عدل در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۹: خط ۱۹:


[[امام علی]]{{ع}} برخلاف بسیاری از [[انسان‌ها]] که به [[زیبایی]] از [[عدالت]] سخن می‌گویند، ولی به [[دشواری]] بدان تن می‌دهند، کم‌تر می‌گوید و بیش‌تر عمل می‌کنند؛ اما همین جملات اندک، روشن‌گر نکات بسیاری درباره عدالت است.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[سعادت (مقاله)| مقاله «سعادت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۳۰.</ref>
[[امام علی]]{{ع}} برخلاف بسیاری از [[انسان‌ها]] که به [[زیبایی]] از [[عدالت]] سخن می‌گویند، ولی به [[دشواری]] بدان تن می‌دهند، کم‌تر می‌گوید و بیش‌تر عمل می‌کنند؛ اما همین جملات اندک، روشن‌گر نکات بسیاری درباره عدالت است.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[سعادت (مقاله)| مقاله «سعادت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۳۰.</ref>
==آثار و نتایج عدالت==
برای [[عدالت]]، آثار فراوانی را می‌توان برشمرد که همگی بر اهمیت آن نیز دلالت دارند. معمار هستی در [[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعددی بدان اشاره فرموده، [[هدف]] [[برانگیختن]] [[پیامبران]] و [[مأموریت]] آنها را [[اقامه قسط]] و [[عدل]] می‌داند و آن را در [[نظام هستی]] [[حاکم]] کرده است تا مایه [[استواری]] [[نظام]] [[حیات انسانی]] باشد و آن را از [[هرج و مرج]] و [[طغیان]] در [[امان]] دارد:
{{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ * أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ* وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ}}<ref>«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت * که در ترازو تجاوز نکنید * و سنجش را با دادگری برپا دارید و ترازو را کم مپیمایید» سوره الرحمن، آیه ۷-۹.</ref><ref>در برخی آیات، امنیت و آثار عدالت بیان شده است: از جمله: {{متن قرآن|فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا}}. این آیه در ادامه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}} رابطه هواپرستی و بی‌عدالتی را تبیین می‌کند. در آیه ۹۰ سوره نحل می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} در آیه‌ای دیگر آمده است: {{متن قرآن|وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى}}. در سوره مائده، آیه ۴۲ نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|...فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} و در همین سوره، آیه ۸ می‌فرماید: {{متن قرآن|اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}}، در سوره حدید، آیه ۲۵ آمده است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}. در سوره شوری، آیه ۱۵، مأموریت پیامبر را بازگو می‌فرماید که: {{متن قرآن|وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}. همچنین در سوره انبیاء، آیه ۴۷ ترازوی عدل الهی را یادآور می‌شود. {{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ}}.</ref>.
در این قسمت به [[کلام]] [[نورانی]] [[امیر]] سخن و حاکم [[عادل]] [[جهان اسلام]]، [[امام علی]]{{ع}}، نگاهی می‌افکنیم و اهمیت و [[آثار عدالت]] را در آن بررسی می‌کنیم. به فرموده [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، آن‌چه [[حکومت‌ها]] را نگاه می‌دارد و [[روشنایی]] [[چشم]] [[حاکمان]] است، چیزی جز [[عدالت]] نیست؛ زیرا از یک سو [[امنیت]]، [[آبادانی]]، و [[نزول]] [[برکات]] برای [[مردم]] را در پی دارد و از سوی دیگر، مایه [[پایداری]] و [[اقتدار]] [[حکومت]] و حاکمان، و [[پیروی]] [[رعیت]] از آنان است. برخی از بخش‌های [[کلام]] [[حضرت]] را به ترتیب موضوعات و آثار پیشین ذکر می‌کنیم.
{{متن حدیث|الْعَدْلُ حَيَاةٌ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۶۴.</ref>؛ «[[عدل]]، مایه [[حیات]] [[جوامع انسانی]] است (امنیت، [[آسایش]]، [[زندگی]] راحت)». {{متن حدیث|وَ أَلْبَسْتُكُمُ الْعَافِيَةَ مِنْ عَدْلِي‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۷.</ref>؛ «به واسطه [[عدالت‌ورزی]] من، امنیت و [[عافیت]] برای شما فراهم شد». {{متن حدیث|مَا عُمِّرَتِ الْبُلْدَانُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ‌}}<ref>غررالحکم، ج۶، ص۶۸.</ref>؛ چیزی مانند عدالت موجب آبادانی [[شهرها]] نمی‌شود (آبادانی)» {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتُ‌}}<ref>غررالحکم، ج۳، ص۲۰۵.</ref>؛ «عدالت، برکات و [[رحمت الهی]] را چند برابر می‌کند». {{متن حدیث|مَنْ عَمِلَ بِالْعَدْلِ حَصَّنَ اللَّهُ مُلْكَهُ‌}}<ref>غررالحکم، ج۵، ص۳۵۵، ح۸۷۲۲. </ref>؛ «هر کس به عدل عمل کند، [[خداوند]] [[ملک]] او را [[استوار]] می‌دارد». {{متن حدیث|الْعَدْلُ جُنَّةُ الدُّوَلِ‌}}<ref>غررالحکم، ج۲، ص۶۹، ح۱۸۷۳.</ref>؛ «عدالت پایداری و اقتدار [[حکومت‌ها]] است».
اهمیت عدالت در سخن دیگری از حضرت چنین بیان شده است:
{{متن حدیث|عَدْلُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ صِيَامٍ نَهَارُهَا}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۵۲.</ref>؛ «[[اجرای عدالت]] حتی در یک لحظه، بهتر و باارزش‌تر از [[عبادت]] هفتاد ساله‌ای است که همراه با [[شب زنده‌داری]] و [[روزه‌داری]] ایام آن باشد».
[[امام]] در پاسخ به پرسشی درباره ترجیح عدل یا [[جود]] فرموده است:
{{متن حدیث|الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا}}<ref>نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، حکمت ۴۳۷، ص۴۴۰.</ref>؛ «عدل، امور را به جای خود می‌نهد؛ اما جود امور را از جهت اصلی خارج می‌کند. عدل سیاست‌گری فراگیر همگان است؛ اما اثر جود در محدوده خاصی است؛ لذا عدل، [[افضل]] و [[اشرف]] از جود است».
حضرت در این کلام به [[لزوم]] رعایت عدل و [[انصاف]] اشاره فرموده است و در [[مقام]] مقایسه با [[جود]] و [[بخشش]]، [[عدالت]] را فراگیر و اجتناب‌ناپذیر معرفی می‌کند؛ یعنی [[جامعه]]، بدون جود و بخشش امکان ادامه [[حیات]] دارد؛ ولی بدون عدالت نه؛ بنابراین، عدالت، ارزشی است که سایر [[ارزش‌ها]] بر محور آن می‌چرخد و هدفی است که بر اهداف دیگر مقدم است و [[اقامه عدل]] پس از دریافت [[حقوق]] و [[احکام]] و [[شناخت کامل]] آنها الزامی است.
از مجموع سخنان [[حضرت]] می‌توان به این نتیجه رسید که جامعه به واسطه [[بی‌عدالتی‌ها]] و رعایت نشدن حقوق افراد و [[اجتماع]] - اگرچه به ظاهر تحرکی دارد- از [[روح]] [[زندگی]] و [[حیات طیبه]] [[محروم]] است؛ ولی در [[پناه]] [[اجرای عدالت]]، افزون بر آثار مادی و [[رشد]] و [[توسعه اقتصادی]]، زندگی معنا می‌یابد و [[مردم]] به [[صلاح]] و [[رستگاری]] می‌رسند. آن‌چه ذکر شد، اعم از [[عدالت اقتصادی]] و [[اجتماعی]] بوده، شامل عدالت [[فلسفی]] نیز می‌شود. برخی از این موارد به طور مستقیم بر عدالت اقتصادی دلالت می‌کند و برخی دیگر دال بر [[عدالت اجتماعی]] است که عدالت اقتصادی را نیز در بردارد.<ref>[[محمد مهدی کرمی|کرمی]] و [[عسکر دیرباز|دیرباز]]، [[عدالت اقتصادی (مقاله)| مقاله «عدالت اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۷۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۶ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۸

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عدل است. "عدل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

عدل به دو صورت استعمال می‌شود: به معنای عام و خاص. عدالت در معنای عام، همان اطاعت از قانون است که کل فضیلت‌های اخلاقی در واقع بدو باز می‌گردد. عدالت بدین معنا جزئی از فضیلت اخلاقی نیست، بلکه تمام فضیلت است و تفاوت آن با فضیلت، فقط در مفهوم است[۱].

عدالت در معنای خاص خود، گاه «عدالت توزیعی» است؛ یعنی توزیع امکانات اقتصادی و اجتماعی جامعه بر پایه استحقاق. گاهی نیز به صورت «عدالت تصحیحی» است که معمولاً در مورد جزا به کار می‌رود[۲].

شاید بارزترین ویژگی زندگی حضرت علی(ع) عدالت‌ورزی وی باشد. حضرت علی(ع) عابدی بی‌نظیر بود؛ دلیری است که چکاچک شمشیرها، هراسی بر دلش نمی‌انداخت؛ اما همان دل از گریه کود یتیمی می‌لرزد. علی همه این صفات را در حد اعلا داشت؛ ولی آنچه او را به قربانگاه کشاند، عدالت او است. وقتی زمام قدرت را در دست گرفت، عدالت توزیعی را پیشه خود ساخت و در این راه چنان سخت‌گیری کرد که دوستان و یاران نزدیک پیامبر(ص) و نیز برادر نابینای خود را به شکوه واداشت و بسیاری از اعیان را از خود رنجاند. وقتی گروهی از یاران امام به او پیشنهاد کردند بیت‌المال را بر اساس موقعیت‌های اجتماعی افراد و قبایل توزیع کند تا خطری از ناحیه افراد متنفذ، حکومت را تهدید نکند و هرگاه اوضاع اجتماعی ثبات و استقرار یافت، به مساوات و عدالت در توزیع اموال، روی آورد، به آنان فرمود: شما از من می‌خواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستم‌گری به دست آورم؟ از من می‌خواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم؟ نه. سوگند به ذات حق، که تا دنیا دنیا است، چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم گشت. من و تبعیض؟! من و پایمال کردن عدالت؟! اگر همه این اموال عمومی که در اختیار من است، مال شخصی خودم و محصول دسترنج خودم بود و می‌خواستم میان مردم تقسیم کنم، هرگز تبعیض روا نمی‌داشتم؛ چه رسد که مالْ مال خدا است و من امانت‌دار خدایم[۳].

رفتار او در حوزه جزا، نمود کامل عدالت تصحیحی است. کیست که اندکی با تاریخ صدر اسلام آشنایی داشته باشد و شُکوه سفارش‌های امام را در بستر مرگ درباره رعایت حقوق قاتل کینه‌توز خود، تحسین نکند؟ ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا که در خون مسلمانان فرو رفته باشید و بانگ برآوردید که: امیرالمؤمنین کشته شد! بدانید که نباید به قصاص خون من جز قاتلم کشته شود. بنگرید اگر من از این ضربت، که او زده است، کشته شوم، شما نیز یک ضربت بر او زنید. اعضایش را مبرید، که من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «بپرهیزید از مثله کردن! حتی اگر سگ گیرنده باشد»[۴].

شاید دلیل پایبندی شدید امام علی(ع) به عدالت، آگاهی آن حضرت از نقش بدیل ناپذیر عدالت در سعادت فرد و جامعه بود. وقتی از او درباره نسبت «عدل» با «جود» می‌پرسند، برخلاف بسیاری از مردم که گمان می‌کنند بخشش ارزش بیش‌تری دارد، عدل را برتر از جود می‌شمارد؛ زیرا عدل مبنای نظم عمومی است و می‌تواند سعادت فرد را همراه با سعادت جمع فراهم سازد؛ اما جود و بخشش، روال طبیعی جامعه را برهم می‌زند و نظم اجتماعی را - که بستر سعادت جامعه و فرد است - متزلزل می‌کند[۵]. اهمیت عدالت در نگاه حضرت علی(ع) چنان است که پایبندی به آن یکی از ویژگی‌های اهل تقوا است. امام در تحلیل عدالتی که شرط تقوا است، به نکته ظریفی اشاره می‌کنند و آن این که اولین گام در مسیر عدالت و به تبع تقوا و رستگاری، رهایی از بند هوا و هوس است؛ زیرا کسی که در دام هوس‌های نفسانی اسیر باشد، هرگز نمی‌تواند عدالت پیشه کند و روح عدل را در کالبد اعمال و برنامه‌های خود بدمد: «قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَكَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْيُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ»[۶].

امام علی(ع) برخلاف بسیاری از انسان‌ها که به زیبایی از عدالت سخن می‌گویند، ولی به دشواری بدان تن می‌دهند، کم‌تر می‌گوید و بیش‌تر عمل می‌کنند؛ اما همین جملات اندک، روشن‌گر نکات بسیاری درباره عدالت است.[۷]

آثار و نتایج عدالت

برای عدالت، آثار فراوانی را می‌توان برشمرد که همگی بر اهمیت آن نیز دلالت دارند. معمار هستی در قرآن کریم در آیات متعددی بدان اشاره فرموده، هدف برانگیختن پیامبران و مأموریت آنها را اقامه قسط و عدل می‌داند و آن را در نظام هستی حاکم کرده است تا مایه استواری نظام حیات انسانی باشد و آن را از هرج و مرج و طغیان در امان دارد: ﴿وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ * أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ* وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ[۸][۹].

در این قسمت به کلام نورانی امیر سخن و حاکم عادل جهان اسلام، امام علی(ع)، نگاهی می‌افکنیم و اهمیت و آثار عدالت را در آن بررسی می‌کنیم. به فرموده امیرمؤمنان(ع)، آن‌چه حکومت‌ها را نگاه می‌دارد و روشنایی چشم حاکمان است، چیزی جز عدالت نیست؛ زیرا از یک سو امنیت، آبادانی، و نزول برکات برای مردم را در پی دارد و از سوی دیگر، مایه پایداری و اقتدار حکومت و حاکمان، و پیروی رعیت از آنان است. برخی از بخش‌های کلام حضرت را به ترتیب موضوعات و آثار پیشین ذکر می‌کنیم.

«الْعَدْلُ حَيَاةٌ»[۱۰]؛ «عدل، مایه حیات جوامع انسانی است (امنیت، آسایش، زندگی راحت)». «وَ أَلْبَسْتُكُمُ الْعَافِيَةَ مِنْ عَدْلِي‌»[۱۱]؛ «به واسطه عدالت‌ورزی من، امنیت و عافیت برای شما فراهم شد». «مَا عُمِّرَتِ الْبُلْدَانُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ‌»[۱۲]؛ چیزی مانند عدالت موجب آبادانی شهرها نمی‌شود (آبادانی)» «بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتُ‌»[۱۳]؛ «عدالت، برکات و رحمت الهی را چند برابر می‌کند». «مَنْ عَمِلَ بِالْعَدْلِ حَصَّنَ اللَّهُ مُلْكَهُ‌»[۱۴]؛ «هر کس به عدل عمل کند، خداوند ملک او را استوار می‌دارد». «الْعَدْلُ جُنَّةُ الدُّوَلِ‌»[۱۵]؛ «عدالت پایداری و اقتدار حکومت‌ها است».

اهمیت عدالت در سخن دیگری از حضرت چنین بیان شده است: «عَدْلُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ صِيَامٍ نَهَارُهَا»[۱۶]؛ «اجرای عدالت حتی در یک لحظه، بهتر و باارزش‌تر از عبادت هفتاد ساله‌ای است که همراه با شب زنده‌داری و روزه‌داری ایام آن باشد».

امام در پاسخ به پرسشی درباره ترجیح عدل یا جود فرموده است: «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا»[۱۷]؛ «عدل، امور را به جای خود می‌نهد؛ اما جود امور را از جهت اصلی خارج می‌کند. عدل سیاست‌گری فراگیر همگان است؛ اما اثر جود در محدوده خاصی است؛ لذا عدل، افضل و اشرف از جود است». حضرت در این کلام به لزوم رعایت عدل و انصاف اشاره فرموده است و در مقام مقایسه با جود و بخشش، عدالت را فراگیر و اجتناب‌ناپذیر معرفی می‌کند؛ یعنی جامعه، بدون جود و بخشش امکان ادامه حیات دارد؛ ولی بدون عدالت نه؛ بنابراین، عدالت، ارزشی است که سایر ارزش‌ها بر محور آن می‌چرخد و هدفی است که بر اهداف دیگر مقدم است و اقامه عدل پس از دریافت حقوق و احکام و شناخت کامل آنها الزامی است.

از مجموع سخنان حضرت می‌توان به این نتیجه رسید که جامعه به واسطه بی‌عدالتی‌ها و رعایت نشدن حقوق افراد و اجتماع - اگرچه به ظاهر تحرکی دارد- از روح زندگی و حیات طیبه محروم است؛ ولی در پناه اجرای عدالت، افزون بر آثار مادی و رشد و توسعه اقتصادی، زندگی معنا می‌یابد و مردم به صلاح و رستگاری می‌رسند. آن‌چه ذکر شد، اعم از عدالت اقتصادی و اجتماعی بوده، شامل عدالت فلسفی نیز می‌شود. برخی از این موارد به طور مستقیم بر عدالت اقتصادی دلالت می‌کند و برخی دیگر دال بر عدالت اجتماعی است که عدالت اقتصادی را نیز در بردارد.[۱۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمدحسن لطفی، ص۱۶۸.
  2. ر.ک: ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمدحسن لطفی، ص۱۷۲.
  3. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۴۴۰.
  4. نهج البلاغه، نامه ۴۷.
  5. برای آگاهی دقیق‌تر از مفاد این پرسش و پاسخ، ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۴۳۵ - ۴۳۸.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
  7. جوادی، محسن، مقاله «سعادت»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۳۰.
  8. «و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت * که در ترازو تجاوز نکنید * و سنجش را با دادگری برپا دارید و ترازو را کم مپیمایید» سوره الرحمن، آیه ۷-۹.
  9. در برخی آیات، امنیت و آثار عدالت بیان شده است: از جمله: ﴿فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا. این آیه در ادامه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ رابطه هواپرستی و بی‌عدالتی را تبیین می‌کند. در آیه ۹۰ سوره نحل می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ در آیه‌ای دیگر آمده است: ﴿وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى. در سوره مائده، آیه ۴۲ نیز می‌فرماید: ﴿...فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ و در همین سوره، آیه ۸ می‌فرماید: ﴿اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى، در سوره حدید، آیه ۲۵ آمده است: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. در سوره شوری، آیه ۱۵، مأموریت پیامبر را بازگو می‌فرماید که: ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ. همچنین در سوره انبیاء، آیه ۴۷ ترازوی عدل الهی را یادآور می‌شود. ﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ.
  10. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۶۴.
  11. نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
  12. غررالحکم، ج۶، ص۶۸.
  13. غررالحکم، ج۳، ص۲۰۵.
  14. غررالحکم، ج۵، ص۳۵۵، ح۸۷۲۲.
  15. غررالحکم، ج۲، ص۶۹، ح۱۸۷۳.
  16. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۵۲.
  17. نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، حکمت ۴۳۷، ص۴۴۰.
  18. کرمی و دیرباز، مقاله «عدالت اقتصادی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۷۳.