عبدالله بن حبیب سلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = عبدالله بن حبیب سلمی | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = عبدالله بن حبیب سلمی | مداخل مرتبط = [[عبدالله بن حبیب سلمی در تاریخ اسلامی ]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
==مقدمه==
| نام = عبدالله بن حبیب سلمی
عبداللّه بن حبیب به کنیه‌اش [[ابو عبدالرحمن سلمی]] [[شهرت]] دارد، در [[روزگار]] [[پیامبر]]{{صل}} ولادت یافت، اما به دیدار پیامبر{{صل}} نایل نشد.
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg
| عرض تصویر =  
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین
| نام کامل = عبدالله بن حبیب سلمی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =     
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله = [[بنی‌سلمه]]     
| از تیره =   
| پدر = [[حبیب سلمی]]        
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی =         
| تاریخ درگذشت = [[۷۰ هجری]]    
| محل درگذشت =
| تاریخ شهادت = 
| محل شهادت =   
| طول عمر =
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]  
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]]  
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها =   
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =   
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =   
| آخرین راوی از او =
}}


== آشنایی اجمالی ==
پدرش حبیب از کسانی است که در [[عصر رسالت]] [[اسلام]] آورده ودر کنار [[رسول خدا]]{{صل}} نیز جنگیده است. از ابو عبدالرحمن [[روایت]] است که: پدرم مرا [[قرآن]] آموخته است.
[[عبدالله بن حبیب]]، استاد قرائت [[عاصم]] بود؛ زیرا [[عاصم]] برای [[عبد الله]] و او برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} قرائت نموده است. وی از [[اصحاب امیرمؤمنان]] {{ع}} بود و در [[جنگ صفین]] آن حضرت را [[یاری]] کرد<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۷۳-۸۷۴.</ref>.


سلمی قاری مشهوری بود که چهل سال در [[مسجد کوفه]]، [[قرآن]] را به طالبان آموخت<ref>نهذیب التذهیب، ج۵، ص۱۸۴.</ref>. او همان است که [[روایت]] «تداول» را درباره قرآن از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[عثمان بن عفان]] و [[زید بن ثابت]] و [[ابی بن کعب]] روایت کرده است<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۴۷۵.</ref>
برادرش [[خدَشة بن حبیب]] در شمار ثقاتی است که [[ابن حبّان]] از آنان نام برده است و [[بخاری]] در کتاب [[التاریخ الکبیر]]، او را از [[راویان]] [[امام علی]]{{ع}} می‌داند و روایتی نیز از او نقل می‌‌کند.<ref>کتاب التاریخ الکبیر ۳/ ۲۱۴ و کتاب الثقات ۴/ ۲۱۲.</ref>


[[طبری]] می‌نویسد: [[عبدالله بن حبیب]] از [[ابو عبدالرحمان]] [[نقل]] می‌کند: من در [[صفین]] از [[عمار یاسر]] شنیدم که به [[عمرو عاص]] می‌فرمود: «من سه نوبت با صاحب این [[پرچم]] (با [[عمروعاص]]) در رکاب [[رسول خدا]] {{صل}} [[جنگ]] کردم و این مرتبه چهارم است که با [[عمروعاص]] می‌جنگم، در این نوبت او نه نیکوتر از گذشته و نه پرهیزکارتر است»<ref>{{عربی|لقد قاتلت صاحب هذه الراية ثلاثا مع رسول اللَّه {{صل}} و هذه الرابعة ما هي بأبرّ و لا أتقى}}؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰.</ref>.
او را از آن جهت که به [[سلیم بن منصور]] از [[نوادگان]] [[قیس بن عیلان بن مضر]]، انتساب دارد، سُلَمی [[لقب]] داده‌اند، اما وجه اتصّاف وی به (ضریر) که [[ابن جزری]] تصریح کرده است، روشن نیست.<ref> اللباب ۲/ ۱۲۸ و غایة النهایة ۱/ ۴۱۳.</ref>


وی در سال هفتاد هجری از [[دنیا]] رفت<ref>ر.ک: اعیان الشیعه، ج۸ ص۵۰؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۷۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۷۳-۸۷۴.</ref>
به هر حال وی همان کسی است که قرائت رسمی [[مصاحف]] از صدر اسلام تاکنون؛ یعنی قرائت مورد [[اتفاق مسلمانان]]، از طریق وی به [[امام علی]]{{ع}} انتساب دارد. به قول [[ابن جزری]] [[قرائت قرآن]] از جهت [[تجوید]] و ضبط به وی می‌‌رسد.


== جستارهای وابسته ==
او می‌‌گوید: از آن [[زمان]] به امر قرائت پرداختم که [[حدیث پیامبر]]{{صل}} را شنیدم که فرمود: {{متن حدیث| خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ اَلْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ}} معروف است که حدود چهل سال از زمان [[عثمان بن عفان]] تا [[خلافت]] [[عبدالملک بن مروان]] در [[مسجد اعظم]] [[کوفه]] به [[تعلیم]] قرائت قرآن [[اشتغال]] داشت و بر این کار مزدی نمی‌گرفت. با این که [[نابینا]] بود از راه دیگر گذران [[زندگی]] می‌‌کرد.
{{مدخل وابسته}}
 
* [[بنی‌سلمه]] (قبیله)
[[ذهبی]] و دیگران، [[عُمر بن خطّاب]]، عثمان بن عفان و [[عبداللّه بن مسعود]] را نیز از [[اساتید]] قرائت وی دانسته‌اند، اما به دو طریق از [[عاصم بن ابی النجود]] روایت است که ابوعبدالرحمن سُلَمی گفت: قرائت را از علی{{ع}} گرفته و بر او نیز عرضه کردم. چنان چه در روایت دیگر آمده است: او قرآن را از [[عثمان]] آموخته، لیکن بر علی{{ع}} عرضه کرده است.<ref>طبقات ابن سعد ۶/ ۱۷۲ و سیر اعلام النبلاء ۴/ ۲۷۰ - ۲۶۹.</ref>
{{پایان مدخل وابسته}}
 
او هر چند به قرائت مشهور است، لیکن [[روایات]] زیادی و نیز فتاوا و [[آرای فقهی]] از وی نقل شده است. او از [[اهل رأی]] و از کسانی که به قصه گویی و نقل [[افسانه‌ها]] مشهور بودند ناخرسند بود.
 
به [[راویان]] [[حدیثی]] وی در بخش بعدی این مقاله اشاره خواهد شد، اما از میان راویان وی در قرائت، می‌‌توان کسانی چون: [[عاصم بن ابی النجود]]، [[عطاء بن سائب]]، [[یحیی بن وثاب]]، [[ابواسحاق سبیعی]]، [[عامر شعبی]] و [[اسماعیل بن ابی خالد]] را نام برد.
 
عطاء بن سائب از ابوعبدالرحمن سلَمی نقل می‌‌کند که وی [[قرآن]] را از کسانی آموخته است که آنان قرآن را ده [[آیه]] ده آیه می‌‌آموختند و تا مقاصد [[آیه‌ها]] را نمی‌فهمیدند به ده آیه بعدی نمی‌پرداختند؛ یعنی [[علم]] و عمل به [[آیات]] را فرا می‌‌گرفتند و پس از ما کسانی وارثِ قرآن خواهند شد که آیه‌های آن را مانند آب می‌‌نوشند و از فراسوی گردنشان نمی‌گذرد. او خود، قرآن را پنج آیه پنج آیه [[تعلیم]] می‌‌داد.
 
با [[عنایت]] به قراین و شواهد موجود چنین به نظر می‌‌رسد که ابو عبدالرّحمن بخش مهمّی از قرائت را از [[امام علی]]{{ع}} فرا گرفت و این، در طول ۲۵ سال [[کناره‌گیری]] آن حضرت از [[خلافت]] بود و چون [[امیرمؤمنان]] به خلافت رسید، عبداللّه با وی [[بیعت]] کرد و در [[جنگ صفین]] حاضر شد، ولی چیزی نگذشت که [[عثمانی]] شد و به [[حزب]] مخالفان آن حضرت پیوست و ظاهراً تا آخر [[عمر]] طولانی‌اش ازاهل [[بیت]]{{ع}} کناره گرفت.
 
از [[عطاء بن سائب]] نقل شده است که مردی به ابوعبدالرحمن سلمی گفت: تو را به [[خدا]]، آیا [[بغض]] تو نسبت به علی{{ع}} از آن رو نیست که هنگام [[تقسیم بیت المال]] در [[کوفه]]، به تو وخانواده ات چیزی نرسید.
گفت: حال که سوگندم دادی، چنین است که گفتی.<ref> الغارات ۲/ ۵۵۸ و ۵۶۷؛ تهذیب التهذیب ۵/ ۱۸۴ و طبقات ابن سعد ۱/ ۱۷۲.</ref>
 
او از طبقه دوم راویان و از [[حافظان]] [[کثیرالحدیث]] به شمار می‌‌رود. [[برقی]] نام او را در شمار [[اولیا]] و [[دوستان]] (مضری) [[امیرمؤمنان]]{{ع}} آورده و می‌‌افزاید: بعضی او را [[طعن]] و [[سرزنش]] کرده‌اند. با این حال، [[علامه]] و [[ابن داوود]]، نام او را در قسم [[راویان]] [[معتمد]] و معتبر ذکر می‌‌کنند و تقریباً همه نقّادان غیر [[شیعی]] از [[اهل حدیث]]، به [[وثاقت]] و [[اتقان]] وی [[اذعان]] دارند، بلکه او را [[امام]] و پیشوای برجسته معرفی می‌‌کنند. از آنجا که وی در [[اسناد روایات]] [[تفسیر قمی]] نیز قرار دارد از نظر [[علی بن ابراهیم قمی]] و [[آیة اللّه]] [[سید ابوالقاسم خویی]] نیز وثاقت دارد. <ref>تفسیر قمی ۲/ ۳۴۹ و معجم رجال الحدیث ۱/ ۵۰،۴۹.</ref>
 
[[روایات]] او در [[صحاح شش گانه]] [[اهل سنت]] و در برخی [[منابع شیعه]] آمده است. در این روایات از [[امام علی]]{{ع}} [[عثمان بن عفان]]، [[عمر بن خطاب]]، [[ابن مسعود]]، [[ابو موسی اشعری]]، [[ابو هریره]] و دیگران، نقل می‌‌کند. و [[ابراهیم نخعی]]، [[علقمة بن مرثد]]، [[سعد بن عبیده]]، [[ابواسحاق سبیعی]]، [[سعید بن جبیر]]، [[عبدالملک بن اعین]]، [[عاصم بن ابی النجود]] از او [[نقل روایت]] می‌‌کنند.<ref> تهذیب الکمال ۱۴/ ۴۰۸ و بحارالانوار ۱۷/ ۴۰۴ و ۵۸/ ۳۱۳.</ref>
 
[[عطاء بن سائب]] از وی نقل می‌‌کند: شخصی [[حدیثی]] را که از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده بود نقل کرد که آن حضرت فرمود: تا زمانی که [[نمازگزار]] در مصهی خود نشسته منتظرِ [[اقامه نماز]] است، از [[نماز]] محسوب می‌‌شود و [[فرشتگان]] گویند: خدایا او را بیامرز و مشمول رحمتت فرما.<ref>طبقات ابن سعد ۶/ ۱۷۲ و تاریخ بغداد ۹/ ۴۳۰.</ref>
 
او سرانجام در [[روزگار]] [[عبدالملک بن مروان]] پس از سال ۷۰ه.ق. درگذشت.<ref> تهذیب الکمال ۴۱۰/ ۱۴ و تاریخ بغداد ۴۳۱/ ۹.</ref>.<ref>[[ح‍س‍ی‍ن‌ ع‍زی‍زی‌|عزیزی]]، [[پ‍روی‍ز رس‍ت‍گ‍ار|رستگار]]، [[ی‍وس‍ف‌ ب‍ی‍ات‌|بیات]]، [[راویان مشترک (کتاب)|راویان مشترک]]، ص 53.</ref>
 
==جستارهای وابسته==
*[[خدَشة بن حبیب]] (برادر)


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[ح‍س‍ی‍ن‌ ع‍زی‍زی‌|عزیزی]]، [[پ‍روی‍ز رس‍ت‍گ‍ار|رستگار]]، [[ی‍وس‍ف‌ ب‍ی‍ات‌|بیات]]، [[راویان مشترک (کتاب)|'''راویان مشترک''']]
# [[پرونده:IM010499.jpg|22px]] [[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|'''کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:بنی‌سلمه]]

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۹

مقدمه

عبداللّه بن حبیب به کنیه‌اش ابو عبدالرحمن سلمی شهرت دارد، در روزگار پیامبر(ص) ولادت یافت، اما به دیدار پیامبر(ص) نایل نشد.

پدرش حبیب از کسانی است که در عصر رسالت اسلام آورده ودر کنار رسول خدا(ص) نیز جنگیده است. از ابو عبدالرحمن روایت است که: پدرم مرا قرآن آموخته است.

برادرش خدَشة بن حبیب در شمار ثقاتی است که ابن حبّان از آنان نام برده است و بخاری در کتاب التاریخ الکبیر، او را از راویان امام علی(ع) می‌داند و روایتی نیز از او نقل می‌‌کند.[۱]

او را از آن جهت که به سلیم بن منصور از نوادگان قیس بن عیلان بن مضر، انتساب دارد، سُلَمی لقب داده‌اند، اما وجه اتصّاف وی به (ضریر) که ابن جزری تصریح کرده است، روشن نیست.[۲]

به هر حال وی همان کسی است که قرائت رسمی مصاحف از صدر اسلام تاکنون؛ یعنی قرائت مورد اتفاق مسلمانان، از طریق وی به امام علی(ع) انتساب دارد. به قول ابن جزری قرائت قرآن از جهت تجوید و ضبط به وی می‌‌رسد.

او می‌‌گوید: از آن زمان به امر قرائت پرداختم که حدیث پیامبر(ص) را شنیدم که فرمود: « خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ اَلْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ» معروف است که حدود چهل سال از زمان عثمان بن عفان تا خلافت عبدالملک بن مروان در مسجد اعظم کوفه به تعلیم قرائت قرآن اشتغال داشت و بر این کار مزدی نمی‌گرفت. با این که نابینا بود از راه دیگر گذران زندگی می‌‌کرد.

ذهبی و دیگران، عُمر بن خطّاب، عثمان بن عفان و عبداللّه بن مسعود را نیز از اساتید قرائت وی دانسته‌اند، اما به دو طریق از عاصم بن ابی النجود روایت است که ابوعبدالرحمن سُلَمی گفت: قرائت را از علی(ع) گرفته و بر او نیز عرضه کردم. چنان چه در روایت دیگر آمده است: او قرآن را از عثمان آموخته، لیکن بر علی(ع) عرضه کرده است.[۳]

او هر چند به قرائت مشهور است، لیکن روایات زیادی و نیز فتاوا و آرای فقهی از وی نقل شده است. او از اهل رأی و از کسانی که به قصه گویی و نقل افسانه‌ها مشهور بودند ناخرسند بود.

به راویان حدیثی وی در بخش بعدی این مقاله اشاره خواهد شد، اما از میان راویان وی در قرائت، می‌‌توان کسانی چون: عاصم بن ابی النجود، عطاء بن سائب، یحیی بن وثاب، ابواسحاق سبیعی، عامر شعبی و اسماعیل بن ابی خالد را نام برد.

عطاء بن سائب از ابوعبدالرحمن سلَمی نقل می‌‌کند که وی قرآن را از کسانی آموخته است که آنان قرآن را ده آیه ده آیه می‌‌آموختند و تا مقاصد آیه‌ها را نمی‌فهمیدند به ده آیه بعدی نمی‌پرداختند؛ یعنی علم و عمل به آیات را فرا می‌‌گرفتند و پس از ما کسانی وارثِ قرآن خواهند شد که آیه‌های آن را مانند آب می‌‌نوشند و از فراسوی گردنشان نمی‌گذرد. او خود، قرآن را پنج آیه پنج آیه تعلیم می‌‌داد.

با عنایت به قراین و شواهد موجود چنین به نظر می‌‌رسد که ابو عبدالرّحمن بخش مهمّی از قرائت را از امام علی(ع) فرا گرفت و این، در طول ۲۵ سال کناره‌گیری آن حضرت از خلافت بود و چون امیرمؤمنان به خلافت رسید، عبداللّه با وی بیعت کرد و در جنگ صفین حاضر شد، ولی چیزی نگذشت که عثمانی شد و به حزب مخالفان آن حضرت پیوست و ظاهراً تا آخر عمر طولانی‌اش ازاهل بیت(ع) کناره گرفت.

از عطاء بن سائب نقل شده است که مردی به ابوعبدالرحمن سلمی گفت: تو را به خدا، آیا بغض تو نسبت به علی(ع) از آن رو نیست که هنگام تقسیم بیت المال در کوفه، به تو وخانواده ات چیزی نرسید. گفت: حال که سوگندم دادی، چنین است که گفتی.[۴]

او از طبقه دوم راویان و از حافظان کثیرالحدیث به شمار می‌‌رود. برقی نام او را در شمار اولیا و دوستان (مضری) امیرمؤمنان(ع) آورده و می‌‌افزاید: بعضی او را طعن و سرزنش کرده‌اند. با این حال، علامه و ابن داوود، نام او را در قسم راویان معتمد و معتبر ذکر می‌‌کنند و تقریباً همه نقّادان غیر شیعی از اهل حدیث، به وثاقت و اتقان وی اذعان دارند، بلکه او را امام و پیشوای برجسته معرفی می‌‌کنند. از آنجا که وی در اسناد روایات تفسیر قمی نیز قرار دارد از نظر علی بن ابراهیم قمی و آیة اللّه سید ابوالقاسم خویی نیز وثاقت دارد. [۵]

روایات او در صحاح شش گانه اهل سنت و در برخی منابع شیعه آمده است. در این روایات از امام علی(ع) عثمان بن عفان، عمر بن خطاب، ابن مسعود، ابو موسی اشعری، ابو هریره و دیگران، نقل می‌‌کند. و ابراهیم نخعی، علقمة بن مرثد، سعد بن عبیده، ابواسحاق سبیعی، سعید بن جبیر، عبدالملک بن اعین، عاصم بن ابی النجود از او نقل روایت می‌‌کنند.[۶]

عطاء بن سائب از وی نقل می‌‌کند: شخصی حدیثی را که از پیامبر(ص) شنیده بود نقل کرد که آن حضرت فرمود: تا زمانی که نمازگزار در مصهی خود نشسته منتظرِ اقامه نماز است، از نماز محسوب می‌‌شود و فرشتگان گویند: خدایا او را بیامرز و مشمول رحمتت فرما.[۷]

او سرانجام در روزگار عبدالملک بن مروان پس از سال ۷۰ه.ق. درگذشت.[۸].[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کتاب التاریخ الکبیر ۳/ ۲۱۴ و کتاب الثقات ۴/ ۲۱۲.
  2. اللباب ۲/ ۱۲۸ و غایة النهایة ۱/ ۴۱۳.
  3. طبقات ابن سعد ۶/ ۱۷۲ و سیر اعلام النبلاء ۴/ ۲۷۰ - ۲۶۹.
  4. الغارات ۲/ ۵۵۸ و ۵۶۷؛ تهذیب التهذیب ۵/ ۱۸۴ و طبقات ابن سعد ۱/ ۱۷۲.
  5. تفسیر قمی ۲/ ۳۴۹ و معجم رجال الحدیث ۱/ ۵۰،۴۹.
  6. تهذیب الکمال ۱۴/ ۴۰۸ و بحارالانوار ۱۷/ ۴۰۴ و ۵۸/ ۳۱۳.
  7. طبقات ابن سعد ۶/ ۱۷۲ و تاریخ بغداد ۹/ ۴۳۰.
  8. تهذیب الکمال ۴۱۰/ ۱۴ و تاریخ بغداد ۴۳۱/ ۹.
  9. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ص 53.