سیره اخلاقی امام باقر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
سه چیز است که از مکارم دنیا و آخرت است: اینکه از آنکه به تو ستم روا داشته درگذری، آنکه از تو بریده با او پیوند کنی، و هنگامی که از سر [[نادانی]] با تو برخورد شود [[بردبار]] باشی<ref>تحف العقول، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۷، ص ۱۹۱.</ref>. | سه چیز است که از مکارم دنیا و آخرت است: اینکه از آنکه به تو ستم روا داشته درگذری، آنکه از تو بریده با او پیوند کنی، و هنگامی که از سر [[نادانی]] با تو برخورد شود [[بردبار]] باشی<ref>تحف العقول، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۷، ص ۱۹۱.</ref>. | ||
== | ==امام باقر{{ع}} و تزکیه نفوس== | ||
{{اصلی|تزکیه در معارف و سیره امام باقر}} | |||
===ارکان اساسی تزکیه در نزد امام باقر{{ع}}=== | ===ارکان اساسی تزکیه در نزد امام باقر{{ع}}=== | ||
تزکیه هنگامی در [[انسان]] محقّق میشود که از [[قلب]] و [[فکر]] او سرچشمه گرفته و با [[شعور]] او تعامل داشته باشد. به همراه [[خوف]] و [[خشیت]] دائم از [[خداوند متعال]] و [[برحذر بودن]] از اسباب [[هلاکت]] در همه عرصههای [[زندگی]] به اضافه خودداری از [[شهوات نفسانی]] و [[مطامع]] و [[لذّات]] [[دنیوی]]. پس انسان ابتدا باید در ضمیر و فکر خود تزکیه را [[احساس]] کند و در [[وجدان]] او این مطلب به [[اثبات]] برسد، تا اینکه [[جانها]] آماده گرفتن مبانی تزکیه و پیاده کردن آن در عمل و [[جهان]] خارج شود. اینجا است که امام باقر{{ع}} به لحاظ نظری مهمترین ارکانی که [[نفس انسان]] را در معرض تزکیه قرار میدهد بیان نمودهاند. این ارکان عبارتند از: | تزکیه هنگامی در [[انسان]] محقّق میشود که از [[قلب]] و [[فکر]] او سرچشمه گرفته و با [[شعور]] او تعامل داشته باشد. به همراه [[خوف]] و [[خشیت]] دائم از [[خداوند متعال]] و [[برحذر بودن]] از اسباب [[هلاکت]] در همه عرصههای [[زندگی]] به اضافه خودداری از [[شهوات نفسانی]] و [[مطامع]] و [[لذّات]] [[دنیوی]]. پس انسان ابتدا باید در ضمیر و فکر خود تزکیه را [[احساس]] کند و در [[وجدان]] او این مطلب به [[اثبات]] برسد، تا اینکه [[جانها]] آماده گرفتن مبانی تزکیه و پیاده کردن آن در عمل و [[جهان]] خارج شود. اینجا است که امام باقر{{ع}} به لحاظ نظری مهمترین ارکانی که [[نفس انسان]] را در معرض تزکیه قرار میدهد بیان نمودهاند. این ارکان عبارتند از: |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۱
اصلاح اخلاقی و اجتماعی
امام باقر(ع) عنایت زیادی به اصلاح اخلاق و تغییر اوضاع اجتماعی جامعه از طریق ایجاد قوانین، معیارها و ارزشهای والای شریعت اسلام داشتند. هدف آن حضرت جمع کردن همه قوا برای اصلاح همه آنچه در عالم موجود است بوده، امّا این اصلاح را از نزدیکان خود آغاز نموده سپس به اقشار مختلف جامعه آن را سرایت داده، پس از آنرو به اصلاح مؤسسات حکومتی و پیروان حکومت پرداخته است. امام باقر(ع) از همه فرصتهایی که برای اصلاح و تغییر و ساختن واقعیت جدیدی برای جامعه دست میداده است نهایت استفاده را میبردهاند. از همین روست که میبینیم روشهای اصلاحی و تغییری آن حضرت در عرصههای اخلاقی و اجتماعی متعدّد و مختلفی بوده است. اکنون به بعضی از فعالیتهای آن حضرت در این عرصه میپردازیم.
دعوت به پیاده کردن سنّت شریف نبوی
امام باقر(ع) به انتشار احادیث شریف نبوی که با جنبههای اخلاقی و اجتماعی ارتباط داشتند همّت گماشت و در این راه کمر همّت بست تا اینکه چنین موازین و ارزشهایی بر فعالیتهای رفتاری و روابط اجتماعی جامعه حاکم شود و در مسیر انسانیت مشعلی فراراه افراد جامعه در همه طبقات آن باشد که آنان را به سمت رشد و تکامل و پیشرفت برای رسیدن به مقامات عالیهای که اولیا و صالحان به آن رسیدهاند یاری نماید. امام باقر(ع) در خلال نشر احادیث پیامبر اکرم(ص) به عوامل اساسی در اصلاح اخلاق و اوضاع اجتماع که همان اصلاح فقیهان و حاکمان است اشاره داشته. آن حضرت از پیامبر اکرم(ص) روایت فرموده است که: دو دسته از امّت من هستند که اگر اصلاح شوند امّت من اصلاح خواهد شد و اگر این دو فاسد گردند امّت من فاسد میگردند... فقیهان و حاکمان[۱]. امام باقر(ع) در پرتو نقل این روایت از جدّ گرامیاش پیامبر اکرم(ص) همگان را به عمل از سر دلسوزی و ایثار در راه اصلاح جامعه فرا خوانده است که: دلسوزی هر کدام از شما برای برادرش باید مانند دلسوزی او برای خودش باشد[۲].
امام باقر(ع) با نقل و انتشار این روایتهای شریف از پیامبر اکرم(ص) بر حفظ عفّت و شتاب در کارهای نیک تأکید نمودهاند که: خداوند متعال انسان باحیا، بردبار، عفیف و خویشتندار را دوست میدارد[۳]. و: خداوند متعال هر کار خیری که در آن شتاب شود را دوست میدارد[۴]. آن حضرت همچنین بر نقل احادیث شریف نبوی که مردم را به اخلاق نیکو و خودداری از ریختن آبروی مؤمنان دعوت مینماید تأکید فراوان داشتند. از جمله این حدیث شریف نبوی که: به خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست سوگند، هیچ مؤمنی از خیر دنیا و آخرت بهرهمند نمیگردد مگر بهواسطه حسن ظنّ به خداوند و امیدواری به ذات اقدس او، اخلاق نیکو و خودداری از غیبت مؤمنان[۵].
و همچنین فرمودهاند که: پیغمبر اکرم(ص) از گفتوگوهای بیهوده و جدلآمیز، فساد در اموال و بسیاری سؤال نهی فرمودهاند[۶]. امام باقر(ع) با نقل این روایت اینگونه مردم را به شاد کردن دل مؤمنان خواندهاند که: هرکس مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده است و هرکس مرا شاد کند همانا که خدای بزرگ را مسرور نموده است[۷]. امام باقر(ع) با نقل این روایت شریف از پیغمبر اکرم(ص) مردم را به صله رحم تحریک و تشویق نمودند که: صله رحم از کارهایی است که ثواب آن از همه کارهای خیر زودتر به صاحبش میرسد[۸].
امام باقر(ع) دهها حدیث شریف نبوی را که همه در زمینه مکارم اخلاق میباشد از قبیل صدق و ایثار و تعاون، وفای به عهد و حسن رفتار با مسلمانان و غیرمسلمانان، به همراه احادیثی که از کارهای منفی همچون دروغ و بهتان، عیبجویی و نقض عهد، خیانت در امانت و دستدرازی به آبرو و جانهای مردم نهی نموده است از پیامبر اکرم(ص) نقل فرموده است. از میان دهها حدیثی که آن حضرت از پیامبر اکرم(ص) نقل فرموده است میتوان به این احادیث اشاره نمود: بدگویی نسبت به مؤمن موجب فسق، جنگیدن با او کفر و خوردن گوشت او که عبارت از غیبت باشد معصیت است[۹].
همچنین امام باقر(ع) فرموده است: از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند: بهترین بندگان خدا کیست؟ پیامبر اکرم(ص) پاسخ دادند: کسانی که چون کار خیر انجام میدهند خوشحال میشوند و چون ناشایستی از آنان سر میزند استغفار میکنند. آنان چون به نعمتی میرسند شکر میگذارند و چون به بلایی گرفتار میآیند صبر میکنند. آنان کسانی هستند که در هنگام خشم و غضب از دیگران گذشت کرده و آنان را میبخشند[۱۰]. امّا امام باقر(ع) فقط به نشر چنین احادیثی از پیامبر اکرم(ص) اکتفا نکردهاند. بلکه محتوا و مضمون این احادیث را نیز در عمل خود در جهان واقعیت به نمایش گذاشتهاند. آن حضرت در جامعه نقش الگو را در همه این مسائل بازی کردهاند. آن حضرت خود به تنهایی ستیغ و اوج قله مکارم و نیکیها بودهاند، امام باقر(ع) در خلال رفتار خود یکی از بالاترین نمونههای اخلاق بلند اسلامی را برای مسلمانان به نمایش گذاشتهاند، امام باقر(ع) اوج بلند راستگویی، وفای به عهد، ادای امانت، تواضع و احترام گذاشتن به دیگران، اهمیت دادن به امور مسلمانان و برطرف کردن حاجت محتاجان بودند. آن حضرت ناهنجاریهای جامعه را به صورتی عملی و در خلال رفتار نمونه خود نسبت به اقشار مختلف جامعه- چه آنان که از دوستداران آن حضرت بوده یا آنان که از مخالفان آن حضرت بودند- درمان میکردند.[۱۱].
دعوت به مکارم اخلاق
امام باقر(ع) دعوت خود را در جنبه اصلاح مکارم اخلاقی مردم گسترش و افزایش دادند تا بتوانند مکارم اخلاق را علامت مشخّصه رفتار مسلمانان در جامعه قرار دهند، آن حضرت همواره به مسأله افشای سلام یعنی با صدای بلند به یکدیگر سلام کردن که یکی از مظاهر روح محبّت، مودّت، برادری و صفا در روابط اجتماعی است تأکید داشتند تا جایی که فرمودند: همانا خداوند افشای سلام را دوست میدارد[۱۲]. آن حضرت همگان را به عفّت فرا خوانده و آن را برترین عبادتها دانستهاند، آن حضرت فرمودهاند: برترین عبادتها عفّت شکم و فرج است[۱۳]. آن حضرت همگان را بهپاک نگهداشتن زبان و مقید کردن آن به قیدهای شریعت اسلامی میخواندند تا اینکه روابط بین مردم از بین نرفته و دوام یابد. امام باقر(ع) در این رابطه فرمودهاند: با مردم با بیانی صحبت کنید که دوست میدارید مردم با همان بیان با شما صحبت کنند؛ چراکه خداوند متعال کسانی را که بسیار اهل سبّ و لعن و طعنه زدن بر مؤمنان باشد یا مرد بدزبان و بیهودهگو و گدای سمج را دوست نمیدارد، و در مقابل انسان باحیا، بردبار و پاکدامن را دوست میدارد[۱۴]. امام باقر(ع) همچنین کیفیت برخورد با طبقات مختلف جامعه را اینگونه برای همگان روشن ساختهاند که: هرگاه با منافق روبرو شدی بهوسیله زبان خوش با او بساز، امّا مودّت قلبی خود را برای مؤمن نگاهدار. امّا اگر با یک یهودی هم همنشین شدی با او به نیکویی همنشینی کن.[۱۵].
آن حضرت اصول رفتار با گروههای مختلف مردم را اینگونه بیان فرمودهاند: چهار چیز است که در هرکس باشد خداوند برای او در بهشت خانهای بنا میکند، کسی که یتیمی را پناه دهد، کسی که بر ضعیفی ترحّم آورد، کسی که به پدر و مادر خود دلسوز و مهربان باشد، کسی که با مملوک و بنده خود مدارا کند[۱۶]. آن حضرت همچنین مردم را به برقراری ارتباط با اهل تقوا و تحکیم روابط با آنان فرا خواندند؛ چراکه این دسته از مردم خصوصیاتی دارند که هر کس با آنها مصاحبت و همنشینی کند از آن خصوصیات تأثیر مثبت میپذیرد و بدینوسیله الگوها و ارزشهای اسلامی در واقع زندگی آنان پیاده میشود. آن حضرت در اینباره فرمودهاند: اهل تقوا از میان مردم دنیا همنشینانی هستند که برای همنشینان خود کمترین سنگینی و مشقّت را دارند. امّا بیشترین کمک و همکاری را برای آنان روا میدارند. اگر آنان را فراموش کنی به یاد تو میافتند و اگر یادشان نمایی تو را یاری میکنند. آنان همواره سخنان حقّ و مورد رضای خداوند میگویند و به انجام فرمانهای خداوند متعال بهپا میخیزند[۱۷].
امام باقر(ع) حقوق مؤمن بر مؤمن را اینگونه توضیح دادند که: مؤمن برادر مؤمن است. پس هرگز او را دشنام نمیدهد، محروم نمیکند و به او سوءظنّ روا نمیدارد»[۱۸]. آن حضرت همچنین فرمودهاند: هرکس که در نزد او از برادر مؤمنش غیبت کرده شود و او به یاری آن مؤمن برخواسته و از او دفاع نماید خداوند متعال او را در دنیا و آخرت یاری خواهد کرد. امّا کسی که برادر مؤمنش را در چنین شرایطی یاری نکند و در حالیکه قدرت بر دفاع و یاری او را داشته به دفاع از او برنخیزد، خداوند متعال او را در دنیا و آخرت خوار میدارد[۱۹]. امام باقر(ع) همگان را از ستم کردن به یکدیگر یا کمک کردن به ستمگران اینگونه برحذر داشته است: هرکس در راه ستم بر مسلمانی با جزئی از یک کلمه همکاری کند در روز قیامت بر پیشانیاش نوشته میشود: این شخص از رحمت خدا ناامید است[۲۰]. امام باقر(ع) همچنین همگان را به این مکرمت اخلاقی خواندهاند که: بدی و جدایی را با نیکی و پیوند پاسخ دهند. آن حضرت فرمودهاند: سه چیز است که از مکارم دنیا و آخرت است: اینکه از آنکه به تو ستم روا داشته درگذری، آنکه از تو بریده با او پیوند کنی، و هنگامی که از سر نادانی با تو برخورد شود بردبار باشی[۲۱].[۲۲].
امام باقر(ع) و تزکیه نفوس
ارکان اساسی تزکیه در نزد امام باقر(ع)
تزکیه هنگامی در انسان محقّق میشود که از قلب و فکر او سرچشمه گرفته و با شعور او تعامل داشته باشد. به همراه خوف و خشیت دائم از خداوند متعال و برحذر بودن از اسباب هلاکت در همه عرصههای زندگی به اضافه خودداری از شهوات نفسانی و مطامع و لذّات دنیوی. پس انسان ابتدا باید در ضمیر و فکر خود تزکیه را احساس کند و در وجدان او این مطلب به اثبات برسد، تا اینکه جانها آماده گرفتن مبانی تزکیه و پیاده کردن آن در عمل و جهان خارج شود. اینجا است که امام باقر(ع) به لحاظ نظری مهمترین ارکانی که نفس انسان را در معرض تزکیه قرار میدهد بیان نمودهاند. این ارکان عبارتند از:
حاکم کردن عقل: خداوند متعال انسان را با دو عنصر عقل و شهوت آفریده است، و روش شناختن راههای هدایت را در خلال آیات روشن و حقیقتهای ثابت عالم وجود به او عطا نموده است. خداوند انسان را مکلّف ساخته تا قلب و جان خود را برای دریافت ندای حقّ و جواب دادن به این ندا آماده کند و خود را برای پرکشیدن به افقهای بلند و همّتهایی که به مراتب بالاتر از رغبتها و شهوتهای حسّی است مهیا سازد. به همین خاطر است که میبینیم امام باقر(ع) در روایات خود تأکید بسیاری بر حاکم کردن عقل بر همه رغبتها و شهوتهای انسانی دارد. تا بدینوسیله جنبه عقلانیت، خود واعظی درونی برای انسان باشد تا وی را در جهت تزکیه نفس یاری رساند. آن حضرت فرمودهاند: «مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً، فَإِنَّ مَوَاعِظَ النَّاسِ لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُ شَيْئاً»؛ آنکس که خداوند برای او از داخل نفس و جانش موعظهکنندهای درونی قرار نداده باشد، پند و موعظههای مردم او را هیچگاه بینیاز نخواهد کرد[۲۳]. همچنین آن حضرت فرمودهاند: «مَنْ كَانَ ظَاهِرُهُ أَرْجَحَ مِنْ بَاطِنِهِ خَفَّ مِيزَانُهُ»؛ هرکس ظاهرش از باطن او زیباتر باشد در روز قیامت کفّه ترازوی او سبک خواهد بود[۲۴].
تبعیت اراده انسان از اراده خدا: کامل شدن نفس انسان جز با تطبیق میان اراده انسان و اراده الهی حاصل نمیشود و این مهم نیز جز با تبعیت کردن از راه و روشی که خداوند برای زندگی انسان تعیین نموده است به دست نمیآید. البتّه این تطابق نیازمند به مبارزه با هوای نفس، تسلّط بر شهوات نفسانی و مقید کردن نفس به قید و بندهای شرعی است؛ چراکه مبارزه با نفس انسان را برای تکمیل نفس و تزکیه آن براساس راه و روشی که خداوند متعال در زندگی برای انسان مقرّر فرموده است آماده دریافت فیض الهی مینماید. امام باقر(ع) در این رابطه فرمودهاند: خداوند متعال میفرماید: به عزّت و جلالم سوگند، هیچ بندهای از بندگان من خواست مرا بر هوای نفس خود مقدّم نمیدارد مگر اینکه قلبش را بینیاز کرده و همّتش را در امر آخرتش قرار خواهم داد[۲۵].
درک انسان از مراقبت دائمی خداوند از او: از عوامل دیگری که تزکیه جز باوجود آن کامل نمیشود این است که انسان احساس کند، خداوند به جهت احاطهای که به تمام شئون وی دارد، همواره مراقب عقل و ضمیر و وجدان و احساس آدمی است و همه حرکات و سکنات او را میشمارد. به همین دلیل حضرت امام باقر(ع) تأکید زیادی بر احساس این مراقبت الهی از ناحیه انسان داشتند تا اینکه همین احساس خود انگیزهای برای اصلاح نفس و تزکیه آن گردد. آن حضرت در موعظه گروهی از یاران خود اینگونه فرمودهاند که: وای بر تو ای انسان، هرگاه برای تو شهوتی پیش بیاید یا زمینه ارتکاب گناهی برایت فراهم شود از روی جهل و نادانی با سرعت به سوی آن میروی و به انجام آن اقدام میکنی. در انجام آن گناه بدان گونهای که گویا خداوند متعال تو را نمیبیند یا اینکه گویا خداوند متعال در کمین تو ننشسته است[۲۶].
توجّه دائم به روز قیامت: یاد همیشگی روز قیامت انسان را از انحراف بازداشته و انگیزهای برای رها کردن نفس از قیدوبند شهوات و ظلمت طمعهای دنیوی و پلیدیهای هوای نفس میباشد. امام باقر(ع) گروه یاران صالح خود را همواره متوجّه آن روز میکردند تا اینکه آنان دائما یاد قیامت را نصب العین خود ساخته و این امر انگیزهای برای اصلاح و تزکیه نفس آنان گردد. از روایاتی که در زمینه موعظه و پند دادن به گروه یاران از امام باقر(ع) صادر شده است این روایت شریف است: ... ای جوینده بهشت، چه خواب طولانی و چه مرکب کند رو و چه همّت سستی داری. پس چه دور است آنروز که تو به آنچه میخواهی برسی! و ای آنکه [در ظاهر] از آتش دوزخ گریزانی، چه تند مرکب راهوار را به سوی آن میتازی و چه بسیار موجبات داخل شدن در آن را برای خود فراهم میکنی! ای فرزند روزهای سهگانه: روزی که در آن متولّد شدی، روزی که در آن به خانه قبر فرود میآیی، و روزی که به سوی پروردگار خود از خانه قبر برمیخیزی. وه که آن روز، چه روز بزرگی خواهد بود! ای دارندگان صورتهای زیبا و مغزهای گندیده!، چگونه است که بدنهای شما را آباد، امّا دلوجان شما را ویرانه میبینم؟![۲۷] امام باقر(ع) این نکته را بیان فرمودهاند که دنیا دار بلا و امتحان مردم بوده و میزان این ابتلا و آزمایش را به تناسب درجه ایمان هر انسان دانستهاند. آن حضرت در این رابطه فرمودهاند: مؤمن در دنیا به اندازه دینش به بلا گرفتار میآید[۲۸].[۲۹].
راهوروش تزکیه در نزد امام باقر(ع)
امام باقر(ع) برای تزکیه و تربیت نفس در گروه یاران صالح خود روشی واقعی، کامل و فراگیر ترسیم نمودند که این روش در صورت مراعات دقیق، به صورتی عملی متکفّل تحقّق این امر مهمّ خواهد بود. آن حضرت حدود و علایم این روش را در ضمن چند نکته بیان فرمودند:
ارتباط دائم با خداوند متعال: ارتباط با خداوند متعال و تسلیم بودن در برابر او و تصمیم داشتن بر اطاعت از آن وجود مقدّس بهخودیخود پاککننده و خالصکننده دلها، و تطهیرکننده جانهاست؛ چراکه این عمل انسان را رفتهرفته از مرحله تفکر در عظمت خداوند تعالی و تدبّر در سیطره و کنترل او و البته در سایه همین تدبّر، به مرحله انجام عمل صالح میرساند. پس عزم و اراده انسان برای پیروی و اطاعت از خداوند متعال کمک خداوند را در پی خواهد داشت و به دنبال آن ثبات قدم در راه تزکیه نفس برای انسان حاصل خواهد شد. ارتباط با خداوند متعال سرآغاز چنان معرفت و شناختی است که مانع از مخالفت انسان با اوامر و دستورات خداوندگار و خالقش میگردد. امام باقر(ع) فرمودهاند: هرکس خدا را معصیت کند در حقیقت، او را نشناخته است[۳۰]. بدینگونه است که شناخت خداوند متعال موجب محبّت خدا شده و محبّت صادقانه به خداوند متعال از مخالفت کردن با دستورات محبوب جلوگیری میکند. ارتباط با خداوند متعال دارای چندین مرحله است که از جمله آنها میتوان به: حسنظنّ به خدا و امید به رحمت آن ذات اقدس اشاره نمود. امام باقر(ع) از جدّ بزرگوار خود رسول خدا(ص) روایت نمودهاند که آن حضرت فرمود: سوگند به خداوندی که جز او خداوندی نیست، خیر دنیا و آخرت به هیچ مؤمنی داده نخواهد شد مگر بهواسطه حسنظنّ به خدا و امید به آن ذات مقدّس، اخلاق خوش و خودداری کردن از غیبت مردمان[۳۱].
همچنین ارتباط با خداوند تعالی از راه مداومت بر انجام عبادات نیز به دست میآید که امام باقر(ع) گروه یاران صالح خود را همواره بر بسیاری عبادت خدا تشویق و ترغیب مینمود تا آنجا که یکی از خصوصیات یاران خود را چنانکه گذشت بسیاری نماز و روزه و عبادت دانسته است. امام باقر(ع) همچنین همگان را به خواندن قرآن کریم و رفتار براساس راه و روش مستقیم آن تشویق میفرمودند. همچنانکه آن حضرت همگان را بر این مطلب که روابط و ارتباطات اجتماعی خود را براساس دوری و نزدیکی افراد از خداوند متعال برنامهریزی نمایند تشویق میفرمودند. آن حضرت احادیث شریف جدّ بزرگوار خود حضرت رسول اکرم(ص) را که بر این مسأله تأکید دارد نقل مینمودند. از آنجمله است کلام پیامبر اکرم(ص) که: دوستی و محبّت یک مؤمن به مؤمن دیگر- فقط بهخاطر رضای خدا- از بزرگترین شاخههای ایمان است، هرکس دیگران را فقط بهخاطر خدا دوست بدارد و دشمنی آنان که خداوند آنها را دشمن میدارد در دل داشته باشد، فقط در جهت جلب رضایت خدا از مال خود بذل و بخشش کند و آنجا که خداوند راضی نیست از خرج کردن خودداری کند، از کسانی است که به رتبه «اصفیا» یا برگزیدگان و خالصان درگاه خداوند نایل آمده است[۳۲].
اقرار به گناه و توبه از آن: همواره هدف و راه اهل بیت(ع)، درمان بیماریهای روحی بشر و استحکام عناصر خیر و نیکی در آن بوده است. آنان همواره به بیرون راندن عوامل شرّ و ضعف و غفلت از جان انسانها مبادرت مینمودهاند. بشر دارای طبیعتی است که گاه به راه مستقیم رفته و گاه راه انحراف در پیش میگیرد. به همین دلیل است که لازمه بازگشت به راه راست محاسبه دائم نفس و اقرار و اعتراف به خطایا و اشتباهات و سپس توبه و بازگشت و تصمیم بر عدم بازگشتن به حالت گناه و معصیت میباشد. از همینرو است که امام باقر(ع) بر انجام همه این مقدّمات تأکید نمودهاند. این تأکیدات از اقرار به گناه آغاز میشود زیرا اینکار بهعنوان مقدّمه نجات یافتن از گناهان بهشمار میرود. امام باقر(ع) در همین رابطه فرمودهاند: به خدا سوگند کسی از گناه نجات نمییابد مگر اینکه به گناه خود اقرار و اعتراف نماید[۳۳].
و فرموده است: در تحقق توبه پشیمانی از گناه کفایت میکند[۳۴]. البته اقراری که پس از آن از خداوند متعال طلب آمرزش شود حتما آمرزش الهی را به دنبال خواهد داشت. امام باقر(ع) فرمودهاند: خداوند گناهان مردی صحرانشین را بهواسطه دو جمله که با آن خدا را خوانده بود بخشید. آن دو جمله این است: خداوندا اگر مرا عذاب کنی من شایسته و سزاوار عذابم. امّا اگر مرا بیامرزی به درستی که تو سزاوار و شایسته این کار هستی. پس خداوند متعال گناهان او را بخشید[۳۵]. توبه، گناهان انسان را محو مینماید و انسان به این وسیله میتواند دوباره به راه راست بازگردد. امام باقر(ع) فرمودهاند: کسی که از گناه توبه نماید، همانند کسی است که اصلا گناه نکرده است. امّا کسی که همچنان بر گناه خود پابرجاست امّا به زبان از گناه استغفار میکند همانند کسی است که مسخرگی پیشه نموده است[۳۶].
برحذر بودن از غرق شدن در گناهان: یکی از امور بسیار واجب و ضروری در تزکیه نفس، برحذر بودن و دوری کردن از گناهان است. این کاری است که مستلزم دقّت کامل در همه خلجانات فکری و همه حرکتها و موضعگیریهای انسان است و انسان برای رسیدن به این مرحله محتاج تحلیل فراگیر انسان از همه پدیدهها و عوامل سقوط و تعالی نفس در عرصههای معنوی میباشد. به همین جهت است که امام باقر(ع) همگان را به احتیاط کامل در فعالیتها فراخوانده است: خداوند سه چیز را در سه چیز پنهان نموده است: رضایت خود را در اطاعت کردن از او، پس هیچ عملی را که اطاعت خدا محسوب شود، کوچک و حقیر نشمارید،؛ چراکه شاید رضایت خداوند در آن باشد، و خشم و غضب خود را در معصیت و نافرمانی پنهان کرده است، پس هیچیک از گناهان را کوچک و حقیر نشمارید، شاید که سخط خداوند در همان گناه باشد، و خداوند اولیا و دوستان خود را در میان خلایق و مردمان پنهان ساخته است، پس هیچیک از مردم و مخلوق خدا را کوچک و حقیر نشمارید، شاید که او یکی از اولیاء خداوند باشد[۳۷]. امام باقر(ع) همچنین همگان را بر احتیاط در گفتار و قضاوت درباره اشخاص، کارها و فعالیتها دعوت میفرمودهاند. آن حضرت در این رابطه فرمودهاند: هیچکس از گناه سالم و در امان نمیماند مگر اینکه زبان خود را در کام کشد[۳۸]. آن حضرت همچنین به یکی از اصحاب خود فرمودهاند: ای فضیل، هرکس از دوستان ما را دیدی، سلام ما را به او برسان و به آنان بگو: من (امام باقر) میگویم: من ضامن هیچیک از اعمال شما در نزد خداوند نیستم مگر آنچه را که خود بهواسطه ورع کسب کرده باشید، پس زبان خود را حفظ کنید و دستان خود را از دستدرازی به آنچه ناشایست است بازدارید، بر شما باد به نماز و روزه که خداوند با صابران است[۳۹].
عمق بخشیدن به حیای درونی: پیش از اینکه نفس انسان با عوامل خارجی درگیرشده و از آنها تأثیر بپذیرد، موجبات تزکیه در خود نفس پنهان و موجود است. تزکیه تنها یک تئوری نظری مبتنی بر کلمات نیست. بلکه گونهای فعالیت و رفتار در عرصه عمل است که باید از داخل نفس انسان بجوشد و انسان برای رسیدن به این مقام ناچار از داشتن نصیحتگری ذاتی و درونی است که او را از انجام کارهای زشت بازدارد. اینجا است که میبینیم امام باقر(ع) بر حیا و شرم بهعنوان یک دژ مستحکم در برابر هواهای نفسانی و شهوات انسان که از تاختوتاز بیحدّ و مرز آن جلوگیری نماید تأکید دارند. امام باقر(ع) در این زمینه فرمودهاند: «حیا و ایمان همواره باهماند. پس اگر یکی از آنها رفت، دیگری هم به همراه او خواهد رفت»[۴۰].
شکستن انس و الفت میان انسان و رفتار جاهلی: هنگامی که انسان به راهوروش جاهلی عادت کرده به آن انس گرفت، این مسئله جزئی از کیان وجودی او شده، نفسش بدان راضی و قلبش آن را قبول میکند. به همین دلیل انسان اگر بخواهد نفس خود را تزکیه نموده و آن را به قلّههای بلند کمال صعود دهد نیازمند به شکستن انس و الفت میان خود و رفتار جاهلی است. به همین دلیل است که امام باقر(ع) بر گام برداشتن افراد در راهی که این الفت را بشکند تأکید فراوان نمودهاند. امام باقر(ع) فرمودهاند: خداوند متعال هرزهزبان بیهودهگو را دوست ندارد[۴۱].
امام باقر(ع) همچنین در نفس اصحاب خود بذر ناخوش داشتن طمع و خواهشهای نفسانی را که موجب ذلّت و خواری انسان میشود میکاشتند. آن حضرت فرمودهاند: بدترین بندگان خدا بندهای است که رهبرش طمع باشد و بدترین بندگان خدا بندهای است که در راه رسیدن به خواستههای نفس خود تن به ذلّت و خواری دهد[۴۲]. امام باقر(ع) برای اینکه شرّ و بدی را در جان اصحاب و یارانش ریشهکن نموده، زشتی آن را در دلوجان آنان بنشاند، این روایت شریف را از جدّ بزرگوارش حضرت رسول اکرم(ص) نقل فرموده است که: بدانید که بدترین افراد امّت من آنانند که مردم از ترس شرّشان به آنها احترام میگذارند. بدانید، هرکه را مردم از ترس شرّش احترام کردند از من نیست[۴۳]. آن حضرت همچنین فرمودهاند: ... در میان کارهای شرّ، آن کاری که عقوبتش سریعتر دامنگیر صاحبش میشود ظلم و ستم است، و در عیب انسان همین بسکه در میان مردم عیبی ببیند که خود آن عیب را داراست امّا همان عیب را در خود نمیبیند، و مردم را به چیزی دستور میدهد که قادر به انجامدادنش نیست و کسی که همنشین خود را بیجهت آزار نماید[۴۴]. هنگامی که الفت انسان و رفتار جاهلیاش از بین رفت، رفتار جاهلی از او جداشده و این انسان اکنون مهیای قبول رفتار اسلامی شده است.
از میان بردن موانع نفسانی رفتار صحیح: گاه میشود که در مسیر سیروسلوک بهواسطه فشار هواها و شهوات یا تخیل و وسوسههای نفسانی، کجی فکر یا رسوبات افکار جاهلی و ضعف بشری مانعی نفسانی و درونی میان انسان و قبول رفتار صحیح پیدا میشود. بنابراین انسانی که در راه سیروسلوک و تزکیه نفس قرار گرفته، ناچار از زایل کردن و از بین بردن این موانع و سپس تمرین عمل بر حسب روش و رفتار صحیح و سالم است. امام باقر(ع) در میان کلمات خود با اشاره به نکاتی، عشق به رفتار شایسته و نیکو را در دل یاران خود زیاد نموده و رفتن به این راه را کاملا مرتبط به عبادت و بندگی خدا و یاری خواستن از ذات مقدّس او میدانستهاند. آن حضرت در این رابطه فرمودهاند: عبادتی برتر و بافضیلتتر از عفّت شکم و فرج نیست، و هیچچیز در نزد خداوند متعال محبوبتر از این نیست که او را بخوانند و از وی چیزی بخواهند. قضای الهی را چیزی جز دعا برنمیگرداند و ثواب نیکوکاری سریعتر از همه کارهای خیر به انسان میرسد[۴۵]. همچنین آن حضرت در رابطه با رفتار نیکو و مدارا و نرمخویی فرمودهاند: هرکس از اخلاق نیکو و نرمخویی با مردم بهرهمند گردیده، همه خیر و خوبی را دریافت کرده و به راحتی دستیافته و حال او در دنیا و آخرتش نیکوست. امّا کسی که از نرمخویی و مدارا و اخلاق نیکو محروم گردیده است، این مطلب، راه هر شرّ و بلا را برای او میگشاید مگر کسی که از مقام عصمت الهی بهرهمند باشد[۴۶].
آن حضرت همچنین در جان و نفس اصحاب خود محبّت و عشق به ادب و رفتار نیکو را پرورش داده، فرمودهاند: هیچگاه دو مرد در حسب و دین در نزد خدا مساوی نخواهند بود الّا اینکه باادبترین آنها در نزد خداوند برترین آن دو است[۴۷]. امام باقر(ع) همچنین از جدّ بزرگوار خود حضرت امام أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(ع) نقل حدیث فرمودهاند که: اخلاقی که بسیار انسان را در راه دینداری کمک و یاری میکند، زهد و پارسایی در دنیا است[۴۸]. امام باقر(ع) همچنین اصحاب خود را بر بهجای آوردن عبادتهای مستحب تشویق و ترغیب میفرمودند تا اینکه روح عبادت و بندگی خدا در نفس و اراده انسانها ریشه بدواند؛ چراکه چنین روحیهای کمک شایانی بر اصلاح و تزکیه نفس انسان دارد. آن حضرت برای تشویق و ترغیب اصحاب خود ثواب این اعمال مستحب را آشکارا بیان میفرموده و خود نیز در همه شرایط و حالات مقید به انجام این عبادات بودند. آن حضرت همگان را به تمرین و ممارست در کسب اخلاق فاضیلت و خصوصیتهای قابل ستایش تشویق مینمودند. در این رابطه حدیث شریف از آن حضرت وارد است که: بر شما باد بهپارسایی، ورع، اجتهاد (کوشش در راه عقیده)، راستگویی، ادای امانت به کسی که شما را بر آن امین دانسته است، حال آن شخص نیکوکار باشد یا فاجر، پس اگر روزی قاتل علی بن أبی طالب(ع) به من امانتی بسپارد، امانتش را به او باز خواهم گرداند[۴۹].[۵۰].
منابع
پانویس
- ↑ خصال، ج۱، ص۲۶.
- ↑ کافى، ج۲، ص۲۰۸.
- ↑ کافى، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ کافى، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ کافى، ج۲، ص۷۲.
- ↑ کافى، ج۱، ص۶۰.
- ↑ کافى، ج۲، ص۱۸۸.
- ↑ کافى، ج۲، ص۱۵۲.
- ↑ محاسن، ص۱۰۲.
- ↑ خصال، ج۱، ص۳۱۷.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۱۸۸.
- ↑ تحف العقول، ص۲۲۰.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۷.
- ↑ تحف العقول، ص۲۲۰.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۳.
- ↑ خصال، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ صفة الصّفوة، ج۲، ص۱۰۹.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۶.
- ↑ محاسن، ص۱۰۳.
- ↑ محاسن، ص۱۰۳.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۴.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۱۹۱.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۴.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۴.
- ↑ جامع الاخبار، ص۲۷۰.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۲.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۳، ۲۱۲.
- ↑ جامع الاخبار، ص۳۱۳.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۲۱۷-۲۲۰.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۵.
- ↑ کافى، ج۲، ص۷۲.
- ↑ محاسن، ص۲۶۳.
- ↑ کافى، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۵۹.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۶۰.
- ↑ کافى، ج۲، ص۳۱۶.
- ↑ کشف الغمّه، ج۲، ص۱۴۸.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۸.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج۱، ص۶۸.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۷.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۷.
- ↑ کافى، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۴.
- ↑ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۸۶.
- ↑ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۸۶.
- ↑ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۸۷.
- ↑ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۸۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۲.
- ↑ تحف العقول، ص۲۱۹.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۲۲۱.