سخنان علی از نهج البلاغه (کتاب): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پیوند به بیرون== +== پیوند به بیرون ==)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان}} {{پایان}} == دربارهٔ پدیدآورنده == +{{پایان فهرست اثر}} == دربارهٔ پدیدآورنده ==)) |
||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
*مؤخره | *مؤخره | ||
*مؤخره دوم | *مؤخره دوم | ||
{{پایان | {{پایان فهرست اثر}} | ||
== دربارهٔ پدیدآورنده == | == دربارهٔ پدیدآورنده == |
نسخهٔ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۶
سخنان علی از نهج البلاغه | |
---|---|
زبان | فارسی |
مترجم | جواد فاضل |
موضوع | امامت |
مذهب | [[شیعه]][[رده:کتاب شیعه]] |
ناشر | [[:رده:انتشارات انتشارات مفید|انتشارات انتشارات مفید]][[رده:انتشارات انتشارات مفید]] |
محل نشر | تهران، ایران |
سال نشر | 1336 ش |
شابک | ۹۶۴-۴۷۶-۰۹۵-۶ |
شماره ملی | ۱۳۲۶۷ |
سخنان علی از نهج البلاغه، کتابی است که با زبان فارسی به ترجمه نهج البلاغه میپردازد. پدیدآورندهٔ این اثر جواد فاضل است و انتشارات مفید انتشار آن را به عهده داشته است.[۱]
دربارهٔ کتاب
- در معرفی این کتاب آمده است: «سخنان علی(ع) ترجمهای ساده و روان و در عین حال زیبا و ادبی از گزیده نهج البلاغه است. این ترجمه در سالهای دهه ۴۰ خورشیدی و در کنار ترجمه فیض الاسلام، بهگونهای مکمل شرایط ویژه زمان و برطرف کننده خلأ ترجمههای متعدد از نهج البلاغه را تا حدودی در میان جامعه مطرح کند. جواد فاضل در ترجمه خود از مفاهیمی استفاده کرده است که اگرچه ترجمه لفظ به لفظ عبارت نهج البلاغه نیست، اما به لحاظ مضمون میتوان تا حدودی بیانگر منظور امام(ع) باشد. این ترجمه به سبب انتخاب خاص مترجم در معنای واژگان و بهدلیل شرایط خاص زمانی و دوری افراد از متون دینی بهویژه نهج البلاغه، در برقراری ارتباط با عموم مردم اثری موفق بود»[۲].
فهرست کتاب
- چند کلمه از مترجم
- فهرست
- بخش نخست: توحید
- (...) وَ مُدَمِّرُ مَنْ شَاقَّه
- (...) با او پنجه افکند، بر خاک مذلت فرو افتد
- محمّد رسول الله(ص)
- ناموس الهی
- قرآن مجید
- تِلْکَ شِقْشِقَهٌ هَدَرَ (...)
- شعلهای بود که برافروخت و فرونشست.
- چه شورای عجیب!
- پیشوا و ملت
- قُمْتُ بِالْأمْرِ
- من برخاستم
- با عدل چگونهاید؟
- لَکُمْ عَلَیِّ مِثْلُ الَّذی لی عَلَیْکُمْ
- شاه را بر ملت امتیازی نیست.
- ما یَنْتَفِعُ بِهذا أُمَرائِکُمْ
- شهان را شاهپرستان سودی نمیرسانند.
- اِنْ شَرّ النّاسِ عِنْدَاللهِ اِمامٌ جائِرٌ
- بدترین مردم در نزد خدا پیشوای ستمکار است.
- حَدیدَهٌ مَحماهٌ = آهن تفتیده
کارگزاران دولت
- الذَّلِیلُ عِنْدِی عَزیزٌ وَ القَوِیُّ عِنْدِی ضَعِیف
- ضعیف بینوایان در نظر ما عزیزند و نیرومندان ستمگر ضعیف.
- دَعَوْنی وَ الْتَمِسُوا غَیْری
- وَیْحَکَ اِنّی لَسْتُ کَانَت
- پیشوایان را وظائفی ویژه است.
- رَجُلٌ ضَالٌ مُضِلٌ وَ رَجُلٌ جاهِلٌ خَباطٌ
- دو گمراهکننده یکی به نادانی و دیگری بفریب
- أ أقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأنْ یُقَالَ هَذا أمِیرُالْمُؤمِنِین
- آیا کافی است که نامم امیرمؤمنان باشد
- فَضَحِّ رُوَیْداً کَأنَّکَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدَی
- آهستهتر کمتر بچران که چراگاه به پایان رسیده است.
- اِنْطَلَق (...) = در انجام وظیفه پرهیزگار باش
- اَلدَّهْرَ یَوْمانِ – یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ
- دنیا دو روز است روزی با تو و روزی بر تو
- سَواءٌ العاکِفُ فِیهِ وَ (...)
- بومی و بیگانه در پیشگاه خدا (...)
- لا تُصْلِحْ دُنیاکَ بِمَحْقِ دینکَ = با ویرانی دین دنیا را آباد مکنید
- وَ اذْکُرْ فِی الْیَوْمِ غَداً = هم امروز به فکر فردا باش
عشق
- مِصْباحُ الظُّلْمَهِ
- فروغ عشق
- أبْشِرُوا بِالجَنهِ = شربت عشق بر شما نوش باد
- اینک عشق در نهجالبلاغه
- أوصِیکُما، وَ جَمِیعَ وُلْدِی وَ (أهْلِی)
- وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی = به شما و جهانیان وصیت میکنم
جنگ
- الجهاد = پیکار
- إنْ فِی الْفِرَارِ مُوْجِدَهَ اللهِ وَ الذّم (الذُّل) اللازِمَ
- فرار از جنگ خدا را به خشم آورد و نام را ننگین کند
- در حین حمله:
- پرچم:
- یا خَیْبَهَ الدّاعی، مَنْ دَعی = این بدبخت با که نبرد میکند؟
- خُوضُوا غَمَراتِ اِلَی الْحَقّ = در دریای مرگ شنا کنید، تا به ساحل حق رسید
- امّا وظیفه سرباز
- سِرْ علی بَرَکه اللهِ = به نام خدا بسیج کن
- (...) اظْهَرِ الْجَیْشِ = من همه جا در کار سپاه نظارت دارم
اخلاق
- اَلاَنسان = (...)
- اِتَّقُوا الله
- مسجد احبّاء الله و (...)
- نمازگاه و تجارتخانه بندگان ویژه خدا، دنیاست
- یا هَمّام اتَّقِ اللهَ وَ اَحْسِنْ = پرهیزگار و نیکوکار باشید
- اُحَذِّرُکُمْ اَهْلَ النّفاقِ = از دورویان بدور باشید
- شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفْنِ النّجاهِ
- موج فتنه را با کشتی آرامش بشکافید
- اَیْنَ یُتاهُ بِکُمْ = چه ره گمگشتگانید
- تَهیم ایتاه بنی اسرائیل = همچون یهودان سرگردانید
- قوام الدّنیا بأربعه = مدار زندگی
- مَنْ اَنْکَرَ الْمُنْکَرَ بِالسَّیْف اَصابَ
- ستمگر را با شمشیر ادب کنید
- کَما تَزْرَعْ تَحْصَدْ
- تو جو کشتهای، گندم نخواهی درود
- فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُ فی اَیّامِ مَهْلِهِ
- ای که دستت میرسد کاری بکن
- لایَقُولَنْ أحَدُکُم اللّهُم إنّی أعُوذُ بِکَ مِنَ الفِتْنَه
- از خدای مخواهید ک خاموش مانید
- اَفْضَلُ ما تَوَسِّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ
- محکمترین دستآویز
- اِتّقُوا سَکَراتِ النِّعْمَهِ وَ أعِوَجاج الْفِتْنَه
- بپرهیزید که در مستی نوش، نیش فتنه پنهانست؟
- یقتصِرُ اِذا عُمِلَ وَ یُبالِغُ اِذا سُئِلَ
- در کار ناتوان، در مزد افزونطلب
- در اجابت تقاضای او علی(ع) چنین فرمود
- هَلَکَ خُزّانُ الْاَموالَ وَ هُمْ اَحْیاءُ
- توانگران مردگان متحرکند
- شَرَفَ (...) دَرْکُ فَضائِلِ الآخِرَهِ
- رستگاری در دو جهان
- عِبادَ اللهِ اَنیبُوا اِلی رَبّکم
- ای بندگان خدای، (...) به سوی خدا برگردید
- لایُخدَعُ اللهُ عَنِ الْجَنته
- خدا را نمیتوان فریب داد
- اسْتَعیذُوا بِاللهِ مِنْ لَواقِحِ الْکِبْرِ ـ کَما (...) طوارِقِ الدّهر
- از تکبر و خودستایی به خدا پناه برید، آن چنانکه از حوادث جهان بدو پناهنده میشوید
بخش دوم
- فرمان به محمّد بن ابی بکر
- فرمان به مالکاشتر
- قاضی باید چنین باشد
- وصیت به امام حسن(ع)
بخش سوم: یکتاپرستی
- تَعالی اللهُ عَمّا یَقُولُونَ
- «او» بالاتر از اندیشههاست
- سَبَقَ فِی الْعُلُوِّ... وَ قَرُبَ فِی الدُّنُوِّ
- در بلندی از همه بالاتر و در نزدیکی از همه محرمتر
- الْمَأمُولُ مَعَ النِّقَمِ – الْمَرْجُوُّ مَعَ النِّعَم
- همه امید بدو و همه بیم از اوست
پیامبر
- وَ صَلِّ عَلی محَمَّدٍ
- بر روان محمد آفرین باد
- أنْتُم عَلی (...) دارٍ
- با روشی نکوهیده در سرایی ناپسند
- غَیْرَ ناکِلِ عَنْ (..) فی عَزْم
- از رأی خود باز میگشت و بر اراده خویش استوار بود
فرمان آسمانی
- وَ خَلِّفَ فیکُم کِتاب رَبِّکُمْ
- کتاب خدا یادگار اوست
آفرینش
- ثُمّ نَفَخَ فِیهَا مِن رُوحِهِ – فَمَثلَتْ إنْسَاناً
- جان خویش را در او بدمید و بدو مقام انسانیت رسید
حوادث
- فِرُّوا اِلی الله
- همه به جانب خدای بگریزید
- غُلِبَ وَ اللهُ الْمُتَخاذِلُونَ
- به خدای سوگند که سرافکندگان شکست خواهند خورد
- لا حُکْمَ اِلاّ لِلهِ
- حکومت ویژه خداوند است
- کَلِمَه حَقِّ یُرادَ بِهاَ الْباطِلُ
- حق میگویند و ناحق میخواهند
- فَلَمْ اَز لی الّا القِتالَ أَوِ الْکُفْرِ
- یا نبرد باید کرد و یا از فرمان خدای سر برتافت
- فَعَلَ فِعْلَ السّادَهِ وَ فَرِّ فِرَارَ العَبِیدِ
- بلند نظر بود، ولی به پستیگرایید
- وَ هِیَ حُلْوَهٌ خَضْراء
- وه که چه سبز و شیرین است
- وَ قَدْرَأیتُ أنْ أقْطَعَ هَذِهِ النُّطْفَهَ
- همیخواهم که این نهر سرشار را زیر فرمان گیرم
- رَوو السُّیُوفَ مِنَ الدِّماءِ تَروَوا مِنَ المَاء
- شمشیرها را از خون سیراب کنید تا از آب سیراب شوید
- لَوْ کُنّا تأتی (...) ما (...) لِلّذین عَمُودُ
- ما در زندگی (...) همچون شما تن آسان نبودهایم
- رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ
- مردی که گلویی فراخ دارد
- سَتَلْقَونَ بَعْدِی ذُلّاً شامِلاً وَ سَیْفاً قاتِلا
- در آینده محکوم به مرگ و ذلت خواهید شد
- کُونُوا قَوْماً صِیْحَ بِهِمْ فَانْتَبُهوا
- چنان باشید که به یک فریاد بیدار شوید
- اِحْتَجُّوا بِالشَّجَرهِ وَ أضاعُوا الثّمَرَه
- در سایه درخت بیاسودند و میوه آن تباه ساختند
- فَلَقَدْ کانَ اِلَیِّ حَبیباً
- وی را دوست میداشتم
- وَ اللهِ لاأری اِصْلاحَکُم بافْسادِ نَفْسی
- به خدا سوگند من از وجدان و شرافت خود چشم نمیپوشم
- فَقالَ: اُدْعُ عَلَیْهِم
- فرمود که شما را نفرین کنم
- قاتَلَکُمُ اللهُ، فَعَلی مَنْ اَکْذِبُ؟
- مرگ بر شما باد که به ناروا مرا دروغگو دانید
- اِنَّها کَفٌّ یَهُودیّهٌ
- هر چه این دست ببندد استوار نمیماند
- أنا جامعٌ لَکُمْ اَمْرَهُ
- (...) عثمان را بر شما گزارش میدهم
- فَما (...) مَمّا بَدا؟
- چه (...) پیمان بشکست
دلبستگیها
- قَریبٌ ما یَطْرَحُ (...)
- چه زود که پرده (...)
- اِنّها عِنْدَ ذَوِی العُقُولِ کَفِیءِ الظُّل
- این جهان همچون سایه سبک و تیره ناپایدار است
- کابَرَ هَواهُ وَ کَذَّبَ مُناهُ
- با هوس جهاد کند و آرزوها را دروغ پندارد
- اِنّا بِاللهِ عائِدُونَ وَ اِلَیْهِ راجِعُونَ
- به خدای پناه میبریم و به سوی وی باز میگردیم
- نَسْألُ اللهَ مَنازِلَ الشُّهَداءِ
- همیخواهم در صف شهیدان در آییم
- لایَعْدِلَنّ اَحَدُکُم عَنِ القِرابَهِ
- از خویشاوندان چشم مپوشید
- وَ فَرَضَ عَلَیکُم حَجّ بَیْتِهِ الْحَرامِ
- طواف کعبه را بر شما واجب کرده اند
- لَمْ اَرَ کَالْجَنَّهِ نامَ طالِبُها
- بر قلب عاشق، خواب حرام است
- لَهِیَ اَحَبُّ اِلَی مِنْ اِمْرَتِکُم
- این لنگه کفش بیش از پیشوایی ارزش دارد
وارستگیها و پند و اندرز
- اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ
- به تو پناه میبرم
- اَللّهُمَّ اِغْفِر لی
- خداوندا بر من ببخشای
- مَنْ أبْصَرَ بِها بَصْرَتْهُ وَ مَن أبْصَرَ إلَیْهَا أعْمَتُهُ
- با سرمایه این جهان آن جهان را تأمین نمایید
- أنْتُمْ (...) وَ اُکْلَهُ لاکِلِ
- شما (...) از یک لقمه نیستید
- ما (...) مَا طِبُّکُم
- بیماری شما چیست و پزشک شما کیست
- سِیرُوا عَلَی اسْمِ (...)
- به نام خدا و پشتیبانی (...) آسمانها بسیج کنید
- لَیَمْنَعُنی مِنَ اللّعِبِ ذِکْرُ (...)
- یاد مرگ مرا از بازی باز میدارد
- لایَهْرَمُ خَالِدُهَا وَ لا یَیْأسُ سَاکِنُها
- آنجا که جوانیش به پیری نگراید و فروغ (...) خاموش نشود
بخش چهارم: حکمتها
- «سَلُونِی قَبْلَ أنْ تَفْقِدُونِی»
- تا مرا از دست ندادهاید، با من سخن گویید.
- نامههای علی(ع)
بخش پنجم: (بقیه) حکمتها
- مؤخره
- مؤخره دوم
دربارهٔ پدیدآورنده
آقای جواد فاضل لاریجانی (متولد 1295 ش، آمل؛ متوفای 1340)، تحصیلات خود را نزد اساتیدی همچون: محمد آشتیانی فرا گرفت. تحقيق و تأليف از جمله فعالیتهای وی است. او تا کنون چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است. «سخنان حضرت سیدالشهداء»، «سخنان علی از نهج البلاغه»، «سرگذشت فرزندان ابوطالب»، «دختران پیغمبر سخن میگویند» برخی از این آثار است[۳].
پانویس
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی سراسری اسلامی پارسا
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 861.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 600- 601.