آیا عصمت استحقاقی است یا تفضلی؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت | تصویر = 110059.jpg | نمایه وابسته = کلیاتی از عصمت | مدخل بالاتر = عصمت | مدخل اصلی = عصمت اکتسابی - عصمت موهبتی | تعداد پاسخ = ۱ }} '''آیا عصمت استحق...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از عصمت (نمایه)|کلیاتی از عصمت]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از عصمت (نمایه)|کلیاتی از عصمت]]
| مدخل بالاتر = [[عصمت]]  
| مدخل بالاتر = [[عصمت]]  
| مدخل اصلی =  [[عصمت اکتسابی]] - [[عصمت موهبتی]]
| مدخل اصلی =  [[عصمت استحقاقی]] - [[عصمت تفضلی]]
| تعداد پاسخ = ۱
| تعداد پاسخ = ۱
}}
}}

نسخهٔ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۵

آیا عصمت استحقاقی است یا تفضلی؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترعصمت
مدخل اصلیعصمت استحقاقی - عصمت تفضلی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا عصمت استحقاقی است یا تفضلی؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

بحثی در میان متکلمان اسلامی مطرح شده و آن این است که آیا عصمت، استحقاقی است یا تفضّلی. این بحث به بحث اختیار در عصمت و مجبور بودن یا نبودن معصوم در ارتکاب معاصی و عدم ارتکاب آنها بازمی‌گردد. از نظر عقل، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام طاعات و ترک گناهان باشد، در این صورت شخص معصوم مستحق ستایش و مدح نخواهد بود؛ چراکه وجود این صفت در او فضیلتی برای وی به شمار نیامده و بنا به فرض مذکور او مجبور به ترک گناه بوده و اصلا قدرت بر انجام آن را ندارد[۱]. از آنجا که غالب متکلمان اسلامی غیر از اشاعره، قائل به اختیار شخص معصوم هستند، بنابراین عصمت را امری تفضلی می‌دانند نه استحقاقی[۲].

منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. علامه حلی، کشف المراد، ص۱۸۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص۲۴۳؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱.
  2. به عنوان نمونه مرحوم شیخ مفید، می‌فرماید: “عصمت، تفضلی است از جانب خدا برای کسی که می‌داند آن شخص معصوم به عصمت خود تمسک می‌کند”. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶.