امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۵: خط ۱۵:
*بدین‌سان، [[امامت]] همانند [[نبوت]] محتاج [[نص]] [[خداوند]] است و این [[نص]] یا به واسطه [[پیامبر]] تحقق می‌یابد و او به صراحت [[امام]] را معرفی می‌کند و یا به واسطه [[امامی]] که خود [[منصوب]] به [[نص]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 93.</ref>.
*بدین‌سان، [[امامت]] همانند [[نبوت]] محتاج [[نص]] [[خداوند]] است و این [[نص]] یا به واسطه [[پیامبر]] تحقق می‌یابد و او به صراحت [[امام]] را معرفی می‌کند و یا به واسطه [[امامی]] که خود [[منصوب]] به [[نص]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 93.</ref>.
*[[متکلمان امامیه]] از راه‌های متعدد، [[لزوم]] [[امامت]] را اثبات می‌کنند. مهم‌ترین راه همان است که از گذر آن [[لزوم]] [[نبوت]] را اثبات می‌کنند بدین گونه که: [[امامت]]، [[لطف]] است و ترک [[لطف]]، نقض غرض است و نقض غرض از [[خدای حکیم]] سر نمی‌زند. غرض [[حکیم]] جز به آنچه راجح است، تعلق نمی‌یابد و راجح این است که [[انسان]] کاملی- با ویژگی‌هایی همانند [[عصمت]]، [[عدالت]]، [[دانایی]] و [[آگاهی]]- میان [[آدمیان]] باشد و آنان را به سوی کمال راه نماید. افزون بر [[دلایل]] [[کلامی]]، [[دلایل]] [[فلسفی]] و [[نقلی]] نیز بر [[ضرورت امامت]] [[گواهی]] می‌دهند؛ چنان که ابن سینا در شفا از راه [[فلسفی]] برای اثبات این مدعا بهره جسته است. در [[قرآن کریم]] نیز آیاتی‌ روشن به چشم می‌آیند که بنابر آنها هر [[قوم]] و امتی را [[راهنما]] و [[امامی]] بایسته است<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ}}؛ سوره رعد، آیه ۸؛ {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الأَحْيَاء وَلا الأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ}}؛ سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref>. نیز آیاتی از [[قرآن]] درباره ماجرای [[نصب امام علی]]{{ع}} به [[امامت]] نازل شده‌اند<ref>{{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}؛ سوره مائده، آیه ۳ و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}؛ آیه ۶۷.</ref> [[احادیث]] نیز در این باره فراوان‌اند. از آن جمله است روایتی که [[شیعه]] و [[سنی]] [[نقل]] کرده‌اند: "هر کس بمیرد و [[امام زمان]] خویش را نشناسد، به حال [[جاهلیت]] مرده است"<ref>موسوعة الامام المهدی‌، ۹؛ دلائل الصدق‌، ۲/ ۶؛ الغدیر، ۱۰/ ۳۵۹ و ۳۶۰ به نقل از بدایة المعارف الالهیه‌، ۲/ ۱۷.</ref> همچنین است [[حدیث]] مشهور [[ثقلین]] و نظائر آن<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 93-94.</ref>.
*[[متکلمان امامیه]] از راه‌های متعدد، [[لزوم]] [[امامت]] را اثبات می‌کنند. مهم‌ترین راه همان است که از گذر آن [[لزوم]] [[نبوت]] را اثبات می‌کنند بدین گونه که: [[امامت]]، [[لطف]] است و ترک [[لطف]]، نقض غرض است و نقض غرض از [[خدای حکیم]] سر نمی‌زند. غرض [[حکیم]] جز به آنچه راجح است، تعلق نمی‌یابد و راجح این است که [[انسان]] کاملی- با ویژگی‌هایی همانند [[عصمت]]، [[عدالت]]، [[دانایی]] و [[آگاهی]]- میان [[آدمیان]] باشد و آنان را به سوی کمال راه نماید. افزون بر [[دلایل]] [[کلامی]]، [[دلایل]] [[فلسفی]] و [[نقلی]] نیز بر [[ضرورت امامت]] [[گواهی]] می‌دهند؛ چنان که ابن سینا در شفا از راه [[فلسفی]] برای اثبات این مدعا بهره جسته است. در [[قرآن کریم]] نیز آیاتی‌ روشن به چشم می‌آیند که بنابر آنها هر [[قوم]] و امتی را [[راهنما]] و [[امامی]] بایسته است<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ}}؛ سوره رعد، آیه ۸؛ {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الأَحْيَاء وَلا الأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ}}؛ سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref>. نیز آیاتی از [[قرآن]] درباره ماجرای [[نصب امام علی]]{{ع}} به [[امامت]] نازل شده‌اند<ref>{{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}؛ سوره مائده، آیه ۳ و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}؛ آیه ۶۷.</ref> [[احادیث]] نیز در این باره فراوان‌اند. از آن جمله است روایتی که [[شیعه]] و [[سنی]] [[نقل]] کرده‌اند: "هر کس بمیرد و [[امام زمان]] خویش را نشناسد، به حال [[جاهلیت]] مرده است"<ref>موسوعة الامام المهدی‌، ۹؛ دلائل الصدق‌، ۲/ ۶؛ الغدیر، ۱۰/ ۳۵۹ و ۳۶۰ به نقل از بدایة المعارف الالهیه‌، ۲/ ۱۷.</ref> همچنین است [[حدیث]] مشهور [[ثقلین]] و نظائر آن<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 93-94.</ref>.
==امامت در فرهنگ اصطلاحات علم کلام==
*کلمه "[[پیشوا]]" در [[زبان فارسی]]، ترجمه تحت‌اللفظی کلمه "[[امام]]" است. در [[عربی]] کلمه "[[امام]]" یا "[[پیشوا]]" مفهوم مقدسی ندارد. [[پیشوا]]، یعنی کسی که پیشرو است و عده‌ای تابع و پیرو او هستند؛ اعم از آنکه آن [[پیشوا]] [[عادل]] باشد یا [[باطل]] و [[گمراه]]. [[قرآن کریم]] کلمه [[امام]] را در هر دو مورد به کار برده است. در یک‌جا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>؛ و در جای دیگر می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم  که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>. مورد اول در مورد [[پیشوایان]] به [[حق]] است و مورد دوم در مورد [[رهبران]] [[کافر]] و [[گمراه]]<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۵.</ref>.
==[[امامت خاصه]] و [[عامه]]==
*مباحث چهارگانه "[[حقیقت]]"، "[[وجوب]]"، "[[فلسفه]]" و "[[ویژگی‌های امام]]"، در [[حوزه]] "[[امامت عامه]]" مورد بحث قرار می‌‌گیرد و "مصداق‌شناسی" و "[[تعیین امام]]" هر زمان، به ویژه مسئله [[امامان]] پس از [[پیامبر]]، مباحث "[[امامت خاصه]]" را تشکیل می‌دهد<ref>جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، مدخل «امامت».</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۵.</ref>.
*درباره [[صفات امام]] در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بحث‌های فراوانی شده است. [[تفتازانی]] [[مکلف]] بودن، [[عدالت]]، [[حریت]]، [[مرد بودن]]، [[اجتهاد]]، [[شجاعت]]، [[با کفایت]] و [[قریشی بودن]] را شرط می‌داند. از نظر ایشان چهار شرط نخست ([[مکلف]] بودن، [[عدالت]]، [[حریت]] و [[مرد بودن]]) [[مورد اتفاق]] است؛ ولی شرط‌های دیگر را برخی [[متکلمان]]، به خاطر [[تکلیف مالایطاق]] یا لغویت، لازم نمی‌دانند. [[وصف]] [[قریشی بودن]] مورد قبول تمام [[مذاهب اسلامی]] (به جز [[خوارج]] و گروهی از [[معتزله]]) می‌‌باشد<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۶.</ref>.
در میان [[متکلمین]] [[شیعه]]، [[خواجه نصیر]]، [[جامع‌ترین]] فهرست را در هشت عنوان برای صفات و [[شرایط امام]] تدوین کرده است که عبارتند از: [[عصمت]]، [[علم به احکام شریعت]] و روش [[سیاست]] و [[مدیریت]]، [[شجاعت]]، [[افضلیت]]، بری بودن از [[عیوب]] جسمی و روحی و نسبی، مقرب‌ترین افراد بودن در پیشگاه [[خدا]] و استحقاق پاداش‌های [[اخروی]]، [[توانایی]] برآوردن [[معجزه]] برای [[اثبات امامت]] خود در مواقع [[لزوم]] و یگانه بودن در [[منصب امامت]]<ref>طوسی، تلخیص المحصل، ص۴۳۰ - ۴۲۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۶.</ref>.
==خدایی بودن [[امامت]]==
*[[شیعه]] [[رهبری دینی]] [[امامت]] را مانند [[نبوت]]، [[راهنمایی]] [[دینی]] "من جانب [[الله]]" می‌‌داند. در این جهت میان [[راهنمایی]] و [[رهبری]] تفکیک قائل نیست. [[پیامبران]] بزرگ هم [[راهنما]] بوده‌اند و هم [[رهبر]].
[[خواجه نصیر]]، دراین‌باره تعبیری این چنین دارد: "الامام [[لطف]]". منظور وی این است که [[امامت]]، نظیر [[نبوت]] از مسائلی است که تعیین آن از حد [[بشر]] بیرون است، بلکه از [[طریق وحی]] خواهد بود. با این تفاوت که تعیین و [[نصب]] [[نبوت]] مستقیماً از [[ناحیه]] خداست؛ ولی [[امامت]]، تعیینی است از [[ناحیه]] [[خدا]] که با معرفی [[پیامبر]] صورت می‌‌گیرد.
*[[پیغمبر اکرم]]{{صل}}، [[اسلام]] را از سوی [[خدا]] برای [[مردم]] آورده است. باید لااقل برای مدتی کارشناسانی [[الهی]] در میان [[مردم]] باشند که [[اسلام]] را به خوبی به [[مردم]] بشناسانند و آن را در بستر اجرایی قرار دهند. چنین شخصی را [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} از سوی [[خدا]] برای [[مردم]] تعیین کرده است. علمای [[شیعه]] این مطلب را با تعبیر "[[لطف]]" بیان کرده‌اند و مقصود این است که [[امامت]] برای [[هدایت]] [[بشر]] مفید، بلکه عین [[لطف]] خداست؛ چون راه [[بشر]] به سوی [[خدا]] بسته است، [[لطف الهی]] ایجاب می‌‌کند که از آن‌سو عنایتی بشود. این [[عنایت الهی]] در امتداد [[امامت]] صورت می‌‌پذیرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۶.</ref>.
==فرق [[نبوت]] و [[امامت]]==
*از زوایای مختلفی میان [[نبوت]] و [[امامت]] تفاوت وجود دارد. از جمله اینکه [[نبوت]] "[[راهنمایی]]" است و "[[امامت]]" [[رهبری]]. [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} و برخی [[پیامبران]] دیگر، هم [[راهنما]] بوده‌اند و هم [[رهبر]]؛ و [[ختم نبوت]] ختم [[راهنمایی]] [[الهی]] است، نه ختم [[رهبری الهی]].
*[[امامت]] و [[نبوت]] دو [[منصب]] و دو شأن‌اند و احیاناً قابل تفکیک. بسیاری از [[پیامبران]] "[[نبی]]" و "رساننده [[وحی]]" بوده‌اند؛ ولی "[[امام]]" نبوده‌اند؛ همچنان که [[ائمه]]{{عم}} امام‌اند و [[نبی]] نیستند؛ ولی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} هم [[نبی]] هستند و هم [[امام]]: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
*[[وظیفه]] [[نبی]] "[[تبلیغ]]" است: {{متن قرآن|وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ}}<ref>«و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.</ref>؛ ولی [[وظیفه امام]] [[ولایت]] و [[رهبری]] کسانی است که [[رهبری]] او را پذیرفته‌اند.
*اما [[قرآن کریم]]، [[مقام امام]] را بالاتر از [[پیامبر]] دانسته است<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...}} «و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی  آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. در [[روایات]] نیز بر آن تأکید شده است<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۴ - ۱۳۳.</ref>.
#'''معانی [[امامت]] [[رهبری]] اجتماع:''' اصل مسئله "[[امامت]] و [[رهبری]] اجتماع" بعد از [[پیامبر]]، مسئله‌ای است که هم مورد قبول [[شیعه]] است و هم مورد پذیرش [[سنی]]، مبنی بر اینکه اجتماع به یک زعیم و [[فرمانده]] [[نیازمند]] است. [[شیعه]] بر این [[اعتقاد]] است که [[پیغمبر]]{{صل}} [[رهبر]] و زعیم بعد از خودش را تعیین کرد و فرمود: "بعد از من، زمام امور [[مسلمین]] باید به دست [[حضرت علی]]{{ع}} باشد" و [[اهل تسنن]] این مطلب را به شکلی که مورد پذیرش [[شیعه]] است، قبول ندارند و می‌‌گویند که در این جهت [[پیغمبر]] شخص معینی را تعیین نکرد، بلکه این [[وظیفه]] خود [[مسلمین]] است که [[رهبر]] [[جامعه]] را بعد از [[پیغمبر]] [[انتخاب]] کنند. آنچه [[اهل تسنن]] به نام [[امامت]] معتقدند، تنها یک [[شأن]] [[دنیایی]] به معنای [[حکومت]] دارد. از منظر آنان، [[امام]] یعنی [[حاکم]] میان [[مسلمین]] و در واقع فردی از [[مسلمانان]] است که باید او را برای [[حکومت]] [[انتخاب]] کنند. آنها گستره مسئله [[امامت]] را بیش از [[حکومت]] [[معتقد]] نیستند. اگر گستره مسئله [[امامت]] در [[رهبر]] [[سیاسی]] [[مسلمین]] بعد از [[پیغمبر]] محدود بود، از نظر [[شیعه]] اصل [[امامت]] جزء [[فروع دین]] قرار می‌‌گرفت، نه از زمره [[اصول دین]]<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۷.</ref>.
#'''[[مرجعیت دینی]]:''' از منظر [[شیعه]]، [[امامت]] نوعی کارشناسی [[اسلام]] است؛ اما کارشناسی‌ای از جانب [[خدا]]؛ یعنی افرادی که [[اسلام‌شناس]] هستند. البته نه اسلام‌شناسانی که بر مبنای [[عقل]] و [[فکر]] خودشان [[اسلام]] را شناخته باشند که قهراً جایزالخطا باشند؛ بلکه افرادی که از طریقی رمزی و غیبی که بر ما مجهول است، [[علوم]] [[اسلام]] را از [[پیغمبر]] گرفته‌اند. این [[علوم]] از [[پیغمبر]]{{صل}} به [[حضرت علی]]{{ع}} و از آن [[حضرت]] به [[امامان]] بعد رسیده است و در تمام دوره‌های [[ائمه]]{{عم}}، [[علم]] [[اسلام]]، یک [[علم معصوم]] است که هیچ [[خطا]] نمی‌کند و از هر [[امامی]] به [[امامان]] بعد رسیده است. [[اهل تسنن]] برای هیچ‌کس چنین مقامی قائل نیستند. در [[حقیقت]] آنها در این‌گونه [[امامت]]، اصلاً به [[وجود امام]] و [[امامت]] قائل نیستند، نه اینکه به [[امامت]] قائل باشند و بگویند که [[علی]]{{ع}} [[امام]] نیست و [[ابوبکر]] [[امام]] است، بلکه آنان، به طور کلی برای هیچ‌یک از [[صحابه]] چنین [[شأن]] و مقامی قائل نیستند. بر این اساس، در کتاب‌های خودشان [[اشتباهات]] فراوانی را از [[ابوبکر]] و [[عمر]] در مسائل [[دینی]] [[نقل]] می‌‌کنند؛ ولی [[شیعه]]، [[امامان]] خود را از [[خطا]] [[معصوم]] می‌‌داند و محال است که به خطایی برای [[امام]] [[اقرار]] کند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۸.</ref>.
#'''[[ولایت]]:''' [[امامت]] به معنی "[[ولایت]]"، اوج مفهوم [[امامت]] است. [[ولایت]] به معنی [[حجت]] زمان، این نکته را به [[اعتقاد]] [[شیعه]] نشانده است که [[زمین]] در هیچ زمانی از [[حجت]] خالی نیست: {{متن حدیث|وَ لَوْ لَا الْحُجَّة لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا}}<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۷، ص۲۱۳.</ref>؛ بدان معناست که هیچ زمانی نبوده و نخواهد بود که [[زمین]] از یک [[انسان کامل]] خالی باشد و برای آن [[انسان کامل]] [[مقامات]] و درجات زیادی قائلند و ما در بیشتر [[زیارت‌ها]]، به چنین [[ولایت]] و امامتی [[اقرار]] و اعتراف می‌‌کنیم؛ یعنی معتقدیم که [[امام]] دارای چنین [[روح]] کلی است. در [[زیارت]] [[امام رضا]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ تَشَهَدُ مَقامي وَتَسْمَعُ كَلامِيْ وَتَرُدُّ سَلامي}}. از نظر ما مرده و زنده [[امام]] فرقی ندارد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۸.</ref>.
*آنچه [[قرآن]] تحت عنوان [[رهبری]] بحث می‌‌کند، مافوق رهبری‌ای است که [[بشر]] می‌شناسد. رهبری‌ای که [[بشر]] می‌‌شناسد، از حدود [[رهبری]] در مسایل [[اجتماعی]] [[تجاوز]] نمی‌کند؛ ولی منظور [[قرآن]] از [[رهبری]]، علاوه بر [[رهبری]] [[اجتماعی]]، [[رهبری]] [[معنوی]]، یعنی [[رهبری]] کردن [[مردم]] به سوی خداست. این [[رهبری]] از رهبری‌های [[اجتماعی]] بسی دقیق‌تر و حساس‌تر است.
*[[امامت]] و [[رهبری]] [[انسان]] ها، چه در بعد [[معنوی]] و [[الهی]]، و چه در بعد [[اجتماعی]]، عالی‌ترین درجه و [[مقام]] و [[پستی]] است که از طرف [[خدا]] به برخی [[انسان‌ها]] واگذار می‌‌شود<ref>مطهری، امامت و رهبری، ص۲۹ - ۲۸، ۵۱ - ۴۵، ۵۷، ۹۵ - ۹۲ و ۱۶۳ - ۱۶۲؛ همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص، ۱۱۱ -۱۰۸؛ همو، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۷۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۸.</ref>.


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==

نسخهٔ ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۵

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث امامت است. "امامت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

امامت در فرهنگ اصطلاحات علم کلام

امامت خاصه و عامه

در میان متکلمین شیعه، خواجه نصیر، جامع‌ترین فهرست را در هشت عنوان برای صفات و شرایط امام تدوین کرده است که عبارتند از: عصمت، علم به احکام شریعت و روش سیاست و مدیریت، شجاعت، افضلیت، بری بودن از عیوب جسمی و روحی و نسبی، مقرب‌ترین افراد بودن در پیشگاه خدا و استحقاق پاداش‌های اخروی، توانایی برآوردن معجزه برای اثبات امامت خود در مواقع لزوم و یگانه بودن در منصب امامت[۱۷][۱۸].

خدایی بودن امامت

خواجه نصیر، دراین‌باره تعبیری این چنین دارد: "الامام لطف". منظور وی این است که امامت، نظیر نبوت از مسائلی است که تعیین آن از حد بشر بیرون است، بلکه از طریق وحی خواهد بود. با این تفاوت که تعیین و نصب نبوت مستقیماً از ناحیه خداست؛ ولی امامت، تعیینی است از ناحیه خدا که با معرفی پیامبر صورت می‌‌گیرد.

فرق نبوت و امامت

  1. معانی امامت رهبری اجتماع: اصل مسئله "امامت و رهبری اجتماع" بعد از پیامبر، مسئله‌ای است که هم مورد قبول شیعه است و هم مورد پذیرش سنی، مبنی بر اینکه اجتماع به یک زعیم و فرمانده نیازمند است. شیعه بر این اعتقاد است که پیغمبر(ص) رهبر و زعیم بعد از خودش را تعیین کرد و فرمود: "بعد از من، زمام امور مسلمین باید به دست حضرت علی(ع) باشد" و اهل تسنن این مطلب را به شکلی که مورد پذیرش شیعه است، قبول ندارند و می‌‌گویند که در این جهت پیغمبر شخص معینی را تعیین نکرد، بلکه این وظیفه خود مسلمین است که رهبر جامعه را بعد از پیغمبر انتخاب کنند. آنچه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، تنها یک شأن دنیایی به معنای حکومت دارد. از منظر آنان، امام یعنی حاکم میان مسلمین و در واقع فردی از مسلمانان است که باید او را برای حکومت انتخاب کنند. آنها گستره مسئله امامت را بیش از حکومت معتقد نیستند. اگر گستره مسئله امامت در رهبر سیاسی مسلمین بعد از پیغمبر محدود بود، از نظر شیعه اصل امامت جزء فروع دین قرار می‌‌گرفت، نه از زمره اصول دین[۲۴].
  2. مرجعیت دینی: از منظر شیعه، امامت نوعی کارشناسی اسلام است؛ اما کارشناسی‌ای از جانب خدا؛ یعنی افرادی که اسلام‌شناس هستند. البته نه اسلام‌شناسانی که بر مبنای عقل و فکر خودشان اسلام را شناخته باشند که قهراً جایزالخطا باشند؛ بلکه افرادی که از طریقی رمزی و غیبی که بر ما مجهول است، علوم اسلام را از پیغمبر گرفته‌اند. این علوم از پیغمبر(ص) به حضرت علی(ع) و از آن حضرت به امامان بعد رسیده است و در تمام دوره‌های ائمه(ع)، علم اسلام، یک علم معصوم است که هیچ خطا نمی‌کند و از هر امامی به امامان بعد رسیده است. اهل تسنن برای هیچ‌کس چنین مقامی قائل نیستند. در حقیقت آنها در این‌گونه امامت، اصلاً به وجود امام و امامت قائل نیستند، نه اینکه به امامت قائل باشند و بگویند که علی(ع) امام نیست و ابوبکر امام است، بلکه آنان، به طور کلی برای هیچ‌یک از صحابه چنین شأن و مقامی قائل نیستند. بر این اساس، در کتاب‌های خودشان اشتباهات فراوانی را از ابوبکر و عمر در مسائل دینی نقل می‌‌کنند؛ ولی شیعه، امامان خود را از خطا معصوم می‌‌داند و محال است که به خطایی برای امام اقرار کند[۲۵].
  3. ولایت: امامت به معنی "ولایت"، اوج مفهوم امامت است. ولایت به معنی حجت زمان، این نکته را به اعتقاد شیعه نشانده است که زمین در هیچ زمانی از حجت خالی نیست: «وَ لَوْ لَا الْحُجَّة لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»[۲۶]؛ بدان معناست که هیچ زمانی نبوده و نخواهد بود که زمین از یک انسان کامل خالی باشد و برای آن انسان کامل مقامات و درجات زیادی قائلند و ما در بیشتر زیارت‌ها، به چنین ولایت و امامتی اقرار و اعتراف می‌‌کنیم؛ یعنی معتقدیم که امام دارای چنین روح کلی است. در زیارت امام رضا(ع) آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّكَ تَشَهَدُ مَقامي وَتَسْمَعُ كَلامِيْ وَتَرُدُّ سَلامي». از نظر ما مرده و زنده امام فرقی ندارد[۲۷].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ شیعه، ص 92.
  2. فرهنگ شیعه، ص 93.
  3. بدایة المعارف الالهیة فی شرح عقائد الامامیه‌، ۱۰۰؛ فرهنگ معارف اسلامی‌، ۱/ ۲۸۵ و ۲۸۶.
  4. فرهنگ شیعه، ص 92-93.
  5. فرهنگ شیعه، ص 93.
  6. ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ؛ سوره رعد، آیه ۸؛ ﴿وَمَا يَسْتَوِي الأَحْيَاء وَلا الأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ؛ سوره فاطر، آیه ۲۲.
  7. ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ؛ سوره مائده، آیه ۳ و ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛ آیه ۶۷.
  8. موسوعة الامام المهدی‌، ۹؛ دلائل الصدق‌، ۲/ ۶؛ الغدیر، ۱۰/ ۳۵۹ و ۳۶۰ به نقل از بدایة المعارف الالهیه‌، ۲/ ۱۷.
  9. فرهنگ شیعه، ص 93-94.
  10. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  11. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
  12. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۵.
  13. جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، مدخل «امامت».
  14. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۵.
  15. تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.
  16. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۶.
  17. طوسی، تلخیص المحصل، ص۴۳۰ - ۴۲۹.
  18. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۶.
  19. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۶.
  20. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  21. «و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
  22. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا... «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  23. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۴ - ۱۳۳.
  24. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۷.
  25. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۸.
  26. مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۷، ص۲۱۳.
  27. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۸.
  28. مطهری، امامت و رهبری، ص۲۹ - ۲۸، ۵۱ - ۴۵، ۵۷، ۹۵ - ۹۲ و ۱۶۳ - ۱۶۲؛ همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص، ۱۱۱ -۱۰۸؛ همو، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۷۶.
  29. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۸.