته و بر اساس قانون اسلامی که «مسلمان برادر مسلمان» است، وحدت خونی جای خود را به وحدت اساسی‌تر دیگری که از آن به «ایمان» تعبیر می‌کنیم، می‌دهد. و روی این اساس باید گفت: مجتمع اسلامی، یک «جامعه و مجتمع برادری است». و این، عالی‌ترین مظهر زندگی اجتماعی انسانی است، که شایسته مقام شامخ انسان خواهد بود.

در این سیستم «عقل»، «احساسات»، «عواطف» و «قانون» همگی به‌هم آمیخته شده و در نتیجه، زندگی اجتماعی از حالت خشکی و جمود و بی‌روحی و خسته‌کنندگی (که در اثر تحکم قانون و انضباط ممکن بود بر آن چیره شود) رهایی یافته و چهره انسانی و واقعی خود را در کمال صفا و نشاط و طراوت بازمی‌یابد و از آنجا که این رابطه معنوی و برادری به صورت یک پیمان اختیاری (پذیرش اختیاری ایمان)، صورت می‌گیرد، پس همواره ریشه این پیوند که با دل و جان توده امت و ملت آمیخته شده است، چون منبعی ثابت و پایدار، محیط اجتماع را حرارت و صفا می‌بخشد و جامعه بزرگ انسانی را، به یک محیط لذت‌بخش و باصفای خانوادگی تبدیل می‌کند.

در مجتمع برادری اسلامی، هر فردی پس از یک پیمان اختیاری (ایمان)، به صورت رسمی به عضویت این مجتمع درمی‌آید و در تنظیم حیات فردی و اجتماعی، با دیگر برادران اسلامی تشریک مساعی می‌کند و بر اساس این پیمان، قانون و نظام واحدی را برای مجتمع برادری انتخاب و تبعیت از آن را بر عهده می‌گیرد و به این ترتیب امتیازات و اختلافات دیگر از میان می‌رود. عالی و دانی، فقیر و غنی، بزرگ و کوچک، سفید وسیاه، سرخ و زرد، نژاد آریا و سامی، عرب و عجم، آسیایی و اروپایی، آمریکایی و آفریقایی و... همه و همه برادر و عضو مجتمع واحدی می‌شوند که همگی قانون واحدی را برای نظم بخشیدن به اجتماع برادری خود اختیار کرده‌اند.

این واقعیت انسانی در قرآن با جمله‌ای کوتاه چنین بیان شده است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ[۱]. با این جمله، پیوند و ارتباط خلق‌های جامعه اسلامی در رابطه برادری که محکم‌ترین و مقدس‌ترین و عاطفی‌ترین رابطه انسانی است، انحصار می‌یابد، و نیز می‌فرماید: فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ[۲].

پیامبر اکرم در ضمن خطبه‌ای که در مسجد خیف ایراد فرمود، این حقیقت را به این صورت اعلام داشت: «... الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ، يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ»[۳] (مؤمنین برادر یکدیگرند، خون‌های همه یک‌رنگ و یکسان و هم‌پایه است و آنها برای حفظ پیمان یکدیگر و حتی پیمان و ذمه پائین‌ترشان کوشش می‌کنند و آنان همگی، چون مشت گره‌خورده واحدی علیه دشمنانشان هستند).

علی(ع) در برابر کسانی که به استناد شرافت خونی و نژادی، از وی مطالبه امتیازاتی می‌کردند، فرمود: «هر فردی که آیین ما را بپذیرد و پیمان ما را به عهده بگیرد، ما حکم قرآن و قانون و مقررات اسلام را درباره وی اجرا می‌کنیم و هیچ فردی را بر دیگری برتری نیست، مگر به تقوی و وارستگی». «ای ملت اسلام، و اهل دین خدا! بنگرید در آنچه در قرآن از حقوق خود یافته‌اید و در آنچه که پیش پیامبر خدا سپرده‌اید، و به‌خاطر بیاورید آنچه را در راه آن و برای آن در راه خدا جهاد نمودید. آیا به‌خاطر حسب و خاندان بود یا برای نسب و نژاد بود و یا به عمل و طاعت و زهد بود؟ و بنگرید اکنون، چه چیزی را مطالبه می‌کنید و به چه متاعی رغبت می‌نمائید؟» و نیز در برابر زن عربی که از تقسیم مساوی غنائم و از اینکه وی با مرد عجمی یکسان بهره برده است، ابراز ناراحتی می‌کرد، فرمود: «إِنِّي لاَ أَرَى فِي هَذَا الْفَيْءِ فَضِيلَةً لِبَنِي إِسْمَاعِيلَ عَلَى غَیْرِهِم» (من در تقسیم این غنائم هیچ‌گونه برتری از برای فرزندان اسماعیل (عرب) نسبت به دیگران نمی‌بینم). و نیز در یکی از پیام‌های آن حضرت، چنین آمده است: «ما همه سرباز یک وطن هستیم، و همگی از یک ناموس و دین دفاع می‌کنیم و به سوی یک هدف پیش می‌رویم، هیچ کس را بر دیگری حق برتری و تفوق نیست. منصب فرماندهی و حکمرانی تا هر پایه که پرافتخار باشد، محکوم قانون مساوات می‌باشد. ما همه برادر و برابریم»[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. «جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
  2. «(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌داریم» سوره توبه، آیه ۱۱.
  3. اصول کافی، ج۱، ص۳۳۳؛ خصال، ص۱۵۰.
  4. فقه سیاسی، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۴.
  5. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۴۷۲.