بحث:آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(جایگزینی صفحه با '==نویسنده: آقای ظرافتی== ==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس2}}')
برچسب: جایگزین شد
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==نویسنده: آقای ظرافتی==
==نویسنده: آقای ظرافتی==
==پاسخ تفصیلی==
==[[تفسیر]] [[مذهب اعتراض]]==
*دربارۀ [[انتظار]] برخی از برداشت‌های اشتباه صورت گرفته است، از جمله برداشت‌های قابل نقد، تفسیری است که [[انتظار]] را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی می‌نماید: "[[انتظار مذهب اعتراض]] است. [[منتظر]]، معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. [[مذهب]] [[انتظار]] مذهبی است که حرف دارد و می‌تواند کاری انجام دهد. این [[منتظر]] به آنچه هست [[دل]] نمی‌بندد و به آنچه که باید باشد می‌اندیشد. او مهاجم به [[ظلم]] است و این [[اعتراض]] ریشه در یک [[مبارزه]] و "نه [[تاریخی]] دارد"<ref>ر.ک: ح‍ی‍دری‌، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص۳۱-۳۲؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۸۹-۹۴؛ دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی، ص؟؟.</ref>.
*هرچند این [[تفسیر انتظار]] را موجب تخدیر و [[تسلیم]] نمی‌داند و از این جهت تفسیری مطلوب و قابل تقدیر است؛ اما این برداشت دارای اشکالات گوناگون است که به دو اشکال مهم اشاره می‌شود:
#در برابر این نظریه دو پرسش مطرح است:
##سوال اول اینکه دامنۀ این [[اعتراض]] تا کجاست؟ تا [[رفاه]]، تا [[عدالت]]، تا [[عرفان]]، تا [[آزادی]] تا [[شکوفایی]] و [[تکامل]] و...؟ چه باری بر دوش [[منتظر]] می‌گذارد و این نفی با چه اثباتی همراه می‌شود؟ در پاسخ گفته شده است: آرمان‌های [[دینی]] از [[تکامل]] و [[شکوفایی]] استعداد [[آدمی]]، بالاتر است، چون زمانی که [[انسان]] به [[تکامل]] هم برسد، باز مسأله این است که می‌خواهد در چه جهتی [[مصرف]] شود؟ در جهت رشد یا زیان؟ این دو مسئلۀ اساسی بعد از [[تکامل]] و شکوفایی‌است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرموده‏ است: «[[مردم]] معدن هستند مثل معدن طلا و نقره»<ref>{{متن حدیث|النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة}}؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۶۵</ref>. جهت استفاده از معدن، سه مرحله کار لازم است: نخست [[کشف]] است؛ دوم، استخراج و سوم شکل دادن است. تا اینجا مرحلۀ‏ کمال و [[شکوفایی]] است، پس مرحلۀ‏ چهارم جهت یابی این معدن [[انسان]] است. جهت به سوی کیست؟ به سوی پایین‏تر از خود و [[رضایت]] به [[زندگی]] حیوانی و همین حیات [[دنیوی]]؟ [[امامت]]، هدایت‏گر حرکت و سیر صعودی است و اکنون عَلَم این حرکت را باید در دستان پرمهر [[حضرت مهدی]] {{ع}} باید جست‏وجو کرد<ref>ر.ک: دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی، ص؟؟؟.</ref>.
##سوال دوم اینکه پیامد این [[اعتراض]] چیست؟ در پاسخ به این پرسش نیز می‌توان چنین گفت: [[منتظر]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} آماده است برای [[ظهور]] و [[حاکمیت]] او [[زمینه‌سازی]] کند. چنانکه در [[روایت]] نیز آمده است: «مردمی از جانب [[مشرق]] [[قیام]] نمایند و [[سلطنت]] را برای [[مهدی]] آماده سازند»<ref>{{متن حدیث|یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ}}؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۷.</ref>. اهمیت این [[آمادگی]] و [[زمینه سازی]] را در [[پیام]] صادقانۀ [[امام صادق]] ‏(ع می‏توان جست‏وجو کرد که در آن، به حداقل [[آمادگی]]، اشاره شده است: «باید هرکدام از شما برای [[خروج قائم]]، [[آمادگی]] پیدا کند، اگر چه با تهیه کردن یک تیر باشد؛ چون وقتی [[خداوند]] ببیند کسی به [[نیّت]] [[یاری مهدی]]{{ع}}‏ اسلحه تهیه کرده است، [[امید]] است که [[عمر]] او را دراز کند، تا [[ظهور]] او را [[درک]] کند و از [[یاوران]] آن [[حضرت]] باشد»<ref>{{متن حدیث|لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ یُنْسِئَ فِی عُمُرِهِ حَتَّی یُدْرِکَهُ وَ یَکُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶۶.</ref>.
#[[اعتراض]] و [[انتظار]] مسئلۀ [[فطری]]: اینکه می‌گویند: «[[اعتراض]] ریشه در یک [[مبارزه]] و ندایی [[تاریخی]] دارد» به خوبی روشن نیست؛ زیرا [[اعتراض]] و [[انتظار]] مسئلۀ [[فطری]] است. در [[انتظار]]، [[امید]] به آینده‌ای است که در آن [[ظلم]]، [[بی‌عدالتی]]، [[تبعیض]] و [[زشتی]] نباشند و [[عدالت‌گستری]] بر [[گیتی]] [[حاکم]] باشد. [[انسان]] [[منتظر]] از وضع موجود که [[ظلم]]، [[بی‌عدالتی]] و [[زشتی]] است فطرتا متنفر است. نفرت و [[بدبینی]] نسبت به [[زشتی‌ها]]، [[ستم]]، [[نابرابری]] و [[بی‌عدالتی]] در [[فطرت انسان‌ها]] قرار دارد و [[انسان]] همواره نسبت به [[بدی‌ها]] و [[بی‌عدالتی‌ها]] معترض است و چنین اعتراض‌هایی امری [[فطری]] است؛ زیرا با وجود اختلافاتی که در میان [[ملت‌ها]] و [[امت‌ها]] در نحوۀ [[فکر]]، [[آداب و رسوم]]، آرا و [[تمایلات]] و خواسته‌های [[باطنی]] [[مردم]] وجود دارد، [[عشق]] به [[خوبی‌ها]]، [[صلح]]، [[کمالات]] و [[عدالت جهانی]] خواستۀ همگان است.
*علاقۀ [[انسان]] به [[پیشرفت]] و [[تکامل]]، به [[دانایی]] و [[زیبایی]]، به [[نیکی]] و [[عدالت]]، علاقه‌ای است اصیل، همیشگی و جاودانی و [[انتظار ظهور]] یک [[مصلح بزرگ جهانی]] آخرین نقطۀ اوج این علاقه است. اگر [[انسان‌ها]] [[انتظار مصلح]] بزرگی را می‌کشند که [[جهان]] را پر از [[صلح]] و [[عدل و داد]] کند، [[دلیل]] بر آن است که چنان نقطۀ اوجی در [[تکامل]] جامعۀ انسانی امکان‌پذیر و عملی است که [[عشق]] و انتظارش در درون [[جان]] همگان است. اینکه می‌گوید [[اعتراض]] ریشه در یک [[مبارزه]] و ندایی [[تاریخی]] دارد آیا منظور از [[اعتراض]] قیام‌های [[تاریخی]] علیه استبدادهاست؟ اگر مقصود این باشد بسیاری از [[قیام‌ها]] در راستای اندیشۀ [[انتظار]] و مسئلۀ [[انتظار]] نبوده بلکه برای مسائل [[قدرت‌طلبی]] بوده است. بنابراین [[اعتراض به وضع موجود]] و [[چشم به راه]] آیندۀ مطلوب مسئلۀ [[فطری]] است. [[عمومیت]] این [[اعتقاد]] در همۀ [[مذاهب]] نشانۀ دیگری بر اصالت و واقعیت آن است؛ زیرا چیزی که زاییدۀ شرایط خاص و محدودی است، نمی‌تواند عمومی باشد، تنها مسائل [[فطری]] از چنین عمومیتی برخوردارند. اینها نشانۀ آن است که این نغمه از زبان [[عواطف]] و [[سرشت]] [[آدمی]] در [[جان]] او سرداده شده است که سرانجام مصلحی بزرگ و جهانی همۀ [[گیتی]] را زیر [[پرچم]] [[صلح]] و [[عدالت]] قرار خواهد داد.
*اگر [[انسان‌ها]] در [[انتظار ظهور]] [[مصلح جهانی]] به سر می‌برند تا بیاید و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] کند، [[دلیل]] بر آن است که علاقه به [[ظهور]] آن یگانه [[منجی]] در درون [[جان]] یکایک [[بشر]] نهفته است. بنابراین، [[سرشت]] و [[فطرت انسان‌ها]] با [[انتظار]] عجین شد است؛ از این رو همۀ [[انسان‌ها]] به نحوی درانتظار [[مصلح جهانی]] است و بر وضع موجود [[اعتراض]] دارد و این [[اعتراض]] و [[انتظار]] یک امری [[فطری]] است<ref>ر.ک: دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی، ص؟؟؟.</ref>.
==معنای صحیح [[اعتراض]]==
*با توجه به مطالب بالا می‌‌توان معنای صحیحی برای [[اعتراض]] کرد بدین صورت که منظور از [[انتظار]] آرزوی [[ظهور]] [[بهترین]] [[جامعه]] و کوشش در راه تحقق آن که کاملترین صورت آن با [[ظهور]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} امکان پذیر خواهد بود. البته باید در نظر گرفت [[انتظار]] عین [[اعتراض به وضع موجود]] نیست، بلکه ناشی از احساس نفرت و زجر از وضع ناهنجاریست که سد راه تکاملی حیات [[انسان‌ها]] می‌‌گردد<ref>ر.ک: جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، ص ۵۰ ـ ۵۶. </ref>.
*[[انتظار]] نوعی دهن‌کجی، بی‌اعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است. [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیری‌های بی‌مورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کرده‌اند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانۀ خود شخصیت و [[ارزش انسانی]] را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده می‌گیرند. [[اعتراض]] به سازمان‌های بزرگ جهانی چون سازمان [[حقوق بشر]] که تنها به داشتن نام خود اکتفا کرده است، به شورای [[امنیت]] بین‌المللی، [[دیوان]] [[عالی]] و بین‌المللی که [[حق]] را تنها از آن اقویا می‌دانند، به سازمان بین‌المللی [[خوار]] که اختیارش به دست عده‌ای از صهیونیست‌هاست و حتی به سازمان [[علمی]] و [[فرهنگی]] یونسکو که به جای بیدار کردن [[مستضعفان]] و آگاهاندن‌شان به دردی که دارند کار تخدیری می‌کند.
*[[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به نظامی که در آن [[موازین]] [[حق]] و [[عدل]] جای پائی ندارند، پدید آمدن آنها تنها برای رعایت و حفظ [[مصالح]] گروهی خاص و معدود است. عده‌ای قلیل را سر و سامان می‌دهد و [[اکثریت]] [[انسان]] در آن [[خرد]] و فانی می‌شوند.آری [[منتظر]] معترض است، وضع ظالمانه [[حاکم]] را نمی‌پذیرد، به اهداف موجود [[حکومت‌ها]] تن در نمی‌دهد. جز به نظامی و دولتی که در آن [[مسئولان]] نقش خادمان را داشته باشند، اعلام [[وابستگی]] نمی‌کند، جز [[برادری]]، [[مساوات]]، [[صلح]] و [[محبت]] را خواهان نیست<ref>ر.ک: قائمی، علی،  نگاهی به مسأله انتظار، ص ۲۷.</ref>.
*بنابراین، [[اعتراض به وضع موجود]] قابل دو نوع [[تفسیر]] است:
#[[اعتراض به وضع موجود]] ناشی از عدم [[رضایت]] [[مقدس]] به هر وضعی که بر ضد [[سعادت]] مطلوب [[انسان‌ها]] بوده باشد یک پدیده عام است که با توجه به استعداد تعالی و [[اصلاح‌طلبی]] [[انسانها]]، در همه [[اقوام]] و مللی که از [[فرهنگی]] معقول برخوردار باشند وجود دارد، حتی گفته شده است که عدم [[رضایت]] [[مقدس]] به وضع موجود از قویترین عوامل محرک [[تاریخ]] به پیش است.
#[[اعتراض]]، یعنی عدم [[رضایت]] [[مقدس]] به آنچه که موجب رکود و توقف [[انسانها]] در [[جهل]] و [[فقر]] و [[پایمال شدن حقوق]] می‌‌گردد، با تلاش برای تغییر سمت حرکت حیات به هدفها و وسایل عالیه آن<ref>ر.ک: جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، ص ۵۰ ـ ۵۶. </ref>.
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}

نسخهٔ ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۱

نویسنده: آقای ظرافتی

پاسخ تفصیلی

تفسیر مذهب اعتراض

  • دربارۀ انتظار برخی از برداشت‌های اشتباه صورت گرفته است، از جمله برداشت‌های قابل نقد، تفسیری است که انتظار را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی می‌نماید: "انتظار مذهب اعتراض است. منتظر، معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. مذهب انتظار مذهبی است که حرف دارد و می‌تواند کاری انجام دهد. این منتظر به آنچه هست دل نمی‌بندد و به آنچه که باید باشد می‌اندیشد. او مهاجم به ظلم است و این اعتراض ریشه در یک مبارزه و "نه تاریخی دارد"[۱].
  • هرچند این تفسیر انتظار را موجب تخدیر و تسلیم نمی‌داند و از این جهت تفسیری مطلوب و قابل تقدیر است؛ اما این برداشت دارای اشکالات گوناگون است که به دو اشکال مهم اشاره می‌شود:
  1. در برابر این نظریه دو پرسش مطرح است:
    1. سوال اول اینکه دامنۀ این اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادی تا شکوفایی و تکامل و...؟ چه باری بر دوش منتظر می‌گذارد و این نفی با چه اثباتی همراه می‌شود؟ در پاسخ گفته شده است: آرمان‌های دینی از تکامل و شکوفایی استعداد آدمی، بالاتر است، چون زمانی که انسان به تکامل هم برسد، باز مسأله این است که می‌خواهد در چه جهتی مصرف شود؟ در جهت رشد یا زیان؟ این دو مسئلۀ اساسی بعد از تکامل و شکوفایی‌است. پیامبر اسلام (ص) فرموده‏ است: «مردم معدن هستند مثل معدن طلا و نقره»[۲]. جهت استفاده از معدن، سه مرحله کار لازم است: نخست کشف است؛ دوم، استخراج و سوم شکل دادن است. تا اینجا مرحلۀ‏ کمال و شکوفایی است، پس مرحلۀ‏ چهارم جهت یابی این معدن انسان است. جهت به سوی کیست؟ به سوی پایین‏تر از خود و رضایت به زندگی حیوانی و همین حیات دنیوی؟ امامت، هدایت‏گر حرکت و سیر صعودی است و اکنون عَلَم این حرکت را باید در دستان پرمهر حضرت مهدی (ع) باید جست‏وجو کرد[۳].
    2. سوال دوم اینکه پیامد این اعتراض چیست؟ در پاسخ به این پرسش نیز می‌توان چنین گفت: منتظر ظهور حضرت مهدی (ع) آماده است برای ظهور و حاکمیت او زمینه‌سازی کند. چنانکه در روایت نیز آمده است: «مردمی از جانب مشرق قیام نمایند و سلطنت را برای مهدی آماده سازند»[۴]. اهمیت این آمادگی و زمینه سازی را در پیام صادقانۀ امام صادق ‏(ع می‏توان جست‏وجو کرد که در آن، به حداقل آمادگی، اشاره شده است: «باید هرکدام از شما برای خروج قائم، آمادگی پیدا کند، اگر چه با تهیه کردن یک تیر باشد؛ چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیّت یاری مهدی(ع)‏ اسلحه تهیه کرده است، امید است که عمر او را دراز کند، تا ظهور او را درک کند و از یاوران آن حضرت باشد»[۵].
  2. اعتراض و انتظار مسئلۀ فطری: اینکه می‌گویند: «اعتراض ریشه در یک مبارزه و ندایی تاریخی دارد» به خوبی روشن نیست؛ زیرا اعتراض و انتظار مسئلۀ فطری است. در انتظار، امید به آینده‌ای است که در آن ظلم، بی‌عدالتی، تبعیض و زشتی نباشند و عدالت‌گستری بر گیتی حاکم باشد. انسان منتظر از وضع موجود که ظلم، بی‌عدالتی و زشتی است فطرتا متنفر است. نفرت و بدبینی نسبت به زشتی‌ها، ستم، نابرابری و بی‌عدالتی در فطرت انسان‌ها قرار دارد و انسان همواره نسبت به بدی‌ها و بی‌عدالتی‌ها معترض است و چنین اعتراض‌هایی امری فطری است؛ زیرا با وجود اختلافاتی که در میان ملت‌ها و امت‌ها در نحوۀ فکر، آداب و رسوم، آرا و تمایلات و خواسته‌های باطنی مردم وجود دارد، عشق به خوبی‌ها، صلح، کمالات و عدالت جهانی خواستۀ همگان است.

معنای صحیح اعتراض

  1. اعتراض به وضع موجود ناشی از عدم رضایت مقدس به هر وضعی که بر ضد سعادت مطلوب انسان‌ها بوده باشد یک پدیده عام است که با توجه به استعداد تعالی و اصلاح‌طلبی انسانها، در همه اقوام و مللی که از فرهنگی معقول برخوردار باشند وجود دارد، حتی گفته شده است که عدم رضایت مقدس به وضع موجود از قویترین عوامل محرک تاریخ به پیش است.
  2. اعتراض، یعنی عدم رضایت مقدس به آنچه که موجب رکود و توقف انسانها در جهل و فقر و پایمال شدن حقوق می‌‌گردد، با تلاش برای تغییر سمت حرکت حیات به هدفها و وسایل عالیه آن[۹].

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: ح‍ی‍دری‌، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص۳۱-۳۲؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۸۹-۹۴؛ دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی، ص؟؟.
  2. «النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة»؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۶۵
  3. ر.ک: دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی، ص؟؟؟.
  4. «یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ»؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۷.
  5. «لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ یُنْسِئَ فِی عُمُرِهِ حَتَّی یُدْرِکَهُ وَ یَکُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶۶.
  6. ر.ک: دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی، ص؟؟؟.
  7. ر.ک: جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، ص ۵۰ ـ ۵۶.
  8. ر.ک: قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۲۷.
  9. ر.ک: جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، ص ۵۰ ـ ۵۶.