قاعده لطف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
===معنای [[لطف]] در لغت و در اصطلاح===
*کلمه "[[لطف]]" معانی فراوانی دارد؛ مانند [[نرمی]] در کار و [[کردار]]، [[مدارا]]، خوش [[رفتاری]]، [[مودت]]، نیکویی و [[نیکو]] کرداری، نازکی، چیزی که حواس درکش نتوانند و هدیه از سر [[محبت]]<ref>مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370.</ref>.
*[[لطف]] در لغت یعنی [[نرمی]] در کار و [[کردار]]، [[مدارا]]، خوش [[رفتاری]]، [[مودت]]، نیکویی و نیکوکرداری<ref>مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶. </ref>. اما در اصطلاح یعنی [[انگیزه]] ای که [[مکلف]] را به [[طاعت]] [[خداوند]] نزدیک‌تر و از معصیتش دور می‌‌سازد، به طوری که [[مکلف]] با [[اختیار]] و میل قلبی تکلیفش را انجام دهد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰. </ref>.  
*[[لطف]] در اصطلاح [[علم کلام]]، چیزی است که [[مکلف]] را به [[طاعت]] نزدیک‌تر می‌کند و از [[معصیت]] دورتر می‌سازد به شرط آنکه از وسایل انجام کار نباشد و به [[اضطرار]] نیز نرسد. دیدگاه‌های متعددی درباره قاعده لطف و خاستگاه آن میان [[متکلمان]] [[مسلمان]] وجود دارد. برخی قاعده لطف را لازمه [[حکمت الهی]] می‌دانند و بر آن‌اند که وقتی دانستیم [[خداوند]] [[حکیم]] است، لازمه [[حکمت]] آن است که بر [[بندگان]] [[لطف]] کند؛ زیرا اگر [[لطف]] نباشد، غرض از [[تکلیف]] یا حتی [[خلقت]] حاصل نمی‌آید و این بر [[خداوند]] [[حکیم]] محال است<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۸.</ref>. برخی دیگر، [[لطف]] را از [[جود]] و [[کرم]] [[خدا]] می‌دانند نه از [[عدل]] او و معتقدند، [[لطف]] از آن رو بر [[خدا]] لازم است که او جواد و [[کریم]] است نه آنکه [[عادل]] است<ref>اوائل المقالات‌، ۲۵.</ref>. برخی نیز [[لطف]] را لازمه [[عدل الهی]] می‌دانند<ref>اوائل المقالات‌، ۲۵.</ref>. گروهی از [[متکلمان]]، قاعده لطف را از [[دلایل]] [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]] می‌شمارند<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370.</ref>.
===دیدگاه‌های متفاوت درباره قاعدۀ [[لطف]]===
==[[نظریه ]][[شیعه]]==
*درباره قاعدۀ [[لطف]] دیدگاه‌های متفاوتی مطرح شده است برخی [[لطف]] را لازمۀ [[حکمت الهی]] می‌‌دانند؛ برخی دیگر آن را  لازمۀ [[کرم]] [[خداوند]] و برخی لازمۀ [[عدل]] و در نهایت عده ای آن را لازمۀ [[بعثت پیامبران]] دانسته‌اند که اثبات [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]]، [[لطف خدا]] به بندگانش برای [[هدایت]] شدن به مسیر مستقیم  را هم اثبات می‌‌کند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰. </ref>.
*[[لطف]] بر دو گونه است:
===انواع [[لطف]]===
#'''[[لطف محصل]]:''' عبارت است از مبادی و مقدماتی که [[هدف خلقت]] بر آنها [[استوار]] است. [[خلقت]] از گذر [[لطف]] محصل از بیهودگی و لغو می‌رهد؛ به گونه‌ای که بدون آن، فعل [[الهی]] بدون [[غایت]] و عبث می‌شود. از این گونه [[لطف]] است [[بعثت پیامبران]]، بیان [[تکالیف]] و [[قدرت]] بخشیدن بر انجام [[تکالیف]]. [[وجوب لطف]] محصل در نظر آنان که [[خداوند]] را [[حکیم]] می‌دانند، تردیدناپذیر است<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370-371.</ref>.
*برای [[لطف]] دو تقسیم صورت گرفته است:
#'''[[لطف مقرب]]:''' عبارت است از آنچه برآورنده غرض [[تکلیف]] است. با نبود [[لطف]] [[مقرب]]، غرض [[تکلیف]] حاصل نمی‌آید؛ مانند وعد، [[وعید]]، [[تشویق]] و تهدید که [[بنده]] را بر [[طاعت]] بر می‌انگیزد و از [[گناه]] باز می‌دارد<ref>کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲.</ref>. [[لطف]] [[مقرب]] در [[توانایی]] و [[قدرت]] [[بندگان]] برای [[طاعت]] یا [[معصیت]] دخلی ندارد. آنان می‌توانند [[طاعت]] کنند یا روی به [[معصیت]] نهند. [[قدرت]] بر [[تکالیف]]، در گرو آن است که [[بندگان]]، آنها را به واسطه [[پیامبران]] بازشناسند و از ابزارهای مادی نیز بهره‌مند باشند و فرض بر این است که چنین مقدمات و وسایلی حاصل است. [[متکلمان]] در این باره که آیا [[لطف]] [[مقرب]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است یانه، به [[اختلاف]] افتاده‌اند. [[نظریه ]][[امامیه]] بر آن است که اگر برآورده شدن غرض [[تکلیف]]، بر [[لطف خداوند]] متوقف است، [[لطف]] بر او لازم است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371.</ref>.
#[[لطف]] محصل: بنای [[خلقت]] موجودات بدون در نظر گرفتن [[لطف]]، لغو و بی معنی است، چراکه انجام [[تکالیف الهی]] بدون در نظر گرفتن آن، برای [[بندگان]] [[خداوند]] میسر نیست<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱. </ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰-۳۷۱. </ref>
*[[قرآن کریم]] و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز بر این [[حقیقت]] [[گواهی]] می‌دهند<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ }}؛ سوره اعراف، آیه ۹۴ و {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}؛ آیه ۱۶۸؛ {{متن قرآن|رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵، بحارالانوار، ۵/ ۳۱۶.</ref>. از [[آیات]] و [[روایات]] بر می‌آید که آنچه [[شوق]] [[بنده]] را به [[طاعت]] بر می‌انگیزد و او را از [[معصیت]] دور می‌دارد، بر آوردنش بر [[خداوند]] [[واجب]] است؛ زیرا بدین سان، [[تکالیف]] از بیهودگی و لغو می‌رهند. مراد از [[وجوب]] بر [[خداوند]] آن نیست که [[بندگان]] بر او [[حاکمیت]] دارند؛ بلکه مراد این است که اوصاف کمالی [[خداوند]]- مانند [[حکمت]] و [[عدالت]]- موجد و موجب لطف‌اند. این بدان سبب است که [[افعال خداوند]]، مظاهر صفات اویند؛ همان سان که [[صفات الهی]]، مظاهر ذات متعالی اویند. از این دیدگاه، [[لطف خداوند]] بر دو گونه است: یکی لطفی که به نحو عام در ادای [[تکالیف]] بیش‌ترینه [[مکلفان]] دخیل است و این [[لطف]] از [[باب ]][[حکمت]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است. دوم، لطفی که بر ادای [[تکالیف]] شماری اندک از [[مکلفان]] مؤثر است و این [[لطف]] از [[جود]] و [[فضل]] [[الهی]] سرچشمه می‌گیرد بی‌آنکه بر او [[واجب]] باشد<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371.</ref>.
#[[لطف]] [[مقرب]]: یعنی درجه ای بعد از [[لطف]] محصل، به این [[بیان]] که [[هدف]] از این [[لطف]] فقط برای [[ترغیب]] [[مکلفین]] برای انجام [[اعمال]] عبادیشان است، به عبارتی می‌‌توان گفت این [[لطف]] به [[مکلف]] [[کمک]] می‌‌کند که به [[طاعت]] [[خداوند]] نزدیکتر شده و از معصیتش دور شود<ref>کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲. </ref>. در واقع فرق این [[لطف]] با [[لطف]] محصل در این است که [[لطف]] محصل حرف از [[هدف خلقت]] می‌‌زند ولی [[لطف]] [[مقرب]] بر اساس غرض [[تکلیف]] بنا شده است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱. </ref>.
 
===[[احکام]] [[قاعده لطف]]===
==اشکالات [[مخالفان]] قاعده لطف==
*برای [[قاعده لطف]] همچنین احکامی [[بیان]] شده است مانند:
*1. اگر [[لطف]] بر [[خداوند]] [[واجب]] باشد، هیچ گناهکاری در [[جهان]] وجود نخواهد داشت؛ زیرا هیچ مکلفی نیست مگر آنکه [[خداوند]] می‌تواند به [[لطف]] خویش او را از [[گناه]] دور بدارد؛ اما بسیارند مکلفانی که راه‌ گناهکاری در پیش گرفته‌اند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
#قاعدۀ [[لطف]] باید جایی [[اعمال]] شود که میان [[لطف]] و مورد [[لطف]] مناسبتی باشد بدین معنا که‌ حصول [[لطف]]، انگیزه‌ای برای انجام [[تکالیف]] شخص [[لطف]] شونده ایجاد کند. در غیر این صورت، اگر هیچ [[انگیزه]] ای به فرد [[لطف]] شونده ندهد، [[لطف]] به ایشان بی ثمر و بدون [[دلیل]] خواهد بود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳. </ref>. 
*'''پاسخ:''' این اشکال از این رو پدید آمده است که به تعریف [[شیعه]] از [[لطف]] راه نیافته است. بنابر تعریف [[شیعه]]، [[لطف]]، [[قدرت]] [[بنده]] بر [[معصیت]] را از میان نمی‌برد؛ بلکه او را به [[طاعت]] نزدیک می‌سازد و از [[معصیت]] دور می‌کند بی‌آنکه به [[اضطرار]] و [[الزام]] بینجامد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371-372.</ref>.
#[[لطف]] نباید باعث سلب [[اختیار]] [[بندگان]] نسبت به عملکردشان شود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳. </ref>.
*2. آیا [[خداوند]]، [[کافران]] را نیز از [[لطف]] خویش بهره‌مند می‌سازد؟ اگر پاسخ، آری است، سخنی [[باطل]] است؛ زیرا باید غرض [[لطف]] حاصل آید و حال آنکه [[کافر]] [[ایمان]] نیاورده است. اگر پاسخ، منفی است، یا بدین روی است که [[خداوند]] [[توانایی]] آن را ندارد و لازمه این، عجز [[خداوند]] و [[باطل]] است، و یا در همان حال که [[خداوند]] [[توانایی]] دارد، [[کافر]] را از آن بهره‌مند نمی‌سازد که این اخلال به [[واجب]] و بر [[خداوند]] محال است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
#[[مکلف]] باید به اجمال یا تفصیل از [[لطف]] مطلع شود؛ زیرا اگر به [[لطف]] و مورد [[لطف]] و مناسبت بین آنها [[آگاه]] نباشد، در او  ایجاد [[انگیزه]] برای عمل به [[تکالیف]] ایجاد نمی‌شود<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳. </ref>.
*'''پاسخ:''' چنان که گذشت، معنای [[لطف]] آن نیست که غرض [[لطف]] ناگزیر حاصل آید. [[لطف]]، فی‌ذاته، [[لطف]] است خواه [[هدف]] آن حاصل آید یا نه. اثر [[لطف]] آن است که [[مکلف]] را به [[طاعت]] نزدیک می‌سازد به گونه‌ای که آن را بر [[معصیت]] ترجیح دهد. اینکه [[مکلف]] از [[لطف]] [[بهره]] [[نبرد]] و همچنان در [[معصیت]] مانَد، به خود او باز می‌گردد و نیروی اختیاری که از آن برخوردار است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
===اشکالات به [[قاعده لطف]] و پاسخ به آن===
*3. إخبار از بهشتی بودن [[بنده]] (وعد) یا [[جهنمی]] بودن او ([[وعید]])، مفسده است؛ زیرا او را می‌فریبد و بر [[معصیت]] وامی‌دارد. بر [[خداوند]] محال است که چنین کند و این با [[وجوب لطف]] ناسازگار است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*بین [[دانشمندان]] [[علم کلام]] در وجود و عدم این [[لطف]] [[اختلاف]] وجود دارد:
*'''پاسخ:''' إخبار از بهشتی بودن [[بنده]]، [[اغوا]] و [[فریفتن]] نیست؛ زیرا ممکن است با الطافی همراه گردد که [[بنده]] را از انگیزه [[معصیت]] تهی کند و چون احتمال [[فریفتن]] از میان می‌رود، مفسده بودن مطلق نیز از میان می‌رود. إخبار از [[جهنمی]] بودن [[بنده]] نیز مفسده نیست. اگر إخبار برای [[جاهلی]] مانند [[ابولهب]] باشد، مفسده پیش نمی‌آید؛ زیرا وی درستی خبر [[پیامبر]] {{صل}} را [[باور]] ندارد تا إخبار سبب [[اصرار]] او بر [[کفر]] گردد. اگر إخبار برای کسی مانند [[ابلیس]] باشد که از درستی خبر [[پیامبر]] {{صل}} [[آگاه]] است، باز هم او را به [[اصرار]] به [[کفر]] نمی‌کشاند؛ زیرا او می‌داند که با [[اصرار]]، عقوبتش افزون می‌گردد<ref>همان، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*اشکال اول: لازمۀ [[لطف خداوند]] به [[بندگان]] این است که هیچ گناهکاری در [[جهان]] وجود نداشته باشد زیرا براساس [[لطف خداوند]] [[مکلفین]] نباید مرتکب فعل [[حرام]] شوند، در حالی که بسیاری از [[مکلفین]] [[گناهکار]] و در مسیر [[گمراهی]] اند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶. </ref>.<ref>ر.ک:  فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲. </ref>
==[[احکام]] قاعده لطف==
*جواب: بنابر تعریف [[شیعه]]، [[لطف خداوند]]، [[قدرت]] [[مکلفین]] بر [[معصیت]] را از بین نمی‌برد، بلکه فقط تشویقی است برای [[مکلفین]] نسبت به انجام [[اعمال]] عبادیشان بدون آنکه آنان را مجبور به [[تکالیف]] کند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱-۳۷۲. </ref>.
#باید میان [[لطف]] و مورد [[لطف]] مناسبتی باشد بدین معنا که‌ حصول [[لطف]]، انگیزه‌ای برای مورد [[لطف]] فراهم آوَرَد. در غیر این صورت، ترجیح [[بلا]] مرجح پیش می‌آید.
*اشکال دوم: آیا [[لطف خداوند]] شامل همۀ [[بندگان]] حتی [[کفار]] هم می‌‌شود؟ اگر شامل [[کفار]] می‌‌شود لازمه‌اش این است که [[خداوند]] با چنین لطفی، عملی لغو و بیهوده انجام داده است، چرا که کافرین با توجه به این [[لطف]] هم به [[معصیت]] خود ادامه داده و از مسیر [[گمراهی]] برنمی گردند و اگر قائل شویم [[لطف خداوند]] فقط خاص [[مسلمین]] است و شامل کافرین نمی‌شود باید پرسید [[علت]] این اختصاص چیست؟ اگر شامل نشدن این [[لطف]] به [[کفار]] از عدم [[توانایی]] [[خداوند]] است لازمۀ این ادعا عجز [[خداوند]] است و اگر به خاطر عدم [[توانایی]] [[خداوند]] نیست؛ بلکه [[خداوند]] نمی‌خواهد کافرین شامل این [[لطف]] شود این مطلب یعنی ناقص عمل کردن [[خداوند]] نسبت به یک امر وجوبی ([[لطف]] به [[بندگان]]) در حالی که چنین خللی برای [[خداوند]] امری محال است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲. </ref>.<ref>ر.ک:  فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲. </ref>
#[[لطف]] نباید به [[حد ]][[الزام]] برسد؛ زیرا در این صورت با [[تکلیف]] و [[اختیار]] [[بندگان]] ناسازگار است.
*جواب: این [[لطف]] شامل همه [[انسان‌ها]] از جمله [[کفار]] هم می‌‌شود، اما [[هدف]] از [[لطف خداوند]] به بندگانش این نیست که آنان را مجبور به [[اطاعت]] خودش بکند، بلکه این [[لطف]] فقط تشویقی برای [[اطاعت]] و دوری از [[معصیت خداوند]] است و به هیچ وجه این [[لطف]]، [[اختیار]] را از آنان سلب نمی‌کند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳. </ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲. </ref>
#[[مکلف]] باید به اجمال یا تفصیل از [[لطف]] [[آگاهی]] یابد؛ زیرا اگر به [[لطف]] و مورد [[لطف]] و مناسبت آنها [[آگاه]] نباشد، در او انگیزه پدید نمی‌آید.
#[[لطف]] باید بر [[حسن]] فعل مورد [[لطف]] بیفزاید.
#[[واجب]] نیست که فعل مورد [[لطف]]، امری معین باشد؛ بلکه روا است که [[مکلف]] میان دو امر مخیر باشد به گونه‌ای که هر یک از آنها از [[مصلحت]] مطلوب نصیب بَرَد و بتواند بر جای دیگری بنشیند؛ مانند کفارات [[روزه]]<ref>کشف المراد، ۳۵۴ و ۳۵۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 373.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۹

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قاعده لطف (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معنای لطف در لغت و در اصطلاح

دیدگاه‌های متفاوت درباره قاعدۀ لطف

انواع لطف

  • برای لطف دو تقسیم صورت گرفته است:
  1. لطف محصل: بنای خلقت موجودات بدون در نظر گرفتن لطف، لغو و بی معنی است، چراکه انجام تکالیف الهی بدون در نظر گرفتن آن، برای بندگان خداوند میسر نیست[۴].[۵]
  2. لطف مقرب: یعنی درجه ای بعد از لطف محصل، به این بیان که هدف از این لطف فقط برای ترغیب مکلفین برای انجام اعمال عبادیشان است، به عبارتی می‌‌توان گفت این لطف به مکلف کمک می‌‌کند که به طاعت خداوند نزدیکتر شده و از معصیتش دور شود[۶]. در واقع فرق این لطف با لطف محصل در این است که لطف محصل حرف از هدف خلقت می‌‌زند ولی لطف مقرب بر اساس غرض تکلیف بنا شده است[۷].

احکام قاعده لطف

  1. قاعدۀ لطف باید جایی اعمال شود که میان لطف و مورد لطف مناسبتی باشد بدین معنا که‌ حصول لطف، انگیزه‌ای برای انجام تکالیف شخص لطف شونده ایجاد کند. در غیر این صورت، اگر هیچ انگیزه ای به فرد لطف شونده ندهد، لطف به ایشان بی ثمر و بدون دلیل خواهد بود[۸].
  2. لطف نباید باعث سلب اختیار بندگان نسبت به عملکردشان شود[۹].
  3. مکلف باید به اجمال یا تفصیل از لطف مطلع شود؛ زیرا اگر به لطف و مورد لطف و مناسبت بین آنها آگاه نباشد، در او ایجاد انگیزه برای عمل به تکالیف ایجاد نمی‌شود[۱۰].

اشکالات به قاعده لطف و پاسخ به آن

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶.
  2. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰.
  3. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰.
  4. الالهیات‌، ۳/ ۵۱.
  5. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۰-۳۷۱.
  6. کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲.
  7. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱.
  8. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  9. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  10. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  11. شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶.
  12. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  13. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۱-۳۷۲.
  14. شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲.
  15. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.
  16. شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.
  17. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۷۲.