بدعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


*'''بدعت:''' داخل کردن چیزی که جزء دین نیست، در دین<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۴۰۹ - ۴۱۹.</ref>
*'''بدعت:''' داخل کردن چیزی که جزء [[دین]] نیست، در [[دین]]<ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۴۰۹ - ۴۱۹.</ref>


==مقدمه==
==مقدمه==
* از مسائل مورد بحث میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] و نسبت ناروای بدعت به برخی کارهای پیروان [[اهل بیت]]{{عم}} از سوی وهابیان، موضوع '''[[بدعت]]''' و '''[[سنت]]''' است. سنّت به معنای روش و سیره است. در اصطلاح فقهی، سنت عبارت است از قول، فعل و تقریر [[پیامبر]] یا [[امام]]. از آنجا که [[پیامبر]] و [[ائمه]] معصومند، سخن و رفتارشان برای مردم [[حجت]] است و سنت به شمار می‌رود و عمل به آن جایز است. البته سنت به مضای مستحب هم به کار می‌رود که خارج از این بحث است. بدعت به معنای نوآوری و احداث یک پدیدۀ بی‌سابقه است. در اصطلاح، هرکار و حرف و مرامی که در دین [[اسلام]] سابقه ندارد و انجام آن برخلاف شریعت و سنّت نبوی است، بدعت شمرده می‌شود. ازاین‌رو بدعت در مقابل [[شریعت]] و سنت است، یعنی چیزهای نوظهوری که ریشه در دین و شرع ندارد، چه به‌صورت افزودن در دین یا کاستن از آن بدون مستند شرعی. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|کلّ بدعة ضلالة و کلّ ضلالة فی النّار}}<ref>«هربدعت گمراهی است و هرگمراهی در آتش است.» اصول کافی، ج ۱ ص ۵۷ ح ۱۲(ص ۷۴ باب البدع. . . ملاحظه شود)</ref>، [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} نیز تقابل سنت و بدعت را چنین فرموده است: {{عربی|ما أحد إبتدع بدعة إلاّ ترک بها سنّة}}<ref>«هیچ‌کس نیست که بدعتی می‌گذارد، مگرآنکه با آن بدعت، سنّتی را ترک می‌کند.» اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵(صبحی صالح، با اندکی تفاوت در عبارت)</ref> تا اینجای مسأله، اتفاقی است و بدعت در میان همۀ فرق اسلامی نکوهیده است و بدعت‌گذار ملعون است و عالمان دین در مقابل بدعتگذار باید علم خود را آشکار کنند، و گرنه ملعونند و [[امام حسین]]{{ع}} به آن جهت قیام کرد که سنّت‌ها مرده و بدعت‌ها زنده شده بود. مهم آن است که کدام کار سنّت است و کدام کار بدعت؟ و آیا می‌توان هرکاری را به راحتی بدعت نامید و انجام‌دهنده را طرد کرد یا تفکیر و تفسیق نمود؟ وهابیون که خودشان ترک سنت می‌کنند و افکار بدعت‌آلود را منتشر می‌سازند، [[شیعه]] را به بدعت نسبت می‌دهند. کارهایی همچون: زیارت، [[توسل]]، [[تبرک]]، سجده بر تربت اولیاء، جشن گرفتن برای میلاد [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}}، برگزاری مراسم سوگواری و نوحه‌خوانی، ساختن قبّه و حرم بر قبور [[امامان]] و [[اولیا]]، تبرک جستن به کعبه و ضریح معصومین و مقام ابراهیم، بوسیدن حرم‌ها و ضریح‌ها و... بسیاری از این قبیل کارها را بدعت می‌پندارند و به شیعیان نسبت شرک می‌دهند، در حالی که در بسیاری از منابع خود [[اهل سنت]]، روایات فراوان و نیز عمل [[پیامبر]] و اصحاب نقل شده که زیارت و توسّل و تبرک می‌جستند و جشن می‌گرفتند و این سنّت‌ها ریشۀ قرآنی، حدیثی و سیره‌ای دارد و عالمان و محققان در این زمینه کتاب‌های بسیار نوشته‌اند و مشروعیت و سنّت بودن آنها را بر اساس منابع قطعی و فراوان اثبات کرده‌اند.<ref>از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب»، علامه سیّد محسن امین، «سیرتنا و سنّتنا» و «الغدیر»، علامۀ امینی، «البدعة و آثارها الموبقه» جعفر سبحانی: «السنّة و البدعه» عبد اللّه محفوظ محمّد حدّاد، «البدعة» جعفر الباقری، «حقیقة التوسّل و الوسیلة علی ضوء الکتاب و السنه» موسی محمّد علی، «التبرک» علی الأحمدی، «التوسّل، او الأستغاثة بالأرواح المقدسه» جعفر سبحانی، «التبرک، انواعه و احکامه» ناصر بن عبد الرحمن الجدیع، «البدعة؛ تحدیدها و موقف الاسلام منها» عزت علی عطیه، «الزیاره» محمّد الحسّون، «السجود علی التربة الحسینیّه» سیّد محمّد مهدی موسوی الخرسان، «الإستشفاء بالتربة الحسینیّه» محمّد الکلباسی الاصفهانی، «زیارت» و «تبرک و توسّل» ترجمه جواد محدثی، «زیارت»، مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۳ ص۱۴۵ واژۀ بدعت، «البدعة، مفهومها و حدودها» مرکز الرساله.</ref> از سوی دیگر، بزرگترین بدعت‌ها را پیشوایان [[اهل سنت]] بنیان نهاده‌اند. در مورد کارهای خلیفۀ دوم، بدعت‌هایی همچون: تحریم متعه و تمتّع در حج، سه طلاقه‌کردن زن در یک جلسه، به جماعت خواندن نمازهای مستحبی در شبهای رمضان (تراویح) ، هشتاد ضربه شلاق برای شراب‌خوار، گفتن {{عربی|الصّلاة خیر من النوم}} در اذان صبح (تثویب) و... یادکردنی است. بدعت‌های معاویه نیز نباید مخفی بماند.<ref>الغدیر، ج ۲ ص ۱۰۱</ref> اگر ملاک سنّت، عمل به سنن دینی و فرموده‌های [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}ست و اگر بدعت، ترک سنّت و واردکردن غیر دین به دین است، معادله عوض می‌شود و متّهمین به بدعت از سوی وهابیون، عاملان به سنّت می‌شوند و مدعیان سنّت‌گرایی، مبتدعان سنّت‌گریز. با این حساب، آیا [[شیعه]] بیش از دیگر فرقه‌ها به سنت نبوی پایبند نیست؟ تشیّع علوی، سنّی‌ترین نهضت و فرقۀ اسلامی است، سنّی‌ترین یعنی وفادارترین فرقه‌ها نسبت به سنّت پیغمبر...<ref>تشیّع علوی و تشیّع صفوی (مجموعه آثار «۹») ص ۲۱۶6</ref> شگفتا که [[شیعه]] به عنوان بدعت‌ستیزترین جناح [[اسلام]] ناب، که عاشورایی با انگیزۀ مبارزه با بدعت دارد، به بدعت متّهم گردد!<ref>در این زمینه ر. ک: «الشیعة هم اهل السنة» تیجانی و ترجمه‌اش: «اهل سنّت واقعی</ref> سنّت معنای دیگری نیز دارد، قوانین تخلف‌ناپذیر الهی در آفرینش و سرنوشت مردم و امّتها که در آیات قرآن مکرّر یاد شده است.<ref>مانند آیه‌های: آل عمران ۱۳۷، نساء ۲۶، غافر ۸۵، احزاب ۳۸ و ۶۲، انفال ۳۸، فتح ۲۳ و... در این زمینۀ این سنت از جمله ر. ک: «جامعه و تاریخ» شهید مطهری، «سنّت» شکوری</ref> معنای دیگر سنّت اعمال و رفتار پایه‌گذاری شده توسّط مردم است که دیگران به آن عمل می‌کنند، یا سنّت زشت، یا سنّت نیکو، که از سنّت‌های بد به عنوان بدعت هم یاد می‌شود. به فرمودۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}}: {{عربی|اظلم النّاس من سنّ سنن الجور و محا سنن العدل}}.<ref>«ستمگرترین مردم کسی است که سنّت‌های ظالمانه را پایه‌گذاری کند و سنّت‌های عدل را محو کند.» قصار الجمل، ج ۱ ص ۳۲۷</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۱۷.</ref>
* از مسائل مورد بحث میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] و نسبت ناروای بدعت به برخی کارهای [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} از سوی [[وهابیان]]، موضوع '''بدعت''' و '''[[سنت]]''' است. [[سنّت]] به معنای روش و [[سیره]] است. در اصطلاح [[فقهی]]، [[سنت]] عبارت است از قول، فعل و تقریر [[پیامبر]] یا [[امام]]. از آنجا که [[پیامبر]] و [[ائمه]] معصومند، سخن و رفتارشان برای [[مردم]] [[حجت]] است و [[سنت]] به شمار می‌رود و عمل به آن جایز است. البته [[سنت]] به مضای [[مستحب]] هم به کار می‌رود که خارج از این بحث است. بدعت به معنای نوآوری و احداث یک پدیدۀ بی‌سابقه است. در اصطلاح، هرکار و حرف و مرامی که در [[دین]] [[اسلام]] سابقه ندارد و انجام آن برخلاف [[شریعت]] و [[سنّت]] [[نبوی]] است، بدعت شمرده می‌شود. ازاین‌رو بدعت در مقابل [[شریعت]] و [[سنت]] است، یعنی چیزهای نوظهوری که ریشه در [[دین]] و [[شرع]] ندارد، چه به‌صورت افزودن در [[دین]] یا کاستن از آن بدون مستند شرعی. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|کلّ بدعة ضلالة و کلّ ضلالة فی النّار}}<ref>«هربدعت گمراهی است و هرگمراهی در آتش است». اصول کافی، ج ۱ ص ۵۷ ح ۱۲(ص ۷۴ باب البدع... ملاحظه شود)</ref>، [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} نیز تقابل [[سنت]] و بدعت را چنین فرموده است: {{عربی|ما أحد إبتدع بدعة إلاّ ترک بها سنّة}}<ref>«هیچ‌کس نیست که بدعتی می‌گذارد، مگرآنکه با آن بدعت، سنّتی را ترک می‌کند». اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵(صبحی صالح، با اندکی تفاوت در عبارت)</ref> تا اینجای مسأله، اتفاقی است و بدعت در میان همۀ [[فرق اسلامی]] نکوهیده است و [[بدعت‌گذار]] [[ملعون]] است و [[عالمان دین]] در مقابل بدعتگذار باید [[علم]] خود را [[آشکار]] کنند، و گرنه ملعونند و [[امام حسین]]{{ع}} به آن جهت [[قیام]] کرد که سنّت‌ها مرده و [[بدعت‌ها]] زنده شده بود. مهم آن است که کدام کار [[سنّت]] است و کدام کار بدعت؟ و آیا می‌توان هرکاری را به راحتی بدعت نامید و انجام‌دهنده را طرد کرد یا تفکیر و تفسیق نمود؟ وهابیون که خودشان ترک [[سنت]] می‌کنند و افکار بدعت‌آلود را منتشر می‌سازند، [[شیعه]] را به بدعت نسبت می‌دهند. کارهایی همچون: [[زیارت]]، [[توسل]]، [[تبرک]]، [[سجده]] بر [[تربت]] [[اولیاء]]، جشن گرفتن برای میلاد [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}}، برگزاری مراسم سوگواری و نوحه‌خوانی، ساختن قبّه و [[حرم]] بر [[قبور]] [[امامان]] و [[اولیا]]، [[تبرک]] جستن به [[کعبه]] و ضریح [[معصومین]] و [[مقام ابراهیم]]، بوسیدن حرم‌ها و ضریح‌ها و... بسیاری از این قبیل کارها را بدعت می‌پندارند و به [[شیعیان]] نسبت [[شرک]] می‌دهند، در حالی که در بسیاری از منابع خود [[اهل سنت]]، [[روایات]] فراوان و نیز عمل [[پیامبر]] و [[اصحاب]] [[نقل]] شده که [[زیارت]] و [[توسّل]] و [[تبرک]] می‌جستند و جشن می‌گرفتند و این سنّت‌ها ریشۀ قرآنی، حدیثی و سیره‌ای دارد و [[عالمان]] و محققان در این زمینه کتاب‌های بسیار نوشته‌اند و [[مشروعیت]] و [[سنّت]] بودن آنها را بر اساس منابع قطعی و فراوان اثبات کرده‌اند.<ref>از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب»، علامه سیّد محسن امین، «سیرتنا و سنّتنا» و «الغدیر»، علامۀ امینی، «البدعة و آثارها الموبقه» جعفر سبحانی: «السنّة و البدعه» عبد اللّه محفوظ محمّد حدّاد، «البدعة» جعفر الباقری، «حقیقة التوسّل و الوسیلة علی ضوء الکتاب و السنه» موسی محمّد علی، «التبرک» علی الأحمدی، «التوسّل، او الأستغاثة بالأرواح المقدسه» جعفر سبحانی، «التبرک، انواعه و احکامه» ناصر بن عبد الرحمن الجدیع، «البدعة؛ تحدیدها و موقف الاسلام منها» عزت علی عطیه، «الزیاره» محمّد الحسّون، «السجود علی التربة الحسینیّه» سیّد محمّد مهدی موسوی الخرسان، «الإستشفاء بالتربة الحسینیّه» محمّد الکلباسی الاصفهانی، «زیارت» و «تبرک و توسّل» ترجمه جواد محدثی، «زیارت»، مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۳ ص۱۴۵ واژۀ بدعت، «البدعة، مفهومها و حدودها» مرکز الرساله.</ref> از سوی دیگر، بزرگترین [[بدعت‌ها]] را [[پیشوایان]] [[اهل سنت]] بنیان نهاده‌اند. در مورد کارهای [[خلیفۀ دوم]]، بدعت‌هایی همچون: [[تحریم]] [[متعه]] و تمتّع در [[حج]]، سه طلاقه‌کردن [[زن]] در یک جلسه، به [[جماعت]] خواندن نمازهای مستحبی در شبهای [[رمضان]] (تراویح) ، هشتاد ضربه شلاق برای شراب‌خوار، گفتن {{عربی|الصّلاة خیر من النوم}} در [[اذان]] صبح (تثویب) و... یادکردنی است. بدعت‌های [[معاویه]] نیز نباید مخفی بماند.<ref>الغدیر، ج ۲ ص ۱۰۱</ref> اگر ملاک [[سنّت]]، عمل به [[سنن]] [[دینی]] و فرموده‌های [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}ست و اگر بدعت، ترک [[سنّت]] و واردکردن غیر [[دین]] به [[دین]] است، معادله عوض می‌شود و متّهمین به بدعت از سوی وهابیون، عاملان به [[سنّت]] می‌شوند و مدعیان سنّت‌گرایی، مبتدعان سنّت‌گریز. با این حساب، آیا [[شیعه]] بیش از دیگر فرقه‌ها به [[سنت نبوی]] پایبند نیست؟ تشیّع [[علوی]]، سنّی‌ترین [[نهضت]] و فرقۀ [[اسلامی]] است، سنّی‌ترین یعنی وفادارترین فرقه‌ها نسبت به [[سنّت]] [[پیغمبر]]...<ref>تشیّع علوی و تشیّع صفوی (مجموعه آثار «۹») ص ۲۱۶6</ref> شگفتا که [[شیعه]] به عنوان بدعت‌ستیزترین جناح [[اسلام]] [[ناب]]، که عاشورایی با انگیزۀ [[مبارزه]] با بدعت دارد، به بدعت متّهم گردد!<ref>در این زمینه ر. ک: «الشیعة هم اهل السنة» تیجانی و ترجمه‌اش: «اهل سنّت واقعی</ref> [[سنّت]] معنای دیگری نیز دارد، [[قوانین]] تخلف‌ناپذیر الهی در [[آفرینش]] و [[سرنوشت]] [[مردم]] و امّتها که در [[آیات قرآن]] مکرّر یاد شده است.<ref>مانند آیه‌های: آل عمران ۱۳۷، نساء ۲۶، غافر ۸۵، احزاب ۳۸ و ۶۲، انفال ۳۸، فتح ۲۳ و... در این زمینۀ این سنت از جمله ر. ک: «جامعه و تاریخ» شهید مطهری، «سنّت» شکوری</ref> معنای دیگر [[سنّت]] اعمال و [[رفتار]] پایه‌گذاری شده توسّط [[مردم]] است که دیگران به آن عمل می‌کنند، یا [[سنّت]] زشت، یا [[سنّت]] نیکو، که از سنّت‌های بد به عنوان بدعت هم یاد می‌شود. به فرمودۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}}: {{عربی|اظلم النّاس من سنّ سنن الجور و محا سنن العدل}}.<ref>«ستمگرترین مردم کسی است که سنّت‌های ظالمانه را پایه‌گذاری کند و سنّت‌های عدل را محو کند». قصار الجمل، ج ۱ ص ۳۲۷</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۱۷.</ref>


==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
*بدعت در لغت به معنای نوآوری یا اختراع چیزی بدون نمونه پیشین است<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۴۲؛ مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۰۹، «بدع».</ref> و در اصطلاح متون و منابع اسلامی عبارت است از عملی که اصل و پایه‌ای در شریعت نداشته باشد<ref>الاعتصام، ج‌۱، ص‌۲۳؛ فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۲.</ref> یا وارد ساختن چیزی که جزء دین به شمار نمی‌رود در دین<ref>الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۵۸۱‌؛ غنائم الایام، ج‌۱، ص‌۲۷۷.</ref>. برخی دیگر بدعت را اعم از زیاد کردن چیزی در دین یا کم کردن از آن دانسته‌اند<ref>رسائل، ج‌۲، ص‌۲۶۴؛ البحرالرائق، ج‌۱، ص‌۶۱۱‌.</ref>. برخی‌ فقیهان [[اهل سنت]] هرگونه نوآوری را بدعت شمرده، آن را به بدعت پسندیده و ناپسند تقسیم‌ کرده‌اند<ref>فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۲؛ مغنی المحتاج، ج‌۴، ص‌۴۳۶؛ حواشی الشروانی، ج‌۱۰، ص‌۲۳۵.</ref>. گروهی دیگر از اینان بدعت را به‌ ۵ قسم واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح تقسیم کرده‌اند<ref>حاشیة رد المحتار، ج‌۱، ص‌۶۰۳‌؛ صحیح مسلم، ج‌۶‌، ص‌۱۵۴؛ فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۳.</ref>؛ ولی در روایات فراوانی که از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] نقل شده به گونه مطلق هر بدعتی عامل گمراهی<ref>الکافی، ج۱، ص۵۶‌؛ صحیح مسلم، ج‌۳، ص‌۲۳۵؛ سنن ابن‌ماجه، ج‌۱، ص‌۱۶.</ref> و دور شدن از سنت به شمار رفته<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۵۸‌؛ مستدرک الوسائل، ج‌۱۲، ص‌۳۲۴.</ref> و مسلمانان به برائت جستن از آنها مأمور گشته‌اند<ref>کنزالعمال، ج‌۱، ص‌۳۸۸؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۶، ص‌۲۶۷.</ref>، بر این اساس، باید تقسیمات یاد شده را به بدعت لغوی مربوط دانست؛ نه بدعت اصطلاحی، زیرا نوآوری گاهی پسندیده و گاهی ناپسند است<ref>فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۴.</ref>، چنان‌که از نظر تکلیفی نیز می‌تواند یکی از احکام پنج‌گانه مذکور را داشته باشد؛ اما افزودن چیزی بر دین همواره ناپسند و حرام است<ref>بحارالانوار، ج‌۳۱، ص‌۱۴.</ref>. برخی علت این تقسیم‌بندی را توجیه سخن خلیفه دوم درباره نماز تراویح دانسته‌اند که پس از  امر به جماعت خواندن آن این کار را بدعتی نیکو شمرد<ref>بحارالانوار، ج‌۷۱، ص‌۲۰۳؛ البدعه، باقری، ص‌۱۴۱‌ـ‌۱۴۳.</ref>. درباره اینکه بدعت فقط اعتقادات و احکام عبادی را در برمی‌گیرد یا شامل امور عادی نیز می‌شود فقها اختلاف نظر دارند؛ از سخن برخی برمی‌آید که نوآوری در امور عادی زندگی نیز در صورتی که منتسب به شریعت نباشد، بدعت است<ref>فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴؛ البدعه، سبحانی، ص‌۷۶.</ref>؛ ولی برخی دیگر این‌گونه نوآوریها را بدعت ندانسته و گفته‌اند: در صورتی که نوآوری در امور عادی با آنچه خداوند منع کرده مخالف باشد، شخص تنها مرتکب عمل حرام گردیده است؛ نه بدعت، زیرا نوآوری او به نام دین نبوده است<ref>فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴؛ البدعه، سبحانی، ص‌۷۶.</ref><ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۴۰۹ - ۴۱۹.</ref>
*بدعت در لغت به معنای نوآوری یا اختراع چیزی بدون نمونه پیشین است<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۴۲؛ مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۰۹، «بدع».</ref> و در اصطلاح متون و منابع [[اسلامی]] عبارت است از عملی که اصل و پایه‌ای در [[شریعت]] نداشته باشد<ref>الاعتصام، ج‌۱، ص‌۲۳؛ فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۲.</ref> یا وارد ساختن چیزی که جزء [[دین]] به شمار نمی‌رود در [[دین]]<ref>الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۵۸۱‌؛ غنائم الایام، ج‌۱، ص‌۲۷۷.</ref>. برخی دیگر بدعت را اعم از زیاد کردن چیزی در [[دین]] یا کم کردن از آن دانسته‌اند<ref>رسائل، ج‌۲، ص‌۲۶۴؛ البحرالرائق، ج‌۱، ص‌۶۱۱‌.</ref>. برخی‌ [[فقیهان]] [[اهل سنت]] هرگونه نوآوری را بدعت شمرده، آن را به بدعت [[پسندیده]] و ناپسند تقسیم‌ کرده‌اند<ref>فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۲؛ مغنی المحتاج، ج‌۴، ص‌۴۳۶؛ حواشی الشروانی، ج‌۱۰، ص‌۲۳۵.</ref>. گروهی دیگر از اینان بدعت را به‌ ۵ قسم [[واجب]]، [[حرام]]، [[مکروه]]، [[مستحب]] و [[مباح]] تقسیم کرده‌اند<ref>حاشیة رد المحتار، ج‌۱، ص‌۶۰۳‌؛ صحیح مسلم، ج‌۶‌، ص‌۱۵۴؛ فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۳.</ref>؛ ولی در [[روایات]] فراوانی که از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده به گونه مطلق هر بدعتی عامل [[گمراهی]]<ref>الکافی، ج۱، ص۵۶‌؛ صحیح مسلم، ج‌۳، ص‌۲۳۵؛ سنن ابن‌ماجه، ج‌۱، ص‌۱۶.</ref> و دور شدن از [[سنت]] به شمار رفته<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۵۸‌؛ مستدرک الوسائل، ج‌۱۲، ص‌۳۲۴.</ref> و [[مسلمانان]] به [[برائت]] جستن از آنها [[مأمور]] گشته‌اند<ref>کنزالعمال، ج‌۱، ص‌۳۸۸؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۶، ص‌۲۶۷.</ref>، بر این اساس، باید تقسیمات یاد شده را به بدعت لغوی مربوط دانست؛ نه بدعت اصطلاحی، زیرا نوآوری گاهی [[پسندیده]] و گاهی ناپسند است<ref>فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۴.</ref>، چنان‌که از نظر تکلیفی نیز می‌تواند یکی از [[احکام]] پنج‌گانه مذکور را داشته باشد؛ اما افزودن چیزی بر [[دین]] همواره ناپسند و [[حرام]] است<ref>بحارالانوار، ج‌۳۱، ص‌۱۴.</ref>. برخی [[علت]] این تقسیم‌بندی را توجیه سخن [[خلیفه دوم]] درباره [[نماز]] تراویح دانسته‌اند که پس از  امر به [[جماعت]] خواندن آن این کار را بدعتی نیکو شمرد<ref>بحارالانوار، ج‌۷۱، ص‌۲۰۳؛ البدعه، باقری، ص‌۱۴۱‌ـ‌۱۴۳.</ref>. درباره اینکه بدعت فقط [[اعتقادات]] و [[احکام]] عبادی را در برمی‌گیرد یا شامل امور عادی نیز می‌شود [[فقها]] [[اختلاف]] نظر دارند؛ از سخن برخی برمی‌آید که نوآوری در امور عادی زندگی نیز در صورتی که منتسب به [[شریعت]] نباشد، بدعت است<ref>فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴؛ البدعه، سبحانی، ص‌۷۶.</ref>؛ ولی برخی دیگر این‌گونه نوآوریها را بدعت ندانسته و گفته‌اند: در صورتی که نوآوری در امور عادی با آنچه [[خداوند]] منع کرده مخالف باشد، شخص تنها مرتکب عمل [[حرام]] گردیده است؛ نه بدعت، زیرا نوآوری او به نام [[دین]] نبوده است<ref>فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴؛ البدعه، سبحانی، ص‌۷۶.</ref><ref>[[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۴۰۹ - ۴۱۹.</ref>


==بدعت در [[قرآن]]==
==بدعت در [[قرآن]]==


==بدعت‌گذاری در شرایع و ملل پیشین==
==بدعت‌گذاری در شرایع و [[ملل]] پیشین==
===بدعتهای اهل کتاب===
===بدعتهای اهل کتاب===


خط ۲۸: خط ۲۸:
==آثار و پیامدهای بدعت==
==آثار و پیامدهای بدعت==


==احکام فقهی بدعت==
==[[احکام فقهی]] بدعت==


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۲۹

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بدعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
  • بدعت: داخل کردن چیزی که جزء دین نیست، در دین[۱]

مقدمه

واژه‌شناسی لغوی

  • بدعت در لغت به معنای نوآوری یا اختراع چیزی بدون نمونه پیشین است[۱۱] و در اصطلاح متون و منابع اسلامی عبارت است از عملی که اصل و پایه‌ای در شریعت نداشته باشد[۱۲] یا وارد ساختن چیزی که جزء دین به شمار نمی‌رود در دین[۱۳]. برخی دیگر بدعت را اعم از زیاد کردن چیزی در دین یا کم کردن از آن دانسته‌اند[۱۴]. برخی‌ فقیهان اهل سنت هرگونه نوآوری را بدعت شمرده، آن را به بدعت پسندیده و ناپسند تقسیم‌ کرده‌اند[۱۵]. گروهی دیگر از اینان بدعت را به‌ ۵ قسم واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح تقسیم کرده‌اند[۱۶]؛ ولی در روایات فراوانی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده به گونه مطلق هر بدعتی عامل گمراهی[۱۷] و دور شدن از سنت به شمار رفته[۱۸] و مسلمانان به برائت جستن از آنها مأمور گشته‌اند[۱۹]، بر این اساس، باید تقسیمات یاد شده را به بدعت لغوی مربوط دانست؛ نه بدعت اصطلاحی، زیرا نوآوری گاهی پسندیده و گاهی ناپسند است[۲۰]، چنان‌که از نظر تکلیفی نیز می‌تواند یکی از احکام پنج‌گانه مذکور را داشته باشد؛ اما افزودن چیزی بر دین همواره ناپسند و حرام است[۲۱]. برخی علت این تقسیم‌بندی را توجیه سخن خلیفه دوم درباره نماز تراویح دانسته‌اند که پس از امر به جماعت خواندن آن این کار را بدعتی نیکو شمرد[۲۲]. درباره اینکه بدعت فقط اعتقادات و احکام عبادی را در برمی‌گیرد یا شامل امور عادی نیز می‌شود فقها اختلاف نظر دارند؛ از سخن برخی برمی‌آید که نوآوری در امور عادی زندگی نیز در صورتی که منتسب به شریعت نباشد، بدعت است[۲۳]؛ ولی برخی دیگر این‌گونه نوآوریها را بدعت ندانسته و گفته‌اند: در صورتی که نوآوری در امور عادی با آنچه خداوند منع کرده مخالف باشد، شخص تنها مرتکب عمل حرام گردیده است؛ نه بدعت، زیرا نوآوری او به نام دین نبوده است[۲۴][۲۵]

بدعت در قرآن

بدعت‌گذاری در شرایع و ملل پیشین

بدعتهای اهل کتاب

بدعتهای عصر جاهلیت

عوامل و انگیزه‌های بدعت

آثار و پیامدهای بدعت

احکام فقهی بدعت

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۴۰۹ - ۴۱۹.
  2. «هربدعت گمراهی است و هرگمراهی در آتش است». اصول کافی، ج ۱ ص ۵۷ ح ۱۲(ص ۷۴ باب البدع... ملاحظه شود)
  3. «هیچ‌کس نیست که بدعتی می‌گذارد، مگرآنکه با آن بدعت، سنّتی را ترک می‌کند». اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵(صبحی صالح، با اندکی تفاوت در عبارت)
  4. از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب»، علامه سیّد محسن امین، «سیرتنا و سنّتنا» و «الغدیر»، علامۀ امینی، «البدعة و آثارها الموبقه» جعفر سبحانی: «السنّة و البدعه» عبد اللّه محفوظ محمّد حدّاد، «البدعة» جعفر الباقری، «حقیقة التوسّل و الوسیلة علی ضوء الکتاب و السنه» موسی محمّد علی، «التبرک» علی الأحمدی، «التوسّل، او الأستغاثة بالأرواح المقدسه» جعفر سبحانی، «التبرک، انواعه و احکامه» ناصر بن عبد الرحمن الجدیع، «البدعة؛ تحدیدها و موقف الاسلام منها» عزت علی عطیه، «الزیاره» محمّد الحسّون، «السجود علی التربة الحسینیّه» سیّد محمّد مهدی موسوی الخرسان، «الإستشفاء بالتربة الحسینیّه» محمّد الکلباسی الاصفهانی، «زیارت» و «تبرک و توسّل» ترجمه جواد محدثی، «زیارت»، مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۳ ص۱۴۵ واژۀ بدعت، «البدعة، مفهومها و حدودها» مرکز الرساله.
  5. الغدیر، ج ۲ ص ۱۰۱
  6. تشیّع علوی و تشیّع صفوی (مجموعه آثار «۹») ص ۲۱۶6
  7. در این زمینه ر. ک: «الشیعة هم اهل السنة» تیجانی و ترجمه‌اش: «اهل سنّت واقعی
  8. مانند آیه‌های: آل عمران ۱۳۷، نساء ۲۶، غافر ۸۵، احزاب ۳۸ و ۶۲، انفال ۳۸، فتح ۲۳ و... در این زمینۀ این سنت از جمله ر. ک: «جامعه و تاریخ» شهید مطهری، «سنّت» شکوری
  9. «ستمگرترین مردم کسی است که سنّت‌های ظالمانه را پایه‌گذاری کند و سنّت‌های عدل را محو کند». قصار الجمل، ج ۱ ص ۳۲۷
  10. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۱۷.
  11. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۴۲؛ مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۰۹، «بدع».
  12. الاعتصام، ج‌۱، ص‌۲۳؛ فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۲.
  13. الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۵۸۱‌؛ غنائم الایام، ج‌۱، ص‌۲۷۷.
  14. رسائل، ج‌۲، ص‌۲۶۴؛ البحرالرائق، ج‌۱، ص‌۶۱۱‌.
  15. فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۲؛ مغنی المحتاج، ج‌۴، ص‌۴۳۶؛ حواشی الشروانی، ج‌۱۰، ص‌۲۳۵.
  16. حاشیة رد المحتار، ج‌۱، ص‌۶۰۳‌؛ صحیح مسلم، ج‌۶‌، ص‌۱۵۴؛ فتح الباری، ج‌۱۳، ص‌۲۱۳.
  17. الکافی، ج۱، ص۵۶‌؛ صحیح مسلم، ج‌۳، ص‌۲۳۵؛ سنن ابن‌ماجه، ج‌۱، ص‌۱۶.
  18. الکافی، ج‌۱، ص‌۵۸‌؛ مستدرک الوسائل، ج‌۱۲، ص‌۳۲۴.
  19. کنزالعمال، ج‌۱، ص‌۳۸۸؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۶، ص‌۲۶۷.
  20. فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۴.
  21. بحارالانوار، ج‌۳۱، ص‌۱۴.
  22. بحارالانوار، ج‌۷۱، ص‌۲۰۳؛ البدعه، باقری، ص‌۱۴۱‌ـ‌۱۴۳.
  23. فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴؛ البدعه، سبحانی، ص‌۷۶.
  24. فی ظلال التوحید، ص‌۱۱۳‌ـ‌۱۱۴؛ البدعه، سبحانی، ص‌۷۶.
  25. برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۴۰۹ - ۴۱۹.