بحث:آیا امام رضا علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

صفحه را خالی کرد
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه را خالی کرد)
خط ۱: خط ۱:
((((((ویرایش متن زیر در صورت تایید نهایی انجام میگیرد:)))))


محـدبنفضلهاشـمیگویـد: بعـداز وفات موسـیبنجعفر علیه السـلام به مدینه آمدم ،خدمت حضـرت رضا علیه السـلام
رسـیدم ، به عنوانامـام برحضـرت سـلامکردم . آنچه نزد منبود (از امانات مردم ) به ایشاندادم وگفتم: منمیخواهمبه
بصـره بروم و میدانیکهخبر رحلت موسـیبنجعفر به آنها رسـیده است و آنها بهشدت اختلاف دارند، مطمئنهسـتمکه از
مندر مورد ادله امامت سؤالمیکنند، ايکاشچیزياز آن(معجزات ) را به مننشاندهی؟
حضـرت رضا علیه السـلام فرمود : اینمساءله بر منپوشـیده نیست ، به دوسـتانما در بصره و غیر بصره برسانکه مننزد آنها
خواهمآمـد. ولاـ قوه الاـ باالله، آنگاه تمامیآنچه از پیامبرصـلیااللهعلیه وآله نزد امامانمیباشـدکه عبارت است از لباسو
چوبدستیو اسلحه و دیگر اشیاء ، به مننشانداد .
عرضکردم :شماکیمیآیید؟
حضرت فرمود : وقتیبه بصره رسیدي،سه روز بعدمنبه بصرهخواهمآمدانشاء االلهتعالی. محمدبنفضلبه بصره آمدوخبر آمدن
حضـرت رضـا علیه السـلام را به مردم داد و اینکهحضـرت سه روز دیگر وارد میشود . در اینمیـانمرد نـاصبیبنـام عمربن
هـذاب کهخود را زاهدمعرفیمیکرد ،حضـرت را تحقیر نموده وگفت : اوجوانیاست که اگر مسائلمشـکلاز اوسؤ ال
شودشایددرمانده و متحیرشود .
حضرت رضا علیه السلام برسر موعد،سه روز بعداز آمدنمن، به بصره آمدو دستور داد تا رئیس نصاريو راءس الجالوت
عالمیهود را همراه با همینعمربنهذاب برايمناظره بیاورند.
مجلسـیآراستندکه ازشیعه و زیدیه و یهود و نصاريپر بود ، وقتیمجلسآمادهشدحضرت رضا علیه السلام واردشده پس
ازسلام فرمود :
منمعلیبنموسـیبنجعفر بنمحمدبنعلیبنالحسـینبنعلیبنابیطالب و پسـر پیامبرصـلیااللهعلیه و آله . منامروز
صبـحنماز را در مـدینه با والیخوانـدم و او پساز نماز ، نامه ايازخلیفه به منداد و قرارشدبیایدبه منزلمنوجواب نامه
را درحضور منبنویسدو انشاءااللهامروز عصر میروم و به قرارخود عملمیکنم.
سپسفرمود :شما راجمعکردم تا اشکالها وسؤالهايخود را از منبپرسیدو منپاسخدهم،از علاـئمنبوت و امامت که آنها راجز نزد ما اهلالبیت علیهما السـلام نخواهیـدیافت . هرکه میخواهـدسؤ الکنـدکه من
آمـادهشــنیدنو دادنجـواب هسـتم.حاضـرینگفتنـد: ايپسـر پیـامبر بـا ایـندلیـلدیگر دلیلینمیخـواهیموشـما نزد ما
راسـتگوییوخواسـتندبلندشوند.حضـرت فرمود : متفرقنشوید. منشـما راجمعکردم تا هرچه از آثار نبوت و نشانه هاي
امامت کهجز نزد ماخانواده نخواهیدیافت بپرسید.
زودتر از همه آنمرد ناصبیعمر بنهذاب سخنرا آغازکرده وگفت : محمدبنفضلهاشمیازشماسخنانینقلمیکند
که عقلما آنرا نمیپـذیرد و قبولنمیکنیم.حضـرت فرمود :چهسـخنانی؟گفت :شـما میگوئیـد: منهرچهخداوندبر
پیامبر اکرم (ص) فرستاده میدانمو بهجمیعزبانها و لغتها آگاهم.
حضرت فرمود : آريچنیناست ، هرچه میخواهیدبپرسید.
عمر بنهـذاب گفت : اولاـ همینآگاهیو علمخود را به لغات (زبانهايگوناگون) ثابت کنیـد، در مجلسما افراد رومیو
هنديو فارسیهستند، با آنها به زبانخودشانصحبت کنید.حضرت فرمود : بسماالله، هرکدام به زبانخودصحبت کندتا
جوابشرا به زبانخودش بشـنود ، آنگاهحضـرت با زبانهرکدام با آنهاصحبت کرد بهگونه ايکه اهلمجلسحیرانشده
و همگیاقرارکردندکهحضرت بهتر از آنها به زبانآنهاصحبت میکند.
آنگاه به آنمرد ناصبیفرمود : اکنونبه توخبر میدهمکه در اینروزها بهخونیکیاز بستگانمبتلاشده و مرتکب قتلمی
شوي.
مرد نـاصبیگفت : اینخبر را ازشـما بـاور نمیکنمچونعلمغیب مخصوصخداونـداست .حضـرت فرمود : آیـاخـداوند
نفرموده : است : ((عالمالغیب فلایظهر علیغیبه احدا الامنارتضـیمنرسول؛خداوندآگاه به غیب است و او هیچکسرا
بر غیب آگاه نمیکندمگرکسیکه بپسنددچونپیامبر . ))
بـدانکه پیامبر اکرم (ص) مورد رضايخداست و ما هموارثهاياو میباشـیم،که نسـبت به وقایعگذشـته و آینده تا قیامت
آگاه هستیم.
منآنچه به توخـبر دادم تـا پنـجروز دیگر واقعخواهـدشـد. اگرچنیننشـدمندروغگوو افـترا زننـده هسـتمو اگر واقعیت
داشت بـدانکه تو برخدا و رسولاو انکارکرده اي. و علامت دیگر آنکه به زوديمبتلابهکوريمیشويو هیچچیز نمی
بینی، نهکـوهی، نه دشـتی، و اینخـبر تـاچنـدروز انجـام میشود ، و همچنینقسمدروغیخواهیخورد و به مرضبرص
مبتلامیگردي.
محمدبنفضلو عده ايدیگرگفتند: بهخدا قسمهرچهحضـرت رضا علیه السـلام فرموده بود در آنماه به او رسیدو مبتلا
به قتلوکوريو برصشد. به اوگفتند:حضرت رضا راست گفت یا دروغ؟ پاسخداد : بهخداسوگندهمانوقت کهحضـرت خبر داد میدانسـتمکه واقعیت خواهدداشـت
ولیمنمقاومت و لجبازيمیکردم . (39(
محمد نجفی یزدی
http://download.ghbook.ir/downloads/pdf/3000/166-fa-pishguihaye-amir-al-momenin.pdf
۵۳٬۳۷۰

ویرایش