دین الهی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
{{اصلی|اصول دین}} | {{اصلی|اصول دین}} | ||
اصول دین در برابر [[فروع دین]] عبارت است از اعتقاداتی که باید براساس [[دلیل]] و [[استدلال]] به آنها [[معتقد]] و [[تسلیم]] شد که عبارتاند از [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[امامت]] و [[عدل]]. البته دو مورد آخر از اصول مذهب شیعه است<ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۷۲-۷۷؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰.</ref>. | اصول دین در برابر [[فروع دین]] عبارت است از اعتقاداتی که باید براساس [[دلیل]] و [[استدلال]] به آنها [[معتقد]] و [[تسلیم]] شد که عبارتاند از [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[امامت]] و [[عدل]]. البته دو مورد آخر از اصول مذهب شیعه است<ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۷۲-۷۷؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰.</ref>. | ||
== [[دین]] [[فرعون]] == | == [[دین]] [[فرعون]] == |
نسخهٔ ۲۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۴
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 3 تیر ۱۴۰۲ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
معناشناسی
معنای لغوی
واژه دِین اسم مصدر[۱]، برگرفته از ریشه "د- ی - ن" و در لغت دارای معانی گوناگون و گاه متضادی است؛ طاعت، نافرمانی، کیفر و پاداش، قضاوت، عادت و خلق و خوی از این معانیاند. واژه دین هر چند با ریشه و ساختاری مشترک بر همه این معانی دلالت دارد، کاربرد فعل مربوط به هریک از معانی با دیگری متفاوت است و با توجه به همین اختلاف در کاربرد، معانی مختلفی را میرساند؛ گاهی فعلِ برگرفته از ریشه دین، بیهیچ حرف اضافهای در معنای متعدی به کار میرود "مانند دانَهُ". در این صورت معانی "به او پاداش داد"، "او را مجازات کرد"، "از او فرمانبرداری کرد"، "او را به اطاعت در آورد" و "درباره او داوری کرد" را میرساند[۲] گاهی فعل آن همراه حرف تعدی "لام" به کار میرود "مانند دانَ لَهُ". در این صورت معنای "از او اطاعت کرد" را میرساند[۳] گاهی نیز همراه حرف تعدى "باء" "مانند دانَ بِالاسلام" به کار رفته و معنای ایمان آوردن و گرویدن "به دین و عقیدهای" را میرساند[۴].
دین به معنای اصطلاحی آن "کیش و آیین" به معنای طاعت و فرمانبرداری گرفته شده[۵] و به اعتبار انقیاد و تبعیتی که از یک آیین و شریعت میشود، به آن دین گفته میشود[۶].
برخی واژه پژوهان قرآنی، ریشه "د-ی-ن" را در اصل به معنای خضوع و انقیاد در برابر برنامه یا مقرراتی معین ـ نه هر طاعتی ـ دانسته و معتقدند که معانی طاعت، تعبد، محکوم و تسلیم شدن در برابر یک فرمان، داوری، قانون، کیفر و پاداش، به آن معنای اصلی نزدیکاند، بنابراین، جزا، حساب، طاعت، عادت و جز آن، مصادیق معنای یاد شدهاند[۷].
ارتباط دین با مفاهیمی چون شریعت و ملت مورد اتفاق نیست. عموم صاحبنظران، دین را فراگیرتر از شریعت دانسته و براین باورند که "دین" بر اصول عقاید، احکام و اخلاق اطلاق میشود[۸]؛ ولی "شریعت" فقط به احکام عملی فرعی گفته میشود[۹] بر همین اساس، اصول دین همه پیامبران برخلاف شریعت آنان یکی[۱۰] و نسخ ناپذیر است[۱۱]؛ اما شریعت هر پیامبری در برخی از احکام با دیگری فرق دارد[۱۲]. گروهی دیگر دین، شریعت و ملت را مترادف[۱۳] و به معنای مجموعهای از اصول و فروع وحیانی و گاه دربرگیرنده تاریخ زندگی و سیره اولیای دین دانستهاند[۱۴]، بر این اساس، تفاوت دین، شریعت و ملت فقط اعتباری است.
مجموع آموزههای اعتقادی و عملی "هست و نیستها و باید و نبایدها" به اعتبار اینکه از آنها پیروی میشود، دین، به جهت اینکه املاء و نوشته میشوند، ملت و از آنجا که برای انسان تشریع شدهاند، شریعت خوانده میشوند[۱۵].
واژه دین در اصطلاح رشتههایی چون فلسفه دین، جامعهشناسی دین و روانشناسی دین در برابر noigiler به کار میرود. تعریف اصطلاحی دین در این حوزهها مورد اتفاق نیست. انبوهی از تعاریف وجود دارند که به رغم مشابهتهایی چند، یافتن یک مخرج مشترک برای همه آنها، حتی ارائه فهرست ناقصی از آنها عملاً ناممکن است. تعاریف یاد شده نمایانگر نگرشهایی بسیار متفاوت و گاه غیر قابل جمعاند[۱۶]. این وضعیت از یک سو زاییده نگرشهای گوناگون به دین و از سوی دیگر برخاسته از تنوع فراوان چیزی است که به نام دین شناخته میشود؛ به گونهای که از یکتاپرستی گرفته تا روح پرستی، بتپرستی، پرستش اجرام آسمانی، اعتقاد به رب النوعها و نیروهای جادویی و تقدیس برخی حیوانات و اشیاء همگی به نام "دین" شناخته میشوند[۱۷] از آنجا که ارائه تعریفی فراگیر از آنچه به نام دین شناخته میشود، نه امکانپذیر است نه ضرورتی دارد، تنها به دستهبندی کلی تعاریف و بيان تعریف مورد نظر خویش میپردازیم[۱۸].
معنای اصطلاحی
مفهوم اصطلاحی دین با دو رویکرد برون دینی "بدون توجه به آموزههای دین" و درون دینی "بر اساس آموزههای خود دین" تعریف شده است[۱۹]:
- رویکرد برون دینی: در این رویکرد، دین به مثابه یکی از نیازها و لوازم جدا ناشدنی زندگی انسان دانسته و غالباً با رویکرد جامعه شناختی و روان شناختی به تحلیل کارکرد گرایانه آن پرداخته میشود. نادیده گرفتن ماهیت الهی وحیانی دین و در نتیجه، تقدسزدایی از آن، همچنین به تعبیر "جان هیک"، بر ساخته بودن تعاریف، از چالشهای جدی این رویکرد است. در تعاریف برون دینی، عمدتاً دین از مؤلفههای اصلی فرهنگ و زاییده ذهن بشر و جامعه پنداشته میشود که در فرایند حیات جمعی و برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و روانی انسان پدید آمده است، برای همین، ابتدا نیازهای بشری شناسایی، آن گاه دین با توجه به کارکرد آن در برآوردن این نیازها تعریف میشود. تعاریف مبتنی بر این رویکرد هر چند هر یک، بُعدی از ابعاد دین را بیان میکند، از ترسیم سیمای کامل آن، به ویژه ادیان وحیانی ناتواناند[۲۰].
- رویکرد درون دینی: در این رویکرد، با توجه به خاستگاه الهی دین و بر اساس آموزهها و منابع اصیل دینی، به تعریف آن پرداخته میشود. رویکرد درون دینی که بیشتر مربوط به متکلمان الهی است، به سبب توجه به "ماهیت وحیانی"دین و آموزههای آن از دقت و درستی بیشتری برخوردار است، زیرا اساساً برای تعریف درست یک دین باید آموزههای آن را به دقت شناخت و آنها را بر اساس منابع اصیل آن دین تعریف کرد.
در رویکرد درون دینی، ادیان ابتدا به دو دسته بزرگ الهی و بشری قسمت میشوند؛ ادیان الهی، ماهیت وحیانی و ریشه در غیب دارند و انسان، فقط دریافتکننده آن بوده و هرگز در ساخت و ساز آن نقشآفرین نیست[۲۱]؛ ولی ادیان بشری، بازتاب نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی آدمی - براساس شناخت خود او از آنها ـ و پدید آمده انسان و عمدتاً دارای درونمایه بتپرستی و اعتقاد به نیروهای جادویی است.
از سوی دیگر، ادیان الهی موجود نیز به دین حق و دین باطل قسمت میشوند؛ دین حق دارای باورها، ارزشها، هنجارها و مناسک درست، مطابق با واقع و برخوردار از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار خویش است، درحالی که آموزههای دین باطل در گذر زمان، دستخوش تغییر و تحریف گشته و با فاصله گرفتن از آموزههای اصلی با خرافه و اباطیل درهم آمیختهاند[۲۲]، بنابراین، دین الهیِ بر حق، برخاسته از اراده تشریعی خداست که در قالب مجموعه گستردهای از معارف و در حوزههای معینی مانند باورها، ارزشها، ایدئولوژی، هنجارها و نمادها ارائه و از راه وحی در اختیار انسان قرار داده شده است تا زندگی او را برای رسیدن به هدف آفرینش هدایت کند[۲۳].[۲۴]
دین حق
تعبیر ﴿دِينَ الْحَقِّ ﴾ در آیات ۲۹، ۳۳ سوره توبه، ۲۸ سوره فتح و ۹ سوره صف ذکر شده و در بعضی آیات نیز این تعبیر به صورتهای دیگری آمده است؛ مانند آیه ۱۰۸ سوره یونس ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ﴾[۲۵] برخی مفسران وصف کردن اسلام را به "حق" از آن رو میدانند که معارف آن دارای حقانیت و اخلاق و عقاید و احکام آن بر واقعیت و حقیقت منطبق بوده، از خرافات و امور خلاف واقع به دور است[۲۶]. گاهی نیز گفته شده که قوانین و اصول اسلام بر خلاف هواهای نفسانی و امیال حیوانی انسان همواره تابع حق است؛ نه تابع هوای انسانها و ازاینرو اسلام، دین حق است[۲۷]. بعضی دیگر بر این عقیدهاند که اسلام از آن رو دین حق است که به وسیله آن استحقاق ثواب پیدا میشود و سایر ادیان باطل است، زیرا به موجب آنها انسان مستحق کیفر میشود[۲۸].[۲۹]
تبیین دین
از جمله شئون مهم امامت، تبیین و تفسیر معارف دینی است که پیشتر از سوی خدا بر پیامبر خاتم (ص) نازل شده است. این همان شأنی است که عموماً از آن به شأن مرجعیت دینی نیز تعبیر میشود. اگر بر این باور شویم که امام، شأن مرجعیت دینی را داراست، بدین معناست که بر مردم لازم است برای دانستن دین به امام مراجعه کرده، معارف را از او بیاموزند[۳۰].
اصول دین
اصول دین در برابر فروع دین عبارت است از اعتقاداتی که باید براساس دلیل و استدلال به آنها معتقد و تسلیم شد که عبارتاند از توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل. البته دو مورد آخر از اصول مذهب شیعه است[۳۱].
دین فرعون
- خوف فرعون، از تغییر دین مورد نظر خویش، به دست حضرت موسی (ع): ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ﴾[۳۲][۳۳]
- نجات از دین فرعون، از دعاهای همسر وی: ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۳۴]
- تبرّی جستن آسیه، از دین و اعتقادات فرعون: ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۳۵][۳۶]
دین قیم
- دین توحیدی و مطابق فطرت، دین قیم و حافظ مصالح حیاتی انسانها: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[۳۷]، ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴾[۳۸]، ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ﴾[۳۹]، ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ﴾[۴۰]، ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ﴾[۴۱][۴۲][۴۳]
دین کافران
- لهو و لعب (سرگرمی و بازی)، دین کافران: ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ ﴾[۴۴][۴۵]، ﴿وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ﴾[۴۶][۴۷]
- عدم پذیرش دین کافران مکه، از سوی پیامبر (ص): ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴾[۴۸]، ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۴۹][۵۰]
- رها کردن مشرکان به دین خود در پی ناامیدی پیامبر (ص) از ایمان آوردن آنان به دین اسلام: ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۵۱][۵۲]
دین محمّد (ص)
- برخی کافران ناتوان از درک دین محمّد (ص) و ارزش آن و نالایق برای استفاده از آن: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴾[۵۳]، ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۵۴][۵۵]
- کافران مدّعی آمادگی برای سازش با محمّد (ص) فاقد زمینه پذیرش دین آن حضرت: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴾[۵۶]، ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۵۷][۵۸]
دین مستقیم
دین و تقوا
- سفارش تمامی کتب آسمانی به تقوا، نشانِ ثبات و اهمّیت ویژه تقوا در دین الهی: ﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللَّهَ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا ﴾[۵۹][۶۰]
دین و شرک
- مبارزه با شرک، اصلی مهم و اساسی در دین الهی: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴾[۶۱][۶۲]
دین و عبودیت
- عبودیت و بندگی خدا، در دین الهی و کتب آسمانی: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴾[۶۳][۶۴].
دین و فطرت
- هماهنگی دین، با فطرت و سرشت انسانها: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ﴾[۶۵][۶۶].
طعن به دین
- لزوم جنگیدن با رهبران کافران، در صورت اهانت به دین: ﴿وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ﴾[۶۷][۶۸]
- طعن به دین از سوی یهود، در ضمن سخنان خود با پیامبر (ص): ﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾[۶۹][۷۰]
غلو در دین
کاملترین دین
- اسلام، کامل ترین دین و جامع همه معارف نازل شده بر انبیای گذشته: ﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ﴾[۷۱][۷۲]
گرایش به دین
- گرایش دسته جمعی مردم به دین الهی، در صورت پیروزی نیروهای الهی: ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴾[۷۳][۷۴]
محرومیت از دین
- مکر کافران، عامل بازداشته شدن آنان از دین خدا: ﴿أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِيلِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾[۷۵][۷۶][۷۷]
وحدت در دین
هدایت به دین
دین در قرآن
- واژه دین دست کم ۹۱ بار در قرآن کریم آمده است: ۶۱ بار در معنای اصطلاحی یا نزدیک به آن برای نمونه: ﴿يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾[۷۸]، ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ﴾[۷۹]، ﴿لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۸۰]، ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ﴾[۸۱]، ﴿فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ ﴾[۸۲]، ﴿أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[۸۳]، ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۸۴] و ۱۸ بار و اغلب با ترکیب ﴿يَوْمِ الدِّينِ ﴾ به معنای جزا "کیفر و پاداش" برای نمونه: ﴿يَوْمِ الدِّينِ ﴾[۸۵]، ﴿يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ ﴾[۸۶]، ﴿هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ﴾[۸۷]، ﴿وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴾[۸۸] و ۱۲ بار به معنای طاعت و انقیاد به کار رفته است برای نمونه: ﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾[۸۹]، ﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللَّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۹۰]، ﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنِّ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾[۹۱]، ﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ ﴾[۹۲][۹۳].
- قرآن کریم در معنای اصطلاحی با کاربردی نسبتاً گسترده، واژه دین را درباره ادیان بر حق و تحریف شده الهی ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً ﴾[۹۴]، ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ﴾[۹۵]، ﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ﴾[۹۶]، ادیان بشری شرکآمیز و آیین بتپرستی ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ﴾[۹۷]، ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۹۸]. نیز بخشی از آموزههای دینی ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[۹۹] به کار برده است. بر همین اساس، واژه دین در کاربردهای قرآنی به تنهایی و بیهیچ قرینهای، بار مثبت یا منفی ندارد و درباره ادیان الهی و ادیان بشری یکسان به کار میرود[۱۰۰].
- ادیان یاد شده در قرآن کریم را میتوان به سه دسته کلی قسمت کرد: قرآن کریم ابتدا به روایت بخشهای برجستهای از تاریخ ادیان توحیدی و آموزههای آنها به عنوان یک جریان واحد تاریخی پرداخته است. این جریان در فرایند تکاملی همراه زندگی نخستین انسان و اولین پیامبر الهی بر روی زمین آغاز و با دین پیامبر خاتم (ص) پایان پذیرفته است. در مرحله دوم گونههای مختلف بتپرستی و آیینهای شرکآمیز و تعالیم آنها به عنوان ادیان غیر توحیدی و جریان معارض با ادیان و آموزههای وحیانی گزارش شدهاند. دسته سوم، صورت تحریف شده ادیانِ توحیدی است. این دسته از ادیان، به عبارت دقیق، بیشتر یک پرداخت انتقادی از انحرافات اعتقادی و رفتاری یگانهپرستان در دورههای گوناگون تاریخی و آموزههای تحریف شده در یهودیت و مسیحیتِ رایج است و اغلب به همان یهودیت و مسیحیت اختصاص دارد. ابتدا به سیر پیدایش و تکامل ادیان توحیدی و سپس به کلیاتی درباره ادیان غير توحیدی میپردازیم[۱۰۱].
تاریخ پیدایش و تکامل ادیان توحیدی
دین حضرت آدم (ع)
دین حضرت نوح (ع)
دین حضرت هود (ع)
دین حضرت صالح (ع)
دین حضرت ابراهیم (ع)
دین حضرت شعیب (ع)
دین حضرت موسی (ع)
دین حضرت عیسی (ع)
دین اسلام
جهانی یا منطقهای بودن ادیان الهی
تحریف ادیان الهی
اشتراک ادیان الهی
اختلاف ادیان الهی
ادیان غیر توحیدی
منشأ دين
قلمرو دین
دین در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱
در باره جایگاه دین از سه منظر مختلف میتوان سخن گفت:
- کسانی که با دین از این جهت که محدودیت آور و مانع لابالی گری آنها میشود، مخالف هستند و دین را به عنوان مزاحم حیات حیوانی و شیطانی خود تفسیر کردهاند.
- کسانی به این دلیل که دین وسیله و ابزار قدرت شده و از آن سوء استفادههای بسیار میشود، ترجیح میدهند که سخن از دین و ایمان را به کنار نهند.
- کسانی سخن از بینیازی دین و ایمان کردند. میگفتند، با وجود عقل و علم، دیگر چه نیازی به ایمان و معنویت است. بشریت با تجربهای که کسب کرده، بدون دین هم میتواند آسایش و امنیت و عدالت خود را به دست آورد. آنچه مایه سعادت و خوشبختی است، عقل انسان قادر به درک آن است. ایمان در بهترین حالت، به نادیده گرفتن رنجها و سختیها مبدل شده است، نه تحرک بخشیدن و برانگیختن برای فائق آمدن بر مشکلات و کسب زندگی دیگر. در صورتی که قرآن به هر سه سؤال پاسخ میدهد: هم از دین صحیح سخن میگوید و هم از دینی که ابزار دست قدرت و ثروت که بتوانند قدرت و ثروت خود را حفظ کنند. قرآن کریم این نگرانی سوء استفاده از دین را نشان داده، هشدار میدهد و از اینکه کسانی مانند فرعونها در مبارزه با پیامبران از خطر بیدینی سخن میگویند، هشدار میدهد: ﴿إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ﴾[۱۰۲] چون فرعون کسی است که ادعای خدایی میکند، مردم را زیر تسلط خود کشانده، و ستمها به آنها روا داشته، باز ادعای حمایت از دین میکند. بیگمان شریعت در هر زمانی از سوی صاحبان قدرت، وسیلهای برای سختگیری، برخورد و تکفیر و توجیه و پوشش دادن برای بسیاری از گناهان بزرگ و سنگین، همچون بیعدالتی، تحکیم قدرت، ضایع کردن حقوق، افشاگری و غوغاگری و توجیه استبداد و رانتخواری میشود. البته مردم دین میخواهند؛ اما دین باید دلپسند و دلربا باشد. دینی که نیازهای معنوی و اخلاقی آنان را پاسخگو باشد. نیاز مردم به دین برای این است که از بدیهای آنان بکاهد و خوبیها را رواج دهد. به مردم امنیت، عدالت و معنویت بدهد، در هر کاری بیهوده دخالت نکند و زندگی خصوصی آنان را برملا نکند. اگر ببینند دین به جای این فواید، به صورت و کارهای ظاهری بها میدهد، غلو و خرافات را ترویج میکند، از چنین دینی تبری میجویند. در یک جمله میتوان گفت قرآن در معرفی دین، هم معرفت زا و هم کارکردگرا است. لذا در این مدخل مباحث گوناگونی در ارتباط میان دین با پیامبر مطرح است، مانند چیستی دین، فلسفه و کارکرد دین، روش ارجاع به دین، معیارهای دین و اصول و مبانی دین و دلایل تأکید بر خلوص دین نبوی.
چیستی دین نبوی
- ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ * فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾[۱۰۳]
- ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ﴾[۱۰۴]
- ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا﴾[۱۰۵]
نکات:
- مهمترین وصف دین که به چیستی آن مرتبط میشود، تسلیم حضرت حق شدن است: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾[۱۰۶]
- جهتگیری پیامبر در مقام محاجه با مخالفان این است که بگویند: ﴿فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ﴾[۱۰۷]
- دین اسلام برگزیدهای از ادیان پیشین و در ادامه آنان است: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ﴾[۱۰۸].
- از سوی دیگر از نظر قرآن، دینهای الهی حقیقت مشترکی را دنبال میکنند و دارای پیام مشترک هستند و در امتداد یکدیگر آمده و هریک نقش تکاملی و تکمیلی و در مراحلی همچون کلاسهای درسی را تشکیل میدهند که پله پله باید آنها را طی کرد و در تاریخ بشریت تحول معنویت را فراهم میکنند. باید به همه آنان ایمان داشت ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾[۱۰۹]
- هرچند شریعتها چند گانه باشند، اما به جای واحدی منتهی میشود. این هم طبیعی است و اگر خدا میخواست همه را به دین واحدی قرار میداد: ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾[۱۱۰]
روش ارجاع و معرفی دین
قرآن کریم برای دعوت به دین و ایمان از روش ویژهای استفاده کرده که به برخی از آنها اشاره میگردد:
ارجاع به فطرت
در معرفی دین شاخصه مهم، ارجاع به فطرت و دریافت طبیعی و عقلانی است.
- ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۱۱]
نکات: از این آیه دو نکته میتوان استفاده کرد:
- از لفظ اقامه، دوام و ثبات و تمام و کمال دانسته میشود و اقامه وجه، تمام روی را به چیزی گرداندن است. دین در صورتی اثرگذار است که مستمرو نهادینه شده باشد، و در تمام زندگی حضور داشته باشد.
- دین در سرشت انسان نهاده شده و هیچ چیزی مانند دین این گونه در زندگی انسان فراگیر نیست.
توجه به هدف دین
- ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۱۱۲]
نکته: یکی از اهداف بعثت پیامبر، توجه به اهداف آفرینش انسان و فلسفه دین است که آثار و نتایج ایمانی، چون شادی و بهجت و ایجاد روحیه خوشبینی، توکل و اعتماد و امیدواری به آینده فراهم میسازد: از سوی دیگردر نهاد انسان، خواستهها و تمایلاتی، همچون تعالی و حرکت به سوی حق و کمالطلبی وجود دارد. و این خصوصیت، یعنی بیدار کردن فطرت و یادآوری نعمتهای فراموش شده و گنجینههای خردها را برانگیختن است. امیر مؤمنان میفرماید: «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» (نهج البلاغه، خطبه اول) خداوند با بعثت و ارسال رسولان میخواهد که استعدادهای آنان را شکوفا کند، پیمان فطرت آنان را به آنان تحویل دهد. این هدف بسیار مهمی است که انسان در مسیر فطری خود قرار گیرد و توانایی آنان آشکار و به شکل نیکو استفاده شود. پیامبران دستکاری در طبیعت انسان نمیکنند، همان چیزی که در نهاد انسان است، رشد میدهند.
ممنوعیت بازیگری با دین
- ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا﴾[۱۱۳]
- ﴿الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا﴾[۱۱۴]
- ﴿ُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ﴾[۱۱۵]
نکات: یکی از خطرناکترین برخوردها با دین، این است که دین را برای مقاصد دیگر به جز معنویت و اخلاق بخواهیم؛ زیرا از نظر قرآن هم بازی با دین ممنوع است و هم سوء استفاده از دین، و هم استفاده ابزاری از دین خطرناک. قرآن کریم از همه این جهات سخن میگوید:
- دین وسیله بازی و سرگرمی دنیایی شود ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا﴾[۱۱۶].
- دین ابزار مقاصد مادی چون قدرت و ثروت شود: ﴿الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا﴾[۱۱۷].
- دین وسیله سرکوب مخالفان و استفاده ابزاری شود: ﴿إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ﴾[۱۱۸]. فرعون برای مبارزه با موسی میگوید: من میترسم که او دین شما را از شما بگیرد.
معیارهای دینی
- ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۱۹]؛ ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ﴾[۱۲۰]
- ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ﴾[۱۲۱]
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ * قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ﴾[۱۲۲]
- ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾[۱۲۳]
- ﴿ِ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ﴾[۱۲۴]؛ ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۱۲۵]
- ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۱۲۶]
- ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۲۷]
- ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا﴾[۱۲۸]
نکات:
- توجه دادن خداوندبه فطری بودن دین وبی توجهی اکثریت مردم به امر فطری بودن آن ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾[۱۲۹]... ﴿وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۳۰].
- واگذاری بازی کنندگان بادین به حال خودشان ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا﴾[۱۳۱] و دوری از دوستی و هم پیمانی با بازی کنندکان با دین از اهل کتاب: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ﴾[۱۳۲].
- معیارهای دعوت به دین اقناع از طریق حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن و دوری از زور و اجبار در امر دعوت به دین ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[۱۳۳].
- معیارهای اخلاقی به هنگام پیروزی دین حرکت با حمد الهی - و استغفارجمعبندی اشتباهات و طلب آمرزش از درگاه خداوند: ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ﴾[۱۳۴]... ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا﴾[۱۳۵]
خلوص در دین
در این بخش دستوراتی از سوی خدا به پیامبر میرسد که موضوع دین و پرسش را مشخص میکند و یاد میدهد که عبادت او برای خدا خالصا و مُخلصا باشد و همین هم دین و راه و مقصد او است.
- ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ﴾[۱۳۶]
- ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ﴾[۱۳۷]
- ﴿قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي﴾[۱۳۸]
- ﴿قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ﴾[۱۳۹]
- ﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾[۱۴۰]
- ﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾[۱۴۱]
- ﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ﴾[۱۴۲]
- ﴿وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ﴾[۱۴۳]
- ﴿فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾[۱۴۴]
- ﴿هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۴۵]
- ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ﴾[۱۴۶]
فایده دین
هرچند دین کارکردهای بسیاری دارد. اما فایده مهم دین، معنا بخشیدن به زندگی و جهت زندگی را مشخص کردن است. البته دین تا دینداریم، منظور از دین آن دینی است که معرفت بخش و جهت دهنده به زندگی و خردگرا است و نه خرد ستیز است»..دین منطقی، با دوام و قابل دفاع است که حق و معقول و مستدل و براساس برهان باشد. البته فیلسوفان دین، فایده معنا بخشیدن به زندگی را به گونهای مطرح کردهاند که با هر دینی تطابق میکند. چرا که بحث آنها ناظر به حقانیت و مطابقت با آن حقیقت اصلی نیست، درحالی که از نظر قرآن در آن تسلیم حق شدن باشد: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾[۱۴۷]، به تعبیر دیگر دین قیم باشد و شخص دین برای خود دین بخواهد و نه دین را وسیله و ابزار برای مقاصد مادی و اقتدار بخواهد و به تعبیر دیگر اخلاص در دین باشد، در این صورت است که به پیامبر خود خطاب میکند: ﴿وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ﴾[۱۴۸]. در این صورت از فواید مهم دین، این است که به زندگی انسان معنا و مفهوم میبخشد، زندگی آینده را از ابهام و سر در گمی بیرون میآورد؛ وعدههای دینی زندگی را برای آدمی بهتر و امیدوارتر میکند. ممکن است شخصی احساس پوچی، بیهدفی و یا بیآرمانی بکند، ولی این دین است که به انسانها هدف میدهد و مسیر زندگی آنها را مشخص مینماید. از آفات آن جلوگیری میکند تا به منجلاب نیافتد.
- ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾[۱۴۹]
- ﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾[۱۵۰]
- ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۱۵۱]
- ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۱۵۲]
- ﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ﴾[۱۵۳]
- ﴿وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ﴾[۱۵۴]
- ﴿أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ﴾[۱۵۵]
- ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ﴾[۱۵۶]
- ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۱۵۷]
- ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ﴾[۱۵۸]
- ﴿يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾[۱۵۹]
- ﴿قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾[۱۶۰]
نکات:
- از نظر قرآن آن دینی منزلت آور و جهت دهنده است که ایمان در کنار علم باشد: ﴿يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾[۱۶۱]. خداوند کسانی از شما را که گرویده و ایمان پیدا کرده و کسانی را که دانشمندند، دارای درجات بلند میگرداند. هرچند که این ایمان تصدیق است و تصدیق تنها از دل میجوشد. ﴿أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ﴾[۱۶۲]. ﴿قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾[۱۶۳]. به همین دلیل، ایمان شناخت به قلب، اقرار به زبان وعمل به جوارح است. این است که چنین دینی زندگی انسان را هدفمند و معنا بخش میکند و در بحث فلسفه دین این معنابخشی، پایه و رکن تبیین دین میگردد.
- در کارکرد دین، نقش ایمان در احساس داشتن همراه است. کسی که به خدا معتقد است، به او امیدوار است. احساس میکند کسی هست که او را در سختیها تنها نگذارد. میتواند با او سخن بگوید. خودمانیترین سخنان را بر زبان جاری سازد. رازهای خود را با او در میان بگذارد. از او کمک بطلبد.
نتیجه: در آیات فوق این موضوعات پیرامون پیامبر و دین مطرح گردیده است:
- گفتگوی پیامبر اکرم و اهل کتاب در باره دین و اختلاف پیرامون آن: ﴿الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ﴾[۱۶۴].... ﴿فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ﴾[۱۶۵].
- اجتناب از اختلاف دردین توصیه خداوند به نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ﴾[۱۶۶]
- أمر خداوند به استقامت پیامبر و توجه همه جانبه در دین و توجه به وقوع حتمی قیامت و از دست رفتن فرصتها زمینه پایبندی و استقامت در دین: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا﴾[۱۶۷]..... ﴿مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ﴾[۱۶۸].
- لزوم واگذاری استهزاگران دین به حال خود و بیتوجهی به آنان از جانب پیامبر و مسلمانان موظف به رها کردن استهزا کنندگان و قطع رابطه و پیوند دوستی با آنان: ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا﴾[۱۶۹]..... ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ﴾[۱۷۰].
- پیامبر مأمور تبلیغ دین در پرتو حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[۱۷۱]
- عدم پذیرش دین کافران مکه از سوی پیامبر اسلام: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ﴾[۱۷۲]؛ ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۱۷۳].
- طعن به دین از سوی یهود در ضمن سخنان خود با پیامبر: ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ﴾[۱۷۴].... ﴿رَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ﴾[۱۷۵].
- هدایت یافتن پیامبر به صراط مستقیم و دین استوار الهی: ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا﴾[۱۷۶][۱۷۷].
جستارهای وابسته
- اسلام
- تسلیم
- دین اسلام
- دین حنیف
- ادیان توحیدی
- دین حضرت آدم (ع)
- دین حضرت نوح (ع)
- دین حضرت هود (ع)
- دین حضرت صالح (ع)
- دین حضرت ابراهیم (ع)
- دین حضرت شعیب (ع)
- دین حضرت موسی (ع)
- دین حضرت عیسی (ع)
- دین اسلام
- دین حنیف
- دین منطقهای
- تحریف ادیان الهی
- اشتراک ادیان الهی
- اختلاف ادیان الهی
- ادیان غیر توحیدی
- منشأ دين
- قلمرو دین
- استقامت در دین
- اخلاص در دین
- اجرای دین
- احکام دین
- اختلاف در دین
- استهزای دین
- اعتصام به دین
منابع
پانویس
- ↑ التحقيق، ج۳، ص۲۸۷-۲۹۰؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».
- ↑ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۸-۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مفردات، ص ۱۷۵، «دین».
- ↑ العین، ج۸، ص۷۳؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹، «دین».
- ↑ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۶۹؛ فرهنگ معاصر، ص ۲۱۲.
- ↑ مفردات، ص۱۷۵؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».
- ↑ مفردات، ص ۱۷۵، «دین».
- ↑ التحقيق، ج۳، ص۲۶۹.
- ↑ نثر طوبی، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲؛ ج۲، ص۴.
- ↑ نثر طوبی، ج۲، ص۴؛ تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۰؛ دائرةالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۶.
- ↑ لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».
- ↑ مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰؛ الموسوعة الذهبية، ج۴۰، ص۵۹۸.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۱؛ المنیر، ج۶، ص۲۱۸؛ نک: شریعت در آیینه معرفت، ص۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ نک: نثر طوبی، ج۲، ص۴.
- ↑ نک: قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ گستره شریعت، ص۲۵.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبيه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرةالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.
- ↑ نک: فرهنگ و دین، ص۲۰۲-۲۰۳؛ جامعهشناسی دین، ص۲۶-۴۱؛ دینپژوهی، ج۱، (دفتر اول)، ص۸۴-۹۳.
- ↑ نک: دینشناسی، ص۲۵.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶؛ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ فلسفه دین، رشاد، ص۲۰-۲۳.
- ↑ درباره نقد این رویکرد نک: انتظار بشر از دین، ۳۱-۲۷.
- ↑ دینشناسی، ص۲۶.
- ↑ نک: دینشناسی، ص۲۸.
- ↑ نک: دینشناسی، ص۲۷-۲۸.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
- ↑ بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۸.
- ↑ المیزان، ج۹، ص۲۴۷.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۱۰۲.
- ↑ التبیان، ج۵، ص۲۰۹.
- ↑ دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۲۳۷ - ۲۶۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص ۱۷۴ - ۱۸۴.
- ↑ ر.ک: ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۷۲-۷۷؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰.
- ↑ و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که میترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد؛ سوره غافر، آیه:۲۶.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان؛ سوره تحریم، آیه:۱۱.
- ↑ و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان؛ سوره تحریم، آیه:۱۱.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه:۳۶.
- ↑ شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه:۴۰.
- ↑ بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره روم، آیه:۳۰.
- ↑ پس، روی (دل) برای این دین استوار راست بدار پیش از آنکه روزی فرا رسد که از سوی خداوند بازگشتی ندارد؛ در آن روز (مردم) پراکنده میشوند؛ سوره روم، آیه: ۴۳.
- ↑ و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار و استوار؛ سوره بینه، آیه: ۵.
- ↑ در آیه اشاره به این است که دین توحیدی با دستوراتی به جوامع بشری حافظ مصالح حیات شان است و دینی قیم است که مصالح اجتماع بشر را تأمین میکند؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۳۹.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه:۷۰.
- ↑ کافران، به مجموعه ای از سرگرمیها و بازیچهها نام دین نهادند؛ تفسیر التحریروالتنویر، ج ۴، جزء ۷، ص ۲۹۵.
- ↑ و دمسازان آتش بهشتیان را ندا میکنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! میگویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است. همان کسانی که دین خویش را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت و امروز ما آنان را از یاد میبریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند و به آیات ما انکار میورزیدند؛ سوره اعراف، آیه: ۵۰- ۵۱.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ بگو: ای کافران!؛ سوره کافرون، آیه:۱.
- ↑ دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ بگو: ای کافران!؛ سوره کافرون، آیه:۱.
- ↑ دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ بگو: ای کافران!؛ سوره کافرون، آیه:۱.
- ↑ دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است؛ و ما به کسانی که به آنان پیش از شما کتاب (آسمانی) داده شده است و به شما، سفارش کردهایم که از خداوند پروا کنید و اگر کفر ورزید، باری، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است بیگمان از آن خداوند است و خداوند بینیازی ستوده است؛ سوره نساء، آیه:۱۳۱.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره روم، آیه:۳۰.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه:۱۲.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد؛ سوره نساء، آیه:۴۶.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد، و مردم را ببینی که دسته دسته به دین خداوند درمیآیند؛ سوره نصر، آیه: ۱- ۲.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ آیا آنکه بر آنچه هر کس کرده است، چیرگی دارد؛ (چون کسی است که چنین نیست)؟ و برای خداوند شریکهایی تراشیدند، بگو نامشان را بر زبان آورید؛ آیا به او از آنچه در زمین نمیداند خبر میدهید یا تنها به گفتاری سرسری (زبان میگردانید؟) بلکه نیرنگ کافران را در چشمشان آراستهاند و از راه بازشان داشتهاند و آن را که خداوند بیراه نهد رهنمونی نخواهد داشت؛ سوره رعد، آیه:۳۳.
- ↑ مقصود از «السَّبِيلِ»، حق و دین خدا است؛ مجمع البیان، ج ۵ - ۶، ص ۴۵۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.
- ↑ که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۲.
- ↑ و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد؛ سوره بقره، آیه:۱۹۳.
- ↑ در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.
- ↑ بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.
- ↑ آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنیاش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدینگونه برای یوسف چارهگری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمیتوانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند میخواست- هر کس را که بخواهیم به پایههایی فرا میبریم و ز هر دانندهای داناتری هست؛ سوره یوسف، آیه:۷۶.
- ↑ مگر آنان را شریکهایی است که از دین آنچه را که خداوند بدان اذن نداده است برای آنان بیان داشتهاند؟ و اگر فرمان قاطع (خداوند) نبود به یقین میان آنها داوری میشد و بیگمان ستمگران را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره شوری، آیه:۲۱.
- ↑ دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
- ↑ مالک روز پاداش و کیفر؛ سوره فاتحه، آیه:۴.
- ↑ میپرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟؛ سوره ذاریات، آیه: ۱۲.
- ↑ این، پذیرایی (از) آنان در روز پاداش و کیفر است؛ سوره واقعه، آیه:۵۶.
- ↑ و آنان که روز پاداش و کیفر را راست میشمارند؛ سوره معارج، آیه:۲۶.
- ↑ بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید؛ سوره اعراف، آیه:۲۹.
- ↑ مگر آنان که توبه کنند و به راه آیند و به خداوند توسّل جویند و دینشان را برای خداوند، ناب گردانند؛ که اینان با مؤمنان (همراه) اند و زودا که خداوند به مؤمنان پاداشی سترگ بخشد؛ سوره نساء، آیه: ۱۴۶.
- ↑ اوست که شما را در خشکی و دریا میگرداند تا چون در کشتیها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتیها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شدهاند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود؛ سوره یونس، آیه: ۲۲.
- ↑ و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۵.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
- ↑ ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.
- ↑ بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.
- ↑ از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.
- ↑ و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که میترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد؛ سوره غافر، آیه:۲۶.
- ↑ دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
- ↑ بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه: ۳۶.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.
- ↑ «و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که میترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است * پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر ت» سوره آل عمران، آیه ۱۹-۲۰.
- ↑ «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خدا» سوره شوری، آیه ۱۳.
- ↑ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شر» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۲۰.
- ↑ «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خدا» سوره شوری، آیه ۱۳.
- ↑ «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شر» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.
- ↑ «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته» سوره انعام، آیه ۷۰.
- ↑ «(همان) کسانی که دین خویش را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت و امروز ما آنان را از یاد میبریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند و به آیات ما انکار میورزیدند» سوره اعراف، آیه ۵۱.
- ↑ «و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که میترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.
- ↑ «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته» سوره انعام، آیه ۷۰.
- ↑ «(همان) کسانی که دین خویش را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت و امروز ما آنان را از یاد میبریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند و به آیات ما انکار میورزیدند» سوره اعراف، آیه ۵۱.
- ↑ «و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که میترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «پس، روی (دل) برای این دین استوار راست بدار پیش از آنکه روزی فرا رسد که از سوی خداوند بازگشتی ندارد؛ در آن روز (مردم) پراکنده میشوند» سوره روم، آیه ۴۳.
- ↑ «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته» سوره انعام، آیه ۷۰.
- ↑ «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید * و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی میگیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمیورزند * بگو ای اهل کتاب! آیا جز از این رو با ما میستیزید که ما به خداوند و آنچه بر ما و آنچه از پیش فرو فرستاده شده است، ایمان داریم و بیشتر شما نافرمانید؟» سوره مائده، آیه ۵۷-۵۹.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ «بگو: ای کافران!» سوره کافرون، آیه ۱.
- ↑ «دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۶.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ «بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.
- ↑ «چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد، * و مردم را ببینی که دسته دسته به دین خداوند درمیآیند، * آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای و از وی آمرزش خواه که او بیگمان بسیار توبهپذیر است» سوره نصر، آیه ۱-۳.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «از تو از برپا شدن رستخیز میپرسند که چه هنگام است؟ بگو: دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد؛ (بار آن) در آسمانها و زمین، سنگین است، جز ناگهان به سراغتان نمیآید؛ از تو میپرسند گویی تو از آن نیک آگاهی بگو:» سوره اعراف، آیه ۱۸۷.
- ↑ «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته» سوره انعام، آیه ۷۰.
- ↑ «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ «چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد،» سوره نصر، آیه ۱.
- ↑ «آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای و از وی آمرزش خواه که او بیگمان بسیار توبهپذیر است» سوره نصر، آیه ۳.
- ↑ «ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستادهایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب میداری بپرست * آگاه باشید که دین خالص (بی هیچ شرک و ریا) برای خداست، و آنان که غیر خدا را (چون بتان و فرعونان) به دوستی و پرستش برگرفتند (گفتند) ما آن بتان را نمیپرستیم مگر برای اینکه ما را به درگاه خدا نیک مقرب گردانند. خدا البته (این عذر نپذیرد و) میان آنها در آنچه اختلاف میکنند حکم خواهد کرد، که خدا هرگز آن کس را که بسیار دروغگو و کافر نعمت است هدایت نخواهد کرد» سوره زمر، آیه ۲-۳.
- ↑ «بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میدارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.
- ↑ «بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب میدارم، میپرستم» سوره زمر، آیه ۱۴.
- ↑ «بگو: آیا درباره خداوند با ما چون و چرا میکنید با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست و ما برای او یکرنگیم» سوره بقره، آیه ۱۳۹.
- ↑ «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید» سوره اعراف، آیه ۲۹.
- ↑ «اوست که شما را در خشکی و دریا میگرداند تا چون در کشتیها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتیها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شدهاند، خداوند را» سوره یونس، آیه ۲۲.
- ↑ «و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.
- ↑ «و چون موجی سایهبانآسا آنان را فراگیرد خداوند را در حالی که دین (خود) را برای وی ناب داشتهاند میخوانند امّا همین که آنان را رهانید و به خشکی رسانید آنگاه (تنها) برخی از ایشان میانهرو هستند و نشانههای ما را جز هر فریبکار ناسپاس انکار نمیکند» سوره لقمان، آیه ۳۲.
- ↑ «بنابراین خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب میدارید بخوانید هر چند کافران ناپسند دارند» سوره غافر، آیه ۱۴.
- ↑ «اوست که زنده است، هیچ خدایی جز او نیست، از این روی او را در حالی که دین خویش را برای او ناب میدارید بخوانید؛ سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره غافر، آیه ۶۵.
- ↑ «و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید» سوره اعراف، آیه ۲۹.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید» سوره اعراف، آیه ۲۹.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ «و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.
- ↑ «و چون موجی سایهبانآسا آنان را فراگیرد خداوند را در حالی که دین (خود) را برای وی ناب داشتهاند میخوانند امّا همین که آنان را رهانید و به خشکی رسانید آنگاه (تنها) برخی از ایشان میانهرو هستند و نشانههای ما را جز هر فریبکار ناسپاس انکار نمیکند» سوره لقمان، آیه ۳۲.
- ↑ «آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است و خداوند میان آنان که به جای او سرورانی گرفتهاند (و میگویند) ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم، در آنچه اختلاف میورزند داوری خواهد کرد؛ خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس ا» سوره زمر، آیه ۳.
- ↑ «بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میدارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.
- ↑ «و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.
- ↑ «ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.
- ↑ «تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ «ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.
- ↑ «گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کر» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ «تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر ت» سوره آل عمران، آیه ۲۰.
- ↑ «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خدا» سوره شوری، آیه ۱۳.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «پس، روی (دل) برای این دین استوار راست بدار پیش از آنکه روزی فرا رسد که از سوی خداوند بازگشتی ندارد؛ در آن روز (مردم) پراکنده میشوند» سوره روم، آیه ۴۳.
- ↑ «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته» سوره انعام، آیه ۷۰.
- ↑ «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ «بگو: ای کافران!» سوره کافرون، آیه ۱.
- ↑ «دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۶.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ «بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۵۷۲-۵۸۱.