جز
جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنان' به 'امیرالمؤمنین'
جز (جایگزینی متن - 'خانه پیامبر' به 'خانه پیامبر') |
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنان' به 'امیرالمؤمنین') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
*پس [[رسول خدا]]{{صل}} به [[دستور الهی]] در زیر درخت طوبای [[بهشت]]<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۷۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۰.</ref>، [[فاطمه]]{{س}} را با مهریه یک پنجم [[دنیا]]<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۷۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۰.</ref> به [[عقد]] [[علی]]{{ع}} درآورد<ref>عیون المعجزات، حسین به عبدالوهاب، ص۴۸.</ref>. و [[خداوند]] به درخت سدره [[وحی]] کرد که دُرّ و جواهر برای ایشان بریزد تا به میمنت این [[عقد]] آسمانی [[رسول خدا]]{{صل}} به حوریان بهشتی هدیه کند و حوریان نیز آن هدیه را گرفته و به آن [[مباهات]] کرده و میگفتند: این به [[برکت]] [[ازدواج]] [[فاطمه]] است<ref>من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ص۱۰۰؛ مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۰۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم البحرانی، ج۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۰۴؛ ج۱۰۰، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۳.</ref> | *پس [[رسول خدا]]{{صل}} به [[دستور الهی]] در زیر درخت طوبای [[بهشت]]<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۷۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۰.</ref>، [[فاطمه]]{{س}} را با مهریه یک پنجم [[دنیا]]<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۷۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۰.</ref> به [[عقد]] [[علی]]{{ع}} درآورد<ref>عیون المعجزات، حسین به عبدالوهاب، ص۴۸.</ref>. و [[خداوند]] به درخت سدره [[وحی]] کرد که دُرّ و جواهر برای ایشان بریزد تا به میمنت این [[عقد]] آسمانی [[رسول خدا]]{{صل}} به حوریان بهشتی هدیه کند و حوریان نیز آن هدیه را گرفته و به آن [[مباهات]] کرده و میگفتند: این به [[برکت]] [[ازدواج]] [[فاطمه]] است<ref>من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ص۱۰۰؛ مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۰۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم البحرانی، ج۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۰۴؛ ج۱۰۰، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۳.</ref> | ||
===خواستگاران متعدد=== | ===خواستگاران متعدد=== | ||
*در همان ماههای اول اقامت در [[مدینه]]<ref>این مطلب با توجه به آنچه نقل خواهد شد مبنی بر اینکه: ۱- صحبت رسول خدا{{صل}} با | *در همان ماههای اول اقامت در [[مدینه]]<ref>این مطلب با توجه به آنچه نقل خواهد شد مبنی بر اینکه: ۱- صحبت رسول خدا{{صل}} با امیرالمؤمنین{{ع}} درباره این وصلت بعد از خواستگاری قریشیان مهاجر بوده؛ ۲- بین قطعی شدن ازدواج آن دو معصوم{{عم}} و انتقال فاطمه{{س}} به منزل امیرمؤمنان{{ع}} چند ماهی فاصله بوده؛ ۳- این انتقال، در سال دوم صورت پذیرفته است، فهمیده میشود. </ref> خواستگاران متعددی از [[مهاجران]] [[قریشی]]، برای [[ازدواج]] با [[فاطمه]] به خواستگاری ایشان آمدند و [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امر الهی]] همه را رد کرد تا آنکه [[جبرئیل امین]] فرود آمد و به [[رسول خدا]]{{صل}} [[پیام]] داد که [[فاطمه]]{{س}} را به همسری [[امیرمؤمنان]]{{ع}} درآورد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۰۲.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۳.</ref> | ||
===پیشنهاد [[رسول خدا]]{{صل}}=== | ===پیشنهاد [[رسول خدا]]{{صل}}=== | ||
*حدود یک ماه و اندی از پیوندی که در [[آسمان]] منعقد شد، میگذشت، و خواستگاران مختلف، جواب رد میشنیدند و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بسیار [[مشتاق]] این [[ازدواج]] بود و [[شب]] و روز در این [[فکر]] به سر میبرد اما [[حیا]] مانع میشد که آن را با [[رسول خدا]]{{صل}} در میان گذارد تا آنکه روزی به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسید. [[رسول خدا]]{{صل}} از او پرسید: آیا قصد [[ازدواج]] داری؟ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: "[[رسول خدا]]{{صل}} بهتر میداند". [[علی]]{{ع}} با خود گفت: شاید آن [[حضرت]]، زنی از [[قریش]] را برای وی در نظر دارد و میخواهد به همسری او درآورد. بنابراین از اینکه [[فاطمه]] را از [[دست]] دهد نگران شد تا آنکه روزی [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به [[خانه]] [[ام سلمه]] [[دعوت]] کرد. وقتی [[علی]]{{ع}} به [[خانه]] وارد شد و نگاه [[رسول خدا]]{{صل}} به او افتاد، چهره مبارکش از [[شادی]] درخشید و تبسمی کرد به طوری که [[علی]]{{ع}} سفیدی دندانهای مبارکش را که برق میزد، دید. [[رسول خدا]]{{صل}} لب به سخن گشود و فرمود: "[[بشارت]] ده که [[خداوند]] - تبارک و تعالی - [[غم]] مرا درباره [[ازدواج]] تو برطرف کرد". | *حدود یک ماه و اندی از پیوندی که در [[آسمان]] منعقد شد، میگذشت، و خواستگاران مختلف، جواب رد میشنیدند و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بسیار [[مشتاق]] این [[ازدواج]] بود و [[شب]] و روز در این [[فکر]] به سر میبرد اما [[حیا]] مانع میشد که آن را با [[رسول خدا]]{{صل}} در میان گذارد تا آنکه روزی به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسید. [[رسول خدا]]{{صل}} از او پرسید: آیا قصد [[ازدواج]] داری؟ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: "[[رسول خدا]]{{صل}} بهتر میداند". [[علی]]{{ع}} با خود گفت: شاید آن [[حضرت]]، زنی از [[قریش]] را برای وی در نظر دارد و میخواهد به همسری او درآورد. بنابراین از اینکه [[فاطمه]] را از [[دست]] دهد نگران شد تا آنکه روزی [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به [[خانه]] [[ام سلمه]] [[دعوت]] کرد. وقتی [[علی]]{{ع}} به [[خانه]] وارد شد و نگاه [[رسول خدا]]{{صل}} به او افتاد، چهره مبارکش از [[شادی]] درخشید و تبسمی کرد به طوری که [[علی]]{{ع}} سفیدی دندانهای مبارکش را که برق میزد، دید. [[رسول خدا]]{{صل}} لب به سخن گشود و فرمود: "[[بشارت]] ده که [[خداوند]] - تبارک و تعالی - [[غم]] مرا درباره [[ازدواج]] تو برطرف کرد". | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
*در اولین [[صبح]] [[زندگی]] مشترک [[فاطمه]]{{س}} [[رسول خدا]]{{صل}} به [[دیدار]] دختر آمد و هنگام ورود به [[خانه]] آنها فرمود: "[[درود]] بر شما! آیا به [[خانه]] وارد شوم؟ [[خدا]] شما را [[رحمت]] کند. اسماء در را باز کرد<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۱.</ref> و [[رسول خدا]]{{صل}} در حالیکه ظرف شیری در [[دست]] داشت به [[خانه]] وارد شد و به [[فاطمه]] فرمود: "بنوش! پدرت به فدایت". و به [[امیرمؤمنان]] نیز فرمود: "بنوش! پسر عمویت به فدایت"<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۲.</ref>. و از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} پرسید: همسرت را چگونه دیدی؟ [[علی]]{{ع}} فرمود: "خوب کمک کاری است برای [[اطاعت خداوند]]". و از [[فاطمه]]{{س}} نیز همین سؤال را پرسید و [[فاطمه]] جواب داد: "[[بهترین]] شوهر". و سپس [[رسول خدا]]{{صل}} برایشان چنین [[دعا]] فرمود: "خدایا! بین قلبهایشان [[الفت]] و اینان و فرزندانشان را از [[وارثان]] [[بهشت]] پرنعمت قرار ده و نسلی [[پاک]] و [[مبارک]] روزیشان فرما و [[برکت]] را در این [[نسل]] قرار ده و آنان را امامانی [[هدایتگر]] به [[اطاعت]] خود و آنچه [[رضایت]] تو در آن است، قرار ده". | *در اولین [[صبح]] [[زندگی]] مشترک [[فاطمه]]{{س}} [[رسول خدا]]{{صل}} به [[دیدار]] دختر آمد و هنگام ورود به [[خانه]] آنها فرمود: "[[درود]] بر شما! آیا به [[خانه]] وارد شوم؟ [[خدا]] شما را [[رحمت]] کند. اسماء در را باز کرد<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۱.</ref> و [[رسول خدا]]{{صل}} در حالیکه ظرف شیری در [[دست]] داشت به [[خانه]] وارد شد و به [[فاطمه]] فرمود: "بنوش! پدرت به فدایت". و به [[امیرمؤمنان]] نیز فرمود: "بنوش! پسر عمویت به فدایت"<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۲.</ref>. و از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} پرسید: همسرت را چگونه دیدی؟ [[علی]]{{ع}} فرمود: "خوب کمک کاری است برای [[اطاعت خداوند]]". و از [[فاطمه]]{{س}} نیز همین سؤال را پرسید و [[فاطمه]] جواب داد: "[[بهترین]] شوهر". و سپس [[رسول خدا]]{{صل}} برایشان چنین [[دعا]] فرمود: "خدایا! بین قلبهایشان [[الفت]] و اینان و فرزندانشان را از [[وارثان]] [[بهشت]] پرنعمت قرار ده و نسلی [[پاک]] و [[مبارک]] روزیشان فرما و [[برکت]] را در این [[نسل]] قرار ده و آنان را امامانی [[هدایتگر]] به [[اطاعت]] خود و آنچه [[رضایت]] تو در آن است، قرار ده". | ||
*[[فاطمه]]{{س}} نیز آنچه را که [[شب]] گذشته درباره گفتگوی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} با [[زمین]] شنیده بود برای [[پدر]] [[نقل]] کرد و آن [[حضرت]] بلافاصله سجدهای طولانی به جا آورد. سپس سر از [[سجده]] برداشت و فرمود: "[[فاطمه]]! [[بشارت]] باد بر تو به نسلی [[پاک]]، زیرا که [[خداوند]]، همسرت را بر سایر مخلوقاتش [[برتری]] بخشیده و [[زمین]] را [[مأمور]] کرده تا او را از خبرهایش و آنچه بر روی آن در [[شرق]] و [[غرب]] آن اتفاق میافتد، باخبر کند"<ref>الطرائف، سید بن طاووس، ص۱۱۱؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۲۸۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۷۱؛ بحارالانوار علامه مجلسی، ج۴۱، ص۲۷۱.</ref>. | *[[فاطمه]]{{س}} نیز آنچه را که [[شب]] گذشته درباره گفتگوی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} با [[زمین]] شنیده بود برای [[پدر]] [[نقل]] کرد و آن [[حضرت]] بلافاصله سجدهای طولانی به جا آورد. سپس سر از [[سجده]] برداشت و فرمود: "[[فاطمه]]! [[بشارت]] باد بر تو به نسلی [[پاک]]، زیرا که [[خداوند]]، همسرت را بر سایر مخلوقاتش [[برتری]] بخشیده و [[زمین]] را [[مأمور]] کرده تا او را از خبرهایش و آنچه بر روی آن در [[شرق]] و [[غرب]] آن اتفاق میافتد، باخبر کند"<ref>الطرائف، سید بن طاووس، ص۱۱۱؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۲۸۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۷۱؛ بحارالانوار علامه مجلسی، ج۴۱، ص۲۷۱.</ref>. | ||
*[[نقل]] شده، پس از [[ازدواج]] آن دو، روزی [[رسول خدا]]{{صل}} به [[خانه]] [[فاطمه]]{{س}} آمد و دید [[ | *[[نقل]] شده، پس از [[ازدواج]] آن دو، روزی [[رسول خدا]]{{صل}} به [[خانه]] [[فاطمه]]{{س}} آمد و دید [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} در حال خندهاند و تا آن [[حضرت]] را دیدند ساکت شدند، [[رسول خدا]]{{صل}} از ایشان علت [[خنده]] را پرسیدند. [[فاطمه]]{{س}} پاسخ داد: "جانم به فدای شما؛ [[علی]] میگوید: من در نزد [[رسول خدا]] از تو محبوبترم و من گفتم: من محبوبتر از تو هستم". [[رسول خدا]]{{صل}} تبسمی کرد و فرمود: "دخترم! تو [[فرزند]] [[منی]] و [[علی]] از تو در نزد من عزیزتر است"<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۱۱، ص۶۶؛ مجمع الزوائد، هیشمی، ج۹، ص۲۰۲؛ سیدة نساء اهل الجنة فاطمة الزهراء، مناوی، ج۱، ص۱۶.</ref>. و وقتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در همین باره از [[رسول خدا]] پرسید، آن [[حضرت]] فرمود: "[[فاطمه]]، محبوبتر از تو و تو عزیزتر از او برای من هستی"<ref>الآحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۶۰؛ خصائص أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالب، نسائی، ج۱، ص۱۵۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۷، ص۲۴۲.</ref>. این پاسخها نشانگر آن است که در نزد آن [[حضرت]]، در میان مردان، محبوبتر از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و در میان [[زنان]]، محبوبتر از [[فاطمه]]{{س}} کسی نبود<ref>تاریج جرجان، جرجانی، ج۱، ص۲۱۳؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۱، ص۴۲۹.</ref>. | ||
*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} درباره [[زندگی]] چند ساله خود با [[فاطمه]]{{س}} میفرماید: "به [[خدا]] قسم، او را خشمناک نکرده و بر کاری مجبورش نساختم تا آنکه [[خداوند عزوجل]] او را به سوی خود برد و او نیز مرا [[خشمگین]] نساخت و از من [[نافرمانی]] نکرد و هرگاه بدو نگاه میکردم [[غم]] و غصههایم برطرف میشد"<ref>کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۷۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>. | *[[امیرمؤمنان]]{{ع}} درباره [[زندگی]] چند ساله خود با [[فاطمه]]{{س}} میفرماید: "به [[خدا]] قسم، او را خشمناک نکرده و بر کاری مجبورش نساختم تا آنکه [[خداوند عزوجل]] او را به سوی خود برد و او نیز مرا [[خشمگین]] نساخت و از من [[نافرمانی]] نکرد و هرگاه بدو نگاه میکردم [[غم]] و غصههایم برطرف میشد"<ref>کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۷۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>. | ||
*اولین ثمره این پیوند [[الهی]]، نوزادی آسمانی بود که بیشترین شباهت را از گلو به بالا یعنی در شکل و رنگ صورت و موها به [[رسول خدا]]{{صل}} داشت<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۹۵؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۶۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۲۶؛ البته عبارت شبیهترین مردم به آن حضرت در قسمت بالاتنه، نیز در این منابع آمده است: مسند أبیداود الطیالسی، أبو داود، ج۱، ص۱۹؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۷۴؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۲۴؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۶۶۰.</ref>. او در نیمه اولین [[ماه رمضان]] [[زندگی]] مشترک آنان، به [[دنیا]] آمد<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۱.</ref>. | *اولین ثمره این پیوند [[الهی]]، نوزادی آسمانی بود که بیشترین شباهت را از گلو به بالا یعنی در شکل و رنگ صورت و موها به [[رسول خدا]]{{صل}} داشت<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۹۵؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۶۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۲۶؛ البته عبارت شبیهترین مردم به آن حضرت در قسمت بالاتنه، نیز در این منابع آمده است: مسند أبیداود الطیالسی، أبو داود، ج۱، ص۱۹؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۷۴؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۲۴؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۶۶۰.</ref>. او در نیمه اولین [[ماه رمضان]] [[زندگی]] مشترک آنان، به [[دنیا]] آمد<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۱.</ref>. |