عبدالله بن عمر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ه.ق.' به 'ﻫ.ق'
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
جز (جایگزینی متن - 'ه.ق.' به 'ﻫ.ق')
خط ۶۷: خط ۶۷:
بدین ترتیب، با نگاهی به شمار انبوه احادیثی که وی آنها را نقل کرده یا بدو نسبت داده‌اند، [[سخن]] نُوَوی درباره او درست می‌‌نماید که: عبداللّه پس از [[ابوهریره]]، دومین [[صحابی]] در میان شش صحابی است که به کثرت نقل حدیث رسول خدا{{صل}} شهره‌اند<ref>تهذیب الاسماء واللغات ۱/ ق ۱/ ۲۸۰.</ref>. وی از جمله [[صحابیان]] [[راوی]] [[حدیث غدیر]] است<ref>الغدیر ۱/ ۵۳.</ref>.
بدین ترتیب، با نگاهی به شمار انبوه احادیثی که وی آنها را نقل کرده یا بدو نسبت داده‌اند، [[سخن]] نُوَوی درباره او درست می‌‌نماید که: عبداللّه پس از [[ابوهریره]]، دومین [[صحابی]] در میان شش صحابی است که به کثرت نقل حدیث رسول خدا{{صل}} شهره‌اند<ref>تهذیب الاسماء واللغات ۱/ ق ۱/ ۲۸۰.</ref>. وی از جمله [[صحابیان]] [[راوی]] [[حدیث غدیر]] است<ref>الغدیر ۱/ ۵۳.</ref>.


آن گونه که [[مورّخان]] نقل کرده‌اند، به دنبال برخوردی لفظی و نه چندان مهم که بین عبداللّه و [[حجّاج]] درگرفت <ref>چنان که پیش‌تر هم اشاره کردیم، وی در نمازهای جمعه و جماعت حجّاج حاضر می‌‌شد. در یکی از این نمازهای جمعه، خطبه نماز که حجّاج ادایش می‌‌کرد(!) به درازا کشید و عبداللّه که در برابر هیچ یک از جنایت‌های هولناک حجّاج کم‌ترین واکنشی از خود نشان نداده بود، با تذکّر این نکته که فضیلت به جای آوردن نماز در اوّل وقت از دست می‌‌رود(!)، خواهان به پایان رسیدن خطبه شد و بدین‌سان با بریدن سخن حجّاج خشم او را برانگیخت.</ref>، مردی شامی به امر حجّاج نیزه ای زهرآلود بر پای عبداللّه زد که منجر به [[مرگ]] او در سال ۷۳ ه. شد.<ref>کتاب التاریخ الکبیر ۵/ ۲؛ کتاب الثقات ۳/ ۲۱۰ و تاریخ بغداد ۱/ ۱۷۳ </ref>. وی که به هنگام [[مرگ]] سال‌های پس از هشتاد سالگی را سپری می‌‌کرد، [[وصیّت]] کرد تا او را در [[حرم]] [[دفن]] نکنند،؛ چراکه نمی‌خواست حتّی جسدش در شهری دفن شود که از آن [[هجرت]] کرده بود، امّا [[حجّاج]] با اتّکا به [[قدرت]] خویش علاوه بر آنکه بر او [[نماز]] گزارد، [[وارثان]] او را نیز واداشت تا عبداللّه را در حرم و در گورستان [[مهاجران]] در (فَخّ)<ref>نُوَوی و ابن عساکر (مُحَصِّب) را موضعی بین مکّه و منی که به منی نزدیک‌تر است (معجم البلدان ۵/ ۶۲) مدفن او دانسته‌اند.</ref> نزدیک ([[ذو طوی]]) به خاک بسپارند!<ref>راستی که جای شگفتی است امام علی{{ع}}پس از خودداری عبداللّه از بیعت با آن حضرت، نه تنها متعرّض او نمی‌شود، بلکه ضمانت او را نیز بر عهده می‌‌گیرد، امّا حجّاج با زنده ومرده او چنان می‌‌کند که در بالا بدان اشاره کردیم! درنگ در این قطعه‌های تکان دهنده تاریخ است که هر خردمندی را بیش از پیش از عمق این فراز گله مندانه آن امام راستین آگاه می‌‌کند که فرمود: ای مردم!... آیا چشم به راه رهبری غیر از من هستید تا شما را به راه‌های رشد و صلاح راهنمایی و راهی کند (نک: صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲).</ref>.<ref>[[ح‍س‍ی‍ن‌ ع‍زی‍زی‌|عزیزی]]، [[پ‍روی‍ز رس‍ت‍گ‍ار|رستگار]]، [[ی‍وس‍ف‌ ب‍ی‍ات‌|بیات]]، [[راویان مشترک (کتاب)|راویان مشترک]]، ص 62.</ref>
آن گونه که [[مورّخان]] نقل کرده‌اند، به دنبال برخوردی لفظی و نه چندان مهم که بین عبداللّه و [[حجّاج]] درگرفت <ref>چنان که پیش‌تر هم اشاره کردیم، وی در نمازهای جمعه و جماعت حجّاج حاضر می‌‌شد. در یکی از این نمازهای جمعه، خطبه نماز که حجّاج ادایش می‌‌کرد(!) به درازا کشید و عبداللّه که در برابر هیچ یک از جنایت‌های هولناک حجّاج کم‌ترین واکنشی از خود نشان نداده بود، با تذکّر این نکته که فضیلت به جای آوردن نماز در اوّل وقت از دست می‌‌رود(!)، خواهان به پایان رسیدن خطبه شد و بدین‌سان با بریدن سخن حجّاج خشم او را برانگیخت.</ref>، مردی شامی به امر حجّاج نیزه ای زهرآلود بر پای عبداللّه زد که منجر به [[مرگ]] او در سال ۷۳ .ق شد.<ref>کتاب التاریخ الکبیر ۵/ ۲؛ کتاب الثقات ۳/ ۲۱۰ و تاریخ بغداد ۱/ ۱۷۳ </ref>. وی که به هنگام [[مرگ]] سال‌های پس از هشتاد سالگی را سپری می‌‌کرد، [[وصیّت]] کرد تا او را در [[حرم]] [[دفن]] نکنند،؛ چراکه نمی‌خواست حتّی جسدش در شهری دفن شود که از آن [[هجرت]] کرده بود، امّا [[حجّاج]] با اتّکا به [[قدرت]] خویش علاوه بر آنکه بر او [[نماز]] گزارد، [[وارثان]] او را نیز واداشت تا عبداللّه را در حرم و در گورستان [[مهاجران]] در (فَخّ)<ref>نُوَوی و ابن عساکر (مُحَصِّب) را موضعی بین مکّه و منی که به منی نزدیک‌تر است (معجم البلدان ۵/ ۶۲) مدفن او دانسته‌اند.</ref> نزدیک ([[ذو طوی]]) به خاک بسپارند!<ref>راستی که جای شگفتی است امام علی{{ع}}پس از خودداری عبداللّه از بیعت با آن حضرت، نه تنها متعرّض او نمی‌شود، بلکه ضمانت او را نیز بر عهده می‌‌گیرد، امّا حجّاج با زنده ومرده او چنان می‌‌کند که در بالا بدان اشاره کردیم! درنگ در این قطعه‌های تکان دهنده تاریخ است که هر خردمندی را بیش از پیش از عمق این فراز گله مندانه آن امام راستین آگاه می‌‌کند که فرمود: ای مردم!... آیا چشم به راه رهبری غیر از من هستید تا شما را به راه‌های رشد و صلاح راهنمایی و راهی کند (نک: صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲).</ref>.<ref>[[ح‍س‍ی‍ن‌ ع‍زی‍زی‌|عزیزی]]، [[پ‍روی‍ز رس‍ت‍گ‍ار|رستگار]]، [[ی‍وس‍ف‌ ب‍ی‍ات‌|بیات]]، [[راویان مشترک (کتاب)|راویان مشترک]]، ص 62.</ref>


==جستارهای وابسته ==
==جستارهای وابسته ==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش